دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
متن کامل سخنرانی سیدحسن نصر الله به مناسبت شهادت عماد مغنیه
«مایلم تا از تمامی برادران و خواهران که زیر باران هستند عذرخواهی کنم. از خدا میخواهم تا صبر و پایداری آنها را بپذیرد.
خداوند عزوجل میفرماید: «من المونین رجال صدقوا ما عاهدوا الله و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا».
شهید عماد مغنیه با خدا عهد صداقت بست و در انتظار شهادت بود و در روزهای شهادت امام حسین (ع) سیدالشهداء به شهادت رسید. او خون خود را بر دستان و کفنش را بر دوش حمل میکرد. حاج عماد از زمانی که جوان بود، پیروزی میساخت و طلب شهادت میکرد و در نهایت به هدف خود رسید. من دریافت این نشان افتخار الهی را به او تبریک میگویم. او از خانهای تماماً جهاد بود و هنوز این خانه وجود دارد ولی اکنون تبدیل به خانه شهادت شده است.
من به دو عزیز، پدر و مادر او تبریک و تسلیت میگویم. این شهادت الهی و صبرتان بر شما مبارک باد. جهانیان بدانند که اهالی این منزل جهادگر، تمامی فرزندان خود را به عنوان شهید تقدیم کرد. تمام فرزندان ابوعماد به شهادت رسیدند. این خانواده در جهاد و شهادت و رهبری ثابت قدم بود.
من به همسر مجاهد و فداکار و صابر ایشان، دختران، پسران، فرزندان، دوستان، نزدیکان و دوستان مجاهد او در لبنان و فلسطین و در هر سرزمینی که جهاد در آن برقرار است، تبریک میگویم چرا که برادر عزیزمان نشان شهادت بر سینه آویخته است.
حاج عماد مغنیه از رهبرانی بود که جهاد و شبزندهداری و خستگی و زندگی آنها با خدا معامله شد. این عده سربازان مجهول خدا در زمین و شناخته شده در آسمانها هستند که از خود دفاع نمیکنند؛ بلکه از حق و حقیقت و خدا دفاع کرده و در انتظار پاداشی زمینی نیستند. آنها از تهمت و افترا در امانند چرا که چیزی برای خود بیرون از عرصه جهاد و فداکاری نمیخواهند. پس از شهادت چنین انسانهایی باید چهره نورانی آنها و حقایق وجودی و ایثارهای آنها را بازگو کنیم. امروز حق عماد مغنیه به عنوان شهید این امت این است که به خاطر خود شناخته شود و تا ملت در قبال اینگونه افراد، منصفانه برخورد کرده و درس و روح و جهاد او را سرلوحه خود قرار دهند.
هر چه در مورد حاج رضوان در دنیای فانی که هیچ ارزشی برای رهروان راه خدا ندارد، گفته میشود بیهوده و پوچ است.
ما از بیست و پنج سال قبل تاکنون به مدرسه شهادت وابسته هستیم. ما با شهادت عماد در راه طبیعی خود قرار داریم، همانطور که پس از شهادت سید عباس موسوی و شیخالشهدا راغب حرب در راه خود قرار داشتیم . ما در نبردی حقیقی و خونین هستیم که در این نبرد از وطن، ملت، مقدسات و کرامت خود در مواجهه با تمامی تجاوزات و طمعکاریهای امریکا و اسراییل دفاع میکنیم.
امروز فرصت انصاف و قضاوت در مورد حاج عماد نیست. من در برابر جسد پاک او و در برابر شما و جهانیان که در انتظار موضعگیری حزبالله در این لحظه هستند، تاکید میکنم که:
اولاً: آنها در شهادت عماد مغنیه موفقیت بزرگی را میبینند و ما بشارتی عظیم به پیروزی میبینیم.
این همان شرایطی بود که ما در زمان شهادت شیخ راغب حرب داشتیم. پس از شهادت او، اسراییل از پایتخت لبنان و بقاع و جنوب خارج شد. به خاطر خون پاک او و مقاومت پایدار او و نه مصوبات بینالمللی و دخالت جهانیان که همواره طرفدار صهیونیستها بودند، ما شاهد پیروزی را در آغوش گرفتیم.
سید عباس موسوی را نیز ترور کرده و گمان کردند مقاومت فرو میپاشد؛ ولی ما برخاسته و پس از چند سال، اسراییل را شکستخورده و خوار از لبنان خارج کردیم. به خاطر عباس موسوی و خون او و مقاومت پایمردان، ما موفق شدیم.
امروز عماد مغنیه را ترور کردند و گمان میکنند که با قتل او، مقاومت از بین میرود. آنها او را در روندی همانند جنگ تابستان گذشته به قتل رساندند. این جنگ هنوز ادامه دارد چرا که آتشبس اعلام نشده است. این جنگ از نظر مادی و امنیتی و نظامی هنوز ادامه دارد و از طرف تمامی کشورهایی که از اسراییل در جنگ تابستان حمایت کردند، پیگیری میشود.
آنها مثل زمان ترور شیخ راغب حرب و سید عباس موسوی در اشتباه هستند. از جنگ تابستان گذشته که ارتباطی قوی با عماد مغنیه داشت تا کنون و زمان ریخته شدن خون عماد مغنیه، جهانیان به مسئولیت من بدانند که ما برای مرحله سقوط کیانی به نام اسراییل آماده میشویم. اگر خون شیخ راغب حرب آنها را از سرزمینهای لبنان خارج ساخت و اگر خون سید عباس موسوی آنها را از مرز خارج ساخت، ولی خون عماد مغنیه آنها از عرصه وجود انشاءالله پاک خواهد کرد.
این سخن انفعالی یا عاطفی نیست؛ بلکه در لحظهای روشن و با تامل زیاد گفته میشود. شما همه میدانید که بنگورین موسس دولت اسراییل بود. در نتیجه، او متخصصترین و آگاهترین فرد به نقاط قوت و ضعف این رژیم و معادلات پایداری و سقوط این رژیم بود.
بشنوید که بنگورین چه گفته است: «اسراییل پس از اولین شکست خود در جنگی نظامی، سقوط میکند».
اسراییل جنگ خود را در تابستان ٢٠٠٦انجام داد. صهیونیستها این جنگ را جنگ ششم نامدیدند ولی بزرگان استراتژیک اسراییلی این جنگ را جنگ اول نامیدند. اسراییلیها اعم از راستگرا، چپگرا، تندروها و میانهروها متفقالقول بودند که در جنگ شکست خوردهاند. گزارش وینوگراد که تلاش کرد تا آنچه از اسراییل باقی مانده را حفظ کند، نتوانست حقیقتی که صدها بار گفته شده را پنهان کند. این حقیقت چیزی جز ناتوانی و شکست و توهم در فرماندهی سیاسی و امنیتی و ارتش اسراییل نبود.