رهبری: تئوری و عمل
مقدمه
1- در این فصل درباره تعدادی از جنبه های تئوری عملی رهبری در موقعیت کار، گفتگو خواهد شد. پس از بررسی تئوری های عمده رهبری، سبک های مختلف رهبری شرح داده می شود.
2- پیش از ارائه یک تعریف عملیاتی از «رهبری» توجه مختصری به انواع رهبران مختلفی که شناخته شدهاند و برخی مشکلات عملی ناشی از آن بی مناسب نیست. مهم ترین انواع رهبران عبارتند از:
الف- رهبر کاریزماتیک، که نفوذ او عمدتاً از شخصیتش سرچشمه می گیرد. مثل ناپلئون، هیتلر، چرچیل، بیلی گراهام و دیگزان. مشکل رهبری کاریزماتیک این است که تنها معدودی از مردم برای تبدیل همه اطرافیانشان به پیروان مشتاق، از این توانایی استثنایی برخوردارند. مساله دیگر اینکه توانایی ها یا ویژگیهای شخصی رهبر را نمی توان با آموزش به دست آورد، آموزش تنها می توانند آنها را تعدیل کند.
ب- رهبر سنتی، که مقام او از طریق وراثت تضمین شده است، مثل سلاطین، ملکهها و روسای قبایل این نیز گروه دیگری است که تنها معدودی می توانند از امتیاز آن برخوردار باشند. در دنیای کسب و کار، این فرصت استثنائی را تنها در شرکتهای کوچک خانوادگی می توان یافت.
ج- رهبر موقعیتی، که نفوذ او فقط به دلیل حضور در مکان و زمان مناسب است، مثلاً سرپیش خدمت در فیلم The Admirable Crichton ساخته جی ام باری. این نوع رهبری ماهیتاً چنان موقتی است که در دنیای صنعت و تجارت جایی ندارد. کسی مورد نظر است که بتواند نقش رهبری را در موقعیت های مختلف و در زمانی طولانی به عهده گیرد.
د- رهبر انتصاب شده، که نفوذ او مستقیماً از مقامش ناشی می شود، مثل بیشتر مدیران و سرپرستان. این نوع رهبری، رهبری بروکراتیک است که در آن قدرت مشروع از ماهیت و دامنه مقام درون سلسله مراتب سرچشمه می گیرد. در این جا مساله این است که اگر چه می توان قدرت مقام را تعریف کرد، اما صاحب مقام ممکن است به علت ضعف شخصیت، نداشتن آموزش کافی یا سایر عوامل بازدارنده، نتواند آن را به اجرا درآورد.
ه - رهبر وظیفه، که مقام خود را از طریق آنچه که انجام می دهد به دست می آورد نه از طریق آن چیزی که هست یا به او داده شده است. به سخن دیگر، رهبر وظیفه، رفتار خود را با نیازهای موقعیت سازگار می کند. به این نوع رهبری بعداً با تفصیل بیشتری پرداخته خواهدشد.
3- بنابراین رهبری چیزی فراتر از شخصیت، اتفاق یا انتصاب است. رهبری عمیقاً با رفتار پیوند دارد. رهبری ضرورتاً در کار سازمانی فرآیندی انسانی است. به عنوان یک تعریف عملیاتی می توان گفت «درگروه، رهبری فرآیند پویایی است که توسط آن، یک نفر دیگران را آنچنان تحت نفوذ و تاثیر قرار می دهد که آنها داوطلبانه در دستیابی به وظیفه های گروه، در یک موقعیت داده شده، مشارکت کنند». نکات چندی را باید در این تعریف روشن ساخت. نخست اینکه رهبری یک فرآیند پویاست و ایستا نیست. یعنی دامنه ای از سبک های رهبری بر یک «بهترین سبک» رجحان داده می شود. دوم، نقش رهبر، راهبری افراد به جانب هدف های گروه است. در گروههای غیر رسمی یا غیر ارادی، این هدفها توسط خود گروه برگزیده می شوند، ولی در گروه های رسمی هدف ها را عمدتاً مدیران عالی، که خارج از گروه هستند، تعیین می نمایند. سوم، سبک رهبری و عکس العمل گروه تا حدود بسیار زیادی توسط موقعیت مربوطه (نوع وظیفه، فشارهای خارجی و غیره) تعیین می شود.
4- تعریف رهبری چنان که گفته شد، دارای چهار عامل اصلی است که در شکل 1-24 نشان داده شده است.
رهبر
مهارت ها
دانش
شخصیت
وظیفه ها
یا
هدف ها
فرودستان
مهارت ها
انگیزش
محیط
یا
موقعیت
عوامل کلیدی عبارتند از: رهبر، وظیفه ها یا هدف ها، اعضای گروه (فرودستان) و محیط یا موقعیت. هنر رهبری، شناخت این متغیرها و پیدا کردن بهترین هماهنگی بین آنهاست که باید در پرتو کل موقعیت تجلی یابد.
دانلود رهبری: تئوری و عمل