دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
سیر طبیعى ماه و پیدایش شکلهاى گوناگون در جرم آن, سبب تقسیم زمان به برهه هاى کوچک و بزرگ مى گردد: ماه و سال. ماه, در حقیقت تقویمى است در صفحه طبیعت. خطوط برجسته این تقویم طبیعى, چنان خوانا و گویاست که هر کسى مى تواند آن را بنگرد و اعمال و افعال خویش را مطابق آن تنظیم نماید.
(و قدرّه منازل لتعلموا عدد السنین والحساب …1).
بسیارى از تکالیف فردى و اجتماعى, چه واجب و چه مستحب, بستگى به رؤیت هلال ماه و ثبوت آغاز و پایان آن دارد: روزه ماه مبارک رمضان, عید فطر, وقوف به عرفات در روز نهم ذى حجه, وقوف در مشعر, در شب دهم ذى حجه, بیتوته در سرزمین منى2, در شبهاى یازدهم و دوازدهم ذى حجه, اعمال روز عید قربان و …
(قل هى مواقیت للناس والحج …3).
علاوه بر این, ماههاى قمرى, نقش بنیادى در تنظیم و تعیین امورى چون: مدت4 حمل, مدت شیردهى کودکان5, زمان یائسگى6 , عده زنان در طلاق7 و وفات8, اجراى حدود الهى9, آغاز بلوغ شرعى, زمان تعلق زکات10 و …11 دارند.
همین نقش کار ساز و اساسى ماه در امور معاش و معاد12 و دین و دنیاى مردم, سبب گردیده مسأله رؤیت هلال, در حوزه تفکر اسلامى جایگاه ویژه اى بیابد. فقها, مسائل و فروعى را بر آن مترتب ساخته اند, راههایى را فرا روى مردم قرار داده اند و در کتابهاى صوم و حج و یا در رساله هاى مستقل, به کند و کاو در این باره پرداخته اند.
بسیارى از اعمال و سنت هاى اسلامى, از جمله فریضه عظیم حج و روزه ماه رمضان, افزون بر جنبه عبادى, جنبه هاى سیاسى و اجتماعى نیز دارند. امت اسلامى, با برگزارى این عبادات, شکوه و اقتدار اسلام و نیز وحدت و همدلى و همگامى میلیونها انسان مسلمان خاضع در برابر اراده خداوند را به نمایش مى گذارند.
ملیتهاى مختلف, با ویژگیهاى فرهنگى و قومى و نژادى و زبانى گونه گون, در زمان و مکان واحدى گرد مى آیند و عظمت و شکوه اسلام را به بهترین و زیباترین وجه مى نمایانند. ولى متأسفانه, گه گاهى, به خاطر ناهماهنگى در ثبوت رؤیت هلال, بر این مراسم ارزشمند و والا, خدشه وارد مى آید و آثار و پیامدهاى نامطلوبى در بین ملل اسلامى, به بار مى آورد و نوعى سر در گمى و بلاتکلیفى براى مسلمانان, به وجود مى آورد. مثلاً, در سال 1358 هـ . ق/1939 م. عید قربان در مصر, دوشنبه, در حجاز سه شنبه و در بمبئى, چهارشنبه (با فاصله سه روز اختلاف) برگزار شد.
در سال 1391 هـ . ق/1971 م. یکى از مراجع بزرگ تقلید, روز جمعه را عید اعلام کرد و در همان سال, از سوى مراجع دیگر, روز شنبه, عید فطر اعلام شد13.
همین گوناگونى رؤیتها و اعلامها, گه گاهى, در مراسم حج و عید قربان رخ مى دهد و مشکلات جبران ناپذیرى براى حج گزاران به وجود مى آورد14.
اکنون باید به بررسى پرداخت و منشأ این ناهماهنگى را جُست. گوناگونى افقهاى شهرهاى اسلامى موجب این ناهماهنگیها شده اند, یا فاصله طولانى شهرهاى مسلمان نشین از یکدیگر؟
اصلاً, معیار در اختلاف افق چیست؟
مرز و حد کشورها, افقها را تقسیم و از یکدیگر ممتاز مى سازد, یا نزدیکى و دورى شهرهاى اسلامى؟ مثلاً: اگر در یکى از شهرهاى اسلامى, هلال ماه در رؤیت شد, آیا مردم دیگر شهرها و کشورهاى اسلامى, بویژه آنهایى, که در فاصله چند صد کیلومترى آن قرار دارند, حدود یک ساعت اختلاف افق در طلوع و غروب خورشید, مى توانند به ثبوت هلال ماه آن جا, استناد جویند و هماهنگ با مردمان آن کشور به وظایف عبادى خویش قیام نمایند؟ یا این که مردم هر منطقه و یا کشورى وظایف خاص خویش را دارند و ثبوت رویت در شهر و منطقه اى براى غیر اهالى آنها حجیت ندارد. (لکل بلد رؤیتهم15) پاسخ به این پرسشها, بررسیهاى عمیقى را مى طلبد که امید مى رود پژوهشگران و فقیهان به این مهم بپردازند. اینک ما, به مقدار توان خویش, در ادله و مبانى فقهى رؤیت هلال به کند و کاو مى پردازیم.
پیشینه بحث
رؤیت هلال ماه, از راههاى ثبوت آغاز ماه, بلکه مهمترین و طبیعى ترین و ساده ترین راه است. مردم مسلمان, با هلال ماه رمضان روزه مى گیرند و چون هلال شوال را دیدند, روزه مى گشایند و نماز عید به پا مى دارند. ولى آیا ثبوت رؤیت هلال, در شهرى براى مردمان همان شهر حجّت است یا براى مسلمانان خارج شهر نیز, حجیت دارد؟ در صورت حجیّت, آیا براى همه مسلمانان, در هر شهر و مملکتى که باشند, چه دور و چه نزدیک, یا تنها براى شهرهاى مجاور و هم افق محل رؤیت کار ساز است؟
آیا در شهرهاى دور نیز, بین شهرهایى که در جانب شرقى محل رؤیت قرار دارند و شهرهایى که در جانب غربى, فرقى نیست, یا این که در شهرهاى غربى محل رؤیت, حکم به ثبوت هلال مى شود, ولى در شهرهاى شرقى آن ثابت نیست.
در این مسأله, فقیهان اسلام, دیدگاههاى گوناگونى دارند. مشهور فقهاى عامه, به تعمیم حکم ثبوت هلال به همه بلاد اسلامى نظر داده اند. منتهى برخى از شافعیان و عکرمه, قاسم و اسحاق نظر گاهى غیر از این دارند. دیدگاه مشهور در بین فقهاى شیعه, اعتبار رؤیت هلال در شهرهاى نزدیک و شهرهاى هم افق محل رؤیت است و شهرهاى دور, باید به وظایف خاص خویش, در این باره عمل کنند. ولى برخى از فقیهان شیعه, از جمله: علامه حلى, شیخ یوسف بحرانى و مولى احمد نراقى رؤیت هلال را براى غیر از شهر و مکان محلّ رؤیت, چه دور و چه نزدیک, معتبر شمرده اند.
نظریه مشهور
گفتیم: بیشتر فقها, رؤیت هلال ماه را در هر شهرى, تنها براى مردمان همان شهر و ساکنان روستاها و شهرهاى نزدیک به آن معتبر مى دانند.
شیخ مفید (م: 336ـ 413 هـ . ق) مى نویسد:
(و ربّما خفى لعارض اَو استتر عن اهل مصر لعلة و ظهر لغیر ذلک المصر, ولکن الفرض انّما یتعلّق على العباد به, اذ هو العلم دون غیره16)
و چه بسا به جهت عارضه اى ماه از دیدگان مخفى بماند و یا بر اهل شهرى, به خاطر علتى (مانند: ابر و غبار) پوشیده گردد, ولى براى غیر آن شهر آشکار شود ولکن, وجوب روزه بر مردمان همان شهر است, زیرا به ثبوت هلال در همان شهر علم داریم و نسبت به شهرهاى دیگر چنین علمى نداریم.
شیخ مفید, در این سخن تصریح مى کند که رؤیت هلال ماه در هر شهرى, تنها براى مردمان همان شهر حجیت دارد. زیرا قدر متیقن, ثبوت هلال ماه در همین شهر است. محقق حلى (م: 602ـ 676 هـ . ق) مى نویسد:
(و اذا رؤى فى البلاد المتقاربة کالکوفة و بغداد, وجب الصوم على ساکنیهما اجمع, دون المتباعدة کالعراق و خراسان, بل یلزم حیث رؤى17)
هرگاه هلال ماه در شهرهاى نزدیک به هم, مانند: کوفه و بغداد, دیده شود, بر ساکنان آن شهرها, روزه واجب است, ولى در شهرهاى دور, چون: خراسان و عراق, خیر. بلکه هنگامى که هلال ماه در آن جا دیده شد, باید روزه بگیرند.
محقق, بر این نظر است که اگر براى مردمان شهرى, رؤیت هلال ثابت شود, براى مردمان شهرهاى مجاور, حجیت دارد و باید بر تکالیفى که به خاطر این ثبوت, برعهده آنان مى آید جامه عمل بپوشند, ولى در شهرهاى دور, نظر او, همچون شیخ مفید بر عدم تعمیم مى باشد.
شیخ طوسى (م 460ـ 385 هـ . ق.) در مبسوط, بر همین نظر تصریح دارد. وى در علت این که چرا شهرهاى همجوار, یک حکم دارند, مى نگارد:
(و متى لم یرالهلال فى البلد و رأى خارج البلد على ما بیّناه وجب العمل به اذا کان البلدان التى رأى فیه متقاربة بحیث لو کانت السماء مصحیّة, والموانع مرتفعة لرأى فى ذلک البلد ایضاً, لأتفاق عروضها و تقاربها مثل بغداد و واسط والکوفة و تکریت والموصل, فامّا اذا بعدت البلاد مثل بغداد و خراسان و بغداد و مصر, فانّ لکل بلد حکم نفسه, ولا یجب على اهل بلد العمل بما رآه أهل البلد الآخر18)
هنگامى که هلال ماه در داخل شهر دیده نشود و در بیرون شهر, مطابق آنچه قبلاً روشن ساختیم, رؤیت گردد, عمل بر طبق آن واجب است, در صورتى که شهرهایى که ماه در آنها رؤیت شده, نزدیک هم باشند, به گونه اى که اگر آسمان صاف و مانعى در کار نبود, قطعاً در آنها نیز دیده مى شد, زیرا عرض آنها یکى است و نزدیک به یکدیگرند مانند: بغداد و واسط و کوفه و تکریت و موصل. ولى اگر شهرها از یکدیگر دور باشند, مثل: خراسان و بغداد و مصر و بغداد, پس هر شهرى حکم خاص خویش را دارد و بر اهل شهر واجب نیست به آنچه دیگر شهرها دیده اند, عمل کنند.
شیخ, در نهایه, از شهرهاى دور و نزدیک, سخنى به میان نمى آورد, ولى تصریح مى کند: اگر از خارج شهر, دو شاهد عادل, رؤیت هلال ماه را گواهى دهند, کفایت مى کند:
(علامة الشهور رؤیتة الهلال, … و متى کان فى السماء علة, و لم یر فى البلد الهلال اصلاً و رآه خارج البلد شاهدان عدلان, وجب ایضاً الصوم19)
علامت ماهها, دیدن هلال است و هرگاه به خاطر علتى در آسمان, هلال ماه اصلاً رؤیت نشود و دو شاهد عادل, در بیرون شهر آن را ببینند و بدان گواهى دهند, روزه واجب است.
نظیر این سخن را قاضى ابن براج طرابلسى (م: 400ـ 481 هـ . ق) از معاصران شیخ طوسى دارد. وى, پس از اشاره به راههاى ثبوت هلال, رؤیت در خارج شهر و یا شهرهاى نزدیک و همجوار را در صورت شهادت دو شاهد عادل کافى مى داند و در مورد شهرهاى دور مى نویسد:
(و امّا اذا کانت البلدان متباعدة مثل طرابلس و بغداد و خراسان و مصر و بغداد و فلسطین و قیروان و ماجرى هذا المجرى, فان لکل بلد حکم سقعه و نفسه و لا یجب على اهل بلد مما ذکرناه العمل بما رآه اهل البلد الآخر20)
و امّا اگر شهرها دور از یکدیگر باشند, همچون: طرابلس و بغداد و خراسان و مصر و بغداد و فلسطین و قیروان21 و آنچه بر این ضابطه جارى است, هر کدام حکم خاص خویش را دارد و بر مردمان شهرهایى که یاد کردیم, عمل بر اساس رؤیت ماه در شهر دیگر واجب نیست.
ابن براج, با ملاک دورى و نزدیکى و ذکر نمونه هایى از شهرهاى دور و نزدیک, بر این نکته تأکید مى ورزد که رؤیت هلال ماه, در هر شهرى, تنها براى مردمان همان شهر و شهرهاى نزدیک بدان کار ساز است و ساکنان شهرهاى دیگر نمى توانند بر این اساس عمل کنند.
علاوه بر این, ابن حمزه22 از شاگردان شیخ طوسى, فخرالمعقفین23, (م: 682 ـ 771 هـ . ق.), محقق کرکى24 (م: 940 هـ .ق.), محقق اردبیلى25 (م: 993 هـ. ق.), صاحب مدارک26 (م: 1009 هـ . ق.), صاحب ذخیره27 و … بر همین نظرند.
محقق در شرایع, بین شهرهاى مشرق و شهرهاى مغرب, به دور از یکدیگر فرق نگذاشته است, لکن از رساله (المسائل الطبریة) وى استفاده مى شود که: اگر هلال ماه در شهرهاى شرقى رؤیت شود, ثبوت آن براى شهرهاى غربى, هر چند دور از یکدیگر باشند, کافى خواهد بود.
در این رساله, از محقق سؤال شده است:
این که گفته مى شود: شهرهاى دور, هر کدام, حکم خاص خویش را دارد, اگر ماه در یکى از شهرهاى شرقى دیده شد و آن شهر از نظر طول و عرض جغرافیایى به گونه اى بود که غروب خورشید در آن نسبت به شهرهاى دور, در جانب غربى, با حدود یک ساعت اختلاف, به وقوع مى پیوندد, در این صورت به طور مسلّم, ماه به فاصله سى دقیقه و یا کمى بیشتر و کمتر, در جانب شرقى ظاهر مى شود, حال اگر ماه در شهر واقع در جانب شرقى دیده شد, قطعاً باید در شهر واقع در جانب غربى در صورت نبود مانع, دیده شود, پس چگونه مى توان گفت هر شهرى حکم خاص خویش را دارد: (فکیف أطلقوا القول بأنّ لکل بلد حکم نفسه.)
محقق حلى در پاسخ به این سؤال و در بیان رفع این اشکال مى نگارد:
(لا نقول انّ لکل بلد حکم نفسه مطلقاً, و کیف والمروى عن الأئمه (ع)28 انّه یجب الصوم اذا شهد عدلان یدخلان و یخرجان من مصر 29)
ما نمى گوییم که به طور مطلق, هر شهرى حکم خاص خویش را دارد. چگونه و حال آن که از امامان (ع) روایت شده که هرگاه, دو نفر شاهد عادل به شهرى وارد و خارج مى گردند, اگر به رؤیت هلال ماه شهادت دهند, روزه واجب است.
وى آن گاه با اشاره به سخنان شیخ طوسى, مى نویسد:
(و هذا یدلک على انّ مع العلم بانّه متى أهلّ فى بلد یعلم انّه مع ارتفاع المانع یجب أن یرى فى الآخر, کانت الرؤیة فیه, رؤیة لذلک الآخر, ما اذا تباعدت البلدان تباعداً یزول معه هذا العلم فانّه لا یجب أن یحکم لها بحکم واحد فى الأهلة, لأنّ تساوى عروضها لا یعلم الاّ من أصحاب الأرصاد و أرباب النجوم, و هو طریق غیر معلوم و لا یحصل به الوثوق, فلهذا لا یعمل به30)
از این سخن بر مى آید, اگر علم داشتیم به این که: هر گاه هلال ماه, در شهرى رؤیت شد و مانعى از رؤیت هم نبود, قطعاً, در شهرهاى دیگر هم رؤیت مى شود, در این صورت, رؤیت در آن شهر به منزله رؤیت در شهر دیگر هم هست. ولى اگر این دو شهر, دور از یکدیگر بودند, به گونه اى که دیگر علم به رؤیت نبود, بدیهى است که نمى توان حکم واحدى را در هر دو شهر جارى کرد; زیرا تساوى عرض جغرافیایى آنها جز از طریق رصد خانه و منجمان به دست نمى آید و این, طریق روشنى نیست و موجب حصول اطمینان نمى گردد و نمى توان بدان عمل کرد.
از پاسخ محقق مى توان استفاده کرد که نظر مشهور فقهاى امامیه در مورد ثبوت رؤیت هلال, شهرهاى نزدیک و هم افق, بدان جهت بوده که به ثبوت آن در بیش از این مسافت, مطمئن نبوده اند و استفاده از ابزار نجومى و جداول و زیجها را هم علم آور نمى دانسته اند. ولى اگر این اطمینان حاصل شود, به نظر آنان, در شهرهاى دور از یکدیگر هم, مى توان مانند شهرهاى نزدیک به یکدیگر, حکم به ثبوت رؤیت هلال کرد.
نظیر این سخن را شهید اول (م: 736ـ 786 هـ . ق.), بعد از نقل سخن شیخ, در مورد ثبوت حکم براى شهرهاى نزدیک, به صورت احتمال بیان مى کند:
(والبلاد المقاربة کالبصرة و بغداد متحدة, لا کبغداد و مصر, قاله الشیخ31, و یحتمل ثبوت الهلال فى البلاد المغربیه برؤیته فى البلاد المشرقیه و ان تباعدت, للقطع بالرؤیة عند عدم المانع32)
شهرهاى نزدیک [از نظر رؤیت هلال] متحدند. مانند: بغداد و بصره. ولى شهرهاى دور, همچون بغداد و مصر, این گونه نیستند. این سخن شیخ است. و احتمال دارد ثبوت هلال در شهرهاى شرقى, براى شهرهاى غربى اگر چه دور باشند, کارساز باشد, زیرا در صورت نبود مانع از رؤیت, قطع به رؤیت پیدا مى شود.
روشن است که این نظر, مبتنى بر جریان حرکت قمر از مغرب به مشرق و خروج اولین جزء نورانى ماه از محاق در طرف مغرب مى باشد که در ادامه بحث به آن اشاره خواهیم داشت. شیخ بهایى33, با اشاره به احتمال شهید در دروس34 آن را مبتنى بر کرویّت زمین دانسته است. به این گونه که از وجود هلال ماه در شهرهاى شرقى, علم پیدا مى شود که در شهرهاى غربى به طریق اولى, وجود دارد.
علامه حلى (م: 648ـ 736 هـ . ق.) در برخى از آثار خود, نظریه تعمیم ثبوت رؤیت هلال را به همه شهرهاى اسلامى مطرح کرده و آن را به برخى علماى شیعه نسبت داده است.
(اذا رئى الهلال اهل بلد و لم یره اهل بلد آخر, فان تقاربت البلدان کبغداد و الکوفة کان حکمها واحداً یجب الصوم علیها معاً, و کذا الأفطار و ان تباعدتا کبغداد و خراسان والحجاز والعراق فلکل بلد حکم نفسه, قاله الشیخ35 و هو المعتمد و به قال ابو حنیفة و هو قول بعض الشافعیه و مذهب القاسم و سالم و اسحاق و قال بعض الشافعیة, حکم البلاد کلها واحد, متى رؤى الهلال فى بلد و حکم بانّه اوّل الشهر کان ذلک الحکم ماضیاً فى جمیع اقطار الأرض سواء تباعدت البلاد او تقاربت اختلفت مطالعها اولا, و به قال احمد بن حنبل واللیث بن سعد و بعض علمائنا…36)
هرگاه مردم شهرى هلال ماه را ببینند و مردم شهر دیگر, آن را نبینند, اگر نزدیک به یکدیگر باشند, مانند بغداد و کوفه, حکم آنها یکى است و بر مسلمانان هر دو شهر, روزه واجب است و همین طور افطار [در روز اول شوال]. اگر دور از یکدیگر باشند, مانند: بغداد و خراسان و حجاز و عراق, هر شهرى حکم خاص خویش را دارد. این سخن شیخ است و مورد اعتماد. و ابوحنیفه و برخى شافعیان, قاسم, سالم و اسحاق نیز, بر این نظرند. برخى دیگر از شافعیان بر این عقیده اند حکم همه شهرها یکى است. هرگاه, هلال ماه در شهرى رؤیت و حکم به اول ماه شد, آن حکم براى همه نواحى معتبر و جارى است, چه دور باشند چه نزدیک, هم افق باشند, یا نباشند. احمد بن حنبل و لیث بن سعد و برخى از علماى ما نیز, همین رأى را دارند.
در این سخن, علامه ضمن تصریح به تعمیم حکم رؤیت هلال به شهرهاى نزدیک و تأکید و تأیید نظر فقهاى پیشین, یادآور شده که عده اى از عالمان سنى و نیز برخى از فقیهان شیعى, به تعمیم نظر داده اند از دید آنان, هرگاه هلال ماه در یکى از شهرهاى دارالاسلام رؤیت شد, در دیگر شهرها, حکم به رؤیت هلال مى شود. در منتهى:
(اذا رأى الهلال اهل بلد وجب الصوم على جمیع الناس, سواء تباعدت او تقاربت, و به قال احمد واللیث بن سعد و بعض اصحاب الشافعى37)
هرگاه اهل شهرى, هلال ماه رمضان را دیدند, بر همه مسلمانان واجب است روزه, چه شهرها, نزدیک به یکدیگر باشند چه دور. و بر همین نظرند, احمد بن حنبل و لیث بن سعد و گروهى از اصحاب شافعى.
علامه در تحریر38 نیز این نظر را مطرح ساخته و به صراحت بدان فتوا داده است. در میان فقهاى امامیه, ظاهراً, علامه اولین فقیهى باشد که نظریه تعمیم را مطرح ساخته و به دفاع از آن برخاسته است. هر چند وى, در کتابهاى دیگر خود چون: (ارشاد الأذهان39) و (قواعدالأحکام40) خلاف آن را برگزیده و مطابق نظر مشهور فتوا داده است. در تذکره نیز آن را به عنوان رأى عده اى از فقهاى عامه مطرح ساخته و به برخى فقهاى شیعه نیز نسبت داده, ولى خود, آن را نپذیرفته است.
منظور علامه از: (بعض علمائنا), بدرستى روشن نیست, ولى قدر مسلم, قبل از وى, در میان فقهاى شیعه, برخى بر تعمیم نظر داده اند.
بعد از علامه, فقیهانى که سخن وى را نقل کرده اند نیز, مقصود وى از: (بعض علمائنا) را در نیافته اند و صرفاً به نقل از وى اکتفا کرده اند.
علامه در منتهى, گرچه به صراحت (نظریه تعمیم) را مطرح ساخته و خود بدان فتوا داده, ولى در ذیل عبارت ابهامى وجود دارد که ظاهراً مخالف و ناهماهنگ با صدر عبارت مى نماد:
(و بالجمله ان علم طلوعه فى بعض الصفایح و عدم طلوعه فى بعضها المتباعد عنه فکریة الأرض لم یتسا و حکما هما, امّا بدون ذلک فالتساوى هو الحق41)
خلاصه: اگر علم پیدا کردیم به طلوع ماه در برخى از شهرها و عدم آن در برخى از مناطق دوردست, از آن جا که زمین کروى است, حکم آن دو [از نظر رؤیت هلال] مساوى نخواهد بود ولى بدون آن, قول به تساوى, حق است.
از ظاهر این جمله بر مى آید, علامه از نظر خود عدول کرده است. ولى برخى, در توجیه سخن وى گفته اند: حکم به عدم تساوى, در جایى است که علم به عدم طلوع ماه در بعضى قسمتها داشته باشیم, در صورت علم, از دایره بحث ما بیرون است42. به علاوه این که وى, در تحریر الأحکام, به تعمیم فتوا داده است و این مى تواند مؤید این نظر باشد. بویژه آن که کتاب تحریر وى, کتاب فتوایى و به منزله رساله عملیه اوست و بعید نیست بعد از منتهى و کتابهاى استدلالى دیگر وى نوشته شده باشد.
در تحریر الأحکام مى نویسد:
(اذا رأى الهلال اهل بلد وجب الصوم على اهل البلاد جمیع الناس سواء تباعدت البلاد اَوَ تقاربت, والشیخ رحمه اللّه جعل البلاد المتقاربة التى لا یختلف فى المطالع کبغداد والبصرة کالبلد الواحد و المتباعدة کبغداد و مصر لکل بلد حکم نفسه و فیه قوة…43)
هرگاه مردم شهرى, هلال ماه را ببینند, روزه بر مردمان همه شهرها واجب است, چه دور باشند و چه نزدیک. شیخ طوسى, شهرهاى نزدیک به یکدیگر را, که طلوع وغروب آنها مختلف نباشد, مانند: بغداد و بصره, در حکم یک شهر قرار داده و براى شهرهاى دورى همچون: بغداد و مصر, هر یک حکمى خاص. در این نظر قوتى است.
علامه در این سخن, گرچه نظر شیخ را, که نظریه مشهور است, قوى مى داند, ولى خود, به صراحت به تعمیم فتوا داده است.
پس از علامه, تقریباً از قرن هفتم به بعد, فقهاى شیعه, کم و بیش, نظر وى را در منتهى و تحریر, تقویت کرده اند. از جمله: نراقى44 (م: 1185ـ 1245 هـ . ق.) شیخ یوسف بحرانى45 (1186 هـ . ق.), فیض کاشانى46 و …47 و بسیارى از جمله: شیخ انصارى48(م: 1214ـ1281 هـ . ق.) و صاحب جواهر49 (م: 1200ـ 1262 هـ . ق.), محقق اردبیلى50 (م: 993 هـ . ق .) و …51 نظر مشهور را انتخاب کرده اند.
مولى احمد نراقى, تعمیم ثبوت رؤیت هلال را به شهرهاى نزدیک مسلم گرفته و بر آن ادعاى اجماع هم کرده است. وى, پس از بررسى نظر علامه در منتهى و توضیحى درباره وضعیت ماه, مى نگارد:
(ثم الحق الذى لا محیص عنه, عند الخبیر, کفایة الرؤیة فى احد البلدین البلد الآخر مطلقا, سواء کان البلدان متقاربین اومتباعدین کثیراً52.)
پس سخن حقى که در نزد آگاهان, چاره اى جز قبول ان نیست, کفایت رؤیت هلال ماه در شهرى براى شهر دیگر است, خواه آن دو شهر به هم نزدیک باشند و یا بسیار دور.
بر همین نظرند: شهید محمد باقر صدر53, آیت اللّه سیدعبدالاعلى سبزوارى54 و آیت الله خویى55 شیخ محمد حسن نجفى صاحب جواهر, اگر چه نظریه مشهور را برگزیده, ولى به تعمیم متمایل شده و آن را تقویت کرده است: (فالوجوب حینئذ على الجمیع مطلقاً قوى56)
شیخ انصارى, همچون صاحب مستند, ثبوت هلال را در شهرهاى نزدیک, مسلم مى داند, ولى نسبت به شهرهاى دور معتقد به عدم تعمیم حکم است:
(و هل یثبت للبلاد المتباعدة مطلقا کما عن موضع من المنتهى57 والتحیر58 و عن التذکرة59 حکایته عن بعض علمائنا. اَو لا یثبت مطلقاً کما عن المحقق فى المعتبر60 والشرایع61 والمصنف62 هنا و فى القواعد63, و عن الجامع64 والمسالک65 و مجمع الفایده66 و حکى عن الشیخ67 و فى المناهل68, الظاهر انّه مذهب المعظم, اَو یثبت بشرط امکان تحققه فیها و عدم العلم بعدم وجدانه فیها, فان علم بعدم وجوده فى الأفاق المتباعدة باعتبار اختلاف المطالع و کرویة الأرض, فلا یعمّهم حکم ثبوت الهلال و هو المحکى عن المصنف فى المنتهى69 والتحریر70 بعد اختیار القول الأول واستجوده فى المدارک71 کما حکى …)
و آیا اگر هلال ماه, در شهرى رؤیت شد, براى شهرهاى دوردست ثابت مى شود چنانکه از منتهى و تحریر و از برخى علماى ما, در تذکره حکایت شده است, یا ثابت نمى شود مطلقا, آن گونه که محقق در معتبر و شرایع و علامه در ارشاد و قواعد و محقق کرکى در جامع المقاصد و شهید در مسالک و محقق اردبیلى در مجمع الفایده گفته اند و از شیخ نقل شده است؟ و از ظاهر مناهل بر مى آید که بیشتر فقها بر این نظرند. یا آن که [براى شهرهاى دور] ثابت مى شود, به شرط امکان تحقق در آن شهرها واینکه علم به عدم وجود آن در آن شهرها نبوده باشد. پس اگر علم به نبود آن در شهرهاى دور, به سبب کرویت زمین و نیز گوناگونى آفاق, پیدا شد, حکم به ثبوت هلال, چنین شهرهایى را شامل نمى شود. این نظر از علامه, پس از گزیدن نظر اول, در منتهى و تحریر نقل شده و صاحب مدارک هم, آن را نیکو شمرده است.
شیخ در این سخن, افزون بر نظر مشهور که همانا عدم تعمیم است و نظر علامه و برخى دیگر که معتقد به تعمیم حکم ثبوت به رؤیت هلال به همه بلاد اسلامى اند نظریه سومى را مطرح مى کند و آن تفصیل است بین جایى که علم به عدم رؤیت در شهرهاى دور وجود دارد و جایى که چنین علمى وجود ندارد. به نظر شیخ, با توجه به کرویت زمین و گوناگونى آفاق, عدم رؤیت آن در شهرهاى دوردست محرز است.
مرحوم شیخ, از ذیل عبارت علامه, در تذکره و عبارت وى, در تحریر, این نکته را فهمیده, ولى همان طور که قبلاً اشاره کردیم, نمى توان این را تنزل علامه از نظر خویش تلقى کرد. بویژه در تحریر, پس از فتوا به تعمیم, به قول شیخ در مبسوط72 اشاره کرده و مى گوید: (و فیه قوة73). به علاوه, در صورتى که علم به عدم رؤیت داشته باشیم, از دایره بحث بیرون است. محقق خـوانسـارى نیز, نظر عـلامه را به بوته بررسى مى نهـد و نمى پذیرد و بر این نظر تأکید شرع بر اهمیت وحدت امت اسلامى و توصیه اکید پیشوایان دینى بر تعظیم شعائر الهى و برگزارى با شکوه و عظمت مراسم عبادى سیاسى, نشان مى دهد که شارع مقدس, راضى نیست مسلمانان در امر رؤیت هلال و برگزارى مراسم عید فطر و قربان اختلاف داشته باشند.
است که قول به تعمیم, در میان شیعه قائل معروفى ندارد:
(و بالجمله فالقول بالتساوى بین البلاد مطلقا لیس له قایل معروف منا74)
خلاصه, قول به تساوى ثبوت هلال ماه, در همه شهرهاى اسلامى, چه دور و چه نزدیک, در بین فقهاى امامیه قائل معروفى ندارد.
نظر فقهاى عامه
فقهاى اهل سنت در تعمیم ثبوت رؤیت هلال به شهرهاى دور,اختلاف دیدگاه دارند:
1. تعمیم.
2. عدم تعمیم.
آنان که به تعمیم عقیده دارند, فرقى بین شهرهاى دور و نزدیک نمى گذارند و ثبوت آن را براى همه شهرهاى اسلامى, حجت مى دانند. آنان که به عدم تعمیم باور دارند, همچون: عکرمه, قاسم, اسحاق و شافعیه, رؤیت را در شهرهاى نزدیک به هم, کار ساز مى دانند و در شهرهاى دور خیر:
(اذا ثبت رؤیة الهلال بقطر من الأقطار, وجب الصوم على سایر الأقطار. لافرق بین القریب من جهة الثبوت والبعید, اذا بلغهم من طریق موجب للصوم, و لا عبرة باختلاف مطلع الهلال مطلقا, عند ثلاثة من الأئمه … و خالف الشافعیه قالوا: اذا ثبت رویة الهلال فى جهة وجب على الجهة القریبة من کل ناحیة ان یصوموا بناءً على هذا الثبوت, اما اهل الجهة البعیده فلا یجب علیهم الصوم بهذه الرؤیة لإختلاف المطالع75)
وقتى هلال ماه در یکى از ممالک رؤیت شود, بر مردم سایر ممالک نیز, روزه واجب است. در این مسأله, فرقى بین شهرهاى نزدیک و دور نیست. در صورتى که از راههاى معتبر شرعى رؤیت هلال ماه در شهرى به اثبات رسد, براى آنان که در شهرهاى دور هستند نیز, حجیت دارد و موجب روزه است. اختلاف افق, در مسأله رؤیت هلال, بى هیچ وجه تأثیرى ندارد. این نظر سه نفر از ائمه اهل سنت است. ولى شافعیان با این نظر مخالفت کرده اند و گفته اند: هرگاه رؤیت هلال در جایى اثبات گردد, مردمان شهرهاى نزدیک وهم افق با آن باید روزه بگیرند, امّا این حکم, در مناطق دوردست جارى نیست, زیرا افق همه جا یکسان نیست.
نظیر این سخن را ابن قدامه76, قرطبى77. ابن رشد78, عبدالرحمان الجزیرى79, ابن عابدین80 و …81 گفته اند. با این تفاوت که از عبارت ابن قدامه استفاده مى شود: ابوحنیفه نیز مانند شافعیان به عدم تعمیم نظر دارد. برخى, تعمیم را به برخى از شافعیان نسبت داده اند, نه همه آنان.
از عبارت علامه در تذکرة82, که در بخش قبل بدان اشاره شد, استفاده مى شود که ابوحنیفه و برخى شافعیان, با تعمیم مخالفند. قدر مسلم اهل سنت, در مسأله رؤیت هلال ماه و جواز تعمیم و یا عدم تعمیم آن به دیگر شهرهاى دور, رأى واحد ندارند83.
تفاوتى که در این مسأله بین اینان و شیعه وجود دارد, این که: بیشترینشان بر این نظرند که وقتى رؤیت ماه در شهرى از شهرهاى حوزه اسلامى ثابت شد, دیگر شهرها را هم در بر مى گیرد چه, دور و چه نزدیک. امّا بیشتر فقهاى شیعه بر این دیدگاهند که خیر در بر نمى گیرد.شافعیان براى اثبات نظر خویش, به روایاتى, که مهمترین آنها روایت (کریب) است, استناد جسته اند.
خلاصه دیدگاهها
1. هرگاه در شهرى از شهرهاى اسلامى رؤیت هلال به اثبات برسد, تکلیفى براى مردمان دیگر شهرها نیست. تنها بر عهده مردمان همان شهر تکلیف بار مى شود. این, از ظاهر عبارت مفید در مقنعه84 و برخى فقهاى عامه فهمیده مى شود85.
2. اگر در شهرى رؤیت هلال ثابت شود, براى شهرهاى همجوار, نیز, کارساز خواهد بود. بر این نظرند, مشهور فقهاى شیعه.
3. اگر هلال ماه در شهرى دیده شود و ثابت گردد, براى دیگر شهرها, چه دور و چه نزدیک, حجیت دارد. بر این نظرند علامه وعده اى از فقیهان شیعه و بیشتر فقهاى اهل سنت.
4. شهرهاى غربى محل رؤیت هلال ماه, بسان شهرهایى هستند که ماه در آنها رویت شده است. و اگر در طرف شرقى باشند, در بر نمى گیرد. این نظر را شهید, به صورت احتمال آورده است.
دیدگاه اول و دوم, یکى است, زیرا از سخن شیخ مفید فهمیده مى شود که چون قدر متیقن از ثبوت هلال ماه, شهر محل رؤیت مى باشد, و به بیش از آن علم نداریم, این نظر را ابراز کرده, ولى روشن است که شهرهاى همجوار و نزدیک, یکى هستند و نظریه مفید نیز شهرهاى نزدیک را شامل مى شود. افزون بر این تعبیر (اهل مصر86) در عبارت شیخ مفید, این مطلب را مى رساند, زیرا (مصر) علاوه بر شهر, به معناى ناحیه بزرگ و شهرستان هم آمده است و طبعاً شامل شهرهاى نزدیک هم مى شود.
نظریه چهارم نیز که مرحوم شهید به صورت احتمال مى آورد و در زمانهاى بعد به صورت یک قول در آمد است و افرادى87 به آن فتوا داده اند . مخفى نماند که این نظر, بر اساس علم به ثبوت هلال ماه در بلاد غربى و مبتنى بر مسأله حرکت ماه از طرف مغرب به طرف مشرق است و مورد علم به ثبوت, از دایره بحث ما خارج است. بنابراین, عمده اختلاف در دو قول است, قول مشهور و قول علامه و دیگران.
بر این اساس, اگر هلال ماه, در شهرى رؤیت شد, براى شهرهاى نزدیک کفایت مى کند,در این بحثى نیست و برخى بر آن ادعاى اجماع کرده اند88. ولى آیا در بیش از شهرهاى نزدیک هم حجت است و مى توان حکم به ثبوت را به شهرهاى دور هم گسترش داد, اختلاف است.
اینک که با اقوال و آراى فقیهان شیعه و سنى آشنا شدیم و همچنین به سیر تاریخى مسأله, مى پردازیم به بیان ادّله آنان. لکن پیش از ورود به بحث, نکته اى را یادآور مى شویم, تا کمکى باشد به روشنى مطلب و آن نکته, بیان میزان و معیار دورى و نزدیکى است89. زیرا تعبیرهایى چون: (بلاد متقاربه), (بلاد متباعده) و نیز (بلاد متحدالأفق و مختلف الأفق) و مانند آن در عبارات فقها فراوان به کار رفته است و تا حدودى مدار بحث بر نزدیکى و دورى مى چرخد.
معیار در نزدیکى و دورى شهرها
پیش از این دیدیم که فقها بر اساس نزدیکى و دورى شهرها, فتوا داده اند, ولى مقصود آنان از نزدیکى و دورى چیست, چندان روشن نیست و ملاک و معیار مشخصى که بتوان به کمک آن, شهرهاى نزدیک را از شهرهاى دور, جدا ساخت و نزدیکى و دورى سرزمینها را از یکدیگر متمایز نمود, ظاهراً وجود ندارد.
روشن است که معیارهایى مانند تقسیم بندیهاى سیاسى کشورها که بر اساس منافع ملى و ویژگیهاى قومى, صورت گرفته است, مورد نظر نیست. بلکه مقصود معیارها و ملاکهایى است که شرع مى پذیرد. از کند و کاو, در کتابهاى فقهى شیعه و سنى و بررسى آراى فقیهان در این مسأله, به تعریفهاى پراکنده اى دست یافته ایم و تعریف مورد اتفاق را اینک عرضه مى داریم:
اختلاف در طلوع و غروب خورشید
هر جا دو شهر از نظر طلوع و غروب خورشید متحد باشند و طلوع و غروب خورشید در هر دو شهر همزمان صورت گیرد, آنها را شهرهاى نزدیک به یکدیگر (بلاد متقاربه) مى گویند و هر جا که اختلاف در طلوع و غروب داشته باشند, به آنها شهرهاى دور از یکدیگر (بلاد متباعده) اطلاق مى کنند. این ملاک را فقهاى شیعه و سنى تأیید کرده اند. شیخ انصارى در این زمینه مى نویسد:
(والمراد بالبلاد المتقاربة کما عن المسالک90 والمدارک91 والکفایة92, مالم تختلف مطالعها, کبغداد و کوفه و نحوهما93)
مقصود از شهرهاى نزدیک آن گونه که از مسالک شهید و مدارک عاملى و کفایه سبزوارى استفاده مى شود, شهرهایى است که اختلافى در طلوع و غروب خورشید نداشته باشند, مانند: بغداد و کوفه و امثال آن.
علامه, ضمن تصریح به این که در ملاک دورى و نزدیکى و تعیین قاعده مشخص در این مورد, بین شافعیان اختلاف است, مى نویسد:
(و بعضهم اعتبر ما قلناه وضبطوا التباعد بان یکون بحیث یختلف المطالع کالحجاز والعراق والتقارب بان لا یختلف کبغداد والکوفة94)
گروهى از آنان [شافعیان] همان میزانى را که ما پذیرفته ایم, پذیرفته اند: هر جا در طلوع خورشید اختلاف داشته باشند مانند: حجاز و عراق, شهرهاى دور به شمارند و هر جا از جهت افق با هم متحد باشند, مثل: بغداد و کوفه, شهرهاى نزدیک.
شهید در مسالک95 نیز با تفصیل بیشترى همین معیار را بیان کرده است و کرویّت زمین و براهین اعتبارى را مبیّن آن دانسته است. بنابراین, در این که از جمله معیارهاى تشخیص شهرهاى نزدیک از دور, اتحاد و اختلاف افق آنهاست, بحثى نیست, ولى درخود این معیار و تعریف و تحدید آن نظرگاهها تفاوت دارد. به عبارت دیگر, کبراى مسأله روشن است که اختلاف طلوع و غروب معیار نزدیکى و دورى شهرهاست. لکن اختلاف و عدم آن را از چه راهى مى توان به دست آورد, بین اهل نظر اختلاف است. در این زمینه نیز, مطالبى را ابراز داشته اند که به برخى از آنها اشاره مى کنیم:
1. فاصله هزار میل96:
برخى گفته اند اختلاف در طلوع و غروب خورشید, بر اساس فاصله یکهزار میل محاسبه مى گردد. هرگاه بین دو شهر, مسافت هزار میل (1848 کیلومتر) باشد, بین طلوع و غروب خورشید در آن دو شهر, به میزان یک ساعت اختلاف افق است. فخرالمحققین مى نویسد:
(فکل بلد غربى بعد عن الشرقى بألف میل, یتأخر غروبه عن غروب الشرقى ساعة واحدة, و انّما عرفنا ذلک بار صاد الکسوفات القمریة حیث بدئت فى ساعات اقل من ساعات بلدنا فى المساکن الغربیه و اکثر من ساعات بلدنا فى المساکن الشرقیه, …97)
پس هر شهر غربى, که مقدار یکهزار میل از شهر شرقى دور باشد, غروب خورشید در آن جا یک ساعت دیرتر رخ مى دهد. ما این مطلب را از رصد کردن ماه گرفتگى98 به دست آوردیم, که در شهرهاى غربى محل ما [حله در عراق] کمتر و در شهرهاى شرقى آن بیشتر است.
نظیر این سخن را برخى از فقهاى دیگر نیز گفته اند99.
2. تفاوت در عرض جغرافیایى بین دو شهر به میزان 15 درجه.
این معیار را برخى از علماى عامه گفته اند. مقصود آن است که اگر فاصله بین دو شهر به قدرى باشد که اختلاف عرض جغرافیایى آن دو شهر به میزان پانزده درجه برسد, طلوع و غروب در آنها متفاوت است وگرنه, نه100.
3. فاصله بین دو شهر به اندازه هشت فرسخ شرعى باشد, به طورى که اگر کمتر از این مقدار باشد, طلوع و غروب آن دو شهر فرقى نمى کند. اگر این مقدار و بیشتر باشد, اختلاف در طلوع و غروب خورشید, وجود دارد.
این نظر برخى از شافعیان است:
(و قال آخر من الشافعیة اذا کان الفصل بین البلدین بمقدار ثمانیه فراسخ یکون التفاوت بینهما فى الطلوع والغروب …101)
برخى از شافعیان گفته اند: هر وقت فاصله بین دو شهر به میزان هشت فرسخ باشد طلوع و غروب خورشید در آنها تفاوت مى کند.
معیارهاى دیگرى را براى تشخیص طلوع و غروب و اختلاف آنها گفته اند از قبیل: تساوى و عدم تساوى خطوط طولى و عرضى102 و مقدار بیست و چهار فرسخ فاصله103, مسافت قصر هشتاد و نه کیلومتر (به عقیده برخى از عامه) و مانند آن, که به خاطر طولانى شدن از ذکر آنها خوددارى مى کنیم.
بر این اساس, معیارهاى تشخیص شهرهاى نزدیک از دور, تشخیص اختلاف و اتحاد طلوع و غروب خورشید در آنهاست. هر چند در تشخیص این نیز, رأى واحدى وجود ندارد و فقها, بویژه فقهاى عامه, مطالب و راههاى گوناگونى را ارائه کرده اند.
امکان رؤیت, با نبود مانع
برخى از فقیهان, ملاک نزدیکى و دورى را در این دانسته اند که هر جا امکان رؤیت, در صورت نبودن مانع, همچون: ابر و گرد و غبار و یا مه غلیظ, وجود داشته باشد, آن جا به حکم همان محل رؤیت هلال است و از شهرهاى نزدیک به شمار مى روند و هر کجا چنین نباشد, یعنى با فرض نبودن مانع, باز هم امکان رؤیت ماه نباشد, از شهرهاى دور به شمار مى آیند.
(و متى لم یرالهلال فى البلد و رأى خارج البلد على ما بیّناه وجب العمل به اذا کان البلدان التى رأى فیها متقاربة بحیث لو کانت السماء مصحیة والموانع مرتفعة لرأى فى ذلک البلد ایضاً لإتفاق عروضها و تقاربها, مثل بغداد و واسط و بغداد و مصرفان لکل بلد حکم نفسه …104)
از این سخن بر مى آید, شهرهاى نزدیک آن جایى است که اگر آسمان روشن باشد و مانعى نباشد, در هر دو مورد ماه رؤیت مى شود, مانند: بغداد و واسط.
بر اساس این تعریف, که شیخ در مبسوط ارائه کرده است, ملاک نزدیکى و دورى, امکان و یا عدم امکان رؤیت است و ملاکهایى همچون: مقدار فاصله, اختلاف طول و عرض, و مانند آن دخالتى ندارند.
نظیر همین سخن را بعضى از فقهاى دیگر شیعه, از جمله صهرشتى105 گفته اند. شیخ انصارى, در این زمینه مى نویسد:
(و ربما نسب الى المحقق انّه مع العلم بأنه متى رأى فى بلد یعلم انه مع ارتفاع الموانع یجب ان یرى فى البلد الآخر کانت الرؤیة لذلک الآخر و اما اذا تباعدت البلدان تباعداً یزول مع العلم فانه لا یجب ان یحکم لها بحکم واحد106.)
به محقق حلى نسبت داده شده: در هرجا که ماه رؤیت بشود و بدانیم که در صورت نبودن مانع, در محل دیگر نیز قابل رؤیت است, این دو, در حکم یکسانند و اگر فاصله بین آن دو سرزمین, به گونه اى باشد که این علم حاصل نشود, در این فرض, حکم در آن دو یکسان نخواهد بود. [و مى توان قول به تعمیم را پذیرفت.] از فقهاى اهل سنت نیز, همین معنى نقل شده است.
سرخسى مى نویسد:
(یلزم کل بلد لا یتصور خفاؤه عنهم بلا عارض دون غیرهم107)
سرزمینى که در صورت عدم مانع, ماه را ببینند, با جایى که ماه رؤیت شده است, در حکم یکسانند.
اختلاف اقالیم و تفاوت مناظر
برخى دیگر از فقها, ملاک نزدیک و دورى شهرها را در گوناگونى اقلیمى و اوضاع آب و هوایى جستجو کرده اند. اینان, بر این نظرند: اگر شهر, یا منطقه اى از نظر اوضاع طبیعى و آب و هوا و مانند آن, از قطعات دیگر زمین و منطقه هاى دیگر متمایز باشد, به آن اقلیم و یا مملکت و ولایت مى گویند. این مقدار فاصله, ملاک دورى و نزدیکى است. علامه در تذکره این نظر را از برخى از فقهاى عامه نقل مى کند:
(و قال بعضهم [ان فعیة] الإعتبار بمسافة یظهر بمثلها تفاوته فى المناظر فقد یوجد التفاوت مع قصور المسافة … و بعضهم [الشافعیة] من اعتبر اتحاد الأقالیم108)
برخى از شافعیان, ملاک دورى و نزدیکى را مقدار مسافتى دانسته اند که باعث تفاوت مناظر طبیعى گردد. بنابراین معیار, گاهى سرزمینى که به حدّ مسافت شرعى برسد, دور است و گاهى کمتر از آن … و برخى از شافعیان, اختلاف و اتحاد اقلیم را ملاک گرفته اند.
منزله و مرحله
در روزگاران گذشته که وسائل نقلیه سریع السیر وجود نداشته, مردم به وسیله حیوانات مسافتهاى طولانى را مى پیموده اند. به همین جهت, در فاصله هاى طولانى, بین راه منازل و فرود آمد نگاههایى وجود داشت که مسافران در آنها به استراحت مى پرداختند. معمولاً به مسافتى که در یک روز و یا کمتر طى مى شده, مرحله و منزل مى گفته اند109. غزالى از فقهاى عامه, میزان نزدیکى و دورى شهرها را فاصله بین دو منزل دانسته است:
(و اذا رؤى الهلال ببلدة و لم یر بأخرى, و کان بینهما اقل من مرحلتین وجب الصوم على الکل و ان کان اکثر کان لکل بلدة حکمها و لا یتعدى الوجوب110)
اگر در شهرى ماه رؤیت گردد و در شهر دیگرى نشود, اگر بین آن دو شهر فاصله اى کمتر از دو مرحله است, روزه بر همه آنان واجب و اگر بیشتر است, هر کدام از شهرها حکم خاص خویش را دارد و وجوب [روزه] به دیگر شهرها تعمیم نمى یابد.
افزون بر آنچه اشاره کردیم, برخى از فقها, معیارهاى دیگرى گفته اند, مانند: فاصله 48 میل 111, مسافت قصر112, تقارب عرضى113, یک ساعت114 اختلاف در طلوع و غروب خورشید و حدود ده دقیقه115 اختلاف در طلوع و غروب. ولى آنچه, بیشتر در کتابهاى فقهى ما, مورد توجه قرار گرفته, همان دو معیار اول و دوم است.
از آنچه در این قسمت گفتیم, نتیجه مى گیریم که نزدیکى و دورى شهرها, که مبناى فتواى بسیارى از فقها قرار دارد, قاعده مند نیست و فقها تعریف و تحدید مشخص و دقیقى از آن ارائه نکرده اند, بلکه آراى گوناگونى ابراز داشته اند که در جهات مختلف, با هم تفاوت دارند. کمترین فاصله اى که گفته اند هشت فرسخ یا فاصله زمانى ده دقیقه اختلاف طلوع و غروب است و بیشترین فاصله اى که گفته اند, یکهزار میل, یعنى 1848 کیلومتر است. گرچه, این گوناگونى آرا, بیشتر در میان فقیهان اهل سنت است و فقهاى شیعه, بیشتر, اختلاف در طلوع و غروب خورشید و امکان و عدم امکان رؤیت را ملاک تشخیص گرفته اند, ولى همان طورى قبلاً هم اشاره کردیم, خود این دو معیار نیز, چندان روشن و مشخص نیست و در مورد آن نیز اختلاف است116.
دلایل قائلان به عدم تعمیم
قبلاً گفتیم که مشهور و معروف بین فقیهان امامیه و نیز نظر برخى از فقیهان عامه آن است که ثبوت رؤیت هلال, در هر شهرى, صرفاً براى ساکنان همان شهر و نیز شهرهاى نزدیک به آن, حجت است. به عقیده آنان, مسلمانانى که در شهرهاى دور از محل رؤیت هلال ماه, زندگى مى کنند, نمى توانند بر آن اساس عمل کنند و با آنان روزه بگیرند و یا عید بگیرند. بلکه آنان بر حسب ثبوت رؤیت هلال ماه, در همان جا باید روزه, و یا عید بگیرند. براى اثبات این نظر, به دلایل و مؤیداتى استناد شده که بررسى مى کنیم:
1. ظاهر آیه شریفه:
(فمن شهد منکم الشهر فلیصمه117)
پس هر که در ماه رمضان در حضر باشد, باید روزه بدارد.
از ظاهر آیه شریفه بر مى آید که حضور در هنگام ماه مبارک رمضان, وجوب روزه را در پى دارد. در استدلال به آیه شریفه نوشته اند:
(فان الأفق الذى لم یظهر فیه القمر لم شهید فیه الشهر, فلا صوم فیه118)
افقى که هلال ماه, رؤیت نگردد, در آن جا, حضور در ماه رمضان صدق نمى کند. پس در آن جا روزه واجب نیست.
در شهرى که ماه رؤیت نشده, نه در خود آن شهر و نه در شهرهاى نزدیک و هم افق آن, در حقیقت ماه رمضان در آن شهر و ناحیه شهر به وقوع نپیوسته است. تحقق حضور ماه رمضان, به آن است که در افق آن محل, ماه رؤیت شود و یا حداقل با رؤیت در شهرهاى هم افق و نزدیک آن و یا در شهرهاى شرقى آن هلال رؤیت گردد و از طریق شهادت دو عادل و یا علم بر ثبوت آن, (شهود شهر) محرز گردد. ولى صرف رؤیت در شهرهاى دور که هیچ هماهنگى و همسویى با افق آن جا ندارد, نمى تواند حجت شرعى براى استقرار ماه در آن محل باشد. ظاهراً استدلال به این آیه تمام نیست, زیرا آیه در مقام بیان حکم مسافر و حاضر است. هر کس در ماه رمضان مسافر نباشد و حضور در شهر داشته باشد, باید روزه بگیرد. همین را هم بسیارى از مفسران تقویت کرده اند.
مرحوم طبرسى مى نویسد:
(و فیه و جهان, احدهما: فمن شهد منکم المصر و حضر و لم یغب فى الشهر, … و هذا ما رواه زرارة عن ابى جعفر (ع) … والثانى: من شاهد منکم الشهر مقیماً فلیصم الشهر بعینه …, والأول اقوى)
و در این [معناى شهدالشهر] دو احتمال است:
1. هر کس از شما در ماه رمضان, در شهر حضور داشته باشد و غایب نباشد. و این همان چیزى است که زراره از امام باقر (ع) نیز روایت کرده است.
2. هر کس از شما, در حالى که در شهر اقامت دارد, ماه رمضان را در یابد, باید همه آن روز را روزه بگیرد و احتمال اوّل قوى تر است.
مرحوم طبرسى, در این سخن, مراد از (شهد منکم الشهر) را حضور در شهر در هنگام ماه رمضان دانسته و این معنى را موافق با روایت شمرده است. نظیر این سخن را شیخ طوسى در (تبیان) و علامه طباطبائى در (المیزان) نیز آورده اند. گرچه شیخ, صرفاً به بیان احتمالات اکتفا کرده و خود به صراحت نظر نداده است119. دیگر این که بر فرض که (شهدالشهر) وقتى صدق کند که هلال ماه در آن محل و یا شهرهاى نزدیک به آن دیده شود, ولى باز هم نمى تواند مانع از ثبوت ماه در شهرهاى دیگر با بینه و مانند آن باشد و بالأخره بر مدعاى قائلان به عدم تعمیم دلالتى ندارد120.
2. روایات:
روایاتى که بر عدم تعمیم حکم ثبوت هلال ماه به شهرهاى دور, مورد استناد واقع شده اند چند دسته اند:
الف . روایات رؤیت هلال.
ماه رمضان, با رؤیت هلال ماه آغاز مى گردد و با رؤیت هلال نیز پایان مى رسد, این معنى در بسیارى از روایات تصریح شده است, از جمله:
(صم للرؤیه و أفطر للرؤیة121)
(صوموا للرؤیة وأفطروا للرؤیة122)
(اذا رأیتم الهلال فصوموا, و اذا رأیتموه فافطروا123)
(لیس على اهل القبله الا الرؤیة و لیس على المسلمین الا الرؤیة124)
به این مضمون, روایات دیگرى نیز که در میان آنها روایات صحیحه و موثقه هم وجود دارد, در کتابهاى روایى نقل شده است125. مفاد همه این روایات, اجمالاً آن است که ملاک, در آغاز و انجام ماه, رؤیت هلال است و امر به وجوب صوم, معلق و مشروط به رؤیت هلال است. پس در افقى که ماه رؤیت نمى شود, ماه رمضان, به وقوع نپیوسته است. البته در ناحیه هاى نزدیک محل رؤیت هلال ماه, مى شود به ثبوت ماه اطمینان پیدا کرد, ولى در شهرهاى دوردست, خیر. روایات منصرف از شهرهاى دور از محل رؤیت است, زیرا متبادر از تعلیق وجوب به رؤیت, در این روایات, رؤیت در شهر است .
محقق سبزوارى مى نویسد:
(لأن المتبادر مما علق الوجوب بالرؤیة فیها, الرؤیة فى البلد او ما فى حکمه و ان کان ظاهر اللفظ العموم126)
متبادر از تعلیق وجوب به رؤیت هلال ماه, در این روایات, رؤیت در همان شهر و یا جائى که به حکم آن شهر است مى باشد. گرچه ظاهر لفظ, عمومیت دارد.
به عبارت دیگر, درست است که روایات (رؤیت), به طور مطلق, رؤیت هلال ماه را علامت داخل شدن ماه رمضان و یا ماه شوال دانسته اند, ولى اطلاق آنها از شهرهاى دور از محل رؤیت انصراف دارند و شامل آنها نمى شود127.
در دلالت این دلیل نیز خدشه کرده اند. زیرا دلیلى بر انصراف این روایات به محل رؤیت هلال ماه و شهرهاى نزدیک و هم افق آن, وجود ندارد. بر این نکته, بسیارى از فقها تصریح کرده اند128.
ب . روایات شهادت به رؤیت
از جمله راههاى ثبوت ماه, شهادت به رؤیت هلال ماه است. از روایات فراوانى129 استفاده مى شود, اگر بر اثر وجود ابر و یا گرد و غبار و مه غلیظ و … رؤیت هلال میسر نگردد, ولى