ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:112
فهرست:
فصل اول :
طرح تحقیق
1- 1مقدمه
پیرمردی با لباسی مندرس در گوشه ای از میدان نشسته و رمل و اسطر لابی بر زمین گذاشته تا شاید مرد یا زنی بر جوارش بنشیند و او از باز شدن گرة کارشان بگوید و نوید آیندة خوب بدهد . . .
دختر کولی به زور دست زنی را می گیرد تا با نگاه به چهرة زن و سر و وضع ظاهری اش از خیانت شوهرش بگوید یا همسری خوب و مهربان که به زودی با ماشین آخرین مدل از راه می رسد . . . زن روی مبل نشسته و نگاهی به باقیماندة قهوه داخل فنجان می کند تا هم از گذشته بگوید و هم از آینده . . . آیا به راستی آیندة آدمی در فنجانی قهوه یا با رمل و اسطرلاب رقم می خورد ؟ ! (1)
بهتر است پژوهش های نظام داری دربارة انواع خرافات گوناگون انجام گیرد تا معلوم شود که آیا خرافات حقایقی در بر دارند یا خیر ؟ فرض کنیم ما پژوهشی را بر عهده گرفته ایم تا معلوم کنیم که جمعة سیزدهم ماه واقعا روز نحسی است یا نه . برای این منظور می توان تعداد تصادف هایی را که در این روز به خصوص در مقایسه با روزهای دیگر اتفاق افتاده ، بررسی کرد . حال اگر به این نتیجه برسیم که تعداد تصادف ها در آن روز نسبت به روزهای دیگر بیشتر است و این فزونی از لحاظ آماری معنادار است بنابراین احتمال نمی رود که نتیجة بدست آمده تنها ناشی از عامل تصادف باشد اغلب مردم ترجیح می
دهند بر احساس خود تکیه کنند و بگویند که این تصادفی بیش نبوده اما در این راه حل ساده به این واقعیت مهم توجه نمی شود که باورها چیزهایی نیستند که فقط درون کاسة سرآدمی قرار داشته باشند ، بلکه بر رفتار اثر می گذارند . حال اگر تعداد در خود توجهی از مردم ایمان راسخ داشته باشند که جمعة سیزدهم ماه روز نحسی است ، همین اعتقاد ممکن است در آن روز به خصوص در رفتار آنها اثر گذارد و آنها با احساس تر ، مضطرب تر و مردد تر سازد . در نتیجه بالا رفتن میزان تصادف ممکن است در واقع از پی آمدهای یک عقیده باشد کما اینکه شواهدی نیز حاکی از آن است که یک چنین زنجیرة علت و معلول در کار است . چنین فرآیندی را ‹‹ پیشگویی کام بخش ›› نامیده اند که در زندگی آدمی چیز چندان نادری هم نیست . به عنوان نمونه هرگاه سرمایه گذاران خارجی معتقد باشند که لیزه در حال سقوط است ، موجودی لیزه خود را می فروشند و این خود سبب می شود که لیزه سقوط کند . وجود فرآیندهای متعددی از اینگونه موجب آشفتگی بسیار در تلاش هایی می شود که برای آزمایش درستی یا نادرستی عقاید خرافی صورت می گیرد ( جاهودا(1) ، براهنی ، 1371 ) .
1-2 تعاریف نظری
- خرافات : اعتقاد برخی افراد به تأثیر امور ماورای در امور دنیوی بدون مدرک عقلی یا نقل معتبر و علمی و یا اعتقاد به وجود پدیده هایی که عقل و یا نقل معتبر علمی آن را تأیید نمی کند (1) ( قابل ، 1384 ) .
- تحصیلات : مجموعة راه و روش هایی که شخص برای رشد و تکامل توانایی ها ، نظرات و سایر اشکال رفتارش ، که در جامعه ارزش مثبت دارند در پیش می گیرد که این راهها شامل برنامه های آموزشی است که از طرف مؤسسه استانداردهای بین المللی تعلیم و تربیت به کار رفته است ( شعاری نژاد ، 1377 ) .
1-3 اهداف پژوهش
هدف کلی :
بررسی رابطه بین سطح تحصیلات و میزان اعتقاد به خرافات در جوانان بین 20 تا 35 سالة شهرستان خمین .
اهداف جزئی :
1 . بررسی اعتقاد به خرافات در زنان .
2 . بررسی اعتقاد به خرافات در مردان .
3 . بررسی اعتقاد به خرافات در افراد زیر دیپلم .
4 . بررسی اعتقاد به خرافات در افراد دیپلم و فوق دیپلم .
5 . بررسی اعتقاد به خرافات در افراد لیسانس و بالاتر از لیسانس .
1-4 فرضیات پژوهش
1 . اعتقاد به خرافات در افراد زیر دیپلم بیشتر از افراد دیپلم و فوق دیپلم است .
2 . اعتقاد به خرافات در افراد دیپلم و فوق دیپلم بیشتر از افراد لیسانس و بالاتر از لیسانس است .
3 . اعتقاد به خرافات در افراد زیر دیپلم بیشتر از افراد لیسانس و بالاتر از لیسانس است .
4 . اعتقاد به خرافات در زنان بیشتر از مردان است .
1-5 روش انجام تحقیق
روش تحقیق مجموعه ای از داده ها، اندیشه ها و جستجوهایی است که جستجو را به شناخت حقیقت و پاسخ های مسئله مورد نظر می رساند، کلیه مراحل جمع آوری اطلاعات و چگونگی تجزیه و تحلیل آنها به صورت سیستماتیک و کلاسیک برای رسیدن به هدف معین و روشن، روش علمی تحقیق است.
1-6 اهمیت و ضرورت پژوهش
گاهی مردم در برابر اصرار و پرس و جو به آسانی قبول می کنند که عمل بخصوصی که از آنها سر می زند ( مثلا زدن به تخته ) خرافه ای است که هیچ مبنای عقلی ندارد اما در عین حال این عمل را همچنان ادامه می دهند . این خود ایراد دیگری را مطرح می سازد و آن اینکه قسمت اعظم خرافات جنبة فردی نداشته ، بلکه از طریق اجتماعی به افراد می رسد . این خرافات به همان صورت حاضر و آماده مورد قبول واقع می شوند . بی آنکه مشاهداتی در کار بوده باشد که تازه اشتباهی در آنها راه یابد . این مسأله باید به گونه ای تبیین شود ( جاهودا ، براهنی ، 1371 ) .
اگر بپرسیم که چرا این همه باورهای غلط و چه بسا بی معنا در جادو و دین جا خوش کرده اند یکی از پاسخ های احتمالی این است که وراثت اگرچه به نوع آدمی توانایی مغزی فوق العاده ای می بخشد ولی قادر نیست که از او یک ماشین بی نقص تفکر بسازد خیلی آسان اشتباهاتی رخ می دهد که رفع آنها مستلزم قرن ها پژوهش دقیق علمی است (همان منبع ) .
رواج خرافه گرایی که متأسفانه بعضی عناصر فرهنگی هم آن را تأیید می کند برای جامعه مضر است و باعث می شود مردم به رویا و توهم رو بیاورند . در واقع خرافه و خرافه
پرستی جامعه را از کار و کوشش و فعالیت و پیشرفت و توسعه یافتگی به شدت باز می دارد . خرافات از نظر اقتصادی تن پروری و بیهوده گری را گسترش می دهد . از نظر اجتماعی هم موجب ضعف روحیه ، تلاش و کوشش در جامعه می شود و نوعی انفعال را در جامعه تزریق می کند (1) ( قرائی مقدم ، 1385 ) .
حال با توجه به توضیح فوق و با توجه به این مهم که آموزش و پرورش و تحصیلات می تواند نقشی مؤثر در بالا بردن آگاهی مردم و جلوگیری از رواج عقاید خرافی داشته باشد و در حال حاضر نیز که نیروی انسانی مهم ترین عامل جهت رسیدن به توسعه و تقویت ساختارهای اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی هر جامعه می باشد ، لذا تلاش جهت بالا بردن سطح آگاهی مردم راجع به خرافات و مبارزه با آن از هر جهت لازم و ضروری می باشد . محقق قصد دارد با انجام این تحقیق از میزان تأثیر سواد و دانش در اعتقاد به خرافات آگاهی یابد و راهکار نهایی برای مبارزه با خرافات را ارائه دهد .
خرافات هنوز هم با ماست و حتی امکان دارد که بعضی انواع آن رو به افزایش باشد بنابراین هرگونه کوشش در راه درک این پدیدها پیچیده کوشش بسیار پر ارجی است (جاهودا ، براهنی ، 1371 ) .
1-7 محدودیت های پژوهش
- در این پژوهش محدودیت سنی وجود داشت و آزمودنی ها فقط سنین 35-20 سال را شامل می شوند.
- عدم دسترسی محقق به منابع غنی در مورد موضوع پژوهش.
- عدم دسترسی محقق به پیشینه تحقیق جدید در خصوص موضوع.
- عدم وجود مکان مناسب و آرام در حین اجرای آزمون. اجرا آزمون روی برخی آزمودنی ها در محیطی پر سر و صدا و ناآرام انجام گرفت که می تواند در نتیجه آزمون تاثیر بگذارد.
- عدم اطمینان کافی نسبت به صداقت آزمودنی ها در پاسخ دادن به سوالات پرسشنامه.
- محدود بودن پژوهش به منطقه خمین.
- محدودیت زمانی در انجام پژوهش. محقق در مدت زمانی کم این پژوهش را انجام داد. اگر وقت بیشتری در اختیار داشت مطمئنا پژوهشی غنی تر ارائه می داد.
1-8 تعاریف اصطلاحات
- خرافات : در قالب عملیاتی اعتقاد به خرافات عبارت از نمره ای است که فرد از پرسشنامة ‹‹ اعتقاد به خرافات ›› می گیرد . نمرة پایین نشان دهندة اعتقاد کم به خرافات و نمرة بالا نشانه ی بسیار خرافی بودن فرد است .
- تحصیلات : تحصیلات در قالب عملیاتی عبارت از 3 گروه« زیر دیپلم» ،« دیپلم ، فوق دیپلم» ، «لیسانس و بالاتر از لیسانس» می باشد .
1-9 تاریخچه مطالعاتی :
کلمة خرافات همواره با زمینة سیاسی و اجتماعی هر کشور پیوند دارد . به همین جهت ارائه تعریف دقیق از آن به سختی امکانپذیر است . خرافه را هر نوع عقیدة نامعقول و بی
اساس تعریف کرده اند .
حقوقدانان نیز برای تمایز قائل شدن بین خرافات از دیگر باورها به مفهوم انسان معقول متوسل می شوند و بر این اساس خرافه را چنین تعریف می کنند : ‹‹ هر عقیده و عملی که آدم های معقول و تحصیل کرده آن را خرافی می شناسند ›› (1) ( خادم ، 1385 ) .
در فرهنگ مردم و اصطلاحات رایج هرگونه اعتقاد به نیروهای فوق طبیعی ، ایمان به نیروی معجزه یا افسون گری قسمت ، تقدیر و از این قبیل را خرافات تعریف می کنیم . اما این تعریف در واقع ناقص بوده و بدین معنی است که آنچه در جامعه ای به خرافات تعبیر می شود ممکن است در جامعه ای دیگر حقیقیتی محض و عرف و سنت باشد ( پاکدامن ، 1378 ) .
روانشناسان مدت هاست به این مطلب پی برده اند که تمایل به داشتن باورهای خرافی بخشی از شخصیت افراد است و ممکن است به طرز قابل توجهی با ترکیب روان شناختی و سبک زندگی آنها در آمیخته باشد ( همان منبع ) .
تحصیلات یک عمل اجتماعی است که اشخاص را تحت تأثیر نفوذ محیط ، برگزیده و مضبوط قرار می دهد تا شایستگی اجتماعی کسب کنند و به حد نهایی رشد و تکامل فردی برسند ( شعاری نژاد ، 1377 ) .
در این فعالیت تحقیقی این مسأله بررسی می شود که آموزش عالی به چه میزان توانسته در کاهش اعتقاد به خرافات سهیم باشد و اینکه آیا داشتن تحصیلات بالاتر ( عالیه ) توانسته
تفاوتی در اعتقاد به خرافات در جوانان داشته باشد یا خیر ؟
فصل دوم :
سابقه تحقیق
2-1 مقدمه:
کمتر پلاک خانه ای در ایران 13 است. چه آنکه اغلب می ترسند نحسی 13 اعضای آن خانه را گرفتار کند. در یک مورد مشابه اگر کسی عطسه کند حتما می ایستد و دنبال کار را نمی گیرد و یا اگر کسی آیینه ای بشکند فکر می کند طی 7 سال بدبختی گریبانگیرش خواهد شد. اینها بخشی از آن چیزی است که باورهای ما را می سازد و نام دیگر آن خرافه است. هر عقیده بی پایه و اساس را که مبنای علمی، عقلی و باور مذهبی نداشته باشد خرافه می گویند.(1)(رادمهر، 1383)
خرافه یک پدیده روحی- اجتماعی است که از هزاران سال پیش تاکنون در ذهن بشر چنان نفوذ کرده است که در عمل طرز تفکر و استدلال او را تحت سلطه خود در آورده، به طوری که با غریزه او عجین شده است؛ در واقع عقل و استدلال قادر نیست که در همه موارد بر غریزه تحت تسلط خرافات پیروز شود. نگاهی گذرا به تاریخ زندگی انسان نشان می دهد که پیدایش خرافات ناشی از هراس های انسان از شرایط مادی و روحی پیرامون اوست، و این اندیشه های خرافی در گذراندن سال ها، از سینه به سینه، به نسل های بعدی منتقل شده و این انتقال همچنان ادامه دارد.(حجاران، 1383)
2-2 سابقه تحقیق
تعریف خرافات:
واژه ی خرافات جمع خرافه است. خرافه در اصل به معنای سخن بیهوده، باطل، افسانه ای و اسطوره(1)(معین، 1375)
در زبان فارسی امروز به عمل یا اعتقاد ناشی از نادانی، جهل، ترس از ناشناخته ها، اعتقاد به جادو و بخت، یا درک نادرست علت و معلول هاست.(2)(صدری، افشار و همکاران، 1369)
فرهنگ انگلیسی«رندوم هاس» تعریف دقیق تری را از واژه خرافه به دست می دهد. «اعتقاد یا عقیده ای فاقد پشتوانه علمی به نحس بودن یک چیز، شرایط، حادثه، عمل خاص و نظایر آن»(3)(فرهنگ بزرگ انگلیسی رندوم هاس
خرافات سخنان پریشان و نامربوط، سخنان بیهوده که خوشایند باشند.(4)(دهخدا، 1379)
خرافات جمع خرافه به معنای حدیث باطل، سخت بیهوده و یاوه.(5)(عمید، 1379)
خرافات اعتقاداتی که با علم و دانش و عقل سلیم جور در نمی آید.(6)(آریان پور، 1381)
خرافه یعنی سفسطه، گپ بی معنی، عقیده و فکر موهوم بی اساس(7)(جان شکوری و همکاران، 1385)
خرافات با ماست...
گرچه بسیاری عقیده دارند که همیشه باید منطق بر غریزه پیروز شود، اما سوال اینست: آیا واقعا چنین است؟! مثالی در این مورد ذکر می کنیم. فرض کنید پشت یک صفحه
شیشه ای ضخیم بایسیتد و از فرد دیگری بخواهید از آن طرف شیشه با مشت ضربه ای را به طرف سر شما حواله دهد. فکر می کنید چه روی خواهد داد. بله، سرتان را می دزدید و حتی با آنکه می دانید جدار ضخیم شیشه مانع برخورد ضربه مشت او با سرتان خواهد شد اما احتمالا قدمی به عقب خواهید رفت. می بینید که«غریزه» بر«استدلال» پیشی گرفته است. چنین نیست؟
می توان دقیقا چنین حکمی را در مورد«خرافات» و«خیر و شر» هم به کار گرفت. طی هزاران سال، خرافات، حالات به ظاهر غریزی را در ذهن ما به وجود آورده اند که بر استدلال ما تاثیر گذارده و صرف نظر از اندازه پیشرفت در علم و تکنولوژی، هنوز هم در زوایای«خودآگاه» ما در کمین اند و غالبا بر رفتار اجتماعی و تلقی ما از زندگی تاثیر
می گذارند و شاید هم آهنگ سریع پیشرفت بشر، خود در بقای چنین اعتقاداتی سهیم باشد.(وارینگ(1)، حجاران، 1383)
چگونگی ایجاد و رشد خرافات
با وجود حضور انسان در فضا، شگفت آفرینی های علم طب و کشفیات تازه ای که همچنان دامنه مرزهای آگاهی ما را فراتر می برند، تعجب ندارد اگر مانند گذشتگانمان طی اعصار آشفته ی گذشته، هنوز نسبت به آینده در شک و بیم به سر می بریم؛ گذشتگانی که بسیاری از خرافاتشان هم اکنون در جمع معیارهای ارزشی ما جای دارند و چهره می نمایند(وارینگ، حجاران، 1383)
باور به موهومات و خرافات بخشی از فرهنگ بشریت است. می توان آن را یادگار و بازمانده دوره جهالت و تاریک اندیشی بشر به حساب آورد.(نقی پور، 1384)
انسان در دوران اولیه ی زندگی خود بر روی زمین از نظر جسمی در مقابل موجودات وحشی و اطراف خود موجود ضعیفی بود و از نظر فکری گرچه از حیوانات و موجودات دیگر فاصله گرفته بود، اما باز در مراحلی بدوی و ابتدایی سیر می کرد و در کل موتور عوامل قدرتمند، طبیعی بود. رعد و برق او را می ترساند و سیل و طوفان به نابودیش
می کشید و زلزله و آتشفشان برایش اعجاب آور و ترسناک بود. چون علت آن را
نمی فهمید و توانایی مقابله با آها را نداشت و آن عوامل را به موجوداتی بسیار قوی تر از خود نسبت می داد، بنابراین همواره ترس از آن موجودات موهوم بر وجودش سیطره داشت.(1)(همان منبع)
رفته رفته باور پیدا کرده بود که آنچه در اطرافش می گذرد و او توان مقابله با آن را ندارد، به دست موجوداتی قوی تر که از دید و دسترس او خارج هستند انجام می گیرد و تصورات او درباره دیو، غول، جن و پری از اینجانشات گرفته است و کارهای خارق العاده را به آنها نسبت داده اند و بعضی در جهت ناراحت کردن و شر رساندن به انسان ها بوده است.(نقی پور، 1384)
روش تقلیدی پس از به وجود آمدن مفهوم روح و«جان پنداری(1)» یعنی جهان پر از ارواح و اشباح پدید آمد. هنگامی که بشر از پرداختن علمی مملو از ارواح فارغ شد، بی آنکه شناخت درست و صحیحی از آنها داشته باشد درصدد بر آمد تا با انجام اعمالی
خشنودی شان را جلب نماید و بدین وسیله در گشایش گره های زندگانی یاری جوید. بدین شکل است که به جهانی مملو از ارواح که ریشه اعتقادات ابتدایی است عاملی به نام سحر و جادو افزوده می شود که به صورت سمبلیک و رمزی می باشد.(فروید(2)، رضی،1357)
مردم»پولی نه زی(3)» چنین گمان دارند که در جهان اقیانوسی وجود دارد مملو از نیرویی نه نام«مانا(4)» و جادوگر(5) کسی است که به اقیانوس دست یابد.
ولی همه کس امکان دسترسی به این اقیانوس را نداشته. به همین جهت انسان های ابتدایی به روش ساده تر و بدوی روش تقلیدی را به وجود آوردند و به وسیله کوشیدند تا نظر مساعد ارواح و کمک و یاری آنها را به سوی خود برانگیزانند. به این معنی که هر کاری را که انسان خواستار آن بود، به صورتی تقلیدی و نمایشی انجام می داده مثلا هر گاه طالب باران بودند جادوگر از فرازگاهی آب بر زمین می پاشید، زن نازا و یا طالب کودک پیکره چوبین عروسکی را در آغوش گرفته و همچون کودکی جاندار عمل می کرد. بدین آرزو که هر چه زودتر جنینی در شکمش فراهم آید.(فروید، رضی، 1357)
ناامیدی از رسیدن به آنچه خواست و آرزو دیرینه یا نه همین امروز ماست بعضی اوقات وادارمان می کند تا به خرافه رو بیاوریم و از نیروهای نامعلوم کمک بگیریم. این پدیده مختص کشور ما یا هر زمان خاصی نیست. حتی طبقات مختلف اجتماعی در این مورد به یکدیگر شبیه می شوند.(1)(نقی پور، 1384)
منشا و علت ایجاد خرافات
اگر خرافات را حاصل اشتباه بدانیم، خواه اشتباه در ادراک یا حافظه یا قضاوت، در این صورت اصلاح آن باید اصولا کار ساده ای باشد. اما واقعیت این است که مردم به ندرت حاضر می شوند که در برابر دلایل منطقی دست از این گونه باورها بردارند. هر گاه خرافات برخاسته از فشارهای اجتماعی بود از بین رفتن این فشارها می بایستی به رواج خرافات بینجامد. در مواردی همین طور هم هست، اما همیشه چنین نیست. افرادی هستند که سرسختانه به خرافات خود چسبیده اند احتمال دارد که خرافات ریشه در درون شخصیت فرد داشته باشد.(جاهودا، براهنی، 1371)
از نظر روانشناسان، خرافات در مواقع حساس و لحظه های عدم اطمینان و اعتماد برآینده به وجود می آیند. مثلا در ارتباط با مسائلی چون تولد و مرگ و مرض و... تا از این طریق از اضطراب و تشویق رها شده، تسکین خاطری یابند، جادو و جنبل دعا گرفتن برای علاج بیماران وسیله ای است برای تسکین و احساس آرامش.(سعیدی، 1379)
اگر بپذیریم که خرافات عامل کاهش دهنده اضطراب است، بنابراین روشن می شود که چرا طبقاتی از مردم که مدام در معرض خطر قرار دارند، از بقیه مردم خرافی ترند و نیز طبقات انجام شده افراد فوق العاده متعصب خرافی ترند(سعیدی، 1379)
منشا اساسی روح و نفس بشر می باشد که در مقابل هیجانات مختلف واکنش های متفاوتی از خود بروز می دهد، و اگر بشر از قدیم الایام این قدرت را داشت که به طور منطقی هیجانات خود را کنترل کند، مسلما خرافاتی در کار نبود، به طور خلاصه می توان گفت که بشر سه عیب بزرگ داشت: یکی اینکه می ترسید، دیگر اینکه زود خیره می شد و حیرت می کرد و سوم آنکه نادان بود. (خوف، حیرت، جهل) سه انگیزه ی اساسی و مهم در افکار و خیالات خرافی است. (پاکدامن، 1378)
اقسام خرافات
گروهی قائلند با آن که در تاریخ فرهنگ بشری، خرافه پرستی، تاکنون جلوه های متنوع و فراوانی داشته و از حد شمار خارج است، شاید بتوان آن ها را از لحاظ اقبال فردی و جمعی اشخاص یا از لحاظ زیان هایی که به طور انفراد یا اجتماع برای بشر داشته اند به سه نوع ذیل تقسیم کرد:
- خرافاتی که جنبه عوام پسندانه و فردی دارد. این گونه خرافات عقایدی واهی را در بر می گیرد که افراد یا اقلیت های خاص در یک جامعه به آن معتقد هستند و طبعا زیان رفتارهای ناهنجار و نگرانی های برخاسته از آن ها، ضمن آنکه مستقیما به خود اشخاص خرافه پرست می رسد، به طور غیرمستقیم دامن اجتماع آنها را نیز می گیرد.
- خرافاتی که جنبه ی اجتماعی و سیاسی دارند. مقصود از خرافات اجتماعی، افکار موهم و علایق و احساسات غیرمنطقی است که اکثریت جامعه به آن معتقد و پایبند می شوند و گاه آن گونه از آنها هواداری می کنند که برای حفظ و بقایشان حاضرند جان و مال خویش را فدا سازند، زیان این گونه پندارها که غالبا به صورت آرمان های ملی یا شبه دینی جلوه گر می شود عمومی است. بت پرستی و مکتب های اعتقادی از این گونه است.
- خرافات سیاسی نیز شامل اندیشه های عوام فریبانه و منحطی است که گروه های افراطی یا احزاب خاص و سیاست مداران خودخواه قدرت طلب برای ارضای حس برتری طلبی خویش از آن سود می جویند و با تحریک عواطف به ظاهر مقدس اقوام و طوائف، نظیر دفاع از ملیت و آب و خاک و یا با توجیه فرضیه های شبه علمی چون برتری یکی نژادها به مقاصد توسعه طلبانه خود جامعه
می پوشانند.(پاکدامن، 1378)
در طبقه بندی دیگری خرافات را به دو دسته تقسیم کرده اند:
- یک سری از خرافات بخشی از نظام باورهای مشترک اجتماعی هستند مثل باور به خوش شانسی و بد شانسی، فال زدن و...
- نوع دیگر خرافات شخصی است و آن باورها و رسومی است که یک فرد شخصا و برای خود ابداع کرده و بر آن باور است که برای موفقیت در کارها یا پیشگیری از یک خطر به یک سری اعمال دست بزند مثلا به هنگام نوشتن باید از قلم معینی شروع کند یا وسایل میز به طرز خاصی آرایش یابند.(1)(خادم،1385)
رواج خرافات
بسیاری از روزنامه ها و مجله ها ستون های طالع بینی دارند. بخش کوچکی از تجارت خرافات و رواج آن مربوط می شود به فروش افسون ها، اشیاء خوش یمن و طلسم ها این گونه اشیاء که به صورت توده وار تولید می شوند حتما خریداران فراوان دارند، گرچه آماری در این مورد در دست نیست.(جاهودا، براهنی، 1371)
باورهای خرافی در بین افراد بلند پایه و صاحب نام هم رواج دارد. استاد دانشگاه آکسفورد می گوید: خانه های جن زده واقعا وجود دارند. ا.ب.کانن(2) از دانشگاه آکسفورد اعتقاد عمیقی به وجود فرشتگان و وجود دیوها یا ارواح خبیث دارد. او معتقد است که بسیاری از بیمارانی که در بیمارستان ها بستری هستند در واقع بیمار روانی نیستند، بلکه شیطان در جلد آنها رفته است(جاهودا، براهنی،1371)
جدایی خرافات از واقعیت
امروزه میلیون ها نفر از مردم دنیا بر این باورند که توانایی های ذهن انسان بیش از حواس پنج گانه ی اوست. بسیاری از محققان، برخی از توانایی های فوق العاده ذهنی را این گونه طبقه بندی می کنند: نهان بینی یا توانایی دیدن اشیاء و وقایع فراتر از دید فیزیکی(شخص ممکن است تصویری روشن و زنده از یک آتش سوزی یا رخ دادن حادثه ای شبیه آن را از فاصله بسیار دور ببیند) تله پاتی(توانایی خواندن افکار دیگران و انتقال فکر به آنها) پیش آگاهی یا توانایی احساس کردن وقایعی که در آینده پیش خواهد آمد.(مادری برای دخترش نامه می نویسد، همان لحظه درد شدیدی در دستش احساس می کند. بعد مطلع می شود در همان زمان دست راست دخترش نیز بر اثر تماس با شعله اجاق گاز سوخته است) و بازگشت به گذشته یعنی توانایی دیدن وقایعی که در گذشته اتفاق
افتاده اند.(Time-life books، عظیم، 1379)
این توانایی ها به انسان اجازه می دهند که نگاهی اجمالی بعد دیگری از زمان و یا مکان که با حواس طبیعی بینایی، چشایی، بویایی، شنوایی و لامسه قابل دسترس نیست، بیندازد.
در عهد باستان مردم از پیش گویی، فال و اعجاز صحبت می کردند. اما اینک در عصری که ما بیش با دانش و منطق سر و کار داریم چنین مسائلی را تحت عنوان" ادراک فراحسی ESP(1)» طبقه بندی می شوند. تا جایی که می توان آنها را به شکل دریافت آشکار اطلاعات از طریق راه هایی به جز کانال حسی شناخته شده، تعریف کرد. از آنجایی که کلیه پدیده های فراحسی بالاتر از درک ما انسان ها می باشد آنها را پدیده های فوق طبیعی می نامند. و محققان این مقوله بررسی و تحقیقات خود را در این زمینه به عنوان علوم فرا روان شناسی توصیف می کنند. (Time-life books، عظیم، 1379)
مسمر(2)، برید(3)، فروید(4)، یونگ(5)، آدلر(6) و کوئه(7) همگی به نیروی تلقین شدیدا اعتقاد داشتند. از نظر مسمر این نیرو حالتی از مغناطیس ذهنی بود که آن را مسمریسم(8) نامید، برید نام هیپنوتیزم بر آن نهاد، فروید به دنبال علل نیمه آگاه آن گشت، یونگ آن را در سیستم روانشناسی تحلیلی خود تحلیل کرد و آدلر آن را در روانشناسی فردی خود جستجو کرد. اما در این میان فقط کوئه بود که از این نیرو بیشترین استفاده را برد. وی به بیماران خود توصیه می کرد که هر روز با نگریستن چهره خود در آینه، به خود تلقین کنند:« من هر روز در تمامی زمینه ها بهتر و بهتر می گردم»(سیلوا(9)، 1377)
ذهن کنترل همه چیز را بر عهده دارد. ادراکات، تصورات، تفکر، اعتقادات و به طور کلی تمام جنبه های شناختی رفتار انسان تحت کنترل ذهن او قرار دارد. بنابراین اگر بتوانیم از طریق دستکاری و کنترل این تصورات را تغییر بدهیم، متعاقبا واقعیت های زندگی ما دستخوش تغییر خواهد شد. به عبارتی اگر بتوانیم ذهن خودمان را تحت کنترل درآوریم قادر خواهیم بود دنیایی مطابق با آرمان ها و ایده ال های خودمان بسازیم.(سیلوا، 1377)
روش های بسیار زیادی برای دستکاری و کنترل ذهن وجود دارد، مثل هیپنوتیزم، مراقبه، مدیتیشن، یوگا، ذن، تله پاتی و... که با استفاده از این روش ها می توان از ذهن
استفاده هایی فراتر کرد.
خوزه سیلوا یکی از اندیشه ورانی است که در جهت به کنترل گرفتن ذهن متدی را ارائه داده تحت عنوان«متد سیلوا» که البته توضیح بیشتر در این رابطه از حوزه بحث ما خارج است و قصد محقق از بیان این مطالب این بود که به گونه ای خرافات را از واقعیت جدا کند. و این نکته را متذکر شود که اعتقاد به برخی نیروهای فوق طبیعی خرافات نیست، بلکه واقعیت دارند.
زمانی متخصصان پدیده هیپنوتیزم را چرندیات تلقی می کردند اما تاکنون به عنوان یکی از جالب ترین و شاید روشنگرترین بخش های روانشناسی نوین شناخته می شود. بدیهی است در برخورد با آنچه که باورهای خرافی اطلاق می شوند باید بسیار محتاط باشیم و نیز واضح است که می توان خرافی بود، بدون آنکه الزاما به نیروهای فوق طبیعی اعتقاد داشت.
سهم خرافات در زندگی
دکتر جانسون(1)، آن انسان بسیار کنجکاو و متمدن، در آغاز یکی از نوشته های خود
می نویسد:
«اگر روزی حین حرکت در مسیر خود به هر تیر چوبی که سر راهش قرار می گیرد دست نزند، به طور قطع در آن روز حادثه ناگواری برایش رخ خواهد داد.» او هیچ دلیلی بر مدعای خود بدست نمی دهد و درست به همان شکل آن را بیان می کد و قصد مخالفت با آن را هم ندارد؛ اعتقاد دکتر جانسون یک خرافه است و خرافاتی نظیر آن در زندگی همه ما نقش دارند.(وارینگ، حجاران، 1383)
اعتقاد به باورهای خرافی حتی در میان اهل علم هم دیده می شود. بنابراین در بیان درستی و نادرستی این اعتقادات باید بسیار دقیق بود و سعی کرد میزان واقعی برای بیان درستی یا نادرستی آن ها پیدا کرد.(رادمهر، 1383)
اصولا هر کجا صحبت از اعتقاد و باور که به میان می آید باید در همان اطراف خرافه را سراغ گرفت. به همین سبب تمام ملت ها، خواه پیشرفته و خواه عقب مانده همه به نوعی تحت تاثیر این مساله یعنی خرافات هستند و در میان آنها انواع خرافات شیوع دارد(همان منبع) خرافه یعنی بی پایه. در واقع پایه باورها و حرف ها باید علمی باشد یا عقلی یا مذهبی
مردم امروز بیشتر منظورشان پایه علمی است. مثلا این فکر که گرفتن ناخن ها به هنگام شب باعث کدورت می شود پایه علمی ندارد. بنابراین خرافات است. اگر پلاک خانه 13 باشد خانه منحوس است. باز مبنای علمی ندارد لذا خرافات است. جن زدگی چون پایه علمی نداشت خرافات به شمار می آمد، اینک فهمیده اند که جن زدگی اختلال روانی است و یک نوع بیماری به حساب می آید و باید مداوا شود. در واقع این اختلال بیماری صرع می باشد و نوع شدید آن به قول فرانسوی ها گراند مال(1) می باشد که امروزه قابل کنترل است.(رادمهر 1383)
اینکه گربه سیاه علامت بد اقبالی ست، این مطلب پایه عقلی ندارد. زیرا در میان برخی از ملت ها درست عکس این را معتقدند که دیدن گربه سیاه علامت خوش اقبالی است. برخی مردم جغد را بد یمن می دانند و برخی مردم در کشورهای دیگر جغد را خوش یمن. پیداست که هر دو به این معنا فاقد پایه عقلی است. گاهی که سخن پایه مذهبی و دینی ندارد و به آن خرافه می گویند، درست مانند کشیشان مسیحی که بهشت خدا را قطعه قطعه می کردند و مانند املاک خود می فروختند. مبارزه با این خرافه باعث پدید آمدن نهضت پروتستان شد. در دین الهی چنین چیزی وجود ندارد.(2)(همان منبع)
عوامل اجتماعی خرافه پرستی
فرهنگ و باورهای مردم در کارکردهای مغزی آنها تاثیر می گذارد و باورهای آنان تبدیل به نوعی رفتار می شود. محیط نیز یکی از عواملی است که باعث به وجود آمدن رفتار خاصی در افراد می شود و به همین دلیل در غرب شاهد رفتارهای منطقی تر افراد در مشرق زمین شاهد رفتار احساسی تر از سوی آنان هستیم.(جغتایی(1)، 1385)
تفکر حاکم بر یک محیط بر باورهای فردی افراد تاثیر می گذارد و می تواند میزان گرایش و باور مردم به خرافات را کاهش یا افزایش دهد. از طرف دیگر بشر در این زمینه سابقه ی به اندازه طول تاریخ دارد و این در ذرات بشر هم هست که هر چند رو به آینده حرکت می کند اما گاهی به گذشته برگردد.(جغتایی، 1385)
به طور معمول زنان احساسی تر از مردان هستند و بیشتر به مسائل شهودی علاقه نشان
می دهند. در حالی که مردان بیشتر منطقی و خشن هستند و این موضوع خود به کارکرد مادی و نیمکره مغز بستگی دارد. چون زنان بیشتر از نیمکره راست مغز خود استفاده
می کنند احساسی ترند و به همین دلیل بیشتر به مسائلی روی می آورند که با منطق توجیه پذیر نیست. مهم این است که بین دو نیمکره مغز تعادل برقرار شود و یک انسان چه زن و چه مرد بتواند احساس و منطق را کنار هم گذاشته و یکی بر دیگری غلبه نداشته باشد.(جغتایی، 1385)
فال و فالگیری نتیجه اعتقادات خرافی است. افراد با اعتقادات خرافی بیشتر از دیگران به این فرهنگ روی می آورند. هر چند این موضوع در فرهنگ گذشتگان بیشتر قابل مشاهده است به گونه ای که این فرهنگ در افراد قبیله نشین افریقایی بیشتر از سایر جوامع دنیا مشهود است.(1)(جغتایی، 1385)
وقتی افراد جامعه توانایی برآورده کردن نیازها و خواسته هایشان را از لحاظ فکری، اقتصادی و اجتماعی ندارند یا نمی توانند به خواسته هایی مثل ازدواج، طلاق و... دست پیدا کنند به خرافات و فالگیری رو می آورند.(قرائی مقدم، 1385)
رو آوردن به خرافه بیشتر در کشورهای جهان سوم دیده می شود. در مشرق زمین و در کشورهای فقیر که افراد نمی توانند به امیال و خواسته های خود در حالت واقعی برسند و از دیگر طرف مسئولان هم توانایی برآورده کردن خواسته های مردم را ندارند، گرایش به خرافات بیشتر می شود. و هر چقدر مردم از طبقات پایین تر اجتماع باشند و فقیرتر باشند به رمل و اسطرلاب اعتقاد بیشتری دارند.(2)(همان منبع)
خرافات البته متاثر از فرهنگ ما هم هست و باورهای سنتی ما خرافه را توجیه می کند. کما اینکه گذشته دور شاهد اعتقاد دور اعتقاد ایرانیان به نیروی مرموزی به نام«مانا»(3) بوده ایم. ایرانیان باستان اعتقاد داشتند ک مانا در برخی درختان و جانوران و اشیاء وجود دارد و
می تواند باعث نجات افراد یا برآورده شدن حاجات شود.(قرائی مقدم، 1385)
در میان تمام عوامل فرهنگی نمی توانیم نقش دولتمردان و مسئولان را در رواج خرافه نادیده بگیریم. در جوامعی که مسئولان توانایی برآورده کردن نیازهای مردم را ندارند گرایش به خرافات بیشتر می شود.( قرائی مقدم، 1385)
خرافه و خرافه پرستی از قدیم الایام بوده و هست و به این زود رفع نمی شود. معمولا خرافات در جوامعی که سطح فرهنگ پایینی دارند رشد می کند.(همان منبع)
تا اینجا از مضرات فال و فالگیری گفته شد. اما شاید بتوان کار کرد مثبتی هم برای این پدیده نه چندان خوشایند و در حال رشد پیدا کن. فال گرفتن از یک جنبه مثبت است چون مدتی هر چند محدود به افراد نوعی امید و رضایت می دهد. اما باید دید آیا این نتیجه مثبت می تواند دلیلی مناسب برای رواج خرافه باشد. رضایت خاطری که همراه با خرافه به دست می آید افراد را به خرافه و خرافه پرستی بیشتر و پذیرش این موضوع که انسان موجودی بدون اراده است و در زندگی واقعی خود نقش چندانی ندارد، سوق
می دهد.(1)(همان منبع)
خرافات و دین
اصولا خرافات نوعی از اعتقادات است و اعتقاد از دین ریشه می گیرد. البته نه اینکه دین باعث پدید آمدن خرافات می شود، بلکه گونه ای از بدعت ها در دین وارد می شوند که سر به خرافات می زنند. اگر خوب به ادیان نگاه کنیم می بینیم که همگی در همان دوران اولیه خود برای آن آمدند که با خرافات بستیزند. مثلا حضرت مسیح وقتی وارد اورشیم شد تا دین خود را به همه تبلیغ کند، در صحن خانه خدا دید که مردم یهود به خرید و فروش اشیایی می پردازند که طبق باورشان مقدسند. حضرت مسیح همه را در هم ریخت و آشوبی به پا کرد. گفت این خرافات چیست که شما به آنها دل بستید. باید آنها را به دور افکنید. حضرت رسول نیز وقتی به مکه وارد شد در خانه خدا بت های زیادی دید که همه را شکست و فرمود اینها خرافات است. حضرت ابراهیم هم چنین کرد. زیرا بت ها نشانه خرافات آنها بود. ادیان همه برای خرافات ستیزی آمدند و در ابتدا نیز همه به اصول و معتقدات راستین دعوت می کردند.(رادمهر، 1383)
همیشه وقتی مدتی از ظهور دین می گذرد افکار مردم، باورهای کاذب و بدعت های تازه به دین رخنه می کند و آن را از طراوت می اندازد. این است که هر فکری به دین راه پیدا می کند و چون منشا الهی ندارد به خرافات می انجامد. بنابراین خرافات ناشی از بدعتی است که از سر جهل به دین خدا راه می یابد و از آنجا اصول راستین را می گیرد و شاید به سبب همین ظهور خرافات و بدعت های نارواست که خدا دین خود را بعد از مدتی تازه کرد.(1)(رادمهر، 1383)
خداوند در قرآن به همه مردم اعم از مسلمان و غیرمسلمان فرموده:«یا ایها النا
تحقیق بررسی سطح تحصیلات و خرافات