نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درباره بررسی برخی آراء مفسرین شیعه و سنی در مورد سوره مبارکه غاشیه

اختصاصی از نیک فایل مقاله درباره بررسی برخی آراء مفسرین شیعه و سنی در مورد سوره مبارکه غاشیه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره بررسی برخی آراء مفسرین شیعه و سنی در مورد سوره مبارکه غاشیه


مقاله درباره بررسی برخی آراء مفسرین شیعه و سنی در مورد سوره مبارکه غاشیه

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:150

کلّیات

مقدمه:

با سلام و درود بر پیامبر گرامی اسلام محمد مصطفی و خاندان مطهرش. آنان که قرآن ناطقند و هدایت گران انسانند تا روز قیامت.

خدای متعال را شاکریم که به ما این اجازه را فرمود که در دریای عمیق علوم قرآن غوطه‌ور شویم و از آن درّ گرانمایه سعات را بیابیم.

سوره غاشیه یکی از سوره‌های کوتاه اما پر محتوایی است که جامع سعیدی از مطالب، حول محورهای توحید، نبوت و معاد است، این پروژه کوتاه با استفاده از کتب تفسیری و لغوی سعی دارد به مباحث مختلفی که در این سوره آمده است بپردازد.


تعریف موضوع

این پروژه بر آنست با برسی سوره غاشیه اهداف اصلی این سوره با توجه به تفاسیر شیعه و سنی مورد کنکاش قرار دهد.

اهمیت موضوع

قرآن کریم کتاب هدایت بشر در همه زمانها و مکانها بوده و شایسته است تمامی سوره قرآن کریم مورد توجه و تحقیق و بررسی قرار گیرند تا در پرتو این پژوهشها به اهداف عالی آن دست یافته و سبب تفکر و تعمق هر چه بیشتر در آیات این کتاب الهی شود.

پیشینه موضوع:

درخصوص سوره غاشیه در کتب تفسیری شیعه و سنی، مطالبی بیان شده است. اما کتاب یا پروژه‌ای که اختصاصاً به این سوره، محتوایش و هدف آن پرداخته باشد، وجود ندارد.

سئوال اصلی: آیا می‌توان گفت تناسب آیات در این سوره ما را به انا علینا حسابهم می‌رساند؟

فرضیه: بین دیدگاههای مفسران شیعه و سنی در مورد نکات برجسته سوره غاشیه اتفاق نظر وجود دارد.

سئوالات فرعی:

  • آیا اسماء قیامت توقیفی هستند. چرا در این سوره؟
  • چرا در این سوره به برخی از نعمتها و نقمتها اشاره شده است؟
  • چرا به برخی از آیات آفاقی اشاره شده است؟
  • چرا پیامبر صلی‌الله علیه و آله مصیطر نیست؟


روش تحقیق:

با توجه به موضوع پروژه این تحقیق کتابخانه‌ای است.

محدودیت‌های تحقیق:

با توجه به اینکه تمامی تفاسیر مطالبی شبیه به هم را بیان کرده بودند این پروژه با محدودیت منابعی که مطالب جدید و نوین ارائه کرده باشند رو به رو بوده است.

پیشنهادات

از آنجایی که کتب تفسیری هر کدام کمابیش با الهام از تفاسیر دیگر نگاشته شده‌اند این امر باعث شده است مطالب تفسیری تقریباً تکرار شوند. مخصوصاً در نقل روایات و نتیجه‌گیری آیات و مباحث مربوط به محتوای سوره، به نظر می‌رسد که اگر بخواهیم مطالب جدید و نوین در رابطه با این سوره یا سوره‌های دیگر بدست آوریم باید گذشته از مطالب تفسیری و علوم قرآنی از علوم دیگر، مانند- نجوم، روانشناسی، اخلاق و … در این خصوص بهره برد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره بررسی برخی آراء مفسرین شیعه و سنی در مورد سوره مبارکه غاشیه

کشور لبنان

اختصاصی از نیک فایل کشور لبنان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

تاریخ فعالیت های حزبی شیعه در لبنان قریب به 3 دهه بوده که با حرکت المحرومین امام موسی صدر و از دل همین جریان به وجود آمده است. حرکت محرومان (جنبش محرومان) عنوان سازمانی است که امام موسی صدر آن را رهبری کرد. امام موسی صدر کوشید از شیعیان و حقوق لبنانی ها و وحدت آنها دفاع کند. وی بر این باور بود که شیعیان به لحاظ سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی در طول دوره های پیشین محروم بوده و برخلاف دیگر فرقه های لبنان ، فاقد مرجعیت دینی مخصوص به خود است. این جنبش موفق به جذب تمامی فرزندان شیعه در آن مناطق شد، اما این جناح کوشید سیاست خود را فراتر از یک فرقه تنظیم کند تا بر دیگر جناح ها و نیروهای سیاسی و فرقه ای لبنان تاثیر بگذارد. علاوه بر این جنبش که در دهه هفتاد میلادی فعالیتش را شروع کرد، حزب الله دومین حزب شیعه لبنان است که در اوایل دهه 80 میلادی مطرح شد. جریان سوم شیعی در لبنان گروهی است که اخیرا (اردیبهشت 1384) تحت عنوان «گردهمایی شیعه» در مدرسه عاملیه در غرب بیروت توسط محمد حسن الامین متفکر لبنانی تاسیس شد. این جریان با هدف تنوع بخشیدن به حضور شیعیان در جامعه لبنان ایجاد شده است و مخالفت کامل خود را با خلع سلاح حزب الله اعلام کرده است. اگر بخواهیم به احزاب شیعی لبنان بپردازیم باید به جنبش امل (افواج المقاومه اللبنانیه) و حزب الله به عنوان دو حزب تاثیرگذار در وضعیت سیاسی اجتماعی لبنان بپردازیم. جنبش امل (افواج المقاومه اللبنانیه): جنبش محرومان که امام موسی صدر(1) آن را در جنوب لبنان به راه انداخت (دهه 60 میلادی) دستاوردهایی برای شیعیان داشت که از آن جمله می توان به تاسیس مجلس شیعیان لبنان ، مدرسه فنی جبل عامل ، انستیتوی مطالعات اسلامی و در نهایت جنبش امل نام برد. تشکیلات جنبش امل در آغاز در جنوب لبنان و از طریق حلقه های کوچک حول مدرسه فنی جبل عامل و انستیتوی مطالعات اسلامی رشد کرد. دکتر مصطفی چمران (2) که در آن زمان به لبنان مهاجرت کرده بود، اولین حلقه این فعالیت ها را تاسیس کرد. کادر رهبری نخستین دفتر سیاسی جنبش امل با نامهایی چون دکتر حسین کنعان ، دکتر علی الحسن ، نبیه بری ، جمال منصور، حسین الحسینی و... شکل گرفت. امام موسی صدر در نطق های خود در آن زمان جنبش خود را معرفی و اعلام کرد، اما هیچ اشاره ای به شاخه نظامی این جنبش نکرد، بلکه فعالیت سیاسی خود را در جریان جنگ به صورت تحصن با مشارکت تعدادی از اعضای «جنبش محرومان» در مسجد عاملیه در بیروت آغاز کرد. (3) در همان ایام انفجار بمبی در اطراف شهر بعلبک ، 36 کشته و 43 مجروح بر جای گذاشت.با وقوع این انفجار، امام موسی صدر ناگزیر شد تاسیس شاخه نظامی «جنبش محرومان» را اعلام کند، زیرا بعدها آشکار شد که این انفجار در اردوگاه آموزشی این جنبش رخ داده است. همچنین در تاریخ 6 ژوئیه 1975 ولادت تشکیلات «افواج المقاومه اللبنانیه امل» (واحدهای مقاومت لبنانی) به عنوان سازمان نظامی «جنبش محرومان» اعلام شد. جنبش امل بعدها در جریان جنگ داخلی لبنان به صورت دفاعی شرکت کرد. جنبش امل هیچگاه در چارچوب جنبش ملی لبنان و با «نیروهای مشترک» شرکت نکرد، اما در «جبهه احزاب قومی و ملی» عضویت یافت. امام موسی صدر در 31 آگوست 1978 ربوده شد و حسین الحسینی جانشین وی در جنبش امل گردید. پانوشت ها 1- امام موسی صدر در 14 خرداد 1307 در شهر قم متولد شد. تحصیلات حوزوی و غیرحوزوی را در این شهر به اتمام رساند و در رشته حقوق دانشگاه تهران نیز مشغول به تحصیل گردید و مدرک لیسانس گرفت. از بهار 1333 تا بهار 1334 برای ادامه تحصیل علوم حوزوی به نجف اشرف رفت و سپس به ایران بازگشت. مجددا در مهرماه 1335 به نجف اشرف بازگشت و تا مرداد 1337 در آن شهر و در کنار عموی خود آیت الله محمدباقر صدر به تحصیل مشغول شد. سپس بار دیگر به قم بازگشت و در ادامه فعالیت های حوزوی در قم ، مجله مکتب اسلام را به همراه عده ای دیگر از روحانیون منتشر کرد. در آبان 1338 (1959) به دنبال درگذشت آیت الله العظمی سیدعبدالحسین شرف الدین ، رهبر شیعیان لبنان و بنا به وصیت ایشان به لبنان مهاجرت و در شهر صور اقامت گزید و بدین ترتیب رهبری شیعیان را به دست گرفت. امام موسی صدر پس از سالها تلاش و مجاهدت در راه احقاق حقوق شیعیان لبنان موفق به تاسیس مجلس اعلای شیعیان لبنان شد. امام موسی صدر به رغم پذیرش نظام سیاسی لبنان خواستار تجدیدنظر در شیوه تقسیم قدرت سیاسی و لغو طایفه گرایی سیاسی در لبنان بود. امام موسی صدر در حالی که در پی رایزنی با سران کشورهای اسلامی بود در 31 َ1978 در حالی که به لیبی جهت ملاقات با معمر قذافی رفته بود، ربوده شد و دیگر از وی خبری نشد. برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به: محسن کمالیان - عزت شیعه و مبارزات و مجاهدات امام موسی صدر (قم ، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی ، زمستان 1377) علی حجتی کرمانی ، لبنان به روایت امام موسی صدر و دکتر چمران (تهران ، انتشارات قلم ،1364) علی علمی اردبیلی ، زندگی و مبارزات امام موسی صدر (بی جا: انتشارات امامت ، 1358) 2- دکتر مصطفی چمران در سال 1311 در تهران متولد شد. وی در دانشکده فنی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و در سال 1336 در رشته الکترومکانیک فارغ اتحصیل شد. وی در همه دوران تحصیل شاگرد اول بود و در سال 1337 با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به امریکا اعزام شد و پس از تحقیقات علمی در جمع معروف ترین دانشمندان در جهان در کالیفرنیا و معتبرترین دانشگاه امریکا - برکلی - با ممتازترین درجه علمی موفق به اخذ دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما گردید. دکتر چمران پس از فارغالتحصیلی رهسپار مصر می شود و به مدت دو سال - در زمان جمال عبدالناصر - سخت ترین دوره های نظامی و جنگ های پارتیزانی را می آموزد و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته می شود. بعد از وفات عبدالناصر، دکتر چمران به فکر ایجاد یک پایگاه چریکی مستقل برای تعلیم مبارزان ایرانی می افتد و در لبنان اقدام به تاسیس چنین پایگاهی می کند. او به کمک امام موسی صدر حرکت محرومین و سپس جناح نظامی آن - سازمان امل - را راه اندازی می کنند. دکتر چمران تا پیروزی انقلاب در لبنان می ماند و با ورود امام به کشور به ایران باز می گردد. دکتر چمران دلاورانه در قضیه کردستان می جنگد و از سقوط آنجا جلوگیری می کند. وی چندی به عنوان وزیر دفاع انجام وظیفه کرد و در اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی از سوی مردم تهران به نمایندگی انتخاب می شود که با شروع جنگ وظیفه خود را حضور در میدان جنگ می داند. وی پس از یکبار مجروحیت در جبهه مجددا راهی جبهه شد تا این بار به درجه رفیع شهادت نائل شوداگرچه احزاب و گروههای اسلام گرا در لبنان بیش از چند دهه است که فعالیت می کنند اما بی شک پیروزی انقلاب اسلامی در ایران در بازنگری و یا تاسیس احزاب جدید نقش بسزایی داشته است. جریان چپگرای لبنان از طریق همکاری نزدیک با برخی کشورهای عربی از جمله مصر (در زمان عبدالناصر)، سوریه ، عراق ، الجزایر و لیبی و همین طور احزاب ناسیونالیست (پان عربیستی) از طریق حمایت های خارجی از موقعیت خوبی در کشور لبنان برخوردار بودند. یکی از نقاط ضعف جنبش های اسلامی عدم حمایت از سوی کشورهای مسلمان بود این وضعیت برای شیعیان که چشم به ایران به عنوان کشور شیعی دوخته بودند شدیدتر بود. با پیروزی انقلاب اسلامی و حمایت های این انقلاب از جریان های اسلامی ناب ، احزاب اسلامی (سنی و شیعه) در کشور لبنان از موقعیت خطیری برخوردار شدند.

احزاب اسلامی سنی

احزاب سنی مذهب کشور لبنان قدمتی به اندازه تاریخ استقلال لبنان دارند و از همان دهه های چهل و پنجاه میلادی پا به عرصه نهادند.

الجماعه الاسلامیه

جماعت اسلامی لبنان در سال 1964 در جریان جنگهای داخلی لبنان از بطن گروه بندگان خدا (عباد الرحمان) متولد شد. طرابلس مرکز این جماعت بود، اما بعدها شعبه هایی در بیروت و صیدا و دیگر مناطق نظیر عکار، اقلیم الخروب و بقاع افتتاح کرد. از برجسته ترین چهره های این جماعت می توان به نامهایی چون فیصل مولوی (دبیر کل)، فتحی یکن (اندیشه پرداز بزرگ اسلامی)، محمدعلی الضناوی ، علی شیخ عمار، ابراهیم المصری ، زهیر العبیدی و محمد عمار اشاره کرد. اسلام رسالت عمده جماعت اسلامی و هدف آن رستگار کردن بندگان خدا در قالب فردی و گروهی از طریق برقراری جامعه اسلامی متکی بر احکام الهی قرآن و سنت پیامبر (ص) است. جماعت اسلامی مجله الشهاب را به صورت دو هفته نامه منتشر کرد که بعدها به جای آن مجله الامان از سوی این جماعت منتشر شد که تاکنون به انتشار خود ادامه می دهد. جماعت اسلامی در عرصه سیاسی ترمیم قانون اساسی را هدف خود قرار داده است. ایجاد همزیستی مسالمت آمیز میان مسلمانان و مسیحیان بر پایه های نوین و غیرمخالف با اصول اسلامی و حفظ عزت و حقوق مسلمانان از طریق الغای طایفه گری سیاسی از دیگر اهداف جماعت اسلامی است. به رغم وجود روابط تاریخی میان جماعت اسلامی و جنبش اخوان المسلمین ، این جماعت کمتر در طرحهای جهانی و منطقه ای اخوان المسلمین شرکت کرد. جماعت راه میانه را در پیش گرفته و نه اپوزیسیون بر مبنای مطلق و نه موافق کامل نظام سیاسی لبنان است. این حزب در ایام انتخاباتی با برخی گروههای اسلامی ائتلاف می کند و تاکنون تعدادی از افراد این گروه با توانایی های محدود خود می کوشید تا در مقاومت بر علیه اسرائیل حضور داشته باشد. شاخه نظامی آن نیز به مانند حزب الله مقاومت اسلامی نام داشت. هر چند که حضور آن بسیار بسیار اندک بود.

حرکه التوحید الاسلامیه

در شهر طرابلس واقع در شمال لبنان و در سال 1982 «جنبش توحید اسلامی» به رهبری یک عضو سابق «جماعت اسلامی» به نام شیخ سعید الشعبان تاسیس شد. پس از تجاوز اسرائیل به لبنان در سال 1982 جنبش توحید اسلامی بیش از پیش در شهر طرابلس توسعه یافت و این در حالی بود که شیخ سعید شعبان روابط برجسته ای را با ایران برقرار کرده بود. جنبش توحید اسلامی در اثر توسعه دامنه نفوذ و سلطه خود در بندرگاه طرابلس ، تبلیغات خود را علیه نظام سیاسی لبنان و مسیحیان مارونی و احزاب چپ و قومی تشدید کرد. در واقع جنبش توحید اسلامی عملا به سمت تفکر برقراری نظام اسلامی پیش رفت تا شهر طرابلس بر پایه شریعت اسلام اداره شود. یاسر عرفات پیش از خروج از شهر طرابلس و انتقال سازمانش به شمال آفریقا، تجهیزات نظامی خود را در اختیار جنبش توحید اسلامی قرار داد. نیروهای چپ در سال 1985 با پشتیبانی آشکار سوریه ، شهر طرابلس و جنبش توحید اسلامی را به محاصره خوددرآوردند. جبهه های متعددی به روی شهر گشوده شد و عملیات نفوذی به طرابلس آغاز شد. 20 روز پس از این رویداد، علی اکبر ولایتی وزیر خارجه وقت ایران از طریق دمشق به شهر طرابلس لبنان وارد شد و شیخ سعید شعبان را با خود به دمشق برد. مذاکرات در پایتخت سوریه منجر به اعلام آتش بس از سوی جنبش توحید اسلامی و گشوده شدن شهر طرابلس شد. در واقع این آتش بس نشان از افول ستاره جنبش توحید اسلامی داشت. زیرا چندی بعد صدها تن از کادرهای جنبش توحید اسلامی بازداشت شدند و دهها تن دیگر موفق به فرار گشتند. سالها بعد رادیوی این جنبش از سوی دولت غیرقانونی شناخته و بسته شد و در پی این حادثه شیخ سعید شعبان بشدت به دولت رفیق حریری حمله کرد و خواهان سرنگونی آن شد. سرانجام شیخ سعید شعبان رهبر جنبش توحید اسلامی در تاریخ 6 ژوییه 1998 چشم از جهان فروبست.

جمعیه المشاریع الخیریه الاسلامیه

جمعیت خیریه طرحهای اسلامی نام گروهی موسوم به «گروه بعثی» است. رهبر این گروه یک روحانی از منطقه هرر اتیوپی است که به لبنان مهاجرت کرده بود. این جمعیت بیش از نیم قرن پیش به کوشش شیخ احمد العجوز تاسیس شد. فعالیت عمده این جمعیت در حوزه نیکوکاری ، درمان بیماران ، کمک به مستمندان و آموزش رایگان برای فرزندان خانواده های بی بضاعت است. یکی از رهبران جنبش می گوید: ما با سیاسی کردن اسلام به معنای استفاده از خشونت و نظیر آن از سوی جنبش اخوان المسلمین که در الجزایر، مصر و اردن روی می دهد مخالف هستیم. این جمعیت در انتخابات سال 1992 لبنان از حوزه بیروت و طرابلس شرکت کرد و موفق شد نامزد خود به نام دکتر عدنان طرابلسی را به پارلمان بفرستد. اما طرابلسی در انتخابات 1996 کرسی خود را از دست داد. همچنین این جمعیت با مرکز فتوای اسلامی (که به اهل سنت تعلق دارد) به مخالفت برخاست و آشکارا علاقه مندی خود را به انتخاب یکی از اعضای خود به عنوان مفتی اعظم اهل سنت لبنان نشان داد، اما انتخاب یک مفتی دیگر به این مناقشه پایان داد. جمعیت خیریه طرحهای اسلامی در خارج از لبنان بویژه در اروپا فعالیت دارد و شعبه هایی در برخی شهرهای اروپایی و امریکایی افتتاح کرده است. فعالیت خارجی این جمعیت حول تقویت ایمان و دینداری مهاجران لبنانی از طریق برگزاری مراسم نماز در مساجد متمرکز است.

شهید دکتر مصطفی چمران که سالها در لبنان زندگی کرده و از پایه‌گذاران جنبش امل به همراه امام موسی صدر بود، می‌نویسد: پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در لبنان و بخصوص شهرهای مصیبت‌زده جنوب لبنان، زنها و بچه‌ها، پیر و جوان دیوانه‌وار به خیابان‌ها ریختند و فریاد زنده باد خمینی، زنده باد خمینی سرتاسر جنوب لبنان را پر کرد. می‌توانم بگویم هیچ کس در هیچ نقطه از دنیا این چنین از صمیم قلب پیروزی انقلاب اسلامی را آرزو نکرده است؛ چون اگر انقلاب ایران پیروز نمی‌شد، برای شیعیان لبنان، بخصوص شیعیان جنوب آینده‌ای تاریک و وحشتناک پیش‌بینی می‌شد... و انقلاب ایران تعادل قوا را در منطقه به هم زد و شیعیان نفس راحتی کشیدند...(1)

نگاهی به کشور لبنان

با ورود حزب‌الله به نظام سیاسی لبنان، این حزب توانست شناسایی رسمی و قانونی برای مقاومت اسلامی را به دست آورد. به همین خاطر حزب‌الله پس از خلع سلاح شبه‌نظامیان در لبنان، تنها حزبی است که توانسته سلاح خود را حفظ کند. اکنون در عرصه سیاسی لبنان غالب سیاستمداران مسلمان، مسیحی دروزی که از فعالیت رزمندگان حزب‌الله دفاع می‌کنند، به رغم این‌که بسیاری در لبنان با ایدئولوژی و دیدگاه‌های عقیدتی حزب‌الله موافق نیستند اما همگی مقاومت این حزب علیه اشغالگری را به رسمیت شناخته و به آن احترام می‌گذارند. (2) علاوه بر مقاومت حزب‌الله که نتایج پرباری برای کشور لبنان در پی داشته است، فعالیت‌های این جنبش در حوزه‌های دیگر همچون سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، بهداشتی و رفاهی بیش از پیش جایگاه حزب‌الله را در جامعه لبنان ثبات بخشیده است. آن‌گونه که خانم هلا جابر، نویسنده و پژوهشگر لبنانی می‌گوید: خدماتی که موسسات حزب‌الله ارائه می‌دهند به اندازه‌ای است که با خدمات ارائه شده از طرف دولت لبنان، رقابت می‌کند. همچنین در طوفان برف مارس 1992 (اسفند 1370) که بسیاری از جاده‌های اصلی و فرعی لبنان بسته شد، ماشین‌آلات و نیروهای جهادسازندگی حزب‌الله برای نجات و کمک به افرادی که در راه مانده بودند و نیز کمک‌رسانی به مردم مناطق دوردست لبنان بسیج شدند، در حالی که دولت لبنان هیچ نوع کمک موثری در این زمینه ارائه نداد. (3) دانیل بای‌من، استاد دانشگاه جورج تاون در مقاله خود تحت عنوان "حزب‌الله لبنان در دیدگاه شورای روابط خارجی امریکا" ضمن برشمردن راههای مقابله امریکا با این جنبش به این نکته نیز اذعان دارد که "معرفی حزب‌الله به عنوان تروریست به دلیل حمایتی که این جنبش در سطح منطقه از آن برخوردار است و مشروعیتی که در لبنان دارد دشوار است. حزب‌الله در خانه به همان میزان که جنبشی چریکی است، سازمانی اجتماعی و سیاسی نیز محسوب می‌شود. حزب‌الله در سیاست و جامعه لبنان ریشه دوانده و متفاوت با القاعده، در نظم منطقه‌ای موجود نقش محوری دارد." (4) کشور لبنان که یکی از کوچک‌ترین کشورهای خاورمیانه محسوب می‌شود، در غرب آسیا و ساحل خاوری دریای مدیترانه قرار گرفته و از شمال و شرق به سوریه، از جنوب به فلسطین و از غرب به دریای مدیترانه محدود است. دو رشته کوه موازی به نام لبنان غربی و لبنان شرقی یا جبل عامل با ارتفاع حداکثر 3083 متر (کوه قرنه السودا) از شمال به جنوب آن کشیده شده و جلگه ساحلی آن که بیشترین جمعیت کشور را در خود جای داده است، حاصلخیزترین ناحیه این سرزمین محسوب می‌شود. اقلیم این کشور مدیترانه‌ای معتدل همراه با بارش‌های زمستانی است. دامنه کوههای لبنان از جنگل پوشیده شده و رودخانه لیطانی (146 کیلومتر) که بزرگترین و طولانی‌ترین رود کشور محسوب می‌شود، از دره میان کوههای مزبور که به دره بقاع معروف است، از شمال شرقی به سوی جنوب غربی روان است. خاک لبنان بسیار حاصلخیز است و انگور، چغندر قند، زیتون و مرکبات از عمده‌ترین فرآورده‌های کشاورزی آن به شمار می‌آیند. کوههای لبنان روزگاری پوشیده از درختان سرو که فنیقی‌ها از آنها برای ساختن کشتی‌ها و معبرهای خود استفاده می‌کردند، بود. امروزه اگرچه درخت سرو نشانه ملی کشور لبنان است، اما فقط حدود 400 هکتار از آن جنگلها باقی مانده است. کشور لبنان مساحتی در حدود 400/10 کیلومتر مربع (صد و شصت و یکمین کشور جهان) و با جمعیت 3 میلیون و 300 هزار نفر در سال 2000 میلادی (صد و بیست و هشتمین کشور جهان) می‌باشد.

مشخصات کشور لبنان

روز ملی: بیست و دوم نوامبر (1943) -‌ تاریخ استقلال لبنان نژاد / ملیت: عرب 93 درصد (لبنانی 84 درصد، فلسطینی 9 درصد)،‌ارمنی 6 درصد، بقیه یک درصد دین (1994): مسلمان 3/55 درصد (شیعه34 درصد، سنی 3/21 درصد)، ‌مسیحی 6/37 درصد (کاتولیک 1/25درصد، ارتدوکس 7/11 درصد)، دروزی 1/7 درصد زبان و خط: عربی (زبان رسمی)، فرانسه و انگلیسی؛ خط: عربی شهرهای مهم (1994): طرابلس 000/240 نفر، صیدا 000/150 نفر، جونیه 000/100 نفر، زحله 000/100 نفر، صور 000/80 نفر، بعلبک، نبطیه بنادر مهم: بیروت، طرابلس و صیدا قوه مقننه: قانون اساسی سال 1926، آخرین تغییرات 1999، مجلس ملی با 128 عضو (64 نفر از بین مسیحیان و 64 نفر از میان مسلمانان و دروزی‌ها) به مدت 4 سال پا‌نوشت‌ها: 1-‌ مصطفی چمران، لبنان، چاپ سوم،‌(تهران: بنیاد شهید چمران، 1376) صص 352 و‌353 2-‌ مسعود اسداللهی،‌از مقاومت تا پیروزی، (تهران،‌موسسه تحقیقاتی ذکر،‌1379) ص 160 3-‌ همان کتاب، ص 152 4-‌ بای‌من، دانیل. "الگوی مبارزات حزب‌الله" ترجمه احسان صحافیان،‌روزنامه شرق،‌شماره 464، (12/2/1384) -‌ همچنین باید اضافه کنم که در سفری که نگارنده به لبنان داشتم آثار فعالیت‌های عمرانی،‌ خدماتی و فرهنگی و اجتماعی حزب‌الله لبنان را در میان مردم محروم لبنان مشاهده کردم. حزب‌الله لبنان با تاثیرپذیری از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شاخه نظامی حزب‌الله را تشکیل داد. جهادسازندگی، کمیته امداد امام خمینی(ره) و بنیاد شهید نیز سه نهاد انقلابی بودند که از سوی ایران چندین سال در لبنان مشغول فعالیت بودند. حضور این نهادها و تاثیر عملکرد آنان، حزب‌الله را به فکر بومی‌سازی نهادها انداخت و امروز شاهد شکل‌گیری و فعالیت این نهاد در کشور لبنان هستیم

ارامنه لبنان کم و بیش دارای تاریخ، فرهنگ و آداب و سنن مشترکی هستند و علیرغم گرایش‌های مختلف مذهبی تفاوت‌های چندان زیادی میان آنها وجود ندارد.حضور ارامنه در لبنان به تاریخ و قرون گذشته بازمی‌گردد. در قرون وسطی به دنبال جنگ‌های صلیبی و پس از سقوط کشور کیلیکیا در سال ۱۲۵۰ میلادی به دست حکومت "ممالیک" بسیاری از ساکنان این کشور به لبنان مهاجرت کردند،اما بعدها بسیاری از آنها به علت نداشتن پیشوایان مذهبی از هویت اصلی خود دست برداشتند و با طائفه مارونی‌ها ادغام شدند؛ به طوری‌که بسیاری از خانواده‌های مارونی اصیل ریشه‌های ارامنه را دارند.همچنین در سال ۱۲۶۶ میلادی در هنگام انتقال اسرای ارامنه به مصر، در بین راه و عبور از مناطق کوهستانی لبنان، کاروانی از اسرا فرار کردند و در برخی از مناطق و روستاهای شمال لبنان مانند "زغرتا" سکنی گزیدند.از طرف دیگر در سال ۱۹۱۵ و پس از کشتار ارامنه در ترکیه بیش از یکصد و پنجاه هزار تن از ارامنه از طریق اراضی سوریه و دریا به لبنان کوچ کردند و در اردوگاه‌های پناهندگان بیروت اسکان یافتند. سپس در سال ۱۹۳۹ تعداد ۱۵ هزار نفر از ارامنه اسکندرون که تحت سلطه ترکیه قرار داشتند، به بقاع مهاجرت کردند و گروهی دیگر از آنها نیز در خلال جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۴۸ از فلسطین اشغالی به سرزمین لبنان مهاجرت کردند.ارامنه لبنان به سه گروه تقسیم می‌شوند: ارامنه ارتدوکس، ارامنه کاتولیک، به اضافه گروه محدودی از ارامنه انجیلی که در مجموع تعداد آنان بین ۳۰۰ تا ۲۵۰هزار نفر برآورد می‌شود و در مناطق ضاحیه بیروت، برج حمود، انطلیاس، جونیه، جبیل، اشرفیه، عنجر، زحله و طرابلس استقرار دارند.مرجعیت دینی ارامنه (ارتدوکس):ارامنه جهان دارای دو مرجعیت بزرگ و دو مرجعیت کوچک هستند:مرجعیت حوزه بیت کیلیکیا (سیلیسی):این حوزه کلیسائی که مقر آن در انطلیاس بیروت قرار گرفته، امور ارامنه کشورهای حوزه خلیج فارس، ایران، کانادا، امریکا، قبرس و سوریه را تحت پوشش قرار می‌دهد. بیت کیلیکیا با برخورداری از یک حوزه علمیه دینی در مرکز انطلیاس دانشجویان علوم دینی را برای مدت دو سال در این مرکز آموزش می‌دهند و هم‌اکنون رهبری این حوزه با آقای آرام کشیشیان است. این مرجعیت با پیشینه تاریخی دارای شورائی است که از کلیه کشورها، عضو پذیرفته و به گونه فراجناحی و فراحزبی عمل می‌کند و همه ارامنه کشورهای تحت پوشش به این مرجع دینی با احترام و تقدس می‌نگرند.پس از کشتار ارامنه در ترکیه کاتولیکوس ارامنه ارتدوکس به حلب و سپس به دمشق و قدس انتقال ‌یافتند، اما پس از مدتی "سهاک خابایان" پاتریارک قدس به انطلیاس بیروت بازگشت و با مساعدت جمعیت امریکایی "جمعیت کمک به خاورمیانه" محل اقامت خود را به داخل این جمعیت منتقل کرد و سپس با تأسیس یک کلیسا، مدرسه مذهبی و چاپخانه، اقدام به انتشار ماهنامه "هاسک" کرد و بدین وسیله انطلیاس به مرکز مذهبی و قومی ارامنه مناطق مذکور مبدل شد.در سال ۱۹۵۰ این کاتولیکوس مقر تابستانی خود را در منطقه "بکفیا" احداث کرد و در سال ۱۹۷۸ مدرسه عالی لاهوت ارامنه را به این منطقه انتقال داد. مرجعیت حوزه اچمبازین ارمنستان:این حوزه امور ارامنه کشورهای ارمنستان و آسیای میانه، اروپا و مناطقی از امریکای شمالی و جنوبی را تحت پوشش قرار می‌دهد. از سال ۱۹۷۴ رهبری این حوزه را سراسقف گارگین اول به عهده گرفته است. وی در سال‌های گذشته در خلیفه‌گری اصفهان اسقف بوده و پس از انتخاب به عنوان رهبر حوزه اچمیازین، طی سفری به امریکا با کلینتون ملاقات کرده است.مرجعیت حوزه استانبول:این مرجعیت که در سال ۱۴۶۱ میلادی تأسیس شده، به علت مسائل سیاسی متعدد خارج از مرجعیت دو حوزه فوق عمل می‌کند و فعالیت آن در محدوده شهر استانبول است.مرجعیت حوزه بیت‌المقدس:این مرجعیت نیز به دلایل مسائل امنیتی خارج از مرجعیت دینی حوزه انطلیاس و اچمبازین فعالیت می‌کند و از حقوق ارامنه ارتدوکس در فلسطین اشغالی دفاع می‌کند. در تاریخ گذشته مرجعیت ارامنه، حوزه واحدی را تشکیل می‌داد، اما به علت بروز مشکلات سیاسی و اجتماعی این مرجعیت به دو حوزه بزرگ اچمبازین و سیلیسی تقسیم شد و پس از فروپاشی شوروی سابق مجدداً این دو حوزه تلاش کردند به یکدیگر نزدیک شوند و اوج نزدیکی آنها در سال ۲۰۰۱ و در آستانه قرار گرفتن یک‌هزار و هفتصدمین سالگرد پذیرش مسیحیت توسط ارامنه بود که دو طرف کمیته مشترکی را برای برگزاری جشن‌های آن تشکیل دادند.کلیساهای حوزه بیت کیلیکیا(سیلیسی):کاتولیکوس ارامنه ارتدوکس در لبنان ۱۴ کلیسا، در حلب ۱۲ کلیسا، در دمشق و قبرس هر کدام ۱ کلیسا، در ایران سه کلیسا (تهران، تبریز و اصفهان)، در امریکا دو کلیسا، و بالاخره در کویت و برای کشورهای حوزه خلیج فارس ۱ کلیسا دارد.ارامنه لبنان را باید همانند مسیحیان قبطی به طور خاص مسیحیت شرقی معرفی کرد که ارتباطی با مسیحیت غرب ندارد و سلوک فرهنگی و دینی آنان با فرهنگ‌های بومی شرقی عجین شده و اعتدال و میانه‌روی آنان موجب شده بتوانند جایگاه اجتماعی خود را در جامعه لبنان حفظ کنند.فعالیت‌های فرهنگی، آموزشی و اجتماعی:کلیسای ارامنه ارتدوکس نقش مؤثری در حیات فرهنگی و اجتماعی ارامنه دارد و اهتمام آن به زبان ارمنی به عنوان یک ابزار مهم در احیای فرهنگ دینی آنان به شمار می‌رود و این موضوع نه تنها باعث انسجام و حفظ هویت آنان شده، بلکه وسیله‌ای است تا ارتباط تنگاتنگی بین ده میلیون ارامنه پراکنده در نقاط مختلف جهان ایجاد کند.الفبای زبان ارمنی توسط سروب عابد و ناسک مقدس اختراع شده و بعدها سهاک، رهبر ارامنه با همکاری شاگردانش در سال ۴۲۶ میلادی کتاب مقدس را به این زبان ترجمه کرده‌اند. اولین جریده ارامنه لبنان با نام "بونیک" در سال ۱۹۲۴ انتشار یافت که بعداً نام این نشریه در سال ۱۹۳۷ به "ازتاک" تغییر پیدا کرد که تا به امروز نیز تحت این نام منتشر می‌شود. در زمینه مسائل آموزشی علاوه بر مدرسه عالی لاهوت در بکفیا، که نقش مهمی در تعلیم و تربیت شخصیت‌های مذهبی و غیرمذهبی ارامنه به عهده دارد، هم‌اکنون ارامنه ارتدوکس بیش از ۱۷ مدرسه و دبیرستان (ویژه ارامنه) در اختیار دارند که توسط کمیته عالی آموزش ارامنه با برنامه آموزش و پرورش لبنان به همراه زبان ارمنی و کتاب‌های ویژه آنان تدریس و نظارت می‌شود. همچنین دانشگاه هایکازیان در بیروت یکی از دانشگاه‌های مسیحی و ویژه ارامنه است که با نظام خاص اداره می‌شود و هرگونه فعالیت سیاسی در این دانشگاه ممنوع است.علاوه بر مراکز آموزشی مذکور، انجمن فرهنگی هاماکابین، تیکیان (سال تأسیس ۱۹۴۷)، جمعیت خیریه جینشیان، گروه تئاتر هامکابین (تأسیس ۱۹۴۱)، پرورشگاه جبیل، دو کانون نگهداری کودکان بی‌سرپرست در برج حمود، انجمن بهداشتی "کره کوزیان"، انجمن جوانان "انترانیک" و انجمن پیش‌آهنگی "هومنت من" که شعباتی در نقاط مختلف جهان دارد، بیمارستان مجهز بیماری‌های روانی بیروت و... در لبنان فعالیت می‌کنند. کلیسای ارامنه با عنایت به تدوین قانون اساسی خود در سال ۱۸۶۳ نقش اجتماعی خود را از طریق مشارکت عامه مردم پیگیری می‌کند؛ به طوری‌که امور کلیسا با مشارکت کامل میان روحانیان و لائیک‌های ارامنه صورت می‌پذیرد و تعداد لائیک‌های ارامنه در هر مجلس و شورایی ۶ برابر اعضای روحانیان بوده و تنها در مجمع عمومی کلیسا که هر سال در ۲۸ ژوئن در انطلیاس برگزار می‌شود و ۱۷۸ عضو دارد، یک سوم اعضای آن را روحانیان و دو سوم آنان را لائیک‌ها تشکیل می‌دهند.لذا می‌توان گفت روحانیان ارمنی که از طریق نمایندگان ارامنه انتخاب می‌شوند، از اوضاع پیروان خود غافل نیستند، ضمن اینکه شخصیت‌های سیاسی و یا مسئولان لائیک ارامنه ورود به جهان سیاست را چهره‌ای از رسالت دینی به شمار می‌آورند. براساس همین انسجام قوی در سال ۱۹۶۳ کلیسای ارامنه، موفق شد اولین طرح خانه‌سازی برای ساکنین اردوگاه "کرنتینا" در بیروت را به مرحله اجرا درآورد.انجمن کمک به ارامنه که در سال ۱۹۳۰ تشکیل شد، در راستای کمک به نیازمندان ارامنه به وجود آمد که هم‌اکنون در بیست کشور جهان فعالیت دارد.نقش سیاسی ارامنه لبنان:از نظر سیاسی ارامنه لبنان به عنوان یکی از قدرت‌های سیاسی در صحنه مسیحیت لبنان به شمار می‌آیند. پس از جنگ داخلی در منشور آشتی لبنان که در اکتبر ۱۹۸۹ در طائف تدوین شد، طایفه‌های بزرگ لبنان از شش طایفه به هفت طایفه افزایش یافت؛ به طوری‌که طایفه ارامنه ارتدوکس در ردیف طوایف بزرگ این کشور قرار گرفت و بعد از قرارداد طائف در واقع نقش ارامنه در زمینه مسائل سیاسی - اجتماعی لبنان پررنگ تر شد. این طایفه هم‌اکنون هفت نماینده در پارلمان دارد (۵ نماینده از بیروت و ۲ نماینده از سایر شهرها). و احزاب سیاسی مهم آنان در لبنان عبارتند از: داشنام (راست‌گرا)، هاشناک (چپگرا) و رافگافار (لیبرال). ارامنه به طور سنتی طرفدار دولت حاکم هستند و معمولاً در جناح مخالفان قرار نمی‌گیرند. به همین جهت در جامعه لبنان به


دانلود با لینک مستقیم


کشور لبنان

مقاله درباره اصول د ین اسلام و مذهب شیعه

اختصاصی از نیک فایل مقاله درباره اصول د ین اسلام و مذهب شیعه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره اصول د ین اسلام و مذهب شیعه


مقاله درباره اصول د ین اسلام و مذهب شیعه

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:16

گیر و بندهائ د ین اسلام، که آنها را "اصول د ین اسلام" می نامند، بد ین قراراند: توحید، نبوت و معاد.برائ مذهب شیعه دو گیره (اصل) د یگر، عد ل و امامت، هم، با آن سه اصل، اضافه شده است.

متولیان اسلام براین گمان هستند، که اسلام بر اصول د ین استوار بوده و چنانچه یکی از این اصول محکم باشد، ایمان شخص، در نتیجه اسلام سرنگون می گردد. این برداشت نا درست است چون ایمان به اسلام، به کردارانسان در این تنگ حصار، امکان پذ یر نمی باشد، ولی اسلام با تحریفات ذهنئ گوناگون در بین مسلمانان ادا مه دارد.

اسلام از همان ابتدا بر ناآگاهئ مردم و بر منطقی خلا ف خرد آگاه انسان، بنیاد یافته است. اسلام هر اند یشه ای را که خارج از حصارهای تعیین شده باشد، چه از مسلمان و چه از نامسلمان تحمل نمیکند.

هر مسلمانی هم به یک " اصول دین اسلام" که در ذهن خود پرورانده است اعتقاد دارد، ولی نه به آن "اصول دین اسلام" که محمد نبی بر آنها عرضه داشته است. با این وجود پیشرفت اجتماعئ، و فرهنگئ مسلمانان در تنگ حصارهای د ین اسلام محد ود مانده است.

د ین اسلام که در قرن هقتم میلادی بوسیلهء محمد ابن عبدالله بر قبیله هائ عرب عرضه شده، افکاری هستند، که از د ینها، سنتها و خرافات مرسوم قبیله هائ اطراف مکه گرفته شده، و محمد در طول 23 سال نبوتش بر حسب نیازهای تازیان آن دوران و موقعیت خود، ترکیب کرده است. این افکار را با شعارهائ اخلا قی و اجتماعی، و برانگیختن طمع تازیان برائ بد ست آورد ن غنیمت (دارایئ نامسلمانان)، گسترش ترس از الله، وبا زور شمشیر نومسلمانان، بر قبیله هائ دیگر تحمیل کرده است. محمد باورهائ مرمان با فرهنگ آن زمان را هم، تا اندازه فهم کم رشد آن تازیان مسخ کرده و به رنگ اسلام خودش برگردانده است، تا در اصول د ینش گنجانده شوند. برای نمونه: پری که در فرهنگ ایران مهرزاد، مهر گستر، زیبا، شادی بخش، دوستدار و دایهء انسان است، به جن تبدیل گشته(1) است. و یا رام زنخدای باد و موسیقی و آورندهء سروش ، در اسلام بصورت حربه ای در دست الله درآمده که، برای نابودئ و تهدید مرمانی که او را تأیید نکرده یا تأیید نکنند، بکار می رود. جانشینان محمد هم که دیگر طعم قد رت را چشیده بودند، با سرسختی و ستمکارئ سنتئ خود، د ین اسلام را با زور شمشیر و شعار "الله و اکبر" به مرمان سرزمینهائ د یگر تزریق کرد ند.بهرحال بندهایی را که متولیان اسلام، به نام "اصول د ین" به مردم می فروشند، قیدهایی هستند که اندیشهء مسلمانان از حرکت و جستجو باز می دارد. در محدودهء این حصارها، خرد آگاه هر فرد خشک، نازا و ناتوان می گردد. به مسلمانی که اند یشه اش از این اصول تجاوز کند مرتد می گویند. در اسلام نه تنها ریختن خون مرتد آزاد است، بلکه مرتد حقی بر دارایی خود هم ندارد و چون در اسلام زن بخشی از اموال مرد بحساب می آید، زن شخصی که مرتد خوانده شده، می تواند به تصرف مسلمانان درآید.

این به آن معنی هم نیست، که هر کس اند یشهء خود را از ایمان گسست، بطور خود بخودی به آزاد اند یشی می پیوندد. چه بسا رهایی از این قید و بندها، گرفتاری در زندان و یا مردابی دیگر را به دنبال داشته باشد.

آزادی از هر دامی بدون خرد آگاه و زاینده انسان تنها آرزویی است که در آغار خود می ماند.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره اصول د ین اسلام و مذهب شیعه

مقاله درباره جامعه شیعه در مدینه نخاوله (1)

اختصاصی از نیک فایل مقاله درباره جامعه شیعه در مدینه نخاوله (1) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره جامعه شیعه در مدینه نخاوله (1)


مقاله درباره جامعه شیعه در مدینه  نخاوله (1)

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:70

مقاله حاضر بخش نخست مقاله ای بلند است که درباره «جامعه شیعه در مدینه» نگارش یافته و فصول اصلی آن عبارتند از: امیرنشین شیعی بنوالحسین، اشراف حسینی در مدینه جدید، حرب و شاخه های شیعی آن، نخاولـه و ریشه هـا و ویــژگـی های اجتماعی آنها. دو قسمت دیگر این مقاله در شماره های بعد به چاپ خواهد رسید و در انتها کتابنامه نیز خواهد آمد. إن شاء الله.

پژوهش و تحقیقات من در باره شیعیان مدینه، از دهه 1980 آغاز شد، اما به دلایلی، هر بار مجبور شدم تا کار پژوهش را برای مدتی طولانی قطع کنم. بعد از سال ها، شمار زیادی از همکاران دانشگاهی یا محققان (از پیش و تاکنون) و نیز برخی از دانشمندان مسلمان، کتابداران، کتابفروشان و دیگران مرا به صورت های مختلف در تهیه کتاب ها، نشریات و عکس ها یاری دادند، به طوری که اطلاعات کتابشناسانه فراهم آمده، مرا به منابع ناشناخته راهنمایی کرد و سبب حلّ مشکلات زباشناسانه و سایر مشکلاتی شد که من در هنگام تحقیق بر روی منابع ، با آنها روبرو بودم . این افراد زیادتـر از آنـنـد کـه در اینـجـا از ایشـان بـه نـام یـاد شـود. مـن از هـمـه آنـهـا سپـاسـگـزاری مـی کـنـم. هـمـچـنـیـن از Deutsche Forschungsgemeinschaft برای حمایت های فراوانش، صادقانه متشکرم; از جمله برای امکانی که در سال 1995 برایم فراهم کرد تا یک تابستان به عنوان فرصت مطالعاتی بگذرانم; دورانی که به تحقیق روی مذهب شیعه امامیه پرداختم و تحقیقاتم را منظم کردم.


مقدمه

پژوهش حاضر کوششی است برای تشریح وضعیت جامعه شیعه مدینه و مناطق همجوار آن در جنوب شهر مدینه، البته بیشتر از قرن نوزدهم به این سو و با اشارتی به پیشینه تاریخی آن. این گزارش مبتنی است بر یک رشته منابع جور و اجور; اعم از منابع درجه اول و دوم، از آثار عربی قرون میانه تا نوشته های سیاحان اروپایی و آثار مخالفان فعلی دولت سعودی. همچنین از نوشته های تاریخیِ سالشمارانه از قدیم تاکنون و گزارش هایی که ایرانی ها و لبنانی های شیعه و دیگر زائران مدینه نگاشته اند. البته تصویر به دست آمده، از بسیاری جهات مبهم است، بویژه از آن روی که مؤلفِ نوشته حاضر نتوانسته (و شاید هرگز نتواند) یک پژوهش جدی انجام دهد.

در آغاز بیان چند ویژگی، درباره اهمیت عمومی مدینه در تاریخ شیعه و نیز در تفکر مذهبی آن، بسیار مناسب است و ما باید به خاطر داشته باشیم که مدینه در مقایسه با سایر شهرهای مقدس و مذهبی نزد شیعیان امامی،1 [و به طور کلی] به دلیل داشتن چند ویژگی، متفاوت است:

(نخست آن که:) تاریخ و اهمیت مذهبی این شهر، بستگی کامل به شهر مکه دارد، به این معنا که هر چند زیارت مدینه بخشی از اعمال حج نیست، اما زیارت آن، قبل یا بعد از اعمال حج، مورد اعتنای تمامی مسلمانان است، و در اصل برای شیعیان یک وظیفه مقدس به شمار می آید; 2 این در حالی است که برخی از شهرهای مقدس شیعه، مانند نجف و کربلا در اصل، در اطراف مرقد امامان(علیهم السلام) ساخته شده و نیز برخی از آن ها مانند مدینه، مدت ها پیش از آن که نزد شیعه، شهری مقدس باشد، وجود داشته اند.3 اگر ما اهمیت تقدّس مذهبی شهرها را از دید شیعه، بر اساس شمار امامانی که در آن مدفونند بسنجیم، باید نتیجه بگیریم که شهر مدینه بیشترین اهمیت و محبوبیت را در قیاس با شهرهایی مانند نجف و کربلا دارد; چرا که به عنوان مثال، در هر یک از آنها تنها یک امام دفن شده، اما مدینه (شهر محبوب همه مسلمانان، به دلیل مدفون شدن پیامبر در آن)، قبر چهار امام را در خود جای داده است. وآنها عبارتند از: «حسن بن علی»، «علی زین العابدین»، «محمد باقر» و «جعفر صادق»[(علیهم السلام)]. در آنجا همچنین قبر فاطمه دختر پیامبر(صلی الله علیه وآله) مادر دو امام; حسن و حسین و یکی از محبوبترین زنان قدسیه در اسلام قرار دارد. همین طور مرقد شمار دیگری از اعضای خاندان پیامبر (اهل البیت) در آنجا     می باشد.4

البته این امر به این صورت، حساسیت بیشتری ایجاد نمی کند، اما اهمیت ویژه ای را مطرح       می سازد که به هر روی، برای زیارت شهرهای مقدس، افراد را به خود جذب می کرد.

روشن است که زیارت مدینه توسط زائران شیعه نسبت به همکیشان سنیِ آنها، عمومیت بیشتری دارد.5 شیعیان امامی همه امامان خود، به جز امام دوازدهم را، که در غیبت است، شهید می دانند. طبیعی است که توقف در برابر مرقد چهار امام در مدینه، عمیق ترین احساسات مذهبی را در آنها ایجاد می کند.

در دوره جدید; یعنی از دهه 1920، اندوه شیعیان زائر قبرستان قدیمی مدینه; یعنی بقیع الغرقد (به اختصار بقیع)6 شدت یافت; چرا که آنها شاهد بودند که حرم امامان در عراق، ایران و حتی بسیاری از مراقد امامزادگان7 با کتیبه ها و تزیینات پر هزینه از طلا و نقره و آیینه و غیره پوشیده شده اند. در چنین حالتی، سادگیِ بیش از حدّ آرامگاه امامان در مدینه، یک ضربه روحی برای آنها بود. این امر، حتی برای زائرانی که آگاهی کافی در باره خرابی مراقد امامان بقیع ـ به دست سعودی ها پس از پیروزیشان در دسامبر 1925 ـ داشتند، صادق بود.

پیش ازاین حوادث نیز مدینه وضعیت متفاوتی با شهرهای مقدس، در شرق; مانند نجف، کربلا، کاظمین و مشهد داشت (سامرا هم تا حدی یک استثنا بود). مدینه هیچ گاه حوزه علمیه شیعی نداشت. گرچه (دانشمندان و واعظان و طلاب از) شیعیان در مدینه و اطراف آن از روزهای نخست دوره اسلامی تاکنون وجود داشتند امّا، هیچ مدرسه ای که قابل مقایسه با مراکز شیعی در عراق و ایران باشد، درآنجا تأسیس نشد.8 همین سخن درباره مکه نیز صادق است. البته این مسأله، نتیجه عمده وضعیت سیاسی بود. به جز چند مورد، مدینه همیشه زیر سلطه قدرت های سنی بوده است. با این همه حکام محلی مانند بسیاری از شرفای هاشمی مکه، به داشتن تمایلات شیعی شناخته شده بودند. شرفای مکّه در نظر بسیاری از نویسندگان شیعه، شیعیانی بودند که به دلایل روشنی، خود را سنی مطرح می کردند. رفتاری که بر اساس اصل «تقیّه» در فقه شیعه مشروع بود. این سخن که همه شرفا گرایش شیعی داشته باشند، جای بحث دارد، با این حال تردیدی نیست که گرایش شیعی در میان برخی از طوایف خاندان هاشمی، بویژه در میان اشراف حسینی مدینه9 وجود داشته است. این حقیقت می تواند روشن سازد که چرا شیعیان آرزو داشتند تابه عنوان مجاور10(برای زندگی و حتی مردن!) در مدینه باشند و معمولاً برای اقامت در مدینه یا حومه آن موفق می شدند. ملامحمد امین استرآبادی (م میان 1033 ـ 1036 / 1623 ـ 1626) که مجدِّد مکتب اخباری میان شیعه است، نمونه ای مشخص می باشد.11


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره جامعه شیعه در مدینه نخاوله (1)

تحقیق درباره ی آل بویه نخستین سلسله قدرتمند شیعه

اختصاصی از نیک فایل تحقیق درباره ی آل بویه نخستین سلسله قدرتمند شیعه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

آل بویه نخستین سلسله قدرتمند شیعه

آل بویه نام خود را از «بویه‏» (1) گرفتند که پدر بنیادگذاران‏این سلسله بود. جد ایشان ابو شجاع بویه پسر فناخسرو(پناه‏خسرو) نام داشت که نسبت‏خود را به «مهرنرسى‏» وزیربهرام گور مى‏رسانید. بویه از طائفه شرزیل آوند از اهالى قریه‏کیاکلیش در دیلمان بود و با گمنامى و تنگدستى زندگى مى‏کرد وروزى او از صید ماهى بود، سپس شخصیتى یافته به خدمت‏یکى ازهموطنان خود به نام «ماکان کاکى‏» سردار امیر نصر ساسانى‏درآمد (2) و پس از مرگ وى در سپاه «مردآویج زیارى‏» که از مردم‏گیلان بود، داخل شد.

وى سه پسر داشت که بعدها هر سه به سلطنت رسیدند. پسر بزرگ على‏نام داشت که بعدا به موسوم‏«عمادالدوله‏» »ه‏لو گردید و پسردوم حسن «رکن الدوله‏» و سومى احمد «معزالدوله‏» نامیده‏شدند. این سه پسر، پس از تحمل شدائد و تلاش فراوانى که به کاربردند، به پیشرفت فوق‏العاده‏اى نائل شدند. به گفته ابن ابى‏الحدید، چنان سلطنتى تشکیل دادند که در شکوه و عظمت، ضرب‏المثل‏بود (3) . سلطنت ال بویه به خصوص در زمان عضدالدوله به اوج قدرت‏رسید و از آن پس، روى به انحطاط نهاد. آغاز آن از ماه ذیقعده‏سال 321ه و پایان آن بنا بر احتمال قوى سال 448 بود. سلطنت‏آنان 120 سال ادامه داشت و 17 تن از این خاندان به حکومت‏رسیدند (4) .

ابن طقطقى (701 - 660 ه) در کتاب «الفخرى فى الاداب‏السلطانیه و الدول الاسلامیه‏» درباره دولت آل بویه مى‏نویسد:

«پیدایش دولت آل بویه را هیچ‏کس پیش‏بینى نمى‏کرد و حتى تصورجزئى از عظمت آن را نیز نمى‏نمود، لیکن دولت مزبور بر عالم‏چیره شد و مردم جهان را مقهور خود کرد و بر مقام خلافت استیلایافت. پادشاهان آل بویه خلفا را عزل و نصب کردند، و وزرا رابه کار وا داشتند و از کار برکنار نمودند، و بدینسان کلیه‏امور بلاد عجم و عراق را زیر فرمان خود درآوردند و رجال دولت‏متفقا از ایشان اطاعت کردند» (5) .

صاحب تاریخ فخرى مى‏افزاید: «جالب این است که آن همه عظمت پس‏از تنگدستى و بینوائى و خوارى و نیازمندى و دست و پنجه نرم‏کردن با رنج و ستم نصیب آنان شد زیرا جد ایشان ابوشجاع بویه وپدر جد او جملگى مانند سایر رعایاى فقیر در بلاد دیلم به سرمى‏بردند و بویه خود به شغل ماهیگیرى مى‏پرداخت. از این‏رو بودکه معزالدوله پس از تصرف بلاد همراه به نعمت‏خداوند معترف بودو مى‏گفت: من در آغاز زندگى هیزم مى‏چیدم و روى سر نهاده‏مى‏بردم‏» (6) .

وضع فلاکتبار بویه و پسرانش

بویه و پسرانش در ابتداى امر وضع رقت‏بارى داشتند و در دهى ازناحیه دیلمان سکونت داشتند که «کیاکلیش‏» خوانده مى‏شد (7) مورخان شغل بویه را ماهیگیرى نوشته‏اند و همه در بینوا بودن‏خانواده آنان اتفاق نظر دارند. و از میان سه پسر بویه احمد(معزالدوله) در هنگامى که در اوج قدرت بود، علاقه داشت که ازگذشته رقت‏بار خود و پدر و برادرانش در زمانى که هنوز در دیلم‏بودند، در حضور جمع سخن گوید و این شاید به خاطر اداى شکرنعمت و موهبتى بود که خداوند به او و خاندانش ارزانى داشته‏بود.

ابوالفضل شیرازى وزیر معزالدوله از قول او نقل کرده است که من‏در دیلم، براى خانواده‏ام هیزم حمل مى‏کردم. روزى خواهر بزرگم‏گفت که هیزمى که امروز آورده‏اى کافى نیست، یک پشته دیگربیاور، گفتم دیگر نمى‏توانم و تا مى‏توانستم آوردم. گفت: اگربیاورى دو گرده نان از نانى که مى‏پزم زیادتر به تو مى‏دهم. یک‏پشته دیگر آوردم و از خستگى نزدیک بود تلف شوم. خواهر گفت:

اگر یک پشته دیگر بیاورى، علاوه بر دو گرده نانى که بر جیره‏نانت اضافه مى‏کنم، یک عدد پیاز هم به تو خواهم داد. من باز یک‏پشته دیگر هیزم بردم و خواهرم به وعده خود عمل کرد بعد از آن‏به لطف خداوند، حالم تغییر کرد و در وضعى که مى‏بینى قرارگرفتم.

وزیر ابوالفضل شیرازى گفت که معزالدوله، داستان مزبور رابارها در حضور جمع در مقام افتخار، بیان مى‏کرد و هیچ کتمان‏نمى‏داشت و اگر غیر از این بود، من آن را نقل مى‏کردم‏» (8) .

شهریار بن رستم دیلمى درباره آغاز دولت آل بویه و پیدایش آن‏گوید: «ابو شجاع بویه در آغاز کارش با من وست‏بود، هنگامى‏که مادر فرزندانش عمادالدوله ابوالحسن على، و رکن‏الدوله‏ابوعلى حسن، و معزالدوله ابوالحسین احمد که هر سه به پادشاهى‏رسیدند درگذشت، روزى به خانه او رفتم دیدم ابوشجاع بویه ازاندوه زنش بیتابى مى‏کند، از اینرو وى را تسلیت داده از اضطراب‏و پریشانى او کاستم، سپس ابوشجاع و فرزندانش را برداشته به‏خانه خود آوردم و طعامى براى آنها حاضر کردم، در این وقت‏شخصى‏که از بیرون خانه مى‏گذشت، فریاد زد: «منجم، تعبیر کننده خواب‏و نویسنده ادعیه و طلسمات‏». ابوشجاع وى را خواست و گفت من‏دیشب خوابى دیده‏ام برایم تعبیر کن. خواب دیدم که بول مى‏کردم وآتشى عظیم از من خارج مى‏شد، سپس آن آتش دامنه یافته روى به‏بالا نهاد چندانگه مى‏رفت که به آسمان برسد، آنگاه آتش از هم‏شکافته شد و سه قسمت گردید و از هر قسمت‏شعله‏هایى پدید آمد ودنیا را روشن کرد.

منجم گفت: این خواب تو بسیار با اهمیت است و من جز با گرفتن‏خلعت و اسبى آن راتعبیر نمى‏کنم، بویه گفت: به خدا سوگند من جزاین لباسى که پوشیده‏ام، چیزى ندارم.

اگر آن را به تو بدهم برهنه مى‏مانم. منجم گفت: پس ده دیناربده، بویه گفت: به خدا سوگند دو دینار هم ندارم تا چه رسد به‏ده دینار! و سپس چیز ناقابلى بدو داد. منجم گفت: بدان که توداراى سه پسرى که مالک روى زمین خواهند شد و بر مردم جهان‏فرمانروایى خواهند کرد و چنانکه آن آتش به آسمان بالا رفت.

آوازه ایشان نیز در اطراف و اکناف عالم خواهد پیچید و همان‏قدر که شاخه‏هاى آن پراکنده شد گروهى پادشاهان از ایشان به‏وجود خواهند آمد. بویه گفت: شرم نمى‏کنى ما را مسخره مى‏نمایى؟!

من مردى فقیر و پریشانم و فرزندانم همگى فقیر و نیازمندند.

اینان کجا و پادشاهى کجا؟! منجم گفت: اکنون تاریخ ولادت هر یک‏از فرزندان خود را برایم بگو، بویه نیز تاریخ ولادت هر یک رابدو گفت. منجم لحظه‏اى در اسطرلاب و تقویم‏هاى خود نگریست‏سپس‏برخاسته دست عمادالدوله ابوالحسن على را بوسید و گفت: به خداسوگند این بر تمام بلاد سلطنت مى‏کند و پس از وى این و دست‏برادرش ابوعلى حسن را گرفت. ابوشجاع بویه از گفتار منجم به‏خشم آمد و به فرزندانش گفت: برخیزید و پس‏گردن او بزنید که سخت‏ما را مسخره نموده است. ایشان نیز برخاسته همچنان پس‏گردن اومى‏زدند و ما مى‏خندیدیم. سپس منجم گفت: بزنید بیم ندارم، هرگاه‏به پادشاهى رسیدید گفتار مرا به یاد خواهید آورد. ابوشجاع نیزده درهم به او داد و او پى کار خود رفت‏» (9) .

جریان این خواب را ابن جوزى (10) و سید ابن طاوس (11) از«تنوخى‏» با کمى تفاوت نقل کرده‏اند به موجب این نقل موقعى که‏بویه تعبیر خواب خود را از خوابگزار پرسید، پسر بزرگش على‏تازه از کودکى وارد نوجوانى شده بود، دو پسر دیگرش به خصوص‏احمد کودک خردسال بودند.

تنوخى از پدرش از ابوالقاسم على بن حسان انبارى کاتب نقل‏مى‏کند که او گفت:

هنگامى که معزالدوله مرا از بغداد به دیلمان فرستاد تا درشهرى در ناحیه، براى او سراهائى بنا کنم، به من گفت که درآنجا مردى است‏به نام ابوالحسین پسر شیرکوه، چون او را یافتى‏وى راگرامى دار و سلام من(معزالدوله) را به او برسان و بگو که‏من در کودکى شنیده بودم که پدرم خوابى دیده بود و او و توبراى تعبیر آن خواب، به خوابگزارى در دیلم مراجعه کردید،کیفیت‏خواب مزبور را براى من بیان کن، ابوالقاسم گفت: که چون‏به دیلمان رسیدم ابوالحسین را یافتم و پیغام پادشاه را به اورساندم. گفت: بین من و بویه دوستى محکمى بود و خانه من و او،همان‏طور که اکنون مى‏بینى در مقابل هم، قرار داشت. روزى بویه‏به من گفت: خوابى دیده‏ام که مرا به وحشت انداخته است، کسى راپیدا کن تا خواب مرا تعبیر کند، گفتم در این صحرا چه‏کسى رامى‏توان یافت که بتواند خواب تعبیر کند؟ باید صبر کرد تا منجمى‏یا عالمى ازاینجا عبور کند و از او درخواست کنیم تعبیر خواب‏تو را بگوید. چند ماه از این ماجرا گذشت، روزى من و بویه به‏ساحل دریا رفتیم تاماهى صید کنیم، اتفاقا ماهى بسیارى صیدکردیم و آنها را بر پشت گرفته به خانه‏هاى خود بازگشتیم، بویه‏به من گفت که من کسى را در خانه ندارم تا ماهیها را پاکیزه‏کند و بریان سازد(چون زنش مرده بود) تو همه آنها را به خانه‏خود ببر تا در آنجا براى خوردن آماده شوند. ماهیها را به خانه‏ما بردیم. من و بویه و زنم نشستیم و به نظیف کردن و پختن آنهاپرداختیم از قضا مردى در کوچه فریاد مى‏زد که منجم هستم، خواب‏تعبیر مى‏کنم. بویه به من گفت که خواب مرا به خاطر دارى؟ گفتم:

آرى و برخاستم منجم را وارد خانه کردم، بویه خواب خود را براى‏او شرح داد...».

ابوالحسین مى‏گوید:

«سالها گذشت و من خواب را فراموش کردم تا بویه به خراسان رفت‏و على به امارت برخاست و ما شنیدیم که ارجان(بهبهان) را مالک‏شده و پس از آن به فرمانروائى تمام فارس نایل گردیده که از آن‏به بعد جوائز او به خانواده‏اش و به بزرگان دیلم مى‏رسید.

روزى قاصدش مرا طلب کرد من نزد على رفتم از قدرت او دچارشگفتى شدم و خواب (خواب بویه) را به فراموشى سپرده بودم، على‏سخت‏به من نیکى کرد و جوائز عظیمى به من عطا نمود. در یکى ازروزها، هنگامى که جز من و او، کس دیگرى نبود، گفت: اى‏ابوالحسین خوابى را که پدرم دیده بود و خوابگزار تعبیر کرد وبه او پس‏گردنى زدید، به خاطر دارى؟ آنگاه دستور داد هزاردینار آوردند و به من داد و گفت این قیمت آن ماهى مى‏باشد. آن‏ماهى را به خوابگزار داده بود). جوائزلى(عمادالدوله))ه‏لود وعطایاى دیگرى هم به ابوالحسین داد و او به دیلم باز گشت.

ابوالقاسم تمام داستان را به خاطر سپرد و نزد معزالدوله‏مراجعت کرد و آنچه شنیده بود، براى وى باز گفت‏» (12) .

بعضیها خواب ابوشجاع بویه را طور دیگرى نقل کرده‏اند، بنابراین‏نقل او در خواب دید که به شکل درختى سه تنه درآمده است که ازآن آتش زبانه مى‏کشد. معبرى خواب او را نشانه‏اى از حکومت آینده‏سه پسرش تاویل مى‏کند (13) .این حکایت‏به هر صورت نمونه‏اى ازتدبیرى مشروع است که مقصود از آن تقدس بخشیدن به قدرت آل بویه‏بود.

نسب آل بویه

این مطلب را بسیارى از مورخان نوشته‏اند: آل بویه از اخلاف‏سلاطین ساسانى بودند که چون زمانى طولانى در سرزمین دیلم اقامت‏داشتند بدان جهت دیلمى نامیده شده‏اند (14) .

تاج‏الدین حسینى نقیب از علماى نسابه قرن هشتم به نقل از ابواسحاق صابى در کتاب «التاجى فى اخبار بنى‏بویه‏» چنین گوید که‏پادشاه‏دوله(مقتدرترین ن‏یرترد آل بویه) از نسب خود جستجو کرد ودر این باره با مهلبى (وزیر معزالدوله) مکاتبه نمود، مهلبى ازسالخوردگان دیلم و موبدان و وجوه مردم ایران، تحقیق کرد، همه‏نوشتند و تایید کردند و نسب او را که به ساسانیان مى‏رسد،صحیح دانستند (15) .

ظاهرا همین نوشته صابى را نویسندگان دیگر بعد از او، ملاک قرارداده‏اند (16) .

اغلب مورخانى که به ذکر نسب آل بویه پرداخته‏اند، نسب آنان رابه پادشاهان ساسانى مى‏رسانند اما در این که به کدام‏یک ازساسانیان متصل مى‏شوند، بین مورخان اختلاف وجود دارد.

ابوریحان بیرونى(440 - 360ه) از کتاب «التاج‏» نوشته‏ابراهیم صابى(دبیر) اجداد بویه را این چنین نوشته است:

«بویه پسر فناخسرو پسرشان پسر کوهى، پسر شیرزیل (شیردل)

کوچک، پسر شیرکده پسر شیرزیل بزرگ پسر شیرانى شاه، پسر شیرفنه‏پسر سسنان شاه پسر سس خره، پسر شوزیل پسر سسناذر پسر بهرام‏گور. ابوریحان آنگاه چند قول دیگر در خصوص نسب آل بویه ذکرکرده است (17) .

ابن ماکولا (متوفى 475ه) بعد از ابوریحان از قدیمى‏ترین کسانى‏است که نسبت عضدالدوله را تا بابک پسر ساسان بزرگ(جدساسانیان) رسانیده است (18) . لیکن میان نوشته این دو، مختصرتفاوتى وجود دارد.

احمد بن على قلقشندى)متوفى 821ه) نسب آل بویه را به یزدگردرسانده است (19) .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره ی آل بویه نخستین سلسله قدرتمند شیعه