لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
معرفت خدا
صفات و افعال اختیاری انسان که در حیطه بحث اخلاقی با توجه به متعلقشان بر سه دسته تقسیم می شوند.
اول آنها که به خدا مربوط می شود.
دوم آنها که به خود انسان مربوط است.
سوم آنچه مربوط به مخلوقات خداست.
گروه اول: اولین فعل نفسانی انسان که در ارتباط با خداست ایمان می باشد که ریشه ارزش افعال و صفات اخلاقی است که در حقیقت ایمان یک نوع فعل اختیاری نفسانی است که در بحث اخلاقی قرار می گیرد و برای تحقق ایمان در نفس انسان. شناختن متعلق ایمان یک شرط لازم است و از راه های اختیاری حاصل می شود بنابراین تحصیل علم نسبت به متعلق ایمان (مثل خدا، ارسال رسل، انزال کتب، بحث و نثور و حساب) برای رسیدن به پیدایش ایمان در نفس است. ایمان شرایط لازم ریشه و اساس سایر ارزش های اخلاقی می باشد. پس برای ما سئوالاتی مطرح می شود که باید به جواب آنها بپردازیم.
منظور از معرفت خدا چیست؟ معرفت خدا چگونه حاصل می شود؟ و از چه ارزشی برخوردار است؟ و در نهایت آفات و موانع آن چه هستند؟
این ها همه وظیفه اخلاق و عالم اخلاقی که درجه اهمیت علم را تعیین و راه تحصیل و بررسی موانع را در اختیار دیگران قرار دهد.
معرفت خدا چیست؟
معرفت و شناختن انسان از خدای یگانه دو گونه است:
شناخت حضوری
شناخت حصولی
شناخت حضوری: انسان نسبت به خدا به دو صورت کلی تقسیم می شود:
درک فطری یا خداشناسی فطری که در آیه میثاق و آیه فطرت به خداشناسی فطری و درک حضوری ضعیف نظر دارد. علم حضوری که در شکل فطری بودن اکتسابی نیست و از محدوده و اختیارات انسان خارج است. و در جایگاه علم اخلاق قرار نمی گیرد. درک فطری انسان صرف استعداد و مایه ای است که واجد آن می تواند با تلاش خود از استعداد به فعلیت و از حالت ابهام به مرحله حضوری آگاهانه برسد.
نوع دوم: علم حضوری است که انسان با فعلیت خویش برای رسیدن و طی مراحل تکامل لیاقت علم حضوری روش و آگاهانه را دادن به او اضافه می شود و این علم تشکیکی است که به نوبه خود پس از طی مراحلی که رسیدن به همان هدف نهایی آفرینش و غایت قصوای کمال انسانی است.
که آفرینش انسان وصول به این نقطه بوده است.
و باید همه این فعالیت های اخلاقی هدف داشته که به نقطه کمال انسانی واقع شوند. آیات قرآن روایات و نیز اشاره می کند که اولیا خدا در جهان دیگر به آن می پیوندند و با نیل به آن سعادت ابدی خود را دریافته اند.
(و کذلک نری ابراهیم ملکوت السماوات و الارض لیکون من الموقنین)
و همچنین نشان دادیم به ابراهیم باطن او ملکوت آسمان و زمین را تا از اهل یقین باشد.
این مرحله از درک حضوری واضح نیست و چیزی است که خداوند به لطف و عنایت خود به بندگان خالص اضافه و اعطا می کند و رسیدن به مقام و کمال در اختیار ما خواهد بود چون وصول به این درک حضوری نتیجه افعال اختیاری اوست که باید به طرز درستی رهبری شود و به پایان برسد. پاداش و بخشی از افعال اختیاری ما افاعفه این کمال است که باید به طرز صحیحی انجام شود. که به صورت کامل به وسیله حال یا ملکه در جهان برای اولیا خدا فراهم گردد.
و گفتیم هیچ یک از دو ادراک حضوری اختیاری ما نیستند و نخستین درک حضوری فطری اصلا اکتسابی نیست و دومین درک اگر چه اکتسابی است ولی مستقیماً مورد اراده ما نیست و بی مقدمه به وجود نمی آید که به عنوان عالیترین هدف برای رفتارهای اختیاری مطرح می شود. پس می توانیم بفهمیم که:
1- آن ادراک حصولی و استدلالی و تحلیلی عقلی که نسبت به خدای متعال و افعال او را می توانیم بدانیم.
2- آن نوع کارهای اختیاری خوبی است که انسان با نزدیک شدن به آن مرحله کمال نهایی و ادراک حضوری آگاهانه می تواند تأثیر داشته باشد.
پس خداشناسی حصولی به معنی عام کلمه تصدیق به اصل وجود خدای تعالی و صفت توصیف و سایر اسما و صفات الهی که در قرآن و سایر منابع آمده از راه عقل قابل تثبیت است و شناخته می شود و در جهان آخرست در زمره افعال الهی می رود که همه شامل خداشناسی است.
ارزش خداشناسی
ریشه تمام ارزش اخلاقی ایمان به خواست و باید تمام کارها به انگیزه ایمان انجام گیرد. ایمان متوقف بر معرفت و شناخت است که نقص و کمال معرفت در نقص و کمال ایمان تأثیر دارد. هر چه شناخت انسان زنده تر باشد ایمان او هم عمیقتر است که علم و معرفت نسبت به متعلق ایمان در ردیف اصول و ریشه های اخلاقی جای گرفته است. ایمان یک حقیقت تشکیکی دارای شدت و ضعف است که هر چه زنده تر و قوی تر باشد انسان را وادار به حرکت و نظم رفتاری دقیقتر کرده و انسان در ارتباط با فوز و فلاح سعادت ابدی والاتری بوجود می آورد و علم و معرفت هم شدت و ضعف دارد که هر چه کاملتر باشد اثر آن در ایمان بیشتر است. تأثیر بیشتری در وصول انسان می گذارد که در زندگی به
مقاله درباره معرفت خدا