نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله حجاب

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله حجاب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه:
یکی از عمده ترین مسایل کشورهای در حال گذار، دگرگونی معانی، ارزش ها و عقاید مشترک حاکم بر این جوامع است.نتیجه تغییر این عقاید مشترک که کارکرد انسجام را در نظام اجتماعی بر عهده دارند ایجاد نوعی چند گونگی و تکثر در لایه های زیرین و درون ذهنی افراد است. اگرچه تکثر به خودی خود امری نامطلوب محسوب نمی گردد اما مسئله از آنجایی آغاز می شود که این چند گونگی در باورها و عقاید و لایه های درون ذهنی افراد صورت پذیرد و دیگر هیچ اصل و تعریف واحدی وجود نداشته باشد که این باورهای مختلف حول آن نظام یابند. در این هنگام است که جامعه عرصه بروز نگرش‌ها و کنش‌های مختلف و متفاوت و حتی گاه متناقض گشته و انسجام و یگانگی نظام اجتماعی دست خوش چالش های جدی و مهمی می گردد.
اصل «حجاب» برای زنان که در جوامع اسلامی مطرح است از جمله همین ارزش‌ها و عقایدی است که از دیرباز در جامعه ما وجود داشته و در دوره‌های مختلف تاریخی به صورت‌های مختلفی بروز و ظهور کرده است.

بیان مسئله:
توجه به اخبار روزنامه‌ها و صدا و سیما و همینطور مشاهدات معمولی و روزمره بیانگر این امر است که پوشش دختران و زنان ایرانی مخصوصاً در دهه‌های اخیر نسبت به آنچه که در نسخ دینی موجود است، دچار تحول و دگرگونی شده است؛ هم اکنون نیز این امر از حیث آنکه به عنوان یکه «مسئله» یاد می‌شود مورد توجه محافل گوناگونی واقع شده و سعی در چاره جویی برای آن می شود.
آنچه که در قرآن به عنوان مهم‌ترین منبع دینی آورده شده صورتی کلی است که جزئیات آن توسط مفسرین، مراجع و صاحبنظران به گونه‌های نسبتاً متفاوتی عملیاتی و بیان گردیده است. اگرچه غالب این تعاریف بر حداقل پوشش (یعنی پوشیدگی همه بدن به جز چهره و دستها از مچ به پایین) اتفاق نظر دارند، اما به نظر می‌رسد در عمل این تعاریف کمتر در ظاهر افراد دیده می‌شود.
از آنجایی که دیدگاه‌ها و نگرش افراد درباره موضوعات مقدمه‌ای بر کنش آنها محسوب می‌گردد؛ لذا یافتن پاسخ این پرسش که افراد جامعه چه تعریفی از واژه «باحجاب» دارند می‌تواند گام موثری در این مسیر باشد.
حال سوالی که در این تحقیق بدان پرداخته خواهد شد این است که اولاً : «تعریف تحلیلی افراد تا چه میزان به تعریف اسمی واژه «با حجاب» نزدیک است؟
ثانیاً: «افراد در عمل تا چه میزان به تعریف اسمی واژه «باحجاب» نزدیک می شوند؟»
اهمیت مسئله:
قدر مسلم تفاوت تعاریف قراردادی و تحلیلی افراد از واژه «باحجاب» دو گونه مسئله رابرای ما متصور می‌سازد:
اول اینکه تعاریف دینی موجود از واژه «باحجاب» همگی قابل اجرا و مناسب بوده اما نظام اجتماعی و فرهنگی جامعه، طی مراحل جامعه‌پذیری افراد به درستی نتوانسته این تعاریف را در میان افراد درونی سازد. و یا نظام هنجارساز جامعه دارای عملکرد ضعیفی بوده است به گونه‌ای که سایر منابع هنجارساز (داخلی یا خارجی) دست به هنجارسازی و ارایه تعاریف جایگزین در این باره زده‌اند.
دوم اینکه این تعاریف قراردادی و دینی آن طور که باید و شاید مطابق ضرورت‌ها و نیازمندی‌های زمان و مکان از متون دینی استخراج نشده و لذا افراد، خود، دست به تغییراتی در این تعاریف زده‌اند تا آن را با شرایط روز خود منطبق سازند.
هریک از مفروضات بیان شده که درست باشد نیازمند بکارگیری تدابیر مناسب در جهت همسان‌سازی نظام کنش افراد و نظام هنجاری جامعه می باشد تا شاهد کاهش انسجام و یگانگی در جامعه نباشیم.
اهداف تحقیق:
هدف از انجام این تحقیق که با دو روش "اسنادی" و پیمایشی صورت می پذیرد یافتن پاسخ‌هایی مناسب به سوالات تحقیق است. همچنین یافتن این پاسخ‌ها می‌تواند ما را در رسیدن، نگاهی واقع بینانه نسبت به بخشی از مسئله اجتماعی «بدحجابی» یاری دهد.

تعریف مفاهیم:
تعریف اسمی: تعریف اسمی تعریفی است که طی آن معنی یک واژه به وسیله صفات مشخصی به طور قراردادی تعیین گردد. (رفیع پور، کندوکاو‌ها وپنداشته‌ها)
این تعاریف قراردادی است و به همین دلیل چیزی درباره واقعیت بیان نمی کند و لذا نه درست هستند و نه غلط.‌(همان)
تعریف تحلیلی: گاهی لازم است معانی واژه‌های مورد استفاده (مثلاً در یک پرسشنامه) را قبلاً بررسی کرده و معانی معمول آن واژه‌ها را در گروه یا جامعه مورد نظر تعیین نمود. اینگونه بررسی و تعیین معانی را "همپل"، «تحلیل معنی» و اوپ ، «تعریف تحلیلی» می نامد و تفاوت آن با تعریف اسمی در این است که تحلیل معنی یا تعریف تحلیلی یک امر قراردادی نیست بلکه یک امر تحقیقی است. یعنی به صورت تجربی بررسی می‌شود که فلان واژه در بین افراد یک جامعه‌ دارای چه معنی یا معانی است و لذا در تعریف تحلیلی برعکس تعریف اسمی درباره یک امر واقع (واقعیت) صحبت می شود. (همان)
تعریف اسمی واژه «با حجاب»: دکتر مطهری در کتاب حجاب خود پس از بررسی آیات و روایات و تفاسیر گوناگون به این تعریف می رسد: «برای زن پوشانیدن چهره و دست‌ها تا مچ واجب نیست. حتی آشکار بودن آرایش‌های عادی و معمولی که در این قسمت‌ها وجود دارد نظیر سورمه و خضاب که معمولاً زن از آنها خالی نیست و پاک کردن آنها یک عمل فوق‌العاده به شمار می‌رود نیز مانعی ندارد». پس «با حجاب» بودن یعنی مطابقت با این ویژگی‌ها.
تعریف تحلیلی واژه «با حجاب» : این تعریف شامل آن تعریفی می‌شود که افراد جامعه آماری به صورت نظری آن را عنوان می کنند و همینطور در عمل آن را انجام می‌دهند.

 

 

 

 

 

 

 

فصل دوم
پیشینه تحقیق

در این فصل تلاش می‌شود تا حاصل تحقیقات انجام شده در رابطه با این موضوع که تاکنون انجام شده و نتایج آن قابل استفاده و رهگشا در انجام این تحقیق می‌باشد گردآوری و ارایه ‌گردد:
 پژوهشی در مجموعه WVS (پیمایش ارزش‌های جهانی) توسط “منصور معدل” از دانشگاه میشیگان و «آزادارمکی» از دانشگاه تهران انجام شده است.
در این پیمایش با نمونه‌هایی که از سه کشور «مصر» ، «ایران» و «اردن» گرفته شده است به باورهای دینی دینداری، هویت ملی و ایستارها نسبت به فرهنگ غرب، خانواده و روابط جنسیتی تحلیل و مقایسه شده است.
نتیجه اصلی که ایشان از تحقیق خود می‌گیرند این است که «ماهیت رژیم حاکم» یک عامل مهم برای اختلاف جهان بینی مردم این سه کشور است. بین این سه کشور حکومت ایران، «حکومت تئوکراسی» و «دین سالاری» است. حکومت‌های مصر و اردن و خصوصاً حکومت مصر، سکولار است. به جهت اینکه این حکومت‌ها در درجات متفاوتی از اقتدار طلبی هستند، گروه‌های مخالف بیانات فرهنگی خود را در واکنش به جهت گیری‌های فرهنگی رژیم‌هایشان تنظیم می کنند. به همین علت در ایران جایی که جامعه تحت تسلط رژیم کاملاً دینی اداره شده است مردم کمتر دینی. کمتر ضد غرب، بیشتر سکولار و بیشتر هوادار ارزش‌های مدرنیسم هستند تا مردم مصر و اردن که حکومتشان سکولار و به طور قطعی هوادار غرب است.
پژوهشگران مذکور معتقدند یافته‌های تجربی آنها با پژوهش‌های تاریخی موجود همخوانی دارد. شواهد تاریخی متعدد حاکی از آن است که جهت‌گیری‌ها و خط مشی‌های فرهنگی دولت نقش تعیین‌کننده‌ای در روند فرهنگی جامعه دارد.
ایشان موارد مختلفی را از تاریخ کشورهای اسلامی ذکر می‌کنند که در آنها مداخله فرهنگی حکومت‌های سکولار با ایدئولوژی تهاجمی، سبب سیاسی شدن دین و شکل‌گیری بنیادگرایی اسلامی شده است.
تحقیق مورد بحث علاوه بر نتایجی در مورد اختلاف جهان بینی مردم این سه کشور اسلامی به نتایجی هم در مورد اختلاف جهان بینی مردم در هر یک از این سه کشور می‌رسد. در این مورد نتایج به دست آمده حاکی از آن است که عوامل تعیین کننده عبارتند از: تنوعی از صفات اجتماعی پاسخگو مانند پایگاه اجتماعی، اقتصادی، جنس و سن و تحصیلات؛ که سن و تحصیلات نشانه‌های خوبی برای راستای تغییر فرهنگی هستند.
در عین حال تحصیلات اثر قابل ملاحظه‌تری روی دیدگاه‌های فردی دارد. تأثیر متغیر سن و تحصیلات در این سه کشور یکسان نیست. در ایران پاسخگویان جوان‌تر و دارای تحصیلات بالاتر بیشتر ملی‌گرا بیشتر سکولار و کمتر دینی هستند. در مصر و اردن این اثرات (تأثیر سن و تحصیلات روی دین) قابل توجه و مشخص نیست. جالب است که در هر سه کشور سطح تحصیلات با اعتماد به مسجد و اعتماد به دولت رابطه معکوس دارد.
پژوهشگران با قدری احتیاط نتیجه می‌گیرند که معنی این رابطه منفی در ایران سکولاریسم بیشتر و دینداری کمتر است ولی در اردن و مصر تلاش دینی بیشتر را می‌فهماند.

 

 خانواده، دانشگاه و جامعه پذیری دینی: (طالبان 1378)
محقق می‌خواهد به این سوال پاسخ دهد که آیا تأثیر تحصیلات تنها بر افراد تحصیل کرده است یا اینکه دامنه نفوذ آن به فرزندان آن‌ها نیز کشیده خواهد شد؟
نتایج تجربی بیانگر آن است که دینداری فرزندان خانواده‌های تحصیل کرده به نسبت دیگران از میزان ضعیف‌تری برخوردار است. ولی در هر صورت متوسط دینداری در جامعه ایران بالا و نزد این خانوارها هم بالاتر از متوسط مقیاس دینداری بوده است.

 

 دانشگاه ، دین، سیاست : (رجب‌زاده، 1379 200-183)
این پژوهش می‌کوشد به این سوال اساسی پاسخ گوید که باورها و ارزش‌های دین در این روایات رسمی و سنتی آن تحت تأثیر فرهنگ دانشگاه چه سمت و سویی پیدا می‌کنند؟ و در جریان این چالش چه باورها و ارزش‌هایی به عنوان راه حل چالش مورد پذیرش افراد قرار می‌گیرد یا قابلیت پذیرش بیشتری می‌یابند؟
در باب دین ورزی در این تحقیق مولفه‌های گوناگونی مورد توجه قرار گرفته است که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از: «راه شناخت خدا» ، «جهان بینی»، «نگاه افراد به دین» (سنتی، تجربه درونی، مادی گرایانه، عقل گرایانه). «تلقی افراد از کارکرد معرفت شناختی دین»، «جایگاه روحانیت در دین» ، «مناسک گرایی» ، «تکثرگرایی»، «تفسیرپذیری سکولاریزاسیون».
ابعاد دین در این پژوهش براساس مولفه‌هایی نوع بندی شده که در ارتباط با بحث ارزش‌ها و باورهای علم قرار می‌گیرند. برخی از مهم‌ترین یافته‌های این پژوهش را به این شرح می‌توان خلاصه کرد:
- پاسخگویان به تعدد راه‌های شناخت معتقدند.
- دانشجویانی که از پایگاه اجتماعی اقتصادی بالاتری برخوردارند نظر منفی‌تری نسبت به دین سنتی دارند.
- گرایش به سوی مخالفت با نقش سنتی روحانیت و ملازمه آن با دین در دانشجویان مشهود است. و نوعی کاهش باور به مرجعیت روحانیت در شناخت دین وجود دارد.
- قبول و موافقت با تکثرگرایی، گرایش کلی جمعیت است و روابط بین متغیرها حاکی از دخالت عوامل درون دانشگاهی و روابط ضعیف با عوامل فرا دانشگاهی است.
- در خصوص مناسک گرایی در دین، همانند تلقی سنتی از دین و نگاه به مرجعیت روحانیت نوعی قطب بندی در سطح افراد دانشگاهی (اجتماعی) محسوس است. در این رابطه متغیرهای «پایگاه اقتصادی- اجتماعی» افراد «سطح توسعه یافتگی» منطقه زندگی افراد نقش اساسی دارند. (همان 203-92)
 فعالیت‌های مذهبی:
در تحقیقاتی که در ذیل عنوان کلی فوق و یا به عنوان جزیی از یک مفهوم کلی‌تر در سال‌های اخیر صورت پذیرفته نکته مهمی مشاهده می‌شود، در مورد عرصه مناسکی دین به خصوص مناسکی که بخش زیادی از آن جنبه جمعی دارد و با تعامل و پیوند با دیگران همراه است، تعاملات و پیوندهایی که در خلال آن اجتماع دینی تداوم می‌یابد با این واقعیت جدید در جامعه ایران مواجه می‌شویم که نوعی تحول از سمت دین و مناسک جمعی به سوی فردگرایی در دین مشهود است.
محقق پیش بینی می‌کند با رشد تجدد و افزایش سطح توسعه یافتگی عرصه دین فردی در بخش‌هایی از جامعه گسترش بیشتری یابد که با توجه به گسترش مولفه اصلی آن یعنی تحصیلات در سال‌های آتی انتظار توسعه بیشتر آن می‌رود. (رجب‌زاده، 1380)
 در تحقیق دیگری که باعنوان «بررسی عوامل موثر بر رعایت حجاب دانش‌آموزان دختر دبیرستانی یزد» انجام شده است؛ کم بودن تعداد افراد خانواده، تربیت و تولد فرزندان در خانواده‌ عامل موثر بر رعایت حجاب نیستند. سن والدین و سطح تحصیلات پدران تأثیری در رعایت حجاب ندارد هرچند که سطح تحصیلات مادران موثر است. مادران خانه‌دار و بازنشسته دارای فرزندانی با رعایت حجاب می‌باشند و مادران شاغل در زمینه حفظ حجاب فرزندانشان موفقیت کمتری دارند:
- پیشرفت تحصیلی و احساس رضایت از وضع ظاهری در رعایت حجاب موثر است.
- برقراری رابطه گرم و صمیمی والدین با یکدیگر و با فرزندان در حفظ حجاب موثر است.
- وضع مطلوب اقتصادی خانواده، پایبندی خانواده به فرایض مذهبی، استفاده مادران از چادر مشکی و مقنعه به عنوان فاکتوری موثر در حفظ حجاب فرزندان می‌باشد.
- رعایت حجاب در دختران با حجاب با بینش و بصیرت و شناخت دلایل آن بوده است.
- تأثیر مدل‌های جدید لباس (مدل‌های جلف) در دختران بد‌حجاب بالا است.(جواد هدایتی 1383)
 در مطالعه‌ای که سازگارنژاد در سال 72 در یکی از مدارس منطقه 8 تهران پیرامون حجاب انجام داده است، متغییر مورد مطالعه «تصور دانش آموز نسبت به حجاب» بوده است. طی این تحقیق از دانش آموزان سوال شده است که: “با این نظر که زن می‌تواند با هر لباس و پوشش که دوست دارد در خیابان ظاهر شود، مهم این است که قلبش پاک باشد» ؛ 1/55 درصد با این حرف کاملاً موافق با موافق بوده و 2/35 درصد نیز مخالف یا کاملاً مخالف بوده‌اند.
در مورد موی‌سر در امر حجاب عبارتی با این مضمون مطرح شده است: «بیرون بودن موی‌سر اززیر روسری، مقنعه یا چادر مانعی ندارد» ؛ 6/46 درصد با این عبارت کاملاً مخالف ، 3/21 درصد مخالف و 2/22 درصد موافق یا کاملاً موافق بوده‌اند.
نتیجه گیری:
یافته‌های این تحقیقات حاکی از آن است که :
ماهیت رژیم حاکم یک عامل مهم در اختلاف جهان‌بینی افراد است. همینطور تنوعی از صفات اجتماعی پاسخگو مانند پایگاه اجتماعی- اقتصادی، جنس، سن و تحصیلات نشانه‌های خوبی برای تعیین راستای تغییر فرهنگی هستند. و در عین حال تحصیلات اثر قابل ملاحظه‌تری روی دیدگاه‌های فردی دارد.
همچنین نباید از یاد برد که در برخی از این تحقیقات مشخص شده که بین تحصیلات و دینداری رابطه معکوس وجود دارد. دانشجویانی که از پایگاه اجتماعی- اقتصادی بالاتری‌ برخوردارند نظر منفی‌تری نسبت به دین سنتی دارند.
قبول و موافقت با تکثرگرایی، گرایش کلی جمعیت است و روابط بین متغیرها حاکی از دخالت عوامل درون دانشگاهی و روابط ضعیف با عوامل فرا دانشگاهی است.
در میان این تحقیقات در جامعه ایران با این واقعیت مواجه می‌شویم که نوعی تحول از سمت دین و مناسک جمعی به سوی فردگرایی در دین مشهود است. و پیش‌بینی می‌شود با رشد تجدد و افزایش سطح توسعه یافتگی عرصه دین فردی در بخش‌هایی از جامعه گسترش بیشتری یابد که با توجه به گسترش مولفه اصلی آن یعنی تحصیلات در سال‌های آتی انتظار توسعه بیشتر آن می‌رود.
از بخشی از نتایج این تحقیقات در پایان نامه حاضر استفاده شده است. به این ترتیب که از تحقیق نخست ، تنوعی از صفات اجتماعی که به عنوان عوامل تعیین کننده در اختلاف جهان بینی مردم بیان گردیده به عنوان بخشی از متغیرهای به کار رفته در پایان نامه حاضر استفاده شده است.
همچنین از دومین تحقیق این پرسش گرفته شده است که آیا تحصیلات و شغل و جایگاه اجتماعی والدین بر تعریف فرزندان از واژه «باحجاب» موثر است؟ و از تحقیق بعدی این پرسش عنوان شده است که آیا تعریف افراد از واژه باحجاب تحت تأثیر فرهنگ دانشگاه و البته در میان رشته های تحصیلی گوناگون تغییر می کند؟

 

 

 

 

 


فصل سوم
چهارچوب نظری

پارادایم سکولاریزاسیون بروس:
(به نقل از مسعود سعیدی «سنجش نگرش سکولاریزاسیون در گروه سنی 20 تا 50 ساله مردم شهر مشهد در سال 84 و بررسی عوامل موثر براین نگرش» پایان نامه دوره کارشناسی ارشد)

 

 

 

 

 

 

 


بروس در فصل اول کتاب خود این پارادایم را مختصراً توصیف می‌کند و در بخش‌های بعد با مدارک و شواهد بیشتری بحث را تکمیل می کند و انتقالات وارد را نیز پاسخ می‌گوید.
وی ابتدا دو نکته را در مورد ارتباطات علی موجود در این پارادایم بیان می‌کند. می‌گوید: “من ادعا نمی‌کنم که هر کدام از این علت‌ها به تنهایی می‌تواند اثر نموده شده را به وجود آورد. بسیاری شرایط دیگر نیز لازم است… ثانیاً من ادعا نمی‌کنم که هر کدام از این علت‌ها (برای به وجود آمدن اثر خاص) همیشه لازم است… مانند ژاپن (که به سرمایه‌داری صنعتی تبدیل شد در حالی که فرهنگ متفاوت با غرب دارد) یعنی این عوامل نه کافی هستند و نه لازم.
اصطلاحاتی که بروس برای پارادایم سکولاریزاسیون آورده تقریباً روشن است و مفهوم آن تفاوت چندانی با مفهوم رایج ندارد. فقط دو اصطلاح «بخشی سازی» (compoutmentalization) و «خصوصی سازی» (priuatization) قدری نیاز به توضیح دارد.
این دو اصطلاح مربوط به جنبه فردی سکولاریزاسیون می‌شوند و در واقع واکنش فرد را به فرآیندهایی مثل تفکیک و تکثیر بیان می‌کنند.
یک راه برای اینکه مومنین ایمانشان را با تنوع و تکثر فرهنگی و دینی آشتی دهند این است که یکپارچگی را در سطح بالاتری از انتزاع بازسازی کنند به این صورت که همه ادیان را به یک معنا یکسان در نظر بگیرند.
امکان دیگر- که با اولی سازگار نیست- این است که فرد ایمانش را به بخش خاصی از زندگی اجتماعی محدود نماید.
«برگر» و «لاکمن» در «ساخت اجتماعی واقعیت» نشان داده‌اند که تفکیک و تمایز که از ویژگی‌های مدرنیته است ما را ملزم می‌کند که نه در یک جهان واحد، بلکه در تعدادی از جهان‌ها زندگی کنیم که هر کدامشان ارزش‌ها و منطق خاص خودش را دارد. پس مقصود از «بخشی‌سازی» این است که فرد فقط در حیطه خاصی از زندگی اجتماعی تابع ایده و ارزش‌های دینی خود است.
خصوصی سازی نیز همراه بخشی سازی فرا می‌رسد یعنی این احساس و درک که حیطه دسترسی دین محدود می‌شود فقط به کسانی که آموزه‌های این یا آن دین را می‌پذیرند.
در مورد «آگاهی فن سالارانه» نیز مفهوم وی تفاوت اندکی با مفهوم مورد نظر هابرمالن دارد. مقصود بروس از این اصطلاح شیوه خاصی از اندیشه است که همراه علم و تکنولوژی مدرن به انسان‌ها تحمیل می‌شود.
در میان خصوصیات این شیوه «استیوبروس»، پیش فرض‌هایی بنیادی نهفته در علم و تکنولوژی را مطرح می‌کند. وی پارادایم پیشنهادی خود را در یک جمله این چنین خلاصه می‌کند:
«فردگرایی ، تکثر (تنوع) و برابری خواهی در یک زمینه لیبرال دموکراسی، اقتدار باورهای دینی راست کرد».
او در جای دیگر می‌گوید: «اگر در گزارش من از این تغییرات ابتکاری وجود داشته باشد، در تأکیدی است که بر تکثر و تنوع می‌کنم. در حالی که دیگران تبیین خود را برای افول دین با پیرایش حکومت به نحوه فزاینده بی‌طرف، شروع می‌کنند، من به علت این بی‌طرفی توجه می‌کنم.
تنوع فرهنگی ناشی از تعامل فرهنگ دینی متکثر با تفکیک ساختاری و اجتماعی، دین را از عرصه عمومی به عرصه خصوصی راند (و حکومتی بی طرف تأسیس نمود) و همراه دین هم ایده‌های دینی به جز ملایم‌ترین آنها نیز به حوزه خصوصی رانده شده … برداشته شدن حمایت از دین در سطح ساختار اجتماعی بر روانشناسی اجتماعی باور، تأثیری مشابه به جای می گذارد.
یقین‌های جزعی کلیسا و فرقه‌ جای خود را به اظهارات ملایم‌تر انجمن مذهبی و کیش می‌دهد…
تأثیر سکولارکننده تکثر و تنوع به مقدار زیادی به فرهنگ برابری خواه جامعه دموکراتیک بستگی دارد؟
«استیوبروس» می‌گوید: که این نسبت غلط و رایج است که گمان می‌کنند پارادایم سکولاریزایسون به معنای پیش بینی الحاد و انکار خدا در همه افراد است: «من استدلال خواهم کرد که کاهش اهمیت اجتماعی دین، تعداد علاقه‌مندان به دین را کاهش می‌دهد. و این یک رابطه علمی است و نه فقط موضوعی برای تعریف. ولی حتی در نظریه رادریکال‌تر من این انتظار وجودندارد که دین ناپایدار خواهد شد.
من مشکلی نمی‌بینم در این که واژه‌ای برای توصیف فرآیندی به کار رود که فقط پایانی قطعی و معینی ندراد… سکولاریزاسیون می‌تواند به این معنی باشد: «حرکت و تحول به سوی کمتر دینی بودن».
دین در بعد فردی (دینداری)، در دنیای مدرن متأثر از تکثر و تنوع فرهنگی تحول می‌یابد. صورت‌های سنتی دین جای خود را به اشکال جدید می‌دهند. صنعتی شدن و شهرنشینی، اقوام و گروه‌های مذهبی و نژادهای مختلف را کنار هم جمع کرده. همین تنوع و تکثر فرهنگی فرآیند خصوصی‌سازی دین را به دنبال دارد. زیرا نمی‌توان در حوزه عمومی، هنجارها و ایده‌هایی را اعمال کرد که مورد توافق گروه‌های مختلف نیست. بنابراین دین به حوزه خصوصی راندده می‌شود دو دوست بی‌طرفی، اجتماع را براساس کلی‌ترین ارزش‌های مشترک اداره می‌کند.
پیامد دیگر تکثر فرهنگی، فردی شدن دین است. فردی شدن را می‌توان با بحث «وورتساخر» در مورد اجتماعی و فرهنگ پذیرشدن، توضیح داد.
وی می‌گوید شخص در برخورد با هنجارهای متفاوت و متناقض و ایده‌ها و اندیشه‌های ناهمخوان دچار تزلزل می‌شود و این تزلزل، تلاش در جهت تعادل دوباره را بر می‌انگیزد.
این دوباره متعادل شدن نوعی تفسیر شرایط است که به شخصیت شناخت می‌دهد و آن را نسبت به دو هنجار یا ایده ناهمخوان به طور نسبی مرزی (مارجینالیزه) می‌کند و به آن هویتی بالنبه مستقل می‌دهد.
«وورتساخر» کل فرآیند متزلزل شدن‌ها و دوباره متعادل شدن‌ها در طول زندگی را فرآیند شخصی شد (پرسونالیزاسیون) می‌نامد که همان دست‌یابی به هویت مستقل است.(حیدری بیگوند، 1380 ، 8 –107)
فردی شدن دین نیز مصداقی از همین فراگرد است. شخص در محیط متکثر دینی و در برخورد با مذاهب و نظام‌های فکری و ارزشی متنوع نسبت به آنچه خود دارد مرزی می‌شود و می‌تواند از بیرون و با دیدی انتقادی‌تر به آنچه خود و دیگران دارند نگاه کند و به نحوی مستقل‌تر از گذشته به انتخاب یا انتقاد و حتی نوآوری دست یازد.
واضح است که خصوصی شدن و فردی شدن دین، صورت‌ها و اشکال بدیعی از دینداری می‌آفریند. این مقدار مورد توافق همه نظریه پردازان جامعه شناس است. اختلاف در این است که موافقان سکولاریزاسیون می‌گویند که تکثر دینی، اقتدار و عینیت باورهای دینی را سست می‌کند و دین را به موضوعی کم اهمیت برای انتخاب و ترجیح در حد کالاها و اقلام مصرفی تبدیل می‌نماید. دین محدود شده به عرصه خصوصی تحت تأثیر شکنندگی و بی‌ثباتی عرصه خصوصی قرار می‌گیرد.
اما مخالفان فرآیند سکولاریزاسیون می‌گویند که دین چون برخی نیازهای اساسی بشر را برآورده می‌سازد بی‌اهمیت نمی‌شود. اگر صورتی از دین یا سازمان دینی آن نیاز‌ها را رفع نکند صورت‌ها یا اشکال دیگری از دین به وجود می آیند تا این وظیفه را انجام دهند. بنابراین تقاضا برای دین همیشه وجود دارد. آنچه مهم است شیوه عرضه دین است.
در یک محیط متکثر دینی بازار رقابتی مبین ادیان و مذاهب و قرائت‌های مختلف به وجود می‌آید و همه مذاهب در بدست آوردن اعضای مومن و ثابت و تقویت مشارکت دینی مردم به رقابت و تلاشی نفس‌گیر می‌پردازند. حال آنکه سازمان دینی در یک محیط انحصاری و بدون رقابت تلاشی در تقویت تعهد دینی مردم نمی‌کرد و منابع خود را تنها برای حفظ انحصار هزینه می‌نمود بنابراین در زمینه اجتماعی متکثر، حیات دینی از مشارکت عمومی بیشتری برخوردار خواهد بود.
 الگوی گلاک و استارک:
(به نقل از مژگان عظیمی هاشمی، «رضایت از زندگی و دینداری در بین دانش آموزان دوره متوسطه شهرهای فردوس و درگز و نواحی 7 و5 و4 مشهد)
از ابتدای دهه 1960 اندیشه ماهیت چند بعدی دین مطرح شد. مشهورترین الگوی چند بعدی از دینداری از سوی گلاگ و استارک مطرح شده است. هدف اصلی آنان از طرح دین مباحث درک شیوه‌های مختلفی بود که مردم با توسل به آن خود را مذهبی تلقی می‌کردند. از نظر آنان حوزه‌های کلی دینداری که به عنوان ابعاد اصلی دینداری در نظر گرفته می‌شود پنج حوزه اساسی ذیل را شامل می‌شود:
1. بعد اعتقادی (ideological) : باورهایی که پیروان دین بدان اعتقاد دارند که این باورها به سه نوع تقسیم می‌شوند: باورهای مسلم که ناظر به شهادت دادن به وجود خداوند و معرفی ذات و صفات اوست. باورهای غایتگرا که هدف و خواست خدا از خلقت انسان و نقش انسان در راه نیل به این هدف است. باورهای زمینه ساز که روش‌های تأمین اهداف و خواست خداوند و اصول اخلاقی را که بشر برای تحقق آن اهداف باید بدان توجه نماید بیان می‌کند.
البته این دو دانشمند عنصر اهمیت را هم در نظر گرفته‌اند. به این معنا که یک باور خاص چقدر برای فرد معتقد دارای اهمیت است. در هر حال سنجش عنصر اهمیت باور از طریق سنجش سایر ابعاد دینداری فرد شامل مناسکی تجربی و پیامدی صورت می‌گیرد.
2. بعد مناسکی یا عمل دینی (ritvalistic) : اعمال دینی مشخصی که از پیروان هر دین انتظار می‌رود آن را به جا می‌آورند. ایشان تأکید دارند در عملیاتی نمودن این بعد علاوه بر مشارکت در فعالیت‌های مناسکی تفاوت مربوط به ماهیت یک عمل و معنای آن عمل نزد فاعلان آن نیز بررسی شود.
3. بعد تجربی یا عواطف دینی (experiment) : احساسات مربوط به برقراری رابطه با وجودی همچون خدا. برای تعریف عملیاتی این بعد مقیاسی را مطرح نمودند که چهارنوع از جلوه‌های عواطف دینی (توجه، شناخت، اعتقاد یا ایمان و ترس) را در بر می‌گرفت.
4. بعد فکری یا دانش دینی (intellectval) : اطلاعات و دانش اساسی در مورد اصول عقاید دینی و کتب مقدس را که انتظار می‌رود افراد از آن مطلع باشند. این بعد معرف مناسبی برای سنجش میزان دینداری فرد نیست مگر اینکه گرایش‌های فرد در سایر ابعاد دینی به خصوص در بعد اعتقاد دینی در نظر گرفته شود.
5. بعد پیامدی یا آثار دینی (conseqvential) : شامل پیامدهای باور، عمل، تجربه و دانش دینی در زندگی روزمره فرد معتقد و روابط او با سایرین است. (معراج‌زاده توکلی، 1380، 5-164)
 نظریه عمومی کنش پارسونز:
(به نقل از عبدالعلی لسایی زاده، جهانگیر جهانگیری، علی شریفی. «بررسی عوامل اجتماعی، اقتصادی موثر بر پایبندی به ارزش های دینی)
نظریه ارادی کنش پارسونز در جهت ایجاد ارتباط بین چندین مقوله است:
1. ارتباط بین هنجارها و ارزش
2. کارگزار انسانی
3. شرایط اجباری
4. فشار برای کارآیی از طریق هنجارها.
هنگام انتقال از واحدهای کنش به سمت نظام اجتماعی پارسونز دست به مفهوم سازی مجدد زده است و کنشگران را برحسب ارزش‌ها دسته بندی می‌کند. از نظر او سه نوع ارزش وجود دارد:
1. شناختی (ارزیابی به وسیله معیارهای عینی)
2. قدردانی (ارزیابی به وسیله معیارهای زیبا شناختی)
3. اخلاقی (ارزیابی به وسیله صحت و سقم مطلق)
به نظر پارسونز اینها همه به شیوه‌های جهت گیری ارزشی و انگیزشی وابسته است. (ترمز. 1998، 30-32) پارسونز نوعی سیطره «سیبرنتیک» به فرهنگ و به طریق اولی به دین می‌بخشد. دین می‌تواند از آن جایگاه والایی که در نظام کنش اجتماعی دارد ارزش‌ها را بیافریند. هنجارها را شکل دهد، نقش‌های اجتماعی را تعیین کند و هدایتی همه جانبه نسبت به نظام‌های جامعه شخصیت و رفتار داشته باشد. (دیویس، 22 ، 1379).
 نظریه رونالد اینگلهارت: (همان)
وی در آثار خود به «انقلاب آرام» و «تحول فرهنگی در جامعه پیشرفت صنعتی» اشاره می‌کند. که یک دسته تغییرات در متغیرهای سطح سیستم جامعه (مثلاً دگرگونی اقتصادی) منجر به تغییراتی در سطوح خود (مهارت‌ها و ارزش‌ها) شده که این تغییرات در سطوح فردی به نوبه خود دارای پیامدهایی در سطح سیستم جامعه است.
از نظر تئوریک نظریه مادی- فرامادی اینگلهارت مبتنی بر دو فرضیه اساسی است:
1. فرضیه کمیابی: اولویت‌های فرد بازتاب محیط اجتماعی- اقتصادی وی هستند شخص بیشترین ارزش‌ها را برای کالاها و یا خدماتی قایل می‌شود که عرضه آنها نسبتاً کم است.
2. فرضیه اجتماعی شدن: مناسبات میان محیط اجتماعی- اقتصادی و اولویت‌های ارزشی یک رابطه مبتنی بر تطابق بلافاصله نیست. زیرا ارزش‌های اصلی شخص تا حدود زیادی انعکاس شرایطی است که در سال‌های قبل از بلوغ وی حاکم بوده است.
این دو فرضیه مجموعاً دلالت برآن دارند که فراگرد و دگرگونی ارزش‌ها از آثار دوره‌هایی (بازتاب نوسان‌های کوتاه مدت در محیط اجتماعی-اقتصادی که بر آثار بلندمدت نسل‌ها) (بازتاب اوضاع غالب در طول سال‌های سازنده یک نسل معین) تحمیل می‌شوند تشکیل می‌گردد. (اینگلهارت، 1373 : 75)

 

 

 

 

 

 

 

فصل چهارم
بررسی اسنادی تعریف حجاب

از آنجا که حدود حجاب که در قرآن (به صورت کلی) بدان اشاره شده نزد مفسرین و مجتهدین و صاحب نظران به گونه‌های نسبتاً متفاوتی بیان شده؛ لذا در این مجال به گردآوری و بیان همه این برداشت‌ها با توجه به کتب موجود تفسیر می‌نماییم.
همانطور که می‌دانیم آیه‌ای که در آن به طور مشخص درباره حجاب زمان و حدود و ثغور آن مطرح است آیه 31 سوره نور موسوم به آیه حجاب می باشد. در این آیه خداوند می‌فرماید:
و به زنان باایمان بگو چشم‌های خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را جز آن مقدار که ظاهر است آشکار ننمایند و (اطراف) روسری‌های خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشیده شود) و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان و پدران شوهر و پسران خود و پسران شوهر و برادران خود و پسران برادر و خواهران خود و زنان خود (یعنی زنان مسلمه) و کنیزان ملکی خویش و اتباع خوانواده که رغبت به آنان ندارند از زن و مرد یا طفلی که هنوز بر عورت و محارم آنان آگاه نیست و از غیر این اشخاص اجتناب کنند و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود و…
تفسیر: استاد ناصر مکارم شیرازی در جلد چهاردهم تفسیر نمونه ذیل تفسیر این آیه به شرح وظایف زنان در این زمینه می‌پردازد. نخست به وظایفی که مشابه مردان دارند اشاره کرده می‌گوید :
«به زنان با ایمان بگو چشم‌های خود را فروگیرند و از نگاه کردن به مردان نامحرم خودداری کنند و دامان خود را حفظ نمایند»
به این ترتیب «چشم چرانی» همانگونه که بر مردان حرام است بر زنان نیز حرام می‌باشد. و پوشانیدن عورت از نگام دیگران چه از مرد و چه از زن برای زنان نیز همانند مردان واجب است.
سپس به مسئله حجاب که از ویژگی‌ زنان است ضمن سه جمله اشاره فرموده:
1. آنها نباید زینت خود را آشکار سازند جز آن مقدار که طبیعتاً ظاهر است.(ولا یبدین زنتیهن الا ماظهر منها)
در اینکه منظور از زینتی که زنان باید آن را بپوشانند و همچنین زینت آشکاری که در اظهار آن مجازند چیست؟ در میان مفسران سخن بسیار است.
بعضی زینت پنهان را به معنی زینت طبیعی (اندام زیبای زن) گرفته‌اند در حالی که کلمه «زینت» به این معنی کمتر اطلاق می‌شود.
بعضی دیگر آن را به معنی «محل زینت» گرفته‌اند زیرا آشکار کردن خود زینت مانند گوشواره و دستبند و بازوبند به تنهایی مانعی ندارد اگر ممنوعیتی باشد مربوط به محل این زینت‌ها است. یعنی گوش و گردن و دست‌ها و بازوان.
بعضی دیگر آن را به معنی خود «زینت‌آلات» گرفته‌اند. منتها در حالی که روی بدن قرار گرفته و طبیعی است که آشکار کردن چنین زینتی توأم با آشکار کردن اندامی است که زینت برآن قراردارد.
این دو تفسیر اخیر از نظر نتیجه یکسان است هرچند از دوراه مسأله تعقیب می‌شود.
حق آن است که ما آیه را بدون پیش داوری و طبق ظاهر آن تفسیر کنیم که ظاهر آن همان معنی سوم است و بنابراین «زنان حق ندارند زینت‌هایی که معمولاً پنهانی است آشکار سازند هرچند اندامشان نمایان نشود». و به این ترتیب آشکار کردن لباس‌های زینتی مخصوصی را که زیرلباس عادی یا چادر می‌پوشند مجاز نیست. چرا که قرآن از ظاهر ساختن چنین زینت‌هایی نهی کرده است.
در روایات متعددی که از ائمه اهل بیت نقل شده نیز همین معنی دیده می‌شود. که زینت باطن را به «قلاده» (گردن بند) ، «دملج» (بازوبند) و «خلخال» تفسیر شده است. (تفسیر علی‌ابن ابراهیم ذیل آیه مورد بحث) و چون در روایات متعدد دیگری زینت ظاهر به انگشتر و سرمه و مانند آن تفسیر شده می‌فهمیم که منظور از زینت باطن نیز خود زینت‌هایی است که نهفته و پوشیده است.
2. دومین حکمی که در آیه بیان شده است که «آنها باید خمارهای خود را برسینه‌های خود بیفکنند» (ولیضرین نجمرهن علی جیونهن). «خمر» جمع «خمار» (بر وزن حجاب) در اصل به معنی پوشش است ولی معمولاً به چیزی گفته می‌شود که زنان با آن سر خود را می‌پوشانند.(روسری).
«جیوب» جمع «جیب» (بر وزن غیب) به معنی یقه پیراهن است که از آن تعبیر به گریبان می‌شود و گاه به قسمت بالای سینه به تناسب مجاورت با آن نیز اطلاق می‌گردد.
از این جمله استفاده می‌شود که زنان قبل از نزول آیه دامنه روسری خود را به شانه‌ها یا پشت سر می‌افکنند. به طوری که گردن و کمی از سینه آنها نمایان می‌شد قرآن دستور می‌دهد روسری خود را بر گریبان خود بیفکنند تا هم گردن و هم آن قسمت از سینه که بیرون است مستور گردد.
3. در سومین حکم مواردی را که زنان می‌توانند در آنجا حجاب خود را برگیرند و زینت پنهان خود را آشکار سازند با این عبارت شرح می دهد: «آنها نباید زینت خود را آشکار سازند» (الا یبدین زینتهن) مگر در دوازده مورد:
برای شوهران و پدران شوهر پسران خود پسران شوهر برادران خود پسران برادر و خواهران خود و زنان خود و کنیزان ملکی خویش و اتباع خانواده از زن و مرد و طفلی که هنوز بر عورت و محارم آنان آگاه نیست.
4. و بالاخره چهارمین حکم را چنین بیان می‌کند؛ «آنجا به هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود و صدای خلخالی که بر پا دارند به گوش رسد. (و لا یضربن بار جلهن لیعلم ها یحفین من زینتهن).

استثناء وجه وکفین:
در اینکه آیا حکم حجاب صورت و دست‌ها حتی از مچ به پایین را نیز شامل می‌شود یا نه در میان فقها بحث فراوان است. بسیاری عقیده دارند که پوشاندن این دو (وجه وکفین) از حکم حجاب مستثنی است در حالی که جمعی فتوا به وجوب پوشاندن داده‌اند یا حداقل احتیاط می‌کنند البته آن دسته که پوشاندن این دو را واجب نمی‌دانند نیز آن را مقید به صورتی می‌کنند که منشاء فساد و انحرافی نگردد و گرنه واجب است.
در آیه فوق قرائتی براین استثناء و تأیید قول اول وجود دارد از جمله:
الف) استثناء «زینت ظاهر» در آیه فوق خواه به معنی محل زینت باشد یا خود زینت دلیل روشنی است براینکه پوشاندن صورت و کفین لازم نیست.
ب) دستوری که آیه فوق در مورد انداختن گوشه مقنعه به روی گریبان می‌دهد که مفهومش پوشانیدن تمام سروگردن و سینه است و سخنی از پوشانیدن صورت در آن نیست. قرینه دیگری به این مدعا است.
ج) روایات متعددی نیز در این زمینه در منابع اسلامی و کتب حدیث وارد شده است که شاهد زنده‌ای بر مدعا است. (وسایل الشیعه جلد 14 صفحه 145 باب 109 از ابواب مقدمات نکاح). هرچند روایات معارضی نیز دارد که در این حد از صراحت نیست و جمع میان آنها از طریق استحباب پوشاندن وجه وکفین و یا حمل بر مواردی که منشاء فساد و انحراف است کاملاً ممکن است.
شواهد تاریخی نیز نشان می‌دهد که نقاب زدن به صورت در صدر اسلام جنبه عمومی نداشت ولی باز تأکید و تکرار می‌کنیم که این حکم در صورتی است که سبب سوء استفاده و انحراف نگردد.
منظور از «نسائهن» چیست؟
چنانکه در تفاسیر آیه خواندیم نهمین گروهی که زن حق دارد زینت باطن خود را در برابر آنها آشکار کند زنان هستند منتهی با توجه به تعبیر «نسائهم» (زنان خودشان) چنین استفاده می‌شود که زنهای مسلمان تنها می‌توانند در برابر زنان مسلمان حجاب را برگیرند ولی در برابر زنان غیرمسلمان باید با حجاب اسلامی باشند و فلسفه این موضوع چنانکه در روایات آمده است این است که ممکن است بروند و آنچه را دیده‌اند برای همسرانشان توصیف کنند و این برای زنان مسلمان صحیح نیست.
در رابطه با پوشش زنان در آیه 59 سوره احزاب نیز مواردی ذکر شده است. آنجا که خداوند می‌فرماید:
«یا ایها النبی قل لازواجک ….
یعنی : «ای پیامبر به همسران و دخترانت و زنان مومنین بگو روسری‌های بلند خود را برخویش فرو افکنند تا شناخته نشوند و مورد آزار قرار نگیرند.»
در اینکه منظور از «جذابیت» چیست مفسران و ارباب لغت چند معنی برای آن ذکر کرده‌اند:
1. ملحفه (چادر) و پارچه بزرگی که از روسری بلندتر است و سروگردن و سینه‌ها را می‌پوشاند.
2. مقنعه و خمار (روسری)
3. پیراهن گشاد.
گرچه این معانی با هم متفاوتند ولی قدر مشترک همه آنها این است که بدن را به وسیله آن بپوشاند اما بیشتر به نظر می‌رسد که منظور پوششی است که از روسری بزرگتر و از چادر کوچکتر است چنانچه نویسنده «لسان العرب» روی آن تکیه کرده است. و منظور از «یدنین» (نزدیک کنند) این است که زنان «جلباب» را به بدن خویش نزدیک سازند تا درست آنها را محفوظ دارد نه اینکه آن را آزاد بگذارند به طوری که گاه و بیگاه کنار رود و بدن آشکار گردد و به تعبیر ساده خودمان لباس خود را جمع و جور کنند. اما اینکه بعضی خواسته‌اند از این جمله استفاده کنند که صورت را نیز باید پوشاند هیچ دلالتی بر این معنی ندارد و کمتر کسی از مفسران پوشاندن صورت را در مفهوم آیه داخل دانسته است. (نمونه جلد 17)
همانطور که ذکر شد این تفاسیر تا اینجا از تفسیر نمونه ذکر شد. از آنجا که به صورت همه جانبه قصد بررسی همه آراء و تفاسیر موجود را داریم در ادامه مطالبی را از تفسیر المیزان و سایر کتب تفسیر بیان می‌کنیم.
علامه طباطبایی در جلد 15 تفسیر المیزان ذیل ترجمه آیه 30 و 31 سوره نور می‌آورد:
کلمه «غضن» به معنای روی هم نهادن پلک‌های چشم است و کلمه «ابصار» جمع «بصر» است که همان عضو بیننده است و از اینجا معلوم می‌شود که کلمه «من» در جمله «من ابصارهم» برای ابتدای غایت است یا برای بیان جنس و یا تبعیض باشد که هر یک را مفسری گفته و معنایش این است که مومنین چشم پوشی را از خود چشم شروع کنند.
.. معنای جمله این است که به مومنین امر کن که چشم خود را بپوشند و … و این آیه به جای نهی از چشم چرانی امر به پوشیدن چشم می‌کند و فرقی ندارد. آن امر این نهی را هم افاده می‌کند و چون مطلق است نگاه به زن اجنبی را بر مردان و نگاه به مرد اجنبی را به زنان تحریم کرده.
جمله «و یحفظوا فروجهم» نیز به همین معناست که به ایشان امرکن تا «فرج» خود را حفظ کنند. و مقابله‌ای که میان جمله قبل با این جمله است این معنا را می‌رساند که مراد از «حفظ فرج» پوشاندن آن از نظر نامحرمان است نه حفظ آن از زنا و لواط که بعضی پنداشته‌اند. در روایات هم از امام صادق رسیده که فرمود:
«تمامی آیاتی که در قرآن درباره حفظ فروج هست به معنای حفظ از زنا است به غیر از این آیه که منظور از آن حفظ از نظر است».
«و قل للمومنات یغضضن من ابصارهن و یحفظهن فروجهن»
کلام در جمله فوق همان است که در جمله «قل للمومنین…» گذشت. پس برای زنان هم نظر کردن به چیزی که برای مردان جایز نیست، روا نمی‌باشد و برایشان واجب است که عورت خود را از اجنبی چه مرد و چه زن بپوشانند.
و اما اینکه فرموده «و لا یبدین زینتهن الا ماظهر منها»
«و زینت خود را جز آنچه ظاهر است بر بیگانه آشکار نسازند».
کلمه «ابداء» به معنای اظهار است و مراد از «زینت زنان»، مواضع زینت است زیرا اظهار خود زینت از قبیل گوشواره و دست بند حرام نیست؛ پس مراد از اظهار زینت اظهار محل آنهاست.
خداوند از این حکم آنچه را که ظاهر است استثناء کرده و در روایات آمده که مقصود از آنچه ظاهر است صورت و دو کف دست و قدم‌ها می‌باشد.
«و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن» کلمه «خمر» به دو ضمه جمع خمار است. و «خمار» آن جامه‌ای است که زن سرخود را با آن می‌پیچد و زاید آن را به سینه‌اش آویزان می‌کند و کلمه «جیوب» جمع «جیب» به فتح جیم و سکون یا به است که معنایش معروف است و مراد از جیوب سینه‌هایست و معنایش این است که به زنان دستور بده تا اطراف مقنعه‌ها را به سینه‌های خود انداخته آن را بپوشانند.
«و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن …» کلمه «بعوله» به معنای شوهران است و طوایف هفتگانه‌ای که قرآن از آن‌ها نام برده محرم‌های نسبی و سببی هستند. و اجداد شوهران حکمشان حکم پدرانشان و نوه‌های شوهران حکمشان حکم فرزندان ایشان است.
و اینکه فرمود: «نسائهن» و زنان را اضافه کردن به ضمیر زنان برای اشاره به این معنا بوده که مراد از «نساء» زنان مومنین است که جایز نیست خود را در برابر زنان غیرمومن برهنه کنند از روایات وارده از ائمه اهل بیت هم همین معنا استفاده می‌شود.
اطلاق جمله «او ما ملکت ایمانهن» هم شامل غلامان می‌شود و هم کنیزان و از روایات نیز این اطلاق استفاده می‌شود. همچنان که به زودی خواهد آمد و این جمله یکی از مواردی است که کلمه مادر صاحبان عقل استعمال شده و در معنای «من = کسی که» به کار رفته است.
«او التابعین غیر اولی الاربه من الرجال» کلمه «اربه» به معنای حاجت است و منظور از این حاجت شهوتی است که مردان را محتاج به ازدواج می‌کند و کلمه «من الرجال» بیان تابعین است و مراد از آن رجال تابعین افراد «سفیه و ابلهی» هستند که تحت قیمومیت دیگران هستند و شهوت و مردانگی ندارند.
«اوالطفل الذین لم یظهروا علی عورات نساء» الف و لام در «الطفل» برای استفراق است و کلیت را می‌رساند. یعنی جماعت اطفالی که بر عورت‌های زنان غلبه نیافته‌اند یعنی آنچه از امور زنان که مردان از تصریح به آن شرم دارند، اطفال زشتی آن را درک نمی‌کنند.
«و لا یضربن بأرجلهن لیعلم مایخفین من زینتهن» پاهای خود را محکم به زمین نزنند تا صدای زیورآلاتشان از قبیل خلخال و گوشواره و دست‌بند به صدا در نیاید.
از امام صادق روایت شده (از کتاب تفسیرقمی) خداوند فرموده: «قل للمومنین یغضوا…» و مومنین را نهی کرده از اینکه به عورت یکدیگر نگاه کنند و مرد به عورت خوا

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله حجاب

تحقیق در مورد حجاب

اختصاصی از نیک فایل تحقیق در مورد حجاب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد حجاب


تحقیق در مورد حجاب

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه18

 

فهرست مطالب

الف : عوامل بیرونی :

ب :عوامل درونی:

مقدمه :

حجاب در لغت به معنای : حایل شدن ‍، پوشاندن ، مانع شدن است 0 الحجاب مفرد کلمة حجب به معنای : پرده ، پوشش ، لباس ، پارچه وهر چیزی که چیز دیگر را بپوشاند یا هر مانع وحایل وفاصله میان دو یا چند چیز 0 (1)

حال که به معنای لغوی حجاب پی بردیم ، معلوم می شود که حجاب مصونیت واطمینان بخش است نه محــدودیت آور! چرا که گوهر وجودی انسان ارزشمندترین و گرانمایه ترین چیزی است که ازجانب خداوند باریتعالی ، آن مهربانترین مهربانـــان به ودیعه گذارده شده است 0 وهر چیز ارزشمند نیازمند مراقبت ، محافظت ، نگهبانی وممانعت از مفقود شـدن ودسـت درازی و سرقت است و گوهر ارزشمند وجود آدمی به مراتب اولی نیازمند چنیین مراقبتی است 0 حجاب صدفی است که از این گوهــر گرانمایه محافظت می نماید ، پس با چنین تعبیری نیز حجاب ، ارزش آفرین است وپاسبان ارزش نه محدودیت و از بین برندة ارزش وکم کننده ی بهای ذی قیمت آدمی !

اگر فرض کنیم که انسانی کالای بسیار ارزشمند مانند : ماشین گران قیمت یا شمش طلا ویا میلیونها تومان پول دارد ، تحقیقاً برای نگهداری ومحافظـت آن از چشم ودسـت متجاوزین در اندیشه ی چاره ای می افتد. بطور مثال : برای محافظت ماشینش ، قفل الکترونیکی و زنجیر و وبرای نگهداری از شمش طلا وپول از سیستم بانکی استفاده می کند ، چراکه از حفظ وصیانت اموال خود مطمئن گردد 0 آیا چنین عملی محدود کردن ویا محروم کردن از دارایی است ؟ آیاگوهر وجودی انســـان بعنوان ارزشمند ترین وکامل ترین موجودات نیازمند چنین مرا قبتی نیست ؟ تقوای الهی به همین منظـور در قرآن وروایات بطور متواتربیان شده است وتذکرات فراوانی در نگهداری چشم ودست از خیانت به مال وناموس افراد شده است 0 « اللهمّ احفظ عیوننا من الحرام والخیانه » خدایا چشمان مارا از نگاه به حرام وخیانت محفوظ بدار !

بعضی افراد بد حجابی ویا بی حجابی را آزادی دانسته وآن را لازمه ی پیشرفت وترقّی می دانند وحجاب رامانع این پیشرفت!

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد حجاب

تحقیق در مورد حجاب

اختصاصی از نیک فایل تحقیق در مورد حجاب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد حجاب


تحقیق در مورد حجاب

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه19

 

فهرست مطالب ندارد 

مقدمه :

حجاب در لغت به معنای : حایل شدن ‍، پوشاندن ، مانع شدن است 0 الحجاب مفرد کلمة حجب به معنای : پرده ، پوشش ، لباس ، پارچه وهر چیزی که چیز دیگر را بپوشاند یا هر مانع وحایل وفاصله میان دو یا چند چیز 0 (1)

حال که به معنای لغوی حجاب پی بردیم ، معلوم می شود که حجاب مصونیت واطمینان بخش است نه محــدودیت آور! چرا که گوهر وجودی انسان ارزشمندترین و گرانمایه ترین چیزی است که ازجانب خداوند باریتعالی ، آن مهربانترین مهربانـــان به ودیعه گذارده شده است 0 وهر چیز ارزشمند نیازمند مراقبت ، محافظت ، نگهبانی وممانعت از مفقود شـدن ودسـت درازی و سرقت است و گوهر ارزشمند وجود آدمی به مراتب اولی نیازمند چنیین مراقبتی است 0 حجاب صدفی است که از این گوهــر گرانمایه محافظت می نماید ، پس با چنین تعبیری نیز حجاب ، ارزش آفرین است وپاسبان ارزش نه محدودیت و از بین برندة ارزش وکم کننده ی بهای ذی قیمت آدمی !

اگر فرض کنیم که انسانی کالای بسیار ارزشمند مانند : ماشین گران قیمت یا شمش طلا ویا میلیونها تومان پول دارد ، تحقیقاً برای نگهداری ومحافظـت آن از چشم ودسـت متجاوزین در اندیشه ی چاره ای می افتد. بطور مثال : برای محافظت ماشینش ، قفل الکترونیکی و زنجیر و وبرای نگهداری از شمش طلا وپول از سیستم بانکی استفاده می کند ، چراکه از حفظ وصیانت اموال خود مطمئن گردد 0 آیا چنین عملی محدود کردن ویا محروم کردن از دارایی است ؟ آیاگوهر وجودی انســـان بعنوان ارزشمند ترین وکامل ترین موجودات نیازمند چنین مرا قبتی نیست ؟ تقوای الهی به همین منظـور در قرآن وروایات بطور متواتربیان شده است وتذکرات فراوانی در نگهداری چشم ودست از خیانت به مال وناموس افراد شده است 0 « اللهمّ احفظ عیوننا من الحرام والخیانه » خدایا چشمان مارا از نگاه به حرام وخیانت محفوظ بدار !

بعضی افراد بد حجابی ویا بی حجابی را آزادی دانسته وآن را لازمه ی پیشرفت وترقّی می دانند وحجاب رامانع این پیشرفت!

در حالیکه غربیها برای مبارزه با اسلام اصیل وپویا چنین الغائاتی را ایجاد می کنند تا ارزشها وکرامات والای آدمی را از بین برده وانسان را موجودی صرفا مادی قلمداد نمایند . همانگونه که نقل شد : امروزه اشیاء ومواد قیمتی نیز برای جلوگیری از سرقت وخیانت در بهترین ومطمئن ترین شکل نگهدلری می شوند ، اما با عناوین مختلف همچون : حقوق بشر، آزادی و به دنبال از بین بردن کرامت های انسانی هستند 0 البته هر جایی که آزادی ، امنیت سیاسی واجتماعی و آنان را به خطر اندازد با آن به بدتــرین شکل وشدیدتــرین راه مقابله می کنند . بعنوان مثال : در فرانسه که مهد آزادی وتمدن است ، وقتی دختر مسلمان فرانسوی می خواهـــــد آزادانه بر مبنای تعالیم دینی خود روسری بر سر کرده ودر محافل آموزشی واجتماعی حضور پیدا کند ، مواجه با برخورد می شود تاجایی که دولت ومجلس آن نیز برای مقابله با آن فعال می شوند !!!

در ترکیه وقتی خانم مریم کاواکچی بعنوان نماینده انتخاب شده ومیخواهد با پوشش اسـلامی وارد مجـــلس بشود از ورود او ممانعت می شود وآن رامخالف با روح آزادی می دانند ، اما در کشور جمهوری اسلامی که مهد تمدن اسلامی ودینی است آن هم پویاترین ادیان الهی ! وقتی می خواهندبا بدحجابی وبی حجابی یا به تعبیر ارزشمند مقــام معظم رهبری شبیــهه خــــون فرهنـــگی مقابله کنند ! دشمنان بشریت وقدرتهای جنایتکار وایادی مزدور داخلی آنان با بوق های تبلیغاتی خود چنان وانمود

می کنند که در ایران آزادی نیست ! حقوق بشر پایمال می شودو

حکیمی چه زیبا گفته است : اگر بی حجابی تمدن است پس حیوانات متمدن ترند .!!!

انسان از آنجایی که مخلوق برتر خداوند است ودروجود او روح ونفخه الهی دمیده شده است ووجه تمایز او با سایر موجودات ـ بخصوص حیوانات ـ در عقل وقدرت تفکراست وبه تبع آن خلیفه اللهی اوست دارای مسئولیت ومأ موریتی است وآن رسیــدن به خداوند وملکوتی شدن است ، چرا که آدمی همچون حیوانات صرفا برای ارضای غریزیات خلق نشده اســـت ودارای دو بعــد انسانی ،ملکوتی وحیوانی است 0 گرایش بیش از حد به هر سو در حقیقت کمرنگ کردن ویاحتی بیرنگ کردن طرف دیگر است 0 بعد معنوی انسان در عبادت وتقوای الهی خلاصه می شود که از کرامات انسانی سرچشمه می گیرد0

 « وماخلقت الجنّ والانس الاّ لیعبدون » ( سوره الذاریات آیه 56 )

وبه قول شاعر که می فرماید :

خور وخواب وخشم وشهوت شغب است وجهل وظلمت حیـــــــــــوان خبـــــــر ندارند ز مکان آدمیــــت

ویا لسان الغیب خواجه حافظ شیرازی در جای دیگر می فرماید:

من ملک بودم وفردوس برین جایم بود                      آدم آورد در این دیر خـــــراب آبادم (2)

وسعدی شیرین سخن هم چنین سروده است :

خفتگان را خبر از زمزمه ی مرغ سحر                             حیوان را خبر از عالم انسانی نیست (3)

امیر مؤمنان علی ابن ابی طالب (ع) می فرمایند :

« رحم الله امراء من عرف نفسه وعلم من این وفی این والی این »

خداوند رحمت کند کسی را که خود را شناخت ودانست در کجاست ودر کجاست وبسوی کجاست 0

چه زیبا سعدی این فرمایش علی (ع) را به تصویر کشیده است :

از کـجا آمـده ام ، آمدنم بهــر چه بود                          به کجا می روم آخر ننمایی وطنـــــم (4)

من به خود نامده ام تاکه زخود باز روم                            آنکــــه آورد مــــرا ، باز برد در وطنم

 

 

 

 

 

 

 

حال با این مقدمه می پردازیم به عوامل ایجاد کننده بدحجابی که زمینه ساز بی حجابی خواهد شد :

الف : عوامل بیرونی :

عوامل بیرونی ترویج بدحجابی وبی حجابی در جامعه اسلامی ایران عبارتند از :

1- بیم دشمنان انقلاب اسلامی از اصولگرایی ورشد روز افزون معنویت در مقابل ماتریالیسم غربی ودر نتیجه مقابله با پیشرفت چنین آموزه ای در ایران وجلوگیری از ورود وصدور آن به دیگر کشورها وبه خطر افتادن منافع آنان !

2- تبلیغات گسترده فرهنگی ( تهاجم فرهنگی ) دشمنان علی الخصوص آمریکای جنایتکار واسرائیل و از طریق ماهواره ، اینترنت و به منظور جلوگیری از ترویج اسلامگرایی در جهان خصوصا کشورهای غرب !

3- بی هویت کردن نسلهای آینده جمهوری اسلامی وبی تفاوت کردن نسل فعلی وتخریب آموزه های نسل اول ودوم انقلاب اسلامی!

4- فشارهای سیاسی بر نظام بین الملل وسازمانهای وابسته به آن در برخورد با جمهوری اسلامی ایران ازقبیل : سازمــــان حقوق بشر ، کنوانسیون برابری حقوق زن ومرد ، یونسکو و با توجیهات کاذبانه ی : عدم وجودآزادی ، وجود زندانیــان سیاسی ، پایمال کردن حقوق زنان و !

5- ارئه ی مُدهای غربی که منطبق بانوع حکومت ماتریالیستی آنهاست به عنوان الگو وسنبل پیشرفت وپرستیزومقابله با الگوهای برتراسلامی وایرانی !

6- ایجادجو ناخرسندی عمومی ازحکومت جمهوری اسلامی وبزرگ نمایی مشکلات احتمالی با تبلیغات گسترده وایجاد جو بد بینی نسبت به نهادهای نظارت وهدایت کننده مانند : سپاه وبسیج وقوه ی قضائیه و !

ب :عوامل درونی:

1-بی تفاوتی حکومت ومردم نسبت به شیوع منکر وکم توجهی ویا بی توجهی نسبت به انجام فریضه امر به معروف ونهی از منکر !

2-تبدیل شدن ناهنجاریها به هنجارها به دلیل بی توجهی ویا کم توجهی مردم وحکومت به ناهنجاریها !

3-برخورد سیاسی وجناحی وحتی احساسی با مقوله ی فرهنگ وترویج بعضی ناهنجاریهابرای جلب افکاروآرای عمومی به منظور غلبه بر رقیب وسلطه بر اریکه ی قدرت !

4-تولید الگوها ومحصولات فرهنگی والبسه های غیر متعارف با مد های غربی وعرضه ارزان قیمت آن به بازار خرید!

5-برخوردهای غیراصولی وغیر کارشناسانه با پدیده ی بدحجابی در بین جوانان ومردم وجَری کردن آنان در برخوردها!

6-منفی نگری به پدیده ارزشمندحجاب وعدم توجه به نقاط مثبت حجاب وتبلیغ آن از طریق رسانه های گروهی بخصوص صداوسیما ، تئاتروسینما و... !

7-عدم ارائه ی الگوی مناسب ودرخور شأن نظام مقدس جمهوری اسلامی !

8- بی تفاوتی وبی توجهی دستگاههای فرهنگی جامعه دربرخوردبا پدیده ی حجاب در مواجهه با مردم بخصوص جوانان از قبیل : وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی وزارت آوزش وتحقیقات وفن آوری وزارت آموزش وپرورش صدا وسیما

سازمان تبلیغات اسلامی . مؤسسات آموزشی وفرهنگی !

9-خصوصی سازی مراکز ومؤسسـات فرهنگی وارائـه ی محصـــولات آن بدون توجه به نظارت کامل به کیفیت ونحوه ی فعالیت آنان از قبیل: کلوپ های فرهنگی ، مؤسـسات آموزشی وفرهنگی غیــر انتفاعی ( مدارس ودانشکاه و ) که

مع الأسف به دنبال سودبیشتر وتوسعه ی فراتر به هر شکل ممکن !!!

10- فاصله گرفتن جوانان ازآموزه های دینی وفرهنگ غنی اسلام به دلیل تبلیغ غلط آن وعدم توجه به خواستهای منطقی آنان

11- رفاه زدگی مسئولین حکومت وجامعه وگاهی رفتارهای عملی وغلط فرزندان وبستگان مسئولین در جامعه !

12- برخورد غیر اصولی وغیر منطقی با پدیده های تکنولوژی ،مانند: ماهواره واینترنت وعدم توانایی در ارائه ی تکنولوژی برتر برای جایگزینی !

13- عدم تعیین حدود مشخص عملی واجرایی در قانون برای مقابله ی دستگاه های قضایی وانتظامی در برخورد با بی حجابی

وناهنجاری های اجتماع بادر نظر گرفتن شرایط زمانی ومکانی وبهره مندی از مطالعات کارشناسانه وارائه ی راهکارهای

نظارتی دقیق واصولی !

14-عدم توجه والدین به رعایت اصول اخلاقی ونوع پوشش لازم در منزل ودر حضور فرزندان بخصوص فرزندان جوان !

) که این موضوع خود می تواند به عنوان یکی ازعوامل مهم دربروز ناهنجاریها درجامعه بوده وزمینه ساز بعضی از انحرافات وگرایشات به جنس مخالف باشد ! )

15- استفاده از فیلمهای نامناسب وگاهی مستهجن توسط والدین در منزل ودر حضور فرزندان !

16- وجود دوگانگی وحتی چندگانگی درجامعه از قبیل : خانواده ، مدرسه ، محیط اجتماعی و در برخوردها ، رفتارها ، کنشها وواکنشها !

17- ازدیادموالید در دهة اول انقلاب بدون درنظرگرفتن امکانات وخدمات و بدون برنامه ریزی که امروزه اینچنین گریبان گیر کشور شده است !

18- افراط وتفریط در برخوردبا پدیده حجاب وحتی با معضل بدحجابی از طرف خانواده ها ، جامعه ، محیط های آموزشی و ... !

19- عدم نظارت ویا بی توجهی والدین نسبت به خروج وورود فرزندان از منزل ویا عدم کنترل رفت وآمدها ونوع شرکت آنان در مجالس ومحافل دوستانه وجشنها !

راههای مقابله با بد حجابی وبی حجابی در جامعه :

1- رعایت اصل تقوای الهی در عمل از طرف آمرین به معروف وناهین از منکر . ( عامل بودن آمر )

2- ارائة الگوی صحیح پوشش متناسب با اسلام وانقلاب برای دختران وپسران 0

3- ارائة الگوهای امروزی که برای نسل جوان ملموس باشد 0 ( مانند : دعوت از کسانیکه در زمینه های علمی ، اجتـماعی و در بین نسل جوان موفق بوده وپوشش برتر دارند 0)

4- ترویج فرهنگ اصیل اسلامی وقرآنی در صدا وسیما وسینما وحتی میادین شهرها( بصورت تابلوهای بیل برد ) با ساخت فیــلم ، سریال ، پخش مراسم عزاداری وهیئات مذهبی و000

5- بیان محسنـات حجاب اسلامی وتبلیغ خوبیهای حجـاب وبیان مضرات بدحجــابی وبی حجابی از طریق : همایش ، کنفرانس ، میزگردو000 با بهره گیری از نسل جوان وبا پوششهای مناسب 0

6- در نظر گرفتن شرایط زمانی ومکانی در امر به معروف ونهی از منکر بخاطراثر گذاری واثر پذیری وفرهنگ سازی از طریق مثبت نگری به مقوله حجاب وعدم بزرگنمایی بدحجابی 0

7- مجاب نمودن مسئولین بین خود وخانواده وزیر مجموعه ی اداری آنان ( مانند : منشی ها وغیره )

8- جلوگیری از تولید وفروش محصولات غیر فرهنگی والبسه های نا مناسب 0

9- توسعه وگسترش هیئات مذهبی وپخش از صدا وسیما وهمچنین در بعضی مناسبات کشاندن آنان به خیابانها ومیادین شهر 0

10- برگزاری میز گردهای تخصصی با بهره گیری از متخصصین جوان در زمینه های مختلف علمی ، سیاسی . اجتماعی و

11- تعیین حدود وثغور قانونی حجاب اسلامی با عنایت به فرهنگ غنی اسلامی وایرانی برای دختران وپسران در جامعه ومدرسه ودانشگاه با بهره مندی از نظر کارشناسان علوم اجتماعی وروانشناسان 0

12- برخورد قاطع با متخلفین بصورت هماهنگ ومتحد الشکل از طرف تمامی دستگاه های مسئول از قبیل : قوة قضائیه ، نیروی انتظامی و ضابطین آنان در بسیج و000 با پدیده ی بدحجابی و ( ارائه ی راه حل واحد در برخورد با بد حجابی وبی حجابی وپرهیز از تکرویها وکج سلیقگی ها در برخوردها 0

13- برخورد شایستـه ومبتنی برعقلانیت واصــولی باپدیده ی تکنولوژی جدید ( مانند : ماهواره واینترنت ) وتلاش در جهت ارائه ی تکنولوژی برتروجایگزین ویا در صورت عدم توانایی در ارائه ی الگوی برتر، شناساندن محسنات آن بجای برخورد های احساسی وگاهی خدای ناکرده نابخردانه باآن ،که خودنوعی ترویج می باشد!!! چراکه حتی کسانیکه با آن آشنایی ندارند به دنبال چیستی ؟

آن می روند ، کما اینکه در چند سال اخیر تجربه ی مبارزه با ویدئو وماهواره به چنین واقعه ای اذعان دارد 0

14- ایجاد حالت احساسی خوف ورجاء در جامعه :

خوف برای متخلفین ورجاء برای مردم وافراد سالم جامعه با وضع قوانینی که ضمانت اجرای عملی را داشته باشند ونظارت

دقیق بر حسن اجرای آن قوانین از طریق مجلس محترم ودستگاههای نظارتی 0

15- ایجاد اعتماد عمومی به حکومت با برخورد قاطع با فاسقین وفاسدین ومتجاهرین به فسق 0

16- ایجاد اشتغال برای جوانان وسرگرم کردن این قشر عظیم به کار وتلاش وایجاد امنیت شغلی 0

17- برقراری امنیت شغلی ، اجتماعی ، اقتصادی ، رفاهی از طریق مسئولین ذیربط وتبلیغات گسترده رسانه های گروهی 0

18- ترویج فرهنگ ازدواج واستحکام بنای خانواده با حمایت از مزدوجین وفرهنگ سازی در این رابطه وارائه ی راهکارهای عملی برای حصول به آن وسهل وآسان نمودن ازدواج از طریق : ساخت خانه های با مساحت کم وبصورت اقساط در اختیار زوجهای جوان گذاردن ، تأمین اشتغال آنان ، ارائه ی مشاوره های خانوادگی از طریق رسانه ی ملی وجراید وبرگزاری میزگردهای تخصصی در این زمینه ویا ساخت سریالهای مناسب 0

19- بیان غیر مستقیم مسایل فرهنگی از طریق صدا وسیما با ساخت فیلم ، سریال و مصاحبه ودعوت از خانواده های موفق 0

20- از بین بردن دغدغه معیشت برای خانواده ها وکم کرده ودر نهایت از بین بردن شکاف طبقاتی بین فقیر وغنی وبرخورد با سود جویان وسوء استفاده کنندگان در جامعه اعم از مسئولین وطبقات اول ودوم جامعه ودیگران .

چراکه همسر یا مرد خانه از صبح زود به دلیل عقب نماندن از دیگران وتأمین معاش ورفع نیازوکسب رزق و روزی وبعضا رفاه

طلبی بیش از حد توان تا پاسی ازشب درتمام هفته حتی گاهی جمعــه هامشغول کاروتلاش بوده وازتوجه عاطفی ومعنوی اهل

خانواده ی خودغافل است وهنگامی که همسر وپدرنتواندپاسخگوی احتیاجات غریزی وعاطفی خانواده ی خود باشد نوعی عقده

وبیمــاری گریبانگیر آنان می شودکه کمبود احساسی وعاطفی (محبت )است که درنهایت ممکن است برای ارضاء آن گرایش به

غیرقوت گرفته وکم کم زمینه های ناهنجاری بوجود آیدتا غریزه ارضاء شود0 به عنوان نمونه : ( به انحراف کشیده شدن بعضی

ازخانم های متأهل )

21- رعایت اصول اخلاقی وپوشش مناسب والدین در منزل درحضور فرزندان مانند : پدر در مقابل دختر ومادر در مقابل پسروحتی محارم نسبی که ممکن است موجب بروز حوادث بسیار شومی نیز گردد 0

22- رعایت والدین در استفاده از فیلمهای مبتذل؟؟؟ وبرنامه های ماهواره ای در حضور فرزندان !!! چرا که زمینه ی کنجکاوی آنان ایجاد شده وکودکان نیز به دنبال تقلید بر می آیند 0

23- کنترل فرزندان توسط والدین در خروج وورود از منزل ونظارت بر حضور آنان در مجالس ومحافل خصوصی وغیر خصوصی جوانان از قبیل : جشن تولد ها ، جشن های فارغ التحصیلی و حتی لهو ولعب ( پارتی ها و )

24- تبلیغ درسطح شهرها وحتی روستاها بطورمنسجم ویکنواخت توسط تراکت ، بیل برد ، پلاکارد و باذکرمحاسن حجاب نه معایب آن0

25- پرهیز از دوگانگی وحتی چند گانگی در برخوردها ورفتارها وتبلیغ ها و

26 سلیقه ای عمل نکردن دستگاههای مسئول از قبیل : ستاد امر به معروف ونهی از منکر ، نیروی انتظامی ، دستگاه قضایی و...

در پایان با توجه به اینکه آدمی فطرتاً زیبـــــایی دوست ، کمال جو ، برتری طلب ، تنوع پسند وماجراجوست لذا به دنبال مطرح کردن خود است واگر این روحیه هدایت نشود ، فاجعـــه آفرین نیـــــز می شود وزمانیکه حیاء وعفت عمومی وخصوصی را از بین برد، دیگر قابل هدایت وکنترل نخواهد بود 0 واز آنجاییکه انسان همواره به دنبال خوبیهاست ، لذا هر کاری را که می کند به نظرش خوب ودارای کمال مطلوب است پس بنابر این باید خوبیها را به او شناساند ومعرفت به خوبیها را به او آموخت ، وقتی انسان به خوبیها معرفت یافت دیگر به طرف بدیها نمی رود ، آنچه موجب ضلالت آدمی است خوب دیدن بدیهاست که برنامه ی شیطان ونفسانیات وحتی شیاطین انسی نیز همین است که بدیها ومنکرات را در نظر آدمی خوب واحسن جلوه دهند. وراه مبارزه با آن نیز رشد معنویت وترویج عبادت وشفافیت حسنات بصورت ملموس است ودر واقع توجه به غنای معنویت ومعرفت در برابر غذای مادیت ونفسانیت 0

خور وخواب وخشم وشهوت شغب است وجهل وظلمت حیــــــوان خبــــر ندارنــد زمکـــان آدمیـــت

به همین جهت است که نبی مکرم اسلام حضرت محمد (ص)می فرماید :

تفکـر ساعه خیر من عباده سبعین سنه(5) « یک ساعت فکر کردن بهتر از هفتاد سال عبادت است » واین همان معرفت وشناخت است که به دنبال تفکرحاصل می گردد 0 وزمینه خداشناسی واقعی انسان نیزهماناخودشناسی وشناخت خوداست ، همانگونه که پیامبر اسلام (ص) فرموده اند :

« من عرف نفسه فقد عرف ربه » (6،7) کسیکه خود را شناخت بتحقیق خدای خود را شناخته است 0

انسان به جهت خدایی بودنش موجودی تکامل یافته واشرف مخلوقات بوده وبه دلیل دمیده شدن نفخه وروح الهی در وجودش سمت خلیفه اللهی در روی زمین یافته است وبه جایی می رسد که هیچ موجودی را نشاید 0

رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند بنـــگر تا چه حــــد است مقام آدمیت

در نهایت برای رسیدن به کمال مطلوب دانشمندان تعلیم وتربیت چهار اصل را برای آدمی برشمرده اند که آدمی از آنها بهره مند بوده

وشخصیت او با آنها شکل می گیرد که عبارتند از :

1- ژن (خون ) : که ازنسل قبل « پدر ومادر » بصورت بارز وبی واسطه و نسلهای گذشته « آباء واجداد» بصورت نهفته وبا واسطه ی پدر یا مادر به

وجود آدمی منتقل می شود که در واقع گریزی از آن نیست !

2- خانواده : اعم از رفتار وکردار خانواده « پدر ، مادر ، برادر ، خواهر و » که درطفولیت وکودکی به صورت تقلیدی ودر نوجوانی وجوانی به صورت الگویی تأثیر گذار است 0

3- محیط: اعم از کوچه وخیابان ، شهر وروستا ، مدرسه ودانشگاه از طریق دوستی وهمکاری و

4- خود واراده : عبارت از تصمیم گیری وانتخاب وجهت یابی که در واقع تکمیل کننده وصیقل دهنده ی شخصیت آدمی است 0 ( تکمیل کننده فضایل وزدودن یا صیقل دهنده ی رذایل ودر یک کلمه : ( در بر داشتن عزت وذلت آدمی )

بنابر این نوع شخصیت وزندگی انسان از اراده وقدرت اختیار وانتخاب او سر چشمه می گیرد که این مهم میسر نمی شود مگر با تدبیر وتفکر ! 0

حال با توضیحات فوق چنین بر می آید که مسأله ی حجاب امری است با دو معنا : یکی معنای لغوی ، آنچه در ابتدای مقاله شرح آن گذشت .

ودیگر معنا ی ماهوی ومحتوایی حجاب ، که در جامعه ی کنونی مصداق داشته ومتداول است 0

ونهایتاً باید از دودید وزاویه به مفهوم ومحتوای حجاب نگریست :

1- حجاب ملی واسلامی : این نوع پوشش با ید با ارائه ی الگوی واحدومتناسب با دو اصل اسلامیت و ملیت         ( برگرفته از تمدن اسلامی و ملی )

که پشتوانه ی کار کارشناسانه ی مبتنی بر تحقیق وبررسی عملی به همراه داشته باشد ، ارائه شده ودر قانون احصاء گردد 0وملاک عمل در رفتار وکردار فردی واجتماعی باشد0

2- حجاب وپوشش قومی ، محلی ، منطقه ای : این نوع پوشش که مربوط به مناطق وقومیت های مختلف بوده ومبتنی بر نوعی عادت والزام

قومی ، قبیله ای است که از نســلهای گذشتــــه بعنوان یک الگو در هر قبیله وقوم اجراء می شود 0 گرچه امروزه با پیشرفت روز افزون

تکنولوژی اطلاع رسان از جمله : تلویزیون ، ماهـــواره ، ویدئو ، اینترنت و... پوشش های قومی ومحلی نیز تغییر کرده وبویژه نسل جوان

کمتر به پوشش محلی وقومی فکر می کنند!

بنابر این با اندکی تأمل به این نتیجه می رسیم که نوع حجاب زنان وپوشـش مردان عشایر ، کرد ، بعضی قبایل ترک ، لر ، شمال و ...

متناسب با فرهنگ و آموزه های قبیله ای وقومی ومحلی بوده وافــراد هر قبیله وقوم بعنوان الگوی برتر برخود لازم وواجب می دانند که

آنرا در خانه وجامعه رعایت کنند 0 البته نسل جوان قبایل نیز دستخوش تغییراتی شده اند والگوهای قومی وقبیله ای را فقط در چارچوب

همان قبیله ملزم به رعایت هستند ووقتی پای را از محل وقــوم بیـــرون می گذارند ( به عناوین مختلف از جمله : تحصیل ، اشتغال و...)

هماهنگ با جامعه می شوند واینجاست که وجود یک الگوی ملی واسلامی ضرورت می یابد وچه بهتر است که دست اندرکاران تعلیم

وتربیت وارباب فرهنگ وسیاست وصاحبان دانش وتکنولـــوژی دست دردست هم داده وچارچوبی بر گرفته از اســـلام و ایران وحتی

آمیختگی فرهنگ قبایل برای حجاب اسلامی معین نمایند که بهترین وارزنده ترین آن چادر است 0

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع و مآخذ :

1- بندرریگی ، محمد ( مترجم ) ، فرهنگ عربی به فارسی ، ترجمه ی منجد الطلاب ، تهران ، اسلامی ، چاپ چهارم، 1362،ص 87

2-دیوان خواجه شمس الدین حافظ شیرازی ، فرهنگ ، چاپ یازدهم ،1367،ص210

3- به انتخاب جمعی از نویسندگان ، هزار سال شعر فارسی ، تهران ، کانون چاپ ، چاپ چهارم ، 1367، ص 195

4- شفیعی کد کنی ،دکتر محمدرضا ، گزیده ی غزلیات شمس ، کتابهای جیبی ، چاپ سوم

5- واعظی نژاد ، حسین ، طهارت روح ، قم ، ستاد اقامه ی نماز ، چاپ پنجم ، 1376، ص 57

6- علامه مجلسی، محمد باقر ، بحار الانوار ، ( ت 1110.ق ) الطبعه الثالثه ، داراحیاء الترا العربی ، بیروت ، 1403.ق

7- مطهری ، مرتضی ، سیزی در نهج البلاغه ، تهران ، صدرا، بیست هشتم ، 1382،ص312

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد حجاب

مقاله فلسفه حجاب

اختصاصی از نیک فایل مقاله فلسفه حجاب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله فلسفه حجاب


مقاله فلسفه حجاب

حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گاهی ممکن است بُعد اول باشد، ولی بُعد دوم نباشد، در این صورت نمی‎توان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.

مفهوم و ابعاد حجاب

رابطه ‎ی حجاب و عفاف

ضرورت حجاب

حجاب تمدن یا فرهنگ

هدف و فلسفه‎ی حجاب

آثار و فواید حجاب در ابعاد مختلف

منابع

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 10 صفحه می باشد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله فلسفه حجاب

اقدام پژوهی دبیر ادبیات فارسی چگونه توانستم زهرا را به داشتن حجاب اسلامی مقید کنم؟

اختصاصی از نیک فایل اقدام پژوهی دبیر ادبیات فارسی چگونه توانستم زهرا را به داشتن حجاب اسلامی مقید کنم؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

اقدام پژوهی دبیر ادبیات فارسی چگونه توانستم زهرا را به داشتن حجاب اسلامی مقید کنم؟


اقدام پژوهی دبیر ادبیات فارسی چگونه توانستم زهرا را به داشتن حجاب اسلامی مقید کنم؟

دانلوداقدام پژوهی دبیر ادبیات فارسی چگونه توانستم زهرا را به داشتن حجاب اسلامی مقید کنم بافرمت ورد وقابل ویرایش

اقدام پژوهی حاضر شامل کلیه موارد مورد نیاز و فاکتورهای لازم در چارت مورد قبول آموزش و پرورش میباشد و توسط مدیر سایت طراحی گردیده است. این اقدام پژوهی کامل و شامل کلیه بخش های مورد نیاز در بخشنامه شیوه نامه معلم پژوهنده میباشد

 

چکیده :

با شروع دنیای مدرن، ادبیات فارسی فضاهای تازه‌ای را تجربه کرد که یکی از آنها نگاه‌های تازه به ماهیت، وجود، کارکرد و به ویژه نوع حضور و ظهور او به عنوان نیمی از پیکرۀ جامعه بود. نگاه به مسئلۀ زن هم در تمامی ابعاد وجودی ـ به ویژه نوع کنش و پوشش او ـ در ادب نوین فارسی مبتنی بر نگره‌ها و گرایه‌های متعدد، متفاوت و بعضا متخالف بود. هر چند ـ به هر حال ـ شاعران و نویسندگانی که درکی عمیق‌تر و روشن‌تر از سنت و حقیقت مرنیت داشتند، چندان همسو با طرد و نفی مراسم، شعائر و آداب و موازینی که همسو با سرشت فردی و اقتضائات جمعی و ملی ایرانی بود، نبودند و این مراسم و موازین را مانع و رادعی برای پیشرفت و تکامل زن و حضور و ظهور او در جمع نمی‌دانستند.به هر روی ادبیات معاصر که کمی پیش‌تر از مشروطه آغاز می‌شود و تا امروز ادامه می‌یابد؛ یکی از مهم‌ترین ساحت‌ها برای شناخت زن و ابعاد وجودی اوست که اوج آن ـ از نظر ظاهری ـ در انتخاب نوع حضور و پوشش زن هویدا می‌شود. با فهم این ادبیات ـ به ویژه اشعار و رمان‌های معاصر ـ می‌توان بسیاری از ابعاد شخصی و شخصیتی زن مسلمان ایرانی را شناخت و با طیف وسیعی از دیدگاه‌های صاحب‌نظران دوسوی این فرهنگ آشنا شد. مسئلۀ پوشش و به طور خاص حجاب در جامعۀ ایران از دیرباز به عنوان مسئله‌ای حیاتی و هویت‌بخش مدنظر بوده است. بررسی تنوع لباس‌ها در میان اقوام مختلف این سرزمین و در کنار آن، برجسته‌ساختن وجوه اشتراکی که همگی آنها را به «لباس ایرانی» تبدیل می‌کند، در کنار واکاوی نقاط افتراقی که تفاوت‌ها و تنوع در نگرش‌های اجتماعی، فرهنگی، زیباشناختی و حتی اقتصادی و سیاسی را در مناطق مختلف کشور بازنمایی می‌کند، می‌تواند ما را به فهمی ژرف‌تر و دقیق‌تر از فرهنگ ایرانی رهنمون شود. با توجه به اینکه دبیر ادبیات می تواند نقش بسزایی در تربیت نسل آینده چه از لحاظ سطح علمی و چه از لحاظ اخلاقی داشته باشد، بنده تصمیم گرفتم بر روی نهادینه سازی حجاب اسلامی در یکی از دانش آموزانم به نام زهرا کوشیده و او را به این امر مهم و مقدس مقید نمایم. 

توصیف وضعیت موجود:

اینجانب …. آموزشگاه …. هستم . مدت …سال است که در آموزش و پرورش مشغول خدمت هستم و هم اکنون در این آموزشگاه خدمت می نمایم. در آموزشگاه فوق با دانش آموزی به نام زهرا برخورد نمودم که به رعایت حجاب و عفاف زیاد پایبند نبود. از آنجا که می دانستم ولی دانش آموز خوب و با اخلاقی است که فقط ممکن است تحت تاثیر جو و یا شرایط خاصی که در محیط پیرامون و یا خانواده اش وجود دارد قرار گرفته باشد سعی کردم مشکل وی را حل نمایم. تا بتوانم حجاب و عفاف را به صورت ریشه ای در او نهادینه سازم.


دانلود با لینک مستقیم


اقدام پژوهی دبیر ادبیات فارسی چگونه توانستم زهرا را به داشتن حجاب اسلامی مقید کنم؟