لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
فرهنگ
برای فرهنگ در حدود دویست و پنجاه تعریف ارائه کردهاند؛از جمله : ـ کلیهی دستاوردهای مادی و معنوی هر جامعه، اعم از دانش، هنر، اخلاقیات، قواعد، آداب و رسوم، عبادات و دیگر قابلیتهای اکتسابی، که از نسلی به نسل دیگر انتقال مییابد.
ـ مجموعهی باورها، بینشها، ارزشها، آداب و سنن، اخلاق و اندیشههای پذیرفته شده و حاکم بر یک جامعه.
ـ مجموعهی پیچیدهای که در برگیرندهی دانستنیها، اعتقادات، هنرها، اخلاقیات، قوانین، عادات و هرگونه توانایی که به وسیلهی انسان، به عنوان عضو جامعه، کسب شده است (روحالامینی، 1372، ص 17 به نقل از: ادوارد تایلور1، فرهنگ ابتدایی). ـ فرهنگ مجموعهای از آگاهیها(شناختها) و رفتارهای فنی، اقتصادی، آیینی (شعایر)، مذهبی، اجتماعی و غیره است که جامعهی انسانی معینی را مشخص میکند (پانوف؛ 1368، ص 103).
تعاریف مختلف و متفاوت از فرهنگ بیانگر این مطلب است که تمام دستاوردهای مادی و معنوی بشر در طول تاریخ در قالب اصطلاح فرهنگ قابل تعبیر است؛ به همین سبب تعریف ذکر شده در فرهنگ مردمشناسی میشل پانوف2 را میتوان تعریفی جامع از فرهنگ دانست. فرهنگ مادی و فرهنگ معنوی فرهنگ را میتوان در دو سطح مادی و معنوی دستهبندی کرد؛ فرهنگ مادی عبارت است از تمامی آنچه که عینی و ملموس است؛ مانند آثار هنری، دستاوردهای صنعتی، بناهای تاریخی، خط، موسیقی و... . فرهنگ معنوی یا غیرمادی نیز عبارت است از عقاید و رسوم، علوم و معارف، ارزشها و اندیشهها، اخلاقیات، دانستنیها و... (روسک3، 1369، ص 10 و روحالامینی، ص24). فرهنگ مادی معمولاً تحت تأثیر فرهنگ معنوی رشد میکند؛ زیرا نوع نگرش به هستی و جهان، و ارزشهای حاکم بر جوامع، در ساخت ابزار جدید برای امور زندگی و رفاه اجتماعی به انسان جهت میدهد؛ برای مثال، طرز نگرش، نوع ارتباطات و معاشرتِ انسانها، آنان را به ساختاری خاص در معماری سوق میدهد، و یا نوع نگرش زنان به حقوقشان، آنان را در انتخاب نوع لباس یا رفتار رهنمون میسازد (قیصیزاده، 1363). از طرف دیگر فرهنگ مادی نیز در فرهنگ معنوی تأثیر میگذارد. برای مثال، وارد شدن و جای گرفتن یک تکنولوژی جدید که در شمار فرهنگ مادی است، بالطبع ارزشهای جدیدی را با خود خواهد آورد و ارزشهایی را نیز متزلزل خواهد ساخت (روحالامینی، ص110).
خصوصیات فرهنگ
خصوصیات فرهنگ را میتوان به شرح زیر ارائه کرد: 1. آموختنی و اکتسابی است: افرادِ هر نسل، میراث فرهنگی را از نسل گذشته دریافت میکنند و به نسل بعدی میسپارند.
2. زنده است: جنبهی پذیرندگی فرهنگ مربوط به زنده بودن آن است و توقف فرهنگ مساوی با مرگ آن است.
3. فطرتِ ثانوی انسان است؛ یعنی به خودی خود عمل میکند؛ بر این اساس است که ارزشها، بایدها و نبایدها و اهداف و عادات، پایههای فرهنگ را میسازند. 4. فراتر از سواد و تحصیلات است؛ زیرا با فطرت و سرشت انسانها مرتبط است. 5. هویتدهنده است؛ یعنی تنظیمکنندهی روابط اجتماعی و تضمینکنندهی نوع بینش و نگرش فرهنگپذیر است.
6. نسبی است؛ فرهنگ متنوع است، تدابیر و روشها از یک گروه به گروه دیگر فرق میکند و هر قومی طرز تفکر و عادات ویژهای دارد. 7. منتقل شدنی است؛ هر گروه انسانی میراث اجتماعی (فرهنگ) خود را به دیگران انتقال میدهد.
8. خاص انسان است؛ فرهنگ شامل گذر از مرحلهی غریزی به رفتارِ آموخته است که الگوهای آن میتواند از یک شخص یا نسل به شخص یا نسل دیگر منتقل شود؛ در واقع مفهومی تجریدی از مشاهدهی رفتار انسانهاست (قیصیزاده، 1363 و فیاض، 1372، ص31ـ39 و روحالامینی، 1372، ص19ـ24). فرهنگ غربی و فرهنگ شرقی
امروزه در تقسیم کلی، فرهنگ کشورهای جهان را به دو دستهی شرقی و غربی تقسیم میکنند. دو اصطلاح شرق و غرب تعابیر جغرافیایی هستند و با این ملاک کشورهای چین، فیلیپین، ژاپن و... شرقی محسوب میشوند و ایسلند، کانادا و تمام آمریکا از شمال تا جنوب،
فرهنگ