
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:58
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
مقدمه 1
فصل اول
گفتار اول 4
گفتار دوم 6
سه ستون بنیادین دین زرتشت 8
فصل دوم
ظهور زرتشت 14
رستاخیز زرتشت و تعلیمات وی 17
اعتقاد به ظهور آخرین منجی 20
جایگاه برزخ 21
نفوذ دین زرتشت در چین 22
موقعیت کلی دین اسلام در چین 30
آتش (زردشتی) Fire (Zoroastrian)] 32
آثار زرتشت 36
حجاب در دین زرتشت
37
زمان ظهور زرتشت
39
گرایش به باز گرداندنِ زمانه زرتشت به هزاران سال پیش 40
گرایش به تاریخ سنتى زرتشتى 42
مهدویت در دین زرتشت 54
تو ضیح این دو فراز از گاتهای زرتشت از این قرار است 55
منابع و ماخذ 58
مقدمه :
هیچ کس منکر تاثیر دین زردشت بر روابط اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی آن از بدو تاسیس تاکنون نبوده و نیست .همین اثرگذاری شگرف گواه صادقی است بر اینکه تمامی مذاهب و آنچه پیرامون آن است موثر بوده است .
علی رغم تاکید بسیاری از عالمان و روشنفکران به اثرات همه جانبه مذاهب داشته اند به این نکته مهم هم توجه نموده اند که هر مذهبی پیام خود را به وسیله رسولان و هواداران آن مذهب بسط و نشر می دهد . و ای بسا که متولیان ، پیام واقعی دین را درک نکرده و به نحو ناقص در نشر آن جهد ورزند و این درک ناصحیح که هیچ ارتباطی هم با اصل مذهب نداشته به حساب دین گذاشته اند وکاستی ها را متوجه مذهب نموده اند .
این موضوع وقتی تاثیر مخرب خود را بر بشر آشکار می سازد که پیروان و مبلیغین یک مذهب آن را وسیله ی دنیا طلبی و هوس این جهانی خویش قرار دهند آن وقت است که به تعبیر حضرت امیر (ع) «همه چیز معکوس
می گردد» و دقیقاً چنین سرنوشت غم باری گریبان دین زرتشت و مردم ایران که پیروان این دین بودند را گرفت .
دینی که آوازه ای آن از مرزهای آن زمان ایران به گونه ای فراتر رفت که فیثاغورث حکیم و خردمند نامی یونان ، رزتشتی قلمداد می شود و آراء افلاطون را متاثر از دین زرتشت می دانستند . این دین چنان سرانجام رقت باری پیدا کرد که اغلب مردم هنگام ظهور دین جدید ، یعنی اسلام کمترین اعتقاد قلبی به دین زرتشت نداشتند . همین امر تاریخ نویسان را یه این باور رسانید که دین رزتشت به هنگام حمله اعراب به ایران به عصای موریانه خورده می مانست که به هیچ وجه قابلیت اتکا و پایداری نداشت و معلوم بود در مقابل دین جدید باب مقاومت و پایداری نخواهد داشت.
بنابراین تاریخ صحنه درس آموزی و عبرت پذیری است با صرف رعایت ظواهر یک مذهب بدون آنکه واحد عمق و در جهت تکمیل مکارم اخلاقی باشد ، قابل دوام و پایداری نخواهد بود . این تجربیات تاریخی به مسلمانان مدد رساند تا ضمن اعتقاد قلبی به دین خود دنیا را نه به زبان بلکه با عمل خویش دلالت بر حقانیت شرع محمدی بنا نهیم .
فصل اول
گفتارهای زرتشت
گفتار اول:
در این مورد که دین زرتشت از چه زمانی متولد شد و چه هنگامی به انتشار و تبلیغ دین خود پرداخت اختلاف بسیار است وتناقض فراوان ، منابع در این باب عمدتاً یونانی است و این منابع به سال های 184 قبل از میلاد مسیح و یا 480 ق.م است رفته و تولد او 1768 قبل از میلاد دانسته اند .
"به روایت شاهنامه به فردوسی زرتشت فرزند مردی به نام پور و شب دنیای استیمان است . و بدست مردی تورانی در آتشکده بلخ به قتل رسیده است."
محل تولد او نیز مورد اختلاف است برخی در کنار رود ارس ، گروهی در ارومیه و گروهی دیگر زادگاه او را شمال شرق ایران می دانند.
دین زرتشت که لااقل در قسمتی از ساسانیان آئین رسمی ایران بود ، مبنی بر ثنویت بود. زرتشت جهان را آوردگاه دو قوه ی ابدی خیرو شر میداند که هر د و نه فقط در امور معنوی و اخلاقی بلکه در قلمرو و امور مادی و جسمانی نیز تجلی دارند.
این ثنویت با آنچه در ادوار بعد ظاهر می شود و روح را در مقابل جسم قرار می دهد، تفاوت دارد . در تعلیم زرتشت قلمرو خیر و شر در همه جهان بین هرمزد و اهریمن مورد تنازع بقاع است .
اگر چه خیر و شر هر دو ازلی هستند لیکن هر دو ابدی نیستند سرانجام غلبه نهایی از آن هرمزد است و خیر را ابدی می کند و قوای شر را از بین
می برد .
از نظر زرتشت انسان آفریده خیر یعنی هرمزد است و چون هرمزد است و چون هرمزد که خیر محض است . آفریینده اوست نهاد و فطرت او همه نیکی است آزادی و اختیار داده هر خرد است به انسان عطا شده تا خود هر که
می خواهد بر گزیند از خیر و شر و خطا و ثواب هر کدام بسند و اختیار کند.
بسته به این است که او خود چه اختیار کند از خیر و شر کدام را برگزید و در این تنازع همیشگی که بین خیر و شر هست به یاری هرمزد برخیزد یا به کمک اهریمن بشتابد . در آیین زرتشت آلوده نکردن آب و آتش و آسیب و گزند نرسانیدن به جانوران ،تاکید به کشاورزی، کشتن جانواران زیان آور و پرهیز از بدکاری بر نیروی هرمزد می افزاید و اهریمن را ضعیف و ناتوان می کند . بدین گونه هر نیکی از انسان سر می زند . قدمت خیر را می افزاید و هر بدی که از دست وی می رود نیروی اهریمنی را تقویت می کند.
بنابراین در تعالیم زرتشت انسان خو در تراژدی وجود وزنی دارد و اراده و اختیار او ممکن است کفر شر را با لا ببرد یا کفر خیر را سنگین کند و چون این مایه قدمت و اختیار دارد و تسخیر که فرد می رسد مسئول است و باید حساب کار خویش را پس دهد.
بر خلاف دین مسیحی خدای زرتشتی خدای راستی و عدالت نه ترحم و شفقت و بد کردن با بدان را نقض دادگری می داند بدینگونه آیین زرتشت جنبه اخلاقی قوی داردو ستایش بر ستایش و گرایش بر نیکی است .
انسان که باید هر چه شر و اهریمنی است پیکار کند ، وسیله این کار راستی است و دروغ تسلیم شدن به فریب اهریمن است و باید از آن اجتناب کرد.
شاد خواری و خوش دلی در دین زرتشت تکلیف مقدسی است زیرا معتقد است کسی دست از شادی ها و لذت های جهان بشوید در واقع نسبت به آفریننده جهان ناسپاسی کرده است .
مقاله زرتشت