لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
باغهای تاریخی اصفهان
با توجه به موقعیت جغرافیایی اصفهان در مرکز فلات ایران و داشتن رودخانهای مانند زاینده رود ومادیهای منشعب از آن که سراسر خاک حاصلخیز این شهر را مشروب میکند بیجهت نبوده است که اصفهان در فلات خشک و کم آب ایران از دورترین ازمنه تاریخی تا این زمان به طراوت و سرسبزی و داشتن باغهای گسترده مشهور بوده است. ایجاد این باغها مخصوصاً در دورههایی که اصفهان پایتخت بوده است بیشتر مورد توجه قرار گرفته و نویسندگان تاریخ اصفهان از قرن سوم هجری به بعد همواره به این باغها اشاراتی داشتهاند و از آن جمله است : باغ عیسی بن ایوب بین محله خُشینان (حوالی امامزاده اسماعیل امروز) و یهودیه (جوباره امروز) از قرن چهارم هجری و باغ عبدالعزیز از دوره فرمانروایی علاءالدوله دیلمی کاکویه که در داخل حصار اصفهان قرار داشته است.
در دوره سلاجقه که اصفهان به پایتختی ملکشاه سلجوقی انتخاب شده است احداث چند باغ وسیع، اصفهان را به صورت باغی بزرگ و پهناور جلوه میداده است. نام این باغها عبارت بوده است از : باغ بکر، باغ فلاسان، باغ احمدسیاه، باغ کاران، باغ دشت گور و بیتالماء اما مهمترین این باغها، باغ کاران بوده که منطقه وسیعی را در شمال بستر زایندهرود در بر میگرفته و خیابان کمال اسماعیل وفردوسی و منوچهری و مجمر و چهارباغ صدر و مشتاق و محله بزرگ خواجو (طرازآباد دوره دیالمه و سلاجقه) در محوطه این باغ قرار داشته است و هم اکنون یکی از محلات خواجو « باغ کاران» نام دارد. این باغ تا قرن هشتم هجری نیز برقرار بوده و حافظ شاعر مشهور ایران در یکی از غزلهای خود به این باغ اشارتی دارد که میگوید:
گرچه صد رود است در چشمم مدام زنده رود و باغ کاران یاد باد
از قرن هشتم تا آغاز عصر صفویه عد م مراقبت و ویرانی در این باغها راه می یابد تا آنجا که جز نام آنها چیزی باقی نمی ماند. شاه اسماعیل اول صفوی در محل فعلی میدان بزرگ اصفهان باغ وسیعی به نام « نقش جهان» احداث میکند و برای سکونت خود که معمولاً برای شکار به اطراف این شهر می آمده است د ستور بنای ساختمانی را به نام « عمارت مهدی» میدهد. در زمان شاه عباس اول که پایتخت ایران از قزوین به اصفهان انتقال می یابد قسمتهایی از آن باغ به میدان تبد یل میشود و همراه با توسعه شهر و کاخها و پلها و مساجد و میاد ین و خیابانها، احداث باغهای بزرگ هم، شهر اصفهان را به صورت یک باغ سراسری در میآورد. فهرست این باغها که از آغاز انتخاب اصفهان به پایتختی صفویه در سال 1000 هجری تا افول ستاره اقبال این سلسله در سال 1135 هجری به وجود آمده و هر یک از آنها دهها جریب وسعت داشته به شرح زیر است : باغ بادامستان، باغ جزایرخانه، باغ فراشخانه ، باغ خرگاه یا خیمه گاه، باغ نارنجستان و عمارتی که داشته است، باغ خیاط خانه، باغ خلیل خانه و توحید خانه، باغ کجاوه خانه جنب بازار رنگرزان، باغ تخت در ضلع غربی چهارباغ، باغ ماما سلطان، باغ کاج، باغ باباامیر، باغ مستمند، باغ توپخانه و باغ عسکر، باغ نسترن در ساحل رودخانه، باغ طاووس خانه، باغ پهلوان حسین که مادی نیاصرم از وسط آن می گذشته است، باغ سیفالدوله مشهور به باغ آلبالو، باغ عموطاهر، باغ زین خانه و فتحآباد، باغ گلدسته، باغ شیرخانه در ضلع شرقی چهارباغ، باغ صالح آباد و باغ نظر وباغ قراخان در ساحل شمالی زاینده رود، باغ بزرگ عباس آباد در ضلع غربی چهارباغ، باغ سلطانعلــی خان ، باغ فیل خانه ، باغ چیـنی خانه در حوالی چهارباغ، باغ زرشک، باغ قورچی باشی علیا و سفلی، باغ ایشیک آقاسی باشی، باغ قرچقای خان، باغ توشمال باشی، باغ داروغه، باغ رضاقلی خان ، باغ تفنگچی آقاسی، باغ چرخاب، باغ داروغه دفتر، باغ وقایع نویس، باغ دیوان بیگی، باغ قوشچیان وغلامان مطبخ، باغ اعتمادالدوله، باغ میرآخور، باغ مهردار، باغ جلودار، باغ هزارجریب که از همه باغهای دیگر وسیع تر و زیباتر بوه و در دامنه شمالی کوه صفه و در محل فعلی دانشگاه اصفهان و شرق و شمال آن گسترده بوده است و سیاحان خارجی عصر صفویه و از آن جمله توماس هربرت و ژان شاردن به تفصیل از آن سخن گفتهاند و توماس هربرت این باغ را در سفرنامه خود « بهشت شاهعباس» و نیز باغ عباسآباد که به شخص شاه عباس اول انتساب دارد نام داده است. باغ کلاه شاه، باغ جون کمر، باغ سپهسالار، باغ محمود، باغ برج و باغ حاج صالح درضلع شرقی چهارباغ نو ( مقصود چهارباغ خواجو است)، باغ جنت در شمال بستر زاینده رود، باغ نگارستان در حوالی چهارباغ، باغ چهلستون، باغ هشت بهشت یا باغ بلبل که کاخ سکونت شاه سلیمان صفوی در این باغ قرار داشته است، باغ قوشخانه در محله قد یمی طوقچی که مرکز تربیت قوشهای شکاری و محل استقبال شاهان صفوی از مهمانهای خود بوده است، باغ کومه و باغ وحش در لنجان اصفهان که شکارگاه و محل نگهداری حیوانات وحشی بوده است و بالاخره باغ جشاران یا جوشاران ( گشاران)، باغ فرنگ، باغ ارم، باغ صفیآباد، باغ قورچی ها و باغ انارستان و سقاخانه که در حال حاضر به استثنای باغ چهلستون و باغ هشت بهشت و چهار باغ اثر دیگری از باغهای مشهور آن زمان باقی نمانده است.
اصفهان در سال 1006 هجرى رسماً به پایختى شاه عباس اول انتخاب شده است و از این سال به بعد فعالیت قابل ملاحظهاى براى ساختن قصرها و پلها و مساجد تاریخى به منظور تزیین پایتخت به عمل آمده است. فکر ایجاد گردشگاهى مانند چهارباغ هم در همین سال براى پادشاه صفوى پیدا شده و دستور داده شده از محل دروازه دولت (مقابل کاخ فعلى شهردارى) تا دامنه کوه صفه (دروازه شیراز) خیابان طویل و عریضى مشجر احداث شود. در حقیقت چهارباغ بیشتر براى این که باغ باشد ساخته شده نه خیابان خاصه که این اسلوب خیابانسازى براى عبور و مرور آن زمان مورد احتیاج نبوده است و از حیث هئیت و ترکیب طورى است که بیشتر براى محل گردش و تفرج بوده تا براى رفت و آمد شهر به علاوه این خیابان در حاشیه شهر طرحریزى شده و بیشتر مخصوص گردش خانواده سلطنتى و درباریان بوده است. از جمله تفریحات زنان حرمخانه شاهى و دیگر زنان شهر یکى این بود که روزهاى چهارشنبه در چهار باغ اصفهان و پل سى و سه چشمه با روى گشاده و بى نقاب مىگشتند و تا مدتى از شب درپرتو مشعلها و شمعها در آنجا به سر مىبردند و به شادى و خنده و خوردن و نوشیدن مىگذراندند. در این روز تمام چهارباغ (قرق) مىشد در اطراف آن خواجه سرایان و ماموران خاصى از عبور مردان شهر به سختى جلوگیرى مى کردند و در این روز فروشندگان چهارباغ همه زن بودند گردش اختصاصى زنان اصفهان در چهارباغ از روز چهارشنبه بیست و سوم ماه صفر سال 1018 هجرى آغاز شده است.
پى یترودولاوالهسیاح معروف ایتالیایى که هر وقت صحبت از اصفهان زمان شاه عباس مى شود نام او هم به میان مى آید مى نویسد: چهارباغ بعضى روزها مخصوص گردش بانوان بوده و مسلماً براى یک جاده و معبر عمومى نمىتوان چنین اختصاصى را قابل شد. طول این خیابان سه میل و پهناى آن دو برابر خیابان رم است ابتداى این خیابان در جانب شهر اصفهان عمارت کوچکى است که به شکل کلاه فرنگى ساختهاند و اطرافش تمام ایوان و پنجره است. این عمارت با نقاشى و تزیینات بسیار دیگرى آراسته شده و براى آن بنا شده است که بتوان خیابان را از آن مکان بلند تماشا نمود و طول آنرا تشخیص داد. دو دیوار به ارتفاع مساوى در دو سمت خیابان است و پشت این دیوارها تا حدود نصف خیابان باغهایى است که به شاه تعلق دارد. مردم اجازه دادند داخل این باغها شده گردش کنند و حتى از میوههاى بیشمار آنجا در مقابل اندک انسانیت و تعارفى نسبت به باغبان استفاده نمایند. در طرفین خیابان در فاصلههاى مساوى درهاى این باغها دیده مىشود که رو به روى یکدیگر قرار گرفته و هر کدام آنها عمارت کوچک زیبایى است که فقط براى تفریح کسانى ساخته شده است که بخواهند در آنجا غذایى بخورند و یا ساعتى را تفریح نمایند. شماره این عمارتها بى اندازه و زیاد و نماى آنها خیلى آراسته و دلربا است و طورى با هم قرینه و جور و متناسب است که نمىتوان تصور کرد چیزى دلپذیرتر از آن وجود داشته باشد. درختهاى فراوان در هر سو چه در خیابان و چه داخل باغ در دو سمت دیوارها دیده مىشود که ردیف هم بیک اندازه در فواصل مساوى کاشته شده و چنان سبز و خرم است که هر اندازه تصور کنید این نقطه با طراوات و دلگشا است. علاوه بر اینها گوشه به گوشه در فاصله هاى معین مقابل بناهاى بسیار زیبا در وسط خیابان حوضهاى بزرگ آب با تناسب صحیح و اشکال مختلف بدون لبه دیده مىشود. آب در کف سنگفرش خیابان موج مىزند و راه نسبتاً عریضى در دو طرف براى عبور پیاده و سواره ساختهاند. نهر آب بزرگى که در وسط خیابان جاریست در جویبارى که از سنگ ساخته شده جریان دارد و به آبنماها مىریزد در چندین حوض فوارههاى بسیار زیبایى دیه مىشود و در بعضى از آنها نیز به وسیله احداث پارهاى سراشیبها آبشارهایى که در دنیا نظیر آن به این دلپسندى وجود ندارد درست کردهاند. قسمت وسط خیابان و پاى دیوارها با سنگهاى کوچکى فرس شد که براى مردم و اسبها راحت نیست لکن این طرف و آن طرف خیابان دو نقطهاى که خاک خوبى دارد جا گذاشته و گلهاى رنگارنگى نشاندهاند. یقیناً این گلها در موسم خود از عطر و منظره زیباى خویش دل و مشام جان را محظوظ و سرشار مى نمایند. در سال 1025 هجرى گردشگاه چهارباغ به طوریکه شاه عباس کبیر انتظار داشته آراسته شده بوده است. اسکندر بیک ترکمان مولف تاریخ عالم آراى عباسى در این باره چنین نوشته است:
القصه هر کسى از امرا و اعیان و سرکاران عمارات و به وقوف معماران و مهندسان شروع در کار کرده و در انجام ان ساعى گشتند و از ان تاریخ تا حال که سنه هجرى به خمس و عشرین و الف (1025 هجرى) رسیده و این شگرفنامه تحریر مىیابد عمارات باصفا و باغات دلگشا به نوعى که طرج کارخانه ابداع در عرصه ضمیرمبارک
مقاله در مورد باغهای تاریخی اصفهان 26 ص