نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نرم افزار حکیم - بازی رایگان حکم

اختصاصی از نیک فایل نرم افزار حکیم - بازی رایگان حکم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بازی حکم بسیار مهیج و جدید

این بازی از هوش مصنوعی خیلی خوبی برخورداره به طوری که شما خیال می کنید با دوستان خود مشغول بازی هستید.


دانلود با لینک مستقیم


نرم افزار حکیم - بازی رایگان حکم

دانلود مقاله حکیم ابوالقاسم فردوسی

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله حکیم ابوالقاسم فردوسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله حکیم ابوالقاسم فردوسی


دانلود مقاله حکیم ابوالقاسم فردوسی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


 تعداد صفحه:8

 

 

 

 

 

مقدمه

. وی در سال 329هجری، هم زمان با آغاز غیبت کبری در روستای «باژ» که یکی از قریه های طوس است، دیده به جهان گشود. وی دوران کودکی و جوانی را در خانواده ای که همه دهقان و ایرانی پاک نژاد وصاحب آب وزمین بودند در فضایی سرسبز و آرام به تحصیل علم وادب پرداخت. وی در این روستا شوکتی تمام داشت و گهگاه طبع خود را در سرودن تاریخ ایران قدیم آزمایش می کرد. در آن زمان هیچ کس باور نمی کرد که این سروده های پراکنده ادامه یابد و به یک اثر عظیم حماسی به نام «شاهنامه» تبدیل شود.
شاهنامه سرایی در عهد سامانیان در قرن چهارهم هجری، جمع آوری و تألیف سرگذشت پادشاهان قدیم ایران رونق به سزایی یافت. این کتاب ها که به شاهنامه معروف بودند به نثر نوشته شده بود و پیش از آن که از میان بروند، منبع و مأخذ برخی از کتاب های منثور و منظوم تاریخی در زبان فارسی و عربی قرار گرفت


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله حکیم ابوالقاسم فردوسی

دانلودمقاله حکیم ابوالقاسم حسن بن علی طوسی معروف به فردوسی

اختصاصی از نیک فایل دانلودمقاله حکیم ابوالقاسم حسن بن علی طوسی معروف به فردوسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

  (حدود ۳۲۹ تا حدود ۴۱۰ هجری قمری)، شاعر حماسه‌سرای ایرانی و گویندهٔ شاهنامهٔ فردوسی است که مشهورترین اثر حماسی فارسی است و طولانی‌ترین منظومه به زبان فارسی تا زمان خود بوده است. او را از بزرگ‌ترین شاعران فارسی‌گو دانسته‌اند.
زندگی
در مورد زندگی فردوسی افسانه‌های فراوانی وجود دارد که چند علت اصلی دارد. یکی این که به علت محبوب نبودن فردوسی در دستگاه قدرت به دلیل شیعه بودنش، در قرن‌های اول پس از پایان عمرش کمتر در مورد او نوشته شده است، و دیگر این که به علت محبوب بودن اشعارش در بین مردم عادی، شاهنامه‌خوان‌ها مجبور شده‌اند برای زندگی او که مورد پرسش‌های کنجکاوانهٔ مردم قرار داشته است، داستان‌هایی سرِهم کنند
تولد
بنا به نظر پژوهشگران امروزی، فردوسی در حدود سال ۳۲۹ هجری قمری در روستای باژ در نزدیکی طوس در خراسان متولد شد.
استدلالی که منجر به استنباط سال ۳۲۹ شده است شعر زیر است که محققان بیت آخر را اشاره به به قدرت رسیدن سلطان محمود غزنوی در سال ۳۸۷ قمری می‌دانند:
بدانگه که بُد سال پنجاه و هشت نوان‌تر شدم چون جوانی گذشت
[...]
فریدون بیداردل زنده شد زمین و زمان پیش او بنده شد
و از این که فردوسی در سال ۳۸۷ پنجاه و هشت ساله بوده است نتیجه می‌گیرند او در حدود سال ۳۲۹ متولد شده است.
تولد فردوسی را نظامی عروضی، که اولین کسی است که دربارهٔ فردوسی نوشته است، در ده «باز» نوشته است که معرب «پاژ» است. منابع جدیدتر به روستاهای «شاداب» و «رزان» نیز اشاره کرده‌اند که محققان امروزی این ادعاها را قابل اعتنا نمی‌دانند. پاژ امروزه در استان خراسان ایران و در ۱۵ کیلومتری شمال مشهد قرار دارد.
نام او را منابع قدیمی‌تر از جمله عجایب المخلوقات و تاریخ گزیده (اثر حمدالله مستوفی) «حسن» نوشته‌اند و منابع جدیدتر از جمله مقدمهٔ بایسنغری (که اکثر محققان آن را بی‌ارزش می‌دانند و محمدتقی بهار مطالبش را «لاطایلات بی‌بنیاد» خوانده است) و منابعی که از آن مقدمه نقل شده است، «منصور». نام پدرش نیز در تاریخ گزیده و یک منبع قدیمی دیگر «علی» ذکر شده است. محمدامین ریاحی، از فردوسی‌شناسان معاصر، نام «حسن بن علی» را به خاطر شیعه بودن فردوسی مناسب دانسته و تأیید کرده است. منابع کم‌ارزش‌تر نام‌های دیگری نیز برای پدر فردوسی ذکر کرده‌اند: «مولانا احمد بن مولانا فرخ» (مقدمهٔ بایسنغری)، «فخرالدین احمد» (هفت اقلیم)، «فخرالدین احمد بن حکیم مولانا» (مجالس المؤمنین و مجمع الفصحا)، و «حسن اسحق شرفشاه» (تذکرة الشعراء). تئودور نولدکه در کتاب حماسهٔ ملی ایران در رد نام «فخرالدین» نوشته است که اعطای لقب‌هایی که به «الدین» پایان می‌یافته‌اند در زمان بلوغ فردوسی مرسوم شده است و مخصوص به «امیران مقتدر» بوده است، و در نتیجه این که پدر فردوسی چنین لقبی داشته بوده باشد را ناممکن می‌داند.
کودکی و تحصیل
پدر فردوسی دهقان بود که در آن زمان به معنی ایرانی‌تبار و نیز به معنی صاحب ده بوده است (ریاحی ۱۳۸۰، ص ۷۲) که می‌توان از آن نتیجه گرفت زندگی نسبتاً مرفهی داشته است. در نتیجه خانوادهٔ فردوسی احتمالاً در کودکی مشکل مالی نداشته است و نیز تحصیلات مناسبی کرده است. بر اساس شواهد موجود از شاهنامه می‌توان نتیجه گرفت که او جدا از زبان فارسی دری به زبان‌های عربی و پهلوی نیز آشنا بوده است. به نظر می‌رسد که فردوسی با فلسفهٔ یونانی نیز آشنایی داشته است (ریاحی ۱۳۸۰، ص ۷۴).
جوانی و شاعری
کودکی و جوانی فردوسی در دوران سامانیان بوده است. ایشان از حامیان مهم ادبیات فارسی بودند.
با وجود این که سرودن شاهنامه را بر اساس شاهنامهٔ ابومنصوری از حدود چهل سالگی فردوسی می‌دانند، با توجه به توانایی فردوسی در شعر فارسی نتیجه گرفته‌اند که در دوران جوانی نیز شعر می‌گفته است و احتمالاً سرودن بخش‌هایی از شاهنامه را در همان زمان و بر اساس داستان‌های اساطیری کهنی که در ادبیات شفاهی مردم وجود داشته است، شروع کرده است. این حدس می‌تواند یکی از دلایل تفاوت‌های زیاد نسخه‌های خطی شاهنامه باشد، به این شکل که نسخه‌هایی قدیمی‌تری از این داستان‌های مستقل منبع کاتبان شده باشد. از جمله داستان‌هایی که حدس می‌زنند در دوران جوانی وی گفته شده باشد داستان‌های بیژن و منیژه، رستم و اسفندیار، رستم و سهراب، داستان اکوان دیو، و داستان سیاوش است.
فردوسی پس از اطلاع از مرگ دقیقی و ناتمام ماندن گشتاسب‌نامهاش (که به ظهور زرتشت می‌پردازد) به وجود شاهنامهٔ ابومنصوری که به نثر بوده است و منبع دقیقی در سرودن گشتاسب‌نامه بوده است پی برد. و به دنبال آن به بخارا پایتخت سامانیان («تختِ شاهِ جهان») رفت تا کتاب را پیدا کرده و بقیهٔ آن را به نظم در آورد. (سید حسن تقی‌زاده حدس زده است که فردوسی به غزنه که پایتخت غزنویان است رفته باشد که با توجه به تاریخ به قدرت رسیدن غزنویان، که بعد از شروع کار اصلی شاهنامه بوده است، رد شده است.) فردوسی در این سفر شاهنامهٔ ابومنصوری را نیافت ولی در بازگشت به طوس، امیرک منصور (که از دوستان فردوسی بوده است و شاهنامهٔ ابومنصوری به دستور پدرش ابومنصور محمد بن عبدالرزاق جمع‌آوری و نوشته شده بود) کتاب را در اختیار فردوسی قرار داد و قول داد در سرودن شاهنامه از او حمایت کند.
سرودن شاهنامه
مقاله اصلی: شاهنامهٔ فردوسی
شاهنامه مهم ترین اثر فردوسی و یکی از بزرگ ترین آثار ادبیات کهن فارسی می باشد.
فردوسی برای سرودن این کتاب در حدود پانزده سال بر اساس شاهنامهٔ ابومنصوری کار کرد و آن را در سال ۳۸۴ قمری پایان داد. فردوسی از آنجا که به قول خودش هیچ پادشاهی را سزاوار هدیه کردن کتابش ندید («ندیدم کسی کش سزاوار بود»)، مدتی آن را مخفی نگه داشت و در این مدت بخش‌های دیگری نیز به مرور به شاهنامه افزود.
پس از حدود ده سال (در حدود سال ۳۹۴ هجری قمری در سن شصت و پنج سالگی) فردوسی که فقیر شده بود و فرزندش را نیز از دست داده بود، تصمیم گرفت که کتابش را به سلطان محمود تقدیم کند از این رو تدوین جدیدی از شاهنامه را شروع کرد و اشاره‌هایی را که به حامیان و دوستان سابقش شده بود، با وصف و مدح سلطان محمود و اطرافیانش جای‌گزین کرد. تدوین دوم در سال ۴۰۰ هجری قمری پایان یافت (به حدس تقی‌زاده در سال ۴۰۱) که بین پنجاه هزار و شصت هزار بیت داشت. فردوسی آن را در شش یا هفت جلد برای سلطان محمود فرستاد.
به گفتهٔ خود فردوسی سلطان محمود به شاهنامه نگاه هم نکرد و پاداشی را که مورد انتظار فردوسی بود برایش نفرستاد. از این واقعه تا پایان عمر، فردوسی بخش‌های دیگری نیز به شاهنامه اضافه کرد که بیشتر به اظهار ناامیدی و امید به بخشش بعضی از اطرافیان سلطان محمود از جمله «سالار شاه» اختصاص دارد. آخرین اشارهٔ فردوسی به سن خود یکی به حدود هشتاد سال است («کنون عمر نزدیک هشتاد شد/امیدم به یک باره بر باد شد») و یکی به هفتاد و شش سال («کنون سالم آمد به هفتاد و شش/غنوده همه چشم میشار فش»
مرگ و آرامگاه
اولین منبعی که به سال مرگ فردوسی اشاره کرده است مقدمهٔ بایسنغری است که آن را در سال ۴۱۶ هجری قمری آورده است. این مقدمه که امروز نامعتبر شناخته می‌شود به منبع دیگری اشاره نکرده است. اکثر منابع همین تاریخ را از مقدمهٔ بایسنغری نقل کرده‌اند، به جز تذکرة الشعراء (که آن هم بسیار نامعتبر است) که مرگ او را در ۴۱۱ قمری آورده است. محمدامین ریاحی، با توجه به اشاره‌هایی که فردوسی به سن و ناتوانی خود و آثار پیری کرده است، نتیجه گرفته است فردوسی حتماً قبل از سال ۴۱۱ مرده است.
پس از مرگ، جنازهٔ فردوسی اجازهٔ دفن در گورستان مسلمانان را نیافت و در باغ خود وی یا دخترش در طوس دفن شد. منابع مختلف علت دفن نشدن او در گورستان مسلمانان را به دلیل مخالفت یکی از دانشمندان متعصب طوس (چهار مقالهٔ نظامی عروضی) دانسته‌اند. عطار نیشابوری در اسرارنامه این داستان را به شکل نماز نخواندن «شیخ اکابر، ابوالقاسم» بر جنازهٔ فردوسی آورده است و حمدالله مستوفی در مقدمهٔ ظفرنامه این شخص را شیخ ابوالقاسم کُرّکانی دانسته است که مریدان زیادی داشته است. در بعضی منابع دیگر نام این فرد «ابوالقاسم گرگانی» یا «جرجانی» نیز آمده است که احتمالاً مسخ نام کُرّکانی است. ریاحی انتصاب این مسئله به کُرّکانی صوفی را تهمت دانسته است و از آنجا که او در هنگام مرگ فردوسی حدود سی سال داشته است از نظر تاریخی نیز این مسئله را ناممکن گرفته است.

صحنه‌ای از داستان‌های شاهنامه (در آرامگاه فردوسی، توس)
از زمان دفن فردوسی آرامگاه او چندین بار ویران شد. در سال ۱۳۰۲ قمری به دستور میرزا عبدالوهاب خان شیرازی والی خراسان محل آرامگاه را تعیین کردند و ساختمانی آجری در آنجا ساختند. پس از تخریب تدریجی این ساختمان، انجمن آثار ملی به اصرار رئیس و نایب‌رئیسش محمدعلی فروغی و سید حسن تقی‌زاده متولی تجدید بنای آرامگاه فردوسی شد و با جمع‌آوری هزینهٔ این کار از مردم (بدون استفاده از بودجهٔ دولتی) که از ۱۳۰۴ هجری شمسی شروع شد، آرامگاهی ساختند که در ۱۳۱۳ افتتاح شد. این آرامگاه به علت نشست در ۱۳۴۳ مجدداً تخریب شد تا بازسازی شود که این کار در ۱۳۴۷ پایان یافت.
افسانه‌های دربارهٔ فردوسی
افسانه‌های فراوانی دربارهٔ فردوسی و شاهنامه وجود دارد که عمدتاً به علت اشتیاق مردم علاقه‌مند به فردوسی و خیال‌پردازی نقالان به وجود آمده‌اند. بیشتر این افسانه‌ها به‌آسانی با استفاده از شواهد تاریخی یا با استفاده از اشعار شاهنامه رد می‌شوند. از این جمله است قصهٔ رفتن منبع پهلوی شاهنامه از تیسفون به حجاز و حبشه و هند بالاخره به ایران آمدنش به دست یعقوب لیث، قصهٔ راه یافتن فردوسی به دربار سلطان محمود، مسابقهٔ بدیهه‌سرایی فردوسی با سه شاعر دربار غزنویان (عنصری، فرخی، و عسجدی)، قصه‌های سفر فردوسی به غزنه یا اقامتش در غزنه، قصهٔ فرار او به بغداد، هند، طبرستان، یا قهستان پس از نوشتن هجونامه، قصهٔ اهدا کردن شاهنامه به سلطان محمود به خاطر نیاز مالی برای تهیهٔ جهیزیه برای دختر فردوسی، قصهٔ فرستادن صله‌ای که سلطان محمود به فردوسی قول داده بوده است به شکل پول نقره به جای طلا به پیشنهاد احمد بن حسن میمندی و بخشیدن آن صله به فقاع‌فروش و حمامی به دست فردوسی و پشیمانی سلطان محمود و هم‌زمانی رسیدن صلهٔ طلا با با مرگ فردوسی.

آثار فردوسی
تنها اثری که ثابت شده است متعلق به فردوسی است متن خود شاهنامه است (منهای بیت‌هایی که خود او به دقیقی نسبت داده است). آثار دیگری نیز به فردوسی نسبت داده شده است از جمله چند قطعه، رباعی، قصیده، و غزل که محققان امروزی در این که شاعر آنها فردوسی باشد بسیار شک دارند و از جمله قصیده‌ها را سرودهٔ دوران صفویان می‌دانند (ریاحی ۱۳۸۰، ص ۱۴۵).
آثار دیگری نیز به فردوسی نسبت داده شده است که اکثراً مردود دانسته شده‌اند. معروف‌ترین آنها مثنوی‌ای به نام یوسف و زلیخا است که در مقدمهٔ بایسنغری به فردوسی نسبت داده شده است. اما این فرض توسط بسیاری از معاصران رد شده است و از جمله مجتبی مینوی در سال ۱۳۵۵ هجری شمسی گویندهٔ آن را «ناظم بیمایه‌ای به نام شمسی» یافته است. محمدامین ریاحی این نسبت را از شرف‌الدین یزدی (که ریاحی او را «دروغ‌پرداز» نامیده است) دانسته است و حدس زده است که مقدمهٔ بایسنغری را هم همین شخص نوشته باشد (ریاحی ۱۳۸۰، ص ۱۵۱). یکی از آثار دیگر منسوب به فردوسی گرشاسب‌نامه است که مشخص شده است اثر اسدی طوسی است و چند دهه بعد از مرگ فردوسی سروده شده است.
نوشتهٔ دیگری که به فردوسی نسبت داده شده است «هجونامه»ای علیه سلطان محمود است که به روایت نظامی عروضی صد بیت بوده است و شش بیت از آن باقی مانده است. نسخه‌های مختلفی از این هجونامه وجود دارد که از ۳۲ بیت تا ۱۶۰ بیت دارند. وجود چنین هجونامه‌ای را بعضی از محققین رد و بعضی تأیید کرده‌اند. از جمله محمود شیرانی با توجه به این که بسیاری از بیت‌های این هجونامه از خود شاهنامه یا مثنوی‌های دیگر آمده‌اند و بیت‌های دیگرش نیز ضعیف‌اند نتیجه گرفته است که این هجونامه ساختگی است ولی محمدامین ریاحی با توجه به این که اشاره‌ای به این هجونامه در شهریارنامهٔ عثمان مختاری (مدّاح مسعود سوم غزنوی)، که قبل از چهار مقالهٔ نظامی عروضی نوشته شده است، آمده است، وجود آن را مسلم دانسته است.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  39  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله حکیم ابوالقاسم حسن بن علی طوسی معروف به فردوسی

بررسی میزان عزت نفس کارکنان مجرد ومتاهل بیمارستان حکیم ومقایسه میزان افسردگی وسطح عزت نفس گروهی از دانشجویان شاغل و غیر شاغل

اختصاصی از نیک فایل بررسی میزان عزت نفس کارکنان مجرد ومتاهل بیمارستان حکیم ومقایسه میزان افسردگی وسطح عزت نفس گروهی از دانشجویان شاغل و غیر شاغل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی میزان عزت نفس کارکنان مجرد ومتاهل بیمارستان حکیم ومقایسه میزان افسردگی وسطح عزت نفس گروهی از دانشجویان شاغل و غیر شاغل


بررسی میزان عزت نفس کارکنان مجرد ومتاهل بیمارستان حکیم ومقایسه میزان افسردگی وسطح عزت نفس گروهی از دانشجویان شاغل و غیر شاغل

 

 

 

 

 

فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت) تعداد صفحه:35

 

بررسی میزان عزت نفس کارکنان مجرد ومتاهل بیمارستان حکیم ومقایسه میزان افسردگی وسطح عزت نفس گروهی از دانشجویان شاغل و غیر شاغل

مقدمه

انسان همواره نیازهایی دارد که سبب اصلی حرکت، تلاش در رفتارهای وی است. اگر نیازهای فرد به خوبی شناخته شود و شرایطی جهت رفع نیازها در حد تعادل فراهم شود،از سویی موجب پیشگیری از مشکلات ،اختلالات ونابسامانیهای جسمی وروانی می شود و از سوی دیگر سبب رشد وشکوفائی استعدادهای درونی می شود.

در یک دید اجمالی نیازها به دو دسته تقسیم می شوند:

الف)نیازهای فیزیولوژیک ب)نیازهای روانی (میرزا بیگی ،1373).

بشر گذشته از نیازهای فیزیولوژیک نظیر آب ،غذا ،هوا و غیره به نیازهای عالی تر و بالاتری نیاز داردبنابه تعریف نیاز یک حالت کمبود یا نقصان در موجود زنده است و انسان وقتی احساس نیاز میکند،یک حالت و احساس ناخوشایندی در او به وجود می آید ووقتی نیاز برطرف شد این حالت برای او یک حالت خوشایند است(سیف 1368).

یکی از نیازهای روانی انسان نیاز به احساس خود ارزشمندی یا عزت نفس است. تحقیقات نشان می دهد،نوجوانی که از عزت نفس زیاد برخوردار است خیلی موثرتر می آموزد،روابط سود بخش تری برقرار می کند،بهتر میتواند از فرصتها استفاده کند و خودکفا باشد،دیدگاه روشنتری نسبت به مسیر زندگی خود داشته باشد(علیپور1373).

اهمیت عزت نفس برای کسانی که با کودکان ونوجوانان سروکاردارند امری روشن است،روان شناسان و جامعه شناسان ،عزت نفس مثبت رابه عنوان هسته مرکزی سازگاری اجتماعی تلقی می کنند که این دیدگاه ریشه ای تاریخی و عمیق دارد یافته های تجربی جدید ارتباط بین عزت نفس مثبت رابا عملکرد موثر ومطلوب اثبات نموده اند.مساله عزت نفس و مقوله خود ارزشمندی از اساسی ترین عوامل در رشد مطلوب شخصیت کودکان ونوجوانان است. برخورداری از اراده وعزت نفس قوی ،قدرتمند تصمیم گیری وابتکار،خلاقیت ونوآوری ،سلامت فکر و بهداشت روانی رابطه مستقیمی با میزان وچگونگی عزت نفس و احساس خود ارزشمندی فرد دارد. امروزه اصلاح ودرمان بسیاری از اختلالات شخصیتی ورفتاری کودکان ونوجوانان نظیر کمرویی،لجبازی ،پرخاشگری وتنبلی و کندرویی به عنوان اولین یا مهمترین گام برای ارزیابی وپرورش احساس عزت نفس،تقویت اعتماد به نفس ،مهارتهای فردی و اجتماعی آنان می پردازند. برای اینکه کودکان بتوانند از حداکثر ظر فیت ذهنی وتوانمندی های بالقوه خود بهرمند شوند،می بایست از نگرشی مثبت به خود و محیط اطراف وانگیزه ای غنی برای تلاش برخوردار باشند. به طور کلی با توجه به تحقیقات انجام گرفته شده جامعه ای که افراد آن از احساس خود ارزشمندی برخوردار باشند در مقابل انواع مشکلات ومسائل زندگی ،فشارهای روانی ، مقاوم وپایدار خواهند بود برخورداری از احساس خود ارزشمندی و عزت نفس به مثابه یک سرمایه وارزش حیاتی است واز جمله عوامل عمده در شکوفایی استعدادها وخلاقیت است. واقعیتهای وجود دراد که اجتناب ازآنها امکان پذیر نیست .یکی از این واقعیتها اهمیت عزت نفس است عزت نفس یکی از نیازهای اصلی انسان است که برای سازگار شدن انسان ضرورت دارد ودر رسانیدن او به موفقیت نقش ایفا می کند. هر چه این نیاز کمتر مرتفع شود امکان فاصله گرفتن از موقعیت ورشد و تعالی کاهش پیدا می کند .عزت نفس متاثر از عوامل درونی و بیرونی است منظور از عوامل درونی عواملی است که از درون نشات می یگرد یا خود شخص آن را ایجاد می کند نقطه نظرها ،باورها،اعمال یا رفتار.عوامل بیرونی همان عواملی بیرونی همان عوامل محیطی هستند، پیامهایی که کلامی وغیر کلامی انتقال پیدا می کنند و تجربه هایی که بانی وباعث آن پدر،مادر،آموزگاران ،اشخاص مهم در زندگی ،سازمان دهندگان فرهنگ هستند.

عزت نفس چیزی به مراتب بیش از احساس خود ارزشمندی است .عزت نفس اعتماد به توانایی خود را اندیشیدن است ،اعتماد به توانایی

بیان مساله

مساله عزت نفس و مقوله خود ارزشمندی از اساسی ترین عوامل رشد مطلوب شخصیت است .از برجسته ترین ویژگی های صاحبان تفکر واگر او افراد اخلاق ،داشتن اعتماد به نفس واحساس خود ارزشمندی بسیار بالاست .عزت نفس همیشه یک نیاز شخصی ضروری بوده که دردهه آخر قرن حاضر از اهمیت ویژه ای برخوردار شده است .بررسی درباره شکست های شغلی نشان می دهد که یکی از دلایل محرز این شکستها (ترس از تصمیم گیری)است.تمام کسانی که در هر درجه و مقام قرار دارند،از سطح مدیران عالی رتبه تا کارکنان صفوف مقدم به عزت نفس بیشتر احتیاج دراند و توجه به این نکته برای درک بیکاری سطح بالا ضرورت دارد مفهوم عزت نفس نباید با مفهوم خود پنداره اشتباه شود .خود پنداره عبارت است از مجموعه ویژگیهایی که فرد برای توصیف خویشتن بکار می برد. یک فرد ممکن است خودش را یک فوتبالیست خوب،علاقمندبه داستانهای علمی بداند که اینها محتوای خود پنداره را تشکیل می دهند و اما عزت نفس عبارت از ارزشی است که اطلاعات درون خود پنداره برای فرد دارد واز اعتقادات فرد در مورد تمام صفات وویژگیهایی که دراو هست ناشی می شود مفهوم افسردگی از دیدگاه آسیب شانسی یک حالت درونی است که باغمگینی ،بیحوصلگی ،دلتنگی یا دل گرفتگی ظاهر می شود وشامل یک طیف وسیعی است که در یک سر این طیف حالات طبیعی ودر سوی دیگر آن حالتهای کاملا بیمار گونه قرار دارد. برای بیماری افسردگی تب مثال خوبی است: به دنبال در بخشی از بدن،آماس بوجود می آید این آماس موجب تظاهراتی از تنش می گیردد که خود را به شکل تب بروز میدهد اما تب نیز به نوبه خود مکانیسم های دفاعی بدن را بر می انگیزد مانند: ازدیادی گلبولهای سفید یا پادتن ها که با ارگانیسم های عفونت را مبارزه می کنند. بنابراین بیماری حاصل از تب ،هم درد و هم واکنش در برابر آن است .افسردگی را می توان به همین گونه در نظر گرفت نشانه های حقیقی ناآشکار و نشانه های آشکار بیماری افسردگی ،همانطور که توصیف شد می توانند هم نتیجه فشار وارده برفرد وهم ناشی از بسیج مکانیسم های دفاع روانی فردباشند که در برابر آن فشار سازگاری بوجود می آورند.بیکاری یا از دست دادن شغل نیزخود به عنوان یک رویداد مطلوب در زندگی میتوانند در درجه افسردگی فرد نقش داشته باشد. با توجه به مطالب فوق ،پژوهش حاضر به طور کلی به دنبال پاسخی برای سئوالهای زیر است:

1- آیا در جامعه ما نداشتن شغل یا از دست دادن آن تاثیری در عزت نفس افراد دارد؟

2- آیا بیکاری به عنوان یک عامل نقشی در درجه افسردگی دارد؟

3-آیا دانشجویان شاغل از نظر سطح عزت نفس در سطح بالاتری از دانشجویان بیکار قرار دارند؟

4-آیا افراد شاغل از نظر میزان افسردگی در سطح پایین تری از افراد بیکار قرار دارند؟

هدف مطالعه

در دوران معاصر بیکاری یکی از مشکلات اجتماعی است که بسیاری از کشورهای جهان دست به گریبان آن می باشند .در کشور خود ما ایران نیز بیکاری پدیده ای شایع است ورفته رفته برگروه بیکاران افزوده می شود .این یک واقعیت است که بیکاری می تواند برجنبه های مختلف زندگی انسانها از جمله مسائل روانی آنها تاثیر گذارده و مشکلاتی را به بار آورد .هدف پژوهش حاضر تعیین نقش اشتغال و بیکاری در عزت نفس و افسردگی دانشجویان می باشد در اینجا قصد ما این است که سطح عزت نفس افراد را مشخص کنیم و بگوییم که در چه سطح و میزانی قرار دارند و قصد ما این است که سطح عزت نفس انها رابا هنجارهای جامعه مقایسه کنیم . بلکه در اینجا همان طور که در عنوان پژوهش امده است هدف مقایسه سطح عزت نفس ومیزان افسردگی در بین دو گروه دانشجویان شاغل و بیکار است تا مشخص شود در سطح عزت نفس و میزان افسردگی این دو گروه تفاوت وجود دارد و اگر وجود دارد آیا معنا دار است یا خیر.


دانلود با لینک مستقیم


بررسی میزان عزت نفس کارکنان مجرد ومتاهل بیمارستان حکیم ومقایسه میزان افسردگی وسطح عزت نفس گروهی از دانشجویان شاغل و غیر شاغل

دانلود مقاله آرای عرفانی حکیم نظامی گنجوی

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله آرای عرفانی حکیم نظامی گنجوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


چکیده
حکیم نظامی گنجوی به عنوان یکی از ارکان ادب فارسی در تاریخ ادبیات ایران مطرح است. اما در کتاب‌های ادبی تنها به بیان خصوصیات شعری و همچنین توصیفات، مبالغه، صورخیال و... در اشعار او پرداخته شده و کمتر از عرفان و آرای عرفانی او سخن به میان آمده است. در این رساله سعی شده آرا و آموزه‌های عرفانی او در حد بضاعت نگارنده مورد بررسی قرار گیرد.
نخستین بابی که برای رسیدن به موضوع اصلی رساله، گشوده شده؛ آشنایی مختصری است با نام و نسب و زندگی و آثار او که به پنج گنج معروف است. نظامی از شاعرانی است که در ضمن اشعار خود به وقایع مهم زندگی مانند ازدواج، فرزندش محمد، فوت پدر، مادر، دایی و همسرش اشاره کرده است. بنابراین در مورد بیش‌تر حوادث مهم زندگی وی نکات مبهی وجود ندارد.
هرچند نام استادان نظامی از نکات پوشیده و نامعلوم زندگی اوست؛ اما مقام علمی و ادبی او بر کسی پوشیده نیست. او تا حدود سن سی سالگی به دنبال کسب علم و دانش بوده و پس از آن که دقایق و نهانی‌های علوم را یکایک بازجسته است؛ گوشه‌گیری و عزلت را انتخاب نموده و به ریاضت و تربیت نفس همت می‌گمارد؛ تا این که به معرفت حقیقی می‌رسد. درباب دوم ضمن این که به بیان این مطالب پرداخته شده، تاثیر سنایی و شاعران دیگر بر نظامی مدنظر قرار گرفته است.
او علاوه بر این که سخت به مایه‌های عقیدتی شعر سنایی و ناصر خسرو معتقد است؛ به ظرافت‌های شعری و اظهار دانش و فضل خود در علوم مختلف و به ویژه علوم ادبی در شعر خویش،‌ اهتمام می‌ورزد. شعر نظامی از نظر درون مایه عقیدتی، دنباله‌رو آثار اخلاقی ـ عرفانی سنایی، و سخن حکمی ـ اخلاقی ناصر خسرو و از نظر گرایش به مفاهیم علمی برای خلق مضامین، پیروانوری است.
نظامی در بیان مفاهیم الهیات و به ویژه در مناجات و راز و نیازهایش از تغزل و توصیف استفاده نمی‌کند. بنا به گفته علامه محمد تقی جعفری گویا این روش از قرن هفتم به بعد رایج شده است.
اما تأثیر نظامی بر شاعران بعد از خود نیز واضح و آشکار است. حتی شاعران بزرگی چون مولوی، سعدی و حافظ از این تأثیر مصون نبوده‌اند و این مطلب، مقام بلند علمی و ادبی او را می‌نمایاند.
باب سوم این رساله تأملی بر افکار و عقاید اوست. عده‌ای براساس برخی از ابیاتش او را شافعی و اشعری می‌دانند؛ اما اشعار دیگری از او نشان می‌دهد که وی معتقد به نوعی تقیه در ابراز افکار و عقاید بوده و نمی‌توان به طور قاطع راجع به عقاید او اظهار نظر کرد.
نظامی حکیم است و حکیم به حکم حکتمش، سخاوتمندانه و دلسوزانه به هدایت و راهنمایی خلق می‌پردازد و از طرفی دیگر ادبیات فارسی، ریشه در اندیشه و دیدگاه توحیدی دارد و در این دیدگاه پند و اندرز و احساس مسئولیت در برابر دیگران وظیفه هر انسانی و به ویژه انسان آگاه و خردمند است. بنابراین او که از شجره طوبای بالنده و تنومند اسلام بهره برده و به این سخن گرانبار مولا علی (علیه السلام) «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته»؛ تأسی نموده، خود را مسئول و موظف می‌داند که به نصیحت دیگران بپردازد. نصایحی که پشتوانه‌ای قرآنی و روایی دارد. گاه ابیات و اشعار او ترجمانی از یک آیه یا روایتی از ائمه معصومین علیهم السلام است. برای بیان پند و اندرزها و بهره‌گیری از آن‌ها، در باب چهارم به جایگاه پند و اندرز در ادب فارسی و به ویژه در آثار نظامی پرداخته شده است.
اما در باب پنجم که قسمت اصلی و شالوده این رساله بر آن نهاده شده؛ مباحثی در عرفان نظری و عملی انتخاب شده و ضمن معرفی مختصر آن مبحث، آیاتی از کلام الله مجید و احادیثی از ائمه معصومین علیهم السلام؛ به عنوان سرچشمه و منبع اصلی عرفان ناب و همچنین بیان سخن و یا اشعار فحول عرفان؛ ابیاتی از حکیم نظامی نیز آورده شده است.
مطلبی که یادآوری آن در این قسمت لازم است؛ این که مشخصات دقیق منابع و مآخذ مانند سال و محل نشر و نام انتشارات که در پاورقی به آن اشاره نشده؛ در بخش فهرست منابع و مآخذ آورده شده است. اما نکته بدیهی در این رساله کاستی‌ها و کمبودهای بی‌شمار آن است که به بضاعت مزجاه نگارنده و گستردگی مباحث باز می‌گردد؛ بنابراین از اساتید گرانقدر و خوانندگان محترم پذیرفتن عذر تقصیر را خواهانم.

مقدمه
ماندگارترین، دل‌انگیزترین و زیبا‌ترین آثار ادبی جهان همان هایند که با رنگ خدایی شکل گرفته‌اند و از درون عارفان برآمده‌اند و همین امتیاز ادب فارسی است که به ادبیات و شعر فارسی شخصیتی خاص بخشیده و آن را از برجسته‌ترین و پرجاذبه‌ترین آثار ادبی جهان قرار داده است.
شعر و نثر فارسی به دلیل وجود شاعرانی عارف و حکیم، محل تجلی فطرت کمال‌جوی آدمی است. انسان سازی و پرورش عقل و دگرگونی حال در جهت رسیدن به کمال، رسالت خطیر شاعران این مرز و بوم است. آنان در اشعار خود سعی نموده‌اند فهمی والا درباره «انسان آن چنان که هست.» و «انسان آن چنان که باید.» به دست دهند و راه و روش رسیدن به آن چه که باید بود؛ را نیز ارائه دهند.
شعر و ادب فارسی با عرفان، پیوندی ناگسستنی دارد پیوندی که ریشه در درون، روان و عواطف انسان دارد. اصولاً شعر هنگامی شکل می‌گیرد که شاعر در درون خود لحظه‌هایی عاطفی را تجربه می‌کند زمانی که این لحظه‌ها تکرار شود شاعر با تجربه‌های درونی بسیاری روبه‌رو می‌شود و به تدریج در خود این آمادگی را احساس می‌کند که می‌تواند این تجربه‌ها و احساسات را به دیگران منتقل کند و عرفان نیز تجربه‌ای درونی و کشف و شهودی باطنی است. این تجربیات اگر در وجود شخصی که درد و داغی نهفته در دل دارد ایجاد شود؛ شعری می‌سراید ناب و آن چه را در دل دارد، بر زبان آورده و آن چه را که در درون می‌یابد به بیرون انتقال می‌دهد.
عرفان علاوه بر این که تجربه‌ای درونی است؛ درد و داغی درونی، تب و تابی باطنی و شور و سوزی فطری است پس طبیعی است که درد و سوز و شور و شوق درونی اگر با زبان دل که زبان شعر است بیان شود اثری جاودانه بگذارد و ارتباطی بسیار نزدیک و تنگاتنگ با خواننده خود برقرار ‌کند.
از این جهت بیش‌تر عارفان و دل‌آگاهان برای آشکار کردن و بیان کشف و شهودهای باطنی خویش و دید و دریافت درونی و فوران درد و داغ وجودی خویش از شعر مدد گرفته‌اند و آزمون‌ها و تجربیات و نکات عرفانی را به صورت آموزه‌هایی بسیار والا در شعر درآورده‌اند و چنین است که چنین میراث گرانقدری در ادب فارسی، مشحون و مالامال از نکات عرفانی در دسترس ما قرار گرفته است.
نکته دیگر اینکه تجربه‌های عرفانی احساس را اوج می‌دهد. لطف و صفا و پاکی خاصی به دل می‌دهد و باعث عروج عاطفه می‌شود و در یک کلام زمینه را برای صعود دریافت و شکوفایی شعور و شناخت آن چه از حیطه عقل برتر است، فراهم می‌کند بنابراین طبیعی است که چنین افرادی هنرمندانه حکمت و هنر و عقل و احساس را به تصویر کشند و چنان استادانه مضامین والای عرفانی را در پس کلمات قرار ‌دهند که در ذهن خواننده اعجاز کند.
زبان فارسی جولانگاه هنرنمایی شاعران بزرگی همچون حافظ، مولوی، عطار، سعدی، نظامی و... بوده است. از میان این شاعران، حکیم نظامی که از ارکان مهم ادب فارسی به شمار می‌آید، نادره حکیمی است که به دلیل فطرت توحیدی و بینش عمیق و معلومات وسیع، اشعاری نغز همراه با آموزه‌های اخلاقی دارد. کلک هنرآفرین او داستان‌هایی زیبا را به نظم کشیده که خواننده را شیفته و مجذوب کرده و ضمن جذب و ایجاد علاقه در خواننده نصایح بسیار ارزشمند خود را سخاوتمندانه به همگان تقدیم می‌دارد.
هنر او نه تنها در روانی کلام و به کارگیری کلمات در موقعیت‌های مناسب و سلاست و استحکام به جلوه درآمده که عالی‌ترین معانی و مفاهیم حکمی، عرفانی و اخلاقی را نیز به زیبایی به نظم کشیده است. از هنرنمایی‌های او همین بس که اشعاری بزمی ترتیب داده و مجالس بزم خود را زیرکانه به رعایت اصول اخلاقی، عفت، حیا و حتی بیان مفاهیم عرفانی آذین بسته است.
چنان که در لیلی و مجنون او می‌بینیم عشقی پاک، مقدس و الهی را عرضه می‌کند و در خسرو و شیرین انزجار و نفرت خود را آشکارا و نهانی از لجام گسیختگی و شهوترانی اعلام داشته و جانبداری خود را از فضیلت عفت مرتباً گوشزد می‌کند و با بیان پرهیزکاری شیرین و ادامه داشتن این پرهیز و رعایت کردن حدود تا زمانی که منجر به ازدواجی سالم شود بسیار زیبا، عفت و پاکدامنی را القا می‌کند. عناصری که باعث حفظ عفت می‌شود بر مبنای آن چه از بیانات نظامی بر می‌آید خداترسی، پرهیزکاری، شرم، حیا، صبر، اعتقاد به حلال و حرام است که آن‌ها را از مؤلفه‌های سعادت آدمی می‌داند.
عفت قلم از ویژگی‌های شخصیت نظامی است آثار نظامی به جز مخزن‌الاسرار صحنه‌های عاشقانه فراوانی دارد. اما هرگز زبان و قلم را به ایجاد صحنه‌های رکیک سوق نداده است و در چنین مقاطعی مانند ملاقات خسروپرویز با شکر و یا شیرین یا اسکندر با کنیزان و یا حضور بهرام‌گور در هفت گنبد با کنیزان، از حدود نزاکت و اخلاق خارج نشده است لذا مطالعه اشعار او، نظامی را شاعری عفیف، صبور، با ادب، باگذشت و قانع معرفی می‌کند که این همه نتیجه حکمت اوست.
نظامی حکیم است و حکیم کسی است که حکمت می‌داند و حکمت از نظر لغوی دانایی، علم، دانشمندی، عرفان ومعرفت معنا شده است. لفظ حکمت در قرآن کریم در مورد علم دین و حقیقت و گاه در معنی کلام خدا و قرآن به کار رفته است. اما حکمت به هر یک از معانی فوق که در نظر گرفته شود بدون تربیت نفس به دست نمی‌آید. بنابراین می‌توان گفت حکیم نظامی مانند هر حکیم دیگری عارف است و به یاری خدا سعی شده در فصل پنجم این مطلب با آوردن اشعار این شاعر عارف بررسی گردد.

 


نام و نسب و ولادتگاه نظامی:
حکیم جمال‌الدین ابومحمد الیاس‌بن یوسف‌بن زکی‌بن مؤید نظامی‌گنجه‌ای از استادان بزرگ و از ارکان شعر فارسی است. نام و نسب او را در کتب و مآخذ قدیم مشوش نوشته‌اند. عوفی او را «الحکیم الکامل نظامی‌الگنجه‌ای» نوشته وشرحی دیگر از اسم و نسب او نداده است. او خود نام و نسب خویش را در بعضی ابیات آورده و بنابر آن اشارات، نام او الیاس بوده است:
در خطّ نظامی ارنهی گام بینی عدد هزار و یک نام
و الیاس کالف بری زلامش هم با نود و نه است نامش
زاینگونه هزار و یک حصارم با صد کم یک سلیح دارم
(نظامی=1001=اسماءالله. الیاس ـ الف=99=اسماءحسنی، پس وی از یک طرف در حصار اسماءالله و از طرف دیگر در پناه اسماءحسنی و از آفات محفوظ است.)
نام اصلی نظامی چنان که باخر (دکتر ویلهلم باخر آلمانی اولین کسی که به تحقیق در مورد نظامی پرداخته است) نشان می‌دهد الیاس بوده و کنیه‌اش ابومحمد و لقبش نظام‌الدین که نظامی از آن مشتق شده است، می‌باشد. در مورد لقب نظامی برخی نیز گفته‌اند چون پدر اندر پدر حکیم نظامی همگی نظامی و لشکری بوده‌اند، وی تخلص نظامی را برای خود برگزیده است. در نسخه‌ای لقب نظامی جمال‌الدین ضبط شده است. در مورد نام شاعر نیز برخی او را محمد و پاره‌ای الیاس و هدایت و احمد نامیده‌اند و نیز در نسخه‌های قدیمی خمسه «ویس» نوشته شده و در چند نسخه خطی و چاپی خمسه «که‌ویس» و «کاویس» ضبط گردیده است. مرحوم وحید دستگردی در حاشیه لیلی و مجنون می‌گوید که در بیت:
یارب تو مرا که ویس نامم در عشق محمدی تمامم
منظور شاعر این است که اویس‌وار عاشقم اما تصریح شاعر به نام خود همان الیاس است.
پدرش یوسف‌بن زکی مؤید در دورانی که شاعر هنوز جوان بوده در گذشته است:
گرشد پدرم به سنت جد یوسف پسر زکی مؤید
با دور به داوری چه کوشم دور است نه جور چون خروشم؟
او در جایی دیگر در مرگ پدر چنین می‌نالد:
درین سیلاب غم کز ما پدر مرد پسر چون زنده ماند چون پدر مرد
چو نامد در جهان پاینده چیزی همه ملک جهان نرزد پشیزی
به نظر می‌رسد بعد از مرگ پدر نظامی، مادرش نیز که از خانواده یکی از اشراف کُرد بوده مدت زیادی زنده نبوده است:
گر مادر من رئیسه کُرد مادر صفتانه پیش من مُرد
از لابه‌گری که را کنم یاد تا پیش من آردش به فریاد
نظامی برعکس بسیاری از شعرا به مطالب مهمی از زندگی خویش در اشعارش هنرمندانه اشاره کرده است. مانند نام پدر و مادر و مرگ آنها که در بالا اشاره شد و همچنین مرگ دایی خود و راجع به فرزندش محمد و همسرش به نام آفاق و دو زن دیگرش در اشعار خود مطالبی آورده است. در مرگ دایی خود سروده:
گر خواجه عمر که خال من بود خالی شدنش وبال من بود
از تلـــخ‌ گــواری نواله‌ام در نای گلو شکست ناله‌ام
به عقیده باخر به احتمال زیاد این دایی پس ازمرگ پدر نظامی سرپرستی او را به عهده گرفته است.
نظامی به فرزندش نیز در بیت زیر اشاره دارد:
فرزند محمد نظامی آن بردل من چو جان گرامی
تاریخ ولادت نظامی معلوم نیست. باخر که غالباً اطلاعات خود را به بهترین منبع موجود یعنی به اشارات ضمنی خود شاعر درباره زندگی‌اش منحصر کرده است؛ سال ولادت او را در سال 535 و در گنجه می‌داند. محل تولد شاعر را اکثر تذکره‌نویسان گنجه دانسته‌اند اما بعضی از تذکره‌نویسان به دلیل ابیاتی از خود شاعر اصل او را از قهستان قم دانسته‌اند:
چو دُر گرچه در بحر گنجه گمم ولی از قهستان شهر قمم
به تفرش‌دهی هست «تا» نام او نظامی از آنجا شده نامجو
مورد دیگری که عده‌ای دلیل عراقی‌الاصل بودن نظامی می‌دانند این است که: «او در اشعار خود جای جای به یاد عراق است و به زندگی در گنجه علاقه‌ای ندارد. در حالی که یک کلمه ترکی که زبان مردم گنجه در آن زمان بوده است به کار نبرده، اما کلمات عراقی فراوان است» و اشعار زیر را به عنوان شاهد ذکر می‌کنند:
بانگ برآورد جهان کای غلام گنجه کدام است و نظامی کدام؟

 

عراقی‌وار بانگ از چرخ بگذاشت به آهنگ عراق این بانگ برداشت

 

من آن بلبلم کز ارم تاختم به باغ تو آرامگه یافتم

 

«او در اشعارش که حدود پنجاه هزار بیت (سی هزار بیت در خمسه و بیست‌ هزار بیت در دیوان) است؛ کمتر کلمه‌ای به ترکی که زبان رایج آن زمان در گنجه بوده آورده و این علاقه شدید او به نیاکانش بوده است.او گاهی حتی به ترکان تعرض می‌کند و به نسب بلند خود که ایرانی است افتخار می‌کند.
ترکی صفتی وفای ما نیست ترکانه سخن سزای ما نیست
آن کز نسب بلند زاید او را سخن بلند باید
تقی‌الدین کاشی در خلاصه‌الاشعار و زبده‌الافکار ترجمه‌ای از نظامی دارد که شیخ علی نقی کمره‌ای آن را این گونه تلخیص کرده است: ذکر سلطان‌المحققین شیخ نظامی علیه‌الرحمه اصل وی از ولایت قم است اما مولدش در گنجه واقع شده.
لازم به یادآوری است که در بررسی آثار نظامی به کلماتی ترکی بر می‌خوریم که در آن ایام متداول بوده و او از آن‌ها در اشعارش استفاده کرده و ادعای بعضی که در پنجاه هزار بیت نظامی حتی یک کلمه ترکی به کار نرفته، نوعی مبالغه به نظر می‌رسد.
«لطفعلی بیگ آذربیگدلی در مقدمه یوسف و زلیخای خود گفته است:
دگر سرو دیار قم نظامی کزو ملک سخن دارد تمامی
ز خاک تفرش است آن گوهر پاک ولی در گنجه مدفون است در خاک
محمدعلی تبریزی معروف به مدرس در ریحانه‌الادب فی تراجم‌المعروفین می‌گوید:«نظامی‌گنجوی مطرزی قمی تفرشی فراهانی کنیه‌اش ابومحمد و لقبش جمال‌الدین و نظام‌الدین. موطن ومدفنش شهر گنجه از بلاد آذربایجان روسیه، شهرتش نظامی و اصلش تفرش قم یا به نوشته بعضی فراهان قم است.»

خانواده نظامی:
نظامی سه‌بار ازدواج کرده است. اولین ازدواج او با آفاق کنیزی قبچاقی بوده که ملک‌فخرالدین بهرامشاه به پاس تقدیم مخزن‌الاسرار به او پیشکش می‌کند. از او صاحب فرزند پسری به نام محمد می‌شود. گفته‌اند لیلی‌ و مجنون را به خواهش همین فرزند که محمد نام داشت؛ آغاز کرده و در آن کتاب به محمد پندواندرزهایی بسیار زیبا و آموزنده داده است که در فصل‌های بعد به آن اشاره می‌کنیم.
آفاق، اولین همسر نظامی عمر کوتاهی داشته و خیلی زود نظامی را در عزای خود مرثیه‌خوان کرده است:
به حکم آن که آن کم زندگانی چو گل بر باد شد روز جوانی
دراین افسانه شرط است اشک راندن گلابی تلخ بر شیرین فشاندن
سبک رو چون بت قبچاق من بود گمان افتاد خود کآفاق من بود
پس از مرگ آفاق، نظامی به تنهایی به تعلیم و تربیت یگانه فرزندش همت می‌گمارد و او را به خدا می‌سپارد:
چو ترکان گشته سوی کوچ محتاج به ترکی داده رختم را به تاراج
اگر شد ترکم از خرگه نهانی خدایا ترک زادم را تو دانی
نظامی دوبار دیگر ازدواج می‌کند اما همواره معتقد به داشتن یک همسر است و برای این باور دلیل می‌آورد:
یکی جفت تنها تو را بس بود که بسیار کس مرد بی‌کس بود
چو یکرنگ خواهی که باشد پسر چو دل باش یک مادر و یک پدر
او در ضمن ازدواج‌های مکرر خود عفت و محجوب بودن خود را نیز حفظ کرده، زیرا هرگز دو زن در کنار هم نداشته و حتی اوضاع و احوال بد روزگار و تربیت نادرست فرزندان را نتیجه بی‌عفتی‌ها و زیاده‌خواهی‌ها و عدم توانایی بر امیال و غرایز می‌داند:
از آن مختلف رنگ شد روزگار که دارد پدر هفت و مادر چهار

مقام ادبی نظامی:
در کتاب تاریخ ادبیات ایران آمده است: «نظامی از شاعرانی است که بی‌شک باید او را در شمار ارکان شعر فارسی و از استادان مسلم این زبان دانست. وی از آن سخنگویانی است که مانند فردوسی و سعدی توانست به ایجاد یا تکمیل سبک و روش‌ خاصی توفیق یابد.
اگر چه داستان سرایی در زبان فارسی به وسیله نظامی شروع نشده و چنان که دیده‌ایم از آغاز ادب فارسی سابقه داشته است؛ لیکن تنها شاعری که تا پایان قرن ششم توانست این نوع از شعر یعنی شعر تمثیلی را در زبان فارسی به حد اعلای تکامل برساند، نظامی است. وی در انتخاب الفاظ و کلمات مناسب و ایجاد ترکیبات خاص، تازه و ابداع و اختراع معانی و مضامین نو و دلپسند در هر مورد و تصویر جزئیات و نیروی تخیل و دقت در وصف و ایجاد مناظر رائع و ریزه‌کاری در توصیف طبیعت و اشخاص و احوال و به کاربردن تشبیهات و استعارات مطبوع و نو در شمار کسانی است که بعد از خود نظیری نیافته است.
عیبی که بر سخن او می‌گیرند آن است که به خاطر یافتن معانی و مضامین جدید، گاه چنان در اوهام و خیالات غرق شده و یا برای ابداع ترکیبات جدید، گاه چندان با کلمات بازی کرده است که خواننده آثار او باید به زحمت و با اشکال، بعضی از ابیات وی را که اتفاقاً عده آنها کم نیست، درک کند. ضمناً این شاعر بنا بر عادت اهل زمان از آوردن اصطلاحات علمی و لغات و ترکیبات عربی وافر و بسیاری از افکار فلاسفه و اصول و مبانی فلسفه و علوم به هیچ روی کوتاهی نکرده و به همین سبب آثار او حکم دایره‌المعارفی از علوم و اطلاعات مختلف وی گرفته و در بعضی موارد چنان دشوار و پیچیده شده است که جز با شرح و توضیح قابل فهم نیست. لیکن حق در آن است که بگوییم این شاعر سلیم‌الفطره، دقیق‌النظر در عین مبالغه در استفاده از اطلاعات ادبی و علمی خود و یا افراط در تخیل و مبالغه در ایجاد ترکیبات نو، ملاحتی در سخن و لطافتی در بیان و علّوی در معانی دارد که این نقص و نقایصی از آن قبیل را به کلی از نظر خواننده پنهان می‌سازد.»
جمال‌الدین ابومحمد الیاس گفته است:«... (او) بنابر عادت اهل زمان از آوردن اصطلاحات علمی و لغات و ترکیبات عربی وافر و بسیاری از اصول و مبانی حکم و عرفان و علوم عقلی به هیچ روی ابا نکرده و به همین سبب و با توجه به دقت فراوانی که در آوردن مضامین و گنجانیدن خیالات باریک خود در اشعار داشته، سخن او گاه بسیار دشوار و پیچیده شده است. با این حال مهارت او در ایراد معانی مطبوع و قدرتش در تنظیم و ترتیب منظومه‌ها و داستان‌های خود، باعث شد که آثار او به زودی مورد تقلید قرار بگیرد و این تتبع از قرن هفتم تا روزگار ما ادامه یابد.»
نبوغ او در میان شعرای ایران کمتر رقیب داشته و شخصیتش نیز. او زاهدی متقی و به دور از تعصب و خرافه‌پرستی بوده است و به قول ادوارد براون ترکیبی است از یک نبوغ عالی و شخصیتی معصوم در حدی که با هیچ کدام از شعرای ایرانی که زندگیشان مورد تحقیقی انتقادی قرار گرفته باشد، قابل قیاس نیست.
همچنان که باخر اشاره می‌کند نظامی از هدف و وظیفه شاعری تصوری بالاتر از تصورات شعرای بی‌شمار مداح و درباری از نوع انوری داشته است و چنان که شواهد رسمی و ضمنی نشان می‌دهد او از مداحی بیزار بود و از دربارها دوری می‌جست.
نیروی تخیل شگفت‌آور نظامی در تصویر صحنه‌ها و به کارگیری کلمات و لفظ‌ها در کمال زیبایی و آوردن تشبیهات و استعارات قوی فوق‌العاده است. نزدیک به پانصد مورد ترکیبات کنایی در آثار نظامی آمده است که قدرت ترکیب‌سازی و ایجاز و تسلط بر واژگان را نشان می‌دهد. امتیاز بزرگ نظامی در داستان‌سرایی اوست و اگر چه پیش از وی این امر سابقه داشته است اما نظامی داستان‌سرایی را به چنان قله رفیعی رساند که پس از او هیچ کس نتوانست بر آن صعود کند.
مورد دیگری که در شخصیت ادبی او قابل توجه و احترام است این که شعر و شاعری را شغل و وسیله امرار معاش خود قرار نداده و در کنار فعالیت‌های ادبی خود شغل دیگری داشته و به این مورد در اشعارش اشاره کرده است:
این چار هزار بیت اکثر شد گفته به چار ماه کمتر
گر شغل دگر حرام بودی در چارده شب تمام بودی

آثار نظامی:
می‌دانیم که نظامی شاعری پرکار با نبوغی عالی است. اما امتیاز بزرگ نظامی در داستان‌سرایی اوست. نظامی داستان غنایی را به چنان قله رفیعی رساند که هیچ کس پس از او نتوانست بر آن صعود کند. آثار او که به پنج‌گنج معروف شد، آن قدر محبوب اهل ادب و شعر شد که بعد از او قرن‌ها رسیدن به آن درجه ومقام و توانایی تقریر چنین آثاری از آرزوهای بزرگ عده‌ای از شاعران شد. به گونه‌ای که حدود 60 تا 70 اثر، نظیر پنج‌گنج تصنیف کردند. مشهورترین این شاعران عبارت بودند از: امیرخسرو دهلوی، جامی، وحشی‌بافقی، سلمان ساوجی و خواجوی‌کرمانی.
ارزشمندترین آثار او پنج منظومه است به نام مخزن الاسرار، خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، هفت پیکر و اسکندرنامه که در اسکندر نامه به آن‌ها اشاره می‌کند:
سوی مخزن آوردم اول بسیج که سستی نکردم در آن کار هیچ
وزو چرب و شیرینـی انگیختـم بـه شیـرین و خسـرو در آمیختم
و زانجـا سراپرده بیرون زدم در عشـق لیلی و مـجنـون زدم
وزیـن قصـه چون باز پرداختم ســوی هفــت پیـکــر فــرس تاختم

 

الف) مخزن‌الاسرار
دکتر صفا دربارة آثار نظامی می‌نویسد:«مثنوی اول از پنج‌گنج، مخزن‌الاسرار مشتمل بر حدود 2260 بیت در بحر سریع که شاعر آن را به نام فخرالدین بهرامشاه‌بن داوود پادشاه ارزنگان که از متابعان قلج ارسلان پادشاه سلجوقی آسیای صغیر بوده و به سال 622 در گذشته است، نامیده. بنابر آن چه ابن‌بی‌بی آورده فخرالدین بهرامشاه در برابر این تحفه پنج‌ هزار دینار و پنج سراستر رهوار، نظامی را جایزه فرمود.
مثنوی مخزن‌الاسرار در حدود سال 570 هجری ساخته شد و این معنی از بیت ذیل که خطاب به حضرت ختمی مرتبت است، مستفاد می‌شود:
پانصد و هفتـاد بس ایـامِ خـواب روز بلنـد است بـه مجلس شتاب
این مثنوی که نخستین منظومه شاعر است و آن را اندکی قبل از چهل‌ سالگی خود ساخته است، از امهات مثنوی‌های فارسی و مشتمل است بر مواعظ و حکم در بیست مقاله. » این دفتر مشتمل بر مواعظ و حکم و از ستایش پروردگار ونعت رسول اکرم و بیست مقاله و همچنین با حکایات تمثیلی است به سبک حدیقه سنایی یا مثنوی مولوی بعد از او.
ب) خسرو و شیرین
مثنوی دوم منظومه خسرو و شیرین است. این منظومه را نظامی به سال 576 به پایان برده و گفته است:
گذشته پانصد و هفتاد و شش سال نـزد بـر خط خـوبان کس چنین فال
«خسرو و شیرین در 6500 بیت به بحر هزج مسدس مقصور و محذوف است و راجع به داستان عشقبازی خسروپرویز با شیرین ساخته و به اتابک شمس‌الدین محمد جهان پهلوان‌بن ایلدگز (568ـ581) تقدیم شده و بعد از سال 576 نیز شاعر در آن تجدید نظرهایی می‌کرده است و علاوه بر جهان پهلوان، نام طغرل‌بن ارسلان سلجوقی (573ـ590) و قزل ارسلان‌بن ایلدگز (581ـ587) نیز در آن منظومه آمده است.»
نظامی به مقایسه بین مخزن‌الاسرار و خسرو و شیرین می‌پردازد و خسرو و شیرین را در برابر مضامین حکیمانه مخزن‌الاسرار، هوسی بیش نمی‌داند.
مــرا چــون مخزن‌الاسرار گنجـی چـه باید در هوس پیمود رنجی
آنطور که از بعضی ابیات خسرو و شیرین بر می‌آید هنگامی که نظامی سرگرم سرودن خسرو و شیرین بوده است، همسر خود آفاق را از دست می‌دهد و این مطلب در ابیات عزاداری فرهاد بر خبر مرگ شیرین به خوبی نمایان است.
جهان خالـی شد از مهتاب و خورشیـد چـمن خالی شد از شمشاد و از بید
چو مرغ عالـم افروز از جهان شد نـه شیرین، کافتاب از من نهان شد

 

ج) لیلی و مجنون
«مثنوی سوم، منظومه لیلی و مجنون است که نظامی آن را در سال 584 به نام شروانشاه ابوالمظفر اخستان‌بن منوچهر ساخته است.
آراستـه شـد بـه بهتـریـن حـال در سلـخ رجب بـه ثـی و فی دال
تـاریـخ عیــان کـه داشت بـا خَود هشتـاد و چهـار بعـد پـانصد
لیلی و مجنون را نظامی در چهار هزار وهفتصد بیت و در مدتی اندک (کمتر از چهار ماه) سرود:
ایـن چـار هـزار بیت اکثــر شــد گفته بـه چـار مـاه کمتـر
گــر شغل دگـر حــرام بـودی در چارده شب تمــام بــودی
گویا بعداً نیز در آن تجدید نظرهایی کرده و این کار را در حدود سال 588 به پایان برده است.»

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   380 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله آرای عرفانی حکیم نظامی گنجوی