هیچ ملتی را نمی توان شناخت و به ژرفای اندیشه آن دست یافت مگر اینکه ریشه باورهای آن را دریافت.اسطوره های نوشته و نانوشته ایران را باید از لابلای برگ های تاریخ، دریافتهای باستان شناسی و از کنشهای آیینی این ملت بیرون کشید.
«ایرانیان باستان جهان را همچون بشقابی تصور می کردند که همچون صخره ای از الماس در شکل اصلی خود بوده ولی با ورود شر (اهریمن) آرامش آن درهم شکسته شد. اهریمن آسمان را شکافته و وارد آن شده و سپس به آب فرو رفت و به میان زمین تاخت و آن را به لرزه در آورد و بر اثر آن کوه ها از زمین بیرون شدند. البرز کوه هشتصد سال طول کشید تا از زمین به در آید...» این بخشی از بن مایه اسطوره ایران پیش از زرتشت است.
ایرانیان حدود 1400 سال پیش از میلاد از «ایرانویچ» به مهاجرت پرداخته و در سغد و مرو و بلخ و هرات و... و جنوب خراسان و ری ساکن گردیدند و اندک اندک با قبایل ساکن در نجدهای ایران به نبرد پرداختند. تورانیان از چادرنشینان آریایی ماوراء جیحون و سیحون بوده اند که در جستجوی منزلگاه جدید به ایران تاخته و جنگهایشان موجد روایات و داستان هایی می گردد.
«در واقع چیز واحد و ثابتی به نام اساطیر ایران نداریم تا توجیه اجتماعی واحدی از آن کنیم. اساطیر مجموعه واحد و ثابت نیست بلکه مجموعه ای متحول زیر تاثیر تحولات اجتماعی در دورانهای مختلف است...»( )
سرچشمه اسطوره های ایران:
بن مایه های اسطوره های زرتشتی و پیش از زرتشت از بنیادی بس پهناور نشئت گرفته اند که نیاز به ژرفانگری دارد تا در نهایت سرچشمه همه اسطوره های ایران شناخته شود. گزارش های باستان شناختی مربوط به ایران از تمدنی حکایت می کند که به 6000 سال قبل از میلاد باز می گردد... هزاره دوم قبل از میلاد عصر مهاجرت به شمار می رود... نخستین اشاره مشخص به یک قبیله ایرانی یعنی مادها در متون آشوری قرن نهم قبل از میلاد ثبت شده است.
اوستا مهمترین سرچشمه اسطوره شاهنامه به حساب می آید. متاسفانه تنها آن قسمت از اوستا که در آیینهای دینی به کار می رود در دست است. اگر چه اوستا در دوران ساسانی به شکل نهایی خود به کتابت در آمده، اما مطالب آن بسیار کهنتر است. اسطوره های پیش از زرتشت در ساخت عمومی اسطوره های زرتشتی در اوستا منعکس و حفظ شده اند. مهمترین بخش آن مجموعه مطالب گاثه ها (گاتها، گاهان) یا هفده سرود زرتشت است.
از دیگر نوشته های بنیادین اساطیر ایران متون پهلوی یا فارسی میانه است که شامل مطالب متنوع از جمله شروح دینی، دفاع از دین، الهام و کشف و شهود، ادبیات اندرزی و حماسی و... است.
کمی دورتر از این زمینه باید از متون مقدس هند باستان، یعنی وداها خصوصا مجموعه سرودهای ریگ ودا استفاده گردد. این سرودها در زمان بسیار متاخرتری یه کتابت درآمده اند... چنین می نماید که در وداها بسیاری از باورهای هند و ایرانیان باستان، حفظ شده است و از آن می توان در بازسازی عقاید ایران پیش از زرتشت محتاطانه استفاده نمود.
• دگردیسی یا دگرگونی اسطوره ها در ایران
- دگرگونی:
اندیشه ها، اعتقادات و فرهنگ اقوام و ملل، دائما در معرض تغییر و تحول است و آنچه یک زمان منطقی، باور کردنی و دوست داشتنی می نمود ممکن است به هنگامی دیگر یاوه، باور ناپذیر و تنفر انگیز یا خنده آور جلوه کند...
راز بقای اساطیر تا زمان ما قدرت تطبیق آنها با شرایط فکری و اجتماعی است. اساطیر ایران مانند زبانهای ایرانی سه مرحله کهن، میانه و نو را نشان می دهد: اساطیر گاهانی- اوستایی، اساطیر پهلوی- مانوی و اساطیر ایران بعد از اسلام.
اگر اساطیر شاهنامه را با برابرهای اوستایی خود مقایسه کنیم دگرگونی بزرگی می بینیم که نتیجه تحولات اجتماعی-فرهنگی اقوام ایرانی در طی بیش از هزار و پانصد سال است. در اوستا مانند اساطیر یونانی و ودایی هند، خدایان گونه گون در زندگی بشر موثرند. این خدایان اند که پیروزیها و شکستها را پدید می آورند، گیاه می رویانند و ... اما در شاهنامه اثری از این داستانها نیست و تنها سخن از خدایی بزرگ و واحد است. در بخش اساطیری شاهنامه تنها در دو مورد نشان از دخالت نیروی فوق انسانی یافت می شود: اول سیمرغ که جانشین خدایان در حمایت از زال و فرزند او شده و دوم در داستان رستم و سهراب که به درخواست رستم، خداوند نیروی جوانی وی را به او باز پس می دهد تا سهراب را از میان بر دارد.
در شاهنامه دیوان نشانی از دیوی اوستایی ندارند و حتی دارای کشور شده اند (مازندران) و نبرد
شامل 26 صفحه فایل WORD قابل ویرایش
دانلود مقاله شناخت اساطیر ایران در شاهنامه