نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد تولید علم و ضرورتهای اساسی نهادینه سازی آن

اختصاصی از نیک فایل تحقیق در مورد تولید علم و ضرورتهای اساسی نهادینه سازی آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

عنوان مقاله:

تولید علم و ضرورتهای اساسی نهادینه سازی آن

جهت ارائه به کنگرة بین‌المللی تولید علم و جنبش نرم‌افزاری

نویسندگان:

راحله محمدباقر (کارشناس ارشد)

علی اشجاران (کارشناس ارشد)

مقدمه

ما در جهانی شگفت انگیز از علم و دانش به سر می‌بریم. تقریباً در همه وقت شبانه روز با توجه به دسترسی منابع خبری و اطلاع رسانی از کشفیات و تازه‌های جدیدی در حیطة علم و تولید آن مطلع می‌شویم و ترقی و پیشرفت آدمی و جهان پیرامونش را در اصل مدیون همین تولیدات علمی و تکنولوژیکی هستیم. جهانی که در آن زندگی می ‌کنیم جهانی از علم است آری علم و دانش چنان در زندگی تأثیر دارد که باید گفت لحظه‌ای نمی‌گذرد که ما از آن متأثر نشویم. معمولاً اشتیاق و هدف‌گیریهای اصلی انسانهاست که در جریان و کشاکش بدست آوردن معرفت علم و درک واقعیتها دخیل هستند و این مسئله باعث شده تا آنها در پی جستجوی علم و هرآنچه بدان مربوط است باشند. علوم در هر عصر و مکانی دارای ارزش متفاوت بوده است بطور مثال در دورة قرون وسطی هیچیک از کشیشان صومعه های اروپایی به هیچ وجه حاضر نبودند در جملة «علم قدرت است» تأمل کنند، آنها علاقه‌ای به علوم نداشتند و به شکلهای مختلف در این دورة تاریخی آنرا رد می کردند، این درحالیست که در مشرق زمین درست عکس این قضیه صادق بود چرا که در پرتو تمدن اسلامی آن روزی علم و شکوفایی آن با سرعت خوبی مرزهای تاریکی را یکی یکی درمی‌نوردید. در اواخر قرن 16م کتب درسی و مکتب اسکولاستیک قرون وسطایی کنار گذاشته شد و طبقه بندی منظمی از علوم و انسانها عرضه شد که توسط آن توانستند دستورالعملی که امروزه بعنوان معیار تشخیص قطعی علوم تلقی می‌شود را ابداع کنند، تا آنکه نوبت به انقلاب صنعتی و دستاوردهای ناشی از آن رسید جهان تمدن زیر و رو شد، معیارهای علمی تغییر کرد و در نهایت جهان غرب در رقابتی تنگاتنگ از علم و تولیدات علمی قرار گرفت. حال امروزه علوم در قرن ما با سرعتی غیرقابل تصور در حال رشد است و به ما کمک می‌کند تا بهتر زندگی کنیم، بهتر بیاندیشیم، بر بیماری و گرسنگی فائق آئیم و مسافتهای بسیار دور را به آسانی بپیمائیم و ...

اما متأسفانه این همة موضوع نیست چرا که می‌دانیم امروزه وجود بمبهای اتمی و سلاحهای غیرمتعارف و فاجعه‌آور صرف امور چه کارهایی می‌شوند و این مسئله شاید برای محققین و دانشمندان عصر حاضر خود معظلی است و آنها را در ادامة تحقیقاتشان با شک و تردید روبرو می‌سازد. ما در اینجا از ادامة این بحث صرفنظر می‌کنیم چرا که موضوع ما پیرامون تولید علم و ضرورتهای ایجاد آن است نه منع و مهارش.

در واقع هدف از ارائه این مقاله نیز بدان جهت است که بدانیم علوم در خدمت انسانیت درآمده و برای همگان امکان فهمی دقیقتر از جامعه و پیرامون خود و زندگی بهتر برای نسلهای کنونی و آینده را فراهم می‌سازد. پس به همین جهت ما در این مقاله خواستار بررسی چگونگی تولید علم و بایسته‌های اساسی آن در زندگی امروزی و هرروزی هستیم و امید است با ارائة راهکارهایی مناسب وقابل اجرا در جامعه جهانی به این مطلوب نهایی و اهداف آرمانی ترسیم شده هرچه‌بهتر دست یازیم.

جایگاه کنونی تولید علم و دستاوردهای ناشی از آن

علم و تولید آن سنگ بنای اصلی تمدن امروزی است و به شکلی گسترده در ارتباط با سایر واقعیتهای جامعه روند حیانی خود را ادامه می‌دهد. امروزه تولید دانش و ایجاد مهارتهای لازم جهت بهره‌برداری از آن محور یک هدف اساسی و تعیین کننده برای همة کشورهاست. در برخی از کشورها، این مسئله مدت مدیدی است که درونی شده و در واقع تولید علم و آگاهی را همواره در دستور کار خود قرار داده‌اند که ما آنها را به عنوان کشورهای شمال می‌شناسیم، اگر به تاریخ یکصد سال اخیر این دسته از کشورها نظر کنیم خواهیم دید که موضوع پژوهش در ارتباط با توسعه، محور اصلی توجه کشورهای شمال بوده است که در همین راستا دست به ایجاد مراکز و مؤسساتی زدند که به امر توسعه و پژوهش معطوف باشند و با اتخاذ راهبردهایی مشخص برای ارتقای سطح کیفی جامعه خود و پیشرفت در دنیای امروز همواره بسترسازی کردند. پیشرفتهای برق‌آسای بشر در علم و تکنولوژی سبب توسعة پایدار و عمیق برای کشورهایی است که نقشی اساسی در پیشبرد این مهم دارند یا خود محرک تولید علم و تکنولوژی هستند و یا در حمایت و تقویت علم و فناوری همواره در تکاپو می‌باشند. در واقع علم قرن بیست و یکم نیز باید طوری باشد که همة مردم بر اساس وحدت منافع از آن


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تولید علم و ضرورتهای اساسی نهادینه سازی آن

دانلود مقاله ضرورتهای محیطی خصوصی سازی

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله ضرورتهای محیطی خصوصی سازی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

خصوصی سازی فرایندی اجرایی، مالی و حقوقی است که دولتها در بسیاری از کشورهای جهان برای انجام اصلاحات در اقتصاد و نظام اداری کشور به اجرا درمی آورند. واژه خصوصی سازی حاکی از تغییر در تعادل بین حکومت و بــازار و به نفع بازار است. خصوصی سازی وسیله ای برای افزایش کارایی (مالی و اجتماعی) عملیات یک موسسه اقتصادی است. زیرا چنین به نظر می رسد که مکانیسم عرضه و تقاضا و بازار در شرایط رقابتی باعث بکارگیری بیشتر عوامل تولید، افزایش کارایی عوامل و درنتیجه تولید بیشتر و متنوع تر کالاها و خدمات و کاهش قیمتها خواهد گردید. این پیش بینی به جهت مبانی تئوریک و علمی در سطح اقتصاد خرد و همچنین تجربه سایر کشورها امری پذیرفته شده است و در این صورت چرایی مسئله قابل پاسخ و اثبات است اما نکته غامض و پیچیده چگونگی انجام آن و در پیچیده ترین مسئله آن یعنی انتقال مالکیت و نیز شکل گیری بخش خصوصی در جامعه است. به طور خلاصه برای آنکه خصوصی سازی هرچه بهتر صورت پذیرد باید اقدامات زیر به طور «همزمان» به عمل آیند:
الف - تقویت حقوق مالکیت خصوصی، تغییر ساختار شرکتها، آزادسازی و مقررات زدایی، اصلاح مقررات، اصلاح ساختار مالی (بویژه بازار سرمایه) و بازار نیروی کار‍؛
ب - تشویق و هدایت درجهت توسعه بخش خصوصی به منظور تحریک رقابت و ورود تولیدکنندگان به بازار؛
ج - واگذاری موسسات عمومی دولتی به بخش خصوصی (تغییر مالکیت).
نیازمندیهای «محیطی»
خصوصی سازی در سطح ملی باید با اتکا بر اهداف استراتژیک خاص آغاز شود چرا که بسیاری از طرحها به علت نبود اهداف استراتژیک مشخص، قابل پیگیری و قابل ارزیابی، یا از حرکت می ایستند و یا از مسیر اصلی خود خارج می شوند. اهداف تبیین شده می بایستی بدون تعارض، تداخل منفی و در کوششی هماهنگ و اولویت بندی شده تعریف گردنــد. اهداف استراتژیک خصوصی سازی می توانند درجهت توسعه اقتصادی،‌اجتماعی و فرهنگی منطقه و کشور، حذف انحصار و گسترش رقابت، اشتغالزایی، توسعه فعالیت، کاهش هزینه های جاری شرکتها، کوچک شدن اندازه دولت و... باشند. پس از تبیین اهداف باید به دو اصل مهم افزایش سودآوری و تقویت مالکیت خصوصی توجه گردد. مطالعه تاریخی فرایند خصوصی سازی در کشورهایی مانند آلمان، انگلیس، فرانسه و... و کشورهایی نظیر روسیه، کره جنوبی، لهستان،‌جمهوری چک، اسلواکی و... (که به لحاظ ساختار اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و رفتاری دارای تفاوتهای اساسی هستند) نشان می دهد در مرحله گذر از اقتصاد دولتی به اقتصاد بازار و شکل گیری نظام بازار به این دو اصل توجه شده است و به فراخور زمان، مکان و شرایط، زمینه های زیر را فراهم و به وجود آورده اند:
اول) اقدامات «درونی» بنگاه درجهت افزایش بهره وری و سودآوری - توسط مدیـــران بنگاه - : در این زمینه می توان به اقداماتی مانند تقویت فرهنگ عمومی کارکنان و مدیران بنگاه، توسعه منابع انسانی، مدیریت سرمایه و افزایش بهره وری سرمایه، تجدید ساختار و مهندسی مجدد به منظور کاهش سطوح مدیریتی و سلسله مراتب اداری و نیز ادغام فعالیتهای متجانس و حذف فعالیتهای موازی، توسعه امور بین الملل درجهت جذب سرمایه و فناوری، بازنگری در قراردادها به منظور شفاف سازی و همچنین تعریف و ارائه استانداردها و شرایط خصوصی پیمان و... اشاره کرد.
دوم) ایجاد شرایط و بستر «محیطی» به عنوان «موتور» خصوصی سازی - توسط دولت - : نوشته حاضر به عنوان یک حلقه و زیرمجموعه فراموش شده درخصوصی سازی کشور تاکید بر این موارد دارد. بررسی قوانین و برنامه های توسعه و اقدامات خصوصی سازی و مکمل آن در کشــور مؤید آن است که دولت فاقد مجموعه ای جامع، همــاهنگ و مکمل و جهت دار (بویژه مابین نهادها و سازمانها) با اهداف و استراتژی های کلان خصوصی سازی کشور است. به طور خلاصه درجهت بهبود شرایط و زمینه های تخصصی «محیطی» خصوصی سازی، حتی قبل از شروع اقدامات اجرایی در مرکز حکومت، ارائه دو بستر زیر ضروری می کند:
ارائه بستر مناسب قانونگذاری: نهادهای قانونگذار(تصمیم ساز و تصمیم گیر) با تعیین اولویتها باید از یک طرف قوانین و مقررات لازم را برای ایجاد یک اقتصاد کارآمد مبتنی بر بازار و کوچک شدن اندازه دولت تدوین کنند.
بازنگری قوانین، ارزیابی اثربخشی آنها در اجرا، تدوین و پیشنهاد قوانین جدید ازجمله وظایف این نهادها خواهدبود. در این مرحله مهمترین بحث چگونگی تغییر مالکیت و گذر از بنگاهها و شرکتهای دولتی به شرکتهایی با مالکیت مشترک و یا خصوصی و تقویت حقوق مالکیت خصوصی است. در این زمینه به تدوین قوانینی در موارد زیر اشاره می شود:
- گسترش رقابت (قانون ضدانحصار)؛
- قوانین روابط بین الملل و داخلی؛
- نحوه بازگرداندن سود و چگونگی خارج کردن آن از کشور؛
- مالکیت خارجی سرمایه و زمین؛
- محدودیتهای تبدیل ارز؛
- محدودیتهای درمورد استخدام و اخراج کارگران.

 

و ازطرف دیگر، قوانین و مقررات لازم را به منظور نظارت بر فعالیت بنگاه خصوصی - و نه بازار - با هدف امنیت و سلامت اقتصاد و جلوگیری از ایجاد شکاف طبقــــــاتی و رانت جویی و رانت طلبی تدوین کنند. قوانین و مقرراتی در زمینه های زیر در این راستا هستند:
- محیط زیست؛
- حمایت از حقوق شاغلان و کارگران؛
- نظارت بر شرایط ایمنی کارگاههای تولیدی؛
- نظارت بر آزادی های فردی و سازمانی؛
- آزادی ورود و خروج از بازار؛
- قوانین و مقررات کار و بیکاری (با تاکید بر جلـــــوگیری از انهدام اجتماعی کارکنانی که به واسطه کــوچک سازی اندازه دولت بیکار می گردنند)؛
- قراردادها و نحوه حل و فصل دعوی (با نگاه اقتصادی و حقوقی).
ارائه بستر مناسب حمایتی: تشکیل و یا اصلاح نهادها، سندیکاها، انجمن ها، مراکز و... که بتوانند طبق «برنامه» مساعدتهایی مالی و غیرمالی را به بخش خصوصی ارائه کنند. این حمایتها به دو صورت زیر طبقه بندی می شوند:
لف: حمــایتهای مادی «هدفمند و موقت» که می توانند به صورت بلاعوض، معافیت مالیاتی یا تخفیف مالیاتی، وامهای کم بهره و... باشد. در این راستا، باتوجه به ساخت مالی کشور که مبتنی بر سیستم بانکی است، همراه ساختن این سیستم با استراتژی خصوصی سازی و حمایت از افراد «کارآفرین» و بنگاههای خصوصی «کارآمد» امری بسیار ضروری است. نکته مهم در اینجا ارائه برنامه تجاری و توسعه از سوی بخش خصوصی و نظارت و کنترل در حمایتها طبق برنامه است.
ب: حمایتهای غیرمادی که با تشکیل و یا اصلاح و تقویت نهادها و مراکزی در ابعاد و زمینه های زیر امکان پذیر می شود:
اطلاع رسانی (داخلی و بین المللی)؛
تامین اجتماعی و بیمه بیکاری؛
آموزش حرفه ای و تخصصی؛
مشاوره و راهنمایی.
منابع و مأخذ:
- رضا پاکدامن، جنبه های کاربردی خصوصی سازی به انضمام قوانین و مقررات ایران، مجمع علمی و فرهنگی مجد، اردیبهشت 74
- ماهنامه تدبیر، شماره 136، مرداد 82 ، تجربه ایتالیا در بنگاههای کوچک و متوسط، صص 66 - 58
- ماهنامه تدبیر، شماره 137، مهر 82 ، جایگاه صنایع کوچک و هسته های صنعتی خوداشتغالی در اندونزی، صص 71 - 67
- ماهنامه تدبیر، شماره 138، آبان 82، تجربه مالزی در بنگاههای کوچک و متوسط صص 74-78
- ماهنامه تدبیر، شماره 139، نقش بنگاههای کوچک و متوسط در اقتصاد تایوان، آذر 82، صص52-57

 

روند اصلاحات اداری وخصوصی سازی درسال روان چگونه خواهد بود
درسالی که گذشت کمیسیونهای مربوطه بالای برنامه های اصلاحات اداری وخصوصی سازی تصدیهای دولتی علی الرغم تاکیدات فراوان ریاست دولت کار پرثمری را انجام داده نتوانستند.
درسالی که گذشت کمیسیونهای مربوطه بالای برنامه های اصلاحات اداری وخصوصی سازی تصدیهای دولتی علی الرغم تاکیدات فراوان ریاست دولت کار پرثمری را انجام داده نتوانستند.
مقرره ایکه درماه سرطان سال 1382 نافذ و بدسترس کمیسیون مستقل اصلاحات اداری و خدمات ملکی قرار گرفت به کمیسیون صلاحیت میداد که برنامه اصلاحات ا داری وعرضه بهتر خدمات ملکی را بسرعت درعمل تطبیق نماید وهمه امید وار بودند که قبل ار اختتام سال 1382اثرات مثبت عملکرد کمیسیون فساد اداری، رشوه ستانی واسطه بازی واستفاده نا جایز از موقف را لا اقل کاهش خواهد داد طبعا با از میان رفتن انواع فساد اداری، اداره سالم که خواست دولت و مردم بوده و است رویکار می آمد و برحیثیت واعتبار دولت هم افزوده می شد ولی در طی سال 1382 طور یکه انتطار میرفت جریان به نفع تطبیق سود مند برنامه اصلاحات اداری تغییر محسوس نیافت و بنا برآن رویکار آمدن اداره سالم را منحیث یک تخیل در اذهان باقی گذاشت.
نماینده گان کشو ر ها و سازمانهای بین المللی اشتراک کننده در کنفرانس برلین به نبود اداره سالم اشاره نموده از عدم تطبیق برنامه اصلاحات اداری وعرضه بهتر خدمات ملکی تشویش واندیشه خود را ابراز داشته تاکید بعمل آمد که در سال 1383 باید دولت انتقالی اسلامی افغانستان اصلاحات اداری را درمرکز توجه خود قرار داده و به آن اولویت قایل گردد.
حالا سوال به میان میاید که در سال روان برای دولت آیا این امکان میسر خواهد شد که در ین مورد دور از مصلحت بینی ها و قاطعیت عمل نماید؟
اگر جواب این سوال مثبت باشد باید کمیسیون مستقل اصلاحات اداری وخدمات ملکی برای تطبیق صد در صد مواد مقرره مربوطه وتثبیت شیوه کار عملی موثر تدابیر و طرح های جدیدی را که متضمن رویکار آمدن اداره سالم باشد ار همین حالا رویدست بگیرد و برنامه فعالیتهای خود را قسمی عیار سازد که بوجود آمدن اداره سالمی مبرا از هر گونه فساد اداری وناهنجاریها، از یک تصور به واقعیت مبدل گردد.
همچنان در سالی که سپری شد در مورد خصوصی سازی تصدیهای دولتی توقع چنان بود که کمیسیون مستقل تحلیل وارزیابی تصدیهای دولتی وخصوصی سازی کارهای مفید موثر و زیادی راانجام میدادند ولی باملاحظه متن مصاحبه ایکه خبرنگار روز نامه ملی انیس بارئیس این کمیسیون به عمل آورده و در شماره 13 مورخ 17 حمل 1383 به چاپ رسیده است چنین استنباط میگردد که مشکلات زیادی درمورد تطبیق برنامه خصوصی سازی موجود بوده زیرا از جمله 78 تصدی دولتی و165 واحد مربوط آن تنهایکی دو تصدی به سکتور خصوصی انتقال یافته وچند مورد دیگر به شکل اجاره و مشارکت به متشبثین خصوصی سپرده شده کار پرثمر دیگری که چشمگیر وقابل ذکر باشد انجام داده شده درحالیکه اکثر این تصدیها خودکفایی و فعالیت مفید اقتصادی نداشتند معاشات پر سونل و مصارف اداری آنها کسر بودجه دولت را افزون تر ساخته است .
آقای حامد کرزی در جریان لویه جرگه اضطراری برای مردم وعده داده بود که سیستم اقتصاد کنترول شده دولتی را به اقتصاد آزاد و بازار آزاد تجارتی تبدیل مینماید و بر اساس وعده رئیس دولت کمیسیون مستقل تحلیل و ارزیابی تصدیهای دولتی تشکیل و وظیفه گرفت تا بتاسی از سیاست و استراتیژی دولت برنامه تنظیم شده دقیق رابه پیش ببرند در ماه ثور 1382 آقای رئیس کمیسیون اظهار داشته بودند که :
(تصدیهای دولتی از نگاه اقتصادی باید خودکفا باشند نه بار دوش دولت اما امروز این تصدیها هیچگونه عایدی ندارند که به بودجه دولت تحویل بدهند.)
مع الوصف همین تصدیها بار دوش دولت باقی مانده ومتأسفانه ادارات ذیربط نه تنها در قسمت خصوصی سازی آن توجه لازم معطوف نداشتند بلکه در بعضی موارد در فرا راه تطبیق برنامه های کمیسیون تحلیل وارزیابی وخصوصی سازی وجلب سرمایه گذاری متشبثین خصوصی و سرمایه گذاران داخلی وخارجی سد ومانع ایجاد کرده اند وهمین حالا بعضی از ادارات به نحوی از انحا با پروسه خصوصی سازی نظر موافق نشان نمیدهد بگونه مثال از مؤسسه میشودنام برد که عده از سهمداران آن ازمدتها است که تلاش میورزند مجمع عمومی سهمداران آن مطابق به اساسنامه شرکت که تصدیهای دولتی هم گفته نه میشود دایر ودر باره باز سازی آن اقداماتی با اهتمام وصرف مساعی سهمدارانش رویدست گرفته شود وبالاخره مجمع عمومی آن بتاریخ یازده حمل دایر شد اما وزارت صنایع خفیفه اظهار میدارد که بانک ملی بزرگترین سهمدار این مؤسسه میباشد چون بانک ملی در سال 1355 ملی اعلان شده و فعلا سرمایه آن متعلق به دولت است این مؤسسه هم یک تصدی دولتی است باید زیر چتر صلاحیت وزارت صنایع خفیفه باقی بماند واگر به تاریخچه وسال تاسیس واسناد معتبر آن اعتنا به عمل آورده شود به وضاحت معلوم میشود که مؤسسه نساجی افغان یک شرکت سهامی بوده که طی اضافه از نیم قرن فعالیت اقتصادی مثمر داشته و پس از سال 1357 مطابق به پالیسی دولت آن وقت که ترجیح میدادند سیستم های سکتور خصوصی تحت کنترول دولت درآید به مرور زمان اداره آن بطور قسمی در قیمومیت وزارت صنایع قرارگفته است.
به هر حال اکنون که کنفرانس ایکو در کشور ما جریان دارد و دولت انتقالی اسلامی افغانستان افتخار میزبانی این کنفرانس راحاصل نموده است چه بهتر که بیشتر به خصوصی سازی نهادهای اقتصادی و تولیدی اعم از باز سازی فابریکات تولیدی سابقه وایجاد فابریکات جدید بوسیله متشبثین خصوصی با جلب سر مایه گذاری از منابع خارجی و تاجران ملی کشور ماتوجه خاصی مبذول گردد، بایددولت بااستفاده از مفاد فیصله نامه های کنفرانس برلین وهم همکاری کشور های عضو سازمان (ایکو) زمینه مساعدی را بوجود بیاورد که ما منابع تولید داخلی را بتوانیم در تمام عرصه ها رنگ ورونق بدهیم وبطرف خود کفاشدن کشور به پیش گام برداریم درغیر آن اگر کمک های مالی بهر پیمانه ایکه وارد کشورگردد حالت متحول مطلوب رابرای ماببار آورده نمیتواند همین حالا حدود بیشتر از 95 فیصد مواد استهلاکی خوراک و پوشاک ما از خارج واردمی گردد وعده از تاجران وسرمایه داران ما پول های خودرا به ایجاد نمایشگاه های موتر ومارکیت های طلافروشی و رقابت در بلند منزل سازی وهوتل داری صرف می کنند باید زمینه تشویق وجلب سرمایه چنین اشخاص به احداث فابریکات تولیدی فراهم گردد ماوقتی ازاین حالت محتاجی برآئیم سرمایه گذاری دردیگر عرصه ها هم بی مناسب نخواهدبود ، رفتن بطرف خصوصی سازی این نا همگونیها را منظم میسازد وتجار ملی در تحت شرایط اقتصاد آزاد و بازار آزاد تجارتی فعالیت موثر تر را به عمل آورده میتواند که متضمن رشد اقتصاد کشور گردد.
http://www.anisdaily.com/main/news_detail.asp?id=234&cat_id=3

 

 

 

خصوصی‌سازی در برنامه سوم
به فراموشی سپرده شده است

اشاره:
بخش عمدة سیاست اصلاح ساختار اقتصادی در سومین برنامه پنج‌ساله توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور (83-1379) مربوط به بحث خصوصی‌سازی شرکت‌های دولتی، کاهش تصدی‌گری دولت و گسترش حیطه فعالیت رقابتی بنگاه‌های اقتصادی است.
موضوع خصوصی‌سازی در اقتصاد ایران بیش از یک دهه است که مورد توجه دولت و کارشناسان قرار گرفته، اما هنوز بخش عمده‌ای از فعالیت‌های اقتصادی در کشور تحت اختیار و تصدی دولت و شرکت‌ها و مؤسسات وابسته به آن است که کمتر رویکرد رقابتی را در فعالیت‌هایشان مدنظر دارند.
در خصوص موانع و مشکلات تسریع روند خصوصی‌سازی در ایران و راهکارهای قابل پیگیری، خبرنگار نشریة «بررسی‌های بازرگانی» با آقای رضا پاکدامن پژوهشگر و کارشناس حقوق اقتصادی، مترجم و تهیه کننده کتاب «جنبه‌های کاربردی خصوصی‌سازی در ایران» و مجری بخش حقوقی یکی از طرح‌های مطالعاتی دررابطه با خصوصی‌سازی در کشور گفت‌وگویی دارد که ماحصل آن را با هم می‌خوانیم.


■ هدف از خصوصی‌سازی شرکت‌های دولتی چیست؟
□ هدف از خصوصی‌سازی شرکت‌های دولتی در ایران و اصولاً در کشورهای توسعه نیافته با کشورهای توسعه‌یافته متفاوت است و به همین دلیل نتایج به دست آمده نیز با یکدیگر تفاوت زیادی دارد.
در کشورهای توسعه نیافته هدف واقعی دولت‌ها، فرار از هزینه‌های سنگین اداره شرکت‌های دولتی بوده و قریب به اتفاق شرکت‌هایی که در فهرست واگذاری قرار می‌گیرند، ضررده می‌باشند، ولی در کشورهای توسعه یافته، هدف اصلی «افزایش کارآیی نظام اقتصادیِ» و کاهش تصدی‌گری دولت و تمرکز آن به امور حاکمیتی است.
این تفاوت اساسی در دیدگاه موجب شده است که برای مثال در ایران بخش‌هایی از اقتصاد که بودجه سنگینی را به خود اختصاص می‌دهد، اگرچه جزء وظایف حاکمیتی دولت بوده نیز مورد توجه برای واگذاری قرار گیرد.
نمونه بارز آن بحث‌های جدی برای خصوصی‌سازی بخش بهداشت و درمان و آموزش و پرورش است. به نظر می‌رسد که اگرچه سال‌های زیادی از اجرای سیاست خصوصی‌سازی در ایران می‌گذرد، لیکن گام اول، یعنی شناخت هدف اصلی صحیح برداشته نشده است، و به تبع آن گام‌های بعدی یعنی واگذاری شرکت‌های دولتی نیز با مشکلات اساسی مواجه هستیم.
■ روند خصوصی‌سازی در ایران چگونه پیش رفته است؟
□ به نظرم روند خصوصی‌سازی در ایران بسیار نامطلوب بوده و در بسیاری موارد نقض غرض صورت گرفته است.
■ موانع اصلی اجرای خصوصی‌سازی در ایران چیست؟
□ موانع اصلی اجرای خصوصی‌سازی موفق را می‌توان به چند گروه طبقه‌بندی کرد:
اول، نبود قوانین و مقررات شفاف و جامع. همان گونه که از ابتدای اجرای برنامه‌های خصوصی‌سازی تأکید کرده‌ام، بدون تصویب قانونی جامع و شفاف که موضوع‌های اساسی خصوصی‌سازی را پوشش دهد، نمی‌توان به اهداف مورد نظر دست یافت. اگرچه در فصل‌های مختلف قانون برنامه سوم توسعه مقرراتی برای خصوصی‌سازی بخش‌های گوناگون اقتصاد پیش‌بینی شده است، لیکن برخی از همین مقررات با یکدیگر در تضاد و یا حداقل ناهماهنگ هستند.
علاوه بر آن، قانون برنامه سوم توسعه قانونی موقتی و برای یک دورة پنج‌ساله است و نمی‌توان در قالب قوانین موقتی و دوره‌ای (همچون قانون برنامه سوم)، برنامه‌های درازمدت و میان‌مدت مثل خصوصی‌سازی را شکل داد.
بنابراین ضرورت دارد که قانون خصوصی‌سازی تنظیم شود و به تصویب برسد. به طور اصولی «حقوق خصوصی‌سازی» (Privatization Law) در نظام تحقیقاتی و کارشناسی ایران جایگاهی ندارد و به تبع آن نمی‌توان انتظار تولیدات با کیفیتی همچون «قانون خصوصی‌سازی» را داشت.
دوم، نبود سازمان اجرایی مستقل و مقتدر برای عملیاتی کردن اهداف برنامه‌های خصوصی‌سازی و در چارچوب قانون خصوصی‌سازی، عامل مهمی برای اخلال در روند خصوصی‌سازی و حتی توقف آن بوده است.
بزرگ‌ترین اشتباه در قالب برنامه دوم توسعه، محول کردن واگذاری شرکت‌های دولتی به وزارتخانه‌هایی است که خود در بقای آنها در درون مجموعه دولت ذی‌نفع بودند.
سوم، شاید مهمترین مانع تحقق نیافتن اهداف خصوصی‌سازی، نبود عزم جدی دولتمردان به خصوصی‌سازی بوده است، به طوری که در همین چند سال اخیر که شعار و برنامه اصلی دولت خصوصی‌سازی و واگذاری امور به مردم بوده است، شاهد گسترش مداخلات شرکت‌های دولتی در اقتصاد و حتی افزایش کارکنان بسیاری از شرکت‌ها و مؤسسات دولتی به عناوین مختلف بوده‌ایم.
چهارم، به غیر از عوامل یادشده که در حیطه وظایف مجموعه دولت است، به نظر اینجانب بخش خصوصی ایران نیز با رویکرد غیرفعال خود، موانعی برای تحقق خصوصی‌سازی پدید آورده است، به طوری که از لحاظ مدیریت بنگاه‌های اقتصادی فاصله بسیار زیادی با جهان و حتی کشورهایی همچون کره جنوبی و ترکیه پیدا کرده است.
این موضوع به ویژه در رابطه با صنعت و نحوة رویکرد اکثر شرکت‌های خصوصی ایران در قبال پروژه‌های بین‌المللی حتی در داخل ایران و در رقابت با شرکت‌های خصوصی خارجی بسیار مشهود است.
برای نمونه می‌توان به پروژه‌های نفتی ایران اشاره کرد که از لحاظ ارزش قراردادها برای کشور بسیار حایز اهمیت است. بسیاری از شرکت‌های خصوصی ایرانی حتی در مرحله حضور در مناقصه‌ها به منظور رقابت با شرکت‌های خارجی با مشکلات درونی و سازماندهی مواجه هستند.
لذا صرف وجود زمینه حضور بخش خصوصی در فعالیت‌های اقتصادی کافی نیست، بلکه ضرورت دارد که شرکت‌های خصوصی ایران، به این باور برسند که به علم مدیریت به عنوان یک رشته تخصصی بسیار حساس بها دهند و سطح شرکت‌های خود را در این رابطه ارتقا دهند.
■ عملکرد خصوصی‌سازی شرکت‌های دولتی در سال‌های81-1379 چگونه بوده و با اهداف برنامه سوم چه تفاوتی داشته است؟
□ همان گونه که اشاره شد، به دلیل نبود سازماندهی و هدفمند نبودن خصوصی‌سازی در ایران از برنامه دوم توسعه به بعد، خصوصی‌سازی در ایران در مسیر صحیح و سالم حرکت نکرده و با توجه به رویکرد انفعالی در برخی از دوره‌ها واگذاری‌ها با شتاب و بدون نظارت و کنترل صورت گرفته و در مقطعی دیگر مثل دوره حاضر واگذاری بسیار کند و در عمل متوقف شده است.
■ پیش‌بینی شما در خصوص آینده خصوصی‌سازی در برنامه سوم چیست؟
□ همان گونه که در یادداشت‌هایی به مطبوعات قبل از آغاز برنامه خصوصی‌سازی در چند سال قبل پیش‌بینی کرده بودم، به دلیل نبود نظام جامعی برای خصوصی‌سازی شامل سه رکن اصلی قانون جامع، نهاد نظارتی مقتدر و نهاد اجرایی مستقل، آیندة خصوصی‌سازی در ایران را همچون گذشته آن موفق پیش‌بینی نمی‌کنم.
■ پیامدهای مثبت و منفی خصوصی در ایران چه بوده است و در آینده چگونه خواهد بود؟
□ پیامد مثبت خصوصی‌سازی، تحرک‌بخشی از شرکت‌های دولتی برای اصلاح عملکردشان بوده است. پیامدهای منفی آن سوءاستفاده‌های مالی هنگفت برخی افراد از طریق خرید شرکت‌ها و املاک دولتی و متعلق به عموم مردم بوده است. علاوه بر آن سرخوردگی بخش خصوصی مستعد و علاقه‌مند به توسعه مشارکت در اقتصاد و صنعت کشور نسبت به عزم دولت به اجرای صحیح خصوصی‌سازی و واگذاری امور به اشخاص و شرکت‌های کاردان است.
■ خصوصی‌سازی در دیگر کشورها به ویژه کشورهای تازه صنعتی شده و اقتصادهای در حال گذار چه پیامدهای مثبت و منفی داشته است؟
□ سیاست‌های خصوصی‌سازی در چند دهه گذشته تقریباً در اکثر کشورهای جهان اعم از سوسیالیستی (مانند چین) صنعتی (مانند اتحادیه اروپا و آمریکا)، در حال توسعه (مثل مالزی و ترکیه) در ابعاد مختلف به اجرا درآمده است، اما در نتیجه به دست آمده اختلاف فاحشی دیده می‌شود.
در اکثر کشورها به طور عمده در حال توسعه و سوسیالیستی این تجربه ناموفق بوده است و مهمترین دلیل آن نبود رویکرد علمی و کارشناسی نسبت به خصوصی‌سازی در کشورهای ناموفق بوده است. اما کشورهایی همچون ترکیه و مالزی که در مورد سایر سیاست‌های اقتصادی نیز رویکرد منطقی و علمی اتخاذ کرده‌اند، در این زمینه موفق بوده‌اند.
■ راهکارهای پیشنهادی شما برای توسعه روند خصوصی‌سازی در ایران چیست؟
□ راهکار اساسی در این رابطه، اتخاذ رویکرد علمی و کارشناسی و پرهیز از رویکرد احساسی است که عملکرد افراط و تفریط را به دنبال داشته است. در همن راستا لازم است ابتدا قانون جامع خصوصی‌سازی تدوین شود و در این قانون، مرزهای واگذاری، نهاد نظارتی و دستگاه مجری قانون خصوصی‌سازی، تعریف گردد و دولت عزم جدی برای کاهش مداخله بخش دولتی در فعالیت‌های اقتصادی (مگر در اموری که وظایف حاکمیتی تصریح شده در قانون اساسی ایجاب می‌کند) را دنبال کند.
زیرا تصور می‌کنم بسیاری از دستگاه‌های دولتی با وجود تأکیدهای ریاست جمهوری تکلیف قانونی خود را در رابطه با خصوصی‌سازی در برنامه سوم به فراموشی سپرده‌اند و اجرای برنامه سوم به موضوعی حاشیه‌ای تبدیل شده است. در این رابطه تخلف از اجرای قوانین از سوی دولت، مجلس شورای اسلامی و حتی بازرسی کل کشور مورد پیگیری جدی قرار نگرفته است.
در خاتمه به عنوان یادآوری وظایف دستگاه‌های دولتی در این رابطه، به فرازهایی از بخشنامه 3026 مورخ 4/2/1379 ریاست جمهوری مبنی بر ابلاغ قانون برنامه سوم به سازمان برنامه و بودجه اشاره می‌کنم.
ایشان ضمن اشاره به قانون برنامه سوم توسعه که محور اصلی آن کاهش تصدی‌گری دولت بوده است، به عنوان «سند وفاق ملی» مقرر کرده‌اند.
«انتظار آن است که همکاران محترم در دستگاه‌های اجرایی برنامه به عهده آنها می‌باشد، تمهیدات اجرای راهکارهای پیش‌بینی شده در برنامه اعم از مواد قانونی و راهکارهای اجرایی مصوب هیات وزیران را فراهم سازند، و همان گونه که در هنگام تقدیم لایحه برنامه به مجلس شورای اسلامی وعده کردم. همه تلاش خود را صرف اجرای برنامه سوم نمایند تا به حول و قوه الهی، اهداف برنامه تحقق یابد و ملت سرافراز ایران از نتایج آن بهره‌مند شوند.»

 

http://www.irtp.com/farsi/news/mahname_barresihaye_bazargani/183-184/a16.htm

 


" خصوصی سازی " نه یک انتخاب بلکه یک اجبار!
تحقق ارزش افزوده بیش از یک صد میلیارد دلار بعنوان هدف صنعت کشور در سال 1400 - این یعنی بیش از 6 برابر شدن اندازه های صنعت – که علیرغم بزرگی عدد ،کمتر از نیمی از ارزش افزوده بخش صنعت امروز کره و برزیل است ، از چه راهی و با محوریت کدام راهبرد امکانپذیر است ؟
آنچه که امروز تقریبا تمامی کارشناسان (جز معدودی با گرایشی خاص ) بر آن اتفاق نظر دارند آن است که صنعت کشور از مالکیت گسترده دولتی ، ساختار انحصاری بازار ، درون گرایی و تعامل نداشتن با جهان خارج در رنج و عذاب است و درمانی که برای درمان این دردها تجویز می شود استقرار ساختار رقابتی و برون گرایی و توسعه تعامل با صنعت جهانی است که این درمانها از طریق گسترش نقش و جایگاه " بخش خصوصی " و قرار گرفتن بخش خصوصی بعنوان اصلی ترین عنصر در فعالیت بنگاههای صنعتی امکان پذیر است . امری که بعنوان یکی از مهمترین ملاکهای سنجش درجه توسعه یافتگی کشورهای جهان محسوب می گردد و گزارش اخیر صندوق بین المللی پول و قرار گرفتن کشور پیشرفته ژاپن با 164 میلیارد دلار واگذاری در طی سالهای 2000-1985 درصدر و حضور کشورهای انگلیس ، ایتالیا، برزیل ، چین ، رومانی و ... در بالاترین رده های این فهرست ، موید این نظر و بیانگر گرایش جهانی در بلوک های مختلف به امر خصوصی سازی است . اما وضعیت این شاخص در کشورمان به واسطه مشکلات و مقاومتهایی گاهاً بسیار صعب و سختی که از مرحله سیاستگذاری در امر واگذاری بنگاهها شروع و تا آخرین مراحل یعنی خنثی ساختن ظرفیت های اصلی خصوصی سازی از طریق حفظ ، شکل و تغییر محتوای قوانین مربوطه ( فروش بنگاههای دولتی به دستگاههای عمومی ، فروش سهام کنترل شده شرکتها و ...) ادامه می یابد ، بسیار نامطلوب می باشد ( رتبه 86 و پس از بورکینافاسو می باشد).
مخالفت ها و مشکلات ایجاد شده بر سر راه " خصوصی سازی" و ایجاد " فضای رقابتی" در شرایطی صورت می گیرد که حتی در صورت فقدان این مخالفت ها و مشکلات نیز به واسطه سیطره تاریخی دولت بر کلیت حیات جامعه " خصوصی سازی " کاری زمان بر و تدریجی و گذاری صعب و دشوار است . کافی است بدانیم که بر اساس اعداد و ارقام ، میزان دارایی شرکتهای دولتی نسل اول حدود 500 هزار میلیارد تومان می باشد که اگر این عدد را بر 5000 میلیارد تومان نقدینگی سرگردان تقسیم کنیم ( جمع کل نقدینگی کشور در سال 1381 حدود 40 هزار میلیارد تومان بوده است که 35000 میلیارد تومان تسهیلات و مابقی نقدینگی سرگردان بوده است ) و با فرض اینکه تمامی این مبالغ وارد چرخه سالم اقتصادی گردد، فقط خصوصی سازی شرکتهای دولتی نسل اول یکصد سال بطول خواهد انجامید. ابعاد ماجرا زمانی غیر قابل باور تر می گردد که بدانیم حجم شرکتهای دولتی نسل دوم و شرکتهای مربوط به نهادهای عمومی و طرحها و ... سه برابر و نیم این میزان و حدود 800/1 هزار میلیارد تومان می باشد ، به اضافه اینکه به واسطه خلاء وجود بخش خصوصی فعال و پرتوان، سالیانه مبالغ بسیاری صرف سرمایه گذاری های جدید دولتی می گردد ، چنانکه در سال 82 دولت اقدام به شروع حدود 32000 طرح جدید با سرمایه گذاری حدود 2000 میلیارد تومان نموده است .
باید بپذیریم که " تخصیص منابع اقتصادی و مدیریت تولید کالا و خدمات و همچنین تجدید و اصلاح ساختار صنعت از طریق رهایی دولت از اتلاف منابع و مفاسد مترتب بر آن امکانپذیر است که این نیز خود اقدامی سیاسی – اقتصادی و نشانگر عزم مدیریت سیاسی در تغییر جهت از اداره متمرکز امور به توزیع قدرت و اتکا به حقوق فردی در توسعه آینده کشور است !
بنظرمی رسد همین میزان واگذاری های انجام شده طی مجموع سه سال اخیر را که - بیشترین میزان آن یعنی 4/82 % به ارزش 17186335 میلیون ریال متعلق به بخش صنعت و معدن بوده است - را باید ناشی از جوانه های باور، عزم و اراده فوق دانست . البته درخت تناور شدن ، نهال خصوصی سازی بسیار بیش از این عزم می خواهد و علم و آگاهی و البته مقداری انصاف ! که این آخری در معنای " ترجیح منافع ملی بر منفعت طلبی ها ی فردی و گروهی" در زمانه ما گاه کیمیاست !
http://www.mim.gov.ir/firstview/830621.asp

 

نگاهی دیگر به خصوصی سازی
گروه گزارش
اشاره
نزدیک به یک دهه است که موضوع خصوصی سازی و تفاوتهای آن با بخش دولتی میان دولت، سازمانهای غیردولتی، صنایع و دانشگاههای کشور مطرح است و پیوسته به این نکته تاکید می شود که بخش خصوصی دارای عملکردی با کیفیت و بخش دولتی تا حدودی از چنین عملکردی محروم است.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 45   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ضرورتهای محیطی خصوصی سازی

دانلودمقاله تولید علم و ضرورتهای اساسی نهادینه سازی آن جهت ارائه

اختصاصی از نیک فایل دانلودمقاله تولید علم و ضرورتهای اساسی نهادینه سازی آن جهت ارائه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تولید علم و ضرورتهای اساسی نهادینه سازی آن جهت ارائه به کنگرة بین‌المللی تولید علم و جنبش نرم‌افزاری

 

مقدمه
ما در جهانی شگفت انگیز از علم و دانش به سر می‌بریم. تقریباً در همه وقت شبانه روز با توجه به دسترسی منابع خبری و اطلاع رسانی از کشفیات و تازه‌های جدیدی در حیطة علم و تولید آن مطلع می‌شویم و ترقی و پیشرفت آدمی و جهان پیرامونش را در اصل مدیون همین تولیدات علمی و تکنولوژیکی هستیم. جهانی که در آن زندگی می ‌کنیم جهانی از علم است آری علم و دانش چنان در زندگی تأثیر دارد که باید گفت لحظه‌ای نمی‌گذرد که ما از آن متأثر نشویم. معمولاً اشتیاق و هدف‌گیریهای اصلی انسانهاست که در جریان و کشاکش بدست آوردن معرفت علم و درک واقعیتها دخیل هستند و این مسئله باعث شده تا آنها در پی جستجوی علم و هرآنچه بدان مربوط است باشند. علوم در هر عصر و مکانی دارای ارزش متفاوت بوده است بطور مثال در دورة قرون وسطی هیچیک از کشیشان صومعه های اروپایی به هیچ وجه حاضر نبودند در جملة «علم قدرت است» تأمل کنند ، آنها علاقه‌ای به علوم نداشتند و به شکلهای مختلف در این دورة تاریخی آنرا رد می کردند، این درحالیست که در مشرق زمین درست عکس این قضیه صادق بود چرا که در پرتو تمدن اسلامی آن روزی علم و شکوفایی آن با سرعت خوبی مرزهای تاریکی را یکی یکی درمی‌نوردید. در اواخر قرن 16م کتب درسی و مکتب اسکولاستیک قرون وسطایی کنار گذاشته شد و طبقه بندی منظمی از علوم و انسانها عرضه شد که توسط آن توانستند دستورالعملی که امروزه بعنوان معیار تشخیص قطعی علوم تلقی می‌شود را ابداع کنند، تا آنکه نوبت به انقلاب صنعتی و دستاوردهای ناشی از آن رسید جهان تمدن زیر و رو شد، معیارهای علمی تغییر کرد و در نهایت جهان غرب در رقابتی تنگاتنگ از علم و تولیدات علمی قرار گرفت. حال امروزه علوم در قرن ما با سرعتی غیرقابل تصور در حال رشد است و به ما کمک می‌کند تا بهتر زندگی کنیم، بهتر بیاندیشیم، بر بیماری و گرسنگی فائق آئیم و مسافتهای بسیار دور را به آسانی بپیمائیم و ...
اما متأسفانه این همة موضوع نیست چرا که می‌دانیم امروزه وجود بمبهای اتمی و سلاحهای غیرمتعارف و فاجعه‌آور صرف امور چه کارهایی می‌شوند و این مسئله شاید برای محققین و دانشمندان عصر حاضر خود معظلی است و آنها را در ادامة تحقیقاتشان با شک و تردید روبرو می‌سازد. ما در اینجا از ادامة این بحث صرفنظر می‌کنیم چرا که موضوع ما پیرامون تولید علم و ضرورتهای ایجاد آن است نه منع و مهارش.
در واقع هدف از ارائه این مقاله نیز بدان جهت است که بدانیم علوم در خدمت انسانیت درآمده و برای همگان امکان فهمی دقیقتر از جامعه و پیرامون خود و زندگی بهتر برای نسلهای کنونی و آینده را فراهم می‌سازد. پس به همین جهت ما در این مقاله خواستار بررسی چگونگی تولید علم و بایسته‌های اساسی آن در زندگی امروزی و هرروزی هستیم و امید است با ارائة راهکارهایی مناسب وقابل اجرا در جامعه جهانی به این مطلوب نهایی و اهداف آرمانی ترسیم شده هرچه‌بهتر دست یازیم.


جایگاه کنونی تولید علم و دستاوردهای ناشی از آن
علم و تولید آن سنگ بنای اصلی تمدن امروزی است و به شکلی گسترده در ارتباط با سایر واقعیتهای جامعه روند حیانی خود را ادامه می‌دهد. امروزه تولید دانش و ایجاد مهارتهای لازم جهت بهره‌برداری از آن محور یک هدف اساسی و تعیین کننده برای همة کشورهاست. در برخی از کشورها، این مسئله مدت مدیدی است که درونی شده و در واقع تولید علم و آگاهی را همواره در دستور کار خود قرار داده‌اند که ما آنها را به عنوان کشورهای شمال می‌شناسیم، اگر به تاریخ یکصد سال اخیر این دسته از کشورها نظر کنیم خواهیم دید که موضوع پژوهش در ارتباط با توسعه، محور اصلی توجه کشورهای شمال بوده است که در همین راستا دست به ایجاد مراکز و مؤسساتی زدند که به امر توسعه و پژوهش معطوف باشند و با اتخاذ راهبردهایی مشخص برای ارتقای سطح کیفی جامعه خود و پیشرفت در دنیای امروز همواره بسترسازی کردند. پیشرفتهای برق‌آسای بشر در علم و تکنولوژی سبب توسعة پایدار و عمیق برای کشورهایی است که نقشی اساسی در پیشبرد این مهم دارند یا خود محرک تولید علم و تکنولوژی هستند و یا در حمایت و تقویت علم و فناوری همواره در تکاپو می‌باشند. در واقع علم قرن بیست و یکم نیز باید طوری باشد که همة مردم بر اساس وحدت منافع از آن مستفیض گردند، نیاز روزافزون به دستاوردهای علمی در سیاستگذاری عام و خاص ازجمله وظایفی است که علم باید در شکل‌گیری تصمیمات سیاسی و قانونی اعمال کند. یکی دیگر از تأثیرات بسیار مهم گرایش به سیاستهای تولید علم، تحقق اهداف صلح‌جویانه، توسعة انسانی و ایجاد ظرفیتهای علمی داخلی و پرورش همشهریان آگاه و مطلع می‌باشد. اینکه دستاوردهای علمی و نتایج آنها می‌تواند سبب رشد زمینه های اقتصادی و کاهش فقر عمومی شود و بر تولید و توزیع مصرف عادلانه بیافزاید و یا زمینه های بهداشت و سلامت محیط زیست را فراهم کند شکی نیست. پس به همین منظور برای رسیدن به مطلوب یاد شده می‌بایست بر روند کنونی جهانی شدن به شکلی آگاهانه و نقش راهبردی دانش علمی و تکنولوژی صحه گذاشته و به کاهش شکاف میان جوامع در حال توسعه و کشورهای توسعه یافته از طریق بهبود ظرفیت و زیربنای علمی در کشورهای در حال توسعه بپردازیم که در همین راستا انقلاب اطلاعات و ارتباطات ابزارهای جدید و مؤثری برای مبادلة دانش علمی و آموزش و پژوهش در سطح جهانی خواهد بود.
پس همانطور که دیدیم فرایند تولید علمی می بایست بر ساختارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی یک جامعه تأثیری شگرف از خود باقی گذارد و موجب تحولات وسیع و عمیقی در سطح برون و درون جامعه‌ای شود، در این حالت است که علم بین‌المللی خواهد شد و در سایة قوانین موضوعة آن، جوامع از نظم و امنیت بیشتری برخوردار خواهند بود.
علم و زیرساختهای مربوط به آن را از بعد اجتماعی نیز می‌توان مورد بررسی قرار داد چرا که این مقوله همیشه و در همه حال تأثیر زیادی بر جریانات زندگی بشری داشته است، که البته میزان بهره‌برداری هر یک از کشورهای جهانی از تولید علم و دستاوردهای حاصل از آن به یک اندازه نبوده و نیست و اگر بخواهیم دلائل آن را کنکاش کنیم نیاز به مباحث اجتماعی و جامعه شناسی در روند تاریخی هر یک از کشورها داریم که البته در این مقوله نمی‌گنجد.
هر کشوری در ابتدا باید توسعة علمی داشته باشد تا از توسعة فن‌آوری و تکنولوژی مناسب برخوردار گردد. تولید و بسط علم تأثیر عمیقی در تمامی حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور دارد و تمامی کشورها برای دستیابی به خودکفایی علمی و توسعة همه جانبة خود باید بکوشند، در این راستاست که می‌توان گفت تولید علم اولویت توسعة هر کشور است. در رابطه با توسعه‌یافتگی جوامع نیز وضع جهان به گونه‌ایست که مقامات رسمی دولتی نمی‌توانند به علم و موارد استعمال و تطبیق آن با جامعة جهانی بی‌اعتنا باشند، در واقع دولتها باید از راههای مختلف در پیشبرد تحقیقات همه جانبه با درنظر گرفتن معایب و مزایای کار برای جوامع خویش بکوشند .

تولید علم نتیجه تفکر علمی
برای سعادت و کامیابی جامعه هیچ چیز مهمتر از بها دادن به تفکرات علمی نیست. تفکر علمی اساس تولید و توسعة علمی را فراهم می‌سازد به گونه ای که با آن می‌توان به ضرورت وجود و حضور علم در عرصه ها و حوزه های مختلف حیات بشری پی برد. بحث از تفکر علمی در واقع نیاز به مقوله های هستی‌شناسی دارد و بیشتر در حوزة فلسفة علم می‌توان در آن غور و تتبع نمود . اما چیزی که در اینجا برای ما مهم است بحث باور به پژوهش در امر تعیین خط مشی‌های اساسی کشور است که تقویت فرهنگ تفکر و پژوهش‌های علمی و ایجاد سیستمی کارآمد موجب باروری مجموعه نهادهای پژوهش کشور شده و با دقت و برنامه‌ریزیهای مناسب و اطلاع رسانی همه جانبه می‌توان در سطح جامعه این نهادها را ارزشی و درونی ساخت که البته مسئولیت اساسی این مهم به عهدة دانشمندان و نخبگان مراکز تحقیقاتی در کشورهاست چرا که گسترش تفکر و نظریه سازی شاید سرآغاز رشد و توسعة تحقیقات در جوامع باشد و از هدررفتن منابع و نیروهای انسانی جلوگیری کند.
البته در اینجا ذکر این نکته اساسی است که وجود انگیزه از مهمترین شاخصه‌های ایجاد جرقه های علمی در ذهن پژوهشگر است چنانچه استاد و محقق در جامعه، از احترام حقوقی و امنیت اقتصادی برخوردار باشد و همچنین برای انجام طرحهای پژوهشی خود با کمبود امکانات مواجه نبوده و تجهیزات لازم را در اختیار داشته باشد و بداند که حق و حقوق قانونی او در صورت ابداع و خلق هرگونه اثری در جامعة علمی محفوظ خواهد ماند، صد البته به نوع آوری و خلاقیت کیفی و کمی روی خواهد آورد. ایجاد برانگیختن این حس کنجکاوی و جستجوگری علمی در سطح جامعه و فراگیر نمودن آن نیز از وظایف دولتهاست و در این زمینه آنها باید آگاهانه و با دقت کافی همة جوانب را درنظر گرفته تا از معضلاتی همچون فرار مغزها به کشورهای پیشرفته و صنعتی جلوگیری کنند.

علم و کاربرد آن در جوامع امروزی
همانگونه که قبلاً اشاره شد تاریخ زندگی علم واقعیتهای چشمگیری را برای ما روشن می‌سازد.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  23  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله تولید علم و ضرورتهای اساسی نهادینه سازی آن جهت ارائه