
حل مسائل فصل 2 ریاضی پایه هفتم مدارس استعداد های درخشان
حل مسائل فصل 2 ریاضی پایه هفتم تیزهوشان
حل مسائل فصل 2 ریاضی پایه هفتم مدارس استعداد های درخشان
دانلود کتاب راهنما و حل مسائل ریاضی عمومی 1 پیام نور
رشته : زیست شناسی
براساس کتاب : جهانگیر چشم آور
شامل : خلاصه درس , پاسخ تشریحی کلیه تمرینات , نمونه سوالات امتحانی پیام نور
قیمت کتاب : 4500 تومن
قیمت با تخفیف : 4000 تومن
بدیهی است که حالتهای متعددی برای مسائل عملی بهینه سازی وجود دارد که در ابتدا، بهینه سازی چندین اندازه گیری اجرا (MOP) یا محک ، غیر قابل اجتناب است و این اندازه گیری ها ممکن است که با هم تداخل هم داشته باشند. مسائل مربوط به MOPsمی توانند استاتیکی یا دینامیکی باشند. مهمترین موضوع در حل این گونه از مسائل عبارت از مشخص کردن توابع هدف طراحی، برای اینکه خوبی (Goodness) یک حل مشخص بر آورد شود. در مسائل MOPs بجای یک حل بهینه ، یک مجموعه از حل های بهینه ( مجموعه بهینه پارتو )، بسته به وجود چند تابع هدف، رخ می دهد. بدون تنزل یکی از جوابها ، هیچ بهبودی برای هر یک از حلهای بهینه پارتو وجود ندارد. هیچ حل پارتو نمی تواند از حل دیگری بهتر باشد مگر اطلاعات بیشتری را در اختیار داشته باشیم . برای اینکه انتخاب نهایی بهتری داشته باشیم ، بهترین راه این است که تا جایی که ممکن است حلهای مختلف بهینه پارتو را بدست آوریم.
در بعضی از کاربردهای جهانی نظیر حمل ونقل باربا روباتها ، مشخص کردن مدل و طراحی کنترل کننده ها ، مسائل محیطی و نیازهای MOPs بصورت دینامیکی تغییر می کنند و برای اینگونه کاربردها ، بهینه سازی چند هدفه وابسته به زمان، نیاز است . در این گونه از مسائل ، توابع هدف مربوطه و قیود و پارامترهای مسئله یا همه اینها، ممکن است لحظه به لحظه تغییر کنند. این گونه از مسائل MOPs دینامیکی نامیده می شوند. در این حالتها ، بهینه سازی تابع باید در بازه های زمانی خیلی محدود شده انجام پذیرد.
الگوریتمهای ژنتیکی معمولا بهترین وسیله جستجو در فضاهای بزرگ در طی یک زمان قابل قبول می باشند و نیازی به تحدب، تقعر و یا پیوستگی توابع بهینه ندارند. این موضوع منجر به دامنه وسیعی از کاربردها برای این الگوریتم در مسائل بهینه سازی بزرگ درگستره های مختلف می گردد مانند تحلیل سریع تاکتیکهای جنگی برای دفاع و حلهای انعطاف پذیر برای مدیریت زنجیره ای. این انواع مسائل پیچیده معمولا شامل آشوبناکی ، اتفاقی و مسائل دینامیکی پیچیده غیر خطی می شوند. غیر ممکن است که این طیف از مسائل را بتوان با روش قدیمی الگوریتم ژنتیکی حل نمود. الگوریتمهای ژنتیکی، تحلیل مجموعه ها را بصورت موازی انجام می دهند و تشابه این حلها را توسط ترکیب آنها برجسته می کنند. این موضوع باید تذکر داده شود که از آن جا که این گونه الگوریتمها تعداد زیادی از حلها را در مجموعه های بهینه پارتو پیدا می کنند، برای حل مسائل چند هدفه بسیار خوب می باشند . به هر حال، در الگوریتم ژنتیکی ساده، پارامترهای ثابت، مستقیما اجرای الگوریتم را تحت تاثیر قرار می دهند. معمولا پارامترهای بدون آهنگ منجر به مسائل متعددی نظیر همگرایی زودرس می شوند. بنابراین تعدادی از تکنیک های سازگار یافته برای این گونه از پارامترها پیشنهاد شده است. همانند جهش احتمالاتی ، تقاطع احتمالاتی ، اندازه جمعیت [1] و ]2[ و عملکرد تقاطع ]3[.
شامل 26 صفحه فایل word قابل ویرایش
فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت) تعداد صفحه:18
مقاله آموزش و پرورش، معلم و مسائل اخلاقی جامعه
چکیده
گفتن ندارد اما نظام آموزشی به کارخانهیی میماند که اگر چه ظاهرا هدف آن «آدمسازی» عنوان شده است اما معدودند افرادی که از زیر دندانه چرخهای آن، ذهن و زبان سالم به در ببرند. این نظام به واسطه کارکردی که دارد، نه عزتنفس لازم را برای دانشآموز به ارمغان میآورد ونه احترام دیگران را در نظر او برجسته میسازد. دانشآموزان به مثابه اشیایی بهطور چند نفری در جعبههایی به نام کلاس کنار هم چیده میشوند. همکلاسیها نه همدیگر را و نه معلمشان را انتخاب نمیکنند. همنشینیها بهطور تصادفی و انتصابی است. در نتیجه فضای ارتباطی با همدیگر در یک مقطع زمانی چندماهه، اعتماد و اطمینان لازم را ندارد. در طول زمان یکسری اطلاعات به آنها آموزش داده شده و آنها ناچارند پس از مدتی همان مطالب را پردازش کنند. ارتباط و دیالوگ میان بچهها قدغن و معلم متکلم وحده است. مهمتر ازهمه، آنها به عنوان یک نیروی انسانی ذخیره تلقی میشوند که در آینده به درد جامعه خواهند خورد، پس ضمن اینکه پا روی دل و احساسشان میگذارند، باید دروسی را فرا گیرند که آموزش و پرورش فکر میکند، به درد خواهد خورد. با این وجود این فضا نمیتواند و نباید بدون قاعده و مقررات باشد و همین نقطه امیدی برای حضور به موقع اخلاق است.
تا پیش از این جامعه در سایه سار اخلاق نشسته بود و کوچهها کم و بیش به دست یکی، دو سلام فتح میشدند. ارتباط بین خانه، مدرسه، مسجد و بازار چنان قوی بود که هرچه دیده میشد، جز خیر، تعاون و همدلی نبود. شاید چون ضعف و خلأ اخلاقی محسوس نبود، نظام آموزشی نیز مسوولیتی در این باره نداشت. امروزه اما آدمی کودکی خودش را گم کرده است و درقحطی آب، هوا، اخلاق و خوبی به سختی نفس میکشد. خانوادهها دیگر کارکرد پیشین خویش را از دست دادهاند. وجود طلاق روانی میان والدین، بروز پدیده تک فرزندی،تجملگرایی، کارمضاعف بیرون از خانه، مشکلات ترافیک، دوری از پدرو مادربزرگ و سایر بستگان، تنها برخی از عوامل مخل عملکرد خانواده محسوب میشوند. برای مثال، در گذشته همه افراد خانواده برای صرف غذا دور یک سفره جمع میشدند و این باعث ایجاد و تقویت روابط میان افراد میشد ولی حالا با وجود فستفودها، این ارتباطها کم شده است. در نتیجه تنها گزینه موجود، روی آوردن به مدرسه است.
کلید واژه : آموزش و پرورش،معلم،مسائل اخلاقی جامعه
مقدمه
اهتمام به اخلاق در مدارس غیرممکن نیست اما دشوار است. آموزش اخلاقی اگرچه لازم است ولی کافی نیست. حاصل آن نظم دادن و منضبط بارآوردن است که البته عمر و دوام زیادی ندارد. بیشتر به اطاعتی منفی و مطلق میانجامد که درنتیجه فعالیت بدنی دانشآموز در مدرسه است. معمولا بسیار آموزشهای اخلاقی داده میشود که از بس عبوس و بیثبات هستند، ضمانت اجرایی خاصی ندارند. حق هم همین که اخلاق در حصار آموزشهای مدرسهیی گرفتار نماند؛ از نظر برخی دانشمندان، کودک اصول اخلاقی خود را تا سن شش سالگی کسب میکند و لذا آموزش رسمی اخلاق در مدرسه به تنهایی چندان تاثیری دراخلاقی کردن وی نخواهد داشت.
در واقع اگر آموزش اخلاقی با زیرساختهای فطری و قلبی آدمی سازگار نباشد، حاصلی جز ریا و نفاق ندارد و به آسانی، تربیت شکل ریایی به خود میگیرد واخلاق به ضد اخلاق بدل میشود. به همین جهت است که مدیران و معلمان غالبا گلهمندند که با وجود اندرزهای اخلاقی که در کتب درسی گنجانده شده و سخنانی که در خلال برنامه صبحگاهی برای بچهها ایراد میشود و با وجود اشعار و جملات جالبی که بر در و دیوار مدرسه وجود دارد، بازهم رفتارهایی مثل تقلب، دروغگویی، بینظمی، خشونت و پرخاشگری اسباب زحمتشان است. واقعیت این است که بچهها آن اندازه که تحت تاثیر رفتار و کردار بزرگترها قرار میگیرند به گفتار هرچند زیبا و اغواکننده آنها وقعی نمینهند.
دانلود مقاله با فرمت ورد و قابل ویرایش در قالب 15 صفحه
چکیده
نظام آموزشی به کارخانهیی میماند که اگر چه ظاهرا هدف آن «آدمسازی» عنوان شده است اما معدودند افرادی که از زیر دندانه چرخهای آن، ذهن و زبان سالم به در ببرند. این نظام به واسطه کارکردی که دارد، نه عزتنفس لازم را برای دانشآموز به ارمغان میآورد ونه احترام دیگران را در نظر او برجسته میسازد. دانشآموزان به مثابه اشیایی بهطور چند نفری در جعبههایی به نام کلاس کنار هم چیده میشوند. همکلاسیها نه همدیگر را و نه معلمشان را انتخاب نمیکنند. همنشینیها بهطور تصادفی و انتصابی است. در نتیجه فضای ارتباطی با همدیگر در یک مقطع زمانی چندماهه، اعتماد و اطمینان لازم را ندارد. در طول زمان یکسری اطلاعات به آنها آموزش داده شده و آنها ناچارند پس از مدتی همان مطالب را پردازش کنند. ارتباط و دیالوگ میان بچهها قدغن و معلم متکلم وحده است. مهمتر ازهمه، آنها به عنوان یک نیروی انسانی ذخیره تلقی میشوند که در آینده به درد جامعه خواهند خورد، پس ضمن اینکه پا روی دل و احساسشان میگذارند، باید دروسی را فرا گیرند که آموزش و پرورش فکر میکند، به درد خواهد خورد. با این وجود این فضا نمیتواند و نباید بدون قاعده و مقررات باشد و همین نقطه امیدی برای حضور به موقع اخلاق است. تا پیش از این جامعه در سایه سار اخلاق نشسته بود و کوچهها کم و بیش به دست یکی، دو سلام فتح میشدند. ارتباط بین خانه، مدرسه، مسجد و بازار چنان قوی بود که هرچه دیده میشد، جز خیر، تعاون و همدلی نبود. شاید چون ضعف و خلأ اخلاقی محسوس نبود، نظام آموزشی نیز مسوولیتی در این باره نداشت. امروزه اما آدمی کودکی خودش را گم کرده است و درقحطی آب، هوا، اخلاق و خوبی به سختی نفس میکشد. خانوادهها دیگر کارکرد پیشین خویش را از دست دادهاند. وجود طلاق روانی میان والدین، بروز پدیده تک فرزندی،تجملگرایی، کارمضاعف بیرون از خانه، مشکلات ترافیک، دوری از پدرو مادربزرگ و سایر بستگان، تنها برخی از عوامل مخل عملکرد خانواده محسوب میشوند. برای مثال، در گذشته همه افراد خانواده برای صرف غذا دور یک سفره جمع میشدند و این باعث ایجاد و تقویت روابط میان افراد میشد ولی حالا با وجود فستفودها، این ارتباطها کم شده است. در نتیجه تنها گزینه موجود، روی آوردن به مدرسه است.