مقاله کامل بعد از پرداخت وجه
لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"
فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات: 17
فهرست مطالب
عنوان:
چکیده
فلسفه تکنولوژی
نظریه خودگردانی
نظریه تکنولوژی وابسته
تاثیرات نظریه رسانه ها بر فلسفه تکنولوژی
منابع
چکیده:
ارزیابی تکنولوژی، محدود به نتایج توسعه تکنولوژیک نیست؛ در عوض، وابستگی مستقیم فرآیند تصمیم سازی تکنولوژیک به منافع و جهان بینی های آدمی را هم باید در نظر گرفت
فلسفه تکنولوژی به بررسی ابعاد تأثیر تکنولوژی بر محیط زیست و روابط انسانی می پردازد. از این رو این شعبه از فلسفه به زیر شاخه های خاص خود بخش پذیر است.
یکی از مهمترین مسائل کنونی در حوزه فلسفه تکنولوژی چگونگی ارتباط تکنولوژیها با سازوکار ارتباطی و رسانه ای است. از یک سو رسانه های جدید مانند اینترنت حاصل انقلاب تکنولوژیک هستند و از سوی دیگر همین رسانه ها بر درک و شناخت انسان از جهان تأثیر بسزایی گذاشته اند. مطلب زیر به نحوه این تأثیر و تعامل می پردازد.
هدف در این مطلب که مربوط است به تکنولوژی و جامعه عبارت از بحث در خصوص تأثیر محتمل نظریه رسانه ها بر فلسفه تکنولوژی است. این بررسی به سه بخش تقسیم شده: بخش اول توصیفی است مختصر از برخی مسائل اساسی فلسفه تکنولوژی. بخش دوم خلاصه وار به نظریه رسانه ها می پردازد. بخش سوم معطوف به این پرسش است که چگونه نظریه رسانه ها می تواند در توضیح برخی پرسش های همچنان مطرح در فلسفه تکنولوژی مفید باشد
فلسفه تکنولوژی
دو دیدگاه افراطی بر مباحثات جاری در باب تکنولوژی و ارزیابی آن حاکم است. از سویی، برخی بر این باورند که بشر باید بر تحرکات خود انگیخته توسعه تکنولوژیک مهار زند. چنین ملاحظاتی تحت تأثیر مصیبت فاجعه بار نابودی احتمالی بشریت قرار دارند(علل ممکنه چنین سناریوهایی: تأثیرات گلخانه ای، زمستان هسته ای، سوانح هسته ای، پیامدهای مهندسی ژنتیک). دیگران تکنولوژی را فرصتی می دانند برای اثبات و تحقق خود یعنی، عامل رهاسازی از محدودیت هایی که طبیعت بر ما روا داشته است. اما تا زمانی که مشخص نشود حدود و حیطه واقعی واژه «تکنولوژی» چیست، در موقعیتی نیستیم که میان خطر و امکان آن، میان ماشین ستیز و دوستدار تکنولوژی دست به انتخاب بزنیم.
نگاهی گذرا به بحث مطرح در باب این حیطه، به طریق نظام مند، گستره ذیل را نمایان می سازد. من بین دو نظریه متفاوت در خصوص تکنولوژی تمایز قائلم که یکی را «نظریه خودگردانی» می نامم و دیگری را «نظریه وابستگی» .هر یک از این نظریات نیز خود به دو گروه دیگر تقسیم می شود
۱- نظریه خودگردانی
مطابق این نظریه، تصمیمات راجع به توسعه تکنولوژی بر محدودیت ها و الزاماتی مستقل از منافع و خواست های انسان مبتنی اند. این استقلال به نوبه خود می تواند به دو معنای نسبی و مطلق تفسیر گردد.
الف) از نظر رویکرد استقلال نسبی، تکنولوژی موجد حوزه ای از تصمیمات شبه خودگردان است؛ این امر عقلانیت خاص خود را دارد. توسعه تکنولوژیک، هر چند هم که منافع و باورهای انسانی باعثش باشد، نسبت به تصمیمات تکنولوژیک چیزی است خنثی و فارغ از ارزش. این نگاه ابزارگرایانه به تکنولوژی است. طبق این دیدگاه، تکنولوژی تنها یک ابزار است، جریانی تابع قاعده که به وسیله اهداف عقلانی هدایت می شود. در تکنولوژی، چنانچه تکنولوژی به مثابه فرآیند حل مسأله تفسیر شود، منافع آدمی در آغاز و انجام توسعه تکنولوژیک قرار دارند و نه در مرکز آن. در نتیجه، پرسش های مربوط به ارزیابی تکنولوژی به نتایج توسعه تکنولوژیک محدود می شوند. برای مثال، می توانیم تصمیم بگیریم از مواد خام به عنوان منبع انرژی استفاده کنیم. اما تکنولوژی خاصی که بدین منظور به کار می گیریم، صرفاً به واقعیات و اطلاعاتی بستگی دارد که بر ملاحظات فنی استوارند. باز مطابق این دیدگاه، تکنولوژی چیزی نیست مگر ابزار حل مسائلی از قبیل تولد و عمل آوری مواد اولیه، مسائل حمل و نقل و غیره. تا جایی که به منافع بشر مربوط می شود، تصمیمات تکنولوژیک بالنسبه خودگردان اند. این بدان معنا است که تصمیم گیری های یک مهندس بستگی به اهداف منافع آدمی دارد، اما انتخاب ابزارها تنها به ملاحظات فنی وابسته است. از دید علوم انسانی و پژوهش اجتماعی تکنولوژی به لحاظ منطق تصمیم درونی خود صرفاً جعبه ای سیاه است که جذابیت بیشتری برای دانشمند ندارد. در ورای این دید، این اعتقاد هست که تکنولوژی می تواند همچون علوم طبیعی از منافع آدمی مجزا گردد. تصمیم گیری های مهندسان و دانشمندان فارغ از تأثیر عوامل بیرونی است. علوم طبیعی و تکنولوژی قلمرویی از استدلال منطقی را شکل می دهند. تکنولوژی در عین حال به علت اهداف عملگرایانه تری که دارد مستقل از علوم طبیعی است
تحقیق: فلسفه تکنولوژی و نظریه رسانه ها