لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه83
بخشی از فهرست مطالب
ساخت اصلی شهر
ساختار شهر
استخوان بندی شهر
شالوده نمادین عناصر
عناصر اصلی شهر
- اندازه و شکل میدان
- محصور بودن میدان ها
ساخت اصلی شهر
ساختار شهر
بررسی ساخت اولیه شهرها ، آیین و مذهب را به عنوان عناصری تعیین کننده شکل و الگوی شهرها معرفی می کند . تعیین ساختار کلی شهر و به وسیله الگوهای آرمانی و تاریخ شهر سابقه طولانی دارد و از الگوی هشت ضلعی با شبکه ویتروویوس تا الگوی ستاره ای دوره رنسانس مانند آرمان شهر آنتونیو فیلاراته در قرن پانزدهم میلادی و تا باغ شهر ابنذرهاوارد در آغاز قرن بیستم از نوع الگوهای ساختاری هستند . از میان عوامل مختلف چنین به نظر می رسد که مذهب به علت رابطه میان منشا شهرها با نمادهای مقدس از اهمیت بیشتری برخوردار است . محیط مصنوع در واقع بیان کننده و منعکس کننده مدل آرمانی می باشد و نظم بیان شده به وسیله فرآیند گزینش یا تصور ذهنی که توسط فرمی خاص بیان شده مجموعه ای از مدل های آگاهانه و ایده آل ها می باشد .
بر پایه نظریه سیستم ها به مجموعه اجزای واقعی و غیر واقعی ( فیزیکی و غیر فیزیکی ) شهر یا اجزای تشکیل دهنده آن که واجد ویژگی ها و صفات مشخصی اند و از یک سو با یکدیگر در تعامل اند و از طرف دیگر دارای رابطه های بیرونی اند و در جهت تحقق هدف یا مجموعه ای از اهداف کار می کنند ، سیستم شهر( یا سیستم اجزای تشکیل دهنده شهر ) گفته می شود . به موجودیت عناصر و اجزا شهر که سیستم آن را ایجاد می کنند و به واسطه مبادلاتی که انجام می دهند رابطه بین اجزا را معنی می کنند ساختار شهر گفته می شود . ساختار را می توان به ساختارهای مقید و نا مقید ، فعال و غیر فعال ، مرئی و نامرئی تقسیم کرد . ساختار مقید ساختاری است که در آن روابط بین اجزای تشکیل دهنده کلیه سیستم شهر ( فارغ از سطح و مراتب آن ) بر پایه نظم دقیق ریاضی استوار باشد در حالی که ساختار غیر مقید معمولاً نظم ندارد و سیستم نیز غالباً ترتیب و قاعده قابل تشخیص ارائه نمی کند . در ساختار فعال خطوط ارتباط دهنده اجزای سیستم وجود دارد یا قابل فرض کردن است این خطوط سیستم را به زیر قسمت های جداگانه تقسیم می کند .
بسیاری از ساختار گرایان یک ساختار را به طور کلی به نحو زیر توصیف می کنند : « ساختار عبارت است از مجموعه ای از روابط که در آن ها عناصر می توانند تغییر یابند . ولی به شکلی که متکی به کل باقی ماند و مفهوم خود را حفظ کنند . روابط بین عناصر مهم تر از خود عناصر است . عناصر ( امان ها ) دارای قابلیت تغییر درونی اند ولی روابط آن ها ثابت باقی می ماند » . بر اساس این طرز تفکر ، یک شهر باید در بر گیرنده سلسله مراتبی از سیستم های شکلی یا ظاهری باشد که متداوماً به یکدیگر اضافه یا ملحق شده باشند و به صورتی چند جانبه ادراک شوند . کلیه سیستم ها باید با یکدیگر آشنا و هماهنگ باشد به نحوی که اثرات ترکیبی آن ها واکنش های داخلی شان را بتوان به عنوان یک سیستم واحد و مرکب ، دارای انعکاس های گوناگون ، چند ریتمی ، تغییر پذیر و در عین حال ابدی و همیشگی و قابل ادراک از همه جا درک و ارزیابی کرد. در مرحله بعد ، ساختارهای بزرگ مانند زیر ساخت های شهری نه تنها باید خود قابل درک باشند بلکه بیش از همه ، به قابلیت درک کلی و اشکال و فرم های جزیی و ناچیز در بافت که آشنای زندگی روزمره شهروندان است نیز کمک نمایند .
تصویر کلی از شهر نباید توسط یک معیار شخصی از مکان که برای هر شهروند متفاوت است نسبت به یک مرکز مشترک همگانی بیان شود ، بلکه باید از طریق عناصر با گستره حقیقتاً شهری که به نحوی توزیع شده اند که کم و بیش به ترتیبی مساوی به همه شهروندان مربوط می شوند ، تعیین گردند . چنین عناصری هویت های متنوع و مشخص به نواحی و مناطق فرعی شهر خواهند بخشید .
طبق نظرات کوین لینچ تمایز عناصر اصلی شهر و وحدت آنان ، اساس و اسکلت تصویر شهر را به وجود می آورد . از نظر او کلید ادراک شهر ، خوانایی شهر است . برای ایجاد خوانایی نباید بر عناصر یا عملکرد به تنهایی تکیه کرد بلکه باید شکل و محتوا همراه هم در ایجاد خوانایی دخالت کنند .
استخوان بندی شهر
اساس شکل پذیری استخوان بندی اصلی در موجودات زنده عملکرد آن است به نحوی که مناسب ترین ساختار را برای فعالیت های حیاتی داشته باشد ، در عین حال که زیباترین و متکامل ترین فرم را نیز دارد . اوج تکامل و زیبایی در استخوان بندی بدن انسان است که هر چیز در جای خود قرار می گیرد . تغییر و تحولات اساسی در مسیر تحول و تکامل شکلی و عملکردی استخوان بندی موجودات زنده که به صورت از دست دادن برخی عناصر و اجزا و اضافه شدن اجزایی دیگر یا تغییر شکل بوده است. به طور کلی در پاسخگویی به نیازهای عملکردی و سهولت و سرعت انجام فعالیت های موجود زنده صورت گرفته است . مفاصل از اجزایی استخوان بندی موجودات زنده هستند که نقش بسیار مهمی دارند زیرا تسهیل حرکت بخش های اسکلت را باعث می شوند و نوع حرکت را تعیین می نمایند .
در طبیعت فرم یک پدیده دیاگرامی از نمایش نیروها است و پاسخ طبیعت تمایل به ایجاد شرایطی در مصرف حداقل انرژی هاست . در طبیعت فرم هر ساختار و استخوان بندی آن با برقراری رابطه متقابل دوره از نیروهای اساسی تعیین می شود : 1- نیروهای ذاتی و درونی 2- نیروهای بیرونی که عمدتاً نیروهای محیطی هستند که شکل دهنده یک سیستم استراکچر می باشند .
بر مبنای نظریات اندیشمندان طبیعت گرا شهر نیز پدیده ای زنده است . حیات و فعالیت هر پدیده زنده ای به مدد داشتن کالبدی مشخص به منصه ظهور می رسد . هر موجود زنده پیکره ای واحد دارد که بر اساس استخوان بندی معینی استقراری یافته است . اسکلت یا استخوان بندی منشا نظام حاکم بر یک پدیده به ویژه شهر است که به مثابه یک سیستم از فراسیستم ساختار شهر نشات گرفته و به زیر سیستم های خود ، اجزا و عناصر اصلی شهر ، شکل و سازمان می بخشد . استخوان بندی شهر مستقیما با حیات شهر و چگونگی فعالیت های آن مرتبط است . این استخوان بندی در جریان سیر تحول شهر شکل گرفته و کامل می گردد لذا عنصری پویا و تاریخی شمرده می شود . استخوان بندی شهر مستقیماً با حیات شهر و چگونگی فعالیت های آن مرتبط است . این استخوان بندی در جریان سیر تحول شهر شکل گرفته و کامل می گردد لذا عنصری پویا و تاریخی شمرده می شود . استخوان بندی شهر نمایانگر توسعه و تحول شهر در یک مفهوم ادواری است و عاملی است که برای یک شهر و ساکنین آن هویت مشخصی ایجاد می نماید . بدین ترتیب انسجام و پیوستگی بین مجموعه هایی از عناصر شهر بسیار موثرتر از تک عناصری هستند که در گسترده شهر پراکنده شده اند .
ویژگی های یک شهر از نقطه نظر عملکردی و کالبدی توسط ساختار کلی شهر و استخوان بندی آن نمود می یابد و منشا سازماندهی عملکردی و کالبدی شهر می شود . منظور از ساختار اصلی که توسط برخی از صاحبنظران طراحی شهری نظیر دیوید گرین ، ادموند بیکن و کریستوالکساندر مطرح شده است این است که کل ساخت یک شهر را می توان به دو بخش اصلی و غیراصلی تقسیم کرد . بخش اصلی استخوان بندی و ستون فقرات شهر را تشکیل می دهد و معرفت ثبات ، تداوم و هویت شهر است . سایر قسمت های شهر بخش غیر اصلی را تشکیل می دهند که نماینده تغییر ، تنوع ، آزادی و اختیار است .
استخوان بندی اصلی شهر به منزله شالوده بنیادین آن ، ضمن برقراری ارتباط مستحکم کلیه بخش های اساسی شهر با یکدیگر و یکپارچگی ارگان های حیاتی آن ، در تداوم ساختار کالبدی شهر در طول حیات آن نقش ساز بوده و با خصلت پویای خود هدایت گر و کنترل کننده رشد آینده شهر است . ستون فقرات شهر از نابسامانی و هرج و مرج در رشد شهر جلوگیری نموده و به آزادی انجام تغییرات مورد نیاز شهر در ادامه حیات و فعالیت آن در قالب مفهومی از پویایی شهر ، امکان بروز می دهد . از این رو موجودیت استخوان بندی فضایی و توسعه استخوان بندی شهر به عنوان سازمان دهنده شالوده نمادین شهر نیز عامل می نمایند و در ایجاد تصویر و تصور از شهر ، نقش اساسی بازی
تحقیق در مورد دانه های سازنده فضاهای شهری