آخر الزمان و اتفاقات مربوط به آینده و سرانجام عالم از جملة موضوعاتی است که مورد توجه هر انسانی با هر آئین و مذهب است. در بررسی تاریخی و اساطیری اقوام مختلف درمی یابیم همیَشة صحبت از دو جبهة بوده است که یک جبهة مظهر خوبی و پاکی است و جبهة دیگر مظهر پلیدی و زشتی که در پایان دنیا یعنی آخر الزمان جنگ بزرگی بین این دو جبهه اتفاق خواهد افتاده و نهایتا" بعد از سختی های زیاد پیروزی با جبهة حق است از جمله می توان در میان ملل و اقوام مختلف به برهمنان هندی، کائنان معابد --- عالمان بودایی و اساطیر ایرانی و یونانی اشاره کرد.
و همه ادیان آسمانی و بیشتر مکاتب بشری دربارة پایان تاریخ اظهار نظر کرده اند در همة پیشگویی های مربوط به آخرالزمان خبرهای وحشتناک و نگران کننده ای وجود دارد. در متون زرتشتی به ظرافت از دورة --- بشر در پایان جهان یاد شده است که آشوب ها و بلاهای زیادی خواهد بود که با ظهور منجی (سوشیانس) پایان می پذیرد.
ادیان ابراهیمی بیش از آیین ها و مکاتب دیگر بر آخر الزمان تأکید داشته اند. به طوری که در عهد عتیق و عهد جدید به آن اشاره شده است.
و این سیر پرداختن به آینده به اشکال مختلف در همه اقوام و ادیان از گذشته تا حال ادامه داشته و امروز در غرب به اوج خود رسیده است به طوری که با تأسیس مراکز اطلاعاتی و استراتژیک به مطالعه آینده جهان پرداخته و به دنبال ترسیم نقشه ای برای آیندة جهان و پایان آن آنطور که می خواهند هستند.
و حال جالب است با همة شواهد و قراین و استناداتی که وجود دارد هنوز کسانی هستند که بحث آینده و آخر الزمان برایشان جلب توجه نکرده است و طرح اینگونه موضوعات را به ذهن گرایی و تخیل انسان ها نسبت می دهند شاید بتوان گفت که این افراد دو گروه هستند.
گروه اول کسانی که مایل اند بحث آخر الزمان را کم رنگ جلوه دهند و مردم را به شعار آسوده بخوابید که ما بیداریم تشویق نمایند. که در واقع این ها همان افرادی هستند که خداوند می فرماید فی قلوبهم مرض
گروه دوم افرادی هستند که منظرهای محدود و ناقصی دارند مانند فردی که سرخود را روی یک قالی خم نموده است و فضای دید خود را محدود ساخته است. وقتی از این فرد می خواهیم که آن چه را می بیند توصیف کند خواهد گفت لکه های رنگی که هیچ ارتباطی با هم ندارند. حال از این فرد می خواهیم که سر خود را بالاتر بیاورد و از فضای بالاتری به آن نگاه کند آن گاه خواهد توانست توصیف بهتر و دقیق تری نماید. حال اگر از همین فرد بخواهیم در فضای بالاتری قرار گیرد به طوری که به همة قالی اشراف پیدا کند، آن گاه خواهد گفت که چقدر این قالی زیباست.
بله؛ افراد گروه دوّم به دلیل منظر محدود خود نسبت به آینده و آخرالزمان می توانند تبین و برداشت درستی داشته باشند. ما در این مقاله سعی کرده ایم در راستای اهمیت بحث پرداختن به آینده به جبهه بندی حق و باطل بپردازیم و رفتار غربیان و مسلمانان را مورد بررسی قرار دهیم.
جایگاه آخر الزمان و جبهه بندی حق و باطل در قرآن کریم:
قرآن کریم--- لِکُلِّ شیء است یعنی تعیین کنندة همه چیزها است پس باید به موضوع آخرالزمان و جبهه بندی حق و باطل در آن تبیین شده باشد. خداوند در قرآن از دو گروه بسیار ذکر می کند یکی گروه کافران و دیگری گروه مؤمنان.
بر اساس آیات قرآن مؤمنان کسانی هستند که به خداوند، رسولان و یوم آخر ایمان دارند و نقطة مقابل مؤمنین کفار هستند، کفار به لحاظ تفسیرشان از باطل و مؤمنین از حق تبعیت می کنند. پس براستی خداوند حق است و غیر از خدا باطل.
در بررسی آیات فوق به این نتیجه می رسیم که افراد به دو گروه تقسیم می شوند گروهی که در جبهه حق هستند و گروه دیگر گروه باطل است.
صفحه 3 نبود»
صفحه 4:
نگاهی قرآنی به سیر جبهه بندی حق و باطل در قرآن:
همان طور که مطرح شده جبهة حق مربوط به خداوند و اهل ایمان است و خداوند می خواهد حق را به وسیلة حاکمانش احقاق نماید. لذا خداوند موجودی خلق می کند تا خلیفه الله باشد و مجرایی باشد برای خدایی خداوند در زمین که این موضوع در آیات 29 و 30 سورة بقره توضیح داده شده است. و إذ قال ربک للملائکه انی جاعل فی ارض خلیفه. خداوند می خواهد در زمین با جعل خلیفة خود حکومت حق را آغاز نماید. لذا از همة ملائک می خواهد که بر آدم (ع) سجده نمایند. وَ إذ قالَ قال لِلْملائکه اسجُدُوا لِآدمَ فَسَجدوا الا ابلیس.
همة ملائک بر آدم (ع) سجده کردند الا ابلیس و از این جا جبهة باطل شکل گرفت. اَبی واستکبر و کانَ من الکافرین. که ابا کرد و از کافرین قرار گرفت.
بنابراین ابلیس با کار خود جبهة باطل را شکل داد و به عزت خداوند سوگند خورد که بندگان خدا را اغواء نماید. فبعزتک لاغوینهم اجمعین. و جبهة باطل با سرکردگی شیطان شروع به اخلال در جبهة حق می نماید و با وسوسه حضرت آدم (ع) برای تناول از شجره ممنوعه باعث هبوط حضرت آدم (ع) می گردد خداوند می فرماید: ----- لهی الشیطان.
پس شیطان موجب لغزش آن ها از بهشت شد و آنان را از آن چه در آن بودند بیرون کرد و این هنگام به آن ها گفتیم همگی به زمین هبوط کنید در حالی که بعضی دشمن دیگر خواهید بود و برای شما در زمین تا مدت معینی قرارگاه و وسیلة بهره برداری خواهد بود (36 بقره)
بنابراین در قالب یک برنامه الهی برای ملک کبیر چنین ماجرایی رخ می دهد و در زمین جبهة حق و باطل در مقابل هم قرار می گیرند.
در جبهة حق حضرت آدم (ع) است که خداوند او را به وسیلة ابتدا به کلمات توبه می دهد و او را دعوت به تبعیت از هدایت می کند و در نقطة مقابل جبهة دشمن و سردسته آن ها را توسری می زند. شاید این سئوال مطرح گردد مگر جبهة حق را خدا ولایت نمی کند پس چرا از ابتدا جبهة باطل را ایجاد می کند و به جبهة باطل فرصت و توان انجام کار می دهد؟
بله؛ خداوند ولی جبهة حق است و دوست دارد جبهة حق رشد داده شود به همین دلیل خداوند فضاسازی می کند و به جبهة باطل مهلت می دهد تا رشد کند. تشکیل دولت و لشکر بدهد. توجه داشته باشیم خداوند به جبهة باطل فرصت می دهد فضاسازی می کند.
آن ها را نصرت نمی کند تا زمانی که درصحنه های سخت و مشکل جبهه حق ---- بخورد و رشد نماید. بنابراین می بینند در دوره ها و مقاطع زمانی مختلف دولت ابلیس در دنیا قدرت پیدا می کند و شروع به فتنه انگیزی می نماید. مانند حکومت نمرودیان و حکومت چندصدسالة فرعونیان اما خداوند با تربیت رسولانی چون موسی و ابراهیم و عیسی (ع) و نصرت آن ها طومار حکومت باطل را در هم می پیچد و این سیر و ماجرا همین طور ادامه دارد تا زمان سیره ی رسول الله و اهل بیت عصمت و طهارت. از زمان امیرالمؤمنین به بعد فتنه انگیزی شیاطین و ---- آن در جبهه باطل بیشتر و بیشتر می شود و خداوند هدف عالی تری چون ملک کبیر را برای جبهة حق در نظر دارد بنابراین در این سیر از حوادث به ویژه در فتنه هایی که در زمان اهل بیت (ع) رخ می دهد، خداوند استراتژی عبور از فتنه ها را به جبهة انسانیت آموزش می دهد در صحنه های سخت و فتنه های عجیب اخر الزمانی و در مسیر برپایی ملک عظیم و ملک کبیر سرافراز باشند.
دو نکته باید در این بخش از مقاله به آن توجه شود.
نکته اول سیر حرکت جبهة حق و باطل است بر اساس آیات قرآنی می بینیم که خداوند در مقاطعی جبهة حق و باطل را در مقابل هم قرار می دهد. اما این تقابل ها بیشتر جنبة تمرینی و آمادگی برای جبهة حق دارد و از طرفی توسری خوردن برای جبهة باطل. بنابراین نبرد نهای و پایانی در آخر الزمان اتفاق می افتد.
نکته دوم: در جبهة حق اهل بیت عصمت و طهارت فرمانده هستند و تمام انبیاء و رسولان الهی سربازان و شاگردان اهل بیت هستند و همة انبیا و رسولان در امتداد یک مسیر و در قالب برنامه الهی برای برپایی ملک عظیم زحمت کشیده اند. در مقابل در جبهة باطل ابلیس فرمانده است و در این مقاطع فرصت و تجربة بسیار اندوخته و خود را برای نبرد نهایی آماده کرده است.
تبعیت امام زمان (عج) و جبهه بندی حق و باطل
آخر الزمان و تقویت مجدد جبهة حق و باطل
همان طور که در بخش پیشین گفتیم جبهة حق و باطل مدام در حال رشد و ارتقاء هستند. جبهة حق در حق بودن خود ارتقاء می یابد و جبهه باطل در باطل بودن خود. این سیر را می توان در تاریخ انبیاء و رسل در قرآن جستجو کرد. اما بعد از زمان غیبت امام زمان و در دسترس نبودن ولی خدا در زمین دو فضای کاملا" متفاوت ایجاد شد. ابتدا فضایی به نفع جبهة باطل تا از موضوع غیبت استفاده نماید و اصلی ترین پایه های ایمانی و موضوعاتی که می تواند در آینده به نفع جبهة حق باشد هدف قرار دهد از طرفی دیگر شیعیان اهل بیت عصمت و طهارت وارد فضای بسیار سخت غیبت امام خود شدند. تا در این مدت جبهة حق در شرایط سخت آموزش ببیند و آمادة آزمونی بزرگ شود.
رفتار جبهة باطل در بعد از غیبت امام زمان
در بعد از غیبت امام زمان جبهة باطل فرصت جدیدی برای سازمان دهی و تقویت قوای خود پیدا کرد و توانست با تجربة بسیار زیاد و تازة خود پایه های ایمانی جبهة حق را هدف قرار دهند و با ایجاد مکاتب فکری جدید که بسیار هم تحریف شده بود زمینه و بستر این کار را فراهم نمود، به طور مثال می توان به مکتب میترانیسم جریان فراماسونری و صهیونیسم اشاره کرد.
جالب است بدانیم دشمن پایه های ایمانی جبهة حق را چنان زیرگانه و آرام تغییر داد که امروز بسیاری از القائات دشمن جزء ایمانیات اکثر مردم قرار گرفته و آن ها را آمادة یک تحول بزرگ در آخر الزمان نموده است.
آخرالزمان و تقویت مجدد جبهة باطل
جبهة باطل به سرکردگی شیطان با به راه انداختن جریانات فکری نوظهور مانند صهیونیزم که در حقیت مظهر تفکر شیطانی است اقدام به تقویت جبهة خود نمود. و از طرفی برای تقویت این تفکر اقدام به تحریف در ادیان همچون مسیحیت و ---- آن ها به سرشاخة کاتولیک پروتستان و و ارتدکس نمود. به طوری که در اعتقادات دینی و مراسم عبادی و همچنین کتاب انجیل تفاوتهای زیادی بین این سه گروه ایجاد کرد و در یک قرن گذشته --- از درون مکتب پروتستان مکتب دیگری به نام مبلغان انجیل ایجاد کرد. این مکتب نوظهور اعتقاد دارد. که باید برای ظهور مسیح در آخرالزمان از مکتب صهیونیسم حمایت کرد. به طوری که در سال 1980 سازمانی به نام سفارت بین المللی مسیحیان را در قدس اشغالی تأسیس کردند و چنین اظهار داشتند ما بیش از اسرائیلی ها صهیونیسم هستم. بعد از پایه گذاری این دومکتب فکری که هر دو یکی هستند و از یک ریشه رشد می کنند در گام بعدی دشمن به فکر تقویت بیشتر جبهة خود و گسترش افکار این جبهه در سطح جهانی نمود. بنابراین با راه اندازی کنفرانس ها و سازمان های جهانی صهیونیسم به تقویت قوای مالی و سیاسی این جبهه پرداخته و در جهت جهانی شدن گام برداشت.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 14 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله رفتار غربیان و مسلمانان در قبال آخر الزمان