لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:15
پیشگفتار
پیدایش محله های نوساز وتازه شکل گرفته بخشی از فرایند شتابناک توسعه در بیشتر شهر هاست. این فرآیند در ایران خارج از ضابطه واصول شهرسازی شکل گرفت و شرایط را به گونه ای تغییر داد که منجر به حذف محله های اصیل و قدیمی، به خصوص در شهر تهران، شد.
در شهرهای سنتی، کوچه ومحله به عنوان اولین رکن شهر به حساب میآید. هر محله، سنتا، دارای تاریخچه، سابقه و معروف به نامی است که برگرفته از موقعیت منطقهای آن، موقعیت صنفی محله، یا موقعیت و معروفیت افراد آن محله بوده است،( همان طور که از اسامی محله های تهران قدیم برمی آید محله طیب، محله گود، محله بازار،محله بارفروش هاو ....) این محلات هر کدام دارای قوانین نانوشته ای بودند که حافظ و مبلغ آن بزرگترهای محل بودند وتخطی ازآنها مساوی با انزوای خاطی یا اخراج وی از محله بود؛ حتی جاهلان وافرادی که شاید به نحوی جزو اشرار به حساب می آمدند در حریم محله خود حرمت ناموس وهمسایگان و آن قوانین نانوشته را حفظ می کردند و مطیع قوانین محله شان بودند.
اهالی محل یا اصطلاحا "بچه محل ها" تحت تاثیر نظام های حمایتی و نظارتی فوق الذکر (همان قوانین نانوشته) هویت فرهنگی واحدی مییافتند، به محله خود احساس تعلق می کردند، در فرآیندهای ارتباطات محلی ارزش های خاصی را درونی می کردند، و به شیوه های سنتی در فعالیت های محلی مشارکت می کردند.
گذشته از این، میان شناخت تعاملی بسیار قوی در بین افراد ساکن در یک محله برقرار باعث می شد تا بسیاری از مشکلات جمعی محل و مسائل فردی اهالی در محل، حل شود و اختلافات توسط معتمدان و ریش سفید محل فیصله یابد،
در هر مراسمی قبل از هر کس دیگر ساکنان محله دعوت می شدند. ورود و سکونت افراد جدید در محل مبتنی بر و دست کم متاثر از تفاهم عمومی و صلاحدید ریش سفیدان محل بود. هر محله دارای حدود و مرزی بود و افراد درحین گذر از محله کاملا زیر نظر بودند.
خروج ساکنان محل از محله به مثابه خارج شدن از موطن شان بود و با رفتن از آن جا هرگز روابط شان با هم قطع نمی شد. اغلب ساکنان محلات بیشتر از دو نسل را در آن جا گذرانده بودند و در نهایت محله برای هر فرد به غیر اززادگاه، هویت ش بود که نسبت به آن تعلق خاطر عمیقی داشت.
در این باب به غیر از سفارش بزرگان دین که به حفظ حرمت همسایگان تاکید کرده اند: " الجار ثم الدار"، به مثل های بسیاری نیز در فرهنگ محاوره تهرانی ها بر می خوریم :"همسایه خوب از فامیل نزدیک تراست." و...
با توسعه شهر نشینی و مهاجرت به سوی تهران تا حدود زیادی محله های موجود دستخوش تغییر و محله هایی جدیدی ایجاد شدند که از شاخص های محله های قدیمی کاملا فاصله داشتند. بسیاری از محلات جدید حتی بی توجه به شاخص های ژئولوژیک شهر تهران شکل گرفته اند.
به عنوان مثال می توان به بافت قدیمی شهر تهران اشاره کرد که بر اساس تجربه ساکنان اولیه این شهر دور از گسل های آن احداث شده بود در صورتی که اغلب محله های نوظهور شهر تهران بر روی گسل ها یا درکنار آن ها قرار دارند.
جدا از تغییر در بافت محله های تهران در فرهنگ ورفتارهای اجتماعی مردم این شهر نیز تغییرات اساسی حاصل شده است. در حال حاضر شاید در کمتر محله ای بتوان آشنایی و ارتباط همسایگان با یکدیگر را سراغ گرفت.
البته ناگفته نماند که فرهنگ همسایگی در محلات قدیمی تهران نیز دچار تغییر شده است، اگر چه هنوز در برخی از آن ها گوشه هایی از آن روزگار را می توان یافت ولمس کرد.
مفهوم محله، اگر بخواهیم زبان جامعه شناختی را بکار بگیریم، مبتنی بر خلط و در هم آمیختگی نقش ها و مبتنی بر روابط عاطفی و نظام های سنتی ست.
این ویژگی در تعارض بنیادین با ساختار شهرهای مدرن قرار دارد. به عبارت دیگر، اگر بنای بر احیای نظام محله ای یا محله گرایی، به عنوان یک نظام رفتاری و تعاون جمعی، داریم لازم است این معنا را با مفهوم "مشارکت" نزدیک سازیم.
نظرسنجی تلفنی از مردم درباره محله ها