تعیین پاسخ سطوح CRP و IL-6 پلاسمایی به یک جلسه فعالیت صبحگاهی و عصرگاهی در زنان جوان سالم
به صورت ورد ودر121صفحه
بیماری قلبی- عروقی (CHD) و در راس آن مشکلات عروق کرونری، از علل اصلی مرگ و میر در قرن جدید و اولین علل مرگ و میر در ایران است. پرفشارخونی، بالا بودن چربی ها و لیپوپروتئین های خون، سن، جنس، شیوه زندگی، تغذیه، مصرف دخانیات، بی تحرکی، دیابت و چاقی را از عوامل خطرزای سنتی بیماری های قلبی عروقی عنوان می کنند (ثالثی و همکاران، 1386). استرس اکسیداتیو، التهاب، فعالیت سلول های اندوتلیال و فعالیت پلاکت ها از دیگر عوامل جدید خطر بیماری قلبی- عروقی می باشند (بویوکازی و همکاران، 2007). تاکنون مطالعات بسیاری برای شناسایی بهترین شاخص یا پیشگویی کنندة این بیماری صورت گرفته است. در این میان افرادی مشاهده شده اند که عوامل خطرزای سنتی (به ویژه لیپوپروتئین های خون) آنان در محدودة طبیعی قرار دارد، ولی دچار عوارض قلبی عروقی شده اند. اگر چه افزایش لیپوپروتئین کم چگال (LDL-C) و کاهش لیپوپروتئین پرچگال (HDL-C) شاخص های اصلی و عامل خطر بیماری های قلبی عروقی محسوب می شوند، اما 50% تمام انفارکتوس های عضله قلب در بین افراد بدون چربی زیاد خون اتفاق می افتد (بویوکازی و همکاران، 2007). بنابراین محققان به دنبال شاخص هایی هستند که با دقت و حساسیت بیشتری خطر بیماریجهای قلبی- عروقی را پیش بینی می کنند. در سال 1998، انجمن قلب آمریکا کنفرانسی تشکیل داد تا راهکارهای کمک به افرادی را شناسایی کند که به پیشگیری اولیه نیاز دارند. یکی از این راهکارهای پیشنهادی، اندازه گیری شاخص های التهابی بود (گفکن ، 2001). از آن زمان به بعد، تحقیقات زیادی انجام گرفت و پذیرفته شد که گسترش بیماری های قلبی- عروقی زمینه ای التهابی دارد و التهاب عمومی (سیستمیک)، نقش محوری در توسعه و پیشرفت آتروسکلروز ایفا می کند (گفکن، 2001 و بلیک ، 2001(. از اینرو در دهه گذشته، توجه پژوهشگران بیشتر به شاخص های التهابی به عنوان عوامل مستقل پیشگوییجکنندة بیماری های قلبی- عروقی معطوف شده است. امروزه ارتباط میان التهاب و آتروسکلروزیس (مهم ترین دلیل بیماری عروق کرونری) طی تحقیقات بسیاری آشکار شده است (ناکاجیما ، 2007؛ دبیدی روشن و همکاران، 1384؛ حامدی نیا و همکاران، 1385). پژوهشگران دریافته اند که شاخص های التهابی (مانند فیبرینوژن، مولکول های چسبان ، آمیلوئید A، اینترلوکین سرمی و پروتئین های مرحلة حاد) می توانند پیشگوی مناسبی برای بیماری های قلبی - عروقی باشند (وردت و همکاران، 2004). مطالعات مختلف ارتباط بین خطر بیماری قلبی- عروقی و شاخص های التهابی را نشان می دهند (همر ، 2009؛ باساک ، 2004). در میان این شاخص های التهابی، پروتئین واکنشی C (CRP) از ویژگی خاصی برخوردار است. چون این پروتئین، در عین داشتن حساسیت زیاد، با روش علمی ارزان و در دسترس، قابل محاسبه و اندازه گیری است که این توانایی در سایر شاخص های التهابی کمتر دیده شود. CRP از حساس ترین نشانگرهای التهاب و قوی ترین پیشگوی بیماری قلبی عروقی است (جی هیج و همکاران ، 2007؛ وردت و همکاران، 2004؛ پاکزک و همکاران، 2005). اینترلوکین 6 نیز یکی از شاخص های التهابی و عوامل پیشگوی بیماری قلبی- عروقی به شمار می رود. افزایش سطوح سرمی CRP و IL-6 با بروز افزایش خطر بیماری قلبی- عروقی ارتباط دارد. مطالعات جدید نشان داده اند که در پیشگویی حوادث قلبی- عروقی، CRP شاخص قوی تری نسبت به LDL-C است، به گونه ای که افزایش این شاخص، خطر آتی پارگی پلاک را پیشگویی می کند (نمازی و همکاران، 1389). از طرف دیگر بسیاری مطالعات ارتباط بین تغییرات CRP و IL-6 را گزارش کرده اند (حامدی نیا و همکاران، 1385). سطوح سرمی IL-6 تحت تاثیر چاقی، دیابت، بیماری قلبی- عروقی و سندروم متابولیک افزایش یافته و سنتز CRP سرم را از کبد تحریک می کند. علاوه بر موارد ذکر شده، ورزش و فعالیت بدنی یکی از عوامل موثر بر غلظت CRP و IL-6 سرم است که تحت تاثیر شدت و مدت فعالیت، تغییرات متفاوتی ایجاد می کند. به نظر می رسد ورزش های بلند مدت و شدید ظرفیت بدن را برای مقابله با رادیکال های آزاد و فعال اکسیژن کاهش می دهند و می توانند موجب استرس اکسیداتیو شوند، در حالی که ورزش ها و تمرین ها با شدت متوسط می توانند ظرفیت آنتی اکسیدانی و دفاع فیزیولوژیکی را بالا برده و وقوع استرس اکسیداتیو را کاهش دهند. یافته های پژوهش های موجود از طبیعت دوگانه پاسخ ایمنی نسبت به ورزش حکایت دارد. ورزش و فعالیت های شدید و بلند مدت همراه با انقباضات برونگرای قوی و با تنش مکانیکی زیاد، موجب آسیب عضلانی شده، می تواند باعث رهایی سیتوکین ها شود (نمازی و همکاران، 1389). تی هانگ و همکاران (2009) با مطالعه روی 13 مرد 8/1± 5/21 سال که تمرینی را در دو شدت 65% و 85% حداکثر توان هوازی خود انجام دادند؛ نتیجه گرفتند سطوح CRP در هر دو گروه به طور معنی داری افزایش یافت. سوریچتر و همکاران (1995) و مالم و همکاران (2004) نشان دادند که سطوح CRP پس از تمرین برون گرا افزایش معنی دار نمیجیابد. از طرفی اسمیت و همکاران افزایش CRP را در 75% افراد آموزش ندیده فعال، 24 ساعت پس از 60 دقیقه دوچرخه سواری با 60% حداکثر اکسیژن مصرفی گزارش کردند. همچنین مییر و همکاران افزایش معنی دار CRP را 12 ساعت بعد از انجام تست دوچرخه ارگومتر توسط 12 مرد تمرین کرده نشان دادند (به نقل از سمپل ، 2006). در حال حاضر اطلاعات کمی درباره تاثیر تمرین هوازی شدید بر شاخص های قلبی – عروقی و ایمنی موجود است. به نظر می رسد تمرین هوازی بر اساس شدت، مدت و حجم اثر چندگانه ای داشته باشد. بنابراین، در تلاش برای تعیین اثر تمرین هوازی شدید تک جلسه ای بر سطوح سرمی CRP وIL-6 در زنان جوان سالم، در پژوهش حاضر فرض بر این است که یک وهله فعالیت صبحگاهی و عصرگاهی بر غلظت سرم CRPوIL-6 تاثیر دارد.
تعیین پاسخ سطوح CRP و IL-6 پلاسمایی به یک جلسه فعالیت صبحگاهی و عصرگاهی در زنان جوان سالم