نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پایان نامه : بررسی مدلهای پوششی چندگانه در صحت ارزشیابی سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران

اختصاصی از نیک فایل پایان نامه : بررسی مدلهای پوششی چندگانه در صحت ارزشیابی سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه : بررسی مدلهای پوششی چندگانه در صحت ارزشیابی سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران


پایان نامه : بررسی مدلهای پوششی چندگانه در صحت ارزشیابی سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران

چکیده : هدف این مقاله معرفی مدلهای پوششی چندگانه و کاربرد این مدلها در ارزشیابی سهام شرکتها می باشد. مدل پوششی چندگانه یک مدل قراردادی است که به عنوان مقیاسی برای سنجش ارزش ذاتی با قیمت بازار سهام ارائه شده است . مدلهای پوششی استفاده شده در این تحقیق شامل مدل ارزش ذاتی نسبت قیمت به سود ، مدل ارزش ذاتی نسبت قیمت به ارزش دفتری و مدل ارزش ذاتی قیمت به فروش می باشد. مدلهای پوششی چند گانه بخاطر اینکه نیازی به محاسبات پیچیده ندارند و از داده های تاریخی بر گرفته از عملکرد مالی شرکتها استفاده کرده و نیازی به پیش بینی داده های مالی ندارد می تواند مدلهای مناسبی برای ارزشیابی سهام شرکتها باشند . تحقیق حاضر به بررسی مدلهای پوششی چندگانه در صحت ارزشیابی سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می پردازد . برای این منظور ما 110 شرکت انتخاب شده از تمام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادر تهران را در یک دوره زمانی 1386 تا 1389 مورد بررسی قرار دادیم . نتایج تحقیق نشان می دهد که مدل ارزش ذاتی نسیت قیمت به سود ارزشیابی بهتری از سهام شرکتها نسبت به دو مدل دیگر هم در داده های طبقه بندی شده و نشده دارد و مدل ارزش ذاتی قیمت به ارزش دفتری نسبت به مدل ارزش ذاتی قیمت به فروش ارزشیابی بهتری از سهام شرکتها در داده های طبقه بندی شده و نشده دارد


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه : بررسی مدلهای پوششی چندگانه در صحت ارزشیابی سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران

دانلود مقاله بررسی عوامل موثر در کنترل استراتژیک شرکتهای مهندسی

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله بررسی عوامل موثر در کنترل استراتژیک شرکتهای مهندسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی عوامل موثر در کنترل استراتژیک شرکتهای مهندسی، تامین کالا، نصب1.1 مقدمه
کنترل استراتژیک چیست؟ آیا کنترل استراتژیک با برنامه ریزی استراتژیک ارتباط دارد یا بخشی از آن است ؟ آیا کنترل استراتژیک به مدیریت استراتژیک وابسته است؟ اینگونه سئوالات به طور معمول میتواند در بدو امر و هنگام مواجهه با عبارت "کنترل استراتژیک " در ذهن شنونده نقش ببندد. شاید هم وجود کلمه "استراتژیک" یا به عبارت دیگر "استراتژی" در عبارت " کنترل استراتژیک" فکر را به سمت برنامه ریزی استراتژیک متمایل نماید. ذکر این مطلب لازم است که کنترل استراتژیک دارای مفهوم مستقلی است . به بیان ساده کنترل استراتژیک ، کنترل مفهومی و/ یا ذهنی تمامی عناصر سازمانی در نگرش فرآیندی به مدیریت است. بنابراین میتوان هریک از عناصر سازمان شامل : ماموریت (اهداف) و استراتژی ها ، تکنولوژی ، ساختار ، نیروی انسانی ( لـی وت) محیط (اسکات و بلو ) ، فرهنگ، محصولات (دفت ) را به صورت استراتژیک کنترل کرد. به عنوان مثال میتوان کنترل اسراتژیک اهداف سازمان را مد نظر قرار داد. اگرچه در دیدگاه اولیه کنترل استراتژیک وقتی مفهوم پیدا میکند که اجرای استراتژی مد نظر باشد و استدلال میشود که در غیر اینصورت عملا” انجام کنترل معنی ندارد، اما همانطور که در فصل دوم بحث خواهد شد، این امر الزامی نیست. به دیگر سخن کنترل استراتژیک بدون داشتن یک استراتژی مدون قابل انجام است. به عبارت دیگر کنترل استراتژیک فقط برای تغییر و اصلاح استراتژی بکار نمیاید.
در جهان امروز بحث پیرامون استراتژی عملا” در مرکز توجه بسیاری از شرکت ها قرار دارد. اما به نظر میرسد که این مقوله مدیریتی در کشور ما در حد تهیه گزارشات توجیهی باقی مانده و نشانی از کپی برداری از روشهای مدیریتی روز، در کشور های توسعه یافته تلقی میشود، اما باید اذعان کرد که ظاهرا” در کشور های غربی که بانی استفاده از این مقولات در مدیریت استراتژیک هستند، وضع بهتری وجود ندارد! شاید دلیل اصلی این امرتغییرات شگرفی است که در دنیای پیرامون هر سازمانی در حال رخ دادن است. به عبارت دیگر در شرایطی که محیط پیرامون سازمانها در حال تغییر است، خود سازمانها نیز نیاز به این تغییرات را احساس میکنند. نکته قابل ذکر در مورد سازمانهای داخلی، شکوه و شکایت از تغییرات پیرامونی نظیر قوانین (به عنوان مثال قوانین گمرکی) در طول یک بازه زمانی کوتاه مانند یک سال است . اما واقعیت این است که در جهان توسعه یافته، تغییرات به مراتب بیشتر و فاحش تر است!
حتی اگر فرض کنیم که یک سازمان در یک محیط با ثبات قرارگرفته باشد، همین سازمان نیز نیاز به انتخاب گزینه های مختلف موجود در یک فاصله زمان کوتاه را پیدا میکند. این گزینها میتواند در رابطه با تغییر هریک از عناصر سازمان شامل : ماموریت (اهداف) و استراتژی ها ، تکنولوژی ، ساختار ، نیروی انسانی، محیط ، فرهنگ ، محصولات و سایر عناصر باشد . بدیهی است که همه انتخابها در جهت تغییرات مثبت نیست و سازمانها با انجام یک انتخاب خاص، جهتی را انتخاب مینمایند که آنها را به سمت موفقیت رهنمون نموده و گاهی آنها را از نابودی نجات داده و گاهی نیز به آنها امکان ادامه حیات میدهد. همانطور که یک انتخاب نادرست میتواند شرکتها را به ورطه نابودی سوق دهد. در اینجا سئوال دیگری پیش میاید : آیا "کنترل استراتژیک" میتواند شرکتها را در انتخاب درست یاری نماید؟ در این پایان نامه بدوا" سعی شد تا با مطالعه متون و ادبیات موجود، ضمن ار ائه تعریف قابل قبولی از "کنترل استراتژیک" ، مدلی نیز از میان مدلهای موجود انتخاب و مطالعه موردی در رابطه با طیف خاصی از شرکتها انجام گردد. الهام اصلی این پایان نامه از مدل کوئین گرفته شده است.
انتخاب شرکت های مهندسی ، ساخت و نصب که در زمینه پتروشیمی کشور فعالیت مینمایند نیز به علت آشنایی اینجانب با این شرکت ها از یک طرف و به دلیل آن که این شرکت ها خود مولود یک استراتژی جدید در کشور هستند : یعنی "استراتژی ساخت داخل یا بکارگیری حداکثر از توان مهندسی و ساخت داخل کشور" . سالهای اخیر و به طور دقیقتر دوران پس از پایان جنگ تحمیلی یا "دوران سازندگی" زمان تولد این شرکت ها بود. وجود منابع سرشار گاز طبیعی در منطقه پارس جنوبی و تصمیم دولت وقت به ایجاد ارزش افزوده از این نعمت خداوندی باعث ایجاد و تقویت این شرکت ها گردید.به نحوی که این شرکت ها در طول چند سال، از شرکتهای کوچک با 40 تا 50 نفر نیروی کار به شرکتهایی با ابعاد و اندازه های بزرگ و 700 تا 800 نفر پرسنل و میلیونها و گاهی میلیارها دلار پروژه در دست تبدیل شدند...
اما این روزها که بیشتر پروژه های پتروشیمی در حال پایان و رسیدن به بهره برداری است و نرخ تعریف پروژه های جدید کاهش یافته است و از طرف دیگر اقتصادی بودن این طرحها بیشتر از قبل زیر ذره بین و بررسی مجدد قرار دارد، تکلیف این توان انباشته مهندسی چه خواهد شد؟ نحوه کنترل (استراتژیک) این شرکت ها چگونه است و چگونه باید استراتژی قبلی “ساخت داخل” مورد کنترل و ارزیابی مجدد قرار گیرد؟
امیدوارم که استفاده کنندگان از این تحقیق بتوانند از مطالب ذکر شده در آن استفاده مناسبی ببرند، زیرا در حالت کلی تر این تحقیق سعی دارد تا چالش هر روزه شرکت ها جهت سعی در استفاده از امکانات بالقوه روزمره را مورد بررسی قرار دهد.
1.2 موضوع تحقیق
در کشور ما که کار "برنامه ریزی استراتژیک" در فاز شکل گیری است . بسیاری از سازمانها، حتی اقدامات اولیه و مقدماتی را برای برنامه ریزی استراتژیک انجام نداده اند، اما با اینحال سیر صعودی و پیشرفت را طی مینمایند.
با توجه به این نکته و مطالب ذکر شده در مقدمه، این سئوال اساسی مطرح شده را مجددا" ذکر مینمایم:
چگونه شرکت های موفق ایرانی میتوانند وارد مباحثی مانند "کنترل استراتژیک" شوند و آیا به گونه ای غیر مدون یا به صورت ناخودآگاه "کنترل استراتژیک" در آنها انجام میشود؟ و اگر "کنترل استراتژیک" در آنها انجام میشود ، این فرآیند کنترلی از چه عواملی متاثر میگردد؟ و در حالت خاص ، عوامل موثر در "کنترل استراتژیک" شرکت های EPC فعال در صنعت پتروشیمی، کدامند؟


1.3 چارچوب نظری تحقیق
چارچوب نظری این تحقیق براساس تعریفها و برداشتهای محققین مختلف از کنترل استراتژیک استوار شده است . عمدترین مباحث مطرح شده را میتوان موارد زیر دانست :
• کنترل تدریجی
• کنترل بنیادی
و از طرف دیگر :
• کنترل رسمی
• کنترل غیر رسمی
تعاریف مربطه به انواع کنترل در بخش 2 ذکر گردیده است.

1.4 پیشینه تحقیق
این مساله که چه عواملی در کنترل استراتژیک موسسات تاثیر دارند و این که چگونه می توان این عوامل را تعیین کرد مساله ای است که در سالهای اخیر بیشتر به آن پرداخته شده است.
در میان محققین تحقیقات ، لورنژ و همکاران (1986) و کوئین ( 1993) به عنوان مهمترین منابع مدون و قابل استناد مطرح میباشد.
در بررسی های به عمل آمده تحقیقات داخل کشور، نیز از این امر مستثنی نبوده و تنها یک تز دکتری در زمینه که تا حدودی مرتبط با این مطلب یافت شد.
1.5 اهمیت و ضرورت تحقیق
چرا اجرای استراتژی و نهایتا” کنترل آن میتواند موضوع یک تحقیق دانشگاهی باشد و چرا جامعه آماری از شرکت های مهندسی ، ساخت و نصب (EPC) برای این مطالعه انتخاب شده اند؟
پاسخ به سئوال نخست را میتوان وجود نیاز ذاتی شرکت ها برای پویایی و استمرار دانست و به عبارت دیگر کنترل استراتژیک میتوان ابزاری در جهت نیل به یکی از وظایف اصلی مدیریت یعنی کنترل دانست ثانیا: محققینی که در زمینه استراتژی فعالیت مینمایند در زمینه پیاده سازی استراتژی کمتر فعالیت نموده اند و بیشتر توجه خود را به برنامه ریزی معطوف کرده اند.
همانطور که ذکر گردید انتخاب شرکت های مهندسی ، ساخت و نصب (EPC) که در زمینه پتروشیمی کشور فعالیت مینمایند، درک چگونگی مواجهه آنها با چالش جدیدی است که این روزها خواهی و نخواهی با آن روبرو خواهند شد و درک نحوه مقابله با این چالشها است. همانطور که قبلا" هم ذکر شد، این روزها که بیشتر پروژه های پتروشیمی در حال پایان رسیدن و شروع بهره برداری است و نرخ تعریف پروژه های جدید کاهش یافته است و ازیک طرف اقتصادی بودن این طرحها بیشتر از قبل زیر ذره بین و بررسی مجدد قرار دارد و از طرف دیگر دولت جدید بر سر کار آمده اسـت ، تکلیف این توان انباشته مهندسی چه خواهد شد؟ انتخاب استراتژیک این شرکت ها کدام است و چگونه باید استراتژی قبلی "ساخت داخل" مورد کنترل و ارزیابی مجدد قرار گیرد؟

1.6 اهداف تحقیق
هدف اصلی از انجام این تحقیق تعیین عوامل تاثیرگذار بر کنترل استراتژیک در شرکت های مجری پروژه های EPC صنعت پتروشیمی و درک اهمیت نسبی آنها است تا از این طریق بتوان درک بهتری از نحوه کنترل استراتژیک شرکت های مشاور / پیمانکار فعال در این زمینه پیدا کرد.
در کنار هدف اصلی فوق الذکر یک هدف فرعی نیز وجود دارد که میتوان آنرا مطالعه نحوه تصمیم گیری مدیران موفق در شرکت های مجری پروژه های EPC در صنعت پتروشیمی ذکر کرد.
1.7 مدل تحلیلی تحقیق
با توجه به آن که حوزه تحقیق در این پایان نامه کار شناسی ارشد میبایست بر اساس تحقیقات و مدلهای موجود انجام گردد، بنابراین مدل پیشنهادی نیز بر اساس همین مدلها طراحی شدکه تلفیقی از نظرات مینتزبرگ و مدلهای لورنژ و کوئین است.
1.8 پرسشهای تحقیق
پرسش اصلی در رابطه با شرکتهای EPC عبارت است از:
• عوامل تاثیر گذار بر کنترل استراتژیک شرکت های مجری پروژه های EPC در صنعت پتروشیمی کدامند؟

پرسش های فرعی این تحقیق نیز عبارتند از :
• میزان اهمیت نسبی عوامل موثر در کنترل استراتژیک شرکت های EPC چگونه است؟
• همبستگی عوامل پر اهمیت در کنترل استراتژیک شرکت های EPC چگونه است؟

1.9 قلمرو تحقیق
قلمرو موضوعی : شرکت های EPC فعال در صنعت پتروشیمی کشور که از این میان شرکت های مطرح با تعداد مراجع بیشتر مد نظر قرار گرفت.
قلمرو مکانی : قلمرو جغرافیائی تحقیق، شرکت EPC با دفاتر مرکزی در کشور جمهوری اسلامی ایران و در محدوده جغرافیایی شهر تهران لحاظ گردیده است. پروژه های این شرکت ها عموما" در تهران قرار ندارد.
قلمرو زمانی : محدوده زمانی انجام پژوهش از اواسط سال 1383 تا پایان دی ماه 1384 بوده است..
1.10 روش نمونه گیری
بدلیل کم بودن تعداد شرکت هایEPC بزرگ در کشور( شرکتهای مطرح 5 عدد هستندکه شرح مختصری از فعالیت آنها در بخش 2.20 آمده است) ،روش نمونه گیری انجام شده در این پژوهش، تمام شماری بوده است.
1.11 ابزار گردآوری داده ها
• بررسی اسناد و مدارک :مطالعه کتابخانه ای و جستجو در اینترنتی جهت منابع خارجی
• جزوه آماده شده توسط دانشجویان درس کنترل استراتژیک آقای دکتر سید محمد اعرابی در دانشگاه علامه طباطبایی
• پرسشنامه تکمیل شده در حین مصاحبه
روش انجام کار بدین صورت بوده است که در ابتدا مطالعات کتابخانه ای در این زمینه انجام یافته و پس از انتخاب مدل، به تعیین عوامل مؤثر در کنترل استراتژیک اقدام شد.
پس از تهیه پرسشنامه اولیه با الگوگیری از پرسشنامه طراحی شده توسط موسسه آشریج ، روائی و پایائی آن با استفاده از آزمونهای آماری مورد بررسی و تایید قرار گرفت، که در فصل سوم ذکر گردیده است.
1.12 روش تجزیه و تحلیل داده ها
در این تحقیق به منظور تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از روش های آزمون احتمال و امتیاز دهی متغیر استفاده شده است.
1.13 محدودیتهای تحقیق
در رابطه با موضوع "کنترل استراتژیک " میبایست به محدودیتهای زیر اشاره کرد:

 کتابها و مقالات اندک :
کنترل استراتژیک یک مفهوم در حال تکامل است که میزان مقالات و کتب چاپ شده در این رابطه اندک است ( در مقایسه با کتب منتشره در رابطه با برنامه ریزی استراتژیک)

 عدم تطابق مفاهیم کنترلی معمول با مفهوم کنترل استراتژیک:
مدلهای کنترل معمول و متداول، بر تکامل فرآیندها از طریق حلقه با طبیعت ”باز خورد“ تاکید دارند. در حالیکه اطلاعات حاصل از طریق باز خورد به فرآیند کنترل استراتژیک، بیش از اندازه کند بوده و در بیشتر مواقع به علت تغییرات محیطی اصولا" نادرست است. از طرف دیگر، اطلاعات حاصل از طریق باز خورد توجه خاص و شاید بیمورد به اجزای جدا از هم فرآیندِ مدیریت استراتژیک دارند.

 ماهیت:
 تکامل و کنترل استراتژی میبایست یک فرآیند پویا ، بازدارنده و دائمی باشد.

شاید به همین دلیل باشد که مینتزبرگ، آلست راند و لامپل (1998) چنین اظهار نظر کرده اند:


• "We are all like the blind men and the strategy process is our elephant", “Everyone has seized some part or other of the animal and ignored the rest. Consultants have generally gone for the tusks, while academics have preferred to take photo safaris, reducing the animal to a static two dimensions. As a consequence, managers have been encouraged to embrace one narrow perspective or another, like the glories of planning or the wonders of core competences. Unfortunately, the process will only work for them when they deal with the entire beast, as a living organism".


همانطور که مولانا(604-672 ه ق) در مثنوی معنوی میگوید:

1.14 واژه های کلیدی تحقیق

در این تحقیق دو واژه کلیدی وجود دارد : کنترل و استراتژیک. بررسی معانی مختلف و برداشتهای مختلف از این دو واژه در بخش دوم به تفصیل ذکر شده است.

 


فصل دوم
مبانی نظری تحقیق

 

 

 


2 فصل دوم : مبانی نظری تحقیق
2.1 مقدمه :کنترل استراتژیک دارای مفهومی مستقل است
ابتدا لازم است این تحقیق را با تعریفی از کنترل استراتژیک آغاز نماییم. به همین دلیل ، از مفاهیم پایه مدیریت آغاز مینماییم تا معین شود که کنترل استراتژیک الزاما" به مقوله برنامه ریزی استراتژیک ارتباط ندارد. بلکه کنترل استراتژیک یک مفهوم وسیعتر از کنترل استراتژی ، کنترل برنامه ریزی استراتژیک و کنترل اجرای استراتژی است.

2.2 کنترل استراتژیک و رابطه آن با تئوریهای مدیریت
نکته قابل طرح دیگر تفاوت بین نگرش استراتژیک با سایر موضوعات مرتبط با برنامه ریزی استراتژیک است، که در اینجا به آن اشاره میشود.

2.3 معرفی نگرش استراتژیک
همانطور که میدانیم روش های مختلفی برای دسته بندی تئوریهای مدیریت (سازمان) وجود دارد . از جمله این روشها ، دسته بندی بر اساس نگرش های مختلف می باشد که فرد لوتانز (1973)به آن اشاره کرده است . اگرچه این دسته بندی به اوایل دهه 70 باز میگردد ولی جامعیت آن، تا حدود زیادی ما را در رسیدن به یک تعریف جامع از کنترل استراتژیک یاری میدهد :

• نگرش فرآیندی به مدیریت
• نگرش روابط انسانی به مدیریت
• نگرش علمی (کمی) به مدیریت
• نگرش سیستمی به مدیریت
• نگرش اقتضایی به مدیریت
• نگرش استراتژیک به مدیریت

2.3.1 نگرش فرآیندی به مدیریت
گیبسون (2003) سه وظیفه اصلی مدیریت را برنامه ریزی ،اجرا و کنترل می داند. محصول چنین نگرشی ، مهارت های ادراکی مدیر است . موضوع کنترل میتواند، جزئی از این نگرش باشد .

2.3.2 نگرش روابط انسانی به مدیریت
این نگرش مربوط به تنظیم روابط بین انسانها است و سازمان را به عنوان مجموعه ای از انسانها تلقی می نماید . در عمل ، این نگرش به شیوه های رهبری می پردازد. محصول چنین نگرشی ، مهارت های انسانی مدیر می باشد .

2.3.3 نگرش علمی (کمی) به مدیریت
این نگرش به روش انجام امور سازمان یا به مجموعه ای از فعالیت های مختلف می پردازد. فعالیت هایی نظیر بازاریابی ، تولید ، مالی ، تحقیق و توسعه از جمله این فعالیت ها می باشند . محصول چنین نگرشی ، مهارت های فنی مدیر است .

2.3.4 نگرش سیستمی به مدیریت
تئوری عمومی سیستم ها در اواسط قرن بیستم توسط برتالانفی ارائه شد، این نگرش نیز به دنیای علم ارائه شد . بر اساس این نگرش عمومی ، می توان رویکردی جامعی به علوم مختلف داشت . این نگرش در علم مدیریت در واقع با رویکردی جامع به سه نگرش قبلی می پردازد . به نوعی می توان گفت که محصول چنین نگرشی، مهارت های سیستمی مدیر می باشد .

2.3.5 نگرش اقتضایی به مدیریت
این نگرش نیز مانند نگرش سیستمی ، پدیده جدیدی را به علم مدیریت اضافه نکرد بلکه بر پایه آن ، می توان بر اساس شرایط و موقعیت های مختلف و با آگاهی از تئوریهای متفاوت ،تئوری مناسبی را تشخیص داد . در واقع این نگرش ، در حیطه مصلحت و روابط بین علم و عمل می باشد . مهارتهای اقتضایی کسی بالا است که :
• تمامی مهارت های قبلی را داشته باشد
• خوب بتواند شرایط را درک کند
• بر اساس آن شرایط ، تئوری مناسب را تشخیص دهد .

2.3.6 نگرش استراتژیک به مدیریت
آیا نگرش استراتژیک ، یک نگرشی جدید در حیطه تئوریهای مدیریت است؟ به نظر می رسد که بر خلاف ادبیات حاکم بر تئوریهای مدیریت و مدیران که بعضا این نگرش را همان نگرش سیستمی یا فرآیندی می دانند، این نگرش، رویکرد جدید و تعمیم پذیر است که موضوعات را در دو سطح عینی و ذهنی طبقه بندی مینماید . این امر در نگرش های قبلی واضح و روشن نبود . در واقع، هدف از چنین نگرشی توجه به موضوعات پیرامونی در سطح مفهومی و ذهنی است.
به همین دلیل در ادبیات مدیریت بین مقولات استراتژیک و عملیاتی تفکیک قائل میشوند : مانند سطح ( کلان یا خرد)، زمان (بلند مدت یا کوتاه مدت)، اهمیت (با اهمیت و بی اهمیت)، سلسله مراتب سازمانی ( سطح بالای یا پائین سازمانی ). به نظر می رسد که ملاک "عینی - ذهنی" می تواند ملاک مناسبی برای تمایز نگرش های عملیات از استراتژیک محسوب گردد. در ادامه نکاتی در اینباره ذکر میگردد .

2.3.7 مقایسه نگرشها و ارتباط آن با کنترل استراتژیک
مقایسه نگرشهای فوق و تفاوتهای آنها نیز لازم به نظر میرسد:
سه نگرش اول در واقع مختص علم مدیریت است، در حالیکه سه نگرش بعدی، نگرشهای عامی هستند که در تمامی علوم (کاربردی) قابل استفاده هستند .
سه نگرش اول به جنبه علمی مدیریت و سه نگرش آخر به جنبه های هنری مدیریت (و یا هر علم دیگری) مربوط می باشند .
این شش نگرش می توانند با هم ترکیب گردند . بعنوان مثال می توان به مدیریت استراتژیک فرآیندی، مدیریت استراتژیک تکنولوژی ، مدیریت استراتژیک منابع انسانی ، مدیریت استراتژیک تولید ، مدیریت استراتژیک بازاریابی اشاره کرد . مدیریت استراتژیک فرآیندی ، از تلفیق دو نگرش فرآیندی و استراتژیک حاصل می آید .

در جدول زیر خلاصه مطالب ذکر شده فوق گنجانده شده است .

جدول 1-2 مقایسه نگرشها و ارتباط آن با کنترل استراتژیک
محصول نگرش توجه به نوع نگرش
مهارتهای ادراکی برنامه ریزی ، اجرا، کنترل فرآیندی
مهارتهای انسانی رهبری و انسانها به عنوان عوامل اصلی تشکیل سازمانها روابط انسانی
مهارتهای فنی روش انجام کار ها (بازاریابی، تولید ، مالی ... علمی (کمی)
مهارتهای سیستمی نگرش جامع به سه نگرش قبلی سیستمی
داشتن همه مهارتهای قبلی ، درک شرایط، انتخاب مناسب انتخاب تئوری مناسب بر اساس موقعیت یا مصلحت بین علم و عمل اقتضایی
توجه به موضوعات پیرامونی در سطح مفهومی و ذهنی بررسی موضوعات در دو سطح ذهنی و واقعی استراتژیک

بنابراین می توان گفت که کنترل استراتژیک ، در واقع تلفیقی از نگرش فرآیندی (کنترل ، به عنوان بخشی از فرآیند) و نگرش استراتژیک می باشد .

2.4 تعریف مفهومی (پایه) برای کنترل استراتژیک
از مطالب ذکر شده چنین نتیجه گیری میشود که :
کنترل استراتژیک ، کنترل مفهومی و/ یا ذهنی تمامی عناصر سازمانی در نگرش فرآیندی به مدیریت است

2.5 عناصر تشکیل دهنده سازمان در نگرش فرآیندی و ارتباط آن با کنترل استراتژیک
همانطور که می دانیم که ، عناصر سازمان ( عناصرتغییرسازمانی ) شامل : ماموریت (اهداف) و استراتژی ها ، تکنولوژی ، ساختار ، نیروی انسانی ( لـی وت) محیط (اسکات و بلو ) ، فرهنگ ، محصولات (دفت ) و سایر عناصر می باشد .

شکل 1-2 اجزا سازمان

الماس لی وت : چار چوبی برای مطالعه سازمان ماخذ " لی وت" 1965 ص 1145

پس با تلفیق دو نگرش فرآیندی و استراتژیک می توان کنترل استراتژیک را در تمامی این عناصر جاری دانست مانند کنترل استراتژیک اهداف ( اهداف عمومی ، ماموریت ، اثربخشی) ، کنترل استراتژیک استراتژی ( که شامل کنترل اجزا قلمرو ، توانمندی ویژه ، مزیت رقابتی و هم افزایی میباشد؛ هوفر و شندل (1978ص 281) ، کنترل استراتژیک محیط ، تکنولوژی ، ساختار ، نیروی انسانی ، فرهنگ و کنترل استراتژیک محصولات.

شکل 2-2 کنترل استراتژیک و تلفیق آن با اجزا سازمان


شکل 4-2 کنترل استراتژیک عناصر سازمانی

کنترل استراتژیک عناصر سازمانی اهداف اهداف عام افزایش بهره ور ی
خلاقیت
کیفیت زندگی
ماموریت
اهداف خاص
تکنولوژی
ساختار
نیروی انسانی
محیط



فرهنگ
محصولات

2.6 تعریف سیستم کنترل استراتژیک
مطابق تعریف فرهنگ لغت وبستر ، کنترل ؛ اعمال کنترل یا آزمایش کردن یا بررسی به کار گیری یک استاندارد مقایسه ای را شامل می شود(186 ، 2000). کنترل استراتژیک از این منظر به مفهوم آزمون یا بررسی و هنرهای عمومی مدیر است. با این وجود این تعریف و در عمل، مفهوم کنترل استراتژیک نامفهوم تر میشود!
ابهام هنگامی بوجود می آید که هدف ارائه یک تعریف مستقیم و تبدیل آن به اصطلاحات (واژه های) اجرایی در یک سازمان واقعی باشد. سیستم کنترل استراتژیک ، سیستمی است که حامی مدیران در ارزیابی رابطه استراتژی سازمان با پیشرفت آن برای اجرای اهداف خویش بوده و هنگام بروز اختلاف برای زمینه هایی که نیازمند توجه است از مدیران حمایت می کند . به عبارت دیگر کنترل استراتژیک در واقع کنترل برنامه استراتژیک می باشد (لورانژ و همکاران-1986). چندلر که‌ برای‌ اولین‌ بار واژه استراتژی‌ را بکار برد، خود آن‌ را به‌ این‌ صورت‌ تعریف‌ کرد: «استراتژی ‌به‌ معنای‌ تعیین‌ هدفهای‌ بلند مدت‌ یک‌ سازمان‌ و گزینش‌ مجموعه اقدامات‌ و تخصیص‌ منابع‌ لازم‌ برای‌دستیابی‌ به‌ این‌ هدفهاست‌»( 1962)
در این قسمت ضمن ذکرمطالبی در رابطه با استراتژی و کنترل ، انواع آنها را نیز تعریف مینماییم. زیرا این تعاریف میتواند در تقسیم بندی مینتزبرگ در رابطه با انواع استراتژی که بعدا" به آن میپردازیم مفید واقع شود.
2.7 استراتژی چیست ؟
استراتژی مانند آن فیل سفیدی است که عده ای دست بر آن میکشیدند. هر کس به اندازه تصورش تعریفی را آن میکرد. یکی آن را دیواری عظیم میدانست و دیگری با دست زدن به دم آن، فیل را به مار تشبیه میکرد(مینتزبرگ و همکاران، 2003).
برای درک درست از اجرای یک استراتژی میبایست بدوا” درک صحیح از استراتژی پیدا کرد . استراتژی‌، مفهومی‌ است‌ که‌ از حوزه‌ مدیریت‌ نظامی‌ یا به عبارت دیگر هنر جنگ سرچشمه‌ گرفته‌ است‌ و اولین‌ آثار مکتوب‌ در این‌ زمینه‌ به‌ حدود 2500 سال‌ پیش‌ باز می‌گردد . ولی‌ سابقه‌ کاربرد این‌ مفهوم‌ در حوزه‌ مدیریت‌ و بازرگانی‌ به‌ دهه‌ پنجاه‌ میلادی‌ و در حقیقت‌ به‌ زمانی‌ باز می‌گردد که‌ نظریه‌ پردازان‌ سیستمهای‌ طبیعی‌ ،عامل‌ محیط‌ را در مطالعه‌ سازمانها وارد ساختند . اما واژه‌ استراتژی‌ برای‌ اولین‌ بار توسط‌ آلفرد چندلر در کتاب‌ «استراتژی‌ و ساختار» به‌ کار رفت‌ . پس‌ از چندلر دانشمندان‌ دیگر به‌ توسعه‌ این‌ مفهوم‌ پرداختند و برای‌ انجام‌ این‌ مهم‌ دو سبک‌ مطالعات‌ موردی‌ و پژوهشهای‌ تحلیلی‌ را در این‌ حوزه‌ به‌ کار گرفتند. در سال‌ 1980، مایکل‌ پورتر مفاهیم‌ اقتصاد را در این‌ حوزه‌ به‌ کار گرفت‌ و موضوع‌استراتژیهای‌ عام ‌ را پس‌ از چندین‌ سال‌ مجدداً مطرح‌ ساخت‌. هنری‌ مینتزبرگ ‌ مفهوم‌ استراتژیهای‌ عام‌ را گسترش‌ داد و آنها را در چارچوب‌ سطوح‌ سه‌ گانه‌ استراتژی‌ ارائه‌ کرد. علاوه‌ بر این‌ وی‌ تعاریف‌گوناگون‌ استراتژی‌ را در پنج‌ گونه‌ دسته‌بندی‌ کرد و برای‌ نخستین‌ بار مفهوم‌ استراتژی‌ نو ظهور را در مقابل‌ استراتژی‌ برنامه‌ریزی‌ شده‌ و "شکل‌گیری"‌ استراتژی‌ را در مقابل‌ "فرموله کردن"‌ استراتژی‌ مطرح‌ساخت‌.
2.7.1 کاربردهای‌ مفهوم‌ استراتژی‌ نظامی‌ در مدیریت‌ و بازرگانی‌
مفاهیم‌ استراتژی‌ نظامی‌ در طول‌ سده‌ اخیر تأثیر زیادی‌ بر حوزه‌ مدیریت‌ و بازرگانی‌ به‌ ویژه‌ در شکل‌دادن‌ به‌ رقابت‌ شرکتها و حتی‌ کشورها داشته‌اند تا جایی‌ که‌ برخی‌ نویسندگان‌، پیشرفت‌ و موفقیت‌کشورهایی‌ مانند ژاپن‌، کره‌ و چین‌ را مدیون‌ تبعیت‌ و استفاده‌ آنان‌ از استراتژیهای‌ نظامی‌ به‌ ویژه‌ نظرهای‌ سون‌ تسو می‌دانند(وی، 1991) .
2.7.2 مفهوم‌ استراتژی‌ در تئوریهای‌ سازمان
سابقه‌ کاربرد مفهوم‌ استراتژی‌، در حقیقت‌ به‌ زمانی‌ باز می‌گردد که‌ نظریه‌ پردازان‌ سازمان‌ بعنوان‌ یکی‌سیستم‌ طبیعی‌ شکل‌ گرفتند. این‌ نظریه‌ پردازان‌ برای‌ اولین‌ بار عامل‌ محیط‌ را در مطالعه‌ سازمانها وارد کردند، عاملی‌ که‌ در حقیقت‌ برای‌ نیل‌ به‌ اهداف‌ باید در چارچوب‌ آن‌ فعالیت‌ کرد و استراتژی‌ تعیین‌ کننده چگونگی‌ و جهت‌ این‌ فعالیتهاست‌.
سلزنیک ‌ از اولین‌ نظریه‌ پردازان‌ تئوریهای‌ سازمان‌ است‌ که‌ مفاهیم‌ مربوط‌ به‌ حوزه استراتژی‌ را بدون‌ به‌ کار بردن‌ واژه استراتژی‌ در سال‌ 1957 در کتاب‌ رهبری‌ در اداره‌ مطرح‌ ساخت‌. او به‌ مواردی‌مانند قابلیتهای‌ ممتاز کننده‌ سازمان‌ و ایجاد هماهنگی‌ بین‌ وضعیت‌ درونی‌ و انتظارات‌ بیرونی‌ سازمان‌اشاره‌ کرد و بطور تلویحی‌ موضوع‌ اجرای‌ استراتژی‌ را مطرح‌ ساخت(مینتزبرگ،1990، 111)‌ .
اما برای‌ اولین‌ بار واژه‌ استراتژی‌ توسط‌ آلفرد چندلر در سال‌ 1962 در کتاب‌ “استراتژی‌ و ساختار” بکار رفت‌. وی‌ تاریخچه‌ دهها شرکت‌ بزرگ‌ تجاری‌ آمریکا را مورد مطالعه‌ قرار داد که‌ در نتیجه‌مفهوم‌ استراتژی‌ در درک‌ رفتار و به‌ ویژه‌ رشد سازمانهای‌ تجاری‌ هویدا شد. علاوه‌ بر این‌، موضوع‌ مهم ‌ارتباط‌ بین‌ استراتژی‌ شرکت‌ و ساختار آن‌ پدیدار گشت‌. هر چند چندلر بر اهمیت‌ ارتباط‌ بین‌ سازمانها و بازار تأکید داشت‌، توضیحات‌ وی‌ درباره واقعیت‌ فرمولبندی‌ و اجرای‌ استراتژی‌ کاملاً روشن‌ ساخت‌که‌ این‌ ارتباطات‌ بی‌اندازه‌ پیچیده‌تر از آن‌ هستند که‌ قبلاً فکر می‌شد(منزفیلد،1991) .
موضوع‌ اصلی‌ کتاب‌ “چندلر”، انتقال‌ استراتژیک‌ از وضعیت‌ تک‌ محصولی‌ به‌ تنوع‌ محصولات‌ بود. این‌ تنوع‌، مشکلات‌ زیادی‌ را برای‌ سازمانهای‌ سنتی‌ اوایل‌ این‌ قرن‌ پدید آورده‌ بود. بعنوان‌ مثال‌، شرکت ‌دوپونت ‌ در زمان‌ جنگ‌ اول‌ جهانی‌ و پس‌ از آن‌ برای‌ کاهش‌ وابستگی‌ اش‌ به‌ تجارت‌ مواد منفجره‌ که‌ کار اصلی‌ آن‌ بود اقدام‌ به‌ ایجاد تنوع‌ در محصولاتش‌ کرد. این‌ شرکت‌ به‌ سرعت‌ دریافت‌ که‌ ساختارش‌ بیش‌از ‌ حدی‌ متمرکز است‌ که‌ بتواند بر پیچیدگی‌های‌ ناشی‌ از این‌ اقدام‌ غلبه‌ کند بنابراین‌ در سالهای‌21 ـ 1919 دچار زیان‌ شد. شایان‌ توجه‌ است‌ که‌ مشکل‌ دوپونت‌ از استراتژی‌ تنوع‌ محصول‌ به‌ خودی ‌خود ناشی‌ نمی‌شد بلکه‌ مشکل‌ از ساختار سنتی‌ آن‌ بود که‌ نمی‌توانست‌ این‌ استراتژی‌ را به‌ خوبی ‌مدیریت‌ کند. در این‌ زمینه‌ چندلر می‌گوید که‌ در صورتی‌ که‌ ساختار سازمانی‌ از استراتژی‌ آن‌ پیروی‌نکند. ناکارایی‌ به‌ بار خواهد آمد. راه‌ حل‌ مشکل‌ دوپونت‌ می‌توانست‌ استفاده‌ از ساختاری‌ باشد که‌چندلر آن‌ را ساختار چند بخشی‌ می‌نامد.
نوآوری‌ ساختار چند بخشی‌ در آن‌ بود که‌ می‌توانست‌ در عین‌ ایجاد عدم‌ تمرکز در مسئولیتهای‌عملیات‌ که‌ به‌ واحدهای‌ تولید محصولات‌ گوناگون‌ تفویض‌ می‌گشت‌، استراتژی‌ کلی‌ سازمان‌ را در کنترل‌مدیران‌ سطح‌ بالا نگه‌ دارد. عامل‌ اصلی‌ موفقیت‌ این‌ گونه‌ ساختار آن‌ بود که‌ مدیران‌ رده بالا را که‌ مسئولیت‌ سرنوشت‌ کل‌ سازمان‌ را در دست‌ داشتند. از مسئولیتهای‌ مربوط‌ به‌ امور روزمره‌ دوری کرده‌ و زمان‌، اطلاعات‌ و حتی‌ تعهد روانشناختی‌ لازم‌ را برای‌ برنامه‌ ریزی‌ بلند مدت‌ برای‌ آنان‌ فراهم‌ می‌ساخت(چندلر، 1962) ‌ .
2.7.3 تعریف‌ های مختلف استراتژی‌
• چندلر که‌ برای‌ اولین‌ بار واژه استراتژی‌ را بکار برد، خود آن‌ را به‌ این‌ صورت‌ تعریف‌ کرد: «استراتژی ‌به‌ معنای‌ تعیین‌ هدفهای‌ بلند مدت‌ یک‌ سازمان‌ و گزینش‌ مجموعه اقدامات‌ و تخصیص‌ منابع‌ لازم‌ برای‌دستیابی‌ به‌ این‌ هدفهاست‌»(چندلر، 1962) . وی‌ برای‌ اولین‌ بار نیز تفاوت‌ بین‌ استراتژی‌ و تاکتیک‌ را در قالب‌ تعریف‌ تصمیم‌های‌ استراتژیک‌ (که‌ با سلامت‌ بلند مدت‌ سازمان‌ سروکار دارند) و تصمیم‌های ‌تاکتیکی‌ (که‌ بیشتر به‌ فعالیتهای‌ روزمره‌ مربوط‌ می‌شوند) مطرح‌ کرد(چندلر،1962، 11 ).

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله    108صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی عوامل موثر در کنترل استراتژیک شرکتهای مهندسی

دانلودمقاله بررسی رابطه بین سرمایه فکری و عملکرد مالی شرکتهای موجود

اختصاصی از نیک فایل دانلودمقاله بررسی رابطه بین سرمایه فکری و عملکرد مالی شرکتهای موجود دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

بررسی رابطه بین سرمایه فکری و عملکرد مالی شرکتهای موجود در بازار سرمایه ایرانچکیده:
سازمان ها در حال وارد شدن به اقتصاد مبتنی بر دانش هستند ، اقتصادی که در آن دانش و دارایی های نامشهود به عنوان مهمترین مزیت رقابتی سازمانها شناخته شده است . یکی از اجزای دارایی نامشهود سرمایه فکری می باشد که تاثیر مهمی بر عملکرد و پیاده سازی استراتزیک سازمان دارد از این رو شناسایی ، اندازه گیری و مدیریت سرمایه فکری دارای اهمیت خاصی است و منجر به مشاهده ارزش واقعی سازمان ها می شود.
برای سنجش سرمایه فکری طبقه بندی های مختلفی ارایه شده است که یکی از این طبقه بندی ها توسط پالیک به نام (ارزش افزوده سرمایه فکری) مطرح شده که از سه جزء کارایی سرمایه فیزیکی، کارایی سرمایه انسانی و کارایی سرمایه ساختاری می باشد. در این پژوهش ابتدا براساس مدل (ارزش افزوده سرمایه فکری) ، ارزش سرمایه فکری شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای دوره زمانی 7 ساله 1380 الی 1386 محاسبه و سپس ارتباط بین مولفه های سرمایه فکری و بازده مالی شرکتها مورد ارزیابی قرار گرفته است. جهت محاسبه عملکرد مالی از هشت شاخص عملکرد مالی مالی در پنج گروه معرف ارزش بازار ، سودآوری، فعالیت ، بازده سرمایه ، مبتنی بر ارزش آفرینی استفاده شده است.در تحقیق حاضر ، روش آماری استفاده شده جهت تجزیه و تحلیل داده ها ، رگرسیون چند گانه و ضرایب همبستگی می باشد. نمونه انتخابی شامل 73 شرکت بصورت پیوسته برای بازه زمانی 7 ساله بوده که اندازه شرکت بعنوان متغیر کنترلی در نظر گرفته شده است.
یافته ها حاکی از رابطه معنادار مثبت بین سرمایه فکری و عملکرد مالی شرکتها و تاثیر مثبت اندازه شرکت بر روی سطوح برخورداری از سرمایه فکری و عملکرد مالی می باشد. باتوجه به این نتایج می توان توجه مدیران ، سهامداران ، سرمایه گذاران و سایر گروه های ذینفع را به منابع و توانمندیهای درون سازمانی جلب و بهره گیری از این مدل برای کسب بازده مالی بالاتر و دسترسی به ارزش واقعی شرکتها ،پیشنهاد کرد.
وازه های کلیدی: سرمایه فکری ،عملکرد مالی ،اندازه شرکت ،رگرسیون چندگانه، بورس اوراق بهادار تهران

مقدمه:
با ورود به اقتصاد دانشی، دانش در مقایسه با سایر عوامل تولید مانند زمین ، سرمایه ، ماشین آلات و... از ارجحیت بیشتری برخوردار شده است . بطوری که در اقتصاد ، دانش به عنوان مهمترین عامل تولید محسوب می شود و از آن به عنوان مهمترین مزیت رقابتی سازمان ها یاد می شود . همچنین با پیشرفت سریع تکتولوژی برتر ، بویژه در زمینه ارتباطات ، کامپیوتر و مهندسـی بیولوژی ، از دهه 70 الگوی رشد اقتصادی جهان بطور اساسی تغییر کرد و به دنبال آن ، دانـش به عنوان مهمتـرین سرمایه جایگزین سرمایه های پولــی و فیزیکی شد (چن و همکاران ،2005،ص388) . یکی از ویژگی های دانش این است که نامشهود است یعنی غیرقابل لمس و غیر محسوس است و ارزشگذاری و اندازه گیری آن خیلی سخت و منمودار است در صورتی که درگذشته سازمان ها با استفاده از روش های حسابداری قادر بودن تا ارزش و اندازه تولید خود را به طور کامل محاسبه کنند ولی امروزه این روش حسابداری دارای کارایی لازم نیستند. دانش به عنوان یکی از مهمترین اجزای دارایی های نا مشهود محسوب می شود اگر در گذشته بیشتر دارایی های سازمان ها مشهود بودند ولی امروزه قسمت اعظم دارایی های سازمان ها نامشهود هستند (سالیوانو همکاران،2002،ص9) .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل اول
کلیات تحقیق

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1-1)مقدمه
تایلز ( 2004) دارایی نامشهودی که به وسیله ی قانون حمایت شده اند وبه آنها عنوان مالکیت معنوی را داده اند و شامل حق الامتیاز و کپی رایت و فرانشیزها و علائم و مارکهای تجاری است ، برخی موارد از آنها در ترازنــامه منعکس می شود ولی ســـایرداراییهـــای نامشهود که شامل سرمایه فکـری است و تحت اصول اقتصـــاد فراوانی عمل می کنند یعنـــی با استفاده بیشتر از ارزش آنهـــا کـاسته نمی شود ، معــمولا در ترازنــامه منعکس نمــی شود (چان ،2009،ص9) . فاصله زیاد بین ارزش دفتری و ارزش بازاری شرکت ها ، توجه زیاد شرکت ها را نسبت به کشف ارزش دارایی های نامشهود حذف شده از صورت مالی ،ایجاد کرده است ( لیو ،2002،ص14) .
طبق نظر "بونتیس " اکثر کشورهای مختلف دنیا ( از جمله صنایع ایران) در حال استفاده از روشهای سنتی حسابداری مالی هستند که قرنها پیش برای یک محیط کسب و کار مبتنی بر کارهای یدی و دارایی ملموس مثل تجهیزات و ساختمان ایجاد شده بودند در حالیکه محیط کسب و کار مبتنی بر دانش ، نیازمند مدلی است که دارایی های ناملموس جدید سازمانی مثل دانش و شایستگی نیروی انسانی ، نوآوری ، روابط مشتری ، فرهنگ سازمانی ، سیستم و فرایندها ، ساختار سازمانی و غیره را در بر گیرد.بنظر می رسد گزارشات حسابداری سنتی بطور ناقص ارزش حقیقی بوجود آمده در شرکتها را منعکس کند ، شکاف بوجود آمده بین ارزش دفتری و بازار در بسیاری از شرکتها از جمله نارسایی های سیستم حسابداری سنتی در تقویم و انعکاس ارزش سرمایه فکری بوده که موجب بروز اختلاف یاد شده گردیده است (چان ،2009،ص5) .
در این رابطه ، سرمایه فکری توجه روز افزون محققان دانشگاهی و دست اندر کاران سازمانی را به خود جلب کرده است. کلیه مدیران وکارگزاران وسرمایه گذاران در شرکتهای پذیرفته شده دربورس باتوجه به نتایج این تحقیق می توانند با سنجش سرمایه فکری به ارزش ذاتی شرکت نزدیک شده و با اطلاع از میزان برخورداری شرکتها ازسرمایه فکری می توانند بازده مالی مالی مورد نظر را مناسب ترپیش بینی کنند.

 

2-1) بیان مسئله تحقیق
در طول دهه 1980، مفروضات و عقاید نئوکلاسیک ها از سوی نگرش مبتنی بر منابع به چالش کشیده شد. بنابر اظهارات "پن روس " مزیت رقابتی تنها با ترکیبات مختلفی از محصولات و بازارها در یک صــنعت معین به دست نمی آید ، بلــکه عمــدتاً از تفاوت در انواع مختلف منابع ســازمانی نشاٌت می گیرد .از آنجایی که منابع همیشه قابل انتقال ، قابل تقلید و یا جایگزینی نمی باشد؛ ضروری است تا برای شناسایی منابع واقعی و پایدار به جای توجه به بیرون ، توجه جدی به درون شرکت ها به عمل آورد. سازمان ها در حال وارد شدن به اقتصاد مبتنی بر دانش هستند.اقتصادی که درآن دانش و دارایی های نامشهود به عنوان مهمترین مزیت رقابتی سازمان ها شناخته شده است. امروزه نحوه ی استفاده از دارایی های نامشهود تاثیر بسیار مهمی در موفقیت وبقای سازمان ها دارد به طوری که این موضوع باعث به وجود آمدن حوزه مطالعاتی و تحقیقاتی جدیدی در مدیریت شده است.در یک طبقه بندی ساده دارایی های نامشهود به دو دسته تقسیم می شود که یکی از مهـمترین اجزاء آن سرمایه فکری است که تاثیر مهمی بر روی عملکرد و پیاده سازی استراتژی های سازمانی دارد . از این رو شناسایی و اندازه گیری و مدیریت این سرمایه فکری دارای اهمیت خاص است (گلدی صدقی ،1386،ص25)4.
از سوی دیگر اغلب سرمایه های حسابداری فعلی از نقش و اهمیت فزاینده حق مالکیت معنوی و دانش در سازمانهای عصر نوین قافل بوده و از توان سنجش ارزش واقعی دارایی ها در محاسباتشان قاصرند. در حقیقت صورت های مالی در تشریح ارزش واقعی شرکت ها از محدودیت های بسیاری برخوردار هستند. در جوامع دانش محور کنونی ، بازده سرمایه فکری به کار گرفته شده بسیار بیشتر از بازده سرمایه های مالی به کار گرفته شده اهمیت یافته است؛

 

این به این معناست که در مقایسه با سرمایه های فکری، نقش و اهمیت سرمایه های مالی در تعیین قابلیت سود آوری پایدار،کاهش چشمگیری یافته است.بنابر این سرمایه فکری مظهر راهبرهای ارزش غیر محسوس شرکتها است و نقش فزاینده ای در عملکرد مشترک عوامل تولید(عامل چهارم) ایفا می نماید(چان،2009،ص12) .
در حقیقت مساله اصلی این پژوهش بررسی نقش و اهمیت سرمایه فکری در بازده مالی شرکت ها است. در حقیقت این پژوهش تلاشی برای ارزشگذاری سرمایه فکری در صورت های مالی به شمار می آید که به دنبال پاسخ به سولات اساسی به شرح زیر می باشد:
1) آیا بین سرمایه فکری و ارزش بازار بعنوان شاخص عملکرد مالی شرکت رابطه ای وجود دارد ، این رابطه چگونه است؟
2) آیا بین سرمایه فکری و نسبت های سودآوری بعنوان شاخص عملکرد مالی شرکت رابطه وجود دارد ، این رابطه چگونه است؟
3) آیا بین سرمایه فکری و نسبتهای فعالیت بعنوان شاخص عملکرد مالی شرکت رابطه وجود دارد ، این رابطه چگونه است؟
4) آیا بین سرمایه فکری و بازده سرمایه بعنوان شاخص عملکرد مالی شرکت رابطه وجود دارد ، این رابطه چگونه است؟
5) آیا بین سرمــایه فکری و شاخص مبتنی بر ارزش آفرینی بعنوان معیار عملــکرد مالی شرکت رابطه وجود دارد و این رابطه چگونه است؟
6) آیا بین هر یک از مولفه های سرمایه فکری و هریک از شاخص های عملکرد مالی شرکت آنها رابطه وجود دارد ، این رابطه چگونه است؟
7) و در نهایت اینکه تاثیر اندازه شرکت بر سرمایه فکری و عملکرد مالی شرکت چگونه است ؟

 


3-1) چارچوب نظری
"دراکر" (1993) اندیشمند معروف مدیریت می گوید: ما در حال وارد شدن به یک جامعه دانشی هستیم که در آن منابع اقتصادی اصلی، دیگر سرمایه بیشتر،منابع طبیعی ونیروی کار بیشتر و... نیست .منابع اقتصادی اصلی دانش خواهد بود قرن 21 ، قرن اقتصادی دانشی است. قبل از اقتصاد دانشی ،اقتصاد صنعتی حاکم بوده که در این اقتصاد عوامل تولید ثروت اقتصادی، یکسری دارایی های فیزیکی و مشهود مانند زمین ، نیروی کار، پول و ماشین آلات و... بوده و از ترکیب این عوامل اقتصادی ،ثروت تولید می شود.در این اقتصاد،استفاده از دانش به عنوان عامل تولید ، نقش کمی داشته است اما در اقتصاد دانشی ، دانش یا سرمایه فکری به عنوان یک عامل تولید ثروت درمقایسه با سایردارایی های مشهود فیزیکی،ارجحیت بیشتری پیدا می کند دراین اقتصـاد، داراییهای فکری بخصوص سرمایه انسانی جزو مهمترین دارایی های سازمان محسوب میشود و موفقیت بالقوه سـازمانها ریشه درقابلیت های فکری آنها دارد تا دارایی های مشهود (گلدی ،1386،ص105)2.
در طی دهه گذشته کسب و کارها ، اهمیت مدیریت دارایی های نامشهود خود را درک کرده اند و توسعه مارک ها ، روابط سهامداران ، شهرت و فرهنگ سازمان ها را به عنوان مهمترین منابع مزیت پایدار تجاری خود در نظر گرفته اند. در این اقتصاد توانایی خلق و استفاده از ارزش این دارایی های نامشهود ، یک شایستگی اصلی را برای سازمان ها بوجود می آورد (کینگ هانگ ،2009،ص10)3.
کندریک4 یکی از مشهورترین اقتصاددانان مطرح آمریکاست، می گوید که در سال 1925، نسبت سرمایه های تجاری نامشهود به سرمایه های تجاری مشهود 30 به 70 بوده است ولی این نسبت در سال 1990 به میزان 63 به 37 رسیده است؛ همچنین "لئو" مطرح می سازد که فقط در حدود 10 تا 15 درصد کل ارزش بازاری شرکت ها را تشکیل می دهند که هنوز هیچ کاری در مورد اندازه گیری انها صورت نگرفته است)همان منبع).همچنین یکسری مطالعات انجام شده در سال 1999 در زمینه ترکیب دارایی های هزاران شرکت غیرمالی در طی سال های 1978 تا 1998 نشان داد که رابطه بین دارایی ها نامشهود و مشهود 20 به 80 بوده و در سال 1998 ، این نسبت تقریبا به 80 به 20 رسیده است. این تغییرات قابل ملاحظه باعث ایجاد یکسری روش ها برای محاسبه ثروت شرکت هایی شده است که مهمترین دارایی های آنها ، دارایی های نامشهود بویژه فکری و دانش بوده است .
امروز سازمان ها نیاز دارند تا بتوانند دارایی های خود را از نو و دوباره طبقه بندی کنند و باید این موضوع را درک کنند که چگونه این دارایی ها می توانند اهداف استراتژیک آنها را حمایت کنند و سهم آنها را از ارزش سازمان بصورت کمی در آورند و بتوانند این دارایی های خود را با دارایی های رقبای خود مقایسه کنند. برای این منظور بایستی ابتدا طبقه بندی جدیدی از دارایی های سازمانی را در این عصر ارائه کنیم.بی شک این دارایی های نامشهود دارای ارزش هستند چون وقتی شرکت ها (کسب و کارها) فروخته می شوند و بخشی از ارزش آنها بصورت سرقفــلی نامــگذاری و برچسب می خورد.بر طبق تفکر "هوریب " سرقفلــی، تفـــاوت بین ارزش واقــعی (بازاری) شـــرکت وارزش دفــتری آن است (بونتیس ،2000، ص18) .
سرمایه فکری ، مجموع داراییهای ناملموس سازمان اعم از دانش(بخشی از سرمایه انسانی) ، سرمایه ساختاری ، سرمایه ارتباطی ، سرمایه سازمانی ، سرمایه داخلی و سرمایه خارجی است "بونتیس" ابتدا به سه نوع سرمایه انسانی ، ساختاری ، مشتری اشاره کرد و در سال 2000 طبقه بندی خود را به صورت سرمایه انسانی ، سرمایه ساختاری ، سرمایه ارتباطی و دارایی یا مالکیت معنوی تغییر داد.
یک تفاوت کلیدی مابین تعاریف ومدلهای مختلف اندازه گیری سرمایه فکری برمی گردد به اولویتی که هر یک از آنها به اندازهگیری سرمایه انسانی و اجتماعی داخلی و خارجی میدهند. برخی از این مدلها تمایل دارند که بر سرمایه مشتری تاکید کنند در حالیکه برخی دیگر بر سرمایه انسانی درون سازمانی توجه می نمایند و برخی دیگر یک نگرش کل نگر در خصوص مدلهای موجود اندازه گیری دارائیهای دانش به همراه مقایسه تطبیقی آنها فراهم میکند .

 

4-1 ) اهمیت وضرورت پژوهش
در چند دهه گذشته فرایند تولید بسیاری از کالاها و خدمات دچار دگرگونی و تحولات زیادی شده است. علاوه بر آن در اقتصاد دانش محور امروز ، موفقیت سازمانها در گرو توانایی مدیریت داراییهای نامشهوداست براساس نظرمر وهمکارانش دلایل توجه سازمانها به مدیریت سرمایه فکری عبارتند از :

 

1- یاری رساندن به سازمانها در جهت تنظیم استراتژیها
2- ارزیابی اجرای استراتژیها
3- یاری رساندن به سازمانها در جهت تصمیمات گسترده و متنوع.
4- استفاده از نتایج اندازه گیری سرمایه فکری به عنوان مبنایی برای جبران خدمات.
5- ابلاغ این داراییها به ذینفعان خارجی سازمانها
6- اندازه گیری ارزش و عملکرد مالی شرکتها
اهمیت اساسی انجام تحقیق حاضر، وجود نداشتن اقلامی به عنوان سرمایه فکری در صورت های مالی شرکت ها و پنهان بودن این اقلام در صورت های مالی شرکت ها می باشد و ازجمله دلایل دیگر انجام تحقیق میتوان به فاصله زیاد بین ارزش بازاری و ارزش دفتری شرکت ها اشاره کرد که تحقیقات را به سوی کشف عواملی ایجاد کننده این فاصله می باشد،می کشاند. در گذشته بیشتر دارایی هایی سازمان ها مشهود بودند ولی امروزه قسمت اعظم دارایی های سازمان ها نامشهود هستند پس در اقتصاد امروزه موفقیت سازمان ها به توانایی مدیریت این دارایی های نا مشهود بستگی دارد.

 

5-1) اهداف پژوهش
1-5-1) اهداف علمی تحقیق
الف- بررسی رابطه میان سرمایه فکری شرکت و هریک از شاخص های عملکرد مالی شرکت.
ب-شناخت میزان رابطه بین مؤلفه بهره وری سرمایه انسانی وهریک ازشاخصهای عملکرد مالی شرکت.
ج-شناخت میزان رابطه بین مؤلفه سرمایه ساختاری و هریک از شاخص های عملکرد مالی شرکت.
د- شناخت میزان رابطه بین مؤلفه سرمایه فیزیکی و هریک از شاخص های عملکرد مالی شرکت.
ه-بررسی اثر اندازه شرکت بر سرمایه فکری و شاخصهای عملکرد مالی.

 

2-5-1)اهداف کاربردی تحقیق
از جمله اهداف کاربردی تحقیق ، نشان دادن اهمیت سرمایه فکری به ذینفعـان صورت های مـــالی شرکت می باشد. تا منجر به اخذ تصمیمات بهتر و دقیقتر مالی در مورد شرکت ها از سوی سرمایه گذاران ، خود شرکت ها ، اعتبار دهندگان ، شرکت های سرمایه گذاری و غیره شود.

 

6-1 )فرضیه های تحقیق
فرضیه های تحقیق به سه گروه فرضیه اصلی تقسیم می شود گروه اول درمورد رابطه بین سرمایه فکری با هریک از شاخصهای عملکرد مالی شرکت بحث می کند وگروه دوم درمورد رابطه اجزای سرمایه فکری با یکدیگر و در گروه سوم به تاثیر اندازه شرکت بر سرمایه فکری می پردازد .
فرضیه اصلی اول :ارتباط معنی داری بین مولفه های سرمایه فکری وشاخصهای ارزش بازار بعنوان شاخص عملکرد مالی شرکت وجود دارد.
فرضیه فرعی اول : بین مولفــه های سرمایه فکری و نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری شرکت از شاخصهای ارزش بازار رابطه وجود دارد.
فرضیه فرعی دوم : بین مولفه های سرمایه فکری و نسبت Tobin q شرکت از شاخصهای ارزش بازار رابطه وجود دارد.
فرضیه فرعی سوم : بین مولفه های سرمایه فکری و نسبت P/E شرکت از شاخصهای ارزش بازار رابطه وجود دارد.
فرضیه اصلی دوم :ارتباط معنی داری بین مولفه های سرمایه فکری ونسبت سودآوری ROA بعنوان شاخص عملکرد مالی شرکت وجود دارد.
فرضیه اصلی سوم :ارتباط معنی داری بین مولفه های سرمایه فکری و نسبتهای فعالیت بعنوان شاخص عملکرد مالی شرکت وجود دارد.
فرضیه اصلی چهارم : ارتباط معنی داری بین مولفه های سرمایه فکری و نسبتهای بازده سرمایه بعنوان شاخص عملکرد مالی شرکت وجود دارد.
فرضیه فرعی چهارم : بین مولفه های سرمایه سرمایه فکری و شاخصROE از معیارهای بازده سرمایه رابطه وجود دارد.
فرضیه فرعی پنجم :بین مولفه سرمایه سرمایه فکری و شاخص ASR از معیارهای بازده سرمایه رابطه وجود دارد .
فرضیه اصلی پنجم : ارتباط معنی داری بین مولفه هایسرمایه فکری و شاخص مبتنی بر ارزش آفرینی EVA بعنوان معیارنوین عملکرد مالی شرکت وجود دارد.
فرضیه اصلی ششم :بین اندازه شرکت بامیانگین کل سرمایه فکری و عملکرد مالی شرکت رابطه معنی داری وجود دارد.

 

7-1) تعاریف واژه ها واصطلاحات پژوهش :
یکی ازنخستین اقداماتی که درفرآیند حل یک مسأله تحقیقی لازم به نظرمی رسد این است که اصطلاحات مهمی که درگذاره آن مسأله آمده ، به گونه عملیاتی تعریف شود(خاکی،1378،ص67)3. درتحقیق حاضر 9 واژه مهمی که تعریف عملیاتی آن لازم به نظرمی رسد عبارتنداز سود عملیاتی ، سرمایه فکری ، سرمایه انسانی ، سرمایه ساختاری ، سرمایه فیزیکی که درادامه سعی خواهد شد هریک ازاین واژه ها تعریف شود.
سرمایه فکری
سرمایه فکری شامل آن بخش از کل سرمایه یا دارایی شرکت است که مبتنی بر دانش بوده و شرکت ، دارنده و مالک آن به شمار می آید. بنابر این ، تعریف سرمایه فکری هم می تواند شامل خود دانش (که به مالکیت فکری و یا دارایی فکری یک شرکت تبدیل شده) و هم نتیجه نهایی فرایند انتقال آن باشد. تعریف قانونی مالکیت معنوی، تنها مواردی نظیر حق مالکیت اشیاء نظیر حق اختراع ، نشان تجاری و تکثیر را شامل می گردد. این دارای ها ، تنها نمودار سرمیه فکری است که برای اهداف حسابداری مناسب می باشند. پالیک در سال 1998و2000 ارزش افزوده کارایی سرمایه فکری را جهت اندازه گیری سرمایه فکری شرکت ها ارائه کرد.

 

پالیک در مدلش سرمایه فکری متنمودار از سه جزء اصلی دانسته است که برای ایجاد ارزش با هم در تعامل می باشند این سه جزء عبارتند از سرمایه انسانی ، سرمایه ساختاری (سازمانی) و سرمایه فیزیکی (پالیک،2002،ص119) .
ارزش افزوده فکری
در روش VAIC (ارزش افزوده سرمایه فکری) پالیک، برای بدست آوردن اطلاعات درباره ارزش کارایی ایجاد شده ، از دارایی های عینی و غیر عینی درون یک شرکت تهیه شده است. این مدل با توانایی شرکت نسبت به ایجاد ارزش افزوده شدهVA شروع می شود. ارزش افزوده تفاوت بین IN,OUT است.منظور از OUT کل درآمد حاصل از فروش تولیدات خدمات و سریس های ارائه شده به بازار می باشد و منظوراز IN تمام هزینه هایی است که جهت تولید کالاها، خدمات و سرویس ها هزینه شده است. در این مدل (پالیک) هزینه کار (کل هزینه حقوق ، دستمزد و مزایای آن) و هزینه استهلاک ، جزء هزینه های IN شامل نمی شود. حقوق و دستمزد نسبت به نقش فعالیت در فرایند ایجاد شده ارزش و هزینه استهلاک نیز به دلیل اینکه وجوهی از شرکت خارج نمی شود در VA جزء IN محسوب نمی شود.بنابراین جهت محاسبه ارزش افزوده VA می باید هزینه حقوق و دستمزد و استهلاک را به سود عملیاتی اضافه نمود (هانگ ،2009 ،ص14) .
سرمایه انسانی
سرمایه انسانی ، به قابلیت ها و مهارت ها و تخصص نیروی انسانی سازمان اطلاق می شود . سرمایه انسانی برخوردار از تفکر است. هدف اولیه از سرمایه انسانی ، نوآوری در کالا و خدمات و نیز بهبود فرایندهای تجاری است. در این تعریف سرمایه انسانی بعنوان کل هزینه های حقوق ودستمزد شرکت در نظر گرفته شده است (همان منبع، ص14)3 .
سرمایه ساختاری
سرمایه ساختاری شامل ظرفیت ها جهت درک نیازهای بازار می باشد و مواردی نظیر حقوق اختراعات و دانش نهادینه شده در ساختار ها ، فرایندها و فرهنگ سازمانی را در بر می گیرد. سرمایه ساختاری دانشی است که در پایان هر روز کاری در سازمان باقی می ماند، به کل سازمان تعلق دارد ، قابل تولید شدن مجدد و به اشتراک گذاشتن با دیگران می باشد.
دراین تعریف سرمایه ساختاری ازطریق کسرسرمایه انسانی (کل حقوق ودستمزد پرداختی) ازارزش افزوده بدست می آید (همان منبع، ص14)4.
سرمایه فیزیکی
سرمایه فیزیکی شامل داراییهای ثابت و مالی می باشد که جهت ایجاد ارزش افزوده در کالاها و خدمات استفاده می شود. طبق این تعریف سرمایه فیزیکی شامل جمع کل داراییها به کسر داراییهای نامشهود می گردد(همان منبع، ص15)1.
ارزش افزوده اقتصادی
ارزش افزوده اقتصادی عبارت است از اختلاف بین بازده سرمایه و هزینه سرمایه با احتساب تعدیلات حسابداری می باشد EVA روش اندازه‌گیری ارزش اقتصادی (سود‌آوری) یک فعالیت،‌ بعد از در نظر گرفتن کل هزینه سرمایه، اعم از هزینه بدهی و هزینه حقوق صاحبان سهام می‌باشد.
EVA از تفاوت بین نرخ بازده سرمایه‌گذاری ( r ) و هزینه سرمایه (C) و حاصلضرب آنها در ارزش دفتری سرمایه ای که شرکت به کار گرفته به دست می‌آید (خوش طینت وفلاحتی،1386، ص14)3.
EVA = (r-c) . capital
= (r . capital)-(c . capital) = NOPAT – (c . capital)
= C نرخ هزینه سرمایه
= Capital سرمایه
= R نرخ بازده سرمایه
= NOPAT سود خالص عملیاتی بعد از مالیات
کلیه وجوه نقدی که در طول عمر فعالیت شرکت ، بدون در نظر گرفتن منابع تامین مالی وجوه ، در شرکت ریخته می‌شود سرمایه نام دارد. استیوارت با تعدیلاتی پیشنهاد سرمایه اقتصادی را مطرح می‌سازد که با تعریف حسابداران سازگار نیست.
از این رو سرمایه اقتصادی شامل بدهیهای هزینه ‌دار و حقوق صاحبان سهام و معادلهای سرمایه است که ارزش اقتصادی به کار گرفته شده از طرف شرکت را نشان می‌دهد (همان منبع، ص15)4.

 


سود خالص عملیاتی پس از کسر مالیات :
سودی که در محاسبه آن تنها سود حاصل از عملیات در نظر گرفته می‌شود و اثر ثبتهای غیر نقدی ، هزینه های مالی و صرفه جوئی مالیاتی ناشی از هزینه بهره در آن لحاظ نشده است. NOPAT سودی است که برای تمام تامین کنندگان مالی شرکت در دسترس می‌باشد (همان منبع، ص15)2.
نرخ بازده سرمایه ( ( r :
نرخ بازده سرمایه ، بهره وری سرمایه به کار گرفته شده در شرکت را بدون توجه به روش تامین مالی اندازه گیری می‌کند در اینجا منظور از سرمایه‌ ، همان سرمایه اقتصادی است:
اندازه شرکت
اندازه شرکت بر اساس ارزش ریالی سهام شرکت رتبه بندی می شود در این تحقیق از طریق میانگین ارزش بازاری شرکت در بورس اندازه شرکت تعیین شده است (کینگ هانگ ،2009 ، ص16)3.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل دوم
مروری بر ادبیات تحقیق

 

 

 


1-2- مقدمه
قرن بیست و یکم بوسیله توسعه اهمیت دانش و تاثیر آن بر تمامی جنبه های سازمانی توصیف میشود امروزه دانش منبع کلیدی اقتصاد و مزیت رقابتی شده است . همزمان با توسعه ارزش بازار سازمانهای دانش محور، در دهه 1990 علاقمندی وسیعی نسبت مقوله سرمایه فکری پدید آمد. اولین بار رتبه های مفهوم سرمایه فکری در سال 1969 توسط اقتصاد دانی به نام جان کنت گالبرت بیان گردید. دانش بعنوان یک دارائی در مقایسه با سایر انواع دارائیها، دارای این طبیعت منحصر بفرد است که هر چه بیشتر استفاده شود به ارزش آن افزوده میشود اجرای یک استراتژی موثرمدیریت دانش و تبدیل شدن به یک سازمان دانش محور، بعنوان یک شرط الزامی برای موفقیت سازمانها است
تعاریف مختلفی از سرمایه فکری در منابع مختلف ارائه شده است آنچه که تمامی نویسندگان در مورد آن اتفاق نظر دارند اینست که سرمایه فکری صورتی از دانش است که مزیت رقابتی ایجاد می کند و ارزش ناملموس یک سازمان را نمایش میدهد. اما هنوز بر سر یک تعریف خاص توافق ندارند ولی به هر حال ترکیب روشنی بین وجه نظری و کاربرد عملی سرمایه فکری وجود ندارد. اغلب صاحبنظران، سرمایه فکری را به سه دسته سرمایه مشتری ، سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری تقسیم می کنند اگر مفاهیمی را که توسط محققان مختلف مورد استفاده قرار گرفته مورد بررسی قرار گیرد، گروهی از مفاهیم مشابه از میان واژه ها و ساختارها از قبیل نا مشهودها، دانش و ایجاد ارزش هویدا می شود. از این رو در راستای تصور اولیه، سرمایه فکری ممکن است به عنوان مجموعه تمام دانش تعریف شود. استوارت و سالیوان که به وسیله کارکنان و شرکت در اختیار قرار گرفته شده است و یک مزیت رقابتی را ایجاد می کند و یا به تعبیری سرمایه فکری عبارت است از مواد فکری از قبیل دانش، اطلاعات، اموال و تجربه فکری بنتیس که شرکتها بوسیله آنها می توانند مزیتی در جهت ایجاد ثروت داشته باشند .
از این گذشته می توان با سرمایه فکری به عنوان ترکیبی از دارایی های نامشهود یا دارایی های بی اهمیت بروکینک که در ترازنامه افشا نمی شوند روبه رو شد و اگر این سرمایه فکری خوب مدیریت شود قادر است برای شرکتها مزیت رقابتی و در نتیجه ایجاد ارزش بوجود آورد. در سال 1997 ادوینسون و مالیوالن سرمایه فکری را به دانشی که می توان به ارزشی تبدیل شود تعریف نموده اند. بروکینگ در سال 1996 سرمایه فکری ترکیبی از چهار بخش عمده دارائی های بازار ، دارائی های انسان محور ، دارائی های فکری ، دارائی های زیر ساختی تعریف کرده است بنتیس در سال 2000 سرمایه فکری را به صورت مفهومی که تمامی منابع نا محسوس و ارتباطات داخلی آنها را طبقه بندی می کند تعریف نموده است بنابراین مدیران نیاز دارند که بتوانند اثر تلاشهای مدیریت دانش را برعملکرد سازمان خود اندازه گیری کنند . بصورت تاریخی در علم حسابداری ، دارائی ناملموس در سرفصلی تحت عنوان "سرقفلی" جای میگرفت و سرمایه فکری بخشی از این سرفصل به شمار می آمد لیکن روشی برای شناسائی و اندازه گیری این موارد ناملموس در سازمانها فراهم نمی آورد. درپاسخ، مدلهای اندازه گیری جدید در سطح سازمانها، سعی در ترکیب نمودن جنبه های ارزش افزای مالی و غیر مالی سازمان برای گزارشدهی مینمایند.
در کشورهای در حال توسعه برخلاف کشورهای پیشرفته ، ارزش گذاری بازارهای محلی با افزایش سرمایه فیزیکی بیش از سرمایه فکری رشد کرده است وکمتر IC به بعنوان یک راهبرد عملکرد وابسته هستند . یکی از دلایل آن این مساله است که این گروه هنوز به خرید و فروش و پردازش منابع طبیعی به عنوان یک راهبر اساسی رشد وابسته هستند (هانگ، 2009 ،ص11) .
هدف اصلی در فصل حاضر ، بیان ادبیات موضوعی و مبانی نظری تحقیق می باشد . بدین منظور ابتدا تاریخچه ومبانی نظری و نظریه های مربوط به سرمایه فکری را مطرح نموده و سپس به تعریف سرمایه فکری از دیدگاه های مختلف پرداخته و در بخش دوم مدلهای طبقه بندی سرمایه فکری مطرح و در بخش سوم روشهای اندازه گیری و سنجش سرمایه فکری بیان شده است و در نهایت در بخش پایانی به بررسی سوابق تحقیق اختصاص داده شده است.

 

 

 

2-2 ) بخش اول : نظریه های مربوط به سرمایه فکری
"دراکر"(1993) اندیشمند معروف مدیریت می گوید: ما در حال وارد شدن به یک جامعه دانشی هستیم که در آن منابع اقتصادی اصلی، دیگر سرمایه بیشتر،منابع طبیعی ونیروی کار بیشتر و... نیست .منابع اقتصادی اصلی دانش خواهد بود قرن 21 ، قرن اقتصادی دانشی است. قبل از اقتصاد دانشی ، اقتصاد صنعتی حاکم بوده که در این اقتصاد عوامل تولید ثروت اقتصادی، یکسری دارایی های فیزیکی و مشهود مانند زمین ، نیروی کار، پول و ماشین آلات و... بوده و از ترکیب این عوامل اقتصادی ،ثروت تولید می شود.در این اقتصاد،استفاده از دانش به عنوان عامل تولید ، نقش کمی داشته است اما در اقتصاد دانشی ، دانش یا سرمایه فکری به عنوان یک عامل تولید ثروت در مقایسه با سایر دارایی های مشهود فیزیکی ، ارجحیت بیشتری پیدا می کند . در این اقتصاد ، دارایی های فکری بخصوص سرمایه های انسانی جزو مهمترین دارایی های سازمان محسوب می شود و موفقیت بالقوه سازمان هاریشه درقابلیت های فکری آنها دارد تا دارایی های مشهود(گلدی صدقی ،1386،ص 45)1.
با رشد اقتصادی دانشی یا اقتصاد مبتنی بر دانش ، بطور قابل ملاحظه ای شاهد این موضوع هستیم که دارایی های نامشهود شرکتها عامل مهمی در حفظ و تحقیق مزیت رقابتی پایدار آنها می شوند در مقایسه با سایر دارایی های مشهود (کینگ هانگ، 2009 ، ص8) 2 . محیط کسب و کار به طور شگفت انگیزی تغییر می کند، در کسب و کارها و اقتصاد قرن 21 بر روی اطلاعات ، فناوری اطلاعات ، تجارت الکترونیک ، نرم افزارها ، مارک ها، حق الاختراع ، تحقیقات و نوآوری ها، و... سرمایه گذاری می شود که همگی جزئی از دارایی های نامشهود و سرمایه فکری و دانش هستند تا جزو دارایی های مشهود(سالیوان ،2000 ، ص13)3 .
در پارادایم صنعتی قدیم شرکت ها تحت اصول اقتصاد کمیابی عمل می کردند. اقتصاد کمیابی بدین معناست که منابع و دارایی ها تحت سلطه و کنترل شرکت ها محدود و کمیاب هستند و استفاده بیشتر از آنها ، از ارزش انها می کاهد ولی در عصر اقتصاد اطلاعاتی و دانش ، این اصول صدق نمی کند. شرکت ها در اقتصاد دانش تحت اصول اقتصاد فراوانی عمل می کنند ، اقتصاد فراوانی بدین معناست
که منابع و دارایی های در اختیار شرکت به میزان فراوان وجود دارد.این نوع دارایی ها از نوع نامشهود هستند و بیشتر در افراد قرار دارند که ما به آنها دستیابی داریم مثالی از فراوانی این نوع دارایی ها در اقتصاد دانش ، فراوانی اطلاعات در اینترنت است(همان منبع،ص14)4.

 

بطور خلاصه در اقتصاد دانش ، مهمترین دارایی ها و عوامل تولید ، نامشهود هستند که استفاده از آنها از ارزش آنها کم نمی کند و حتی یه ارزش آنها می افزاید. این نوع دارایی ها نامشهود شامل دانش؛ سرمایه فکری و ...هستند ولی اقتصاد صنعتی مهمترین عوامل تولید ، دارایی های مشهود و فیزیکی هستند که استفاده از آنها از ارزش آنها می کاهد و این دارایی ها شامل زمین ، ماشین آلات و سرمایه پولی و ... است.
"کندریک" ،1990 که یکی از مشهورترین اقتصاددانان مطرح امریکاست، می گوید که در سال 1925، نسبت سرمایه های تجاری نامشهود به سرمایه های تجاری مشهود 30 به 70 بوده است ولی این نسبت در سال 1990 به میزان 63 به 37 رسیده است؛ همچنین "لئو" مطرح می سازد که فقط در حدود 10 تا 15 درصد کل ارزش بازاری شرکت ها را تشکیل می دهند که هنوز هیچ کاری در مورد اندازه گیری انها صورت نگرفته است (گلدی صدقی ، 1386،ص 48)1.
همچنین یکسری مطالعات انجام شده در سال 1999 در زمینه ترکیب دارایی های هزاران شرکت غیرمالی در طی سال های 1978 تا 1998 نشان داد که رابطه بین دارایی ها نامشهود و مشهود 20 به 80 بوده و در سال 1998 ، این نسبت تقریبا به 80 به 20 رسیده است. این تغییرات قابل ملاحظه باعث ایجاد یکسری روش ها برای محاسبه ثروت شرکت هایی شده است که مهمترین دارایی های آنها، دارایی های نامشهود بویژه فکری و دانش بوده است )همان منبع،ص49)2.
در طی دهه گذشته کسب و کارها ، اهمیت مدیریت دارایی های نامشهود خود را درک کرده اند و توسعه مارک ها ، روابط سهامداران ، شهرت و فرهنگ سازمان ها را به عنوان مهمترین منابع مزیت پایدار تجاری خود در نظر گرفته اند. در این اقتصاد توانایی خلق و استفاده از ارزش این دارایی های نامشهود ، یک شایستگی اصلی را برای سازمان ها بوجود می آورد .امروز سازمان ها نیاز دارند تا بتوانند دارایی های خود را از نو و دوباره طبقه بندی کنند و باید این موضوع را درک کنند که چگونه این دارایی ها می توانند اهداف استراتژیک آنها را حمایت کنند و سهم آنها را از ارزش سازمان بصورت کمی در آورند و بتوانند این دارایی های خود را با دارایی های رقبای خود مقایسه کنند. برای این منظور بایستی ابتدا طبقه بندی جدیدی از دارایی های سازمانی را در این عصر ارائه کنیم.بی شک این دارایی های نامشهود دارای ارزش هستند چون وقتی شرکت ها (کسب و کارها) فروخته می شوند و بخشی از ارزش آنها بصورت سرقفلی نامگذاری و برچسب می خورد.بر طبق تفکر "هوریب" سرقفلی،تفاوت بین ارزش واقعی (بازاری) شرکت وارزش دفتری آن است(بونتیس، 2000، ص12)3.

 

شرکت ها نه تنها نیاز دارند تا دارایی های نامشهود خود را شناسایی ،اندازه گیری و مدیریت کنند بلکه باید همواره سعی کنند تا این دارایی های نامشهود را بطور مستمر ارتقاء و بهبود بخشند. سازمان هایی که نتوانند دارایی های دانشی خود را بطور مستمر ارتقاء دهند بقاء خود را با خطر از دست دادن و فنای خود ، مبادله خواهند کرد(همان منبع،ص13)1.

 

1-2-2 ) تعاریف مختلف سرمایه فکری
دررابطه با سرمایه فکری تعاریف مختلفی ارائه شده است که درادامه به برخی ازآنها اشاره خواهد شد:
1)" بونتیس " (1996) سرمایه فکری یک چیز فرار و گریزان است اما زمانیکه کشف شده و مورد استفاده قرار گیرد سازمان را قادر می سازد تا با یک منبع جدید در محیط رقابت کند.
2) " دریک و کول " (1999)سرمایه فکری یک جریان دانش در درون یک شرکت است.
3) " روس " (1997)سرمایه فکری شامل حاصل جمع دانش اعضای یک سازمان و تبدیل کاربرد علمی دانش اعضای سازمان است.
4) " سیدرمن " (2002)سرمایه فکری تفاوت بین ارزش بازاری یک شرکت و هزینه جایگزینی دارایی ها ی آن است.
5) " استیوارت " (1997)سرمایه فکری ، مواد فکری از قبیل دانش و اطلاعات و مالکیت (دارایی ) معنوی و تجربه است که باعث ایجاد ثروت می شوند وهنوز تعریف جهان شمولی برای آن وجود ندارد.
6) " موریتسن " (2001)سرمایه فکری یک دانش سازمانی وسیع و گسترده ای که خاص هر شرکتی است که به شرکت اجازه می دهد تا بطور پیوسته خود را با شرایط در حال تغییر و تحول انطباق دهد .
7) " بونتیس " (1998) سرمایه فکری جستجو و پیگیری استفاده موثر از دانش (کالای ساخته شده) در مقایسه با اطلاعات (مواد خام) است.
8) " ادوینسون " (1997)سرمایه فکری یک دانش کاربردی برای خلق یک ارزش برای شرکت است.

 

9) " بونتیس " (1997)سرمایه فکــری شامل همه فــرایندها و دارایی های است که بطور معمولی و سنتی در ترازنامــه نشان داده نمی شود و در همچنین شامل آن دسته از دارایی های نامشهود مانند علایم تجاری یا مارک های تجاری و حق امتیاز است که روش های حسابداری مدرن آنها را در نظر نمی گیرد.

 

3-2)بخش دوم : مدل های طبقه بندی سرمایه فکری
در زمینه طبقه بندی اجزاء سرمایه فکری تا کنون مدل های زیادی ارائه شده است هریک از طبقه بندیها از جهاتی به تبیین اجزای سرمایه فکری پرداخته است در ادامه این طبقه بندی ها را با نام محققان آنها ذکر می کنیم و به شرح اجزای این طبقه بندی ها می پردازیم ولی باید توجه داشت که همانند سرمایه فکری ، هنوز یک تعریف طبقه بندی جهانشمولی درباره اجزاء سرمایه فکری وجود ندارد لیکن از جهت زیادی شباهتهایی بین تعاریف مختلف مشاهده می شود و تمامی این تعاریف و طبقه بندیها بر این اصل استوارند که سرمایه فکری ، مجموع داراییهای ناملموس سازمان اعم از دانش(بخشی از سرمایه انسانی ) ، سرمایه ساختاری ، سرمایه ارتباطی ، سرمایه سازمانی ، سرمایه داخلی و سرمایه خارجی است برخی از طبقه بندیهای ارایه شده به شرح زیر است:
1- طبقه بندی بونتس سال 1998 و2000
2- طبقه بندی استیوارت در سال 1997
3- طبقه بندی گوران روز در سال 1997
4- طبقه بندی آمی بروکینگ
5- طبقه بندی سویبی در سال 1997
6- طبقه بندی ایستیس و همکارانش
7- طبقه بندی ادوینسون و همکارانش
8- طبقه بندی چن و همکارانش
9- طبقه بندی هاناس و لوندال
10- طبقه بندی پتی و گیوتری
11- طبقه بندی سازمان همکاری و توسعه اقتصادی
12- طبقه بندی لیم و دالیمور در سال 2004
13- طبقه بندی کاپلن و نورتون

 

1-3-2) ادوینسون و مالونه ( 1997)
این دو نفر در طرح ارزش اسکاندیا خود ، سرمایه فکری را به دو جزء سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری ارائه کرده اند که نمودار آن بصورت زیر است.

 


نمودار 1-2 طرح ارزش اسکاندیا
(منبع: گلدی صدقی ،1386 ،ص82 )5

 

در این طبقه بندی "ادوینسون" و" مالونه "، سرمایه مشتری را در زیر و زمره سرمایه ساختاری قرار داده است که در بیشتر طبقه بندی ها دیگر این کار صورت نگرفته است و برای سرمایه ساختاری دو سرمایه سازمانی و مشتری را در نظر گرفتند و برای سرمایه سازمانی نیز دو سرمایه فرایندی و نوآوری را مطرح کردند.

 

در این طبقه بندی سرمایه سازمانی شامل فلسفه سازمان ، سیاست ها و سیستم هایی برای استفاده از قابلیت های سازمان است و سرمایه فرایندی شامل مالکیت معنوی و سایر دارایی های نامشهود است (چن گو ، 2007، ص392) .

 

2-3-2)روس و همکارانش (1997)
"روس" و همکارانش نیز سرمایه فکری را به سه سرمایه انسانی شامل شایستگی ،طرز فکر و چابکی یا زیرکی فکری و سرمایه ساختاری شامل همه ساختارها و فرایند ها و مالکیت معنوی سازمانی و دارایی های فرهنگی و سرمایه ارتباطی شامل روابط با ذینفعان داخلی و خارجی یک شرکت تقسیم می کند ولی بعدا "روس" یک جزء سرمایه دیگری را بنام سرمایه بهبود و بازسازی را به طبقه بندی خود افزود که این سرمایه شامل حق اختراعات جدید و تلاش های آموزشی است(بونتیس ،2000،ص25) .

 

3-3-2) بونتیس (1998)
"بونتیس" ابتدا به سه نوع سرمایه انسانی ، ساختاری ، مشتری اشاره کرد و در سال 2000 طبقه بندی خود را به صورت سرمایه انسانی ، سرمایه ساختاری ، سرمایه ارتباطی و دارایی یا مالکیت معنوی تغییر داد.منظور از سرمایه انسانی سطح دانش فردی است که کارکنان یک سازمان دارای آن می باشند که این دانش معمولا بصورت ضمنی می باشد.منظور از سرمایه ساختاری کلیه دارایی های غیر انسانی یا قابلیت های سازمانی است که برای برآورد شدن نیازهای بازار مورد استفاده قرار می گیرد و منظور از سرمایه ارتباطی کلیه دانش قرار گرفته شده در روابط یک سازمان با محیط خود شامل مشتریان ،عرضه کنندگان ، مجامع علمی و غیره است که به عقیده ایشان مهمترین جزء یک سرمایه ارتباطی ، سرمایه مشتری است بخاطر اینکه موفقیت یک سازمان در گرو سرمایه مشتری آن است و منظور از مالکیت معنوی ، آن قسمت از دارایی های نامشهود است که براساس قانون مورد حمایت و شناسایی قرار گرفته است مانند کپی رایت ، حق اختراع و حق امتیاز(همان منبع،ص26)4.
به عقیده "بونتیس"در بین این سرمایه های فکری ، سرمایه انسانی مهم است به خاطر اینکه منبع نوآوری و بازسازی استراتژیک است که از یک جلسه طوفانی فکری یا یک رویا پردازی در اداره و یا کنارگذاشتن فیلهای قدیمی توسط کارکنان ویا ازطریق بهبود مهارتهای شخصی وغیره حاصل می شود.

 

 

 


از منظر جوهر یا اصل یا ذات روابط بازار روتین های سازمانی فکر یا هوش مصنوعی
از نظر حیطه در درون روابط سازمانی با خارج از سازمان قرار دارد در درون روابط سازمانی قرار دارد در درون ذهن افراد قرار می گیرد
از نظر پارامترهای اندازه گیری مدت پایداری کارایی و قابلیت دستیابی مناسب بودن حجم آن
از نظر منمودار بودن کد گذاری بالاترین سطح از لحاظ منمودار بودن کد گذاری متوسط بالا
نمودار 2-2 مفهوم سازی سرمایه فکری از سوی بونتیس
(همان منبع،ص26)1.
همچنین" بونتیس" به وجود یکسری روابط متقابل میان اجزاء سرمایه های فکری معتقد است به اینصورت که حتی اگر یک سازمان دارای سرمایه انسانی مناسب باشد ولی دارای یک سرمایه ساختاری مناسب نباشد نمی تواند از دانش قرار گرفته شده در افراد خود استفاده کند و بالتبع هم نمی تواند به سرمایه مشتری خود ، پاسخ مثبتی دهد (همان منبع،ص26)2.

 

4-3-2) بروکینگ3(1997)
"بروکینگ" در طبقه بندی خود به دارایی های انسان محور و دارایی های زیر ساختاری ومالکیت معنوی و دارایی های بازار اشاره کرده است . منظور از دارایی های انسان محور ، مهارت ها ، تونایی ها ، تخصص ، توانایی های حل منمودار و سبک های رهبری است و منظور از دارایی های زیر ساختاری ، همه ی تکنولوژی ها ، فرایند ها و متدولوژی ها است که یک سازمان را قادر می سازد و منظور از مالکیت معنوی ، حق امتیاز و علایم یا مارک های تجاری و دانش فنی است و منظور از دارایی های بازار، مشتریان، وفاداری مشتریان و کانال های توزیع است (همان منبع،ص25)4.
5-3-2) سویبی (1997)
"سویبی" طبقه بندی خود را بصورت ساختار داخلی ، ساختار خارجی و شایستگی کارکنان ارائه کرده است . این طیقه بندی ایشان بنام ناظر دارایی نامشهود معروف است. منظور از شایستگی کارکنان همان سرمایه انسانی مطرح شده در طبقه بندی های قبلی است و منظور از ساختار داخلی ، سرمایه ساختاری یا سازمانی و منظور از ساختار خارجی ، سرمایه مشتری یا ارتباطی است البته باید توجه داشت که سویبی چهار حوزه کلیدی را در سه جزء خود قرار داده که عبارتند از رشد،کارایی ، پایداری و بازسازی . براساس این چارچوب یکسری شاخص هایی استخراج کردند .نمودار این طبقه بندی به صورت زیر است.

نمودار 3-2 طبقه بندی سویبی از طریق چارچوب ناظر دارایی نامشهود
(منبع: بونتیس ، 2000،ص28 )
منظور از شایستگی فردی کارکنان ، توانایی و ظرفیت آنها برای عمل کردن در موقعیت ها و شرایط مختلف است و منظور از ساختار داخلی هم شامل فرهنگ رسمی داخل سازمان و نیز شامل حق امتیازها، مفاهیم ، مدل ها ، پایگاه داده ها و سیستم های داخلی است و ساختار خارجی شامل روابط سازمان با مشتریان ، عرضه کنندگان شهرت و مارک های تجاری است.
به عقیده "سویبی" شایستگی فردی کارکنان (سرمــایه انسانــی) برای یک سازمان حیــاتی است بخاطر اینکه بدون وجود آن ، ســازمان قادر به فعــالیت نیست و این شایستــگی شامل مهــارت ها ، آموزش ، تجــربیات و غیره است(همان منبع،ص69)1.

 

دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله بررسی رابطه بین سرمایه فکری و عملکرد مالی شرکتهای موجود

دانلود مقاله ارائه مبنایی برای رتبه بندی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با تاکید بر کیفیت سود

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله ارائه مبنایی برای رتبه بندی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با تاکید بر کیفیت سود دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

چکیده

رتبه بندی مناسب شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران راهی برای هر چه کاراتر شدن بازار سرمایه ایران و وسیله ای برای یاری رساندن به سرمایه گذاران بالقوه جهت شناسایی شرکتهای مناسب سرمایه گذاری است.

در این تحقیق که از نوع پیمایشی است سعی در ارائه مبنایی جهت رتبه بندی شرکتهایی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با تاکید بر کیفیت سود را داریم. برای ارائه مبنای مورد نظر سؤالاتی را بصورت سؤالات اصلی و فرعی از طریق پرسشنامه مطرح کردیم که توسط جامعه آماری تکمیل گردید. سپس با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون کای اسکوئر  فرضیه های اصلی و فرعی تحقیق، در سطح اطمینان 95% مورد آزمون قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمون فرض ها حاکی از این بود که بین فراوانی های مشاهده شده و فرارانی های مورد انتظار تفاوت معنی داری وجود دارد و همچنین سؤالات مربوط به افشا و ارائه صورتهای مالی، جریان نقدی تولید شده و موجودی ها نسبت به سایر سؤالات اصلی از میانگین نمرات بالاتری برخوردارند و در مبنای ارائه شده تاثیرگذارترند. برای اینکه مبنای ارائه شده جهت رتبه بندی از قابلیت اتکای بالایی برخوردار باشد، سؤالات فرعی که میانگین نمرات آنها از 75/4 بالاتر بود به عنوان سؤالات منتخب برگزیده شدند. لازم به ذکر است که از 83 سوال مطرح شده 46 سوال دارای ویژگی ذکر شده بودند و مبنای نهایی ارائه شده ما را تشکیل دادند.

 

 

واژه های کلیدی:الگو (مبنا)، رتبه بندی، بورس اوراق بهادار، کیفیت سود،سود خالص یا زیان خالص

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه

یکی ازاقلام حسابداری که در گزارش های مالی (صورت سود و زیان) تهیه و ارائه می شود سود خالص است. سود خالص گزارش شده در صورت های مالی به عنوان یکی از مهمترین معیارهای ارزیابی عملکرد و تعیین کننده ارزش بنگاه اقتصادی تلقی می گردد که همواره مورد استفاده طیف وسیعی از استفاده کنندگان نظیر حرفه حسابداری، مدیران مالی، تحلیل گران بازار سهام، سرمایه گذاران و سهامداران قرار می گیرد.از آنجائی که محاسبه سود خالص یک بنگاه اقتصادی متاثر از روش هاو برآوردهای حسابداری است، بدین لحاظ امکان دستکاری سود توسط مدیریت واحد تجاری وجود دارد. انگیزه مدیریت در دستکاری سود به منظور نیل به اهداف خویش که نه تنها الزاماً با اهداف صاحبان سهام همسو نمی باشد، بلکه در اکثریت قریب به اتفاق موارد، با اهداف واحد تجاری متضاد می باشد، صورت می گیرد. به دلیل فوق، ارزش سود به عنوان یکی از مهمترین اهداف گزارشگری عملکرد و تعیین ارزش شرکت که در حقیقت مهمترین اهداف گزارشگری می باشد، مورد تردید واقع شده و اعتبار آن را مخدوش                 می گردد. وجود زمینه مناسب برای تخریب سود ناشی از تضاد منافع و همچنین به علت پاره ای از محدودیت های ذاتی حسابداری منجمله: (1) نارسایی های موجود در فرایند « برآوردها» و پیش بینی های آتی و (2) امکان استفاده از روش های متعدد حسابداری توسط بنگاه ها، موجب شده است که سود واقعی یک بنگاه از سود گزارش شده در صورت های مالی متفاوت باشد. موضوع کیفیت سود و نحوه ارزیابی آن مورد توجه محققان و دست اندرکاران حرفه حسابداری قرار گرفته است.در دو دهه اخیر مبحث "کیفیت سود" مورد توجه خاص متخصصین قرار گرفته و تلاش بر این بوده است که با دست یافتن به یک متدلوژی منطقی و معتبر، کیفیت سود مورد ارزیابی قرار گیرد.

 

مقاله به صورت ورد قابل ویرایش می باشد

تعداد صفحات مقاله 15  صفحه می باشد .

فایل مقاله بعد از خرید قابل دانلود می باشد

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ارائه مبنایی برای رتبه بندی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با تاکید بر کیفیت سود

دانلود مقاله لزوم کاربرد حسابداری محیط زیست در شرکتهای فعال صنعتی ایران

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله لزوم کاربرد حسابداری محیط زیست در شرکتهای فعال صنعتی ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

چکیده         

       امروزه جهان مصادف با رشد ، پیشرفت و پویایی روزافزون جامعه ی بشری و محدودیت منابع طبیعی و زیست محیطی می باشد، همگام با این تحول، صنایع، کارخانه جات و موجدین تولید نیز متاثی از سایر اعضا در حال توسعه و تکامل خواهند بود.این تغییر و تحولات و رشد اقتصادی مسبب ورود ابعاد جدیدی در عرصه ی جهانی و سیستم منابع طبیعی می گردد.

با عنایت به این موضوع که منابع طبیعی و زیست محیطی با رشد و پویایی اقتصادی توسعه نمی یابند، می بایست همگام با این توسعه ی پویا و پایدار،در راستای حفاظت،صیانت و بهسازی محیط زیست نیز بسترسازی های مناسبی صورت پذیرد، در غیر این صورت ضامنی برای افزایش رفاه نسل حاضر و نسلهای آتی وجود نخواهد داشت.

صنعتی  شدن در سراسر جهان سبب ایجاد مسئولیت های زیست محیطی مهمی گردیده که خواه ناخواه اثرات مالی خاص خود را به جای می گذارد.

اینک با ملحوظ نظر داشتن اینکه منابع طبیعی به عنوان یکی از آسیب پذیرترین عوامل تولید در فعالیتهای صنعتی مطرح می باشد و همچنین درطی سالهای اخیر توجه به مسایل زیست محیطی افزایش یافته است، می بایست صنایع نسبت به مسئولیت های اجتماعی و محیطی مرتبط با عملیات و محصولات خود آگاه شوند.

اداره هر واحد اقتصادی مستلزم به کارگیری سه عامل مهم منابع انسانی،منابع مالی و منابع طبیعی است و توجه به عوامل فوق الذکر در تولید سبب به کارگیری نقش نوین علوم با فعالیت های تولیدی می گردد.

از جمله این موارد کاربرد حسابداری محیط زیست می باشد که صنایع و شرکتها را به ابزاری مجهز می نماید تا سیستم کنترل سنتی خود را تجدیدنظر و اصلاح نموده و هزینه های زیست محیطی را پردازش و به گونه ای مناسب در اختیار مدیران قرار دهد.

حسابداری محیط زیست یکی از با اهمیت ترین ابزارهای اندازه گیری، راهنمایی و کنترل توسعه پایدار در تمام سطوح صنعتی می باشد و می تواند پشتوانه حسابداری منابع طبیعی در سطح گسترده،حسابداری بوم شناسی در سطح ادارات محلی و حسابداری مالی،صنعتی و یا مدیریت در سطوح کوچک گردد.

می توان چنین بیان نمود که صنایع برای کاهش تاثیرات زیست محیطی فعالیتهایشان چاره ای جز ورود اطلاعات مربوط به هزینه های آلاینده محیط زیست در حسابها و تصمیمات خود ندارد. در این میان حسابداری زیست محیطی با ایجاد ارتباط بین مدیران زیست محیطی و حسابداران و تشویق آنان به انجام کار در کنار یکدیگر، عملکردهای مالی و زیست محیطی شرکتها را به سوی روند بهتری سوق داده و  وضعیت رقابتی مناسبی را برای صنایع فراهم خواهد نمود.

علیهذا با توجه به اینکه در طی سالهای اخیر بالاخص سال جاری آلودگی در کشورمان روند رو به رشدی داشته و صنایع سهم بسزایی را در آلاینده های مضر دارا می باشند و با عنایت به اینکه همیشه پیشگیری بهتر از درمان است، برآن شدیم تا با نشان دادن نقش حسابداری در جهت کمک به کاهش آلودگی از طریق تاثیر مخارج، افشای مالی و ارائه ی اطلاعات به مدیریت ، گامی در این زمینه برداشته شود.

واژگان کلیدی

حسابداری محیط زیست  فعالیت های زیست محیطی - هزینه های زیست محیطی حسابداری مدیریت محیط زیست- گزارشگری زیست محیطی- حسابرسی محیط زیست

بیان مساله

در عصر کنونی با توجه به رشد و پیشرفت روزافزون جامعه ی بشری و صنعتی، همچنین محدودیت های منابع طبیعی و زیست محیطی در دسترس، مساله ی حفاظت و صیانت از  محیط زیست به عنوان یکی از مهمترین مسایل جامعه جهانی مطرح گردیده است.

برخی از محدودیت های منابع طبیعی سبب می گردد تا شرکتهای تولیدی از سویی برای ماندن در بازاهای جهانی، عرصه رقابت،دستیابی به درآمد بالا و کسب محبوبیت های تجاری مجبور به تحمل هزینه های زیست محیطی شوند و از سوی دیگر ملزم به کاهش هزینه های مزبورگردند.

گذر تخریب محیط زیست از حد آستانه، بحران جهانی ایجاد کرده که مقابله با آن ، کوشش، مساعدت، تدوین دستورالعمل ها و آیین نامه های زیست محیطی با ابعاد وسیعتری را در سطح تمامی ملل طلب می نماید.

مقاله به صورت ورد قابل ویرایش می باشد 

تعداد صفحات مقاله 13 صفحه می باشد

فایل مقاله بعد از خرید قابل دانلود می باشد 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله لزوم کاربرد حسابداری محیط زیست در شرکتهای فعال صنعتی ایران