نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره جایگاه و اهمیت نفت در اقتصاد ایران

اختصاصی از نیک فایل تحقیق درباره جایگاه و اهمیت نفت در اقتصاد ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

جایگاه و اهمیت نفت در اقتصاد ایران

کاملاً تکراری شده است که بگوییم نفت شاهرگ حیاتی هر ملت است ، چه کشوری تولید کننده از یک طرف با فروش آن هم نیازهای ارزی خود را برای واردات کالا و خدمات تأمین می کند و هم ذخایر ارزی خود را در داخل و خارج افزایش می دهند . و از طرف دیگر صنایع پایین دستی و بالا دستی را گسترش داده اند که دیگر نمی توان نفت و اهمیت آن را نادیده گرفت ، چه کشوری مصرف کننده که دیر زمانی نیاز شدید به استفاده و مصرف آن دارند و فعلاً به سادگی گریز ا زآن امکان پذیر نیست. .

به اعتقاد بسیاری  از صاحب نظران در طی پنجاه سال گذشته نفت از عوامل رشد و توسعه ی کشور نبوده و دارای مزیت اقتصادی نیست به همین جهت می توان گفت که به عنوان عامل تخریب اقتصاد ایران عمل می کند .

اهمیت نفت در صادرات :

صادرات بر خلاف واردات بیانگر امکانات تولید یک کشور در رفع نیازهای بین المللی و فراهم آوردن ارز لازم برای تأمین واردات است. یکی از معیارهایی که برای اندازه گیری رشد و توسعه ی اقتصادی هر کشوری مد نظر قرار می گیرد صادرات کشور به خارج می باشد . بدیهی است هر چه کالاهای صادراتی متنوع تر باشند درجه ی رشد و توسعه ی اقتصادی آن کشور نیز بالاتر خواهد بود پس صادرات به عنوان خیزش اقتصادی یک کشور محسوب می شود .

صادرات تک محصولی یک از ویژگی های کشورهای در حال توسعه است . کشورهای مذکور عمدتاً صادر کننده مواد اولیه و محصولات کشاورزی به کشورهای پیشرفته هستند .

کشورهای نفت خیز در عین حالی که کشورهای ثروتمندی از لحاظ در آمد ارزی نسبت به بقیه کشورهای در حال توسعه محسوب می شوند اما به عنوان کشورهای دچار بیماری مزبور تلقی می شوند نفت تنها عمده صادرات این کشور را تشکیل می دهد . ایران نیز با این بیماری درگیر بوده و صادرات آن نیز صادرات تک محصولی می باشند . ملاحظه ای بر صادرات ایران نشان می دهد که ایران وابستگی بسیار عظیمی به نفت خواهد داشت .

درسالهای 81-1370 صادرات کشور یک روند افزایش را داشته است بجز در سه سال 76-74 که با کاهش شدید قیمت نفت در بازارهای جهانی در سال 74 بوده و اثر خود را تا دو سال دیگر به جا گذاشته است صادرات دچار کاهش شده است . همچنین در سال 79 باز هم به دلیل کاهش قیمت نفت صادرات یک روند نزولی را طی کرد . در بقیه ی سالها از یک طرف بدلیل افزایش قیمت نفت و از طرف دیگر بدلیل افزایش درآمد حاصلی از صادرات افزایش یافته است .

سهم صادرات نفت در کلیه صادرات ایران نوسانی در محدوده ی 6601  تا 7701 % داشته است اما باید گفت که صادرات ایران وابسته به نفت از 44 % کمتر نبوده است که نشان دهنده ی وابستگی عظیم ایران به نفت است . ولی متأسفانه بدلیل سهل انگاری یا بدلیل طمع برخی از مسولان کشور و عدم وظیفه شناسی درست هر آنگاه که قیمت نفت روبه کاهش گذاشته که فکر برگزاری همایش ها برای صادراتی غیر از نفت برگزار کرده اند ولی تا قیمت نفت رو به افزایش گذاشته صادرات دیگر محصولات را فراموش نموده اند .

به عقیده بسیاری از صاحبنظران و سیاستمداران به دلیل وابستگی شدید ایران به نفت و صادرات آن توجه ایران به صادرات دیگر محصولات به شدت کاهش پیدا کرده است و انشاالله همه ی ما امیدواریم که این مساله با درایت سیاستمداران به پیشرفت اقتصاد ایران کمک وافری می نماید. 

اهمیت نفت در اشتغال :

اهمیت اشتغال و به کارگیری درصد بیشتری از جمعیت فعال هر کشوری به عنوان یک هدف هم کوتاه مدت و هم بلند مدت هر دولتی بشمار می آید بدیهی است


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره جایگاه و اهمیت نفت در اقتصاد ایران

تحقیق درباره جایگاه حماسه ی ملی در ایران

اختصاصی از نیک فایل تحقیق درباره جایگاه حماسه ی ملی در ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

جایگاه حماسه ی ملی در ایران:

«حماسه» بیانگر تاریخ،آرمان ها و آرزو های پر غرور و افتخار آمیز یک ملت است و به همین جهت،جنبه ی ملی دارد. حماسه نوعی تاریخ تخیلی گذشته است،شعر یک ملت است به هنگام طفولیتش که تاریخ و اساطیر، و خیال و حقیقت را در هم می آمیخته و سراینده ی حماسه نیز از این دیدگاه،تاریخ نگار ملت به شمار می رود. به دست آوردن هویت و فرهنگ و وحدت ملی، انگیزه ی بزرگ پیدایش«حماسه» محسوب می شود.

در ادبیات فارسی،سده های چهارم و پنجم هجری و به صورت بسیار پراکنده،سده ی ششم،مهم ترین دوره ی حماسه سرایی است و برجسته ترین حماسه های ملی،در همین دوره پدید آمده اند.

«شاهنامه فردوسی» به عنوان مظهر کامل حماسه ی ملی ایران در فرهنگ ایرانی چند نقش عمده ایفا نموده اند:

1- فرهنگ باستانی ایران را از خطر نابودی نجات داده و با انتقال آن به فرهنگ اسلامی،باعث غنی تر شدن آن شده و پیوستگی و استمرار فرهنگ ایرانی را تضمین کرده است.  

2- بسیاری از اساطیر فارسی و ایرانی را حفظ نموده است.

3- زبان فارسی را از نابودی نجات داده است.

4- تاریخ شفاهی و عامیانه و حتی تاریخ مستند پیش از اسلام را تا دوره ی هخامنشی،زنده نگه داشته است.

5- بسیاری از پندنامه ها و اندزهای حکمی و اخلاقی ایرانیان را در زبانی شیوا باقی نگه داشته است.

6- بسیاری از واژه های زبان پهلوی را به یادگار نگه داشته است.

7- برخی از آموزه های دینی و اندیشه های عرفانی پیش از اسلام را حفظ نموده است و به قلمرو فرهنگ اسلامی انتقال داده است.

این عوامل،حماسه ی ملی ایرانیان را در قله ی فرهنگ و ادب فارسی قرار می دهد و توجه و اعتنای ما را به عنوان میراث داران این سرزمین کهن می طلبد.

منابع:

1-    «حماسه سرایی در ایران» دکتر ذبیح الله صف،نشر فردوس.

«حماسه ملی ایران».«تئودور نولدکه» ترجمه ی بزرگ علوی،انتشارات سپهر،چاپ سوم،1375

حماسه ملی ایران» بهمن سرکاراتیحماسه ی ملی ایران (شاهنامه فردوسی) آمیزه ای است از اسطوره و تاریخ. افسانه های کهن که بیشتر اساطیری اند به شیوه ای نو و به شیوه ی حماسی بازگو شده اند. در تبدیل تدریجی اسطوره به حماسه، اندک اندک از جلوه های شگفت و نامعقول آن کاسته شده و جنبه ی عقلانی و این جهانی به خود گرفته است.از طرفی در دوران های متاخر به روایات اساطیری باستانی، چهره تاریخی داده شده و زمان اساطیری با تدبیری زیرکانه به زمان تاریخی پیوسته است. در زمینه مطالعات ایرانی تعیین مرز اسطوره و حماسه یکی از مشکلات تحقیق به  شمار می رود.در شاهنامه که یک اثر حماسی است، از تاریخ به معنای گزارش راستین وقایع نشانی نیست. ولی تاریخ سنتی در مفهوم مشتی اخبار کژ و راست درباره شخصیت های واقعی از دوره ساسانی آغاز می شود، که آن هم با افسانه آمیخته است.اما تعین این که اسطوره در حماسه از کجا آغاز شده و به کجا می انجامد، کار بسیار دشواری است. آنها که به پیروی برتلس شاهنامه را به سه بخش اساطیری، پهلوانی و تاریخی تقسیم کرده اند به تحلیلی توصیفی بسنده کرده اند و مشخص نکرده اند که بالاخره بخش پهلوانی مبنای اساطیری دارد یا اصل تاریخی.در مورد پیشدادیان همه معتقدند که اساطیری هستند اما در مورد کیانیان، ویندشمن (Fr.Windischmann) اشپیگل (F.Spiegel) و دار مستتر (J.Darmesteter)  در گذشته و لومل (H.Lommel) و ویکندر (S.Wikander) و دومزیل (G.Dumezil) در زمان ما معتقدند کیانیان یا دست کم برخی از شاهان این سلسله اسطوره ای هستند. در مقابل بسیاری محققان آنها را تاریخی انگاشته اند. هوزینگ (G.Husing) و هرتل(J.Hertel) و هرتسفلد (E.Herzfeld) و هوپت (L.Hupt) گشتاسپ کیانی را با گشتاسپ پدر داریوش و کیانیان بعدی را با آخرین پادشاهان هخامنشی یکسان گرفته اند.عده ای دیگر که در راس آنان کریستین سن (A.Christensen) و برخی شاگردان هنینگ (W.B.Henning) قرار دارند آنان را پادشاهان شرق ایران پیش از هخامنشیان می دانند.  و سستی آرای هرتل و هرتسفلد را کریستین سن و به نیکوترین وجهی پرفوسور هنینگ باز نموده اند. لذا به بررسی انتقادی نظریه کریستین سن و پیروان او خواهیم پرداخت.نخست باید گفت که تاکید بر سابقه تاریخی سروده های پهلوانی (با سرشتی ضد اسطوره ای) نتیجه گرایش ذهنی معینی است که در دهه های نخستین قرن بیستم پدید آمد و تا امروز هم دوام دارد. به این ترتیب سعی شد برای روایات اساطیری و حماسی مبنای تاریخی بیابند یا بتراشند (در مقابل افراط کسانی که در قرن نوزدهم برای همه ی چیزها مبنای اسطوره ای می یافتند).به این ترتیب به این نتیجه رسیدند که حماسه تاریخی آشفته و آمیخته با افسانه است که اگر عناصر افسانه ای آن را که به خاطر خارق العاده بودن به آسانی قابل تشخیص است از آن جدا کنیم به تاریخ می رسیم. این یک پندار غلط است. اولا باید در نظر داشت پیشینه تاریخی نه بر ارزش حماسه می افزاید نه از آن می کاهد. اگر تاریخی بودن، معیار ارزش اثر حماسی بود، می بایست ظفرنامه حمد الله موستوفی و شهنشاه نامه ی صبا جای شاهنامه فردوسی را می گرفت یا آثار افسانه ای همچون گیل گمش یا اسطوره های هندی بی اعتبار می شد.ثانیا اسطوره از لحاظ سرشت و ماهیت با تاریخ تفاوت بنیادی دارد و بیان کننده واقعیت هایی بی زمان و جهان است که در ذهن گروهی نسل های بشری و بر مبنای ارزش های خاص اجتماعی آنان در یل و پهلوانی تجسم پیدا می کند.تشخیص عناصر تاریخی حماسه تنها وقتی ممکن است که گزارش تاریخی مستقل و موثقی در دسترس باشد. تا وقتی گواهی های معتبر دیگر و قراین خارجی مستقل، تاریخی بودن عناصر و افراد حماسی را در یک داستان پهلوانی ثابت نکرده نمی توان بر مبنای شواهد داخلی، که فقط از خود حماسه استخراج شده اند، در پی اثبات اصل تاریخی حماسه بود.اخبار کیانیان جز در سنت های حماسی ایران در هیچ منبع مستقل دیگر مذکور نیست. گواهی های اوستایی و روایات زردشتی و همچنین گزارشهای مورخین اسلامی و... همه بر مبنای روایات حماسی پرداخته شده اند و هیچ کدام را نمی توان مدرک مستقل به حساب آورد. اما در مورد دلایلی که کریستین سن در کتاب کیانیان برای اثبات تاریخی بودن سلسله کیانیان یاد کرده، همانگونه که دومزیل به خوبی نشان داده است هیچ یک از قراین برای اثبات تاریخی بودن کیانیان بسنده نیست.- اولا برخلاف ادعای کریستین سن، کتاب اوستا سلسله ای به نام کیان یا کیانیان نمی شناسد. این مطلب را سال ها پیش هرتل ثابت کرده است. روایت اوستا جز کیکاوس و کیخسرو درباره شش کوی دیگری که نام برده چیزی به جز نام ذکر نمی کند و شرقی بودن لقب کوی هم دلیل تاریخی بودن کیانیان نیست؛ بلکه می تواند اسطوره ای پرداخته شده در شرق ایران باشد.- ثانیا اینکه اسم پادشاهان کیانی اسم اصیل ایرانی است دلیلی بر تاریخی بودن آنان نمی شود.- ثالثا اینکه پادشاهان کیانی دارای ترتیب سنتی هستند، به همان اندازه که می تواند دلیل تاریخی بودن آنان تلقی شود می تواند دلیلی بر اسطوره ای و ساختگی بودن این سلسله هم باشد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره جایگاه حماسه ی ملی در ایران

جایگاه حماسه ی ملی در ایران

اختصاصی از نیک فایل جایگاه حماسه ی ملی در ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

جایگاه حماسه ی ملی در ایران:

«حماسه» بیانگر تاریخ،آرمان ها و آرزو های پر غرور و افتخار آمیز یک ملت است و به همین جهت،جنبه ی ملی دارد. حماسه نوعی تاریخ تخیلی گذشته است،شعر یک ملت است به هنگام طفولیتش که تاریخ و اساطیر، و خیال و حقیقت را در هم می آمیخته و سراینده ی حماسه نیز از این دیدگاه،تاریخ نگار ملت به شمار می رود. به دست آوردن هویت و فرهنگ و وحدت ملی، انگیزه ی بزرگ پیدایش«حماسه» محسوب می شود.

در ادبیات فارسی،سده های چهارم و پنجم هجری و به صورت بسیار پراکنده،سده ی ششم،مهم ترین دوره ی حماسه سرایی است و برجسته ترین حماسه های ملی،در همین دوره پدید آمده اند.

«شاهنامه فردوسی» به عنوان مظهر کامل حماسه ی ملی ایران در فرهنگ ایرانی چند نقش عمده ایفا نموده اند:

1- فرهنگ باستانی ایران را از خطر نابودی نجات داده و با انتقال آن به فرهنگ اسلامی،باعث غنی تر شدن آن شده و پیوستگی و استمرار فرهنگ ایرانی را تضمین کرده است.  

2- بسیاری از اساطیر فارسی و ایرانی را حفظ نموده است.

3- زبان فارسی را از نابودی نجات داده است.

4- تاریخ شفاهی و عامیانه و حتی تاریخ مستند پیش از اسلام را تا دوره ی هخامنشی،زنده نگه داشته است.

5- بسیاری از پندنامه ها و اندزهای حکمی و اخلاقی ایرانیان را در زبانی شیوا باقی نگه داشته است.

6- بسیاری از واژه های زبان پهلوی را به یادگار نگه داشته است.

7- برخی از آموزه های دینی و اندیشه های عرفانی پیش از اسلام را حفظ نموده است و به قلمرو فرهنگ اسلامی انتقال داده است.

این عوامل،حماسه ی ملی ایرانیان را در قله ی فرهنگ و ادب فارسی قرار می دهد و توجه و اعتنای ما را به عنوان میراث داران این سرزمین کهن می طلبد.

منابع:

1-    «حماسه سرایی در ایران» دکتر ذبیح الله صف،نشر فردوس.

«حماسه ملی ایران».«تئودور نولدکه» ترجمه ی بزرگ علوی،انتشارات سپهر،چاپ سوم،1375

حماسه ملی ایران» بهمن سرکاراتیحماسه ی ملی ایران (شاهنامه فردوسی) آمیزه ای است از اسطوره و تاریخ. افسانه های کهن که بیشتر اساطیری اند به شیوه ای نو و به شیوه ی حماسی بازگو شده اند. در تبدیل تدریجی اسطوره به حماسه، اندک اندک از جلوه های شگفت و نامعقول آن کاسته شده و جنبه ی عقلانی و این جهانی به خود گرفته است.از طرفی در دوران های متاخر به روایات اساطیری باستانی، چهره تاریخی داده شده و زمان اساطیری با تدبیری زیرکانه به زمان تاریخی پیوسته است. در زمینه مطالعات ایرانی تعیین مرز اسطوره و حماسه یکی از مشکلات تحقیق به  شمار می رود.در شاهنامه که یک اثر حماسی است، از تاریخ به معنای گزارش راستین وقایع نشانی نیست. ولی تاریخ سنتی در مفهوم مشتی اخبار کژ و راست درباره شخصیت های واقعی از دوره ساسانی آغاز می شود، که آن هم با افسانه آمیخته است.اما تعین این که اسطوره در حماسه از کجا آغاز شده و به کجا می انجامد، کار بسیار دشواری است. آنها که به پیروی برتلس شاهنامه را به سه بخش اساطیری، پهلوانی و تاریخی تقسیم کرده اند به تحلیلی توصیفی بسنده کرده اند و مشخص نکرده اند که بالاخره بخش پهلوانی مبنای اساطیری دارد یا اصل تاریخی.در مورد پیشدادیان همه معتقدند که اساطیری هستند اما در مورد کیانیان، ویندشمن (Fr.Windischmann) اشپیگل (F.Spiegel) و دار مستتر (J.Darmesteter)  در گذشته و لومل (H.Lommel) و ویکندر (S.Wikander) و دومزیل (G.Dumezil) در زمان ما معتقدند کیانیان یا دست کم برخی از شاهان این سلسله اسطوره ای هستند. در مقابل بسیاری محققان آنها را تاریخی انگاشته اند. هوزینگ (G.Husing) و هرتل(J.Hertel) و هرتسفلد (E.Herzfeld) و هوپت (L.Hupt) گشتاسپ کیانی را با گشتاسپ پدر داریوش و کیانیان بعدی را با آخرین پادشاهان هخامنشی یکسان گرفته اند.عده ای دیگر که در راس آنان کریستین سن (A.Christensen) و برخی شاگردان هنینگ (W.B.Henning) قرار دارند آنان را پادشاهان شرق ایران پیش از هخامنشیان می دانند.  و سستی آرای هرتل و هرتسفلد را کریستین سن و به نیکوترین وجهی پرفوسور هنینگ باز نموده اند. لذا به بررسی انتقادی نظریه کریستین سن و پیروان او خواهیم پرداخت.نخست باید گفت که تاکید بر سابقه تاریخی سروده های پهلوانی (با سرشتی ضد اسطوره ای) نتیجه گرایش ذهنی معینی است که در دهه های نخستین قرن بیستم پدید آمد و تا امروز هم دوام دارد. به این ترتیب سعی شد برای روایات اساطیری و حماسی مبنای تاریخی بیابند یا بتراشند (در مقابل افراط کسانی که در قرن نوزدهم برای همه ی چیزها مبنای اسطوره ای می یافتند).به این ترتیب به این نتیجه رسیدند که حماسه تاریخی آشفته و آمیخته با افسانه است که اگر عناصر افسانه ای آن را که به خاطر خارق العاده بودن به آسانی قابل تشخیص است از آن جدا کنیم به تاریخ می رسیم. این یک پندار غلط است. اولا باید در نظر داشت پیشینه تاریخی نه بر ارزش حماسه می افزاید نه از آن می کاهد. اگر تاریخی بودن، معیار ارزش اثر حماسی بود، می بایست ظفرنامه حمد الله موستوفی و شهنشاه نامه ی صبا جای شاهنامه فردوسی را می گرفت یا آثار افسانه ای همچون گیل گمش یا اسطوره های هندی بی اعتبار می شد.ثانیا اسطوره از لحاظ سرشت و ماهیت با تاریخ تفاوت بنیادی دارد و بیان کننده واقعیت هایی بی زمان و جهان است که در ذهن گروهی نسل های بشری و بر مبنای ارزش های خاص اجتماعی آنان در یل و پهلوانی تجسم پیدا می کند.تشخیص عناصر تاریخی حماسه تنها وقتی ممکن است که گزارش تاریخی مستقل و موثقی در دسترس باشد. تا وقتی گواهی های معتبر دیگر و قراین خارجی مستقل، تاریخی بودن عناصر و افراد حماسی را در یک داستان پهلوانی ثابت نکرده نمی توان بر مبنای شواهد داخلی، که فقط از خود حماسه استخراج شده اند، در پی اثبات اصل تاریخی حماسه بود.اخبار کیانیان جز در سنت های حماسی ایران در هیچ منبع مستقل دیگر مذکور نیست. گواهی های اوستایی و روایات زردشتی و همچنین گزارشهای مورخین اسلامی و... همه بر مبنای روایات حماسی پرداخته شده اند و هیچ کدام را نمی توان مدرک مستقل به حساب آورد. اما در مورد دلایلی که کریستین سن در کتاب کیانیان برای اثبات تاریخی بودن سلسله کیانیان یاد کرده، همانگونه که دومزیل به خوبی نشان داده است هیچ یک از قراین برای اثبات تاریخی بودن کیانیان بسنده نیست.- اولا برخلاف ادعای کریستین سن، کتاب اوستا سلسله ای به نام کیان یا کیانیان نمی شناسد. این مطلب را سال ها پیش هرتل ثابت کرده است. روایت اوستا جز کیکاوس و کیخسرو درباره شش کوی دیگری که نام برده چیزی به جز نام ذکر نمی کند و شرقی بودن لقب کوی هم دلیل تاریخی بودن کیانیان نیست؛ بلکه می تواند اسطوره ای پرداخته شده در شرق ایران باشد.- ثانیا اینکه اسم پادشاهان کیانی اسم اصیل ایرانی است دلیلی بر تاریخی بودن آنان نمی شود.- ثالثا اینکه پادشاهان کیانی دارای ترتیب سنتی هستند، به همان اندازه که می تواند دلیل تاریخی بودن آنان تلقی شود می تواند دلیلی بر اسطوره ای و ساختگی بودن این سلسله هم باشد.


دانلود با لینک مستقیم


جایگاه حماسه ی ملی در ایران

دانلود تحقیق جایگاه حماسه ی ملی در ایران

اختصاصی از نیک فایل دانلود تحقیق جایگاه حماسه ی ملی در ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

جایگاه حماسه ی ملی در ایران:

«حماسه» بیانگر تاریخ،آرمان ها و آرزو های پر غرور و افتخار آمیز یک ملت است و به همین جهت،جنبه ی ملی دارد. حماسه نوعی تاریخ تخیلی گذشته است،شعر یک ملت است به هنگام طفولیتش که تاریخ و اساطیر، و خیال و حقیقت را در هم می آمیخته و سراینده ی حماسه نیز از این دیدگاه،تاریخ نگار ملت به شمار می رود. به دست آوردن هویت و فرهنگ و وحدت ملی، انگیزه ی بزرگ پیدایش«حماسه» محسوب می شود.

در ادبیات فارسی،سده های چهارم و پنجم هجری و به صورت بسیار پراکنده،سده ی ششم،مهم ترین دوره ی حماسه سرایی است و برجسته ترین حماسه های ملی،در همین دوره پدید آمده اند.

«شاهنامه فردوسی» به عنوان مظهر کامل حماسه ی ملی ایران در فرهنگ ایرانی چند نقش عمده ایفا نموده اند:

1- فرهنگ باستانی ایران را از خطر نابودی نجات داده و با انتقال آن به فرهنگ اسلامی،باعث غنی تر شدن آن شده و پیوستگی و استمرار فرهنگ ایرانی را تضمین کرده است.  

2- بسیاری از اساطیر فارسی و ایرانی را حفظ نموده است.

3- زبان فارسی را از نابودی نجات داده است.

4- تاریخ شفاهی و عامیانه و حتی تاریخ مستند پیش از اسلام را تا دوره ی هخامنشی،زنده نگه داشته است.

5- بسیاری از پندنامه ها و اندزهای حکمی و اخلاقی ایرانیان را در زبانی شیوا باقی نگه داشته است.

6- بسیاری از واژه های زبان پهلوی را به یادگار نگه داشته است.

7- برخی از آموزه های دینی و اندیشه های عرفانی پیش از اسلام را حفظ نموده است و به قلمرو فرهنگ اسلامی انتقال داده است.

این عوامل،حماسه ی ملی ایرانیان را در قله ی فرهنگ و ادب فارسی قرار می دهد و توجه و اعتنای ما را به عنوان میراث داران این سرزمین کهن می طلبد.

منابع:

1-    «حماسه سرایی در ایران» دکتر ذبیح الله صف،نشر فردوس.

«حماسه ملی ایران».«تئودور نولدکه» ترجمه ی بزرگ علوی،انتشارات سپهر،چاپ سوم،1375

حماسه ملی ایران» بهمن سرکاراتیحماسه ی ملی ایران (شاهنامه فردوسی) آمیزه ای است از اسطوره و تاریخ. افسانه های کهن که بیشتر اساطیری اند به شیوه ای نو و به شیوه ی حماسی بازگو شده اند. در تبدیل تدریجی اسطوره به حماسه، اندک اندک از جلوه های شگفت و نامعقول آن کاسته شده و جنبه ی عقلانی و این جهانی به خود گرفته است.از طرفی در دوران های متاخر به روایات اساطیری باستانی، چهره تاریخی داده شده و زمان اساطیری با تدبیری زیرکانه به زمان تاریخی پیوسته است. در زمینه مطالعات ایرانی تعیین مرز اسطوره و حماسه یکی از مشکلات تحقیق به  شمار می رود.در شاهنامه که یک اثر حماسی است، از تاریخ به معنای گزارش راستین وقایع نشانی نیست. ولی تاریخ سنتی در مفهوم مشتی اخبار کژ و راست درباره شخصیت های واقعی از دوره ساسانی آغاز می شود، که آن هم با افسانه آمیخته است.اما تعین این که اسطوره در حماسه از کجا آغاز شده و به کجا می انجامد، کار بسیار دشواری است. آنها که به پیروی برتلس شاهنامه را به سه بخش اساطیری، پهلوانی و تاریخی تقسیم کرده اند به تحلیلی توصیفی بسنده کرده اند و مشخص نکرده اند که بالاخره بخش پهلوانی مبنای اساطیری دارد یا اصل تاریخی.در مورد پیشدادیان همه معتقدند که اساطیری هستند اما در مورد کیانیان، ویندشمن (Fr.Windischmann) اشپیگل (F.Spiegel) و دار مستتر (J.Darmesteter)  در گذشته و لومل (H.Lommel) و ویکندر (S.Wikander) و دومزیل (G.Dumezil) در زمان ما معتقدند کیانیان یا دست کم برخی از شاهان این سلسله اسطوره ای هستند. در مقابل بسیاری محققان آنها را تاریخی انگاشته اند. هوزینگ (G.Husing) و هرتل(J.Hertel) و هرتسفلد (E.Herzfeld) و هوپت (L.Hupt) گشتاسپ کیانی را با گشتاسپ پدر داریوش و کیانیان بعدی را با آخرین پادشاهان هخامنشی یکسان گرفته اند.عده ای دیگر که در راس آنان کریستین سن (A.Christensen) و برخی شاگردان هنینگ (W.B.Henning) قرار دارند آنان را پادشاهان شرق ایران پیش از هخامنشیان می دانند.  و سستی آرای هرتل و هرتسفلد را کریستین سن و به نیکوترین وجهی پرفوسور هنینگ باز نموده اند. لذا به بررسی انتقادی نظریه کریستین سن و پیروان او خواهیم پرداخت.نخست باید گفت که تاکید بر سابقه تاریخی سروده های پهلوانی (با سرشتی ضد اسطوره ای) نتیجه گرایش ذهنی معینی است که در دهه های نخستین قرن بیستم پدید آمد و تا امروز هم دوام دارد. به این ترتیب سعی شد برای روایات اساطیری و حماسی مبنای تاریخی بیابند یا بتراشند (در مقابل افراط کسانی که در قرن نوزدهم برای همه ی چیزها مبنای اسطوره ای می یافتند).به این ترتیب به این نتیجه رسیدند که حماسه تاریخی آشفته و آمیخته با افسانه است که اگر عناصر افسانه ای آن را که به خاطر خارق العاده بودن به آسانی قابل تشخیص است از آن جدا کنیم به تاریخ می رسیم. این یک پندار غلط است. اولا باید در نظر داشت پیشینه تاریخی نه بر ارزش حماسه می افزاید نه از آن می کاهد. اگر تاریخی بودن، معیار ارزش اثر حماسی بود، می بایست ظفرنامه حمد الله موستوفی و شهنشاه نامه ی صبا جای شاهنامه فردوسی را می گرفت یا آثار افسانه ای همچون گیل گمش یا اسطوره های هندی بی اعتبار می شد.ثانیا اسطوره از لحاظ سرشت و ماهیت با تاریخ تفاوت بنیادی دارد و بیان کننده واقعیت هایی بی زمان و جهان است که در ذهن گروهی نسل های بشری و بر مبنای ارزش های خاص اجتماعی آنان در یل و پهلوانی تجسم پیدا می کند.تشخیص عناصر تاریخی حماسه تنها وقتی ممکن است که گزارش تاریخی مستقل و موثقی در دسترس باشد. تا وقتی گواهی های معتبر دیگر و قراین خارجی مستقل، تاریخی بودن عناصر و افراد حماسی را در یک داستان پهلوانی ثابت نکرده نمی توان بر مبنای شواهد داخلی، که فقط از خود حماسه استخراج شده اند، در پی اثبات اصل تاریخی حماسه بود.اخبار کیانیان جز در سنت های حماسی ایران در هیچ منبع مستقل دیگر مذکور نیست. گواهی های اوستایی و روایات زردشتی و همچنین گزارشهای مورخین اسلامی و... همه بر مبنای روایات حماسی پرداخته شده اند و هیچ کدام را نمی توان مدرک مستقل به حساب آورد. اما در مورد دلایلی که کریستین سن در کتاب کیانیان برای اثبات تاریخی بودن سلسله کیانیان یاد کرده، همانگونه که دومزیل به خوبی نشان داده است هیچ یک از قراین برای اثبات تاریخی بودن کیانیان بسنده نیست.- اولا برخلاف ادعای کریستین سن، کتاب اوستا سلسله ای به نام کیان یا کیانیان نمی شناسد. این مطلب را سال ها پیش هرتل ثابت کرده است. روایت اوستا جز کیکاوس و کیخسرو درباره شش کوی دیگری که نام برده چیزی به جز نام ذکر نمی کند و شرقی بودن لقب کوی هم دلیل تاریخی بودن کیانیان نیست؛ بلکه می تواند اسطوره ای پرداخته شده در شرق ایران باشد.- ثانیا اینکه اسم پادشاهان کیانی اسم اصیل ایرانی است دلیلی بر تاریخی بودن آنان نمی شود.- ثالثا اینکه پادشاهان کیانی دارای ترتیب سنتی هستند، به همان اندازه که می تواند دلیل تاریخی بودن آنان تلقی شود می تواند دلیلی بر اسطوره ای و ساختگی بودن این سلسله هم باشد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق جایگاه حماسه ی ملی در ایران