دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
تئوری مالی در واقع چارچوبی برای تبیین بنیان های واقعیت پیچیده خارجی بر اساس مجموعه ای از مفروضات است.
طبقه بندی تئوری های اقتصادی- مالی:
تئوری اثباتیPositive theory
به دنبال شناخت و کشف حقایق طبیعت می باشد و به تبیین ”آنچه هست“ می پردازد. (مانند اثر سیاست تقسیم سود بر ارزش شرکت)
تئوری هنجاریNormative theory
به دخل و تصرف در طبیعت پرداخته و به دنبال ”آنچه باید باشد“ راه حل های رسیدن به هدف مطلوب را بیان می کند. (مانند تعیین سیاست بهینه تقسیم سود)
سیر تحول تئوریهای مالی و سرمایه گذاری:
علوم مالی سنتی The traditional finance
علوم مالی مدرن The modern finance
علوم مالی نوین The new finance
تصمیمات سرمایه گذاری شرکتها مستقل از نظر مالکان شرکت با هدف حداکثرسازی خالص ارزش فعلی:
در بازار سرمایه کامل, تصمیم گیری تولید صرفا“ تحت تاثیر یک معیار واقعی بازار است (که با حداکثر کردن دارایی موجود نشان داده می شود) و به ترجیحات ذهنی و مورد انتظار افراد که در تصمیمات مصرف آنها
نقش دارد توجهی ندارد.
یکی از مفاهیم مهم سیاست و خط مشی شرکت ها این است که تصمیمات سرمایه گذاری را می توان به مدیران تفویض کرد.
اصول ارزشیابی اوراق بهادار براساس ارزش ذاتی:
ارزش ذاتی یک قلم دارایی عبارت است از مجموع ارزش فعلی جریانات نقدی حاصل از یک قلم دارایی بر پایه نرخ بازده موردانتظار سرمایه گذار.
تئوریهای پایه مالی:
1- تئوری بازار کارا
2- تئوری پورتفولیو
3- تئوری قیمت گذاری دارائیهای سرمایه ای
4- تئوری قیمت گذاری اوراق اختیار معامله
5- تئوری نمایندگی
مفروضات بازار کارا:
فاما در سال 1965 با ارائه مفروضات بازار کارا، بیان کرد سرمایه گذاران نمی توانند به بازدهی بیش از میانگین بازدهی بازار دست یابند. در این بازار قیمت منعکس کننده کلیه اطلاعات درمورد سهم بوده و قیمت سهم
نیز برابر ارزش ذاتی آن تعیین می شود.
سطوح کارایی از نظر فاما عبارتند از:
1- بازار کارای ضعیف
2- بازار کارای نیمه قوی
3- بازار کارای قوی
اگر بازارهای سرمایه کارا باشند ، ارزش شرکت منعکس کننده ارزش فعلی جریانات نقدی خالص مورد انتظار آتی شرکت خواهد بود.
مدیران باید ارزش بازار فعلی شرکت را به حداکثر برسانند.
هیچ مزیتی در دستکاری سود هرسهم وجود ندارد.
بازده اوراق بهادار ، معیار معنی داری در مورد عملکرد شرکت است.
تئوری مدرن پرتفولیو:
هری مارکویتز در سال 1952 موازنه ریسک و بازدهی سرمایه گذاری را به عنوان یک تئوری هنجاری مطرح کرد.
مارکوئیتز با ارائه مدل میانگین-واریانس، شیوه تنوع بخشی پرتفولیو به منظور کاهش ریسک را صورت بندی کرد.
مفروضات تئوری پرتفوی:
سرمایه گذاران بازده را مطلوب دانسته و از ریسک متنفرند.
سرمایه گذاران برای هرسطح سرمایه گذاری به توزیع احتمالی بازده های مورد انتظار در طول دوره توجه می نمایند.
سرمایه گذاران مطلوبیت خود را طی دوره زمانی مورد انتظار ماکزیمم می کنند.
سرمایه گذاران همواره ریسک سبد اوراق بهادار را براساس نوسانات بازده های مورد انتظار برآورد می کنند.
پایه و اساس تصمیمات سرمایه گذاران را ریسک و بازده مورد انتظار تشکیل می دهد.
سرمایه گذاران در سطح معینی از ریسک بازده های بالاتر را به بازده های پائین تر ترجیح می دهند. همچنین در سطح معینی از بازده مورد انتظار، ریسک کمتر را به ریسک بیشتر ترجیح می دهند.
شامل 27 اسلاید POWERPOINT