دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
عوامل مؤثر در ایجاد مسائل و مشکلات دوره نوجوانی
- پشت سر گذاشتن دوران کودکی ، تبدیل شدن به یک فرد بالغ و از دست دادن حمایتهای بی قید و شرط والدین برای کسب احساس استقلال از یک طرف، ولذت مورد حمایت و پشتیبانی آنها بودن و همان طور کودک ماندن و بدون هیچ زحمت و دردسری همیشه مورد محبت قرار گرفتن از طرف دیگر، در نوجوان کشمکش درونی ایجاد می کند و جنگ روانی عمیقی در ذهن نوجوان به وجود می آید.
- برای کسب استقلال نوجوان علیه همه مراجع قدرت من جمله والدین طغیان می کند و به خاطر اینکه به خود و دیگران ثابت کند که بزرگ شده و واقعاً مستقل است، گاهی اوقات رفتارهایی علیه آنها از خود نشان می دهد، درگیریهای ایجاد می کند و دست به اعمالی می زند که روابط او را با آنها و سایر مراجع قدرت به شدت تیره می کند مثلاً بگو مگو می کند و با والدین به بحث و مجادله طولانی می پردازد، برخلاف خواست والدین دیر به خانه می آید، از انجام تکالیف درسی خودداری می کند، سیگار می کشد، و حتی ممکن است دست به اعمال بزهکارانه بزند.
- عدم اطمینان نسبت به بزرگسالانی که تاکنون به عنوان الگوی همانند سازی بودند و از رفتار و کردارشان تقلید می شد، با شروع دورة نوجوانی در نوجوان ایجاد می شود. در این مرحله نوجوان به گفته های بزرگسالان و به خصوص والدین اعتماد ندارد و این خود ممکن است موجب ایجاد احساس «دوسوگرایی عاطفی» در وی شود، چون هم باید آنها را دوست داشتن و به آنها نزدیک شد و از آنها الگوبرداری کرد و همانند آنها شد، و هم باید از آنان به عنوان تصاویر قدرت (دشمن) دور شد و به آنها اعتماد نکرد.
- یکی از مسائل مهمی که نوجوان با آن رو به رو می شود، مسأله تشکیل هویت فردی است و این بدان معنی است که سؤالهای متعددی درباره مفهوم زندگی و نقش او در این زندگی، مفهوم مرگ و زندگی پس از مرگ و به طور کلی سؤالهایی نظیر من کیستم و به کجا می روم ذهن او را به خود مشغول می کند که باید به آنها پاسخ دهد. جستجوی هویت شخصی متضمن این است که نوجوان تشخیص دهد برای او چه چیزهایی مهم وچه کارهایی ارزشمند است ونیز متضمن تنظیم معیارهایی است که وی بر اساس آنها بتواند رفتار خود و دیگران را هدایت کند. برخی ازجوانان در تلاش برای کسب هویت شخصی پس از یک دورة آزمایش و کند و کاو درونی، متعهدانه به هدفی در زندگی دل می بندند و در راه نیل به آن گام بر می دارند و برخی دیگر در بحران هویت دست و پا می زنند و در نهایت هویتی انحرافی بر می گزینند . هویتی که مغایر با ارزشهای جامعه ای است که در آن زندگی می کنند و این خود زمینه ساز بسیاری از مسائل و مشکلات آتی آنها خواهد شد.
- رشد و نمو غدد داخلی و ترشحات هورمونهای جنسی به نوجوان امکان برقراری روابط جنسی می دهد و انگیزه و کشش جنسی نسبت به غیر هم جنس در او ایجاد می شود، و از طرفی نخستین برخورد نوجوان با جنس مخالف اغلب با ترس و پریشانی خاطر همراه است تمایل جنسی در دورة بلوغ با خصوصیات اساسی یک غریزه ظاهر می شود، به عبارت دیگر به صورت نیروی محرکی است که ناخودآگاه متوجه محبت معینی است . جوان تازه بالغ نیاز جدید و مبهم و تمایلات قوی و نامعلومی را احساس می کند که او را از جلدش خارج می کند و به سوی جنس مخالف می کشاند. کار غریزه جنسی کاملاٌ زیرزمینی است و جهت یابی آن کورمال کورمال انجام می شود و در افراد محبوب و کمرو نوعی اضطراب و گیجی ایجاد می کند. گسترش زیاد تمایلات جنسی در دوره بلوغ سبب نیازمندیهای بیولوژیک جدید می شود. به همین جهت تغییراتی در ارگانیسم ایجاد و رابطه نوجوان را با دنیای خارج و نسبت به فعالیت شدید عصبی آماده می کند. تحمل تحریکات جنسی شدید و عدم امکان ارضای این تمایلات فشار روحی بسیاری را به نوجوانانی وارد می کند. نوجوان می خواهد این همه انرژی و نیرویی را که در او به وجود آمده و موجب هیجان او شده است. در جایی آزمایش کند، اما در عین حال نگران عواقب آن نیز هست. همچنین تمایلات جنسی خود را باید با فرهنگ ، آداب و رسوم و مذهب نیز تطیق دهد، زیرا که جوامع، فرهنگها و مذاهب مختلف برداشتهای گوناگونی از مسائل جنسی دارند و ممکن است نوجوان هنوز آمادگی این تطبیق را نداشته باشد، به خصوص اگر بلوغ زودرس هم وجود داشته باشد. نوجوانان بدون راهنمایی جدی و مؤثر یا آموزش برای کنترل، تسلط و موفقیت در توانایی های جنسی در میان نوجوانان با شدت و ضعف بروز می کند و اختلاف میان کششها و تمایلات جنسی آنان به صورتهای مختلف از جمله مقاربت جنسی، استمناء و همچنین بازی بروز می کند. تضاد و عوض شدن انتظارات نسبت به رفتار متناسب جنسی و فشارهای ناشی از بحرانها، هر یک به سهم خود به وجود آورندة مشکلاتی برای ایفای نقش درست در روابط جنسی نوجوانان بوده است.
- نقایص بدنی ، آسیبهای روانی و همچنین ناکامیها و موانعی که در برابر آرزوها و خواستهای نوجوان وجوان به وجود می آید نیز احساس نگرانی را در وی ایجاد می کند. ضمناًٌ وقتی نوجوان یا جوان با موقعیتهای جدید و مسائل تازه ای رو به رو به علت عدم آشنایی و عدم آمادگی در چگونگی برخورد با آنها از حل آن مسائل عاجز می شود، گاهی در خود احساس بی کفایتی و حقارت می کند که خود باعث اضطراب وی می شود.
- نقایص تربیتی و آموزشی د رخانواده و مراکز تربیتی (شبانه روزی) ، درگیرهای و نزاعهای پدر و مادر با یکدیگر و یا با فرزندان ، محرومیتهای شدید مالی و کنترل بیش از حد والدین و مراقبتهای افراطی و یا بر عکس آزاد گذاشتن بیش از حد و رها کردن نوجوان به حال خود نیز مسائل و مشکلاتی را برای وی ایجاد خواهد کرد.
- اوضاع و احوال اقتصادی – اجتماعی و بی ثباتی جامعه، جنگ بیکاری ، کمبود امکانات تفریح و سرگرمی نیز از عوامل مشکل زا خواهد بود.[1]
چگونگی رفتار با نوجوانان و جوانان
به طور کلی باید دانست که نیازها، مسائل و مشکلات روانی – اجتماعی این دوره سنی، بدون در نظر گرفتن شرایط خاص خود قابل مقایسه با مقاطع سنی دیگر انسان نیست. از سوی دیگر محدودیتها و تنگناهای مختلفی هم در زمینه پاسخ گویی به این نیازها و حل و رفع این مسائل و مشکلات وجود دارد که باید بدان توجه بسیار شود و هر چه زودتر با همیاری والدین ، مربیان، و مسئولان رده اول امور آموزش و پرورش کشور چاره اندیشی مؤثر شود. نوجوانان در این مرحله سنی هرگز زیر بار فشار و زور نمی روند.
هر گونه سختگیری که توسط مسئولان و بزرگترهایشان درباره آنها به کار برده شود اگر در همان لحظه رویارویی واکنشهای تندی را از خود نشان ندهند و یا قادر به ابزار آن نباشد، به محض خروج از میدان جریان و مکان، همان کارها را بار دیگر با شدت بیشتری انجام می دهند و مشکلات خود و جامعه را پیچیده تر می کنند.
مگر اینکه با آموزشهای لازم و برنامه های سودمند فراگیر، ضمن فراهم کردن امکانات پژوهشی در جهت کنکاش و تلاش هر چه بیشتر جوانان به ترتیبی که به شخصیت و اعتبار شخصی و به رشد عقلی و روانی و همچنین به رشد اجتماعی و فرهنگی آنها خللی وارد نیاورد. موجبات خروج بار اضافی انرژی و تخلیه روانی آنها را فراهم کنیم و سرانجام آنان را با هدفهای والای اجتماعی و روانی جامعه سازگار کنیم تا بتوان به یک جامعه سالم با افراد سالم دست پیدا کرد.[2]
اهداف طرح تحقیق
وجه تمایز انسان با حیوان نیروی اندیشة او است و بدین لحاظ اجداد ما به کمک مغز اندیشمند خود تضادها و تناقضات را از پیش روی برداشتند و از سایر حیوانات که فاقد نیروی اندیشه بودند، پیشی جستند. زندگی بشر سراسر دشواری است. برای حل مشکلات باید ذهن را به کار گرفت تا نیروی عقل پرورش یابد. افرادی که قدرت حل مشکلات بیشتری را دارند موفق ترند. هر قدر تعداد این گونه افراد در اجتماعی افزونتر شود، آن اجتماع از سعادت و سلامت بیشتری برخوردار خواهد شد. برای رسیدن به یک جامعه مطلوب باید از کوچکترین و مهمترین مجموعه، یعنی از خانواده آغاز کرد. والدین که خود پایه گذار اجتماعی فردا هستند، اگر ندانند و نتوانند با مسائل ومشکلات کنار آیند، چگونه می خواهند شیوه رویارویی با دشواری ها را به فرزندانشان بیاموزند.
مرحله بلوغ، دورانی است که برای هر خانواده ای دشواریها و مشکلات خاص خود را به همراه دارد این فرایند هم برای نوجوانان و هم برای والدین سراسر جوش و خروش است. پدران و مادران باید برای حل مشکلات ناشی از این بحران، آگاهیهای خود را هر چه بیشتر افزایش دهند. مسیر زندگی کودک از تعادل و توان قابل ملاحظه ای برخوردار است و روند کاملاً آرامی را طی می کند، حال آن که این آرامش دردوران بلوغ دستخوش دگرگونیهای شدید می شود، آرامش جای خود را به ناراحتی و اضطراب می دهد. با شروع فرایند بلوغ دوره ای از ناملایمات ، مشکلات و تناقضات آغاز می شود که تضعیف و تسکین آن بسیار مشکل است . بلوغ نه تنها رویدادی بیولوژیکی است، بلکه دگرگونیهای شیمیایی ، تمام ترکیبات بدن را دستخوش تغییرات اساسی می کند و شکلهای جدید پدید می آورد.
از طرف دیگر بلوغ یک انقلاب روانی نیز هست. شخصیت نوجوان در تلاش کسب آزادی و رهایی از وابستگیهای گذشته و گام نهادن در روابط اجتماعی و عاطفی وروانی بزرگسالان است. رشد سریع و ناهماهنگ اندامها، افزایش سریع قد و وزن نوجوان به هیچ عنوان موجب پذیرفته شدن وی در اجتماع بزرگسالان نیست. شکاف بین رشد جسمی و اجتماعی به تدریج عمیقتر می شودو همین امر موجب بروز مشکلات بی شمار است. در این شرایط ناراحتیهای عمومی عصبی افزاش می یابد. لجاجت و عدم ثبات عاطفی از ویژگیهای دوران بلوغ است. در دوران نوجوان احساساتی گنگ و ناشناخته جایگزین می شود و او گاه به طرز اغراق آمیزی خود را بدبخت ترین فردی روی زمین می پندارد. از همین روست که مناسبات او با خانواده دچار اختلال می شود. نوجوان علیرغم بی نیازی ظاهری به راهنمایی و مواظبت شدیداً نیازمند است. والدین که در تمام مراحل رشد فرزندشان نقش بسیار مهمی دارند، قادرند در این دوران حساس نوجوان را از ناکامیها و سرگردانی ها برهانند. کلید اصلی حل این معضلات در عشق حقیقی به فرزندان و آگاهی از شیوة برخورد با نوجوانان در مراحل بحرانی است.
اریک فروم روان شناس معروف در تئوری خود موسوم به «اخلاق انسان دوستی» معتقد است که به منظور بهتر پرورش دادن خصوصیات انسانی، که در نهاد همگان وجود دارد، باید هر چه بیشتر از مواهب زندگی بهره مند شد. بدون عشق به خود، مهمترین اصل محبت پرورش یافتن خصوصیات انسانی بی نتیجه می ماند. اگر دوست داشتن همنوعان فضیلت است، پس دوست داشتن و عشق به خود نیز باید فضیلت باشد. در دیدگاه او فضیلت و پرهیزگاری یعنی مسئولیتی که فرد در برابر هستی خود احساس می کند. فردی که قادر است عشق بورزد و عشق ورزیش با بارآوری و خلاقیت همراه است بدون شک خود را نیز دوست دارد.
پس بنابراین ، هدف از این پژوهش این است که در دوران نوجوانی تغییرات مشهودی در عملکرد زیستی، شخصیتی، اجتماعی ، روانی، عاطفی، جسمانی ، دوستان، همسالان، دوست داشتن، عشق ورزیدن، محبت کردن، خانواده و غیره ایجاد می شود. در نتیجه برای فهم ماهیت این تغییرات به خصوص مشکلات روانی – اجتماعی نوجوانان دست به این پژوهش زدم.
طرح سؤال پژوهشی
- نوجوانان تحت سرپرستی بهزیستی در مقایسه با نوجوانان تحت سرپرستی خانواده خود، چه مسائل و مشکلات روانی – اجتماعی دارند؟
- آیا نوجوانان تحت سرپرستی بهزیستی در مقایسه با نوجوانان تحت سرپرستی خانواده از خودپنداری منفی تری برخوردارند؟
- آیا نوجوانان تحت سرپرستی بهزیستی در مقایسه با نوجوانان تحت سرپرستی خانواده از عزت نفس کمتری برخودارند؟
- آیا نوجوانان تحت سرپرستی بهزیستی در مقایسه با نوجوانان تحت سرپرستی خانواده خود را کمتر قبول دارند؟
- آیا نوجوانان تحت سرپرستی بهزیستی در مقایسه با نوجوانان تحت سرپرستی خانواده از پرخاشگری بیشتری برخوردارند؟
فرضیه های تحقیق
(یک سویه): مسائل و مشکلات روانی – اجتماعی نوجوانان تحت سرپرستی بهزیستی نسبت به نوجوانان تحت سرپرستی خانواده بیشتر است؟
(دوسویه):
HO1 : بین خودپنداری نوجوانان تحت سرپرستی بهزیستی نسبت به نوجوانان تحت سرپرستی خانواده تفاوت وجود ندارد.
HA1: بین خودپنداری نوجوانان تحت سرپرستی بهزیستی نسبت به نوجوانانت تحت سرپرستی خانواده تفاوت وجود دارد.
HO2 بین عزت نفس نوجوانان تحت سرپرستی بهزیستی نسبت به نوجوانانت تحت سرپرستی خانواده تفاوت وجود ندارد.
HA2 : بین عزت نفس نوجوانان تحت سرپرستی بهزیستی نسبت به نوجوانانت تحت سرپرستی خانواده تفاوت وجود ندارد.
HO3 : بین پرخاشگری نوجوانان تحت سرپرستی بهزیستی نسبت به نوجوانان تحت سرپرستی خانواده تفاوت وجودندارد.
HA3: بین پرخاشگری نوجوانان تحت سرپرستی بهزیستی نسبت به نوجوانانت تحت سرپرستی خانواده تفاوت وجود دارد.