
مشخصات این فایل
عنوان: انسان شناسی از دیدکاه های مختلف
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 48
این مقاله درمورد انسان شناسی از دیدکاه های مختلف می باشد.
خلاصه آنچه در مقاله انسان شناسی از دیدکاه های مختلف می خوانید :
- دین و همبستگی
به نظر دورکیم دین چیزی جز نیروی جمعی جامعه بر افراد نیست. دین فقط نظامی از باورداشتها و مفاهیم نیست، زیرا که دین نظام کنش نیز هست و در برگیرنده مناسک عملی است. «به استدلال او [دورکیم] دین در واقع زاییده مناسک است. از طریق مشارکت در مناسک و مراسم مذهبی است که قدرت اخلاقی جامعه آشکارا احساس میشود و احساسات اخلاقی و اجتماعی از همین طریق تقویت و تجدید میشوند. مناسک، همبستگی و انسجام اجتماعی را ایجاد و حفظ میکنند. به نظر دورکیم، مناسک اساساً برای حفظ انسجام گروهیاند، اما شرکت کنندگان در مناسک غالباً بر این باورند که مناسک وضعیت خوشایندی را به ارمغان میآورد و از یک وضعیت ناخوشایند جلوگیری میکند. دورکیم میکوشد تا این کارایی وسیلهای نسبت داده شده به مناسک مذهبی را مبنای کارایی اخلاقی آن تبیین کند. به خاطر این کارآیی اخلاقی که واقعی است، اعتقاد به کارایی جسمانی و مادی این مناسک که در واقع توهمی است، توجیه میشود. «(هملیتون، 1377: 178-176)». توجیه راستین عملکردهای مذهبی را در هدفهای آشکار این عملکردها نباید تصور کرد، بلکه از طریق اعمال نفوذ نامرئی این عملکردها بر ذهن انسانها و نحوه تأثیر آنها بر حالتهای ذهنیها، میتوان به توجیه واقعی این عملکردها دست یافت.» (دورکیم، 1383: ؟؟) دورکیم مناسک را به صورت کارکرد گرایانه تبیین میکند. او درباره مناسک میگوید: «آنها برای کارکرد درست زندگی اخلاقی ما به همان اندازه، ضروریاند که خوراک برای نگاهداشت زندگی جسمانی ما ضرورت دارد، زیرا از طریق همین مناسک است که گروه خود را تایید و حفظ میکند» (همان). مشکلی که یک منسک به خودش میگیرد و مقصود اعلام شدهاش چندان اهمیتی ندارد؛ کارکرد واقعی مناسک همیشه یکی است و آن همبستگی و انسجام گروهی است. در مراسم مذهبی جمعی، همبستگی گروهی تایید و تعویق میشود. و این مراسم افراد را از امور مربوط به زندگی اجتماعی نامقدس دور کرده و به قلمرویی متعالی وارد میکند، که در آن اعضای گروه خود را در ارتباط با نیروهای عالیتر احساس میکنند. این نیروهای عالیتر که به توتمها یا تاثیرات الهی و یا خدایان نسبت داده میشوند، در حقیقت بیان نفوذ و تاثیر جمع بر فرد است. «دورکیم استدلال میکند که تشریفات جمعی [مراسم] در زمانی که مردم مجبور به سازگار شدن با تغییرات عمده در زندگیشان هستند، همبستگی گروهی را مجدداً تایید میکند.
تشریفات دینی هم اندیشهها و مقولات فکری جدید را بوجود میآورند و هم ارزشهای موجود را مورد تأیید مجدد قرار میدهند.» (گیدنز، 1378، 493)
- دین و نظریه اجتماعی دورکیم
مبنای نظریه دورکیم تاکید بر پدیدههای دینی نه به عنوان مقولههای فردی، بلکه مقولههای اجتماعی بود. دین یک نظام یکپارچه عقاید و اعمال مربوط به چیزهای مقدس است، یعنی همان چیزهایی که جدا از پدیدههای عادیاند و از مجرمات بشمار میآیند و اعمالی که همه کسانی را که به این عقاید و اعمال معتقدند در یک اجتماع واحد به کلیسا یکپارچه میسازد.» بر خلاف ویلیام جیمز که بیشتر به انواع تجربههای دینی افراد میپرداخت، دورکیم به فعالیتها و پیوندهای اجتماعیای میاندیشید که اشترک در فعالیتهای مذهبی در میان مومنان پدید میآورد. (www.Roshd. arg)
دورکیم معتقد بود پدیدههای مذهبی زمانی در جامعه پدید میآیند که میان پهنه دنیوی و ناسوتی) و پهنه جذابی (لاهوتی) جدایی پیش آید. یک پدیده ذاتاً دنیوی یا مقدس نیست، بلکه زمانی یکی از دو خصلت را پیدا میکند که مردم یا برای آن پدیده ارزش فایده آمیز قایل شوند و با برعکس، صفات ذاتر، به آنی نسبت میدهند که به ارزش وسیلهاش هیچ ارتباطی نداشته باشد.
«اگر دین که یک نیروی پیوند دهنده بزرگ است در آستانه مرگ افتاده باشد، بیماری جامعه نوین را که همان گرایش به از هم گسیختگی است چگونه میتوان درمان کرد؟ در اینجا دورکیم، یکی از جسورانهترین جهشهای تحلیلیاش را انجام میدهد: «دین نه تنها یک آفرینش اجتماعی است، بلکه در واقع همان جامعه است که خصلت خدایی پیدا کرده است. دورکیم به زبانی که فویر باخ را به یاد میآورد، گفته بود خدایانی که انسانها دسته جمعی میپرستند همان تجلی های قدرت جامعهاند. دین در اصل یک پدیده اجتماعی است و در زمینه اجتماعی رخ میدهد. زمانی که انسانها چیزهای مقدس را جشن میگیرند در واقع ناخود آگاهانه، قدرت جامعهشان را جشن میگیرند. این قدرت چندان از وجود انسانها فراتر میرود که آنان برای متصور ساختن آن، باید معنای مقدس به آن بدهند. دورکیم چنین استدلال میکرد که اگر دین در اصل همان بازنمود متعالی قدرتهای جامعه باشد، پس از این رفتن دین سنتی نباید به ناگریز فروپاشیدگی جامعه را به همراه آورد. آنچه که اکنون بجای انسان نوین ضروری است، تشخیص مستقیم وابستگی آنها به جامعه است، یعنی همان که در گذشته تنها با میانجی بازنمودهای دینی تشخیص داده میشدند
دورکیم و دگرگونی دین
«دورکیم معتقد است که با توسعه جوامع امروزین، نفوذ مذهب روبه زوال میرود. تفکر علمی بیش از پیش جایگزین مذهبی میشود و اعمال تشریفاتی و تمایز تنها بخش کوچکی از زندگی افراد را اشغال میکند. دورکیم با مارکس معتقد است که دین سنتی ـ یعنی دینی که متضمن نیروهای الهی یا خدایان است در آستانه ناپدید شدن است. دورکیم مینویسد: «خدایان قدیمی مردهاند.» با وجود این او میگوید به مفهومی دین به شکل تغییر یافته ممکن است ادامه یابد. بنابراین میتوان انتظار داشت که اعمال مناسکی جدیدی پدید آیند که جایگزین مراسم مناسکی قدیمی شوند. درباره اینکه این اعمال تشریفاتی چه ممکن است باشد، نظر دورکیم مبهم است. اما به نظر میرسد او بزرگداشت ارزشهای انسان دوستانه و سیاسی مانند آزادی، برابری و همکاری را در نظر دارد.» (گیدنز، 1378: 494)
....
بخشی از فهرست مطالب مقاله انسان شناسی از دیدکاه های مختلف
تاثیر امیل دورکیم بر انسانشناسی
- مردم شناسی فرانسه
- انسان شناسی دینی
- تاثیر دورکیم از طریق دیدگاه اثباتی بر انسان شناسی:
- انسان شناسی حقوق
- دورکیم، مالینوفسکی و رادکیف ـ براون
مطالعه دینی دورکیم
- تأثیر رابرتسون اسمیت بر رهیافت مذهبی دورکیم
- هدف دورکیم در کتاب صوربنیانی حیات دینی
- اهمیت تاریخ در بررسی امر دین
- تعریف دینی
- اعتقادهای دینی
- باورهای دینی
- جادو و دین
- جان پرستی
- طبیعت پرستی
- توتم پرستی به عنوان دین بنیانی
کارکرد دین از نظر امیل دورکیم
- دین و همبستگی
- دورکیم و دگرگونی دین
دین و نظریه معرفت
دانلود مقاله انسان شناسی از دیدکاه های مختلف