![دانلود تحقیق در مورد “ جهانی شدن ”](../prod-images/649643.jpg)
دانلود تحقیق در مورد “ جهانی شدن ”
تعداد صفحات: 22
فرمت: Word
قیمت: 6000 تومان
دانلود تحقیق در مورد “ جهانی شدن ”
دانلود تحقیق در مورد “ جهانی شدن ”
تعداد صفحات: 22
فرمت: Word
قیمت: 6000 تومان
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه39
ملی شدن صنعت نفت
قانون ملی شدن صنعت نفت در واقع پیشنهادی بود که به امضای همه اعضای کمیسیون مخصوص نفت در مجلس شورای ملی ایران در ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ به مجلس ارائه شد و تصویب گردید.
متن پیشنهاد تصویب شده:
بهنام سعادت ملت ایران و بهمنظور کمک به تأمین صلح جهانی، امضاکنندگان ذیل پیشنهاد مینمائیم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثنا ملی اعلام شود یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهرهبرداری در دست دولت قرارگیرد.
مجلس سنا نیز این پیشنهاد را در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ تصویب کرد و پیشنهاد قانونی شد.
ناگفتههای نهضت ملی شدن صنعت نفت
گفت و گو با حجت الاسلام روح الله حسینیان
در آستانه سالگرد ملی شدن صنعت نفت هستیم، معروف است که شما در مورد عوامل ملی شدن صنعت نفت سخن دیگری غیر از آنچه معروف است دارید؟
بله، من معتقدم آنچه در ملی شدن صنعت نفت شهرت پیدا کرده، و تاریخ نویسان ملی گرا آن را شهرت دارند یا با اسناد و مدارک هم خوانی ندارد به همین جهت معتقدم باید پرونده نهضت ملی شدن صنعت نفت بار دیگر بازخوانی شود.
تحقیقات من نشان میدهد طرح اندیشهی ملی شدن صنعت نفت و سپس تبدیل آن به یک خواست عمومی و سپس بسیج تودههای مردم توسط نیروهای مذهبی به رهبری آیتالله کاشانی انجام گرفته است.
آیا اعتقاد شما این است که مصدق و جبههی ملی در ملی شدن صنعت نفت نقشی نداشتهاند ؟
در واقع ملی شدن صنعت یک فرایندی بود که از بعد از جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط متفقین آغاز شد. میتوانیم عوامل مهم ملی شدن صنعت نفت را در نقش طیفی از نیروهای مذهبی به رهبری آیتالله کاشانی و طیف آرمانگرا را به رهبری فداییان اسلام از یک طرف نقش نمایندگان مجلس و نقش نیروهای ملی گرا تبیین کنیم که هر کدام از اینها در زمان خاصی نقشی را ایفا کردند که هیچ کدام تأثیری مانند نقش نیروهای مذهبی در حوزهی زمانی گسترده نداشتهاند.
قدری واضحتر نقش این سه عامل را بیان کنید؟
اجازه دهید ابتدا به نقش نمایندگان در مجلس شورای ملی بپردازم در این زمان نمایندگان از چند طیف تشکیل میشدند. نیروهای چپ گرا و طرفدار سیاست شوروی و به اصطلاح روس فیلها و طیف دیگر از راست گرایان طرفدار انگلیس یا انگلوفیلها این دو طیف در مجلس چهاردهم و پانزدهم فعال بودند. البته در مجلس پانزدهم یک اقلیت قدرت مند در اطراف سید حسین مکی تجمع کردند که نقش مهمی را در حوزهی نفت ایفا کردند.
عمدهی فعالیت چپ گرایان و راست گرایان محدود کردن منافع قدرتهای شوروی و انگلیس بود. به این معنا که راست گرایان سعی میکردند منافع شوروی را محدود یا مورد ضربه قرار دهند و چپ گرایان منافع انگلیس را مورد هدف قرار میدادند به همین جهت چند طرح در مجلس به تصویب رسید که حائز اهمیت است اولین طرح توسط مصدق تهیه شد. یعنی درست در زمانی که کافتارادزه معاون کمیساریای ملی امور خارجه برای مذاکره یک قرار داد نفتی دارد ایران شده بود، مصدق با یک طرح دولت از هر گونه مذاکره قانونی در مورد نفت منع کرد. این طرح در یازدهم آذر 1323 به تصویب مجلس رسید.
طرفداران شوروی که در مجلس از تصویب این طرح یکه خورده بودند درست در فردای آن روز طرح لغو قرارداد 1312 نفتی با انگلیس را به مجلس پیشنهاد کردند. ولی مصدق با آن مخالفت کرد و اعلام نمود قرارداد چون طرفینی است نمیشود یک طرفه آن را لغو کرد.
چپ گرایان که از طرح این ماده واحد شکست خوردند در انتظار فرصت بودند تا مجددا مسئلهی مقاوله نامهی نفتی شوروی و احمد قوام در مجلس مطرح شد. این بار چپ گرایان توانستند از فضای موجود استفاده و در طرح رد مقاوله نامه بندی را اضافه کنند که ضربتی همانند به منافع انگلیس بود. در بند (ه) این طرح دولت موظف شد تا برای احقاق حق ایران از شرکت نفت جنوب اقداماتی را به عمل آورد.
بند(ه) سرانجام منجر به قرارداد الحاقی گس – گلشائیان شد. این قرارداد در پایان دورهی مجلس 15 در مجلس مطرح شد، اما اقلیت مجلس پانزدهم با نطقهای طولانی مانع از تصویب آن شدند. بعد
راهنمای ثروتمند شدن
بهای ثروتمندشدن چیست؟
سوال واقعاً این است:
چه کسی هست که نخواهد میلیونر شود؟
اخیراً، محبوبترین شوی تلویزیونی آمریکا "چه کسی میخواهد میلیونر شود؟" نام داشت. این برنامه، کسب یک موفقیت مالی یک شبه برای آمریکائیها و مهمانهای روی خط کشورهای مختلف سراسر جهان بود. البته همه کاری که باید انجام میدادید، پاسخ به یک سری سوالات پیش پا افتاده بود، و با هر پاسخ صحیح، پول نقد بیشتری بدست میآوردید (همین طور تا سقف یک میلیون دلار بالا میرفتید!)
سوال"چه کسی میخواهد میلیونر شود؟" همه جا کلام مشهوری شده بود. با تمرکز زیاد بر برنامههای تلویزیونی راجع به پول، ثروتمند شدن، میلیونرهای بازار سهام، و جوایز عظیم قرعهکشیها، به این سوال میرسیم که:"چه کسی هست که نخواهد یک میلیونر شود؟"
و بله، امکان دارد که در یک مسابقه تلویزیونی یک میلیون دلار برنده شوید. همچنین امکان دارد با برنده شدن در قرعهکشی میلیونها دلار بدست آورید. و میشود با سرمایهگذاری در مزایدهای یک میلیونر شوید. بعد میتوانید برای ادامه زندگیتان ثروتمند بازنشسته شوید. در واقع امروزه بیشتر از هر زمان دیگری در طول تاریخ، راه برای ثروتمند شدن وجود دارد. شاید به همین دلیل است که چنین جنون بینالمللی برای تفکر ثروتمند شدن وجود دارد ـ و هرچه سریعتر بهتر.
اخیراً در تلویزیون درباره کتاب "پدر ثروتمند پدر فقیر" صحبت میکردم. مصاحبهگر پرسید: "خودمونیم. چرا حقیقت روبه ما نمیگید؟ تو کتابت رو فقط به این خاطر ننوشتی که از این جنون سریع ثروتمند شدن که کل کشور رو در برگرفته سود ببری؟"
سوال او واقعاً مرا شگفت زده کرد و من تقریباً رشته کلام از دستم خارج شد. بالاخره، بعد از اینکه افکارم را جمع وجور کردم، جواب دادم: "میدانید، من هرگز چنین دیدی نسبت به آن نداشتم. من میتوانم بفهمم که شما چرا فکر میکنید که من کتاب را فقط به آن دلیل نوشتهام. کاش میتوانستم بگویم که آنقدر باهوشم. آنقدر باهوش که کتابم را فقط برای این برهه از زمان اختصاص دهم، اما میترسم که آنقدر باهوش نباشم.
من این کتاب را نوشتم به این خاطر که میخواستم داستان درسهایی درباره پول را که از دو پدرم یاد گرفتم، تعریف کنم."
وقتی در سال 1997 کتاب را نوشتم، به هر کتابفروشی و توزیع کننده کتاب که مراجعه میکردیم، آن را رد میکردند. از این بابت که در سال 1997، برنامه چه کسی میخواهد میلیونر شود، هنوز تلویزیونی نبود. مکثی کردم و گفتم: "در واقع کتاب من پیامی دقیقاً مخالف پیام این برنامههای تلویزیونی، میلیونرهای بازار سهام، و قرعهکشیها ارائه میدهد." دوباره مکثی کردم و برای لحظهای فکر کردم، و بعد ادامه دادم: "امروز واقعاً یک جنون درباره سریع ثروتمند شدن وجود دارد و با اینکه کتاب من درباره ثروتمند شدن است، درباره سریع ثروتمند شدن نیست." گزارشگر سری تکان داد و لبخند تردید آمیزی زد و گفت: "پس اگر تو بخشی از این جنون سریع ثروتمند شدن نیستی، چه هستی؟ به آرامی ثروتمند شدن؟"
احساس کردم طعنه میزند و این کار او مرا به چالش کشید. من در مقابل میلیونها بیننده مجبور بودم خونسردی خودم را حفظ کنم. بنابراین در پاسخ به حرف نیشدار او خنده ملایمیکردم و گفتم: "نه، کتاب من درباره سریع ثروتمند شدن یا آرام ثروتمند شدن نیست." بعد لبخندی زدم و منتظر ماندم تا او سوال بعدی را از من بپرسد. سکوت مرگباری بود اما تا آنجایی که امکان داشت خود را آرام نگه داشتم، و منتظر ماندم تا او حرکت بعدی را انجام دهد.
او لبخندی زد و پرسید: "پس کتاب تو درباره چیست؟"
من با نیشخندی جواب دادم: "درباره بهای ثروتمند شدن است."
جواب داد: "بها ؟ منظورت از بها چیست؟"
در حالیکه داشت این سوال را میپرسید، تهیه کننده به او علامت داد که وقت تمام شده. سپس او به من فشار آورد که عجله کنم و پاسخ را بگویم و من مصاحبه را با این حرف به پایان رساندم: "همه میخواهند ثروتمند شوند. اما مشکل این است که فقط تعداد معدودی از افراد حاضرند بهایش را بپردازند"
مصاحبه تلویزیونی تمام شد. میزبان از من تشکر کرد و پیام بازرگانی پخش شد. مشکل این بود که من هرگز پاسخ ندادم که فکر میکنم بهای میلیونر شدن چیست؟ این کتاب به سوالی که در آن مصاحبه پاسخ داده نشد، پاسخ میدهد.
چه کسی بهایش را میپردازد؟
دپارتمان سلامت، آموزش و رفاه آمریکا، آمار افراد بین 20 تا 65 ساله را گرفت؛ یافتهها از این قرار بود:
از هر 100 نفر در سن 60 سالگی:
1 نفر متمول
4 نفر مرفه
5 نفر از روی ناچاری هنوز در حال کار
54 نفر تحت حمایت دولت یا خانواده
36 نفر فوت شده بودند.
به علاوه، 35 درصد از آن متمولین، و درصد زیادی از مرفهین، ثروتشان را به ارث بردهاند. توجه نمایید که مجله فوربس ثروتمندان را به عنوان افرادی تعریف میکند که سالانه درآمدی بیش 1 یک میلیون دلار دارند.
با رونق اقتصادی طی 10 سال آخر قرن بیستم، به تعدد متمولین و مرفهین افزوده شد. با این حال، این سوال باقی ماند که آن 1 درصد برتر که ثروتمند هستند، چه کاری انجام دادهاند که دیگران انجام ندادهاند؟ تفاوت بهایی که آن 1 درصد پرداختهاند چه بوده که دیگران نپرداختند؟
آیا داشتن یک خانه بزرگ به این مفهوم است که شما ثروتمند هستید؟
وقتی بچه بودم، پدرم ثروتمند مرا سوار اتومبیلش کرد و از جلوی خانه یکی از همکلاسیهایم که در محله بسیار ثروتمندی قرار داشت عبور کرد. از پدرثروتمند پرسیدم که آیا پدر این همکلاسیم ثروتمند است. پدر خندهای کرد و جواب داد: "یک شغل پردرآمد، یک خانه بزرگ، اتومبیلهای زیبا، و مسافرتهای پرخرج به این معنی نیست که تو ثروتمند هستی. در واقع میتواند عکس این مفهوم را داشته باشد. یک شیوه زندگی پرخرج به این معنی نیست که تو زرنگ یا تحصیلکرده هستی. میتواند دقیقاً به معنی عکس این باشد."
اکثر ما آنقدر زرنگ هستیم که بفهمیم منظور پدرثروتمند از آن جملات چیست. با این حال، فکر میکنم یکی از دلایل اینکه بسیاری از مردم در قرعهکشی شرکت میکنند این است که آنها هم میخواهند یک خانه بزرگ زیبا، اتومبیلهای گرانقیمت، و دیگر بازیچههایی که پول میتواند بخرد، داشته باشند. در حالیکه بدست آوردن میلیونها دلار با برنده شدن در قرعهکشی، در عالم واقعیت امکان دارد، اما احتمالش خیلی کم است. درست همانطور که داشتن یک خانه بزرگ، لزوماً به معنی ثروتمند بودن شما نیست، نشستن پای تلویزیون و تماشای یک مسابقه زنده قرعهکشی بهایی نیست که آن 1 درصد برتر برای ثروتمند شدن پرداختهاند.
بهای میلیونر شدن چقدر است؟
راههای مختلف بسیاری برای ثروتمند شدن وجود دارد. برنده شدن در قرعهکشی یا یک مسابقه تلویزیونی فقط 2 نمونه از راههایشانسی هستند. شما میتوانی همچنین با کم خرج کردن، کلاهبرداری، یا حتی دزدی ثروتمند شوید، اما همانطور که میدانید حفظ و توسعه پول از بدست آوردن پول مهمتر است و صد البته کسی که مهارت سرمایهگذاری ندارد همهی ثروت خود را در آنی میبازد. شما همچنین میتوانید بوسیله ازدواج با یک میلیونر ثروتمند شوید. افراد بسیاری فعالانه برای ازدواج به دنبال میلیونرها میگردند.
البته برحذر باشید؛ هریک از روش های بدست آوردن ثروت عظیم، بهایی دارد و بهایش همیشه با پول سنجیده نمیشود.
بهای نشستن در خانه و تماشای مسابقه تلویزیونی و قرعهکشی این است که اکثریت وسیعی از تماشاچیان هرگز ثروتمند نخواهند شد، و این قیمت بسیار گزافی است که میپردازند. راههای بهتری برای ثروتمند شدن وجود دارد که احتمال موفقیتش بیشتر است اما اکثر مردم حاضر نیستند بهایش را بپردازند و در واقع راههایی برای ثروتمند شدن وجود دارد که احتمال موفقیت آنها به نفع شخص است، یعنی تقریباً ضمانت میکنند که یک شخص ثروتمند خواهد شد، اما دوباره مشکل این است که اکثر مردم حاضر نیستند بهایش را بپردازند و طبق آمار دپارتمای سلامت، آموزش و رفاه، به همین دلیل است که در ثروتمندترین کشور دنیا، از هر100 نفر تنها یک نفر واقعاً ثروتمند میشود. آنها میخواهند میلیونر باشند، اما حاضر نیستند بهایش را بپردازند.
حالا منظور پدر ثروتمندم از بها چه بود؟ استفاده از یک مثال متفاوت برای توضیح مفهوم بها این ایده را بهتر را شرح میدهد. چه میشد اگر میگفتم: "کاش بدنی مثل بدن آرنولد داشتم". اولین چیزی که اکثر شما به من میگفتید این بود: "کفشهای کتانیات را بپوش، روزی 8 کیلومتر بدو، 3 ساعت در روز به باشگاه برو، و از خوردن بیش از حد پیتزا دست بکش." بعد من میگفتم: "آیا راه دیگری برای داشتن بدنی مثل آرنولد وجود دارد؟" منظور من از بها این است. میلیونها نفر از مردم میخواهند بدن فوقالعادهای داشته باشند اما افراد معدودی حاضرند بهایش را بپردازند. و به همین دلیل است که پیامهای تبلیغاتی که این وعدهها را میدهند پول بسیاری زیادی بدست میآورند؛
" شما وزن کم میکنید و باز هم میتوانید هر چه میخواهید بخورید. فقط این قرص جادویی کوچک را بخورید."
یا
" شما میتوانید بدون تمرین بدنی یا رژیم غذایی شبیه این مدل زیبا شوید."
خیابان مدیسون فقط یک رقابت آگهی تبلیغاتی پیشنهاد میکند که صرف نظر از اینکه آنچه میخواهید پول است، یا یک بدن زیبا، یا روابط عالی، یا شادی، یا هر چیز دیگری که خواستارید، یک راه سریع و آسان برای دریافت آنچه میخواهید به شما وعده میدهد. اما اکثر محصولاتی که آگهیها تبلیغ میکنند، به درد نمیخورد، نه بخاطر محصول بلکه به این خاطر که مردمی که آنها را میخرند حاضر نیستند کار را انجام دهند (یا بهایش را بپردازند).
من اغلب به سرمایهگذاری 385 دلاری ملکم اشاره میکنم که سالها پیش از یک برنامه تبلیغاتی تلویزیونی آن را خریدم. یادم میآید که در خانه نشسته بودم و کانالها را عوض میکردم تا اینکه این برنامه تبلیغاتی را دیدم. این آگهی مرا تشویق کرد که به یک سمینار رایگان در هتلی در ساحل وایکی بروم. من تماس گرفتم تا برای سمینار رایگان جا رزرو کنم؛ در این سمینار شرکت کردم، و بعد برای سمینار آخر هفته که 385 دلار هزینهاش بود ثبت نام کردم. من در آن زمان هنوز در نیروی دریایی بودم، بنابراین یکی از همکاران خلبانم را دعوت کردم تا با من به این سمینار آخر هفته بیاید. او از سمینار خوشش نیامد و گفت که این کاملاً یک کلاهبرداری است و هدر دادن وقت است، و درخواست کرد که پولش را پس بدهند. بعداً به من گفت که "من میدانستم که این یک کلاهبرداری است. نباید به حرف تو گوش میدادم."
تجربه من کاملاً متفاوت بود. من سمینار را ترک کردم، نوارها و کتابهایش را گرفتم، آنها را خواندم و گوش دادم، و از اطلاعاتی که از آن سمینار یاد گرفتم، میلیونها دلار کسب کردم. در حالیکه یکی از دوستانم سالها بعد به من گفت: "مشکل دوستت این بود که بیش از اندازه زرنگ بود و هیچ چیز از این دوره آموزشی بدست نیاورد. تو آنقدر مشتاق ثروتمند شدن بودی که سخنان سخنران را باورکنی و بیرون بروی و هرکاری که او به تو آموخته بود انجام بدهی."
امروزه، من کماکان به مردم توصیه میکنم که در سمینارها ثبت نام کنند تا اصول راه اندازی یک کسب وکار، تنظیم قرارداد، سرمایهگذاری در سهام، یا هر چیز دیگر را بیاموزند. من اغلب از مخاطبین میشنوم که میگویند: "اما اگر دوره آموزشی خوب نباشد چه؟ اگر سرم راکلاه بگذارند چه؟ اگر هیچ چیز یاد نگیرم چه؟ به علاوه، من نمیخواهم دستشویی تعمیر کنم یا نصف شب تماسهای تلفنی از طرف مستاجرین داشته باشم." وقتی چنین حرفهایی را میشنوم، معمولاً پاسخ میدهم:
"پس بهترین کار این است که در سمینار شرکت نکنید. آن سمینار قطعاً یک کلاهبرداری است."
طبق تجربه من، بسیاری از افراد بدنبال پاسخهایی میگردند که زندگیشان را به طریقی بهتر سازد. مشکل این است که وقتی آنها پاسخ را مییابند، آن را دوست ندارند .... درست همانطور که من این پاسخ را دوست نداشتم که: "از خوردن پیتزا دست بکش و شروع کن روزی 3 ساعت دمبل بزن". به عبارت دیگر، من هیچ شانسی برای ساختن اندامی مثل آرنولد را، تا زمانیکه پاسخ دریافتی را دوست نداشته باشم؛ ندارم. و به عقیده من، ربطی به پاسخ ندارد؛ این بهایی که با آن پاسخ همراه شده چیزی است که مردم واقعاً آن را دوست ندارند.
همانطور که پدر ثروتمند میگفت: "اکثر مردم میخواهند ثروتمند شوند. آنها فقط نمیخواند بهایش را بپردازند"
حال در این کتاب درباره بهای ثروتمند شدن بدون کم خرج کردن، کارهای غیراخلاقی و کلاهبرداری صحبت میکنیم. شما یاد خواهید گرفت که چگونه در حالیکه از شیوه زندگی بسیار ثروتمندانه لذت میبرید، ثروتمند شوید؛ اما بهایی دارد ... و همانطور که پدرثروتمندم اغلب به من میگفت: "بهای یک چیز همیشه با پول سنجیده نمیشود."
من پاسخها و بهایی که پرداختهام با شما در میان میگذارم. اگر پاسخهای من یا پدرثروتمند را دوست ندارید، به یاد آورید که برای ثروتمند شدن، بیش از یک راه وجود دارد .... همیشه یک قرعهکشی یا مسابقه تلویزیونی جدید وجود دارد که این سوال را میپرسد:
"چه کسی میخواهد میلیونر شود؟"
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 13
شکل گیری و علل شکست ملی شدن صنعت نفت در مجلس شانزدهم
کودتای بیست و هشت مرداد که با طراحی انگلستان و آمریکا و اجرای مشترک آن دو به انجام رسید، پایان غم انگیزی بر نهضت ملی شدن صنعت نفت و آغاز دورة جدیدی از دیکتاتوری و استبداد بوده است. نظر به اهمیت این واقعه، نگاهی گذرا به آنچه که گذشت، میاندازیم.
نهضت ملی شدن صنعت نفت، سرآغاز یک همدلی فعالانه میان همه گروهها و شخصیتهای سیاسی و مذهبی بود که به منافع ایران و اسلام میاندیشیدند. ولی این گروهها در طول زمان و پس از دست یازیدن به قدرت سیاسی، به قلع و قمع و حذف یکدیگر پرداختند. کودتای بیست و هشت مرداد که با طراحی انگلستان و آمریکا و اجرای مشترک آن دو به انجام رسید، پایان غم انگیزی بر نهضت ملی شدن صنعت نفت و آغاز دوره جدیدی از دیکتاتوری و استبداد بوده است. نظر به اهمیت این واقعه، نگاهی گذرا به آنچه که گذشت، میاندازیم.
با پیروزی نهضت ملی در جریان قیام سی ام تیر 1331 و روی کارآمدن مجدد دکتر مصدق، نهضت، به اوج اقتدار خود رسید، خصوصاً آن که در اولین روز، پیروزی دیگری برای آن رقم زده شد؛ دادگاه لاهه در همان شب، به نفع مردم ایران رای صادر نمود. مجلس شورای ملی نیز روز سیادانلود مقاله در مورد شکل گیری و علل شکست ملی شدن صنعت نفت در مجلس شانزدهمم تیر را به عنوان روز قیام مقدس ملی اعلام نمود و قوامالسلطنه را به دلیل کشتار مردم و قیام مسلحانه علیه ملت ایران، مفسد فیالارض شناخت و کلیه اموال او را مشمول مصادره دانست.
رئیس مجلس، سیدحسن امامی، که از فراماسونهای برجسته و از طرفداران دربار و شاه بود، کنار رفت و آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی به ریاست مجلس انتخاب شد. در مجلس هم کمیسیونی برای تعقیب مسببین حوادث و کشتار سیام تیر تشکیل گردید. اما در عین حال، دکتر مصدق، سرلشکر احمد وثوق، فرمانده ژاندارمری زمان قوام السلطنه را که در جریان قیام، دست به کشتار مردم زده بود، به عنوان کفیل وزارت دفاع منصوب کرد.
دکتر مصدق، قدرت بلا منازع
به دنبال تضعیف دربار و نمایندگان مجلس طرفدار شاه، و تقویت قدرت دکتر مصدق مجلس شورای ملی، طی مصوبهای دیگر بنا به درخواست دکتر مصدق، اختیارات قانونگذاری را برای ششماه به او واگذار کرد و این در شرایطی بود که دکتر مصدق علاوه بر ریاست قوه مجریه، ارتش، فرماندهی کل قوا و اختیارات تام در قانونگذاری، عملا در کشور قدرتی بلامنازع شده بود. از طرف دیگر، شاه که به شدت توسط دکتر مصدق کنترل میشد به گونهای که حتی هزینههای شخصی دربار او نیز به دقت بررسی میگردید و بدون اجازه مصدق عملاً کاری نمیتوانست انجام دهد. تا جائیکه حتی بعضی از اعضای خانواده سلطنت نیز از کشور تبعید شدند.
در شانزدهم مرداد ماه سال 1331، مجلس طی ماده واحدهای، استاد خلیل طهماسبی، عامل اعدام انقلابی سپهبد رزم آرا و عضو برجسته فدائیان اسلام، را با قید سه فوریت، مشمول تبرئه و سپهبد رزم آرا را خائن به ملت ایران دانست.
قطع رابطه انگلیس با ایران
در اواخر مهرماه 1331، و در پی تلاش نافرجام وینستون چرچیل، نخست وزیر انگلیس، و هاری ترومن، رئیس جمهور آمریکا، برای سیطر مجدد بر نفت ایران، دولت انگلیس رابطه سیاسی خود را با ایران قطع کرد و در پی آن دولت ایران نیز با تشکیل شرکت ملی نفت ایران، برای اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت در ایران گام موثری برداشت.
با وجود این، در شرکت نفت، مرتضی قلی بیات (سهام السلطان)، به عنوان مدیر عامل و رضا فلاح به عنوان مدیر پالایش که هر دو به جاسوسی برای انگلستان شهرت داشتند، منصوب شدند به همین جهت، حسین مکی و نمایندگان عضو هیئت مدیره شرکت نفت، در اعتراض به انتخاب این افراد استعفا دادند و در پی آن، دکتر مصدق، جمع دیگری را به مدیریت امور نفت برگزید. اما رضا فلاح و مرتضی قلیخان بیات را در مسئولیت خود ابقا کرد.
احمد قوام السلطنه که به موجب مصوبه مجلس میبایست تحت تعقیب قرار گیرد و مجازات شود علی رغم اینکه دسترسی به وی ممکن بود، از مجازات وی استنکاف شد و عملاً اقدامی علیه وی صورت نگرفت. همین امر، زمینه ساز جرأت یافتن دیگران در فعالیت علیه مصدق و اعتراض دیگر رهبران و سیاسیون نهضت گردید و در کنار مجموعهای از ناهماهنگیهای مختلف که موجب بروز اختلافات و تشتت تصمیمات بود، بستری مناسب برای دخالت بیشتر بیگانگان و پیگیری سیاست سقوط دولت ملی فراهم شد.
شبکه «بدامن» و فعالیتهای آن
این سیاست مصدق که در داخل مورد اعتراض نیروهای مذهبی و روحانیون قرار گرفته بود، سازمان جاسوسی انگلستان را بر آن داشت که شبکهای از فعالیتهای سیاسی علیه دولت مصدق را در قالب فعالیتهای کمونیستی سازماندهی نماید. فعالیتهائی که از حوز اشراف حزب توده و سازمان جاسوسی دولت کمونیستی شوری خارج بود و هر دو تصور میکردند که فعالیت این گروههای سیاسی به نفع سیاستهای آنها صورت میگیرد. در همین راستا، سازمان جاسوسی انگلستان، با هدایت شاپور جی در داخل و کریستوفر ودهاوس درانگلستان، با کارگردانی اسدالله علم به جذب تعدادی از کمونیستهای سابق پرداخت و با به خدمت گرفتن آنها، فعالیتهای مختلفی را در پوشش حزب توده انجام داد.
تصور حزب توده و روسها، گسترش نفوذ آنها در ایران بود. اما تصور دکتر مصدق، استفاده از آنان در مسیر اهداف خود بود این گروه انگلیسی که در بین مردم به «توده نفتی» مشهور بودند، با تبلیغات علیه مذهب و روحانیت و معتقدات دینی، این باور را در میان مردم ایجاد میکردند که دولت مصدق دولتی ضد مذهبی و زمینه ساز نفوذ کمونیستهاست. شبکههای تحت هدایت «شاپور جی» و «اسدالله علم» در اجرای این سیاست نقشی فعال داشتند. اسدالله علم، با جذب چهرههای روشنفکر، مطبوعاتی و سیاسی یکی از موثرترین اجزای این عملیات بوده است.
مارک گاز یوروسکی، در پژوهشی درباره کودتای بیست و هشت مرداد 1332 مینویسد: «... اجرای یک سلسله عملیات با رمز بدامن از سال 1948 به منظور مقابله با نفوذ شوروی و حزب توده آغاز شده بود. بدامن، نام یک برنامه تبلیغاتی و سیاسی گسترده بود، که از طریق شبکهای به سرپرستی دو تن ایرانی با نامهای رمز «نرن» و «سیلی» اداره میشد و ظاهراً سالانه بودجهای معادل یک میلیون دلار داشت.»
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
حل مشکل null شدن گوشی E500H
قابل رایت با Z3X
فایل بصورت CERT می باشد
در این فروشگاه کلیه فایل ها تست شده با لینک مستقیم و زیر قیمت میباشد
اما درصورت عدم نتیجه گیری، ما تا آخرین لحظه در کنار شما خواهیم بود
موفقیت فروشگاه ما اتفاقی نیست / درگاه خرید امن، خرید مطمئن
به کانال تلگرام ما بپیوندید و از تخفیف و آموزش و فایل های رایگان با خبر شوید
بهترین تبلیغ ما ، رضایت شماست