فرمت فایل: ورد ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ )
قسمتی از محتوای متن
تعداد صفحات : 21 صفحه
تراجمی از زندگی و تحولات فکری جلال آل احمد هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما جلال آل احمد اسمی که در تاریخ معاصر ایران در جای جای عرصه های ادبیات، سیاست و فرهنگ و مبارزه و انقلاب دیده می شود.جلال آل احمد متولد سال 1302 تهران است.
پدر او سید احمد آل احمد از علمای طراز اول معاصر شهید مدرس بوده است.
او خود می گوید: در خانواده ای روحانی (مسلمان-شیعه) بر آمده ام و برادر بزرگ و یکی از شوهر خواهر هام در مسند روحانیت مردند.
و حالا برادر زاده ای و یک شوهر خواهر دیگر روحانیند و این تازه اول عشق است .
نزول اجلالم به باغ وحش این عالم در سال 1302 .
بی اغراق سر هفت تا خواهر آمده ام.
که البته هیچ کدامشان کور نبودند.
اما جز چهار تاشان زنده نماندند .
کودکیم در نوعی رفاه اشرافی روحانیت گذشت.
تا وقتیکه وزارت عدلیه (( داور)) دست گذاشت روی محضر ها و پدرم زیر بار انگ و تمبر و نظارت دولت نرفت و در دکانش را بست و قناعت کرد به اینکه فقط آقای محل باشد.
(1) جلال در خانواده ای رشد و نمو که توسط رضاخان پهلوی و اصلاحات غربی او هر روز عرصه بر آن تنگ تر می شد.
همانطور که دیگر مذهبی ها و روحانیون را مخصوصا بعد از شهادت مدرس به کنج انزوا رانده بود.
جلال در این دوره رشد می کند و با ناباوری شرایط اجتماعی را درک می کند که در آن روحانیت هیچ جایگاه قابل توجهی نداشت.
و یا در حال از دست دادن موقعیتش بود.
دبستان را که تمام کردم دیگر نگذاشت درس بخوانم که: (برو بازار کار کن) تا بعد ازم جانشینی بسازد.
و من بازار را رفتم اما دارلفنون هم کلاسهای شبانه باز کرده بود که پنهان از پدر اسم نوشتم .
روز ها کار؛ ساعت سازی، بعد سیم کشی برق، بعد چرم فروشی و از این قبیل .
.
.
و شبها درس.
دانلود جلال آل احمد.DOC