این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 110 صفحه می باشد.
فهرست
مقدمه ۱
فصل اول : کلیات ۳
۱-۱- طرح وبیان مسئله ۴
۲-۱- ضرورت تحقیق و اهمیت موضوع ۶
۳-۱- اهداف تحقیق ۶
۴-۱-تنظیم و تدوین فرضیات تحقیق ۹
۵-۱- بیان متغیر های مستقل و وابسته ۱۰
متغیرهای مستقل ۱۰
متغیر های وابسته ۱۱
۶-۱- تعاریف مفاهیم و متغیر های تحقیق ۱۱
۱- اضطراب (Anxiety ) - ۱۶
۲- پرخاشگری و تندخوئی ۱۸
۳- افسردگی ۱۹
۴- بیگانگی اجتماعی ( آنومی ) ۲۲
فـصـل دوم : ۲۴
مروری بر مبانی نظری ( تئوریک ) و مطالعات پیشین مرتبط با موضوع مطالعاتی ۲۴
۱-۲- بررسی آثار موجود : ۲۵
۲-۲- مهاجرت و پیامدهای آن در مقصد در رویکرد اجتماعی ۲۵
۳-۲- رویکرد اقتصاد سیاسی در خصوص مهاجرت ۳۱
۴-۲- مطالعات پیشین : ۳۴
فــصــل سوم : ۴۱
نگاهی به اوضاع جغرافیایی ، تاریخی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی منطقه ترکمن صحرا ۴۱
۲-۵-۱ وضعیت جغرافیایی ۴۲
۲-۵-۲- وضعیت تاریخی ۴۳
۳-۵-۲ وضعیت اجتماعی و جمعیتی : ۴۶
۴-۵-۲- وضعیت اقتصادی ۴۷
۵-۵-۲- وضعیت فرهنگی ۴۸
۶-۲-سابقه تاریخی قوم قزاق و منشاء مهاجرت آنها ۴۸
۷-۲-وجه تسمیه نامیده شدن قزاقها به این نام : ۵۱
۳-۲- پراکندگی قزاقهای ساکن در ایران ۵۲
مسـکـن ، پوشـاک و خــوراک قــزاقــها ۵۵
ازدواج و طلاق و خویشاوندی و مذهب (( سازمان اجتماعی )) ۵۶
دیــن و مــذهــب ۵۸
فـــصـل چهارم : ۶۰
مــتـدولــوژی ۶۰
۱-۳-روش مطالعه ۶۱
۲-۳-جامعه نمونه و روش نمونه گیری : ۶۱
۳-۳- تکنیکهای تحقیقاتی (( روشهای پژوهش )) ۶۱
۴-۳-روش جمع آوری اطلاعات ۶۲
۵-۳- مشـکـلات تــحـقـیـق ۶۳
فـــصــل چــهـارم : تـجـزیه و تحلیل داده ها و آزمون فـرضـیـه ها ۶۴
۱-۳-توصیف متغیر های تحقیق ۶۴
۲-۴- آزمون فرضیه ها ۸۳
فصل پنجم : ۹۰
خلاصه ونتیجه گیری ۹۰
ارائه پیشنهادات ۵- خلاصه : نتیجه گیری- ارائه پیشنهادات ۹۰
۲-۵- نتیجه گیری: ۹۶
۱-۲- بررسی آثار موجود :
در ابتدا بحث پیرامون نظریات عمده و اساسی که در جامعه شناسی مطرح می باشند و به نحوی پدیده مهاجرت و پیامدهای ناشی از آن را مورد بررسی قرار می دهند ، می پردازیم . سپس سعی ما بر این است که با بیان مطالعات موردی انجام شده در قالب این نظریات به طرح انتقادات وارده بر این دیدگاه ها پرداخته تا بتوانیم چهارچوب نظری خود را پی ریزی نمائیم .
بطور کلی در دیدگاه های جامعه شناسی کلاسیک و معاصر دو رویکرد عمده وجود دارند که به نحوی به تعیین پدیده های اجتماعی می پردازند . یکی از آنها رویکرد اجتماعی۱ و دیگری رویکرد اقتصاد سیاسی۲ می باشد .
سعی بر این است که موضوع این دو رویکرد را در مقابل مهاجرت و بخصوص پیامدهای روانی – اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی در مقصد مورد بحث قرار دهیم . البته علت اینکه ما مقوله های مذکور را با موضوع مهاجرت در اتصال با هم مورد بحث قرار می دهیم ، اینست که شناخت پیامدهای مختلف مهاجرت در مقصد اگر در اتصال با پدیده مهاجرت مورد بحث قرار نگیرد ، باعث ابهام در تشریح و توصیف فاکتورهای مختلف علل و عوامل و پیامدهای ناشی از مهاجرت در قالب رویکردهای مذکور می گردد .
۲-۲- مهاجرت و پیامدهای آن در مقصد در رویکرد اجتماعی
رویکرد اجتماعی عمدتاً به تبیین پدیده ای اجتماعی از جمله مهاجرت و پیامدهای آن بر اساس نقطه نظرات جامعه شناسی کارکرد گرایی کلاسیک می پردازد .
بر اساس این رویکرد هر گونه تغییری در جامعه روی دهد در جهت تعادل و هماهنگی می باشد . مهاجرت در اصل نوعی جابجائی جمعیت بوده که تحرکات جغرافیایی جمعیت را شرح می دهد . بهرحال نوعی ایجاد تغییر در جوامع به شمار می آید که در جهت تعادل سیستم اجتماعی صورت می گیرد . پس در این دیدگاه مهاجرت در پاسخ به یک حالت عدم تعادل در جهت رسیدن به تعادل در جامعه صورت می گیرد .
(( پارسونز )) که یکی از برجسته ترین اندیشمندان این دیدگاه می باشد ، بیان می دارد : (( اگر جامعه دچار بحران و انحراف گردد ، دوحالت ممکن است رخ دهد ، یا جامعه در قبال بحران بوجود آمده می تواند مقابله کرده و خود را ترمیم نماید و به شکل نوین و موافق با وضع جدید به حیات خود ادامه میدهد و یا فاقد خصلت ترمیم پذیری بوده و بنابراین در برابر هر گونه نوسانی ناتوان است که در اینصورت از بین خواهد رفت )) ۱
البته این اصل مسلم از آنجا ناشی می شود که بنا به اعتقادی که در این رویکرد وجود دارد ، شرط لازم برای دوام و بقای نظام اجتماعی وجود یگانگی و تعادل ۲ در نظام می باشد .
پس بطور غیر مستقیم می توان بیان نمود که مهاجرت در این دیدگاه بعنوان تغییری در جهت بقاء و تعادل نظام صورت می گیرد . قابل ذکر است نظریه کارکرد گرایان بر این فرض استوار است که تمامی نیازهای اجتماعی کنشگران در طول زمان هرگز حالتی استاندارد ندارد . لذا ممکن است که تحولات لازم برای کاهش ناهماهنگی بین احساس نیاز و امکان تحصیل آن در کنشگر یا هر دو اتفاق بیافتد . درک ناهماهنگی بین خصایص فرد و نظام اجتماعی منجر به مهاجرت شخص جهت کاهش ناهماهنگی می شود .
با توضیحات فوق تاحدودی مشخص گردید که مهاجرت به عنوان یک مکانیزم برقراری تعادل دارای عملکرد مثبت درجهت حفظ بقای نظام اجتماعی می باشد ، بهمین لحاظ که مهاجرت در رویکرد اجتماعی از جایگاه خاصی برخوردار می باشد .
(( جامعه شناسی توسعه ))۳ که منبعث از همین رویکرد می باشد . اعتقاد دارد که بعضی از مناطق به لحاظ توسعه از سایر مناطق پیشی گرفته اند و فرصتهای مختلفی را برای افراد آن مناطق بوجود آورده اند. این در حالی است که نیروی انسانی انباشته شده در یک منطقه به مناطقی که فرصتهای بیش از ظرفیت افرادش دارد ، کشیده می شود . بر این اساس که مهاجرت از یک طرف به مکانیزم تطابق مشخص با تغییرات انجام شده بدل می گردد و از طرف دیگر تعادل از دست رفته را به جامعه باز می گرداند . ۱
یکی از نظریه پردازان نوسازی که در قالب جامعه شناسی توسعه صحبت می کند ، بنام ردفیلد ۲ معتقد است : (( حجم مهاجرت و یا تماس با نظامهای شهری ، پیوسته با فاصله ی سکونت گاه و میزان جمعیت آن ارتباط دارد . در حالیکه تحقیقات جدید نشان می دهد که مهاجرت پدیده ای پیچیده است که قسمتی از آن به ویژگی های وضعیت محلی و قسمت دیگر با فرصتهای شغلی و … که مراکز شهری عرضه می دارند ، در رابطه است . )) ۳ لذا دیدگاه کلی این رویکرد در خصوص مهاجرت مثبت بوده و آن را حرکتی در جهت تعادل سیستم در نظر می گیرد . افراد به این دلیل دست به مهاجرت می زنند که در جامعه ای که بسر می برند نمی توانند به نیازهای دریافت و احساس شده ، پاسخ گویند ، پس با مهاجرت خود سعی می کنند ناهماهنگی بین نیازهای درک شده و عدم دسترسی به آنها را از بین ببرند ، اینست که مهاجرت دارای کارکردی مثبت در راستای حفظ تعادل یک نظام بیان می گردد .
رویکرد اجتماعی دیگری که در خصوص مهاجرت به علت یابی پرداخته (( مکتب نوسازی )) می باشد .
نظریه پردازان نوسازی بر طبق یک سنت جامعه شناسی به یک تقسیم بندی دوگانه از جوامع یعنی جوامع سنتی در مقابل جوامع مدرن پرداخته اند ، بطوریکه در یک سو ما با جامعه مدرن نظیر جوامع غربی روبرو هستیم ، فرض بر اینست که تمام جوامع در یک مرحله شبیه به هم بوده اند و آن مرحله سنتی است و بالاخره این جوامع همان دگرگونیهایی را که در غرب اتفاق افتاده از سر خواهند گذراند . این عمل گذرا از طریق اشاعه ۱ (( فرهنگ ، تکنولوژی و روابط اقتصادی سرمایه داری )) و یا گسترش نظامهای اجتماعی ، اقتصادی و مالی از نوع غربی بوجود می آید .
یکی از نظریه پردازان این رویکرد (( هوز لیتز Hose Lits )) ۵ است ، وی همچون سایر صاحبنظران این مکتب انتقال از جامعه سنتی به مدرن را از طریق حذف الگوهای سنتی می داند . وی نتیجه گیری می کند که کشورهای توسعه نیافته باید الگوی متغیرهای خاص کشورهای توسعه نیافته را کنار گذاشته و به پذیرش الگوهای کشورهای توسعه یافته بپردازند . چراکه خصیصه های ساختی این جوامع کارکرد لازم برای تعادل سیستم در زمان حاضر را ندارند .
یکی دیگر از نظریه پردازان عمده نوسازی (( ایز نشتاد Iz Neshtad )) می باشد . وی به پالایش نظریه نوسازی پرداخته و با در نظر گرفتن جوامع ، آنها را زیر پوشش مفهوم واحد جامعه (( سنتی )) و یا (( ماقبل مدرن )) طبقه بندی کرده و روندهای متفاوتی را برای نیل به نوسازی جامعه پیاده کرده است۱ .
مدلی را که ایز نشتاد ارائه می دهد کم و بیش دارای ویژگیهای اصلی مدل (( هوز لیتز )) می باشد اما علاوه بر این او معتقد است زمانی می تواند نوسازی را حفظ کند که بتواند به میزان معینی از قابلیت انعطاف ساختی برسد . بطوریکه قابلیت سلوک با مسائل جدید ، دگرگونی و حل آن را در داخل حوزه های نهادی اصلی خود داشته باشد و هم چنین به حل مسائل و نیاز های گروه ها و قشر های جدید بپردازد . یعنی وی به دو مفهوم (( تمایزات ساختی )) و (( هماهنگی ساختی )) مفهوم سوم انطباق را نیز اضافه می کند و معتقد است که جوامع مدرن بر خلاف جوامع سنتی استعداد پذیرش دگرگونیهای فراتر از خصلتهای اولیه خویش را دارند و می توانند با نابسامانیهای ساختی ، جنبش اعتراضی و عناصر بدون سازمان به مبارزه برخیزند .
پس می توان نتیجه گرفت تازمانیکه هماهنگی بین عناصر ساختی یک نظام وجود داشته باشد و اجزاء کارکرد لازم را داشته باشند ، می توانند نیازهای افراد را درون سازمان اجتماعی برآورده سازند ، احساس کمبود و برآورده نشدن نیازها برای افراد بوجود نمی آید که در نتیجه آن برای برآوردن نیازهای خود و دستیابی به ایده آلهایی که فکر می کنند در جامعه خود قابل حصول نیست ، دست به مهاجرت می زنند .
بطور کلی به عقیده نظریه پردازان این دیدگاه از طریق اشاعه ارزشهای جوامع غربی است که به بیان دیگر این عوامل یکسان بر افراد تاثر نمی گذارند بلکه هر عامل نسبت به فردی خاص ممکن است وزن خاصی داشته باشد ، که فرد با مقایسه عناصر مثبت و منفی در مبداء و مقصد و نیز موانع مداخله گر ، به صورت ارزیابی هزینه و منفعت به بررسی می نشیند و در نهایت تصمیم به مهاجرت یا ماندن می گیرد . تحقیقات فراوانی در مورد مهاجرت توسط صاحبنظران مختلف انجام شده که تحت تاثیر رویکرد اجتماعی بوده است .
به عقیده آنان مهاجرین بالقوه ، هزینه ها را در مقابل مهاجرت تحمل می کنند . برای مثال : درآمد از بین می رود و هزینه های اجتماعی یا اقتصادی مهاجرت در مقابل موقعیت و درآمد بالاتر بهبود سطح زندگی و تحصیلات بهتر برای فرزندان قرار میگیرد . اگر منافع مورد انتظار از هزینه ها بیشتر باشد ، فرد با خانواده مهاجرت می کنند و مقصدی انتخاب می شود که منافع سرمایه گذاری برای مهاجرت را حداکثر کند۱ .
حال که با دیدگاه های نظری رویکرد اجتماعی آشنا شدیم به انتقادات وارده بر این رویکرد پرداخته ، نقاط ضعف و قوت آنرا ارزیابی می کنیم .
به اعتقاد این نظریه پردازان مهاجرین در مقصد جذب محیط می شوند ، ارزشهای جامعه مقصد را می پذیرند و با محیط انطباق می یابند . به عقیده اینان مهاجرین می توانند در جامعه دارای تحرک عمودی نیز باشند و می گویند مهاجرت عامل مطمئنی برای جلوگیری از رخداد های اجتماعی است .
نظریات کارکرد گرایی عمدتاً مهاجرت را در جهان سوم یک عمل داوطلبانه می دانند که بعلت نوسازی ایجاد شده در جامعه بوجود می آید ، امری است کاملاً طبیعی و نیز صنعتی شده و نوسازی را بدون مهاجرت غیر ممکن می دانند .
دیدگاه کارکرد گرایی نه تنها از لحاظ علتی که برای مهاجرت ذکر می کند مورد انتقاد است بلکه از لحاظ آثار و پیامدهایی که برای مهاجرت بر می شمارد نیز در معرض انتقاد قرار دارد . بر اساس تحقیقات انجام شده مهاجرین در محیط مقصد چنانچه کارکردگرایان ادعا می کنند جذب محیط نمیشوند در بسیاری از شهرهای بزرگ جهان سوم مهاجرین در حاشیه شهر ها سکونت می گزینند و به لحاظ سیاسی اقتصادی و فرهنگی محیط مسلط آنها را نمی پذیرند ، مشاغلی را که بدست می آورند از پایین ترین راه های اجتماعی و عمدتاً ناپایدار می باشد . مهاجرین در جامعه مقصد بصورت گروه های متمایز باقی می مانند و اگرچه می کوشند ارزشهای مسلط در نظام را تقلید نمایند اما به از خود بیگانگی فرهنگی دچار می شوند و نابسامانیها ، کج روی ها ، انحرافات اجتماعی همه حاصل از این خودبیگانگی در محیط جدید است .
اگرچه مهاجر به مرور احساس می کند که با محیط وحدت بیشتری می یابد اما پس از گذشت مدتی به ارزشهای واقعی خود باز می گردد و از آن به بعد درجه ستیز با ارزشهای بیگانه بالا گرفته و افزایش میابد .
بطور کلی اوقات فرد مهاجر در جامعه مقصد پیرامون دو قطب می گذرد ، خانواده و هموطنان او . در محیطی فرهنگی شبیه یا دست کم مبتنی بر عواملی از فرهنگ کشوری که از آن آمده است ، دیگری شغل و زندگی عمومی او در فرهنگی که برایش ناشناخته است۱ .
بنابراین همانطور که فرد مهاجر الگوهای رفتاری و فرهنگ و عقاید خاص خود را به جامعه میزبان می برد و در آنجا تعارضاتی در جهت رسیدن به هماهنگی با محیط اجتماعی – فرهنگی جدید بوجود می آید می تواند عناصر فرهنگی و الگوهای رفتاری جدید را وارد جامعه مبداء نموده و تاثیرات اجتماعی و روانی برای خود و خانواده پدید آورده ، بخصوص که جامعه آماری مورد تحقیق ، مهاجرینی هستند که ارتباطشان با مبداء قطع نشده و بعضی از بستگان آنان در مبداء می باشند .
البته از پیامدهای اقتصادی موضوع به هیچ وجه غافل نیستیم .
۳-۲- رویکرد اقتصاد سیاسی در خصوص مهاجرت
بر اساس انتقاداتی که بر رویکرد کارکرد گرایی مهاجرت وارد آمده ، رویکرد دیگری بنام اقتصاد سیاسی مطرح گردیده است . در این رویکرد نمی توان علتهای مهاجرت را از اثرات آن جدا کرده ، زیرا مهاجرت از یک طرف معلول توسعه نابرابر است و از طرف دیگر عامل گسترش و تعمیق توسعه نابرابر .
در سالهای اخیر دیدگاه های نظریه نوسازی در باب موانع درونی توسعه از سوی نظریه پردازان مکتب وابستگی مورد حمله فراوان قرار گرفت . اینان معتقدند که جوامع توسعه نیافته جزئی از یک نظام اجتماعی کل جهانی است .
اینان اعتقاد به توسعه اقتصادی طی مراحل متوالی ندارند و معتقدند که در این جوامع در مرحله ای بسر نمی برند که کشورهای توسعه یافته امروزی سالیان پیش از آن گذشته اند . نظریه پردازان مکتب وابستگی معتقدند که توسعه نیافتگی محصول ساخت یا ویژگیهای اقتصادی سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی یک جامعه نمی باشند . بلکه تاحد زیادی نتیجه ارتباط گذشته و مداوم اقتصادی میان کشورهای توسعه نیافته ( اقمار ) و کشورهای توسعه یافته ( مادر ) می باشند۱ . در علت یابی مهاجرت در کشورهای جهان سوم نظریه پردازان وابستگی بیان می کند که ابتدا باید به مسئله عدم توسعه توجه نمود و در این رابطه نابرابر ساختی و مکانی بین بخشهای جامعه را در نظر گرفت و از آنجا که عدم توسعه و نا برابری در توسعه جهان سوم از شکل گسترش توسعه سرمایه داری در این کشورها ناشی میشود .
دو دسته عوامل برای بیان علت مهاجرت در نظر گرفته شده است :
الف – عوامل تغییر دهنده ب - عوامل رکودی
عوامل با نفوذ سرمایه داری مناطق سنتی و ایجاد تعییر در تکنیکهای تولیدی ارتباط دارد . تکنیکهای جدید کارگر اضافی ایجاد می کند و آنها را مجبور به مهاجرت می نماید . عوامل رکودی زمانی تکمیل می شوند که رشد جمعیت از تولیدات کشاورزی پیشی می گیرد و کار اضافی را مجبور به مهاجرت می نماید . پس ماهیت مهاجرت روستائیان با انتقال ساختی روستاها در اثر ادغام در نظام سرمایه داری مرتبط است .
از نظر این دیدگاه اولاً مهاجرت همه افراد را در بر نمی گیرد بلکه بخشی از جامعه را وادار به حرکت از مکان خود می نماید ، دوماً تصمیم به مهاجرت داوطلبانه نیست بلکه برای آنان که مهاجرت راه دیگری برای زندگی کردن نگذاشته و در وضعیت اجبار قرار می گیرند .
سوم : مهاجرت به جاهای نامعین نیست بلکه از روی الگویی خاص به جاها و بخشهای خاص از جامعه صورت می گیرد .
چهارم : نیروی اجبار و تحریک کننده مهاجر صرفاً عامل اقتصادی نبوده و اگر جز این باشد بصورت توده ای انجام نمی شود .
پنجم : مهاجرت در این کشورها ، مهاجرت نیروی کارگر است ، لذا تعریف مهاجرت از این دیدگاه با حرکت نیروی کار (( البته در بسیاری از موارد با خانواده )) معادل است ۱
بطور کلی مهاجرت ناشی از عدم تعادل اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی موجود بین مناطق مختلف است . بعضی عوامل به افراد فشار می آورند و موجب خارج شدن آنها از منطقه اصلی زندگیشان می شوند و عوامل دیگری آنها را به مناطق دیگر می کشاند .
خصوصیت بسیاری از مهاجرین بین المللی از قرن ۱۷ به بعد و موارد مشخص آن مهاجرت به آمریکا ، استرالیا و زلاندنو است . به تاریخ مهاجرت به آمریکا یا بوم گزینی آن کشور به چهار دوره تقسیم می شود . دوره مستمراتی- دوره بوم گزینی قدیم – دوره بوم گزینی جدید و بوم گزینی محدود شده .
قبل از سال ۱۸۰۰ مهاجران اغلب استعمارگرانی بودن که بیشتر از انگلستان آمده بودند . از سال ۱۸۰۰ تا ۱۸۸۰ دوره بوم گرایی قدیم به بوم گرایی جدید تبدیل شد ، در این دوره بوم گزینان از اروپای جنوبی و شرقی به خصوص از ایتالیا ، اتریش ، مجارستان ، روسیه ، لهستان ، ترکیه و یونان آمدند .
بوم گزینی محدود شده در دوران معاصر بوده که دولتها نظارت و دقت در امر بوم گزینی را اعمال کرده اند۲ .
مطالعه جریان های مهاجرت در ایران نشان می دهد که مسیرهای مهاجرت و مکانهای مهاجر فرصت و مهاجر پذیر نبوده اند . هر گونه تغییر و تحول اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی بر مهاجرتها تاثیر می گذارد. اشتغال زایی یا افزایش دستمزد ، عمران و آبادانی یا رفاه بیشتر یا رکود فعالیت اقتصادی ، خرابی و ویرانی ناشی از زلزله ، سیل ، جنگ و حتی حوادث اجتماعی مانند کودتا ، تضاد ها و تعارضات قومی و انقلاب می تواند باعث جذب و یا دفع مهاجر و پدیده مهاجرت شود .
از این رو مسیرهای مهاجرت ثابت نیست . منطقه ای که در چندین دهه مهاجر پذیر بوده است ، ممکن است به یک نقطه مهاجر فرصت تبدیل شود و یا شهری که سالها رشد جمعیت اندکی را داشته به یکباره تبدیل به کانون مهاجرت شود .
گیتی اعتمادی می نویسد : شروع حرکتهای مهاجرتی و آغاز شهرنشینی معاصر ایران متقارن سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ است . از آنجاکه روند مدرنیزاسیون عمدتاً روندی شهری بود ، در این دوره بطور کلی حیات شهری دچار رکود می شود ۱ .
نقش غالب شهر در دو دهه ۱۳۰۰ و ۱۳۱۰ همانا نقش تجاری آن بود ، چه تجارت داخلی و چه تجارت خارجی این نقش باعث شد که از یک سو به محل تمرکز مازاد اقتصادی کشاورزی تبدیل شود و از سوی دیگر مکان تحقق تجارت خارجی باشد ۲
۴-۲- مطالعات پیشین :
در ارتباط با موضوع مهاجرت در ایران تحقیقات مختلفی صورت گرفته ، اما در خصوص آنچه مد نظر این تحقیق می باشد ، مطالعه چندانی انجام نشده است . از دیرباز مطالعه تاثیرات مهاجرت در درجه اول به خود مهاجرین متمرکز و بعد به مبادی و مقصد های آنها معطوف بود .
تاثیرات درون کوچی بر فرد ، فرد مهاجرین شاید به دلیل آنکه تغییرات فردی به سادگی به مهاجرین مربوط می گردد ، بیشترین توجه را به خود جلب کرده است .
آنچه که بیشتر از این تحقیقات برمی آید بررسی علل و عوامل ایجاد و تسریع کننده مهاجرت بوده ، عواملی چون دافعه های مبداء و جاذبه های مقصد و اینگونه بوده که بیشتر به علت یابی مهاجرت پرداخته اند . البته تاثیرات مهاجرت بر افراد مهاجر و خانواده های آنان نیز مورد بررسی قرار گرفته که بیشتر تاکید بر پیامدهای مهاجرت بر فرد و خانواده وی بوده است که این امر نیز بیشتر در جامعه مقصد انجام شده و مسائلی چون جامعه پذیری ، فرهنگ پذیری و سازگاری مهاجرین مقصد را مد نظر داشته اند .
محققین بر اساس مطالعات تاثیرات مهاجرت بر فرد ، فرد مهاجرین به نتایجی در رابطه با تاثیرات مهاجرت ، بر مقصد ، مبداء و سطوح منطقه ای و ملی رسیده اند . در این مورد فرضیه هایی ابراز شده که آیا تغییرات مشاهده شده واقعاً ناشی از مهاجرت است و هر چه تاثیرات بیشتر با مهاجرت نامرتبط شوند ، فرضیات کم مایه تر از آب در می آیند . بدینگونه مطالعه تاثیرات بر مبداء از مطالعه مقصد مشکل تر بوده و پیامدهای اجتماعی فرهنگی و روانی مهاجرت بر افراد و خانواده های آنان در مبداء بوده که به بررسی مطالب موجود در این زمینه می پردازیم .
مطالب موجود در این زمینه را می توان به گونه ذیل تقسیم بندی نمود :
اول : مطالعات کلی در خصوص روند مهاجرت و علل و عوامل آن در چند دهه اخیر در کشور و بدست دادن علل آن از این لحاظ که چرا و به چه دلیل در زمانی منطقه ای مهاجر پذیر شد یا مهاجر فرصت ، نیز بحث در خصوص علل و عوامل مهاجرت از روستا به شهر بخش عمده ای از اینگونه مطالعات را به خود اختصاص داده است . در این زمینه به فقر زمین ، عدم آگاهی روستائیان به روشهای جدید کشاورزی ، کمبود آب و تاثیرات اصلاحات ارضی ، بر روند مهاجرت پرداخته اند .
دوم : مطالعاتی که در خصوص مهاجرتهای بین المللی و علل و عوامل آن در کشورهای مختلف پرداخته اند . اینگونه مطالعات بیشتر توسط موسسات وابسته به سازمان ملل یا اساتید صاحب نظر در این زمینه انجام گرفته و بیشتر به مسائل در خصوص مهاجرتهای دسته جمعی به دلایل سیاسی ، اجتماعی و … چون فشار های مختلف بر گروه های قومی ، جنگ و غیره پرداخته اند .
در این تحقیقات به بررسی نحوه زندگی ، اشتغال و پذیرش افراد مهاجر در جامعه میزبان پرداخته و موضوعاتی چون برخورد فرهنگ های مختلف ، بدلیل مهاجرت از کشوری به کشور دیگر ، مشکلات زبانی و مشکلات سازگاری مهاجرین مد نظر بود که اینان نیز چون مهاجرتهای دسته جمعی داشته اند ، اغلب در جامعه میزبان بطور بارزی با مشکلات سازگاری ، کاریابی و اشتغال ، پذیرش اجتماعی و … مواجه بوده اند .
سوم : نظریات اساتید فن و اندیشمندان و جامعه شناسانی که ابتدائاً بطور انتزاعی به ساخت مدلهای مهاجرت پرداخته و دلیل مشخص را برای مهاجرت عنوان نموده اند و سپس به بررسی نظریات و فرضیات خود پرداخته اند که اینگونه مطالعات نیز اغلب بسیاری از جنبه های مهاجرت را در بر نمی گرفته و نکات زیادی مبهم مانده اند . علی الخصوص مسایل و پیامدهای اجتماعی و فرهنگی ، روانی مهاجرت در مقصد که کمتر بدان پرداخته شده و مدل تحقیقاتی و عملیاتی در این خصوص مطرح نشده است .
مساله پناهندگی و مهاجرت ، پدیده ای قدیمی است . از دیرباز ، اتباع کشوری به کشورهای همسایه خود و گاهی به کشورهای غیر همسایه به صورت قانونی و غیر قانونی مهاجرت کرده ، در خواست پناهندگی می کردند . این مهاجرت ها زمانی به صورت گروهی و زمانی نیز بصورت محدود و انفرادی صورت می گرفته است . هر زمانیکه جنگی در می گرفته و متعاقب آن مرگ و میر ناشی از جنگ و بیماری و قحطی ، بروز می کرده و یا آن هنگام که بروز حوادث اجتماعی از جمله انقلاب ها و تغییر حکومت ها ، عرصه را بر مردم تنگ می کرد و امکان فعالیت های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی را از آنها می گرفت ، سیل مهاجرت مردم عادی و ناراضیان از حکومت جدید به طرف سایر کشورها سرازیر می شد .
پل سی ، پی سیو۱ این گونه افراد را مسافر یا خوش نشین می نامد و بنا به نظر او ویژگی ضروری آدم مسافر ( خوش نشین ) این است که او به فرهنگ گروهی قومی خود می چسبد ، بعکس آمیزه دو فرهنگی انسان حاشیه نشین ، از لحاظ روانی او مایل نیست که خود را مانند یک مقیم دائمی با کشوری که محل خوش نشینی اوست وفق دهد . هنگامی که او خود را وفق دهد ، یک آدم خوش نشین خواهد شد ۲ .
مسافر ( خوش نشین ) در جامعه بزرگتر ، بعنوان یک تماشاگر باقی می ماند بی آنکه شرکت فعالی در آن داشته باشد . (( به ضرورت فعالیتهای او در جامعه ( جامعه میزبان ) بیش از آنکه اجتماعی باشد به گونه ی همزیستی در می آید . آدم مسافر ( خوش نشین ) در مقابله با نداشتن روابط برون گروهی مایل است که روابط درون گروهی تشکیل دهد . آدم مسافر و هم میهنانش که به احتمال زیاد در یک مستعمره نشین نژادی یا یک ناحیه فرهنگی باهم زندگانی می کنند . این مستعمره نشینی ابزاری است برای تاسیس نوعی مناسبات گروه اولیه در زهدان فرهنگ زاد بوم .
با اشاره به زاد بومش ، آدم مسافر (( خوش نشین ))در خارج می ماند ، اما هرگز بستگی با زاد بومش را نیز از دست نمی دهد . او سالها در خارج می ماند ، اما هنگامیکه فرصتی دست دهد ، سفری برای دیدار از میهن انجام میدهد . سیو۱ با این سخن که مسافر (( خوش نشین )) از لحاظ روانی چنانکه سیمل۲ می گوید : یک آواره ی در خود است که بر آزادی رفت و آمد ها به تمامی فائق نمی شود و در برخی موارد رفت و برگشتهای خوش نشین تنها با بازنشستگی یا مرگ پایان می پذیرد ۳ .
فرد مهاجر یا خوش نشین از آنجائیکه بصورت حاشیه نشینی زندگی خود را می گذراند افراد جامعه میزبان او را بصورت یک بیگانه نگاه می کنند و این مطلب روی رفتار های مختلف او تاثیر می گذارد .
آگاهی جامعه شناختی از بیگانه به عنوان یک انسان حاشیه نشین به جامعه شناس آلمانی جرج سیمل ۴ ( ۱۹۰۸ ) باز می گردد و با مقاله مشهور شوتز ۵ از آن آگاه شده ایم . بنا به نظر سیمل بیگانه تنها یک آواره نیست که امروزه می آید و فردا می رود و وضع ساختاری خاصی ندارد ، به عکس او کسی است که امروز می آید و فردا می ماند . بیگانه کسی است که نسبت به گروهی که در آن شریک شده است وضع حاشیه ای دارد اما با حضور خود در آن گروه ، به هستی آن گروه کمک می کند . او صفاتی را به درون گروه وارد می کند که از خود گروه نمی تواند سرچشمه بگیرد ۱ .
کشور ایران نیز از ادوار مختلف حاشیه نشینی را به خود دیده است ، چرا که ایران از دیرباز بدلیل قرار گرفتن در سرچهار راه حوادث بی تاثیر از تغییر و تحولات جهان نبوده است و هر گاه در وضعیت داخلی همسایگان تغییر ایجاد می شده و یا می شود عده ای بنام مهاجر که بعضاً امروز می آیند و فردا می مانند ، روانه این مرز و بوم می شوند و علیرغم پذیرش اولیه پس از مدتی جا پایی برای خود باز می کنند .
با نگاهی کلی به اسناد دولتی موجود در خزانه سازمان اسناد ، تحت عنوان - مهاجرت و پناهندگی اتباع در ایران – می توان دریافت که مبداء بخش عمده ی این مهاجرت ها ، دو کشور همسایه ایران ( روسیه و عثمانی ) در منطقه ی شمال و غرب می باشند . در این جا سعی شده بررسی کوتاهی از مهاجرت اتباع روسیه به ایران به عمل آید ۲ .
اکثریت قریب به اتفاق این اسناد ، مؤید مهاجرت غیر قانونی اتباع روسیه به ایران در طول سالهای ۱۳۱۷- ۱۲۸۸ ش می باشد۳ .
این نقل و انتقال در ابعاد وسیعی که شامل کل منطقه آذربایجان ، گیلان و مازندران و بعضاً خراسان بوده، به وقوع پیوسته است .
وسعت این ناحیه ، که تقریباً تمامی مرز شمال و شمال غربی کشورمان را شامل می شود ، مانع از نظارت دقیق و جلوگیری از هجوم بی وقفه مهاجرین از روسیه بوده است .
در یک نگاه کلی می توان مهاجرت های سیاسی ، مذهبی ، اجتماعی و اقتصادی را که صورت گرفته ، از یکدیگر تفکیک کرد :
۱- مهاجرت های سیاسی : تعداد زیادی از اتباع روسیه که ترک وطن می کردند از جمله افرادی بودند که بنا به دلایل سیاسی قادر به ادامه ی اقامت در کشورشان نبودند . انقلاب ۱۹۱۷ از یک سو به نفع طبقه طرفدار انقلاب و از دیگر سوی به زیان گروه های مخالف بود . از جمله این گروه ها می توان به سربازانی که حاضر به خدمت در زیر پرچم بلشویکها نبودند اشاره کرد . یا خلبانانی که به بهانه ی (( سختی وضعیت روسیه )) و (( تیرباران های بدون محاکمه )) در صورت امکان به اتفاق خانواده هایشان به ایران می آمدند ۱ . تغییر رژیم روسیه ، گروه زیادی از ارامنه و آشوری های ساکن در مناطق همجوار ایران را به دلیل تضعیقاتی که برایشان به وجود آمد ، ناچار به مهاجرت نمود . هم چنین بعضی را از مناطق دور دست تر مانند قزاق ها۲ .
۲- مهاجرت های مذهبی : بروز درگیری میان ارامنه و مسلمانان و خونریزی هایی که به سبب اختلافات مذهبی و قومی به وجود می آمد ، باعث شد گروه زیادی از مسلمانان ، از نواحی ایران ، بادکوبه ، نخجوان و جنوب قزاقستان به سوی ایران حرکت نمایند ۱ .
۳- مهاجرت های اجتماعی : اکثر افرادی که مرتکب جنحه و جنایت می شدند برای فرار از تمالی مجازاتهای احتمالی ، ترجیح می دادند از کشور متبوعه ی خویش خارج شده به ممالک دیگر پناه ببرند . کلانتران مرزی و نظمیه ها این قبیل مهاجران را شناسایی کرده در صدد تعقیب آنان برمی آمدند و در صورت دستگیری به کشور مقابل تحویل می دادند ۲ .
۴- مهاجرت های اقتصادی : آب و هوای مناطق شمال و غرب ایران از نظر حاصلخیزی خاک و وجود آب کافی جهت زراعت و تعلیف موجب مهاجرت جمعی از طوایف روس به ایران میشد . اسکان این طوایف که اکثراً جمعیت زیادی را شامل شده و زراعت پیشه بودند ، مسأله ساده ای نبود ، نیاز به زمین زراعتی باعث می شد که دولت درصدد فروش زمینهای (( خراب بی صاحب )) به این افراد برآید۳ .
مسأله اسکان این مهاجران نیز مطلبی است که بعنوان پیامد مهاجرت قابل بررسی است . بطور کلی مقررات ویژه ای جهت اسکان مهاجران وجود نداشت و آنها مجاز بودند در هر نقطهای که می خواهند اقامت کنند . البته به منظور اینکه این اشخاص موقع ورود به شهر ها قبل از اجرای بازجویی که به صورت کلی و جلوگیری از حمل اسلحه ، قاچاق و تعیین هویت صورت می گرفت متفرق نشوند ، چندین باب کاروانسرا دور حیاط تعیین شده بود که تاپایان بازجویی در آن محل باقی بمانند ولی چون عدهی وارد شده منحصر به یک دسته و یا عدهی معینی نبود تا با سرعت بازجویی آنها خاتمه یابد و بطور مرتب و متوالی عده ی دیگری از مرز وارد می شدند ، به ناچار این گروه در وضعیت نامساعدی به سر می بردند که همین عامل باعث بروز بیماری و موجب تنگدستی این افراد می شد و گذشته از این ماموران شهربانی را وادار می کرد تا به منظور جلوگیری از هرج و مرج و احیاناً درگیری با مردم و یا دزدی توسط آنها به طور متناوب از کیفیت رفتار و طرز عمل آنها اطلاع حاصل نمایند۱ . اسکان این مهاجران و درگیریهایی که به دلیل افزایش تعداد آنها به وجود می آمد دولت را مجبور کرد که دستور جلوگیری از مهاجرت اتباع روس را صادر کند .
همانطور که اشاره شد گروهی از این مهاجران به دلیل مشکلات سیاسی و مخالفت با رویدادهای سیاسی روسیه به ایران آمدند . این گروه در نواحی سرحدی ایران ساکن شدند .
وجود این عده در مرز و برخورد مداوم آنها با مخالفهایشان در سرحد – خاک روسیه – منجر به درگیریهایی می شد . این عده حتی شب ها به طور قاچاق به خاک روسیه رفته و اموال مردم را غارت می کردند . ماموران شوروی نیز به ظاهر از ماموران سرحدی ایران اموال مسروقه را مطالبه می کردند و حتی افرادی را تحریک کرده تا در روستاهای مرزی ایران مقابله به مثل کنند .
این مساله باعث رعب و وحشت اهالی سرحدی میشد و به علاوه به بهانه ی دستگیری این افراد به داخل خاک ایران رفت و آمد کرده ، موجبات هرج و مرج و بی نظمی را فراهم می ساختند۱ .
پایان نامه بررسی پیامدهای مهاجرت و علل و عوامل آن در مبداء و مسائل و مشکلات