نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله سر منشأ اصلی مسائل گوناگون عدل قرآن است,

اختصاصی از نیک فایل مقاله سر منشأ اصلی مسائل گوناگون عدل قرآن است, دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله سر منشأ اصلی مسائل گوناگون عدل قرآن است,


مقاله سر منشأ اصلی مسائل گوناگون عدل قرآن است,

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحات 31

چرا کلام اسلامی بیش از هر چیز به مسأله عدل پرداخته است ؟ و چرا فقه اسلامی قبل از هر چیزی مسأله عدل برایش‏ مطرح شد ؟ و چرا در جهان سیاست اسلامی بیش از هر کلمه ای کلمه عدل به‏ گوش

می‏خورد ؟ اینکه در همه حوزه‏ها سخن از عدل بود باید یک ریشه و سر منشأ خاص داشته باشد. آیا جریان اصلی دیگری در کار بوده که همه این جریانها را او بر می‏انگیخته و تغذیه می‏کرده است ؟
از نظر ما ریشه اصلی و ریشه ریشه‏های طرحهای علمی و عملی مسأله عدل را در جامعه اسلامی ، در درجه اول ، در خود قرآن کریم باید جستجو کرد . قرآن‏ است که بذر اندیشه عدل را در دلها کاشت و آبیاری کرد و دغدغه آن را چه‏ از نظر فکری و فلسفی و چه از نظر علمی و اجتماعی در روحها ایجاد کرد .
این قرآن است که مسأله عدل و ظلم را در چهره‏های گوناگونش : عدل تکوینی‏ ،عدل تشریعی ، عدل اخلاقی ، عدل اجتماعی طرح کرد .
قرآن تصریح می‏کند که نظام هستی و آفرینش ، بر عدل و توازن و بر اساس‏ استحقاقها و قابلیتها است . گذشته از آیات زیادی که صریحا ظلم را از ساحت کبریائی بشدت نفی می‏کند ، و گذشته از آیاتی که ابلاغ و بیان و اتمام حجت را از آن جهت از شؤون پروردگار می‏شمارد که بود اینها نوعی‏
عدل ، و هلاک بشر با نبود آنها نوعی ظلم و ستم است ، و گذشته از آیاتی‏ که اساس خلقت را بر حق - که ملازم با عدل است - معرفی می‏نماید ، گذشته‏ از همه اینها در برخی از آیات ، از مقام فاعلیت و تدبیر الهی بعنوان‏ مقام قیام به عدل یاد می‏کند :
"شهد الله انه لا اله الا هو و الملائکة و اولوا العلم قائما بالقسط " آل عمران.

 و یا عدل را ترازوی خدا در امر آفرینش می‏داند :

و السماء رفعها و وضع المیزان ».
در ذیل همین آیه است که رسول خدا فرمود :
" بالعدل قامت السموات و الارض »
"
آسمانها و زمین به عدل برپا است " .
عدل تشریعی یعنی اینکه در نظام جعل و وضع و تشریع قوانین ، همواره اصل‏ عدل ، رعایت شده و می‏شود نیز صریحا مورد توجه قرآن قرار گرفته است . در قرآن کریم تصریح شده که حکمت بعثت و ارسال رسل این است که عدل و قسط بر نظام زندگانی بشر حاکم باشد :
" لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم‏
الناس بالقسط ».
"
همانا فرستادگان خویش را با دلائل روشن فرستادیم و همراه آنها کتاب‏ و مقیاس ( قانون ) فرستادیم تا مردم بدینوسیله عدل را بپا دارند " .


دانلود با لینک مستقیم


مقاله سر منشأ اصلی مسائل گوناگون عدل قرآن است,

دانلود تجلی قرآن وحدیث درشعرمولانا 34 ص

اختصاصی از نیک فایل دانلود تجلی قرآن وحدیث درشعرمولانا 34 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

 


  قسمتی از محتوای متن 

تعداد صفحات : 34 صفحه

موسسه آموزش عالی خراسان موضوع : استاد ارجمند : جناب آقای وکیلیان گردآورنده : موسی نوری تیرماه 86 فهرست مطالب چکیده .
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تجلی قرآن وحدیث درشعرمولانا 34 ص

تحقیق در مورد مفهوم و ابعاد حجاب در قرآن 57 ص

اختصاصی از نیک فایل تحقیق در مورد مفهوم و ابعاد حجاب در قرآن 57 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 58

 

چند روایت درباره اهمیت حجاب در نظر فاطمه زهرا علیه اسلام: حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از پدران گرامیش از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل فرمود که: روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست. فاطمه علیهاسلام برخاست و چادر به سر کرد. رسول خدا فرمود:چرا از او رو می‌گیری، او که تو را نمی‌بیند؟فاطمه عرض کرد: او مرا نمی‌بیند، اما من که او را می بینم. و او اگر چه مرا نمی‌بیند ولی بوی مرا که حس می‌کند. رسول خدا فرمود:شهادت می دهم که تو پاره تن منی. روزی رسول خدا از اصحاب خود پرسید:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش کدام است؟» اصحاب نتوانستند جواب بدهند. این سؤال به گوش فاطمه علیهاسلام رسید. فاطمه فرمود:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش وقتی است که در خانه اش بنشیند (و خود را در کوچه و بازار، جلو چشم نا محرمان قرار ندهد.)امیرالمؤمنین علیه السلام می‌فرماید: روزی رسول خدا از ما پرسید:« بهترین کار برای زنان چیست؟فاطمه علیهاسلام پاسخ داد: بهترین کار برای زنان این است که مردان را نبینند و مردان نیز آنها را نبینندرسول خدا بعد از ازدواج فاطمه علیهاسلام کارها را بین او و علی علیه السلام تقسیم کرد و فرمود کارهای منزل با فاطمه و کارهای خارج از منزل با علی. فاطمه علیها سلام می‌فرماید: هیچ کس نمی‌‌داند من چقدر خوشحال شدم که رسول خدا مرا از ظاهر شدن در پیش چشم مردان معاف کرد. روزی فاطمه زهرا سلام الله علیها به اسماء فرمود: چه بد است این تخته‌هایی که بدن مرده را برای تشییع جنازه روی آن می‌گذارند! زیرا وقتی زنی را روی آن قرار می دهند و پارچه ای بر بدنش می کشند، حجم بدن او معلوم است. اسماء گفت:من که در حبشه بودم، می‌دیدم مردم آنجا تابوتی از چوب درست می‌کردند و مرده را داخل آن می‌گذاشتند. سپس اسماء با چوب خرما تابوتی لبه‌دار درست کرد و به فاطمه علیهاسلام نشان داد. حضرت فاطمه بسیار خوشحال شد و فرمود: این خیلی خوب است. وقتی مرده را داخل آن قرار دهند و پارچه‌ای روی آن بکشند، دیگر معلوم نمی‌شود مرده مرد است یا زن. و فرمود:« پس از مرگم، مرا در همین تابوت بگذارید.

کیفیت حجاب و پوشش فاطمه زهرا (س(

‎ در تاریخ نقل شده است که حضرت فاطمه‌ی زهرا(س) وقتی می‎خواستند به بیرون منزل و نزد پیامبر اکرم(ص) بروند، از پوشش‎های خاصی، مثل جلباب (چادر) و برقع (روپوش صورت) استفاده می‎کردند؛علاوه بر این، یکی از حوادثی که بیانگر مقدار حجاب حضرت فاطمه‌ی زهرا(س) در بیرون منزل و در مواجهه با نامحرم است، آمدن ایشان به مسجد برای دفاع از قضیه‌ی فدک است. در داستان غم‎انگیز غصب فدک آمده است: وقتی ابوبکر و عمر تصمیم گرفتند که حضرت را از فدک محروم نمایند، ایشان با شکل خاصی از حجاب و پوشش، برای دفاع از حق خویش از منزل به مسجد آمدند. راوی داستان، شکل خاص حجاب حضرت را این گونه توصیف نموده است: لاثت خمارها علی رأسها و اشتملت بجلبابها و اقبلت فی لمة من حفدتها و نساء قومها تطأ ذیولها؛حضرت زهرا (س) هنگام خروج از منزل مقنعه را محکم بر سر بستند و جلباب و چادر را، به گونه‌ای که تمام بدن آن حضرت را می‌پوشاند و گوشه‌های آن به زمین می‌رسید، به تن کردند و به همراه گروهی از نزدیکان و زنان قوم خود به سوی مسجد حرکت نمودند.قضیه‌ی فوق گویای آن است که پوشش بیرون از منزل حضرت «خمار» و «جلباب» بوده که قرآن به عنوان حجاب زنان دربیرون منزل و در مواجهه با نامحرم از آن یاد کرده است.  چادر و جلباب قرآنی که حضرت فاطمه زهرا(س) در بیرون منزل و در مواجهه با نامحرم از آن استفاده کرده‎اند چه رنگی داشته است؟

 قرآن به زبان عربی مبین نازل شده است و برای عرب زبانان قابل فهم بوده است؛ بنابراین، باید بررسی نمود که زنان صدر اسلام، که نخستین مخاطبان آیه‌ی جلباب بوده‎اند، از واژه‌ی جلباب چه برداشتی داشته‌اند و تبادر و سبقت ذهنی آنها از آن چه بوده است. در کتاب سنن ابی داود از امّ سلمه، همسر گرامی پیامبر اکرم(ص) قضیه‎ای نقل شده است که مبین تبادر ذهنی زنان عرب آن زمان است.وقتی آیه‌ی جلباب «یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ» نازل شد، زن‌های انصار از خانه‎هایشان خارج شدند، درحالی که پوشش‎های مشکی داشتند؛ گویی کلاغ بالای سر آنها نشسته است .در کتاب عون المعبود، شرح سنن ابی داود در توضیح قضیه‌ی یاد شده، آمده است: چون پوشش‎هایی که زنان انصار به عنوان جلابیب از آن استفاده کرده بودند دارای رنگ مشکی بوده است، آنان به کلاغ که رنگ آن مشکی است تشبیه شده‎اند.بعضی از تفاسیر مهم، مانند تفسیر الدر المنثور سیوطی، روح المعانی و تفسیر المیزان نیز در ذیل آیه‌ی جلباب جریان تاریخی فوق را نقل


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد مفهوم و ابعاد حجاب در قرآن 57 ص

تحقیق در مورد عنوان قرآن اصلاح الگوی مصرف پرچمدار 42 ص

اختصاصی از نیک فایل تحقیق در مورد عنوان قرآن اصلاح الگوی مصرف پرچمدار 42 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 42

 

دانشگاه آزاد اسلامی

واحد تهران مرکز

موضوع:

عنوان قرآن اصلاح الگوی مصرف پرچمدار

استاد:

جناب آقای شیر افکن

تهیه و تنظیم:

حسن نوری

تابستان 1388

مقدمه

دین مقدس اسلام بهره برداری مشروع از نعمتهای الهی و زیباییهای زندگی را مباح و روا و اسراف و زیاده روی را حرام و ناروا می داند و این بدان جهت است ک مسلمان به تناسب امکانات و توانایی و کارآیی خود، در برابر جامعه مسئولیت دارد. در این صورت فرد اسراف کار قهرا از اجرای مسئوولیت و تعهدات اجتماعی خود باز می ماند و از این رهگذر بر پیکر جامعه ضربه می زند.

قرآن مجید این حقیقت را در ضمن مباحث اجتماعی در قالبهایی زیبا بیان می کند وبا هشدار به پیروان خود می فرماید: (وانفقوافی سبیل الله و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه) یعنی در راه خدا انفاق کندی و با دستهای خود، خود را به هلاکت و نابودی نیفکنید. از این آیه شریفه چنین استفاده می شود که اگر مال در راه خدا و به سود جامعه و رفع نیازمندیهای مردم مصرف نشود سرنوشت آن جامعه و ملت به هلاکت و سقوط می انجامد.

صرف نظر از اهمیت خودداری از اسراف و تبذیر در دین از نظر موقعیت خاص کشور اسلامی که در محاصره حکومتهای سلطه گر قرار گرفته اگر ما بتوانیم تحملات زندگی را حذف کنیم و رعایت اقتصاد و میانه روی را در همه حال مد نظر و برنامه عمل قرار دهیم. به استقلال کشور کمک کرده ایم و به پیروزی نهایی نزدیکتر شده ایم. در نتیجه این شعار را در اقصی نقاط عالم و دنیای اسلام و بالاخص ایران اسلامی اعلام کرده ایم که ما از تنگناهای اقتصادی نیم هراسیم و قدرت آن را داریم که روی پای خود بایستیم و به هیچ قدرتی جز خداوند متعالی متکی نیستیم.

مفهوم اسراف

راغب اصفهانی می گوید: ‹‹السرف تجاوز الحد فی کل فعل یفعله الانسان›› اسراف به معنی تجاوز از حد و معیار در هر کاری است که از انسان سر بزند گرچه استعمال آن در موارد زیاده روی در انفاق مال بیشتر است و گاهی به خروج از اعتدال در مقدار خرج مال و زمانی هم به چگونگی بذل مال و مورد آن اطلاق می شود. اما بنا به مفهوم سخنت راغب و روح معنی ‹‹کل فعل›› و بر پایه شواهد فراوان در قرآن و حدیث اسراف به هر گونه تجاوز کاری و زیاده روی گفته می شود و در هر سال اسراف عملی است ممنوع و محکوم و مورد خشم و انزجار خداوند متعال است و از آن به شدت منع شده است.

خداوند در سوره اعراف می فرماید: ‹‹کلوا واشرابوا و لاتسرفوا انه لایحب المسرفین›› بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خداوند مسرفات را دوست ندارد.

مفهوم تبذیر

تبذیر برخلاف اسراف و تنها واژه ای اقتصادی است. تبذیر از ریشه ‹‹بذر›› یعنی تفریق و پخش کردن چیزی اصلش از ریختن و پاشیدن بذر است که به طور استعاره درباره کسی که مال خود را بیهوده تلف و پخش می کند به کار رفته است و نیز گفته شده است که تبذیر اتفاق مال در راه معصیت است.

با این توضیحات ملاحظه می کنیم که ‹‹اسراف›› در برابر اقتصاد و میانه روی قرار دارد و به هرگونه تجاوز از حد در غیر طاعه الله و به فصور از حق الله اطلاق میشود. در قرآن کریم واژه قصد و مشتقات آن در معانی راست، متوسط و معتدل به کار رفته است. مانند ‹‹واقصد فی مشیک›› در راه رفتن اعتدال را رعایت کن.

فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخیرات از میان آنها عده ای بر خود ستم کردند و عده ای میانه رو بودند و عده ای به اذن خدا در نیکی ها از همه اعتدال ‹‹پیشی›› گرفتند.

حضرت علی (ع) در مورد قصد می فرماید: ‹‹علیک بالقصد فی الامور›› بر تو باد میانه روی در کارها در خطبه همام از نشانه های متقین و پرهیزگاران می فرماید: ‹و مبلسهم الاقتصاد›› یعنی پوشا کشان میانه بود بدین معنی افراط و تفریط در کارها و زندگیشان وجود ندارد.

از مجموع این نظریه ها این چنین بر می آید که بین واژه اسراف به معنی اقتصادی آن واژه تبذیر فرق زیادی وجود ندارد و تنها ممکن است در جهت تمایز بین این دو


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد عنوان قرآن اصلاح الگوی مصرف پرچمدار 42 ص

تحقیق در مورد قرآن نازله ای عربی 17 ص

اختصاصی از نیک فایل تحقیق در مورد قرآن نازله ای عربی 17 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

قرآن نازله ای عربی

 

(بررسی دیدگاه جناب آقای دکتر سروش درباره جایگاه زبانی قرآن)

سیدمحمدعلی ایازی

پرسشهای خبرگزاری فارس

درباره وحی آیا نکته جدیدی دیده می شود؟

درآغاز لازم می دانم به چند نکته اشاره کنم :

الف: آنچه از ایشان دربرخی سایت ها، نقل شده، نمی دانم دقیقًا همان چیزی است که ایشان گفته وترجمه کرده اند . درصورتی که انتساب درست باشد، ازنظر اینجانب چند قسمت از این سخنان جای تأمل دارد و نیازمند بررسی است:

ب: ازآنجا که اخیراً چندو چون درباره وحیانی بودن الفاظ قرآن بسیار شده، حتی جناب آقای شبستری درمجله مدرسه، شماره شش، مطالبی مطرح کردند - که سوکمندانه به دلیل تعطیل کردن این مجله، فرصت گفتگو و نقد را که از سنت های حسنه دینی است، محروم کردند- ضرورت ایجاب می کرد که این موضوع دنبال شود.

ج: مباحثی که درباره نازله عربی جای بحث و بررسی دارد، دراین فرصت کوتاه میسر نیست.، بویژه آنکه ایشان دراین مقام استدلالی ذکر نکرده اند. به هرحال درپاسخ این پرسش این نکات ازنظراینجانب باتکیه برمحوریت خود قرآن مطرح است:

یکم: هرچند درباره وحی نبوی درسنت اسلامی، برخی سخنان شاذ گفته شده، تا جایی که ماتریدی (م323) درتفسیر: تأویلات اهل السنه از باطنیه نقل می کند، که قرآن را خداوند گویی برخیال پیامبر نازل کرد و موصوف به زبان نبود و این پیامبر بود که آن را به زبان عربی مبین ادا کرد.و این سخن پیشینه درازی دربرخی جریان ها دارد، اما نظریه عمومی قرآن پژوهان و محققان اسلامی براساس خود آیات قرآن، این است که این کتاب وحی عربی و ارتباط باطنی و علمی مخصوصی است که میان پیامبر و جهان غیب برقرار گردیده و از جانب خداوند بر پیامبر این گونه القا و افاضه شده است. زیرا در نظر آنان است که کلمات قرآن چه از نظر لفظ و چه از نظر معنا، به انتخاب پیامبر نبوده است و هر دو به خدا نسبت داده مى شود.

ازنظر این قرآن پژوهان، فرق میان حدیث نبوى، حدیث قدسى و آیات قرآنى - که همه آنها با زبان پیامبر نقل شده - این است که حدیث قدسى معنا از خداوند است، اما لفظ آن از سوى پیامبر است. در صورتى که حدیث نبوى لفظ و معنا از پیامبر است. اما آیات قرآنى هم لفظ و هم معنا از سوى خداوند است.

این خداوند است که با پیامبر خود سخن مى گوید و به پیامبر کلمات و معانى القا مى کند و لذا پیامبر به هنگام دریافت آن نگران فراموش کردن و از دست دادن آن الفاظ را داشته و خدا به پیامبر تسلی می دهد که نگران نباش فراموش نمی کنی، شتاب مکن ، زبانت را تکان نده، ما برایت نگه داری می کنیم. (اعلی /6؛ طه / 114، قیامة / 16 ـ 17).

دوم: برخى گمان کرده اند: اگر درباره وحى قرآنى نسبت به پیامبر بگویند: معانى از خداوند است و الفاظ از پیامبر، مشکل ارتباط وحى خدا با انسان و تأثیر شرایط تاریخى و جغرافیایى را در ذکر مثال هاى مناسب با عصر و طرح مسائل و موضوعات فرهنگ زمانه و استفاده اى مناسب عصر از واژه ها را حل کرده اند، در حالى که فرق بین معانى و الفاظ درحل مشکل نیست.

اگر قرار است که خدا با مردم سخن بگوید و ارتباط زبانی برقرار کند و پیام خود را برای دیگران قابل فهم کند، فرقی میان این دو نیست. می تواند حتی درصورت نظریه وحیانی بودن زبان قرآن هم چنین ارتباطی باشد. وحى دریافت و شهود سخن خداست. اگر تجربه شهودى و کشف و القاى معانى از سوى خداوند در قلب، نیازمند واسطه هایى است، در الفاظ نیز این واسطه ها وجود دارند و عمل مى کنند. اگر از درخت صدایى بلند مى شود و خداوند با موسى توسط درخت سخن می گوید و با صدا و حروف و کلمات سخن مى گوید، چنانکه قرآن بیان مى کند: «فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِی مِنْ شَاطِىءِ الْوَادِی الاَْیْمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبَارَکَةِ مِنْ الشَّجَرَةِ أَنْ یَا مُوسَى إِنِّی أَنَا اللهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ». در غیر درخت نیز واسطه هایى وجود دارد و مى تواند با الفاظ عربی باشد. اگر خدا می خواست با موسی بدون کلمات سخن بگوید ، دیگر نیازی به انتخاب درخت نبود.

بنابراین، سخن گفتن خدا از زبان انسان که مى تواند کلماتى را ادا کند، راحت تر و درک آن بدون مشکل تر است.

سوم: دراین باره که قرآن کلمات آن قدسی و الهی و بیرون از شخصیت پیامبر و مستقل از او، وفروفرستاده از سوی خداوند برقلب پیامبرو به زبان عربی است، قرآن اصرار دارد و آیات بسیاری هم دلالت دارد. ازقبیل : وَ إِنَّهُ لَتَنْزِیلُ رَبِّ الْعالَمِینَ. نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ عَلى‏ قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ بِلِسانٍ عَرَبِیٍّ مُبِینٍ.(شعراء/195) . إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ(یوسف/2). این سخن به صراحت این نظریه را که پیامبرخود این الفاظ را گزینش کرده، رد می کند، چون نزول و فروفرستادن با وصف زبان عربی یادشده است. وَ کَذلِکَ أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا وَ صَرَّفْنا فِیهِ مِنَ الْوَعِیدِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ أَوْ یُحْدِثُ لَهُمْ ذِکْراً .(طه/ 113.). کِتابٌ فُصِّلَتْ آیاتُهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ.( فصلت/ 3 ). کِتابٌ فُصِّلَتْ آیاتُهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ.(زمر/ 3 ). وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ قُرْآناً عَرَبِیًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى‏ وَ مَنْ حَوْلَها وَ تُنْذِرَ یَوْمَ الْجَمْعِ لا رَیْبَ فِیهِ فَرِیقٌ فِی الْجَنَّةِ وَ فَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ.( شوری/ 7). إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ.( زخرف/ 3 ). وآیات دیگری که همین معنا را دلالت دارد.

استقلال شخصیت پیامبر ازشخصیت قرآن

گفته اند: شخصیت او نیز نقش مهم در شکل دادن به این متن ایفا می‌کند. تاریخ زندگی خود او: پدرش، مادرش، کودکی‌اش و حتی احوالات روحی‌اش [در آن نقش دارند.] اگر قرآن را بخوانید، حس می‌کنید که پیامبر گاهی اوقات شاد است و طربناک و بسیار فصیح در حالی که گاهی اوقات پرملال است و در بیان سخنان خویش بسیار عادی و معمولی است. تمام این‌ها اثر خود را در متن قرآن باقی گذاشته‌اند. این، آن جبنه‌ی کاملاً بشری وحی است.

باید پرسید آیا ممکن نیست توصیفات این حالات درباره شخص پیامبر و دربرخورد با واقعیات عصر، توسط وحی انجام گرفته باشد. مثلاً آنجا که قرآن با پیامبراین گونه سخن می گوید: أَ لَمْ یَجِدْکَ یَتِیماً فَآوى‏ وَ وَجَدَکَ ضَالاًّ فَهَدى‏ وَ وَجَدَکَ عائِلاً فَأَغْنى‏ فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلا تَقْهَرْ وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ.(الضحی/6-10). ناظربه شرایط روحی و برای تسلی او بیان شده باشد. خدا که با او ارتباط برقرار می کند ، مناسب با حالات طربناک، یا پرملال او سخن می گوید، نه اینکه شخصیت او نقش مهم در شکل دادن به این متن ایفا می‌کند. مگر منظور این باشد که شخصیت او مانند عصر زندگی او، تأثیر گذار در چگونگی زبان این متن داشته است، درآن صورت قابل قبول و غیرقابل انکاراست، اما این مطالب از غررآیات نیست.

به هرحال، دلایل فراوانی وجود دارد که شخصیت پیامبر، مستقل ازشخصیت قرآن و بیانهای آن بوده است:

1- اگر کسی اندک تأملی درمجموع قرآن داشته باشد، به وضوح جدایی میان شخصیت پیامبررا با قرآن در می یابد. پیامبر گرامى پس از سنین 40 ـ 43 به رسالت مبعوث شده و سخنانى به عنوان وحى قرآنى ابراز داشته و این کلمات در آغاز درجمله هاى کوتاه و مُقَطَع (بریده بریده ) و در سوره هاى کوچک خوانده شده و رفته رفته و آرام آرام، این کلمات و سوره ها طولانى شده و زمان وحى و مدت ارتباط و اتصال بیشتر گردیده است. لذا اگرحضرت بروز و ظهورى پیش از بعثت در این میدان داشته، مى باید هویدا مى شده و مى توانسته در ادامه آن سبک و سیاق سخن بگوید، یا آیات بزرگتر و سوره هاى طولانى تر را تحمل کند و این خود دلیل بر این است که تجربه وحى قرآنى جداى از شخصیت پیامبر و امرى جدید، جداى از هویت، استعداد، اطلاعات و دریافت هاى شخصى او مى باشد.

2 ـ وقتى پیامبر با وحى برخورد مى کند، اولین خطاب به او با: (اقْرَأْ) آغاز مى گردد. گویى آنکه پیامبر را آماده شنیدن و گفتن و تحمل سخنانى جدید و کلماتی با وصف خواندن - و نه شنیدن ودریافتن- مى کند و لذا در تاریخ آمده است: این کلمه سه بار تکرار مى شود،تا جایى که حضرت آمادگى پیدا مى کند و مى تواند بخواند و از آن به بعد این خواندن وحى که با لفظ است، تکرار مى گردد. در حالى که پیش از این پیامبر حتى نمى توانسته بخواند و نه سابقه داشته که به این شیوه سخن بگوید. قرآن به این حقیقت امّى بودن، در دو آیه تصریح مى کند: « الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِىَّ الاُْمِّىَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ» (اعراف/ 157). « فَآمِنُوا بِاللهِ وَرَسُولِهِ النَّبِىِّ الاُْمِّىِّ الَّذِی یُؤْمِنُ بِاللهِ وَکَلِمَاتِهِ» (اعراف/ 158). خصوصاً که مقصود از این امى بودن را نسبت به گذشتگان، یعنى کسانى که آشنایى با کتاب و علم نداشته اند را بیان کرده است. به این جهت مبدء شناخت وحى قرآن از اوان رسالت و سرفصل آن، خواندن مردم به توحید و حقایق معنوى با کلمات والفاظ خاص و متمایزاز قریحه و ادبیات و گفتمان پیامبر است.

3ـ پس از آغاز دعوت پیامبر، این تمایز سخنان براى حضرت و خانواده و اطرافیانش مشخص بوده است. وقتى پیامبر پس از نخستین وحى، خانواده خود را ملاقات مى کند و آیات وحى شده را مى خواند، خبر مى دهد که چه چیزى دریافت کرده است. این کلمات باهمان الفاظ، هم براى خودش تمایز داشته و هم براى خانواده، چیزى که تا پایان حیات و رسالت کلمات قرآنى معلوم بوده است.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد قرآن نازله ای عربی 17 ص