نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله "فارس" در لغت

اختصاصی از نیک فایل دانلودمقاله "فارس" در لغت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

چند سالی ست که واژه و مفهوم «فارس» در بازار اهل سیاست و نظریه پردازان بخشی از طیف «چپ» دگماتیک (۱) و نیزبسیاری از نژادپرستان و قبیله گرایان ایرانی رونق یافته و در کوشش های «فکر» سازی و نظریهء پردازی آنان از اهمیت ویژه ای برخوردار گشته و به نغمهء ناسازِپرطنین وهیاهویی بدل شده است. تا آنجا که بسیاری از آنان بنیاد تئوری های ایران گریزو تفرقه افکن خود را بر ِتفسیرهای مجعول و مقلوبی از این مفهوم استوار می دارند که بنا بر انگیزه های سیاسی خاص و درجهت منافع و اغراض و امیالِ قدرت های خارجی و برخی دول همسایه طی سالیان دراز ، بیرون از مرزهای ایران تدارک دیده شده و در سرزمین ما پراکنده و ترویج می شود!
مرد با نامحرمان چون بندی است
ای بسا هندو و ترک همزبان
ای بسا دو ترک چون بیگانگان
پس زبان محرمی خود دیگر است
همدلی از همزبانی خوشتر است
جلال الدین محمد مولوی بلخی رومی
این تفسیر از واژه و مفهوم «فارس» می کوشد تا نخست زبان فراقومی ، فرانژادی وفراملی فارسی را به فارسی زبانان ایران امروزی منتسب و منحصر کند و نقش و اهمیت ، فرهنگی و هویت ساز و پیوند بخش ِِاین زبان رادر تاریخ درازدامن کشور ما ، درمیان اقوام وتیره های گوناگونِ ایرانی نادیده انگاشته و آن را هم عرض با دیگر زبان ها و گویش ها و خرده زبان های رایج درایران فرا نماید. و بدین گونه فارسی گویان ایران را «ملت» یا «قوم» ویژه ای به نام «قوم فارس» یا «ملت فارس» بنامد، تا از این طریق بتواند، تئوری های دشمن ساخته و زنگار زده ای که ایران را کشوری «کثیرالملّه» می خوانند و مدعی وجود «ستم ملی» ازسوی «ملت ستمگر فارس» برضد «ملت های ستم دیده و متعدد ساکن ایران» هستند، اعتبار بخشید ه ودر جهت تحقق اهداف آشکار و پنهان و صدساله برخی همسایگان طمعکاربه کار اندازد و برای مطالبات هذیان آلود ِبرخی خردباختگان، یا مزدبگیران سیاسی دستگاه نظری فراهم سازد وهم عنان با برنامه ها و امیال قدرتهای بدسگال جهانی و تحریکات بین الملی ، برای اقداماتِ تفرقه افکن و فتنه انگیزداخلی مشروعیت حقوقی و انسانی تدارک بیند!
از این رو توضیح و تشریح ِحقیقت این مفهوم و بسیاری ازمفاهیم ِقلب شده و تحریف گشتهء دیگر،از نظرگاه تاریخی و فرهنگی ، بیش تر ازهمیشه به ضرورتی فوری بدل شده است . خاصه در این زمانهء غوغا و در این ایام ِسیاه ، که «حکومت ابلیسی فقهای شیعه» (۲) ، ایرانیت و هویت و فرهنگ و میراثِ گذشته تاریخ درازدامن ِکشور ما را بی شرمانه درحلقهء هجوم ِانواع گرگ ها «به امانِ خدا» رها کرده است.
امیدوارم که دانشوران و محققان اهل فن، چنان که شایسته است دراین زمینه بکوشند ، باشد تا به مدد آگاهی ، خورشیدِ حقیقت از نگاه جوانان این مرز و بوم رخ نپوشد و در میان لای و لجنی که استبداد دینی حاکم در فضای ذهنی و فرهنگی ایرانیان پراکنده است مدفون نماند و دروغ و دغلی که با هزار تأسف به مذهب مختار ومسلط جامعهء ما مبدل شده است ، به برادری ها و همبستگی های هزاران سالهء اقوام ِایرانی گزند نرساند!
این اصطلاح ِ«فارس» که به مُسامحه یا به عمد به جای «فارسی زبان» به کار می رود، بسیار مورد توجه وعنایت خاص برخی نظریه پردازان بوده و ستون فقرات نظریه ایست که می کوشد تا همهء کسانی را که به فارسی سخن می گویند، زیر پرچم ِ ِ«قوم» یا «ملّتِ» ویژه ای گرد آورد و آنان را« قوم فارس » یا«ملتِ فارس» بنامد تا بر اساس ِآن بتواند گویندگان زبان ها ومتکلمین به دیگر گویش های رایج در سرزمین ایران را در برابر وی قرار داده و وجود «ملت های ستم دیده» را در این کشور به اثبات برساند! حال آنکه کلمه «فارس»، در تاریخ و در ادبیاتِ فارسیِ۱۱۰۰ سالهء ایران ، هرگز به معنای «فارسی زبانان» به کار نرفته است!
در طول قرن ها، سرزمین های ایران و هند و آسیای مرکزی و آسیایِ صغیرــ از مرزِ چین گرفته تا کرانه های شرقی اروپا ــ گاهواره و میزبان و پناهگاهِ زبان فارسی بوده و طیّ دوران های متمادی و مُستمرّمردم ِبیشماری ازاقوام و نژادهای گوناگون به زبان ِفارسی یا دری متکلّم بوده اند و رفتار و روحیات و فرهنگشان با این زبان گره خورده و در این زبان تبلور یافته است .
همواره و در همهء این سرزمین ها سخن گویان ِبه زبانِ فارسی را نه «فارس» ، بلکه «فارسی زبان» یا «پارسی گو» نامیده اند! (۳)
کلمهء «فارس» در مفهوم ِسیاسی اش وهمراه با بارتبلیغاتی خاصی که برآن تعبیه شده و رایج کرده اند ، پدیده ای ست نو ظهور که عمری کمتر از صد سال دارد و ار دستگاه های تئوری سازی و دفاترِ ایدئولوزیکِ حزب کمونیستِ شوروی یا ازسوی تاریخ سازانِ و ملت تراشانِ نژاد پرست ِترکیهء آتاتورکی و نیز پان عربیست های بعثی یا ناصری به منظور ایجادِ تفرقه درمیانِ ملتِ ایران ایجاد شده و طی چندین دههء گذشته بی وقفه بر ضدّ منافع ِملی ِمردم ایران به کار برده می شود !
این اصطلاح را خصوصاً در مقابلِ اصطلاح ِ« ترک» قرار می دهند و از «ترک» هم نه ترک زبان، بلکه «قوم ِترک» و «ملّت ِترک» مراد می کنند، حال آنکه واژهء «ترک» در ایران به معنای ترک زبان و متکلّم به زبانِ ترکی ست و نه ترک نژاد یا «ملیّت» یا «ملّتِ» ترک (۴). بنا بر این، می باید به کاربرد دقیق ِاین واژه توجه کرد و همواره در نظر داشت که کلمهء «فارس» درطول ِتاریخ ِایران ، به دو مفهوم به کار رفته است ، نخست در مفهوم ِ تاریخی اش و آن اشاره به یکی از اقوامِ ایرانِی ساکنِ جنوبِ ایران یعنی قومِ «پارس» است که معرّبِ آن می شود «فارس» و از این قوم ، دو خاندانِ بزرگ ، در ایران ِپیش از اسلام به شاهنشاهی رسیده اند ، یکی هخامنشیان و دیگری ساسانیان. (۵)
مفهوم ِمصطلح ِدوم ، کاربُردِ جغرافیائی ِاین واژه است و آن : منطقهء وسیعی ست که قسمتی ازجنوب و جنوبِ باختریِ کشورِ ایران را شامل است و تقریباً از یازده قرن پیش از میلادِ مسیح محل سکنای رشید ترین طوایفِ آریایی به نامِ «پارس» بوده و به همین مناسبت به «پارس» یا «فارس» موسوم گردیده است(۶) این واژه گاهی به سراسرِ خاکِ ایران نیزاطلاق می شده است. صورتی از این کلمه را که در زبانِ انگلیسی از اصل ِیونانی گرفته اند ، به جای لغتِ ایران به کار می برند والبته کاربرد رسمی این وازه به جای کلمهِ «ایران» از سوی کشورهای بیگانه ، به درخواستِ دولتِ ایران در زمانِ حکومت رضا شاهِ پهلوی از رواج افتاده است.
پس «فارس» یا «پارس» ، نه نام یک « ملت» یا یک « قوم» ، بلکه تنها ، نام یکی از استانهای جنوبی ایران است و نیز نام ِخلیجی است که سرزمین های جنوبی ایران را به دریای عمّان و اقیانوس ِهند پیوند می دهد. کلمهء «فارس»، هیچگاه به گویندگان و متکلمین ِبه زبان ِدری اطلاق نشده و هیچ سندِ تاریخی و ادبی ِمعتبری در جهتِ اثباتِ چنین ادعایی نمی توان یافت!
پس فارس یا پارس ، نه نام ِِقومی یا زبانی ِساکنین استان ِجنوبی ایران ، بلکه تنها «نام ِجغرافیایی ِ» این منطقه است.
هیچگاه تکلم به یک زبان ، از متکلمان به آن زبان ، «ملت» نساخته است (۷). این یک قانون کلی است و نمونهء روشن و مشهور آن زبان انگلیسی است که در ۵ قارهء جهان در کشورهای گوناگون متشکل از ملت ها و اقوام و نژاد های گوناگون به آن تکلم می شود اما هیچ کس این انگلیسی زبانان را «ملتِ انگلیس» خطاب نمی کند . هندیان ( که طی چندین قرن زبان رسمی شان فارسی بود و اکنون انگلیسی زبان شده اند) ، جزو ملت هندند و هنگامی هم که به فارسی سخن می گفتند هندی بودند. و افریقای جنوبی ها از ملت آفریقای جنوبی هستند و استرالیائی ها و کانادائی ها جزء ملت استرالیا یا کانادا به حساب می آیند!
پس اگر صرفاً تکلم به یک زبان برای ملت شدن ِمتکلمین کفایت می کرد نیمی از مردم ِجهان امروز انگلیسی می بودند و بخش مهمی از مردم افریقا و کانا دا هم جزو ملتِ فرانسه محسوب می شدند!
در مورد زبان فارسی هم همین طور است . کافی نیست که شما به فارسی سخن بگوئید تا جزء به اصطلاح« ملت فارس» محسوب شوید کما اینکه همین امروزه لا اقل در سه کشورِ دیگر جهان به جز ایران ، زبان فارسی رایج است و انسان های بسیاری به این زبان تکلم می کنند ، اما کسی آنان را ملتِ فارس یا ملتِ ایران نمی نامد ! حدود ۱۵۰ سال پیش هم زبان ِفارسی از مرز چین گرفته تا سراسرشبه قارهء هند و از خلیج فارس تا نواحی مختلف بالکان را زیر سیطرهء خود داشت و نه تنها مردم این مناطق به این زبان صحبت می کردند بلکه زبان فارسی، زبانِ فرهنگ و ادب و عرفان و شعرپادشاهان ِ گورکانی (ترک ـ مغول) هند و نیزسلاطین عثمانی روم (ترک) و بیزانس بود اما کسی آنها را ملت فارس نمی نامید و ایرانی هم نمی دانست!
شکل گیری ملتِ ایران بسیار مقدّم بر وجود زبان ها و دیالکت هایی ست که در ایران رایج شده یا ناپدید شده اند. زبان ها می توانند مثل گیاهان به مناطق و سرزمین های مجاور بسط یابند و وسیلهء تکلم ساکنان مناطق قرار گیرند، اما جان و روح و آمال و گذشته وآداب و معیشت و فرهنگِ ساکنان را نفی نمی کنند و بر آن خط بطلان نمی کشند.
در همین آذربایجان ِما زمانی به زبانِ پهلوی سخن می گفتند و هنوز هم در بعضی از مناطق این خطه آثار و اسناد آن باقی ست. یعنی مردمِ ایرانی ی ایرانی زبان در این منطقه ساکن بودند و براین حقیقت دستکم رساله و دیوان ِروحی انارجانی و دوبیتی های شیخ صفی الدین اردبیلی جد شاه اسماعیل صفوی ، این نخستین شاعر ترک زبان ایران شهادت می دهند!. اما بعد ها به دلایل تاریخی وسیاسی ، زبان ترکی رواج یافت . اما این زبان مردم ِایرانی آذربایجان را از ایرانیتشان تهی نکرد و ای بسا که از ایرانیان ِدیگر ولایاتِ سرزمین ما ایرانی تر و میهن پرست تر بوده و هستند . دلیل آن هم در جانبازی ها و تلاش های عاشقانه ایست که روشنفکران و مبارزان دلیر آذربایجان در دوران مشروطیت به ظهور رسانیدند . نقش ِفرهنگسازان و روشنفکران آذربایجان در همهء زمینه های تحولاتِ اجتماعی ایران به سوی تجدد و آزادی ، نیازی به یادآوری ندارد.(۸)
خلاصه آنکه زبان ها به دلایل مختلف سیاسی و جامعه شناختی می توانند بسط یابند و گویندگان خود را در یک سرزمین یا سرزمین های مجاور توسعه دهند و تکثیر کنند. چنین پدیده ای هم اکنون در اطراف تهران، ورامین و کرج در جریان است و بسیاری از هم وطنان ما زبان خود را به نفع ِزبان تُرکی از کف نهاده یا در مسیر تَرک این زبانند.
زبان ها و گویش های دیگری همچون راجی ، تاتی ، فریزهندی یا ابیانه ای ، طالشی و… جای خود را به زبان فارسی یا ترکی می دهند و این پدیده در ارتباط مستقیم با رواج ِشهر نشینی و بسطِ شهرهای بزرگ و کوچ های پی درپی به سوی مراکز تجمع و نیز بسط تولید و سراسری شدن اقتصاد بازار وفراگیر شدن شدن وسائطِ ارتباطاتِ جمعی است که همه آنها پیامد و محصول دنیای مدرن و روابط حاکم بر آن است!
غرض آنکه بسط یا قبض، کاهش یا فراگیری یک زبان در یک جامعه نه تغییراتِ نژادی به بار می آورد و نه تغییراتِ قومی و ملی.
تُرک زبانی به معنای انیرانی یا غیر ایرانی نیست ، همچنان که فارسی زبانی به خودی خود ، معنای ایرانیت ندارد . اما «تُرک بودن» اگر در معنای appartenance یا وابستگی و انتسابِ به «ملت ترک» تلقی شود،غیر ایرانی ست.
آنها که فارسی زبانان را «فارس» می نامند ومراد آنها از این واژه وجودِ «قوم» یا «ملتی» به این نام است ، بی شک غرض ِسیاسی دارند یا نا آگاهانه به دام ِتئوری سازان ِبیگانه افتاده اند! در این تئوری غرض از اطلاق ِواژهء «فارس» به مردم ِفارسی زبانِ جهان آن است که این کلمه را در برابر واژه «ترک» یا «عرب» یا «بلوچ» یا «کُرد» قرار دهند و متکلمین به زبان های ترکی و بلوچی و عربی یا کردی را در ایران تا حد «ملت»ی جداگانه ارتقاء دهند و مطالبهء حق ویژه کنند . یعنی موقعیت و نقش ِزبان مشترک و سراسری و ملی و تاریخی و فرهنگی اقوام ِگوناگون ِایران یعنی زبان ِفارسی را تا حدِ زبان یکی از« اقوام» یا به قول خودشان «ملت» های ساکن ایران کاهش می دهند و هم عرض ِدیگر زبان ها و گویش های رایج در کشور ما قرار می دهند تا از متکلمین به این زبان به نام ِ«حق قانونی و دموکراتیک» درخواستِ مطالباتِ ملی تا حد جدایی کنند! این است جوهر و هدف فکری که با تکیه بر تنوعاتِ زبانی مردم ایران مرتکبِ «تئوری ملت سازی» می شود!
پیداست که چنانچه بتوان با تکیه بر تنوع زبانی ، تنوعاتِ ملی ساخت و گویندهء هر زبان و دیالکتی را در ایران ، ملتی جداگانه نامید، مقدمهء اقدامات بعدی که همانا ایجاد «کشور» و«دولت» جداگانه ای ست ، فراهم شده است. کافی است که با سرمایه گذاری روی این تئوری با تبلیغ یا تلقین و تزریقاتِ ایدئولوژیک و با مشوب سازی ذهن ها ، جمعی از ایرانیان را آگاهانه یا نا آگاهانه به دفاع از یک نظریه بی بنیادی کشانید و بدین وسیله از گروه هایی از مردم ایران تأییدیه گرفت. در چنین صورتی می توان به نام ایرانی ِ«مظلوم» (غیر فارسی زبان)از ایرانی «ظالم (فارسی زبان) به مراجع بین المللی نیز شکایت برد، نهاد های مربوط به سازمان ِملل و حقوق بشر و دیگر مراجع رنگارنگ طرفدار حقوق «خلق» ها و «ملیت» ها و وهواداران بین المللی اقلیت های جنسی و نژادی و طرفداران حقوق انواع اصناف و گروه های شغلی و اجتماعی و طبقات زحمتکش ِجهان را به کمک فراخواند، حتی با مأموران سازمان های امنیتی قدرت های جهانی هم پیاله شد و با آنها جلسه کرد و امداد طلبید!

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   27 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله "فارس" در لغت

پایانامه دعا در لغت و اصطلاح

اختصاصی از نیک فایل پایانامه دعا در لغت و اصطلاح دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایانامه دعا در لغت و اصطلاح


پایانامه دعا در لغت و اصطلاح

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:157

فهرست و توضیحات:

فصل اول- مفهوم وتبیین گسترده دعا

  • مقدمه
  • دعا در لغت و اصطلاح
  • تعریف دعا
  • انواع دعا
  • ارزش و اهمیت دعا
  • فلسفه دعا
  • دعا در آیات
  • دعا در روایات
  • شرایط و استجابت دعا
  • دعای پیامبران
  • دعای ائمه
  • امر به اکتار دعا

مقدمه

     دعا صمیمی ترین شیوة ارتباط بندگان با خداوند است که از رهگذر آن هر کس به فراخور جهان وجود خود با ساحت قدس ربوبی راز و نیاز می کند: یکی برآورده شدن نیازهای خرد و کلن دنیوی را می طلبد؛ دیگری، شرمنده از سیاهی نامة عمل خویش بخشایش الهی را درخواست می کند؛ بنده ای دیگر که گام در راه پرنشیب و ف راز سلوک معنوی نهاده و شراب معنا، پیمانة جانش را لبالب ساخته، توشه ای افزوت تر طلب می کند؛ در مرتبه ای بس فراتر اولیای الهی از آن که بنا به ضرورت با ابنای زمان در آویخته و از غرقه شدن در دریای عشق و تماشای جلوة جمال و جلال حق، ساعاتی محروم مانده اند، با اشک سوز، عذر تقصیر می آورند و توفیق جبران گذشته را از دوست انتظار   می برند. باری، در این سوی دعا، بندگانی با هزاران خواسته، با اشک و آه، یک سره  جویای خواستة خودند. در سوی دیگر وجودی ایستاده که خداوندگاری زیبندة او است و خور را بیش از همه به صفت «رحمان» و «رحیم» موصوف کرده، و در نخستین آیات کتابش خود را کریم دانسته است[1]؛ خداوند آنقدر بدبار است که از اصرار فزون از حد بندگانش رنجور نمی شود، و چنان بر قلة فرازمند جود و سخا ایستاده که هرچه ببخشد، خزینه های کرمش پایان      نمی گیرد، و چنان قدرتمند است که در راه اجابت خواست بندگانش، هزاران مانع خرد و کلان را از سر راه برمی گیرد. از همه شیرین تر آن که نه بارگاه او حاجبی دارد و نه لختی آسایش می طلبد تا نیاز داران را براند و به زمانی دیگر حواله دهد. بندگانش همیشه و همه جا ، در خلوت و جلوت، در مکنت و در نکبت، ریسمان دل را به آسمان مهربانی اش پیوند می زنند، و جانشان را با امید به او روشنایی می بخشند. آیا چنین معبودی زیبندة راز و نیاز و دعا و حاجت خواهی نیست؟[2]318


دانلود با لینک مستقیم


پایانامه دعا در لغت و اصطلاح

تحقیق در مورد ایثار در لغت به معنی بذل کردن

اختصاصی از نیک فایل تحقیق در مورد ایثار در لغت به معنی بذل کردن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد ایثار در لغت به معنی بذل کردن


تحقیق در مورد ایثار در لغت به معنی بذل کردن

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه13

 

- آنان در حق برادران خود به هنگام سختی و آسانی نیکوکاراند در حال ، عسر و سختی  ایثار به نفس می کنند ، خداوند متعال آنها  را اینچنین توصیف فرموده است :

یوثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصه "

دیگران را بر خود ترجیج می دهند و هرچند خود به آن محتاج باشند .

ایثار در لغت به معنی بذل کردن ، عطا کردن ، دیگری را بر خود ترجیح دادن ، قوت لازم خود را به دیگری بخشیدن ، مقدم داشتن دیگران و ترویج دادن آنان بر خود در کل امور است[1] .

شخص ایثارگر دوست دارد دیگران را در نعمت باشند هر چند خودش در محرومیت بسر ببرد و حتی حاضر است آنچه دارد در اختیار دیگران بگذارد و از منافع خود چشم بپوشد ، این حالت والا را ایثار می گویند که یکی از مهمترین صفات برجسته انسانی است .

قرآن کریم یکی از جلوه های بارز ایثار را در سوره دهر در مورد حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین اینگونه بیان می فرماید :

" و یطعمن الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا "

و غذای خود را با اینکه به آن علاقه و نیاز دارند به مسکین و یتیم و اسیر می دهند .

طبق نقل عامه و خاصه وقتی امام حسن و امام حسین بیمار شدند پیامبر با جمعی از یاران به عیادتشان آمدند و به حضرت علی فرموند : ای ابوالحسن ، خوب بود نذری برای شفای فرزندان خود می کردی ، حضرت علی نذر کردند که اگر شفا یابند سه روز روزه بگیرند ، حضرت فاطمه ، امام حسن  و امام حسین و فضه نیز گفتند ما هم نذر می کنیم روزه بگیریم .

چیزی نگذشت که هر دو شفا یافتند ، همگی روزه گرفتند . هنگام افطار سائلی بر در خانه آمد و گفت : از مستمندان مسلمین هستیم به من غذایی بدهید ، آنها همگی مسکین را برخود مقدم داشتند و سهم خود را به او دادند و آن شب جز آب ننوشیدند ، روز دوم روزه گرفتند و موقع افطار یتیمی بر در خانه آمد ، آن روز نیز ایثار کردند و غذای خود را به او دادند و باآب افطار کردند . روز سوم رانیز روزه گرفتند، هنگام غروب اسیری بر در خانه آمد ، باز هم سهم غذای خود را به او دادند . هنگامی که صبح شد علی دست حسن و حسین را گرفت و خدمت پیامبر آمدند . هنگامی که پیامبر آنها را مشاهده کرد ، دید که از شدت گرسنگی می لرزند


[1] - فرهنگ معین

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد ایثار در لغت به معنی بذل کردن

دانلود مقاله عدل در لغت ( مقدماتی )

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله عدل در لغت ( مقدماتی ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

این بخش به دو قسمت تقسیم می شود .
قسمت اول : بررسی معنای عدل از دیدگاه لغت
قسمت دوم : بررسی معنای دو کلمه مترادف قسط و عدالت از دیدگاه لغت
قسمت اول : بررسی معنای عدل از دیدگاه لغت
کلمه عدل مصدر عَدَلَ یعدل بمعنای داد و داوری ، دادگر ، میزان ، برابری است که در قرآن 27 بار از این کلمه استفاده شده است . ( 1)

 

نکته ادبی : گاهی کلمه عدل بکار برده می شود و فعل از آن اراده می شود مثلا می گویند : زیدٌ عدلٌ یعنی زید عین عدل است . این نوع استعمال از باب مبالغه است که دقت زیاد جناب زید در رعایت عدالت را می رساند ( 2 ) بقول شاعر
نه ظلـم اسـت این که عین عدل و علم است
نه جور است این که محض لطف و عقل است ( 3 )
نکته : از آیات قران چنین به دست می آید که واژه عدل و مشتقات آن به معانی دیگری نیز آمده اند که ما بدانها اشاره می کنیم
معنای اول : به معنای عوض و بدل >>> خداوند در آیه 48 سوره مبارکه بقره و آیه 70 سوره انعام می فرماید : و لا یقبل منها شفاعة و لا یوخذ منها عدل یعنی در روز قیامت نه شفاعتی پذیرفته می شود و نه عوضی پذیرفته میشود .
معنای دوم : به معنای معادل یک چیز >>> خداوند در آیه 95 سوره مبارکه مائده می فرماید : او طعام مسکین او عدل ذلک صیاما یعنی اگر کسی در حین احرام شکار کند کفاره او یا طعام مستمندان است و یا معادل آن چند روز ، روزه است
معنای سوم : به معنای انحراف >>> خداوند در آیه 135 سوره مبارکه نساء می فرماید : فلا تتبعوا الهوی ان تعدلوا یعنی تبعیت نکنید هوای نفستان را که در آن صورت از راه حق منحرف می شوید.
لازم بذکر است که در آیات 1 سوره مبارکه انعام و 60 سوره مبارکه نحل به همین معنا وارد شده است .
قسمت دوم : بررسی معنای دو کلمه مترادف قسط و عدالت از دیدگاه لغت
واژه قسط : قسط به معنی سهم و بهره و نصیب است و به معنی دادگری و برابر سازی آمده است که در قران 23 بار بکار رفته است (4 ) .
و در مفردات راغب گفته شده : قسط به معنای اجرای عادلانه است که اجرای آن موجب عدل و انصاف می باشد ( 5) .
نکته : کلمه قسط و مشتقات آن در آیات الهی به یک معنای دیگر هم آمده است که ما به آن اشاره می کنیم
قسط به معنای عدول کننده >>> خداوند در آیه 14 سوره مبارکه جنّ می فرماید : انا منا مسلمون و منا القاسطون یعنی بعضی از ما تسلیم شده هستند و بعضی دیگر عدول کننده ازحق هستند .
در تفسیر مجمع البیان گفته شده : قاسط به معنای عدول کننده از حق است بر خلاف مقسط که به معنای عدول کننده به سوی حق است ( 6 )
نکته ادبی : هر گاه دو واژه عدل و قسط در کنار هم بیایند واژه عدل معنای عام خود را داشته و قسط معنای عدالت اجتماعی را دارد . اما اگر این دو واژه جدای از هم استعمال شوند معنای وسیعی پیدا می کنند بمانند دو واژه فقیر و مسکین که هر گاه با هم باشند معنای خاصی را داشته و هر گاه جدا بیایند معنای وسیع تری را پیدا می کنند ( 7 )
نظر نهائی در باره استعمال این دو واژه در کنار هم : به طور کلی هر گاه این دو کلمه جدای از هم ذکر شوند به معنای رعایت عدالت در همه چیز و همه کار و همه چیز را در جای خویش قرار دادن است ( 8 )
واژه عدالت : عدالت یک دیگر از کلمات مترادف عدل است ، در لغت دو معنا دارد
معنای اول : استقامت
معنای دوم : عادل بودن و دادگری ( 9 )
به طور کلی این کلمه در اصطلاح شرعی استقامت بر طریق حق یا اجتناب از آنچه که در دین از آن نهی شده است را می گویند (10) بقول شاعر
پایداری به عدل و داد بُوَد *** ظلم و شاهی چراغ باد بُوَد
عدل و عمر دراز هم زادند *** عاقلان چنین خبر دادند (11)

 

*********************************************************
( 1 ) عدالت اجتماعی در اسلام نوشته سید جمال الدین موسوی
( 2 ) البهجة المرضیة نوشته جلال الدین سیوطی
( 3 ) گلشن راز اثر شیخ محمود شبستری رحمه الله قسمت مثنوی
( 4 ) الحیاة ج6 ص 572
( 5 ) مفردات راغب ذیل واژه قسط
( 6 ) تفسیر المیزان ذیل تفسیر آیه 14 سوره مبارکه جنّ
( 7 ) تقویت مبانی اعتقادی ص 213 نوشته محمد علی نکونام
( 8 ) تفسیر نمونه ج 6 ص 143
( 9 ) معارف و معاریف نوشته مصطفی حسینی دشتی ج4 ص 154
( 10 ) معارف و معاریف نوشته مصطفی حسینی دشتی ج4 ص 154
( 11 ) مثنوی جام جم اثر اوحدی مراغه ای

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عدالت در قرآن
در ادامه در مورد عدالت در قرآن مطالبی است که در هشت بخش آمده است.
بخش اول : عدل در لغت و بررسی دو واژه مترداف آن
بخش دوم : بررسی معانی چهارگانه عدل
بخش سوم : تقسیمات مختلف برای عدالت
بخش چهارم : بررسی اقسام عدالت بر اساس آیات الهی
بخش پنجم : بررسی مصادیق عدل تشریعی در آیات الهی
بخش ششم : علل گرایش به عدل بر اساس آیات الهی
بخش هفتم : آثار عدل بر اساس آیات الهی
بخش هشتم : موانع اجرای عدل بر اساس آیات الهی

 


بررسی معانی چهار گانه عدل
به طور کلی برای عدل چهار معنا متصور است ( 1 )
معنای اول : موزون بودن >>> مجموعه ای را در نظر بگیرید که تمام اجزاء آن برای انجام یک کار هدفمند فعالیت میکنند . باید شرائط معینی در آن از حیث مقدار لازم هر جزء و از لحاظ کیفیت ارتباط اجزاء با یکدیگر رعایت شود و تنها در این صورت است که مجموعه می تواند آثار مطلوبی از خود به نمایش بگذارد .
به عنوان مثال اگر جامعه ای قرار است باقی بماند باید متعادل باشد یعنی هر چیز در آن بقدر لازم ( نه بقدر مساوی ) وجود داشته باشد ، یک اجتماع متعادل به کارهای فراوان : اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی ، قضائی ، احتیاج دارد و این کارها باید میان افراد تقسیم شود و برای هر کدام از آن کارها به آن اندازه که لازم و ضروری است افراد گماشته شوند.
مفسرین در تفسیر آیه شریفه والسماء رفعها و وضع المیزان گفته اند : مقصود اینست که در ساختمان جهان رعایت تعادل شده است ، در هر چیزی از هر ماده ای به قدر لازم استفاده شده و فاصله ها اندازه گیری شده است کما اینکه در حدیث نبوی به همین معنا اشاره شده است که فرمود : بالعدل قامت السماوات والارض همانا آسمانها و زمین به موجب عدل برپاست ( 2 )
معنای دوم : تساوی و نفی هر گونه تبعیض >>> این معنا به دو نحو متصور است
نحوه اول : نفی تبعیض یعنی همه را با یک چشم نگاه کردن و با همه در هر شرائطی بالسویه برخورد کردن است . این معنا عین ظلم است .
نحوه دوم : نفی تبعیض یعنی رعایت تساوی در زمینه استحقاق های متساوی یعنی به هر کسی به اندازه استحقاقش بهره داده شود . این معنا ؛ معنای درستی است { اما باید در نظر داشته باشیم که این معنا به معنای چهارم بر می گردد که عرض خواهیم کرد }
معنای سوم : رعایت استحقاقها در افاضه وجود >>> این معنا را فلاسفه ذکر کرده و گفته اند : هر موجودی در هر مرتبه ای که هست از نظر قابلیت استفاضه ، استحقاقی خاص به خود دارد . ذات مقدس حق که کمال مطلق و فیاض علی الاطلاق است ، بهر موجودی آنچه را که برای او ممکن است از وجود عطا می کند .
معنای چهارم : رعایت حقوق افراد >>> عطا کردن به هر ذی حقی ، حق او را و ظلم که در مقابل اوست عبارتست از پامال کردن حقوق و تجاوز و تصرف در حقوق دیگران . این است مفهوم عدالت بشری که وجدان هر فرد آن را تائیید میکند .
بر اساس همین معناست که حضرت امیر علیه السلام فرمودند : العدل یضع الامور فی مواضعها یعنی عدل قرار دادن هر چیزی در جای خود را گویند . ( 3 )
همچنانکه مولوی در اشعار خود می گوید :
عدل چبود ؟ وضع اندر موضعش *** ظلم چبود ؟ وضع در ناموضعش
عدل چبود ؟ آب ده اشجار را *** ظلم چبود ؟ آب دادن خار را ( 4 )
ملاحظه : در قرآن از هر چهار معنا سخن بمیان آورده است ( البته به غیر از معنای دوم به نحوه برداشت اول که معنای آن مساوی با ظلم بود ) که در بخش های بعدی مفصل در مورد آن سخن خواهیم گفت .
*********************************************************
( 1 ) کتاب عدل الهی نوشته شهید مطهری رحمه الله ، انتشارات صدرا ص 60 با تغییر متن کتاب
( 2 ) تفسیر صافی ذیل آیه 7 سوره الرحمن ( به نقل از کتاب عدل الهی )
( 3 ) نهج البلاغه حکمت 437
( 4 ) مثنوی معنوی اثر جلال الدین بلخی

 

 

 


تقسیمات مختلف برای عدالت
تقسیم اول : برخی عدالت را دو قسم دانسته اند
قسم اول : عدالت فردی >>> انسان از دروغ و غیبت و گناهان دیگر اجتناب نموده و در انجام سائر گناهان پافشاری نکند و کسی که دارای این صفت باشد عادل است و طبق مقررات اسلامی میتواند قضاوت کند و یا حکومت اسلامی را به عهده گیرد .
قسم دوم : عدالت اجتماعی >>> انسان نسبت به حقوق دیگران افراط و تفریط روا ندارد و همه را در برابر قانون الهی مساوی ببیند و در اجراء مقررات دینی از حق تجاوز نکند و تحت تاثیر عواطف واحساسات قرار نگیرد ( 1)
نکته : اگر فردی عدالت فردی را برای خود ایجاد نکند از عهده عدالت اجتماعی هرگز بر نیامده و طبق مقررات اسلامی نمی تواند قضاوت کند و یا حکومت اسلامی را به عهده گیرد .
بر همین اساس مرحوم شیخ بهائی در اشعار خود اجرای عدالت اجتماعی توسط فرد گنهکار را به تمسخر گرفته ومی فرمایند :
با همه خود بینی و کبر و منی
لاف تقوی و عدا لت می زنی
***
سر به سر ، کار تو در لیل و نهار
سعی در تحصیل جاه و اعتبار
***
دین فروشی از پی مال حرام
مکر و حیله ، بهر تسخیر عوام
***
وین عدا لت با وجود این صفات
هست دائم بر قرار و بر ثبات ! (2)

تقسیم دوم : برخی عدالت را بر سه قسم دانسته اند
قسم اول : عدالت میان بندگان و خالق هستی >>> در قبال این همه نعمتی که خداوند به بشر داده بطوری که قابل شمارش نیست ، پس البته حقی واجب بر بندگان است که باید به ازای آن عدالت فی الجمله حاصل شود ( یعنی در مقابل آن نعمات اسراف و زیاده روی نکرده و شکر آن را به جای آورند که به رعایت مجموع اینها عدالت بین بنده و خدا می گویند )
قسم دوم : عدالت میان بندگان >>> این نوع عدالت ، عدالتی استکه در میان مردم از نسبت بعضی با بعض دیگر حاصل می شود مانند رد امانات و انصاف دادن در معاملات و تعظیم بزرگان و پیران و فریاد رسی مظلومان و دستگیری ضعیفان
قسم سوم : عدالت در جمیع صفات ظاهره و باطنه >>> این نوع عدالت ، بدین معناست که هر فردی در تمام صفات ظاهره و باطنه ؛ خواه مخصوص او باشد و یا میان او و فرد دیگری باشد را رعایت کند (3 )
تقسیم سوم : تقسیم عدالت از دیدگاه آیات الهی
به طور کلی آیات قرآن از دو نوع عدالت سخن می گویند ( 4 )
قسم اول : عدالت تکوینی >>> این نوع عدالت در آیات الهی از برهان نظم و آیاتی که مربوط به آن است به دست می آید که ان شائالله به طور مفصل در بخش بعدی بحث خواهیم کرد
قسم دوم : عدالت تشریعی >>> این نوع عدالت دارای دو معنای کلی است که معنای دوم آن مصادیق زیادی در آیات الهی دارد که ان شائالله به طور مفصل در بخش بعدی بحث خواهیم کرد .

 

*******************************************************
( 1 ) آموزش دین نوشته سید محمد حسین طباطبائی ص 220 _ 221
( 2 ) مثنوی نان و حلوا اثر مرحوم شیخ بهائی رحمه الله
( 3 ) معراج السعادة نوشته مرحوم ملا احمد نراقی ص 51 و 52 و 53 مطبوعاتی حسینی چ سوم 1375
( 4) آموزش کلام اسلامی نوشته محمد سعیدی مهر ج1 بخش عدل الهی

 

 

 

 

 

 

 


اقسام عدالت در آیات الهی
به طور کلی در آیات الهی از دو نوع عدالت سخن بمیان آمده است .
نوع اول : عدالت تکوینی نوع دوم : عدالت تشریعی
توضییح عدالت تکوینی
عدالت تکوینی بدین معناست که خداوند به هر موجودی به اندازه شایستگی های او از مواهب نعمتها عطا می کند و هیچ استعداد و قابلیتی را در این حوزه بی پاسخ و مهمل نمی گذارد ( 1 )
یکی از آیاتی که میتواند از مصادیق بیان عدالت تکوینی باشد ، آیه 18 سوره مبارکه آل عمران است که می فرماید : شهد الله انه لا اله الا هو و الملائکة و اولوا العلم قائما بالقسط یعنی خداوند گواهی می دهد که معبودی جز او نیست و فرشتگان و صاحب دانش گواهی می دهند در حالیکه ( خداوند ) قیام به عدالت دارد .
توضیح : منظور از شهادت خداوند در این آیه شریفه شهادت عملی و فعلی است نه شهادت قولی . یعنی خداوند با پدید آوردن جهان آفرینش که نظام واحدی در آن حکومت می کند و قوانین ان در همه جا یکسان و به صورت یک واحد بهم پیوسته است عملا نشان داده که آفریدگار جهان یک خدا بیش نیست . ( 2 )
دو نکته مهم در باب عدالت تکوینی
نکته اول : عدالت تکوینی از طریق برهان نظم ثابت می شود ( 3 ) لذا ما برای اثبات عدالت تکوینی در قرآن به چند نمونه از برهان نظم در آیات الهی اشاره می کنیم
برهان نظم در همه هستی >>> خداوند در آیه 194 سوره مبارکه آل عمران می فرماید : ان فی خلق السماوات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لایات لاولی الالباب یعنی همانا در آفرینش آسمان ها و زمین و در پی یکدیگر آمدن شب و روز برای خردمندان نشانه هائی است ( 4 )
در ترازوی فلک نیست خلاف کم و بیش
نتوان یافت در این دائره موئی پس و پیش ( 5 )
برهان نظم در بخشی از عالم هستی >>> خداوند در آیه 190 سوره مبارکه آل عمران می فرماید : و من آیاته ان خلقکم من تراب ثم اذا انتم به تنتشرون یعنی و از نشانه های او این است که شما را از خاک آفرید ؛ سپس ناگاه شما به صورت بشری هر سو پراکنده شدید ( 6 )
برهان نظم در ایجاد حیات >>> خداوند در آیه 20 سوره مبارکه روم می فرماید : یخرج الحی من المیت و یخرج المیت من الحی یعنی خداوند زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون می آورد ( 7 )
خلاصه : از طریق آیاتی که در باب نظم در قرآن کریم وارد شده است در میابیم که خداوند درعالم هستی عدالت تکوینی را پیاده کرده است .
نکته دوم : یکی از اقسام عدل که خداوند در آیات الهی از آن بحث می کند ، عدل جزائی است .
تعریف عدل جزائی >>> خداوند در مقام پاداش و کیفر بندگان خود ، جزای هر انسانی را متناسب با اعمالش مقرر می کند کما اینکه خداوند در آیه 26 سوره مبارکه نباء می فرماید : جزاءً وفاقا یعنی جزاء و پاداش الهی موافق و مطابق با اعمال آنهاست .

*** علت اینکه ما عدل جزائی را زیر مجموعه عدل تکوینی قرار دادیم آنست که مجازات اخروی رابطه تکوینی با اعمال انسانها دارد *** ( 8 )
تذکر : بجهت اهمیت عدل جزائی خداوند متعال آیات زیادی را در این باره در قران کریم وارد کرده است که به طور کلی به سه دسته تقسیم می شوند
دسته اول : آیاتی که به طور کلی مسئله عدل جزائی را مطرح می کنند >>> مثلا آیه ۲۵ سوره مبارکه آل عمران که می فرماید : و وفیت کل نفس ما کسبت و هم لا یظلمون یعنی هر کس را به آنچه که کرده جزاء کامل دهیم و ستم نبینند .
نکته : از همین دسته از آیات است ، آیه 47 سوره مبارکه الانبیاء که می فرماید : در قیامت به عدل حکم می شود و به احدی ظلم نمی شود .
دسته دوم : آیاتی که عدل جزائی درباره اعمال خوب انسانها را مطرح میکنند >>> مثلا آیه ۷ سوره مبارکه زلزال که می فرماید : فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یره یعنی هر کسی که ذره ای خوبی انجام دهد آن را ( پاداش آن را ) خواهد دید .
نکته : تمام آیاتی را که نعمات بهشتی را در قبال اعمال خوب مومنین معرفی میکنند از همین دسته از آیات هستند که آیه 4 سوره مبارکه یونس را میتوانیم از همین دسته از آیات بدانیم .
دسته سوم : آیاتی که عدل جزائی درباره اعمال بد انسانها را مطرح میکنند >>> مثلا آیه ۸ سوره مبارکه زلزال که می فرماید : و من یعمل مثقال ذرة شراً یره یعنی هر کسی که ذره ای بدی انجام دهد آن را ( جزای آن را ) خواهد دید .
نکته : تمام آیاتی را که سختیهای دوزخ را در قبال اعمال بد کافرین و مشرکین معرفی میکنند از همین دسته از آیات هستند که آیه 54 سوره مبارکه یونس را میتوانیم ازهمین دسته از آیات بدانیم .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  33  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله عدل در لغت ( مقدماتی )

1100 لغت پرکاربرد اخبار زبان انگلیسی

اختصاصی از نیک فایل 1100 لغت پرکاربرد اخبار زبان انگلیسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

1100 لغت پرکاربرد اخبار زبان انگلیسی


1100 لغت پرکاربرد اخبار زبان انگلیسی

1100 لغت پرکاربرد زبان انگلیسی به همراه ترجمه فارسی و انگلیسی 65 صفحه 


دانلود با لینک مستقیم


1100 لغت پرکاربرد اخبار زبان انگلیسی