نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله قوانین و مقررات بازی تنیس

اختصاصی از نیک فایل دانلودمقاله قوانین و مقررات بازی تنیس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 ماده 1 زمین بازی انفرادی
زمین بازی مستطیلی است بطول 77/23 متر به عرض 23/8 متر. زمین توسط توری که از یک سیم با طناب به قطر حداکثر 8/0 سانتیمتر آویزان است، به دو نیمه تقسیم می‏گردد. انتهای این سیم با طناب باید به بالای دو پایه در دو سوی تور متصل گردد یا از روی آن گردانیده شود. قطر مقطع پایه استوانه‏ای یا اصلاح مقطع پایه مکعب مستطیل شکل نباید بیش از 15 سانتیمتر بیشتر باشد. مرکز مقطع پایه ها می‏باید در فاصلة 914/0 متری از زمین بازی واقع شود و ارتفاع پایه ها باید به گونه‏ای تنظیم گردد که قسمت بالای سیم نگهدارنده تور در ارتفاع 07/1 متری از سطح زمین واقع شود در صورتی که از زمین مشترک برای «دوبل» (به مادة 34 رجوع شود) وانفرادی استفاده شود باید تور را توسط دو پایه که پایه های بازی انفرادی نامیده می‏شوند، در ارتفاع 07/1 متری نگاهداشت. مرکز مقطع این پایه ها که قطر و به اصلاح مقطع آنها نباید بیش از 5/7 سانتیمتر باشد در هر طرف در فاصلة 914/0 متری از زمین انفرادی واقع می‏گردد. تور بازی را باید چنان کشید که فضای مابین دو پایه را کاملاً پر کند و شبکه‏ های تور به اندازه‏ای کوچکتر در نظر گرفته می‏شوند که مانع عبور توپ شود. ارتفاع تور در وسط پایه 914/0 متر باشد لذا تور در این قسمت توسط کمربندی کاملاً سفید که عرض آن بیش از 5 سانتیمتر نباشد محکم در ارتفاع مورد نظر نگاهداشته می‏شود. نواری کاملاً سفید که عرض آن بیش از 5 سانتیمتر و در فاصلة مساوی در بین دو خط کناری و به موازات آنها کشیده می‏شود. خط انتهائی در طرف داخلی زمین توسط علامت مرکزی به طول 10 سانتیمتر و عرض 5 سانتیمتر در امتداد فرضی خط مرکزی سرویس است و به دو بخش تقسیم می‏شود. علامت مرکزی در هر طرف زمین بر خطوط انتهائی عمود ومتصل است. از کلیه خطوط دیگر نباید از 5/2 سانتیمتر کمتر و از 5 سانتیمتر بیشتر باشد، به استثناء خط انتهائی که نباید بیشتر از 10 سانتیمتر عرض داشته باشد. در تمام اندازه‏گیریها باید لبه خارجی خطوط را در نظر گرفت. رنگ تمام خطوط باید یکنواخت باشد. استفاده از رنگهای سفید و یا زرد و نشانه‏های تبلیغاتی یا هر چیز دیگری که در دو انتهای زمین قرار داده شده، غیر مجاز است. استفاده از رنگهای روشن تنها در صورتی مجاز است که در این امر در دید بازیکنان اختلالی ایجاد نکند.
اگر نشانه‏های تبلیغاتی بروی صندلی خط نگهدارنده دو انتهای زمین نشسته‏اند، قرارداده شود، این نشانه‏ها باید فاقد رنگهای سفید و زرد باشند. از رنگهای روشن در صورتی مجاز است که اختلال در دید بازیکنان ایجاد نکند.
1- basiline
2- Side- line
3- Service- line
4- Centerservice- line
5- Service courts
6- Center mark
تبصره:
در مسابقات «جام دیویس» و یا دیگر مسابقات رسمی قهرمانی فدراسیون بین المللی تنیس باید فاصله‏ای در پشت خطوط انتهائی در نظر گرفت که کمتر از 4/6 متر نباشد و در طرف خارجی خطوط کنار هم باید فاصله‏ای در نظر گرفت که کمتر از 66/3 متر نباشد. می‏توان صندلی خط نگهداران را در صورتیکه بیشتر از 914/0 متر بداخل این فضاها پیشروی نکرده باشند. در فاصله 4/6 متر از خطوط انتهائی در فاصلة 66/4 متر از خطوط کناری قرار دارد.
(ابتدای صفحه)
ماده 2 اجزائ ثابت زمین
اجزاء ثابت زمین نه تنها در برگیرندة تور، پایه های زمین انفرادی طناب یا سیم نگهدارندة تور- نوار تور و کمربند نگهدارندة تور است، بلکه در صورت وجود، شامل موانع انتهائی و کناری جایگاهها، صندلیهای ثابت یا قابل نقل و انتقال پیرامون زمین بازی، افراد اشغال کنندة صندلیها، کلیه دیگر اجزاء ثابت در پیرامون و یا بالای زمین بازی، داور، داور تور، داور خطای پا، خط نگهداران توپ جمع کنها البته در هنگامی که جای مقر خود حضور دارند، نیز می‏گردد.
تبصره:
در تأمین اهداف این ماده باید متذکر شد که مفهوم لغت داور در برگیرندة داور، افرادی که به آنها در بین بازی مکان مشخص اعطاء شد و کلیه افرادی می‏شود که جهت همکاری با داور در جریان مسابقه برگزیده شده باشند.
(ابتدای صفحه)
ماده 3 توپ تنیس
سطح بیرونی توپ باید یکنواخت و برنگ سفید یا زرد باشد، اگر روی توپ درزی وجود داشته باشد، این محل نباید بصورت دوخته و به شکل بخیه باشد. قطر توپ باید بیش از 35/6 سانتیمتر و کمتر از 67/6 سانتیمتر باشد و وزن آن باید بیش از 7/56 گرم و کمتر از 5/58 گرم باشد و جهش توپ در صورت رها شدن از فاصلة 254 سانتیمتر بر روی یک سطح بتونی باید بیش از 135 سانتیمتر و کمتر از 147 سانتیمتر باشد تحت فشار 165/8 کیلو گرم توپ باید دچار فرورفتگی بداخل به میزان بیش از 56/0 سانتیمتر و کمتر از 74/0 سانتیمتر در قسمت جلوئی و فرورفتگی به میزان بیش از 89/0 سانتیمتر و کمتر از 08/1 سانتیمتر در قسمت پشتی شود. ارقام گفته شده در مورد این فرورفتگیها باید میانگین خواندن جدا از هم ارقام در هر یک از سه محور توپ باشد و در هر مورد اختلاف بین دو بار خواندن ارقام نباید بیش از 08/0 سانتیمتر گردد. برای بازی در ارتفاع بیش از 1219 متر از سطح دریا می‏توان از دو نوع دیگر توپ استفاده نمود. توپ اول تمام مشخصات پیش گفته را دارد جز آنکه جهش آن بیش از 93/121 سانتیمتر و کمتر از 135 سانتیمتر است و فشار داخلی آن بیش از فشار خارج آن است. این نوع توپ مرسوم است به «توپ پر فشار» توپ نوع دوم تمام مشخصات پیش گفته را دارد جز آنکه جهش آن بیش از 135 سانتیمتر و کمتر از 147 سانتیمتر است و فشار داخلی تقریباً برابر فشار خارجی است این توپ به منظور تطبیق باید برای مدت 60 روز یا بیشتر در همان ارتفاع مورد نظر جهت انجام مسابقه قرار گیرد. به این توپ معمولاً واژه توپ فشار صفر و یا توپ بدون فشار اطلاق می‏گیرد.
تمام آزمایشات در مورد جهش توپ اندازه و میزان فرورفتگی باید مطابق قوانین و ترتیبهای معین شده در ضمیمه 1 صورت گیرد.
1- Pressurised Ball
2- Zero-Pressure
3-Non-Pressrised
(ابتدای صفحه)
ماده 4- راکت تنیس
راکتهائی که از مشخصات ذیل پیروی نکنند جهت بازی مطابق مقررات تنیس، مورد تأئید نمی‏باشند.
الف) قسمتی از راکت که در انجام ضربه مورد استفاده قرار می‏گیرد باید تخت باشد و از یک شبکه زه درهم شده متصل به قاب راکت تشکیل می‏گردد. زه‏ها در محل تلاقی بازه‏های مجاور به تناوب از رو و زیر به یکدیگر می‏پیوندند و به هم تافته می‏شوند. در مجموع این شبکة زه باید یکدست باشد و بخصوص تراکم این شبکه در قسمت مرکز نباید کمتر از سایر قسمتها باشد. زه‏ها باید عاری از هر گونه اضافات و اتصالات جنبی باشند مگر آنچه که جهت پیشگیری و محدود کردن فرسودگی و پارگی و یا لرزش بکار رود که باید اندازه و محل معقول و مناسب جهت تأمین اهداف فوق را داشته باشد.
ب) طول راکت که دسته را نیز شامل می‏شود باید عاری از هر گونه اضافات و اتصالات جنبی باشد مگر آنچه که جهت پیشگیری به محدود کردن فرسودگی، پارگی، لرزش و آنچه که جهت تقسیم وزن بکار رود که در این صورت باید اندازه و محل معقول و مناسب جهت تأمین اهداف فوق را داشته باشد.
و) قاب راکت که شامل دسته نیز می‏شود و زه‏ها باید عاری از هر گونه وسیله‏ای باشند که توانائی انجام تغییر عمده و مشخص و یا تغییر در تقسیم وزن در راکت: در هنگامی که توپ در گردش است را امکان پذیر نماید. فدراسیون بین المللی تنیس در این مورد که آیا راکت نمونه و مدل اولیه راکت از شرایط فوق‏الذکر تبعیت می‏کند و آیا راکت مورد تأئید است یا خیر تصمیم‏گیرنده است. چنین تصمیم‏گیری ممکن است بنا به ابتکار خود فدراسیون بین المللی تنیس و یا بدرخواست افراد ذینفع ماننذ بازیکن، کمپانی سازندة تجهیزات وسایل و یا سازمان ملی تنیس هر کشور و یا اعضای آنها صورت پذیرد. چنین تصمیم‏گیریها و درخواستها می‏بایست مطابق قواعد و ترتیبات مرسوم فدراسیون بین المللی تنیس برای بررسی درخواستها و جهت دادن پاسخ صورت پذیرد که نسخه‏هائی از روند اجرای کار را می‏توان از دفتر معاونت اداری دریافت نمود.
مورد اول- آیا می‏توان از بیش از یک شبکة زه در قسمت ضربه زنندة راکت استفاده نمود؟
پاسخ: خیر- قانون به وضوح اشاره به یک شبکه می‏کند و نه شبکه‏هائی از رده‏های درهم تنیده.
مورد دوم- اگر زه‏ها در بیش از یک سطح قرار داشته باشد، آیا می‏توان شبکة زه در کل تخت و یکدست دانست؟
پاسخ: خیر
مورد سوم- آیا می‏توان از وسایلی که موجب کاهش لرزش می‏شوند در روی راکت و کجا باید قرار داد؟
پاسخ: بلی- اما این وسایل را فقط می‏توان در خارج از شبکة بهم تافته زه قرار داد.
مورد چهارم- در هنگامیکه توپ در گردش است. بطور اتفاقی زه راکت بازیکنی پاره می‏شود آیا بازیکن مجاز به ادامه بازی با چنین راکتی است؟
پاسخ: بلی.
(ابتدای صفحه)
ماده 5- زننده سرویس و دریافت کننده سرویس
بازیکنان باید در دو سوی تور قرار بگیرند. بازیکنی که در ابتدا با ضربة خود توپ را به گردش در می‏آورد «زننده سرویس» و فرد دیگر «دریافت کننده سرویس» نامیده می‏شوند.
مورد اول- اگر بازیکنی در ضمن زدن ضربه از خط فرضی امتداد تور عبور کند، امتیاز از دست می‏دهد؟
الف) قبل از ضربه زدن به توپ
ب) پس از ضربه زدن به توپ
پاسخ: در صورتی که بازیکنی وارد محدودة خطوط احاطه کنندة زمین حریف شود، در هیچیک از موارد فوق با عبور از خط فرضی امتیاز از دست خواهد داد (مادة بیست) در مورد مانع شدن از اجرای ضربه حریف می‏تواند خواستار تصمیم‏گیری داور مطابق مادة 21 و 25 شود.
مورد دوم- زننده سرویس ادعا می‏کند که دریافت کنندة سرویس باید در محدوة خطوط زمین خود قرار بگیرد، آیا چنین امری ضروری است؟
پاسخ: خیر- دریافت کنندة سرویس می‏تواند در هر جای دلخواه در زمین مربوطه قرار گیرد
(ابتدای صفحه)
ماده 6- انتخاب زمین و سرویس
در گیم اول حق انتخاب زمین و حق سرویس کنندة یا دریافت کنندة سرویس بودن به قید قرعه مشخص می‏گردد. برندة قرعه حق انتخاب را دارد و یا می‏تواند از حریف خود بخواهد یکی از موارد زیر را انتخاب کند.
الف) سرویس کننده و یا دریافت کنندة سرویس بودن که در این صورت بازیکن دیگر باید زمین را انتخاب کند.
(ابتدای صفحه)
ماده 7- سرویس
اجرای ضربه سرویس باید تحت شرایط زیر صورت پذیرد. درست قبل از شروع ضربه سرویس کننده باید با پاهای متوقف در پشت خط انتهای (در لبة خارجی خط که نسبت به تور دور است) بایستد در محدوده‏ های بین امتداد فرضی علامت مرکزی تا خط کناری سپس سرویس در لحظه برخورد توپ و راکت پایان یافته تلقی می‏شود. بازیکنی که فقط یک دست داشته باشد، می‏تواند توپ را با ضربه راکت به هوا پرتاب کند و سپس سرویس را انجام دهد.
مورد اول- آیا سرویس کننده در بازی انفرادی حق ایستادن در محدودة پشت خط انتهای زمین بین خط کناری بازی دوبل را دارد.
مورد دوم- اگر بازیکنی در هنگام زدن سرویس دو یا چند توپ را به جای یک توپ به هوا پرتاب کند، آیا خطا کرده است؟
پاسخ: خیر- باید اعلام بجا شود اما چنانچه این عمل را عمدی تلقی کند می‏تواند مطابق قوانین ماده 21 عمل کند.
(ابتدای صفحه)
ماده 8 خطای پا
الف) سرویس کننده در حین اجرای ضربه:
الف-1) جای خود را با راه رفتن یا دویدن تغییر ندهد. حرکت اندک‏ پاها که عملاً اثری بر محل اصلی سرویس کننده نگذارد به عنوان تغییر محل به وسیله راه رفتن یا دویدن تلقی نمی‏گردد.
الف-2) نباید با هیچیک از پاها ناحیه‏ای به جز محدودة پشت خط انتهای زمین در فاصله‏ای بین امتداد فرضی علامت مرکزی تا خط کناری را لمس کند.
ب) منظور از کلمة پا قسمتی از پا، از قوزک به پائین است.
(ابتدای صفحه)
ماده 9- اجرای ضربة سرویس
الف) برای اجرای ضربة سرویس، سرویس کننده باید به تناوب در پشت نیمه راست و چپ زمین خود قرار گیرد. در هر گیم ابتدا باید از نیمه راست ضربه سرویس اجرا شود. اگر سرویس از نیمه اشتباه مشخص نگردد، تمام بازیهای انجام یافته با سرویس یا سرویس‏های زده شده از جهت اشتباه به قوت خود باقی می‏ماند ولی اشتباه در محل اجرای سرویس به محض تشخیص باید تصحیح شود.
ب) توپ سرویس شده باید پس از عبور از روی تور با زمین یا خطوط محدوه کار سرویس زمین حریف که بصورتی مورب در نیمه دیگر زمین نسبت به محل سرویس قرار دارد، برخورد کرده و بعد توسط دریافت کنندة سرویس برگشت داده شود.
(ابتدای صفحه)
ماده 10 خطای سرویس
سرویس، خطا محسوب می‏گردد چنانچه:
الف) سرویس کننده از قوانین مواد 7-8 یا 9 (ب) تخطی نماید.
ب) اگر در زدن سرویس توپ به راکت برخورد نکند.
ج) اگر توپ سرویس شده قبل از اصابت به زمین به اجزاء دائمی زمین بجز(تور، کمربند تور، نوار تور) برخورد نماید.
مورد اول- بعد از پرتاب توپ بالا به عنوان مقدمه انجام ضربه سرویس، سرویس کننده تصمیم به نزدن توپ می‏گردد و در عوض آن را با دست می‏گیرد،آیا این کار خطا محسوب می‏گردد؟
پاسخ: خیر
مورد دوم- هنگام زدن سرویس در بازی انفرادی داخل یک زمین بازی دوبل که دارای پایه های زمین انفرادی است، توپ به پایه زمین انفرادی برخورد می‏کند و بعد در کادر صحیح سرویس فرود می‏آید. آیا این خطا محسوب می‏گردد و یا باید اعلام بجا شود؟
پاسخ: در سرویس، خطا محسوب می‏گردد زیرا پایه های بازی انفرادی، پایه های زمین دوبل و بخشی از تور یا نوار تور مابین آنها جزء اجزاء دائمی زمین محسوب می‏گردند. (طبق ماده 2 و 10 و با توجه به تبصره ماده 24)
ب) انتخاب زمین که در اینصورت بازیکن دیگر حق انتخاب سرویس کننده یا دریافت کننده سرویس بودن را دارد
مورد اول- آیا بازیکنان در صورت با تأخیر افتادن یا بحالت تعلیق درآمدن بازی قبل از شروع آن حق انتخاب مجدد را دارند؟
پاسخ: بلی- نتیجة قرعه کشی به قوت خود باقی است اما حق انتخاب مجدد در رابطه با زمین یا سرویس وجود دارد.
(ابتدای صفحه)
ماده 11- سرویس دوم
بعد از اعلام «خطای سرویس» (چنانچه خطای اول باشد) بازیکن باید از همان زمین که سرویس خطا انجام داده اقدام به زدن سرویس کند مگر آنکه سرویس از نیمة اشتباه زده شده باید که در این صورت طبق ماده (9) سرویس کننده حق زدن تنها یک سرویس از پشت نیمه دیگر زمین را دارد.
مورد اول- بازیکن از نیمه زمین سرویس می‏کند. او امتیاز را از دست می‏دهد و سپس ادعا می‏کند که بخاطر اجرای سرویس از نیمه اشتباه زمین، خطا صورت گرفته است.
پاسخ: امتیاز به قوت خود باقی است و سرویس بعدی باید با توجه به امتیازات از نیمه صحیح زمین زده شود.
مورد دوم- (امتیاز برابر 15 است) و سرویس کننده به اشتباه از طرف چپ زمین سرویس می‏کند. او برنده امتیاز می‏شود سپس از طرف راست سرویس می‏زنند و خطای سرویس می‏کند. در این موقع اشتباه در امکان (برای سرویس آشکار می‏شود) آیا امتیاز قبلی به قوت خود باقی می‏ماند؟ سرویس بعدی او از کدام نیمه زمین باید زده شود.
پاسخ: امتیاز قبلی به قوت خود باقی می‏مامند. سرویس بعدی باید از نیمه چپ زمین زده شود. حساب امتیازات (15/30) است و سرویس کننده یک سرویس خطا زده است.
(ابتدای صفحه)
ماده 12- زمان اجرای سرویس
سرویس کننده تا زمانی که دریافت کنندة سرویس آماده نباشد نباید سرویس کند. اگر دریافت کننده سعی به بازگشت توپ نماید بعنوان آماده بودن تلقی می‏گردد. اگر چنانچه دریافت کننده سرویس فرود نیامده خطا اعلام کند.
(ابتدای صفحه)
ماده 13 قانون اعلام «بجا»
در تمام مواردی که با توجه به قوانین و یا بعلت هر گونه مداخله‏ای در بازی اعلام «بجا» ضروری می‏شود یکی از موارد زیر می‏باید مصداق یابد:
الف) هنگامیکه «بجا» در رابطه با سرویس اعلام می‏گردد فقط همان سرویس باید تکرار شود.
ب) اعلام «بجا» در هر شرایط دیگر موجب تکرار کامل آن امتیاز می‏گردد.
مورد ا- اختلال در انجام سرویس توسط عاملی خارج از قوانین مشروحه در ماده (14) صورت می‏گیرد. آیا تنها همان سرویس باید تکرار شود؟
پاسخ: خیر- کل آن امتیاز باید دوباره بازی شود.
مورد 2- اگر توپی در حین بازی پاره شود، آیا باید اعلام «بجا» کرد؟
پاسخ: بله
(ابتدای صفحه)
ماده 14- قانون بجا در سرویس
در سرویس هنگامی اعلام بجا می‏شود که:
الف) توپ سرویس شده صحیحی به تور، کمربند یا نوار تور برخورد کند و یا توپ بعد از برخورد با تور، کمربند تور یا نوار تور به دریافت کننده یا به هر چیزی که پوشیده یا به همراه دارد، قبل از برخورد با زمین اصابت کند.
ب) اگر زمانی که دریافت کننده سرویس آماده نباشد سرویس زده شود یا سرویس خطائی انجام شود.
(رجوع به ماده 12 شود). در صورت اعلام «بجا» سرویس زده شده به حساب نمی‏آید و باید مجدداً سرویس کرد اما سرویس بجا موجب عدم احتساب سرویس خطای قبلی نخواهد شد و سرویس خطا به قوت خود باقی می‏ماند.
(ابتدای صفحه)
ماده 15- ترتیب اجرای سرویس
در پایان گیم اول دریافت کننده زننده سرویس سرویس بعدی می‏گردد و این ترتیب متناوباً در تمامی گیمهای بعدی بازی اجرا خواهد شد اگر بازیکنی خارج از نوبت سرویس کند. بازیکنی که نوبت سرویس او بود، به محض مشخص شدن اشتباه باید سرویس کند اما تمامی امتیازات قبل از کشف اشتباه محسوب می‏گردد اگر قبل از مشخص شدن اشتباه، گیم به پایان برسد، ترتیب سرویس به صورت تغییر یافته ادامه خواهد یافت
(ابتدای صفحه)
ماده 16- زمان تعویض زمین
بازیکنان در پایان گیم‏های اول، سوم و به همین ترتیب در تناوبهای بعدی و در پایان هر ست زمین را عوض می‏کنند مگر اینکه مجموع تعداد گیمها در آن ست زوج باشد که در این صورت تعویض زمین تا پایان گیم اول ست بعدی صورت نمی‏پذیرد و ترتیب صحیح دنبال نشود، بازیکنان باید به محض کشف اشتباه ترتیب صحیح را دنبال کنند.
(ابتدای صفحه)
ماده 17- توپ در گردش
از لحظه‏ای که سرویس زده می‏شود توپ در گردش خواهد بود و به غیر از مواردی که خطا یا «بجا» اعلام گردد. توپ تا زمان اعلام امتیاز باید در گردش بماند.
مورد 1- بازیکن جواب سرویس را صحیح نمی‏دهد. اعلام خطا نمی‏شود و توپ در گردش می‏ماند. آیا حریف می‏تواند بعداً و پس از خاتمه تبادل توپ مدعی امتیاز مربوطه شود؟
پاسخ: خیر- اگر بازیکنان بعد از وقوع خطا به بازی ادامه دهند کسی نمی‏تواند مدعی امتیاز برای آن خطا گردد بشرط آنکه حریف از اینکار باز داشته نشده باشد.
(ابتدای صفحه)
ماده 18- ثبت امتیاز به نفع زننده سرویس
سرویس کنندة زمانی امتیاز می‏گیرد که:
الف) توپ سرویس شده (به شرط آنکه طبق ماده 14 «بجا» نباشد) قبل از برخورد با زمین به دریافت کننده سرویس هر آنچه پوشیده یا به همراه دارد برخورد نماید.
ب)دریافت کننده سرویس مطابق ماده 20 امتیاز را از دست بدهد.
(ابتدای صفحه)
ماده 19- ثبت امتیاز به نفع دریافت کننده سرویس
دریافت کننده زمانی امتیاز می‏گیرد که:
الف) سرویس کننده دوبار پشت سر هم سرویس خطا بزند.
(ابتدای صفحه)
ماده 20- مواردی که سبب از دست دادن امتیازات می‏گردد.
بازیکنی امتیاز از دست میدهد که:
الف) قبل از اینکه توپ دو بار به زمین بخورد قادر به برگرداندن بدون واسطه توپ از روی تور نشود (مگر طبق ماده 24 الف یا ج )
ب) بازیکن توپ را به صورتی برگرداند که به زمین یکی از اجزاء ثابت زمین و یا هر چیز دیگر خارج از محدود خطوط در برگیرنده زمین حریف برخورد کند (بجز موارد ذکر شده در ماده 24 الف یا ج).
ج) بازیکن توپ را حتی اگر در خارج از محدوده خطوط زمین والی کند ولی موفق به بازگرداندن صحیح توپ نشود .
د) در برگشت دادن توپ عمداً توپ را با راکت می‏گیرد و یا حمل می‏کند و یا عمداً به توپ پیش از یکبار ضربه می‏زند .
ه) بازیکن یا راکت بازیکن (در دست بازیکن یا به هر صورت دیگر) یا هر چیزی که پوشیده یا به همراه دارد به تور، پایه های زمین، پایه های زمین انفرادی طناب یا سیم نگهدارنده تور، کمربند تور، نوار و یا زمین واقع در محدوده خطوط زمین حریف در زمان گردش توپ، برخورد نماید.
و) بازیکن توپ را قبل از عبور از تور والی کند.
ز) توپ در گردش به بازیکن یا هر چیزی که پوشیده یا به همراه دارد بجز راکت که در دست یا دستهای بازیکن باشد برخورد نماید.
ح) بازیکن با پرتاب راکت به توپ ضربه بزند.
ط) بازیکن به عمد و به صورت مشخص شکل و حالت راکت را در حین آنکه توپ در گردش است تغییر دهد.
مورد1- در هنگام سرویس کردن راکت از دست سرویس کننده رها می‏شود و قبل از برخورد توپ به زمین به تور برخورد می‏کند آیا این حالت خطای سرویس محسوب می‏شود یا اینکه بازیکن امتیاز را از دست می‏دهد؟
پاسخ: سرویس کننده امتیاز را از دست می‏دهد زیرا راکت او در حالیکه توپ در گردش بوده به تور برخورد کرده است.
مورد2- در سرویس راکت از دست سرویس کننده رها می‏شود و بعد از اصابت توپ به خارج از کادر سرویس به تور برخورد می‏کند. آیا این خطاست یا منجر به از دست رفتن امتیاز بازیکن می‏شود؟
سرویس به تور برخورد می‏کند. آیا این خطاست یا منجر به از دست رفتن امتیاز بازیکن می‏شود؟
پاسخ: این عمل خطا محسوب می‏گردد زیرا هنگام برخورد راکت به تور، توپ از گردش خارج شده بوده است.
×× والی: ضربه به توپ قبل از برخورد آن به زمین 1 - Volley
مورد3- فرد (الف) و (ب) در مقابل (ج) و (د) بازی می‏کند. (الف) به (د) سرویس می‏‏زند. (ج) قبل از برخورد توپ به زمین به تور برخورد می‏کند سپس به علت خارج بودن سرویس اعلام خطای سرویس می‏شود آیا (ج) و (د) امتیاز را از دست می‏دهند.
پاسخ: اعلام خطای سرویس اشتباه بوده است. (ج) و (د) امتیاز را قبل از آنکه بتوان اعلام خطا کرد، از دست داده‏اند زیرا (ج) در حالی به تور برخورد کرده که توپ در گردش بوده است.
«رجوع شوده به ماده 20»
مورد 4- آیا بازیکن در حالی که توپ در گردش است می‏تواند از روی تور به داخل زمین حریف بپرد و هیچگونه تنبیهی شامل حال او نگردد؟
پاسخ: خیر- بازیکن امتیاز را از دست می‏دهد.
مورد 5- بازیکن (الف) به توپ در نزدیکی تور چرخش زیر می‏دهد به طوری که توپ به سمت (الف) باز می‏گردد. بازیکن (ب) ناتوان از رسیدن به توپ (در زمین خود) راکت خود را پرتاب می‏کند و توپ را به خارج از زمین (الف) می‏زند. آیا (ب) امتیاز این بازی را می‏گیرد یا خیر؟
پاسخ: (ب) امتیاز از دست می‏دهد.
مورد 6- بازیکنی که خارج از کادر سرویس ایستاده بوسیلة توپ سرویس شده و قبل از برخورد آن با زمین مورد اصابت قرار می‏گیرد آیا امتیاز را می‏گیرد یا از دست می‏دهد؟
پاسخ: بازیکنی که موردئ اصابت توپ قرار گرفته امتیاز را از دست می‏دهد. مگر طبق موارد ذکر شده در ماده 14 (الف)
مورد7- بازیکنی که خارج از محدوده خطوط زمین ایستاده، توپ را والی می‏کند و یا آن را با دست می‏گیرد مدعی امتیاز می‏شود زیرا توپ بدون شک «خارج» بوده است.
پاسخ: او به هیچوجه نمی‏تواند مدعی امتیاز شود.
(A) چنانکه توپ را بگیرد امتیاز طبق ماده 20 (ز) از دست می‏دهد.
(B) اگر والی کند توپ را به صورتی ناصحیح بازگشت دهد. طبق ماده 20 (ج) امتیاز از دست می‏دهد.
(C) اگر والی کند و به صورتی صحیح توپ را برگشت دهد بازی ادامه می‏دهد.
(ابتدای صفحه)
ماده 21- بازیکن مانع حریف می‏شود
اگر بازیکن اقدام به هر عملی کند که مانع اجرای ضربه توسط حریف شود، چنانچه این عمل عمدی باشد بازیکن امتیاز را از دست می‏دهد و اگر سهواً باشد، باید اعلام «بجا» شود.
مورد 1- چنانچه بازیکن در حین زدن ضربه به حریف برخورد کند آیا تنبیهی شامل حال او خواهد شد؟
پاسخ: خیر- مگر اینکه داور اقدامی را ضروری بداند که در آن صورت طبق ماده 21 عمل خواهد کرد.
مورد2- اگر توپ از روی تور برگشت کند، بازیکنی که باید به توپ ضربه بزند می‏تواند برای زدن ضربه بروی تور، روی به داخل زمین حریف خم شود. در این موقع اگر بازیکن حریف مانع اجرای ضربه او شود، چگونه باید عمل کند؟
پاسخ: مطابق ماده 21 داور می‏تواند امتیاز را به بازیکنی که برای او ایجاد مزاحمت شده است، بدهند و یا اعلام «بجا» کند. (به ماده 25 رجوع شود).
مورد3- آیا می‏توان دوبار ضربه به توپ را که سهواً انجام می‏شود با توجه به ماده 21، عملی که مانع حریف می‏شود، تلقی نمود؟
پاسخ: خیر- مگر اینکه داور اقدامی را ضروری بداند که در آن صورت طبق ماده 21 عمل خواهد کرد.
مورد 2- اگر توپ از روی تور برگشت کند، بازیکنی که باید به توپ ضربه بزند می‏تواند برای زدن ضربه بروی تو روی به داخل زمین حریف خم شود. در این موقع اگر بازیکن حریف مانع اجرای ضربه او شود، چگونه باید عمل کند؟
پاسخ: مطابق ماده 21 داور می‏تواند امتیاز را به بازیکنی که برای او ایجاد مزاحمت شده است، بدهند و یا اعلام «بجا» کند. (به ماده 25 رجوع شود).
مورد 3- آیا می‏توان دوبار ضربه به توپ را که سهواً انجام شود با توجه به ماده 21، عملی که مانع حریف می‏شود، تلقی نمود؟
پاسخ: خیر
(ابتدای صفحه)
ماده22- اصابت توپ به خط
توپی که به خط اصابت کند همانند توپیکه داخل محدوده خطوط زمین است به حساب می‏آید.
(ابتدای صفحه)
ماده 23-برخورد توپ به اجزاء ثابت زمین
اگر توپ در گردش بعد از برخورد با زمین و اجزاء ثابت زمین (بجز تور، پایه هایزمین، پایه های بازی انفرادی طناب یا سیم نگهدارنده تور، کمربند تور یا نوار تور) برخورد نماید، امتیاز به بازیکن زننده ضربه تعلق می‏گیرد چنانچه قبل از اصابت توپ به زمین آن توپ و اجزاء ثابت زمین برخورد نماید، امتیاز به حریف زننده توپ تعلق می‏گیرد.
مورد 1- توپ برگشت داده شده به داور یا صندلی داور و یا جایگاه برخورد می‏نماید. بازیکن مدعی است که توپ در مسیر ورود به داخل زمین بوده است.
پاسخ: بازیکن امتیاز را از دست می‏دهد.
(ابتدای صفحه)
ماده 24-برگشت دادن صحیح توپ
توپی که به یکی از صور زیر برگشت داده شود، صحیح است:
الف) اگر توپ به تور پایه های زمین انفرادی، طناب یا سیم نگهدارنده تور، کمربند یا نوار تور برخورد نماید، به شرط آنکه از روی آنها گذشته و در داخل محدوده خطوط زمین حریف فرود آید.
ب) اگر توپ سرویس شده یا برگشت داده شده به صورت صحیح اصابت نماید، سپس به کمک چرخش زیری که دارد و یا با جریان هوا جهش به عقب نماید و به زمینی که از طرف آن آماده بازگردد و بازیکنی که نوبت ضربه اوست با عبور از بالای تور به توپ ضربه بزند، بشرط آنکه بازیکن موارد ماده 20 را نقض نکند.
ج) اگر توپ از سمت خارج پایه ها با پایه های زمین انفرادی در سطحی بالاتر یا پائین‏تر نسبت به لبه تور برگشت داده شود، حتی در صورت تماس با پایه ها و پایه های زمین انفرادی مشروط برآنکه در داخل محدوده‏های خطوط زمین حریف فرود آید.
د) چنانچه راکت بازیکنی پس از زدن ضربه و برگشت ساده توپ، از روی تور عبور کند به شرط آنکه ضربه به توپ پس از عبور توپ از روی تور (به داخل زمین بازیکن) صورت گرفته باشد و توپ هم صحیح برگشت داده شده باشد.
د) اگر بازیکنی بتواند توپ سرویس شده و پا در حال گردش را برگشت دهد و توپ او به توپی که در محدوده خطوط زمین حریف قرار دارد اصابت نماید.
تبصره:
در بازی انفرادی چنانچه جهت راستی بیشتر زمین دوبل را با پایه های زمین انفرادی تجهیز کرده و مورد استفاده قرار دهند، پایه تور زمین دوبل بخشهایی از تور، طناب یا سیم نگهدارنده تور و نوار تور که خارج از پایه های زمین انفرادی واقع می‏شود، همیشه به عنوان اجزاء ثابت زمین محسوب شده و جزو پایه ها یا بخشهائی از زمین انفرادی به شمار نمی‏آید. توپی که از زیر سیم نگهدارنده تور در قسمت بین پایه های زمین انفرادی و پایهفای کنار آن برگشت داده شود در صورتی که با سیم نگهدارنده تور، تور و پایه ها تماس نبابد در محدوده خطوط زمین حریف فرود آید، صحیح است.
مورد1- توپی که در حال خارج شدن از محدوده زمین بازی است به پایه ه‏ای تور یا پایه های زمین انفردای برخورد می‏کند و درون محدوده خطوط زمین حریف فرود می‏آید آیا این ضربه صحیح است؟
پاسخ: چنانچه سرویس باشد، خیر، مطابق قانون 10 (چ) چنانچه به جز سرویس باشد، بله، مطابق قانون 24 (الف)
مورد 2- آیا ضربه بازیکنی که راکت را با دو دست نگه دارد و توپ را برگشت دهد صحیح است؟
پاسخ، بله.
مورد3- توپ سرویس شده و در حال گردش به توپی واقع در محدوده خطوط زمین بازی برخورد می‏کند آیا در این جا نتیجه امتیاز مشخص می‏شود؟
پاسخ: خیر، بازی باید اعلام (بجا) شود.
مورد4- آیا بازیکنی در زمان گردش توپ اجازه استفاده از بیش یک راکت را دارد؟
پاسخ: خیر- در تماس قوانین بصورت مفرد اشاره شده است.
مورد 5- آیا بازیکنی می‏تواند درخواست کند که توپ یا توپها واقع در محدوده خطوط زمین حریف برداشته شوند؟
پاسخ: بله- اما نه در هنگامی که توپ در گردش است.
(ابتدای صفحه)
ماده 25- زمانیکه بازیکن از بازی بازداشته شود
در صورتیکه بازیکن از زدن ضربه خود توسط هر عاملی که خارج از اختیار او باشد، بجز اجزاء دائمی زمین و بجز موارد ذکر شده در ماده21، بازداشته شود و باید اعلام «بجا» شود.
مورد1- یکی از تماشاچیان سد راه بازیکن می‏شود و او نمی‏تواند توپ را برگشت دهد. آیا بازیکن می‏تواند مدعی اعلام «بجا» شود؟
پاسخ: بله- چنانچه به تشخیص داور غیر از اجزاء ثابت زمین با ترتیبات زمین بازی، شرایطی خارج از اختیار بازیکن مانع او شده باشد.
مورد2- همانند مورد 1 اختلالی در بازیکن پیش می‏آید و داور اعلام «بجا» می‏نماید. اگر سرویس کننده در هنگام به گردش انداختن توپ یک سرویس خطا زده باشد، آیا او محق به اجرای دو سرویس است؟
پاسخ: بله- از آنجائیکه توپ در گردش بوده است طبق مقررات، «بازی» ونه فقط آن ضربه، تکرار می‏شود.
مورد 3- آیا بازیکن مطابق ماده 25 می‏تواند به جهت آنکه تصور می‏کرده حریف او از بازی بازداشته شده و بنابراین انتظار پاسخ او نمی‏گرفته مدعی اعلام «بجا» شود؟
پاسخ: خیر
مورد4- آیا چنانچه توپ در گردش با توپ دیگری در هوا برخورد کند، این ضربه صحیح محسوب می‏گردد؟
پاسخ: باید اعلام «بجا» شود مگر اینکه توپ دوم را یکی از بازیکنان به هوا زده باشد که در این صورت داور مطابق ماده 21 اتخاذ تصمیم می‏کند.
مورد5- اگر داور یا هر قضاوت کننده دیگری به اشتباه اعلام خطا یا خارج نماید و بعد اشتباه خود را تصحیح کند، کدام نظر باید ملاک قرار گیرد؟
پاسخ: باید اعلام «بجا» شود مگر اینکه داور اختلالی در بازی هیچیک از بازیکنان روی نداده باشند که در اینصورت نظر تصحیح شده باید ملاک قرار گیرد.
مورد6- چنانچه توپ سرویس اول که خطا شده، بازگشت کرده و در هنگام اجرای سرویس دوم اختلالی در پاسخ دریافت کننده سرویس ایجاد نماید، آیا دریافت کننده سرویس می‏تواند مدعی اعلام بجا شود؟
پاسخ: بله- اگر او امکان خارج کردن این توپ را داشته و در این کار اعمال کرده باشد دیگر نمی‏تواند مدعی اعلام بجا شود.
مورد 7- اگر توپ به شی ساکنی و یا متحرک واقع در محدوده خطوط زمین برخورد نماید، ضربه صحیح است؟
پاسخ: ضربه صحیح است مگر اینکه شی ساکن پس از به جریان درآمدن توپ به داخا امده باشد که در اینصورت باید اعلام بجا شود. اگر توپ در جریان بازی با شی‏ای باشد که در روی زمین و یا در بالای سطح زمین در حرکت است برخورد کند باید اعلام بجا شود.
مورد 8- سرویس اول خطا و سرویس دوم صحیح است اما طبق ماده 25 یا بعلت عدم توانائی داور در تصمیم‏گیری، نیاز به اعلام بجا می‏شود قانون در این مورد چیست؟
پاسخ: باید خطای سرویس اول در نظر گرفته نشود و توپ از نو به گردش درآید.
(ابتدای صفحه)
ماده26-حساب امتیازات در یک گیم
هر گاه بازیکنی امتیاز اول را بگیرد امتیاز 15 برای آن بازیکن ثبت می‏شود. با گرفتن امتیاز دوم، امتیاز 30 اعلام می‏شود. با گرفتن امتیاز سوم امتیاز آن بازیکن 40 اعلام می‏شود. هر گاه بازیکن امتیاز چهارم را نیز بگیرد، امتیاز به صورت اعلام «گیم» مشخص می‏شود.
مگر اینکه: اگر هر یک از دو بازیکن سه امتیاز بگیرند، حساب امتیاز «برابر» (دیویس) اعلام می‏شود و امتیاز گرفته شده توسط یک بازیکن به عنوان (آوانتاژ) «امتیاز» مثبت اعلام می‏شود. اگر همین بازیکن امتیاز دیگری بگیرد، برنده «گیم» می‏شود. ولی اگر حریف امتیاز بعدی را بگیرد، حساب امتیازات دوباره به صورت «برابر اعلام می‏شود. این کار به همین ترتیب ادامه می‏یابد تا آنکه یکی از بازیکنان پس از اعلام نتیجه برابر دوباره امتیاز بگیرد که نتیجه «گیم» به نفع آن بازیکن اعلام می‏شود.
1-Game
2-Deuce
3-Advatage
(ابتدای صفحه)
ماده 27- حساب امتیازات در «ست»
الف) بازیکنی که زودتر شش «گیم» را بگیرد برنده «ست» می‏شود. البته به شرطی که دو گیم از حریف جلوتر باشد. هر جا که لازم باشد باید ست را ادامه داد تا این در اختلاف حاصل گردد.
ب) روش امتیاز بندی دیگری که می‏تواند جایگزین روش فوق ‏الذکر (پاراگراف الف) باشد، روش «تای-بریک» است به شرط آنکه تصمیم به استفاده از آن پیش از برگزاری مسابقه اعلام شده باشد. در این صورت قوانین زیر باید رعایت گردد:
این روش هنگامی به اجرا در می‏آید که نتیجه برابر «شش» از نظر گیمی حاصل شده باشد. از این روش نمی‏توان در ست سوم در بازی سه «سته» و در «ست» پنجم در بازی پنج «سته» استفاده نمود باید روش عادی یعنی برد و یا اختلاف دو گیم اجرا گردد مگر اینکه پیش از مسابقه به نحو دیگری اتخاذ تصمیم شده باشد. در یک گیم «تای-بریک» روش زیر اعمال می‏شود.
(I) بازیکنی که زودتر 7 امتیاز را بگیرد، برنده گیم و ست می‏شود به شرط آنکه دو امتیاز از حریف جلوتر باشد. اگر امتیاز (برابر شش) شود، گیم باید ادامه یابد تا این اختلاف حاصل شود. در روش «تای-بریک» امتیاز دهی باید از سیستم عددی انجام شود.
1- Set
2-Tic-Break
3-Numerical Scorint
(II) بازیکنی که نوبت سرویس او باشد برای تعیین امتیاز اول سرویس می‏کند. حریف او برای تعیین امتیازات دوم و سوم سرویس می‏کند و از آن به بعد هر بازیکن به تناوب برای دو امتیاز بعدی سرویس می‏کند تا برنده گیم مشخص شود.
(III)از امتیازات اول باید به تناوب از نیمه راست و چپ سرویس کرد، که در ابتدا از نیمه راست شروع می‏شود. اگر سرویس از نیمه اشتباه زمین زده شود و معلوم نگردد تمام نتایج بازی که از آن سرویس یا سرویسهای اشتباه در محل سرویس به محض آشکار شدن باید تصحیح شود. (توضیح آنکه بجز برای امتیاز اول که سرویس از نیمه راست زده می‏شود، برای هر دو امتیاز بعدی تا پایان «تای-بریک» هر بازیکن به ترتیب اول از نیمه چپ و سپس از نیمه راست سرویس می‏کند).
(IV)بازیکنان باید پس از هر شش امتیاز و در خاتمه گیم «تای-بریک» اقدام به تعویض زمین بنماید.
(V)از نظر تعویض توپ، گیم «تای-بریک» بعنوان یک گیم محسوب می‏شود. البته اگر در شروع «تای-بریک» زمان تعویض توپ فرا برسد باید تعویض توپ را تا شروع گیم دوم «ست» بعدی به تعویق انداخت.
پاسخ: اگر بازیکن نوبت سرویس خود را کامل کرده، ترتیب سرویس به صورت جدید عوض کرده، ترتیب سرویس به صورت جدید عوض می‏شود اگر کشف اشتباه قبل از پایان نوبت سرویس بازیکن صورت گیرد، ترتیب سرویس به محض مشخص شدن باید تصحیح شود و هر امتیاز بازی شده محسوب می‏گردد.
(ابتدای صفحه)
ماده 28- حداکثر تعداد «ست‏ها»
حداکثر تعداد ستها در بازی پنج ست برای آقایان و سه ست برای بانوان می‏باشد.
(ابتدای صفحه)
ماده29- شرح وظایف مسئولان
در مسابقاتی که داور تعیین می‏گردد و رأی او حکم نهائی است، اما هنگامی که سرداور منسوب می‏گردد، در صورتی که داور در موارد مربوط به تنیس «قوانین» اتخاز تصمیم نماید، جهت رسیدگی مجدد می‏توان موارد مورد اختلاف را به سرداور، حکم نهائی خواهد بود. در مسابقاتی که برای داور دستیارانی تعیین می‏گردند (خط نگهدار- داور تور- داور خطای پا) تصمیم این افراد در مواردی که باید سریعاً اعلام رأی نمود، قطعی خواهد بود، مگر اینکه به نظر داور اشتباه واضحی روی داده باشد که در این صورت، حق تغییر رأی دستیاران خود و یا اعلام بجا خواهد داشت. وقتی یکی از دستیاران قادر به تصمیم‏گیری نباشد باید فوراً این مسئله را به داور اعلام کند تا داور اتخاذ تصمیم نماید. زمانی که داور اعلام تا داور اتخاذ تصمیم نماید. زمانی که اور قادر به تصمیم‏گیری در مواردی که باید سریعاً اعلام رأی نمود، نباشد باید اعلام بجا نماید. در مسابقات جام دیویس یا مسابقات تیمی دیگر که یک سر داور نیز در زمین حضور دارد، سر داور می‏تواند هر تصمیم اتخاذ شده را تغییر دهد و یا می‏تواند از داور بخواهد اعلام بجا نماید. سر داور به صلاح دید خویش می‏تواند هر زمان مسابقه را به علت تاریکی یا شرایط زمین و شرایط جوی به تعویق اندازد. در صورت به تعویق افتادن بازی حساب امتیازات و چگونگی جاگیری در زمین باید به همان صورت قبلی باشد، مگر اینکه سرداور و بازیکنان بالاتفاق به نحو دیگر به توافق برسند.
مورد1- داور اعلام بجا ولی بازیکن مدعی است که نباید اعلام بجا شود. آیا می‏توان از سرداور خواست که اتخاذ تصمیم نماید؟ روش پیش گفته در بازی انفرادی در بازی دوبل نیز صدق می‏کند. بازیکنی که نوبت سرویس اوست.
جهت تعیین اولین امتیاز سرویس می‏کند و از آن به بعد هر بازیکن به همان ترتیبی که در آن ست اقدام به زدن سرویس می‏کرد، برای تعیین تکلیف در امتیاز، سرویس می‏کند تا نتیجه گیم و ست معلوم گردد.
بازیکن (با دو بار بازی دوبل) که در گیم «تای-بریک» نوبت اول سرویس را داشته‏اند باید در اولین گیم ست بعدی دریافت کننده سرویس باشد.
مورد 1- در امتیاز (برابر شش) «تای-بریک» اعمال می‏شود در صورتیکه قبل از مسابقه ادامه بازی به روش عادی اعلام شده باشد، آیا امتیازاتی که بازی شده‏اند به حساب می‏آیند؟
پاسخ؟ اگر مشخص شدن اشتباه قبل از به گردش آوردن توپ برای امتیاز دوم دوم کسر شود، گیم به روش «تای-بریک» ادامه یابد.
مورد2- در امتیاز (برابر شش) بازی به روش عادی ادامه می‏یابد اگر به مطابق تصمیمات متخذه در قبل از مسابقه روش «تای-بریک» می‏یابد اجرا می‏شده است. آیا امتیازات بدست آمده محسوب می‏شوند؟
پاسخ: اگر اشتباه قبل از به گردش درآمدن توپ برای امتیاز دوم آشکار شود، امتیاز اول محسوب می‏گردد ولی اشتباه بعد از به گردش درآمدن توپ برای امتیاز دوم صورت گیرد روش عادی باید ادامه یابد. اگر امتیاز (برابر هشت) یا اعداد زوج بالا برسد باید روش «تای-بریک اجرا شود.
مورد3- اگر در حین «تای-بریک» برای بازی انفرادی یا دوبل، بازیکنی خارج از نوبت سرویس بزند، آیا ترتیب سرویس بصورت جدید و تا پایان گیم ادامه می‏یابد؟
پاسخ: بله- سؤالاتی که مربوط به تبیین قوانین است و موضوع آن اعمال شرایط ویژه می‏باشد باید توسط داور تصمیم‏گیری شود. با این وجود اگر داور و یا بازیکن نسبت به تصمیم‏گرفته شده اطمینان نداشته باشد، می‏توان از سرداور تقاضای تصمیم‏گیری نمود که این نهائی است.
مورد4- اعلام «خارج» می‏شود اما بازیکن مدعی است که توپ صحیح بوده آیا سرداور می‏تواند در این مورد تصمیم‏گیری کند؟
پاسخ: خبر- از آنجا که این مورد یک رویداد لحظه‏ای است و این موضوع واقع مشخص که در یک لحظه زمانی مشخص به وقوع پیوسته و تمام شده می‏باشد، لذا تصمیم مسئولان حاضر در زمین نهائی خواهد بود.
مورد5-آیا در صورتی که به نظر داور خطای واضحی در زمان گردش توپ صورت گرفته باشد، می‏تواند پس از تبادل پایان توپ و تعیین نتیجه نظر خط نگهدار را تغییر دهد؟
پاسخ: خیر مگر اینکه بنا به اعتقاد داور «مانع حریف» شده باشند در غیر اینصورت داور تنها در صورتی می‏تواند نظر خط نگهدار راتغییر دهد که اینکار را بلافاصله پس از انجام خطا صورت دهد.
مورد 6- خط نگهدار اعلام «خارج» می‏کند. داور که به وضوح ندیده است، گمان می‏برد که توپ صحیح بوده. آیا داور می‏تواند خلاف نظر نگهداری رأی دهد؟
پاسخ: خیر- داور تنها در صورتی می‏تواند نظر دستیاران خود را تغییر دهد که هیچ شک و شبهه‏ای نداشته باشد. او تنها در صورتی می‏تواند نظر خط نگهداری را که توپی را صحیح می‏داند تغییر دهد که بتواند فاصله‏ای بین توپ و خط را ببیند. داور تنها در صورتی می‏تواند توپ «خارج» اعلام شده و یا خطائی که توسط خط نگهدار اعلام شده را تغییر دهد که برخورد توپ و یا فرود توپ در محدوده داخل خطوط زمین را مشاهده کرده باشد.
مورد7- آیا خط نگهدار می‏تواند پس از اعلام امتیاز توسط داور نظر خود را تغییر دهد؟
پاسخ: بله- اگر خط نگهدار متوجه اشتباه خود شود می‏تواند آن را تصحیح کند بشرط آنکه بلافاصله چنین کند.
مورد8- بازیکن پس از اعلام «خارج» توسط خط نگهدار مدعی است که توپی را که برگشت داده، صحیح بوده است. آیا داور می‏تواند خط نگهدار را تغییر دهد؟
پاسخ: خیر- داور هیچگاه نمی تواند در نتیجه اعتراض یا درخواست رسیدگی بازیکن، آنچه را که اعلام شده تغییر دهد.
(ابتدای صفحه)
ماده30- حفظ تداوم بازی و زمانهای استراحت
از لحظه اجرای سرویس اول تا خاتمه مسابقه بازی باید بصورتی مستمر ادامه یاید و شرایط زیر نیز مراعات شود.
الف) اگر سرویس اول خطا باشد، سرویس کنند. باید بدون تأخیر اقدام به زدن سرویس باید همگون با سرعت معقول زننده سرویس بازی کند و هنگامی که سرویس کننده آماده زدن سرویس است، او نیز آماده دریافت سرویس باشد. هنگام تعویض زمین از لحظه‏ای که توپ از گردش خارج می‏شود تا زمانیکه توپ جهت امتیاز اول گیم بعدی به گردش افتد، حداکثر فاصله زمانی یک دقیقه و سی‏ثانیه می‏باشد. داور باید در جائیکه مانع و تداخلی موجب عدم استمرار بازی می‏شود، از اختیارات خود استفاده کند. سازمان دهندگان مسابقات بین المللی و مسابقات تیمی که به مورد تأئید ITF هستند می‏توانند فاصله زمانی مجاز بین دو امتیاز را خود تعیین نمایند که به هر حال نباید بیش از 25 ثانیه باشد.
ب) هیچگاه نباید جهت تجدید نیرو و یا نفس‏گیری و یا بخاطر وضعیت فیزیکی بازیکن، بازی را به حال تعلیق درآورد، در آن تأخیر بوجود آورد و یا مانعی در ادامه بازی ایجاد نمود. به هر حال در پیش آمدهای منجر به جراحت داور می‏تواند برای یکبار و به مدت سه دقیقه بازی را متوقف کند. سازمان دهندگان مسابقات بین‏ المللی و مسابقات تیمی مورد تأئید فدراسیون بین‏ المللی تنیس ITF می‏تواند این یک بار مهلت توقف بازی را از سه دقیقه به پنج دقیقه افزایش دهند.
ج) اگر تحت شرایطی خارج از اختیار بازیکن البسه، کفش یا وسایل او (بغیر از راکت تنیس) دچار اشکال یا آسیب شوند به نحوی که ادامه بازی را ناممکن یا ناراحت کننده کند، داور می‏تواند بازی را متوقف کند تا اشکال تصحیح شود.
د) داور می‏تواند هر زمان که ضروری باشند یا مناسب تشخیص دهد بازیکن را متوقف کند و یا به تأخیر اندازد.
ه) بعد از ست سوم یا در مورد بانوان پس از ست دوم هر کدام از بازیکنان می‏توانند حداکثر ده دقیقه استراحت کنند. در کشورهائی که در عرض جغرافی 15 شمالی و 15 جنوبی واقع شده‏اند مدت استراحت 45 دقیقه و یا بیشتر است. در صورت لزوم و در صورتیکه شرایط خارج از اختیار بازیکنان ایجاد کند، داور می‏تواند بازی را تا مدتی که لازم می‏داند متوقف کند. اگر بازی متوقف شود و به روز دیگری موکول گردد. این استراحت پس از انجام سه «ست»، (مورد بانوان پس از انجام دو ست بازی) انجام می‏شود. در این مورد یک ست ناتمام به عنوان یک ست کامل به حساب می‏آید. هر کشور و یا کمیته سازمان دهنده مسابقات جهانی و مسابقات سطوح پائین‏ تر، بجز مسابقات حرفه‏ای بین المللی تنیس (جام دیویس و جام فدراسیون) مختار هستند که این شرایط را تعدیل یا از قوانین خود حذف نماید و به شرط آن که اعلام این امر قبل از شروع مسابقات صورت گیرد.
و) کمیته مسابقات اختیار تصمیم‏گیری د

دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله قوانین و مقررات بازی تنیس

دانلود مقاله قوانین مجازات اسلامی، قانون حدود وقصاص، مصوب ٣/٦/١٣٦١

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله قوانین مجازات اسلامی، قانون حدود وقصاص، مصوب ٣/٦/١٣٦١ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

قصاص کیفری است که جانی به آن محکوم میشود و باید با جنایت او برابر باشد. قصاص دو قسم است قصاص نفس و قصاص عضو.
قسم اول قصاص نفس و احکام آن
فصل اول
ماده ١- قتل عمد برابر مواد این فصل موجب قصاص است و اولیاء دم میتوانند با اذن ولی مسلمین تا نماینده او قاتل را با رعایت شرایطی که خواهد آمد به قتل برسانند.
ماده ٢- قتل در موارد زیر عمدی است:
الف ـ مواردی که قاتل با انجام کاری قصد کشتن کسی را دارد خواه آن کار نوعأ کشنده باشد خواه نباشد ولی در عمل سبب قتل شود.
ب ـ مواردی که قاتل عمدأ کاری را انجام دهد که نوعأ کشنده باشد هر چند قصد کشتن شخص را نداشته باشد.
ج ـ مواردی که قاتل قصد کشتن را ندارد و کاری راکه انجام میدهد نوعأ کشتن نیست ولی نسبت به طرف بر اثر بیماری و یا پیری یا ناتوانی یا کودکی و امثال آنها نوعأ کشنده باشد و قاتل نیز به آن آگاه باشد.
ماده ٣ - قتل نفس سه نوع است: عمدـ شبه عمدـ خطاء که احکام دو نوع اخیر در فصل دیات خواهد آمد.
(اکراه در قتل)
ماده ٤- اکراه مجوز قتل نیست بنا براین اگر کسی را وادار به قتل کنند نباید مرتکب شود اگر مرتکب شد قصاص میشود و اکراه کننده به حبس ابد محکوم میگردد.
تبصره ١ـ اگر اکراه شونده طفل غیر ممیز باشد نباید قصاص شود بلکه باید عاقله او دیه قتل را بپردازند و اکراه کننده نیز به حبس ابد محکوم است.
ماده ٥
هرگاه مسلمانی کشته شود قاتل قصاص میشود.
ماده ٦
هرگاه مرد مسلمانی عمدأ زن مسلمانی را بکشد محکوم به قصاص است لیکن باید ولی زن قبل از قصاص قاتل نصف دیه مرد را به او بپردازد.
ماده ٧
هرگاه کافر ذمی عمدأ کافر ذمی دیگری را بکشد قصاص میشود گرچه پیرو دو دین مختلف باشند و اگر مقتول زن ذمی باشد باید ولی او قبل از قصاص نصف دیه مرد ذمی را به قاتل بپردازد.
(شرکت در قتل)
ماده ٨ - هرگاه دو یا چند مرد مسلمان مشترکأ مرد مسلمانی را بکشند ولی دم میتواند با اذن حاکم شرع همه آنها را قصاص کند لیکن در صورتیکه قاتل دو نفر باشند باید به هر کدام از آنها نصف دیه و اگر سه نفر باشند باید به هر کدام از آنها دو ثلث دیه و اگر چهار نفر باشند باید به هرکدام از آنها سه ربع دیه را بپردازند و به همین نسبت در افراد بیشتر.
تبصره ١- ولی دم میتواند برخی از شرکای در قتل را با پرداخت دیه مذکور در ماده ٨ قصاص نماید و از بقیه شرکاء نسبت به سهم دیه اخذ نماید.
تبصره ٢ در صورتیکه قاتلان و مقتول همه کفار ذمی باشند همین حکم جاری است.
ماده ٩
هرگاه دو یا چند نفر جراحتی بر کسی وارد سازند که موجب قتل او شود چه در یک زمان و چه در زمانهای متفاوت چنانچه قتل مستند به جنایت همگی باشد همه آنها قاتل محسوب میشوند و کیفر آنان باید طبق مواد دیگر این قانون با رعایت شرایط تعیین شود.
ماده ١٠
شرکت در قتل زمانی تحقق پیدا میکند که کسی در اثر ضرب و جرح عده ای کشته شود و مرگ او مستند به عمل همه آنها باشد خواه عمل هر یک به تنهائی برای قتل کافی باشد خواه نباشد و خواه اثر کار آنها مساوی باشد خواه متفاوت.
ماده ١١ - هرگاه کسی جراحتی به شخصی وارد کند و بعد از آن دیگری او را به قتل برساند قاتل همان دومی است اگر چه جراحت سابق به تنهائی موجب مرگ میگردید و اولی فقط محکوم به قصاص طرف یا دیه جراحتی است که وارد کرده مگر مواردیکه در قصاص جراحت خطر مرگ باشد که در این صورت فقط محکوم به دیه میباشد.

 

ماده ١٢ -هرگاه جراحتی که نفر اول وارد کرده مجروح را در حکم مرده قرار داده و تنها آخرین رمق حیات در او باقی بماند و در این حال دیگری کاری را انجام دهد که به حیات او پایان بخشد اولی قصاص میشود و دومی تنها دیه جنایت بر مرده را میپردازد.
ماده ١٣ -هرگاه ایراد جرح هم موجب نقص عضو شود و هم موجب قتل، چنانچه با یک ضربت باشد قصاص قتل کافی است و نسبت به نقص عضو قصاص یا دیه نیست.
ماده ١٤ـ در هر مورد که باید مقداری از دیه را به قاتل بدهند و قصاص کنند باید پرداخت دیه قبل از قصاص باشد.
فصل دوم
شرایط قصاص
ماده ١٥ـ کسیکه محکوم به قصاص است باید با اذن ولی دم او را کشت، پس اگر کسی بدون اذن ولی دم او را بکشد مرتکب قتلی شده که موجب قصاص است.
ماده ١٦ـ پدر یا جد پدری که فرزند خود را بکشد فقط به پرداخت دیه قتل به ورثه مقتول محکوم و تعزیر میشود.
ماده ١٧ـ هرگاه دیوانه یا نابالغی عمدأ کسی را بکشد خطا محسوب و قصاص نمیشود بلکه باید عاقله آنها دیه قتل خطا را به ورثه مقتول بدهند.
ماده ١٨ـ هرگاه عاقل دیوانه ای را بکشد قصاص نمیشود بلکه باید دیه قتل را به ورثه مقتول بدهند.
ماده ١٩ـ هرگاه بالغ نابالغی را بکشد قصاص میشود.
ماده ٢٠ـ قتل در حال مستی موجب قصاص است مگر اینکه ثابت شود که در اثر مستی بکلی مسلوب الاختیار و قصد از او سلب شده و قبلأ برای چنین عملی خود را مست نکرده باشد.
ماده ٢١ـ هرگاه کسی در حال خواب یا بیهوشی شخصی را بکشد قصاص نمیشود لکن باید دیه قتل به ورثه مقتول داده شود.
ماده ٢٢ـ قتل نفس در صورتی موجب قصاص است که مقتول شرعأ مستحق کشتن نباشد و اگر مستحق قتل باشد باید استحقاق قتل او را طبق موازین در دادگاه اثبات کند.
فصل سوم
شرائط دعوی قتل
ماده ٢٣ـ در مدعی حین اقامه دعوی عقل و بلوغ شرط است و چنانچه دعوی مستلزم امر مالی گردد رشد نیز شرط است اما نسبت به مدعی علیه هیچیک شرط نیست.
ماده ٢٤ـ مدعی باید نسبت به مورد دعوی جازم باشد و با احتمال و ظن نمیتوان علیه کسی اقامه دعوی کرد لکن با وجود اماره و آثار جرم دعوی بدون جرم نیز مسموع است.
ماده ٢٥ـ مدعی علیه باید معلوم و مشخص و یا محصور در میان عده ای معین باشد.
ماده ٢٦ـ مورد دعوی باید معلوم باشد بنا بر این مدعی قتل باید نوع آن را از لحاظ عمد یا غیر عمد بیان کند و اگر اصل قتل ثابت شود و نوع آن اثبات نشود باید با صلح میان قاتل و اولیاء مقتول و عاقله دعوی را خاتمه داد.
فصل چهارم
ماده ٢٧ـ راههای ثبوت قتل در دادگاه عبارتند از ١ـ اقرار ٢ـ شهادت ٣ـ قسامه ٤ـ علم قاضی.
ماده ٢٨ـ با اقرار به قتل عمد گرچه یکمرتبه هم باشد قتل عمد ثابت میشود.
ماده ٢٩ـ اقرار در صورتی نافذ است که اقرار کننده دارای اوصاف زیر باشد.
١ـ عقل ٢ـ بلوغ ٣ـ اختیار ٤ـ قصد.
بنا براین اقرار دیوانه و مست و کودک و مجبور و اشخاصی که قصد ندارند مانند ساهی ـ هازل ـ نائم ـ بیهوش نافذ نیست.
ماده ٣٠ـ اقرار به قتل عمد از کسی که به سبب سفاهت یا افلاس محجور باشد نافذ و موجب قصاص است.
ماده ٣١ـ اگر کسی به قتل عمدی شخصی اقرار نماید و دیگری به قتل خطایی همان مقتول اقرار کند ولی دم در مراجعه به هر یک از این دو نفر مخیر است که برابر اقرار عمل نماید و نمیتواند مجازات هر دو را مطالبه کند.
ماده ٣٢ـ اگر کسی به قتل عمدی شخصی اقرار کند و پس از آن دیگری به قتل عمدی همان مقتول اقرار نماید در صورتیکه اولی از اقرار برگردد قصاص یا دیه از هر دو ساقط است و دیه از بیت المال پرداخت میشود و این در حالی است که قاضی احتمال عقلائی ندهد که اقرار دومی توطئه ای برای رهائی اولی بوده است.
ماده ٣٣ـ الف ـ قتل عمد یا شهادت دومرد عادل ثابت میشود.
ب ـ قتل شبه عمد یا خطاء با شهادت دو مرد عادل یا یک مرد عادل و دو زن عادله یا یک مرد عادل و قسم مدعی ثابت میشود.
ماده ٣٤ـ هر گاه یکی از دو شاهد عادل گواهی دهد که متهم اقرار به قتل عمدی نمود و دیگری گواهی دهد که متهم اقرار به قتل کرد و بقید عمد گواهی ندهد اصل قتل ثابت میشود و متهم مکلف است نوع قتل را بیان کند اگر اقرار به عمد نمود قصاص میشود و چنانچه منکر قتل عمد باشد و قسم یاد کند قصاص از او ساقط است.
ماده ٣٥ـ هر گاه ولی دم، مدعی قتل عمد شود و یکی از دو شاهد عادل به قتل عمد و دیگری به اصل قتل شهادت دهد و متهم قتل عمد را انکارکند از باب لوث محسوب میشود و مدعی باید قتل را با قسامه ثابت کند.
ماده ٣٦ـ هرگاه یکی از دو مرد عادل شهادت به قتل دهد و دیگری شهادت به اقرار متهم به قتل، قتل ثابت نمیشود و داخل در باب لوث خواهد بود.
ماده ٣٧ـ هر گاه بر اثر قرائن و اماراتی حاکم به وقوع قتل گمان پیدا کند از قبیل شهادت یک شاهد یا حضور شخصی همراه با آثار جرم در محل قتل یا وجود مقتولی در محل تردد یا اقامت اشخاص معین از باب لوث خارج خواهد بود.
تبصره ـ هرگاه قرائن و نشانه های ظنی معارض یکدیگر باشند مورد از باب لوث خارج خواهد بود.
ماده ٣٨ـ در موارد لوث ابتدا از مدعی علیه شهود معتبر مطالبه میشود و اگر شهود نداشته باشد مدعی میتواند برای اثبات مطلب خود چهل و نه نفر مرد از خویشان و بستگان خود را که از وقوع قتل آگاهی داشته باشند دعوت کند تا باتفاق او جهت اثبات دعوی قسم یاد کنند و چانچه عدد آنها کمتر از نصاب باشد قسم را تکرار کنند تا پنجاه تکمیل شود و اگر مدعی بستگانی ندارد یا بستگانش آگاهی ندارند یا حاضر به قسم نیستند خود مدعی میتواند پنجاه بارسوگند یاد کند تا دعوای او ثابت گردد.
ماده ٣٩ـ هر گاه مدعی اقامه قسامه نکند مدعی علیه میتواند برای برائت خود به ترتیب مذکور در ماده ٤٠ به قسامه عمل نماید و چنانچه ابا کند به نفع مدعی حکم داده میشود.
ماده ٤٠ـ نصاب قسامه در قتل شبه عمد و خطای محض بیست و پنج قسم میباشد که بر طبق مواد گذشته عمل میشود.
ماده ٤١ـ قسامه در جراحات عضو دیه را ثابت میکند نه قصاص را و نصاب آن بترتیب زیر است:
١ـ جراحتهائی که موجب دیه کامل باشد قسامه شش قسم است.
٢ـ در جراحتهائی که موجب نصف دیه است قسامه با سه قسم خواهد بود.
٣ـ در جراحتهائی که موجب ثلث یا ربع یا خمس دیه باشد قسامه با دوقسم ثابت میشود.
٤ـ در جراحتهائی که موجب سد س دیه یاکمتر میشود قسامه با یک قسم ثابت میشود.
ماده ٤٢ـ اگر شخصی در اثر ازدحام کشته شود یا جنازه ای در شارع عام پیدا شود و قرائن ظنی بر نسبت قتل او به شخص یا جماعتی نباشد باید حاکم شرع دیه او را از بیت المال بدهد و اگر شواهد ظنی نزد حاکم اقامه شد که آن قتل به شخص یا اشخاص معین منسوب است مورد از باب لوث خواهد بود.
فصل پنجم
کیفیت استیفاء قصاص
ماده ٤٣ـ قتل عمد موجب قصاص است لکن با رضایت ولی دم و قاتل به مقدار دیه کامله یا به کمتر و یا زیادتر از آن تبدیل میشود.
ماده ٤٤ـ هرگاه مردی زنی را به قتل رساند ولی دم مخیر است بین قصاص با پراخت نصف دیه کامل به قاتل وبین مطالبه دیه زن از قاتل.
ماده ٤٥ـ هرگاه کسی که مرتکب قتل عمد شده است بمیرد قصاص و دیه ساقط میشود.
ماده ٤٦ـ هرگاه کسی که مرتکب قتل عمد شده است فرار کند و باو دسترسی نباشد تا بمیرد قصاص تبدیل به دیه میشود که باید از مال قاتل پرداخت گردد و چنانچه مالی نداشته باشد از اموال نزدیکترین خویشان او بنحو "الاقرب فلاقرب" پرداخت میشود و چنانچه نزدیکانی نداشته باشد یا آنها تمکن نداشته باشند دیه از بیت المال پرداخت میگردد.
ماده ٤٧ـ اولیاء دم که قصاص در اختیار آنهاست همان ورثه مقتولند مگر شوهر یا زن که در قصاص و عفو و اجراء اختیار ندارند.
ماده ٤٨ـ زن حامله که محکوم به قصاص است نباید قبل از وضع حمل قصاص شود و پس از وضع حمل چنانچه قصاص موجب هلاکت طفل باشد باید به تأخیر افتد تا خطر مرگ از طفل بر طرف گردد.
ماده ٤٩ـ قصاص با آلت کند و غیر برنده که موجب آزار مجرم باشد جائز نیست و همچنین مثله او حرام است.
ماده ٥٠ـ در صورتیکه ولی دم متعدد باشد موافقت همه آنها در قصاص لازم است چنانچه همگی خواهان قصاص قاتل باشند قاتل قصاص میشود و اگر بعضی از آنها خواهان قصاص و دیگران خواهان دیه، خواهان قصاص میتوانند قاتل را قصاص کنند لکن باید سهم دیه سایر اولیاء دم را که خواهان دیه هستند بپردازند و اگر بعضی از اولیاء دم بطور رایگان عفو کنند دیگران میتوانند بعد از پرداخت سهم عفو کنندگان به قاتل او را قصاص نمایند.
ماده ٥١ـ ولی دم بعد از اذن حاکم شرع میتواند شخصأ قاتل را قصاص کند و یا وکیل بگیرد.
ماده ٥٢ـ هرگاه ولی دم صغیر یا مجنون باشد ولی او (پدر یا جد پدری یا قیم منصوب از طرف آنها یا حاکم شرع) با رعایت غبطه صغیر و مجنون قصاص میکند یا قصاص را به مقدار دیه یا کمتر یا بیشتر از آن تبدیل مینماید و اگر ولی دم غائب باشد و غیبت او طولانی شود حاکم شرع ولی اوست و برابر مصلحت تصمیم میگیرد.
ماده ٥٣ـ هرگاه شخص یا اشخاصی محکوم به قصاص را رهائی دهند محکوم به حبس میباشند تا قاتل تحویل مقامات قضائی گردد و چنانچه قاتل قبل از تحویل بمیرد دیه مقتول به عهده آنکس یا کسانی است که او را فرار داده اند.
ماده ٥٤ـ با عفو مجنی علیه قبل از مرگ حق قصاص ساقط نمیشود و اولیاء دم میتوانند پس از مرگ او قصاص را مطالبه نمایند.
(قسم دوم قصاص عضو)
ماده ٥٥ـ قطع عضو یا جرح آن اگر عمدی باشد موجب قصاص است و مجنی علیه میتواند با اذن حاکم شرع جانی را با شرایطی که میآید قصاص نماید.
ماده ٥٦ـ قطع عضو یا جرح آن سه نوع است: عمد، شبه عمد ـ خطا که احکام دو نوع اخیر در فصل دیات خواهد آمد.
ماده ٥٧ـ قطع عضو یا جرح آن در موارد زیر عمدی است:
الف ـ وقتی که جانی با انجام کاری قصد قطع عضو یا جرح آن را دارد چه آن کار نوعأ موجب قطع یا جرح باشد یا نباشد.
ب ـ وقتی که جانی عمدأ کاری انجام دهدکه نوعأ موجب قطع یا جرح عضو باشد هر چند قطع یا جرح نداشته باشد.
ج ـ وقتی که جانی قصد قطع عضو یا جرح را ندارد و عمل او نوعأ موجب قطع یا جرح نمیباشد ولی نسبت به مجنی علیه بر اثر بیماری یا پیری یا ناتوانی یا کودکی و مانند اینها نوعأ موجب قطع یا جرح باشد و جانی به آن آگاهی داشته باشد.
ماده ٥٨ـ در قصاص عضو علاوه بر شرایط قصاص نفس شرایط زیر باید رعایت شود:
١ـ تساوی اعضاء در سالم بودن
٢ـ تساوی در اصلی بودن اعضاء
٣ـ تساوی در محل عضو مجروح
٤ـ قصاص موجب تلف جانی نباشد.
٥ـ قصاص بیشتر از اندازه جنایت نشود.
ماده ٥٩ـ در قصاص عضو، زن و مرد برابرند، و مرد مجرم بسبب نقض عضو یا جرمی که به زن وارد نماید به قصاص عضو مانند آن محکوم میشود. مگر اینکه دیه عضوی که ناقص شده ثلث یا بیش از ثلث دیه کامل باشد که در آن صورت زن هنگامی میتواند قصاص کند که نصف دیه آن عضو را به مرد بپردازد.
ماده ٦٠ـ عضو سالم در برابر عضو ناسالم قصاص نمیشود و فقط دیه آن عضو پرداخت میشود لکن عضو ناسالم دربرابر عضو سالم قصاص میشود.
ماده ٦١ـ در قصاص عضو تساوی محل معتبر است و باید در مقابل قطع عضو طرف راست عضو همان طرف و در مقابل طرف چپ عضو همان طرف جانی قصاص شود.
تبصره ـ در صورتیکه مجرم دست راست نداشته باشد دست چپ او و چنانچه دست چپ هم نداشته باشد پای او قطع خواهد شد.
ماده ٦٢ـ جرحی که بعنوان قصاص وارد میکنند باید از حیث طول و عرض مساوی با جنایت باشد مگر جرحی که به ا ستخوان سر برسد که در این صورت صدق مماثلت عرفی کافی است.
ماده ٦٣ـ هر گاه در قصاص جرح رعایت تساوی ممکن نباشد مانند بعضی از جراحت های عمیق یا در موارد شکسته شدن استخوانها یا جابجا شدن آنها بطوریکه قصاص موجب تلف جانی یا زیاده از اندازه جنایت گردد باید دیه آن داده شود چه مقدار آن دیه شرعأ معین باشد یا با حکم حاکم شرع معین شود.
ماده ٦٤ـ قصاص عضو را میشود فورأ اجراء نمود و لازم نیست صبر کنند تا وضع جرح روشن شود پس اگر قصاص اجراء شود و جرح منجر به مرگ مجنی علیه گردد در صورتیکه جنایت عمدی باشد جانی به قصاص نفس محکوم میشود لکن قبل از اجراء قصاص نفس باید دیه جرحی که قبلأ بعنوان قصاص عضو بر جانی وارد شده به او پرداخت شود
ماده ٦٥ـ برای رعایت تساوی قصاص با جنایت باید حدود جراحت کاملأ اندازه گیری شود و هر چیز که مانع از استیفاء قصاص یا موجب ازدیاد آن باشد باید بر طرف گردد.
ماده ٦٦ـ اگر در اثر حرکت جانی قصاص بیش از جنایت شود قصاص کننده ضامن نیست و اگر بدون حرکت مجرم قصاص بیش از جنایت شود و در صورتیکه این زیاده عمدی باشد قصاص کننده نسبت به مقدار زائد قصاص میشود و در صورتیکه عمدی نباشد دیه یا ارزش مقدار زائد بعهده قصاص کننده میباشد.
ماده ٦٧ـ اگر گرمی یا سردی هوا موجب سرایت زخم شود باید قصاص در هوای معتدل انجام گیرد.
ماده ٦٨ـ ابزار قصاص باید تیز و غیر مسموم و مناسب با اجراء قصاص جرح مخصوص باشد و ایذاء جانی بیش از مقدار جنایت او جایز نیست.
ماده ٦٩ـ هرگاه شخصی یک چشم کسی را کور کند قصاص میشود گرچه جانی بیش از یک چشم نداشته باشد و چیزی بعنوان دیه باو داده نمیشود.
ماده ٧٠ـ هرگاه شخصی که دارای دو چشم است چشم کسی را که فقط دارای یک چشم است کور نماید مجنی علیه میتواند قصاص کند و نصف دیه کامل را هم دریافت دارد یا از قصاص صرفنظر کند و دیه کامل را بگیرد مگر در صورتی که مجنی علیه یک چشم خود را قبلأ در اثر قصاص از دست داده باشد که در اینصورت فقط میتواند قصاص کندو حق دریافت چیز دیگر را ندارد.
ماده ٧١ـ هرگاه شخص بینائی چشم کسی را بدون آسیب به حدقه چشم او از بین ببرد فقط بینائی چشم جانی مورد قصاص قرار میگیرد و اگر بدون آسیب به حدقه چشم جانی قصاص ممکن نباشد قصاص ساقط میشودو جانی باید دیه آن را بپردازد.
ماده ٧٢ـ چشم سالم در برابر چشم هائی که از لحاظ دیدن متعارف نیستند قصاص میشود.
ماده ٧٣ـ هرگاه شخصی مقداری از گوش کسی را قطع کند و مجنی علیه قسمت جدا شده را به گوش خود پیوند دهد قصاص ساقط نمیشود و اگر جانی بعد از آنکه مقداری از گوش او بعنوان قصاص بریده شد آن قسمت جدا شده را بگوش خود پیوند دهد هیچکس نمیتواند آنرا دوباره برای حفظ اثر قصاص قطع کند.
ماده ٧٤ـ قطع لاله گوش که موجب زوال شنوائی بشود جرم محسوب میشود و دیه شنوائی هر گوش نصف دیه کامل است.
ماده ٧٥ـ هرگاه شخصی بینی کسی را قطع کند مجنی علیه میتواند قصاص نماید گرچه بینی مجنی علیه دارای حس بویائی نباشد.
ماده ٧٦ـ هرگاه شخصی زبان یا لب کسی را قطع نماید با رعایت تساوی مقدار و محل، مورد قصاص قرار میگیرد.
ماده ٧٧ـ هرگاه شخصی دندان کسی را بشکند یا بکند با رعایت شرائط قصاص عضو قصاص میشود و اگر مجنی علیه قبل از قصاص دندان در آورد در صورتیکه دندان جدید او سالم باشد جیزی جز تعزیر بر مجرم نیست و اگر معیوب باشد مجرم باید تفاوت بین دندان سالم و معیوب را بپردازد.
ماده ٧٨ـ اگر مجنی علیه طفل باشد باید بمدت متعارف صدور حکم بتاخیر افتد در صورتیکه کودک دندان جدید در آورد مجرم محکوم به ارش و گرنه محکوم به قصاص است.
ماده ٧٩ـ اگر مورد جنایت عضو زائد باشد و جانی عضو زائی مشابه نداشته باشد محکوم به دیه است.
ماده ٨٠ـ رعایت تساوی در قصاص اعضاء از هر جهت لازم است و با تراضی طرفین قابل تغییر است.

 

حدود و مقررات آن
فصل اول ـ حد زنا
ماده ٨١ـ زنا عبارت است از جماع مرد با زنی که بر او حلال نیست گرچه دردبر باشد در غیر موارد مشبهه.
ماده ٨٢ـ زنا در صورتی موجب حد میشود که زانی دارای اوصاف زیر باشد: بلوغ ـ عقل ـ اختیار ـ آگاهی.
پس زنای نابالغ و دیوانه و اکراه شده و کسیکه در اثر تشابه با زنی زنا نماید یا در اثر ندانستن حکم شرعی با زنی ازدواج کند که عقد با او مشروع نباشد و با آن زن جماع کند موجب حد نمیشود.
تبصره ١ـ هرگاه زن یا مردی حرام بودن ازدواج با دیگری را نداند ولی احتمال حرمت آن را بدهد و بدون تفحص حکم شرعی با او ازدواج نماید و دخول کند محکوم به حد خواهد شد.
تبصره ٢ـ هرگاه زنی حرام بودن جماع با مردی را بداند و آن مرد آگاه نباشد و خیال کند که دخول به این زن برای او جایز است و دخول نماید فقط آن زن محکوم به حد زنا میباشد نه مرد و اگر مرد آگاه باشد و زن نا آگاه فقط آن مرد محکوم به حد زنا خواهد بود نه زن.
ماده ٨٣ـ هرگاه مرد یا زنی که با هم جماع نمودند ادعای اشتباه و نا آگاهی کند در صورتیکه احتمال صدق مدعی داده شود ادعا بدون شاهد و سوگند پذیرفته میشود و حد ساقط خواهد بود.
ماده ٨٤ـ هرگاه زنی ادعا کند که به زنا اکراه شده ادعای او در صورتیکه یقین بر خلاف آن باشد قبول میشود.
راههای ثبوت زنا در دادگاه
ماده ٨٥ـ هرگاه مرد یا زنی در چهار جلسه اقرار به زنا کند محکوم به حد زنا خواهد شد و اگر کمتر از چهار بار اقرار نماید تعزیر میشود.
ماده ٨٦ـ اقرار در صورتی نافذ است که اقرار کننده دارای اوصاف زیر باشد:
بلوغ ـ عقل ـ اختیار ـ قصد.
ماده ٨٧ـ اقرار باید صریح یا ظاهر باشد که احتمال عقلائی خلاف داده نشود.
ماده ٨٨ـ هرگاه کسی اقرار به زنا کند و بعد انکار نماید حد ساقط نمیشود مگر آنکه اقرار به زنائی کند که موجب رجم یا قتل باشد و سپس انکار نماید که در اینصورت حد رجم و قتل ساقط میشود.
ماده ٨٩ـ هرگاه کسی به زنائی اقرار کند که موجب حد است و بعد توبه نماید، حاکم میتواند او را عفو کند یا حد بر او جاری سازد.
ماده ٩٠ـ هرگاه زنی که همسر ندارد باردار شود به صرف باردار شدن مورد حد قرار نمیگیرد مگر آنکه با یکی از راههائی که در این قانون آمده زنای او ثابت شود.
ماده ٩١ـ زنا با شهادت چهار مرد عادل یا سه مرد عادل با دو زن عادل ثابت میشود خواه موجب حد جلد باشد خواه موجب حد رجم.
ماده ٩٢ـ گواهی شاهد باید روشن و بدون ابهام باشد.
ماده ٩٤ـ گواهی شاهد باید مستند به مشاهده باشد و گواهی حدسی معتبر نیست.
ماده ٩٥ـ هرگاه شهود خصوصیات مورد شهادت را بیان کنند باید از لحاظ زمان یا مکان و مانند آن اختلاف نداشته باشند و در صورت اختلاف بین گواهان زنا ثابت نمیشود بلکه آنها به حد قذف محکوم خواهند شد.
ماده ٩٦ـ شهود باید بدون فاصله زمانی شهادت دهند پس اگر بعضی از آنها شهادت دهد و دیگران بلافاصله حضور پیدا نکنند یا شهادت ندهند زنا ثابت نمیشود بلکه شهادت دهنده مورد حد قذف قرار میگیرد.
ماده ٩٧ـ هرگاه زنا از راه شهادت یا اقرار ثابت شود جز در موارد استثناء مانند بیماری و حاملگی باید حد آن فورأ جاری گردد.
ماده ٩٨ـ هرگاه زن یا مرد زانی قبل از اقامه شهادت توبه نماید، حد از او ساقط میشود و اگر بعد از اقامه شهادت توبه کند حد ساقط نمیشود.
اقسام حد زنا
ماده ٩٩ـ حد زنا در موارد زیر قتل است:
الف ـ حد زنا با محارم نسبی
ب ـ زنا با زن پدر
ج ـ زنای غیر مسلمان با زنی که مسلمان میباشد موجب قتل زانی است.
د ـ زنای به عنف و اکراه موجب قتل زانی اکراه کننده است.
تبصره ـ در موارد فوق فرقی بین جوان و پیر و محصن و غیر محصن نیست.
ماده ١٠٠ـ حد زنا درموارد زیر رجم است:
الف ـ زنای مرد محصن یعنی مردی که دارای همسر دائمی است و با او جماع کرده و هر وقت بخواهد با او جماع کند میتواند، موجب رجم است.
ب ـ زنای زن محصنه یعنی زنی که دارای شوهر دائمی است و جماع با او حاصل شده و امکان تمتع از شوهر را داشته باشد، با مرد بالغ موجب رجم است.
تبصره ١ـ زنای زن محصنه با نابالغ موجب حد تازیانه است نه رجم.
تبصره ٢ـ زنای مرد یا زنی که همسر دائمی دارد ولی در اثر مسافرت یا حبس و مانند آن در عذرهای موجه به همسر خود دسترسی ندارد، موجب رجم نیست.
تبصره ٣ـ طلاق رجعی قبل از سپری شده ایام عده، مرد یا زن را از احصان خارج نمیکند ولی طلاق بائن آنها را از احصان خارج مینماید.
ماده ١٠١ـ زنای پیرمرد یا پیرزنی که دارای شرایط احصان باشند موجب میشود که قبل از رجم کردن حد جلد بر آنها جاری شود.
ماده ١٠٢ـ حد زنای زن یا مردی که واجد شرایط احصان نباشند صد تازیانه است.
ماده ١٠٣ـ مرد متأهلی که قبل از دخول مرتکب زنا شود به حد جلد و تراشیدن سر و تبعید به مدت یکسال محکوم خواهد شد.
تبصره ـ در احکام یاد شده فرقی بین زنای با زن زنده و مرده نیست.
ماده ١٠٤ـ تکرار زنا قبل از اجراء حد موجب تکرار حد نمیشود. مگر آنکه مجازاتها از یکنوع نباشد مانند آنکه بعضی از آنها موجب جلد بوده و بعضی دیگر موجب رجم باشد که در اینصورت قبل از رجم زانی حد جلد بر او جاری میشود.
ماده ١٠٥ـ هرگاه زن یا مردی چند بارزنا کند و بعد از هر بار حد بر او جاری شود در مرتبه چهارم کشته میشود.
ماده ١٠٦ـ در ایام بارداری و نفاس زن حد قتل یا رجم بر او جاری نمیشود و همچنین بعد از وضع حمل در صورتیکه نوزاد کفیل نداشته باشد و بیم تلف شدن او برود ولی اگر کفیل پیدا شود حد بر او جاری میگردد.
ماده ١٠٧ـ زن باردار یا شیرده در صورتیکه در اجرای حد جلد بر او بیم ضرر حمل یا شیرخوار باشد اجراء حد تا رفع بیم ضرر به تأخیر می افتد.
ماده ١٠٨ـ هرگاه مریض یا زن مستحاضه ای محکوم به قتل یا رجم شده باشد حد بر او جاری میشود ولی اگر محکوم به جلد باشد تا رفع بیماری و استحاضه اجرای حد بتأخیر می افتد.
تبصره ـ حیض مانع اجرای حد نمیشود.
ماده ١٠٩ـ هر گاه امید به بهبودی مریض نباشد یا حاکم شرع مصلحت بداند که در حال مرض حد جاری شود یک دسته تازیانه یا ترکه ای که مشتمل بر صد واحد باشد، فقط یکبار به او زده میشود گرچه همه آنها به بدن محکوم نرسد.
ماده ١١٠ ـ هرگاه محکوم به حد دیوانه یا مرتد شود حد از او ساقط نمیشود.
ماده ١١١ـ حد جلد را نباید در هوای بسیار سرد یا بسیار گرم جاری نمود.
ماده ١١٢ـ حد را نمیشود در سرزمین دشمنان اسلام جاری کرد.
کیفیت اجرای حد
ماده ١١٣ـ هرگاه شخصی محکوم به چند حد شود باید آن حدود را به ترتیبی اجرا کرد که هیچکدام در آنها زمینه دیگری را ازبین نبرد مثلأ اگر به جلد و به رجم شدن محکوم شود باید اول حد جلد جاری شود بعدأ حد رجم.
ماده ١١٤ـ هرگاه زنای شخصی که داران شرایط احصان است با اقرار او ثابت شود، هنگام رجم اول حاکم شرع سنگ میزند بعدأ دیگران و اگر زنای او به شهادت شهود ثابت شود اول شهود سنگ میزنند بعدأ حاکم و سپس دیگران.
ماده ١١٥ـ حد جلد مرد زانی باید ایستاده و در حالتیکه پوشاکی جز ساتر عورت نداشته باشد اجرا گردد و به تمام بدن وی غیر از سر و صورت و عورت تازیانه زده میشود ولی زن را در حالی که نشسته و لباسهایش به بدن او بسته باشد تازیانه میزنند.
ماده ١١٦ـ مناسب است که حاکم شرع مردم را از زمان اجرا حد آگاه سازد و لازم است عده ای از مومنین که از سه نفر کمتر نباشند در حال اجرای حد حضور یابند.
ماده ١١٧ـ مرد را هنگام رجم تا نزدیکی کمر و زن را تا نزدیکی سینه در چاله ای دفن میکنند آنگاه رجم مینمایند.
ماده ١١٨ـ هرگاه کسی که محکوم به رجم است از چاله ای که در آن قرار گرفته، فرار کند در صورتی که زنای او به شهادت ثابت شده باشد برای اجرای حد برگردانده میشود و اگر به اقرار او ثابت شده باشد و فرارش هم بعد از یک برخورد ولو یک سنگ باشد، برگردانده نمیشود ولی کسی که محکوم به جلد باشد و فرار کند در هر حال برای اجرای حد جلد برگردانده میشود.
ماده ١١٩ـ بزرگی سنگ در رجم نباید بحدی باشد که با اصابت یک یا دوتای آن شخص کشته شود و نیز کوچکی آن نباید به اندازه ای باشد که نام سنگ بر آن صدق نکند.
ماده ١٢٠ـ حاکم شرع میتواند به علم خود در حق الله و حق الناس عمل کند و حد الهی را جاری نماید و لازم است مستند علم را ذکر کند و در حق الله متوقف به درخواست کسی نیست ولی در حق الناس اجراء حد موقوف به درخواست صاحب حق میباشد.
ماده ١٢١ـ زنا در زمانهای متبرکه چون اعیاد مذهبی و رمضان و جمعه و مکانهای شریف چون مساجد علاوه بر حد تعزیر میشود.
ماده ١٢٢ـ حضور شهود هنگام اجرای حد رجم لازم و است و با غیبت آنان حد ساقط نمیشود اما با فرار آنان حد ساقط میشود.
فصل دوم ـ حد مسکر
ماده ١٢٣ـ خوردن مسکر کم یا زیاد مست بکند یا نکند خالص باشد یا مخلوط موجب حد است.
تبصره ١ـ آب جو گر چه مست کننده نباشد در حکم شراب است و موجب حد خواهد بود.
تبصره ٢ـ خوردن آب انگوری که خود بجوش آمده یا بوسیله آتش یا آفتاب و مانند آن جوشانیده شده گرچه حرام است ولی موجب حد نمیباشد.
ماده ١٢٤ـ حد مسکر بر کسی ثابت میشود که بالغ و عاقل و مختار و آگاه به مسکر بودن و حرام بودن آن باشد.
تبصره ١ـ در صورتیکه شراب خوار مدعی جهل بحکم یا موضوع باشد و صحت دعوای وی محتمل باشد محکوم به حد نخواهد شد.
تبصره ٢ـ هر گاه کسی بداند که خوردن شراب حرام است و آن را بخورد محکوم به حد خواهد شد گرچه نداند که خوردن آن موجب حد میشود.
ماده ١٢٥ـ هر گاه کسی مضطر شود که برای نجات از مرگ یا جهت درمان بیماری سخت مقدار ضرورت شراب بخورد محکوم به حد نخواهد شد.
ماده ١٢٦ـ هرگاه کسی دوبار اقرار کند که شراب خورده محکوم به حد میشود.
ماده ١٢٧ـ اقرار در صورتی نافذ است که اقرار کننده بالغ عاقل مختار و دارای قصد باشد.
ماده ١٢٨ـ حد شراب خمر فقط با شهادت دو مرد عادل ثابت میشود.
ماده ١٢٩ـ هرگاه یکی از دو مرد عادل شهادت دهد که شخصی شراب خورده و دیگری گواهی دهد که او شراب قی کرده است حق ثابت میشود.
ماده ١٣٠ـ در شهادت شرب مسکر لازم است از لحاظ زمان یا مکان و مانند آن اختلافی نباشد ولی در صورتیکه یکی به شرب اصل مسکر و دیگری به شرب نوعی خاص از آن شهادت دهد حد ثابت میشود.
تبصره ـ اقرار یا شهادت در صورتی موجب حد میشود که احتمال عقلائی بر معذور بودن خورنده مسکر در بین نباشد.
ماده ١٣١ـ حد شرب مسکر برای مرد و یا زن، هشتاد تازیانه است.
تبصره ـ غیر مسلمان فقط در صورت تظاهر به شرب مسکر به هشتاد تازیانه محکوم میشود.

 

کیفیت اجراء حد
ماده ١٣٢ـ مرد را در حالیکه ایستاده باشد و پوشاکی غیر از ساتر عورت نداشته باشد و زن را در حال نشسته که لباسهایش به بدن او بسته باشد تازیانه میزنند.
تبصره ـ تازیانه را نباید به سر و صورت و عورت محکوم زد.
ماده ١٣٣ـ حد وقتی جاری میشود که محکوم از حال مستی بیرون آمده باشد.
ماده ١٣٤ـ هرگاه کسی چند بار مسکر بخورد وحد بر او جاری نشود برای همه آنها یک حد کافی است.
ماده ١٣٥ـ هر گاه کسی چند بار شرب مسکر بنماید و بعد از هر بار حد بر او جاری شود، در مرتبه سوم کشته میشود.
ماده ١٣٦ـ هرگاه محکوم به حد دیوانه یا مرتد شود حد از او ساقط نمیشود.

 

شرایط سقوط حد یا عفو از آن
ماده ١٣٧ـ هرگاه شراب خوار قبل از اقامه شهادت توبه نماید حد از او ساقط میشود ولی اگر بعد از اقامه شهادت توبه کند حاکم میتواند او را عفو نماید یا حد بر او جاری کند.
ماده ١٣٨ـ هر گاه کسی بعد از اقرار به شرب مسکر توبه کند حاکم میتواند ا و را عفو نماید یا حد بر او جاری کند.

 

فصل سوم ـ حد لواط
ماده ١٣٩ـ لواط وطی انسان مذکر است.
ماده ١٤٠ـ فاعل و مفعول لواط هر دو محکوم به حد خواهند شد.
ماده ١٤١ـ حد لواط قتل و کیفیت نوع آن در اختیار حاکم شرع است.
ماده ١٤٢ـ لواط در صورتی موجب قتل میشود که فاعل و مفعول بالغ، عاقل و مختارباشند.
ماده ١٤٣ـ هرگاه مرد بالغ و عاقل با نابالغی لواط کند فاعل کشته میشود و مفعول اگر مکره نباشد تعزیر میشود.
ماده ١٤٤ـ هرگاه نابالغی نابالغ دیگر را وطی کند تعزیر میشوند، مگر آنکه یکی از آنها اکراه شده باشد.

 

راههای ثبوت لواط در دادگاه
ماده ١٤٥ـ با چهار بار اقرار به لواط حد نسبت به اقرار کننده ثابت میشود.
ماده ١٤٦ـ اقرار در صورتی نافذ است که اقرار کننده بالغ، عاقل، مختار و دارای قصد باشد.
ماده ١٤٧ـ اقرار کمتر از چهار بار موجب حد نیت و اقرار کننده تعزیر میشود.
ماده ١٤٨ـ لواط با گواهی چهار مرد عادل که آن را مشاهده کرده باشند ثابت میشود.
ماده ١٤٩ـ هرگاه کمتر از چهار مرد عادل گواهی نمایند لواط ثابت نمیشود و گواهان به حد قذف محکوم میشوند.
ماده ١٥٠ـ شهادت زنها بتنهائی یا به ضمیمه مرد لواط، ثابت نمیکند.
ماده ١٥١ـ حاکم شرع میتواند طبق علم خود که از طرق متعارف حاصل شود، حکم کند.
ماده ١٥٢ـ حد تفخیذ و نظائر آن بین دو مرد بدون دخول برای هر یک صد تازیانه است.
تبصره ـ در صورتیکه فاعل غیرمسلمان باشد و مفعول مسلمان باشد حد فاعل قتل است.
ماده ١٥٣ـ اگر تفخیذ و نظائر آن سه بار تکرار و بعد از هربار حد جاری شود در مرتبه چهارم حد آن قتل است.
ماده ١٥٤ـ هر گاه دو مرد که با هم خویشاوندی نسبی نداشته باشند بدون ضرورت در زیر یک پوشش بطور برهنه قرار گیرند هر دو تعزیر میشوند.
ماده ١٥٥ـ هر گاه کسی دیگری را از روی شهوت ببوسد تعزیر میشود.
ماده ١٥٦ـ کسی که مرتکب تفخیذ و نظائر آن یا لواط شده باشد اگر قبل از شهادت شهود توبه کند حد از او ساقط میشود و اگر بعد از شهادت توبه نماید حد از او ساقط نمیشود و اگر با اقرار ثابت شده باشد و توبه کند حاکم شرع میتواند عفو نماید.

 

مساجقه
ماده ١٥٧ـ مساجقه، همجنس بازی زنها است با اندام تناسلی.
ماده ١٥٨ـ راههای ثبوت مساجقه در دادگاه همان راههای ثبوت لواط است.
ماده ١٥٩ـ حد مساجقه برای هر یک صد تازیانه است.
ماده ١٦٠ـ حد مساجقه درباره کسی ثابت میشود که بالغ، عاقل، مختار و دارای قصد باشد.
تبصره ـ در حد مساجقه فرقی بین فاعل و مفعول و همچنین فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نیست.
ماده ١٦١ـ هرگاه مساجقه سه بار تکرار شود وبعد از هر بار حد جاری گردد در مرتبه چهارم حد آن قتل است.
ماده ١٦٢ـ اگر مساجقه کننده قبل از شهادت شهود توبه کند حد ساقط میشود و اگر بعد از شهادت توبه نماید حد ساقط نمیشود.
ماده ١٦٣ـ اگر مساجقه با اقرار شخص ثابت شود و توبه کند حاکم شرع میتواند او را عفو نماید.
ماده ١٦٤ـ هرگاه دو زن که با هم خویشاوندی نسبی نداشته باشند بدون ضرورت برهنه زیر یک پوشش قرار گیرند به کمتر از صد تازیانه تعزیر میشوند و در صورت تکرار این عمل و تکرار تعزیر در مرتبه سوم صد تازیانه زده میشود.

 

قوادی
ماده ١٦٥ـ قوادی عبارتست از جمع و مرتبط کردن دو نفر یا بیشتر برای زنا یا لواط.
ماده ١٦٦ـ قوادی یا دوبار اقرار در صورتیکه اقرار کننده بالغ و عاقل و مختار و دارای قصد باشد ثابت میشود.
ماده ١٦٧ـ قوادی به شهادت دو مرد عادل ثابت میشود.
ماده ١٦٨ـ حد قوادی هفتاد و پنچ تازیانه و تبعید از محل است که مدت آنرا حاکم تعیین میکند.
تبصره ـ حد قوادی در زن فقط هفتاد و پنچ تازیانه است.
قذف
ماده ١٦٩ـ قذف نسبت دادن زنا یا لواط است به شخص دیگری.
ماده ١٧٠ـ حد قذف هشتاد تازیانه است خواه قذف کننده مرد باشد یا زن.
تبصره ـ هرگاه کسی غیر از زنا یا لواط مانند مساجقه و سایر کارهای حرام را به شخصی نسبت دهد، به سی تا پنجاه ضربه شلاق محکوم خواهد شد.
ماده ١٧١ـ قذف باید روشن و بدون ابهام و نسبت دهنده بمعنای لفظ آگاه باشد گرچه شنونده معنای آنرا نداند.
ماده ١٧٢ـ هرگاه کسی به فرزند مشروع خود بگوید تو فرزند من نیستی محکوم به حد قذف خواهد شد.
ماده ١٧٣ـ هر گاه کسی به فرزند مشروع شخص دیگری بگوید تو فرزند او نیستی محکوم به حد قذف خواهد شد.
تبصره ـ در موارد یاد شده فوق هر گاه قرینه ای در بین باشد که منظور قذف نیست حد ثابت نمیشود.
ماده ١٧٤ـ هرگاه کسی به شخصی نسبت دهد که تو با فلان زن زنا کردی یا با فلان مرد لواط نمودی نسبت به مخاطب قذف خواهد بود و گوینده محکوم به حد قذف میشود.
ماده ١٧٥ـ هر گاه کسی به قصد رمی به زنا به شخصی مثلأ چنین گوید (زن قحبه) یا خواهر قحبه یا مادر قحبه نسبت به کسی که زنا را به او نسبت داد محکوم به حد قذف میشود و نسبت به مخاطب که او را به این دشنام اذیت کرده است تعزیر میشود.
ماده ١٧٦ـ هردشنامی که باعث اذیت شنونده شود و دلالت بر قذف نکند مانند اینکه به زنش بگوید تو باکره نبودی به ده تا پنجاه ضربه شلاق محکوم میشود.
ماده ١٧٧ـ قذف در مواردی موجب حد میشود که قذف کننده بالغ و عاقل و مختار و دارای قصد باشد و قذف شونده نیز بالغ و عاقل و مسلمان و عفیف باشد پس اگر قذف شونده فاقد یکی از اوصاف فوق باشد، حد ثابت نمیشود.
ماده ١٧٨ـ هرگاه نابالغ ممیزی کسی را قذف کند به ده تا سی ضربه شلاق محکوم میشود و همچنین هر گاه بالغ و عاقلی شخص نابالغ یا غیر مسلمان را قذف کند تغزیر میشود.
ماده ١٧٩ـ اگر قذف شونده به آنچه که به او نسبت داده شده عفیف نباشد و تظاهر به آن نماید قذف کننده حد و تعزیر ندارد.
ماده ١٨٠ـ هرگاه خویشاوندان یکدیگر را قذف کنند محکوم به حد میشوند.
تبصره ـ اگر پدر یا جد پدری فرزندش را قذف کند تعزیر میشود.
ماده ١٨١ـ هرگاه مردی زنش را که مرده است قذف کند و آن زن وارثی جز فرزند همان مرد نداشته باشد حد ثابت نمیشود و اگر آن زن وارثی غیر از فرزند همان مرد مثلأ فرزندی از شوهر دیگر داشته باشد حد ثابت میشود.
ماده ١٨٢ـ هرگاه شخصی چند نفر را بطور جداگانه قذف کند در برابر قذف هر یک جداگانه حد بر او جاری میشود خواه همه آنها با هم مطالبه حد کنند خواه بطور جداگانه.
ماده ١٨٣ـ هرگاه شخصی چند نفر را به یک لفظ قذف نماید اگر هر کدام آنها جداگانه خواهان حد شوند برای قذف هر یک آنها حد جداگانه خواهد بود ولی اگر باهم خواهان حد شوند ققط یک حد ثابت میشود.
ماده ١٨٤ـ قذف با دوبار اقرار ثابت میشود.
ماده ١٨٥ـ اقرار در صورتی ناقذ است که اقرار کننده بالغ و عاقل و مختار و دارای قصد باشد.
ماده ١٨٦ـ قذف با شهادت دو مرد عادل ثابت میشود.
ماده ١٨٧ـ تازیانه بر روی لباس متعارف و بطور متوسط زده میشود نه بشدت زدن در حد زنا.
تبصره ـ تازیانه را نباید به سرو صورت وعورت قذف کننده زد.
ماده ١٨٨ـ هرگاه کسی چند بار قذف کند و بعد از هر باز حد بر او جاری شود در مرتبه چهارم کشته میشود.
ماده ١٨٩ـ هرگاه قذف کننده بعد از اجراء حد بگوید آنچه گفتم حق بود تعزیر میشود.
ماده ١٩٠ـ هر گاه یکنفر را چند بار به یک سبب مانند زنا قذف کند فقط یک حد ثابت میشود.
ماده ١٩١ـ هر گاه یکنفر را به چند سبب مانند زنا و لواط قذف کند چند حد ثابت میشود.
ماده ١٩٢ـ حد قذف در موارد زیر ساقط میشود:
١ـ هر گاه قذف شونده، قذف کننده را تصدیق نماید.
٢ـ هرگاه شهود با نصاب معتبر آن به چیزی که مورد قذف است شهادت دهند.
٣ـ هرگاه قذف شونده یا همه ورثه او قذف کننده را عفو نمایند.
٤ـ مردی زنش را پس از قذف لعان کند.
ماده ١٩٣ـ هرگاه دو نفر یکدیگر را قذف کنند خواه قذف آنها همانند و خواه مخالف باشد حد ساقط و هر یک تغزیر میشوند.
ماده ١٩٤ـ حد قذف اگر اجراء یا عفو نشود به وارث منتقل میگردد.
ماده ١٩٥ـ حق مطالبه حد قذف به همه وارثان بجز زن و شوهر منتقل میشود و هر یک از ورثه میتوانند آن را مطالبه کنند هر چند دیگران عفو کرده باشند.
این قسمت در تاریخ ٢٠/٧/٦١ تصویب شده است
?ماده ١٩٦ـ هر کس که برای ایجاد رعب و هراس و سلب آزادی و امنیت مردم دست به اسلحه ببرد، محارب میباشد.
تبصره ١ـ میان سلاح سرد و سلاح گرم فرقی نیست.
تبصره ٢ـ کسی که بروی مردم سلاح بکشد ولی در اثر ناتوانی موجب هراس هیچ فردی نشود، محارب نیست.
تبصره ٣ـ کسی که سلاح خود را به سوی یک یا چند نفر مخصوصی بکشد و جنبه عمومی نداشته باشد، محارب نیست.
تبصره ٤ـ هر فرد یا گروهی که برای مبارزه با محاربان و از بین بردن فساد در زمین دست به اسلحه برند، محارب نیستند.
ماده ١٩٧ـ سارق مسلح و قطاع الطریق هرگاه با اسلحه امنیت مردم و جاده را بهم بزند و رعب و وحشت ایجاد کند، محارب است.
ماده ١٩٨ـ هر گروه یا جمعیتی متشکل که در برابر حکومت اسلامی قیام مسلحانه کند تمام افراد و هوادارانی که موضوع آن گروه یا جمعیت را میدانند و بنحوی در پیشبرد اهداف سازمان فعالیت و تلاش موثر دارند محاربند اگر جه در شاخه نظامی شرکت نداشته باشند.
تبصره ـ جبهه متحدی که از گروهها و اشخاص مختلف تشکیل شود، در حکم یک واحد است.
ماده ١٩٩ـ هر فرد یا گروه که طرح بر اندازی حکومت اسلامی را بریزد و برای این منظوراسلحه و مواد منفجره تهیه کند و نیز کسانیکه با آگاهی و اختیار وسایل و اسباب کار و سلاح در اختیار آنها بگذارند محارب و مفسد فی الارض میباشند.
ماده ٢٠٠ـ هر کس در طرح براندازی حکومت اسلامی خود را نامزد یکی از پستهای حساس حکومت کودتا نماید، و نامزدی او در تحقق کودتا بنحوی موثر باشد "محارب" و "مفسد فی الارض" است.
(٢ـ راههای ثبوت محاربه و افسار فی الارض)
ماده ٢٠١ـ محاربه و افساد فی الارض از راههای زیر ثابت میشود:
الف ـ با یکبار اقرار بشرط آنکه اقرار کننده بالغ وعاقل و اقرار او با قصد و اختیار باشد.
ب ـ با شهادت فقط دو مرد عادل.
تبصره ١ـ شهادت مردمی که مورد تهاجم محاربان قرار گرفته اند، بنفع همدیگر پذیرفته نیست.
تبصره ٢ـ هر گاه عده ای مورد تهاجم محاربان قرار گرفته باشند شهادت اشخاصی که بگویند به ما آسیبی نرسیده نسبت به دیگران پذیرفته است.
تبصره ٣ـ شهادت اشخاصی که مورد تهاجم قرار گرفته اند اگر که بمنظور اثبات محارب بودن مهاجمین باشد و شکایت شخصی نباشد، پذیرفته است.
(٣ـ حد محاربه و افساد فی الارض)
ماده ٢٠٢ـ حد محاربه و افساد فی الارض یکی از چهار چیز است:
١ـ قتل ٢ـ آویختن بدار ٣ـ قطع دست راست و پای چپ ٤ـ تبعید.
انتخاب هر یک از این امور چهارگانه با اختیار قاضی است ولی در صورتیکه اجراء بعضی از مجازاتها دارای مفسده ای باشد، نمیتواند آن را انتخاب نماید. خواه کسی را که کشته یا مجروح کرده یا مال او را گرفته باشد و خواه هیچیک از این کارها را انجام نداده باشد.
ماده ٢٠٣ـ حد محاربه و افساد فی الارض با عفو صاحب حق ساقط نمیشود.
ماده ٢٠٤ـ مفسد و محاربی که تبعید میشود باید تحت مراقبت قرار گیرد و با دیگران معاشرت و مراوده نداشته باشد.
ماده ٢٠٥ـ مدت تبعید در هر حال کمتر از یکسال نیست اگر چه بعد از دستگیری توبه نماید و در صورتیکه توبه ننماید همچنان در تبعید باقی خواهد ماند.
ماده ٢٠٦ـ محارب و مفسد فی الارض در مدت تبعید از رفتن به کشورهای غیر اسلامی ممنوع است.
ماده ٢٠٧ـ مصلوب کردن مفسد و محارب با شرایط زیر انجام میگردد:
الف ـ نحوه بستن موجب مرگ او نگردد.
ب ـ بیش از سه روز بر صلیب نماند ولی اگر در اثنای سه روز بمیرد میتوان اورا پس از مرگ پائین آورد.
ج ـ اگر بعد از سه روز زنده بماند نباید او را کشت.
ماده ٢٠٨ـ بریدن دست راست و پای چپ مفسد و محارب به همان گونه ای است که در حد سرقت عمل میشود.
ماده ٢٠٩ـ هر گاه محارب کسی را در حال محاربه کشته باشد و اولیاء دم خواهان قصاص او باشند، قاضی باید با اجتماع شرایط حکم به قصاص نماید.
ماده ٢١٠ـ محارب اگر در هنگام محاربه جرحی که موجب قصاص است بر کسی وارد آورد شخص مجنی علیه با حکم دادگاه میتواند اورا قصاص نماید.
ماده ٢١١ـ هرگاه محارب و مفسد فی الارض قبل از دستگیری توبه کند، حد ساقط میشود و اگر بعد از دستگیری توبه کند حد ساقط نمیشود.
حد سرقت
(١ـ تعریف)
ماده ٢١٢ـ سرقت عبارتست از اینکه انسان مال دیگری را بطور پنهانی برباید.
ماده ٢١٣ـ سرقت در صورتی موجب حد میشود که سارق دارای شرایط زیر باشد:
١ـ به حد بلوغ شرعی رسیده باشد.
٢ـ در حال سرقت، عاقل باشد.
٣ـ ازروی تهدید وادار به سرقت نشده باشد.
٤ـ از روی اضطرار و ناچاری دست به سرقت نزده باشد.
٥ـ پدر صاحب مال نباشد.
٦ـ بداند و ملتفت باشد که مال غیر است.
٧ـ بداند و ملتفت باشد که برداشتنش حرام است.
٨ـ بعنوان دزدی مال را بردارد.
٩ـ صاحب مال، مال را در حرز قرار داده باشد.
١٠ـ سارق بتنهائی یا به کمک دیگر هتک حرز کند.
تبصره ـ حرز عبارتست از محلی که مال در آن بمنظور دور بودن ازانظارو دستبرد نگهداری میشود.
١١ـ خود سارق بتنهایی و یابا شرک دیگری مال را از حرز بیرون آورد.
تبصره ١ـ بیرون آوردن مال از حرز توسط دیوانه و یا طفل غیر ممیز در حکم مباشرت است.
تبصره ٢ـ هرگاه سارق قبل از بیرون آوردن مال از حرز دستگیر شود حد بر او جاری نمیشود.
تبصره ٣ـ هرگاه پس از سرقت مال را تحت ید مالک قرار دهد این سرقت موجب حد نمیشود.
ماده ٢١٤ـ سرقت در صورتی موجب حد میشود که مال مسروق دارای خصوصیات زیر باشد:
١ـ در حرز متناسب با این مال نگهداری شود.
٢ـ حداقل ٥/٤ نخود طلای مسکوک باشد که بصورت پول با آن معامله میشود یا ارزش آن به این مقدار برسد.
تبصره ١ـ مقدار مذکور باید در یک سرقت باشد.
تبصره ٢ـ میزان در ارزش، قیمت زمان سرقت است.
تبصره ٣ـ هرگاه دو یا چند نفر در سرقت مال شریک باشند باید سهم هر یک از آنها بمقدار فوق برسد.

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله قوانین مجازات اسلامی، قانون حدود وقصاص، مصوب ٣/٦/١٣٦١

دانلود پایان نامه مقطع کارشناسی رشته حقوق با موضوع قوانین طلاق با فرمت ورد word

اختصاصی از نیک فایل دانلود پایان نامه مقطع کارشناسی رشته حقوق با موضوع قوانین طلاق با فرمت ورد word دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه مقطع کارشناسی رشته حقوق با موضوع قوانین طلاق

در این پست می توانید متن کامل این پایان نامه را  با فرمت ورد word دانلود نمائید:

 

طلاق حقی نیست که به مرد عطا شده باشد و از زن بازداشته شده باشد بلکه طلاق آخرین راه چاره ایست که برای پایان دادن به زندگیهای بدون عاطفه و مشقت بار در نظر گرفته شده است به همین لحاظ مسولیت فردی که اختیار بیشتری در این موضوع دارد بیشتر است لذا باید توجه داشت افرادی که از روی هوا و هوس به این امر اقدام میکنند و با بروز کمترین اختلافات آنرا چاره کار خود میدانند روزی باید در مقابل خداوند متعال پاسخگو باشند که آیا واقعا امکان ادامه زندگی به هیچ وجه وجود نداشته و آیا آنها همه سعی خود را برای ادامه زندگی کرده اند؟ و باید پاسخ دهند چرا چیزی را که خداوند امر به محکم و استوار کردن آن کرده براحتی از هم گسسته اند .

بر اساس قوانین و موازین کشور وقوع امر طلاق از سه راه امکانپذیر است

ساده ترین شکل وقوع طلاق زمانیست که زن و شوهر بر مساله طلاق توافق داشته باشند و دیگر مایل به ادامه زندگی با هم نباشند

این نوع طلاق به طلاق توافقی معروف است که از اختیار مرد در طلاق ناشی میشود .

نوع دیگر طلاق که اساس تمام قوانین طلاق میباشد طلاق به خواست و اراده مرد است

((ماده 1133 قانون مدنی- مرد می تواند با رعایت شرایط مقرر در این قانون با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق همسرش را بنماید .

تبصره – زن نیز می تواند با وجود شرایط مقرر در مواد (1119) ، (1129) و (1130) این قانون ، از دادگاه تقاضای طلاق نماید .))

در این حالت مرد موظف به پرداخت کلیه حقوق زن میباشد .

اما نوع دیگر طلاق که  همچنان ریشه در اختیار مرد دارد طلاق بخواسته زن است ، در این حالت زن با اثبات شرایط عسر و حرج خود (در این شرایط دادگاه مرد را مجبور به طلاق میکند ) و یا با توجه به وکالتی که از ابتدای عقد در شرایط ضمن عقد از مرد گرفته میتواند خود را مطلقه نماید .

((بر اساس ماده 1130 قانون مدنی- در مورد زیر زن می تواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق نماید در صورتی که برای محکمه ثابت شودکه دوام زوجیت موجب عسر و حرج است می تواند برای جلوگیری از ضرر و حرج زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورت میسر نشدن به اذن حاکم شرع طلاق داده می شود.
تبصره – عسر و حرج موضوع این ماده عبارت است از به وجود آمدن وضعیتی که ادامه زندگی را برای زوجه با مشقت همراه ساخته و تحمل آن مشکل باشد و موارد ذیل در صورت احراز توسط دادگاه صالح از مصادیق عسر وحرج محسوب می گردد :
1- ترک زندگی خانوادگی توسط زوج حداقل به مدت شش ماه متوالی و یا نه ماه متناوب در مدت یک سال بدون عذر موجه .

2- اعتیاد زوج به یکی از انواع مواد مخدر و یا ابتلاء وی به مشروبات الکلی که به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و امتناع یا عدم امکان الزام وی به ترک آن در مدتی که به تشخیص پزشک برای ترک اعتیاد لازم بوده است .

در صورتی که زوج به تعهد خود عمل ننماید و یا پس از ترک ، مجددا” به مصرف موارد مذکور روی آورده ، بنا به درخواست زوجه ، طلاق انجام خواهد شد .
3- محکومیت قطعی زوج به حبس پنج سال یا بیشتر .

4- ضرب و شتم یا هرگونه سوء استفاده مستمر زوج که عرفا” با توجه به وضعیت زوجه قابل تحمل نباشد .

5- ابتلاء زوح به بیماری های صعب العلاج روانی یا ساری یا هر عارضه صعب العلاج دیگری که زندگی مشترک را مختل نماید .


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه مقطع کارشناسی رشته حقوق با موضوع قوانین طلاق با فرمت ورد word

دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع کلیات تعارض قوانین

اختصاصی از نیک فایل دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع کلیات تعارض قوانین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع کلیات تعارض قوانین


دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع کلیات تعارض قوانین

 

 

 

 

 

 

 

در این پست می توانید متن کامل پایان نامه رشته حقوق با موضوع کلیات تعارض قوانین را  با فرمت ورد word دانلود نمائید:

 

قوانین

مفهوم و عوامل پیدایش تعارض قوانین

مسئله تعارض قوانین هنگامی مطرح می‌شود که یک رابطه حقوق خصوصی به واسطه دخالت یک یا چند عامل خارجی به دو یا چند کشور ارتباط پیدا کند. در چنین مواردی باید دانست قانون کدام یک از این کشورها بر رابطه حقوقی مورد نظر حکومت خواهد کرد.

علت بروز تعارض قوانین دخالت یک یا چند عامل خارجی است. توضیح آنکه اگر یک رابطه حقوقی تنها به یک کشور مربوط شود چنانکه مسئله ازدواج دو نفر از اتباع ایران مطرح باشد و محل انعقاد نکاح نیز در ایران باشد، این رابطه حقوقی تابع حقوق داخلی خواهد بود چرا که هیچ عامل خارجی در آن دخالت ندارد. اما همین که یک عامل خارجی در یک رابطه حقوقی دخالت داشته باشد، چنانکه محل انعقاد عقد در خارج ایران یا فرضاً یکی از طرفین عقد خارجی باشد در آن صورت با مسئله تعارض قوانین مواجه خواهیم بود.

نکته دیگری که در اینجا باید تذکر داده شود آن است که مسئله تعارض قوانین تنها در مرحله اعمال و اجرای حق مطرح می‌شود و منطقاً مسبوق به مسئله داشتن حق یا اهلیت تمتع است همان گونه که مسئله اهلیت تمتع نیز منطقاً مسبوق به تابعیت است.

چنانچه شخصی در روابط بین المللی از حقی مرحوم شده باشد مسئله تعارض مطرح نخواهد شد، زیرا تعارض قوانین هنگامی بوجود می‌آید که فردی در زندگی بین المللی دارای حقی باشد و مطلوب ما تعیین قانون حاکم بر آن حق باشد. به طور مثال، هر گاه بیگانه‌ای به موجب قانون کشور متبوع خود حق طلاق نداشته باشد نمی‌تواند در کشورهایی که حق طلاق در قوانین موضوعه‌شان شناخته شده است این حق را به موقع اجرا گذارد یا فرضاً بیگانه‌ای که دولت متبوعه او تعدد زوجات را در قانون خود نشناخته است نمی‌تواند در ایران از حق داشتن بیش از یک زوجه (مواد 1048 و 1049 قانون مدنی) استفاده کند. در این قبیل موارد اساساً تعارضی به وجود نمی‌آید تا حل آن مورد داشته باشد زیرا تعارض در صورتی مصداق پیدا می‌کند که حقی موجود باشد و بخواهیم از بین قوانین متفاوت قانون صلاحیتدار را در مورد آن اجرا کنیم. بدیهی است در صورت موجود نبودن حق (عدم اهلیت تمتع) تعارض قوانین که مربوط به اعمال حق است موضوعاً منتفی خواهد شد.

عوامل پیدایش تعارض قوانین

عامل اول – توسعه روابط و مبادلات بین المللی : مسئله تعارض قوانین در صورتی می‌تواند مطرح شود که یک رابطه حقوقی به دو یا چند کشور ارتباط پیدا کند. زیرا همان گونه که ملاحظه شد چنانچه این رابطه حقوقی به هیچ وجه مربوط به کشورهای خارجی نباشد و تمام عناصر آن در قلمرو یک کشور واحد قرار گرفته باشد.

مسئله تعارض قوانین به وجود نخواهد آمد چرا که در این فرض، مسئله در قلمرو حقوق داخلی است.

در دورانی که افراد بیشتر در چهار دیواری کشور خود محصور بودند مسئله تعارض قوانین به ندرت مطرح می‌شد اما همین که امکان گسترش روابط خصوصی افراد در زندگی بین المللی به وجود آمد و دولتها نیز به توسعه مبادلات بین المللی مبادرت کردند پیدایش و توسعه تعارض قوانین امکان پذیر شد.

عامل دوم – اغماض قانونگذار ملی و امکان اجرای قانون خارجی:

شرط ضروری دیگر برای وجود تعارض قوانین آن است که قانونگذار و قاضی یک کشور تساهل و اغماض داشته باشند و در پاره‌ای از موارد قبول کنند که قانون کشور دیگری را در خاک خود اجرا نمایند.

عامل سوم – وجود تفاوت بین قوانین داخلی کشورها : سومین شرطی که برای پیدایش تعارض قوانین ضرورت دارد این است که در خصوص یک مسئله حقوقی واحد که با دو یا چند کشور ارتباط پیدا می‌کند در قوانین داخلی این کشورها احکام متفاوتی وجود داشته باشد. زیرا چنانچه راه حل قوانین کشورهای مختلف یکسان باشد دیگر انتخاب این یا آن قانون به خصوص عملاً بی‌فایده خواهد بود. به همین دلیل هر گاه قواعد مادی کشورهای مختلف یکنواخت شود تعارض قوانین مصداقی پیدا نخواهد کرد.

پاره‌ای از قوانین که احتمالاً به صورت متعارض جلوه گر می‌شوند و باید از بین آنها انتخاب به عمل آید عبارت اند از :

قانون کشور متبوع شخص

قانون اقامتگاه

قانون محل وقوع شی‌ء

قانون محل انعقاد قرار داد

قانون محل وقوع جرم

قانون محل تنظیم سند

قانون محل اجرای تعهد

قانون کشور متبوع دادگاهی که به دعوی رسیدگی می‌کند.

رابطه بین تعارض قوانین و تعارض دادگاه‌ها

در روابط بین المللی علاوه بر مسئله تعارض در صلاحیت قوانین، که مفهوم و شرایط پیدایش آن اجمالا مورد بررسی قرار گرفت، صورت دیگری از تعارض وجود دارد که عبارتست از تعارض در صلاحیت دادگاه‌ها. این تعارض هنگامی که پیش می‌آید که یک عامل خارجی در دعوایی وجود داشته باشد و این پرسش به میان آید که آیا دادگاه ایرانی برای رسیدگی به دعوای صلاحیت دارد یا دادگاه خارجی؟ به طور مثال، هر گاه در مورد مالی که در خارج ایران واقع است دعوایی مطرح شود باید دید دادگاه ایران برای رسیدگی به آن واجد صلاحیت است یا دادگاه خارجی.

باید متذکر شویم که حل مسأله تعارض دادگاهها مقدم بر حل مسئله تعارض قوانین است چه دادگاه باید قبل از تعیین قانون حاکم بر دعوی نسبت به صلاحیت یا عدم صلاحیت خود اظهار نظر کرده باشد.

به علاوه تذکر این نکته ضروری است که صلاحیت دادگاه کشور الزاماً همراه با صلاحیت قانون آن کشور نیست، یعنی هر گاه در دعوایی دادگاه یک کشور واجد صلاحیت باشد این صلاحیت با صلاحیت قانون کشور متبوع دادگاه ملازمه ندارد مثلا در دعاوی مربوط به احوال شخصیه بیگانگان دادگاههای ایران صلاحیت دارند ولی قانون ایران صلاحیت ندارد (ماده 7 قانون مدنی)، مگر اینکه مسئله با نظم عمومی ارتباط پیدا کند که در این حالت دادگاه ایران مکلف است نسبت به ماهیت دعوی قانون ایران را به موقع اجرا گذارد.

اصطلاحات تعارض قوانین

الف – صلاحیت قانونگذار و صلاحیت قضایی

در علم تعارض قوانین مقصود از صلاحیت قانونگذاری تشخیص قانونی است که از بین قوانین متعارض باید بر موضوع معینی حکومت کند.

منظور از صلاحیت قضایی تشخیص دادگاهی است که صلاحیت رسیدگی به موضوع معینی را دارد.

قاضی باید قبل از حل مسئله تعارض قوانین مسئله تعارض دادگاهها را حل کند و در مورد صلاحیت یا عدم صلاحیت خود اظهار نظر نماید.

ب – قواعد حل تعارض و قواعد مادی

در تعارض قوانین معمولاً بین دو دسته از قواعد تفاوت قایل میشوند که این دو دسته عبارت اند از قواعد حل تعارض و قواعد مادی.

قواعد حل تعارض یا قواعد تعارض قوانین قواعدی است که تنها به تعیین قانونی که باید بر موضوع معینی حکومت نماید اکتفا میکنند و مسئله مطروحه را مستقیماً حل نمی کنند. مثلاً قاعده مندرج در ماده 7 قانون مدنی ایران که مقرر می دارد: «اتباع خارجه مقیم در خاک ایران از حیث مسائل مربوطه به احوال شخصیّه و اهلیّت خود و همچنین از حیث حقوق ارثیه در حدود معاهدات مطیع قوانین و مقررات دولت متبوع خود خواهند بود.» یک قاعده حل تعارض است. زیرا فقط به تعیین قانون صلاحیتداری که در دعاوی مربوط به احوال شخصیه بیگانگان باید حکومت کند مبادرت می نماید و قانون ملی آنان را لازم الاجرا می شناسد بدون آنکه دعاوی مطروحه را مستقیماً حل کند.

قواعد مادی یا قواعد اساسی عبارت از قواعدی است که مربوط به اصل دعوی بوده و مستقیماً مسئله متنازع فیه را حل می کنند، بدون اینکه برای رفع اختلاف و حل دعوی به قانون دیگری ارجاع نمایند. برخلاف قواعد حل تعارض، قواعد مادی جزو حقوق داخلی هر کشور به شمار می آیند. مثلاً قواعدی که شرایط و آثار نکاح و یا سن کبر را معین می کنند جزو قواعدی مادی هستند. در مثال مربوط به ماده 7 قانون مدنی ایران پس از اینکه مسئله تعارض قوانین بر مبنای قواعد دسته اول (قواعد حل تعارض) حل شد، در مرحله دوم (یعنی مرحله دخالت قواعد مادی) قاضی ایران بایستی به قانون کشور متبوع بیگانگان یعنی به قواعد حقوق داخلی کشور متبوع آنان رجوع کند و راه حل مسئله را در آن جستجو کند.

ج – دسته های ارتباط

از آنجا که مسائل مطروحه در روابط بین المللی معمولاً مسائل مشخص و خاصی هستند و قواعد حل تعارض ناظر بر مفاهیم کلی است، بنابراین در علم تعارض قوانین به منظور طرح درست مسائل و یافتن راه حل صحیح آنها روابط حقوقی متجانس را در دسته هایی که آنها را دسته های ارتباط می گویند تقسیم می کنند. مثلاً مفاهیمی مانند احوال شخصیه، اموال و قراردادها دسته های ارتباط نام دارند. زیرا هر دسته ای از دسته های ارتباط با قانونی خاصی که به وسیله قواعد تعارض قوانین معین شده است ارتباط پیدا می کند. مثلاً احوال شخصیه یک دسته ارتباط است زیرا با قانون ملی افراد (قانون کشور متبوع شخص) ارتباط دارد و اموال با قانون محل وقوع آنها و قراردادها با قانون حاکمیت اراده (قانونی که مورد نظر طرفین قرارداد است) و یا قانون محل انعقاد قرارداد ارتباط پیدا می کنند (مواد 6و 7 و 966 و 968 قانون مدنی ایران احوال شخصیه را تابع قانون ملی، اموال را تابع قانون محل وقوع آنها و تعهدات قراردادی را تابع قانون محل انعقاد عقد و قانون حاکمیت اراده قرار داده است).

اصطلاح دسته های ارتباط از آن جهت اهمیت دارد که مسائل حقوقی مطروحه، چنانکه گفتیم، مسائل مشخصی هستند و قاضی در صورتی می تواند آنها را به طور صحیح حل کند که هر مسئله ای را در یک دسته ارتباط داخل کند تا بتواند قانون حاکم بر آن را تعیین کند. Qualification نامیده میشود. مثلاً قاضی ایرانی ممکن است با این مسائل مواجه شود که فلان شخص آیا واجد اهلیت است یا محجور است، آیا فلان ازدواج صحیح است یا باطل، آیا فلان شخص مکلف به پرداخت نفقه به فلان شخص دیگر است یا نه، آیا فلان شخص از ماترک فلان متوفی ارث می برد یا نه و سهم الارث او چقدر است. در تمام این موارد و موارد مشابه آن قاضی باید ابتدا تشخیص دهد که مسئله متنازع فیه داخل در کدام یک از دسته های ارتباط است تا پس از آن بتواند با رجوع به قاعده حل تعارض قانون صلاحیتدار را که ممکن است قانون کشور متبوع قاضی و یا یک قانون خارجی باشد تعیین و به موقع اجرا گذارد.

 

 

(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع کلیات تعارض قوانین

تحقیق در مورد قوانین فوتسال

اختصاصی از نیک فایل تحقیق در مورد قوانین فوتسال دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد قوانین فوتسال


تحقیق در مورد قوانین فوتسال

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه16

 

فهرست مطالب

قوانین فوتسال

- قانون تعداد بازیکنان فوتسال ( players)

قانون زمین فوتسال

زمین بازی

اندازه زمین بازی :

طول = حداقل 25 متر و حداکثر 42 متر .

عرض = حداقل 15 متر و حداکثر 25 متر .

در مسابقات بین المللی برابر است با :

طول = حداقل 38 متر و حداکثر 42 متر .

عرض = حداقل 18 متر و حداکثر 25 متر .

پهنای کلیه خطوط 8 سانتیمتر است .

اندازه دایره وسط زمین 3 متر می باشد .

فاصله نقطه پنالتی تا خط دروازه 6 متر می باشد .

فاصله نقطه پنالتی دوم تا خط دروازه 10 متر می باشد .

اندازه ربع دایره های گوشه زمین (کرنر) 25 سانتیمتر می باشد .

اندازه دروازه ها :

فاصله بین دو تیر دروازه 3 متر و ارتفاع تیر افقی تا سطح زمین 2 متر است .

تذکر : ورود و خروج بازیکنان در موقع تعویض بایستی از محدوده مشخص شده انجام گیرد .

2- قانون توپ فوتسال(the ball)

جنس توپ : از چرم یا مواد مشابه می باشد .

توپ : محیط آن حداقل 62 و حداکثر 64 سانتیمتر می باشد .

وزن توپ : درشروع بازی نبایستی کمتر از 390 گرم و یا بیشتر از 430 گرم باشد (توپ نمره 4) . شناسایی استاندارد : هنگامی که توپ از ارتفاع 2 متری به طرف زمین رها می شود نباید بیشتر از 65 سانتیمتر و کمتر از 55 سانتیمتر از زمین مسابقه جهش نماید .

3


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد قوانین فوتسال