شیوه های فرزند پروری: اعتقادات، نگرش ها، فعالیت ها و اقدامات والدین در قالب الگوهای خانوادگی یا سبک های فرزند پروری والدین نمود پیدا می کند. اینکه والدین کدام یک از انواع سبک های مختلف تربیتی را در خانواده اتخاذ کنند، خود تحت تأثیر عوامل گوناگونی است و بسیاری از شرایط محیط خانواده و فرهنگ غالب ناشی می شود. اما هدف همه ی سبک های فرزند پروری شکل دهی به شخصیت روانی و تقویت شایستگی فرزندان می باشد. اهمیت این دو هدف و توجه به دو بعد از رفتارهای والدین یعنی پذیرش در مقابل طرد و سخت گیری در مقابل سهل گیری موجب شده تا امروزه محققان در خصوص سبک های فرزند پروری والدین و تأثیراتی که هرکدام از آنها بر رشد فرزندان دارند به بحث و بررسی بپردازند و الگوهای مختلفی ارائه دهند. اما همه الگوها در این سه شیوه فرزند پروری خلاصه می شود:
الف- والدین قاطع و اطمینان بخش ( مقتدر ): والدینی که این الگوی فرزند پروری را دارند به فرزندان خود استقلال و آزادی فکری می دهند و آنها را تشویق می کنند و نوعی محدودیت و کنترل را بر آنها اعمال می دارند. در خانواده هایی با والدین مقتدر اظهارنظر و ارتباط اخلاقی وسیع در تعامل کودک و والدین وجود دارد و گرمی و صمیمیت نسبت به کودک در سطح بالاست( ماسن، کانگر و کاگان 1370). فرزندان این خانواده از ثبات شخصیتی خوبی برخوردارند، اعتماد به نفس و عزت نفس بالایی دارند. در مواجهه با مسائل زندگی پختگی بیشتری نشان داده و برای کنارآمدن با مشکلات بیشتر از شیوه های مقابله ای متمرکز بر مسئله استفاده می کنند( احدی 1373).
ب- والدین مستبد : شیوه فرزند فرزند پروری استبدادی با ویژگی های توقع بالا و پذیرش پایین مشخص شده است. این والدین قوانین خود را به صورت انعطاف پذیری تحمل می کنند. از نظر تربیتی خشن و تنبیه گرند. با رفتار بد مقابله می کنند و فرزند بد رفتار را تنبیه می کنند. ابراز محبت و صمیمیت آنها نسبت به فرزندان در سطح پایین است. آنها امیال فرزندان را درنظر نمی گیرند و عقایدش را جویا نمی شوند. کودکان دارای چنین والدینی ثبات روحی و فکری ندارند و خویشتن را بدبخت می پندارند. آنها زود ناراحت می شوند و در برابر فشارهای روانی آسیب پذیرند( هیبتی 1381). فرزندانی که در این خانواده ها تربیت می شوند رفتاری اجتماعی دارند، مودب، راستگو و دقیق هستند. اما از سوی دیگر افرادی شرمسار، مطیع، دارای هویت وابسته و متکی به دیگران، عزت نفس پایین و حساسیت بالا می باشند. اعمال اخلاقی آنها مبتنی بر ترس و تنبیه می باشد و در حضور عوامل تهدید کننده (والدین) بسیار درستکار هستند، اما به محض دوری از والدین ( تحصیل، اشتغال و ...) به راحتی به سوی انحرافات اجتماعی کشیده می شوند. زیرا درک درستی از باید ها و نباید های اجتماعی و اخلاقی پیدا نکرده اند( احدی 1373).
ج- والدین سهل گیر : این والدین به صورت افراطی نسبت به فرزندان خود پذیرش و پاسخ دهی دارند، آنها توقعی از فرزندان خود ندارند و نسبت به آموزش رفتارهای اجتماعی فرزند خود سهل انگار هستند. در این خانواده ها نظم و ترتیب و قانون کمی حکم فرماست و پایبندی اعضا به قوانین و آداب و رسوم اجتماعی کم است و هر کس هر کاری که بخواهد می تواند انجام دهد( استین برگ ، 1996). این خانواده ها نقطه مقابل خانواده های مستبد می باشند. هیچ الگوی تربیتی بر خلاف خانواده مستبد در این خانواده ها وجود ندارد. فرزندانی که در این خانواده ها رشد کرده اند اساساً لوس و ننر از خود راضی و پر توقع هستند و از دیگران انتظارات بیش از اندازه دارند. تاب و توان مقابله با مشکلات و ناملایمات و دشواریهای زندگی را ندارند. چرا که اساساً همیشه خواسته هایشان توسط والدین برآورده شده و شکست و ناکامی را تجربه نکرده اند. بنابراین در ب
پروپوزال بررسی رابطهی شیوه های فرزند پروری و شخصیت با گرایش به اعتیاد