نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله درمورد قانون اساسی افغانستان 55ص

اختصاصی از نیک فایل دانلودمقاله درمورد قانون اساسی افغانستان 55ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 59

 

قانون اساسی افغانستان

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین والصلواه والسلام علی سید الأنبیاء والمرسلین محمد (ص) وعلی آله وأصحابه أجمعین . مقدمه

ما مردم افغانستان : با ایمان راسخ به ذات پاک خداوند (ج) وتوکل به مشیت حق تعالی واعتقاد به دین مقدس اسلام . با درک بی عدالتی ها ونابسامانی های گذشته ومصایب بی شماری که بر کشور ما وارد آمده است؛

با تقدیر از فداکاری ها، مبارزات تاریخی ، جهاد ومقاومت برحق تمام مردم افغانستان وارج گذاری به مقام والای شهدای راه آزادی کشور؛

بادرک این که افغانستان واحد ویکپارچه به همه اقوام ومردم این سرزمین تعلق دارد؛

با رعایت منشور ملل متحد وبا احترام به اعلامیهء جهانی حقوق بشر؛

به منظور تحکیم وحدت ملی وحراست ازاستقلال ، حاکمیت ملی وتمامیت ارضی کشور؛

به منظور تأسیس نظام متکی بر ارادهء مردم ودموکراسی ؛

به منظور ایجاد جامعهء مدنی عاری از ظلم ، استبداد ، تبعیض وخشونت ومبتنی برقانونمندی ، عدالت اجتماعی، حفظ کرامت وحقوق انسانی وتأمین آزادی ها وحقوق اساسی مردم؛

به منظور تقویت بنیاد های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی ودفاعی کشور؛

به منظور تأمین زندگی مرفه ومحیط زیست سالم برای همه ساکنان این سرزمین ؛

وسرانجام، به منظور تثبیت جایگاه شایستهء افغانستان درخانوادهء بین المللی؛

این قانون اساسی را مطابق به واقعیت های تاریخی، فرهنگی واجتماعی کشور و مقتضیات عصر، از طریق نمایند گان منتخب خود درلویه جرگهء مورخ چهاردهم جدی سال یک هزارو سه صدو هشتادو دو هجری شمسی درشهر کابل تصویب کردیم.

فصل اول

دولت

ماده اول

افغانستان، دولت جمهوری اسلامی، مستقل ، واحد وغیر قابل تجزیه می باشد.

ماده دوم:

دین دولت جمهوری اسلامی افغانستان ، دین مقدس اسلام است. پیروان سایر ادیان درپیروی از دین و اجرای مراسم دینی شان درحدود احکام قانون ازاد می باشند.

ماده سوم :

درافغانستان هیچ قانون نمی تواند مخالف معتقدات واحکام دین مقدس اسلام باشد.

ماده چهارم:

حاکمیت ملی درافغانستان به ملت تعلق دارد که به طور مستقیم یا توسط نمایند گان خود آنرا اعمال می کند .

ملت افغانستان عبارت است از تمام افرادیکه تابعیت افغانستان را دارا باشند. ملت افغانستان متشکل از اقوام پشتون، تاجک، هزاره ، ازبک، ترکمن، بلوچ، پشه یی ، نورستانی، ایماق ، عرب ، قرغیز، قزلباش، گوجر، براهوی و سایر اقوام میباشد. برهر فرد از افراد ملت افغانستان کلمهء افغان اطلاق می شود. هیچ فرد از افراد ملت ازتابعیت افغانستان محروم نمی گردد. امور مربوط به تابعیت وپناهند گی توسط قانون تنظیم می گردد.

ماده پنجم:

تطبیق احکام این قانون اساسی وسایر قوانین، دفاع از استقلال ، حاکمیت ملی وتمامیت ارضی و تأمین امنیت و قابلیت دفاعی کشور از وظایف اساسی دولت می باشد.

ماده ششم:

دولت به ایجاد یک جامعهء مرفه و مترقی براساس عدالت اجتماعی، حفظ کرامت انسانی ، حمایت حقوق بشر، تحقق دموکراسی ، تأمین وحدت ملی، برابری بین همه اقوام وقبایل و انکشاف متوازن درهمه مناطق کشور مکلف می باشد.

ماده هفتم:

دولت منشور ملل متحد، معاهدات بین الدول ، میثاق های بین المللی که افغانستان به آن ملحق شده است و اعلامیهء جهانی حقوق بشر را رعایت می کند . دولت


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله درمورد قانون اساسی افغانستان 55ص

دانلودمقاله درمورد تعریف اخلاق و حقوق جزا 6ص

اختصاصی از نیک فایل دانلودمقاله درمورد تعریف اخلاق و حقوق جزا 6ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

تعریف اخلاق و حقوق جزا:

اخلاق در لغت جمع خُلق می باشد که به معنی خوی، طبیعت و مروّت و از اقسام حکمت عملیه شمرده شده و آن را علم معاشرت با مردم توصیف کرده اند. در تعریف، همه صاحب نظران اتفّاق نظر ندارند، بلکه هریک از آنها به جهت افکار و عقاید خاص خود درباره مفهوم اخلاق نظریات خاصّی ابراز کرده اند. بعضی اخلاق را منحصر به ملکات نفسانی و هدف آن را کمال یا سعادت بشر دانسته اند و برخی دیگر، اخلاق را منحصر به شیوه های رفتار مردم در زندگی اجتماعی، و هدف آن را فراهم آوردن زمینه سازش انسانها می دانند. عد ّه ای هم اساساً اخلاق را از مقوله آداب و رسوم و احساس مشترک مردم به شمار آورده و معتقد به وجود هدفی برای آن نشده اند1.

استاد شهید مرتضی مطهری در این باره معتقد به نظریه پرستش شده اند؛ یعنی کارهای اخلاقی که مورد تقدیس و ستایش دیگران قرار می گیرد از مقوله پرستش است.2 و بالاخره، بعضی دیگر گفته اند که اخلاق یا احکام اخلاقی سنخی از هنجارها به شمار می آیند که تنظیم رابطه فرد با دیگران را در دستور کار خود دارند، به گونه ای که این نظم و نسق سنجش براساس حقّانیت یا ناحقی، خوبی یا بدی احتمالی ایجاد می شود و این داوری باید بر پایه اصول معین از پیش داده شده و یا دریافت شده ای انجام شود تا هرکس نتواند گزینش اخلاقی خود را براصل خود گزیده، بنیان نهد.3

باید گفت که دولت است که در سرکوبی افعال بر خلاف مصالح اجتماعی صالح شناخته شده است. حتی اگر افعال مجرمانه به منافع خصوصی افراد زیان وارد آورده و حقی از آنها ضایع شده باشد، استیفای این حق جز با مداخله دولت یا نمایندگان آن میسر نیست و این امر از قواعد نظم عمومی محسوب می شود.4

ارتباط اخلاق با حقوق جزا:

در علم اخلاق سه رابطه مورد توجه است: یکی رابطه ای که انسان با خدای خود دارد.

این رابطه کاملاً بر پایه اعتقاد باطنی اشخاص استوار است که علی الاصول از قلمرو حقوق جزا خارج است، زیرا منطقاً کسی نمی تواند به ابعاد نفسانی و باطنی و درونی انسان پی ببرد و از قصد و نیّت او به انجام عمل مخالف اخلاق حسنه آگاه شود، بلکه تنها خداست که بر دلها و آنچه در باطن انسانها می گذرد آگاه است که مستوجب کیفر اخروی و در پاره ای از اوقات که نیّت و قصد باطنی شخص به انجام عمل خلاف در خارج به منصه ظهور برسد، با مجازات دنیوی همراه خواهد بود: مانند جرم ارتداد یا دروغگویی که تنها در وضع خاص برای آن مجازات دنیوی تعیین شده است. (ماده 649 ق.م.ا.ت). در این رابطه، قلمرو اخلاق از قلمرو خویش جزا گسترده تر است. دیگری، رابطه ای که مربوط به وظایف انسان نسبت به نفس خویش دارد. در نظامهای اخلاقی دینی تخلّف از بعضی اصول اخلاقی که انسان نسبت به نفس خود مرتکب می شود هرچند که ضرر و زیان آن منحصراً متوجه شخص مرتکب گردد، قابل مؤاخذه است مانند خودکشی که کیفر دنیوی نیز بر آن مقرّر شده است. بالاخره رابطه ای که انسان با همنوعان خود دارد که به اخلاق اجتماعی تعبیر گردیده است که بدون تردید با حقوق جزا مرتبط است. یعنی در قلمرو زندگی اجتماعی، تکالیفی وجود دارند که فاقد هر صبغه اخلاقی هستند. این گونه تکالیف عموماً در قلمرو اخلاق اجتماعی موضوع حقوق جزا واقع می شود و هدف از رعایت آن برقراری نظم و حقوق اجتماعی و تأمین عدالت اجتماعی است. مانند مقرّرات راهنمایی و رانندگی، حفظ محیط زیست که به نظر آقای دکتر کوشا؛ <در جایی که حقوق جزا بیانگر ارزشهای جامعه (نقش و کارکرد توصیفی حقوق جزا) است، می توان با مطالعه، ارزشهای اصولی را مورد شناسایی قرار داد و با مجازات کسانی که با این ارزشها مقابله می کنند، ارزشهای اساسی را توصیف کرد و رابطه بسیار نزدیکی بین این دو به وجود می آید.>5

حمایت کیفری از اخلاق:

بعضی از استدلالهای فایده گرایانه از الزام قانونی اخلاق حمایت می کنند و معتقدند که الزامات قانونی با رفتارهای شخصی و فردی خلاف اخلاق که به دیگری ضرر نمی زند و موجب فساد هم نمی شود بلکه در خلوت انجام می شود، کاری ندارد. دسته ای دیگر معتقدند که صرف نقص قاعده اخلاقی را مشمول حمایت و الزام قانونی می دانند ؛ خواه ضرری به دیگری وارد کرده باشد یا نه، خواه در خلوت باشد یا در آشکار، اخلاق به خودی خود باید حمایت دولت را با خود داشته باشد. به نظر می رسد که دولت (دولتی که به یک قاعده یا حکم اخلاقی باور دارد و علاقمند است از آن یا ابزار قانونی دفاع و حمایت کند) نمی تواند در حمایت از اخلاق و تأمین شرایط و لوازم اخلاقی بودن واخلاقی ماندن جامعه براساس اخلاق و قواعد مورد پذیرش خود، بدون مسئولیت باشد. البته باید توجه داشت که محدوده ای از اخلاق را نمی توان با ضمانت اجراهای حقوقی حمایت کرد. اخلاق فردی و آنچه به خلوت و زندگی خصوصی مردم مربوط می شود، نه تنها باید از گزند ایمن بماند، بلکه در این زمینه دولت باید امر اخلاقی را تشویق کرده و مردم را با روشهای مدنی از نقض آنها نهی کند. از طرفی، فشار فراوان برای تهذیب اخلاقی جامعه [به قول اسپینوزا] خود به ایجاد مفاسد اخلاقی می انجامد و راه را برای نخوت اجتماعی و بی توجهی جامعه در برابر <منکر> و تشویق به <معروف> بازگذاشته ایم.

جرم انگاری اخلاقیات، بدون توجه به اصول محدود کننده آن نیز موجب استفاده از واژه های مبهم و کلی در تعریف جرم شده و زمینه را برای نقض اصل قانونی بودن جرم فراهم مِی نماید. پس لازم است آن دسته از رفتارهایی را که اخلاق مشترک جامعه ممنوع می داند، مشروط بر اینکه منتهی به ضرر شدید دیگران شود و با دیگر روشهای اخلاقی، مدنی، اجتماعی و حقوقی نتوان از آنها پیشگیری کرد و آن دسته از رفتارهای غیراخلاقی که قوام و استحکام جامعه را برهم می زنند ولو اینکه موجبی برای ایراد ضرر به کننده آن تلقی شود و یا به باور دیگران در محدوده زندگی خصوصی آدمی قرار گیرند، جرم انگاری شوند و رفتارهایی که گروهی خاص یا هیئت حاکم خلاف اخلاق یا ممنوع انگاشته اند، اگر موافق با عقیده عمومی نباشد، نامشروع و ناموجه است6.

آقای ملکیان راجع به این مبحث معتقدند که باورها به دو دسته تقسیم می شوند: یکی از آنها باورهای نفسی یا ذهنی است که قابل ارزیابی نیستند و به ذوق و سلیقه آدمی و طرز تلقی او از چیزی مربوط می شوند و دیگری باورهای آفاقی یا عینی که در رابطه با عالم واقع اند که این خود به دو دسته <باورهای آفاقی غیرقابل تحقیق> که یا گزارش صادقی از عالم واقع می دهند یا کاذب ولی قدرت و امکان تشخیص درستی یا نادرستی آنها در حال حاضر در اختیار ما نیست و دگیری <باورهای آفاقی تحقیق پذیر> که


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله درمورد تعریف اخلاق و حقوق جزا 6ص

دانلودمقاله درمورد بررسی احکام فقهی و حقوقی کودکان نامشروع 26 ص

اختصاصی از نیک فایل دانلودمقاله درمورد بررسی احکام فقهی و حقوقی کودکان نامشروع 26 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 26

 

بررسی احکام فقهی و حقوقی کودکان نامشروع

حجت الاسلام والمسلمین خلیل قبله ای در این مقاله کودکان نامشروع و احکام فقهی و حقوقی آنان بررسی می شود.کودکان نامشروع چه کسانی هستند؟ کودک تلقیحی وآزمایشگاهی ، مشروع است یا نامشروع ؟ احکام فقهی و حقوقی در دو مرحله مطالعه می شود: مرحله اول ،احکام حقوق مدنی از قبیل : نسب ، اسلام ، توارث ، محرمیت وازدواج ، حضانت و ولایت ، نفقه اطلاعت از والدین نامشروع ، مرحله دوم ، دربیان احکام حقوق جزا،از قبیل : حکم اسقاط جنین نامشروع ، اثبات دیه برجانی ، قصاص قاتل کودک نامشروع واینکه قاتل اگر خودزانی باشد قصاص می شود یا خیر؟ در این مقاله به پرسشهای فوق مطابق منابع وکلمات فقیهان پاسخ داده شده است . در این مقاله احکام فقهی و حقوقی کودکان نامشروع بررسی می شود موضوع بحث از دو جمله ترکیب شده است : احکام فقهی و حقوقی ، کودکان نامشروع 0 احکام فقهی و حقوقی در دو مرحله مورد مطالعه قرار می گیرد: حقوق مدنی وحقوق جزا مرحله اول - احکام حقوق مدنی ، احکامی که در این مرحله بررسی می شود به قرار ذیل است : 1- نسب کودکانه نامشروع 0 2- آیا کودکان نامشروع در حکم اسلامند. 3- توارث ، کودکان نامشروع ا زچه کسانی ارث می برند و چه کسانی وارث آنان هستند. 4- محرومیت و ازدواج 0 5- حضانت و ولایت. 6- نفقه واطاعت ، یعنی نفقه کودکان نامشروع را چه کسی به عهده می گیرد؟ آیا پدر نامشروع بر کودک نامشروع واجب النفقه می شود؟ و آیا کودک نامشروع لازم است ازپدرنامشروع خوداطاعت کند؟ مرحله دوم - احکام حقوق جزاء احکامی که در این مرحله بررسی می شود به قرار ذیل است : 1- اسقاط جنین ناشی از زنا0 2- دیه جنین که در اثر جنایت سقط شده است چقدر است ؟ وچه کسانی از این دیه ارث می برند؟ 3- اگر ولدالزنا به وسیله ولدحلال کشته شود، قاتل قصاص می شود یا خیر؟ 4- اگر پدر نامشروع (زانی ) فرزند نامشروع (والدالزانا)رابکشد آیا قصاص می شود؟ پاسخ این سئوالات به طور مستدل در این مقاله روشن می شود. کودکان نامشروع شایان ذکر است که تکون هر کودکی در اثر رابطه بین زن ومرد میسر است اگر در بین آنها ارتباط برقرار نشود، عادتا" محال است بچه ای به دنیا بیاید چنانکه مریم مقدس در جواب پیک خداوند سبحان که به او مژده عیسی را داد وگفت : ان الله بیشرک بکلمه منه اسمه المسیح عیسی بن مریم 0 گفت : انی یکون لی ولدولم یمسنی بشر. رابطه بین زن ومرد که سبب تکون کودک می شود بر سه قسم است : رابه مشروع ، رابطه غیر مشروع و رابطه ای که مورد اختلاف است آیا مشروع است یا نامشروع . رابطه مشروع بر دو قسم است : رابطه زوجیت زن ومرد، اعتقادبه رابطه زوجیت که همان شبهه است. کودکانی که از رابطه مشروع به وجود می آیند کودکان مشروع هستند خواه رابطه از قسم اول باشد، خواه از قسم دوم . رابه غیر مشروع نیز بر دو قسم است : رابطه ای که منجر به زنا می شود و رابطه ای که در آن زنا نیست لکن در اثر تماس زن ومرد نامرم ، زن حامله می شود، مانند پسر و دختری که نامزد شده اند و قبل از اجرای عقد در اثر تفخیذ دخترحامله شده است. کودکانی که از رابطه غیر مشروع به وجود می آیند، کودکان نامشروع هستندخواه از قسم اول باشند وخواه از قسم دوم . رابطه ای که مورد اختلاف است ، آن نیز بر دو قسم است : 1- رابطه ای که بوسیله عقد نکاح میان شخص و یکی از محارم خود از روی جهل به حکم و یا جهل به موضوع اتفاق می افتد و فرزندانی در نتیجه این رابطه به وجود می آیند و همچنین اگر کسی با یکی از محارم واقربای نسبی و سببی یا رضاعی از قبیلعمله خاله ، مادرزن ، دایه وامثال اینها نزدیکی نماید و فرزندی که به شبهه از یکی از اینان متولد گردد، آیا چنین رابطه ای مشروع است ؟ و کودکانی که در اثر چنین رابطه ای به وجود می آیند کودکان مشروع به حساب می آیند؟ بعضی از حقوقدانان می گویند: به هیچیک از ابوین ملحق نمی شوند و این حکم را به فقهای امامیه نسبت می دهند و بلکه می گویند: این امر اجماعی بین فقهای امامیه است بنابراین رابطه رانامشروع و کودکانی را که در اثر این رابطه به وجود می آیند نامشروع می دانند. 2- از مواردی که مورد اختلاف است تلقیح صناعی و یا اهداء جنین و کاشتن آن در رحمهای اجاره ای یا عاریه ای است ، کودکانی که از این رابطه متکون می شوند مورد اختلاف است که از کودکان مشروع محسوب می شون یا نامشروع ؟ قبل از هر چیز باید، معلوم شود که موارد اختلافی ( وطی شبهه با محارم و تلقیح صناعی وانتقال جنین ) از قسم رابطه مشروع است یا نامشروع ؟ وطی به شبهه با محارم در خصوص و طی ب شبهه با محارم از نظر فقهی هیچ شبهه ای وجود ندارد که این ارتباط مانند سایر موارد شبهه از مصادیق ارتباط مشروع است ، ولی چنانکه اشاره شد بعضی از حقوقدانان در این مورد مخالفت کرده وکودک ناشی از وطی به شبهه با محارم را به هیچیک از پدر ومادر ملحق نکرده اند و این حکم را به فقهای امامیه نسبت داده وادعای اجماع نیز کرده اند در صورتی که در فقه کسی قایل به نامشروع بودن آن نشده است و فرزندی که از آن به وجود آیدکسی نگفته است که نامشروع است تا چه رسد به اینکه اجماعی باشد،بلکه هرکسی در این زمینه سخن گفته کودک را کودک مشروع دانسته و همه آثار و احکام ولد حتی توارث را بر او مرتب کرده است از جمله : 1- علامه حلی در ارشادالاذهان می گوید: فاماالمسلم فلایرت بالسبب الفاسد ویرث بانسب صحیحه وفاسده فان الشبه کالصحیح فی لحوق النسب . علامه حلی در ارشاد بعد از بیان حکم توارث مجوس ، می گوید: بعضی از فقهای مانسبت صحیح و فاسد را در محجوس از موجبات ارث می دانند ولی در سبب فقط صحیحش موجب ارث است و برای آن چنین مثال می زند: کسی که با دختر خود ازدواج کند و از آن دختری متولد شود سپس پدر بمیرد هر دو دختر از این پدر ارث دختری می برند( یعنی یک نسب صحیح و دیگری نسب فاسد است ) سپس عبارت فوق رادرباره مسلمانان می نویسد و می گوید: و اما مسلمانان با سبب فاسد ارث نمی برند ولی با نسب صحیح و فاسد ارث می برند زیرا شبه ، در الحاق نسبت همانند صحیح است . 2- محقق در شرایع می نویسد: المسلم یرث بانسب اصحیح والفاسد لان الشبهه کالعقد الصحیح فی التحاق النسب 0 یعنی مسلمانان با نسب صحیح و فاسد ارث می برند زیرا شبهه در اثبات و الحاق نسب مانند عقد صحیح است . 3- شهید ثانی در مسالک الافهام در شرح و تفسیر عبارت فوق می گیود: مراد از نسب فاسد کودکی است که به نکاح صحیح مستند نباشد وگرنه ولد ناشی از شبهه نیز صحیح است و همه احکام نسبت بر او ملحق می شود. 4- در تاب اللمعه الدمشقیه آمده است : ولوانکح المسلم بعض محارمه لشبهه وقع التوارث بالنسب ایضا. 5- شهید ثانی در کتاب روضه در شرح و تفسیر این جمله می نویسد: فروع کثیری بر آن مترتب می شود از جمله : فلو ولدالمجوسی بالنکاح اوالمسلم بالشبهه من ابنته ابنتین و رثن ماله بالسویه . اگر مجوسی به وسیله نکاح و مسلمان به سبب شبهه از دخترخود دو تا دختر بیاورد هر سه دختر همه ماترک پدر نامشروع خود را به ارث می برند. فروع دیگری نیز ذکر کرده است که نیاز به نقل آنها نیست چنانکه می بینید شهید ثانی نیز مانند شهید اول به ارث کودک ناشی از شبه با محارم فتوی داده است . 6- صاحب جواهر (قده ) در این خصوص می فرماید:بلاخلاف ولااشکال 0 7- صاحب ریاض بعد از حکم به توارث مجوس با نسب صحیح و فاسد می نویسد: و استدلوللتوارث بالنسب اصحیح والفاسدبتوارث المسلمین بهاحیث بقع الشبه وهی موجوده . از این عبارت مستفاد می شود که توارث با نسب فاسد در فقه امامیه از مسلمات است . 8- در تحریرالوسیله در کتاب ارث آمده است : المسلم یرث بالنسب الصحیح و کذاالفاسد لوکان عن شبهه فلو اعتقد ان امه اجنبیه فتز وجها و اولدمنها یرث الولد منها و همامنه . یعنی مسلمانان با نسب صحیح و فاسد از یکدیگر ارث می برند اگر او با مادش به اعتقاد اینکه اجنبی است ازدواج کند و از آن کودکی به دنیا بیاورد از مادر ومادر و کودک ازپدر ارث می برند. 9- در تحریرالوسیله در کتاب حدود آمده است : اگر با محارم خود ازدواج کند مانند مادر و دایه و با آنها نزدیکی کند در صورتی که جاهل به حکم یا موضوع باشد، حد براو جاری نمی شود. 10- در منهاج الصالحین آمده است : المسلم لایرث بالسبب الفاسد ویرث بانسب الفاسد مالم یکن زنا فولدالشبهه یرث ویورث . این عبارت نیز صارحت دارد در اینکه کودک متولد و وطی به شبهه با محارم 0 کودک مشروع است و احکام ولد را دارد. 11- در مبانی تکمله المنهاج می فرماید: فلوعقد علی امره محرمه کالام والاخت و زوجه الولد و نحوها جاهلا بالموضوع اوالحکم فوطاها سقط عندالجد. این عبارت نیز صراحت دارد که وطی به شبهه حتی با محارم نیز زنا محسوب نمی شود و در ذیل این کلام آمده است : من دون خلاف بین الاصحاب . از آنچه تاکنون گفته شد نتیجه می گیریم که وطی به شبهه زنا نیست خواه با محارم باشد و خواه با اجانب و بچه هائی که از آن به وجود می


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله درمورد بررسی احکام فقهی و حقوقی کودکان نامشروع 26 ص

دانلودمقاله درمورد مکاتب سیاسی 13 ص

اختصاصی از نیک فایل دانلودمقاله درمورد مکاتب سیاسی 13 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

بنام خدا

متنی که پیش رو دارید اطلاعاتی مختصر در رابطه با مکاتب ، اصطلاحات اجتماعی ، سیاسی و فلسفی است که جهت آشنائی نسل عظیم و نوپای دانشجو گردآوری شده است تا همان گونه که رهبر فرزانه انقلاب فرموده اند : دانشجوئی با دید و بینش وسیع سیاسی در دانشگاهها به تحصیل و تهذیب بپردازند . امید است که متن حاضر برای دانشجویان و خوانندگان عزیز مفید واقع شود .

با آرزوی توفیقات الهی

جلیل اجلی

سرپرست بسیج دانشجوئی

دانشگاه آزاد اسلامی میانه

آبسولوتیسم (Absolutisme ) ؛ ابسولو به معنی مطلق و مقصود از آبسولوتیسم ، حکومت مطلقه و ریاست یکنفر شخص مطلق است بر جامعه . در این آئین حقوق و قدرت زمامدار نامحدود است .

اپیس کوپالیسم (Episcopalisme ) ؛ نام مسلکی است که در قرن 16 در اروپا بوجود آمد . این مسلک منسوب به ژان کالون تئولوژیست فرانسوی است . او به سلطنت تکیه نداشت و معتقد بود که قدرت روحانی ، تفوق بر قدرت جسمانی دارد .

آتاشه (Attache ) ؛ وابسته سفارتخانه .

اپتی میسم (Optimisme ) ؛ عقیده به خوش بینی و حسن ظن است . این اصطلاح غالباً ملحق باصطلاحات حاکی از مرامهای اصلی و سیاسی می گردد .

اپورتونیسم (Opportunisme ) ؛ مسلکی است که طرفدارانش بسرعت بر حسب تغییر وضع سیاسی یا تغییر رژیم یا زمامدار بنا به نفع شخص ، تغییر عقیده می دهد .

اپولوژیسم (Apologisme ) ؛ نام فرقه ای موسوم به اپولوژیسم ها که در قرن 17 در خلال جنگهای داخلی انگلستان برای مردم حق مقاومت در برابر پادشاه قائل بودند . فلاسفه آغاز مسیحیت را که معتقد به استدلال در مقابل مخالفین مسیحیت بودند نیز اپولوژیسم می خواندند .

اتوریتاریانیسم (Autoritarianisme ) ؛ مسلک و سیستم حکومتی است که درآن آزادی فردی تحت الشعاع قدرت دولت قرار می گیرد .

اتوکراسی (Autocracy ) ؛ سیستم حکومتی را گویند که در آن تمام قدرتها در دست زمام دار باشد .

اریستروکراسی (Aristocrascy ) ؛ حکومت اشرافی ، سیستم و نوعی حکومت که در آن قدرت و نظارت در دست عده کمی از اشراف باشد .

اریستوکرات (Aristocrate ) ؛ عضو هیئت حاکمه اشرافی هوا خواه حکومت اشرافی را گویند .

اسکولاستیک (Schoolastic ) ؛ حکومت و فلسفه حکومت قرون وسطائی را که در مدارس به تدریس اشتغال داشتند ، اسکولاستیک می نامند . فلسفه این حکما که بنام مدرسیون یا اصحاب مدرسه نیز نامیده می شوند ، بیشتر جنبه دینی داشت . از فلاسفه مهم این مکتب : آبلار ، تاس داکن ، گیوم داکن ، و سنت آنسلم را می توان نام برد .

اسکی پیسم (Escapisme ) ؛ به معنی فرار است و مقصود از آن فرار از شرکت در کارهای اجتماعی و امتناع از قبول پستهای دولتی و شرکت در امور حکومت است .

اکسپانسیونیست (Expansioniste ) ؛ طرفدار توسعه و گسترش اراضی کشور بوسیله فتوحات نظامی یا به وسایل اقتصادی .

الیگارشی (Olygarichie ) ؛ روشی در حکومت که توسط چند نفر اداره می شود و کلیه قدرتها در اختیار عده ای محدود باشد.

امپریال (Imperial ) ؛ امپراتوری ، شاهنشاهی .

امپریالیست (Imperialiste ) ؛ طرفدار و هواخواه امپراطوری را گویند .

امپریالیسم (Iperialisme ) ؛ هواخواه امپراطوری ، عقیده و روشی را گویند که هدفش بسط امپراطوری و توسعه قلمرو حکومت بر دیگران است .

اگوئیسم (Egoisme ) : عقیده باینکه طبیعت انسان در همه جا و همه زمانی اساساً خودخواه است ، لذا زمامدار باید انگیزه اش اگوئستیک ، یعنی خودخواهی و خودپرستی باشد .

آنارشی (Anarechie ) ؛ آشوب ، بی نظمی و هرج و مرج ، در زبان یونانی به معنای بدون حکومت است .

آنارشیست (Anarechiste ) ؛ آشوب طلب .

آنارشیسم (Anarrchisme ) ؛ هرج و مرج خواهی مسلک آنارشیست حکومت را تنها مجب بدبختی و مصیبتهای اجتماعی می داند .

انترناسیونال (Interntional ) ؛ جهانی ، بین المللی .

انترناسیونالیسم (Internationalisme ) ؛ در مقابل ناسیونالیسم است و عبارت است از اعتقاد به این که همکاری و معاونت ما بین ملتهای جهان موجب سعادت و برقراری صلح و آرامش حکومت جهانی است .

انتلکوتوال (Intellectual ) ؛ روشنفکر ، خردمند .

انتلکتوالیسم (Intellectualisme ) ؛ مکتب اصالت قریحه و هوش و عقیده بر اینکه علم زاده عقل است و عقل منبع حقیقت است یا علم صحیح بواقعیت تنها از طریق قریحه و هوش و عقل میسر است .

اندوستریلیسم (Industrialisme ) ؛ یعنی صنعتی شدن زندگی انسان و رواج صنعت و کارخانه و ماشین و اهمیت دادن به صنعت .

اندیویدوالیسم (Indinidualisme ) ؛ یعنی اصالت فرد و طبق این فلسفه باید اجازه داده شود که هر کس با اختیار آزاد برای خود فکر و کار کند .

اوبژکتیویسم (Obgectivism ) ؛ که آن را ایده آلیسم اژکتیف نیز می نامند ، فلسفه ایست که حقایق را از نظر حسی نگاه می کند .

اوتارکی (Auatrk ) ؛ بمعنی استقلال اقتصادی است .

اولترااندیوویدوالیسم (Ultra Individualisme ) ؛ عقیده به خود گرائی افراطی است .

اولتیماتوم (Ultimatum ) ؛ اتمام حجت ، آخرین پیشنهادی که دولتی به دولتی می دهد و در صورت عدم قبول موجب بروز جنگ می شود .

ایرولاسیونیسم (Irolationisme ) ؛ اعتقاد به لزوم تبعیت از یک خط مشی و سیاست و کناره گیری علنی یک ملت از همکاری سیاسی و اقتصادی .

بکوش نیسم (Bakuninisme ) ؛ عقیده سیاسی باکونین ، پیشوای آنارشیست روسیه و اروپا . وی این مکتب را که اصولش لزوم تخریب دولت و


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله درمورد مکاتب سیاسی 13 ص

دانلودمقاله درمورد مساله نیروی هسته ای ایران 25 ص

اختصاصی از نیک فایل دانلودمقاله درمورد مساله نیروی هسته ای ایران 25 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 26

 

به نام خدا

موضوع تحقیق:

مساله نیروی هسته ای ایران

نام محقق:

بهزاد کریمی

نام استاد:

آقای نجفی

ساعت کلاس:

چهار شنبه 10ـ 8

زمان تحویل : 14/2/84

 

در این تحقیق سعی شده تا از منابع مختلف اینترنتی با سلایق مختلف استفاده شود

منابع مورد استفاده عبارتند از:

سایتهای :

BBC persian,IDSNEWS, Voanews

که دو سایت به زبان انگلیسی وبقیه به زبان فارسی می باشد

فصل بندی:

1. مقدمه

2.قضیه سانتریفوژ

3.لغو تحریم بجای نیروی هسته ای

4.احتمال حمله آمریکا به ایران

5.نتیجه گیری

فصل1:

در این فصل برای مقدمه ترجمه ای از سایت idsnews اورده شده که با هم می خوانیم .

از زمان توسعه بمب اتمی در مدت جنگ جهانی اول نیروی هسته ای به موضوعی نگران کننده تبدیل شده.اما در سفر اخیر اقای بوش به ارو پا این موضوعات محور گفت وگوهای سیاسی شد

در طول ماه گذشته‌،موضوع نگرانی های هسته ای از کره ای شمالی که به تازگی به عنوان یک کشور دارنده سلاح هسته ای شناخته شده به ایران تغییر یافته است.

کشوری که خود برای دفاع در مقابل تهدیدات فزاینده امریکا اماده می کنند.آقای بوش آلمان‚فرانسه‚بریتانیا و روسیه برای مقابله به تصمیم ایران برای دستیابی به نیروی هسته ای فرا خوانده ومطمئن است از حمایت جهانی در مقابله با ایران بر خوردار است به طوری که در یک کنفرانس مطبوعاتی در سه شنبه اعلام کرد:{ همگی ما بلند و واضح می گوییم که ایران نباید سلاح هسته ای داشته باشد}.

ایران بمانند 189 کشور دیگر قرار داد منع گسترش سلاح های هسته ای را امضا کرده قراردادی که در سال 1970 برای اطمینان از گسترش کنترل شده سلاح های هسته ای بر قرار شده. هر کشوری مختار بود تا قطع نامه را برای جلوگیری از گسترش و یا انتشار سلاح های هسته ای امضا کند.

فقط 5 کشور چین‚روسیه‚فرانسه‚انگلیس وآمریکا مجاز به داشتن این سلاح هسته ای بر اساس این قرار داد هستند.تا آنجاییکه به آمریکا مربوط می شود فقط سه کشور هند‚ پاکستان واسراییل قرارداد را امضا نکردند و درحال تولید سلاح هسته ای هستند.و معتقدند که این قرارداد منصفانه نیست.در حالی که ایران به عنوان عضو ( قرارداد منع گسترش سلاح های هسته ای) در مرکز توجهات قرار Non- Proliferation Treaty

گرفته است .آقای بوش در یک کنفرانس مطبوعاتی با صدر اعظم آلمان(گرهارد شرودر) اعلام کرد: ایران برای حفظ امنیت وصلح نباید سلاح هسته ای داشته باشد.

آقای بوش گفت نگرانی او در مورد ایران از این واقعیت سر چشمه می گیرد که ان ها بعد از امضای تعهد مبنی بر عدم ادامه غنی سازی اورانیوم به این کار ادامه داده و این موضوع دلیل رییس جمهور آمریکا برای عکس العمل اوست.

در اروبا گفتگو ها بین آلمان‚فرانسه و بریتانیا صورت گرفته تا بتوانند راه کارهایی دیگری به غیر نیروی هسته ای نظیر افزایش سطح تجارت برای بهبود وضع اقتصاد ایران در روبرو بگیرند در حالی که اقای بوش با شرکت آمریکا در این گفت و گوها مخالف است.

از نظر ایران نیروی هسته ای برای ‌‌بیشرفت ملی ایران به صرفه است زیرا ارزان تر و موثرتر از تولید نفت محدود است این کشور شروع به غنی سازی اورانیوم کرد که اولین گام در راه رسیدن به نیروی هسته ای است اما آنها خودشان دست به تولید سلاح هسته ای نکرده اند.به نظر آمریکا ایران به دلیل داشتن ذخایر نفتی نیازی به داشتن نیروی هسته ای ندارد.

سفر اروپایی اقای بوش شاهدی بر تلاش سیاسی او برای رسیدگی به موضوع ایران است این در حالی است که فشار برای حفظ روابط با اروپا و سایرکشورها بعد از حمله آمریکا به عراق برای او افزایش یافته است. این مذاکرات تا انتهای ژوئن ادامه دارد و بعد از ان پرونده ایران را در شورای امنیت باز خواهد کرد .

آقای بوش این گونه اظهار کرده است که نظرات درباره حمله به ایران خنده دار ولی در عین حال اعلام کرد از همه ی گزینه های موجود استفاده کرده ولی صحبت کردن و استفاده از دیبلماسی همواره اولین راه خواهد بود. او همواره مشتاق برای گفت و گو در مورد این موضوع نگران کننده با سایر رهبران جهان است.


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله درمورد مساله نیروی هسته ای ایران 25 ص