نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق درباره موقعیت جغرافیایی عربستان و اوضاع اجتماعی – سیاسی آن پیش از اسلام

اختصاصی از نیک فایل دانلود تحقیق درباره موقعیت جغرافیایی عربستان و اوضاع اجتماعی – سیاسی آن پیش از اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق درباره موقعیت جغرافیایی عربستان و اوضاع اجتماعی – سیاسی آن پیش از اسلام


دانلود تحقیق درباره موقعیت جغرافیایی عربستان و اوضاع اجتماعی – سیاسی آن پیش از اسلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 43

 

موقعیت جغرافیایی عربستان و اوضاع اجتماعی سیاسی آن پیش از اسلام

عربستان یا شبه جزیره عربستان سرزمینی است در منتهی الیه جنوب غربی آسیا به شکل مربع مستطیل با ضلعهای نامتساوی که بین 12 و 32 درجه عرض شمالی و 35 و 60 درجه طول شرقی میان آفریقا و قسمت بزرگی از آسیا قرار گرفته است . مساحت این سرزمین به دو میلیون و ششصدهزار کیلومتر مربع می رسد. عربستان از شمال به کشورهای اردن و عراق از شره به خلیج فارس و دریای عمان و دریای عرب ، از جنوب به خلیج عدن و از سوی مغرب به دریای سرخ محدود است . چنانکه می بینیم سرزمین عربستان از سه جانب به دریا پیوسته و این سه جانب را پنج دریا فرا گرفته است ،‌و تنها از سمت شمال است که به خشکی منتهی می شود. با اینهمه دورن این سرزمین از آب که مایه زندگانی هر جانداری است بهره چندانی ندارد. در سراسر این منطقه گستره رودخانه ای که وسیله حمل و نقل باشد یافت نمی شود . تنها رودیک ه در آن جریان دارد در وادی حجر (در یمن است) که در ازای آن از یکصد کیلومتر بیشتر نیست .

رشته کوههای بلندی که از شبه جزیره سینا آغاز و در امتداد دریای سرخ تا خلیج فارس کشیده می شود همچون دیواری بلند آنرا فرا گرفته است . در خلال این کوهها دره های کوچک و بزرگی وجود دارد که عرب آن را وادی می گوید. مهمترین این وادیها سرحان رومه ، دواسر و حَضرَ موت است . روزگاران پیش از اسلام بعض این وادیها مانند (سرحان)  راه تجارتی بوده است . سراسر ساحل دریاهای اطراف آن – جز در چند منطقه – پر از اسفنجها و مانعهای طبیعی است که کشتی نمی تواند در آن پهلو بگیرد. اگر از کوههایی که همچون باروی استوار گرد عربستان را فرا گرفته است بگذرید و بدرون سرزمین برسید به مانعهای دیگری بر خواهید خورد ،‌چنانکه در شمال آن بادیه الشام است که از حدود فلسطین تا جنوب غربی عراق کشیده است ،‌و در جنوب آن بیابان ،‌بیابان وسیع دیگری است بنام نَفود که هفتاد هزار کیلومتر مربع وسعت دارد و از شن نرم پوشیده شده است . وزش باد توده های شن را از این سو ب هآن سو می بردو ایجاد راه را در دنیای قدیم – ناممکن می ساخت. از جنوب به سمت شرق این شبه جزیره بیابان دیگری است به نام الرُْبع الخالی که تا امروز همچنان خالی است . وسعت این بیابان به پانصد هزار کیلومتر مربع می رسد و می توان گفت پهناورترین بیابانهای خشک و خالی جهانست . بین الربع الخالی و نفوذ بیابان دیگری است به نام دَهنا که آنهم از ریگ روان پوشیده است و به خاطرم همین مانعهای طبیعی هزاران سال شبه جزیره عربستان در خاموشی و گمنامی بسر می برد. بدون تردیدی اگر دین اسلام در این سرزمین پدید نمی آمد ،‌و از آنجا به دیگر سرزمینهای جهان نمی رفت عربستان همچنان در انزوا بسر می برد و یا اینکه توجه چندانی بدان نمی شد. با اینهمه نباید پنداشت که پیش از اسلام در این منطقه از آبادانی و تمدن نشانی نبوده است . چنانکه خواهیم نوشت قسمت مستعد آن (جنوب ) آبادان بود و دولتهایی در آنجا تاسیس شده است . همچنین در دیگر قسمتها نیز تمدنهایی (هر چند به صورت ناقص) وجود داشته است .

ساکنان این سرزمین را عرب می نامند. در اینکه معنی عرب چیست و از چه زمان آن مردم را بدین نام نامیده اند و این مردم از کجا بدین سرزمین آمده اند هنوز میان نژاد شناسان اختلاف است . بعض داستانهای پیش از اسلام که پس از اسلام گرد آمده و به نام تاریخ معروف شده است گوید چون نام نیای آن مردم یَعرَب بن قحطان بوده است فرزندان او عرب نام گرفته اند.

تقسیمات جغرافیایی

سرزمین عربستان را گاه بر اساس عوارض جغرافیایی و گاه بر حسب شرایط اقلیمی تقسیم می کنند. بر اساس تقسیم بندی نخستین آن را پنج قسمت کرده اند. :

  • تهامه وآن سرزمینی است پست که از مساحل دریای سرخ از ینبع آغاز میشود و تا سرزمین نجران امتداد دارد . و آن را بخاطر گرمای سخت و نوزیدن باد بدن نام نامیده اند.
  • حجاز که در لغت به معنی مانع است . این سرزمین را حجاز نامده اند چون در جهت شمالی یمن و شرق تهامه قرار دارد و این دو قسمت را از هم جدا می کند. حجاز از چند وادی ترکیب می شود و میان وادیها سلسله کوههایی است که بلندی بعض آنها از دوهزار متر بیشتر است .
  • نجد که از جنوب به یمن و از شمال به بادیه السماوه امتداد دارد. و به سبب بلندی زمین آن را نجد نامیده اند.
  • یمن که از نجد تا اقیانوس هند در جنوب و دریای سرخ در غرب گسترده است .
  • عروض که به معنای مانع است شامل یمامه ،‌عمان و بحرین است و بدان دلیل آن را عروض نامیده اند که میان یمن ،‌نجد و عراق واقع شده است .

دین و اعتقادات

در جنوب عربستان پرستیدن جرمهای آسمانی چون ماه و ستاره و خورشید سابقه طولانی داشته است . در قرآن کریم به آفتاب پرستی قوم سبا اشارت رفته است . آفتاب پرستی در شمال عربستان نیز معمول بوده است.

بیابان نشینیان عموما بت پرست بوده اند. آنان پس از آنکه در شهرهای جای گرفتند پرستش بتهای خود را ترک نگفتند . همه بت های قبیله پرستشگاه خاصی نداشته است . بعض قبیله ها بت های خود را در جاهایی بر پا کرده بودند و به زیارت آن می رفتند ولی بیشتر قبیله ها بت هایی داشتند که همراه خود از این سو به آن سو می بردند. این بت ها از چوب ،‌سنگ و گاه از خرما ساخته می شود و بهنگام ضرورت از آن استفاده می کردن . در قرآن کریم از چند بت نام آمده است .

  • لات که بتی بوده است در طائف و خدمتگزاران آن ثقیف بوده اند.
  • عزی که به نقل کلبی پرستش آن پس از لات بوده است .
  • منات که مورد احترام خاص اوس و خزرج بوده است .
  • وَد بت تیره کلب
  • سواع که بت هذیل بوده و در ینبع جای داشت .
  • یَغوث ، بت تیره مذجح
  • یعوق بت خیوان در صنعا
  • نسر بت حِمیَر

نیز قریش در داخل خانه کعبه و اطراف آن بت ها داشتند که بزرگترین آن هبل بوده است .

کلبی درباره بت پرستی عرب روایتی دارد که خلاصه آن چنین است .

هر کاروان که به مکه می آمد سنگی از سنگهای حرم به محل خود می برد تا بیاد کعبه گرد آن سنگ طواف کند و آن را حرمت می نهادند. سپس از تعظیم این سنگ به عبارت دیگر چیزها پرداختند.

و نیز نوشته اند عمر و بن لُحی آیین بت پرستی را از مردم شام یاد گرفت و از آنجا مبا خود بتی آورد و در کنار کعبه جای داد .

اگر این عبیر کلبی فی الجمله درست باشد ،‌منشا بت پرستی تیره هایی خاص را نشان می دهد نه بت پرستی همه عرب را چه عرب همگی به مکه نمی آمدند و اگر می آمده اند سنگ حرم را همراه خود نمی برده اند. آنگاه پرستش درخت و نیز چنانکه نوشتیم پرستش ماه و خورشید و ستارگان نیز میان صحرا نشینان رواج داشته است . باید گفت بیابان نشینان پاره ای چیزها را که منشا خیر و برکت می دانستند می پرستیدند ،‌و یا برای آنها از روی دریافت ساده خود نمونه هایی می ساختند .آنچنانکه پاره ای چیزهای دیگر را منشا شر می پنداشتند.

جن در نظر آنان مایه زیا و ضرر بود اما گاه برای کسانی سودمند به حساب می آمد . چنانکه بعض شاعران عرب بزعم خود جنی داشتند که شعرها را در خاط آنان می انداخست . پیش از اسلام از دینهای آسمانی – چنانکه نوشته شده- یهودیگری ، مسیحیگری و زرتشتیگری در عربستان پیروانی داشت . کیش مانی را هم می شناخته اند و شاید در حجاز تنی چند هم بدان کیش گرویده باشند. مسیحیت در جنوب از راه حبشه وارد آن سرزمین شد اما در شمال گویا نخستین بار قبیله تَغلب ،‌قضاعه و غسان که از سوی امپراتوری روم تقویت می شدند بدین کیش گرویدند. در حیره بخاطر نزدیکی این سرزمین با ایران زرتشتیگری شناخته بود و پیروانی داشت اما گروهی هم از مسیحیان در آنجا به سر می بردند.

چنانکه کلبی نوشته است : پیش از اسلام گروهی از عرب برای انجام مراسم حج به مکه می آمدند و حج ،‌عمره ،‌وقوف در عرفات و قربانی را انجام می دادند.

چهار ماه از سال : ذی القعده ،‌ذی الحجه ،‌محرم و رجب را ماههای حرام می دانستند و در این ماهها با یکدیگر جنگ نمی کردند.

نزدیک به ظهور اسلام گروهی در مکه و بیرون مکه پیدا شده بودند که به بت پرستی بی اعتنا و از خونریزی و ستم کناره گیری به دینهای آسمانی آنروز بی اعتقاد بودند. تناه خدای یگانه را می پرستیدند . آیین دینی نداشتند. اینان کسانی هستند که متکلمان اسلامی آنان را حنفا گفته اند. مفرد آن حنیف است و به معنی کسی است که از دین باطل برگردد و اما در قرآن کریم هرجا حنیف و یا حنفا آمده مقصود کسانی است که بر دین فطرت ابراهیمی هستند.

قانون و دین در مکه

قانون شهر مکه پیمانهایی بود که قبیله ها با یکدیگر بسته بودند و به موجب آن حقوق هر قبیله و یا وابستگان قبیله در مقابل قبیله های دیگر محترم شمرده می شود. اما اگر کسی با قبیله ای پیوندی نداشت . هیچ قانونی در مقابل ستمکار از او حمایت نمی کرد.

مرکزیت یافتن مکه

پس از بهم خوردن وضع جنوب عربستان و پراکنده شدن مردم آن و نیز پس از آنکه راه بازرگانی از طریق خشکی رونق یافت از جاهایی که برای تجمع جاذبیت بیشتری داشت مکه بود. مکه به سبب نزدیکی با دریای سرخ از یک سو بر سر راه بازرگانی شام و فلسطین واقع شده و از سوی دیگر واسطه ارتباط راه تجارتی با یمن بود. اما گذشته از موقعیت بازرگانی این شهر اهمیت دیگری نیز داشت که مردمان را از نقطه های مختلف جزیره در موسمی معینی از سال به خود جذب می کرد . می دانیم که خانه کعبه در شهر مکه واقع است و کعبه هزاران سال پیش از اسلام مورد احترام بوده است .

کودکی و جوانی رسول اکرم (ص)

سال دقیق ولادت پیغمبر (ص) معلوم نیست . ابن هشام و دیگران نوشته اند ولادت او در عام الفیل بوده است . یعنی سالی که ابرهه با پیلان برای خراب کردن کعبه آمد . این تاریخ اگر برای کسانی که خود آن حادثه را به چشم دیده اند روشن باشد برای دیگران قطعی نیست . زیرا هم اکنون به درستی نمی توان گفت حادثه فیل در چه سالی بوده است . چون تاریخ نویسان رحلت پیغمبر (ص)را در سال 632 میلادی نوشته اند و حضرتش به هنگام مرگ 63 ساله بوده پس سال تولد او بای دبین 569-570 میلادی باشد.

تاریخ نویسان از زندگانی وی داستانهای گوناگون نوشته اند،‌ولی جدا ساختن حقیقت تاریخی از داستان هنگامی ممکن است که به سندهای قطعی تکه کنیم . چنین سندی که بتواند رویدادهای چنان سالهایی را روشن کند قرآن کریم و سنت (اخبار) است . اما مدرک قطعی غیر قابل جرح (قرآن ) در این زمینه جز اشارتهایی کوتاه ندارد. از این آیات اشارات و نیز از آنچه مورخان نوشته اند و مورد اتفاق است میت وان دانست که محمد (ص) دوران کودکی را با یتیمی گذارنده است . عبدالله پدر او پس از آنکه آمنه دختر وهب رئیس طایفه بنی زهره را به زنی گرفت ،‌چندماه پس از عروسی در یکی از سفرهای تجارتی خود هنگام بازگشت از شام در یثرب در گذشت . بعض از مورخان نوشته اند عبدالله چند ماهی پس از ولادت محمد (ص) مرد. به هر حال محمد (ص) دوران شیر خوارگی را نزد زنی از قبیله بنی سعد که حلیمه نام داشت سپری کرد . در شش سالگی مادرش را از دست داد و نیای او عبدالمطلب سر پرستی او را عهده دار گردید. در هشت سالگی وی ،‌عبدالمطلب جهان را بدرود گفت و محمد (ص) تحت سرپرستی عمویش ابوطالب در آمد . تاریخ نویسان نوشته اند محمد (ص) هب هنگام کودکی در یکی از سفرهای عمویش به شام هماره وی رفت و در بین راه در محلی که بصری نام دارد راهبی نصرانی به نام بحیرا نشانه هایی پیغمبری را در او دید وسفارش او را به عمویش کرد و مخصوصا بدو توصیه کرد که این کودک را از آسیب یهودیان که دشمن وی هستند برکنار دارد. نوشته اند چون کاروانیان از نزد بحیرا پراکنده شدند. وی محمد (ص)را نگاهداشت و گفت ترا به لات و عزی سوگند می دهم آنچه از تو می پرسم پاسخ بده !‌محمد (ص)گفت مرا به لات و عزی مپرس که هیچ چیز را چون این دو بت ناخوش نمی دارم . سپس بحیرا او را به خدا سوگند داد.

زناشویی با خدیجه

محمد (ص) در سن بیست و پنج سالگی بود که ابوطالب بدو گفت : کاروان قریش آ«اده رفتن شام است . خدیجه رختر خولید گروهی از خوشان تو را سرمایه داده است که برای او تجارت کنند و در سود آن شریک باشند. اگر بخئاهی تو را نیز می پذیرد . سپس با خدیجه در این باب سخن گفت و او پذیفرت . از ابن اسحاق روایت شده است که خدیجه چون امانت و بزرگواری محمد (ص) را شناخته بود بدو پیام فرستاد اگر آماده تجارت در مال من باشی سهم تو را بیش از دیگران خواهیم پرداخت .

از این سفر سود فراوانی نصیب خدیجه شد ، چه مردی را به تارت گرفته بود که در امانت ، راستگویی و درستگاری شهرت داشت . پس از این سفر تجارتیبود که خدیجه به ازدواج محمد (ص) در امد. محمد (ص) چنانکه نوشتیم بیست و پنج ساله بود و سن خدیجه را چهل سال نوشته اند اما با توجه به فرزندانی که خدیجه به دنیا آورد می توان احتمال داد که سن او کمتر از این مقدار بوده است و تاریخ نگاران عرب رقم چهل را به دلیل آنکه رقم کاملی است انتخاب کرده اند.

نصب حجر الاسود

حادثه دیگریک ه پیش از بعثت محمد (ص) رخ داد و موقعیت او را در دیده مردم مکه نشان می دهد، داستان نصب حجر الاسود است . می دانیم که خانه کعبه در دوره جاهلیت هم در نظر عرب محترم بود. سالی سیل به درون کعبه راه یافت و دیوارهای خانه را شکست . قریش دیوارها را بالا آوردند و چون خواستند حجر الاسود را نصب کنند بین سران قبیله ها اختلاف پدید شد. رئیس هر قبیله می خواست این شرافت را نصیب خود کند . سرانجا کار بالا گرفت. بزرگان قبیله طشتی پر از خون آودرند و دست خود را در آن فرو بردند و این کار مانند سوگندی بود که به موجب آن باید بجنگند تا پیروز شوند. سرانجام پذیرفتند نخستین کسی را که از در بنی شیبه داخل مسجد شود به داوری بپذیرند و هر چه او گفت انجام دهند. نخستین کسی که داخل شد محمد (ص) بود. بزرگان قریش گفتند او امین است داوری وی را می پذیریم . سپس داستان را بدو گفتند. محمد (ص) گفت جامه ای بگسترانید و چون چنین کردند حجر الاسود را میان آن جامه گذاشت و گفت رئیس هر قبیله یک گوشه از جامه را بردارد ، چون جامه را برداشتند و بالا بردند خود حجر الاسود را برداشت و بر جای آن نهاد و با این داوری از خونریزی بزرگی ممانعت کرد.

ظهور اسلام

محمد (ص) در سالهای نزدیک به بعثت از مردم کناره می گرفت و به پرستش خدای یکتا می پرداخت . سالی یک ماه در کوهی که به نام حرا معروف است منزوی می شود و عبادت می کرد. در این مدت هر مستمندی نزد او می رفت به او طعام می خورانید سپس با سپری شدن ماه عبادت ، به مکه می آمدو پیش از آنکه به خانه برود هفت بار یا بیشتر کعبه را طواف می کرد و به خانه خود می رفت . در یکی از همین سالهای گوشه گیری وی در حرا بود که به پیغمبری مبعوث شد . محمد (ص) گفته است: جبرئیل نزد من آمد و گفت بخوان. گفتم خواندن نمی دانم دیگر بار گفت بخوان . گفتم چه بخوانم ؟ گفت «اقرا باسم ربک الذی خَلَق» چنانکه مشهور است سالیان عمر او به هنگام بعثت به چهل سال رسیده بود.

روسول خدا (ص) با تلقی آیه های آغاز سوره علق که نخستین آیه های نازل شده بر او است و با تشریف رسالت از خلوتگاه خود به داخل مکه باز می گردد. در چنین حالت که تا آن شب برای او سابقه نداشته است ، طبیعی است که پیش از هر کار دیگر به خانه بر گردد. در خانه او سه تن به سر می برند. خدیجه بانوی گرامی وی ، پسر عمومی او علی ابن ابی اطلاب و زید بن حارثه . و باز طبیعی است که نخستین کس از مردان که به پیغمبر  گروید علی علیه السلام باشد و از زنان خدیجه . چنانکه نوشتیم این موضوعنهایت طبیعی به نظر می رسد و نیازی به بحث و بررسی روایتها ندارد . گذشته از آن امیر المونین در چند جا از خطبه های خودبه صراحت می گوید : من نسختین کسی بودم کهبه رسول خدا (ص) ایمان آوردم. اما پس از اینان چه کسانی زودتر مسلمانی را پذیرفته اند، چنانکه می دانیم میان نویسندگان سیره اختلاف است . و باز طبیعی است ه این اختلاف پس از عصر صحابه و آغاز عصر تابعین پدیدشده باشد. هرخانواده ای کوشیده است بزرگ خود را سابق در اسلام بشناساند، تا از امتیازات معنوی آن برخوردار گردد وجز این انگیزه های دیگری نیز درمیان بوده است که کم و بیش بر آشنایان به تاریخ معلوم است .

نوشته اند پس از آنکه محمد(ص) به پیغمبری رسید تا مدت سه سال دعوت او پنهانی بود. لیکن بعضی با توجه به ترتیب نزول آیه های قرآن کریم گویند که دعوت او پنهانی بود . لیکن بعضی با توجه به ترتیب نزول آیه های قرآن کریم گویند که دعوت عمومی به فاصله ایاندک از بعثت بوده است .

در آغاز پیغمبر (ص) مردم را به ترک پرستش بتان و به پرستیدن خدای یگانه می خواند . در ابتدا نمازها دو رکعتی بود. بعدها بر غیرمسافران چهار رکعت و بر مسافران دو رکعت واجب شد. مسلمانان هنگام نماز و پرستش خدا ، از مردم پنهان می شدند و در شکاف کوهها و جاهای دور رفت وآمد نماز می گزاردند. اندک اندک مسلمانی در مکه پراکنده شد.

چنانکه مشهور است چون سه سال از بعثت وی گذشت پروردگار او را مامور کرد که آشکارا مردم را به خدای یگانه بخواند.

اسلام آوردن عمر

عمر بن خطاب از جمله کسانی است که در سال پنجم پیشاز هجرت مسلمان شد. فاطمه خواهر عمر زن سعید بن زید بود و زن و شوهر هر دو مسلمان شده بودند، اما اسلام خود را پنهان می کردند. نوشته اند روزی عمر شمشیر خود را برداشت و گفت : به سر وقت محمد می روم تا او ر ابکشم . در راه به مردی که نعیم بن عبدالله نام داشت  رسید. نعیم چون از قصد او آگاه شد ، گفت اگر محمد را بکشی پسران عبد مناف تو راآسوده نخواهند گذاشت ، بهتراست به خانه بروی و ببینی خویشان تو به چه کار مشغولند . عمر پرسید چه می گویی . نعیم گفت خواهر و شوهر خواهرت به محمد گرویده اند. عمر خشمناک به خانه خواهر رفت . در آن وقت خباب بن ارت در خانه سعید سوره «طه» ر ابه زن و شوهر می آموخت . چون عمر به خانه داخل شد ، خباب خود را پنهان کرد و فاطمه صحیفه را در زیر دامن خود نها. عمر پرسید : این چه بانگی بود ؟ فاطمه گفت : چیزی نشنیدی ؟ عمر گفت : چرا شنیدم ، شما به دین محمد در امده اید . سپس داماد خود ر ادشنام داد . فاطمه به یاری شوهر برخاست . عمر با ضربتی سر خواهر را شکست . فاطمه گفت : حالا که چنین است بدان که ما مسلمان شده ایم هر چه می خواهی بکن ! عمر از کاری که کرده بود پشیمان شد و به خواهر گفت : آنچه را می خواندید به من بده! فاطمه گفت : می ترسم آن را پاره کنی . عمر سوگند خورد که چنان نخواهد کرد. فاطمه طمع در مسلمان شدن عمر بست و به او گفت برادر تو ناپاکی و دست هیچ ناپاکی به این صحیفه نباید برسد . عمر برخاست و خود را شست . فاطمه صحیفه را بدو داد. چون اندکی خواند گفت : چه ساخنان نیکو و بلندی است . خباب چون این ستایش را شنید از نهان خانه بیرون آمد و گفت عمر !می بینم خدا دعای پیغمبر را درباره تو پذیرفته است چه شنیدم می گفت خدایا اسلام را به ابوالحکم یا عمر یاری کن . عمر گفت : پس مرا نزد محمد ببر . از آنجا به همراه خباب نزد محمد (ص) رفت و مسلمان شد و مسلمانی خود را به قریش اعلام کرد.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درباره موقعیت جغرافیایی عربستان و اوضاع اجتماعی – سیاسی آن پیش از اسلام
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد