همانطور که در فصل اول کتاب متذکر شدیم یکی از موضوعاتی که بعد کلان آن به وسعت کل اقتصاد است ، تورم است و در واقع از دغدغههای اقتصاددانان کلان چه از بعد نظری و چه از بعد تجربی و سیاستی مسئله تورم است. اکنون پس از اینکه الگوهای کلان با فروض و شرایط متفاوت را توضیح دادیم و سازوکار تعامل نیروهای اقتصاد در سطح کلان را تبیین کردهایم ، وقت آن رسیده است که چنین موضوع مهمی را مورد بررسی قرار دهیم. در مورد تورم دیدگاههای متفاوت زیادی ارائه شده است که هر کدام به بعدی از ابعاد این موضوع پیچیده مربوط میشود ، اما عدهای تصور میکنند هر کدام از این دیدگاهها تورم را به طور کامل تبیین کرده است. لذا به جای اینکه برای درک این متغیر محوری اقتصاد همهی ابعاد آن را بشناسند ، سعی میکنند با گرایش به سمت یکی از دیدگاههای ارائه شده در مورد آن به شناختی ساده از آن بسنده کنند و نظریات متعدد ارائه شده در مورد تورم را مجادلات سلیقهای و بیثمر تلقی کنند. به نظر نگارنده برای شناخت صحیح چنین موضوع مهمی باید همهی ابعاد آن را بررسی کرده و شناخت همهی دیدگاههای ارائه شده در مورد آن را به دقت مطالعه کرد و تاکیدات آن را به خاطر سپرد. تنها با این نوع نگاه به تورم است که میتوان به سازوکارها و پویاییهای آن پی برد و به اشارات تجربی و سیاستی مهم و مفید در مورد آن دست یافت.
ما در این فصل ابتدا تورم را تعریف کرده و سپس در مورد اهمیت تورم و هزینههای مربوط به آن بحث میکنیم. در بخش بعدی ماهیت تورم ، پویاییها و سازوکارهای آن و دیدگاههای نختلف در مورد آن را تبیین میکنیم. در بخش بعدی بحث مختصری در مورد جریان علیت میان پول و تورم و بحث فعال بودن و منفعل بودن پول ارائه میکنیم. در پایان هم با توجه به شرایط حاکم بر اقتصاد ایران ، قدری در مورد ماهیت تورم در اقتصاد ایران صحبت میکنیم.
تعریف تورم:
در فصل سوم ملاحظه کردیم که تورم عبارت است از رشد شاخص قیمتها. از آنجا که شاخص قیمتها گروه وسیعی از کالاها را شامل میشود ، لذا در محاسبهی تورم اولا متوسط تغییر قیمت کالاها در کل اقتصاد مورد نظر است ، ثانیا رشد قیمت هر کالا با یک وزن مناسب در محاسبهی رشد شاخص مذکور لحاظ میشود. بنابراین میتوان گفت که تورم عبارت است از رشد مستمر و همهگیر قیمتها. یعنی در صورتی به افزایش قیمتها تورم اطلاق میشود که این افزایش مربوط به همهی کالاها (یا اکثر کالاها) باشد و به صورت یکدفعهای و مقطعی نباشد ، بلکه حالت مستمر داشته باشد. لذا به افزایش تنها بعضی از کالاها به لحاظ فنی تورم اطلاق نمیشود. به افزایش یکدفعهای قیمتها هم تورم گفته نمیشود. به افزایش مقطعی و یکدفعهای قیمتها ، پرش قیمتها گفته میشود. (به نمودار 1-21 نگاه کنید)
بنابراین در محاسبهی تورم هم باید متوسط افزایش قیمت مربوط به عمدهی کالاها در هر نقطه از اقتصاد را منظور نمود و هم باید به افزایش قیمت هر کالا وزن مناسب با آن اعطا کرد. اساسا در ارزیابی تورم باید به بعد پویای آن هم توجه نمود. ماهیت تورم در اصل یک ماهیت پویا است ، اما افزایش یکدفعهای قیمتها ماهیت ایستا دارد. لذا در بحث تقاضای پول گفته میشود که اگر قیمتها به طور یکدفعهای افزایش یابد ، تقاضای اسمی پول را به طور متناسب افزایش میدهد ، اما اگر تورم افزایش یابد یا قیمتها به طور مستمر در حال افزایش باشند ، تقاضای پول حقیقی کاهش مییابد.
هزینه های تورم:
در چارچوب اقتصاد کلاسیکی محض ، تورم اساسا یک پدیدهی پولی است و چون بخش پولی از بخش حقیقی مجزا است ، تورم در اقتصاد حالت خنثی دارد. یعنی تورم صرفا انعکاسی از تغییرات رشد پول است و بنابراین بر بخش حقیقی و تخصیص منابع و توزیع درآمد تاثیری ندارد. اما فریدمن که در مورد نظریههای پولی و ماهیت تورم با کلاسیکها دیدگاههای مشترک زیادی دارد ، تورم را پرهزینه و مضر تلقی میکند. وی معتقد است تورم موجب نااطمینانی میشود و پیشبینی متغیرهایی که در ارزیابی پروژهها مورد استفاده قرار میگیرند را با مشکل مواجه میسازد و این موجب میشود هزینهی ریسک فعالیتهای اقتصادی به خاطر افزایش واریانس متغیرهای تصمیم و متغیرهای مرتبط با آنها افزایش یابد و این خود موجب محدود شدن رشد سرمایهگذاری و کاهش بهرهوری میشود.
مسلما هر قدر اقتصاد رقابتیتر و دارای ثبات بیشتر باشد و نیروهای بازار و رقابت در آن قویتر باشند ، تورم اثرات منفی کمتری در پی دارد و بیشتر با قواعد هیدرولیکی ظروف مرتبطه مطابقت دارد. اما باید به خاطر داشت که حتی در اقتصادهای کاملا رقابتی (که در دنیای واقعی وجود خارجی ندارد) ، خنثایی و بیضرر بودن تورم موضوعیت ندارد. همانطور که خنثایی پول و عدم تاثیر آن نیز در چنین اقتصادهایی موضوعیت ندارد.
به میزانی که هر اقتصاد از حالت رقابت فاصله میگیرد یا در آن بیثباتی بیشتر میشود ، تورم تخصیص منابع و بخش حقیقی را بیشتر تحت تأثیر خود قرار میدهد. لذا در بیشتر اقتصادهای موجود ، تورم تخصیص منابع را به هم میریزد ، زیرا به صورت متناسب و متوازن عمل نمیکند. اگر آنطور که کلاسیکها میگفتندتورم به صورت متناسب عمل میکند ، نباید تخصیص منابع را تغییر دهد ، زیرا تخصیص منابع بر قیمتهای نسبی مبتنی است و رفتار متناسب قیمتها ، قیمتهای نسبی را تغییر نمیدهد ، اما در اقتصادهای موجود تورم متناسب عمل نمیکند ، لذا قیمتها نسبی به هم میخورد و تخصیص منابع را دچار تغییر میسازد.اگر این رفتار نامتناسب قیمتها در فرایندهای تورمی گسترده باشد ، علاوه بر تخصیص مجدد منابع ، تورم توزیع مجدد درآمد هم انجام میدهد. در اقتصاد ایران تورم هم ایجاد نااطمینانی میکند و چشمانداز فعالیتهای مولد اقتصادی را مکدر و نامشخص میسازد ، هم تخصیص مجدد منابع انجام میدهد.
از آنجا که بخشهای نامولد در اقتصاد کشور از قدرت قیمتگذاری بالایی برخوردارند ، تورم بیشتر منابع را به سمت این نوع فعالیتها سوق میدهد. همچنین تورم وضعیت نسبی درآمد دهکهای پایین درآمدی را بدتر و وضعیت دهکهای درآمدی بالا را بهتر میسازد. در جلد پنجم مستندات برنامهی سوم با ارائهی یک برآورد اقتصادسنجی نشان داده شده است که تورم وضعیت 4 دهک درآمدی بالا را بهتر میسازد و وضعیت 4 دهک پایینی را بدتر میکند. تورم همچنین هزینههای برنامههای تعدیل ساختاری و تصحیح قیمتهای نامرتبط را افزایش میدهد ، به طوری که امروز مانع اصلی اجرای برنامههای مذکور قلمداد میشود. تورم علاوه بر نااطمینانی ، توزیع مجدد درآمد و تخصیص مجدد منابع ، محیط کسب و کار و بستر توسعهی اقتصادی را برای بهبود کیفیت ، ارتقای تکنولوژی و ابداع و نوآوری نامناسب میسازد. البته در ارزیابی هزینههای تورم باید کیفیت تورم ، میزان عدم تناسبی که ایجاد میکند و سایر ویژگیهای آن را در نظر داشت. از همه مهمتر وقتی پویاییهای تورم قوی شود و حالت مزمن و مستمر به خود بگیرد ، زمینه را برای بیثباتی نقدینگی هم فراهم میکند و جهت علیت که عمدتا از پول به تورم میباشد را تا حدی تغییر داده و جهت علیت از تورم به پول را هم فعال میسازد.
بالاخره وقتی تورم مستمر و بالا باشد ، در صورتی که نظام مالیاتستانی دولت قوی و مناسب نباشد ، از طریق اثر الیورا – تانزی زمینه ی کسر بودجه های زیاد و مستمر فراهم میشود و این خود زمینه را برای خود تقویتشوندگی تورم فراهم و یا حتی تشدید میکند.
نکتهی قابل ذکر مهمی که در اینجا باید مورد توجه قرار گیرد این است که با وجودی که در کشورهای پیشرفته تورم به صورت نسبتا متناسب عمل میکند و نیروهای بازار برای تعدیلات تعادلی قوی هستند ، این کشورها اجازه نمیدهند تورم از 2 الی 3 درصد در اقتصادشان بالاتر رود. این در حالی است که هزینهی تورم در مقایسه با کشورهای در حال توسعه بسیار پایینتر است. در کشورهای پیشرفته جز در نیمهی دوم دههی 1960 دههی 1970 که تورمهای نسبتا بالایی را تجربه کردهاند ، در زمانهای دیگر سعی کردهاند تورم خود را مهار کنند و در انجام این امر تا حد زیادی موفق بوده اند.
ماهیت تورم:
یک مجادلهی عمده در مورد تورم این است که تورم ریشه در جاذبهی تقاضا دارد یا فشار هزینه؟ ما در اینجا به طور مختصر این دو دیدگاه را در کنار دیدگاههای دیگر مطرح میکنیم.
تورم مبتنی بر جاذبه ی تقاضا:
طبق ایدهی کلاسیکها و پولیون تورم از طریق جاذبهی تقاضا و بر اثر رشد پول اسمی به وجود میآید و همانطور که در فصول هفده ، هیجده و نوزده توضیح دادیم در این چارچوب تحلیلی تنها از طریق حجم پول در جریان و افزایش تقاضا تورم به وجود میآید. به عبارت کلی طبق این دیدگاه تورم بر جاذبهی تقاضا مبتنی است. همانطور که در نمودار (2-21) ملاحظه میشود با افزایش حجم پول در جریان (انتقال منحنی LM به سمت پایین و راست) و افزایش تقاضا (انتقال منحنی تقاضا به سمت راست) ، سطح عمومی قیمتها از به افزایش مییابد ، اگرچه سطح محصول کل هم از به افزایش مییابد. اما اگر سطح محصول اشتغال کامل باشد در افق زمانی طولانیتر قیمتها از هم فراتر میرود و با عکسالعمل صاحبان صنایع نهادههای تولیدی نسبت به افزایش P ، قیمت نهاده افزایش یافته و منحنی عرضهی کل طوری به سمت بالا منتقل میشود که سطح درآمد به سطح بلندمدت باز گردد و قیمتها متناسب با افزایش حجم پول افزایش یابد.
شامل 54 اسلاید powerpoint
دانلود پاورپوینت اقتصاد کلان (فصل 21 موضوع : تورم)