لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
زنان: فقر مضاعف
اگر چه مطالعات در باب فقر در جامعة انسانی، خصوصاً در ابعاد اقتصادی و اجتماعی، اندک نیست، اما موضوع شناخت فقرا و تفکیک و بررسی ابعاد فقر در آنها چندان فراوان نیست. یکی از مهمترین ویژگیهای مغفول در میان این نوع مطالعات، جنسیت و شناخت تأثیر آن در تعمیق و شدت فقر است. این مطالعه ضمن بررسی تعاریف و شاخصهای متعارف، با استفاده از تفکیک خانوارهای کشور به تفکیک جنسیت سرپرست خانوار و بررسی ویژگیهای کلی و بعد و ترکیب اعضای خانوارهای کشور، از متغیرهای وضع تأهل، وضع اشتغال، وضع سواد، وضعیت مسکن و نیز هزینه و درآمد آنها مسئله فقر و ابعاد آن را واکاوی کرده است.
اگر چه فقدان اطلاعات دقیق و یا محدودیت آنها امکان بررسی کامل مسئله را پدید نمیآورد، با این حال شواهد حاکی از «زنانه شدن فقر» و بالاتر رفتن سطح آن در میان خانوارهایی است که سرپرست آنها زنان هستند. هر چند که این مفهوم برای به تصویر کشیدن فقر زنان بسنده نیست.
کلیدواژهها: ایران، زنان، فقر
مقدمه
بررسی مسئلة فقر از جهات و ابعاد گوناگونی میسر است. اقتصاددانان به عوامل مؤثّر بر فقر و حدود و دامنة آن و جامعهشناسان به تأثیرات فقر در بروز آسیبهای دیگر اجتماعی ـ فرهنگی تأکید داشتهاند. با این حال، شناسایی و تفکیک میان فقرا و بررسی ابعاد فقر در میان گروههای مختلف اقتصادی ـ اجتماعی کمتر مورد توجه واقع شده است. یکی از بارزترین ویژگیهای مغفول در بررسی دامنة فقر، مسئلة جنسیت و تأثیر آن در تعمیق و شدت فقر است. پدیدة «فقر زنانه» از جمله مباحث جدید و کمتر مورد عنایت در مسئلة فقر محسوب میشود. این مقاله درصدد است که:
الف) به شاخصهای مطرح در سنجش فقر و شناخت ویژگیهای فقرا توجه کند؛
ب) نشان دهد که جنسیت مهمترین عامل در شناخت ویژگیهای فقرا در کشور محسوب میشود و فقری مضاعف را بر زنان تحمیل میکند؛
ج) به صورتی مقایسهای با مردان، ابعاد فقر زنان را ارائه کند.
1) تعاریف و شاخصها
از نظرگاه فلسفی، فقر و محرومیت زمانی حادث میشود که زمان احساس نیاز مقدم بر زمان ارضای نیاز باشد. لذا، با عنایت به مجموعة باز و بینهایت نیازهای انسان، جامعة انسانی همیشه فقیر و محروم باقی خواهد ماند (عظیمی، 1374: 197). با این حال، فارغ از مباحث فلسفی، فقر به محرومیت یا فقدان ضروریات اولیة زندگی نیز قابل ارجاع است. در بررسیهای مرسوم از فقر و حدود و دامنة آن، معمولاً گرایشی به استفاده از مفهوم «خانوار» وجود دارد. همانطور که نگارنده پیشتر نشان داده است (شادیطلب و کمالی: 1379) این گرایش دو نوع ابهام میآفریند:
الف) سبب میشود که گروهها و افراد درون خانوار کمتر مورد توجه واقع شوند و نیز سهم آنان به یکسان و به صورت سرانه تلقی شود؛
ب) همین سنجش نیز معمولاً بر مبنای اطلاعات آماری موجود برای «سرپرست خانوار» مورد بررسی واقع شود که خصوصاً در مورد زنان با کاستی و تعابیری دور از واقع همراه است.
منزلت فروتر زنان در خانواده و تفسیر جهان اجتماعی بر مبنای خصایل مردانه از روشن شدن ویژگیها و اقتضائات خاص زنان جلوگیری میکند. به این ترتیب شناخت مسائل زنان از دریچة خاص مردان، تصویری دور از واقعیات آنان را در بر دارد. برای مثال نمیتوان ابعاد درد و رنج زنی را دریافت که بر اثر زندانی شدن، معلولیت و یا بیمسئولیتی خانواده خود را در فقر و تنگدستی رها کرده است؛ زیرا در این موارد بنا به اقتضائات فرهنگی، همچنان مردان سرپرست خانوار محسوب میشوند. به رغم این اختلاط مفهومی و روشن نبودن مرزهای دقیق خانوارهای فقیر زنان، ضرورت استفاده از آمارهای موجود، تن دادن به این مفهوم را الزامی میسازد.
در بررسی مسئلة فقر به ویژگیهای متعددی برای شناخت فقرا اشاره شده است: وضعیت مسکن، اشتغال یا بیکاری سرپرست خانوار، فقدان عضو شاغل، وضعیت تأهل و بعد کوچک خانوار، بیسوادی و فقدان عضو باسواد، اشتغال در بخشهای ساختمان، کشاورزی، اشتغال در مشاغل حقوقبگیر و ... از جملة این ویژگیهاست. با این حال، در برخی از مطالعات نشان داده شده است که خصوصاً در دهههای اخیر افزایش فقر در بین خانوارهای زن سرپرست، یکی از عوامل افزایش نابرابری توزیع درآمد در میان خانوارها محسوب میشود
(پروین, 1372؛ جعفری، صمیمی: 1371). سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور نیز نشان داده است که احتمال ابتلا به فقر در خانوارهای زن سرپرست، در مناطق شهری 35 و در مناطق روستایی 65 درصد است (1379: 42).
لذا، با توجه به این مسئله، تا آنجا که اطلاعات محدود و اندک موجود امکان آن را فراهم میآورد، ابعاد فقر بر حسب بعد و ترکیب اعضای خانوار، وضعیت تأهل، وضع اشتغال، وضع سواد، وضع مسکن و وضع درآمد و هزینة خانوار با عنایت به تفکیک جنسیتی پژوهش و بررسی خواهد شد.
2) بررسی ویژگیهای خانوارهای کشور به تفکیک جنسیت سرپرست خانوار
1ـ2) ویژگیهای کلی خانوارهای کشور
نتایج آخرین سرشماری در 1375 نشان داده است که از مجموع 12/349/003 خانوار ایرانی، 1/035/067 خانوار (40/8 درصد) تحت سرپرستی زنان بوده است. اگرچه از آن زمان تاکنون اطلاع دقیقی از تعداد خانوارهای کشور وجود ندارد، اما نتایج آمارگیریهای نمونهای مختلف،
تحقیق در مورد بررسی زنان و فقر در جاعه ایران با آمار کامل