
کتاب باستان نوشته م ؛موله .حدود جغرافیایی.مجموعه خدایان.یزش.و.....
ایران باستان
کتاب باستان نوشته م ؛موله .حدود جغرافیایی.مجموعه خدایان.یزش.و.....
ﻗﺪﻳﻤﻲ ﺗﺮﻳﻦ ﻏﺎﺭ ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﺸﺮ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻣﻲ ﺭﺩﻩ ﻭ ﻳﺎﻓﺖ ﮔﺸﺘﻪ، ﻏﺎﺭ ﻫﺎﻱ ﺍﻟﺘﻤﻴﺮﺍ ﺩﺭ 30 ﻛﻴﻠﻮﻣﺘﺮﻱ ﻏﺮﺏ ﺳﺎﻧﺘﺎﻧﺪﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺩﺭ ﺍﺳﭙﺎﻧﻴﺎ ﻻﺳﻜﻮ ﺩﺭ ﺩﺭﻩ ﻭﺭﺯ ﺩﺭ ﻧﺰﺩﻳﻜﻲ ﺩﻭﺭﺩﻭﻧﻲ ﭘﺎﺭﻳﺲ ﻭﺍﻗﻊ ﺩﺭ ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ ﺍﺳﺖ، ﻛﻪ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺍﻳﻦ ﻏﺎﺭ ﻫﺎ ﺍﺯ ﻏﺎﺭ ﻫﺎﻱ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺍﺳﺖ. ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﻭ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ ﺳﻜﻮﻧﺖ ﮔﺎﻩ ﻫﺎ ﻭ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻫﺎﻱ ﺍﻭﻟﻴﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺑﻪ ﻫﺰﺍﺭﻩ ﻫﺸﺘﻢ ﻕ ﻡ، ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺍﺳﺖ. ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺳﻜﻮﻧﺖ ﮔﺎﻩ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺗﭙﻪ ﮔﻨﺞ ﺩﺭﻩ ﻭﺍﻗﻊ ﺩﺭ ﺩﻩ ﻛﻴﻠﻮﻣﺘﺮﻱ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻥ ﻫﺮﺳﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﻳﻲ ﺑﺎ ﺍﺗﺎﻕ ﻣﺴﺘﻄﻴﻞ ﺷﻜﻞ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ. ﺍﺗﺎﻕ ﻫﺎ ﺍﺯ ﺩﺍﺧﻞ ﺑﻪ ﺷﻜﻞ ﻣﺪﻭﺭ ﺑﺎ ﺍﻧﺪﻭﺩ ﻛﺎﻫﮕﻞ ﻭ ﺳﻘﻒ ﺗﻴﺮﭘﻮﺵ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ﺧﺸﺖ ﻫﺎ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﻗﺎﻟﺐ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ. ﺩﺭ ﺣﺪﻭﺩ 10 ﻛﻴﻠﻮﻣﺘﺮﻱ ﻏﺮﺏ ﺷﻬﺮ ﻫﺮﺳﻴﻦ ﻭ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﻲ ﻫﺮﺳﻴﻦ – ﻛﺮﻣﺎﻧﺸﺎﻩ، ﺗﭙﻪ ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﻲ " ﮔﻨﺞ ﺩﺭﻩ " ﻭﺍﻗﻊ ﮔﺮﺩﻳﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺣﻔﺎﺭﻱ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 1965 ﻡ. ( 1344 ﻩ.ﺵ. ) ﺁﻏﺎﺯ ﻭ ﺩﺭ ﺳﺎﻟﻬﺎﻱ 1967 ﻡ. ( 1346 ﻩ.ﺵ. ) 1969 ﻡ. ( 1348 ﻩ.ﺵ. ) ﻭ 1974 ﻡ. ( 1353 ﻩ.ﺵ. ) ﻧﻴﺰ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻳﺎﻓﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺍﻳﻦ ﺣﻔﺮﻳﺎﺕ ﭘﻨﺞ ﺩﻭﺭﻩ ﺍﺳﺘﻘﺮﺍﺭ ﻣﺸﺨﺺ ﺷﺪ. ﻗﺪﻳﻤﻲ ﺗﺮﻳﻦ ﻗﻄﻌﻪ ﺳﻔﺎﻝ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻧﻮ ﺳﻨﮕﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻣﺪﻩ، ﺍﺯ ﺗﺤﺘﺎﻧﻲ ﺗﺮﻳﻦ ﻃﺒﻘﻪ ﺍﺳﺘﻘﺮﺍﺭ ﺗﭙﻪ" ﮔﻨﺞ ﺩﺭﻩ " ﻳﺎﻓﺖ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻗﺪﻣﺖ ﺍﻳﻦ ﻗﻄﻌﻪ ﺳﻔﺎﻝ ﻛﻪ ﺩﺍﺭﺍﻱ ﺧﻤﻴﺮﻱ ﺑﻪ ﺭﻧﮓ ﺧﺎﻛﺴﺘﺮﻱ ﺗﻴﺮﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺮﺍﺭﺍﺗﻲ ﻛﻢ ﭘﺨﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻗﺪﻣﺖ ﺁﺛﺎﺭ ﺑﺎ ﺭﻭﺵ ﻣﻮﺳﻮﻡ ﺑﻪ ﻛﺮﺑﻦ 14، ﺩﺭ ﺣﺪﻭﺩ 8450 ﺳﺎﻝ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻣﻴﻼﺩ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺁﺛﺎﺭ ﻣﻌﻤﺎﺭﻱ ﻗﺪﻳﻤﺘﺮﻳﻦ ﻃﺒﻘﻪ ﺍﺳﺘﻘﺮﺍﺭ ﺭﺍ، ﺣﻔﺮﻩ ﻫﺎﻱ ﻛﻮﭼﻚ ﻣﺪﻭﺭﻱ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻣﻲ ﺩﻫﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺣﻔﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ. ﻃﺒﻘﺎﺕ ﺍﺳﺘﻘﺮﺍﺭ ﺑﺎﻻﺗﺮ، ﺷﺎﻣﻞ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﻳﻲ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﺍﺗﺎﻗﻬﺎﻱ ﻣﺴﺘﻄﻴﻠﻲ ﺷﻜﻞ ﻭ ﻓﺎﻗﺪ ﭘﻲ ﺳﻨﮕﻲ ﻛﻪ ﺳﻄﺢ ﺩﻳﻮﺍﺭ ﻭ ﻛﻒ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎ ﻛﺎﻫﮕﻞ ﺍﻧﺪﻭﺩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻛﻠﻲ، " ﮔﻨﺞ ﺩﺭﻩ "ﺗﭙﻪ ﺍﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮﺍﺣﻞ ﺍﻭﻟﻴﻪ ﺍﺳﺘﻘﺮﺍﺭ ﺩﺍﻳﻢ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻏﺮﺏ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻣﻲ ﻧﻤﺎﻳﺪ. ﺍﺯ ﭘﺎﻳﮕﺎﻩ ﺍﻃﻼﻉ ﺭﺳﺎﻧﻲ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﻴﺮﺍﺙ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﻭ ﮔﺮﺩﺷﮕﺮﻱ ﻛﺸﻮﺭ ﺗﭙﻪ ﮔﻨﺞ ﺩﺭﻩ ﻳﺎ ﭼﻴﺎﺧﺰﻳﻨﻪ ﺩﺭ ﻣﺴﻴﺮ ﺟﺎﺩﻩ ﻛﺮﻣﺎﻧﺸﺎﻩ ﺑﻪ ﻫﺮﺳﻴﻦ ﻭ ﺩﺭ ﻧﺰﺩﻳﻜﻲ ﺭﻭﺳﺘﺎﻱ ﻗﻴﺴﻮﻧﺪ ، ﻭﺍﻗﻊ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﺍﻳﻦ ﺗﭙﻪ ﻣﺨﺮﻭﻃﻲ ﺣﺪﻭﺩ 6 ﻣﺘﺮ ﺍﺯ ﺳﻄﺢ ﺯﻣﻴﻦ ﻫﺎﻱ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺳﺖ . ﺿﺨﺎﻣﺖ ﺁﺛﺎﺭ ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﻲ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺣﺪﻭﺩ 8 ﻣﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﻘﺮﻳﺒﺎً 2ﻣﺘﺮ ﺁﻥ ﺯﻳﺮ ﺳﻄﺢ ﺯﻣﻴﻦ ﺩﺭ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ .
شامل14 صفحه فایل word قابل ویرایش
یونان باستان کجا قرار داشت؟
شبه جزیرة بالکان در جنوب قاره اروپا قرار دارد. بخش جنوبی شبه جزیره بسیار زیاد در آب پیشرفته است. این بخش از شبه جزیرة بالکان و تعدادی جزایر کوچک پراکنده در اطراف آن که در دریای اژه قرار دارند و سرزمینهای کرانههای دریایی آسیای صغیر، کشور یونان باستان را تشکیل میدادند. یونان باستان به سه بخش تقسیم میشد: یونان شمالی، یونان مرکزی و یونان جنوبی که آن را پلوپونز مینامند.
یونانیان مردمانی کشاورز بودند که نیاکان آنها را از نژاد «دریانوردان» هند و اروپایی میدانند. آنها نخست مقدونیه را تسخیر کرده بودند و بعد در همه سرزمینهایی که امروزه یونان مینامیم پراکندند.
یونانیان برای مدت طولانی کشاورز باقی نماندند، چون منافع زندگی در شهر را دریافتند. البته هنگامی که زندگی در شهر را آغاز کردند. برخی از شهرها را بنا کردند و برخی از آنها را بر خرابههای باقی مانده از پیش بازسازی کردند. زمینهای اطراف شهر را برای کشاورزی محفوظ نگهداشتند.
سرچشمة تمدن یونان باستان از کجا بود؟
اگرچه فرهنگ یونان باستان تا اندازهای مدیون تمدن مصریان، فنیقیان و بابلیان بود، اما ریشة تمدن یونان، در اصل از جزیرة کرت است. این جزیره در جنوب شبه جزیرة بالکان، در دریای مدیترانه قرار دارد. اهالی کرت، کشاورزی پیشرفته داشتند.
ظرفهای سفالی لعابدار، اشیاء شیشهای، جنگافزار و مجسمههای کوچک از آنها بر جای مانده است. از شهرهای مهم کرت عبارت بودند از: کنوسوس، فایستوس، گورتینا و گورنیا.
تمدن کرتی را تمدن مینویی یا مینوسی هم مینامند و این تمدن حدود سالهای 3400 تا 1200 پیش از میلاد ادامه داشت. این نکته را هم باید یادآور شویم که کرتیها نوعی خط داشتند که تا به امروز خوانده نشده است. آنها با سرزمین و تمدنهای خاورمیانه باستان ـ مصر، بابل و … نیز تماسهایی داشتند.
تمدن کرت چگونه جای خود را به تمدن دیگری داد؟
مردم کرت، مردمی بودند با فرهنگ که از جنگ و ستیز گریزان بودند. به علاوه موقعیت اقتصادی پیشرفتهای که داشتند آنها را راحتطلب بار آورد. اقوامی به نام اکیئیها که بخشهایی از شمال شبه جزیرة بالکان را در چنگ آورده بودند، به شهرهای کرتی حمله بردند و آنها را تاراج کردند.
پس از اکیئیها، دورینها که قبایل یونانی بودند و در شمال این سرزمین زندگی میکردند، کار جزیرة کرت را یکسره ساختند و به نفوذ فرهنگی آن پایان دادند.
باید افزود حدود سال 1500 ق.م، آتشفشان «ترا» که تقریباً در فاصلة 110 کیلومتری کرت بود فوران کرد و مناطق مسکونی را تا ارتفاع چند متر به زیر خاک برد. آتشسوزی مهیبی هم در شهر کنوسوس، پایتخت کرت رخداد که این شهر را به کلی ویران کرد. علت آتشسوزی را به نام تزئوس منسوب میکنند.
در سالهای پایانی فرهنگ مینویی، این فرهنگ در نواحی شمالی یونان، مقدونیه، تروا و جزایر دریای اژه گسترده شد. فرهنگ مینویی با فرهنگ بومی این مناطق درهم آمیخت و فرهنگ نویی شکوفا شد که آن را فرهنگ میسینایی منسوب به سرزمین میسینی مینامند. به فرهنگ میسینایی، فرهنگ اکیئی و هلادی نیز میگویند.
«عهد هومری» در یونان باستان چیست؟
حدود سالهای 1100 پیش از میلاد تعداد بسیاری از قبایل دوری از شمال غربی شبه جزیرة بالکان به سمت جنوب هجوم آوردند. دوریها که جنگجو بودند حتی نسبت به اکیئیها نیز در سطح پایینتری قرار داشتند.
آنها در یونان مرکزی و پلوپونز نفوذ کردند، نواحی میسینی را تسخیر کردند و تعدادی از مردمان بومی را اسیر کردند. گروهی از آنها منطقة لاکونی در جنوب شبة جزیرة بالکان را فراچنگ آوردند. در این منطقه، در قرن نهم پیش از میلاد، دولت اسپارت بنیانگذاری شد.
بنابر آنچه گذشت، در آغاز هزارة اول پیش از میلاد ملیت یونان باستان شکل گرفت. در همین سالها بود که سلاحهای آهنی (شمشیر و نیزه) و دیگر افزارهای جنگی آهنی ساخته شد و استفاده از آهن روزافزون گشت. زندگی روزمرة مردم و صحنههایی از زندگی فرهنگی و اجتماعی دورهها، که شامل سدههای دوازده تا هشتم پیش از میلاد است، در دو کتاب هومر منعکس شد. از این رو این دوران را، «عهد هومری» مینامند.
کتابهای هومر چه نام دارند؟
هومر، مشهورترین شاعر حماسهسرای یونان باستان است. او طی سالهای آخر سدة نهم تا اوایل سدة هشتم پیش از میلاد میزیست. بنا به روایت مشهور، هومر نابینا بود.
برخی از دانشمندان باستانشناس، اساساً وجود شخصی به نام هومر را که اشعاری سروده باشد، انکار میکنند. در هر صورت، آنچه امروزه به هومر منسوب است دو کتاب است: ایلیاد و اودیسه.
در ایلیاد، وقایع جنگ اکیئیها با اهالی تروا و زندگی یونانیان تا سدة هشتم پیش از میلاد بازگو شده است.
کتاب اودیسه،شرح ماجراهای بازگشت قهرمانان پس از جنگ تروا، بویژه شرح حال قهرمانی به نام اولیس است. این دو کتاب از شاهکارهای ادبیات جهان محسوب میشود.
به چه شهرهایی «دولت ـ شهر» میگفتند؟
پس از آنکه شهرنشینی در یونان باستان آغاز گشت، در هر شهر بتدریج یک نظام حکومتی تشکیل شد. حکومت در آغاز در دست کشاورزان ثروتمند بود. اما این کشاورزان اندک، اندک تمام وقت خود را یا به کشاورزان دیگر اجاره میدادند و یا میفروختند.
در همان وقت کسانی که در شهر میزیستند، خود را برتر و قویتر از آنهایی میدانستند که روی زمین کار میکردند. موفقترین این افراد، حکومت بر مردم را در دست گرفتند و خود را اریستوکرات نامیدند. به این گونه حکومت اریستوکراسی میگویند.
اریستوکراسی یعنی حکومت اشراف. هر یک از شهرهای یونان باستان را که حکومت مستقلی داشت «دولت ـ شهر» مینامیدند.
مشهورترین «دولت ـ شهر»های یونان باستان عبارتند از آتن و اسپارت.
سقراط که بود و چگونه کشته شد؟
سقراط، از اندیشمندان آتنی بود که به نظم اجتماعی آتن اعتراض داشت. او معتقد بود که انسان باید آزاد باشد و خود دریابد که چه باید انجام دهد. وی از دوستان نزدیک پریکلس بود.
پس از مرگ پریکلس، سقراط شاگرادان خود را علیه نظم اجتماعی آتن برانگیخت. سخنان سقراط سبب شد که جوانان نیز علیه اشرافیت و ستم آنان برآشوبند. از این رو سیاستمداران آتنی بر آن شدند تا مانع کار سقراط شوند. سقراط را در دادگاهی محاکمه کردند و او را به مرگ با خوردن زهر محکوم نمودند. سقراط با نوشیدن جام شوکران شرافتمندانه مرد ولی زیر بار سخنان یاوه اشراف آتن نرفت.
افلاطون که بود؟
افلاطون شاگرد و جانشین سقراط بود. وی اندیشههای خود را از زبان سقراط بیان میکرد. او معتقد بود که آموزشهای سقراط برای همیشه اعتبار دارد. افلاطون کتابی به نام جمهوریت دارد که در آن روشهای ایدهآل حکومت کردن را توضیح میدهد.
مردمان آتن چگونه روزگار میگذراندند؟
مردمان آتن نسبتاً ساده میزیستند. پارچههایی از پنبه و یا پشم میبافتند و آنها را به دور بدن خود میپیچیدند و دنبالة آن را روی شانه میانداختند. پسران آتنی، موسیقی، خواندن و نوشتن میآموختند، اما دختران هیچگونه آموزش خاصی نداشتند. بیشترین توجه مردمان آتن به پرورش اندام بود و مردان جوان بیشتر به ورزش و کسب مهارتهای نظامی میپرداختند.
مردم آتن نقش بسیار زیادی در پیشبرد علم و فلسفه در جهان باستان داشتند. یونانیان بویژه دانشمندان آتنی را باید بنیانگذار فلسفة قدیم دانست. کلمة فلسفه نیز یونانی و به معنی دانش است، و فیلسوف یعنی دوستدار دانش. دانشمندان بسیاری نیز در آتن پرورش یافتند. از جمله آنها میتوان سقراط، افلاطون، ارسطو، تالس، فیساغورس، اقلیدس، بقراط و ارشمیدس را نام برد.
ارسطو که بود؟
ارسطو از بزرگترین دانشمندان یونان باستان است که طی سالهای 384 تا 322 پیش از میلاد میزیست. ارسطو، هم فیلسوف بود و هم دانشمندی برجسته. وی کتابهای بسیاری دربارة موضوعهای مختلف علوم نوشته بود. متأسفانه امروزه تنها چند کتاب از او برجای مانده است.
از کتابهای مشهور او: اخلاق، سیاست، حکومت آتن، فن شعر و فن سخنوری را میتوان نام برد. ارسطو شاگرد افلاطون بود، اما برخی از نظریههای او را قبول نداشت.
آتن و اسپارت چه تفاوتی با هم داشتند؟
آتن دولت ـ شهری بود که حکومت دموکراسی نخستین بار در آن بنیاد شد. دموکراسی به این معنی بود که شهروندان آزاد، میتوانستند دولت خود را انتخاب کنند و اگر دولت مطابق میل آنها رفتار نمیکرد، دولت را تغییر میدادند.
نظام حکومتی دولت ـ شهر اسپارت با آتن تفاوت داشت. اسپارت یک دولت ـ شهر نظامی بود و همة شهروندان آزاد حق انتخاب نداشتند.
تفاوت دیگر این دولت ـ شهرها با هم این بود که آتنیها، همیشه برای دفاع از آتن و یونان آماده بودند و چندین بار هم این را ثابت کردند، اما آدمهای جنگطلبی نبودند و مقام انسان را برتر و والاتر از این میدانستند که بیهوده با هم جنگ و ستیز کنند. آنها به ادبیات انسانی بسیار علاقمند بودند و بیشتر دقت خود را صرف پژوهش دربارة مقام و منزلت انسان میکردند. مدارسی که در آتن بود که شهروندان آتنی فرزندان خود را برای آموختن دانش و هنر بدانجا میفرستادند.
شهروندان اسپارتی چنین نبودند، آنها مردمی جنگطلب و جنگجو بودند و فرزندان خود را از سن هفت سالگی در مدارس نظامی آموزش میدادند و آنها تمام دقت خود را صرف یادگیری فنون مختلف نظامی میکردند.
«سولون» که بود؟
حکومت «اریستوکرات»ها کمکم در شهرهای یونان و از جمله در آتن به خودکامگی کشید. تفاوت سطح زندگی میان مردم افزون گشت. فشار بر بیشتر مردم زیاد شد. از این رو باید شرایط اجتماعی در آتن تغییر میکرد. سولون، یکی از دولتمردان و حقوقدانان آتن بود که در حدود سالهای 640 تا 560 قبل از میلاد زندگی میکرد. در سال 595 پیش از میلاد او را به عنوان رهبر آتن انتخاب کردند تا اوضاع اجتماعی را تغییر دهد و نارضایتی مردم را فرونشاند.
سولون واقعاً شرایط اجتماعی آتن را عوض کرد و قدرت دخالت مردم در امور مملکت را افزایش داد. تغییراتی در قوانین ایجاد کرد، همچنین فشار زندگی بر مستمندان را کاهش داد. بدهی دهقانان به اشراف را بخشید و مردمی را که در اثر بدهکاری، برده شده بودند، آزاد کرد. برده کردن افراد آزاد ممنوع شد و بردگی مادامالعمر از میان رفت.
بردگان چه نقشی در یونان باستان داشتند؟
در بیشتر سرزمینهای یونان، بویژه در آتن مردم از سه گروه تشکیل میشدند. اشراف، مردم آزاد که آنها را دموس مینامیدند و بردگان. بردگان دو دسته بودند. دستهای که طی جنگها اسیر شده بودند و از سرزمینهای دیگر به دولت ـ شهرها منتقل میشدند. دستهای هم که از شهروندان یا کشاورزان فقیر بودند. اگر شهروند و یا کشاورزی بدهی خود را به اشراف نمیپرداخت، باید بردة او میشد. (سولون این رسم را برانداخت).
بنابراین، بردگان مجبور بودند که به کارهای سنگین بپردازند. روی زمینهای اربابان خود کار کنند. یا در کارگاهها، کارهای سخت را انجام دهند. تصاویری که روی ظرفهای باقی مانده از یونان باستان امروزه به دست ما رسیده است، نشان میدهند که بردگان را تنبیه هم میکردند. میتوان گفت بیشتر تولیدات اقتصادی یونان به دست بردگان تولید میشد.
«نبرد ماراتن» چه بود؟
ایرانیان و یونانیان قدیم، چندین بار با هم جنگیدند و اغلب ایرانیان بر آنها پیروز میشدند. در یکی از جنگها که در صحرای ماراتن اتفاق افتاد و دولت ـ شهر آتن رهبری جنگ از طرف یونانیان را برعهده داشت، ایرانیان شکست خوردند. این واقعه در سال 490 پیش از میلاد رخ داد و نقطة عطفی برای دو کشور ایران و یونان بود.
چون ایرانیان پیش از آن و از زمان تشکیل حکومت هخامنشیان هیچگاه این گونه شکست نخورده بودند و یونانیان نیز هیچگاه بر قدرت بزرگی پیروز نشده بودند.
آتن چگونه رهبری یونان را به دست گرفت؟
پس از اینکه یونانیان در نبرد ماراتن پیروز شدند، میدانستند که ایرانیان در پی انتقام هستند. هرچند که داریوش اول مرد، اما پسرش خشایارشا کار پدر را دنبال کرد و به جنگ یونانیان رفت. اما در جنگ دریایی «سالامیس» که در سال 480 پیش از میلاد اتفاق افتاد، یونانیان ـ به رهبری آتن ـ باز پیروز شدند. در این نبرد یونانیان از کشتیهایی استفاده کردند که بیشتر آنها را آتنیها ساخته بودند.
پس از نبرد سالامیس، برخی از دولت ـ شهرهای یونان پیمانی بستند که اگر ایرانیان به آنها حمله کردند، به کمک یکدیگر بشتابند. آتن نقش فعالی در این پیمان داشت و رهبری آن را به دست گرفت. البته دیگر دولت ـ شهرهای یونان براحتی رهبری آتن را نپذیرفتند.
یونانیان بیشتر کدام علوم را میآموختند؟
نزد یونانیان آموختن بسیار با ارزش بود. آنها کودکان خود را به فراگیری همهگونه علوم تشویق میکردند. آموزش هنر و ادبیات بسیار رواج داشت. دانشمندان یونان باستان برای انسان ارزش زیادی قائل بودند. از این رو در فلسفة یونانی علاوه بر آنکه از ماوراء طبیعت (متافیزیک) بحث میکردند، دربارة انسان نیز گفتگو میکردند.
اندیشههای سقراط، افلاطون و ارسطو، که از برجستهترین و اندیشمندان یونان باستان هستند، سرشار از مباحث اخلاقی دربارة رفتار و مقام انسان است.
علاوه بر فلسفه، یونانیان به آموزش پزشکی، گیاهشناسی، ریاضیات، جغرافیا و اخترشناسی نیز علاقمند بودند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 19 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
معماری تئاتر
مکان اجرای تئایردر یونان معمولاً وابسته به حریم خدایان بود. پیش از برپاییهای مسابقات دراماتیک مکانهایی از این نوع فراوان بودند. محققان معتقدند فضاهای تئاتری اولیه در سرزمین یونان چهارگوش یا مستطیل شکل بوده اند. منشأ شکل ساختمان تئاتر هرچه باشد، تئاتر یونان در سدهی پنجم اصولاً دایرهای شکل بوده است. از طرفی با آنکه تئاترهای دیگری نیز در یونان وجود داشتند، مورخان تنها به تئاتر دیونوسوس توجه نشان داده اند چرا که کلیهی نمایشنامههای موجود یونانی در آنجا اجرا شده اند.
قدیمیترین مشخصهی تئاتر دیونوسوس وجود ارکسترا (یا محل رقص) بود در اصل ساختمان تئاتر را احتمالاً در دامنهی تپه میساختند، زیرا تماشاگران می توانستند روی تپهها بنشینند یا بایستند و نمایشهای همسرایی را که قدیمیتر از تراژدی بودند تماشا کنند. در سدهی ششم گاه یک تراس در پای تپه می ساختند و در آن یک ارکسترای گرد به قطر 22 متر، در جانب محل تماشاگران قرار میدادند و یک قربانگاه به نام تیمل در مرکز این دایره قرار میگرفت. با استثناهای ناچیزی ارکسترا تا دوران مسیحیت بدون تغییر ماند.
منشأ ساختن صحنه، یا اسکین احتمالاً به بعد از رواج ارکسترا میرسد از آنجا که اسکین به معنای «کلبه» یا «چادر» است ساختمان صحنه احتمالاً ازساختمان رختکنهای موقتی ناشی شده است و بعدها توسط نویسندهی خلاقی جزء صحنه گردیده است.
تغییر اساسی در تئاتر دیونوسوس هنگامی رخ داد که پریکلس بنای اُدئون (یا تالار موسیقی) را در سال 440 در جوار آن ساخت. در این زمان به جای دیوار منحنی تراس در ارکسترا دیوار راستی قرار داده شد در طرف داخل دیوار، رو به تماشاگران، ده شیار بر روی دیوار تعبیه شد. اکثر مورخان معتقدند تعبیهی این شیارها برای آن بود تا بتوان تیرهایی را که اتاق صحنه بر آن سوار می شد در آنها جاسازی کرد. علاوه بر آن، یک برآمدگی سنگی یا تراس از دیوار به طرف ارکسترا کار گذاشتند که کاربرد آن برای ما روشن نیست، اما می توان حدس زد که این برآمدگی پایه ای بوده تا دستگاههای متعلق به صحنهی تئاتر را بر آن استوار کنند. این بناهای ناقص تنها مدارکی هستند که از ساختمان تئاتر در سدهی پنجم به دست آمده است.
وسایل مورد نیاز در نمایشنامههای موجود بسیار ساده است: یک یا چند در که به طرف محل بازی گشوده میشد، و یک سطح ایوان مانند بر روی سقف، یا سکویی در طبقهی دوم که برای ظهور خدایان یا نمایش نقاط مرتفع مثل کوه به کار می رفت.
آیا پس زمینهی همهی صحنه های نمایش همان نمای خارجی سنتی ساختمان صحنه بوده یا دکورهای دیگری نیز برای صحنه های مشخص تر ساخته میشد؟ در پاسخ آنچه اهمیت دارد آن است که بین دکورسازی قبل و بعد از زمانی که ساختمان صحنه بوجود آمد تمایز قایل شویم، زیرا احتمالاً هنگامی که اسکین پس زمینهی صحنهی نمایش شد وضع دکورسازی عوض شد.
معمولاً چنین فرض می شود که پس از 458 پیش از میلاد، همهی نمایشها، اسکین را به عنوان پس زمینهی صحنه مورد استفاده قرار دادند. اسکین به سادگی می تواند نیازهای همهی نمایشنامههای موجود را برآورد زیرا اکثر نمایشنامهها در مقابل یک معبد، یک قصر، یا انواع دیگر بناها اتفاق میافتند. اما اینجا سؤال دیگری پیش میآید که نمایشنامههایی که در مقابل غارها، یا در بیشهزارها یا در اردوگاههای نظامی اتفاق میافتند چگونه صحنهای داشته اند؟ برای پاسخ به این سؤال مورخان و محققین پاسخهای متفاوتی داده اند که عبارتند از:
1- برخی مورخان اصرار دارند که چند دکور پیش ساخته وثابت وجود داشته که امکانات اجرای همهی نمایشنامهها را در آنها فراهم کرده بودند.
2- عدهای دیگر معتقدند که چندین وسیلهای نمادین (از جمله سپر برای اردوگاه نظامی، صدف و صخره برای صحنههای کنار دریا، و یک درخت به جای بیشهزار) به صحنههای ساده و قراردادی افزوده میشدند.
3- پارهای از محققین نیز بر این باورند که اصولاً گفتارهای متن نکات لازم و فضای مناسب صحنه را تشریح می کرد ومحوطهی جلوی اسکین به عنوان پس زمینهای قراردادی در همه نمایشنامهها به کار میرفت.
این جدلها، با نظر دیگری پیوند میخورند که به وجودصحنههای نقاشی شده اعتقاد دارد. ارسطو امتیاز بدعت رنگآمیزی صحنه را از آن سوفوکل می داند. اما ویتروویوس می گوید صحنه آرایی در زمان اشیل ابداع شد. برای آشتی دادن این دونظر مخالف، محققان آغاز رنگآمیزی صحنه را بین سالهای 468 و 456پیش ازمیلاد جای میدهند.
موضوع صحنه آرائی به صورت تقلید از واقعیت در مقابل صحنههای قراردادی، مبحث مهمی است زیرا اگر تقلید از واقعیت یا توهم سازی مورد نظر آنان بوده باشد، وجود تنها یک پس زمینه کافی نبوده است تا نیازهای مختلف همهی نمایشها را بدون تغییرات اساسی برآورد، در نتیجه کسانی که طرفدار این عقیدهاند ناچار خواهند شد بپذیرند که اسکینها از انعطاف کافی برخوردار بودهاند. در این مورد دوشیوه پیشنهاد شده است:
الف) پیناکِس یا دیواره های رنگ شده.
ب) پریاکتوا یا منشورهای مثلثی که روی هر یک از وجوه آن منظرهی متفاوتی نقاشی شده است.
پیناکِس را میتوان در صحنه کار گذاشت و برحسب نیاز نقش آن را تغییر داد در دورههای بعد پریاکتوا را بر محوری گردان نصب کرده و بنا به مقتضیات وجوه مختلف آن را در مقابل تماشاگر قرار میدادند.
داستان اکثر تراژدیهای یونانی در مکانی واحد اتفاق می افتد، اما نمایشنامهای که بلافاصله پس از نمایشنامهی قبلی اجرا میشد اغلب مکان یا صحنهی دیگری را طلب میکرد. لذا هر گاه که تغییر صحنه لازم میآمد در فاصلهی اجرای دو نمایش این تغییرات اعمال میگردید.
اما سؤال دیگری در اینجا پیش می آید که در بعضی از تراژدیها و بسیاری از کمدیها درخود نمایش تغییر صحنه لازم میآید. تغییر صحنه در این نمایشها چگونه بوده است ؟
در جواب این سؤال علاوه بر احتمالاتی که تاکنون بر شمردیم (پیناکِس و پریاکتوا) مورخان و محققین در پاسخ امکانات زیر را مطرح کرده اند:
الف) گاه بازیگران و همسرایان صحنه را ترک میکردند و دوباره به صحنه باز میگشتند و این عمل به تغییر مکان بازی تعبیر میشد.
ب) دربعضی از نمایشهای کمدی یک گردش بازیگران به دور ارکسترا، به طور قراردادی، به معنای تغییر مکان محسوب میگردید.
ج) همچنین به نظر میرسد در کمدی، درهای مخصوص یا قسمتهایی از اسکین به عنوان مکانهایی کاملاً متفاوت گرفته میشدند و این قرارداد احتمالاً در تراژدی هم پذیرفته شده بود.
صحنههای قراردادی رواج بیشتری از صحنهی واقعگرایانه داشته است.
کسانی که منکر وجود صحنهاند بر این باورند که:
1) نمایشنامههای موجود در گردش و آمیزش آزاد بازیگران و همسرایان رااقتضا می کنند، که این آزادی در صحنهی مرتفع ممکن نیست؛
2) هیچیک از نمایشنامه های موجود نیاز به صحنه ندارند.
3) در اجرایهای همسرایی (کُرال) که قبل از ابداع درام وجود داشتهاند از صحنه استفاده نمیکردند، لذا نمیتوانستند منشأ صحنه باشند.
4) در سدهی پنجم واژهای برای صحنه وجود نداشته است اصطلاح لوجیون متعلق به زمانی پس از معمول شدن صحنه است.
5- هیچ کشف باستانشناسی از صحنه در آن دوران به دست نیامده است.
از طرف دیگر کسانی که معتقد به وجود صحنهاند اظهار می دارند که:
1) همهی راویان باستانی، هر چند که بسی دیرتر از آن دوران میزیسته اند متفقاً وجود صحنه را در سدهی پنجم ذکر کرده اند.
2) از آنجا که ابداعات دیگر نظیر معرفی بازیگر دوم وسوم و رنگ آمیزی صحنه ذکر شده است تغییر مهمی مثل معمول شدن صحنه به سختی ممکن است ازقلم افتاده است.
3) در بعضی از نمایشنامه های موجود ذکر شده است که بازیگران در سطح بالاتری از ارکسترا بازی می کنند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 12 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
این پاورپوینت زیبا را دریافت کنید و مطالبی به آن اضافه یا کم کنید و استایل یا رنگ و افکت های دلخواه خود را روی آنها اعمال کنید و نام خود را وارد کنید و با خیالی آسوده پروژه خود را تحویل دهید و بهترین نمرات را کسب نمایید.
............................
دسته بندی : مبانی نظری معماری
............................
شامل :
موضوع : پاورپوینت معماری مصر
تعداد صفحات (پاور) : 20
حجم فایل اصلی :1.93 mb
عکس هایی از فایل های موجود
عکس ها را در سیستم خود ذخیره کنید تا با کیفیت اصلی مشاهده نمایید.