نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پکیج درس 11 هدیه: عید مسلمانان

اختصاصی از نیک فایل پکیج درس 11 هدیه: عید مسلمانان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پکیج درس 11 هدیه: عید مسلمانان حاوی طرح درس (یک صفحه عکس ) ، راهنمای تدریس 1 صفحه ورد ، محتوای آموزشی پاور پوینت  و جدول ارزشیابی است.


دانلود با لینک مستقیم


پکیج درس 11 هدیه: عید مسلمانان

دانلود تحقیق مسجد الحرام قبله

اختصاصی از نیک فایل دانلود تحقیق مسجد الحرام قبله دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 2

 

مسجد الحرام قبله‌گاه مسلمانان بعد از ماجرای تغییر قبله است و در شهر مکه در کشور عربستان سعودی قرار دارد. بنابر آموزه‌های اسلام هر انسان و موجود زنده‌ای که وارد آن شود ایمن است و نباید به او آسیب رسانده شود. (تصویر ماهواره ای)

در صدر اسلام، مسجدالحرام بسیار کوچک بود. نخستین بار خلیفه دوم، عمر بن خطاب دستور داد خانه‌هایی بخرند و بر مساحت مسجد بیافزایند. تا آن زمان، به دور مسجد دیوار نبود. عمر دستور داد دور مسجد دیواری نیز بکشند. خلیفه سوم، عثمان برای مسجد رواق ساخت و بدین گونه قسمت‌هایی از مسجد سر پوشیده شد. پس از آن ولید مسجد را به زیبایی بازسازی کرد و ناودان کعبه را با طلا ساخت. از آن زمان تاکنون بارها مسجدالحرام گسترش یافته‌است.

به کعبه، خانه خدا، بیت الله الحرام، بیت العتیق و بیت الحرم نیز می‌گویند. دلیل نامگذاری کعبه به بیت الحرام این است که خداوند ورود مشرکان را به این مکان مقدس حرام و ممنوع فرموده است. بیت الله الحرام در شهر مکه قرار دارد و در تاریخ، مورد احترام همگان بوده است. بنا بر آیاتی از قرآن و روایات معصومان علیهم السلام خانه کعبه نخستین و مقدس‌ترین بنا و اولین مسجدی است که بر روی زمین ساخته شده است. در احادیث آمده است که در آغاز آفرینش سراسر زمین را آب فرا گرفته بود و نخستین خشکی که آفریده شد زمین زیر کعبه بود که خشکی‌های دیگر از آن گسترده گشت. بر اساس روایات اسلامی، کعبه را ابتدا حضرت آدم ساخت و سپس حضرت ابراهیم علیه السلام به کمک پسرش اسماعیل علیه السلام تعمیر و بازسازی کرد. کعبه در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم و قبل از بعثت، به دست قریش و با همکاری رسول خدا، بر اساس بنای اولیه ابراهیم علیه السلام، دوباره بازسازی شد.

خداوند کعبه و اطراف آن را «حرم» قرار داده است؛ یعنی مقدس شمرده و ارتکاب گناه و قتل و شکار و تجاوز به جان و مال مردم و جنگ و دزدی و راهزنی و ... را در آن جایز ندانسته است. وقتی مجرمی به آنجا پناه ببرد کسی حق مواخذه او را ندارد. واقعه مهمی که در دوران عبدالمطلب، سرپرست و تولیت کعبه، رخ داد، نجات معجزه آسای آن از ویرانی به دست سپاه ابرهه و اصحاب فیل بود. دومین حادثه مهم، تولد امیر مؤمنان علی علیه السلام در آن بود. مقارن با ظهور اسلام، صدها بت فلزی و چوبی و سفالی در شکل‌های گوناگون در داخل و بیرون و بر روی دیوارها و سقف کعبه بود، اما در روز فتح مکه که در رمضان سال هشتم هجری رخ داد، رسول خدا وارد کعبه شد و همه بت‌ها را از بین برد. ساختمان کعبه به شکل مربع مستطیل و دارای چهار ضلع است که هر ضلع آن را رُکن می‌نامند. به مجموع چهار ضلع ارکان کعبه می‌گویند که سه رکن آن چنین نام دارند: رکن یمانی، رکن شامی و رکن عراقی. ساختمان کعبه 85 / 14 متر ارتفاع دارد، طولش 58 / 11 و عرضش 22 / 10 متر است. بنای کعبه از سنگ‌های سیاه و سختی ساخته شده است که پرده سیاهی بر روی آن قرار دارد. می گویند نخستین بار حضرت اسماعیل علیه السلام پرده ای بر کعبه کشید و بعدها قریش نیز چنین کردند و پرده‌داری، منصبی ویژه برای آنان محسوب می‌شد. اکنون نیز آن پرده به صورتی خاص بافته و بر روی کعبه نهاده می‌شود.

این بنای شریف بخش‌های دیگری هم دارد؛ همچون حجر الاسود، ملتزم، مستجار، حطیم و حجر اسماعیل. در نزدیکی آن نیز مقام ابراهیم و چاه زمزم واقع است.

گفتنی است تولیت و مناصب کعبه هنوز باقی است.

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق مسجد الحرام قبله

دانلود مقاله کامل درباره علل پیشروی مسلمانان در ایران و شکست سلسله ساسانیان

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله کامل درباره علل پیشروی مسلمانان در ایران و شکست سلسله ساسانیان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره علل پیشروی مسلمانان در ایران و شکست سلسله ساسانیان


دانلود مقاله کامل درباره علل پیشروی مسلمانان در ایران و شکست سلسله ساسانیان

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :29

 

بخشی از متن مقاله

علل پیشروی مسلمانان در ایران و شکست   ساسانیان

  • مقدمه
  • همانگونه که بنای یک ساختمان عظیم مستلزم پایه های سترگ و ستون های محکمی است بنای هر شاهنشاهی و حکومتی بر ستون های قابل اتکایی استوار است. در بررسی علل انقراض سلسله ساسانی ابتدا باید معین گرداند که پایه های شکل گیری این نظام سیاسی چه بود و این پایه ها و مایه ها در طول سالیان چه مسیری را گذرانده و چه آسیب هایی را پشت سر گذاشته که سرانجام سنگینی تنه عظیم خود را تاب نیاورده و به سراشیبی سقوط افتاده است.
  • در خصوص ظهور و سقوط حکومت ها یک نظریه عمومی وجود دارد که ابن خلدون آن را به خوبی تشریح کرده و از نظر نگارنده بسیار قابل اعتنا می باشد.
  • به نظر ابن خلدون نبرد و تنازع میان دو شیوه اساسی معیشت بادیه¬نشینی و یکجانشینی ریشه تحولات تاریخی و پیدایش و استقرار دولت و طبقه حاکم بشمار می¬آید. چنانکه می¬گوید: «زندگی بادیه¬نشینی کهن¬تر و پیشتر از زندگی شهرنشین است و بادیه¬نشینی به منزله گهواره اجتماع و تمدن است و اساس تشکیل شهرها و جمعیت آنها از بادیه¬نشینان بوجود آمده است.» [1]
  • مضمون نظریه وی این است که در حالیکه طوایف دامدار و صحرانشین در جستجوی مرتع در حرکت هستند مردم یکجانشین در روستاها و شهرها سکونت گزیده¬اند. در شرایط سکونت در یک محل فساد و تن-آسانی و تجمل¬پرستی و تنزل اخلاق اجتماعی توسعه یافته و موجب تباهی می¬شود در اثر همین رخوت و سستی مردم دلاور و جنگ¬جوی قبایل بر شهرنشینان غلبه می¬یابند و خود آنها نیز سرانجام به تن¬آسانی و تجمل روی آورده و مغلوب و مقهور طوایف صحراگرد می¬شوند.
  • در واقع نیروی این اقوام صحراگرد و دلاور بازوی نظامی این سرزمین به حساب می¬آمد که با نام¬های گوناگون همچون «مادها، هخامنشیان، سلوکیه، پارت¬ها، ساسانیان، اعراب مسلمان، ترکان غزنوی، ترکان سلجوقی، ایلخانان مغول، ترکان تیموری، ترکمن¬های صفوی، پارسیان زند و ترکمن¬های قاجار» [2] در پهنه سرزمین ایران آشکار شده و بترتیب جای خود را به دیگری دادند.
  • از سویی دیگر شاهنشاهی¬های ایران از یک روند ظهور و سقوط خاص خود نیز پیروی می¬کنند که شاید ویژگی بسیاری از حکومت¬های سلطنتی باشد. برای روشن¬تر شدن این نظر حکومت هخامنشیان را به عنوان نمونه بررسی می¬کنیم.
  • با ظهور کورش و مبارزات و جنگ¬های مشهورش بنای یک حکومت و امپراطوری عظیم در فلات ایران شکل می¬گیرد. امپراطوری که نه تنها تمام حوزه فرهنگی ایران را در سیطره خود می¬گیرد بلکه سرزمین¬های وسیعی چون مصر، یونان و ... را زیر چتر خود قرار می¬دهد.
  • معمولا بنای اولیه چنین حکومت¬هایی چنان استوار است که چند پادشاه بعد از بنیانگذار و نخستین شاه مقتدر با دشواری زیادی روبرو نمی¬شوند.
  • بنای مستحکم کوروش در زمان کمبوجیه، داریوش کبیر با همان قوت و قدرت پایدار می¬ماند همین استحکام حتی در زمان خشایارشاه نیز با وجود دراز دستی¬های وی برقرار است؛ اما فتور و سستی و علائم اولیه زوال در زمان شاهان بعدی نمودار می¬شود.
  • بعد از این مانند بسیاری از شاهنشاهی¬های ایرانی قدرت جنگاوری در شاهان دیگر کمتر می¬شود تا جایی که همچون گرگ پیری که در سنین کهنسالی به مکر و چاره¬اندیشی روی می¬آورد به «سربازان طلایی» خود روی می¬آوردند مثلا بجای روبه¬رو شدن با یونان می¬کوشند با اختلاف¬افکنی بین آتن و اسپارت مانع از وحدت یونان شده و در نتیجه از نگاه و درازدستی آنها به قلمرو خود جلوگیری نمایند.
  • اما این ترفند هم تا جایی کاربرد دارد که آرمان¬های بلندپروازانه، جنگاوری و انتقام¬جویی سردار مقدونیه مطرح نباشد. بعد از این می¬بینیم هخامنشیان نیز پایه¬های رفیع حکومت خود را در اثر سستی، فساد و تسویه حساب¬های خونین برای رسیدن به سلطنت، حذف همه شاهزادگان و نخبگان سیاسی و اقتدارطلبی گروههای مختلف قدرت و نیز کم شدن روحیه جنگاوری فرو افتاده می¬بینند. ویژگی که وجه مشترک بسیاری از شاهنشاهی¬های ایران محسوب می¬گردد. همین اتفاق در اکثر سلسله¬های بعدی ظهور و سقوط یافته یعنی اشکانی، ساسانی و حتی سلسله¬های معاصر یعنی صفویه، افشاریه، زندیه و قاجار مشاهده می¬شود.
  • اقدامی که جانشینان شاه اسماعیل به خصوص شاه عباس اول و شاهان قبل و بعد وی انجام می¬دهند بسیار حائز اهمیت است، یعنی کشتن هر کس که به نوعی خطری احتمالی برای شاهنشاه داشته باشد مباح است حتی اگر آن شخص فرزند و جگرگوشه بی¬گناه وی باشد؛ اگر هم شاهزاده¬ای زنده می¬ماند مجبور بود با زنان حرمسرا و خواجه¬سرایان زندگی کند.
  • بدین ترتیب حکومت و شاهنشاهی از نخبگان سیاسی و شاهزادگان جنگاور و مقتدر خالی می¬شود و افراد ضعیف النفس هم که عمدا در حرمسرا پرورش یافته اند دیگر به کار حکومت و مدیریت کلان کشور بزرگی چون ایران نمی آیند.
  • اما ظهور و سقوط ساسانیان علاوه بر این که از همین نظریه های عمومی پیروی می¬کند دارای مشخصه خاص خود نیز هست چرا که برای نخستین بار یک شاهنشاهی در ایران بنا می شود که ستون¬های نگاهدارنده آن با سلسله های قبل متفاوت است.
  • سخن و عقیده نگارنده این است که این پایه¬های رفیع در مسیر چهارصد ساله ساسانیان دچار فسادها و آسیب¬هایی می¬شود که کم¬کم با قدرت¬یابی عوامل خارجی دچار زوال تدریجی می¬شود. اما این ستون¬ها چنان قوی بوده که بعد از حمله اعراب این شاهنشاهی و عناصر مهم آن بسیار آرام و تدریجی فرو می¬ریزد چرا که از زمان حمله اعراب و تسخیر تیسفون پایتخت ایران و شکست بزرگ نهاوند و نیز مرگ یزدگرد در مرو بیش از دو دهه طول می¬کشد.
  • شکی نیست که ماهیت و شعارهای دینی نهفته در آئین اسلام خود در این روند زوال موثر بوده است. این ماهیت دین اسلام علاوه بر آن که در خود اعراب چنان شجاعتی ایجاد می¬کند که مفهوم ترس از مرگ را از بین می¬برد، از طرفی دیگر شعارهای برابری طلبانه و انسانی آن را در برابر دین سیاسی شده زرتشتی که سخت¬گیریهای روحانیون آن قرون وسطایی واقعی را برای اندیشه¬های سترگ ایرانیان ترسیم کرده بود، دارای جذابیتی خاص نیز می‌شود.

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره علل پیشروی مسلمانان در ایران و شکست سلسله ساسانیان

دانلود مقاله کامل درباره کتاب سوزی ایران و مصر به وسیله مسلمانان

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله کامل درباره کتاب سوزی ایران و مصر به وسیله مسلمانان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره کتاب سوزی ایران و مصر به وسیله مسلمانان


دانلود مقاله کامل درباره کتاب سوزی ایران و مصر به وسیله مسلمانان

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :14

 

بخشی از متن مقاله

کتاب سوزی ایران و مصر

از جمله مسایل لازم است «روابط اسلام و ایران مطرح شود مسئله کتاب سوزی در ایران بوسیله مسلمین فاتح ایران است. در حدود نیم قرن است که بطور جدی روی این مسئله تبلیغ می شود.

اگر این حادثه، واقعیت تاریخی داشته باشد و مسلمین کتابخانه یا کتابخانه های ایران یا مصر را به آتش کشیده باشند جای این است که گفته شود اسلام ماهیتی ویرانگر داشته نه سازنده،‌ حداقل باید گفته شود که اسلام هرچند سازنده تمدن فرهنگی بوده است اما ویرانگر تمدن ها و فرهنگ هایی نیز بوده است. پس در برابر خدماتی که به ایران کرده زیان هایی نیز وارد کرده است و اگر در نظری «موهبت» بوده از نظر دیگر «فاجعه» بوده است.

چند سال پیش یک شماره نو مجله «تندرست» که صرفاً یک مجله پزشکی است به دستم رسید. در آن جا خلاصه سخن رانی یکی از پزشکان بنام ایران در یکی از دانشگاه های غرب درج شده بود. در آن سخن رانی پس از آنکه به مضمون اشعار معروف سعدی «بنی آدم اعضای یکدیگرند» به سخنان خود چنین ادامه داده بود:

«یونان قدیم مهد تمدن بوده است فلاسفه و دانشمندان بزرگ مانند سقراط و … داشته ولی آنچه بتوان به دانشگاه امروزی تشبیه کرد در واقع همان است که خسرو پادشاه ساسانی تأسیس کرد و در شوش پایتخت ایران آن روز دارالعلم بزرگی به نام «گندی شاپور» … این دانشگاه سال ها دوام داشت تا اینکه در زمان حمله اعراب به ایران مانند سایر مؤسسات ما از میان رفت. و با آنکه دین مقدس اسلام صراحتاً تأکید کرده است که علم را،‌حتی اگر در چین باشد، باید بدست آورد، فاتحین عرب بر خلاف دستور صریح پیامبر اسلام حتی کتابخانه ملی ایران را آتش زدند و تمام تأسیسات علمی ما را بر باد دادند و از آن تاریخ تا مدت دو قرن ایران تحت نفوذ اعراب باقی ماند» (جمله تندرست، سال 24 ، شماره 2)

در پاسخ این پزشک محترم که چنین قاطعانه در یک مجمع پزشکی جهانی که علی القاعده اطلاعات تاریخی آنها هم از ایشان بیشتر نبوده اظهار داشته، عرض می کنیم:

اولا، بعد از دوره یونان و قبل از تأسیس دانشگاه «گندی شاپور» در ایران،‌دانشگاه عظیم «اسکندریه» بوده که با دانشگاه گندی شاپور طرف قیاس نبوده است. مسلمین که از قرن دوم هجری و بلکه اندکی هم در قرن اول هجری به نقل علم خارجی به زبان عربی پرداختند به مقیاس زیادی از آثار اسکندرانی استفاده کردند تفضیل آن را از کتب مربوطه می توان به دست آورد.

ثانیاً دانشگاه گندی شاپور که بیشتر یک مرکز پزشکی بوده ، کوچکترین آسیبی از ناحیه اعراب فاتح ندید و به حیات خود تا قرن سوم و چهارم هجری ادامه داد. پس از آنکه حوزه عظیم «بغداد» تأسیس شد دانشگاه گندی شاپور تحت الشعاع واقع شد و تدریجاً از بین رفت، خلفای عباسی پیش از آنکه بغداد دارالعلم بشود، از وجود منجمین و پزشکان همین گندی شاپور در دربار خود استفاده می کردند. «ابن ماسویه» ها و «بختیشوع» ها در قرن دوم و سوم هجری فارغ التحصیل همین دانشگاه بودند. پس ادعای اینکه دانشگاه گندی شاپور بدست اعراب فاتح از میان رفت، کاملا از روی بی اطلاعی است.

ثالثاً دانشگاه گندی شاپور را علمای مسیحی که از لحاظ مذهب و نژاد به حوزه روم (انطاکیه) وابستگی داشتند اداره می کردند. روح این دانشگاه مسیحی رومی بود و نه زرتشتی ایرانی. البته این دانشگاه از نظر جغرافیایی و از نظر سیاسی و مدنی جزء ایران و وابسته به ایران بود ولی روحی که این دانشگاه را بوجود آورده بود روح دیگری بود که از وابستگی اولیاء این دانشگاه به حوزه های غیرزرتشتی و خارج از ایران سرچشمه می گرفت. هم چنان که برخی مراکز علمی دیگر در ماوراءالنهر بوده که تحت تأثیر و نفوذ بودائیان ایجاد شده بود. البته روح ملت ایران یک روح علمی بوده است، ولی رژیم موبدی حاکم بر ایران در دوره ساسانی رژیمی ضدعلمی بوده و تا هر جا که این روح حاکم بود مانع رشد علوم بوده است به همین دلیل در جنوب غربی و شمال شرقی ایران که از نفوذ روح مذهبی موبدی به دور بوده است مدرسه و انواع علوم وجود داشته است و در سایر جاها که این روح حاکم بوده درخت علم رشدی نداشته است.

رابعاً این پزشک محترم که مانند عده ای دیگر طوطی وار می گویند «فاتحین عرب کتابخانه ملی ما را آتش زدند و تمام تأسیسات علمی ما را بر باد دادند» بهتر بود تعیین می فرمودند که آن کتابخانه ملی در کجا بوده؟ در همدان بوده؟ در اصفهان بوده؟ در شیراز بوده؟ در آذربایجان بوده؟ در نیشابور بوده؟ در تیسفون بوده؟‌در آسمان بوده؟ در زیرزمین بوده؟ در کجا بوده؟ چگونه است که ایشان و کسانی دیگر مانند ایشان که این جمله ها را تکرار می فرمایند، از کتابخانه ای که ملی بوده و به آتش کشیده شده اطلاع دادند، اما از محل آن بی اطلاع هستند.

نه تنها در هیچ مدرکی چنین مطلبی ذکر نشده و با وجود اینکه جزئیات حوادث فتوحات اسلامی در ایران و روم ضبط شده نامی از کتابخانه ای در ایران اعم از اینکه به آتش کشیده باشند و یا به آتش کشیده نشده باشند، در هیچ مدرک تاریخی وجود ندارد، بلکه مدارک خلاف آن را ثابت می کند. مدارک می گویند که در حوزه زرتشتی علاقه ای به علم و کتابت نبوده است. جا خط ، هر چند عرب است تعصب عربی ندارد به دلیل اینکه علیه عرب زیاد نوشته است و ما عن قریب از او مثل خواهیم کرد وی در کتاب «المحاسن و الاضداد» می گوید: «ایرانیان علاقه زیادی به نوشتن کتاب نداشتند بیشتر به ساختمان علاقه مند بودند» . کتاب «تمدن ایرانی » به قلم جمعی از خاورشناسان (ص 187) تصریح می کند به عدم رواج نوشتن در مذهب زرتشت در عهد ساسانی. محققان اتفاق نظر دارند که حتی تکثیر نسخ اوستا ممنوع و محدود بود ظاهراً وقتی اسکندر به ایران حمله کرد از اوستا دو نسخه بیشتر وجود نداشته است که یکی در استخر بوده و بوسیله اسکندر سوزانده شده است.

بدون شک در ایران ساسانی آثار علمی و ادبی کمابیش بوده است. بسیاری از آن ها در دوره اسلامی به عربی ترجمه شد و باقی ماند و بدون شک بسیاری از آن آثار علمی و ادبی از بین رفته است. ولی نه به علت کتاب سوزی یا حادثه ای از این قبیل بلکه به این علت طبیعی و عادی که هر گاه تحولی در فکر و اندیشه مردم پدید آید و فرهنگی به فرهنگ دیگری هجوم آورد و افکار و اذهان را به خود متوجه سازد به نحو افراط و زیانبار فرهنگ کهن مورد بی مهری و بی توجهی واقع می گردد و آثار علمی و ادبی متعلق به آن فرهنگ در اثر بی توجهی و بی علاقگی مردم تدریجاً از بین می رود.

اینکه با حمله یک یورشگر آثار علمی زبانی به کلی از میان برود و مردم یکسره به حالت ؟؟ بی سوادی و بی خبری از تاریخ گذشته شان برآیند ویژه زبان های محدود محلی است. بدیهی است که هرگز یک زبان محدود و محلی نمی تواند به صورت یک زبان علمی درآید و کتابخانه ای حاوی انواع کتب پزشکی، ریاضی، طبیعی، نجومی ، ادبی و مذهبی به آن زبان تشکیل شود.

اگر زبانی به آن حد از وسعت برسد که بتواند کتابخانه از انواع علوم تشکیل دهد، با یک یورش، مردمش یکباره تبدیل به مردمی امی نمی گردند. حمله ای از حمله مغول وحشتناک تر نبوده است. قتل عام به معنی حقیقی در حمله مغول رخ نمود. کتاب ها و کتابخانه ها طعمه آتش گردید ولی هرگز این حمله وحشتناک نتوانست آثار علمی به زبان عربی و فارسی را به کلی از میان ببرد و روابط نسل بعد از مغول را با فرهنگ قبل از مغول قطع نماید زیرا آثار علمی به زبان عربی و حتی به زبان فارسی گسترده تر از این بود که با چندین قتل عام مغول از بین برود. پس معلوم است که آنچه در ایران از بین رفته نمی توانست حجم زیادی داشته باشد.

داستان ممنوع بودن تألیف و تصنیف در جهان اسلام که در آغاز به وسیله خلیفه دوم اعلام شد و تا صد سال ادامه داشت نیز شنیدنی است.

از صدر اسلام میان عمر و بعضی صحابه دیگر از یک طرف و علی (ع) و بعضی صحابه دیگر از طرف دیگر در تدوین و کتابت احادیث نبوی اختلاف وجود داشت.

گروه اول که عمر در رأس آنها بود استماع و ضبط و نقل احادیث را بلامانع می دانستند اما کتابت و تدوین آن را مکروه می شمردند به عذر اینکه با قرآن مشتبه نشود و یا اهتمام به حدیث جای اهتمام به قرآن را نگیرد. ولی گروه دوم که علی علیه السلام در رأس آنها بود از آغاز به کتابت و تدوین احادیث نبوی تشویق و ترغیب کردند.

عامه به پیروی از خلیفه دوم تا یک قرن به تدوین حدیث نپرداخت . اما پس از یک قرن عامه نیز از نظر علی (ع) پیروی کرد و نظر عمر منسوخ گشت و به همین دلیل شیعه یک قرن پیش از عامله موفق به جمع و تدوین حدیث شد.

پس مطلب این نیست که تصنیف و تألیف در میان عرب مطلقاً و دربارة هر موضوع ممنوع بوده است و مردمی که به خودشان اجازه تألیف و تصنیف نمی دادند به طریق اولی تألیفات و تصنیفان دیگران را معدوم می کردند.

این ممنوعیت یا مکروهیت اولا مربوط به احادیث نبوی بوده نه چیز دیگر. ثانیاً در میان عامه بوده و شیعه هرگز چنین روشی درباره حدیث نداشته است. و به هر حال ربطی به مسئله مخالفت با کتاب و نوشته ندارد.

گویند روزی پیغمبر (ص) در دست عمر ورقه ای از تورات مشاهده کرد و چنان غضبناک شد که آثار خشم بر چهره او آشکار گردید و آنگاه فرمود: «آیا شریعتی درخشان و پاکیزه برای شما نیاوردم به خدا سوگند اگر موسی خود زنده می بود راه جز پیروی از من نداشت» و نیز به همین سبب بود که پیغمبر فرمود «اهل کتاب را در آنچه به نام دین می گویند نه تصدیق کنید و نه تکذیب. بگویید به آنچه بر ما فرود آمده و به سوی شما آمده (نه آنچه از پیش خود ساخته اید) ایمان داریم معبود ما و شما یکی است.»

همه مسلمانان از صدر اسلام تا کنون از این جمله ها جز این نفهمیده اند که این جمله ها اعلام بی اعتبار بودن مراسم دینی جاهلیت شرک یا اهل کتاب است و ربطی به غیر مراسم گذشته را می پوشاند و عطف به ما سبق نمی کند. مثلا جنایتی اگر در اسلام واقع شود،‌قصاص یا دیه خاص دارد اگر قبل از اسلام شخص و در زمان شرک او صورت گرفته باشد و او بعد مسلمان شده باشد اسلام غطف به ماسبق نمی کند همه مسلمانان از این جمله ما این معانی را فهمیده و می فهمند اینها کجا و معانی من در آوردی نویسندگان قلم به دست در خدمت غرب کجا؟

همچنانکه حدیث عمر به روشنی فریاد می کند که رسول خدا فرموده است با آمدن قرآن و شریعت ختمیه تورات و شریعت موسی منسوخ است. پس پیغمبر مطالعه هر کتاب حتی کتب دینی را منع نفرمود، بلکه مطالعه در خصوص کتاب های آسمانی منسوخ گذشته را منع کرد آن حضرت برای اینکه مسلمانان شرایع منسوخ گذشتگان را با شریعت اسلامی نیامیزند آن ها را از مطالعه تورات منع فرمود. اینکه پیغمبر فرمود آنچه از اهل کتاب می شنوید نه تصدیق کنید و نه تکذیب نیز ناظر به قصص ینی و احیاناً احکام دینی است. حضرت با این جمله ها به آن ها فهمانید که در دست اهل کتاب راست و دروغ به هم آمیخته است. چون شما اهل تشخیص نیستید، نه تصدیق کنید (مبادا که دروغی را تصدیق کرده باشید ) و نه تکذیب کنید (مبادا که راستی را تکذیب کرده باشید) . کما اینکه جمله : «در قرآن حکایت گذشتگان و پیشگویی آینده قانون حاکم میان شما است» که در نهج البلاغه نیز آمده است ناظر به حکایات دینی اخروی و قوانین مذهبی است و مقصود این است که با آمدن قرآن شما به کتاب آسمانی دیگری نیاز ندارید.

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره کتاب سوزی ایران و مصر به وسیله مسلمانان