نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تربیت

اختصاصی از نیک فایل تربیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

تربیت چیست

به نام خدا

.کلمه تربیت زیبا وپر معنا یی است ومن خودم بیشتر روی این مطالب چه در زندگی وچه در مدرسه وچه در اجتماع سعی می کنم مدارا ومراعات کنم ولی خوب این کلمه با قداست از پنج حرف تشکیل شده است و پنج حرف آن نشانه پنج تن آل محمد (ص) می باشد حرف (ت) اول آن تصویر حضرت محمد (ص) و تار عنکبوت که نجات دهنده ختم مرسلین بود. وحرف (ر) دوم آن نشانه رشادت مولا علی (ع) است وحرف (ب) سوم آن نشانه بیدار دلی حضرت زهرا (س) می باشد وحرف (ی) چهارم آن نشانه یاوری امام حسن (ع) و تحمل و صبر وپایداری و یاسین قرآن می باشد وحرف (ت) پنجم آن که این حرف دو بار در کلمه تربیت تکرار شده است ت حرف اول و ت حرف پنجم که پیامبر اسلام (ص) امام حسین (ع) را خیلی دوست می داشت و نشانه های جمال آن حضرت در پیامبر گرامی نیز بودو این حرف نشان تاب و توان وطاقت و درخشان کردن اسلام و قرآن وامام با آبیاری کردن خون خود قرآن و اسلام را زنده نگه داشت. وتربیت به معنی پروردن و پروراندن وآداب واخلاق را به کسی آموختن و پرورش بدنی بوسیله انواع ورزش و تعلیم آموزش وپرورش و کلمه تربیت از ریشه ر با یر بوگرفته شده ومعنای آن نشاُت ورشد است. تربی الولد.غذاه وجعله یربد ه یعنی غذا به او داده واو را به رشد در آورد و معنای دیگر تربیت پاک ساختن است تربی الولد : ای هذَبه یعنی او را پاک وپاکیزه ساخت. ما این را می دانیم و همه افراد انسان با فطرت خدا شناسی متولد می گردند ودر تربیت وراثت و محیط نقش مؤثری دارند حضرت علی(ع)نهج البلاغه می فرماید (1) قلب الحدث کالارض الخالیه کلًُما آلقی فیما قبله قلب کودک همانند زمین بکری است که برای پذیرش هر نو ع بذری آمادگی داردورسول خدا(ص)فرمود :

علیکم بالاحداث یعنی کودکان را دریابید زیرا همانند نهال خردی هستند که برای تربیت شدن و قبول هر نوع تحول,آمادگی بیشتری نسبت به دیگران دارند اگر نهال خردی دچار انحراف گردد,با کمترین تلاش امکان تغییر وتحول در او وجود دارد حال آنکه اگر آن نهال کوچک به درختی تناوری تبدیل گردد به هیچ وجه نمی توان آن را به استقامت در آورد. امر تربیت,با همه آسانی,کاری دشوار است. این سخن بدان خاطر است که انسان موجودی پیچیده دارای ابعاد و اجزای متعدد ودر هر شرایط و مقتضایی به یک گونه است او زنده است,متحرک وپویا ست,دارای عقل واراده است,توان انطباق با شرایط گوناگون حیاط را دارد, می تواند موضع عوض کند تغییر حالت دهد, دیگران را متوجه خود سازد.و انسان موجود پیچیده ای است بی جهت نیست که پروردگار متعال در عظمت وتعالی آفرینش انسان فرمود.وتبارک لله احسن الخالغین.روی این اصل همانطور که انسان پیچیده وظریف است,تربیت وساختن او نیز بسیار پیچیده ودقیق است علی (ع)در نهج البلاغه می فرماید: انَالله ربَ نبیته وهو ادبنی وانا اعدبکم:وهمانا خداوند متعال پیامبرش را تربیت کرد وپیامبر بزرگوارش مرا تربیت کرد ومن هم شما را تربیت میکنم پس مبنای تربیتی کودکان وجوانان ونوجوانان باید برمحور تعالیم الهی دور بزند ویکی از شیوه های تربیت دینی حفظ شخصیت متربی است باید تلاش کند تا امور تربیتی را به متربی انتقال دهد بدون اینکه کمترین برخوردی با شخصیت متربی صورت بگیرد وهمان وضوکردن آن پیر مرد وناظر بودن امام حسین (ع) وامام حسین (ع) یا تربیت حضرت علی (ع) در جنگ با دشمن یا تربیت کردن فاطمه زهرا (س) فرزندانش را که الگوی جهان اسلام هستند یا در روز عاشورا هنگامی که ابا عبدالله علیه السلام به شهادت رسیدند می گویند اسبی به طرف خیمه ها آمد افراد خیمه فکر می کردند که آقا امام حسین (ع) برای وداع آمده اند چون این اسب تربیت شده بود نشانه از دست دادن صاحبش را می کرد چون سوارش افتاده بود حیوان احساس ...کرد وآن اسب یال خودش را به خون اباعبدالله رنگین کرده بود ووقتی که دید آقا افتاده است ودیگر نمی تواند از جایش بلند شود به طرف خیام حرم رفت ودر واقع مثل اینکه پیکی بود که می خواست خبری بدهد و اگر انسان علاقه مند به تربیت خودش وفرزندانش به تربیت اسلامی است یا می خواهد افرادی را تربیت کند واقعاًباید به مسئله نیایش ,دعا وعبادت اهمیت بدهد واصلاًمسئله عبادت نقطه نظر از اینکه پرورش یک حس اصیل است وتاثیر زیادی در سایر نواحی انسان را دارد واز نظر اسلام قطع عبادت,خودش یک پرورشگاه است. پس تربیت در تفکر,در فرهنگ,در ازدواج,در کار,درجنگ,,درشغل,در محاکمه کردن درعفوکردن,درمحبت کردن,دراخلاق,دراقتصادودر مذهب تاثیر مثبت ومنفی را دارند همه این را می دانیم ونسل جوان نیز باید بداند اگر افرادی همانند آیت الله خمینی (ره)آیت الله علامه طباطبایی و امیرکبیر وشهید مطهری وشهید رجایی وشهید بهشتی وشهید علی صیاد شیرازی و تمام شهدای انقلاب

اسلامی ایران وتمام بزرگانی که نمونه درخشان برای جهان اسلام وایران می باشند همه وهمه در پرتورشد وتقویت حس دینی واخلاقی وتربیت عالی بوده است. واین را بدانیم که اهمیت تربیت در دوره جنینی که رشد یک انسان متعالی می باشد ونقش می گیرد اثر می گذارد تا دوران کودکی ونوجوانی وجوانی تا بتواند در گوشه ای از جامعه به مردم خدمت کند تربیت صحیح داشتن نصف مشکلات جامعه را حل می کند تربیت صحیح باعث می شود انسان با دشمن نیز به راحتی برخورد کند واز اوعواقب کار با خبر شود وما همیشه حقیقت را دور نگه نداریم همیشه وهمه جا مدینه فاضله نیست بعضی وقتها باید والدین یعنی پدر ومادر واطرافیان باید از تربیت خوبی بهرهمند باشند تا بتوانند تربیت کنند همانطور که یاد گرفته ایم (که من می خواهم یاد بگیرم که چگونه باید یاد بگیرم) خیلی از گلها را از باغبانان از نهال رشد اولیه پیکر ـآن را ناقص کرده اند وتا آخر ساقه ناقص رشد می کند و خداوند متعال در قرآن می فرماید ((و اتو البیوت من ابوابها))باید از در ورودی وارد شوید,نه از در بی راهه در تربیت زبانی وتربیت الگویی وتربیت رفتاری وفکری خیلی باید دقت کنیم و کودکان همه چیز را مانند آینه ای در مقابل خود می بینند ولی خوب


دانلود با لینک مستقیم


تربیت

اقدام پژوهی علاقه مند کردن دانش آموزان به بازی و مهارت در تربیت بدنی.

اختصاصی از نیک فایل اقدام پژوهی علاقه مند کردن دانش آموزان به بازی و مهارت در تربیت بدنی. دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

اقدام پژوهی علاقه مند کردن دانش آموزان به بازی و مهارت در تربیت بدنی.


اقدام پژوهی علاقه مند کردن دانش آموزان به بازی و مهارت در تربیت بدنی.

اقدام پژوهی چگونه توانستم دانش آموزان آموزشگاه شهید باهنر (دخترانه) را به بازی و مهارت در تربیت بدنی علاقه مند کنم؟ 

اقدام پژوهی حاضر شامل کلیه موارد مورد نیاز و فاکتورهای لازم در چارت مورد قبول آموزش و پرورش میباشد. این اقدام پژوهی کامل و شامل کلیه بخش های مورد نیاز در بخشنامه شیوه نامه معلم پژوهنده میباشد.

فرمت فایل: ورد قابل ویرایش

تعداد صفحات: 25

 

 

 

 

 

مقدمه

ورزش مدارس پس از سالها رکود داشته و نتوانسته است به ماهیت اصلی خود برسد و آنچه در زنگ ورزش دیده میشود چیزی نیست که به هدف اصلی نزدیک باشد و حتی میتوان گفت گاهی زنگ ورزش در مدارس قربانی دشواری دروس ریاضی، علوم و... میشود. در حالی که برای رشد ورزش قهرمانی در کشور توجه به ورزش دانشآموزی نوعی الزام و اجبار است و زمان شروع ورزش برای بسیاری از رشتهها مقطع ابتدایی است اما دانشآموزان ابتدایی تا پایه سوم حتی معلم ورزش هم ندارند و نبود امکانات و فضای ورزشی مدارس هم به مشکلات دامن میزند.

براساس نتایج تحقیقی در 120 شهر کشور درصد زیادی از دانشآموزان با مشکل قامتی و اندامی مواجهند. نتایج این پژوهش روی 174 هزار و 191 دانشآموز دختر دوره راهنمایی نشان داد که 69 درصد آنها ناهنجاری قامتی دارند. در دوره متوسط این ناهنجاری 72/4 درصد افزایش مییابد. بین پسران از 173 هزار و 491 دانشآموز پسر دوره راهنمایی، 57/6 درصد و در متوسطه 58/5 درصد اختلالات فیزیکی و اسکلتی دارند. میانگین این اختلالات در کل دانشآموزان کشور حدود 64 درصد برآورد شده است. این اعداد و ارقام میتواند یک یادآوری جدی برای اهمیت دادن به ورزش مدارس باشد. به طور حتم یک دانشآموز به موازات تمرینهای خود میتواند مفاهیم درسی را به خوبی یاد گرفته و آنها را در مدت زمان کوتاهتری به خاطر بسپارد.

با توجه به تمام ضعفهای موجود در حوزه ورزش مدارس، اینگونه به ذهن متبادر میشود که این وزارتخانه نسبت به ورزش دانشآوزی بیاعتنا است، در حالی که معاونان پرورشی و مدیران تربیت بدنی در این مبحث در تلاش هستند که مشکل ورزش مدارس را به یک شکلی حل کنند اما کمبود تسهیلات مالی و اعتباری و تجهیزات، برنامههای این مدیران را بیاثر گذاشته است. به نظر میرسد متصدیان تربیت بدنی کشور بتوانند در این امر دست آموزش و پرورش را بگیرند و به اشاعه ورزش در مدارس یاری رسانند چرا که در بسیاری از کشورهای پیشرفته، شناسایی استعدادها در رشتههای مختلف و ارتقای سطح ورزش حرفهای در کشور از دوران مدرسه به ویژه مقاطع ابتدایی انجام میشود. مطمئناً دود بیتوجهی به ورزش در مدارس، نه فقط به چشم دانشآموزان که در برخی مواقع به چشم ورزش قهرمانی خواهد رفت.

بیان مسئله :

گرچه ورزش مدارس در مقایسه با دیگر برنامههای آموزش و پرورش در کارنامه سه دهه انقلاب از حرکت آهستهای برخوردار بوده و در مسیر 30 ساله خود جاهایی را ایستاده و با کمترین نوآوری در این مسیر دانشآموزان را فارغالتحصیل و وارد جامعه کرده اما مدیران و مسوولان ارشد ورزش دانشآموزی آنقدر هم بیتفاوت نبوده و در طول این سالها طرحهایی را ارائه دادند و به تصویب رساندند که


دانلود با لینک مستقیم


اقدام پژوهی علاقه مند کردن دانش آموزان به بازی و مهارت در تربیت بدنی.

از زمانی که تعلیم و تربیت بوجو کامل شده

اختصاصی از نیک فایل از زمانی که تعلیم و تربیت بوجو کامل شده دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

مقدمه

از زمانی که تعلیم و تربیت بوجود آمده است، معلمان به رفتار دانش آموزان توجه داشته اند . حتی سقراط شکایت داشت که دانشجویان او عاشق تجمل اند ، رفتارهای بدی دارند و به اولیاء بی احترامی می کنند . به بزرگترهای خود احترام نمی گذارند و دوست دارند به جای تمرین وراجی کنند . ( جمهوریت افلاطون ). این نگرانی فزاینده وجود دارد که رفتارهای نامناسب دانش آموزان امروز به مراتب بیشتر و شدیدتر از گذشته باشد ، ولی شواهد کمی برای اثبات این نظریه وجود دارد . با وجود این توانایی برخورد با رفتار دانش آموزان بخشی حیاتی از تدریس موفقیت‌آمیز است . تدریس موفقیت آمیز به توانایی هدایت رفتار دانش آموزان در کلاس نیاز دارد تا به جای ایجاد بهترین فضای ممکن برای یادگیری بینجامد .( برونی وگود1985 ).اورتسون واسمیلای( 1987) گزارش داده اند که مهمترین عامل هدایت رفتار دانش آموزان نحوة برخورد معلمان است که ممکن است به افزایش میزان وقت صرف شده توسط دانش آموزان برای فعالیت های یادگیری سودبخش بینجامد . سازماندهی بهتر و نحوه گذار از فعالیت هایی به فعالیت های دیگر احتمال بروز مشکلات انضباطی را کاهش می دهد .

یکی از وجوه تمایز معلمان خوب از معلمان ناموفق این است که آنها برای جلوگیری از مشکلات رفتاری دانش آموزان در کلاس از روش مشغول کردن ایشان در فعالیت های با معنا استفاده می کنند .

رهیافت گلاسر برای پیشگیری از مشکل :

ویلیام گلاسر (1969- 1986 ) الگوی معروفی را برای پیشگیری از بروز مشکل رفتاری در کلاس طراحی کرده است گلاسر استدلال کرده است که بد رفتاری به ناکامی در استفاده از تجارب مدرسه همبستگی دارد ، این رهیافت به معلمین کمک خواهد کرد که چگونه بر مشکلات رفتاری دانش آموزان فائق آیند .

او استدلال می کند که شکست به واکنش های احساسی می انجامد و احتمال رفتار معقول دانش آموز و یادگیری او از پیامدهای رفتاریش را کاهش می داد در برابر موفقیت موجب تشویق رفتار معقول و یادگیری از پیامدهای رفتار می باشد. گلاسر به منظور آنکه از طریق افزایش موفقیت و کاهش شکست دانش آموزان از بروز مشکلات رفتاری وی جلوگیری کند دستورالعمل های زیر را پیشنهاد کرده است :

الف ) دوستانه برخورد کنید ، از ضمیر های شخصی استفاده کنید و اهمیتی را که برای دانش آموز قائلید را به زبان آورید .

ب ) فقط به رفتار فعلی اشاره کنید ( در واقع سئوال کنید که هم اکنون چه می کنید ؟) از اینکه دانش آموزان را با رفتار های گذشته بسنجید پرهیز کنید .

ج) بر داوری ارزشی خود دانش آموزان تأکید کنید . سئوال کنید که آیا آنچه را ایشان انجام می دهد مفید است یا خیر .

د) همراه با دانش آموزان برای رفتار های جایگزین برنامه ریزی کنید . دانش آموزان را در تصمیم گیریها مشارکت دهید .

ه) در قبال برنامه ها متعهد باشید . تعهد خویش را با نظارت بر پیشرفت و عرضه تقویت مثبت ، در صورت رسیدن به هدفهای برنامه ، نشان دهید .

ک) بهانه ها را نپذیرید . در مورد بهانه ها و عذرهای دانش آموزان به بحث نپردازید .

ی) تنبیه نکنید . تنبیه مسئولیت را از دوش دانش آموز بر می دارد .

اگر معلمان دوستانه برخورد نکنند و از دانش آموزان فاصله بگیرند بسیار دشوار است که بتوان دانش آموزان را قانع کرد که معلمان به ایشان اهمیت می دهند . اشاره به اشتباهات گذشته این احساس را در دانش آموزان پدید می آورد که آنها هیچ وقت نمی توانند موفق شوند ، آنچه آنها هفته گذشته ، ماه یا سال گذشته انجام داده اند برای همیشه ذهن معلم و نگرش اورا نسبت به دانش آموزان شکل داده است . اگر از دانش آموزان بخواهیم که داوری ارزشی انجام دهند ودر واقع از ایشان خواسته ایم که ارزش رفتار خویش را بسنجند . آشکاراست که برنامه ریزی برای رفتار جایگزین ضروری است . بسیاری از دانش آموزان درباره رفتارهای متفاوت فکر نکرده اند واگر برنامه ریزی رفتار متقاوت به ایشان کمک نشود ، تغییر رفتار ایشان بسیار دشوار خواهد بود .معلمان باید در برابر هر برنامه ای که برای تغییر رفتار دانش آموزان طراحی می شود متعهد بمانند – اگر معلم نسبت به برنامه متعهد نباشد چه دلیلی دارد که دانش آموز نسبت بدان متعهد باشد ؟ گلاسر عذرها را بی ارزش می داند . ما همه برای اشتباهات خویش عذر داریم ، ولی مسئله مهم آن است که در آینده از تکرار ا شتباهات مشابه احتراز کنیم بالاخره گلاسر در مورد عدم توسل به تنبیه سرسخت است . تنبیه از نظر او مسئولیت رفتار دانش آموز را نه بر عهده دانش آموز بلکه بر عهدة معلم می نهد .

رهیافت رفتاری برای پیشگیری از مشکل :

رهیافت های رفتاری در مدیریت کلاس ، پیش برروان شناسی رفتاری و یادگیری اجتماعی استوار است . رهیافت رفتاری توجه معلم را به پیشامدها و پیامدهای رفتاری جلب می کند به نحوی که معلم باید بوسیله هدایت آنها رفتارهای دانش آموز را افزایش و یا کاهش دهد .

رفتارهای مطلوب دانش آموز :

شما معلمان ا بتدا بایدتصمیم بگیرید که چه هدفی برای دانش آموزان از همه مهمتر است . اغلب معلمان امیدوارند دانش آموزان ایشان بصورت خود کار مطالب را فرا گیرند ، توانایی خود را در زمینه تحلیل و حل مسائل بهبود بخشند و در زمینه خلاقیت رشد کنند پیش شرط رسیدن به این گونه هدفها وجود کلاسی هدف دار است که بدون مشکل اداره شود . آنچه در زیر می آید فهرستی است از رفتار های عمومی دانش آموزان با ذکر مثالهای خاصی ، که صرف نظر از هدفهای کلاس اغلب ممکن است به فعالیتهای سازنده در کلاس بینجامد . انجام این فعالیتها ممکن است فضای لازم را برای تحقق یادگیری فراهم سازد علاوه بر این اگر دانش آموزان این فعالیتها را انجام دهند ، احتمال بروزمشکل انضباطی کمتر می شود .

الف) توجه به فعالیتهای کلاس :


دانلود با لینک مستقیم


از زمانی که تعلیم و تربیت بوجو کامل شده

تربیت از دیدگاه اسلام

اختصاصی از نیک فایل تربیت از دیدگاه اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

تربیت از دیدگاه اسلام

همان طور که می دانید انقلاب شکوهمند اسلامی ما یک هدف اساسی داشت و آن این بود، که اسلام، تعالیم اسلامی، احکام اسلامی، اصول و دستورالعمل های اسلامی، حاکم بر اعمال و رفتار ما باشد و اگر بخواهیم این مطلب را به صورت آموزشی مطرح کنیم، باید بگوییم که هدف، اشاعه تربیت اسلامی در جامعه بود. یعنی از آنچه قبل از انقلاب در جامعه، تا حدی جاری و متداول بود، ما را تحت تاثیر آداب و رسوم خاص و هدفهای تربیتی خاص از دیدگاه خود، سوق می دهند. هدف امام امت بعد از پیروزی انقلاب اسلامی این بود، که به تدریج مسو ولان آموزشی اعم از مراجع محترم تقلید، متکلمان، فیلسوفان اسلامی، مبلغان، آنهایی که در آموزش معارف اسلامی و در مراکز آموزشی هستند اقدام کنند و همچنین تشکیل حکومت اسلامی و تشکیل نهادهای آموزشی و نهادهای تربیتی همه یک هدف اساسی را دنبال می کردند و آن پیاده کردن تعلیم و تربیت اسلامی می باشد. شاید برای بعضی افراد مفهوم تربیت روشن نباشد و تربیت را باآموزش مهارتهای خواندن و نوشتن یکسان تلقی کنند این امر آن طور که باید و شاید مهم تلقی نشود. ولی این مساله درست نیست. آموزش الفبا، حساب، نوشتن و خواندن، حتی آموزش علوم، همه اینها با امر تربیت اختلاف دارند، به عبارت دیگر ممکن است کسی آموزش ببیند و در رشته ای اطلاعات لازم را هم کسب کند و این اطلاعات را حفظ کرده باشد ولی درک درستی از آنها نداشته باشد، یا این که این اطلاعات توام با درک و تا اندازه ای فهم باشد، این اطلاعات خودبه خود همراه با تربیت نیستند، یعنی ممکن است آدمی در یک رشته ای مطلع باشد حتی در سطح عالی علمی مطالبی را درذهن داشته باشد اما از تربیت برخوردار نباشد. بسیاری از دانشمندان و مطلعین، افرادی که در رشته های علمی کار کردند، از لحاظ فکری، اخلاقی و اجتماعی در سطح پایین قرار دارند. و تنها درس خواندن و بالا بردن سطح اطلاعات و معلومات موجب پرورش قوه استدلال نمی شود و فقط سطح محفوظات را بالا می برند، این محفوظات یا به صورت بهتر معلومات، خود به خود فرد را تربیت نمی کند و امر تربیت جدا از این امر آموزش است و باید توجه بیشتری به امر تربیت کرد. بعضی افراد می پرسند تربیت چیست؟ وقتی به عنوان معلم به شاگرد می گویند: من می خواهم تو را تربیت کنم، اگر شاگرد بپرسد جناب معلم یا جناب استاد چه کار می خواهید در مورد من انجام دهید؟ می ببینید که استاد یا معلم جواب روشنی ندارد، همان طوری که پدر و مادر ناآگاه از تربیت هم، جواب روشنی برای فرزندان خود ندارند. می خواهیم بدانیم تربیت چیست؟ که این همه مورد علاقه ماست. همه ما می خواهیم که هم خودمان تربیت شده باشیم و هم فرزندانمان تربیت شده باشند، هم در جامعه، مسو ولان جامعه علاقه مند هستند که افراد جامعه تربیت شده باشند، اگر فرض کنید اشخاص از کشورهای خارج به ایران آمدند و مدتی در این جا توقف کردند و به ادارات، رستورانها، مجامع عمومی، محافل علمی و حتی درجلسات سخنرانی شرکت کردند، سپس مشاهدات خود را برای دیگران نقل کنند و اگر کسی ازاینها بپرسد، شما تربیت مردم ایران را چگونه دیده اید؟ درمی یابیم، آنچه را اسلام در زمینه های مختلف برای ما مطرح ساخته، متاسفانه بر اعمال و رفتار ما حاکم نیست. باید دید که این شخص ناظر، توصیه هایی که اسلام کرده، تعلیماتی را که پیامبر اکرم (ص)و دستورالعملهایی که امامان معصوم(س) به ما داده اند، آیا در مناسبات و در موقعیتهای مختلف، این دستورالعملها و پیامها را مردم ما رعایت می کنند؟ متاسفانه باید گفت: اگر افراد به عنوان قاضی بی طرف، اعمال خود را ارزیابی کنند و رفتار خود را در همین محافل و موقعیتهای مختلف تحت نظر قرار دهند، باید اعتراف کرد که خیر، این اعمال تابع عادات و آنچه از گذشته به ما رسیده، تابع رویه هایی می باشد که در طول زندگی اتخاذ شده است و گاهی تابع تلقیناتی است که به ما شده و گاهی به صورت تقلید از دیگران کارهایی انجام می شود; آیا به واقع آنچه که انجام می دهیم با موازین اسلامی سازگار است و وفق دارد، خواهیم دید که متاسفانه این گونه نیست، به دلیل این که : 1- درصدد روشن کردن ماهیت تربیت نبوده ایم، 2- توجه به تربیت اسلامی نکرده ایم 3- در مراکز آموزشی، که باید مراکز رسمی تربیت باشند، کار معلمان و استادان در مراکز آموزشی انتقال چهار مطلب علمی از ذهن خود به ذهن شاگرد است، شاگرد، باید این نکات را حفظ و سپس در امتحان، محفوظات خود را ارائه دهد تا مورد ارزیابی قرا رگیرد و ارتقا پیدا کند. اگر این مراکز آموزشی رسالت تربیتی بر عهده دارند، با توجه به آنچه که در کلاس درس می گذرد، معلمی از طریق سخنرانی چهار نکته به ذهن شاگرد منتقل می کند، شاگرد هم گاهی خسته می شود و گاهی گوش می کند و گاهی هم ممکن است سو الی در ضمن شنیدن سخنان معلم، مطرح سازد، سپس مطلب بیان شده را به خاطر بسپارد، درموقع سو ال کردن معلم، محفوظات را ارائه کند. عبارت عربی، عبارت بسیار عالی و ارزنده ای است و نکته های دقیقی به ما می آموزد. در این عبارت آمده است: "من لم یود به الابوان یود به الزمان" کسی که پدر و مادر او را تربیت نکرده باشند، زمان او را تربیت می کند. اگر دقت شود متوجه می شوید که "تربیت زمان" یعنی چه ؟ "تربیت پدر و مادر" یعنی چه؟ اگر پدرو مادر به مسائل تربیتی آشنا باشند آگاهانه فرزندان خود را از لحاظ عقلانی، اجتماعی، اخلاقی و معنوی، عاطفی و از لحاظ بدنی، می توانند آموزش بدهند و تربیت کنند. این فرزندان در زمینه های مختلف به صورت خاص عمل خواهند کرد. اما اگر چنین چیزهایی مطرح نباشد یعنی پدر و مادر هم آشنا به جنبه های مختلف تربیت نباشند، مسائل داخلی خانواده، گرفتاریها، پخت و پز و فراهم کردن وسایل راحتی فرزندان، پدر به دلیل اشتغال در خارج از خانه، مادر هم به خاطر اشتغال به کار منزل و بچه ها. پس تربیت کجاست؟ تربیت فکری و عقلانی یعنی چه؟ در کدام قسمت تربیت معنوی و اخلاقی صورت گرفته است؟ کجا در مورد تربیت اجتماعی بحث شده است و ... همان طور که مشاهده می شود تمام اعمال، براساس عادات و رویه های حساب نشده می باشد. اکنون آن راهها، به معرض اجرا درمی آیند. بنابراین وقتی پدر و مادر، فرزندان را تربیت نکنند، در مراکز آموزشی بجز انتقال چهار مطلب به ذهن شاگرد، کار دیگری انجام ندهند به یقین تربیت به عهده زمان محول می شود. یعنی در زندگی هر فرد حوادث و وقایع به رفتار او شکل می دهد. بنابراین توجه به امر تربیت لازم است و اعزام پیامبران برای تربیت انسانها بوده است. پیامبر اکرم (ص) می فرماید: "ادبنی ربی فاحسن تادیبی." پروردگار من مرا تربیت کرد، مرا ادب کردو به بهترین وجه هم ادب کرد. پیامبر اکرم(ص) آیات قرآنی را می خواند، "یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه" این که برای تزکیه و تذهیب تعلیم دانش استوار و محکم مردمان، به میان آنها رفتم و آنها راتحت تعلیم قرار دادم. بنابراین از طرف خداوند مبعوث شدند که انسان را راهنمایی و هدایت کنند.


دانلود با لینک مستقیم


تربیت از دیدگاه اسلام

بحث ما دربارة تعلیم و تربیت در اسلام است

اختصاصی از نیک فایل بحث ما دربارة تعلیم و تربیت در اسلام است دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

بسم الله الرحمن الرحیم

اینجانب به اسلام واولیای عظیم الشان و به ملت اسلام و خصوص ملت مبارز ایران ، ضایعة اسف انگیز شهید بزرگوار و متفکر و فیلسوف و فقیه عالی مقام مرحوم آقای شیخ مرتضی مطهری قدس سره را تسلیت و تبریک عرض می کنم . تسلیت در شهادت شخصیتی که عمر شریف و ارزندة خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرده و با کجرویها و انحرافات مبارزة سرسخناته کرده ، تسلیت در شهادت مردی که در اسلام شناسی و فنون مختلفة اسلام و قرآن کریم کم نظیر بوده . من فرزند بسیار عزیزی را از دست داده ام و در سوگ او نشستم که از شخصیتهایی بوده که حاصل عمرم محسوب می شد . در اسلام عزیز به شهادت این فرزند برومند و عالم جاودان ثُلمه أی وارد شد که هیچ چیز جایگزین آن نیست .

تبریک از داشتن این شخصیتهای فداکار که در زندگی و پس از آن با جلوة خود نور افشانی کرده و می کنند . من در تربیت چنین فرزندانی ، که با شعاع فروزان خود مردگان را حیات می بخشند و به ظلمتها نور می افشانند به اسلام بزرگ ، مربی انسانها و به امت اسلامی تبریک می گویم . من اگرچه فرزند عزیزی که پارة تنم بود از دست دادم ، لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکاری در اسلام وجود داشت و دارد.

«مطهری» که در طهارت روح و قوت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بوده ، رفت و به ملأ اعلی پیوست ، لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامی و علمی و فلسفیش نمی رود . ترورها نمی توانند شخصیت اسلامی مردان اسلام را ترور کنند .آنان بدانند ه به خواست خدای توانا ملت ما با رفت اشخاص بزرگ ، در مبارزه علیه فساد و استبداد و استعمار مصممتر می شوند. ملت ما راه خود را یافته و در قطع ریشه های گندیدة رژیم سابق و طرفداران منحوس آن از پای نمی نشیند . اسلام عزیز با فداکاری و فدایی دادن عزیزان ، رشد نمود . برنامه اسلام از عصر وحی تاکنون بر شهادتِ توأم با شهامت بوده است . قتال در راه خدا و راه مستضعفین در رأس برنامه های اسلام است . اینان که شکست و مرگ خود را لمس نموده و با این رفتار غیر انسانی می خواهند انتقام بگیرند یا به خیال خام خود مجاهدین در راه اسلام را بترسانند بدگمان کرده اند ، از هر موی شهیدی از ما و از هر قطرة خونی که به زمنی می ریزد انسانهای مصمم و مبارزی به وجود می آید . شما مگر تمام افراد ملت شجاع را ترور کنید والا ترور فرد هرچه بزرگ باشد برای اعادة چپاولگری سودی ندارد. ملتی که با اعتماد به خدای بزرگ و برای احیای اسلام به پا خاسته با این تلاشهای مذبوحانه عقبگرد نمی کند. ما برای فداکاری حاض و برای شهادت در اره خدا مهیا هستیم . اینجانب روز 13 اردیبهشت 58 را برای بزرگداشت شخصیتی فداکار و مجاهد در راه اسلام و ملت «عزای عمومی» اعلام می کنم و خودم در مدرسة فیضیه ، روز پنجشنبه و جمعه به سوگ می نشینم . از خداوند متعال برای آن فرزند عزیز اسلام رحمت و غفران ، و برای اسلام عزیز عظمت و عزت مسئلت می نمایم . سلام بر شهدای راه حق و آزادی .

روح الله الموسوی الخمینی

بحث ما دربارة تعلیم و تربیت در اسلام است . بحت تعلیم و تربیت ، بحص ساختن افراد انسان است . یک مکتب که دارای هدفهای مشخصی است و مقررات همه جانبه أی دارد و به اصطلاح سیستم حقوقی ، سیستم اقتصادی و سیاسی دارد ، نمی تواند یک سیستم خاص آموزشی نداشته باشد. زیرا مکتبی که می خواهد در بین مردم یک طرح خاص اخلاقی یا اقتصادی و یا سیاسی را پیاده کند ، قطعاً اینها را برای انسانها می خواهد ، اعم از اینکه فرد اسنان هدف باشد و یا جامعة انسانی. البته این مسئلة اصلت فرد یا اصالت جامعه خود مسئله ایست که در همین جا باید بحث شود.

اگر هدف جامعه باشد بازهم این افراد هستند که بوسیلة آنها باید این طرحها پیاده بشود ، پس بناچار باید آموزش ببینند و طوری پرورش پیدا کنند که بتوانند همین طرحها را در اجتماع پیاده نمایند و اگر هم هدف خود فرد باشد بازهم می باید طرحی و برنامه أی برای ساختن فرد وجود داشته باشد. و اگر مکتبی مثل اسلام باشد که در آن هم اصالت فرد محفوظ استو هم اصالت اجتماع ، قطعاً می باید برنامه أی برای ساختن افراد در دست داته باشد ، هم از آن نظر که هدف بودن خود فرد (اصالت خود) تأمین گردد و هم از آن جهت که باید فرد مقدمه أی و ابزاری برای اجتماع باشد . با توجه به همین نکته است که ضرورت سرشت آدمی است و از خود انسان سرچشمه می گیرد ، معرفتی که از دیگری فرا گرفته نمی شود و منظور همان قوة ابتکار خود شخص است. بعد می فرماید : اگر علم مطبوع نباشد علم مسموع فایده ندارد و واقعاً هم چنین است . این را از تجربه ها یافته ایم . افرادی هستند که اصلاً علم مطبوع ندارند . جهل ایشان در این باب اغلب نتیجة سوء تعلیم و سوء تربیت است ، نه اینکه استعدادش را نداشته اند. بلکه تربیت و تعلیم به نحوی یافته اند که آن نیروی مطبوع به حرکت درنیامده و پرورش نیافته است . این افراد نسبت به آموخته های خویش حکم ضبط صوت را دارند. کسی کتابی را درس گرفته ، خیلی هم کار کرده ، بسیار هم دقت بخرج داده ، درس به درس آنرا نوشته و حفظ نموده و بعد ، مثلاً مدرس شده می خواهد همان مطالب را درس بدهد .

تحقیقاً شخص مورد نظر آنچه را که از استاد فرا گرفته و در کتاب و یا حاشیه و شرح کتاب یافته به نیکوترین وجهی بازگو می کند و هرچه شما راجع به این متن و این شرح و حاشیه بپرسید بخوبی جواب می دهد ، اما یک قدم پایتان را آن طرف بگذارید ، گوینده کاملاً لنگ است . این فقط معلومتاش همان مسموعات است . اما اگر مطلب مشابهی را که در جای دیگر است خواسته باشد با تکیه بر این دانسته ها حل و فصل و استنتاج نماید ، بکلی عاجز است ، بلکه من دیده ام افرادی را که بر خلاف آنچه که اینجا آموخته اند آنجا قضاوت می نمایند و لهذا شما گاهی عالمی را می بینید که مغزش جاهل است . عالم است یعنی خیل چیزها را یادگرفته ، اطلاعاتش وسیع است ، اما به محض اینکه مسئله أی خارج از حدود مسموعات و محفوظاتش طرح می کنید او را صددرصد جاهل می یابید. آنجا که می رسد یک عوام مطلق از کار در می آید . افسانه أی سات که مثل شده و نزد همگان معروف است. می گویند که یک غیبگو یا رمال دانش خویش را به فرزندش آموخته بود . رمال در دربار شاه حقوق خوبی می گرفت ، و سپرده بود که پسرش پس از او این پست را اداره کند. روزی که او را معرفی نمود پادشاه خواست که آزمایشش کند . انگشتری در دست گرفت و پرسید که در مشت من چیست . رمال جوا گفت : آنچه در دست شماست گرد است . پادشاه گفت درست است . گفت سوراخی درمیان دارد گفت سوراخی در میان دارد گفت صحیح است ، حال بگو چیست ؟ پسر غیبگو فکری کرد و گفت خوب؛ سنگ آسیاب است . پادشاه به شدت ناراحت شد و به پدرش گفت : آخر این چه علمی است که به او آموخته أی ؟ مرد به او گفت : «من در آموختن علم کوتاهی نکرده ام ، کوتاهی عقل از اوست»

جوابهای نخستین او از روی علمش بود و ملاحظه فرمودید که درست درآمد ولیکن استنباط و استنتاجش به عقل او بستگی داشت ، در این مرحله گناه از من نیست . شعور او بایستی آنقدر باشد که دریابد سنگ آسیاب در دستجا نمی گیرد و او به دلیل قلت عقل از درک مسئله أی بدین آشکاری عاجز است . داستان معروف دیگری در همین زمینه نقل شده است که من تا به حال از چند نفر آنرا شنیده ام . می گویند و قتی یک خارجی به دهی رفته بود در آنجا با یک دهاتی روبرو می شود ، هر سوالی از او می کند این روستایی جوابهای خیلی نغز و پخته أی به او می دهد . خارجی می گوید : که تو اینها را از کجا می دانی ؟ جواب می شنود که ما چون سواد نداریم فکر می کنیم . این نکتة بسیار پر معنایی است . یعنی آنکه سواد دارد ، معلوماتش را بیان می کند ولی من فکر می کنم و پاسخ می دهم و فکر از سواد خیلی بهتر است .

این مسئله که رشد شخصیت فکری و عقلانی باید در افراد و در جامعه پیدا بشود یعنی قوة تجزیه و تحلیل در مسائل بالا برود ، یک مطلب اساسی است . حالا کار نداریم به اینکه اسلام به صراحت این را گفته یا نگفته است البته استنباط ما اینست که اسلام آنچه راجعه به عقل می گوید ، همین مطلب را بیان می کند.

در بین علما اصلاً من به کسانی که خیلی معلم دیده اند ، خیلی استاد دیده اند و این را مایة افتخار خویش می شمردند ، اعتقادی ندارم . مثلاً می گویند فلان داشنمند سی سال به درس مرحوم « نائینی » رفته است ، بست و پنج سال در درس «آقاضیاء» حاضر شده است ، من می گویم کسی که پنجاه و پنج سال را یکسره صرف آموختن و تحصیل می نماید دیگر مجال فکر کردن ندارد، تمام نیرویش و عمرش به گرفتن گذشته است . فرصت و توانی برایش باقی نمانده تا خود به مطلبی برسد. فکر و مغز انسان درست به معدة او شباهت دارد . معده باید إذا را از خارج بگیرد و به کمک ترشجات درونی آنرا به اصطلاح بپرورد. برای این ساختن باید آنقدر جای خالی داشته باشد که به آسانی بتواند إذا را زیر و رو کند و بتواند اسیدها و شیره های لازم را ترشح نماید . معده أی که پی در پی إذا بر آن تحمیل می شود ، فراغت ووفرصت و امکان حرکت را برای درست عمل کردن از دست می دهد . آنوقت فعالیتهای گوارشی اختلال پیدا می کند و بر اثر آن عمل جذب در روده ها نیز درست انجام می گیرد. مغز انسان هم قطعاً چنین است. پس در تعلیم و تربیت بایستی به دانش آموز مجال اندیشه داد و او را ترغیب به تفکر کرد. ما در میان اساتید خودمان ، آنها را که کمتر معلم دیده و بیشتر فکر کرده بودند مبتکرتر می یافتیم .

شیخ انصاری که از مبتکرین فقهای صد و پنجاه ساله اخیر است ، دورة طلبگی و تحصیلش بسیار کم و کوتاه بوده است . وقتی تاریخچة زندگیش را ورق می زنید در می یابید کهپس از گذرانیدن مدت کوتاهی در خدمت علمانی نجف ، در طلب اساتید مختلف به مشهد می رود. آنجا را خیلی نمی پسندد ، به تهران سفر می کند و از تهران به اصفهان روی می آورد . در این شهر مدتی درنگ می کند در خدمت آقا سید محمدباقر که معلم رجال بود در فن رجال چیزهایی می آموزد ، سپس به کاشان رفته و سه سال آنجا می ماند ، در خدمت حضرات نراقیها. سکونت شیخ در کاشان از همه جا بیشتر طول می کشد ولی بهر صورت همة دوران تحصیل او و معلم دیدن های او از هفت هشت ده سال فزونی نمی یابد ، در صورتیکه دیگران لااقل بیست یا سی سال به درس گرفتن و معلم دیدن اشتغال می ورزند . اغلب نسبت به آیت الله بروجردی ایراد می گرفتند که استاد کم دیده است . از نظر ما حُسن آقای بروجردی همین بود. اگر چه آن مرحوم نیز بر خلاف عقیدة منتقدین ده دوازده سال استادهای در«ه اول دیده بود . هفت هشت سال در نجف و سه چهار سال در اصفهان . با اینحال حضرات «نجفی» قبولش نمی کردند و می گفتند مثلاً باید سی سال استاد دیده باشد! در حالیکه مرحوم بروجردی بهمین علت ابتکارش از اغلب علمای معاصرش بیشتر بود . چرا که فکر می کرد ، یعنی مجال فکر کردن داشت . بهر حال جای تردید نیست که در آموزش و پرورش ، رشد فکری دادن به متعلم ، به شاگرد ، به کودک به بزرگ و به جامعه بایستی هدف قرار بگیرد. اگر معلم است ، اگر استاد است ، اگر خطیب است یا واعظ هرکه در مسند تعلیم جای دارد باید بکوشد که رشد فکری یعنی قوة تجزیه و تخلیل به دانش آموز بدهد . اگر همش براین قرار گیرد که هی بیاموزد، هی فرا گیرد هی حفظ کند ، نتیجه أی نخواهد گرفت . آنچه که ما راجع به تعقل می بینیم ، می رساند که شخص به نیروی فکر کردن قادر می شود که استنباط بکند ، اجتهاد بکند ، رد فرع بر اصل بکند . مرحوم آیت الله حجت در تعریف اجتهاد می فرمودند که اجتهاد اصل معنایش این است که یک مسئله جدید که شخص نسبت به آن هیچ سابقة ذهنی ندارد و در هیچ کتابی هم طرح نشده است به او عرضه شود و این شخص بتواند فوراً آن مسئله را بر اساس اصولی که در داست دارد به طور صحیح تطبیق کرده و استنتاج نماید . اجتهاد واقعی این است ، والا آموختن مسائل جواهر و حفظ کردن مقدمه و صغری و کبری و نتیجة آن و اینکه مثلاً فهمیدم که صاحب جواهر چنین می گوید! و من هم نظر او را انتخاب کردم ، اینها اجتها نیست . اجتهاد ابتکار است، یعنی اینکه خودش رد فرع بر اصل بکند لهذا مجتهد واقعی در هر علمی به همین شکل قابل پذیرش


دانلود با لینک مستقیم


بحث ما دربارة تعلیم و تربیت در اسلام است