نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد راز ختم نبوت

اختصاصی از نیک فایل تحقیق در مورد راز ختم نبوت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد راز ختم نبوت


تحقیق در مورد راز ختم نبوت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:42

 

  

 فهرست مطالب

 

 

راز ختم نبوت

 

دروازه‏های آسمان

 

الف . سفر از خلق به حق
ب . سفر از حق به خلق

 

نبوت تبلیغی

 

دین جاوید

 

نظریه سوم

 

 

 

 

 

ظهور دین اسلام ، با اعلام جاودانگی آن و پایان یافتن دفتر نبوت توام‏ بوده است . مسلمانان همواره ختم نبوت را امر واقع شده تلقی کرده‏اند .
هیچ گاه برای آنها این مساله مطرح نبوده که پس از حضرت محمد (ص) پیغمبر دیگری خواهد آمد یا نه ؟ چه ، قرآن کریم با صراحت ، پایان یافتن‏ نبوت را اعلام و پیغمبر بارها آن را تکرار کرده است . در میان مسلمین‏ اندیشه ظهور پیغمبر دیگر ، مانند انکار یگانگی خدا یا انکار قیامت ، با ایمان به اسلام همواره ناسازگار شناخته شده است .
تلاش و کوششی که در میان دانشمندان اسلامی در این زمینه به عمل آمده‏ است ، تنها در این جهت بوده که می‏خواسته‏اند به عمق این اندیشه پی ببرند و راز ختم نبوت را کشف کنند .
وارد بحث ماهیت وحی و نبوت نمی‏شویم . قدر مسلم این است که وحی ، تلقی و دریافت راهنمایی است از راه اتصال ضمیر به غیبت و ملکوت . نبی ، وسیله ارتباطی است میان سایر انسانها و جهان‏  دیگر و در حقیقت پلی است میان جهان انسانها و جهان غیب .  نبوت از جنبه شخصی و فردی ، مظهر گسترش و رقاء شخصیت روحانی یک فرد  انسان است و از جنبه عمومی ، پیام الهی است برای انسانها به منظور  رهبری آنها که به وسیله یک فرد به دیگران ابلاغ می‏گردد .  همین جاست که اندیشه ختم نبوت ، ما را با پرسشهایی مواجه می‏کند ، که‏  : آیا ختم نبوت و عدم ظهور نبی دیگر بعد از خاتم النبیین به معنی کاهش‏  استعدادهای معنوی و تنزل بشریت در جنبه های روحانی است ؟ آیا مادر  روزگار از زادن فرزندانی ملکوتی صفات که بتوانند با غیب و ملکوت پیوند  داشته باشند ناتوان شده است و اعلام ختم نبوت به معنی اعلام نازا شدن‏  طبیعت نسبت به چنان فرزندانی است ؟  بعلاوه ، نبوت معلول نیازمندی بشر به پیام الهی است و در گذشته طبق‏  مقتضیات دوره‏ها و زمانها این پیام تجدید شده است . ظهور پیاپی پیامبران‏  ، تجدید دائمی شرایع ، نسخهای مداوم کتب آسمانی همه بدان علت است که‏  نیازمندیهای بشر دوره به دوره تغییر می‏کرده است و بشر در هر دوره‏ای‏  نیازمند پیام نوین و پیام‏آور نوینی بوده است . با این حال ، چگونه‏  می‏توان فرض کرد که با اعلام ختم نبوت این رابطه یکباره بریده شود و پلی‏  که جهان انسان را به جهان غیبت متصل می‏کند یکسره خراب گردد و دیگر  پیامی به بشر نرسد و بشریت بلاتکلیف گذاشته شود ؟  از اینها همه گذشته ، چنانکه می‏دانیم در فاصله میان   8

پیامبران صاحب شریعت مانند نوح و ابراهیم و موسی و عیسی یک سلسله‏  پیامبران دیگر ظهور کرده‏اند که مبلغ و مروج شریعت پیشین بوده‏اند .  هزاران نبی بعد از نوح آمده‏اند که مبلغ و مروج شریعت نوحی بوده‏اند ،  همچنین بعد از ابراهیم و غیره . فرضا انقطاع نبوت تشریعی را بپذیریم و  بگوییم با شریعت اسلام شرایع ختم شد ، چرا نبوتهای تبلیغی بعد از اسلام‏  قطع شد ؟ چرا اینهمه پیامبر بعد از هر شریعتی ظهور کردند و آنها را تبلیغ‏  و ترویج و نگهبانی کردند ، اما بعد از اسلام حتی یک پیامبر اینچنین نیز  ظهور نکرد ؟  اینهاست پرسشهایی که از اندیشه ختم نبوت ناشی می‏شود .  اسلام که خود عرضه کننده این اندیشه است پاسخ این پرسشها را داده است‏  . اسلام اندیشه ختم نبوت را آنچنان طرح و ترسیم کرده است که نه تنها  ابهام و تردیدی باقی نمی‏گذارد ، بلکه آن را به صورت یک فلسفه بزرگ در  می‏آورد . از نظر اسلام ، اندیشه ختم نبوت نه نشانه تنزل بشریت و کاهش‏  استعداد بشری و نازا شدن مادر روزگار است و نه دلیل بی‏نیازی بشر از پیام‏  الهی است و نه با پاسخگویی به نیازمندیهای متغیر بشر در دوره‏ها و  زمانهای مختلف ناسازگار است ، بلکه علت و فلسفه دیگری دارد .  قبل از هر چیز لازم است با سیمای ختم نبوت آنچنانکه اسلام ترسیم کرده‏  است آشنا بشویم و آن را بررسی کنیم ، سپس پاسخ پرسشهای خود را دریافت‏  داریم .  در سوره احزاب آیه 40 چنین می‏خوانیم :  « ما کان محمد ابا احد من رجالکم ولکن رسول الله و خاتم النبیین » .  9

محمد پدر هیچیک از مردان شما نیست ، همانا او فرستاده خدا و پایان‏  دهنده پیامبران است ( 1 ) .  این آیه رسما حضرت محمد ( صلی الله علیه و آله ) را با عنوان " خاتم‏  النبیین " یاد کرده است .  کلمه " خاتم " به حسب ساختمان لغوی خود در زبان عربی ، به معنی چیزی‏  است که به وسیله آن به چیزی پایان دهند . مهری که پس از بسته شدن نامه‏  بر روی آن می‏زدند به همین جهت " خاتم " نامیده می‏شد ، و چون معمولا بر  روی نگین انگشتری ، نام یا شعار مخصوص خود را نقش می‏کردند و همان را بر  روی نامه‏ها می‏زدند ، انگشتری را " خاتم " می‏نامیدند .  در قرآن هر جا و به هر صورت ماده " ختم " استعمال شده است مفهوم‏  پایان دادن یا بستن را می‏دهد . مثلا در سوره یس آیه 65 چنین می‏خوانیم :  « الیوم نختم علی افواههم و تکلمنا ایدیهم و تشهد ارجلهم بما کانوا  یکسبون ».  پاورقی :  . 1 یکی از عادات عرب و بعضی از ملل دیگر " پسر خواندگی " بود و  اسلام آن را منسوخ کرد . " پسر خوانده " در ارث و روابط خانوادگی‏  همانند پسر واقعی به شمار می‏رفت .  رسول اکرم آزاد شده‏ای داشت به نام زیدبن حارثه که پسر خوانده آن حضرت‏  نیز به شمار می‏رفت . مردم طبق معمول انتظار داشتند که رسول اکرم با پسر  خوانده خویش مانند پسر واقعی رفتار کند ، همچنانکه خود آنها می‏کردند .  مفاد این آیه این است : محمد را پدر هیچ یک از مردان خود ( زید بن‏  حارثه یا شخص دیگر ) نخوانید ، او را فقط به عنوان فرستاده خدا و پایان‏  دهنده پیامبران بشناسید و بخوانید .  10

در این روز به دهانهای آنها مهر می‏زنیم و دستهاشان با ما سخن می‏گویند و  پاهاشان بر آنچه به دست آورده‏اند گواهی می‏دهند .  لحن آیه مورد بحث خود می‏رساند که قبل از نزول این آیه نیز پایان یافتن‏  نبوت به وسیله پیغمبر اسلام در میان مسلمین امری شناخته بوده است .  مسلمانان همان طوری که محمد را " رسول الله " می‏دانستند ، " خاتم‏  النبیین " نیز می‏شناختند . این آیه فقط یادآوری می‏کند که او را با عنوان‏  پدر خوانده فلان شخص نخوانید ، او را با همان عنوان واقعی‏اش که رسول‏  الله و خاتم النبیین است بخوانید .  این آیه فقط به جوهر و هسته مرکزی اندیشه ختم نبوت اشاره می‏کند و بر  آن چیزی نمی‏افزاید .  در سوره حجر آیه 9 چنین آمده است :  « انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون ».  ما خود این کتاب را فرود آوردیم و هم البته خود نگهبان آن هستیم .  در این آیه با قاطعیت کم نظیری از محفوظ ماندن قرآن از تحریف و تغییر  و نابودی سخن رفته است .  یکی از علل تجدید رسالت و ظهور پیامبران جدید تحریف و تبدیلهایی است‏  که در تعلیمات و کتب مقدس پیامبران رخ می‏داده است و به همین جهت آن‏  کتابها و تعلیمات ، صلاحیت خود را برای هدایت مردم از دست می‏داده‏اند .  غالبا پیامبران احیا کننده سنن فراموش شده و اصلاح کننده تعلیمات تحریف‏  یافته پیشینیان خود بوده‏اند .  11

گذشته از انبیائی که صاحب کتاب و شریعت و قانون نبوده و تابع یک‏  پیغمبر صاحب کتاب و شریعت بوده‏اند ، مانند همه پیامبران بعد از  ابراهیم تا زمان موسی و همه پیامبران بعد از موسی تا عیسی ، پیامبران‏  صاحب قانون و شریعت نیز بیشتر مقررات پیامبر پیشین را تایید می‏کرده‏اند  . ظهور پیاپی پیامبران تنها معلول تغییر و تکامل شرایط زندگی و نیازمندی‏  بشر به پیام نوین و رهنمایی نوین نیست ، بیشتر معلول نابودیها و تحریف‏  و تبدیل‏های کتب و تعلیمات آسمانی بوده است .  بشر چند هزار سال پیش نسبت به حفظ مواریث علمی و دینی ناتوان بوده‏  است ، و از او جز این انتظاری نمی‏توان داشت . آنگاه که بشر می‏رسد به‏  مرحله‏ای از تکامل که می‏تواند مواریث دینی خود را دست نخورده نگهداری‏  کند ، علت عمده تجدید پیام و ظهور پیامبر جدید منتفی می‏گردد و شرط لازم (  نه شرط کافی ) جاوید ماندن یک دین ، موجود می‏شود .  آیه فوق به منتفی شدن مهمترین علت تجدید نبوت و رسالت از تاریخ نزول‏  قرآن به بعد اشاره می‏کند ، و در حقیقت ، تحقق یکی از ارکان ختم نبوت را  اعلام می‏دارد .  چنانکه همه می‏دانیم در میان کتب آسمانی جهان تنها کتابی که درست و به‏  تمام و کمال دست نخورده باقی مانده قرآن است . بعلاوه ، مقادیر زیادی از  سنت رسول به صورت قطعی و غیر قابل تردید در دست است که از گزند  روزگار مصون مانده است . البته بعد توضیح خواهیم داد که وسیله الهی‏  محفوظ ماندن کتاب آسمانی مسلمین ، رشد و قابلیت بشر این دوره است که‏  دلیل بر نوعی بلوغ اجتماعی انسان این عهد است .  12

در حقیقت ، یکی از ارکان خاتمیت ، بلوغ اجتماعی بشر است به حدی که‏  می‏تواند حافظ و نگهبان مواریث علمی و دینی خود باشد و خود به نشر و  تبلیغ و تعلیم و تفسیر آن بپردازد . درباره این مطلب بعد بحث خواهیم‏  کرد .  در سراسر قرآن اصرار عجیبی هست که دین ، از اول تا آخر جهان ، یکی‏  بیش نیست و همه پیامبران بشر را به یک دین دعوت کرده‏اند . در سوره‏  شوری آیه 13 چنین آمده است :  « شرع لکم من الدین ما وصی به نوحا و الذی اوحینا الیک و ما وصینا به‏  ابراهیم و موسی و عیسی ».  خداوند برای شما دینی قرارداد که قبلا به نوح توصیه شده بود و اکنون بر  تو وحی کردیم و به ابراهیم و موسی و عیسی نیز توصیه کردیم .  قرآن در همه جا نام این دین را که پیامبران از آدم تا خاتم مردم را  بدان دعوت می‏کرده‏اند " اسلام " می‏نهد . مقصود این نیست که در همه‏  زمانها به این نام خوانده می‏شده است ، مقصود این است که دین دارای‏  حقیقت و ماهیتی است که بهترین معرف آن ، لفظ " اسلام " است . در  سوره آل عمران ، آیه 67 درباره ابراهیم می‏گوید :  « ما کان ابراهیم یهودیا و لا نصرانیا ولکن کان حنیفا مسلما » .  ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی ، حق جو و مسلم بود .  و در سوره بقره آیه 132 درباره یعقوب و فرزندانش می‏گوید :  13

« و وصی بها ابراهیم بنیه و یعقوب یا بنی ان الله اصطفی لکم الدین فلا  تموتن الا و انتم مسلمون ».  ابراهیم و یعقوب به فرزندان خود چنین وصیت کردند : خداوند برای شما  دین انتخاب کرده است ، پس با اسلام بمیرید .  آیات قرآن در این زمینه زیاد است و نیازی به ذکر همه آنها نیست .  البته پیامبران در پاره ای از قوانین و شرایع با یکدیگر اختلاف‏  داشته‏اند . قرآن در عین اینکه دین را واحد می‏داند ، اختلاف شرایع و  قوانین را در پاره‏ای مسائل می‏پذیرد . در سوره مائده آیه 48 می‏گوید :  « لکل جعلنا منکم شرعه و منهاجا ».  برای هر کدام ( هر قوم و امت ) یک راه ورود و یک طریقه خاص قرار  دادیم .  ولی از آنجا که اصول فکری و اصول عملی که پیامبران به آن دعوت‏  می‏کرده‏اند یکی بوده و همه آنان مردم را به یک شاهراه و به سوی یک هدف‏  دعوت می‏کرده‏اند ، اختلاف شرایع و قوانین جزئی در جوهر و ماهیت این راه‏  که نامش در منطق قرآن " اسلام " است تاثیری نداشته است . تفاوت و  اختلاف تعلیمات انبیاء با یکدیگر از نوع اختلاف برنامه‏هایی است که در  یک کشور هر چند یک بار به مورد اجرا گذاشته می‏شود و همه آنها از یک‏  قانون اساسی الهام می‏گیرد . تعلیمات پیامبران در عین پاره‏ای اختلافات‏  مکمل و متمم یکدیگر بوده است .  14

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد راز ختم نبوت