دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
کاربرد آمار در علوم رفتاری همراه با دستورات SPSS و نحوه ی تفسیر خروجی ها
SPSS آشنایی با
1ـ1 ـ نحوه ی ورود به: SPSS قبل از آشنایی با محیط SPSS و نحوه ی ورود به محیط آن بهتر است با محیط ویندوز آشنا شویم . ویندوز دارای یک محیط گرافیکی به نام میزکار است ،که از قسمت های متفاوتی تشکیل شده است .این قسمت ها عبارتند از :
1ـ نمادهای گرافیکی یا آیکون :آیکونها تصاویر کوچکی هستند که هریک از تصاویر با کاربردهای آن متناسب است . کاربردی که هرآیکون می تواند داشته باشد عبارتند از : یکی اجرای یک برنامه و دیگری باز کردن پنجره .
2ـ نوار کار : نوار کار ، خود از قسمت های زیر تشکیل شده است :
الف ـ نوار ابزار
ب ـ برنامه های در حال اجرا : ویندوز طوری طراحی شده است که در آن واحد می توان چند برنامه را در محیط ویندوز بازکرد . وقتی یک برنامه در ویندوز اجرا می شود ، در قسمت نوار کار کلید های کوچکی که نشان دهنده ی برنامه فعال می باشد ، قابل مشاهده است . به این قسمت از نوار کار که برنامه ی فعال را نشان می دهد ، برنامه ی درحال اجرا گفته می شود .
ج ـ سینی نوار ابزار : سینی نوار ابزار شامل : ساعت ، تقویم ، صدا و قسمت های دیگر می باشد .
دـ دکمه شروع : کاربردهایی که این دکمه می تواند داشته باشد عبارتند از : باز کردن پنجره ها ، بکارگیری ابزار و محیط های کمکی ویندوز و خاموش کردن کامپیوتر . میزکار و قسمت های مختلف آن در شکل 1ـ1 ارائه شده است .
آیکون
نوار ابزار
سینی نوار ابزار برنامه ی در حال اجرا نوار ابزار دکمه ی شروع
برای وارد شدن به محیط spss دو راه وجود دارند که عبارتند از :
1ـ در پنجره ی میزکار روی آیکون spss 11.5 for windows دوبار کلیک می کنیم تا وارد محیط spss شویم .
2ـ راه دیگر این است که در پنجره ی میزکار ابتدا روی گزینه ی start (در قسمت گوشه نوار کار ) ، سپس روی گزینه ی programs ( برنامه ها) کلیک می کنیم تالیستی از برنامه های موجود باز شود . در مرحله ی آخر روی گزینه ی spss 11.5 for windows کلیک می کنیم تاوارد محیط spss شویم. مراحل بالا را می توان به طور خلاصه چنین بیان کرد :
start programs spss 11.5 for windows 1ـ2 ـ پنجره های spss : spss دارای سه پنجره ی مهم است که عبارتند از :
1ـ پنجره ی صفحه ی متغیر ها
2ـ پنجره ی صفحه ی کاربرگ برای وارد کردن داده ها
3ـ پنجره ی نمایش خروجی برای مشاهده ی نتایج محاسبه ها ، جداول ، نمودارها و …
1ـ2ـ1 ـ پنجره ی صفحه ی متغیرها : برای اینکه بتوانیم با spss کار کنیم باید هم متغیرها را تعریف کنیم و هم داده ها را در صفحه ی کاربرگ وارد کنیم . برای اینکه متغیرها را تعریف کنیم ، ابتدا روی منوی view و سپس فرمان variabels کلیک می کنیم تا پنجره ی صفحه ی متغیرها مانند شکل 1ـ2 ظاهر شود.
Name Type width Decimal s Label Values Missing Columns Align Measure
1 Var00001 Numeric None None Right Scale
2 Var00002 Numeric None None Right Scale
3 Var00003 Numeric None None Right Scale
4 Var00004 Numeric None None Right Scale
پنجره ی صفحه ی متغیرها دارای ده ستون است که عبارتند از :
1ـ ستون name : در این ستون می توانیم یک نام دلخواه (البته با توجه به ماهیت متغیر ) وارد کنیم .
2ـ ستون type : این ستون شامل نوع متغیر است .
3ـ ستون width : در این ستون می توانیم تعداد اعداد صحیح متغیر را با کلیک کردن روی آنها افزایش یا کاهش دهیم .
4ـ ستون decimals : در این ستون می توانیم تعداد ارقام اعشار را برای یک متغیر مورد بررسی کاهش یا افزایش دهیم .
5ـ ستون label : در این ستون می توانیم برچسبی برای متغیر وارد کنیم یا ستون را خالی بگذاریم .
6ـ ستون values: این ستون مقادیر متغیر را نشان می دهد . برای تعریف مقادیر متغیر مراحل زیر را انجام می دهیم :
روی ستون های پایین ستون values کلیک می کنیم تا پنجره ای به شکل 1ـ3 ظاهر شود .
فرض کنید می خواهیم x43 را تعریف کنیم . برای این کار مراحل زیر را انجام می دهیم :
الف- ابتدا دوبار روی x43 کلیک می کنیم، یا اینکه ابتدا روی منوی data و سپس فرمان define variable کلیک می کنیم .
ب - در کادر خالی جلو variable name ، x43 را تایپ کرده ، سپس روی گزینه ی labels کلیک می کنیم .
ج- در کادر خالی جلوی variable label یک نام دلخواه با توجه به ماهیت متغیر تایپ می کنیم . به عنوان مثال ما در اینجا عنوان تحصیلات را انتخاب کرده ایم .
د- درکادر خالی جلو value کد گزینه و در کادر خالی جلوvalue label خود گزینه را تایپ کنیم. بعنوان مثال اگر داشته باشیم :
بی سواد þ 0 ابتدایی þ 1 راهنمایی þ 2 متوسطه þ 3 دیپلم þ 4 تحصیلات دانشگاه þ 5
حال اگر بخواهیم گزینه ی بی سواد را تعریف کنیم در قسمت کادر خالی جلوی value عدد صفر و در کادر خالی جلو value label عنوان بی سواد را تایپ می کنیم .
ت - سپس گزینه add را کلیک می کنیم .
ﻫ - در آخر هم گزینه ی continue و سپس ok را کلیک می کنیم .
7ـ ستون missing : این ستون مقادیر غایب را نشان می دهد.
8 ـ ستون columns : این ستون عرض ستون ها را نشان می دهد . اگر بخواهید عرض ستون ها را کاهش یا افزایش دهید ، روی خط کناری هر ستون کلیک چپ کنید ، سپس نشانگر ماوس را به طرف راست یا چپ بکشید تا عرض ستون به اندازه دلخواه شود .
9ـ ستون Align : این ستون تراز داده ها را نشان می دهد . به سه صورت می توان تراز داده ها را نشان داد، که عبارتند از:
الف ـ تراز راست ب ـ تراز مرکز ج ـ تراز چپ (در spss تراز راست از پیش تعیین شده است).
10 ـ ستون measure : این ستون مقیاس اندازه گیری داده ها را نشان می دهد . این مقیاس می تواند اسمی ، ترتیبی ، فاصله ای یا نسبی باشد .
1ـ2ـ2ـ پنجره ی صفحه کاربرگ : هنگامی که به محیط spss وارد می شویم اولین پنجره ای که ظاهر می شود پنجره ی صفحه کاربرگ است .
کاری که با این پنجره می توان انجام داد این است که داده های خود را برای تحلیل باید در این پنجره وارد نمود . شکل پنجره ی صفحه ی کاربرگ و قسمت های مختلف آن در شکل 1ـ4 ارائه شده است.
پنجره ی صفحه ی کاربرگ دارای قسمت های مختلفی است که این قسمت ها عبارتند از :
1ـ نوار عنوان : نوار عنوان ، نام نرم افزار و نام فایل جاری را نشان می دهد .
2ـ نوار منو : در نوار منو کلماتی که هرکدام موضوع یک سری منو هستند نوشته شده است. این منوها عبارتند از :
1ـ منو File
2ـ منو Edit
3ـ منو View
4ـ منوData
5ـ منو Transform
6ـ منو Analyze
7ـ منوGraphs
8ـ منو Utilities
9ـ منو Window
10ـ منوHelp
زیر اولین حرف هرکدام از این کلمات خطی کشیده شده است که فایده ی این خطوط این است که می توان با استفاده از کلید ALT و هر یک از حروفی که در زیر آنها خطی کشیده شده ، آن موضوع را انتخاب نمود . از سوی دیگر ، همچنین می توان با کلیک روی هرکدام از منوها، به محتویات آن منو دسترسی پیدا کرد .
3ـ نوار ابزار: نوار ابزار شامل17 دکمه است که هرکدام از این دکمه هاکاریک فرمان را انجام می دهند .
4ـ متغیر : هر ستون یک متغیر محسوب می شود . نام یک متغیر باید چندین شرط داشته باشد. اولاً می بایست با حرف شروع شود، ثانیاً در انتهای آن نقطه نباشد، ثالثاً از 8 کاراکتر بیشتر نباشد و رابعاً نباید شامل فاصله ، ؟ ، * و … باشد .
5 ـ نمونه : هر سطر یا رکورد یک نمونه محسوب می شود .
6 ـ خانه : محل ورود داده ها خانه نامیده می شود ،که در واقع محل تلاقی یک سطر و یک ستون است. برای ورود داده ها در خانه ها، ابتدا نشانگر ماوس را در خانه مورد نظر برده، سپس برای فعال شدن خانه روی آن کلیک چپ می کنیم.در مرحله ی بعد، داده ی مورد نظر را در خانه وارد می کنیم.
حال اگر بخواهیم خانه ی بعدی در سطر را فعال کنیم یا کلید
ولی اگر بخواهیم خانه ی بعدی را در ستون فعال کنیم یا کلید را می زنیم.
1ـ2ـ3 ـ پنجره ی نمایش خروجی : پنجره ی نمایش خروجی از دو بخش تشکیل شده است که عیارتند از : 1ـ outline pane 2ـ display pane این دو قسمت در شکل 1ـ5 نمایش داده شده اند .
1ـoutline pane: این قسمت شامل نمای کلی اجزای خروجی است که شامل چندین آیکون است و هر آیکون نماینده ی بخشی از خروجی است . برای اینکه ببینیم هر آیکون نماینده ی کدام بخش ازخروجی است روی آن کلیک می کنیم.
2ـ display pane : در این قسمت خود خروجی نمایش داده می شود . برای کوچک یا بزرگ کردن هر کدام از بخش ها ، روی خط جداکننده دو بخش ، کلیک چپ می کنیم ، سپس نشانگر ماوس را برای کوچک یا بزرگتر کردن بخش مورد نظر به چپ یا راست می کشیم تا بخش مورد نظر به اندازه ی دلخواه شود.
1ـ3 اضافه کردن یک سطر : برای اضافه کردن یک سطر جدید در پنجره ی صفحه ی کاربرگ مراحل زیر را انجام می دهیم:
1ـ خانه ای که می خواهیم یک سطر جدید بالای آن ایجاد شود را انتخاب می کنیم .
2ـ منو data و سپس فرمان insert case را کلیک می کنیم .
1ـ4 ـ حذف یک سطر : برای حذف یک سطر در پنجره ی صفحه ی کاربرگ: مراحل زیر را انجام می دهیم :
1ـ با نشانگر ماوس ، روی شماره ی سطری که می خواهیم حذف شود کلیک می کنیم .
2ـ منو edit و سپس فرمان clear را کلیک می کنیم . یا اینکه کلید delete در صفحه کلید را می زنیم .
1ـ5 ـ اضافه کردن یک ستون : 1ـ یکی از خانه های سمت راست مکانی را که می خواهیم یک ستون جدید در سمت چپ آن ایجاد شود را، انتخاب می کنیم .
2ـ منو data و سپس فرمان insert variable را کلیک می کنیم .
1ـ6 ـ حذف کردن یک ستون :
1ـ با نشانگر ماوس روی متغیری که می خواهیم حذف شود کلیک می کنیم .
2ـ منو editو سپس فرمان clear را کلیک می کنیم . یا اینکه کلید deleteدر صفحه کلید را می زنیم.
1ـ7 ـ مراحل ضبط اطلاعات :برای ضبط اطلاعات ، ابتدا روی منو file کلیک چپ نموده، سپس فرمان save را انتخاب می کنیم تا پنجره ی ضبط اطلاعات نمایان شود . در این پنجره در مقابل save in کشوهایی وجود دارد ، هرکشویی را که می خواهیم اطلاعات در آن ضبط شود، انتخاب می کنیم . سپس یک نام برای اطلاعات ، انتخاب کرده و آن نام رادر کادر خالی مقابل file name تایپ نموده و در آخر روی گزینه ی save کلیک چپ می کنیم تا اطلاعات جدید ضبط شود .
1ـ8 ـ چاپ اطلاعات : برای چاپ اطلاعات، ابتدا تمام یا قسمتی از اطلاعاتی را که می خواهیم چاپ شود ، انتخاب می کنیم .بعد از منو file فرمان print را انتخاب می کنیم تا پنجره ی چاپ شبیه شکل 1ـ6 ظاهر شود .
اگر بخشی از اطلاعات را فعال کرده اید صفحات فعال شده را در قسمت page from to تایپ کنید و سپس گزینه ی ok را کلیک کنید . ولی اگر تمام اطلاعات را فعال کرده اید گزینه ی All را انتخاب و پس از آن گزینه ی ok را کلیک کنید .
1ـ9 ـ خروج ازspss : اگر بعد از چاپ اطلاعات بخواهیم از محیط spss خارج شویم، ابتدا منو file را انتخاب کرده، سپس فرمان exit را کلیک می کنیم تا از محیط spss خارج و به محیط ویندوز وارد شویم .
2ـ1ـ تاریخچه ی آمار : استفاده از آمار به زمان های خیلی دور بر می گردد ،شاید نتوان به طور دقیق مشخص نمود که بشر از چه زمانی از آمار استفاده نموده است ، ولی می توان حدود آن را حدس زد. شاید بتوان گفت تاریخچه ی آمار به زمانی برمی گردد که قبایل ابتدایی برای اینکه از تعداد اسرا و همچنین تعداد مردان جنگی خود برای استفاده از آنها در جنگ آگاه شوند ، به شمارش آنها می پرداختند. در دورانهای بعد ، وقتی دولتها به وجود آمدند، برای اینکه از وضع اقتصادی (برای مالیات گیری ) ، اجتماعی (برای سربازگیری ) و سایر امور مربوط به کشورداری و سیاست و … آگاهی یابند ، دست به آمارگیری زدند و استفاده از آمار متداول گشت. از جمله کشورهایی که شاید بتوان گفت ، قبل از سایر کشورها از آمار برای مقاصد دولتشان استفاده کرده اند به هندوستان ، چین و مصر اشاره کرد . در قرن حاضر هم ، علم آمار، یاور سایر علوم شده است، زیرا فنونی که در تحقیقات علمی مورد استفاده قرار می گیرند از علم آمار بدست می آیند .
2-2- تعریف آمار و انواع آن : لغت آمار در زبان فارسی معادل واژه انگلیسی statistics است، که از ریشه ی لاتینی state که به معنی دولت می باشد، گرفته شده است . آمار در لغت به معنی حساب کردن و شمارش کردن است ، ولی تعریف اصطلاحی آمار متفاوت از تعریف لغوی آن است . آمار در اصطلاح عبارت است از علمی که وظایف آن عبارتند از :
الف ـ اصول و فنون جمع آوری ، نمایش و گروه بندی داده ها
ب ـ تجزیه و تحلیل داده ها
ج ـ توصیف ، تبیین ، نتیجه گیری و تعمیم نتایج .
پس هدف آمار توصیف و استنباط است. بنابراین، علم آمار از دو بخش آمار توصیفی و آمار استنباطی تشکیل شده است.
2ـ2ـ1 ـ آمار توصیفی : آمار توصیفی مجموعه روش هایی است که هدف آنها عبارت است از : توصیف اطلاعات بدست آمده ، طبقه بندی و منظم کردن داده ها، تهیه جداول ، رسم نمودار و خلاصه کردن اطلاعات. با توجه به توضیحاتی که گفته شد .
می توان گفت ، مهمترین هدف آمار توصیفی این است که داده را برای اینکه خوانا و قابل فهم شوند ، تقلیل و پالایش دهد .
2ـ2ـ2 ـ آمار استنباطی : زمانی که یک محقق می خواهد تحقیقی را انجام دهد ، هدفش این نیست که فقط اطلاعاتی درباره ی آن گروه کوچک بدست بیاورد . بلکه می خواهد اطلاعات مورد نیاز در مورد جامعه ی آماری را از طریق این نمونه ی آماری بدست آورد. البته در این کار کمی عدم اطمینان وجود خواهد داشت. در آمار استنباطی بر پایه ی احتمالات ، ویژگی های یک جامعه از روی ویژگی های نمونه ی آماری استنباط می شود . به عبارت دیگر به کمک آمار استنباطی نگاه می کنیم ببینیم آیا می توانیم با اطمینان، نتایج بدست آمده از نمونه ی آماری را به کل جامعه ی آماری تعمیم دهیم یا خیر . پس کار آمار استنباطی نتیجه گیری از شواهد و تعمیم دادن اطلاعات است .
2-3- اصطلاحات آماری:
2-3-1-جامعه ی آماری : جامعه ی آماری، مجموعه ای از اشیا ، افراد ، اعداد و یا چیزهایی است که در یک یا چند صفت مشترک هستند. مثلاً می خواهیم در سال 1384 تحقیقی در زمینه ی سنجش گرایش روستاییان 64ـ15 ساله ی استان همدان به مهاجرت انجام دهیم . در این تحقیق همه ی روستاییان ساکن روستا در استان همدان در سال 1384 که 64ـ 15 سال سن دارند جامعه ی آماری ما را تشکیل می دهند .
2ـ3ـ2 ـ نمونه ی آماری : نمونه ی آماری، مجموعه ای از اشیا ، افراد ، اعداد یا چیزهایی است که ویژگی ها و صفات جامعه ی آماری را داراست و از جامعه ی آماری با روش های احتمال و شانس انتخاب می شوند .
2ـ3ـ3 ـ ثابت و متغیر :
2ـ3ـ3ـ1 ـ ثابت : ثابت ویژگی هایی است که نزد افراد ، اعداد یا چیزهایی مختلف ، مقادیر آن یکسان است. مثلاً اگر محققی تعدادی دانشجو دختر را که 25 سال سن دارند، بعنوان نمونه انتخاب کند، در این صورت جنس و سن ثابت نامیده می شوند .
2ـ3ـ3ـ2 ـ متغیر : متغیر کمیتی است که از یک مشاهده به مشاهده ی دیگر، از واحدی به واحد دیگر و از یک فرد به فرد دیگر، مقادیر مختلفی (حداقل دو ارزش یا دو عدد) را اختیار کند . به عنوان مثال نمرات حاصله از آزمون آمار ، یک متغیر است چونکه این نمرات از فردی به فرددیگر مختلف است . یا مثلاًَ جنسیت یک متغیر است که مقوله های آن عبارتند از : زن و مرد .
2ـ3ـ4 ـ انواع متغیر :
2ـ3ـ4ـ1 ـ انواع متغیر از نظر ماهیت مقادیری که می پذیرند :
2ـ3ـ4ـ1ـ1 ـ متغیر کیفی یا مقوله ای : متغیر کیفی یک ویژگی حالت های گوناگونی را شامل می شود ، به این حالت های گوناگون یک ویژگی متغیر کیفی می گویند. یا به عبارت دیگر متغیری استکه نتواند ارزشهای مثل جنسیت (زن ، مرد )، مذهب ( مسلمان ، مسیحی ، کلیمی و … ).
ما نمی توانیم متغیر کیفی را اندازه گیری کرده و با ارقام ریاضی نشان دهیم ، بنابراین باید از کد و نماد قراردادی استفاده کنیم . متغیر کیفی خود به دو دسته تقسیم می شوند :
الف ـ متغیر کیفی قابل رتبه بندی : در متغیر کیفی قابل رتبه بندی، می توانیم مقوله ها را رتبه بندی کنیم. مثل طبقه ی اجتماعی (بالا ، متوسط ، پایین ) .
بـ متغیر کیفی غیر قابل رتبه بندی : در متغیر کیفی غیر قابل رتبه بندی نمی توانیم مقوله ها را رتبه بندی کنیم. مثل جنسیت (زن ، مرد ) ، نژاد ( سفید ، سیاه ، زرد )، گروه خونی( O , AB , B, A )، رنگ چشم (مشکی ، قهوه ای ، آبی ، سبز و … ).
2ـ3ـ4ـ1ـ2 ـ متغیر کمی : متغیر کمی به متغیری اطلاق می شود که بتواند مقادیر یا ارزشهای عدد گوناگونی را اختیارکند . متغیرکمی دارای واحد اندازه گیری و مبدأ اندازه گیری است و در آن می توان برطبق قاعده ای معین عدد به ویژگی آزمودنی ها نسبت داد. مانندسن ، قد، وزن ، معدل و …
متغیر کمی خود به دو دسته ی پیوسته و گسسته(جدا) تقسیم می شود :
الف ـ متغیر کمی پیوسته : متغیری است که بین هر دو مقدار متوالی آن مقادیر بی شماری (اعشاری ، کسری و … ) می توان پیدا کرد و مقادیری که بین هر دو مقدار متوالی آن وجود دارد دارای معنی و مفهوم است. مانند قد یا وزن. مثلاً بین قد 179 و 178 می توان مقادیر دیگری را پیدا نمود بعنوان مثال 7/178 یا 2/178 که این مقادیر دارای معنی و مفهوم هستند .
ب ـ متغیر کمی گسسته : متغیری است که بین هر دو مقدار متوالی آن نمی توان مقادیر دیگری را پیدا کرد . بعبارت دیگر مقادیری که بین دومقدار متوالی آن وجود دارد، معنی و مفهومی ندارند. مثلاً وقتی تعداد دانشجویان رشته جامعه شناسی دانشگاه فردوسی 200 نفر باشد ، انتخاب عدد 2/190 یا 7/199 دارای هیچ معنی و مفهومی نمی باشد .
2ـ3ـ4ـ2 ـ انواع متغیرها از نظر نقش آنها در تحقیق : متغیر ها از نظر نقشی که در تحقیق دارند به پنج دسته تقسیم می شوند، که عبارتند از: ا- متغیر مستقل 2- متغیر وابسته 3- متغیر تعدیل کننده 4- متغیر کنترل 5- متغیر مداخله گر.
2ـ3ـ4ـ2ـ1 ـ متغیر مستقل : متغیری است که در یک تحقیق در رابطه با معلول (متغیر وابسته ) نقش علت احتمالی را دارد و نتایج و مقادیر معلول (متغیر وابسته ) را تحت تأثیر قرار می دهد . محقق از طریق متغیر مستقل به تبیین یا پیش بینی متغیر وابسته می پردازد . متغیر مستقل به این دلیل مستقل نامیده می شود که مستقل از نتیجه است . زیرا نه به چیزی وابسته است و نه چیزی آن را تعیین می کند. متغیر مستقل خود بردو نوع است :
الف ـ متغیر فعال
ب ـ متغیر منسوب
متغیر مستقلی که پژوهشگر با دخل و تصرف بوجود می آورد و متغیر فعال و متغیر مستقلی که نمونه ها همراه خودشان دارند و پژوهشگر بدون دخل و تصرف در آنها ، آنرا می سنجد ، متغیر منسوب نامیده می شود. مثل متغیر طبقه ی اجتماعی یا متغیر هوش . متغیر مستقل گاه متغیر تجربی ، اعمالی ، محرک ، درونداد و پیش بین نیز نامیده می شود .
20ـ3ـ4ـ2ـ2 ـ متغیر وابسته : متغیری است که در یک تحقیق نقش معلول را دارد و تحت تأثیر متغیر مستقل قرار می گیرد و با تغییرات متغیر مستقل تغییر می کند . بنابراین به خاطر اینکه به متغیر های مستقل وابسته است ، متغیر وابسته نامیده می شود . متغیر وابسته و متغیر مستقل با یکدیگر تفاوتهایی دارند که عبارتند از :
1- متغیر مستقل در تحقیق نقش علت احتمالی، ولی متغیر وابسته نقش معلول را دارد. 2- متغیر مستقل در اختیار محقق است، بنابراین محقق می تواند آن را دستکاری کند. ولی متغیر وابسته در اختیار محقق نیست، بنابراین او نمی تواند در متغیر وابسته دستکاری کند.3- محقق از روی متغیر مستقل پیش بینی یا تبیین می کند، ولی متغیر وابسته مورد پیش بینی قرار می گیرد. نکته ای که باید به آن توجه داشت این است که یک متغیر در یک تحقیق ممکن است به عنوان متغیر مستقل عمل کند و در یک تحقیق دیگر نقش متغیر وابسته را ایفا کند . فرضیه ی روبرو را در نظر بگیرید: بین در آمد پاسخگویان و افت تحصیلی آنها رابطه وجود دارد .
در این فرضیه در آمد متغیر مستقل و افت تحصیلی متغیر وابسته است . حال ممکن است در یک فرضیه ی دیگر، در آمد نقش متغیر وابسته را ایفا کند . مثلاً : بین شغل پاسخگویان ودر آمد آنها رابطه وجود دارد . متغیر وابسته گاه متغیر ملاک ، تابع یا برونداد نیز نامیده می شود .
2ـ3ـ4ـ2ـ3 ـ متغیر تعدیل کننده : متغیر تعدیل کننده، متغیری است که از سوی محقق انتخاب می شود ، دستکاری می شود و اندازه گیری می شود ، تا بفهمد تغییر آن موجب تغییرهمبستگی بین متغیرهای مورد بررسی می شود یا خیر. بنابراین، متغیر تعدیل کننده یک متغیر ثانویه یا یک متغیر مستقل دوم است، که ممکن است بر جهت و میزان رابطه ای که ممکن است میان متغیرهای مستقل و متغیر وابسته وجود داشته باشد اثر می گذارد . هنگامی که رابطه ی بین متغیر مستقل و متغیر وابسته کم و بی ثبات باشد ، مثلاً برای یک زیر مجموعه ی جامعه ی آماری (مثلاً برای مردها ) بین متغیر مستقل و متغیر وابسته رابطه وجود داشته باشد ولی برای زیر مجموعه ی دیگر جامعه ی آماری (مثلاً برای زن ها ) بین متغیر مستقل و متغیر وابسته رابطه وجود نداشته باشد، احتمالاً نشانگر وجود متغیر تعدیل کننده در تحقیق است .
مثال : محققی می خواهد رابطه ی بین یک متغیر مستقل ، مثلاً سنوات خدمت و متغیر وابسته، مثلاً درآمد خانوار را مطالعه کند ، اما مشکوک به این است که رابطه ی بین دو متغیر درآمد خانوار و سنوات خدمت بوسیله ی متغیر دیگری ، مثلاً جنسیت تغییر می کند یا خیر .در این صورت متغیر جنسیت یک متغیر تعدیل کننده محسوب می شود.
2ـ3ـ4ـ2ـ4 ـ متغیر کنترل : وقتی یک محقق می خواهد تحقیقی را انجام دهد نمی خواهد یا شاید نمی تواند همزمان اثر همه متغیرها را مطالعه و بررسی کند ، بنابراین ممکن است بخواهد اثر برخی از متغیرها را خنثی کند ( ثابت نگه دارد یا تصادفی کند ). به این متغیرها، متغیر کنترل گفته می شود. مثلاًَ محققی می خواهد رابطه ی بین متغیر مستقل پایگاه اجتماعی و متغیر وابسته ی افت تحصیلی را بررسی کند ، ولی او می داند که هوش و جنسیت بر روی متغیر وابسته ی(افت تحصیلی ) تأثیر دارد ، بنابراین متغیرهای هوش و جنسیت متغیر کنترلی هستند . برای کنترل این متغیرها، محقق باید همه آزمودنی ها را مثلاً پسر انتخاب کند تا متغیر جنسیت کنترل شود و یا آزمودنی هایی را انتخاب کند که دارای هوش یکسانی باشند، تا متغیرهوش کنترل شود .
سوالی که ممکن است پیش بیاید این است که ، پس بین متغیر کنترل و متغیر تعدیل کننده چه تفاوتی وجود دارد؟ در پاسخ باید گفت که محقق اثر متغیرهای تعدیل کننده را بررسی می کند ولی اثر متغیرهای کنترلی را ثابت نگه می دارد و مورد مطالعه قرار نمی دهد . متغیر کنترل گاه متغیر سابقه ، گاه متغیر طبقه بندی و گاه متغیر سازمان دهی نیز نامیده می شود .
2ـ3ـ4ـ2ـ5 ـ متغیر مداخله گر : متغیر مداخله گر، متغیری است ذهنی ،که قابل دیدن نیست و باید آن را از طریق رابطه ی بین متغیر مستقل و متغیر وابسته یا از رفتار فرد استنباط کرد. بنابراین، این متغیرها قابل اندازه گیری و دستکاری نیستند. اگر در تحقیقی بین متغیرهای مستقل و وابسته رابطه ی قوی مشاهده شود ، بهتر است اثر متغیرهای مداخله گر بررسی شود . ویژگی های متغیر مداخله گر عبارت اند از :
1ـ فرضی اند.
2ـ مستقیماً قابل مشاهده نیستند و فقط در ذهن وجود دارند .
3ـ مستقیماً قابل اندازه گیری نیستند و آنها را باید از روی رفتار استنباط کرد .
4ـ قابل کنترل نیستند .
متغیرهایی مثل شخصیت ، از خود بیگانگی ، همبستگی گروهی ، هوش ، احساس و ادراک از نوع متغیر های مداخله گر هستند . متغیر مداخله گر ،گاه متغیر مزاحم و گاه متغیر واسطه ای نیز نامیده می شود .انواع متغیر را می توان به صورت شکل 2ـ1 نمایش داد :
2ـ3ـ5 ـ شاخص متقارن و نامتقارن :
2ـ3ـ5ـ1 ـ شاخص متقارن : شاخص متقارن ، شاخصی است که در آن هیچ فرقی نمی کند که کدام متغیر ، متغیر وابسته و کدام متغیر ، متغیر مستقل باشد . شاخصهای متقارن در متغیرهای اسمی عبارتند از :
1ـ ضریب فی
2ـ ضریب وی کرامر
3ـ ضریب چوپرو
4ـ ضریب یولس
شاخص های متقارن در متغیرهای ترتیبی عبارتند از :
1 ـ ضریب گاما
2ـ ضریب تاوآکندال (Ta )
3ـ ضریب تاو بی کندال (Tb )
4ـ ضریب تاو سی کندال (Tc)
شاخص های متقارن در متغیرهای فاصله ای هم عبارتند از :
1ـ ضریب همبستگی پیرسون ( r )
2ـ ضریب تعیین دو متغیری) (r2 (این ضرایب همبستگی در فصل های بعدی توضیح داده می شوند) .
2ـ3ـ5ـ2 ـ شاخص نا متقارن :
شاخص نامتقارن ، شاخصی است که در آن به وسیله ی متغیر مستقل ، متغیر وابسته را پیش بینی می کنیم.
شاخص های نامتقارن در متغیرهای اسمی عبارتند از :
1ـ ضریب تاوگودمن وکروسکال
2ـ مجذوراتا) (η 2
شاخص های نامتقارن در متغیرهای ترتیبی عبارتند از :
1ـ ضریب دی سامرز
2ـ ضریب همبستگی رواسپیرمن) (rs
شاخص های نامتقارن در متغیرهای فاصله ای عبارتند از :
1ـ ضریب های رگرسیون (B, b )
2ـ عرض از مبدأ (a)
برخی شاخص ها نیز، هم متقارن و هم نامتقارن هستند. این شاخص ها عبارتند از :
1ـ ضریب لامبدا
2ـ ضریب عدم اطمینان
2ـ3ـ6 ـ آماره و پارامتر :
2ـ3ـ6ـ1 ـ آماره : آماره، اندازه های عددی است که ویژگی های نمونه ی آماری را توصیف می کنند . در آماره تعداد افراد مورد بررسی (تعداد مشاهدات ) را با n ، میانگین را باx یاm ، انحراف معیار را با s ، واریانس را با s 2 و همبستگی را با r نشان می دهند .
2ـ3ـ6ـ2 ـ پارامتر : پارامتر یا مقدار واقعی ، اندازه های عددی است که ویژگی های جامعه ی آماری را توصیف می کند . پارامتر ، یک ارزش و مقوله اختیار می کند، برای مثال متوسط سن دانشجویان یک دانشگاه در نمونه ی آماری که انتخاب کرده ایم یک آماره است ، ولی اگر سن تمام دانشجویان یک دانشگاه (جامعه ی آماری ) را یادداشت کنیم و میانگین آن را بگیریم ، میانگین آن را پارامتر جامعه می گویند .
درپارامتر تعداد افراد مورد بررسی (تعداد مشاهدات ) را با N ، میانگین را با M ، انحراف معیار را با 6 (سیگما ) ، واریانس را با 6 2 و همبستگی را با ρنشان می دهند .
2ـ3ـ7 ـ اندازه گیری : مشخص کردن ارزش هر متغیر بر حسب قواعد خاص ، به منظور کمی کردن آنها را اندازه گیری می گویند . مهمترین کار در هر تحقیق و پژوهش مخصوصاً در مرحله ی تجزیه و تحلیل داده ها مشخص کردن سطح اندازه گیری متغیرهاست. سطح اندازه گیری متغیرها به رابطه ی بین مقولات هر متغیر با یکدیگر سروکار دارد. بدون مشخص کردن سطح اندازه گیری متغیرها نمی توانیم اندازه ی حقیقی متغیرهای مورد بررسی را بدست آوریم واگر نتوانیم اندازه ی واقعی متغیرهای مورد بررسی را بدست آوریم ، فنون آماری کارآیی نخواهند داشت . چون که هر تکنیک آماری متناسب با سطح اندازه گیری معینی است و نمی توان آن را با هر سطح اندازه گیری به کاربرد . اولین بار شخصی به نام استیونس(stevens ) در سال 1949 بحث طبقه بندی سطوح مختلف اندازه گیری رامطرح نمود. اوسطوح اندازه گیری را به چهاردسته تقسیم نمودکه عبارتند از :
1ـ اسمی
2ـ ترتیبی
3ـ فاصله ای یا حدودپذیر
4ـ نسبی یا صفرپذیر
2ـ3ـ7ـ1 ـ سطح اندازه گیری اسمی : سطح اندازه گیری به رابطه ی بین مقولات هر متغیر با یکدیگر اشاره دارد . ساده ترین کار در هر علمی ، طبقه بندی ( classification ) است . در سطح سنجش اسمی بود یا نبود متغیر بررسی می شود. یعنی مشاهدات را برحسب اعداد، نمادها، علائم و برچسب ها طبقه بندی می کنیم . سطح اندازه گیری اسمی پائین ترین سطح اندازه گیری متغیرهاست . بعبارت دیگر پائین ترین سطح سنجش است که در آن نمی توان از کم و زیاد بودن ، کوچک و بزرگ بودن و علامت صحبت کرد، زیرا اعداد در این سطح اندازه گیری جنبه ی کیفی دارند نه کمی و برای سهولت در عمل به کار برده می شوند . اولین کاری که برای سطح سنجش اسمی می توانیم انجام دهیم تناسب است . تناسب برای مقایسه یک توزیع فراوانی با توزیع فراوانی دیگر بکار برده می شود . پس در سطح سنجش اسمی احتیاج به تحلیل جدولی داریم . متغیرهای جنسیت (زن ، مرد ) ، رنگ چشم ( آبی ، سبز ، مشکی و … ) ، وضعیت تأهل ( مجرد ، متأهل و … ) ، مذهب ( کاتولیک ، پروتستان ، ارتدوکس و…) در سطح سنجش اسمی قرار دارند .
2ـ3ـ7ـ2 ـ سطح اندازه گیری ترتیبی :
در سطح سنجش ترتیبی اولاً مقولات متغیر طبقه بندی شده اند و طبقات نسبت به هم مرتب شده اند ثانیاً میان مقولات آن متغیر ترتیب معنی داری وجود دارد . ولی فاصله ی دقیق بین این مقولات مشخص نیست . پس یکی از مشکلات سطح اندازه گیری ترتیبی ، نسبی بودن فاصله ی بین مقادیر آن است . هرگاه بخواهیم شدت یا ضعف صفتی را بسنجیم از مقیاس ترتیبی استفاده می کنیم .
مثلاً گویه ی زیر را در نظر بگیرید : درآمد من کفاف مخارجم را می دهد .
کاملاً موافقم þ موافقم þ بی نظرم þ مخالفم þ کاملاً مخالفم þ
در اینجا ما می توانیم بگوییم مثلاً کاملاً موافق بیشتر از موافق است ، ولی نمی توانیم بگوییم چه قدر بیشتر است. یعنی فاصله ی بین این دو گزینه مشخص نیست . همچنین در سطح سنجش ترتیبی ما نمی توانیم عملیات ریاضی مثل جمع ، تفریق ، ضرب و تقسیم انجام دهیم . متأسفانه متغیرهای اجتماعی و روانی ، عموماً در سطح سنجش ترتیبی قرار دارند و اندازه گیری این متغیرها در سطح سنجش ترتیبی صورت می گیرد و به ندرت از این سطح تجاوز می کند . متغیرهای طبقه ی اجتماعی (بالا ، متوسط ، پائین ) و گرایش سیاسی (زیاد ، متوسط ، کم ) در سطح سنجش ترتیبی قرار دارند .
2ـ3ـ7ـ3 ـ سطح اندازه گیری فاصله ای : در سطح سنجش فاصله ای ، علاوه بر داشتن اطلاعات مربوط به متغیرهای اسمی و ترتیبی یعنی طبقه بندی ومرتب بودن طبقات نسبت به هم ، اطلاعاتی هم در مورد تفاوت میان مقولات وجود دارد . بعبارت دیگر فاصله ی دقیق بین مقولات مشخص است . متغیرهای سن ، میزان سواد و درجه ی دما در سطح سنجش فاصله ای قرار دارند . نکته ی قابل ذکر در اینجا این است که در سطح سنجش فاصله ای صفر اختیاری یا قراردادی است . مثلاً دماسنج در اسفند ماه صفر درجه ی سانتی گراد ، در فروردین ماه 20 درجه ی سانتی گراد ودر تیرماه 40 درجه ی سانتی گراد را نشان دهد، نمی توانیم قضاوت کنیم که دما در تیرماه دقیقا دوبرابر دما در فروردین ماه است یا نمی توانیم قضاوت کنیم که چون دما در اسفند ماه صفر درجه بوده ، پس این نشانه ی عدم وجود گرماست . زیرا رقم صفر به دمای انجماد آب اشاره دارد و در هیچ حالتی ، رقم صفر مبین فقدان دما نیست از چهار عمل اصلی در ریاضی یعنی جمع ، تفریق ، ضرب و تقسیم در سطح سنجش فاصله ای فقط ما قادر به انجام جمع و تفریق هستیم .
2ـ3ـ7ـ4 ـ سطح اندازه گیری نسبی یاکسری :
متغیری در سطح سنجش نسبی است که اولاً مقولات آن طبقه بندی شده باشد. ثانیاً مقولات آن نسبت به هم مرتب شده باشند. ثالثاً فاصله ی بین مقولات آن برابر باشد. رابعاً دارای صفر مطلق باشد. متغیرهای وزن ، میزان خودکشی ( صفرنفر ، یک نفر ، دونفر و… ) ، تعداد دانش آموزان کلاس ، قد افراد ، ارتفاع ساختمان (30 متر ، 50 متر و … ) فاصله ی روستا تا شهر ( 20 کیلومتر ، 30 کیلومتر و …) و میزان در آمد در سطح سنجش نسبی هستند . در اینجا چون صفر مطلق ( صفر حقیقی ) وجود دارد ، اندازه ها دقیقاًَ برابر است . مثلاً ارتفاع یک ساختمان 40 متری دقیقاً چهار برابر یک ساختمان 10 متری است .
در سطح سنجش نسبی ما قادر به انجام هر چهار عمل اصلی ریاضی یعنی جمع ، تفریق ، ضرب و تقسیم هستیم .
عملیات ریاضی قابل انجام صفر حقیقی معلوم بودن فاصله ی طبقات نسبت به هم مرتب بودن طبقات نسبت به هم بزرگتر یا کوچکتر برابری طبقه بندی سطح اندازه گیری
ـــــــــــــ ندارد ندارد ندارد ندارد دارد دارد اسمی
ــــــــــــــ ندارد ندارد دارد دارد دارد دارد ترتیبی
جمع وتفریق ندارد دارد دارد دارد دارد دارد فاصله ای
جمع ،تفریق ، ضرب و تقسیم دارد دارد دارد دارد دارد دارد نسبی
عوامل مؤثر بر سطح اندازه گیری متغیر ها : مهمترین عاملی که برای سطح اندازه گیری متغیرها تأثیر می گذارد سوالات و فرضیات تحقیق و چگونگی جمله بندی سؤالات پرسشنامه است . مثلاً اگر از پاسخگویان سوال کنیم ، سطح تحصیلات شما چیست ؟ و مقولات پاسخ های ما عبارت باشند از :
ابتدایی þ راهنمایی þ دبیرستان þ دیپلم þ فوق دیپلم þ
لیسانس þ دکترا و بالاتر þ تحصیلات حوزوی þ
سطح اندازه گیری متغیر ما اسمی خواهد بود . ولی اگر از پاسخگو سؤال کنیم ، چند کلاس سواد دارید ؟ مثلاً او بگوید 12 کلاس یا 9 کلاس ، در این صورت سطح اندازه گیری متغیر ما فاصله ای خواهد بود . حال ممکن است این سوال پیش آید که کدام سطح اندازه گیری بهتر است . در پاسخ به این سوال که کدام سطح اندازه گیری بهتر است ، باید گفت که ، هرچه سطح اندازه گیری متغیر بالاتر باشد ( بالاترین سطح سنجش در درجه اول سطح سنجش نسبی است ، در مرحله ی بعد فاصله ای، بعد ترتیبی و سپس اسمی است ) 1- عملیات ریاضی بیشتری می توان با آن انجام داد .
2ـ از فنون آماری پیشرفته تر و دارای اعتبار بیشتری می توان برای آن استفاده کرد.
3ـ دست محقق برای انجام روش های تحلیل بازتر است .
4ـ متغیری که در سطح سنجش بالاتری قرار دارد اطلاعات به مراتب بیشتری نسبت به متغیری که در سطح سنجش پایین تری قرار دارد در اختیار محقق قرار می دهد .
5ـ متغیری که درسطح سنجش بالاتری قرار دارد می توان به سطح پایین تر تبدیل کرد و اندازه گیری کرد ، ولی عکس آن مقدور نیست . آماره های سطح سنجش اسمی را می توان برای متغیرهای در سطح سنجش بالاتر بکار برد. مثلاً برای متغیرهای سطح سنجش فاصله ای می توان از نما ، میانه و میانگین استفاده کرد ، ولی عکس آن مقدور نیست. مثلاً برای متغیر اسمی ( جنسیت ) نمی توان از آماره های سطح سنجش فاصله ای ( مثلاً میانگین ، واریانس و… ) استفاده کرد، زیرا بی معنی است .
2ـ3ـ8 ـ قابلیت اعتماد و اعتبار :
2ـ3ـ8ـ1 ـ قابلیت اعتماد : قابلیت اعتماد یا پایایی از سویی نشان دهنده ی دقت و ثبات و از سویی دیگر نشان دهنده ی میزان اشتباه وسیله ی اندازه گیری است . بعبارت دیگر اگر محققان دیگر همان موضوع را با همان روش بررسی کنند ، یا اینکه یک محقق در مشاهدات مختلفی که از یک موضوع دارد به نتایج مشابهی برسد ، آن آزمون دارای قابلیت اعتماد است . یعنی قابلیت اعتماد همان ثبات اندازه ها در دفعات اندازه گیری است . دامنه ی ضریب قابلیت اعتماد بین صفر تا یک متغیر است. هرچه ضریب قابلیت اعتماد به یک نزدیک تر باشد، نشان دهنده ی دقت و ثبات وسیله اندازه گیری و به طبع آن بالا بودن قابلیت اعتماد گویه است و هرچه این ضریب به صفر نزدیک تر باشد ، نشان دهنده ی میزان اشتباه وسیله ی اندازه گیری و پایین بودن قابلیت اعتماد گویه خوا هد بود. حال ممکن است این سوال پیش آید که چکار کنیم که قابلیت اعتماد گویه های پرسشنامه بالا رود برای بالا بردن قابلیت اعتماد گویه های پرسشنامه باید به نکات زیر توجه نمود :
1ـ سوالات پرسشنامه باید روشن و واضح و به دور از هر گونه ابهام باشد.
2ـ باید بجای شاخص های یک گویه ای از شاخص های چند گویه ای استفاده نمود . دقت داشته باشید که هرچه تعداد سوالات یک آزمون بیشتر باشد ، قابلیت اعتماد آن بیشتر است. مثلاًَ آزمونی با 100 سوال دارای قابلیت اعتماد بیشتری نسبت به آزمونی با 50 سوال است . در صورتی که کیفیت و ماهیت آزمودنی ها یکسان باشد بااستفاده از فرمول زیر که توسط اسپیرمن ـ براون ارائه شده می توان رابطه ی بین قابلیت اعتماد گویه ها و طول تست را بدست آورد .
r tt = قابلیت اعتماد تست اصلی
n = ضریب افزایش طول تست
rttn = قابلیت اعتماد پس از n برابر شدن تعداد سوالات تست اصلی
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 425 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید