نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره ی شیعه

اختصاصی از نیک فایل تحقیق درباره ی شیعه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره ی شیعه


تحقیق درباره ی شیعه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه11

 

فهرست مطالب

 


از روز اول ظهور اسلام و دعوت رسمی و آشکار حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله به توحید ، موضوع استمرار هدایت مردم پس از رسول خدا و جانشینی وی مطرح بود.
رسول اکرم در اولین جلسه دعوت رسمی خاندان خود، به سران و بزرگان بنی هاشم فرمود:«هر کس امروز به من ایمان آورد و مرا یاری دهد پس از من جانشین من خواهد بود. »
و هنگامی که علی علیه السلام در همان مجلس، ایمان خود را اظهار کرد، رسول گرامی اسلام وی را در آغوش گرفت و به عنوان جانشین پس از خود معرفی فرمود، که مورد تمسخر حاضران قرار گرفت.
هم‌زمان با رشد اسلام و گسترش جمعیت مسلمین، موضوع وصایت رسول خدا توسط امام علی علیه السلام بارها مطرح شد و جمعی از مسلمین درجه اول که همواره تسلیم رسول خدا بودند نیز این مطلب را پذیرفته بودند. رسول خدا آنان را «شیعه علی» (دوستدار و پیرو علی علیه السلام) نامید و بارها فرمودعلی و شیعته هم الفائزون » (الغدیر 351/2)
بزرگانی همچون سلمان ، ابوذر ، مقداد ، عمار و حذیفه به "شیعه علی" مشهور بودند.
پس از رسول خدا هم در پی غصب خلافت، جریان اسلام اصیل در قالب تفکر صحیح شیعی استمرار یافت.
گرچه دوران اقتدار ظاهری شیعیان در صدر اسلام فقط در 5 سال حکومت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام پس از عثمان تحقق یافت، ولی جامعه شیعیان در زیر پرچم والاترین امتیاز تفکر الهی خود، یعنی استمرار هدایت الهی در امامت ائمه هدی است، به حیات و رشد خود ادامه می‌داد و طبیعتا مغضوب حکومت‌های غاصب قرار می‌گرفت.
بدین سان اعتقاد به وجود "امام معصوم" به عنوان جانشین رسول خدا که به نام «ولایت» در فرهنگ اسلام مطرح است، مهمترین شاخصه اسلام ناب است.

شیعیان در هر زمانی تحت تربیت امام معصوم آن زمان به رشد خود ادامه می‌دادند.
امامان نیز همواره در کنار رشد تعالیم و فرهنگ اسلام و نگهبانی از دستاوردهای وحی و احیاء کلمه الله و سنت رسول الله، به ساماندهی امور شیعیان که همیشه محروم از مواهب زندگی در جهان اسلام بودند و به سخت‌ترین شکنجه های جسمی و روحی حکام غاصب مبتلا می‌شدند، می‌پرداختند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

صفحۀ اصلی » وقایع تاریخی » غدیر خم

 

 

 

 

 

 

 

اهمیت حجه الوداع

هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم و خروج آن حضرت از مکه معظمه نقطه عطفی در تاریخ اسلام به شمار می آید و بعد از این هجرت، حضرت سه بار به مکه سفر کرده اند.

بار اول در سال هشتم پس از صلح حدیبیه به عنوان عمره وارد مکه شدند و طبق قراردادی که با مشرکین بسته بودند فوراً بازگشتند.

بار دوم در سال نهم به عنوان فتح مکه وارد این شهر شدند، و پس از پایان برنامه ها و برچیدن بساط کفر و شرک و بت پرستی به طائف رفتند و هنگام بازگشت به مکه آمده و عمره بجا آوردند و سپس به مدینه بازگشتند.

سومین و آخرین بار بعد از  هجرت که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم وارد مکه شدند در سال دهم هجری بعنوان حجه الوداع بود که حضرت برای اولین بار به طور رسمی اعلان حج دادند تا همه مردم در حد امکان حاضر شوند.

در این سفر دو مقصد اساسی در نظر بود، و آن عبارت بود از دو حکم مهم از قوانین اسلام که هنوز برای مردم به طور کامل و رسمی تبیین نشده بود: یکی حج، و دیگری مسئله خلافت و ولایت و جانشینی بعد از پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم.

 

آغاز سفر حج

پس از اعلان عمومی، مهاجرین و انصار و قبایل اطراف مدینه و مکه و حتی بلاد یمن و غیر آن بسوی مکه سرازیر شدند تا جزئیات احکام حج را شخصاً از پیامبرشان بیاموزند و در اولین سفر رسمی حضرت، به عنوان حج شرکت داشته باشند. اضافه بر آنکه حضرت اشاراتی فرموده بودند که امسال سال آخر عمر من است و این می توانست باعث شرکت همه جانبه مردم باشد.

جمعیتی حدود یکصد و بیست هزار نفر (گاهی بیشتر از آن را هم نقل کرده اند) در مراسم حج شرکت کردند که فقط هفتاد هزار نفر آنان از مدینه به همراه حضرت حرکت کرده بودند، بطوریکه لبیک گویان از مدینه تا مکه متصل بودند.

حضرت چند روز به ماه ذی الحجه مانده از مدینه خارج شدند و بعد از ده روز طی مسافت در روز سه شنبه پنجم ذی الحجه اهمیت حجه الوداع

آغاز سفر حج

خطابه اول در منی

دوم در مسجد خیف در منی

اجتماع خطابه و جزئیات خطبه

وارد مکه شدند.

امیرالمومنین علیه السلام هم که قبلاً از طرف حضرت به یمن و نجران برای دعوت به اسلام و جمع آوری خمس و زکات و جزیه رفته بودند به همراه عده ای در حدود دوازده هزار نفر از اهل یمن برای ایام حج به مکه رسیدند.

با رسیدن ایام حج در روز نهم ذی الحجه حضرت به موقف عرفات رفتند و بعد از آن اعمال حج را یکی پس از دیگری انجام دادند، و در هر مورد واجبات و مستحبات آن را برای مردم بیان فرمودند.

 

خطابه اول در منی

در عرفات دستور الهی نازل شد که علم و ودایع انبیاء علیهم السلام را به علی بن ابی طالب علیه السلام منتقل کند و او را به عنوان خلیفه و جانشین خود معرفی کند.

در منی پیامبر صلی اله علیه و اله و سلم اولین خطابه خود را ایراد فرمودند که در واقع یک زمینه سازی برای خطبه غدیر بود. در این خطبه ابتدا اشاره به امنیت اجتماعی مسلمین از نظر جان و مال و آبروی مردم نمودند، و سپس خونهای بناحق ریخته شده و اموال بناحق گرفته شده در جاهلیت را رسماً مورد عفو قرار دادند تا کینه توزیها از میان برداشته شود و جوّ اجتماع برای تامین امنیت آماده شود. سپس مردم را برحذر داشتند که مبادا بعد از او اختلاف کنند و بر روی یکدیگر شمشیر بکشند.

در اینجا تصریح فرمودند که:

اگر من نباشم علی بن ابی طالب در مقابل متخلفین خواهد ایستاد.

سپس حدیث ثقلین بر لسان مبارک حضرت جاری شد و فرمودند:

من دو چیز گرانبها در میان شما باقی می گذارم که اگر به این دو تمسک کنید هرگز گمراه نمی شوید: کتاب خدا و عترتم یعنی اهل بیتم.

اشاره ای هم داشتند به اینکه عده ای از همین اصحاب من روز قیامت به جهنم برده می شوند.

نکته جالب توجه اینکه در این خطابه، امیرالمومنین علیه السلام سخنان حضرت را برای مردم تکرار می کردند تا آنان که دورتر بودند بشنوند.

 

خطابه دوم در مسجد خیف در منی

در روز سوم از توقف در منی، بار دیگر حضرت فرمان دادند تا مردم در مسجد خیف اجتماع کنند. در آنجا نیز خطابه ای ایراد فرمودند که ضمن آن صریحاً از مردم خواستند که گفته های ایشان را خوب به خاطر بسپارند و به غائبان برسانند.

در این خطبه به اخلاص عمل و دلسوزی برای امام مسلمین و تفرقه نینداختن سفارش فرمودند و تساوی همه مسلمانان در برابر حقوق و قوانین الهی را اعلام کردند. بعد از آن بار دیگر متعرض مسئله خلافت شدند و حدیث ثقلین بر لسان حضرت جاری شد، و بار دیگر برای غدیر زمینه را آماده کردند.

در این مقطع، منافقین کاملاً احساس خطر کردند و قضیه را جدی گرفتند و برنامه های خود را آغاز کردند و پیمان نامه نوشتند و هم قسم شدند.

 

لقب امیرالمؤمنین

در مکه جبرئیل، لقب امیرالمؤمنین را به عنوان اختصاص آن به علی بن ابی طالب علیه السلام از جانب الهی آورد، اگر چه این لقب قبلاً نیز برای آن حضرت تعیین شده بود.

پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم هم دستور دادند تا یک یک اصحابش نزد علی علیه السلام بروند و به عنوان امیرالمؤمنین بر او سلام کنند و السلام علیک یا امیرالمؤمنین بگویند، و بدینوسیله در زمان حیات خود، از آنان اقرار بر امیر بودن علی علیه السلام گرفت.

در اینجا ابوبکر و عمر به عنوان اعتراض به پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم گفتند: آیا این حقی از طرف خدا و رسولش است؟ حضرت غضبناک شده فرمودند: حقی از طرف خدا و رسولش است، خداوند این دستور را به من داده است.

 

اعلان رسمی برای حضور در غدیر

با اینکه انتظار می رفت پیامبر خدا در اولین و آخرین سفر حج خود مدتی در مکه بمانند، ولی بلافاصله پس از اتمام حج حضرت به منادی خود بلال دستور دادند تا به مردم اعلان کند: فردا کسی جز معلولان نباید باقی بماند، و همه باید حرکت کنند تا در وقت معین در غدیر خم حاضر باشند.

غدیر کمی قبل از جحفه که محل افتراق اهل مدینه و اهل مصر و اهل عراق و اهل نجد بود به امر خاص الهی انتخاب شد. در این مکان، آبگیر و درختان کهنسالی وجود داشت. هم اکنون نیز، غدیر محل شناخته شده ای در دویست و بیست کیلومتری مکه و به فاصله دو میل قبل از جحفه به طرف مکه قرار دارد، و مسجد غدیر و محل نصب امیرالمؤمنین علیه السلام محل عبادت و زیارت زائران است.

برای مردم بسیار جالب توجه بود که پیامبرشان - بعد از ده سال دوری از مکه – بدون آنکه مدتی اقامت کنند تا مسلمانان به دیدارشان بیایند و مسایل خود را مطرح کنند، بعد از اتمام مراسم حج فوراً از مکه خارج شدند و مردم را نیز به خروج از مکه و حضور در غدیر امر نمودند.

صبح آن روز که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم از مکه حرکت کردند، سیل جمعیت که بیش از صد و بیست هزار نفر (و به قولی صد و چهل هزار، و به قول دیگر صد و هشتاد هزار نفر) تخمین زده می شدند به همراه حضرت حرکت کردند. حتی عده ای حدود دوازده هزار نفر از اهل یمن که مسیرشان به سمت شمال نبود همراه حضرت تا غدیر آمدند.

 

اجتماع خطابه و جزئیات خطبه

همینکه به منطقه کراع الغمیم - که غدیرخم در آن واقع شده – رسیدند، حضرت مسیر حرکت خود را به طرف راست جاده و به سمت غدیر تغییر دادند و فرمودند:

أَیُّهَا النَّاسُ أَجِیبُوا دَاعِیَ اللَّهِ أَنَا رَسُولُ اللَّه

ای مردم، دعوت کننده خدا را اجابت کنید که من پیام آور خدایم.

و این کنایه از آن بود که هنگام ابلاغ پیام مهمی فرا رسیده است.

سپس فرمان دادند تا منادی ندا کند: «همه مردم متوقف شوند و آنانکه پیش رفته اند بازگردند و آنانکه پشت سر هستند توقف کنند» تا آهسته آهسته همه جمعیت در محل از پیش تعیین شده جمع گردند. و نیز دستور دادند: کسی زیر درختان کهنسالی که در آنجا بود نرود و آن موضع خالی بماند.

پس از این دستور همه مرکبها متوقف شدند، و کسانی که پیشتر رفته بودند بازگشتند و همه مردم در منطقه غدیر پیاده شدند و هر یک برای خود جایی پیدا کردند، و کم کم آرام گرفتند.

شدت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغی زمین سوزنده و به حدی ناراحت کننده بود که مردم و حتی خود حضرت گوشه ای از لباس خود را به سرانداخته و گوشه ای از آن را زیرپای خود قرار داده بودند، و عده ای از شدت گرما عبای خود را به پایشان پیچیده بودند.

از سوی دیگر، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم سلمان و ابوذر و مقداد را فراخواندند و به آنان دستور دادند تا به محل درختان کهنسال بروند و آنجا را آماده کنند. آنها خارهای زیر درختان را کندند و سنگهای ناهموار را جمع کردند و زیر درختان را جارو کردند و آب پاشیدند. در فاصله بین دو درخت روی شاخه ها پارچه ای انداختند تا سایبانی از آفتاب باشد، و آن محل برای برنامه سه روزه ای که حضرت در نظر داشتند کاملاً مساعد شود.

سپس در زیر سایبان، سنگها را روی هم چیدند و از رواندازهای شتران و سایر مرکبها هم کمک گرفتند و منبری به بلندی قامت حضرت ساختند و روی آن پارچه ای انداختند، و آنرا طوری بر پا کردند که نسبت به دو طرف جمعیت در وسط قرار بگیرد و پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم هنگام سخنرانی مشرف بر مردم باشد تا صدای حضرت به همه برسد و همه او را ببینند.

البته ربیعه بن امیه بن خلف کلام حضرت را برای مردم تکرار می کرد تا افرادی که دورتر قرار داشتند مطالب را بهتر بشنوند.

 

پیامبر و امیرالمؤمنین علیهما السّلام بر فراز منبر

انتظار مردم به پایان رسید. ابتدا منادی حضرت ندای نماز جماعت داد، و سپس نماز ظهر را به جماعت خواندند.

بعد از آن مردم ناظر بودند که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم بر فراز آن منبر ایستادند و امیرالمؤمنین علیه السلام را فراخواندند و به ایشان دستور دادند بالای منبر بیایند و در سمت راستشان بایستند. قبل از شروع خطبه، امیرالمومنین علیه السلام یک پله پایین تر بر فراز منبر در طرف راست حضرت ایستاده بودند.

سپس آن حضرت نگاهی به راست و چپ جمعت نمودند و منتظر شدند تا مردم کاملاً جمع شوند. پس از آماده شدن مردم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم سخنرانی تاریخی و آخرین خطابه رسمی خود را برای جهانیان آغاز کردند.

 

دو اقدام عملی بر فراز منبر

در اثناء خطبه، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دو اقدام عملی بر فراز منبر انجام دادند که بسیار جالب توجه بود:

1- علی بن ابی طالب علیه السلام بر فراز دست پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم

پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پس از مقدمه چینی و ذکر مقام خلافت و ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام، برای آنکه تا آخر روزگار راه هرگونه شک و شبهه بسته باشد و هر تلاشی در این راه در نطفه خنثی شود، ابتدا مطلب را به طور لسانی اشاره کردند، و سپس به صورت عملی برای مردم بیان کردند. بدین ترتیب که ابتدا فرمودند:

باطن قرآن و تفسیر آنرا برای شما بیان نمی کند مگر این کسی که من دست او را می گیرم و او را بلند می کنم و بازویش را گرفته او را بالا می برم. 

بعد از آن، حضرت گفته خود را عملی کردند، و بازوی علی بن ابی طالب علیه السلام را گرفتند. در این هنگام امیرالمؤمنین علیه السلام دست خود را به سمت صورت حضرت باز کردند تا آنکه دستهای هر دویشان به سوی آسمان قرار گرفت. سپس پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم امیرالمومنین علیه السلام را از جا بلند کردند تا حدی که پاهای آن حضرت محاذی زانوهای پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم قرار گرفت و مردم سفیدی زیر بغل آن دو را دیدند، که تا آن روز دیده نشده بود. در این حال فرمودند:

هر کس من مولی و صاحب اختیار اویم این علی مولی و صاحب اختیار اوست.

2- بیعت با قلبها و زبانها

اقدام دیگر حضرت آن بود که چون بیعت گرفتن از فرد فرد آن جمعیت انبوه، ار طرفی غیر ممکن بود و از سوی دیگر امکان داشت افراد به بهانه های مختلف از بیعت شانه خالی کنند و حضور نیابند، و در نتیجه نتوان التزام عملی و گواهی قانونی از آنان گرفت، لذا حضرت در اواخر سخنانشان فرمودند: ای مردم، چون با یک کف دست و با این وقت کم و با این سیل جمعیت، امکان بیعت برای همه وجود ندارد، پس شما همگی این سخنی را که من می گویم تکرار کنید و بگویید:

ما فرمان تو را که از جانب خداوند درباره علی بن ابی طالب و امامان از فرزندانش به ما رساندی اطاعت می کنیم و به آن راضی هستیم، و با قلب و جان و زبان و دستمان با تو بر این مدعا بیعت می کنیم ... عهد و پیمان در این باره برای ایشان از ما، از قلبها و جانها و زبانها و ضمایر و دستمان گرفته شد. هر کس به دستش توانست وگرنه با زبانش بدان اقرار کرده است.

پیداست که حضرت، عین کلامی را که می بایست مردم تکرار کنند به آنان القا فرمودند و عبارات آن را مشخص کردند تا هر کس به شکل خاصی برای خود اقرار نکند، بلکه همه به آنچه حضرت از آنان می خواهد التزام دهند و بر سر آن بیعت نمایند.

وقتی کلام پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پایان یافت همه مردم سخن او را تکرار کردند و بدینوسیله بیعت عمومی گرفته شد.

 

بیعت مردان

پس از پایان خطبه، مردم به سوی پیامبر و امیرالمؤمنین صلوات الله علیهما و آلهما هجوم آورند، و با ایشان به عنوان بیعت دست می دادند، و هم به پیامبر و هم به امیرالمؤمنین علیهما السلام تبریک و تهنیت می گفتند، و پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم هم می فرمودند: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی فَضَّلَنَا عَلَى جَمِیعِ الْعَالَمِین‏.

عبارت تاریخ چنین است: پس از اتمام خطبه، صدای مردم بلند شد که: آری، شنیدیم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و زبان و دستمان اطاعت می کنیم. بعد به سوی پیامبر و امیرالمومنین صلوات الله علیهما و آلهما ازدحام کردند و برای بیعت سبقت می گرفتند و با ایشان دست بیعت می دادند.

برای آنکه رسمیت مسئله محکم تر شود، وآن جمعیت انبوه بتوانند مراسم بیعت را به طور منظم و برنامه ریزی شده ای انجام دهند، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دستور دادند تا دو خیمه برپا شود. یکی را مخصوص خودشان قرار دادند تا در آن جلوس نمایند، و امر کردند تا مردم جمع شوند.

پس از آن مردم دسته دسته در خیمه پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم حضور می یافتند و با آن حضرت بیعت نموده و به او تبریک و تهنیت می گفتند. سپس در خیمه مخصوص امیرالمومنین علیه السلام حاضر می شدند و به عنوان امام و خلیفه بعد از پیامبرشان با او بیعت می کردند و به عنوان امیرالمومنین بر او سلام می کردند، و این مقام والا را به آن حضرت تبریک و تهنیت می گفتند.

نکته قابل توجهی که در هیچیک از پیروزی های پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم – چه در جنگها و چه سایر مناسبتها و حتی فتح مکه – سراغ نداریم، این است که حضرت در روز غدیر مکرر می فرمود:

به من تبریک بگویید، به من تهنیت بگویید، زیرا خداوند مرا به نبوت و اهل بیتم را به امامت اختصاص داده است .

و این نشانه فتح بزرگ و در هم شکستن کامل سنگرهای کفر و نفاق است.

برنامه بیعت و تهنیت تا سه روز ادامه داشت، و این مدت را حضرت در غدیر اقامت داشتند.

بسیار بجاست که در این مقطع به قطعه جالبی از تاریخ این بیعت اشاره کنیم:

اولین کسانی که در غدیر با امیرالمؤمنین علیه السلام بیعت نمودند و خود را از دیگران جلو انداختند همانهایی بودند که زودتر از همه آنرا شکستند و پیش از همه پیمان خود را زیر پا گذاشتند. آنان عبارت بودند از: ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه و زبیر، که بعد از پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم یکی پس از دیگری رو در روی امیرالمؤمنین علیه السلام ایستادند.

جالبتر اینکه عمر بعد از بیعت این کلمات را بر زبان می راند:

افتخار برایت باد، گوارایت باد ای پسر ابی طالب، خوشا به حالت ای ابا الحسن، اکنون تو مولای من و مولای هر مرد و زن مومنی شده ای!

نکته دیگری که بار دیگر چهره دو رویان را روشن ساخت این بود که پس از امر پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم همه مردم بدون چون و چرا با امیرالمؤمنین  علیه السلام بیعت می کردند، ولی ابوبکر و عمر با آنکه پیش از همه خود را برای بیعت به میان انداخته بودند قبل از بیعت به صورت اعتراض گفتند: آیا این امر از طرف خداوند است یا از طرف رسولش (یعنی: از جانب خود می گویی)؟ حضرت فرمودند: از طرف خدا و رسولش است، و نیز فرمودند: آری حق است از طرف خدا و رسولش که علی امیرالمؤمنین است.

 

بیعت زنان

پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دستور دادند تا ظرف آبی آوردند، و پرده ای زدند که نیمی از ظرف آب در یک سوی پرده و نیم دیگر آن در سوی دیگر قرار بگیرد، تا زنان با قرار دادن دست خود در یک سوی آب، و قرار دادن امیرالمومنین علیه السلام دستشان را در سوی دیگر با حضرت بیعت کنند؛ به این صورت بیعت زنان هم انجام گرفت.

همچنین دستور دادند تا زنان هم به حضرتش تبریک و تهنیت بگویند، و این دستور را درباره همسران خویش مؤکد داشتند.

یادآور می شود که بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا علیها السلام از حاضرین در غدیر بودند. همچنین کلیه همسران پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم در آن مراسم حضور داشتند.

 

عمامه سحاب

پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم در این مراسم عمامه خود را که سحاب نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر امیرالمومنین علیه السلام قرار دادند و انتهای عمامه را بر دوش آن حضرت آویزان نمودند و فرمودند: عمامه تاج عرب است.

خود امیرالمومنین در این باره چنین فرموده اند:

پیامبر در روز غدیرخم عمامه ای بر سرم بستند و یک طرفش را بر دوشم آویختند و فرمودند: خداوند در روز بدر و حنین، مرا بوسیله ملائکه ای که چنین عمامه ای به سر داشتند یاری نمود.

 

شعر غدیر

بخش دیگری از مراسم پر شور غدیر، درخواست حسان بن ثابت بود. او به حضرت عرض کرد: یا رسول الله، اجازه می فرمایید شعری را که درباره علی بن ابی طالب (به مناسبت این واقعه عظیم) سروده ام بخوانم؟

حضرت فرمودند: بخوان ببرکت خداوند.

حسان گفت:

            ای بزرگان قریش، سخن مرا به گواهی و امضای پیامبر گوش کنید.

و سپس اشعاری را که در همانجا سروده بود خواند که به عنوان یک سند تاریخی از غدیر ثبت شد و به یادگار ماند. ذیلاً متن عربی شعر حسان و سپس ترجمه آنرا معنی آوریم:

 

أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ النَّبِیَّ مُحَمَّداً

لَدَى دَوْحِ خُمٍّ حِینَ قَامَ مُنَادِیاً

 

 

وَ قَدْ جَاءَهُ جِبْرِیلُ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ

بِأَنَّکَ مَعْصُومٌ فَلَا تَکُ وَانِیاً

 

 

وَ بَلِّغْهُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ رَبُّهُمْ

وَ إِنْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ وَ حَاذَرْتَ بَاغِیاً

 

 

عَلَیْکَ فَمَا بَلَّغْتَهُمْ عَنْ إِلَهِهِمْ

رِسَالَتَهُ إِنْ کُنْتَ تَخْشَى الْأَعَادِیَا

 

 

فَقَامَ بِهِ إِذْ ذَاکَ رَافِعُ کَفِّهِ

بِیُمْنَى یَدَیْهِ مُعْلِنَ الصَّوْتِ عَالِیاً

 

 

فَقَالَ لَهُمْ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ مِنْکُمْ

وَ کَانَ لِقَوْلِی حَافِظاً لَیْسَ نَاسِیاً

 

 

فَمَوْلَاهُ مِنْ بَعْدِی عَلِیٌّ وَ إِنَّنِی

بِهِ لَکُمْ دُونَ الْبَرِیَّةِ رَاضِیاً

 

 

فَیَا رَبِّ مَنْ وَالَى عَلِیّاً فَوَالِهِ

وَ کُنْ لِلَّذِی عَادَى عَلِیّاً مُعَادِیاً

 

 

وَ یَا رَبِّ فَانْصُرْ نَاصِرِیهِ لِنَصْرِهِمْ

إِمَامَ الْهُدَى کَالْبَدْرِ یَجْلُو الدَّیَاجِیَا

 

 

وَ یَا رَبِّ فَاخْذُلْ خَاذِلِیهِ وَ کُنْ لَهُمْ

إِذَا وُقِفُوا یَوْمَ الْحِسَابِ مُکَافِیَا

 

آیا نمی دانید که محمد پیامبر خدا صلی الله علیه و اله و سلم کنار درختان غدیرخم با حالت ندا ایستاد، و این در حالی بود که جبرئیل از طرف خداوند پیام آورده بود که در این امر سستی مکن که تو محفوظ خواهی بود، و آنچه از طرف خداوند بر تو نازل شده به مردم برسان، و اگر نرسانی و از ظالمان بترسی و از دشمنان حذر کنی رسالت پروردگارشان را نرسانده ای.

در اینجا بود که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دست علی علیه السلام را با دست راست بلند کرد و با صدای بلند فرمود: هر کس از شما که من مولای او هستم و سخن مرا بیاد می سپارد و فراموش نمی کند، مولای او بعد از من علی است، و من فقط به او – نه به دیگری – به عنوان جانشین خود برای شما راضی هستم. پروردگارا هر کس علی را دوست بدارد او را دوست بدار، و هر کس با علی دشمنی کند او را دشمن بدار. پروردگارا یاری کنندگان او را یاری فرما بخاطر نصرتشان امام هدایت کننده ای را که در تاریکیها مانند ماه شب چهارده روشنی می بخشد. پروردگارا خوار کنندگان او را خوار کن و روز قیامت که برای حساب می ایستند خودت جزا بده.

 

ظهور جبرئیل در غدیر

مسئله دیگری که پس از خطبه پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پیش آمد و بار دیگر حجت را بر همگان تمام کرد، این بود که مردی زیبا صورت و خوشبوی را دیدند که در کنار مردم ایستاده بود و می گفت:

بخدا قسم، روزی مانند امروز هرگز ندیدم. چقدر کار پسر عمویش را مؤکد نمود، و برای او پیمانی بست که جز کافر به خداوند و رسولش آنرا برهم نمی زند. وای بر کسی که پیمان او را بشکند.

در اینجا عمر نزد پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم آمد و گفت: شنیدی این مرد چه گفت؟! حضرت فرمودند: آیا او را شناختی؟ گفت: نه. حضرت فرمودند:

او روح الامین جبرئیل بود. تو مواظب باش این پیمان را نشکنی، که اگر چنین کنی خدا و رسول و ملائکه و مومنان از تو بیزار خواهند بود!

 

معجزه غدیر، امضای الهی

واقعه عجیبی که به عنوان یک معجزه، امضای الهی را بر خط پایان غدیر ثبت کرد جریان حارث فهری بود. در آخرین ساعات از روز سوم، او به همراه دوازده نفر از اصحابش نزد پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم آمد و گفت:

ای محمد! سه سوال از تو دارم: آیا شهادت به یگانگی خداوند و پیامبری خودت را از جانب پروردگارت آورده ای یا از پیش خود گفتی؟ آیا نماز و زکات و حج و جهاد را از جانب پروردگار آورده ای یا از پیش خود گفتی؟ آیا این علی بن ابی طالب که گفتی ٍّ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاه‏ ... از جانب پروردگار گفتی یا از پیش خود گفتی؟

حضرت در جواب هر سه سوال فرمودند:

خداوند به من وحی کرده است و واسطه بین من و خدا جبرئیل است و من اعلان کننده پیام خدا هستم و بدون اجازه پروردگارم خبری را اعلان نمی کنم.

حارث گفت:

خدایا اگر آنچه محمد می گوید حق و از جانب توست سنگی از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناکی بر ما بفرست.

و در روایت دیگر چنین است:

            خدایا، اگر محمد در آنچه می گوید صادق و راستگو است شعله ای از آتش بر ما بفرست.

همینکه سخن حارث تمام شد و براه افتاد خداوند سنگی را از آسمان بر او فرستاد که از مغزش وارد شد و از دُبُرش خارج گردید و همانجا او را هلاک کرد. در روایت دیگر: ابر غلیظی ظاهر شد و رعد و برقی بوجود آمد و صاعقه ای رخ داد و آتشی فرود آمد و همه دوازده نفر را سوزانید.

بعد از این جریان، آیه سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِع (1) ‏ لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ (2) ... نازل شد. پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم به اصحابشان فرمودند: آیا دیدید و شنیدید؟ گفتند: آری.

و با این معجزه، بر همگان مسلم شد که غدیر از منبع وحی سرچشمه گرفته و یک فرمان الهی است.

 

پایان مراسم غدیر

بدین ترتیب پس از سه روز، مراسم پایان پذیرفت و آن روزها به عنوان ایام الولایه در ذهنها نقش بست. گروهها و قبائل عرب، هر یک با دنیایی از معارف اسلام، پس از وداع با پیامبرشان و معرفت کامل به جانشین او راهی شهر و دیار خود شدند، و پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم عازم مدینه گردید.

خبر واقعه غدیر در شهرها منتشر شد و به سرعت شایع گردید و به گوش همگان رسید، و بدینگونه خداوند حجتش را بر مردم تمام کرد.

 

 

 


از روز اول ظهور اسلام و دعوت رسمی و آشکار حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله به توحید ، موضوع استمرار هدایت مردم پس از رسول خدا و جانشینی وی مطرح بود.
رسول اکرم در اولین جلسه دعوت رسمی خاندان خود، به سران و بزرگان بنی هاشم فرمود:«هر کس امروز به من ایمان آورد و مرا یاری دهد پس از من جانشین من خواهد بود. »
و هنگامی که علی علیه السلام در همان مجلس، ایمان خود را اظهار کرد، رسول گرامی اسلام وی را در آغوش گرفت و به عنوان جانشین پس از خود معرفی فرمود، که مورد تمسخر حاضران قرار گرفت.
هم‌زمان با رشد اسلام و گسترش جمعیت مسلمین، موضوع وصایت رسول خدا توسط امام علی علیه السلام بارها مطرح شد و جمعی از مسلمین درجه اول که همواره تسلیم رسول خدا بودند نیز این مطلب را پذیرفته بودند. رسول خدا آنان را «شیعه علی» (دوستدار و پیرو علی علیه السلام) نامید و بارها فرمودعلی و شیعته هم الفائزون » (الغدیر 351/2)
بزرگانی همچون سلمان ، ابوذر ، مقداد ، عمار و حذیفه به "شیعه علی" مشهور بودند.
پس از رسول خدا هم در پی غصب خلافت، جریان اسلام اصیل در قالب تفکر صحیح شیعی استمرار یافت.
گرچه دوران اقتدار ظاهری شیعیان در صدر اسلام فقط در 5 سال حکومت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام پس از عثمان تحقق یافت، ولی جامعه شیعیان در زیر پرچم والاترین امتیاز تفکر الهی خود، یعنی استمرار هدایت الهی در امامت ائمه هدی است، به حیات و رشد خود ادامه می‌داد و طبیعتا مغضوب حکومت‌های غاصب قرار می‌گرفت.
بدین سان اعتقاد به وجود "امام معصوم" به عنوان جانشین رسول خدا که به نام «ولایت» در فرهنگ اسلام مطرح است، مهمترین شاخصه اسلام ناب است.

شیعیان در هر زمانی تحت تربیت امام معصوم آن زمان به رشد خود ادامه می‌دادند.
امامان نیز همواره در کنار رشد تعالیم و فرهنگ اسلام و نگهبانی از دستاوردهای وحی و احیاء کلمه الله و سنت رسول الله، به ساماندهی امور شیعیان که همیشه محروم از مواهب زندگی در جهان اسلام بودند و به سخت‌ترین شکنجه های جسمی و روحی حکام غاصب مبتلا می‌شدند، می‌پرداختند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

صفحۀ اصلی » وقایع تاریخی » غدیر خم

 

 

 

 

 

 

 

اهمیت حجه الوداع

هجرت پیامبر اکرم صلی ا

اشتراک بگذارید:


پرداخت اینترنتی - دانلود سریع - اطمینان از خرید

پرداخت و دانلود

مبلغ قابل پرداخت 2,375 تومان
(شامل 5% تخفیف)
مبلغ بدون تخفیف: 2,500 تومان
عملیات پرداخت با همکاری بانک انجام می شود
کدتخفیف:

درصورتیکه برای خرید اینترنتی نیاز به راهنمایی دارید اینجا کلیک کنید


فایل هایی که پس از پرداخت می توانید دانلود کنید

نام فایل حجم فایل
shieee_416702_4450.zip 104.4k





آموزش رایگان کسب درآمد از فروش فایل

آموزش رایگان کسب درآمد از فروش فایل آموزش رایگان کسب درآمد از فروش فایل  با سلام و عرض ادب مدیر سایت شاپ فایل 95 هستم بالاترین هدف من واسه زدن این وبلاگ بیشتر واسه آموزش کسب درآمد از اینترنت برای شما هست که شاید شما توی هیچ سایتی همچین مطلبی رو پیدا نکنید حتی در سایت هایی که بسته های کسب درآمد برای فروش میگزارند و با قیمت های خیلی بالایی به فروش میرسانند همچین سایت هایی که بسته های کسب درآمد به فروش میرسانند بیشترشان فقط ...

توضیحات بیشتر - دانلود 1,500 تومان 300 تومان 80% تخفیف

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره ی شیعه

دانلود مقاله مذهب شیعه در دوران شاه اسماعیل صفوی

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله مذهب شیعه در دوران شاه اسماعیل صفوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه‏
در طول حکومت صفوى با توجه پادشاهان صفوى به مقابر و آرامگاه‏هاى ائمه‏علیه السلام، امام زاده‏ها و بزرگان تصوف روبه‏رو هستیم. در نگرش نخست، این امر به لحاظ رسمیت تشیع و جنبه‏ى دین‏دارى صفویان بدیهى مى‏نماید، اما به جز ارادت و اعتقاد، شاید بتوان پیامد سیاسى و اقتصادى نیز در این عمل به ویژه در دوره عباس اول دید.
حکومت صفوى پس از رسمیت یافتن تشیع به خصوص بعد از مهاجرت و حضور عالمان دینى و ترویج و توسعه‏ى جایگاه رهبرى دینى عالمان، در ساختار سیاسى خود ناخواسته در مواجهه با حفظ حدود و موقعیت نهاد سیاسى در برابر نهاد دینى قرار گرفت. در این شرایط، شاه صفوى هر چه بیشتر به شأن دینى خود تأکید کرد تا از این طریق چالش پنهان رهبرى سیاسى با رهبرى دینى عالمان را به سود خود پیش ببرد. در آغاز حکومت صفوى، جایگاه تصوفى فرزندان شیخ صفى‏الدین اردبیلى و به ویژه شاه اسماعیل، در مرتبه‏اى بود که بدون دغدغه، موقعیت قدرتمندى در اختیار داشت و با نگرشى تصوفى و به عنوان مؤسس حکومت شیعه مذهب صفوى و در خلأ سازمان روحانیت شیعه، از وجهه‏ى شیعى نایب امام غایب‏علیه السلام بهره‏مند گردید. در دوران پس از اسماعیل تا عباس اول نیز این وضع تداوم داشت. در این میان و در دوره‏ى طهماسب، مهاجرت عالمان عرب و پى‏ریزى گسترده‏ى مؤسسات مذهبى و آموزش رسمى دینى آغاز شده بود اما طبع دین‏دار و متواضع طهماسب در برابر عالمان دینى، به ویژه محقق کرکى، نشانى از بروز تنش در رابطه نهاد سیاسى و نهاد دینى باقى نگذاشت.
اما از دوره‏ى عباسى اول که حکومت صفوى به ساختار سنتى کشوردارى ایرانى نایل شده بود و از سوى دیگر، روحانیت شیعه به جایگاه مستحکم سازمانى، اقتصادى و هدایت اعتقادى برآمده بود، احتمال بروز چالش در مشروعیت پادشاهى وجود داشت. سیاست تمرکزگراى عباس اول در کنار کلیه‏ى اقداماتى که تحت عنوان «اصلاحات» از آن یاد مى‏شود، به ناچار مى‏بایست به وجهه‏ى دینى شاه نیز توجه کند و فراتر از باور شخصى، به آن تظاهر نماید. بر این اساس، سفرهاى زیارتى - به عنوان یکى از اعمال مذهبى - در این دوره به اوج مى‏رسد. در بررسى سفرهاى زیارتى شاهان در دوره‏ى صفوى، مقصد مشهد و زیارت آرامگاه امام رضاعلیه السلام در اولویت قرار دارد. گذشته از محدودیت شاهان صفوى در زیارت عتبات عالیات در عراق، که عمدتاً در قلمرو حکومت سنى‏مذهب عثمانى قرار داشت، باید به این نکته نیز توجه کرد که سیاست اقتصادى این دوران و تلاش براى محدودسازى خروج پول از کشور مى‏توانست مدنظر باشد. شواهدى بر این امر وجود دارد که حکومت صفوى حساسیت قابل توجهى در این مورد داشت.
شاه صفوى به جز مشهد، به عتبات عالیات و زیارت آرامگاه حضرت على‏علیه السلام و امام حسین‏علیه السلام در مواقعى که ممکن بود، مى‏رفت. علاوه بر این دو مقصد، به زیارت خانقاه و آرامگاه شیخ صفى‏الدین اردبیلى و هم‏چنین شیخ شهاب‏الدین اهرى، در شمال شرق تبریز، و نیز مقابر امام زادگان اشاره رفته است.
شیعه در عصر صفویان
شیعه از نظر شرایط سیاسى تا قرن دهم هجرى تقریبا همان وضع پیشین (دوران ایوبیان و سلجوقیان) را داشت. ولى در طلیعه این قرن، دولت صفویه توسط شاه اسماعیل اول تاسیس گردید، و مذهب شیعه به عنوان مذهب رسمى پذیرفته شد. ایران در آن هنگام به صورت ملوک الطوایفى اداره مى‏شد و هر بخشى را امیر، وزیر خان و بزرگ قبیله‏اى به دست گرفته و بر آنجا فرمانروایى مى‏کرد. هنوز از عمر اسماعیل، چهارده سال پیش نگذشته بود که از مریدان و پیروان پدرش ارتشى تشکیل داد و به اندیشه یکپارچگى ایران از اردبیل قیام کرد و مناطق مختلف را یکى پس از دیگرى فتح کرد و آیین ملوک الطوایفى را برانداخت، و ایران قطعه قطعه را به شکل یک کشور منسجم در آورد و در تمام قلمرو حکومت‏خود مذهب شیعه را رسمیت داد.
پس از درگذشت وى (930 هجرى) پادشاهان دیگر صفوى تا اواسط قرن دوازدهم هجرى (1148) حکومت کردند و همگى رسمیت مذهب شیعه را تایید و تثبیت نمودند و به ترویج آن همت گماردند.
مراکز دینى مانند مساجد، مدارس علمى و حسینیه‏هاى بسیار ساختند، و به تعمیر و توسعه مشاهد مشرفه اقدام نمودند. عامل این اقدامات، علاوه بر جاذبه فطرى دینى و معنوى، نفوذ علماى بزرگى نظیر شیخ بهایى و میرداماد در دربار صفویان بود که آنان را به تعظیم شعایر دینى و پرورش دانشمندان بزرگ علوم مختلف تشویق مى‏کردند. از مشاهیر علماى این دوره مى‏توان میرداماد، محقق کرکى، شیخ بهایى و پدرش شیخ حسین عبد الصمد، صدر المتالهین، علامه مجلسى، محقق اردبیلى، ملا عبد الله یزدى و فیض کاشانى و. . . را نام برد. (19)
در این دوران دولت عثمانى نیز بر بخش وسیعى از سرزمینهاى اسلامى حکومت مى‏کرد و نسبت‏به مذاهب اهل سنت متعصب بود و با شیعیان خصومت مى‏ورزید، تا آنجا که از گروهى روحانى‏نما امضا گرفت که شیعیان از اسلام خارج بوده و قتل آنان واجب است. سلطان سلیم در آنا طول چهل هزار یا هفتاد هزار نفر را به جرم شیعه بودن کشت. در حلب به دنبال فتواى شیخ نوح حنفى به کفر و وجوب قتل شیعه دهها هزار شیعه کشته شدند و ما بقى فرار کردند، و حتى یک نفر شیعه در حلب نماند، در صورتى که در ابتداى دولت‏حمدانیها، تشیع در حلب کاملا رسوخ کرده و منتشر شده بود، و حلب جایگاه دانشمندان بزرگى در فقه امثال آل ابى زهره و آل ابى جراده و. . . بود که نام آنان در کتاب «امل الآمل‏» ثبت است. از علماى بزرگ امامیه که به دست عثمانى‏ها به شهادت رسید، شهید ثانى است.
عثمانیها شیعیان را از دستگاههاى دولتى اخراج کردند و آنان را از انجام وظایف اختصاصى دینى باز داشتند و در شهرهاى شام و مکانهایى که اقلیت‏شیعى زندگى مى‏کردند مانع انجام اعمال دینى شدند. این جریانها و مصائب، چهار قرن (1198- 1516) میلادى ادامه داشت. (20)
پس از آن نیز تقریبا همین شرایط سیاسى براى شیعیان ادامه یافت. در ایران مذهب تشیع به عنوان دین رسمى شناخته شد و جدال و نزاع مذهبى رخ نداد، ولى در سایر ممالک اسلامى که دولت‏هاى غیر شیعى حکومت مى‏کند و به ویژه در مناطقى که وهابیون نفوذ کلمه دارند، شیعیان از شرایط سیاسى مطلوبى برخوردار نبوده‏اند، ولى پیروزى انقلاب اسلامى در ایران و رهنمودها و سیاست‏هاى حکیمانه بینانگذار انقلاب، حقایق بسیارى را درباره مذهب و عقاید شیعه روشن کرد، به گونه‏اى که شمار طرفداران و هواداران آن افزایش یافت، ایادى استعمار در گوشه و کنار دنیاى اسلام همچنان به سیاست تفرقه‏افکنى و ایجاد جو عداوت و اختلاف ادامه مى‏دهند.
به نظر میرسد حکایت تشییع صفویان در زمان شیخ جنید ،جد شاه اسماعیل شروع شده است و جنید شافعی مذهب به تشییع روی آورده است . دوران جنید مصادف با مرگ شاهرخ فرزند امیر تیمور وتجزیه ممالک تیموریان و جدال قره قویونلوها و آق قویونلوها با یکدیگر بود و شیخ جنید تلاش کرد از این موقعیت استفاده کرده و با کمک مریدان خود قدرت را به دست گیرد . تبدیل لقب شیخ به سلطان در دوران شیخ جنید صفوی شروع شد و او خود را سلطان نامید . او ارتشی ده هزار نفره از مریدان خود ترتیب داد و به نام غزا و جهاد با کفار، طی نه سال ریاست خود بر صوفیان به لشکر کشیهای متعدد پرداخت و سرانجام درجنگ کشته شد .
در دوران جانشین و فرزند او شیخ حیدر، مسلح کردن صوفیان شدت بیشتری گرفت . کلاه دوازده ترک مخصوص قزلباشان از دوران او باب شد و اردبیل به مرکز اسلحه سازی برای ارتش شیخ حیدر تبدیل گردید . سلطان حیدر روزگار خود را تا پایان در پی کسب قدرت سیاسی ولشکر کشی به بهانه جهاد با کفار وخونریزیهای فراوان گذرانید . او در میان صوفیان و قزلباشان مقامی شبه خدائی داشت . پیروان طریقت شیخ حیدر، آشکارا شیخ حیدر را خدا میدانستند و فرزندش اسماعیل را «ابن الله» صدا میزدند .
شاه اسماعیل پس از ماجراها و کشاکشهای فراوان با کمک صوفیان و طوایف ترکِ شاملو ، استاجلو، ذوالقدر، تکلو ، افشارو قاجار ارتشی تشکیل داد و پس از شکست دادن شروانشاه و ترکمانان آق قویونلو به تبریز وارد شد و بر تخت سلطنت نشست ، بنام خود سکه زد ومذهب شیعه را به عنوان مذهب رسمی اعلام کرد .
توجه به یک سر فصل بسیار مهم و تامل بر چند نکته
بر تخت نشستن شاه اسماعیل و بنیاد گذاری سلسله صفوی از زوایای مختلف قابل تاکید و سرآغاز یک دگرگونی سیاسی و مذهبی بسیار قابل تامل در ایران است که تاثیر سیاسی ، اجتماعی وفلسفی آن با قدرت فراوان در زمینه ها و زاویه های مختلف تا روزگار ما کشیده شده است .
تا پیش ازدوران صفوی مذهب رسمی و عمومی و آمیخته با دولت و حکومت ، مذهب تسنن بود . در ایران پیش از دوران صفوی ، بجز چند دولت ریز و درشت از قبیل دیلمیان و علویان ـ در انتهای هزاره اول میلادی ـ و بعدهاسربداران وقره قویونلو وامثالهم ، اکثرحکومتها به تبع پادشاهان و امیران سنی مذهب خود ،در قوام بخشیدن به تسنن و نحله های مختلف آن و اطاعت از دربار خلفای عباسی میکوشیدند . اما اشتباه است اگر فکر کنیم که تسنن تنها مذهب شاهان و امیران و حکومتها بود .
مردم ایران با هجومی که از زمان خلیفه دوم عمرابن خطاب آغاز شد و بعدها در زمان خلفای دیگر و سلسله اموی و عباسی تکمیل گردید با سیمای اسلام نه در هیئت شیعی آن ، بلکه با شکل و محتوائی که تسنن مبلغ و منادیگر آن بود آشنا شدند و قرنها این اسلام وبا شاخه های مختلف آن به عنوان اسلام عمومی ، ارث معنوی و مذهبی پدران به فرزندان بود و حیات و ممات اکثریت مردم ایران را سامان و سازمان میداد وبا فرهنگ عمومی مردم ایران آمیخته بود.

 

شیعه تا دوران صفویان ،در بخشهائی از ایران مانند کوفه ، بصره ، حله ، ری ، قم ، اردستان ، فراهان ،مازندران و گیلان ـ بجز بخشی از بزرگان شهر ـ بیهق ، سبزوار، دیلم ، طوالش و رودباررواج داشت و در مقایسه با جغرافیای ایران آن روزگار ،مذهب اقلیتی از مردم ایران و آئین گروههای معترض و شورشی در مقابله با حکومت و لاجرم آئینی علیه مذهب رسمی بود . بجز در نقاط یاد شده دین اکثریت مردم ایران حنفی و شافعی ـ دو شاخه اصلی از شاخه های چهارگانه تسنن ـ بود .
نگاهی حتی گذرا به تاریخ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران از آغاز دوران اسلامی تا دوران صفویه ونیزتوجه به مرام و مسلک ارثی اندیشمندان و فرهنگسازان و شاعران و عارفان ارجمند ایران بخوبی مارا با این حقیقت آشنا میکند .
تا دوران صفویه اکثریت اندیشمندان ، شاعران ، فیلسوفان ، دانشمندان و.... ایران و در زمره اینان شماری از قله های فرهنگ و ادب و عرفان ، بزرگانی چون سنائی ،مولوی ، عطار، عین القضات همدانی ، عراقی ، خواجه عبدالله انصاری ، سعدی ، جامی ، نظامی، سهروردی ، فارابی ، بایزید بسطامی، ابوسعید اابی الخیر ، ابوالحسن خرقانی ، و... اگر چه در آثارشان در فضائی بسیار فراخ تر و پاکیزه تر ازدنیای تنگ و تارو لبریز دگم ها و کوته بینی های مذهب ارثی و پدریشان پرواز میکنند ولی سنی بودند.
با آغاز سلسله صفویه و با بر تخت نشستن شاه اسماعیل شیعه نه به مثابه آئین مورد پذیرش شورشیان و ملهم از مبارزات فرزندان شورشی و پناهنده علویان به ایران ، بلکه به عنوان مذهبی که آمیزه ای سه گانه از:
1 ـ خشونت و بیرحمی تیغ خونریزو بیرحم قزلباشان و طوایف ترکمان
2 ـ اندیشه ها و رویاهای صوفیان قدرت طلب و بیرحمی چون شیخ جنید و شیخ حیدر
3 ـ تفکر آخوندهای مهاجرو وارداتی از عراق عرب ، بحرین،شام، نجف و کربلا بود به شکلی بسیار خشن و خونین بر ایران تحمیل شد وتبدیل به مذهب رسمی و سراسری گردید وبه عنوان ایدئولوژی و فرهنگ توجیه کننده و حمایت کننده دولت و حکومت صفوی در دیواره نظام حکومتی بکار گرفته شد .
شیعه در دوران صفوی باشیعه دوران دیلمیان و زیاریان وعلویان وسربداران ـ اگر چه آنان نیز با تحکیم حکومت خود از تشییع به عنوان عامل توجیه کننده حکومت و دولت سودهای فراوان بردند وپرونده تاریخی هر یک به سهم خود با خونریزی و خشونت آمیخته است ـ ونیز با دین و آئین مردمی که در گریز از آئین توجیه کننده حکومتهای خلفای اموی و عباسی ، به آئین علویان مهاجر و پناهنده به ایران روی آورده بودند تفاوتهای فراوان داشت .
تشییع دیلمیان ، زیاریان ، علویان و سربداران ، تشییع دولتهائی بود که در ابتدای کار در جدال با ستم ملی ، فرهنگی ، طبقاتی و... شکل گرفت وچون با قدرت در آمیخت تبدیل به ایدئولوژی حکومتی و دولتی گردید و از آرمانهای عدآلت خواهانه ساده و ابتدائی خود فاصله گرفت . گذشته از نکات یاد شده ، برای مردمی که در گذشته به تشییع روی آورد ه بودند تشییع یک سقف مذهبی و فلسفی بود که به دلایل مختلف آنرا در تضاد با گذشته خود نمیدیدند ، یا بهتر این است که گفته شود کمترآن را در تضاد با ملیت و ایرانیت خود میدیدند . سیما و کار کردهای علی ابن ابیطالب نخستین امام شیعیان، ماجرای کربلا و رویاروئی حماسی نقش آفرینان عاشورا با حکومت فاسد اموی، سرگذشت خونین فرزندان علی و فاطمه ورنجها و ستمهائی که بر علویان آوار شده بود این تشییع را به طور عمیق رنگ عاطفی داده و در قلبهای ایرانیانی که خود را همدرد وهم سرنوشت با خاندان علی وفاطمه میدیدند جائی والا بخشیده بود .
دوران شاه اسماعیل پس از تاجگذاری ، با فتح خوزستان و بغداد ، فتح آذربایجان ، فتح خراسان ، حمله به ماوراءالنهر و سرانجام جنگ چالدران و مقابله با دولت قدرتمند عثمانی ادامه یافت .
با تشکیل یک دولت مکتبی شیعه در کنارمرزهای امپراطوری عثمانی یعنی قویترین دولتی که لوای نمایندگی تسنن را به دوش میکشید و خود را تنها نماینده اسلام می دانست کشتارهای مذهبی آغاز گردید . خون هزاران هزار نفر در ایران بجرم پافشاری بر تسنن بر زمین ریخت و سلطان سلیم پادشاه عثمانی نیز دستور داد که شمار شیعیان درون مرزهای عثمانی را به دست آورند و آنها را کشتار کنند . در این کشتار مذهبی ، به شیوه ترور عمومی چهل هزار تن از شیعیان در آناطولی کشتار شدند و سر انجام در گذر از موج کشتارهای شیعه و سنی ، سپاهیان دولت صفوی و عثمانی که هر دو داعیه نمایندگی اسلام را داشتند در چالدران ، در مشرق دریاچه رضائیه ، با هم جنگیدند .
در این جنگ که مجموعا صد و هشتاد هزار تن از دو طرف در آن شرکت داشتند ، علیرغم شجاعت وجنگاوری درخشان فرماندهان و لشکریان شاه اسماعیل ، دولت عثمانی به مدد تکنیک برتر وداشتن سلاحهای آتشین پیروز شد و تبریز و دیار بکر وکردستان تحت اشغال دولت عثمانی قرار گرفت .
در دوران شاه اسماعیل ، پس از چند قرن ، و پس از شکست حسن بساسیری به دست طغرل سلجوقی و سقوط بغداد در سال 452 هجری ـ 1060 میلادی ـ دیگر بار شعار «اشهد ان علی ولی الله »توسط موذنان در گوشها طنین انداز شد. در زمان شاه اسماعیل به دستور او بر پشت سکه ها کلام «لا الله الا الله ، محمد رسول الله ، علی ولی الله» و در حاشیه سکه ها اسامی چهارده معصوم نقش شد .
هنگامى که شاه اسماعیل در سال ۹۰۷ هجرى - ۱۵۰۱ میلادى قدرت را به دست گرفت از شیوه سلوک اسلاف پیشین خود به ویژه جد اعلاى خاندان صفوى، شیخ صفى الدین اردبیلى، آشکارا فاصله گرفته بود. هرگز شیخ اردبیل تصور نمى کرد اخلافش بتوانند در سده هاى آتى فرمانروایى سرزمینى را به دست آورند و بر سرتاسر ایران فرمان برانند. در حقیقت از دوره جنید به این سو خاندان صفى الدین علاوه بر رهبرى معنوى مریدان خود داعیه راهبرى سیاسى نیز در سر پروراندند و ترکیب مقام سیاسى و مذهبى را در یک شخص فراهم آوردند. مولف جواهرالا خبار پس از برشمردن فرزندان شیخ صفى الدین که بر سجاده ارشاد نشستند و شرح حوادث و وقایع رخ نموده در دوره آنها صراحتاً اذعان مى دارد که: چون نوبت به سلطان جنید رسید میل سلطنت صورى فرمود۱ شاه اسماعیل در مسجد جامع تبریز به هنگام تاجگذارى، مذهب شیعه را مذهب رسمى کشور اعلام مى کند و فرمان مى دهد از این پس عبارات «اشهد ان علیا ولى الله » و «حى على خیر العمل» در اذان ادا شود. به گواهى مورخان این عبارات مخصوص مذهب شیعه اثنى عشرى بوده است و هرگاه از مسجد شهر به گوش مى رسید نشان دهنده برقرارى حکومتى شیعه بوده است. حسن روملو عنوان مى دارد که چنین عباراتى به مدت پانصد و بیست و هشت سال در سرزمین هاى اسلامى به گوش کسى نخورده بود.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   36 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مذهب شیعه در دوران شاه اسماعیل صفوی

تحقیق در مورد تقابل فکری شیعه و سنی

اختصاصی از نیک فایل تحقیق در مورد تقابل فکری شیعه و سنی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تقابل فکری شیعه و سنی


تحقیق در مورد تقابل فکری شیعه و سنی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه25

 

فهرست مطالب

 

تقابل فکری شیعه و سنی

ماجرای سقیفه بنی ساعده از زبان اهل سنت

تفکر سنی

تفکر شیعه

بزرگترین اختلاف بین شیعه و سنی

 

تقابل فکری شیعه و سنی

سقیفه بنی ساعده

 

در مطلب قبل و این مطلب که در جواب دیدگاه اهل سنت گفته شد به بررسی این سوال که آیا واقعا حق است که جانشین پیامبر با شوری انتخاب شود پرداخته شد که به اجمال مطالبی را عرض کردم و البته به این هم حتم نخواهد شد که امامت امری انتصابی از جانب ذات باری تعالی می باشد نه انتخاب زمینی که در وبلاگ یکی از دوستانم با ده مطلب در این پیرامون یا عناوین امامت امری انتصابی یا انتخابی آورده شده است که عزیزان را جهت مطالعه بیشتر به وبلاگ اثبات حقانیت امیرالمونین ارجاع می دهم .

اما مطلبی که در این مطلب مورد بررسی قرار خواهد گرفت این موضوع خواهد بود که با فرض اینکه ما قبول کردیم برای جانشین پیامبر می توان از طریق شوری این انتخاب را داشت. آیا واقعا شوری و اجماع برای انتخاب خلیغه اول در سقیفه بنی ساعده انجام شده است یا داستان به شکل دیگیری می باشد .

ماجرای سقیفه بنی ساعده از زبان اهل سنت

سقیفه محل اجتماع قبیله خزرج از انصار بوده است که رئیس قبیله سعد بن عباده بوده است و ماجرا از این قرار است که در چند روز اخر بیماری پیامبر اکرم که شدت یافت ارتش اسلام به فرماندهی اسامه بیست ساله بیرون از شهر مدینه استقرار داشتند و پیامبر به رقم  اسرارهای بسیار بر حرکت لشگر برای جنگ با شامیان داشت اما عده ای که می دانستند که پیامبر روزهای آخر عمر خود را سپری می کند (اعتقاد شیعه این یقین بر فوت حضرت از انجا بود که آنها خود با دادن زهر به پیغمبر اکرم یقین به رحلت ایشان داشتند) اما ایشان با حال بسیار بدی که داشتند در مسجد النبی آمدند و آن جمله معروف که "لعن الله من تخلف جیش اسامه ، خدا لعنت کند هر کسی را که تخلف می کند از لشگر اسامه" که متواتر شیعه و سنی نقل کرده اند ، اما عده ای که از اول در فکر پست و مقام بعد از پیامبر بودند و عده ای دیگر در مدینه ماندنند تا زمینه سازی سقیفه بدرستی انجام شود ، اما چند پرسش :

  • چرا رسول خدا این همه بر حرکت سریع سپاه اسامه پای می فشرد ؟ افرادی که ادعای بهترین صحابه پیامبر بودن را دارند چرا باید به خاطر حرکت نکردنشان آنها را لعن کند ؟ آیا واقعا این صحابه اهل عدالت هستند ؟!
  • به رغم پاسخ روشن پیامبر به درخواست مکرر اسامه مبنی بر نرفتن لشگر برای جنگ در آن حال بیماری ایشان ، چه دستهای مرموزی و به چه دلیل در حرکت سپاه اسامه از لشکرگاه جرف کار شکنی می کردند ؟
  • آیا نمی توان دور ساختن عوامل توطئه از مدینه هنگام رحلت ، یا طبیعی نمایاندن امارت جوان کمتر از بیست سال بر همه صحابه و خنثی کردن بهانه کم سن و سال بودن علی را هدف این همه ترغیب و تاکید پیامبر به شمار آورد .
  • چرا رسول خدا علاوه بر فرمان عمومی تجهیز سپاه در فرمانی جداگانه به افرادی خاص دستور حرکت و حضور در سپاه داد ؟ آیا به سبب تجربه نظامی آنهاست ؟ اگر چنین است ، چرا آنها را فرمانده نساخت ؟
  • چرا علی که مجاهدت و روح تسلیم و شجاعت او زبانزد خاص و عام بود و بیش از همه افتخار پرچمداری و فرماندهی سپاه اسلام را زیبنده خود ساخته بود به شرکت در سپاه اسامه و حرکت با آنان مامور نشد ؟
  • آیا عده ای نبودند که بر اساس غرور و مریضیهای روحی فراوانی که داشتند زیر این دستور نمی رفتند که یک جوان کمتر از بیست سال فرمانده آنها باشد کما اینکه بعد از رحلت پیامبر که این سپاه بالاخره بعد از عملی شدن نقشهای منافقان شروع به حرکت کرد اما نه با تمام نفراتی که در زمان حیات پیامبر دستور به حرکتشان صادر شده بود و با در خواست خلیفه اول از اسامه که از حضور آنها در سپاه چشم پوشی کند تا آنها در مدینه بمانند تا کمک خلیفه باشند همانطور که در سقیفه بودند تا زیر این ننگ نروند که فرمانده آنها جوانی کمتر از بیست ساله باشد ؟


ادامه مطلب

+ نوشته شده در  جمعه بیست و چهارم اسفند 1386ساعت 20:33  توسط دلتنگ کربلا  |  24 نظر

 

آیا عقلانی است که جانشین پیامبر با شوری انتخاب شود ؟

در این مطلب به جواب بخش اول مطلب شورا که در آن اعتقادات اهل سنت بیان شد خواهم پرداخت .

تفکر شیعه

در باب جانشینی پیامبر همواره برادران اهل سنت از شورا استفاده می کنند . ما این جواب این بخش را به دو شکل پاسخ می دهیم  .

1-      آیا عقلانی است که جانشین پیامبر با شوری انتخاب شود ؟

2-      بر فرض قبول کردن شوری برای جانشینی پیامبر آیا واقعا اجماع انجام شد و ابوبکر با شوری به عنوان جانشین انتخاب شد یا قضایا به گونه ای دیگر بوده است ؟

ما ابتدا جواب سوال اول را خواهیم داد و در مطلب یعدی به سراغ جواب سوال دوم خواهم پرداخت .

به پیامبر اکرم  توسط قران کریم(وشاورهم فی الامر) سفارش شده است که با صحابه خود در امور جاری مشورت کند و  این بدون شک نشانه از عزتی است که پیامبر اکرم برای صحابه خود قائل بوده است و همواره در امور خود با اینکه عقل کل محض است و هر تصمیمی که بگیرد جز خیر و صلاح برای امت خود نیست اما باز دستور به مشورت با صحابه جلیل القدر خود را دارد . پیامبر حتی یک روز هم حقوق و آزادیهای سیاسی، فکری، و اجتماعی مردم را زیر پا نگذاشت بلکه بسیار در تکریم امت خود حریص بود و با آنها مشورت می‌کرد اما این به این معنا نیست که امت او هرگونه تصمیم گرفتند حجت است ، چون شوری و اجماع صورت گرفته است . قران در جایجی سورهای خود همواره مردم را در این مورد متذکر شده است از جمله : سوره کهف /6 اندوه شدید پیامبر از گمراهی مردم انعام /119 گمراهی بسیاری از مردم در اثر پیروی از هوا و هوس انعام /116 گمراهی اکثریت انسانها و انحراف آنها از راه خدا احزاب / 67 سخنن جهنمیان که گمراهی آنان به دلیل پیشوای آنها بوده است و بسیاری از آیاتت دیگر که چون بنا به خلاصه گویی است به همین مقدار اکتفا می شود .

در تقکر اهل سنت حجت است که اگر جمعی از مسلمانان بنشینند و تصمیم بگیرند وبرای امری اجماع شود بایدآن امر اجرا شود ، حال ما سوال می کنیم که احتمال ندارد این جمع بر اثر هوا و هوس ، دنیا خواهی ، خود پسندی ، مقام خواهی و هزاران دلیل دیگر دیگر که قرآن متذکر شده است تصمیمی بگیرند آیا این حجت است برای بقیه مسلمانان که انجام بدهند و تابع آن دستور باشند مثلا اگر مسلمانان با هم شور کنند و تصمیم به خروج از دین نمایند آیا این امر مشروع است؟

کجا آمده است که امت حق دارند در شوری برای خود جانشین انتخاب کنند ؟ شرح نزول آیه شورا در کجاست؟ کدام حدیث معتبر نزول آن را برای انتخاب خلیفه آورده است ؟ اگر پیامبر می خواست که جانشین خود توسط شوری انتخاب شود به راحتی می توانست چنین دستوری را بدهد که بعد از فوت من اینگونه عمل کنید که دیگران تکلیف خود را بدانند . چگونه بود که صحابه حضرت رسول در حالی که هنوز بدن پیامبر تجهیر نشده بود به دلیل اهمیت انتخاب جانشینی ایشان با عجله در همان روز رحلت در سقیفه بنی ساعده دور همدیگر جمع می شوند و به قول شما شوری (که اینگونه نبود) انجام دهند و برای او در همان روز بیعت جمع می کنند در حالی که هنوز بدن پیامبر دفن نشده بود .


ادامه مطلب

+ نوشته شده در  چهارشنبه هفدهم بهمن 1386ساعت 13:30  توسط دلتنگ کربلا  |  18 نظر

 

تخریب قبور ائمه عسگریین

 

 

تهدمت والله ارکن الهدی

چی بنویسم ، چی بگم از این همه (درد یا بی دردی) ؟!

یا صاحب زمان ، بدان که برا مزار ویران شده پدر و مادرت کاری کردیم !!!

 کار از این بزرگ تر که آنقدر ساکت نشستیم و کاری نکردیم که برای بار دوم هم به آن بارگاه ملکوتی شیطان صفتان حمله کنند و باقی مانده بقایا آن خرابه را با خاک یکسان کنند که اگر چند سال دیگر همین گونه بگذرد و بخواهیم به نسل آینده مان بگوییم که امام دهم و یازدهم محل دفنشان ... سکوت بکنیم و حتی مثل قبرستان خاکی بقیع هم عکسی نداشته باشیم که نشان دهیم که بگوییم: سامرا!!!

آیا کار کوچکی است این سکوت ما ؟

راستی قبرستان بقیع خراب شد که از خدا بی خبران بفهمند که گروهی امام خود را نه از روی شرک و نه برای طلا و ضریح های حرمشان می خواهند ، بلکه برای کسب معرفت و تقربی بیشتر به بارگاه احدیت است که آنها را می خواهند ،حال آنها حتی اگر در مشتی از خاک آرامگاهشان باشد

 اما سامرا چرا خراب شد ؟

این چه امتحانی است که خدا از بندگان خود می گیرد ؟

قرار است در مقابل فاجعه سامرا چه چیزی عیان شود ؟

پسر فاطمه ، خیلی دوست داشتم امشب از غصه سامرا خوابم نمی برد ؟

باور می کردم که هنوز هم صدای هل من ناصر حسین شنیده نمی شود ؟

اگه سامرا بارون بارید همه چیز گلی میشه چون همه جا رو خاک ویرانی ها گرفته ، اگه ما اونجا بودیم و  اون خاکها را به سرمون می مالیدیم زود تر خاکهای دور ضریح شش گوشه جمع می شد ؟

کاشکی می شد وقتی اونجا رو منفجر کردند ما هم زیر دیوارهای حرم دفن میشدیم  و نمی موندیم تا تو این فلاکت زمان قرار بگیریم؟

کاشکی می شد وقتی گنبد به اون بزرگی رو خراب کردند خود ما هم زیر اون خاکها می موندیم 

کاشکی می شد دویوارها و سقف اتاقم رو خراب می کردم و با آجراش دیوراها و سقف حرمو می ساختم

کاشکی می شد با خون بدنم حیاط صحنو بشورم تا خاکی نباشه

کاشکی ...

اللهم العن الجبت و الطاقوت

+ نوشته شده در  پنجشنبه یازدهم بهمن 1386ساعت 13:30  توسط دلتنگ کربلا  |  6 نظر

 

کیست مرایاری کند ؟

 

هرچی فکر کردم که چه جوری بنویسم که این برگه رو تا اخر بخونی وبه چیزهایی که می گم خوب فکر کنی و با هم شروع کنیم به عمل کردن دیدم دارم کار بی فایده ای انجام می دم چون می دانم عاقبت این برگه هم مثل هزاران برگه دیگر که در تاریخ به ان اهمیتی ندادیم و الان روی زمین آفتاده است می شود وشاید الان زیر پای ما یکی از این برگها باشد .

اگر قرار بود ما با یک برگه تکان می خوردیم و عوض می شدیم که دیگر لازم نبود امام حسین (علیه السلام)  و یارانش زیر سم اسبها له بشوند اگر قرار بود زنان ما بفهمند که حجاب امری پسندیده و واجب هست برای آنها که حضرت زینب(سلام ا.. علیها) به اسارت برده نمی شد، اگر قرار بود اهمیت نماز را با یک حدیث می فهمیدیم که لازم نبود  امام حسین (علیه السلام)  برای نماز ظهر عاشورا خود قربانی بدهد، اگر قرار بود غیرت دینی را به راحتی بفهمیم دیگر لازم نبود دو دستان ابولفضل العباس جدا شود، اگر قرار بود که راه حق از باطل را به راحتی بشناسیم که نیازی به جدا شدن سر فرزند شش ماهه نبود ، اگر و هزاران اگر دیگر اما چه سود که ما فقط تماشا چی شده ایم . 

این کلام را از زبان رئییس مکتبمان شنیده ای :

کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا

آیا شنیده ای که می گویند تاریخ دوباره تکرار می شود ، من که میگویم این زمانه هم مثل 1400 سال پیش است ی گروه بسیار زیاد، لشگریان شیطان یعنی همان یزیدیان و مصداق امروز آن گروه جنیتکاران را آمریکا و صهیونیزم نام می برم که برای قدرت طلبی خود هزاران خون می ریزند و برای اینکه دیگران هم آنها را یاری کنند بسیار عمروبن سعد ها دارند که با پیشنهاد دادن زمینهای ری آنها را بفریبندکه برایشان خدمت کند و مردمان دیگر را در دام شهوتهای حیوانی خود فرو ببرنند و آنقدر غرق در این لذتها باشند که مامور باشند اما ماذور به خاطر زندگی دنیا ، درست مثل مردمان کوفه که به راحتی به صدای  کیست مرایاری کند ؟ به خاطر دل مشغولیهای دنیا پشت کردند.

آری ما مردمان برای بر آوردن نیازها ی خود هنوز به دنبال دنیا هستیم و زندگی و مد گرایی غربی چیزی است که حتی در کشور شیعه مثل ایران پیدا می شوند و من می دانم در فرهنگ ما همیشه دین بعد از دنیا می آید و اصلا کاری به واقعه عاشورا برای عبرت گیری در زندگیهایمان نداریم اما رشادتها و از جان گذشتنهای عاشورا برای اینکه ما در دام ذلت دنیا نباشیم چه می شود ؟

 یزیدیان برای اینکه ما کاری به کار آنها  نداشته باشیم شعارهای زیادی مثل آزادی جنسی  را رواج می دهند تا ما مردم حریص شهوت پرست هر روز دنبال ارضای شهوت خود باشیم و به می گساری و دور بودن از دین و رفتن به فضای حیوانی خود خوش باشیم (هر کس به شکل خود ؟! ) تا  آنها بتوانند خون امام حسین (علیه السلام)  و یارانش در گذشته و در امروز مردم مظلوم فلسطین ، عراق ، افغانستان و ... را برای رسیدن به خواستهای خودشان بریرند و بسیاری دیگر از نقشهایشان را عملی کنند  . 

از زن همانند یک عروسک که سر دیگران را گرم می کند استفاده کنند و با شعار حقوق تساوی زن و مرد مکتب فمنیسم را راهندازی کنند تا شعار اول خودشان را نغر و به دنبال حق بیشتری برای زنان باشند. چرا ؟ چون زنان به عنوان یک ابزار محرک شهوات حیوانی انسان بهترین خدمت گذار برای آنها می باشد. آیا واقعا فکر کردی که چقدر از زندگیهایمان را این یزیدیان برنامه ریزی می کنند ، از لباس ظاهر بگیر تا اعتقادات فکریمان که کاری به اینکه امام حسین (علیه السلام) چه می گفت و برای چه شهید شد نداشته باشیم تا ما هم جزو اشخاصی باشیم که با مردمان کوفه 1400 سال پیش فرقی نداشته باشیم و به صدای غربت دار امام زمان را که می گوید : کیست مرایاری کند ؟ جوابی ندهیم ، آیا واقعا ما از سرور آزادگان جهان حسین (علیه السلام)  دوریم و به حیوان ترین انسان روی زمین یزید نزدیک تر ؟

کیست مرایاری کند ؟ آری امام زمان ما نیز همانند جد غریب و مظلومش است و هزاران بیشتر نیاز دارد تا امثال حر از اعمال خود پشیمان بشوند و روی به سمت او بکند و با مهربانی آنها را در آغوش خود بچسباند تا غربتش کمتر بشود .

حرف خیلی زیاده ولی چه فایده که عمل خیلی کم ، اگه از من می شنوی بیا با هم اول قبول کنیم که آلوده ایم و تصمیم جدی بگیریم که دنبال حق و حقیقت باشیم و همانند اربابمان حسین آزاده زندگی بکنیم ، بدون شک اگر این گونه باشد یاری امام زمان نیز همراه ما خواهد بود و همانند جنگ روز عاشورا  ما پیروز خواهیم شد.

 

+ نوشته شده در  چهارشنبه سوم بهمن 1386ساعت 23:39  توسط دلتنگ کربلا  |  7 نظر

 

شورا

الحمدالله الذی جعلنا و من المتمسکین بولایه امبرالمومنین و الائمه المعصومین صلوات الله علیهم اجمعین

چهار اتفاق بزرگ در روز 24 و 25 ذیحجه اتفاق افتاده است که چهار برگ زرین بر جایگاه اهل بیت پیغمبر اکرم (ص) می باشد که بدین قرار است :

1-      روز 24 ماه ذیحجه جریان مباهله بین رسول خدا و اهل بیتش و مسحیان نجران صورت گرفت که سوره آل عمران آیه 61 به این ماجرا اشاره دارد .

2-      در همان روز 24 ماه ذیحجه پیش از حرکت به سوی مسیحیان رسول خدا اهل بیت خود (حضرت علی ، حضرت فاطمه ، حسنین) که همین چهار نفر بیشتر نبودند را زیر عبای خود جمع کرد و سرانجام آیه تطهیر سوره احزاب آیه 33 از سوی خداوند متعال نازل شد.

3-      در روز 24 ماه ذیحجه حضرت علی (ع) هنگام نماز و در حال رکوع انگشتری خود را به فقیر بخشیدند  و بزرگترین سند ولایت آن حضرت در سوره مائده آیه 55 به مسلمانان عرضه شد .

4-      در روز 25 این ماه پس از سه روز روزه داری علی (ع) . همسر و فرزندانش و بخشیدن غذای افطاری خود به مسکین ، یتیم و اسیر ، سوره مبارکه هل اتی (انسان) در شان این بزرگان نازل شد .

با درج این فضایل در کتب مقدس آسمانی هم بر نورانیت قرآن افزوده شد و هم ذره ای از کرامات و برجستگی اهل بیت پاکی نبی را برای دیگران متذکر شد باشد برای آیندگان بلکه بیاندیشند و تفکر کنند . بنده این محبت و مودت آسمانی را به تمامی شیفتگان این خاندان پاک و اسمانی تبریک می گویم ( گوارای وجودتان این مستی آسمانی)

قبل از شروع لازم است که بگویم تمامی حرفهایی که اینجا زده شده است و زده خواهد شد مبتنی بر اعتقادی است که در کتب اهل سنت می باشد و هیچ چیزی را از زبان خود نخواهم آورد و سعی بر این دارم بهترین آراء و نظراتی که برای پاسخگویی دارند نقل کنم . اما هیچ ادعایی بر کامل بودن حرفهایم ندارم ولی این نظراتی که بعضی از دوستان اهل سنت بنده به من انتقال دادند یا در بخش نظرات در وبلاگ گفته اند که بنده به ام المومنین عایشه بی احترامی کردم ، فحش دادم و از اینگونه حرفها که در کمال بی انصافی و تعصب متاسفانه زده شده است باید بگویم :یکجا از مطالب این وبلاگ را بیاورید که مطلبی را از  منبع ضعیفی نقل کرده باشم یا حرفی زده باشم که اصلا خودم گفته باشم که شما حمل بر بی احترمی کردید . الحمدالله تمامی احادیثی که تا به حال آورده شده مثل شیر دادن عایشه و غیره از معتبر ترین کتب حدیثی خود شما می باشد و اگر بازگو کردن اینها فحش و بی دینی به حساب می آید پس قطعا مولفین صحیح مسلم و بخاری و مسند حنبل از بنده بی دین تر و فحاش گو تر می باشند

بازهم خودم و بقیه دوستان را دعوت می کنم که بدون هیچ گونه تعصب و جانبداری نسبت به اشخاص فکر کنند و کمی با رعایت انصاف و ادب بیشتر حرفها و نظرات خود را بازگو کنند و اعلام می کنم به تمامی بازدید کنندگان اهل سنت که بنده حاضر هستم هر گونه که بخواهید باهم به تبادل اطلاعات بپردازیم و در مورد موضوعات مختلف به بحث و گفتگو بپردازیم . حتی حاضرم از روی کتب فارسی زبان خودتان مثل عیانات که به آن خیلی مباهات می کنید به صحبت بنشینم تا ببینیم حق با چه کسی است . مطالبی که در ادامه خواهید خواند جوابهایی است که معمولا  پیروان اهل سنت در مقابل سوالهای که در پست قبلی (انتخاب امام ضرورت عقلی) نوشته شده است می زنند .

تفکر سنی

از این سوال اساسی که پیامبر اکرم چرا بعد از خود جاشینی انتخاب نکرد هیچگاه طفره نرفتند بلکه جوابهای دارند که به آنها می پردازیم:

1-      پیامبر اکرم (ص) در حالی از دنیا رفتند که به بهترین امت از خود به جای گذاشته بود ، صحابه ای که خداوند از آنها راضی است و آیاتی زیادی از قران گواه بر این مطلب در قران آمده است از جمله " خیره امه اخرجت للناس "و یا "خیر اصحاب انبیاء"  لذا پیامبر خاتم امت خود را مثل چوپانی که گوسفندانی که هیچ نمی فهمند ترک نکرد بلکه پیامبر با این کار به حق و حقوق سیاسی ، فکری و اجتماعی مردم کرامت داد و بین آنها مشورت قرار داد"جعل امرهم شوری بینهم"  و این احترام کامل به عقل و شعور انسانی است و حتی قبل از رحلت پیامبر او را به مشورت با این صحابه خود دستور می دهد "وشاورهم فی الامر" بنابراین بهترین افراد گرد هم جمع آمدند و بهترین خلیفه بعد از خود را با مشورت انتخاب کردند و همه رضایت به این انتخاب داشتند چرا که نظر همه بر این انتخاب بود.

2-      پیامبر اکرم (ص) امت را بدون راهنما رها نکرد زیرا در بین آنها قران بود . ثقل اکبر خداوند ، معجزه جاویدی که تنها کافیست به دستورات آن عمل شود تا انسان به رستگاری برسد ، کتاب آسمانی که بیان کننده همه چیز است "تبیان لکل شی" و تحریف در او همانند کتب آسمانی قبل راهی ندارد"انا له الذکر لحافظون" ، کتابی آسان و قابل فهم برای همه قرار داده است " وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ "" براستیکه آسان گردانیدیم قرآن را برای پند گیری پس آیا هست کسی که پند گیرد؟" این آیه سورة القمر آیة 17- 22 - 32 -40 این همه تاکید از سوی خداوند متعال برای این نیست که این کتاب همانند چراغی فروزان برای هدایت امت کافیست و این همه جزو واضحات هست که خداوند متعال تمامی اصول را از کتاب خود فرو گذار نکرده است و اگر امامت هم جزوی از این اصول بود در نص صریح قرآن قطعا می آمد اما نه حتی آیه ای که به صراحت عنوان شود نیامده است بلکه حتی نام امامان نیز نیامده است .

 

بنده در پست بعدی ان شاالله نظرات مکتبی خود را خواهم آورد و جواب این تفکر برادران اهل سنت خود را خواهم داد .

+ نوشته شده در  دوشنبه دهم دی 1386ساعت 9:19  توسط دلتنگ کربلا  |  13 نظر

 

انتخاب جانشین ضرورت عقلی

 

قبل از شروع بحث همه دوستان را باز هم دعوت می کنم که در حوزه مباحث اصول عقاید به ویژه امامت بدون هیچ گونه سابقه فکری و جانب داری از این که مثلا  خانواده ام شیعه  هستند و اهل بیت را دوست می دارم و اینکه بغض نسبته به خلفا سه گانه دارم ، وارد بحث شوید . هرچه که در ذهن خود از این امور دارید پاک کنید و اینگونه باشید که بدون تعلقات مکتبی و خانودگی با فکری پاک شده از هر گونه تفکری در مورد جانشینی حضت رسول اکرم  وارد بحث بشوید و کاری نداشته باشید علی ، ابوبکر ، عمر چه کسانی بودند و چه کرده اند یا اینکه امام صادق چه می گوید . تنها مطالبی را قبول کنید که بدوراز تعصب فرقه ای و جانب داری از شخصی خاص آن مطالبی را بپذرید که تنها با پیامبر دورنی شما سازگار است که همان عقل است آن گوهری که خداوند بارها در کتاب خود مورد تایید و تاکید قرار داده است .

تفکر شیعه

سیره پیغمبر اکرم  گواه است که اگر ایشان برای مدت کوتاهی از شهر خارج می شدند برای خود جانشینی انتخاب می کرد تا در غیاب ایشان به زمام امور را به دست داشته باشد و به عنوان جانشیان ایشان به کارهای مربوط به ایشان  بپردازد .

ایشان برای سپاهی که خود آن را همراهی نمی کرد بیش از یک فرمانده انتخاب می کرد تا اگر فرمانده اول به شهادت رسید ، نفر دومی باشد که رهبری سپاه را بر عهده بگیرد .

تاریخ زمان حضرت رسول شهادت می دهد که منافقان زیادی که کانون اصلی آنها در مدینه بود در اندیشه کودتا بودند و از هر فرصتی و به هر شکلی می خواستند به این مهم دست یابند . ایات زیادی از قران همانند ایات ابتدایی سوره بقره این منافقان را توصیف می کند و حتی مسجد ضراره به فرمان ایشان با خاک یکسان شد(السیره النبویه ج 2 ص 530) زیرا که به هر بهانه ای و از هر فرصتی و به هر شکلی می خواستند به خواسته خود دست یابند .  در جنگهای زیادی منافقان باعث مشکل می شدند مانند جنگ با شامیان که حضرت رسول اسامه جوان را فرماندهی قرار داد و گروه منافق از همراهی اسامه سر باز زندند واز دستور پیغمبر نافرمانی کردند.

پیدایش گروهی با ادعای دروغین نبوت در اطراف مدینه که طبل نافرمانی و ارتداد می کوبیدند و مردم را به آیین و شریعت جدید فرا می خوانند و مردم هنوز کامل تربیت نشده آن زمان بسیار مستعد گمراهی از طرف این پیامبران دروغین بودند .

در زمان حضرت رسول دو قدرت آن موقع (حکومت پادشاهی شام و ایران ) منتظر فرصتی بودند که قدرت خود را تثبیت کنند و دیگر به حضرت رسول اجازه ندهند که تفکراتش فرا گیرتر شود تا برای دستگاههای حکومتی آنها مشکلی به وجود بیاورد . در مورد حکومت شام حتی در آخرین روزهای عمر خود حضرت رسول به فکر مقابله بود و سپاه اسامه را دستور به این امر داده بود که در جبران جنگ موته که مسلمانان از شامیان شکست خورده بودند به جبران آن شکست هر چه زود تر لشگر اسامه به سمت شام حرکت کند .

حال با این توضیحات مختصر سوال ما این است که چگونه پیامبری که سیره اواینگونه است که حتی برای چند روز نبود ایشان در مرکز حکومت خود برای خود جانشینی انتخاب می کند چگونه می شود که از این دنیا سفر ابدی داشته باشد بدون اینکه برای خود جانشینی انتخاب کند و این همه زحمتی که برای برپایی دین حق کرده است را بدون هیچ جانشینی رها کند ؟

نه تنها بدون جانشین بلکه برای امر به این مهمی  حتی توصیه ای هم نداشته باشد و سفارشی نکند که بگوید مثلا بعد از من به صورت شورا جانشین برای من انتخاب کنید ؟

مدعیان پیروی از سنت !!! کجای سیره پیامبر اکرم می باشد  که ایشان با اینکه به تعداد بار زیادی برای خود جانشین انتخاب کرده است با کسی مشورت کرده باشد . در انتخاب جانشین همیشه ایشان خودشان به تنهایی تصمیم می گرفتند و با کسی مشورت نمی کردند ؟

کدام عقل  بدور از تعصب و جانب گرایی حاضر است بگوید که مردی که برای به پا داشتن آیینی سختیها و مشکلات طاقت فراسیی را بکشد و مردمانی را که در جهل و تاریکی فراوانی به سر می بردند را از بند آن همه گمراهی رها کند اما نه بطور کامل زیرا که نشانهای آن مردم جاهل عرب حتی تا آخرین روزهای زندگی پیامبر از اطرافیانش سر می زد وایشان می دانست به هر بهانه ای ممکن است این انسانهای جاهل گذشته و مردمان خو گرفته انسانیت امروز را اگر رها کند و برود در حالی که  جانشینی برای خود انتخاب کرده باشد این مردمان به ریشهای تفکر عرب جاهلیت  به علاوه منافقین و یهودیانی که در مدینه آن زمان به وفور بودند و مشرکان مکه و اطراف  اکناف که که اسلام را تنها با زبان خود نه با دل خود قبول کرده بودند ، حاضرند همان کارهایی را بکنند که تا چند سال قبل در دوران جاهلیت خود انجام می دادند زیرا امیر بودن برای مرمان جاهل عرب یکی از بزرگترین شئون بود و برای رسیدن به این امر به هر کار که لازم بود دست می زدند .(برای فهم بیشتر مطلب دوستان را دعوت می کنم که تحقیقی در مورد اوضاع اعراب  قبل از بعثت پیامبر اکرم انجام دهند)

ان شاالله در مطلب بعدی جوابهایی را که اهل سنت به این پرسش ها می دهند را بررسی می کنیم .

+ نوشته شده در  دوشنبه نوزدهم آذر 1386ساعت 18:16  توسط دلتنگ کربلا  |  11 نظر

 

بزرگترین اختلاف بین شیعه و سنی

دلیل اصلی اینکه نام وبلاگ را تقابل فکری شیعه و سنی گذاشتم به این دلیل است که می خواهم با کاری که شاید تا به حال انجام نشده است را شروع بکنم که ابتدا نظرات و اعتقادات شیعه را بیاورم و دلایل که برای حقانیت ولایت ائمه اهل البیت داریم را بگویم ولی با همین ، کار تمام نمی شود چرا که برادران و خواهران اهل سنت با این موضوعات آشنایی دارند و جوابی برای این دلایل ما برای خود از دیدگاه مکتب خود دارند به بیان دیگر آنچه راکه ما بخواهیم به عنوان دلیل ارئه بدهیم انها برای خود جوابی را دارند مثلا وقتی کتاب آنگاه هدایت شدم دکتر تیجانی چاپ شده است و در سطح وسیعی در تمام بلاد اسلامی انتشار یافت. این کتاب دانشمندان اهل سنت را به فکر وا دشت که در مقابل این هجمه شبه آور پیرامون مکتب خود کاری را انجام دهند و مقابله بکنند که می توان به چاپ دو کتاب که در جواب کتاب آنگاه هدایت شدم نوشته شده است که نام یکی بلکه گمراه شده ای و عیانات اشاره کرد . در واقع آنها در با این کاری خود خواسته اند آنچه را که به عنوان ایراد از آنها گرفته شده است از قرآن و سنت جواب بدهند و در مقابل شبه هایی را بر علیه شیعه وارد سازند مثلا ازدواج عمر با ام کلثوم یا دوستی حضرت زهرا و امیر المومنین با خلفا . من با دوستان سنی خود وقتی صحبت می کنم به راحتی این خط فکری که به این گونه که بیان شد در افکار و صحبتهای آنها مشخص است و در مقابل سوالات ما همین جوابهایی را می دهند که در همین گونه کتابها آورده شده است .

بنده در این وبلاگ سعی میکنم ابتدا نظرات شیعه را بیان کنم و بعد جوابهایی را که اهل سنت در مقابل آن برای گفتن دارند را در حد توانم به شکل بسیار خوب و جامع به همان شکلی که بهترنی وجه پاسخگویی باشد ان شاالله خواهم آورد و دوباره به به پاسخگویی آنها خواهم پرداخت تا دیگر هیچ چیز کم و کاست برای مقابله فکری با برادران اهل سنت نداشته باشید و جوابهای آنها را جلو جلو قبل از پاسخگویی آنها بدانید .

حال به مهمترین موضوع و اصلی ترین دلیلی که بین شیعه و سنی اختلاف انداخته است و باعث جدایی اساسی بین این دو فرقه شده است می پردازم. در زمان حیات پیامبر شیعه و سنی صحبتی ندارد که پیامبر زمام همه امور را باید در دست داشته باشد و هرچه که او بگوید همه باید گوش دهند و اجابت کنند و آنگونه کنند که او که رسول و فرستاده خداست می خواهد انجام دهند . اما بعد از رحلت ایشان بزرگترین اختلاف این شد که چه کسی باید همانند پیامبر اکرم زمام امور را در دست داشته باشد به واقع مرجعیت فکری در نگاه اهل سنت و شیعه دو دیدگاه متفاوت است و تمامی اختلافات از این موضوع ناشی می شود که بعد از فوت رسول اکرم شیعه معتقد به ادامه داشتن فرستاده ای از جانب خدا برای انسانها که همان ائمه معصومین هستند و در مقابل اهل سنت قائل به این هستند که خدا انتخاب جانشین بعد از پیامبر را به خود مردم واگذار کرده است و چون دین پیامبر خاتم نبوتش به پایان رسیده است و دیگر نیازی به فرستاده از جانب خدا نیست و با استفاده از قرآن معجزه جاوید و سنت پیامبر اکرم مسلمین باید در امور خود را راه گشا باشند . از مبانی شیعه وقتی می گوییم جانشینان بعد از پیامبر ائمه معصومین هستند به این معنا نیست که قرار باشد آیین جدید از طرف آنها به مردم ابلاغ شود در واقع آنها امام بر مردم هستند نه پیامبر یا رسولی مانند 124 هزار پیامبر گذشته که شریعت را در بین مردم بیاورند بلکه می گوییم شریعت و یا احکام و عقاید اسلامی به وسیله پیامبر خاتم بر مردم ابلاغ شده است و ائمه به عنوان تبین کننده این احکام می باشند و تمامی دستوراتشان طبق قرآن و سنت می باشد و هم آن چیزهایی را می گویند که پیامبر اکرم گفته است و یا به دلیل محدودیت زمانی یا مطرح نبودن آن مسئله در آن زمان پیامبر نتوانسته است به مردم بگوید و از طریق جانشیان خود این جوابها و هدایتهای لازم را برا ی نسلهای آینده سینه به سینه بیان کرده است به بیان دیگر اگر امام رضا در 150 سال بعد از پیامبر اکرم دستور یا حکمی را می دهد دقیقا مطابق با آن چیزی خواهد است که پیامبر آنرا در زمان حیات خود بیان کرده است و هیچ گونه تفاوت حکمی از زمان پیامبر کرم تا امام یازدهم امام حسن عسگری علیه السلام پیدا نخواهید کرد و هر چه را که پیامبر و یا امام گفته است امام بعد ان را تصدیق و یا بیان جامع تر مطابق با تفکر مردم زمان خود بیان داشته است .

در مطالب بعدی به انتخاب جانشین از طریق اصحاب خواهیم پرداخت که طبق چه دیدگاههایی آنها به تشکیل سقیفه بنی ساعده پرداختند و این اختلاف بزرگ از چه زمانی با چه دلایلی انجام شد که مردم بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) به این مشکلات اساسی برسند که عده ای بعد از او قائل به جانشین باشند و عده ای دیگر خود سراغ تکلیف خود بروند .

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و هشتم آبان 1386ساعت 22:33  توسط دلتنگ کربلا  |  16 نظر

 

چه کسی اصطلاح اهل سنت و جماعت رابرگزید ؟

پس از قتل خلیفه سوم مردم به دو گروه اصلی تقسیم شدند : پیروان حضرت علی و خونخواهان عثمان که به فرماندهی معاویه ملعون رهبری می شدند و پس از صلحی که معاویه با امام حسن داشت ، معاویه فرمانروای مسلمین گشت و آن سال را به نا عام الجماعه (سال جماعت) نامگذاری کرد .بعد از رحلت رسول خدا یعضی از صحابه منافق زمان حضرت رسول خدا هر چقدر که توانستند در شریعت پیامبر اکرم اختلاف ایجاد کردند و مردم را به گمراهی کشاندند و  بسیاری از احکام  را عوض کردند و بدعتهای مختلف در دین گذاشتند و سیره پیامبر که ساده زیستی و حقوق برابر بود و بسیاری دیگر از رفتارهای پیامبر را زیر پای خود گذاشتند . ان شاالله ما به بیان این حقایق از کتب معتبر اهل سنت خواهیم پرداخت که چه بر سر اسلام آوردند !

خواهیم گفت از بی عدالتی آنها در زمان خود پیغمبر اکرم و صب کردن پیامبر در زمان حیاتش به وسیله خلیفه دوم و بی احترامی کردن به سفارشات پیغمبر در خصوص جانشین خود ، یک دانه دخترش ، اهل بیتش که بسیار سفارش آنها را کرد . آن اعتقاداتی که الان اهل سنت دارند تنها بخش کمی از ان چیزی است که پیغمبر گفته است و در واقع آنها پیرو سنت نیستند ، آنها پیرو سنت خلفا سه گانه و حکومت بنی امیه و بنی عباس هستند و از همان ابتدا که حکومت را خلیفه اول در دست گرفت به از بین بردن آنچه که رسول خدا برای آن زحمت کشیده بود پرداختند از آتش زدن احادیث پیغمبر بگیر تا کشتن افرادی که به بهانه پرداخت نکردن زکات و در اصل مخالف بودن با حکومت کشته شدند اما بیشترین شکل گیری اعتقادات اهل سنت زمان حکومت بنی امیه اتفاق افتاد . معاویه که با اصل اسلام مخالف بود و همه تلاش خود را انجام داد که نام رسول الله را از بین ببرد هر چه خواست بر سر اعتقادات عده ی جاهل که به ریسمان الهی(اهل بیت) چنگ نزده بودند انجام داد او مردم را اصرار و وادار به دشنام علی و لعن او بر منبرهای مساجد می نمود که این کار به مدت 60 سال به عنوان سنت قرار گرفت و اگر در خبطها نماز جمعه و غیره سب و دشنام علی را نمی دادند عبادت انها باطل بود.(صحیح مسلم باب فضائل علی ابن اب طالب) حال این احادیث از بهترین کتب اهل سنت بخوانید :

  • دوستی علی ایمان و دشمنیش نفاق است . صحیح مسلم ج 1 ص 61 و 48
  • تو از منی و من از تو هستم . صحیح بخاری ج 2 ص 76
  • هر که من مولای اویم ، پس علی مولایش است. با رالها ، دوست بدار هر که او را دوست دارد و دشمن بدار هر که او را دشمن دارد . صحیح مسلم ج 2 ص 362 . مستدرک حاکم ج 3 ص 109 . مسند امام حنبل ج 4 ص 281
  • هر که علی را دشنام دهد ، مرا دشنام داده ، و هر که مرا دشنام دهد خدا را دشنام داده است و هرکه خدا را دشنام دهد ، خداوند او را با صورت به آتش جهنم خواهد انداخت . مستدرک حاکم ج3 ص 121 . مسند امام حنبل ج6 ص 33 .

لعنت خدا بر معاویه ابن ابی سفیان که آنها طبق احادیث خودشان معاویه فردی منافق و بی ایمان ، دشمن پیغمبر خدا و  خداوند متعال می باشند . این ندانستن تاریخ و اعتقادات است که بگوییم خلفا اهل سنت تنها با حضرت علی کینه داشتند ، دشمن اصلی آنها پیغمبر اکرم بود و لی چون نمی توانستند به پیغمبر آسیبی برسانند و به خواستهای خود برسند تمام عقدهای خود را بر سر حضرت علی خالی کردند.این فرد ملعون توسط خود پیغمبر اکرم به شهادت کتابهای خودشان نیز لعن شده است:

     رسول خدا (ص) ابوسفیان را دید که بر چهار پایی سوار بود و معاویه آن را می کشید و یزید(برادر معاویه ملعون) از پشت سر آن را به حرت وا میداشت ، پس رسول خدا فرمود : لعنت خدا بر او که سوار است و بر او که آن را می کشد و بر او که از پشت به حرکت وا می دارد.    تاریه طبری ج11 ص 357

در یکی از سفرها همراه رسول الله بودیم ، پس شنیدیم که دو نفر ترانه می خوانند و یکی دیگیری را جواب می دهد . ناگهان رسول خدا فرمود : ببینید این دو نفر چه کسانی هستند ؟ گفتند : معاویه و عمر بن عاص . رسول خدا دستها را به آسمان بلند کرد و فرمود : خداوندا ! آنها را واژگون ساز و هر دو را در دورزخ افکن .(منبع را بزودی می زارم حدیث دیگری در صحیح بخاری هست که اضافه خواهم کرد.)

در حکومتی که با لعن علی و در واقع اهل بیت پیغمبر باعث ترفیع رتبه در دستگاه حکوتی خواهی داشت و بر عکس اگر دوستی ثابت شود بین او و خاندان پیغمبر تمامی سهمیه او از بیت المال مسلمین قطع خواهد شد و خونش و زنانش حلال می شوند برای بقیه ، خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل که چه بر سر دوستان اهل بیت آورند و در مقابل منافقان زمان پیغمبر چه جایگاهی پیدا کردند که الان اگر از یک سنی در مورد یکی از صحابه بخواهی صحبت کنی حتی اجازه فکر کردن به خود نمی دهد و بدون استثنا همه آنها را صاحب عدالت و پیروی از آنها را باعث سعادت می داند و در مقابل تا بخواهی یک کلام از اهل بیت پیامبر بگویی گوشهایشان کر و چشمهایشان نابینا می شود از شدت تعصب و کور دلی .و خنده دار این جاست که آنها خود را محب اهل بیت می دانند و ما را متهم به

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تقابل فکری شیعه و سنی

نام مقاله: اثبات مکتب شیعه و رد مکتب اهل تسنن/نویسنده: ر . ص

اختصاصی از نیک فایل نام مقاله: اثبات مکتب شیعه و رد مکتب اهل تسنن/نویسنده: ر . ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

نام مقاله: اثبات مکتب شیعه و رد مکتب اهل تسنن/نویسنده: ر . ص


نام مقاله: اثبات مکتب شیعه و رد مکتب اهل تسنن/نویسنده: ر . ص

نام مقاله: اثبات مکتب شیعه و رد مکتب اهل تسنن/نویسنده: ر . ص 

طرف بحث این مقاله برادران اهل سنت می باشند (این مقاله به تمام اهل سنت سفارش می شود که حتما بخوانند و اگر پاسخی دارند ارائه دهند و اگر با خواندن این مقاله متحول شدند مکتب شیعه را انتخاب نمایند) همچنین این مقاله سفارش شده تا تمام شیعیان برای حفظ آگاهی خود دانلود کنند و آن را بخوانند

تعداد صفحات این مقاله:20صفحه/ این مقاله چون از زحمات نویسنده به وجود آمده از قیمت بالای برخوردار است هرچند که قیمت این مقاله بیشتر از قیمت زده شده است زیرا این مقاله با تحقیقات محکم نوشته شده است

لطفا قبل از دانلود این مقاله به مطالب زیر توجه فرمائید:

خواننده گرامی دقت نمائید: این مقاله از اثر دست نویسی شده و به جز منابع گرفته شده و ذکرشده ،تمام صفحات این پژوهش بصورت تایپی صورت گرفته و اثر تلاش نویسندگان این مقاله است که با تحقیقات صورت گرفته، این مقاله نوشته شده است چند نکته:
1)هرگونه سوء استفاده از این مقاله شرعاً حرام و پیگرد قانونی خواهد داشت.
2)نشر این مقاله(گذاشتن این مقاله در سایت یا وبلاگ خود) بدون مجوز رسمی و مهر رسمی از سایت پایگاه تخصصی عِقاب شرعاً حرام میباشد و اگر در وبلاگ یا سایتی این مقاله دیده شد ولی مجوز و مهر رسمی سایت را نداشت از طرف پلیس فتا پیگرد قانونی خواهد داشت و بلافاصله اقدام خواهیم کرد(طبقه مصوبه حفظ اثر صاحب اثر)
3) این مقاله را فقط از سایت پایگاه تخصصی عِقاب دانلود کنید یا سایت هایی که تحت پوشش سایت پایگاه تخصصی عِقاب می باشند و یا سایت هایی که دارای مجوز رسمی از پایگاه تخصصی عِقاب می باشند.
4) برای گرفتن مجوز برای انتشار این مقاله باید به سایت اصلی(نه از سایت هایی که تحت پوشش پایگاه تخصصی عِقاب هستند) به آدرسWWW.EGHAB.IR مراجعه کرده و از طریق منوی تماس باما درخواست خود را اعلان کنید.
5) اگر این مقاله را از سایت یا وبلاگی دانلود کرده اید که دارای مجوز رسمی از مانیست و عکس مجوز داده شده را درصفحه آخر این مقاله مشاهده نکردید بلافاصله ما را از طریق پیامک به سامانه50001333332170 باخبر گردانید.توجه داشته باشیدکه متخلف هیچ گاه نخواهد فهمید که چه کسی ما را باخبر کرده.
6)اگر شما خواننده گرامی این مقاله را از سایتی که تحت پوشش پایگاه تخصصی عِقاب نیس یا سایت و وبلاگی که مجوز رسمی را در صفحه آخر این مقاله ندارد دانلود کردید. شرعاً حرام است و باید طبق مورد بالا ما را باخبرکنید. و با ،خبر کردن ما ، از نظر ما استفاده کردن از این مقاله اشکالی ندارد اما برای نشر این مقاله در سایت یا وبلاگ خود باید مورد4 که گفته شد اقدام نمائید.
7)سایت یا وبلاگ هایی که تحت پوشش پایگاه تخصصی عِقاب نمی باشند باید مجوز رسمی را در کادر صفحه آخر این مقاله داشته باشد واگر داخل مستطیل آبی رنگ آخر این مقاله خالی بود، آن سایت متخلف محسوب شده و باید مارا از طریق مورد 5 باخبر گردانید(این مجوز برای خود سایت پایگاه تخصصی عِقاب و سایت های تحت پوشش آن نیس بلکه خود آنها صاحب اثر هستند و این مستطیل آبی رنگ فقط برای سایت هایی هستند که تحت پوشش پایگاه تخصصی عِقاب نمی باشند) سایت هایی که تحت پوشش پایگاه تخصصی عِقاب هستند ، خودشان در اول تمام صفحات سایت زده اند که این سایت تحت پوشش پایگاه تخصصی عِقاب است.


دانلود با لینک مستقیم


نام مقاله: اثبات مکتب شیعه و رد مکتب اهل تسنن/نویسنده: ر . ص

دانلود جزوه فارسی الفبای شیعه

اختصاصی از نیک فایل دانلود جزوه فارسی الفبای شیعه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود جزوه فارسی الفبای شیعه


دانلود جزوه فارسی الفبای شیعه

قالب : PDF

 

کتابُ سُلیم بن قِیس هِلالی کتابی از شیخ ابوصادق سلیم بن قیس هلالی عامری کوفی است. گفته‌اند این اثر اولین کتاب شیعه است و در زمان امیرالمؤمنین علی(ع) نگاشته شده است. کتاب سلیم بن قیس هلالی حاوی روایاتی درباره فضایل اهل بیت، امام‌شناسی و اخباری درباره حوادث پس از رحلت رسول خدا(ص) است. درباره انتساب و عدم انتساب کتاب به سلیم بن قیس بین علمای شیعه مباحث بسیاری درگرفته است. این کتاب با عنوان «اسرار آل محمد(ص)» به فارسی ترجمه شده است.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود جزوه فارسی الفبای شیعه