لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
ولایت
بقره:وَ إِنْ کُنْتُمْ فی رَیْبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ(23)((و اگر در آنچه بر بنده خود نازل کردهایم شک دارید، پس -اگر راست مىگویید- سورهاى مانند آن بیاورید؛ و گواهان خود را -غیر خدا- فرا خوانید.))
﴿ وَ إِنْ کُنْتُمْ فی رَیْبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا ﴾ پس رسالت امری ضروری و اجتناب ناپذیر می باشد زیرا که خلق به دلیل احتجاب و دوریشان از حق تعالی نمی توانند معارف الهیه را مستقیما ازحضرت خود دریافت نمایند پس وجود واسطه ای برای این امر لازم می شود که قرامت به وسیله روحی اش حضرت الهیه را مشاهده نماید و به واسطه نفس بشری اش با خلق ارتباط داشته باشد تا قلبش کلمات بانی را از روحش گرفته و به نفس قدسی اش منتقل کردند و مردم نیز به دلیل اینکه از جنس آنهاست این معارف را از او بپذیرند.
بقره:وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنّی جاعِلٌ فِی اْلأَرْضِ خَلیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ(30)((و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: «من در زمین جانشینى خواهم گماشت»، [فرشتگان] گفتند: «آیا در آن کسى را مىگمارى که در آن فساد انگیزد، و خونها بریزد؟ و حال آنکه ما با ستایش تو، [تو را] تنزیه مىکنیم؛ و به تقدیست مىپردازیم. » فرمود: «من چیزى مىدانم که شما نمىدانید. »))
﴿ إِنّی جاعِلٌ فِی اْلأَرْضِ خَلیفَةً﴾ : واژه جعل اعم از ابداع وتکوین است به همین دلیل است که [به جای جاعل] خالق نفرموده زیرا که انسان از دو عالم [و جهت حقی و خلقی] تشکیل شده است.
[سپس مفهوم آیه این است ] خلیفه ای که متخلق به اخلاقم و متصف به اوصافم و جاری کننده فرمانم بوده و مردم را اداره وامورشان را تدبیر کرده و نظمشان بخشیده و به طاعتم فراشان خواند.
بقره:وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِمامًا قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظّالِمینَ(124)((و چون ابراهیم را پروردگارش با کلماتى بیازمود، و وى آن همه را به انجام رسانید، [خدا به او] فرمود: «من تو را پیشواى مردم قرار دادم. » [ابراهیم] پرسید: «از دودمانم [چطور]؟» فرمود: «پیمان من به بیدادگران نمىرسد. »))
﴿ فَأَتَمَّهُنَّ﴾ به وسیله سلوک الی الله و فی الله تا اینکه به فنا رسید.
﴿ قالَ إِنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِمامًا﴾ به واسطه بقا بعد از فنا و رجوع از حق به سوی خلق. تا در راه سلوکم امام وراهنمایشان باشی و به تو اقتدا کرده وهدایت گردند.
﴿ قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی﴾ یعنی بعضی از نسلم را نیز امام گردان.
﴿ قالَ﴾ برخی از آنان جزء ظالمانند.
﴿ لا یَنالُ عَهْدِی الظّالِمینَ﴾ آنها خلفائم نیستند، و من پیمان امامت با ظالمین نمی بندم.
آل عمران:إِنَّ اللّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحًا وَ آلَ إِبْراهیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمینَ(33) ذُرّیَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ(34) ((به یقین، خداوند، آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر مردم جهان برترى داده است.فرزندانى که بعضى از آنان از [نسل] بعضى دیگرند، و خداوند شنواى داناست.))
﴿ إِنَّ اللّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحًا﴾ : اصطفاء اعم از محبت و خلقت بوده وشامل جملگی انبیاء می شود چرا که آنها بهترین مردم می باشند ولی آنها نیز براساس درجه با هم متفاوت اند.
﴿ذُرّیَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ﴾ : فرزندانی که بعضی از آنان از نسل بعضی دیگرند و خداوند شنوای داناست ان الله اصطفی ادم و نوحاً و آل ابراهیم و ال عمران علی العالمین: به یقین خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را به مردم جهان برتری داده است.
﴿ذُرّیَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ﴾ ((تلک الرسل فضلنا بعضهم علی بعض)) برترین درجه اصطفاء محبت است که در قول تعلای به آن اشاره شده (( ور فع بعضهم درجات)) پس برترین آنان حضرت رسول اکرم (ص) محمد حبیب الله است و مرتبه بعدی خلقت [خلیلیت] است که صفت حضرت ابراهیم (ع) می باشد و عام ترین آنها اصفاء است که صفت آدم (ع) است [ذریه بعضها من بعض ] از نظر دین و در حقیقت، ولایت بر دو گونه است ظاهری و معنوی و هر پیامبری که از پیامبر دیگر در توحید و معرفت و امور تجلی پیروی کند پس او فرزند معنوی، اوست همانند اولاد معنوی مشایخ در زمان ما همچنانکه گفته می شود پدران 3 نفرند 1- پدری که تو را به دنیا آورد 2- پدری که تو را بزرگ کند 3- پدر علمی تو، پس همچنانکه در؟؟؟؟؟؟ ظاهری بدن نوزاد از ارتباط رحم مادر و نطفه پدر ایجاد می شود تولد قلب نیز در ولایت حقیقی به واسطه رحم استعداد نفس ودم مسیحایی شیخ وعلم است که حضرت عیسی (ع) به این ولادت حقیقی اشاره فرموده اند ((لن یلج ملکوت السموات من لم یولد مرتین )) پس بدان که ولایت معنوی غالبا تابع ولادت صوری از راه تناسل است [و بعد از اذکر چند نمونه از انبیاء مانند حضرت محمد (ص) ، عیسی(ع) و موسی و یعقوب، اسحاق و اسماعیل که از نسل حضرت ابراهیم وحضرت ابراهیم از نسل حضرت نوح می باشد می فرمایند ] سبب این مطلب این است که روح در صفا و کدورت متناسب با اعتدال و یا عدم اعتدال مزاج است پس هر روحی مزاج مناسب و مخصوص خود را دارد چرا که فیض به حسب مناسبت و تفاوت رتبی ارواح ازلی به آنها می رسد پس تفاوت مزاجها نیز بر همین اساس می باشد و از طرفی [افراد] یک نسل تشابه مزاجی بیشتری نسبت به بقیه دارند [غیر از حالت عارضی اتفاقی ] پس [براساس این برهان این] ارواح متصل به آنها از جهت رتبه و صفات نزدیکی بیشتری به همدیگر دارند و این دلیلی است که از نسل حضرت رسول (ص) بودن، حضرت مهدی(ع) را تقویت می کند.
تحقیق درمورد ولایت