نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره ادبیات داستانی معاصر

اختصاصی از نیک فایل تحقیق درباره ادبیات داستانی معاصر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره ادبیات داستانی معاصر


تحقیق درباره ادبیات داستانی معاصر

  لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

   فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

   تعداددصفحه:18

  آثاری که در زمینه ی بررسی تاریخی ادبیات داستانی ایران منتشر شده بسیار اندک است . اغلب این آثار  جامع نیستند . در آن ها ترتیب زمانی معینی دنبال نمی شود و داستان ها بدون در نظر گرفتن ارتباط های بینامتنی شان به یکدیگر ، و نویسندگان هم جدا از شرایط اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و روان شناسی اجتماعی زمانه خویش مورد بررسی قرار می گیرند . از این رو نقد و تفسیر ها به نوعی تک نگاری از چند چهره ی معروف و.تثبیت شده ، آن هم منفک از محیط رشد نویسنده ، تبدیل می شوند         اگر هم سیر تحولی مراحل ادبی در نظر گرفته شود ، دوره ای کوتاه ، بی سایه روشن های گونا گونش و بی            ارتباط با دوره های قبل و بعد ، بررسی می شود . به علاوه ، فصل هایی از تاریخ ادبیات معاصر نیز اغلب به سکوت برگزار می گردد.       درک چگونگی شکل گیری و شناخت مراحل پیشرفت ادبیات معاصر و عوامل حاکم بر این حرکت ، به پژوهش های دقیق تر و فراگیر تری نیاز دارد . پژوهش هایی که در جهت چگونگی کشف روابط درونی آثار پراکنده وهمخوانی تحول ادبی با وضع اجتماعی و فرهنگی تلاش کنند .می توان با آشکار کردن پیوند های درونی انبوهمتون ادبی و تبیین زیبایی شناختی و جامعه شناسی تاریخ ادبیات و شناخت نظریه های مطرح ادبی ، به ماهیت ادبیات معاصر پی برد و جهت و گرایش جنبش ادبی را مشخص کرد.       شناخت گذشته ادبی ، اینک بیش از هر زمان دیگر احساس می شود و آگاهی به آن می تواند راهگشای آینده برای نویسندگان و خوانندگان ادبیات باشد.       مجموعه حاضر با توجه به همین نیاز پدید آمده است . ما کوشیده ایم تا به شیوه ای منظم ادبیات معاصر را مطالعه کنیم و تا حد امکان و توان ، تصویری جامع و بیطرفانه ، از گرایش ها و دگرگونی ها ی داستان نویسی ایران درصده گذشته ترسیم کنیم.:و آن را در پنج دوره تاریخی به شرح زیر مورد مطالعه قرار دادیمالف) از نخستین تلاش ها (حدود 1274) تا 1320ب) از 1320 تا 1332پ) از 1332 تا 1340ت) از 1340 تا 1357ث) از 1357 تا 1370

 

       نکته ی دیگر این که : در نقاط عطف تحولات تاریخی و فرهنگی ، مضمون های اساسی و شیوه ی ساخت وپرداخت رمان ها و داستان ها به مرور تغییر می کند . از این رو معمولن آثار هر دوره مشخصاتی کلی دارند کهاز وضع اجتماعی و فرهنگی ، باورهای مسلط روشنفکری و طرز تلقی نویسندگان از وظیفه ی ادبیات ریشه       می گیرند .این مشخصات هر دوره را از دوره های دیگر متمایز می کند. 

       فرایند تحول ادبیات داستانی ایران هر بار به دلایل سیاسی –اجتماعی قطع شده و بار دیگر حرکتی تازه آغاز شده است . برای درک روشن تر و دقیق تر این گسست در فرایند ادبیات داستانی ، توجه به اساسی ترین حوادث اجتماعی –فرهنگی دوره های گوناگون ضروری است . اما دوره بندی ادبیات با طبقه بندی " انواع ادبی " امکان

1

پذیر می شود . زیرا دراین حالت هر اثر در جایگاه معینی قرار می گیرد و تفاوت ها و شباهت های آن با سایر آثار ،و نیز با زمینه فرهنگی دوره معین مشخص می شود . با دسته بندی آثار به انواع ( ژانرهای ) گوناگون   

ساختارهای ادبی موجود در دستاورد های پراکنده ادبی ، در معرض دید قرار می گیرند.   

     داستان نویس خلاق چون از حد تقلید ساده ی واقعیت در می گذرد ، واقعیتی داستانی و تخیلی پدید می آورد برتر از واقعیت روزمره ، آینه ای ژرف تر در مقابل ذهن می گذارد تا بی نهایت  پنهان  آشکار شود. 

 

بخش اول  

 

از نخستین تلاش ها  تا سال 1320    

نخستین نویسندگانی که در قالب داستان آثاری آفریدند   

ادبیات دوران مشروطه   

         رویارویی با اروپا اصلی ترین مساله فرهنگی در دوره مشروطه است       

         ادبیات این دوران که متاثر از فرهنگ غرب است ، با پرداختن به مبرم ترین مسائل اجتماعی و انتقاد از استبداد ،خرافات و موهوم پرستی ، نقشی متفاوت با نقش ادبیات اشرافی بر عهده می گیرد . ضرورت بیان وظایف تازه  سبب بکارگیری شکل های جدید ادبی و ورود موضوع ها و شخصیت ها ی تازه به عرصه ادبیات می شود . جای  شکل های کهنه ادبی را ، که کاربرد زیبایی شناختی خود را از دست داده اند ، شکل های تازه ادبی می گیرند   

       در سال 1253 میرزا جعفر قراجه داغی :( ستارگان فریب خورده ، حکایت یوسف شاه ) - نوشته ی میرزا فتحعلی آخوندزاده (1191-1257) را از زبان آذربایجانی به فارسی بر می گرداند.   

آخوندزاده پیشرو فن نمایشنامه نویسی و داستان پردازی اروپایی در خطه آسیا  است .

رمان ( سیاحت نامه ابراهیم بیک یا بلای تعصب او ) در سال 1274شمسی به چاپ می رسد   .

.داستان دراماتیک و ساختمان هماهنگ ) ستارگان فریب خورده ) مورد استقبال چندانی قرار نمی گیرد   

رمان های آغازین – سفرنامه ای ، تاریخی ، اجتماعی ، ضمن این که می خواهند از نظر شکل و محتوا سنت   

شکن باشند اما سخت با شگرد های ادبی قدیم پیوند دارند.   

اولین سفرنامه جدید را میرزا صالح شیرازی  نوشت   

میرزا علی خان امین الدوله نیز سفرنامه ای با نثری زیبا دارد   

.اما اولین داستان های سفر نامه ای را مراغه ای و تالبوف نوشتند   

حاج زین العابدین مراغه ای (1218-1290) تاجری مقیم استانبول – سیاحت نامه ابراهیم بیک را در سه جلد طی

سال های 1274و1285و1289 منتشر کرد.

مسالک المحسنین (1284) نوشته ی عبدالرحیم تالبوف (1213-1289   (

کتاب احمد یا سفینه طالبی – نوشته دیگرتالبوف است   

 2

بخش دوم  

 

رمان تاریخی (1284-1300   (

 

       رمان تاریخی در این دوران بحرانی به عنوان مطرح ترین نوع ژانر ادبی رخ می نماید و طرز بیان هنری تجلیل

از مردان بزرگی می شود که در گذشته منجی ایران بوده اند.

میرزا آقاخان کرمانی که تاریخ ایران باستان او با نام ( آئینه اسکندری 1285) در تهران منتشر شد   

میرزا آقا خان کرمانی رمان معروف ( تلماک ) را نیز به نثر فارسی ترجمه کرده است   

و چند داستان تاریخی به صورت رمان فرنگی درباره مزدک و مانی و نادر شاه و شاه سلطان حسین نوشته است   

پر کارترین مترجم دوره ، شاهزاده محمد طاهر میرزا (1213-1279) آثار الکساندر دوما را ترجمه می کرد و  

بهترین کارهایش هم ترجمه( کنت مونت کریستو)( سه تفنگدار ) است   .

       کتاب ( دامگستران یا انتقامخواهان مزدک ) اثر میرزا عبدالحسین صنعتی زاده کرمانی در بمبئی 1299 شمسی انتشار یافته است و رمان ( مانی نقاش 1305)و رمان ( سلحشور 1312   .(

        کتاب ( خلسه یا انحطاط ایران ) 1271 نوشته محمد حسن خان اعتماد السلطنه (1221-1274  (

محمد باقر میرزا خسروی (1226-1298) نویسنده رمان سه جلدی ( شمس و طغری)     .

.محمد باقر مترجم داستان ( عذراء قریش ) نوشته جرجی زیدان نیز هست   .

        میرزا حسن خان بدیع (1251-1316) رمان داستان باستان – سرگذشت شمس الدین و قمر – و ترجمه ای از زبان فرانسه به نام داش مشتی پاریس دارد.

        شیخ موسی نثری (1260-1332) رمان هایی با نام وعشق و سلطنت یا فتوحات کورش کبیر- ستاره لیدی – افسانه طی زمان  دارد.

حسین مسرور اولین داستان تاریخی خود را در مجله ی نوبهار به چاپ می رساند .با عنوان ( محمود افغان در راه  اصفهان(

حیدر علی کمال (1315-1248) با رمان ( مظالم ترکان خاتون 1306 ). دومین رمان کمالی ( لازیکا 1310   .(

رحیم زاده صفوی : رمان های ( شهربانو 1310 – نادر شاه 1310   (

علی شیراز پور پرتو " شین پرتو " متولد 1286 با داستان ( پهلوان زند ) 1312   

میرزا محمد خان آزاد : رمان ( عشق و ادب 1313   (

یحیی قریب : رمان ( یعقوب لیث 1315   (

زین العابدین رهنما با رمان : ( پیامبر 1316   (

زین العابدین موتمن با رمان ( آشیانه عقاب 1318  (

محمد رضا خلیلی عراقی  با رمان ( بانوی زندانی 1319   (

محمد حسین رکن زاده آدمیت ( 1278-1325) رمان ( دلیران تنگستانی  (

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره ادبیات داستانی معاصر

دانلود تحقیق کامل درباره داستانی از کتاب داستان راستان شهید مطهری

اختصاصی از نیک فایل دانلود تحقیق کامل درباره داستانی از کتاب داستان راستان شهید مطهری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

داستانی از کتاب داستان راستان شهید مطهری

دربارگاه رستم

رستم فرخ زاد ، با سپاه گران و ساز و برگ کامل ، برای سرکوبی مسلمانان‏ که قبلا شکست سختی به ایرانیان داده بودند ، وارد قادسیه شد . مسلمانان‏ به سر کردگی سعد و قاص تا نزدیک قادسیه جلو آمده بودند . سعد عده‏ای را مأمور کرده بود تا پیشاپیش سپاه به عنوان " مقدمه الجیش " و پیشاهنگ‏ حرکت کنند . ریاست این عده با مردی بود به نام زهره بن عبدالله . رستم‏ پس از آنکه شبی را در قادسیه به روز آورد ، برای آنکه وضع دشمن را از نزدیک ببیند سوار شد ، و به راه افتاد و در کنار اردوگاه مسلمانان بر روی تپه‏ای ایستاد و مدتی وضع آنها را تحت نظر گرفت . بدیهی است نه عدد و نه تجهیزات و سازو برگ مسلمانان چیزی نبود که اسباب وحشت بشود . اما در عین حال ، مثل‏ اینکه به قلبش الهام شده بود که جنگ با این مردم سر انجام نیکی نخواهد داشت ، رستم همان شب با پیغام ، زهره بن عبدالله را نزد خود طلبید ، و به او پیشنهاد صلح کرد ، اما به این صورت که پولی بگیرند و برگردند سرجای خود . رستم با غرور و بلند پروازی - که مخصوص خود او بود - به او گفت : " شما همسایه ما بودید و ما به شما نیکی می‏کردیم . شما از انعام ما بهره‏مند می‏شدید و گاهی که خطری از ناحیه کسی شما را تهدید می‏کرد ، ما از شما حمایت و شما را حفظ می‏کردیم ، تاریخ گواه این مطلب است " . سخن رستم که به اینجا رسید.

زهره گفت : " همه اینها که راجع به گذشته گفتی صحیح است ، اما تو باید این‏ واقعیت را درک کنی که امروز غیر از دیروز است . ما دیگر آن مردم‏ نیستیم که طالب دنیا و مادیات باشیم . ما از هدفهای دنیایی گذشته‏ هدفهای آخرتی داریم . ما قبلا همان طور بودیم که تو گفتی ، تا روزی که خداوند پیغمبر خویش را در میان ما مبعوث فرمود . او ما را به خدای یگانه خواند . ما دین او را پذیرفتیم . خداوند به پیغمبر خویش وحی کرد که اگر پیروان تو بر آنچه به‏ تو وحی شده ثابت بمانند ، خداوند آنان را بر همه اقوام و ملل دیگر تسلط خواهد بخشید . هر کس به این دین بپیوندد عزیز می‏گردد و هر کس تخلف کند خوار و زبون می‏شود " . رستم گفت : - " ممکن است در اطراف دین خودتان توضیحی بدهی ؟ " - " اساس و پایه و رکن آن دو چیز است : شهادت به یگانگی خدا و شهادت به رسالت محمد ، و اینکه آنچه او گفته است از جانب خدا است " . - " اینکه عیب ندارد ، خوب است دیگر چی ؟ " - " آزاد ساختن بندگان خدا از بندگی انسانهایی مانند خود " ( 1 ) . " این هم خوب است . دیگر چی ؟ " - " مردم همه از یک پدر و مادر زاده شده‏اند ، همه فرزندان آدم و حوا هستند ، بنابراین همه برادر و خواهر یکدیگرند " ( 2 ) . - " این هم بسیار خوب است . خوب اگر ما اینها را بپذیریم و قبول‏ کنیم ، آیا شما باز خواهید گشت ؟ " - " آری قسم به خدا ، دیگر قدم به سرزمین‏های شما نخواهیم گذاشت ، مگر به عنوان تجارت یا برای کار لازم دیگری از این قبیل . ما هیچ مقصودی جز اینکه گفتم نداریم " . - " راست می‏گویی . اما یک اشکال در کار است ، از زمان اردشیر در میان ما مردم ایران سنتی معمول و رایج است که با دین شما جور در نمی‏آید . از آن زمان رسم بر این است که طبقات پست از قبیل کشاورز و کارگر حق‏ ندارند تغییر شغل دهند و به کار دیگر بپردازند .

اگر بنا شود آن طبقات‏ به خود یا فرزندان خود حق بدهند که تغییر شغل و طبقه بدهند و در ردیف‏ اشراف قرار بگیرند ، پا از گلیم خود درازتر خواهند کرد و با طبقات‏ عالیه و اعیان و اشراف ستیزه خواهند جست . پس بهتر این است که یک‏ بچه کشاورز بداند که باید کشاورز باشد و بس ، یک بچه آهنگر نیز بداند که غیر از آهنگری حق کار دیگر ندارد و همینطور . . . " . - " اما ما از همه مردم برای مردم بهتریم ( 3 ) . ما نمی‏توانیم مثل‏ شما باشیم و طبقاتی آنچنان در میان خود قائل شویم . ما عقیده داریم امر خدا را در مورد همان طبقات پست اطاعت کنیم . همان طور که گفتم به‏ عقیده ما همه مردم از یک پدر و مادر آفریده شده‏اند و همه برادر و برابرند . ما معتقدیم به وظیفه خودمان درباره دیگران بخوبی رفتار کنیم ، و اگر به وظیفه خودمان عمل کنیم ، عمل نکردن آنها به ما زیان نمی‏رساند . عمل به وظیفه مصونیت ایجاد می‏کند " . زهره بن عبدالله اینها را گفت و رفت . رستم بزرگان سپاه را جمع کرد و سخنان این فرد مسلمان را برای آنان بازگو کرد . آنان سخنان آن مسلمان را به چیزی‏ نشمردند . رستم به سعد و قاص پیام داد که نماینده‏ای رسمی برای مذاکره‏ پیش ما بفرست .

سعد خواست هیئتی را مأمور این کار کند ، اما ربعی بن‏ عامر که حاضر مجلس بود صلاح ندید ، گفت : - " ایرانیان اخلاق مخصوصی دارند . همین که یک هیئت به عنوان‏ نمایندگی به طرفشان برود آن را دلیل اهمیت خودشان قرار می‏دهند ، و خیال‏ می‏کنند ما چون به آنها اهمیت می‏دهیم هیئتی فرستاده‏ایم . فقط یک نفر بفرست کافی است " . خود ربعی مأمور این کار شد . از آن طرف به رستم خبر دادند که نماینده سعد و قاص آمده است . رستم‏ با مشاورین خود در کیفیت برخورد با نماینده مسلمانان مشورت کرد که به‏ چه صورتی باشد . به اتفاق کلمه رأی دادند که باید به او بی اعتنایی کرد و چنین وانمود کرد که ما به شما اعتنایی نداریم . شما کوچکتر از این حرفها هستید . رستم برای آنکه جلال و شکوه ایرانیان را به رخ مسلمانان بکشد ، دستور داد تختی زرین نهادند ، و خودش روی آن‏ نشست . فرشهای عالی گستردند . متکاهای زربفت نهادند . نماینده مسلمانان‏ ، در حالی که بر اسبی سوار و شمشیر خویش را در یک غلافی کهنه پوشیده و نیزه‏اش را به یک تار پوست بسته بود ، وارد شد . تا نگاه کرد فهمید که‏ این زینتها و تشریفات برای این است که به رخ او بکشند ، متقابلا برای‏ اینکه بفهماند ، ما به این جلال و شکوهها اهمیت نمی‏دهیم و هدف دیگری‏ داریم ، همینکه به کنار بساط رستم رسید ، معطل نشد ، اسب خویش را نهیب‏ زد و با اسب داخل خرگاه رستم شد . مأمورین به او گفتند : " پیاده شو ! " قبول نکرد و تا نزدیک تخت رستم با اسب رفت ، آنگاه از اسب پیاده‏ شد .

یکی از متکاهای زرین را با نیزه سوراخ کرد و لجام اسب خویش را در آن فرو برد و گره زد . مخصوصا پلاس کهنه‏ای که جل شتر بود ، به عنوان‏ روپوش به دوش خویش افکند . به او گفتند : " اسلحه خود را تحویل بده ، بعد برو نزد رستم . گفت : تحویل نمی‏دهم ، شما از ما نماینده خواستید و من به عنوان نمایندگی آمده‏ام ، اگر نمی‏خواهید بر می‏گردم . رستم‏ گفت : بگذارید هر طور مایل است بیاید " . ربعی بن عامر ، با وقار و طمأنینه خاصی ، در حالی که قدمها را کوچک بر می‏داشت و از نیزه خویش به عنوان عصا استفاده می‏کرد و عمدا فرشها را پاره می‏کرد ، تا پای تخت رستم آمد . وقتی که خواست بنشیند ، فرشها را عقب زد و روی خاک نشست . گفتند : " چرا روی فرش ننشستی ؟ " گفت : ما از نشستن روی این زیورها خوشمان نمی‏آید " . مترجم مخصوص رستم از او پرسید : - " شما چرا آمده‏اید ؟ " - " خدا ما را فرستاده است ، خدا ما را مأمور کرده بندگان او را از سختیها و بدبختیها رهایی بخشیم و مردمی را که دچار فشار و استبداد و ظلم‏ سایر کیشها هستند نجات دهیم ، و آنها را در ظل عدل اسلامی در آوریم ( 4 ) ما دین خدا را که بیش از سه روز تأخیر جایز ندانیم . من سه روز مهلت می‏دهم تا یکی از سه‏ کار را انتخاب کنید : یا اسلام بیاورید ، در این صورت ما از راهی که‏ آمده‏ایم بر می‏گردیم .

سرزمین شما با همه نعمتها مال خودتان ، ما طمع به‏ مال و ثروت و سرزمین شما نبسته ایم . یا قبول کنید جزیه بدهید ، یا آماده نبرد باشید " . - " معلوم می‏شود تو خودت فرمانده کل می‏باشی که با ما قرار می‏گذاری " . - " خیر ، من یکی از افراد عادی هستم ، اما مسلمانان مانند اعضاء یک‏ پیکرند ، همه از همند . اگر کوچکترین آنها به کسی امان بدهد ، مانند این‏ است که همه امان داده‏اند " همه امان و پیمان یکدیگر را محترم می‏شمارند " . پس از این جریان ، رستم که سخت تحت تأثیر قرار گرفته بود ، با زعمای‏ سپاه خویش در کار مسلمانان مشورت کرد ، به آنها گفت : چگونه دیدید اینها را ؟ آیا در همه عمر سخنی بلندتر و محکمتر و روشنتر از سخنان این مرد شنیده‏اید . اکنون نظر


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درباره داستانی از کتاب داستان راستان شهید مطهری

ادبیات داستانی 16 ص

اختصاصی از نیک فایل ادبیات داستانی 16 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

نو آوری در ادبیات داستانی

بدیهی است پیدایش نوآوری و نواندیشی در عرصه ادبیات داستانی بنا به مناسبات عل‍ّی و قوام‌یافته‌ای چون ظهور ذهنهای نو، تجربه‌اندوزی از بطن زندگی، دریافت اصولی از ساحت هستی، ژرف‌اندیشی، گذشت زمان و سنجش عقلانی بدون بغض و غرض بستگی دارد؛ و به منظور راه‌اندازی یک جریان ادبی بدیع و تثبیت آن، نمی‌توان تنها به ظهور نوابغ و شخصیتهای نواندیش اکتفا کرد. چه بسارند افراد ناپخته، ناتوان و کم‌بضاعتی که برای کسب شهرت، مقام و ثروت، و به منظور پنهان کردن ناتوانیهای خود، به ناگاه به کاری نو دست می‌زنند و گمان می‌کنند که یک شبه ره صدساله طی می‌کنند، و با ـ اصطلاحا‌ً ـ «طرحی نو در انداختن»، به چهره‌ای ماندگار مبدل می‌گردند. اما از آنجا که این افراد از جهان‌بینی نابی برخوردار نیستند و از بهره‌بری از شیوه‌ها و تکنیکهای داستان‌نویسی عاجزند، به آنی، نامشان از صفحات ادبیات محو می‌گردد.البته شکی نیست که اصطلاح «نو» و یا «مدرن»، همواره در تمامی ادوار تاریخی و زمانهای مختلف مطرح بوده و به کار رفته است. درواقع، «نوبودن» و «نوآوری»، لازمه حیات ادبیات، خاصه ادبیات داستانی به حساب می‌آید؛ ودر تمامی مقاطع و دوره‌های مختلف، نویسندگان و ادیبان و شاعران بسیاری ظهور کرده‌اند که در زمان خود حرف نو می‌زده‌اند و در عرصه ادبیات نوآوری کرده‌اند. آن‌چنان که سعدی، حافظ، مولوی، ابوالفضل بیهقی، نیما... در زمان خود، نواندیش بوده‌‌اند. از این رو می‌توان مدعی بود که ادبیات نو یا مدرن، در تمامی دورانها وجود داشته است، و مختص به دوره‌ای خاص نیست.برخی از صاحبنظران ادبیات داستانی معتقدند که هر داستان و رمانی که به خلاف سنتهای رایج شکل بگیرد، در گونه رمان مدرن و یا نو قرار می‌گیرد. آن‌چنان که ویکتور هوگو در دوران خود همچون جیمز جویس در اوایل قرن بیست نوآوری کرده و به شیوه‌ای داستان می‌نوشته که پیش از آن، رایج نبوده است. از جانب دیگر، برخی به این اصل رسیده‌اند که انسان در عرصه داستان‌نویسی، تمام راهها را طی کرده است، و در دوره معاصر، تنها به تلفیق شیوه‌های گذشته مبادرت می‌ورزد.با تمامی این تفاصیل، برخی رمان نو یا مدرن را به رمانی اطلاق می‌کنند که درست بعد از جنگ جهانی دو‌ّم در اروپا و آمریکا ظهور کرد. این افراد منکر این قضیه نیستند که واژه معاصر و مدرن، با دوره‌ای که هر اثری خلق می‌شود ارتباط تنگاتنگی دارد؛ و به عبارتی، هر اثر ادبی و هنری، در هر زمانی که خلق می‌شود، مدرن است. با این حال، آنها بیشتر دوست دارند اصطلاح «رمان مدرن» یا «رمان نو» را برای دوره‌ای که از سال 1860 شروع شد و تا سال 1970 ادامه یافت، به کار برند؛ و به طور چشمگیری هم، در این راه، موفق بوده‌ اند.در طی این سالها، دیدگاه نویسندگان و شیوه داستان‌نویسی آنها دچار دگرگونی اساسی شد؛ و امروزه مرسوم است هرگاه سخن از «مدرنیسم» و «ادبیات داستانی مدرن» به میان می‌آید، ناخواسته توجه همگان به آن دورة خاص جلب شود.بسیاری بر این باور پافشاری می‌کنند که «مدرنیسم» که میان جنگ جهانی اول و دوم ظهور کرد، خود رنسانسی دیگر بود؛ که طی آن، ساختار اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و... کشورها تغییر کرد و وضعیت نویسندگان، به ناگاه دگرگون شد.البته، نحوة شکل‌گیری و اهداف و برنامه‌های رنسانس، با جریان مدرنیسم کاملا‌ً متفاوت است. اما از آنجا که بافت اجتماعی و فرهنگی کشورها دچار تغییر عمده شد، این دو رویداد بزرگ را با هم قیاس می‌کنند. در دوره رنسانس، دیدگاههای مطرح شده توسط افلاطون در مورد الهام‌پذیری شاعر، کمک بسیار زیادی در ظهور این انقلاب بزرگ کرد. افلاطون، از این نظر، شاعران را با پیامبران یکسان دانسته، چنین مدعی شده که یک شاعر، با اثر خود می‌تواند انسانها را ارشاد و راهنمایی کند. افلاطون معتقد بود شاعران و هنرمندان، ارتباط نزدیکی با عوالم فراحسی دارند، و می‌توانند از بیرون از طبیعت، کمک بگیرند.بر این اساس، پیروان مدرنیسم قرن بیست، ریشه پیدایش این نحله را در قرن 19 نمی‌جویند. آنها مدعی‌اند که ریشه پیدایش تفکرات مدرن، با ظهور رنسانس پدید آمده است. طبق نظر آنها، بعد از رنسانس، این مدرنیستها بودند که به انسان این اطمینان را دادند که بشر می‌تواند بیاموزد، درک کند و بهترین باشد. بعد از رنسانس، مردم به این باور رسیدند که می‌توانند دربارة سرنوشت خود تصمیم بگیرند و اصطلاحا‌ً در محیط اطراف خود دخل و تصرف کنند.بر این اساس، همان دیدگاهی که باعث پیدایش رنسانس شد بعدها در قرن هیجده توانست یک ایده بزرگ ذهنی و عقلانی را طراحی کند؛ و آن هم جدال میان سنت و مدرنیسم بود. این طرح بنیادین توانست زندگی فکری اروپاییان را تحت تأثیر خود قرار دهد. سنت و مدرنیسم عملاً توانست دو گروه عمده پدید آورد: یک دسته آنهایی که شدیدا‌ً پیروان سنت بودند و دیگری آن دسته از افرادی که طرفدار مدرنیسم بودند.بدین ترتیب بود که قرن 18، عصر روشنگری لقب گرفت. در این عصر طبق نظر مدرنیستها، بلوغ فکری اعتقادات و باورهای پیروان انسانمداری، از طریق استدلالها و برهانهای مطرح شده، اثبات شد؛ و ذهن روشنگر باعث شد تا انسان آزاد گردد، و از دست موهوم پرستیها و نادانیها رهایی یابد.لازم به ذکر است: عصر روشنگری یک حرکت ظاهرا‌ً عقلانی بود که بیشتر، انقلاب صنعتی محرک آن بود. انقلاب صنعتی بین قرن 17 و اوایل قرن 18 صورت پذیرفت؛ زمانی که انسانهایی چون گالیله و اسحاق نیوتن، از طریق دانش و علم خود، به فراگیری قوانین طبیعت پرداختند. حقایقی که آنها به دست آوردند، فراتر از آن چیزی بود که عرف‌ پذیرای آن بود؛ مخصوصا‌ً باورهای اشتباهی که کلیسا بر آن تأکید می‌ورزید؛ همچون این باور که زمین به دور خورشید می‌گردد، و خلاف آن توسط کلیسا اشاعه می‌گردید.در پی آن، متفکران قرن 18، به‌تدریج به این اصل ایمان آوردند که هر مشکلی با کمک قدرت دلیل و برهان، قابل حل است. بدین ترتیب، بر آن شدند تا به تقابل با سنت، رسوم، تاریخ و حتی ادبیات و هنر گذشته بپردازند!آنها به‌تدریج به عرصه سیاست پا گذاشتند و بر آن شدند تا با قدرت سیاسی و حزبی، جامعة ایده‌آل خود را خلق کنند. در‌صورتی‌که مدرنیستها با طرح تئوریهای آرمانگرایانه خود، همواره جنگ و خونریزی را برای انسانها به ارمغان آوردند.به طور مثال، روسو با طرح برابری انسانها، اولین تجربه ساختن جامعه بهتر مدرنیستها را، با خون و جنگ توأم ساخت. نتیجة ایده‌های او، منجر به بروز جنگهای داخلی آمریگا گشت؛ و طی آنها، عدة بی‌شماری مردم بی‌‌گناه کشته شدند، و شهرهای آمریکا، به خاک و خون کشیده شد. درواقع، ایده برابری انسانها، یک ایده


دانلود با لینک مستقیم


ادبیات داستانی 16 ص

ادبیات داستانی

اختصاصی از نیک فایل ادبیات داستانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

ادبیات داستانی


ادبیات داستانی

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات16

بدیهی است پیدایش نوآوری و نواندیشی در عرصه ادبیات داستانی بنا به مناسبات عل‍ّی و قوام‌یافته‌ای چون ظهور ذهنهای نو، تجربه‌اندوزی از بطن زندگی، دریافت اصولی از ساحت هستی، ژرف‌اندیشی، گذشت زمان و سنجش عقلانی بدون بغض و غرض بستگی دارد؛ و به منظور راه‌اندازی یک جریان ادبی بدیع و تثبیت آن، نمی‌توان تنها به ظهور نوابغ و شخصیتهای نواندیش اکتفا کرد. چه بسارند افراد ناپخته، ناتوان و کم‌بضاعتی که برای کسب شهرت، مقام و ثروت، و به منظور پنهان کردن ناتوانیهای خود، به ناگاه به کاری نو دست می‌زنند و گمان می‌کنند که یک شبه ره صدساله طی می‌کنند، و با ـ اصطلاحا‌ً ـ «طرحی نو در انداختن»، به چهره‌ای ماندگار مبدل می‌گردند. اما از آنجا که این افراد از جهان‌بینی نابی برخوردار نیستند و از بهره‌بری از شیوه‌ها و تکنیکهای داستان‌نویسی عاجزند، به آنی، نامشان از صفحات ادبیات محو می‌گردد.
البته شکی نیست که اصطلاح «نو» و یا «مدرن»، همواره در تمامی ادوار تاریخی و زمانهای مختلف مطرح بوده و به کار رفته است. درواقع، «نوبودن» و «نوآوری»، لازمه حیات ادبیات، خاصه ادبیات داستانی به حساب می‌آید؛ ودر تمامی مقاطع و دوره‌های مختلف، نویسندگان و ادیبان و شاعران بسیاری ظهور کرده‌اند که در زمان خود حرف نو می‌زده‌اند و در عرصه ادبیات نوآوری کرده‌اند. آن‌چنان که سعدی، حافظ، مولوی، ابوالفضل بیهقی، نیما... در زمان خود، نواندیش بوده‌‌اند.


دانلود با لینک مستقیم


ادبیات داستانی

دانلود ادبیات داستانی 16 ص

اختصاصی از نیک فایل دانلود ادبیات داستانی 16 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

 


  قسمتی از محتوای متن 

 

 

  

 

تعداد صفحات : 17 صفحه

نو آوری در ادبیات داستانی بدیهی است پیدایش نوآوری و نواندیشی در عرصه ادبیات داستانی بنا به مناسبات عل‍ّی و قوام‌یافته‌ای چون ظهور ذهنهای نو، تجربه‌اندوزی از بطن زندگی، دریافت اصولی از ساحت هستی، ژرف‌اندیشی، گذشت زمان و سنجش عقلانی بدون بغض و غرض بستگی دارد؛ و به منظور راه‌اندازی یک جریان ادبی بدیع و تثبیت آن، نمی‌توان تنها به ظهور نوابغ و شخصیتهای نواندیش اکتفا کرد.
چه بسارند افراد ناپخته، ناتوان و کم‌بضاعتی که برای کسب شهرت، مقام و ثروت، و به منظور پنهان کردن ناتوانیهای خود، به ناگاه به کاری نو دست می‌زنند و گمان می‌کنند که یک شبه ره صدساله طی می‌کنند، و با ـ اصطلاحا‌ً ـ «طرحی نو در انداختن»، به چهره‌ای ماندگار مبدل می‌گردند.
اما از آنجا که این افراد از جهان‌بینی نابی برخوردار نیستند و از بهره‌بری از شیوه‌ها و تکنیکهای داستان‌نویسی عاجزند، به آنی، نامشان از صفحات ادبیات محو می‌گردد.
البته شکی نیست که اصطلاح «نو» و یا «مدرن»، همواره در تمامی ادوار تاریخی و زمانهای مختلف مطرح بوده و به کار رفته است.
درواقع، «نوبودن» و «نوآوری»، لازمه حیات ادبیات، خاصه ادبیات داستانی به حساب می‌آید؛ ودر تمامی مقاطع و دوره‌های مختلف، نویسندگان و ادیبان و شاعران بسیاری ظهور کرده‌اند که در زمان خود حرف نو می‌زده‌اند و در عرصه ادبیات نوآوری کرده‌اند.
آن‌چنان که سعدی، حافظ، مولوی، ابوالفضل بیهقی، نیما.
.
.
در زمان خود، نواندیش بوده‌‌اند.
از این رو می‌توان مدعی بود که ادبیات نو یا مدرن، در تمامی دورانها وجود داشته است، و مختص به دوره‌ای خاص نیست.
برخی از صاحبنظران ادبیات داستانی معتقدند که هر داستان و رمانی که به خلاف سنتهای رایج شکل بگیرد، در گونه رمان مدرن و یا نو قرار می‌گیرد.
آن‌چنان که ویکتور هوگو در دوران خود همچون جیمز جویس در اوایل قرن بیست نوآوری کرده و به شیوه‌ای داستان می‌نوشته که پیش از آن، رایج نبوده است.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود ادبیات داستانی 16 ص