نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

101 نمونه سوال امتحان ریاضی فصل دوم ریاضی هشتم - عددهای طبیعی

اختصاصی از نیک فایل 101 نمونه سوال امتحان ریاضی فصل دوم ریاضی هشتم - عددهای طبیعی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

101 نمونه سوال امتحان ریاضی فصل دوم ریاضی هشتم - عددهای طبیعی


101 نمونه سوال امتحان ریاضی فصل دوم ریاضی هشتم - عددهای طبیعی

101 نمونه سوال امتحان ریاضی فصل دوم ریاضی هشتم - عددهای طبیعی

 

  

  • سوالات طبقه بندی شده براساس استاندارد فصول کتاب درسی.
  • مسائل متنوع کاربردی مرتبط با مطالب درسی.
  • تقویت پایه ریاضی دانش آموزان گرامی.
  • آماده سازی دانش آموزان جهت آزمون متنوع .
  • بانک اطلاعاتی سئوالات امتحانی مدارس کل کشور.
  • سوالات طراحی شده توسط اساتید با تجربه آموزش و پرورش و موسسات عالی کشور.

یاد آوری اعداد اول اعداد مرکب شمارنده های یک عدد

15 صفحه


دانلود با لینک مستقیم


101 نمونه سوال امتحان ریاضی فصل دوم ریاضی هشتم - عددهای طبیعی

دانلود پاورپوینت (اسلاید) سازمانها: سیستمهای عقلایی، طبیعی و باز

اختصاصی از نیک فایل دانلود پاورپوینت (اسلاید) سازمانها: سیستمهای عقلایی، طبیعی و باز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت (اسلاید) سازمانها: سیستمهای عقلایی، طبیعی و باز


دانلود پاورپوینت (اسلاید) سازمانها: سیستمهای عقلایی، طبیعی و باز

عنوان: دانلود پاورپوینت (اسلاید) سازمانها: سیستمهای عقلایی، طبیعی و باز

فرمت: پاورپوینت (قابل ویرایش)

تعداد اسلاید:24 اسلاید

دسته: اصول و مبانی مدیریت- تئوری های مدیریت پیشرفته

طراحی اسلایدهای بسیار زیبا

این فایل در زمینه " سازمانها:سیستمهای عقلایی، طبیعی و باز " بوده که می تواند به عنوان سمینار در کلاس برای درسهای اصول و مبانی مدیریت و تئوری های مدیریت پیشرفته ، ارائه شده و مورد استفاده قرار گیرد . بخشهای عمده این فایل شامل موارد زیر است:

سطوح نظریات سازمانی

دلایل اهمیت سازمانها  

اثرات منفی سازمانها

وجوه افتراق و اشتراک سازمانها

ارکان سازمان

ساختار اجتماعی

شرکت کنندگان، اهداف، فناوری، محیط

تعریف مفهوم سازمان بر اساس دیدگاه عقلایی

بررسی سازمانها به عنوان سیستمهای عقلایی

مکاتب منتخب در فرایند سیستمهای عقلایی

تعریف مفهوم سازمان بر اساس دیدگاه سیستم طبیعی

مکاتب منتخب در دیدگاه سیستم طبیعی

دو تفاوت ساختار عقلایی و ساختار ارگانیک (طبیعی)

سازمان به عنوان سیستمهای باز

مکاتب منتخب در دیدگاه سیستمهای باز

ترکیب نگرشها

مدل ساخت گرایی اتزیونی

مدل اقتضایی لارنس و لورش

مدل سطوح تامپسون

بررسی انواع سیستمهای عقلایی

سیستم عقلایی بسته

سیستم طبیعی بسته

مدلهای سیستم عقلایی باز


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت (اسلاید) سازمانها: سیستمهای عقلایی، طبیعی و باز

دانلود مقاله بلایای طبیعی

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله بلایای طبیعی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

ماتریالیسم
موضوع بحث ، علل گرایش به مادیگری ( ماتریالیسم ) است . اول باید مادیگری ( ماتریالیسم ) را که موضوع بحث امروز ماست ، از نظر اصطلاح‏ متداول فعلی تعریف کنیم و حدود آن را بیان نماییم ، سپس وارد بحث شویم‏
واژه ماتریالیسم استعمالات مختلفی دارد که همه آنها - اکنون که درباره‏ علل گرایش به ماتریالیسم بحث می‏کنیم - نمی تواند موضوع بحث ما باشد

 

45
مثلا گاهی ماتریالیسم می‏گویند و مراد مکتب اصالت ماده است ، اما به این‏ معنی که ماده یک امر اصیل و یک امر واقعی در جهان هستی است ، نه یک‏ امر فرضی و ذهنی و نمایشی و ساخته ذهن ، در مقابل ایده‏آلیسم که منکر واقعیت ماده است و آن را مخلوق ذهن بشر می‏داند . اگر ماتریالیسم را به این معنی‏ بگیریم باید همه الهیون را - چه مسلمان و چه غیر مسلمان - ماتریالیست‏ بخوانیم ، زیرا اینها همه ماده را که واقعیتی است در بستر زمان و مکان ، و حقیقتی است متغیر و متحول و متکامل و محسوس و ملموس ، امری عینی و ماورای ذهنی و ذی اثر می‏دانند . مادی بودن و ماتریالیست بودن به این‏ معنی با مسأله خدا و توحید منافاتی ندارد ، بلکه عالم ماده و طبیعت به‏ عنوان یک واحد " کار " و یک واحد " مصنوع " ، بهترین وسیله برای‏ شناسایی خداوند است . اراده حکیمانه خداوند در جریان همین تحولات مادی‏ کشف می‏شود . قرآن کریم پدیده‏های مادی را به عنوان آیات الهی یاد می کند
و گاهی این کلمه استعمال می‏شود و مراد از آن انکار موجود ماورای ماده‏ است ، یعنی مکتب انحصار ، مکتبی که هستی و نظام وجود را در انحصار ماده‏ می‏داند و هستی را در چهارچوب آنچه در تغیر و تبدل است و در بستر زمان و مکان واقع است محدود و محصور می‏کند و آنچه را که از چهار دیواری تغیر و تبدل و احساس و لمس بشر بیرون است ، منکر است و معدوم و نیست‏ می‏پندارد
اکنون بحث ما پیرامون علل گرایش به این مکتب یعنی مکتب انحصار است‏ که چطور شد گروهی از بشر طرفدار انحصار گشتند و به مکتب نفی گراییدند و در صدد انکار خدا برآمده ، بیرون از جهان ماده را نیست پنداشتند

 

آیا انسان بالفطره الهی است یا مادی ؟
طرح این بحث به این کیفیت که علل گرایشهای مادی چیست ، طبعا نمودار این است که ما مدعی هستیم انسان بالطبع نمی بایست‏ گرایش مادی پیدا کند ، مادیگری یک جریان مخالف طبیعت و فطرت انسان‏ است و چون برخلاف اصل است ، باید به جستجوی علت آن پرداخت و از سببی‏ که آن را برخلاف اصل و قاعده به وجود آورده کاوش نمود . و به عبارت‏ ساده‏تر ، اعتقاد به خدا حکم سلامت را دارد و گرایش مادی حکم بیماری را

 

46
هیچ گاه از سر سلامت نباید پرسید ، زیرا سلامت بر طبق مسیر و جریان طبیعی‏ نظام خلقت است ، اما اگر دیدیم فردی یا جمعیتی بیمارند ، آنجا باید پرسید : چرا این افراد بیمار شدند ؟ چه موجباتی سبب بیماری آنها شده‏ است ؟ این نظر ما درست بر خلاف آن است که در کتب " تاریخ ادیان " معمولا اظهار نظر می‏کنند . نویسندگان آن کتب غالبا به دنبال این می‏گردند که چرا بشر گرایش دینی پیدا کرد ؟ از نظر ما گرایش دینی نیازی به پرسش ندارد . آن ، کشش فطرت است ، بلکه باید کاوش کرد که چرا بشر گرایش به بی‏ دینی پیدا کرد ؟ فعلا نمی‏خواهیم این بحث را دنبال کنیم که آیا دینی بودن‏ یک امر طبیعی است و بی دینی امری غیر طبیعی و یا برعکس است ؟ زیرا از نظر موضوع بحث اصلی ، ضرورتی نمی‏بینیم
البته این مطلب را باید توجه داشت که مقصود این نیست که چون گرایش‏ توحیدی یک گرایش فطری و طبیعی است ، آنگاه که در سطح تعقلات علمی و فلسفی طرح می‏شود هیچ گونه سؤالی به وجود نمی آورد . خیر ، مقصود این‏ نیست . این مسأله مانند هر مسأله دیگر هر چند مورد تأیید یک غریزه فطری‏ باشد ، آنگاه که در سطح تعقل طرح می‏شود ، طبعا سؤالات و اشکالات و شکوک‏ و شبهاتی برای مبتدی به وجود می‏آورد و راه حلهای لذت بخشی هم در همان سطح دارد

 

47
علیهذا ما نمی خواهیم شکوک و شبهاتی که واقعا برای افرادی پیش می‏آید نادیده بگیریم و یا آنها را ناشی از خبث طینت و سوء سریره آنها بدانیم‏ . خیر ، چنین نیست . پیدایش شکوک و شبهات در این زمینه آنگاه که بشر می‏خواهد همه مسائل مربوط به این موضوع را حل کند ، یک امر طبیعی و عادی‏ است و همین شکوک است که محرک بشر به سوی تحقیق بیشتر است . و لهذا ما این نوع شکوک را که منجر به تحقیق بیشتر می‏شود ، مقدس می‏شماریم ، زیرا مقدمه وصول به یقین و ایمان و اطمینان است . شک آنگاه بد است که‏ به صورت وسواس درآید و آدمی را به خود سرگرم کند ، آنچنانکه می‏بینیم‏ بعضی افراد از اینکه می‏توانند در مسائل تردید کنند لذت می‏برند و آخرین‏ منزل سیر فکری خود را تردید و دو دلی می‏دانند . این حالت ، حالت بسیار خطرناکی است ، برخلاف حالت اول که مقدمه کمال است . لهذا مکرر گفته‏ایم‏ ک ه شک ، گذرگاه خوب و لازمی است اما توقفگاه و سر منزل بدی
بحث ما اکنون درباره افراد یا گروههایی است که شک را توقفگاه و آخرین منزل خویش ساختند . به عقیده ما ماتریالیسم هر چند خود را یک‏ مکتب جزمی معرفی می‏کند ، ولی جزء مکاتب شک است . منطق قرآن نیز درباره اینها همین است . قرآن می‏گوید : " حداکثر این است که دچار برخی‏ شکوک و ظنون هستند ، ولی در عمل ، آن را به صورت جزم و علم و یقین در می‏آورند "

 

48
سابقه تاریخی
این طرز تفکر چیز تازه و جدیدی نیست . نباید پنداشت که پیدایش این‏ طرز تفکر از نتایج تحولات علمی و صنعتی جدید است و در یکی دو قرن اخیر برای اولین بار به وجود آمده است ، مانند بسیاری از نظریات علمی که در دورانهای قبل نبود و سپس بشر بر آنها دست یافت . نه ، مسلما گرایش‏ مادی بشر پدیده مخصوص قرنهای اخیر نیست ، بلکه از جمله افکار بسیار قدیمی است . در تاریخ فلسفه می‏خوانیم که بسیاری از فلاسفه یونان باستان ، قبل از دوران سقراط و نهضت فلسفی او ، مادی بوده و ماورای ماده را انکار می‏کردند
در میان مردم جاهلیت مقارن زمان بعثت نیز گروهی چنین فکری داشتند و قرآن در مقام مبارزه با آنها برآمده ، سخنشان را نقل و انتقاد می‏کند : « و قالوا ما هی الا حیاتنا الدنیا نموت و نحیا و ما یهلکنا الا الدهر ( 1 )
و گفتند : زندگی نیست جز همین زندگی دنیای ما . می‏میریم و زنده می‏شویم‏ و نمی میراند ما را جز دست روزگار
این جمله که قرآن از مردمی نقل می‏کند ، هم انکار خدا را در بر دارد و هم انکار معاد را

 

پاورقی : . 1 جاثیه / . 24
49
ماتریالیسم در دوره اسلامی
کلمه " دهر " یعنی روزگار . به مناسبت همین آیه و همین کلمه که در این آیه آمده است ، در دوره اسلامی افرادی را که منکر خدا بودند ، " دهری " می‏گفتند . در دوره اسلامی به افرادی برخورد می‏کنیم که دهری و مادی‏ بوده‏اند ، خصوصا در دوران عباسیان که فرهنگها و روشهای مختلف فلسفی وارد جهان اسلام شد . به واسطه آزادی فکری که در آن دوره برای افکار علمی و فلسفی و دینی ( البته تا حدودی که با سیاست عباسیین تضاد نداشت ) وجود داشت ، رسما عده‏ای به عنوان مادی مسلک و منکر خدا شناخته می‏شدند . این‏ عده با مسلمانان و سایر پیروان ادیان و معتقدین به خدا مباحثه و مجادله‏ می‏کردند و دلایل خود را بازگو می‏نمودند و به دلایل اهل توحید ایراد می‏گرفتند و بالاخره می‏گفتند و می‏شنیدند و آزادانه عقاید خود را ابراز می‏داشتند . تاریخچه اینها در متن کتب اسلامی ثبت شده است
افرادی در زمان امام صادق ( علیه السلام ) در مسجد پیغمبر ( ص ) جلسه‏ می‏کردند و از این نوع سخنان می‏گفتند . کتاب توحید مفضل زاییده یکی از این جریانهاست
یکی از اصحاب امام صادق ( ع ) به نام مفضل بن عمر می‏گوید : در مسجد پیغمبر نماز خواندم و سپس در اندیشه فرو رفتم و درباره پیغمبر ( صلی‏ الله علیه و آله ) و عظمت آن حضرت فکر می‏کردم . در همان حال عبدالکریم‏ بن ابی العوجاء که به اصطلاح آن وقت زندیق بوده است آمد و به فاصله‏ دورتری نشست . سپس یکی دیگر از هم مسلکان وی آمد .
50
دو نفری شروع کردند به کفر گفتن ، یعنی خدا را انکار کردند و پیغمبر را فقط به عنوان یک مفکر و نابغه بزرگ نه به عنوان فرستاده خدا و مبعوث از جانب او و به عنوان‏ کسی که از مبدئی غیبی وحی تلقی می‏کرده است یاد کردند . می‏گفتند او نابغه‏ای بود که افکارش را به صورت وحی عرضه داشت تا بتواند در مردم‏ نفوذ کند ، و الا نه خدایی هست و نه وحیی و نه قیامتی
مفضل از شنیدن سخنان آنها سخت ناراحت شد و به آنها ناسزا گفت . سپس‏ به محضر امام صادق ( علیه السلام ) آمد و جریان را به عرض رسانید . حضرت‏ او را دلداری داد و فرمود من تو را مجهز می‏کنم به سخنانی که بتوانی با آنان مواجه شوی و سخنانشان را جواب گویی . سپس امام صادق ( علیه السلام‏ ) در چند جلسه طولانی تعلیماتی به مفضل داد ، مفضل نوشت و به این ترتیب‏ کتاب توحید مفضل به وجود آمد

 

ماتریالیسم در قرون جدید
چنانکه می‏دانیم در قرنهای هجدهم و نوزدهم ، ماتریالیسم به صورت یک‏ مکتب درآمد ، و حال آنکه در گذشته اینچنین نبوده است و آنچه به بعضی‏ مکاتب یونان قدیم نسبت می‏دهند ، اساس درستی ندارد . معمولا تاریخ فلسفه‏ نویسها خودشان فلسفه نمی دانند و چون بعضی کلمات از برخی فلاسفه در مورد قدم زمانی ماده و یا چیزی از این قبیل می‏بینند ، خیال می‏کنند لازمه این‏ فکر ، انکار خدا و ماورای طبیعت است . از نظر ما ثابت نیست که قبل از قرون جدید مکتبی مادی وجود داشته است ، بلکه قبلا فقط گرایشهای فردی به‏ سوی مادیگری در یونان و غیر یونان وجود داشته است و همین است که برای‏ بسیاری این احتمال را به وجود آورده است که شاید پیدایش ماتریالیسم به‏ صورت یک مکتب ، رابطه مستقیم با علم و پیشرفتهای علمی دارد

 

51
خود ماتریالیستها البته بسیار می‏کوشند که مطلب را به همین صورت جلوه‏ دهند و دیگران را به این مطلب مذعن نمایند که علت نضج و رواج ماتریالیسم در قرون هیجده و نوزده ، طلوع نظریات علمی بوده و توسعه علم‏ ، بشر را به این سو کشانده است . این مطلب به شوخی نزدیکتر است تا به‏ یک حقیقت جدی
گرایش مادی از دورانهای باستان ، هم در طبقات دانشمند بوده و هم در طبقات جاهل . در دوره جدید نیز همین طور ، در تمام طبقات افرادی مادی‏ پیدا می‏شوند ، همچنانکه در تمام طبقات و قشرها خصوصا در طبقه دانشمند گرایشهای الهی و معنوی و ماوراء الطبیعی وجود دارد . اگر مطلب به این‏ منوال بود که ماتریالیستها می‏گویند ، باید به همان نسبت که علم پیشروی‏ کرده است و دانشمندان بزرگ در جهان پیدا شده‏اند ، گرایشهای مادی در تیپ دانشمند بیشتر باشد و افراد هرچه دانشمندتر باشند مادی‏تر باشند ، و حال اینکه واقعیت خلاف آن را نشان می‏دهد

 

52
امروز ما از یک طرف افرادی معروف و مشهور را می‏بینیم مانند راسل که‏ تا حدود زیادی خود را ماتریالیست نشان می‏دهند . وی می‏گوید : " بشر مولود عواملی است که در ایجاد او تدبیری به کار نرفته و غایتی‏ در نظر گرفته نشده است . اصل بشر ، نمو و حتی عواطف او چون آرزو ، ترس‏ ، عشق و عقیده چیزی جز مظهر تلفیق تصادفی اتمهای مختلف نیست . . . " ( 1 )
راسل به این ترتیب وجود نیروی شاعر و مدبر حاکم بر جهان را انکار می‏کند ، هرچند گاهی در بعضی گفته‏های خود ، خود را شکاک و " لا ادری " قلمداد می‏کند ( 2 )
از طرف دیگر ، اینشتاین نابغه علمی قرن بیستم را می‏بینیم که درست در جهت خلاف نظر راسل ، نظر می‏دهد و می‏گوید : " در عالم مجهول ، نیروی عاقل و قادری وجود دارد که جهان گواه وجود اوست " ( 3 )
آیا می‏توان گفت راسل با مفاهیم علمی امروز آشناست ، اما اینشتاین‏ آشنا نیست ؟ ! یا فلان فیلسوف قرن هیجدهم یا نوزدهم با مفاهیم علمی زمان‏ خویش آشنا بوده اما پاستور خداشناس ، آشنا نبوده و جاهل بوده است ؟ ! یا می‏توانیم بگوییم ویلیام جیمز ، مرد موحد بلکه عارف عصر خویش یا برگسون و الکسیس کارل و امثال اینها با مفاهیم علمی زمان خود آشنا نبوده‏اند و با مقیاس هزار سال قبل فکر می‏کرده‏اند ، اما فلان جوان ایرانی‏ که یکدهم آنها معلومات ندارد و به خدا معتقد نیست ، با مفاهیم علمی‏ زمان خود آشناست ؟ ! گاهی دیده می‏شود دو نفر ریاضی دان ، یکی معتقد به خدا و دین است و دیگری مادی است ، یا دو نفر فیزیک دان ، دو نفر زیست شناس ، دو نفر ستاره شناس ، یکی مادی فکر می‏کند و دیگری الهی . پس مسأله به این سادگی‏ نیست که بگوییم علم آمده است و مسائل ماورای طبیعت را منسوخ کرده است . این یک سخن کودکانه است

 

پاورقی : . 1 کتاب اثبات وجود خدا ، چاپ سوم ، ص 99 به نقل " ایروینگ‏ ویلیام نبلوچ " . 2 عرفان و منطق
. 3 کتاب اثبات وجود خدا ، چاپ سوم ، ص 76 به نقل " مارلین بوکس‏ کریدر "
53
بحثی که بیشتر باید روی آن تکیه کرد این است که چه چیز موجب گشت در اروپا ماتریالیسم به صورت یک مکتب ظهور کرد و گروندگان بسیاری پیدا کرد ، هرچند قرن بیستم برخلاف قرنهای هیجدهم و نوزدهم از پیشروی‏ ماتریالیسم کاست ، بلکه در این قرن نوعی شکست نصیب ماتریالیسم شد
این گرایشهای دسته جمعی ، یک سلسله علل تاریخی و اجتماعی دارد که باید مورد بررسی قرار گیرد
ما در مطالعات خود به عللی برخورده‏ایم و همانها را در اینجا ذکر می‏کنیم . شاید افرادی که مطالعات بیشتری در زمینه‏های اجتماعی ، خصوصا در تاریخ اروپا دارند ، علل و اسباب دیگری را بشناسند . ما در اینجا محصول‏ مطالعات خودمان را ذکر می‏کنیم

 

54
نقش کلیسا در گرایشهای مادی
کلیسا چه از نظر مفاهیم نارسایی که در الهیات عرضه داشت و چه از نظر رفتار غیر انسانی‏اش با توده مردم ، خصوصا طبقه دانشمندان و آزاد فکران ، از علل عمده گرایش جهان مسیحی و به طور غیر مستقیم جهان غیر مسیحی به‏ مادیگری است
ما این عامل را در دو بخش بررسی می‏کنیم : . 1 نارسایی مفاهیم کلیسایی در مورد خدا و ماوراء الطبیعه
. 2 خشونتهای کلیسا
اما بخش اول : در قرون وسطی که مسأله خدا به دست کشیشها افتاد ، یک‏ سلسله مفاهیم کودکانه و نارسا درباره خدا به وجود آمد که به هیچ وجه با حقیقت وفق نمی داد و طبعا افراد با هوش و روشنفکر را نه تنها قانع نمی‏ کرد ، بلکه متنفر می‏ساخت و بر ضد مکتب الهی بر می‏انگیخت

 

55
تصویر انسانی خدا
کلیسا به خدا تصویر انسانی داد و خدا را در قالب بشری به افراد معرفی‏ نمود . افراد تحت تأثیر نفوذ مذهبی کلیسا از کودکی خدا را با همین‏ قالبهای انسانی و مادی تلقی کردند و پس از رشد علمی دریافتند که این‏ مطلب با موازین علمی و واقعی و عقلی صحیح سازگار نیست . و از طرف دیگر ، توده مردم طبعا این مقدار قدرت نقادی ندارند که فکر کنند ممکن است‏ مسائل مربوط به ماورای طبیعت ، مفاهیم معقولی داشته باشد و کلیسا اشتباه‏ کرده باشد . چون دیدند مفاهیم کلیسایی با مقیاسهای علمی تطبیق نمی کند ، مطلب را از اساس انکار کردند
کتابی است به نام اثبات وجود خدا که مجموعه‏ای است از چهل مقاله از چهل نفر از دانشمندان متخصص در رشته‏های گوناگون که هر کدام از راه‏ مطالعات تخصصی خود ، برای اثبات خدا استدلال کرده‏اند . این کتاب به‏ زبان فارسی ترجمه شده است . از جمله ، یکی از آن دانشمندان به نام والتر اسکار لندبرگ بحثی علمی درباره خداشناسی می‏کند و در ضمن بحث ، تحقیقی‏ دارد در این زمینه که چرا عده‏ای ، حتی از دانشمندان ، گرایش مادی پیدا کرده‏اند . وی دو علت ذکر می‏کند که یک علتش همین است که ما ذکر کردیم‏ ، یعنی نارسایی مفاهیمی که به این نام و عنوان در خانه یا در کلیسا به‏ افراد یاد می‏داده‏اند

 

56
اینکه فقط نام کلیسا را می‏بریم ، به این معنی نیست که در منابر و مساجد ما همیشه افراد مطلع و با صلاحیت ، مفاهیم دینی را تعلیم می‏دهند و می‏دانند چه تعلیم دهند و با عمق تعلیمات اسلامی آشنا هستند . اینکه فقط نام کلیسا را می‏بریم یکی بدان جهت است که بحث در علل گرایشهای مادی است و این گرایشها در محیطهای مسیحی بوده نه در محیطهای اسلامی در محیطهای اسلامی هر چه پیدا شده کپیه و تقلیدی بوده و هست از اروپا دیگر اینکه در محیط اسلامی در سطح فلاسفه و حکمای الهی ، مکتبی وجود داشته است که پاسخگوی اهل تحقیق بوده و مانع بوده که کار دانشمندان بدانجا بکشد که در اروپا کشیده شد ، ولی در محیطهای کلیسایی‏ چنین مکتبی وجود نداشته است
به هر حال ، آقای والتر اسکار لندبرگ چنین می‏گوید : " اینکه توجه بعضی دانشمندان در مطالعات علمی منعطف به درک وجود خدا نمی‏شود ، علل متعددی دارد که از آن جمله دو علت را ذکر می‏کنیم : نخست آنکه غالبا شرایط سیاسی استبدادی یا کیفیت اجتماعی و یا تشکیلات‏ مملکتی ، انکار وجود صانع را ایجاب می‏کند ، دوم آنکه فکر انسانی همیشه‏ تحت تأثیر بعضی اوهام قرار دارد و با آنکه شخص هیچ عذاب روحی و جسمی‏ هم نداشته باشد ، باز فکر او در انتخاب و اختیار راه درست کاملا آزاد نیست . در خانواده‏های مسیحی اغلب اطفال در اوایل عمر به وجود خدایی‏ شبیه انسان ایمان می‏آورند ، مثل اینکه بشر به شکل خدا آفریده شده است
این افراد هنگامی که وارد محیط علمی می‏شوند و به فراگرفتن و تمرین مسائل‏ علمی اشتغال می‏ورزند ، این مفهوم انسانگونه و ضعیف از خدا نمی تواند با دلایل منطقی و مفاهیم علمی جور در بیاید و بالنتیجه بعد از مدتی که امید هرگونه سازش از بین می‏رود ، مفهوم خدا نیز بکلی متروک و از صحنه فکر خارج می شود .
57
علت مهم این کار آن است که دلایل منطقی و تعریفات علمی ، وجدانیات یا معتقدات پیشین این افراد را عوض نمی کند و احساس اینکه‏ در ایمان به خدا قبلا اشتباه شده و همچنین عوامل دیگر روانی باعث می‏شوند که شخص از نارسایی این مفهوم بیمناک شود و از خداشناسی اعراض و انصراف حاصل کند " ( 1 )
خلاصه سخن : چیزی که در برخی تعلیمات دینی و مذهبی مشاهده می‏شود و متأسفانه کم و بیش در میان خود ما هم هست این است که در ایام صباوت‏ مفهومی با مشخصات خاصی با نام و عنوان خدا به خورد کودک می‏دهند . کودک‏ وقتی بزرگ می‏شود و دانشمند می‏گردد ، می‏بیند چنین چیزی معقول نیست و نمی‏ تواند موجود باشد تا خدا باشد یا غیر خدا . کودک پس از آنکه بزرگ شد ، بدون اینکه فکر کند یا انتقاد کند که ممکن است مفهوم صحیحی برای آن تصور کرد ، یکسره الوهیت را انکار می‏کند . او خیال می‏کند خدایی را که انکار می‏کند همان است که خداشناسان قبول دارند . پس چون این ساخته شده ذهن‏ خود را که اوهام عامیانه برایش ساخته‏اند قبول ندارد ، خدا را قبول ندارد ، دیگر فکر نمی کند خدای به آن مفهوم را که او انکار می‏کند ، خداشناسان‏ نیز انکار دارند و انکار او انکار خدا نیست ، بلکه انکار همان است که‏ باید انکار کرد . فلاماریون در کتاب خدا در طبیعت می‏گوید : کلیسا به این‏ شکل خدا را معرفی کرد که : " چشم راستش تا چشم چپش شش هزار فرسخ‏ فاصله دارد " . بدیهی است افرادی که از دانش بهره‏ای داشته باشند - و لو بسیار مختصر - به چنین موجودی نمی توانند معتقد شوند

 

پاورقی : . 1 اثبات وجود خدا ، ص . 51
58
خدا از عینک اگوست کنت
فلاماریون از اگوست کنت که پایه گذار " پوزیتیویسم " است و به‏ اصطلاح " اصالة العلمی " است ، مطلبی نقل می‏کند که دورنمای خوبی است‏ برای نشان دادن اینکه تصویری که دانشمندانی مانند اگوست کنت در محیط کلیسایی آن روز از خدا داشته‏اند ، چگونه تصویری بوده است . فلاماریون‏ می‏گوید آگوست کنت گفته است : " علم ، پدر طبیعت و کائنات را از شغل‏ خود منفصل [ کرد ] و او را به محل انزوا سوق داد و در حالی که از خدمات‏ موقت او اظهار قدردانی کرد ، او را تا سرحد عظمتش هدایت نمود "
مقصودش این است که قبلا هر حادثه‏ای در جهان پیدا می‏شد ، با استناد به‏ خدا تعلیل می‏شد . مثلا کسی تب می‏کرد و این پرسش به وجود می‏آمد که چرا تب کرده است ؟ تب از کجا پیدا شد ؟ جواب این بود که خدا تب را آورده‏ . مفهوم عمومی از این جمله این نبود که گرداننده چرخ کائنات خداست و اینکه می‏گوییم خدا تب را آورد یعنی خداوند گرداننده اصلی و کلی جهان‏ است ، بلکه مفهوم این جمله این بود که خدا مانند موجود مرموزی و مانند جادوگری که جادو می‏کند ، یکمرتبه تصمیم گرفت بدون مقدمه تب بیافریند و آفرید . بعد علم آمد علت آن را کشف کرد ، دیدند تب را خدا نیاورده‏ است بلکه فلان نوع میکرب موجب تب شده است . در اینجا خدا یک قدم‏ عقب نشینی کرد . بعد خداشناس مجبور بود بگوید بحث را به میکرب منتقل‏ می‏کنیم . میکرب را کی آورد ؟ علم علت میکرب را هم کشف کرد که در چه‏ شرایطی میکرب به وجود می آید .
59
باز در اینجا خدا قدمی عقب‏تر رفت . باز از علت آن علت بحث‏ می‏شد . و همچنین عقب نشینی خدا ادامه یافت تا آنجا که بالاخره علم توسعه‏ یافت و عمومیت پیدا کرد و علت بسیاری از پدیده‏ها کشف شد و آن‏ پدیده‏هایی هم که علت آنها مجهول ماند ، یقین حاصل شد که علتی از نوع‏ علتهای شناخته شده دارد . اینجا بود که بشر برای همیشه عذر خدا را خواست‏ ، زیرا جایی و پستی برایش باقی نمانده بود . حالت خدا در این وقت‏ حالت کارمندی است در یک مؤسسه که شغل مهمی به او واگذار شده و آنگاه‏ افراد شایسته‏تری پیدا می‏شوند و تدریجا کارهای او را از او می‏گیرند تا جایی که پست او و مشاغل او یکجا گرفته می‏شود و پستی و جایی برایش باقی‏ نمی ماند . در این وقت مدیر مؤسسه می‏آید و ضمن قدردانی از خدمات گذشته‏ او برای همیشه عذرش را می‏خواهد ، ابلاغ خاتمه خدمت را به دستش می‏دهد و برای همیشه مرخصش می‏نماید
اگوست کنت از خدا به " پدر طبیعت " تعبیر کرده است . این تعبیر درباره خدا نشان دهنده طرز تفکر کلیسایی اوست . او با تعلیمات کلیسا مخالف است ، اما تفکرش درباره خدا تفکر کلیسایی بوده و نتوانسته است‏ خود را از این طرز تفکر آزاد کند
مجموع گفته اگوست کنت نشان می‏دهد که خدا در نظر او یعنی چیزی مانند جزئی از جهان و عاملی در عرض سایر عوامل جهان ، ولی عاملی مجهول و مرموز . از طرف دیگر ، پدیده‏های جهان نیز بر دو قسم است : معلوم و مجهول . هر پدیده مجهولی را باید به آن عامل مرموز و مجهول نسبت داد . طبعا هر چه‏ پدیده‏ها در اثر علم ، مکشوف و معلوم می‏گردند از حوزه تأثیر آن عامل‏ مجهول کاسته می گردد

 

60
این طرز تفکر ، تفکر او تنها نبوده است ، تفکر محیط و عصر و زمان او بوده است

 

پست خدایی
پس عمده این است که به اصطلاح ، مقام الوهیت را تشخیص دهیم و جا و مقام و پست خدایی را بشناسیم . آیا جای خدا در هستی و مقام الوهیت در عالم وجود این است که او را در ردیف یکی از موجودات عالم وجزئی از عالم بدانیم و در میان کارهای جهان کاری را به او اختصاص دهیم و به‏ اصطلاح تقسیم کار به عمل آوریم ، آنگاه در تشخیص کار مخصوص خدا که چیست‏ و چگونه است برویم ببینیم در میان آثار و معلولات کدام اثر است که علت‏ و سبب آن بر ما مجهول است و هر جا علت و سبب ، مجهول بود بگوییم این‏ یکی دیگر کار خداست ؟ نتیجه این طرز تفکر این است که خدا را در میان‏ مجهولات خود جستجو کنیم . طبعا هر چه بر معلومات ما افزوده می‏گردد و از مجهولات ما کاسته می‏شود ، منطقه خداشناسی ما محدودتر می‏گردد تا جایی که‏ اگر فرض کنیم جمیع مجهولات بشر یک روز حل شود ، دیگر جایی برای خدا و خداشناسی باقی نمی ماند
طبق این طرز تفکر ، تنها برخی موجودات جهان آیت و حکایت و آینه وجود خداوند می‏باشند و آنها همان موجوداتی هستند که علل آنها مجهول است ، اما موجودات شناخته شده از نظر اسباب و علل ، از قلمرو آیت و معرف بودن‏ ذات پروردگار خارج‏اند

 

61
سبحان الله ! چقدر این طرز تفکر غلط است و این چقدر گمراهی است و چقدر نا آشنایی به مقام و جایگاه الوهیت است ! در اینجا باید تعبیر قرآن را ذکر کنیم که می‏فرماید : " « ما قدروا الله حق قدره »" ( 1 ) خدا را آنچنانکه شایسته است و ممکن است ، تصور نکرده و اندازه‏گیری‏ نکرده‏اند
الفبای خداشناسی این است که او خدای همه عالم است و با همه اشیاء نسبت متساوی دارد . همه اشیاء بدون استثناء مظهر قدرت و علم و حکمت و اراده و مشیت اویند و آیت و حکایت کمال و جمال و جلال او می‏باشند
فرقی میان پدیده‏های معلوم العله و مجهول العله در این جهت نیست . جهان‏ با همه نظامات و علل و اسبابش یکجا قائم به ذات اوست . او بر زمان و مکان تقدم دارد . زمان و زمانیات و مکان و مکانیات ، اعم از آنکه‏ متناهی باشند یا غیر متناهی ، یعنی اعم از آنکه رشته زمان محدود باشد یا از ازل تا ابد کشیده شده باشد ، و ابعاد مکانی و فضایی جهان نیز اعم از اینکه به جایی منتهی شود یا نشود و بالاخره دامنه موجودات ، اعم از آنکه‏ در زمان و مکان نامتناهی باشد یا متناهی ، متأخر از ذات و هستی اوست و فیضی از فیضهای او به شمار می‏رود

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   16 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بلایای طبیعی

مبنا و ماهیت تعهد طبیعی در فقه و حقوق

اختصاصی از نیک فایل مبنا و ماهیت تعهد طبیعی در فقه و حقوق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبنا و ماهیت تعهد طبیعی در فقه و حقوق


مبنا و ماهیت تعهد طبیعی در فقه و حقوق

پایان نامه کارشناسی ارشد حقوق

گرایش حقوق خصوصی

125 صفحه

چکیده:

ماده 266 قانون مدنی در مبحث « وفای به عهد »از تعهداتی سخن می‌گوید که«برای متعهد له قانوناً حق مطالبه نمی باشد »، در واقع طبق این ماده با وجود اینکه متعهد‌، مدیون می‌باشد ولی طلبکار نمی تواند به دادگاه مراجعه کرده و مطالبه حق بکند و مدیون مکلف به پرداخت دین نمی باشد مگر اینکه خود مدیون به اختیار دست به این اقدام بزند‌، این رابطه را تعهد یا دین «طبیعی »نامیده‌اند.

قانون مدنی ما از نام نهادن به  این مفهوم دریغ کرده است‌، نه مصداقی از آن را معین می‌کند و نه آثار تعهد طبیعی و تنها به اعلان این نکته اکتفا می‌کند که :« اگر متعهد به میل خود آن را ایفاء نماید‌، دعوای استرداد او مسموع نخواه بود ».معلوم می‌شود که مقصود «حقی است که طلبکار آن نمی تواند الزام مدیون را بخواهد ولی  اگر مدیون به میل خود آن را بپردازد‌، وفای به عهد کرده است و حق ندارد آنچه را که پرداخته پس بگیرد ».از این تعریف چنین بر می‌آید که تعهد طبیعی نهادی است میان تعهد اخلاقی و تعهد حقوقی که از قلمرو اخلاق گذشته و در آستانه ورود به جهان حقوق می‌باشد.

در نظام های حقوقی خارجی نیز نویسندگان حقوقی در باب ماهیت تعهد طبیعی اختلاف نظر وجود دارد و نظرات متفاوتی  ارائه شده که همه ی  این اختلاف نظرها ناشی از اختلاف در شناخت ماهیت تعهد طبیعی است برخی این نهاد را ماهیتا" یک نهاد حقوقی و برخی اخلاقی می‌دانند ولی اخلاقی بودن تعهد طبیعی پیش از تأیید و اجرای مدیون مورد تأیید بسیاری از نویسندگان قرارگرفته است.

کلید واژه ها: ماهیت‌، حقوق، فقه‌،  تعهد طبیعی‌،  تعهد اخلاقی‌،  ضمانت اجرا


دانلود با لینک مستقیم


مبنا و ماهیت تعهد طبیعی در فقه و حقوق