نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله اصول دین اسلام و مذهب شیعه

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله اصول دین اسلام و مذهب شیعه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

گیر و بندهای د ین اسلام، که آنها را "اصول د ین اسلام" می نامند ، بد ین قراراند : توحید ، نبوت و معاد . برای مذهب شیعه دو گیره (اصل) د یگر، عد ل و امامت، هم، با آن سه اصل، اضافه شده است.
متولیان اسلام براین گمان هستند، که اسلام بر اصول د ین استوار بوده و چنانچه یکی از این اصول محکم باشد، ایمان شخص، در نتیجه اسلام سرنگون می گردد. این برداشت نا درست است چون ایمان به اسلام، به کردارانسان در این تنگ حصار، امکان پذ یر نمی باشد، ولی اسلام با تحریفات ذهنی گوناگون در بین مسلمانان ادا مه دارد.
اسلام از همان ابتدا بر ناآگاهی مردم و بر منطقی خلا ف خرد آگاه انسان، بنیاد یافته است. اسلام هر اند یشه ای را که خارج از حصارهای تعیین شده باشد، چه از مسلمان و چه از نامسلمان تحمل نمیکند.
هر مسلمانی هم به یک " اصول دین اسلام" که در ذهن خود پرورانده است اعتقاد دارد، ولی نه به آن "اصول دین اسلام" که محمد نبی بر آنها عرضه داشته است. با این وجود پیشرفت اجتماعی، و فرهنگی مسلمانان در تنگ حصارهای د ین اسلام محد ود مانده است.
د ین اسلام که در قرن هقتم میلادی بوسیلهء محمد ابن عبدالله بر قبیله های عرب عرضه شده، افکاری هستند، که از د ینها، سنتها و خرافات مرسوم قبیله های اطراف مکه گرفته شده، و محمد در طول 23 سال نبوتش بر حسب نیازهای تازیان آن دوران و موقعیت خود، ترکیب کرده است. این افکار را با شعارهای اخلا قی و اجتماعی، و برانگیختن طمع تازیان برای بد ست آورد ن غنیمت (دارایی نامسلمانان)، گسترش ترس از الله، وبا زور شمشیر نومسلمانان، بر قبیله های دیگر تحمیل کرده است. محمد باورهای مرمان با فرهنگ آن زمان را هم، تا اندازه فهم کم رشد آن تازیان مسخ کرده و به رنگ اسلام خودش برگردانده است، تا در اصول د ینش گنجانده شوند. برای نمونه: پری که در فرهنگ ایران مهرزاد، مهر گستر، زیبا، شادی بخش، دوستدار و دایهء انسان است، به جن تبدیل گشته(1) است. و یا رام زنخدای باد و موسیقی و آورندهء سروش ، در اسلام بصورت حربه ای در دست الله درآمده که، برای نابودی و تهدید مرمانی که او را تأیید نکرده یا تأیید نکنند، بکار می رود. جانشینان محمد هم که دیگر طعم قد رت را چشیده بودند، با سرسختی و ستمکاری سنتی خود، د ین اسلام را با زور شمشیر و شعار "الله و اکبر" به مرمان سرزمینهای د یگر تزریق کرد ند.بهرحال بندهایی را که متولیان اسلام، به نام "اصول د ین" به مردم می فروشند، قیدهایی هستند که اندیشهء مسلمانان از حرکت و جستجو باز می دارد. در محدودهء این حصارها، خرد آگاه هر فرد خشک، نازا و ناتوان می گردد. به مسلمانی که اند یشه اش از این اصول تجاوز کند مرتد می گویند. در اسلام نه تنها ریختن خون مرتد آزاد است، بلکه مرتد حقی بر دارایی خود هم ندارد و چون در اسلام زن بخشی از اموال مرد بحساب می آید، زن شخصی که مرتد خوانده شده، می تواند به تصرف مسلمانان درآید.
در این نمودار دیده می شود که هر چند اصول د ین بهم پیوسته نیستند ولی یک د یگر را در بر می گیرند ورهایی از این تنگنای بدون رهایی از ایمان به اسلام امکان پذ یر نیست. گذرگاه آزاداند یشی از این تنگ حصار خیلی باریک و گذ شتن از آن د شوار است، و باید راه گریز را جست و جو کرد.
این به آن معنی هم نیست، که هر کس اند یشهء خود را از ایمان گسست، بطور خود بخودی به آزاد اند یشی می پیوندد. چه بسا رهایی از این قید و بندها، گرفتاری در زندان و یا مردابی دیگر را به دنبال داشته باشد.
آزادی از هر دامی بدون خرد آگاه و زاینده انسان تنها آرزویی است که در آغار خود می ماند.
شک ورزی، گستاخی و جویند گی انسان است که خرد را می انگیزد، خرد میزان سنجش خدایان است، نه آنطور که الله در اسلام محتوی و محد وده عقل را از پیش و برای هر زمان و مکان تعیین نموده است، بلکه آنطور که فردوسی، در مورد خردی که انگیخته نشود، سخن می سراید:
خرد تیره و مرد روشن روان نباشد همی شاد مان یک زمان
چه گفت آن خرد مند مرد خرد(2) که دانا ز گفتار او بر خورد
کسی کو خرد را ندارد ز پیش د لش گردد از کردهء خویش ریش
حافظ هم طریقت خرم د ینان را کوتاه و زیبا بیان داشته است:
مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن که در طریقت ما غیراز این گناهی نیست
در فرهنگ زنخدایی ایران، هرگز اند یشه ای را خاموش نمی کنند، بلکه در روند همپرسی و همیاری با خرد، اند یشهء انسان را به زایند گی و سازند گی می انگیزند (1).
در این نوشته اصول (بندها) د ین اسلام را بطور کوتاه بررسی می کنیم.
توحید: یکتا پرستی "لا اله الا الله" یعنی: نیست الهه ای بجز الله.
این بر عکس آنچه که در افکار عمومی تحریف شده، اولین شرط پذ یرش اسلام نیست، بلکه پذ یرفتن و اطاعت از اولین تا اخرین اوامر یک قدرت نا پیدا و مخوف است. الله تنها خالق است، از نیستی به هستی خلق می کند او خالق همه چیز است، هر نیکی و هر بدی، هر ملک (فرشته) و شیطان، تاریکی و نور، مردمان گناه کار و مسلمانان با ایمان، خرد مند و اند یشمند یا موءمن و با تقوا. این خالق حدود هزار و چهارصد سال پیش، بوسیلهء محمد "رسول الله" به قبیله های عرب معرفی شده است، با خشم و قهر، الله پیشین و د یگر خدایان مردم عربستان و کشورهای اطراف را در خود نابود ساخته، و به سرعت جای همگان را به تنهایی به اسم "الله" (3) تصاحب کرده است. الله با یهوه خدای یکتای یهود یها چندان فرقی ندارد، فقط نمی تواند یا نمی خواهد آنطور که او بی واسطه با موسی کلام می رانده است، با محمد هم سخن بگوید. این است که اوامر خود را بوسیله جبرییل بصورت "وحی" بر او نازل می کرده است. در کردار جبرییل رسول الله یا پیامبر است و محمد سخنگوی آنهاست.
با وجود اینکه الله می باید یکتا باشد، ولی مفهوم "لا اله الا الله" در نهاد خود الله، و رسولش یا کسانی که ایمان می آورد ند، درست جا نیافتاده بوده، چون به تکرار و جهد تأکید می کرد ند که "الله و اکبر" یعنی الله بزرگتر است. اگر هیچ الهه ای، بجز الله نباید وجود داشته باشد، پس الله از کدام خدا، یا چه چیز بزرگتر است؟ تضاد "لا اله الا الله" با "الله و اکبر" آنقد ر آشگارا است، که متولیان اسلام می کوشند، این اختلا ف روشن را بصورتی مغشوش کنند، می گویند که "الله و اکبر" به این معنا ست، که الله از آنچه که در فکر، ناقص مسلمانان، تصور بشود بزرگتر است. شاید این بیان بتواند از پیشرفت و گسترش فکر موءمن جلو گیری کند، ولی مشکل تضاد را حل نمی کند. چون کسی که یکتایی الله را باور کرده باشد، چگونه می تواند به اندازهء بزرگی یا کوچکی او بیاند یشد؟، اصولا سنجش هر چیز تنها با معیاری هم جنس خود ش امکان پذ یر است،"الله و اکبر" وقتی معنی دارد که با "خدایان" د یگر سنجیده شود. هرچه هست الله، ژرفبینی، دوراند یشی و آینده نگری نداشته و نمی توانسته که آگاهان عمل کند، و می خواهد که انسان اشتباهات او به زور و از ترس جبران کند. الله انسان را گناهکار ، ذ لیل و نادان خلق کرده که بایستی بوسیلهء فرستاد گانش به اجرای اوامر او تن در دهند.
چرا او انسان را چون پرورگار مهر (زنخدای ایران) به بینش و خرد مجهز نکرده تا خود بتواند، بهی را بجوید؟ وخود پژوهندهء نیکی باشد؟. الله می گوید: او انسان را از لجن خون (علق) خلق کرده و با این ادعا انسان را پست، حقیر و ذ لیل می شمرد تا برد گی و شرمساری انسان را تحمیل کند. بر خلا ف الله، در فر هنگ زنخدایی ایران، انسان از گوهر خدایان آفریده شده؟ ارزند گی و مینوی انسان در اند یشه و فرهنگ ایران چنین تعریف شده است.
ببینیم اهوا مزدا یا "خداوند جان و خرد" چگونه انسانی را آفریده است.
چو زین بگذ ری مرد م آمد پد ید شد این بندها را سراسر کنید
سرش راست بر شد چو سرو بلند به گفتار خوب و خرد کار بند
پذ یرندهء هوش و رای و خرد مر او را دد و دام فرمان برد (فردوسی)
برمی گرد یم به صفت های الله، او بینش وشناخت درستی از مخلوق خودش ندارد، شیطان از فرمانش خارج شده، کشش و مهر آدمی به شادی، موسیقی، شراب، هنر، زیبایی و پد یده های لذت بخش، بدون خواسته او در منش آدم نهفته شده است. الله مجبور است که مسلمانان را به امید جنت و ترس جهنم، از کردار شادی بخش باز دارد.
الله که ادعای بی نیازی دارد، مسلمانان را مجبور به نماز گزاری و قربانی داد ن کرده است. او ادعا دارد که دانای همه چیز است، ولی نه تنها از پدیده های آسمانی بلکه از بیشتر مردمان و سر زمینهای روی زمین هم آگاهی نداشته و تصوراتش از فهم عربهای آن زمان تجاوز نمی کند. الله نه زاییده شده و نه می زاید، از هیچ بوجود آمده، از هیچ خلق می کرده و مخلوقش به هیچ بر می گرداند. پژوهشهای چند هزار سالهء مردم خرد مند و تجربهء میلیونها سال زندگی نشان می دهند که "هرگز چیزی از هیچ بوجود نمی آید، چیزی به هیچ تبد یل نمی شود"
پیر مغان حکایت معقول می کند معذ ورم ار محال تو باور نمی کنم (حافظ)
مسلمانان که از الله رحمان و رحیم خود وحشت دارند، باید پنج بار با خفت و خواری، همه روزه او را عبادت کنند:
ما تو را عبادت می کنیم و از تو کمک می خواهیم، هدایت کن ما را به راه مستقیم، راهی که به آنها احسان میکنی،
نه راهی که به آنها خشم داری و گمراه هستند. (سورهء الفاتحة)
پس خود الله است، که به بعضی خشم و به بعضی احسان دارد، انسان موجودی بی اختیاراست، حق انتخاب راه درست و اجازهء اند یشید ن و به کار انداختن خرد خود را ندارد. چون خرد، انسان را از راه مستقیم الله، گمراه می کند و به راه درست می کشاند (راه راست خلاف راه دروغ و به معنی راه درست است و می تواند کج و پیچیده باشد، ولی راه مستقیم الله، انسان را از رسید ن به پاسخ نیازهای خود دور می کند).
اصولا هیچ کس نمی داند، که الله با این همه تضاد در خلقت و گفتارش و ساختن دوزخ و جنت چه هد فی دارد. یک چوپان که گوسپند پرورش می دهد، یا سرکردهء یک قبیله که فرمان صادر می کند، برای آسایش، بهبود زند گی خود، و یا برتری بر د یگران است. ولی الله که اوامر خود را بوسیلهء فردی از انسانها به مسلمانان ابلاغ می کند، ناتوانی و ندانم کاری خود را نشان می دهد، او نمی تواند خود به مردمی، که نتوانسته "کامل" بسازد، فرمان بدهد، او نمی داند برای چه فرمان می دهد و چرا با مردم د شمنی دارد.
این الله زاییدهء فرهنگی ستم پیشه و مردمی نا آگاه و خشن است، به چنین "الهه ای" در فرهنگ مهر پرور ایران اهریمن می گویند.
نبوت: یعنی مسلمانان باید باور داشته باشند، که محمد رسول الله است.
فرقی که محمد با نمایند گان الهی پیش از خودش دارد این است، که محمد خود مثل موسی و عیسی قدرت خدایی ندارد، اوامر الله بصورت وحی بوسیلهء جبرییل بر او نازل می شود. یعنی محمد تنها برگزیدهء الله است، و تنها فردی است، که الله به او اعتماد دارد، ولی شایستهء آن نبوده که الله بی واسطه به او فرمان بدهد. تمام اوامری که محمد دریافت داشته، در قرآن جمع آوری شده، در این کتاب، گفتارهایی هست که پیش از محمد در باورها و سنت های قبیله های اطراف او وجود داشته است. ولی شیوهء وحشیانه ای که مسلمانان برای گسترد ن و ابراز کردن عقیده خود داشتند و دارند بی نظیر است. الله هرعمل غیر انسانی را در را تحمیل دین اسلام جایز می داند. غیر مسلمان نجس است و هیچ حقی بر جان و مال خود ندارد، مگر اهل کتاب(یهودی ومسیحی) اگر تعهد کنند که به خفت و به دست خود به مسلمانان جزیه (مجازات مالی) بپردازند.
مسلمانان باید باور داشته باشند، که قرآن جواب گوی تمام نیازهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی تاریخی هر مردمی در هر کجای زمین، می باشد. امروز کمتر مسلمانی (هر قدر هم که به ایمان نزدیک و از خرد دور باشد) یافت می شود، که گفتار محمد نبی را با عقل خود قبول داشته باشد، مثلأ اینکه: ستارگان میخهای هستند، که با آنها الله آسما ن را به سقف(کدام سقف؟) کوبیده است، نگاه کنید به آسمان، که الله آن را بد ون ستون خلق کرده است، و..، قرآن امر می کند، که آیات الله را همانطور بپذ یرید که فرستاده شده، و بنا بر اند یشهء خود آنها را تحریف و تفسیر نکنید، چون الله از همهء مردمان دانا تر است. با وجود این متولیان اسلام همهء کمبود ها و تضادهای درون قرآن بر حسب زمان ومکان تفسیر می کنند، و بد بختی درهمین جاست، که مسلمانان ندانسته خود را داناتر و برتر از الله و محمد می دانند، و در تمام طول تاریخ گفتار الهی را تصحیح، تحریف، تفسیر و ترمیم کرده ا ند. متولیان اسلام آن چنان هم، از الله نمی ترسند، ولی از اندیشهء آزاد، خرد زاینده، جویند گی، گستاخی و پژهند گی انسان وحشت دارند، آنها بیشتر از الله از انسان خردمند و سرافراز می هراسند.
گوییا باور نمی دارند روز داوری این همه قلب و دغل در کار داور می کنند (حافظ)

 

ایمان به نبوت یعنی نفی خرد انسان وانکار پیشرفت و تغییر اجتماع در طول زمان است. مسلمان مجبور است، که اند یشهء یک فرد را بعنوان خرد مطلق و جاودان بپذ یرد، و دانش خود را در گفتار محمد (قرآن) محد ود کند.
معاد: یعنی باور داشتن روز مجازات، روزیکه زمین و زمان به اخر می رسد، همهء مردگان زنده می شوند. مسلمانان فرمان بردار به جنت می روند و به خوردن، آشامیدن و شهوت رانی مشغول می شوند. دیگران به جهنم ریخته می شوند تا به سختی شکنجه شوند.
کسی که ناآگاهان به توحید و نبوت ایمان آورده، د لیلی نیست که همیشه بر این باور باقی بماند. شک ورزی و گستاخی در سرشت انسان نهفته است. ترس از عذاب جهنم است، که انسان از جویند گی باز می دارد و اندیشهء مسلمان را در حصار توحید و نبوت زندانی می کند.
در فرهنگ زنخدای ایران، انسانی که از گوهر خدایان روییده شده، یک فرد نیست، که بمیرد و الله او را زنده و مجازات کند، انسان زاینده است وتا هم گوهران سرشت او (ارمیتی، رام، ماه، گوش، هومن) زنده اند، انسان هم زنده است.
ز راه خرد بنگری اند کی که مردم به معنی چه باشد؟ (فردوسی)
خرد، دانش و مهر انسان است، که در جامعه گسترش دارد و به روند خود ادامه می دهد، گاهی با دروغ وندان در پیکار و گاهی با راستکاران همیا ر است. نیک اند یشان با خداوند مهر و در آسایش و آزادی زندگی می کنند و دروغ وندان در زیر فشار ستم کاران.
ذرات سازندهء اتم، پدیده های کهکشانها، زمین، ماه، مهر که تنها از کشش فیزیکی پیروی می کنند، و گیاهان که از غریزهء درونی، و جانوران که از خرد کم رشدی، برخوردار هستند، می توانند بدون الله، نبی و مجازات جهنمی در روند و زند گی خود پا بر جا بمانند.
چرا انسان که به نیروی خرد آراسته شده است، باید به حکومت مطلق الله، به گفتارخلا ف خرد، و افسانه های معاد ایمان بیاورد، خفت، ذ لت و ستم متولیان اسلام را بپذ یرد؟.
عد ل: یعنی الله عادل است، هر کس را به اندازهء زهد ش احسان می بخشد و به اندازه تخلفش از ایمان مجازات می کند.
عد ل از آرزوهای مردمی که در هجوم تازیان سرکوب شده بودند، سر چشمه گرفته، ایرانیان دادگری را با عدل برابر می پنداشتند و از عدل اسلامی بی خبر بود ند، یا این که خود را فریب می داد ند.در قرآن عد ل الهی به روشنی بیان شده است و به مشرکین و کسانی که ایمان نمی آورند، عذاب د نیا و آتش اخرت را وعده می دهد، و حتی الله با میل خود کسانی را از ایمان دور می دارد تا مجازات کند.
کسانی را که برای عذاب الهی در نظر گرفته شد ند، ایمان نمی آورند ( مفهوم سوره یونس آیه 96 و 97)

 

عد ل الهی در قرآن چنین تعریف و در عمل هم چنین اجرا شده است:
بکشید کسانی را که به الله و روز اخرت ایمان نیاورده اند
حرام الله را حرام نمی دانند و دین او را نمی پذ یرند (سوره توبه آیه 29)
عد ل معنای داد و دادگری را ندارد، چون در داد گری انسان، و مهر به انسان، مقد س است، تجاوز به آزادی و حقوق انسان بی دادی است. درعد ل مردم به نسبت خطایی که مرتکب می شوند، مجازات خواهند شد و خطا را با نسبت اند یشهء مردم و باور اسلامی می سنجند، مثلأ کافر از حقوق اجتماعی محروم است. عد ل از اصول مذهب شیعه است، ولی به آن معنی نیست که مسلمانان د یگر به عدالت الله ایمان نداشته باشند. بلکه پیروان سنی بر این باورند که الله فقط عادل نیست که باید در اصول د ین ذ کر شود، قهار، جبار، غفار، مکار، رحمان و.....نیز از صفاتی هستند که در قرآن به الله داده می شوند، آنها د لیلی نمی بینند، که برصفت عد ل بیشتر از صفات دیگر الله تکیه کنند. دیگر این که در اسلام تنها یک الله وجود دارد، آنطور نیست، که شیعه به آن الله عادل و مسلمانان د یگر به این الله ظالم عقیده داشته باشند.
در کردار هم فرقی وجود ندارد، مثلأ اگرالله ساکنین نامسلمان شهری را نابود کند یا فرمان نابودی آنها را صادر کند، می توان در این مورد گفت که الله قهار، جبار و یا عادل است.
امامت: اعتقاد به امام به عنوان "وارث خلا فت" بعد از محمد هم از اصول مخصوص پیروان مذهب شیعه است.
یعنی بعد از محمد می بایستی علی داماد ش خلیفه و امیرالمومنین می بوده، و بعد از آنهم این قد رت به فرزند پسر در آن خانواده به ارث می رسیده است. حالا چگونه از امام دوم "حسن" به پسرش ارث نمی رسیده، و برادرش "حسین" در ردیف وارث قرار گرفته، منطقی است که در فهم شیعه می گنجد. در هر حال آن ترتیبی که بعد از مرگ محمد با خدعه و تهد ید جانشین های (ابوبکر، عمر، عثمان، علی) او را، سران قبیله های مسلمان به خلا فت رسانده اند، برای شیعه مذهبها قابل قبول نیست. با وجود این که بعد از علی هیچ کدام از ده امام د یده شده، به خلا فت نرسید ند، ولی پیروان مذهب ّشیعه آنها را امیرالمومنین خود می دانند، وبعضی از آنها هم بعد از مرگ به موجودات تخیلی شبیه خود الله (خدایی) تبد یل شدند.
این شیوه و روند امام سازی، همیشه اختلا فاتی، ذهنی و عملی به همراه داشته و در نتیجه شیعه به فرقه های گوناگونی تقسیم شده است. مثلأ چگونه بایستی کنیز زاده ای را به امامت پذ یرفت؟( علت پیدا شد ن فرقهء اسماعیلی). گذ شته از تضادها و اختلا ف نظرهای درون مذهب شیعه، امامت به یازدهمین امام "حسن عسکری" می رسد. چون او عقیم بوده، هیچ کدام از زنهایش آبستن نمی شدند. بعد از مرگش پیروان شیعه را از فرزند او "مهدی" خبردار می کنند، گویا این فرزند از مادری که هرگز آبستن نبوده، بد نیا آمده و فقط متولی امام، او را می د یده است.
امام دوازدهم "مهدی" که غیر از خود این شیعه ها، هیچ مسلمان د یگری به هستی او، در هیچ زمانی معتقد نبوده، بالاخره از نظر همان متولیان هم غیب می شود، هنوز هم که بیش از هزار سال از آن تاریخ می گذرد، شیعیان منتظر ظهور آن امام هستند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله    17صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اصول دین اسلام و مذهب شیعه

دانلود تحقیق با عنوان تعلیم و تربیت در اسلام - word

اختصاصی از نیک فایل دانلود تحقیق با عنوان تعلیم و تربیت در اسلام - word دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق با عنوان تعلیم و تربیت در اسلام - word


دانلود تحقیق با عنوان  تعلیم و تربیت در اسلام - word

موضوع تحقیق:

  تعلیم و تربیت در اسلام

 

با فرمت قابل ویرایش word

تعداد صفحات:  16 صفحه

تکه های از متن به عنوان نمونه :

مقدمه:

از جمله مسائلی که در مورد تعلیم و تربیت اسلامی مطرح است مسئله محبت و نقطه مقابل آن، خشونت است. البته نقطه مقابل محبت معمولاً بغض است. ولی اثر محبت احسان و نرم است و اثر بغض خشونت و سختگیری. می دانیم که بعضی ها به چشم انتقاد به این تعلیم و تربیت اسلامی نگریسته و گفته اند که در اسلام آنچنان که باید و به قدر کافی روی مسئله محبت و اثرش که نرمی و احسان است تکیه نشده است، و اگر در اسلام مسئله محبت به انسانها و مسئله احسان به انسانها و نرمش در مقابل انسانها مطرح است در مقابل مسئله دشمن داشتن انسانها و خشونت به خرج دادن و به یک معنا بدی کردن هم مطرح است. باز می دانیم که آنها که زیادی روی محبت تکیه می کنند مسیحیها هستند و کشیشهای مسیحی. اینها خیلی دم از محبت می زنند و می گویند عیسای مسیح تنها به محبت دعوت می کرد در محبت هم استثناء نمی کرد میان اینکه افرادی که باید به آنها محبت بشود خداپرست باشند یا نباشند پیرو عیسی باشند یا نباشند بلکه می گفتند که به همه محبت کنید. در یکی از کتابهای تاریخ ادیان و شاید در یک مقاله ای که ترجمه شده بود خواندم که یک جمله است که در همه ادیان بزرگ دنیا آمده است و متحد الآلمان همه ادیان است. در مسیحیت هست، در دین یهود است، در دین زرتشت هست در دین اسلام هست دردین بودا هست و آن این است که «برای دیگران همان را دوست بدار که برای خود دوست می داری و همان را دشمن بدار که برای خود دشمن می داری» که ما به این مضمون در اسلام زیاد داریم مانند:

احبب للناس ما تحب لنفسک و اکره لهم ما تکره لنفسک.[1]

این دستور که در اسلام نیز هست یک دستور کالی و مطلق است. حال آیا اسلام در این قاعده عمومی استثنائی آورده است و در ادیان دیگر استثنائی نیست؟ در مسیحیت استثنائی نیست ولی در اسلام استثناءست؟ که در واقع اسلام می گوید برای مردم دوست بدار آنچه را که برای خود دوست می داری مگر در بعضی از امور؟ آیا در اسلام استثنائی هست؟ یا نه، آنچه در اسلام با مسیحیت[2] اختلاف هست، در تفسیر محبت است نه در این اصل کلی.

و.....

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق با عنوان تعلیم و تربیت در اسلام - word

دانلود مقاله ورزش در اسلام

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله ورزش در اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله ورزش در اسلام


دانلود مقاله ورزش در اسلام

فرمت:DOC

قرآن، کتاب آسمانی اسلام، بزرگترین سرمشق و راه گشای زندگی انسان ها در همه شؤون و امور ، تا روز قیامت است. در این کتاب بزرگ و بی نقص-که کلام خالق انسان و تمام هستی می باشد- آیاتی وجود دارد که به گونه‌ای بر اهمیت ورزش و نیرومند سازی جسم در کنار تقویت روح و بعد علمی دلالت دارد.

طالوت و نیرومندی جسمانی

از جمله مواردی که نیرومندی جسمانی به عنوان یک مزیت و امتیاز در قرآن ذکر شده، داستان طالوت و قوم بنی اسرائیل است. قوم یهود که در زیر سلطه فرعونیان، ضعیف و ناتوان شده بودند، بر اثر رهبری های خردمندانه حضرت موسی u از آن وضع اسف‌انگیز نجات یافته و به قدرت و عظمت رسیدند، ولی پس از مدتی دچار غرور شده و دست به قانون‌شکنی زدند، و


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ورزش در اسلام

دانلود مقاله ازدواج از دیدگاه اسلام و قرآن

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله ازدواج از دیدگاه اسلام و قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


طبق آمار سازمان ثبت احوال، میزان ازدواج از سال 75 تا 82، 42 درصد رشد داشته است.در همین مدت میزان طلاق 3/91 درصد افزایش یافته است.تعداد هر ازدواج به ازای یک طلاق در سال 75، 6/12درصد بوده که همین تعداد در سال 82 به 4/9 درصد کاهش یافته است.طبق همین آمار در سال 82 ،میزان ازدواج با نرخ 680934 نسبت به سال 75 رشد 42 درصدی داشته است.در همین مدت آمار طلاق از 37817 فقره در سال 75 به 72359 فقره در سال 82 رسیده است.
اما آمار رسمی طلاق نشان دهنده میزان ناکامی زوجین در زندگی زناشویی نیست. این آمار شامل افرادی که از یکدیگر جدا زندگی می کنند اما بطور قانونی طلاق نگرفته اند، نمی شود. علاوه بر آن افراد زیادی وجود دارند که از زندگی مشترک خود راضی نیستند اما به دلایل مختلف از هم جدا نمی شود. آنها نگران پیامدهای عاطفی، مالی، اجتماعی و فرهنگی طلاق هستند و ترجیح می دهند به خاطر فرزندانشان به زندگی مشترک ادامه دهند. به این ترتیب آمار رسمی طلاق در جامعه درصد ناچیزی از تعداد خانواده هایی که در شرایط “طلاق عاطفی” به سر می برند را نشان می دهد. کارشناسان معتقدند عوامل مختلف اجتماعی در افزایش میزان طلاق نقش دارد.به اعتقاد آنها به تدریج که زنان از نظر اقتصادی مستقل می شوند آمار طلاق نیز افزایش می یابد. با افزایش سطح درآمدها زنان مجبور به تحمل نارسائیهای زندگی مشترک برای تامین مایحتاج اولیه زندگی خود نیستند.
طبق اظهارات کارشناسان افزایش میزان طلاق نشان دهنده نارضایی زوجین از نفس زندگی مشترک نیست بلکه بیانگر عزم آنها برای تبدیل ازدواج به رابطه ای ثمربخش و ارضا کننده (از نظر عاطفی ، روحی و روانی و جنسی) می باشد.در واقع با افزایش سطح آگاهی افراد از حقوق انسانی و اجتماعی خود و استقلال مالی زنان ،دیگر تمایلی برای تحمل نابسامانیهای زندگی مشترک وجود ندارند.
جدایی زوجین و عبور از مرحله “با هم زیستن” به وضعیت “تنها زیستن” شرایط متفاوتی را برای آنها به همراه دارد. در بسیاری از طلاق ها(و حتی خانواده هایی که به زندگی مشترک ادامه می دهند) قبل از “جدایی فیزیکی و طلاق” یک دوره طولانی “جدایی اجتماعی و عاطفی” وجود داشته است.در حال حاضر زوجهایی که تصمیم به جدایی می گیرند مراحل مختلفی را باید سپری کنند که این مراحل عوارض و تاثیرات سوء مختلفی بر زن و شوهر و خانواده آنها دارد.
روانشناسان معتقدند پس از رسیدن زوجین به وضعیت “طلاق عاطفی” که بیانگر زوال روابط زناشویی در خانواده است آنها به مرحله “طلاق اجتماعی” می رسند که به تغییرات در دوستیها و قطع رابطه زن و شوهر با خانواده همسر منجر می شود. پس از آن آنها در وضعیت “طلاق اقتصادی” به تقسیم ثروت و دارایی های خانوادگی می پردازند و زن دادخواست مهریه به دادگاه می دهد ، در این فرصت زوجین در مورد وضعیت نگهداری از کودکان به تفاهم می رسند در غیر این صورت دادگاه در مورد حضانت کودکان تصمیم می گیرد. پس از صدور حکم طلاق و جدایی رسمی زن و شوهر ، آنها وارد مرحله “طلاق روانی” می شوند که بر اساس آن فرد باید پیوندهای عاطفی گذشته را قطع کند و با الزامات تنها زیستن رو به رو شود.این فرآیند در ایران تنش زا و زمان بر است و تاثیر مضاعفی در تخریب روحیه زوجین دارد.
به اعتقاد روانشناسان احترام و علاقه ای که زوجین نسبت به هم احساس می کنند مدتها قبل از جدایی از بین می رود و دشمنی و بی اعتمادی جای آن را می گیرد. مراحل دشوار جدایی و صدور حکم طلاق تنش فزآینده ای در زندگی زوجین ایجاد می کند که در تشدید دشمنی و تنفر آنها از یکدیگر موثر است. در این حالت آسیب اصلی به فرزندان خانواده وارد می شود.
سنجش اثرات جدایی والدین بر کودکان دشوار است. میزان ستیزه جویی پدر و مادر قبل از جدایی ، سن کودکان در آن زمان، تعداد فرزندان ، وجود عوامل تعدیل کننده ای چون پدربزرگ و مادربزرگ و عوامل بسیار دیگری در این امر نقش دارند. بر اساس اظهار نظر روانشناسان ،در خانواده هایی که والدین در وضعیت طلاق عاطفی بسر می برند کودکان بطور دائم در معرض تنش ناشی از دعوای پدر و مادر قرار دارند .در این وضعیت جدایی والدین تاثیر مثبتی بر بهبود وضعیت روانی فرزندان دارد.
در ایران بیشترین عوارض جدایی را زن خانواده متحمل می شود. به دلیل نوع نگاه جامعه به قشر زن ، محدودیتهای اجتماعی و نوع نگاه مردان به زنان مطلقه،آنها بعد از طلاق در وضعیت دشواری قرار می گیرند. در این شرایط بسیاری از زنان ترجیح می دهند به زندگی مشترک ادامه دهند و با ناامنیهای روانی و اجتماعی بعد از طلاق مواجه نشوند.
جامعه شناسان معتقدند جدا از “طلاق قانونی” ، ”طلاق عاطفی” پدیده ای فراگیر در کشور است.به دلیل محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی ،مشکلات مالی، اجبار خانواده ها و عوامل دیگری که اجازه جدایی زن و شوهر را نمی دهد، خانواده های زیادی وجود دارند که زن و مرد از نظر روانی علاقه ای به ادامه زندگی مشترک ندارند، آنها پس از یک دوره طولانی دعوا و کشمکش، از مرحله دشمنی و تنفر عبور می کنند و به وضعیت “بی تفاوتی” می رسند. به اعتقاد روانشناسان بی تفاوتی آخرین مرحله روابط بین زن و شوهر است که در آن اصل “بود و نبود” همسر فرقی برای زوجین نمی کند بلکه مسایل جنبی زندگی چون مسایل مالی، امنیت اجتماعی(زن) و غیره است که احساس نیاز به همسر را شکل می دهد در این شرایط میزان ناهنجاریهای اجتماعی افزایش می یابد و افراد ارتباطاتی خارج از چهارچوب خانواده برقرار می کنند.
دکتر “مصطفی اقلیما” آسیب شناسان اجتماعی می گوید: همانطور که ازدواج وجود دارد، طلاق نیز اتفاق می افتد. زن و مردی که به راحتی ازدواج می کنند باید بتوانند به آسانی نیز جدا شوند. اما در حال حاضر مشکلات زیادی در زمینه طلاق زوجین وجود دارد.
وی ادامه می دهد: زن و شوهری که نمی توانند به زندگی مشترک ادامه دهند باید از هم جدا شوند. براساس شرع اسلام اگر زنی مایل به ادامه زندگی مشترک نباشد و نخواهد رابطه زناشویی داشته باشد دیگر رابطه جنسی آنها از نظر شرعی درست نیست و زن به اصطلاح “بر مرد حرام می شود”.
اقلیما با بیان اینکه “دشوارترین مرحله جدایی صدور حکم طلاق در دادگاه است” خاطر نشان می کند:در حال حاضر زن و شوهر باید برای جدایی دادخواست طلاق بدهند. به دلیل عملکرد دادگاه در این زمینه و بحث و جدل هایی که در دادگاه بین زن و شوهر بیش می آید آنها از یکدیگر متنفر می شوند اما اگر افراد به راحتی بتوانند از هم جدا شوند ممکن است پس از گذشت چند ماه به دلیل تنهایی پس از جدایی مایل به زندگی دوباره با یکدیگر باشند . روند فعلی صدور حکم طلاق در ایران نه تنها چنین امکانی را از بین می برد بلکه باعث تخریب وضعیت روحی و روانی زن و شوهر می شود.
وی یادآور می شود: شاید میزان طلاق در کشورهای غربی بیشتر باشد اما آسیبی که طلاق در جامعه ما ایجاد می کند در جوامع دیگر وجود ندارد.در حال حاضر پس از طلاق زن و شوهر دشمن خونی یکدیگر می شوند و ممکن است حتی پس از جدایی کشمکش های آنها ادامه یابد.به خصوص مردان پس از جدایی برای زنان مزاحمت ایجاد می کنند که یکی از دلایل این امر مراحل دشوار صدور حکم طلاق در کشور است که زن و شوهر را از یکدیگر متنفر می کند.
این آسیب شناس در خصوص آسیب های وارده به زنان پس از جدایی می گوید: بیش از 90 درصد مردانی که از زنان خود جدا می شوند به راحتی مجددا ازدواج می کنند اما زنان مطلقه امکان کمی برای ازدواج مجدد دارند و به ناچار مجبورند با مردان تنهایی که از زن قبلی خود چند فرزند دارند ازدواج کنند.
وی ادامه می دهد:در فرهنگ ما نوع نگاه جامعه به زنان مطلقه بسیار محدود کننده است. اکثر صاحب خانه ها به زن مطلقه خانه نمی دهند و خانواده ها نیز اجازه زندگی مستقل را به زن نمی دهند. حتی دیده می شود که دوستان چنین زنانی روابط خود را با آنها قطع می کنند و حتی خواهران چنین افرادی به دلیلی ترسی که از رابطه احتمالی شوهر با خواهر مطلقه خود دارند، روابطشان را با آنها محدود می کنند.
وی می افزاید: زنان مطلقه در محل کار خود نیز با چنین مشکلاتی رو به رو هستند مردان به همکاران زن مطلقه خود به عنوان یک طعمه جنسی می نگرند و اکثرا در خواست های غیر اخلاقی از آنها دارند. حتی زنان کارمند نیز نسبت به چنین زنانی حساسند و شایعات مختلفی در مورد آنها وجود دارد.در این حالت زنان مطلقه از نظر روحی و روانی به شدت آسیب دیده و در اجتماع منزوی می شوند.زنان بازنده اصلی طلاق در ایران هستند.
اقلیما تصریح می کند: حساسیتهای که جامعه نسبت به زنان مطلقه دارد ناشی از نوع فرهنگ اجتماعی ایرانیان است. فرهنگ جامعه از نوع تفکر افراد سرچشمه می گیرد که ریشه آن به قوانین اجتماعی باز می گردد و قوانین نیز حاصل تصمیم مردان قانونگذار است که آنها نیز تمایلات مردانه را در قوانین دخالت می دهند، بنابر این در چنین وضعیتی مشخص است که فضایی برای تنفس زنان باقی نمی ماند.
این آسیب شناس اجتماعی با بیان اینکه “در کشورهای پیشرفته زنان مشکلات پس از طلاق را ندارند” می گوید: در فرهنگ کشورهای پیشرفته زنان پس از جدایی زندگی عادی خود را ادامه داده و دوباره ازدواج می کنند اما در فرهنگ ما زن مطلقه حدود 15 درصد امکان ازدواج مجدد را دارد.
وی ادامه می دهد: در این شرایط حتی یک طلاق هم فاجعه است .طلاق در ایران برای زنان یک فاجعه فامیلی محسوب می شود.در چنین مواردی آبروی پدر و مادر زن می رود و حتی اقوام زن مطلقه نیز احساس خجالت می کنند، اما اقوام مرد با افتخار از این قضیه یاد می کنند.
اقلیما در خصوص وضعیت روحی و روانی کودکان طلاق می گوید: برای کودکانی که والدین دائما در حال مشاجره اند ،طلاق نوعی موهبت است.در چنین خانواده هایی فشار روحی و روانی زیادی به فرزندان وارد می شود. در این موارد کودکان به دلیل اینکه پدر و مادر را دوست دارند و نمی خواهند آنها را از دست بدهند، دچار ناراحتی های شدید روانی می شوند.
وی ادامه می دهد: بچه های طلاق به مشکل بی اعتمادی به دیگران و ناامیدی از آینده دچار می شوند. آنها در آینده به دلیل حس بی اعتمادی که به دیگران دارند ، در ازدواج خود دچار مشکل می شوند و نمی توانند با همسرانشان به سازش برسند. خاطرات دوران کودکی و دعوای پدر و مادر دائما برای آنها زنده می شود.
این آسیب شناس در خصوص خانواده هایی که در شرایط طلاق عاطفی به سر می برند، اظهار می دارد: اگر مشکلات فعلی نباشد و خانواده ها به راحتی بتوانند از هم جدا شوند و آینده آنها تامین باشد شاید در حدود 80 درصد زوجها از یکدیگر جدا شوند. در حال حاضر عاطفه و محبت چندانی بین خانواده ها وجود ندارد و آنها اکثرا به دلایل دیگری به زندگی مشترک ادامه می دهند. این خانواده ها از نظر عاطفی از هم طلاق گرفته اند اما به اجبار فرهنگ اجتماعی ، احساس مسولیت نسبت به کودکان ،ناتوانی اقتصادی زن پس از جدایی و به دلیل احساس نگرانی نسبت به آینده فرزندان، از هم جدا نمی شوند.
وی تصریح می کند: بیشتر زنان به دلیل ناتوانی در تامین زندگی شخصی و به دلیل آنکه فکر می کنند فرزندانشان در صورت جدایی در آینده دچار مشکل می شوند ، اقدام به طلاق نمی کنند. بیشتر این زنان محکوم به ادامه زندگی مشترک هستند به همین دلیل است که دیده شده برخی از زنان متاهل با مردان دیگری رابطه جنسی دارند و غرایز خود را به گونه ای دیگر تامین می کنند .در حال حاضر در حدود 50 درصد زن و شوهرها رابطه زناشویی با یکدیگر ندارند و به اجبار به زندگی مشترک ادامه می دهند.
اقلیما با انتقاد از کسانی که با اقداماتی چون “ارایه وام ازدواج” جوانان را تشویق به ازدواج می کنند، می گوید: در جوامع پیشرفته پایه های ازدواج را قوی می کنند و دولتها سعی می کنند که با ایجاد اشتغال و افزایش سطح رفاه حداقل های لازم برای ازدواج را فراهم کنند. با توجه به آنکه ازدواج به معنای بلوغ فکری و اجتماعی است در هیچ کجای دنیا با ارایه وام جوانان را تشویق به ازدواج نمی کند، بنابر این ارائه وام برای ازدواج اقدامی غیر علمی و غلط است.
وی ادامه می دهد: در کشورهای جهان سومی، برخی دولتها برای آنکه جوانان با ازدواج درگیر مسایل زندگی مشترک شوند و نتوانند حقوق اجتماعی خود را مطالبه کنند آنها را تشویق به ازدواج می کنند. در این حالت به دلیل مشکلات زندگی مشترک ،افراد دیگر فرصتی برای دفاع از حقوق اجتماعی شان ندارند.
وی می افزاید: در حال حاضر بعضی خانواده ها دختران خود را مجبور به ازدواج می کنند و برای خلاصی از اقدامات پسران جوان خود برای آنها زن می گیرند.در مقابل نیز دختران و پسران جوان نه برای تشکیل یک زندگی، بلکه برای فرار از محدودیتهای خانه پدری و خلاصی از اخلاق و رفتار پدر و مادر ازدواج می کنند. در نتیجه پس از چند ماه و عادی شدن رابطه زناشویی و جاذبه جنسیتی، دعواهای خانوادگی آغاز می شود.
اقلیما به مسوولان توصیه می کند: دولت به جای دادن وام ازدواج با کارآفرینی و ایجاد اشتغال به اقتصاد جامعه کمک کند در این صورت جوانان نیز پس از شاغل شدن و ایفای نقش اجتماعی خود ، ارضای حس اعتماد به نفس و رسیدن به استقلال ازدواج می کنند. بنابر این به جای ترغیب جوانان به ازدواج باید زیر ساخت های اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی جامعه را اصلاح کرد ،در این صورت جوانان به طور طبیعی ازدواج می کنند.

نظر اسلام درباره ازدواج و چگونگى مبارزه با مشکلات
در تبیین و روشن شدن پاسخ این پرسش شایسته است مرورى به آیات و روایات داشته باشیم. قرآن و سنت درباره ازدواج نکاتى را ذکر کرده اند عبارت است از:
1 - تشویق و ترغیب به ازدواج و نهراسیدن از تنگدستى
قرآن کریم مى‏فرماید: «افراد بى‏همسر و کنیزان و بردگان را به ازدواج یکدیگر درآورید - چرا که - اگر زن و مردى تنگ‏دست باشند خدا از فضلش آنان را بى‏نیاز خواهد فرمود».
پیامبر گرامى ‏صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «از راه ازدواج روزى را به دست آورید».
آن حضرت در بیانى دیگر فرمود: «در اسلام هیچ چیز نزد خدا محبوب‏تر از خانه‏اى نیست که با ازدواج آباد شود».
همچنین می فرماید: «هر کس ازدواج کند نصف دینش را بازیافته است و نصف باقیمانده را - باید - از راه پرهیزگارى به دست آورد».
و نیز فرموده است: «دو رکعت نماز مرد زن‏دار از شب‏زنده‏دارى و روزه‏دارى مرد عزب – مجرد - برتر است».
2 - تشویق براى میانجیگرى
پیامبرگرامى‏ صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «ازدواج کنید و مجردها را همسر دهید. نشان بخت بلند مسلمان این است که زنى بى‏شوهر را شوهر دهد».
امام هفتم ‏علیه السلام فرمود: «سه کس در روز قیامت که جز عرش الهى سایه‏اى نیست، در سایه عرش خدا هستند؛ کسى که برادر مسلمانش را همسر دهد، بارى از دوش او بردارد و گرهى از زندگى‏اش باز کند و راز او را نگهدارد».

 

3 - معرفى همسران و زنان شایسته و بایسته ازدواج
پیامبر گرامى‏صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «بهترین کالاى دنیا همسر شایسته است».
حضرت على ‏علیه السلام فرمود: «بهترین زنان شما پنج دسته‏اند: عرض شد: آن ها چه کسانى هستند؟ فرمود:
سهل‏گیر، نرم خو، رام، زنى که تا خشم شوهر را فرو ننشاند آرام نگیرد و زنى که حیثیت شوهر خود را حفظ کند، این چنین زنى فرمانبر خداست و از لطف او ناامید نگردد».
4 - از ازدواج با افراد زیر خوددارى کنید
شرابخوار، بى‏دین، بدخلق، سست‏ایمان.
امام رضا علیه السلام فرمود: «مبادا به شرابخوار دختر دهید که دختر را به بدکاره‏اى داده‏اید».
تذکر: البته آدم معتاد و سربار جامعه، دست کمى از شرابخوار ندارد و باید از دادن دختر به او پرهیز شود.
پیامبر گرامى‏ صلى الله علیه وآله وسلم فرمود: «کسى که نازدانه‏اش را به ازدواج بى‏دین – فاسق - در آورد روزى هزار بار لعنت بر او نازل شود».
حسن بن بشّار به امام هفتم‏علیه السلام نوشت: «یکى از بستگان، از دخترم خواستگارى کرده ولى اخلاق ناپسندى دارد، چه کنم؟ حضرت پاسخ داد: اگر بد اخلاق است به او دختر نده».
امام صادق‏ علیه السلام فرمود: «از مردم سست‏ ایمان زن بگیرید اما به آنها زن ندهید چون زن در آداب و اخلاق تحت تأثیر شوهر است و شوهر عقیده، دین و مذهب خود را بر او تحمیل مى‏کند».

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله32    صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ازدواج از دیدگاه اسلام و قرآن

دانلودمقاله نگاهی به جایگاه وقف در فرهنگ اسلام

اختصاصی از نیک فایل دانلودمقاله نگاهی به جایگاه وقف در فرهنگ اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 


کلمه نخست
از جمله اموری که شایسته است در جوامع اسلامی، بویژه ایران مورد توجه قرار گیرد و با قوت رواج یابد، احیای سنت حسنۀ وقف است که به نوبۀ خود میتواند حلالّ بسیاری از مشکلات جامعه باشد.
سنت پسندیده وقف ریشه در تاریخ صدر اسلام دارد و اولین واقف در اسلام و مشوق وقف، شخص پیامبر (ص) بوده است و پس از آن بزرگوار، اهلبیت (ع) و اصحاب آن بزرگواران بوده اند و تا به امروز همچنان به عنوان یک سنت نیکو، سیره مستمر مسلمین و مومنین بوده است و امروز بر عالمان و آگاهان جامعه بویژه خطبای محترم جمعه فرض است که در بنای جامعه نوین اسلامی، به برکت انقلاب اسلامی مان به تجدید حیات این سیره نیکو بپردازند که با گسترش فرهنگ وقف در جامعه، بسیاری از معضلات اجتماعی در اشکال گوناگون آن حل خواهد شد و در زدودن گرد و غبار فقر و محرومیت و تالیف قلوب و برداشتن یا تقلیل فاصله طبقاتی تاثیر بسزائی خواهد گذاشت.
.تعریف وقف
وقف که از جمله عبادات و از صدقه جاریه است، در لغت به معنی ایستادن (1) و در اصطلاح فقهی به معنی حبس عین ملکی است بر ملک خدای تعالی که ملکیت از مالک ملک به خداوند منتقل میشود(2)
مرحوم محقق حلی میفرماید : وقف عقدی است که ثمره آن حبس کردن اصل و رها کردن منفعت آن است. (3)
صاحب جواهر می فرماید: الوقف عقد ثمرته تحبیس الاصل و اطلاق المنفعه. (4)
وقف نوعی عقد است که ثمره آن حبس مال است و رها کردن منفعت آن .
بعبارتی دیگر : ماندن اصل مال و جابجائی منفعت آن، تا مردم از منافعش بهره مند شوند.
به عبارت دیگر : وقف یعنی رقبه شئی را نگهداشتن و منفعت آن را آزاد کردن است.
________________________________________
1-منتهی الارب
2-لغتنامه دهخدا ذیل ماده وقف
3-شرایع الاسلام
4-جواهر الاکلام/ج28/ص2
________________________________________
شیخ طوسی می فرماید : وقف"تحبیس الاصل و تسبیل المنفعة" است (1)
بنابراین وقف شرعا تحبیس است یعنی اصل آن نه قابل خرید و فروش است و نه به ارث برده میشود و نه قابل هبه و بخشش است و نه به رهن و اجاره و عاریه و از این قبیل ... داده میشود ( الا ما خرج بالدلیل ) و تسبیل المنفعه یعنی صرف کردن مال وقفی در جهتی که واقف تعیین کرده است که همان راه خداست. چنانکه معصوم (ع) می فرماید : الوقف علی حسب ما یشرط الواقف (2)
.مشروعیت وقف
وقف، نزد تمام مذاهب اسلامی ( از امامیه و اهل سنت عموما ) جایز است دلیل همه آنها در جواز وقف، قرآن و سنت است.
از جمله آیات قرآن، آیه های ذیل است که می فرماید:
لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون.(3)
المال و البنون زینة الحیوة الدنیا و الباقیات الصالحات خیر عند ربک ثوابا و خیر املاء.(4)
که در این آیات به انفاق و انجام آیات صالح پایدار و ماندگار توصیه و ترغیب شده و وقف کردن هم انفاق است و از بهترین اعمال شایسته ماندگار و جاوید.
و اما مشروعیت وقف با تمسک به سنت به استناد سیره عملی و احادیث شریف، نبوی است که از جمله پیامبر (ص) در ترغیب به وقف فرمود:
حبّس الاصل و سبّل المنفعه (5)
یعنی اصل آن را حبس کردن و منفعتش را در راه خدا آزادنما.
و حدیث نبوی دیگر که فرمود:
اذا مات الانسان انقطع عمله الامن ثلاثة : صدقة جاریه او علم ینتفع به او ولد صالح یدعواله.(6)
بسیاری از فقها از جمله شهید اول، وقف را صدقه جاریه می دانند (7) که دارای اجری مستمر است.

.اقسام وقف
وقف به اعتبار موقوف بر دو قسم است:
الف: وقف عام
ب: وقف خاص
________________________________________
1-مبسوط/ج3/کتاب الوقف
2-خلاف، شیخ طوسی/ص329
3-آل عمران/92
4-کهف/46
5-المستدرک/ج2/ص511
6-نهج الفصاحه/ص182
7-لمعه/کتاب الوقف
________________________________________
مراد از وقف عام، امور خیریه عام المنفعه است و مخصوص دسته و طبقه معینی نیست.
وقف خاص وقفی که است مخصوص دسته معینی از مردم و افراد خاصی است مانند: وقف بر اولاد، وقف بر فقرا، وقف بر طلاب مدارس، مساجد و ... (1)
برخی از اعاظم در تعریف وقف عام و خاص گفته اند:
وقف عام وقفی است که برای انتفاع کل مردم قرار داده میشود و اختصاص به گروه و صنف خاصی ندارد مانند وقف مدارس ، بیمارستانها، مساجد، مشاهد مشرفه، اماکن متبرکه، مقبره ها، پل ها و خانه ها و...
وقف خاص وقفی است که ملک بر کسانی " موقوف علیهم " قرار داده شد و تنها آنان حق استفاده از آن را دارند مانند " وقف ذرّی " وقف بر علما و طلاب و یا وقف بر فقرا و محرومین یا وقف زمینی برای احداث مساجد، مدرسه، قبرستان و ... (2)
( که البته وقف مدارس، مساجد و امثال اینها از مصادیق وقف عام است)
از زاویه ای دیگر:
وقف دارای دو قسم دیگر نیز هست که از آن به عنوان:
الف: وقف انتفاع
ب: وقف منفعت، یاد میکنند
وقف انتفاع وقفی است که نظر واقف از وقف، تحصیل درآمد مادی نیست مثل وقف زمین ملکی برای احداث مسجد.
وقف منفعت، وقفی است که نظر واقف از وقف، تحصیل درآمد است تا در مصرف معینی هزینه شود مانند : وقف مغازه یا مزرعه برای نگهداری و اداره مسجد یا مدرسه و ... که میتوان عنداللزوم تبدیل به احسن یا اعود و انفع از لحاظ درآمدمادی نمود.
ولی در وقف انتفاع نتوان تبدیل نمود.(3)

.وقف در قرآن
در قرآن آیه ای که بر وقف و احکام فقهی آن صراحت داشته باشد وجود ندارد، لکن میتوان از باب اولویت به آیاتی که بطور عموم بر انجام افعال خیر و تحریص و ترغیب آن دلالت دارد تمسک جست و بدانها استناد کرد، نظیر آیاتی که پیرامون انفاق، احسان، تعاون، صدقه، قرض الحسنه، خیرات و مبرت، عمل صالح، باقیات الصالحات، ایثار و ... در قرآن آمده می توان به جواز وقف بلکه رحجان و استحباب آن استدلال کرد که وقف را هم شامل میشود، نظیر آیات ذیل:
و ما تقدموا الانفسکم من خیر تجدوه عند الله هو خیرا و اعظم اجرا و استغفرو الله انّ الله غفور رحیم.(4)
________________________________________
1-لغتنامه دهخدا، ماده وقف
2-الفقه علی المذاهب الخمسه- اسناد محمد جواد مغنیه
3-شرایع الاسلام، محقق حلی
4-مزمل/20
________________________________________
لن تنالوا البّر حتی تنفقوامما تحبّون و ما تنفقوا من شئی فان الله به علیم.(1)
لیس البران تولّوا وجوهکم قبل المشرق و المغرب و لکّن البّر من آمن بالله و الیوم الاخر و الملائکه و الکتاب و النبیّن و آتی المال علی حبّه ذوی القربی و الیتامی و المساکین و ابن السّبیل و فی الرقاب ... (2)
المال و البنون زینة الحیوة الدّنیا و الباقیات الصّالحات خیرة عند ربّک ثوابا و خیر املا. (3)
و یرید الله الذین اهتدوا هدی و الباقیات الصالحات خیر عند ربّک ثوابا و خیر مردا. (4)
از طرف دیگر باید بخاطر داشت که برابر رهنمودهای و حیانی، تکاثر اموال، کنز مال، استکبار، جمع و حب مال، طغیان ناشی از مال اندوزی، راندن قهرآمیز ایتام و فقرا، خود برتر بینی و تفاخر، پرخاش برسائل و مواردی از این قبیل و نادیده گرفتن حق الله و حق الناس، بشدت مورد نکوهش قرار گرفته است.
پس میتوان نتیجه گرفت که از آنچه در این محور ذکر گردید، وقف نه تنها جایز است بلکه در مواردی رجحان دارد و مستحب هم هست و چه بسا در شرایطی به انگیزۀ حق دماء و مبارزه با روحیه مال پرستی و بیماری ثروت اندوزی و یا بدلیل رعایت مصالح سیاسی - اجتماعی و تقلیل اختلاف طبقاتی و یا از باب مقدمه واجب، واجب هم بشود.

.وقف در سنّت
مراد از سنت، مجمع قول و فعل و تقریر یا سیرۀ علمی و عملی و جلوه های رفتاری پیامبر اسلام (ص) و ( به اعتقاد شیعه) ائمه معصومین علیهم السلام است که دومین منبع از منابع معارف اسلامی است.
الف: سنّت پیامبر (ص)
در حدیث مشهوری از پیامبر (ص) نقل شده که فرمود:
اذا مات الانسان انقطع عمله الّا من ثلاث : صدقة جاریة او علم ینتفع به او ولد صالح یدعو اله. (5)
وقتی انسان بمیرد عمل او خاتمه می یابد مگر در سه چیز:
1-صدقه جاریه (وقف)
2-علمی که از آن استفاده شود.
3-فرزند صالحی که برای او دعا کند.
________________________________________
1-آل عمران/92
2-بقره/177
3-کهف/46
4-مریم/76
5-نهج المصاحه/ص200/ح239
________________________________________
نظیر این روایت، روایاتی نیز از امام صادق (ع) نقل شده است.(1)
پیامبر اکرم (ص) در حدیث دیگری فرمود:
انّ ممّا یلحق المومن من عمله و حسناته بعد موته علما نشره و ولدا صالحا ترکه و مصحفا ورثه او مسجد ابناه او بیتا لابن السّبیل بناه او نهرا اجراه او صدقة اخرجها من ماله فی صحّته و حیاته و تلحقه من بعد موته. (2)
چند چیز از اعمال و حسنات مومن پس از مرگ هم بهره ای به او میرسد:
1-دانشی که از خود به یادگار گذاشته باشد.
2-فرزند صالحی که تربیت کرده است.
3-قرآنی که به ارث گذاشته باشد.
4-مسجدی که ساخته باشد.
5-منزلی که مسافرین در راه مانده در آن مـأوا گزینند بنا کرده باشد.
6-نهر آبی که احداث کرده باشد.
7-صدقه ای که در زمان سلامت و حیات خود پرداخته و آثارش باقی باشد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  32  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله نگاهی به جایگاه وقف در فرهنگ اسلام