![استیکر ساز شو + استیکر های آماده //قیمت در بازار : 1000تومان](../prod-images/463719.jpg)
استیکر ساز شو + استیکر های آماده //قیمت در بازار : 1000تومان
دوست دارید قبل از تغییر بِیس خود اونو بچینید و آنالیزش کنید؟
دوست دارید نقاط قدرت و ضعف دفاع بیس خودتونو بدونید؟
تازه کارید و نمی دونید چجوری بیس تونو بسازید؟
دوست دارید بدونید تا حالا چه قدر وقت و منبع صرف این بازی با این لٍول کردید و چه قدر دیگه برای رسیدن به آخرین لول باید وقت و منبع صرف کنید؟
شبیه ساز تئودولیت لایکا
شبیه ساز لایکا
شبیه ساز لایکا
شبیه ساز GPS لایکا 1200
شبیه ساز لایکا TPS1200
شبیه ساز GPS های لایکا
شبیه ساز لایکا Viva سری
تار از سازهای زهی است که با زخمه نواخته میشود. تار در ایران و برخی مناطق دیگر خاورمیانه مانند آذربایجان و ارمنستان و گرجستان برای نواختن موسیقی کلاسیک این کشورها رایج است. در گذشته تار ایرانی پنج سیم (یا پنج تار) داشت. غلامحسین درویش یا درویش خان سیم ششمی به آن افزود که همچنان به کار میرود.
کاسهٔ تار بیشتر از کنده کهنه چوب توت ساخته میشود که هرچه این چوب کهنهتر باشد به دلیل خشک بودن تارهای آن چوب تار دارای صدای بهتری خواهد بود. پردهها از جنس روده گوسفند و دسته و پنجه معمولاً از چوب گردو تهیه میشوند. شکل کاسهٔ تار مانند دو دل به هم چسبیده و از پشت شبیه به انسان نشستهای است. تار آذربایجانی شکل کمی متفاوتی دارد و سیمهای آن بیشتر است. جنس خرک از شاخ بز کوهی است. در دو طرف دسته از استخوان شتر استفاده میشود.
از لحاظی ساز تار به سهتار نزدیک است. از لحاظ شیوهٔ نوازندگی زخمهٔ عادی در تار به صورت راست (از بالا به پایین) است ولی در سهتار بالعکس است (از پایین به بالا). همچنین از نظر تعداد پردهها نیز با هم شباهت دارند. صدای تار به دلیل وجود پوستی که روی آن است از شفافیت خاصی برخوردار است. به خصوص سازهایی که ساخت قدیم هستند از شیوهٔ صدای دیگری برخوردارند.
نوازندگان تار
نوازندگان پیشین: آقاحسینقلی، میرزاعبدالله، درویش خان،اسماعیل ساقی،علینقی وزیری، موسی معروفی، یحیی زرین پنجه، علیاکبر شهنازی، مرتضی نیداوود، عبدالحسین شهنازی، غلامحسین بیگجهخانی، لطفالله مجد
نوازدگان حاضر: جلیل شهناز، فرهنگ شریف، هوشنگ ظریف، محمدرضا لطفی، عطا جنگوک، حسین علیزاده، داریوش طلایی، داریوش پیرنیاکان، حمید متبسم، ارشد تهماسبی، کیوان ساکت، مجید درخشانی
نوازندگان نو ظهور: ایمان وزیری، پیام جهانمانی، مهدی فلاح صفا، بهاره فیاضی
از سازندگان به نام این ساز در دوران قاجار میتوان از یحیی اول و یحیی دوم و عباس و جعفر صنعت و بعد از آنها به رمضانعلی شاهرخ و در دوران ما به استاد ابراهیم قنبری مهر و رضا ژاله اشاره کرد.
تمبک
تُمبَک، (تنبک، دمبک، دنبک یا ضَرب) یکی از سازهای کوبهای پوستی است و از نظر سازشناسی جزء طبلهای جامشکل محسوب میشود که از این خانواده میتوان به سازهای مشابه مانند داربوکا در کشورهای عربی و ترکیه و همچنین زیربغلی در افغانستان اشاره کرد.
ساختمان
بدنه تنبک را در گذشته از جنس چوب، سفال و گاهی هم فلز میساختند، لیکن امروزه از جنس چوب میسازند. تنبک از قسمتهای پایین تشکیل شده است:
• پوست
• دهانه بزرگ
• تنه
• گلویی(نفیر)
• دهانه کوچک(کالیبر)
تاریخچه
قدمت تنبک با نامهای پهلوی دمبلک و تنبور به پیش از اسلام میرسد و طبق نظر دکتر معین دمبک صورت دگرگونشدهٔ همین نام است.
تمبک در چند دهه اخیر پیشرفت چشمگیری کرده و به عنوان سازی تکنواز و مستقل مطرح شده است. این پیشرفت مرهون تلاش استادان این ساز است که در این میان نقش استاد حسین تهرانی به قدری اهمیت مییابد که از او میتوان با عنوان پدر تنبکنوازی نوین ایران یاد کرد. در جهانی ساختن این ساز، مرحوم ناصر فرهنگفر، مرحوم امیر ناصر افتتاح، استاد محمد اسماعیلی، پژمان حدادی و بهمن رجبی نیز نقش مهمی داشتهاند.
[ویرایش] ریشه نام
دربارهٔ وجه تسمیه این ساز، هنوز یک رای نهایی حاصل نشدهاست. گروهی معتقدند که نام این ساز در اصل تنبک بوده و تبدیل آن به تمبک به دلیل قلب حرف «ن» ساکن به «م»، قبل از حرف «ب» است؛ مثل اتفاقی که در تلفظ واژهٔ «شنبه» میافتد. اما گروهی دیگر اعتقاد دارند که صورت «تنبک» منشاء منطقی نداشته و به همین دلیل به اشتباه در میان مردم رواج یافته است. اما در نوازندگی این ساز از تکنیکهایی به نام های «تُم»، «بک»، «پلنگ» و «ریز» استفاده میشود. بنابراین چندان بعید نیست اگر نامگذاری «تمبک» بر اساس همین اسامی صورت گرفته باشد. از دیدگاه زبانشناسان واژه Tambourine که در زبانهای اروپایی برای تمبک به کار میرود از واژهٔ تنبور پهلوی وام گرفته شدهاست.
سهتار
سهتار از سازهای مضرابی موسیقی ایرانی است که آنرا را معمولاً با مضراب نمینوازند و با ناخن، زخمه میزنند.
سهتار و انواع سازهای شبیه بهآن مانند دوتار و تنبور و چگور در نواحی مرکزی آسیا و خاورمیانه رواج داشتهاست. به نظر میرسد که سهتار از قرن چهارم رواج داشتهاست.
تاریخچه
سهتار در گذشته سه سیم (تار) داشته و اکنون چهار سیم دارد(البته سیم سوم و چهارم آن نزدیک به هم قرار دارند و همزمان نواخته میشوند و مجموعهٔ آندو رامعمولاً سیم «بم» مینامند). با گذشت زمان کسانی چون ابونصر فارابی، ابوعلی سینا، صفی الدین ارموی و از متأخران ابوالحسن خان صبا لزوم افزایش یک سیم دیگر (این سیم از نظر تاریخی سیم چهارم است ولی سیم سوم خوانده میشود) به این ساز را درک کرده و سه تارهای امروزی دارای چهار سیم هستند. سیم سوم سه تار به سیم مشتاق معروف است و به روایتی از ابوالحسن صبا این سیم را نخستین بار درویشی به نام مشتاق علیشاه به این ساز افزوده.
برخی از جمله عدهای از عرفا به آن «اوتار» نیز میگویند.
وجه تسمیه
کلمات سهتار (ستار)،گیتار، ختار (نام آرامی یا آسوری ساز) همه میتوانند از یک ریشه باشند. لذا تعبیر ستار به ترکیب سه و تار چندان منطقی به نظر نمیرسد. عامل دیگری که این فرضیه را تقویّت میکند طرز تلفظ آن در هند به صورت sitar میباشد. معمولاً کسره فارسی در هند و افغانستان به صورت I کوتاه تلفظ میشود. با توجّه به شباهت عدد چهار در فارسی، quatro در لاتین، четыре در روسی و چاتور در هندی (همه به معنی چهار) با نام سازهای سیمی مختلف مانند ستار، سیتار، خیتار، و گیتار (نام سازهای سیمی مختلف) میتوان فرض کرد که از روز اوّل این ساز سیمی چهار تار داشته و به همین لحاظ ستار نامیده میشده است. این فرض که نام گیتار و ستار ریشه تاریخی مشترک داشته باشند چندان دور از واقع به نظر نمیرسد. حالا باید دید در کدام زبان هندواروپائی چهار را به صورت ستار یا احتمالاً تستار(توجّه هموطنان ترک و اصفهانی "چ" را به شکل "تس" تلفظ میکنند) تلفظ میکرده اند. البتّه این احتمال هم هست که ستار حاصل تغییر چتار یا چیزی مانند آن با گذشت زمان باشد.
نکتۀ دیگری که ما میگوئیم ستار از خانواده سازهای های زهی است و نمیگوئیم از خانواده سازهای تاری نشان میدهد که ایرانیان اوّلیه از کلمه تار به معنی سیم سازهای زهی استفاده نمیکرده، بلکه لغت زه به این منظور استفاده میشده است. و چه بسا که در مقطعی از تکامل زبان فارسی قسمت دوّم نام سه تار، و بر اثر یک اشتباه تاریخی، به جای زه برای نامیدن سیمهای مرتعش جایگزین شده و رواج پیدا کرده اند. تار یا تان (که فعل تنیدن هم از آن مشتق میشود) همواره در نقطه مقابل پود به کار میرود و در مثالهای فرهنگ دهخدا و سایر لغت نامه ها همواره تار و پود با هم آمده یا اشاره به تار به مفهوم مقابل پود است. ریشۀ "تان" به معنی کشیده شده میباشد.
در مورد تاریخچه نام گیتار در نسخۀ انگلیسی این دائرةالمعاف میخوانیم:
لغت فعلی گیتار گرفته شده از لغت اسپانیائیِ guitarra، مأخوذ از لغت لاتین cithara، به نوبۀ خود مأخوذ از لغت kithara یونانی، و محتملاً مأخوذ از sihtar فارسی است.
در مورد فقه لغت منشاء نام ساز سی تار هندی نیز در نسخۀ انگلیسی این دائرةالمعاف میخوانیم:
در زبان فارسی کلمه سی تار و سه تار به صورت تحت الّفظی به معنی 30 زه و 3 زه میباشند. امّا این اسامی گمراه کننده میباشند. چرا که نام گیتار به نظر میرسد از نمونه رایج سازی مشابه که در هند و آسیای میانه نواخته میشده مشتق شده باشد.
که اشاره ای به این موضوع است که نامهای سه تار، سی تار و گیتار باید از یک ریشه باشند و اینکه به سادگی آن را ترکیب سه و تار بدانیم چندان منطقی به نظر نمیرسد و جای تأمّل دارد. همین که پاره ای ایدۀ این تغییر را به 250 سال قبل و پاره ای به ابوعلی سینا نسبت میدهند نشان دهنده وجود یک فرضیه و سعی در یافتن زمان وقوع آن میباشد.
البتّه این امکان هم وجود دارد که ستار به کل معنی و ریشۀ متفاوتی داشته باشد ولی آن را به دارندۀ سه عدد تار تعبیر کردن هم چندان صحیح به نظر نمیرسد.
اجزا
این ساز از بخشهای زیر تشکیل شده:
• سیمها:
o سیم یکم یا سیم سفید از فولاد
o سیم دوم یا سیم زرد از برنز
o سیم سوم یا سیم مشتاق یا زنگ که دقیقا هم جنس و هم اندازهٔ سیم یکم است
o سیم چهارم که آن هم زرد رنگ است و از دیگر سیمها قطورتر است.
• کاسه: از نظر ساختاری مانند کاسهٔ عود یا تنبور است ولی کوچکتر از آنها (درازای کاسه سه تار از ۲۶ تا۳۰ سانتی متر، پهنای آن به تناسب بین ۱۲ تا ۱۶ سانتی متر و ژرفایش نزدیک ۱۳ سانتی متر میباشد.). و معمولاً از چوب توت ساخته میشود.
• صفحه: روی کاسه جا دارد و دست راست نوازنده روی آن قرار میگیرد. صفحه دارای سوراخهایی برای خروج صداست.
• دسته: درازای دسته ۴۰ تا ۴۸ سانتی متر و قسمتی که گوشیها در آن تعبیه میشوند ۱۲ سانتی متر و پهنای دسته ۳ سانتی متر است.
• خرک
• سیمگیر: در بخش پایانی کاسه ساز ابزاری چوبین برای نگهداری سیم هاوجود دارد که عموماً سیم گیر خوانده میشود.
• شیطانک
• گوشی: سیم از یک طرف به سیم گیر در انتهای کاسه و از طرف دیگر به گوشیهای کوک شونده در انتهای دسته ساز بسته میشوند. با پیچاندن گوشیها ساز کوک میشود.
• پرده.
سه تار دارای صدایی مخملین و ظریف بوده از آنجاییکه که با کنار ناخن انگشت سبابه دست راست نواخته میشود، صدای ساز ارتباط مستقیمی با اعصاب و روان نوازنده پیدا میکند و از این رو سه تار را اغلب همدم اوقات تنهایی خواندهاند.
اغلب شنوندگان، ساز سه تار را دارای لحن و نوای غمگینی احساس میکنند، اما نوازندگان معاصر موسیقی ایرانی در تلاش برای توسعه موسیقی مدرن و نوی ایران، آثار زیبایی آفریدهاند که با حال و هوایی که تا دو دهه پیش از این ساز تصور میشد کاملاً متفاوت است.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 12 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
فرمت:word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:37
چکیده:
در این پایان نامه روش های مختلفی ازجمله کاربرد مواد لخته زن ، تبخیر، تقطیر ،مواد رنگبر ،جهت تصفیه سپاب مورد بررسی قرارگرفته هم چنین جهت کاهش کف در تقطیر گلیسیرین روش جدید به کار گرفته شده است.
در این روش سپاب شامل کلیسرول ، ابتداPH آن با افزون هیدروکسید کلسیم به حد متوسط ۱۰-۸ می رسد. سپس تحت فشار ۵-۲ اتمسفر و دمای C150-130 در ظرف تحت فشار قرار می گیرد وعمل تبخیر تحت فشار انجام می شود. پس از آن محلول نسبتاً غلیظ شده تحت خلأ کامل تغلیظ می گردد.
درمقایسه با مواردی که تبخیر در مرحله تحت فشار اتمسفر انجام می گیرد . مقدار کف ایجاد شده در تبخیر وتقطیر تحت خلأ به میزان زیادی کاهش می یابد . برتری این روش در عدم استفاده از مواد ضد کف ،سر کاهش میزان کف است.
مقدمه :
در بازیافت وخالص ساز گلیسرول از سپاب مقالات وپپتیت های زیادی وجود دارد در این مقدمه سعی شده است که به ترتیب انجام کارهی مختلف برروی سپاب مقالات وپتنت ها طبقه بندی شوند. مثلاً چون بازیافت و افزایش مقدار بازیافت قبل از خالص سازی مطرح می شود ابتدا مقالات آورده شده وبه ترتیب موضوعات دیگر آمده است.
فصل اول
بازیافت در مورد بازیافت گلسیرول از سپاب در صنعت صابون سازی تحقیقاتی صورت گرفته است همچنین برای بازیافت یک روش پیوسته ابداع شده است . در این روش ستونی با صفحات دارای سوراخ به کار برده شده است صابون و محلول قلیایی به صورت دو جریان مخالف در ستون حرکت نموده و بهتری بازیافت گلسیرول از صابون انجام می گیرد. به طوریکه صابون خروجی از ستون (بالای ستون)فقط دارای ۵۰۱% گلسیرول می باشد. صابون به طور معمول حدود ۰٫۱% گلسیرول را در خود نگه می دارد .مشخصات ستون :قطر ۱۲۰ سانتی متر، ارتفاع ۵۷ متر وشامل ۴۶صفحه با ۵۰۰۰ سوراخ ۳ میلی متری است. در بازیافت به تعیین ثابت توزیع گلسیرول بین صابون خام ولایه آبکی نیز پرداخته شده است. بحث اقتصادی بازیافت هم مورد مطالعه قرار گرفته است . در این تحقیق بربازده تولید گلسیرول به عنوان تابعی از غلظت بحث شده است.
تصفیه اولیه
برای خنثی کردن قلیای باقی مانده در سپاب از اسیدهای چرب با پایه اسیدهای چرب ماهی استفاده شده است . برای این کار در دمای در مدت ۱۰ دقیقه قلیا و اسید چرب بر هم اثر کرده وقلیا خنثی می شود. این کار در ژاپن به ثبت رسیده است.
در تحقیقات دیگری برای خالص سازی اولیه از دستگاه اسمز معکوس استفاده شده است. صافی ساخته شده برای این کار از جنس پلی اکریلونیتریل است. محلول سپاب با فشار ۵-۲۰ اتمسفر روی صافی فرستاد ه می شود ودر نتیجه سدیم کلرید از سپاب جدا می شود. این روش در شوروی سابق به ثبت رسیده است.
برای صاف کردن رسوبات تشکیل شده در مراحل اولیه از فیلتر مخصوص نیز استفاده شده است . در این روش بر روی سطوح صافی مواد مختلف نظیر کربن اکتیو وآزبست قرار داده واثر آن را در صاف کردن محلول بررسی نموده اند. بهترین نتیجه با نسبت ۱:۳ آزبست – کربن اکتیو به دست آمده است همچنین تعیین شده که استفاده دارای نوسان (Palsation ) بر روی صافی ها میزان صاف کردن را افزایش نمی دهد.
جهت تصفیه اولیه از تصفیه با جریان برق هم استفاده شده است . برای رسیدن به این هدف گلسیرول (پساب)در معرض جریان برق D.C با اختلاف پتانسیل ۱۰-۷۰ ولت در دمای قرار می گیرد. از ورقه های آلومنیوم به عنوان کاته وآنه استفاده می شود. در این روش آنه حل شونده ایست. برتری این روش کاهش محتوایی خاکستر وکاهش باقی مانده مواد آلی است. درمرجع دیگر از تصفیه در تانک های هوادهی استفاده شده است. در این کار عمل اکسید اسیون مواد آلی وناخالصی ها با هوا انجام می شود. در طول آزمایش ها BOD . COD. PH. و غلظت لجن فعال اندازگیری می شود.
۱: Cnemicul Oxygen Demand Demand
2: Biogical Oxygen Demand
در تحقیقی اثر مقادیر مختلف نسبت به اسیدهای چرب موجود در سپاب برکیفیت کسیرول به دست آمده مطالعه شده است. در این روش جامد بانسبت ها ی مختلف در دمای پساب اثر داده می شود ظاهراً نتیجه در ۶۶% مقدار نیاز برای خنثی کردن اسیدهای چرب به دست آمده است.
علاوه بر این از تقطیر آزئوتروپیکی برای آبگیری وحذف مواد معرفی محلول در سپاب استفاده شده است به عنوان معرف آزئوتروپیک از Z-ethyl-I-hexo?nal کمک گرفته اند با افزودن معرف وانجام عمل تقطیر. آب محلول جدا می شود در نیجة جدا شدن آب ، به مرور کلرید رسوب می کند رسوب نمک با دستگاه سانتریفوژ بطور پیوسته جدا می شود گلیسرول خامی که با این روش تغلیظ شده دارای فقط ۵/۱% آب و ۵/۳ % نمک می باشد.
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
فصل اول :
بازیافت
تصفیه اولیه
استفاده از زرین های تبادل نوین
استخراج
تغلیظ
تقطیر
جاذب ها
فصل دوم
آزمایشات مربوط بازیافت وخالص سازی گلیسرول
تصفیه شیمیایی اولیه
صاف کردن فیزیکی
خنثی نمودن قلیا
اثر با لبخند زن ها
افزودن لخته زن FeCl3
جدا سازی رسوب درمرحله اول
افزون لخته زن . آلومینوم سولفات
قلیایی کردن محلول
تغلیظ
تغلیظ درفشار اتمسفر
تغلیظ در خلا
تقطیر گلیسرول
اثر باکربن اکتیو
بررسی مشکلات روش وانجام تغییرات
فصل سوم
۳-۱)مقایسه کیفیت گلیسرول
۳-۲) روش های انجام آزمون های جدول
۳-۲-۱) عددصابونی
۳-۲-۲) واکنش با سود o.in
3-2-3) واکنش با نیترات نقره
فصل چهارم :آزمایش های روی پساب
۲-۱) سنجش گلیسرول
۲-۱-۱) روش کار سنجش گلیسرول
۲-۲ ) سنجش میزان na?? در پساب با استفاده از روش مور
۲-۲-۱) روش انجام آزمایش
۲-۳) اندازه گیری قلیادر سپاب
۲-۴) اندازه گیری رطوبت در گلسرول (روش کارل نیشه )