لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 52
سر آغاز:
اسلام، زن را مانند مرد برخوردار از روح کامل انسانى و اراده و اختیار مىداند و او را در مسیر تکامل که هدف خلقت است مىبیند و هر دو را در یک ردیف قرار داده و با خطاب یا ایّها النّاس و یا ایّها الّذین آمنوا مخاطب ساخته است.
قرآن با این خطابش زن را که در قعر ذلّت و پستى بود و از هرگونه حقوق فردى و اجتماعى خویش محروم بود، و به عنوان یک موجود ناقص که فاقد روح و اراده و اختیار باشد معرّفى شد بود، به اوج عزّت و سرافرازى صعود داد و تاج افتخار کرّمنا بنى آدم را بر فرق او نهاد و او را همردیف با مرد انسان و خلیفة اللّه فى الارض نامید.
قرآن با این بیان بر تمام عقائد و باورهاى جاهلى و ادیان تحریف شده که زن را موجود وابسته و غیر مستقل و در مرتبه پایینتر از مرد و طفیلى آن مىدانستند بىاعتبار نموده و بر همه آنها خط بطلان کشید.
تساوى ارزش زن و مرد در خطابات قرآنى:
در قرآن کریم، بر خلاف سایر ادیان و عقاید و باورهاى حاکم بر جامعه آن روز، زن در بسیار از مسایل و کارها مساوى و همطراز با مرد ذکر شده است؛ گرچه در بعض چیزها بین این دو به حسب ظاهر تفاوت احساس مىشود، مانند سهم ارث و یا واگذارى مسئولیت خانواده به عهده مرد و امثال اینها، ولى اینگونه تفاوتها ارتباط با موقعیت اجتماعى و شرایط طبیعى آنها دارد و هیچ گونه فرقى از نظر جنبههاى انسانى و مقامات معنوى میان زن و مرد در برنامههاى اسلام وجود ندارد و هر دو مساوى و برابر هستند، و این تساوى حداقل در سه زمینه مختلف قابل بحث و بررسى است.
تساوی از نظر خلقت:
اگر بخواهیم نظر قرآن و خطابات قانونى او را درباره خلقت زن بدانیم لازم است ابتدا به سرشت زن و مرد که در سایر کتابهاى مذهبى مطرح شده توجّه کنیم، و نیز با عقاید و باورهاى مردم آن زمان لااقل با عقیده مردم شبه جزیره عربستان که قرآن در آنجا نازل گردیده نسبت به این موضوع آشنایى پیدا کنیم تا به خوبى و روشنى بیان قرآن در این باره معلوم بشود.
از کتابهاى مذهبى که امروز در دسترس مىباشد و پیروان قابل توجّه هم در دنیا دارد تورات و انجیل است. زن در این دو کتاب از نظر خلقت و آفرینش مانند جهات دیگر، در مرحله پایینتر و جنس پستتر از مرد معرّفى شده تبعى و طفیلى آن ذکر گردیده است.
در تورات در سفر پیدایش باب دوم آیه 76 آمده است:
خداوند، آدم را از خاک سرشت و در بینى وى روحى حیات دمید و آدم نفس زنده شد.
در آیات 21 تا 24 همین باب درباره خلقت حوّا آمده است:
پس از آنکه خداوند خواب را بر آدم مستولى کرد یکى از دندههایش را گرفت زنى بنا کرد و نزد آدم آورد، و آدم گفت این است استخوانى از استخوانهایم و گوشتى از گوشتم، از اینرو، نساء نامیده شد؛ زیرا از انسان گرفته شده است.(1)
در اناجل هم قصّه آدم و حوّا آمده است. در انجیل برنا، در فصل 39، آیات 30 ـ 32، مثل همین داستان که در تورات آمده ذکر شده است:
پس چون خدا انسان را تنها دید فرمود خوش نیست اینکه تنها باشد پس از اینرو او را به خواب کرد و گرفت دنده را از سوى دل و آنجا را از گوشت پر کرد و از آن دنده حوا را آفرید و زن براى آدم گردانید.(2)
قرآن کریم عارى از داستانهایى است که در تورات و انجیل براى تحقیر زنان جعل گردیدهاند، و در آن کوچکترین اشاره نشده که ارزش اوّلین زنى که خداوند خلق فرمود کمتر از اوّلین مرد بوده یا اینکه زن از یکى دندههاى مرد به وجود آمده یا زن در خلفت تبعى و طفیلى مرد است. برعکس، قرآن در محیطى که براى زن هیچگونه استقلال در زندگى قائل نبود، و هیچگونه حق و حقوقى براى او مىدید، حرمت و شرافتى براى او جُز حرمت و شرافت خانواده نمىشناخت و دختران را زنده به گور مىکردند و در چنین محیط با بیان رسا و منطق محکم اعلام مىدارد زن از نظر خلقت مانند مرد فرد از افراد انسان است که در ماده و عنصر پیدایشش دو نفر انسان نر و ماده شرکت و دخالت داشته و هیچیک از این دو بر دیگرى ترجیح و برترى ندارد، و در نتیجه، تمام افراد بشر چه زن باشد یا مرد امثال یکدیگرند و اگر ترجیح و برترى هم باشد در اصل خلقت آنها نیست بلکه به واسطه کسب فضائل اخلاقى و کمالات نفسانى است که آنها بدست آورده است چون
الف) زن و مرد از یک پدر و مادر بوجود آمده است.
یا ایّها النّاس انّا خلقناکم من ذکرٍ و انثى و جعلنا شعوباً و قبائلاً لتعاوفوا انّ اکرمکُم عند اللّه اتقاکم. (3)
ب) زن و مرد از نفس واحده خلق شده است.
یا ایّها النّاس اتّقوا ربّکُم الّذى خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها(4)هو الّذى خلقکم من نفس واحدة و جعل منها زوجها... (5)
ج) زن آدم از جنس آدم آفریده شده است.
چنان که در ذیل دو آیه مبارکه آمده «و خلق منها زوجها» «و جعل منها زوجها»
د) زن و مرد مکمّل یکدیگرند.
«هُنّ لباس لکم و انتم لباس لهنّ.»(6)
خروج آدم از بهشت دلیل بر پستى زن نمىشود.
در داستان آدم در تورات و انجیل آمده که حوّا در باغ عدن موجب فریب و گمراهى آدم شد و آدم از فرمان خداوند سرپیچى نماید و از آن درخت ممنوعه بخورد، در تورات در سفر پیدایش باب 3 آیه 6 پس از آنکه شیطان حوّا را فریب داد که از آن درخت بخورد آمده
...چون زن دید آن درخت براى خوراک نیکو... پس از میوهاش گرفت و بخورد و به شوهر خود نیز داد.
در آیه 12 همان باب پس از آنکه خداوند به آدم فرمود من ترا از خوردن آن درخت نهى کردم چرا از آن خوردى؟، دارد
آدم گفت: این زن که قرین من ساختى از میوه آن درخت به من داد و من خوردم(7).
در انجیل برنابا فصل 40 آیات 26 و 27 دارد پس از آنکه شیطان حوّا را فریب داد که از آن درخت ممنوعه بخورد.حوّا گرفت از آن ثمرهها خورد وقتى همسرش آدم بدار شُد از آن به او هم داد و آن هم بخورد.(8)
شارحان کتابهاى مقدّس و ارباب کلیسا از این آیات اینطور استفاده مىکنند که زن موجب بدبختى نوع بشر گردید و گرنه آدمیان همیشه در بهشت مىبودند و از اینرو با نظر نفرت به او نگاه مىکنند.(9)
کشیش توتولیان این احساس عمومى را در کتابش نشان داد و زنان را به عنوان دروازه شیطان، شکننده مهر شجره ممنوعه، ترک کننده شریعت الهى و نابود کننده تصویر خدا یعنى انسان توصیف کرد.(10)
قرآن کریم، آدم و حوّا را به یک چشم نگاه مىکند و از هر دوى آنها به یک لحن سخن مىگوید و هر دو را به طور یکسان در سرپیچى از حکم خداوند مقصّر بداند، نه اینکه تمام گناه را بگردن حوّا بیندازد، کاسه و کوزهها را سر او بشکند، و لذا هر دو از نزدیک شدن به درخت ممنوعه نهى شدند.
و لاتقربا هذه الشجرة فتکونا من الظالمین. (11)
و هر دو را شیطان وسوسه نمود: «فوسوس لهما الشیطان (12)
هر دو مورد توبیخ خداوند قرار گرفت: «و ناداهما ربّهما الم أنهکما عن تلکما الشجرة».
هر دو را شیطان گمراه کرد: «فَاَزَلَّهما الشیطان».(13)
«و اقل لکما انّ الشیطان عدو مبین».(14)
مجازات هر دوى آنها یعنى بیرون رانده شدن از بهشت مساوى بود: «فَاَخْرَجَهُما ممّا کانا فیه».(15)
هر دو توبه کردند: «قالا ربّنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفر لنا و ترحمنا لنکوننّ من الخاسرین».(16)
توبه هر دو پذیرفته شد: «فتاب علیه انّه هو التّواب الّرحیم».(17)
پس نتیجه این مىشود که زن و مرد از نظر خلقت و آفرینش مساوى هم است و هیچیک بر دیگرى ترجیح و برترى ندارد، و اگر برترى باشد به واسطه علم و کمالات نفسانى و فضائل اخلاقى است که خارج از سرشت و خلقت آنها مىباشد.
تساوی در کسب کمالات و فضایل:
یکى دیگر از نظریات تحقیرآمیز نسبت به زن در فرهنگ جاهلى و ادیان تحریف شده این بود که زن از جهت توانایىهاى معنوى و روحانى، ضعیف است و نمىتواند به مراتب عالى معنوى راه یابد و به مقام قرب الهى آنطور که مردان مىرسد برسد، قرآن کریم در آیات فراوانى تصریح کرده است که پاداش اخروى و قرب الهى به جنسیت مربوط نیست، به ایمان و عمل مربوط است، خواه از طرف زن باشد و یا از طرف مرد. به تعبیر شهید مطهرى، اسلام در سیر من الخلق الى الحق و حرکت به سوى خدا هیچ تفاوتى میان زن و مرد قائل نیست و تفاوتى که اسلام قائل است در سیر من الحق الى الحق است، در بازگشت از حق به سوى مردم و تحمّل مسئولیت پیغامبرى است که مرد را بر این کار مناسب دانسته است.(18)
قرآن همان اوصاف دهگانه که براى مرد ذکر مىکند، براى زن هم ذکر مىکند و هیچ فرق بین آنها نمىگذارد:
«انّ المسلمین و المسلمات و المؤمنین و المؤمنات و القانتین و القانتات و الصّادقین و الصّادقات و الصّابرین و الصّابرات و الخاشعین و الخاشعات و المتصدّقین و المتصّدقات و الصّائمین و الصّائمات و الحافظین فروجهم و الحافظات و الذّاکرین اللّه کثیراً و الذّاکرات اعد اللّه لهم مغفرة و اجراً عظیماً»(19)
وعده برخوردار شدن از حیات طیّبه به هر دو جنس داده است.
«مَنْ عمل صالحاً من ذکرٍ و انثى و هو مؤمن فلنحیینّه حیواةٍ طیّبة و لنجزینّهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون».(20)
وعده دخول در بهشت به هر دو صنف داده است:
«و من عمل صالحاً من ذکرٍ و انثى و هو مؤمن فاولئک یدخلون الجنّة»(21)
وعده برخوردارى از نعم الهى در بهشت به هر دو طائفه داده است.
«وعد اللّه المؤمنین و المؤمنات جنّاتٍ تجرى من تحتها الانهار خالدین فیها».(22)
وعده رزق به حساب به هر دو طائفه داده است:
«و مَنْ عمل صالحاً من ذکرٍ و انثى و هو مؤمن فاولئک یدخلون الجنّة و یرزقون بغیر حساب».(23)
انجام عمل صالح را براى هر دو جنس ممکن مىداند.
«مَنْ عمل صالحاً من ذکرٍ و انثى».
حضرت مریم اصوه فضیلت:
قرآن، در کنار هر مرد بزرگ و قدّیسى، از یک زن بزرگ و قدّیسه یاد مىکند، در کنار حضرت آدم و ابراهیم از همسران آنها و در کنار حضرت موسى و عیسى از مادران آنها، در نهایت تجلیل و عظمت یاد مىکند. اگر همسران نوح و لوط به عنوان زنانى ناشایسته براى شوهرانشان ذکر مىکند و از زن فرعون نیز به عنوان زن بزرگى که گرفتار مرد پلید بوده، غفلت نکرده، به فرموده شهید مطهرّى، گویى قرآن خواسته است در داستانها توازن را حفظ کند و قهرمانان داستانها را منحصر به مردان ننماید.(24)
قرآن درباره حضرت مریم مادر عیسى مىگوید: کار او از لحاظ مقامات معنوى و فضایل نفسانى به آنجا کشیده شده بود که در محراب عبادت همواره ملائکه با او سخن مىگفتند: «فنادته الملائکة و هو قائمٌ یصلّى فى المحراب».(25)
با او گفت شنود مىکردند: «اذ قالة الملائکة یا مریم انّ اللّه یبشّرک بکلمة منه اسمه المسیح عیسى بن مریم...»(26)
تحقیق درباره شخصیت و حقوق زن در اسلام 45 ص