نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره عدل الهی

اختصاصی از نیک فایل تحقیق درباره عدل الهی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 31

 

مقدمه:

سر منشأ اصلی مسائل گوناگون عدل قرآن است:

چرا کلام اسلامی بیش از هر چیز به مسأله عدل پرداخته است ؟ و چرا فقه اسلامی قبل از هر چیزی مسأله عدل برایش‏ مطرح شد ؟ و چرا در جهان سیاست اسلامی بیش از هر کلمه ای کلمه عدل به‏ گوش

می‏خورد ؟ اینکه در همه حوزه‏ها سخن از عدل بود باید یک ریشه و سر منشأ خاص داشته باشد. آیا جریان اصلی دیگری در کار بوده که همه این جریانها را او بر می‏انگیخته و تغذیه می‏کرده است ؟ از نظر ما ریشه اصلی و ریشه ریشه‏های طرحهای علمی و عملی مسأله عدل را در جامعه اسلامی ، در درجه اول ، در خود قرآن کریم باید جستجو کرد . قرآن‏ است که بذر اندیشه عدل را در دلها کاشت و آبیاری کرد و دغدغه آن را چه‏ از نظر فکری و فلسفی و چه از نظر علمی و اجتماعی در روحها ایجاد کرد . این قرآن است که مسأله عدل و ظلم را در چهره‏های گوناگونش : عدل تکوینی‏ ،عدل تشریعی ، عدل اخلاقی ، عدل اجتماعی طرح کرد . قرآن تصریح می‏کند که نظام هستی و آفرینش ، بر عدل و توازن و بر اساس‏ استحقاقها و قابلیتها است . گذشته از آیات زیادی که صریحا ظلم را از ساحت کبریائی بشدت نفی می‏کند ، و گذشته از آیاتی که ابلاغ و بیان و اتمام حجت را از آن جهت از شؤون پروردگار می‏شمارد که بود اینها نوعی‏ عدل ، و هلاک بشر با نبود آنها نوعی ظلم و ستم است ، و گذشته از آیاتی‏ که اساس خلقت را بر حق - که ملازم با عدل است - معرفی می‏نماید ، گذشته‏ از همه اینها در برخی از آیات ، از مقام فاعلیت و تدبیر الهی بعنوان‏ مقام قیام به عدل یاد می‏کند : "شهد الله انه لا اله الا هو و الملائکة و اولوا العلم قائما بالقسط " آل عمران.

و یا عدل را ترازوی خدا در امر آفرینش می‏داند :

و السماء رفعها و وضع المیزان ». در ذیل همین آیه است که رسول خدا فرمود : " بالعدل قامت السموات و الارض » " آسمانها و زمین به عدل برپا است " . عدل تشریعی یعنی اینکه در نظام جعل و وضع و تشریع قوانین ، همواره اصل‏ عدل ، رعایت شده و می‏شود نیز صریحا مورد توجه قرآن قرار گرفته است . در قرآن کریم تصریح شده که حکمت بعثت و ارسال رسل این است که عدل و قسط بر نظام زندگانی بشر حاکم باشد : " لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم‏ الناس بالقسط ». " همانا فرستادگان خویش را با دلائل روشن فرستادیم و همراه آنها کتاب‏ و مقیاس ( قانون ) فرستادیم تا مردم بدینوسیله عدل را بپا دارند " . بدیهی است که برقراری اصل عدل در نظامات اجتماعی ، موقوف به این‏ است که اولا نظام تشریعی و قانونی ، نظامی عادلانه باشد ، و ثانیا عملا به‏ مرحله اجرا در آید . علاوه بر این اصل کلی که قرآن در مورد همه پیامبران بیان کرده است ، در مورد نظام تشریعی اسلامی می‏گوید : « قل امر ربی بالقسط ». یا در مورد برخی دستورها می‏گوید : « ذلکم اقسط عند الله » قرآن کریم ، امامت و رهبری را " پیمان الهی " و مقامی " ضد ظلم " و " توأ م با عدل " می‏داند . قرآن آنجا که درباره شایستگی ابراهیم برای‏ امامت و رهبری سخن می‏گویند ، برداشتن چنین است : " آنگاه که ابراهیم‏ از همه کوره‏ها خالص در آمد به او ابلاغ شد که تو را به امامت و رهبری‏ برگزیدیم . ابراهیم درخواست کرد و یا استفهام نمود که این موهبت الهی‏ در نسل او ادامه یابد . به او پاسخ داده شد که : امامت و رهبری ، پیمانی است الهی و ستمکاران را در آن نصیبی نیست : « لا ینال‏ عهدی الظالمین » . قرآن ، انسان اخلاقی را به عنوان " صاحب عدل " نام می‏برد . در چند جای قرآن که سخن از داوری و یا گواهی انسانهایی است که از نظر تربیتی و اخلاقی و روحی قابل اعتماد باشند ، آنها را به همین عنوان که گفتیم نام‏ می‏برد ، مثل اینکه می‏فرماید : « یحکم به ذوا عدل منکم ». یا می‏فرماید : « و اشهدوا ذوی عدل منکم ». پس از ترجمه آثار یونانی در جهان اسلام ، این جمله افلاطون معروف شد که‏ " عدالت ، مادر همه فضائل اخلاقی است " ولی در حدود دو قرن پیش از آنکه سخن افلاطون در میان مسلمین شناخته بشود ، مسلمین از زبان قرآن این‏ سخن را شنیده بودند . بیشترین آیات مربوط به عدل ، در باره عدل جمعی و گروهی است اعم از خانوادگی ، سیاسی ، قضائی ، اجتماعی . در قرآن ، از توحید گرفته تا معاد ، و از نبوت گرفته تا امامت و زعامت ، و از آرمانهای فردی گرفته تا هدفهای اجتماعی ، همه بر محور عدل‏ استوار شده است . عدل قرآن ، همدوش توحید ، رکن معاد ، هدف تشریع‏ نبوت ، فلسفه زعامت و امامت ، معیار کمال فرد ، و مقیاس سلامت اجتماع‏ است . عدل قرآن ، آنجا که به توحید یا معاد مربوط می‏شود ، به نگرش انسان به‏ هستی و آفرینش ، شکل خاص می‏دهد ، و به عبارت دیگر ، نوعی " جهان بینی‏ “است ، آنجا که به نبوت و تشریع و قانون مربوط می‏شود ، یک " مقیاس‏ “ و " معیار " قانون شناسی است ، و به عبارت دیگر جای پایی است‏ برای عقل که در ردیف کتاب و سنت قرار گیرد و جزء منابع فقه و استنباط بشمار آید ، آنجا که به امامت و رهبری مربوط می‏شود یک " شایستگی " است ، آنجا که پای اخلاق به میان می‏آید ، آرمانی انسانی است ، و آنجا که‏ به اجتماع کشیده می‏شود یک " مسؤولیت " است . چگونه ممکن بود مسأله‏ای که در قرآن تا این پایه بدان اهمیت داده شده‏ که هم جهان‏بینی است ، و هم معیار شناخت قانون ، و هم ملاک شایستگی‏ زعامت و رهبری، و هم آرمانی انسانی ، و هم مسؤولیتی اجتماعی ، مسلمین با آن عنایت شدید و حساسیت فراوانی که در مورد قرآن داشتند نسبت به آن بی تفاوت بمانند . این است که ما معتقدیم دلیلی ندارد که در پی علتی دیگر برویم و فکر خود را خسته نماییم که چرا از آغاز نهضتهای فکری و عملی مسلمین ، همه جا کلمه " عدل " به چشم می‏خورد ؟ علت اصلی حساسیت مسلمین نسبت به این مسأله ، و علت راه یافتن این‏ اصل در کلام و در فقه و در حوزه‏های اجتماعی اسلامی ، بلا شک قرآن بود . اما علت جبهه گیریهای مختلف در این مسأله که برخی آن را عریان و بدون لفافه‏ پذیرفتند و برخی با یک سلسله توجیهات و تأویلات آن را از اثر انداختند چیزهای دیگر است که برخی روانی است ، و برخی اجتماعی و برخی سیاسی . این است نظر ما درباره سر منشأ اصلی طرح این مسأله در جامعه اسلامی . افرادی دیگر ، ممکن است که به گونه‏ای دیگر و از زاویه دیگر این مسأله‏ را تعلیل و تحلیل کنند . چنانکه می‏دانیم پیروان برخی مکتبها بطور کلی جریانات اجتماعی را به‏ گونه‏ای دیگر تعلیل و تحلیل می‏کنند . پیروان این مکتبها یک سلسله قالبهای‏ ساخته و از پیش پرداخته ای دارند و به هر ضرب و زور هست می‏خواهند همه‏ حوادث را در آن قالبها بشناسانند . در این گونه مکتبها مسأله تضادهای طبقاتی و موضعگیریهای اجتماعی بر اساس برخورداریها و محرومیتها ، نقش اصلی و اساسی را در همه حرکتها و جنبشها ایفا می‏کنند .

از نظر پیروان آن مکتبها همه تجلیات روحی و فکری و ذوقی و عاطفی بشر ، انعکاسی از نیازهای مادی و روابط اقتصادی است ، همه‏ شؤون ، روبنا است و چیزی که زیر بنا است اقتصاد و شؤون اقتصادی است ، خصوصیات فکری و ذوقی و عاطفی و هنری هر کس را در موضعگیری خاص طبقاتی‏ او باید جستجو کرد از نظر پیروان این مکتبها اگر می‏بینیم که در جامعه‏ای بیش از همه چیز سخن عدل به میان می‏آید ، ریشه آن را در نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی‏ باید جستجو کنیم نه در جای دیگر .

باید بدانیم که این جبهه گیریهای عقلی و فکری و کلامی و فقهی ، نمایانگر یک جبهه گیری زیر پرده است که گروه وابسته به طبقات‏ محروم و محکوم ، در مقابل طبقات مرفه و برخوردار کرده است .

اندیشه‏ تابع شکم است . محال است که یک برخوردار مرفه ، از اصل عدل دفاع کند ، همچنانکه محال است که یک محروم زجر کشیده منکر اصالت عدل بشود . از نظر ما ، اینگونه توجیه تاریخ ، یکسونگری است . شک ندارد که نیاز مادی ، یک عامل بسیار مهم و اساسی در گرایشهای انسان است و احیانا جای‏ پایی از علل اقتصادی نیز در جبهه گیریهای فکری و اجتماعی و سیاسی اسلامی‏ می‏توان یافت .

اما نمی‏توان همه جاذبه هایی که انسان را احاطه کرده و تحت نفوذ قرار می‏دهد و همه عوامل اصلی و اساسی‏ای را که در بافت تاریخ‏ انسان مؤثر است در نیازهای اقتصادی خلاصه کرد ، و شاید هنوز زود است که‏ در باره مجموع عوامل اساسی حاکم بر زندگی فردی و اجتماعی انسان اظهار نظر قاطع بشود . قدر مسلم این است که نیازهای مادی را به عنوان نیاز اصلی‏ منحصر نتوان مورد قبول قرار داد.

غرض اصلی ما از طرح این بحث در این مقدمه ، یکی این است که نقش‏ قرآن را در برانگیختن افکار و اندیشه‏ها نشان دهیم ، دیگر اینکه اهمیت و اصالت آن را از نظر قرآن کریم روشن سازیم .

عدل بشری و عدل الهی

ما افراد بشر ، فردی از نوع خود را که نسبت به دیگران قصد سوئی ندارد به حقوق آنها تجاوز نمی‏کند ، هیچگونه تبعیضی میان افراد قائل نمی‏گردد ، در آنچه مربوط به حوزه حکومت و اراده اوست با نهایت بیطرفی به همه به‏ یک چشم نگاه می‏کند ، در مناقشات و اختلافات افراد دیگر ، طرفدار مظلوم‏ و دشمن ظالم است ، چنین کسی را دارای نوعی از کمال می‏دانیم و روش او را قابل " تحسین " می‏شماریم و خود او را " عادل " می‏دانیم . در مقابل ، فردی را که نسبت به حقوق دیگران تجاوز می‏کند ، در حوزه‏ قدرت و اراده خود میان افراد تبعیض قائل می‏شود ، طرفدار ستمگران و خصم‏ ضعیفان و ناتوانان است ، و یا لااقل در مناقشات و کشمکشهای ستمگران و ستمکشان " بی تفاوت " است ، چنین کسی را دارای نوعی نقص به نام " ظلم " و ستمگری می‏دانیم و خود او را " ظالم " می‏خوانیم و روش او را لایق " تقبیح " می‏شماریم . خدای متعال چطور ؟ آیا اولا به همان معنی که در باره بشر ، عدالت ، کمال است ، و ظلم ، نقص است ، درباره ذات الهی نیز عدالت ، کمال‏ است و ظلم ، نقص است ؟ یا عدالت و ظلم به مفهوم رایج خود ، مفاهیمی‏ اخلاقی و مخصوص اجتماع بشری است و


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره عدل الهی

تحقیق درباره عدل

اختصاصی از نیک فایل تحقیق درباره عدل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 37

 

آموزشکده فنی دکتر شریعتی

عدل

تهیه و تنظیم : ابراهیم برزنونی

استاد راهنما : آقای حسینی

زمستان 1386 عدل

مساوات و برابری یکی از مهم‌ترین آموزه‌های دین مبین اسلام است و آیات و روایات بسیاری وجود دارند که قرآن کریم و ائمه اطهار(ع) در آن‌ها بر حفظ حقوق و تساوی تمام مردم در برابر قانون و نفی تبعیض و ظلم تأکید بسیار دارند.عدالت در اسلام بر ارکان عمیقی استوار است، زیرا عالم هستی و کائنات به کلی تحت نظر خداوند حکیم هستند که تمام کردار و رفتار ما در دادگاه عدل او مورد قضاوت قرار می‌گیرد. همه ما از خاک هستیم و همه به سوی خاک بازمی‌گردیم و تمام افراد بندگان خدا هستند.این تلقی از جهان و انسان مساعدترین زمینه برای پذیرش عدالت است که از نظر قرآن فطری است. قرآن می‌فرماید که ما آشنایی با خوبی‌ها و بدی‌ها را به طور فطری در انسان قرار داده‌ایم: «فألهمها فجورها و تقویها» (شمس/8)در فطری بودن عدالت همین بس که حتی ظالمان نیز می‌کوشند تا ظلم خود را توجیه کرده و عادلانه جلوه دهند.مسأله عدالت از نظر پیامبر(ص) نیز از اهمیت فراوانی برخوردار است، چنان‌که ایشان فرموده‌اند: «عدل ساعه خیر من عباد سبعین سنۀ قیام لیلها و صیام نهارها» (جامع السادات، ج2، ص 223) یعنی: یک ساعت عدالت از هفتاد سال عبادتی که روزهای آن روزه و شب‌های آن احیا داشته باشید، به‌تر است.حضرت علی(ع) نیز درباره اهمیت عدالت فرموده‌اند: «العدل حیات و الجور ممات» یعنی: عدالت، زندگی و ظلم، مرگ است.از نظر امام علی(ع) مردمی که تسلیم ظلم و ستم شده‌اند در واقع مرده هستند. اصلاً یکی از مهم‌ترین دلایل بعثت پیامبران و یکی از مهم‌ترین وظایف و مسئولیت‌های آنان همانا استقرار عدالت در اجتماع است. قرآن درباره دعوت امت به بندگی خداوند و مخالفت با ظلم و طاغوت می‌فرماید: «ان اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت» (نحل/32)یعنی: بندگی خدا کنید و از طاغوت دوری نمایید.همچنین قرآن در مبارزه با انواع اسارت‌ها و زدودن موهومات و خرافات که از مهم‌ترین وظایف پیامبر(ص) است، می‌فرماید: «و یضع عنهم اسرهم و الاغلال التی کانت علیهم» (جمعه/ 3) یعنی: پیامبر(ص) سنگینی و زنجیرهایی را که بر مردم نهاده شده برمی‌دارد و آنان را آزاد می‌کند.هدف نهایی و عالی انبیا این است که آن چنان ایمان به خدا و معاد را در مردم احیا کنند و چنان اخلاق و طرز تفکر الهی را در تار‌و‌پود فرد و جامعه به وجود آورند که مردم خودشان به عدل و قسط قیام کنند.قرآن در این باره می‌فرماید: «لقد أرسلنا رسلنا بالبینات و أنزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط» (حدید/25)یعنی: ما پیامبران خود را با در دست داشتن دلایل روشن و کتاب آسمانی و معیار سنجش حق و باطل برای مردم فرستادیم تا مردم در پرتو این رهبران و قوانین آسمانی با آگاهی و انتخاب به عدل قیام کنند.در این آیه شریفه به هر دو قدرت مادی و معنوی یعنی «کتاب و بینات و میزان» اشاره شده، زیرا هر یک از آنها قدرت و پشتوانه‌ای معنوی برای استقرار عدل است و عبارت «و أنزلنا الحدید» که در ادامه این آیه است اشاره به قدرت مادی دارد تا عاصیان بدانند که اگر با عدالت الهی مخالفت کنند با قدرت تمام سرکوب می‌شوند. در زمان خلافت امیرمؤمنان حضرت علی(ع)، گروهی بر ایشان ایراد می‌گرفتند که شما چرا اموال بیت‌المال را به طور یکسان تقسیم می‌کنید؟مولای متقیان(ع) پاسخ فرمود: «لو کان المال لی لسویت بینهم فکیف و انما المال مال الله» (خطبه 126 نهج‌البلاغه).یعنی: اگر این اموال، ملک شخصی خودم بود به طور یکسان تقسیم می‌کردم تا چه رسد که اینها مال خدا و مربوط به همه مردم است. عدالت در اسلام بر ارکان عمیقی استوار است، زیرا عالم هستی و کائنات به کلی تحت نظر خداوند حکیم هستند که تمام کردار و رفتار ما در دادگاه عدل او مورد قضاوت قرار می‌گیرد. همه ما از خاک هستیم و همه به سوی خاک بازمی‌گردیم و تمام افراد بندگان خدا هستند.یکی از امتیازات عالی مکتب اسلام این بود که در دوره جاهلیت، تمام اختلافات و تبعیض‌ها را میان افراد و نژادها و قبایل از بین برد و با تمام قوا امتیازات ستمگران را نابود ساخت. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «ان اکرمکم عندالله أتقیکم» حجرات/13)یعنی: همانا گرامی‌ترین افراد نزد خداوند با تقوای‌ترین آن‌هاست. همچنین در سوره روم می‌فرماید: «و من آیاته اختلاف السنتکم و ألوانکم» (روم/22)یعنی: این تفاوت شکل‌ها و رنگ‌ها و زبان‌های شما همه از نشانه‌های قدرت خداست. پیامبر گرامی اسلام در حجه‌الوداع مردم را جمع کرد و فرمود: «تمام مسلمانان از هر قبیله و نژاد و زبانی که هستند با هم برابرند». (سفینه البحار،ج2، ص 348)قبیله قریش به این دلیل که سرپرست خانه کعبه بودند دچار خودبرتربینی و غرور شده بودند، از این رو در مراسم حج، یکی از اعمال را - رفتن به صحرای عرفات- ترک می‌کردند و به جای آن به «مزدلفه» می‌رفتند و می‌گفتند ما اهل حرم خدا هستیم و از حرم جدا نمی‌شویم. قرآن در سوره بقره در این باره فرمود: «ثم أفیضوا من حیث أفاض الناس» (بقره/ 198) یعنی: شما از همان جایی که مردم دیگر می‌روند، بروید.خود شخص پیامبر اسلام(ص) آن‏چنان ساده و بی‌آلایش می‌زیست که گاهی یک فرد ناشناس که وارد مسجد می‌شد، ایشان را نمی‌شناخت و پس از مدتی که در چهره‌ها می‌نگریست، می‌پرسید: کدام یک از شما پیامبر هستید؟پیامبر(ص) به هنگام نشستن با اصحاب همواره دایره‌وار می‌نشست و به بالا و پایین جلسه بی‌تفاوت بود.عدالت در اسلام و اجرای آن به حدی حائز اهمیت است که نه تنها درباره دوستان، بلکه با دشمنان- و حتی در میدان جنگ- نیز مورد سفارش و تأکید واقع شده است. قرآن می‌فرماید: «فان قاتلوکم فاقتلوهم کذالک جزاء الکافرین» (بقره/ آیه 191)یعنی: اگر دشمن شما را می‌کشد، آن‌گاه شما هم آن‌ها را بکشید.همچنین در زمان جاهلیت، رسمی احمقانه وجود داشت، یعنی اگر شخصی از یکی از قبایل کشته می‌شد، تمام آن قبیله به پا می‌خواستند و تا چند نفر را به انتقام همان یک نفر نمی‌کشتند، آرام نمی‌گرفتند. قرآن درباره این تعصب کور می‌فرماید: «و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لولیه سلطاناً فلایسرف فی‌القتل» (اسراء/ 33)یعنی: هر کس مظلومانه کشته شود، برای او سرپرستی قرار دادیم که دارای اختیار است (که اگر خواست قصاص کند و اگر خواست دیه بگیرد) ولی حتی سرپرستان مقتول نیز حق ندارند در انتقام و کشتن اسراف و زیاده‌روی کنند و عبارت: «فلا یسرف فی‌القتل» در این آیه ناظر به همین معنا است.حضرت امیر- علی(ع) - پس از ضربت خوردن به فرزندانش می‌فرماید: «لاتقتلن بی ‌الا قاتلی، فاضربوه ضربه بضربه» (نهج‌البلاغه صبحی صالح/ ص422)یعنی: هرگز به خاطر شهادت من دست به قتل‌عام نزنید و تنها قاتل را بکشید. او یک ضربه به من زد، شما هم فقط یک ضربه به او بزنید.علی(ع)- شهسوار اسلام- و خلیفه مقتدر وقت درخون خود می‌غلطد، ولی از مدار عدالت بیرون نمی‌رود.قرآن مجید نیز درباره رعایت عدالت با دشمنان می‌فرماید: «فمن أعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم و اتقوا الله» (سوره بقره/ آیه 193)یعنی:‌ اگر بر شما تعدی و ظلم کردند، شما نیز به همان مقدار حق تعدی به آن‌ها را دارید.به راستی، دین اسلام، دین عطوفت و اعتدال است. دین اسلام حتی مومنان را به صبرکردن و عدم انتقام از دشمنان دعوت می‌کند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «و ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ماعوقبتم» (نحل/ آیه 126)یعنی: اگر اهل عفو و صبر نیستید و می‌خواهید حتماً عقوبت و مجازات نمایید، پس عقوبت کنید همانند آن‏چه خودتان مورد عقوبت قرار گرفته‌اید نه سخت‌تر.و در این مورد ادامه می‌دهد: «و لئن صبرتم لهو خیر للصابرین» یعنی:‌ اگر صبر کنید به‌تر است. ماجرای زیر موضع اسلام را در مورد رعایت انصاف به خوبی نشان می‌دهد.پیامبر گروهی را برای روشن شدن تکلیف یهودیان خیبر فرستاد. یکی از آن‌ها اموال خود را در پناه کوهی قرار داد و به استقبال مسلمانان آمد و اظهار اسلام کرد. بعضی از مسلمانان عجله کردند و گفتند اسلام او تزویر و حیله است، او به خاطر ترس از جان و حفظ اموال خود چنین اظهار می‌کند و بالاخره او را کشتند، این آیه نازل شد: «لا تقولوا لمن القی الیکم السلام لست مؤمنا تبتغون عرض الحیوه الدنیا» (نساء/ 94)قرآن در این آیه توصیه می‌کند به شخصی که اظهار اسلام می‌کند نگویید تو مسلمان نیستی تا بدین وسیله راه کشتن او را نزد خود هموار و او را به ناحق بکشید و اموال او را به غنیمت بردارید، از این قضاوت‌های عجولانه دوری کنید. البته معنای این حرف زودباوری و تسلیم در برابر هر نوع حیله دشمن هم نیست، زیرا در پایان همین آیه سفارش شده در این قبیل موارد لازم است تحقیق کنید نه در کشتن عجله کنید و نه ساده‌لوحانه به هر اظهاری دل ببندید، بلکه راه میانه که همان حفظ عدالت اجتماعی است تحقیق و بررسی است و این است مکتب ما و عدالت اجتماعی ما درباره جنگ‌ها و برخورد با مخالفان که نسبت به افراد بی‌آزار عدالت و محبت و نسبت به افراد موذی عقوبت و جزای به مثل شود.دین اسلام حتی در مورد عبادت کردن نیز دستور به عدالت می‌دهد. امام صادق(ع) می‌فرمایند: «لاتکرهوا الی انفسکم العباده» (اصول کافی، ج2، ص86) یعنی:‌ عبادت را برخود تحمیل نکنید.در اسلام و قرآن، رعایت اعتدال و انصاف در تمام شئون حیات فردی و اجتماعی، در قصاص، در مدح و انتقاد، در انفاق، در مخارج، در محیط خانه، در اقتصاد، در کار، در توزیع و مصرف، به شدت مورد تأکید و سفارش واقع شده است.قرآن برای برپایی و استقرار عدالت در جامعه، مردم را به پیامبران ارجاع داده و فرموده است: «فأن تنازعتم فی شیئی فردوه الی الله و الرسول ان کنتم تومنون بالله والیوم الاخر» (نسا/ 59)یعنی:‌ اگر در امری با هم نزاع داشتید به خدا و پیامبر رجوع کنید، اگر به خدا و روز آخرت ایمان دارید، قابل ذکر است که در موارد دیگری که خطر انحراف از مرز عدالت و تجاوز به حقوق یک‌دیگر پیش می‌آید، باید به علمای عادل مراجعه کرد تا طبق حکم خدا فرمان دهند.معمولاً دو عامل مهم برای انحراف از مرز عدالت وجود دارد که قرآن به هر دوعامل توجه فرموده است: اولین عامل انحراف، حب ذات و علاقه‌ها و روابط است. قرآن در این باره می‌فرماید: «یا ایها الذین آمنو کونوا قوامین بالقسط شهداء لله ولو علی انفسکم او الوالدین و الاقربین ان یکن غنیاً او فقیراً فالله اولی بهما» (نسا/ 135)یعنی:‌ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، کاملاً به عدالت قیام کنید و گواهی‌های شما فقط برای خدا باشد، گرچه به زیان خود شما یا والدین و بستگان تمام شود و مسأله فقیر بودن یا غنی بودن در گواهی دادن شما اثر نکند، زیرا خدا سزاوارتر است به این‌که از آن‌ها حمایت کند.یعنی مسئولیت شما فقط دفاع از حق است بدون هیچ‌گونه ملاحظه فامیلی یا اقتصادی این آیه به علاقه‌های خطرناک اشاره می‌کند که مبادا آن دوستی‌ها و مسائل عاطفی و فامیلی شما را از مرز عدالت دور کند. دومین عامل برای این‌که انسان در خط عدالت حرکت نکند، مسأله ناراحتی‌هایی است که انسان از فردی و یا گروهی می‌بیند و در این زمینه نیز قرآن می‌فرماید:«یا ایها الذین امنو کونوا قوامین لله شهداء بالقسط ولا یجرمنکم شنآن قوم علی الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی» (مائده/ 8) یعنی:‌‌ ای کسانی که ایمان دارید، برنامه شما قیام خالصانه و شهادت عادلانه باشد، دشمنی قومی سبب انحراف شما از مرز عدالت نشود و خرده حساب‌های سابق را تسویه نکنید و مکرراً فرمان می‌دهد که به عدالت رفتار کنید که به تقوی نزدیک‌تر است.در این آیه توجه خاصی به مسأله ناراحتی و گلایه‌ها و دشمنی‌هایی است که احیاناً در قضاوت و رفتار ما اثر می‌گذارد.کوتاه سخن آن‌که عمل‌کردن به عدالت و طبق معیارهای الهی حرکت کردن، کار سختی است که اولیا خدا در عمل به آن از خدا استمداد می‌کنند، و شاید مراد از صراطی که در قیامت از مو باریک‌تر و از شمشیر تیزتر است و باید همه ما از روی آن عبور کنیم، همین خط الهی در دنیاست که به راستی از مو باریک‌تر است.قرآن مجید برای پرهیز از انحراف از مرز عدالت صریحاً دستور می‌دهد: «یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء لله و لوعلی انفسکم»(نسا/135) یعنی: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، کاملاً به عدالت قیام کنید و گواهی‌های شما فقط برای خدا باشد، هر چند به زیان شما تمام شود.

عدل یکی از صفات مهم حضرت حق به شمار می رود و اهمیت آن تا حدی است که در کنار مهم ترین صفت خداوند، یعنی توحید، قرار گرفته است و در کلام امامیه و معتزله،

یکی از اصول دین معرفی شده است.

در قرآن کریم ، مشتقات مادۀ « ظلم » و « عدل »بیش از سیصد مرتبه به کار رفته است و عدل سفارش و ستایش ،و ظلم نهی و سرزنش شده است .

ظلم در این آیات ، ٤١ مرتبه از خدای سبحان نفی شده و یک مرتبه نیز فعل خدا با عنوان عدل توصیف شده است:

« وَتَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ صِدْقاً وَعَدْلاً »

کلام پروردگارت با صدق و عدل سرانجام گرفته است.

در احادیث، عدل در کنار توحید و یکی از پایه های دین مطرح شده است . امام صادق (علیه السلام ) دراین باره چنین فرموده اند:

« إِنَّ أساسَ الدّینِ التَّوحیدُ وَالْعَدْلُ »

به درستی که اساس دین، توحید و عدل است.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره عدل

عدل

اختصاصی از نیک فایل عدل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 37

 

آموزشکده فنی دکتر شریعتی

عدل

تهیه و تنظیم : ابراهیم برزنونی

استاد راهنما : آقای حسینی

زمستان 1386 عدل

مساوات و برابری یکی از مهم‌ترین آموزه‌های دین مبین اسلام است و آیات و روایات بسیاری وجود دارند که قرآن کریم و ائمه اطهار(ع) در آن‌ها بر حفظ حقوق و تساوی تمام مردم در برابر قانون و نفی تبعیض و ظلم تأکید بسیار دارند.عدالت در اسلام بر ارکان عمیقی استوار است، زیرا عالم هستی و کائنات به کلی تحت نظر خداوند حکیم هستند که تمام کردار و رفتار ما در دادگاه عدل او مورد قضاوت قرار می‌گیرد. همه ما از خاک هستیم و همه به سوی خاک بازمی‌گردیم و تمام افراد بندگان خدا هستند.این تلقی از جهان و انسان مساعدترین زمینه برای پذیرش عدالت است که از نظر قرآن فطری است. قرآن می‌فرماید که ما آشنایی با خوبی‌ها و بدی‌ها را به طور فطری در انسان قرار داده‌ایم: «فألهمها فجورها و تقویها» (شمس/8)در فطری بودن عدالت همین بس که حتی ظالمان نیز می‌کوشند تا ظلم خود را توجیه کرده و عادلانه جلوه دهند.مسأله عدالت از نظر پیامبر(ص) نیز از اهمیت فراوانی برخوردار است، چنان‌که ایشان فرموده‌اند: «عدل ساعه خیر من عباد سبعین سنۀ قیام لیلها و صیام نهارها» (جامع السادات، ج2، ص 223) یعنی: یک ساعت عدالت از هفتاد سال عبادتی که روزهای آن روزه و شب‌های آن احیا داشته باشید، به‌تر است.حضرت علی(ع) نیز درباره اهمیت عدالت فرموده‌اند: «العدل حیات و الجور ممات» یعنی: عدالت، زندگی و ظلم، مرگ است.از نظر امام علی(ع) مردمی که تسلیم ظلم و ستم شده‌اند در واقع مرده هستند. اصلاً یکی از مهم‌ترین دلایل بعثت پیامبران و یکی از مهم‌ترین وظایف و مسئولیت‌های آنان همانا استقرار عدالت در اجتماع است. قرآن درباره دعوت امت به بندگی خداوند و مخالفت با ظلم و طاغوت می‌فرماید: «ان اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت» (نحل/32)یعنی: بندگی خدا کنید و از طاغوت دوری نمایید.همچنین قرآن در مبارزه با انواع اسارت‌ها و زدودن موهومات و خرافات که از مهم‌ترین وظایف پیامبر(ص) است، می‌فرماید: «و یضع عنهم اسرهم و الاغلال التی کانت علیهم» (جمعه/ 3) یعنی: پیامبر(ص) سنگینی و زنجیرهایی را که بر مردم نهاده شده برمی‌دارد و آنان را آزاد می‌کند.هدف نهایی و عالی انبیا این است که آن چنان ایمان به خدا و معاد را در مردم احیا کنند و چنان اخلاق و طرز تفکر الهی را در تار‌و‌پود فرد و جامعه به وجود آورند که مردم خودشان به عدل و قسط قیام کنند.قرآن در این باره می‌فرماید: «لقد أرسلنا رسلنا بالبینات و أنزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط» (حدید/25)یعنی: ما پیامبران خود را با در دست داشتن دلایل روشن و کتاب آسمانی و معیار سنجش حق و باطل برای مردم فرستادیم تا مردم در پرتو این رهبران و قوانین آسمانی با آگاهی و انتخاب به عدل قیام کنند.در این آیه شریفه به هر دو قدرت مادی و معنوی یعنی «کتاب و بینات و میزان» اشاره شده، زیرا هر یک از آنها قدرت و پشتوانه‌ای معنوی برای استقرار عدل است و عبارت «و أنزلنا الحدید» که در ادامه این آیه است اشاره به قدرت مادی دارد تا عاصیان بدانند که اگر با عدالت الهی مخالفت کنند با قدرت تمام سرکوب می‌شوند. در زمان خلافت امیرمؤمنان حضرت علی(ع)، گروهی بر ایشان ایراد می‌گرفتند که شما چرا اموال بیت‌المال را به طور یکسان تقسیم می‌کنید؟مولای متقیان(ع) پاسخ فرمود: «لو کان المال لی لسویت بینهم فکیف و انما المال مال الله» (خطبه 126 نهج‌البلاغه).یعنی: اگر این اموال، ملک شخصی خودم بود به طور یکسان تقسیم می‌کردم تا چه رسد که اینها مال خدا و مربوط به همه مردم است. عدالت در اسلام بر ارکان عمیقی استوار است، زیرا عالم هستی و کائنات به کلی تحت نظر خداوند حکیم هستند که تمام کردار و رفتار ما در دادگاه عدل او مورد قضاوت قرار می‌گیرد. همه ما از خاک هستیم و همه به سوی خاک بازمی‌گردیم و تمام افراد بندگان خدا هستند.یکی از امتیازات عالی مکتب اسلام این بود که در دوره جاهلیت، تمام اختلافات و تبعیض‌ها را میان افراد و نژادها و قبایل از بین برد و با تمام قوا امتیازات ستمگران را نابود ساخت. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «ان اکرمکم عندالله أتقیکم» حجرات/13)یعنی: همانا گرامی‌ترین افراد نزد خداوند با تقوای‌ترین آن‌هاست. همچنین در سوره روم می‌فرماید: «و من آیاته اختلاف السنتکم و ألوانکم» (روم/22)یعنی: این تفاوت شکل‌ها و رنگ‌ها و زبان‌های شما همه از نشانه‌های قدرت خداست. پیامبر گرامی اسلام در حجه‌الوداع مردم را جمع کرد و فرمود: «تمام مسلمانان از هر قبیله و نژاد و زبانی که هستند با هم برابرند». (سفینه البحار،ج2، ص 348)قبیله قریش به این دلیل که سرپرست خانه کعبه بودند دچار خودبرتربینی و غرور شده بودند، از این رو در مراسم حج، یکی از اعمال را - رفتن به صحرای عرفات- ترک می‌کردند و به جای آن به «مزدلفه» می‌رفتند و می‌گفتند ما اهل حرم خدا هستیم و از حرم جدا نمی‌شویم. قرآن در سوره بقره در این باره فرمود: «ثم أفیضوا من حیث أفاض الناس» (بقره/ 198) یعنی: شما از همان جایی که مردم دیگر می‌روند، بروید.خود شخص پیامبر اسلام(ص) آن‏چنان ساده و بی‌آلایش می‌زیست که گاهی یک فرد ناشناس که وارد مسجد می‌شد، ایشان را نمی‌شناخت و پس از مدتی که در چهره‌ها می‌نگریست، می‌پرسید: کدام یک از شما پیامبر هستید؟پیامبر(ص) به هنگام نشستن با اصحاب همواره دایره‌وار می‌نشست و به بالا و پایین جلسه بی‌تفاوت بود.عدالت در اسلام و اجرای آن به حدی حائز اهمیت است که نه تنها درباره دوستان، بلکه با دشمنان- و حتی در میدان جنگ- نیز مورد سفارش و تأکید واقع شده است. قرآن می‌فرماید: «فان قاتلوکم فاقتلوهم کذالک جزاء الکافرین» (بقره/ آیه 191)یعنی: اگر دشمن شما را می‌کشد، آن‌گاه شما هم آن‌ها را بکشید.همچنین در زمان جاهلیت، رسمی احمقانه وجود داشت، یعنی اگر شخصی از یکی از قبایل کشته می‌شد، تمام آن قبیله به پا می‌خواستند و تا چند نفر را به انتقام همان یک نفر نمی‌کشتند، آرام نمی‌گرفتند. قرآن درباره این تعصب کور می‌فرماید: «و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لولیه سلطاناً فلایسرف فی‌القتل» (اسراء/ 33)یعنی: هر کس مظلومانه کشته شود، برای او سرپرستی قرار دادیم که دارای اختیار است (که اگر خواست قصاص کند و اگر خواست دیه بگیرد) ولی حتی سرپرستان مقتول نیز حق ندارند در انتقام و کشتن اسراف و زیاده‌روی کنند و عبارت: «فلا یسرف فی‌القتل» در این آیه ناظر به همین معنا است.حضرت امیر- علی(ع) - پس از ضربت خوردن به فرزندانش می‌فرماید: «لاتقتلن بی ‌الا قاتلی، فاضربوه ضربه بضربه» (نهج‌البلاغه صبحی صالح/ ص422)یعنی: هرگز به خاطر شهادت من دست به قتل‌عام نزنید و تنها قاتل را بکشید. او یک ضربه به من زد، شما هم فقط یک ضربه به او بزنید.علی(ع)- شهسوار اسلام- و خلیفه مقتدر وقت درخون خود می‌غلطد، ولی از مدار عدالت بیرون نمی‌رود.قرآن مجید نیز درباره رعایت عدالت با دشمنان می‌فرماید: «فمن أعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم و اتقوا الله» (سوره بقره/ آیه 193)یعنی:‌ اگر بر شما تعدی و ظلم کردند، شما نیز به همان مقدار حق تعدی به آن‌ها را دارید.به راستی، دین اسلام، دین عطوفت و اعتدال است. دین اسلام حتی مومنان را به صبرکردن و عدم انتقام از دشمنان دعوت می‌کند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «و ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ماعوقبتم» (نحل/ آیه 126)یعنی: اگر اهل عفو و صبر نیستید و می‌خواهید حتماً عقوبت و مجازات نمایید، پس عقوبت کنید همانند آن‏چه خودتان مورد عقوبت قرار گرفته‌اید نه سخت‌تر.و در این مورد ادامه می‌دهد: «و لئن صبرتم لهو خیر للصابرین» یعنی:‌ اگر صبر کنید به‌تر است. ماجرای زیر موضع اسلام را در مورد رعایت انصاف به خوبی نشان می‌دهد.پیامبر گروهی را برای روشن شدن تکلیف یهودیان خیبر فرستاد. یکی از آن‌ها اموال خود را در پناه کوهی قرار داد و به استقبال مسلمانان آمد و اظهار اسلام کرد. بعضی از مسلمانان عجله کردند و گفتند اسلام او تزویر و حیله است، او به خاطر ترس از جان و حفظ اموال خود چنین اظهار می‌کند و بالاخره او را کشتند، این آیه نازل شد: «لا تقولوا لمن القی الیکم السلام لست مؤمنا تبتغون عرض الحیوه الدنیا» (نساء/ 94)قرآن در این آیه توصیه می‌کند به شخصی که اظهار اسلام می‌کند نگویید تو مسلمان نیستی تا بدین وسیله راه کشتن او را نزد خود هموار و او را به ناحق بکشید و اموال او را به غنیمت بردارید، از این قضاوت‌های عجولانه دوری کنید. البته معنای این حرف زودباوری و تسلیم در برابر هر نوع حیله دشمن هم نیست، زیرا در پایان همین آیه سفارش شده در این قبیل موارد لازم است تحقیق کنید نه در کشتن عجله کنید و نه ساده‌لوحانه به هر اظهاری دل ببندید، بلکه راه میانه که همان حفظ عدالت اجتماعی است تحقیق و بررسی است و این است مکتب ما و عدالت اجتماعی ما درباره جنگ‌ها و برخورد با مخالفان که نسبت به افراد بی‌آزار عدالت و محبت و نسبت به افراد موذی عقوبت و جزای به مثل شود.دین اسلام حتی در مورد عبادت کردن نیز دستور به عدالت می‌دهد. امام صادق(ع) می‌فرمایند: «لاتکرهوا الی انفسکم العباده» (اصول کافی، ج2، ص86) یعنی:‌ عبادت را برخود تحمیل نکنید.در اسلام و قرآن، رعایت اعتدال و انصاف در تمام شئون حیات فردی و اجتماعی، در قصاص، در مدح و انتقاد، در انفاق، در مخارج، در محیط خانه، در اقتصاد، در کار، در توزیع و مصرف، به شدت مورد تأکید و سفارش واقع شده است.قرآن برای برپایی و استقرار عدالت در جامعه، مردم را به پیامبران ارجاع داده و فرموده است: «فأن تنازعتم فی شیئی فردوه الی الله و الرسول ان کنتم تومنون بالله والیوم الاخر» (نسا/ 59)یعنی:‌ اگر در امری با هم نزاع داشتید به خدا و پیامبر رجوع کنید، اگر به خدا و روز آخرت ایمان دارید، قابل ذکر است که در موارد دیگری که خطر انحراف از مرز عدالت و تجاوز به حقوق یک‌دیگر پیش می‌آید، باید به علمای عادل مراجعه کرد تا طبق حکم خدا فرمان دهند.معمولاً دو عامل مهم برای انحراف از مرز عدالت وجود دارد که قرآن به هر دوعامل توجه فرموده است: اولین عامل انحراف، حب ذات و علاقه‌ها و روابط است. قرآن در این باره می‌فرماید: «یا ایها الذین آمنو کونوا قوامین بالقسط شهداء لله ولو علی انفسکم او الوالدین و الاقربین ان یکن غنیاً او فقیراً فالله اولی بهما» (نسا/ 135)یعنی:‌ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، کاملاً به عدالت قیام کنید و گواهی‌های شما فقط برای خدا باشد، گرچه به زیان خود شما یا والدین و بستگان تمام شود و مسأله فقیر بودن یا غنی بودن در گواهی دادن شما اثر نکند، زیرا خدا سزاوارتر است به این‌که از آن‌ها حمایت کند.یعنی مسئولیت شما فقط دفاع از حق است بدون هیچ‌گونه ملاحظه فامیلی یا اقتصادی این آیه به علاقه‌های خطرناک اشاره می‌کند که مبادا آن دوستی‌ها و مسائل عاطفی و فامیلی شما را از مرز عدالت دور کند. دومین عامل برای این‌که انسان در خط عدالت حرکت نکند، مسأله ناراحتی‌هایی است که انسان از فردی و یا گروهی می‌بیند و در این زمینه نیز قرآن می‌فرماید:«یا ایها الذین امنو کونوا قوامین لله شهداء بالقسط ولا یجرمنکم شنآن قوم علی الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی» (مائده/ 8) یعنی:‌‌ ای کسانی که ایمان دارید، برنامه شما قیام خالصانه و شهادت عادلانه باشد، دشمنی قومی سبب انحراف شما از مرز عدالت نشود و خرده حساب‌های سابق را تسویه نکنید و مکرراً فرمان می‌دهد که به عدالت رفتار کنید که به تقوی نزدیک‌تر است.در این آیه توجه خاصی به مسأله ناراحتی و گلایه‌ها و دشمنی‌هایی است که احیاناً در قضاوت و رفتار ما اثر می‌گذارد.کوتاه سخن آن‌که عمل‌کردن به عدالت و طبق معیارهای الهی حرکت کردن، کار سختی است که اولیا خدا در عمل به آن از خدا استمداد می‌کنند، و شاید مراد از صراطی که در قیامت از مو باریک‌تر و از شمشیر تیزتر است و باید همه ما از روی آن عبور کنیم، همین خط الهی در دنیاست که به راستی از مو باریک‌تر است.قرآن مجید برای پرهیز از انحراف از مرز عدالت صریحاً دستور می‌دهد: «یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء لله و لوعلی انفسکم»(نسا/135) یعنی: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، کاملاً به عدالت قیام کنید و گواهی‌های شما فقط برای خدا باشد، هر چند به زیان شما تمام شود.

عدل یکی از صفات مهم حضرت حق به شمار می رود و اهمیت آن تا حدی است که در کنار مهم ترین صفت خداوند، یعنی توحید، قرار گرفته است و در کلام امامیه و معتزله،

یکی از اصول دین معرفی شده است.

در قرآن کریم ، مشتقات مادۀ « ظلم » و « عدل »بیش از سیصد مرتبه به کار رفته است و عدل سفارش و ستایش ،و ظلم نهی و سرزنش شده است .

ظلم در این آیات ، ٤١ مرتبه از خدای سبحان نفی شده و یک مرتبه نیز فعل خدا با عنوان عدل توصیف شده است:

« وَتَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ صِدْقاً وَعَدْلاً »

کلام پروردگارت با صدق و عدل سرانجام گرفته است.

در احادیث، عدل در کنار توحید و یکی از پایه های دین مطرح شده است . امام صادق (علیه السلام ) دراین باره چنین فرموده اند:

« إِنَّ أساسَ الدّینِ التَّوحیدُ وَالْعَدْلُ »

به درستی که اساس دین، توحید و عدل است.


دانلود با لینک مستقیم


عدل

عدل الهی حکمت الهی معاد

اختصاصی از نیک فایل عدل الهی حکمت الهی معاد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

عدل الهی

عدالت و عدل الهی در حیات معقول علی (ع)

این انسان نیرومند که سر آمد نیرومندان است در محراب عبادت بخاطر شدّت عدالتش شهید شد. این چه «دادگری» است که این همه انسان را در طول تاریخ جذب خود کرده و در عین حال خود جذب دنیا نشده است دنیا با تمامی ویژگیهایش (آقائی و سروری، نژاد و خویشاوندی و...) او را جذب نکرد، امّا عدالت، او را جذب کرد.

«وَ تَمَّتْ کَلِمَهُٔ رَبِّکَ صِدْقاً وَ عَدْلًا» مشیّت و اراده و عمل پروردگار تو بر مبنای صدق و عدل استوار شده است.

حتما توجّه فرموده‏اید که این سؤال را تحلیل گران تاریخ و کامجویان و کاموران حیات طبیعی- اگر هم تصریح نکرده باشند- از علی بن ابی طالب پرسیده‏اند که: «تو در عدالت چه دیده بودی» زیرا رفتار و اندیشه و هدف گیریهای فرزند ابی طالب با الگوها و معیارهای آنان سازگار نیست. و شگفتی و تعجّب آنان در مشاهده سرتاسر زندگی امیر المؤمنین مشهود بوده است.

اینها نباید از علی بن ابی طالب در باره عدالت می‏پرسیدند بلکه باید این را از خود عدالت پرسید. حقیقت این است چنانکه آرمانهای معقول انسانی مفسّر شخصیتهاست، و شخصیّت‏ها مفسّر عظمت آن آرمانها هستند، برای شناخت این معنا که علّت عشق ورزی امیر المؤمنین چه بود که در روزگاری که قدرت، بطور مطلق در دستش بود احساس بی نیازی کرد و بنای طغیانگری نگذاشت و عدالت ورزید این مسئله‏ای است که بار دیگر انسان شناسان، یا آنان که می‏خواهند در تاریخ و روش شخصیّتهای سازنده، مسائل مفیدی برای بشر پیدا کنند بدنبال آن هستند.

نوشته و سخن و تألیف در این زمینه‏ها زیاد است. در طول تاریخ، ما با رگبار نظریات گوناگون روبرو هستیم. هر کس از دیدگاه خود در این مسائل اظهار نظر نموده است. به گمان من آنان که به تفسیر شخصیّتی همچون علی بن ابی طالب دست می‏زنند اگر حقیقت عدالت و اختیار و تحمّل و شکیبائی در برابر حوادث کوبنده تاریخ را ندانند، تفسیر و اظهار نظرشان به چند کلمه، «خوب است» و «عالی است» تمام می‏شود این یک اصلی است که چرا در باره علی علیه السلام «گفته شده: «قتل فی المحراب لشدّهٔ عدله».

این انسان نیرومند که سر آمد نیرومندان است در محراب عبادت بخاطر شدّت عدالتش شهید شد. این چه «دادگری» است که این همه انسان را در طول تاریخ جذب خود کرده و در عین حال خود جذب دنیا نشده است دنیا با تمامی ویژگیهایش (آقائی و سروری، نژاد و خویشاوندی و...) او را جذب نکرد، امّا عدالت، او را جذب کرد.

معاد

مقدمه

کتاب حاضر مجموعه‏ای است مشتمل بر ده جلسه بحث و انتقاد پیرامون‏ مسأله " معاد " در انجمن اسلامی پزشکان که تاریخ آن به سال 1350 هجری‏ شمسی باز می‏گردد . در این جلسات ، علاوه بر نظریات مشهور درباره معاد ، نظریه جدیدی که از ناحیه برخی روشنفکران مسلمان ابراز شده و در واقع معاد را به " تجدید حیات مادی دنیا به شکل دیگر " تفسیر کرده‏اند ، نیز به‏ تفصیل مورد بررسی قرار گرفته و با اظهارات پایه گذار این نظریه ، گاهی‏ بحث حالت مناظره به خود گرفته و این امر بر شیرینی مطلب افزوده است . سبک بحث در این کتاب ، همچون سبک بحث در کتابهای " توحید " ، " نبوت " و " امامت و رهبری " یک سبک جدید است و در یک قالب خاص‏ نمی‏گنجد و مخصوصا به نظریات جدید درباره معاد و یا نظریات جدید علمی‏ مرتبط با مسأله معاد نیز توجه شده است . بدیهی است چنانچه استاد شهید حضور داشتند ، این کتاب با تنقیح بیشتر عرضه می‏ش د ولی گذشته از اینکه احاطه علمی ما به هیچ وجه در حد استاد شهید نیست ، حق تنقیح بیشتر را نیز نداریم و می‏بایست عین کلام ایشان درج‏ گردد ، و این امر در همه آثاری از استاد که پس از شهادت ایشان منتشر می‏شود جاری است .

تنظیم اولیه و تصحیح چاپی این کتاب به عهده جناب آقای محمد کوکب‏ بوده است و در اینجا از زحمات ایشان قدردانی می‏شود . امید است به یاری حق سایر آثار چاپ نشده استاد نیز به زودی در اختیار شیفتگان آثار آن فرزانه شهید قرار گیرد . شورای نظارت بر نشر آثار استاد شهید مطهری

کلیاتی درباره مسأله معاد

بحث ما درباره مسأله معاد است . مسأله معاد از نظر اهمیت ، بعد از مسأله توحید مهمترین مسأله دینی و اسلامی است . پیغمبران ( و بالخصوص‏ آنچه از قرآن درباره پیغمبر ما استفاده می‏شود ) آمده‏اند برای اینکه مردم‏ را به این دو حقیقت مؤمن و معتقد کنند : یکی به خدا ( مبدأ ) و دیگر به‏ قیامت و یا فعلا به اصطلاح معمول ما معاد مسأله معاد چیزی است که برای‏ یک مسلمان ایمان به آن لازم است ، یعنی چه ؟ یعنی در ردیف مسائلی نیست‏ که چون از ضروریات اسلام است و ایمان به پیغمبر ضروری است ، پس ایمان‏ به آن هم به تبع ایمان به پیغمبر ضروری است . ما بعضی چیزها داریم که باید به آنها معتقد بود ، به این معنا که‏ اعتقاد به آنها از اعتقاد به پیغمبر منفک نیست ، " باید " به این‏ معناست نه به معنی تکلیف ، به معنی این است که انفکاک پذیر نیست که‏ انسان به پیغمبر و اسلام ایمان و اعتقاد داشته باشد ولی به این چیز ایمان‏ نداشته باشد . مثلا روزه ماه رمضان ، می‏گویند که روزه ماه رمضان از ضروریات اسلام است . اگر کسی روزه نگیرد و بدون عذر روزه بخورد ، این‏ آدم فاسق است ولی اگر کسی منکر روزه باشد ، از اسلام خارج است ، چرا ؟ برای اینکه اسلام ایمان به وحدانیت خدا و ایمان به پیغمبر است و امکان‏ ندارد که کسی به گفته پیغمبر ایمان داشته باشد ولی روزه را منکر باشد ، چون اینکه در این دین روزه هست از ضروریات و از واضحات است ، یعنی نمی‏شود انسان در ذهن خودش‏ میان قبول گفته‏های پیغمبر و منها کردن روزه تفکیک کند . ولی خود مسأله‏ اعتقاد به روزه داشتن مستقلا موضوع ایمان و اعتقاد نیست ، یعنی در قرآن‏ هیچ جا وارد نشده : " کسانی که به روزه ایمان می‏آورند " . اما گذشته از اینکه مسأله معاد و قیامت مثل روزه از ضروریات اسلام‏ است ( یعنی نمی‏شود کسی معتقد به پیغمبر باشد ولی منکر معاد باشد) در تعبیرات قرآن کلمه ایمان به قیامت ، ایمان به یوم آخر آمده است ، یعنی‏ پیغمبر مسأله معاد را به عنوان یک چیزی عرضه کرده است که مردم همان‏ طوری که به خدا ایمان و اعتقاد پیدا می‏کنند ، به آخرت هم باید ایمان و اعتقاد پیدا کنند ، که معنی آن این می‏شود که همین طوری که خداشناسی لازم‏ است ( یعنی انسان در یک حدی مستقلا با فکر خودش باید خدا را بشناسد) در مسأله معاد نیز انسان باید معادشناس باشد ، یعنی پیغمبر نیامده است‏ که در مسأله معاد بگوید چون من می‏گویم معادی هست شما هم بگویید معادی‏ هست ، مثل اینکه من گفتم روزه واجب است شما هم بگویید روزه واجب است‏ . نه ، ضمنا افکار را هدایت و رهبری و دعوت کرده که معاد را بشناسند ، معرفت و ایمان به معاد پیدا کنند .


دانلود با لینک مستقیم


عدل الهی حکمت الهی معاد

مقاله اصول عقاید عدل

اختصاصی از نیک فایل مقاله اصول عقاید عدل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله اصول عقاید عدل


مقاله اصول عقاید عدل

مقاله کامل بعد از پرداخت وجه

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحات:54

اصول عقائد (2) عدل

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

الحمدللّه ربّ العالمین و صلّى اللّه على سیّدنا محمّد و آله الطاهرین و لعنة اللّه على اعدائهم اجمعین

در این مقاله به دومین اصل اعتقادى نزد شیعه یعنى عدل الهى مى‏پردازیم:

صفات خدا

خداوند متعال همه صفات پسندیده را داراست و از تمامى صفات ناپسند پاک و منزّه است. صفات پسندیده‏اى که در خدا وجود دارد، صفات جمال یا صفات ثبوتیّه و صفات ناپسندى که خداوند از آنها مبرّاست، صفات جلال و یا صفات سلبیّه نامیده مى‏شود.

صفات ثبوتیّه نیز دو قسم است: صفات ذات و صفات فعل.

صفات ذات: صفاتى است که عین ذات خداست و قابل جدا شدن از خدا نیست، مانند عالم بودن، زنده بودن و قادر بودن.

صفات فعل: صفاتى است که مربوط به فعل خداست و مى‏توان بود یا نبودشان را به خدا نسبت داد، مانند خالق بودن، زیرا خداوند هم مى‏تواند خلق کند و هم مى‏تواند خلق نکند. به عبارت دیگر؛ هر صفتى که بشود ضدّش را به خدا نسبت داد، صفت فعل است، مانند رضایت خدا که در برابر غضب خدا قرار دارد و هر صفتى که نتوان ضدّش را به خدا نسبت داد، صفت ذات است.

راه آشنایى با صفات خدا

راه آشنایى با صفات خدا مانند راه آشنایى با خود خداست، همان گونه که شما از یک نوشته به نویسنده آن پى مى‏برید، از چگونگى الفاظ و کلمات، مقدار آشنایى نویسنده آن را با لغات به دست مى‏آورید، از انشاى آن قدرت نویسندگى او را مى‏فهمید و از مطالبش متوجّه روحیّه و هدف نویسنده مى‏شوید. پس هر آفریده‏اى مى‏تواند دو کار انجام دهد:

1- آفریدگار خود را بشناساند.

2- صفات و حالات و هدف آفریدگار خود را بفهماند.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله اصول عقاید عدل