نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پایان نامه اثرات وعوامل مؤثر بر طلاق در خانواده های شهرستان نیشابور

اختصاصی از نیک فایل پایان نامه اثرات وعوامل مؤثر بر طلاق در خانواده های شهرستان نیشابور دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه اثرات وعوامل مؤثر بر طلاق در خانواده های شهرستان نیشابور


پایان نامه اثرات وعوامل مؤثر بر طلاق در خانواده های شهرستان نیشابور

فهرست مطالب :

 

عنوان :                                                                              صفحه:

 

فصل اول : کلیات تحقیق

    مقدمه ........................................ 1  

    بیان مسئله ................................... 3

    اثرات و عوارض طلاق ............................ 6

    آثار اجتماعی طلاق ............................. 7

    عوامل مؤثر بر طلاق ............................ 9

    راه حل مسئله ................................ 11

    اهمیت و ضرورت تحقیق ......................... 13

    اهمیت تحقیق از لحاظ اجتماعی ................. 15

    اهمیت تحقیق از لحاظ شخصی .................... 17

    ضرورت تحقیق ................................. 18

    اهداف تحقیق ................................. 19

    هدف کلی ..................................... 20

فصل دوم : مبانی نظری و پیشینه تحقیق

     مبانی نظری ................................. 21

    طلاق از دیدگاه اسلام .......................... 27

    طلاق از دیدگاه قرآن .......................... 29

    طلاق از دیدگاه مسیحیت ........................ 31

    تاریخچه طلاق ................................. 33

    طلاق و انواع آن .............................. 33

    پیشینه تحقیق ................................ 35

    مدل ......................................... 37

    فرضیه های تحقیق ............................. 38

    مفاهیم و متغیر ها ........................... 38


فصل سوم : روش تحقیق

    روش تحقیق ................................... 40

    نحوه انجام کار .............................. 40

    جامعه آمار ی................................. 40

    جمعیت نمونه و شیوه نمونه گیری ............... 40

 

فصل چهارم : تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات

    نمودار و جداول مربوط به طلاق .............. 65-41

 

فصل پنجم : نتیجه گیری و پیشنهادات

    نتایج یافته ها .............................. 66

    پیشنهادات ................................... 69

    پرسشنامه .................................... 69

    منابع و مأخذ................................ 70


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه اثرات وعوامل مؤثر بر طلاق در خانواده های شهرستان نیشابور

دانلود مقاله عوامل مؤثر بر ارتقاء تمکین مؤدیان مالیاتی اداره کل مالیاتی استان مرکزی

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله عوامل مؤثر بر ارتقاء تمکین مؤدیان مالیاتی اداره کل مالیاتی استان مرکزی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه:
امروزه نقش نظام های مالیاتی در هر کشوری در تأمین درآمدها از محل منابع مالیاتی بر هیچکس پوشیده نیست. در بعد اجتماعی، هدف عمده از وضع مالیات کاهش فاصله طبقاتی و توزیع مجدد درآمدهاست. هدف اقتصادی از وضع مالیاتها، تثبیت نوسانهای اقتصادی، تخصیص بهینه منابع بین بخشهای مختلف و کمک به تسریع فرآیند توسعه بخشی یا منطقه ای می باشد و هدف بودجه ای دولتها از وضع مالیاتها نیز، تأمین مالی بودجه دولت می باشد.
متأسفانه مالیاتها در اقتصاد ایران اثر بخشی لازم و کافی را نداشته چراکه نقش و تأثیر درآمدهای نفتی در تأمین هزینه های جاری علاوه بر اینکه موجب اتکاء درصد بالایی از بودجه کشور به درآمدهای نفتی شده، زمینه رشد هزینه های جاری را نیز فراهم نموده و مانع شکوفایی ظرفیتهای واقعی اقتصاد کشور گردیده و از طرفی دولت را از داشتن یک درآمد ثابت و قابل اطمینان و اعتماد محروم کرده است بطوریکه اکنون با گذشت زمان زیاد این موضوع به یک مشکل اساسی در کشور تبدیل شده است.
توجه بیشتر به نقش مالیات در بودجه دولت و انجام اقداماتی به منظور افزایش سهم درآمدی آن در کشور ضرورت دارد چراکه از یک سو با محدودیت ظرفیت منابع طبیعی و از سوی دیگر به دلایل گوناگون از قبیل ابداع روش های جدید تولید و دستیابی به جانشین های مناسب با نوسان تقاضا و قیمت ها در بازار جهانی روبرو هستیم، از این رو نمی توان مدت طولانی به درآمد فروش منابع نفتی اتکا کرد.
سند چشم انداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران در بخش امور اقتصادی در بند 42، بر حرکت برای تبدیل درآمد نفت و گاز به دارایی های مولد به منظور پایدارسازی فرآیند توسعه و تخصیص و بهره برداری بهینه از منابع تأکید خاص کرده است که این امر توجه برنامه ریزان را به سایر منابع درآمد غیر نفتی دولت که در رأس آن مالیات، به عنوان منبع درآمدی قابل اطمینان قرار دارد؛ نمایان می کند. در ماده 2 قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بر لزوم توسعه افزایش سهم درآمدهای غیر نفتی ( مالیاتها و سایر درآمدها ) از کل منابع بودجه تأکید شده به گونه ای که تا پایان برنامه چهارم اعتبارات هزینه ای دولت به طور کامل از طریق درآمدهای مالیاتی و سایر درآمدهای غیر نفتی تأمین شود.
دولتها به تنهایی و بدون مشارکت مردم قادر به وصول مالیات نخواهند بود. و در این راستا دولت باید به دنبال یافتن دلایل عدم پذیرش مالیات از سوی مردم بوده و نسبت به رفع آن علت ها اقدام نماید. این پژوهش نیزدر جهت یافتن عوامل موثر بر ارتقاء تمکین مؤدیان مالیاتی می باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل اول
کلیات تحقیق

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


1-1 - مقدمه
در هر پژوهش آشنایی با کلیات تحقیق برای درک هرچه بیشتر موضوع تحقیق امری ضروری بنظر می رسد، لذا در این فصل سعی کرده ایم پس از بیان مسئله به اهمیت و ضرورت تحقیق پرداخته و در ادامه اهداف تحقیق، چارچوب نظری تحقیق،مدل مفهومی تحقیق،فرضیه های تحقیق و متغیرهای مستقل و وابسته را بررسی نموده و در پایان به تعریف واژه ها و اصطلاحات تحقیق بپردازیم.

 

2-1- بیان مسئله
مالیات به عنوان یک بخش از در آمدهای دولت نقش مهمی دراقتصاد هر کشور دارد . آگاهی ازوصول میزان درآمدهای مالیاتی نقش مهمی در پیش بینی بودجه دولت و برنامه ریزی های آتی جهت توزیع و مصرف آن دارد . اما باید در نظر داشت که بهترین مدیریت مالیاتی صرفأ آن نیست که بیشترین درآمد مالیاتی را وصول شود .این مسئله که چنین درآمدی چگونه وصول شده است یعنی اثر آن بر عدالت مالیاتی، عواقب سیاسی آن برای دولت ها وتاثیر آن بر سطح رفاه اقتصادی نیز به همان اندازه مهم است . یک مدیریت مالیاتی ضعیف ممکن است از بخش هایی که وصول مالیات از آنها به سادگی امکان پذیر است، مثلأ حقوق بگیران ، میزان معتنابهی مالیات وصول نماید در حالی که از وصول مالیات بر شرکتها عاجز باشد . بنابراین سطح وصولی مالیات یک معیار ساده برای اندازه گیری کارآیی مدیریت مالیاتی است.یک معیار دقیقتراندازه گیری کارآیی مدیریت مالی، درجه تمکین مؤدیان در میان بخش های مختلف جامعه مؤدیان است . طبق سند چشم انداز20ساله کشور که توسط مقام معظم رهبری ابلاغ گردید ، تا پایان برنامه 5 ساله توسعه اقتصادی کشور دولت باید بتواند هزینه های جاری خود را ازمحل درآمدهای غیرنفتی که بطور عمده درآمدهای مالیاتی می باشد، تامین نماید . این در حالی است که آمارها نشان می دهند که درآمدهای مالیاتی سهم بسیار ناچیزی ازمنابع درآمدی کشوررا تشکیل می دهد. از این رو دولت باید درصد افزایش سهم درآمدهای مالیاتی برآمده و دراین زمینه گام های موثرتری را بردارد و این امر مسیر نخواهد شد جزء با تمکین مؤدیان نسبت به مالیات تشخیصی توسط مأموران مالیاتی .
تحقیق حاضر به دنبال پاسخ به این سوال است که چه عواملی برارتقاء تمکین مؤدیان مالیاتی تاثیر دارد؟ ودرادامه سوالات زیر مطرح می شود :
1-آیا تشویقات وتسهیلات مالیاتی بر ارتقاء تمکین مؤدیان مالیاتی تاثیر می گذارد ؟
2-آیا مجازات مالیاتی برارتقاء تمکین مؤدیان مالیاتی تاثیر می گذارد ؟
3-آیا تخصص وکارایی ماموران تشخیص مالیات درجهت اجرای عدالت مالیاتی بر ارتقاء تمکین مؤدیان مالیاتی تاثیر می گذارد؟
4- آیا ارتقاء فرهنگ مالیاتی بر ارتقاء تمکین مؤدیان مالیاتی تاثیر می گذارد؟
5- آیا مشارکت مؤدیان وتوجیه آنان از نحوه محاسبه مالیات بر ارتقاء تمکین مؤدیان مالیاتی تاثیر می گذارد؟

 

3-1- اهمیت وضرورت موضوع تحقیق :
نظربه این که بعد از نفت، مالیات مهمترین منبع تامین درآمد دولت می باشد و با توجه به نقش روز افزونی که دربرنامه های توسعه اقتصادی کشور برای مالیات درنظرگرفته می شود، لذا تحقق درآمدهای مالیاتی ازاهداف مهم دولت می باشد ازآنجا که مال و ثروت مورد علاقه مردم می باشد، پس افراد حاضرنیستند به آسانی آن را به کسی داده و یا در هر راهی خرج کنند، لذا دولت ها برای وصول مالیات با مشکلاتی روبرو بوده وادارات گسترده ای را در کشوربرای وصول آن تأسیس نموده اند. همواره این سوال مطرح بوده که چرا هیچگاه مالیاتهای تشخیصی با مالیات های وصولی مطابقت نداشته وقسمت قابل توجهی ازدرآمدهای مالیاتی تحقق نمی یابد . بطور کلی امکان وصول درآمدهای مالیاتی محقق نخواهد شد جزء با تمکین مؤدیان مالیاتی نسبت به مالیات های تشخیصی، از این رو سازمان مالیاتی کشوربه عنوان متولی وصول درآمدهای مالیاتی همواره با صدور بخشنامه ها و دستورالعمل ها ضمن تاکید بر عدالت مالیاتی سعی در وصول مالیات حقه دولت نموده است .لذا تحقیق حاضر نیز سعی بر بررسی عوامل موثر بر ارتقاء تمکین مؤدیان مالیاتی دارد .

 

 

 

4-1- اهداف تحقیق
با توجه به موضوع پژوهش حاضر که به بررسی عوامل موثر بر تمکین مؤدیان مالیاتی می پردازد، اهداف زیر مد نظر است :

 

1-4-1 - اهداف کلی
هدف کلی این تحقیق بررسی عوامل موثر بر تمکین مؤدیان مالیاتی می باشد.

2-4-1- اهداف ویژه
اهداف ویژه تحقیق به شرح زیر بیان می شود :
نتیجه به دست آمده از این تحقیق می تواند باعث شناخت متغیرهای موثر بر تمکین مالیات شده و درنتیجه استفاده ازنتایج آن در برنامه ریزی وسیاست گذاری سازمان امور مالیاتی کشوردر جهت تمکین مؤدیان مالیاتی، افزایش رضایت مندی مؤدیان مالیاتی، بهبود روش های شناسایی وصول درآمدهای مالیاتی مورد استفاده قرار گرفته وباعث افزایش درآمدهای کشور شود.

 


5-1- چارچوب نظری تحقیق
چارچوب نظری الگویی است که محقق بر اساس آن درباره روابط بین عواملی که در ایجاد مسئله، مهم تشخیص داده شده اند، نظریه پردازی می کند. این نظریه می تواند ضرورتاً سخن پژوهشگر نباشد و بطور منطقی از نتایج قبلی پیرامون مسئله نشأت گیرد. به طور خلاصه چارچوب نظری به رابطه بین متغیرهایی مانند متغیرهای مستقل، وابسته، مداخله گر و تعدیل گر که تصور می شود در دگرگونی شرایط مورد بررسی نقش دارند، می پردازد. ایجاد چنین چارچوب نظری در برقراری و ساخت فرضیه ها، آزمون ها و همچنین تکمیل درک پژوهشگر کمک می کند. (خاکی، 1387، 30).1

 

 

 

 

 

جدول شماره(1-1) :نتایج تحقیقات پیرامون متغیرهای مؤثر در تمکین و عدم تمکین مالیاتی
سال محقق / محققان یافته های پژوهش
2003 چن متغیر نرخ مالیات از عوامل مؤثر بر فرار مالیاتی است.
2004 جوردی متغیر تورم عامل مؤثر در فرار مالیاتی می باشد.
2008 سانگ هون متغیر حقوق و دستمزد در بازار رقابتی از عوامل مؤثر بر فرار مالیاتی است.
1373 عین اله علاء متغیرهای نحوه نگرش مردم و فاصله میان حکومت ها و مردم مهمترین عامل عدم پرداخت مالیات می باشد.
1374 احمد پور متغیرهای اجرای نابسامان وصول مالیات و قوانین و مقررات پیچیده از مهمترین عوامل گریز از پرداخت مالیات می باشد.

 

6-1- فرضیه های تحقیق
برای پاسخ به سئوال های تحقیق فرضیه های زیر تدوین گردید:
1-6-1- فرضیه اول
تشویقات و تسهیلات مالیاتی بر ارتقاء تمکین مؤدیان مالیاتی تاثیر می گذارد.
2-6-1-فرضیه دوم
مجازات مالیاتی بر ارتقاء تمکین مؤدیان مالیاتی تاثیر می گذارد .
3-6-1-فرضیه سوم
تخصص و کارآیی ماموران تشخیص مالیات در جهت اجرای عدالت مالیاتی بر ارتقاء تمکین مؤدیان مالیاتی تاثیر می گذارد.

 

4-6-1- فرضیه چهارم
ارتقاء فرهنگ مالیاتی بر ارتقاء تمکین مؤدیان مالیاتی تأثیر می گذارد.
5-6-1- فرضیه پنجم
مشارکت دادن مؤدیان و توجیه آنان از نحوه محاسبه مالیات بر ارتقاء تمکین مؤدیان مالیاتی تاثیر می گذارد .

 

متغیرهای مستقل و وابسته
در این پژوهش تشویقات و تسهیلات مالیاتی ،مجازات مالیاتی ، تخصص و کارآیی ماموران تشخیص مالیات درجهت اجرای عدالت مالیاتی ،ارتقاء فرهنگ مالیاتی ومشارکت دادن مؤدیان و توجیه آنان از نحوه محاسبه مالیات به عنوان متغیرهای مستقل و ارتقاء تمکین مؤدیان مالیاتی به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده است.

 

7-1-قلمرو مطالعاتی تحقیق
الف- قلمرو موضوعی:
موضوع به عوامل مؤثر بر ارتقاء تمکین مؤدیان مالیاتی اداره کل مالیاتی استان مرکزی می پردازد.
ب-قلمرو مکانی:
اداره کل مالیاتی استان مرکزی

 

8-1- تعاریف مفاهیم و واژه های تحقیق
مالیات: کلمه مالیات در عربی به معنی باج ، خراج و پولهایی است که مأمورین وزارت دارایی به موجب قانون از مردم می گیرند. مالیات عبارت است ازسهمی که به موجب اصل تعاون ملی و طبق مقررات موضوعه هریک از افراد کشور موظف است ازدرآمد یا دارایی خود به منظور تأمین هزینه های عمومی و حفظ منافع اقتصادی ،سیاسی و اجتماعی کشوربر حسب توانایی و استطاعت مالی خود به خزانه دولت بپردازد (رزاقی ، 1388، 31)1.
تمکین مالیاتی: عبارت است از رعایت قانون از سوی مؤدیان(عرب مازار، 1373، 24)2.
فرهنگ مالیاتی: فرهنگ مالیاتی را می توان مجموعه از طرزتلقی بینش و واکنش اشخاص درقبال سیستم مالیاتی دانست؛ این طرز تلقی به طور قطع بایک قانون مناسب ونیز عملکرد مأمورین مالیاتی دربکارگیری قانون درمواجهه با مؤدیان، نقش اساسی دارد . بدیهی است فرهنگ مالیاتی تا حد زیادی متأثر از فرهنگ عمومی ونیز عوامل ایدئولوژیکی، سیاسی، اقتصادی واجتماعی است وقوانین نیز عواملی هستند که فرهنگ مالیاتی را در جامعه تحت تأثیر قرار می دهند ( کلانتری ، 1387، 83)1.
اصل عدالت مالیاتی : منظور از عدالت مالیاتی این است که مالیات وصولی دولت باید متناسب با توانایی مالیات دهنده بوده وعمومیت داشته باشد یعنی تمامی افراد در آن شرکت داشته باشند و تبعیض در بین نباشد (مهندس، 1372، 41)2
جرائم مالیاتی : منظور جرائم مقرر در قانون مالیاتهای مستقیم می باشد که در صورت عدم رعایت آن از مؤدی مالیاتی اخذ و به حیطه وصول درخواهد آمد. بعنوان نمونه جریمه عدم تسلیم اظهارنامه مالیاتی درموعد مقرر.
عناوین دیگر مالیاتی بر اساس آئین نامه ماده 219 قانون مالیاتهای مستقیم:
مؤدی مالیاتی : هر شخص حقیقی یا حقوقی صاحب پرونده مالیاتی درادارات امور مالیاتی بعنوان مؤدی مالیاتی شناخته می شود.
واحد مالیاتی :طبق ماده یک آئین نامه اجرایی ماده 219 قانون مالیاتهای مستقیم، کوچک ترین جزء تقسیمات اداری است که بر اساس محدوده جغرافیایی، منابع مالیاتی، نوع مؤدیان یا حسب وظیفه مقرر در قانون از طرف سازمان تعیین می شود.
اداره امور مالیاتی: منظور از اداره امور مالیاتی در موارد مختلف قانون، واحد سازمانی مشخصی است که شامل تقسیمات اداری کوچک تری به نام واحد مالیاتی می باشد و بر اساس محدوده جغرافیایی، منابع مالیاتی، نوع مؤدیان، یا بر اساس نوع وظیفه با تعداد کافی واحد مالیاتی تشکیل می شود.
مأموران مالیاتی: کلیه کارکنانی که عهده دار انجام وظایف موضوع آئین نامه ماده 219 قانون مالیاتهای مستقیم مشتمل بر شناسایی، تشخیص، مطالبه و وصول مالیاتهای موضوع قانون فوق می باشند.
کارشناس ارشد مالیاتی: در ماده 9 آئین نامه اجرایی ماده 219 قانون مالیاتهای مستقیم از کارشناس ارشد مالیاتی چنین تعریف شده است : مأمور مالیاتی است که از بین کارمندان سازمان مالیاتی با تحصیلات کارشناسی یا بالاتر با حداقل سه سال سابقه خدمت در شغل کارشناس مالیاتی انتخاب می شود و سرپرستی واحد مالیاتی را عهده دار بوده مسئولیت تأیید گزارشات و عملکرد افراد تحت سرپرستی به عهده وی می باشد و تحت نظر رئیس گروه مالیاتی، انجام وظیفه می نماید.
رئیس گروه مالیاتی : طبق ماده 10 آئین نامه اجرایی ماده 219 قانون مالیاتهای مستقیم، رئیس گروه مالیاتی مأمور مالیاتی است که از بین کارمندان سازمان مالیاتی با تحصیلات کارشناسی یا بالاتر با حداقل سه سال خدمت در شغل کارشناس ارشد مالیاتی انتخاب می شود و سرپرستی واحد مالیاتی را عهده دار بوده وتحت نظر رئیس امور مالیاتی انجام وظیفه می نماید.
رئیس امور مالیاتی : بر اساس ماده 11 آئین نامه اجرایی ماده 219 قانون مالیاتهای مستقیم رئیس امور مالیاتی مأمور مالیاتی است که از بین کارمندان سازمان مالیاتی با تحصیلات لیسانس یا بالاتر با حداقل سه سال سابقه خدمت در شغل رئیس گروه مالیاتی انتخاب می شود و مسئولیت نظارت بر گروه های مالیاتی و نظارت بر حسن اجرای مقررات را بر عهده دارد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


فصل دوم
مروری بر ادبیات تحقیق

 

 

 


1-2 مقدمه
در فصل مروری بر ادبیات تحقیق، محقق در نظر دارد به بیان تاریخچه مالیات ایران، تعاریف مختلف مالیات، مقایسه مالیات با زکات، ویژگی های نظام مالیاتی کارآمد، ارزیابی نظام مالیاتی ایران، مشکلات فعلی نظام مالیاتی ایران، طبقه بندی مالیاتها در ایران، سیر مراحل وصول مالیات و... پرداخته و در پایان به پیشینه تحقیقات صورت گرفته در داخل و خارج از کشور بپردازد.

 

2-2-تاریخچه مالیات ایران
درابتدای تاریخ ایالات وعشایر واقوامی که دارای استقلال بودند پرداخت مالیات را نوعی تحقیرو علامت انقیاد می دانستند وازپرداخت آن خودداری می کردند و رؤسا و پادشاهان این اقوام به دریافت تحفه وهدایا که معمولاٌ هر سال یا چند سال یک مرتبه برای آنها فرستاده می شد اکتفا می کردند و پرداخت عمده مالیات رابر دوش ملل مغلوب و زیرسلطه می نهادند. درزمان اشکانیان به تقلید ازیونانیها درسر حدات ایران دفاتر گمرکی تأسیس گردید و از کالاهای وارده و صادره مبلغی به عنوان حق گمرک دریافت می شده است .درابتدای ظهور سلسله ساسانیان مالیات ارضی به نام خراک ( به زبان عربی خراج ) معمول بوده وازعین محصول گرفته می شد.کشاورزان موظف بودند محصول خود را تا موقعی که مأموران برای تعیین سهم دولت حاضر شوند در صحرا بگذارند که در نتیجه بعضی اوقات طول زمان موجب فاسدشدن محصول و خسارت دولت و مردم می گردید ، به همین علت انوشیروان مصمم به اصلاح مقررات مالیاتی ایران شد واخذ مالیات از محصول را ملغی اعلام کرد و دستور داد تمام دهات و آبادی های کشور را ممیزی و مساحت اراضی را با ذکر نام زارع و مقدار اشجار و اغنام واحشام دردفتری ثبت نمایند .
درزمان ساسانیان مالیاتهای دیگری به عنوان مالیات سر شماری و مالیات سرانه نیز وضع کردند ، زنها وبچه ها ، پیرمردها از پرداخت سرانه معاف بودند .
دردوره های بعد از اسلام تقریباٌ تا زمان هلاکوخان مغول قوانین مالیاتی درتمام بلاد ایران به همان نحو و ترتیبی که خلفای عباسی مقرر نموده بودند ملحوظ و مجری بود اما با آنکه قوانین مزبور مبتنی برقواعد اسلامی بود به توالی ایام به صورت عرضی ظاهر شد و با توجه به زمان وموقعیت های مختلف دچار دگرگونی های گشت . بطوریکه مالیات هایی که دوره استبداد و قبل از مشروطیت وصول گردید برخی همان نوع مالیات های یادگار دورهای پیش از اسلام و بعضی دیگرمربوط به عصرحکومت اسلامی بوده و علاوه بر آن به مرور مالیاتهای دیگری دراین دوره مقرر گردید و به موقع اجرا گذارده می شد.
دردوره مشروطیت در مقررات مالی و مالیاتی اصلاحاتی به عمل آمده و در زمانهای مختلف قوانین جدیدی وضع گردید اولین قانون مربوط به مالیات در سال 1325 هجری قمری به نام قانون ممیزی طبق اصول علمی به تصویب مجلس اول رسید .
در سال 1304شمسی قانونی به تصویب رسید که می توان آن را مبدأ اصلاحات وتحولات مالی ایران شمرد و آن مالیات املاک اربابی و دواب بود .این مالیات فقط عایدات املاک فرروعی تعلق گرفت وازسایر عایدات مانند درآمد بازرگانی ، پیشروان ، شاغل ، آزاد و غیره مالیاتی اخذ نمی گردید ، با وضع این قانون که بعداٌ تغییرات زیادی در آن داده شد و مقررات مالیاتی ایران متحدالشکل گردید و درتمام کشورعمومیت پیدا کرد درسال 1309 قانون مالیات بر درآمد با گنجانیدن نرخ تصاعدی درآمد تصویب شد . در سال 1313قانون صدی سه جایگزین قانون مصوب 1304 گردید و درسال 1316 برای اولین بار قانون مالیات بر ارث تصویب شد . در سال 1322مجدداٌ مالیات املاک فروعی با اصلاحاتی احیا می شود . درسال 1328قانون مالیات املاک فروعی و مالیات بردرآمد به تصویب می رسد .در دوره مشروطیت از بدو تأسیس مجلس تا سال 1345 به مرور قوانین مالیاتی وآئین نامه های مربوطه احکام و قواعد پیشرفته تری گنجانیده می شود بطوریکه قوانین و آئین نامه ها و دستورالعمل های موجود در سال 1345 بسیاری از خصوصیات مربوط به مقررات مالیاتی امروز را در برداشته است . به عنوان مثال برای درآمد حاصل از منابع مختلف مانند حقوق و دستمزد ، شرکتها، مشاغل ، مستغلات مالیاتهایی با نرخ مقرر تعیین ومطالبه می شد. همچنین با ترتیبات خاصی به اعتراضات و شکایات مؤدیان رسیدگی می شده و دررابطه با کمیسیون های تشخیص بدوی و تجدید نظر ایجاد گردید و نرخ های تصاعدی در قانون مالیاتی ایران جای گرفته بوده است.
اما باید گفت مجموعه قوانین مورد اجرای مذکور دچار پراکندگی ودگرگونی های زیاد شده بود و علاوه بر مشکلات ناشی از این پراکندگی ها وتعدد قوانین ترتیبات و تشریفات آن با مسائل روز هماهنگی نداشت ، بالنتیجه وضع یک قانون مالیاتی جدید بطور منسجم که متضمن مالیات بر همه منابع موضوع مالیاتهای مستقیم باشد اجتناب ناپذیر می نمود . تا اینکه لایحه قانونی لازم توسط دولت وقت تنظیم و در 28اسفند ماه 1345 در 323 ماده بع تصویب قوه مقننه رسید .در این قانون هم پیش از پیروزی انقلاب پاره ای تغییرات جزئی و پس از آن نیز اصلاحات عدیده ای بعمل آمد .
پس ازپیروزی انقلاب اسلامی و احیا ارزشهای اسلامی در جامعه و دگرگونیهایی که در ارکان مختلف کشوری و لشگری به وقوع پیوست و در این راستا ناگزیر در قوانین مختلف رژیم سابق تغییرات زیادی ایجاد گردید که این تغییرات در بافت جامعه و از جمله مؤدیان مالیاتی هم از جهات مادی و معنوی وطرز اشتغال وکسب درآمدمؤثربوده است . برای حل مشکلاتی که برای مؤدیان ومأموران مالیاتی شده بود لوایح متعدد اصلاحی و الحاقی ازاسفند ماه 1357 تاکنون به مجلس شورای اسلامی تقدیم و تصویب گردیده است و به دنبال آن وزارت امور اقتصادی و دارایی از اوایل دهه 1360دست به کار تهیه پیش نویس قانون مالیاتهای جدید شده وپیش نویس مورد نظر با مطالعه دامنه داری که قبلاٌ صورت گرفته بود در اسرع وقت آماده وبعد از بررسی و تصویب هیئت دولت به مجلس شورای اسلامی تقدیم گردید. و پس از بررسی های زیاد درکمیسیونهای مختلف به مدت 3 سال ومشاوره با هیئت های بازنگری پیش نویس قانون که توسط وزارت امور اقتصادی و دارائی تشکیل گردیده بود سرانجام در 271 ماده و 211 تبصره در سوم اسفند ماه 1366به تصویب رسید که اول سال 1368 به مورد اجرا گذارده شد و آخرین اصلاحیه دربهمن ماه سال 1380 صورت گرفت.

 


3-2- تعاریف و مفاهیم مالیات
مفهوم را می توان انتزاع یا تجدید رویدادهای مشاهده پذیر دانست، بدین معنا که بیانگر یک چیز، ویژگی یا پدیده بخصوصی است . تشکیل مفهوم راهی کوتاه برای تعریف وتوصیف واقعیت ها است و مقصود ار آن ساده کردن امر تفکر است ( خاکی ، 1387، 34) بنابراین از آنجایی که مفهوم مالیات در موضوع مورد پژوهش اهمیت ویژه ای را دارا می باشد لذا تعریف این واژه از دیدگاه صاحب نظران ارائه می گردد :
1- به گفته کاستون1 اقتصاد دان کلاسیک مالیات عبارت است از یک نوع پرداخت و تأدیه مالی که در نتیجه الزام قانونی از نظر تأمین مخارج دولت بلاعوض بوسیله مردم انجام می شود .
2-از دیدگاه پرفسور ماسگریو ، مالیات قسمتی از درآمد یا دارایی افراد است که به منظور پرداخت مخارج عمومی یا اجرایی سیاست های مالی در راستای حفظ منافع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور به موجب قوانین و بوسیله اهرمهای اداری واجرایی دولت وصول می شود.
3- دانشمند فرانسوی به نام آبلیو ، مالیات را بهای انجام خدماتی که از طرف دولت شده یا می شود دانسته است.
4- به عقیده کوس ، مالیات عبارتست از وجوهی که هیأت حاکم به موجب اصل تعاون ملی و به منظور تأمین هزینه های دوائر دولتی و پرداهت بدهی های عمومی از پرداخت کننده مالیات مطالبه می نماید .
5- به موجب اصل تعاون ملی وبرابرقوانین ومقررات مصوب هریک از افراد یک کشور موظف است به منظور تأمین مخارج عمومی مملکت وحفظ منابع اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی برحسب توانایی و استطاعت مالی خود سهمی از درآمد ویا دارایی خویش را به خزانه دولت بپردازد سهم هر فرد در پرداخت مالیات باید متناسب با درآمد و ثروت وی باشد، افرادی که درآمد بیشترکسب می کنند نشانگر استفاده بیشتر آنها از امکانات موجود جامعه بوده است . بدون وجود راهها و خطوط ارتباطی، سیستم بانکی، بیمه ها، امنیت اجتماعی نهادهای قانونی و افرادی که حافظ حقوق مردم هستند ادامه روند کار، تولید و تجارت برای کسب درآمد میسر نمی باشد .بنابراین افراد برخورد دار از این امکانات باید در تأمین امور مالی جامعه نیز سهم بیشتری را پرداخت کنند، در این صورت عدالت اجتماعی که یکی از اهداف بارز و مورد تأکید نظام اسلامی است تحقق خواهد یافت . پس هرکسی که درآمد بیشتری دارد باید مالیات بیشتری نیز پرداخت نماید که این موضوع با اعمال نرخ تصاعدی پیش بینی شده در ماده 131قانون مالیاتهای مستقیم مد نظر قرار گرفته است.
6-مالیات مبلغی است که دولت از اشخاص ، شرکتها ، موسسات براساس قانون برای تقویت عمومی حکومت وتأمین مخارج عامه دریافت می دارد . افزون بر خصلت اجباری بودن، یک خصوصیت بارز دیگر مالیات در این است که رابطه صحیح دو طرفه یا متناسبی میان مالیات دریافتی و ارزشی خدمات عمومی که مالیات دهندگاه از آن برخوردار می شوند، وجود ندارد (عرب زار، 1376 ،24 )4
7-مالیات در واقع انتقال بخشی ازدرآمد جامعه به دولت ویا بخشی از سود فعالیتهای اقتصادی است که نصیب دولت می گردد، زیرا ابزار وامکانات دستیابی به درآمد ها و سودها را دولت فراهم ساخته است. درواقع با اجرای عادلانه قانون مالیاتها دولت آحاد مردم را به یک نوع پس انداز اجباری سوق می دهد. امروزه درکلی ترین تعریف از مالیات یک نوع هزینه اجتماعی به شمار می رود که افراد جامعه به تناسب استفاده ازاین هزینه های اجتماعی باید تقبل پرداخت آن را نمایند ( دوانی ، 1380 ، 9).1

 

2-4مقایسه زکات و مالیات
یکی از مسائل مهم در امر مالیات های متعارف در جامعه اسلامی رابطه آن با واجبات مالی شرعی زکات وخمس است. این پرسش دغدغه خاطر مردم، مسئولان دولتی و اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی است. برخی معتقدند بخش مهمی از نظام مالی اسلامی و در نتیجه منابع مالی دولت اسلامی را زکات و خمس تشکیل می دهد و بنابراین دولت مسئول جمع آوری آن است، اما برخی دیگر خمس و زکات را از مالیات جدا می دانند. از تعریف مالیات و خمس و بررسی هدف از دریافت آنها می توان وجوه اشتراک و تفاوت های این دو را مشخص کرد.
مالیات یک بخشش یا پرداخت داوطلبانه نبوده بلکه یک کمک اجباری و وظیفه مالی یا هزینه دیگری است که بر یک فرد یا نهاد قانونی توسط دولت یا نهادی هم ارز دولت تحمیل می شود. به طور کلی مالیات ستانی چهار هدف عمده دارد: درآمد، توزیع مجدد، قیمت گذاری مجدد و نمایندگی و هدف اصلی آن کسب درآمد است. زکات مطابق تعریف فقها، حق مشخصی است که خداوند در اموال مسلمانان برای مواردی که در قرآن نام برده شده مانند فقرا، مساکین و سایر مستحقان به خاطر شکر نعمت الهی و تقرب به او و تزکیه نفس و مال واجب کرده است.

 

1-4-2-وجوه اشتراک
1- عنصر « اجبار» هم در مالیات و هم در زکات وجود دارد. سیره پیامبر ( ص ) و خلفا نشان می دهد که عاملانی را برای دریافت زکات می فرستادند و با افراد مختلف برخورد می کردند.
2- مالیات غیر جبرانی است یعنی مالیات دهنده مالیات خود را به عنوان عضوی از جامعه و صرف نظر از خدمات عمومی که به او می رسد، باید به دولت پرداخت کند. زکات نیز برای نفع خاصی پرداخت نمی شود و زکات دهنده آن را به عنوان یک تکلیف شرعی می پردازد.
3- زکات همانند مالیات دارای اهداف اجتماعی - اقتصادی است، اگرچه ممکن است از نظر آثار و دامنه اهداف متفاوت باشند.

 

2-4-2-وجوه اختلاف
مهمترین اختلاف بین زکات و مالیات به شرح زیر است:
1- اسم و عنوان : کلمه زکات در لغت به معنای طهارت و برکت است. این کلمه در قانون اسلامی به سهمی که فرد واجب است از مال خود برای فقرا و سایر مصارف بپردازد اطلاق می شود که با کلمه مالیات مخالف است. لفظ مالیات از بستن غرامت یا خراج یا خرید و مانند آن مشتق شده است.
2- ماهیت : یکی از اختلافات بین زکات و مالیات این است که زکات عبادتی است که بر مسلمانان برای شکر گذاری از خدای تعالی و تقرب به او واجب شده است، در حالی که مالیات یک التزام مدنی محض است که خالی از معنای عبادت و قربت است. بنابراین، نیت شرط ادا و قبول در نزد خداست. چون زکات، عبادت و رکن دینی اسلامی است، جز از مسلمانان قبول نمی شود. این برخلاف مالیات است که بر مسلمان و غیر مسلمانان و بر توانایی پرداخت او لازم است. زکات یک تکلیف عبادی و مالی است و وجوب آن دارای شرایطی است . برخی از این شرایط شامل بلوغ و عقل است . بنابراین افراد نابالغ ومجنون ازدادن زکات معاف هستند در حالی که مشمولان مالیات هر صاحب درآمد ، دارایی و ... است .
3-محدود بودن پایه ، نصاب و مقدار( نرخ ) : زکات حق مشخصی است که از طرف شارع تعیین شده است . شارع ، نصاب هر مالی را تعیین کرده است . شارع ، مقدار زکات و میزان نصاب را تصریح کرده است بنابراین هیچ کس نمی تواند آن را تغییر داده و یا تبدیل به چیز دیگر کنند و حق زیاد و کم کردن ندارد . اما مالیات در پایه ، نصاب ، نرخ و مقادیر به نظر حاکمیت وابسته است و یا بقا و حذف آن نیز در اختیار مقام های قانونی است . مالیات در دوران معاصر به عنوان ابزار مهم سیاست مالی و وسیله انجام وظایف سه گانه دولت است . دولت ها با تغییر نرخ مالیاتی و اعمال معافیت ها و تخفیف های مالیاتی، انگیزه فعالان اقتصادی جامعه را به سمتی هدایت می کنند که منافع ورفاه عمومی حداکثر شود .آیا زکات ومالیات اسلامی چنین توانایی را دارند ؟ برخی اندیشمندان اسلامی به جای تغییرات فوق، با استفاده از احکام زکات پیشنهادهایی را مطرح کرده اند، به عنوان مثال اگر دولت بخواهد یک سیاست انقباضی در پیش گیرد، می تواند در دریافت زکات تعجیل کند و پیش از رسیدن موعد، حتی زکات چند سال را پیشاپیش دریافت کند.
4- ثبات و دوام : زکات یک واجب ثابت و دائمی است. مادامی که اسلام و مسلمانان در زمین باشند، زکات واجب است و جور ستمگر و عدل عادلی آن را باطل نمی کند و شأن زکات همانند نماز از ارکان دین است، اما مالیات نه در نوع و نه در نصاب و نه مقادیر و نه در اصل خود چنین ثبات و دوامی را ندارد، در حالی که مالیات یک وظیفه شهروندی است و چنانچه حکومت در مطالبه مالیات خود سستی کند یا آن را به تأخیر اندازد، ملامتی بر مؤدی مالیاتی نیست.
5-موارد مصرف: زکات دارای مصارف خاصه است که خداوند در قرآن آن را تعیین کرده و بنا بر فقه شیعه، زکات را می توان در امور زیربنایی مثل جاده ها، پل ها، سدها، مساجد و... صرف کرد. بنابراین می توان زکات را همانند مالیات، یک درآمد عمومی و نه درآمد اختصاصی قلمداد کرد ولی با تأکید بر مصرف زکات برای فقرا، زکات نزد دانشمندان اسلامی، به عنوان منبع مالی تأمین اجتماعی فقرا قلمداد شده است.

 

5-2-ویژگیهای نظام مالیاتی کارآمد
1-پرداختها در حد امکان با توان نسبی اشخاص حقیقی و حقوقی متناسب باشد، یعنی هریک از افراد با درنظر گرفتن کل درآمدشان، رقمی را بعنوان مالیات بپردازند.
2-مقادیر مالیات قابل پرداخت، مشخص و قانونمند باشد و میزان پرداخت مالیات باید برای پرداخت کنندگان و سایر افراد قابل درک و مشخص باشد.
3-زمان اخذ مالیات و روال دریافت آن به شیوه ای باشد که برای پرداخت کننده مالیات پایین ترین میزان فشار وارد آید و در عین حال حقوق دولت زایل نگردد.
4-هزینه گردآوری مالیات تا حد امکان پایین نگه داشته شود وآنچه به صورت مالیات جمع آوری می شود بطور کامل در اختیار دولت و خزانه داری قرارگیرد.

 

6-2-ارزیابی نظام مالیاتی ایران
با توجه به اهمیت نظام مالیاتی و لزوم ارزیابی کارایی آن، شاخص های کمی متعددی تدوین شده است که نظام مالیاتی کشور ایران را با برخی از این شاخص ها مورد بررسی قرارداده تا توانمندی ها و ظرفیت های پنهان نظام مالیاتی کشورمان آشکار شود.
یکی از مهمترین این شاخص ها در این زمینه شاخص نسبت درآمدهای مالیاتی به تولید ناخالص داخلی است. در کشورهای توسعه یافته درآمد مالیاتی یکی از مهمترین منابع درآمدی دولت هاست و به طور کلی تکیه بر درآمدهای مالیاتی نشانه ای از سلامت اقتصادی کشورهاست. با بررسی این شاخص در فاصله سالهای 80 تا 86 که در بازه 5/5 درصد تا 3/7 درصد در نوسان است، می توان به ظرفیت های کشور در این بخش پی برد. مطالعات نشان می دهد ظرفیت اقتصادی کشور رقمی بالاتر از این اعداد است. نکته ای که رئیس کل سازمان مالیاتی کشور نیز بر آن تأکید دارد و از ظرفیت 12 تا 15 درصدی در اقتصاد ایران سخن گفته است. البته در این میان نکته قابل توجه در بررسی و مقایسه این شاخص، تعریف درآمد مالیاتی در کشورمان و تفاوت آن با با تعریف جهانی است چراکه در ایران سهم بیمه های پرداختی به تأمین اجتماعی، کسورات صندوق های بازنشستگی و عوارض پرداختی، در تعریف مالیات قرار نمی گیرند که با لحاظ این موارد به رقمی بیش از 12 درصد می رسیم. مقایسه این رقم با ارقام مشابه در کشورهای همرده ایران نشان می دهد با تغییر در تعریف شاخص، وضعیت ایران بهبود چشمگیری پیدا می کند که این امر نشانگر سهم بالای بیمه های تأمین اجتماعی در ایران است.که با کنار کذاشتن آن، این نسبت به شدت کاهش می یابد. از همین رو مشخص است هر چند این نسبت در اقتصاد کشورمان پایین است، اما مردم ایران در ارقام پرداختی با دیگر کشورها تفاوت چندانی ندارند.
از دیگرشاخص ها، سهم درآمد مالیاتی از بودجه دولت است. یکی از مهم ترین نقش هایی که برای مالیات تعریف می شود، تأمین هزینه های جاری دولت است تا از این طریق، دولت از درآمدهای حاصل از فروش منابع طبیعی بی نیاز شود. به این ترتیب مردم بیش از پیش در حاکمیت شریک می شوند و البته در مقابل، نظارت قوی تری نیز بر کار دولت ها خواهند داشت. بررسی این شاخص در کشور ایران حکایت از وضعیت نه چندان مطلوب دارد. در این بخش در فاصله سالهای 80 تا 87 این نسبت در بهترین شرایط به 5/45 درصد در سال 86 رسیده است و حتی رقم 3/34 درصد را نیز در این مدت تجربه کرده است. هر چند بخشی از این درصد پایین، به مشکلات ساختاری نظام مالیاتی ایران باز می گردد، اما بخشی از آن نیز افزایش بهای نفت و درنتیجه درآمدهای نفتی دولت و بخشی دیگر به افزایش نسبی هزینه های دولت باز می گردد.
در کنار این شاخص ها، می توان به شاخص هزینه های وصول مالیات نیز اشاره کرد که به طور مستقیم کارایی نظام مالیاتی را به نمایش می گذارد. در حالی که این رقم در بسیاری از اقتصادهای پیشرفته جهان پایین تر از 1 درصد است، در گزارشی که در مرداد ماه سال 87 از سوی کارگروه طرح تحول اقتصادی ارائه شد، این رقم در فاصله سال های 80 تا 86 در کشور ایران از 6/1 تا 4/2 درصد در نوسان بوده است که نشان از هزینه های بالای وصول مالیات در کشورمان دارد.

 

7-2-مشکلات فعلی نظام مالیاتی ایران
1-سهم اندک درآمدهای مالیاتی در تولید ناخالص داخلی
2-سهم اندک درآمدهای مالیاتی در تأمین هزینه های دولت
3-سهم اندک پایه مالیات بر ثروت با وجود نقل و انتقالات گسترده داراییها در طول سال
4-بالا بودن نسبت هزینه های جمع آوری به نسبت درآمدهای وصولی
5-سهم اندک شرکتهای غیر دولتی در درآمدهای مالیاتی دولت در مقایسه با شرکتهای دولتی.

 

8-2-سال مالیاتی
در ماده 155 قانون مالیاتهای مستقیم از سال مالیاتی چنین تعریف شده است : سال مالیاتی عبارت است از یک سال شمسی که از اول فروردین ماه هر سال شروع وبه آخر همان سال ختم می شود، لیکن در مورد اشخاص حقوقی مشمول مالیات که سال مالی آنها به موجب اساسنامه با سال مالیاتی تطبیق نمی کند درآمد سال مالی آنها به جای سال مالیاتی مبنای تشخیص مالیات قرار می گیرد و موعد تسلیم اظهارنامه و ترازنامه و حساب سودوزیان و پرداخت مالیات آنها چهار ماه شمسی پس از سال مالی می باشد.

9-2-اشخاص مشمول مالیات
طبق ماده یک قانون مالیاتهای مستقیم اشخاص زیر مشمول پرداخت مالیات می باشند :
1-کلیه مالکین اعم از اشخاص حقیقی یا حقوقی نسبت به اموال یا املاک خود واقع در ایران.
2-هر شخص حقیقی ایرانی مقیم ایران نسبت به کلیه درآمدهایی که در ایران ویا خارج از ایران تحصیل می نماید.
3-هر شخص حقیقی ایرانی مقیم خارج از ایران نسبت به کلیه درآمدهایی که درایران تحصیل می کند.
4-هر شخص حقوقی ایرانی نسبت به کلیه درآمدهایی که در ایران یا خارج از ایران تحصیل می نماید.
5-هر شخص غیر ایرانی (اعم از حقیقی یا حقوقی ) نسبت به درآمدهایی که درایران تجصیل می نماید و همچنین نسبت به درآمدهایی که بابت واگذاری امتیازات یا سایر حقوق خود ویا دادن تعلیمات و کمک های فنی ویا واگذاری فیلمهای سینمایی که به عنوان بها یا حق نمایش یاهر عنوان دیگر عاید آنها می گردد ازایران تحصیل می کند .

 

10-2- معرفی سازمان مالیاتی کشور
سازمان مالیاتی کشور ایران در سال 1380براساس مفاد بند الف ماده 59 قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی واجتماعی وفرهنگی جمهوری اسلامی ایران به منظورافزایش کارایی نظام مالیاتی ورفع موانع سازمانی موجود وهمچنین تمرکز کلیه امور مربوط به اخذ مالیات زیر نظر وزیر امور اقتصادی ودارائی ایجاد گردید و کلیه اختیارات، وظایف، کارکنان، امکانات وتجهیزات موجود وزارت امور اقتصادی ودارایی که درمعاونت درآمدهای مالیاتی به کار گرفته می شوند، به این سازمان منتقل شد و پیرو آن در سال 1382 ادارات کل امورمالیاتی استانها تشکیل گردیدند .

11-2- اهداف دولت از وصول مالیات
دولتها معمولاٌ با سه هدف مبادرت به اخذ مالیات می نمایند :
1-مالیات به عنوان درآمدی برای پوشش دادن هزینه های دولت: به موجب این اصل که مردم در درآمد های دولتی سهیم اند، دولت وظیفه دارد تا سطح زندگی مناسبی برای همه افراد ایجاد نماید وحداقل نیازهای اولیه آنها را رفع نماید.منظورازنیازهای اولیه، خوراک ،پوشاک، مسکن ،بهداشت ودرمان ،آموزش وپرورش وامکانات لازم برای تشکیل خانواده است .
منظور ازتأمین نیازهای اولیه مردم به وسیله دولت این است که حرکت اقتصادی جامعه، توزیع درآمد ها، ایجاد امکانات شغلی وبرنامه ریزی های اقتصاد ی به سمتی برود که با کار فعال و خلاق خود انسانها این نیازها تامین شود بنابراین اصل بیست و پنجم قانون اساسی برخورداری از تأمین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیکاری، پیری، ازکار افتادگی، بی سرپرستی، درراه ماندگی، حوادث و سوانح و نیازبه خدمات بهداشتی ودرمانی ومراقبت های پزشکی بصورت بیمه و غیره حقی است همگانی، دولت مکلف است طبق قوانین ازمحل درآمدهای عمومی ودرآمدهای حاصل از مشارکت مردم وخدمات و حمایت های مالی فوق را برای یک یک افراد کشور تأمین کند .
بنابراصل سی ام قانون اساسی دولت موظف است که وسایل آموزش و پرورش رایگان رابرای همه ملت تاپیان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کشور بطور رایگان گسترش دهد .
وظیفه دولت ایجاد امنیت و آرامش است که مردم هیچگونه هراس وبیمی نسبت به تهدیدات حقوق وآزادی های مشروع خود نداشته باشند .یکی از زمینه های حفظ امنیت، تقویت بنیه دفاع ملی به منظور مقابله با هر گونه تجاوز خارجی است که هزینه های آن باید توسط دولت تأمین شود .
2- وصول مالیات گامی درجهت رفع نابرابریهای اجتماعی وتوزیع عادلانه درآمد : وصول مالیات براساس درآمد اشخاص می باشد پس اشخاصی که درآمد بیشتری دارند، مالیات بیشتری به آنها تعلق می گیرد و به خزانه دولت واریز می شود و از آنجا به بخشهایی چون صنعت وکشاورزی و غیره اختصاص می یابد. این عمل دوتأثیردارد، یک تأثیرآن این است که به کمک مالیاتهای وصول شده، امکانات رفاهی وزیر بنایی در جامعه ایجاد می گردد . تأثیر مالیاتها بر کاهش فقر ونابرابریها این است که وقتی مالیاتها وصول می شود قسمتی از آن صرف اموری چون تأسیس مدارس وآموزش رایگان برای همه افراد جامعه شده از جمله افرادی که از نظر درآمدی امکان تحصیل درصورت رایگان نبودن را نخواهدند داشت .
مالیات یکی از اجزای مهم سیاستهای دولت در بهبود توزیع درآمد است و تمامی مالیاتها دارای اثر درآمدی بوده وبه نحوی در توزیع درآمد افراد تأثیر دارند . بطور مثال یکی ازمالیاتهای مؤثر بر توزیع درآمد که قادر است نابرابری را کاهش دهد، مالیات بر درآمد اتفاقی اشخاص است. باید توجه داشت هرچه نرخ این نوع مالیات بیشترباشد تأثیر آن در توزیع درآمد بیشتر خواهد بود. اما اگرنرخ نهایی مالیات بسیار بالا باشد، به علت تأثیرنامساعد این نوع مالیات نه تنها توزیع درآمد بهبود نمی یابد بلکه نابرابری را نیز افزایش می دهد علاوه بر مالیات بردرآمد اتفاقی سایر مالیات های مستقیم، مانند مالیات بر حق تمبر، نقل و انتقال املاک و حق الامتیاز وحق کسب و پیشه و مالیات بر ارث می تواند در کاهش نابرابری توزیع درآمد نقش مهمی ایفا کند .
3- رابطه مالیات با سیاست گذاری اقتصادی درمالیه عمومی: برای تحقق هدف های اقتصادی هر یک از مالیات های مستقیم می توانند نقش داشته باشند. وقتی صنایع نوپای کشور می توانند پیشرفت کنند وجای صنایع خارجی را بگیرند که دولت دراوایل تأسیس آنها را حمایت نموده وآنها را ازگزند رقابت صنایع خارجی درامان نگهدارد ( اعمال معافیت ماده 132قانون مالیاتهای مستقیم ) 1دراینصورت دولت میتواند ازطریق هردونوع مالیات این نیت را عملی کند اول این که از طریق مالیاتهای غیر مستقیم به کلیه کالاهای خارجی که مشابه آن در داخل تولید می شوند حقوق وعوارض سنگینی ببندد در نتیجه قیمت آنها گران شده و بعلت عدم استقبال مردم، دیگر به کشور وارد نشوند و در مقابل صنایع داخلی را مادامی که قدرت کافی بدست نیاورده و محصولاتشان قدرت رقابت با کالاهای خارجی را ندارد از پرداخت مالیاتهای مستقیم معاف نماید، و به این طریق از آنها حمایت لازم رابه عمل نماید .
هدف دیگر دولت جلوگیری از افزایش تورم است که دولت قدرت خرید مردم را در جامعه از طریق کاهش حجم پول در گردش، پایین آورد در این شرایط مالیاتهای مستقیم قادرند که مقداری از درآمد افراد را اخذ نموده واز تقاضای اضافی در جامعه بکاهند که خود وسیله مناسبی برای جلوگیری از افزایش بی رویه قیمتها می باشد.هدف دیگر اقتصادی دولت کنترل مصارف غیر ضروری است برای جلوگیری از مصارف غیر ضروری و کالاهای لوکس و تجملی که موجب زیانهایی برای جامعه می باشد دولت می تواند از مالیاتهای غیر مستقیم استفاده نماید تا موجب گرانی قیمت این کالاها شده در نتیجه به دو هدف اساسی تحقق بخشد، اول اینکه گران کردن قیمت این نوع کالاها از مصارف غیر ضروری جلوگیری می کند و دوم اینکه از این طریق می تواند از کسانی که دارای ثروت زیاد بوده و همواره از پرداخت مالیات خودداری می کرده اند مقداری مالیات دریافت کند.

 

12-2- طبقه بندی مالیاتها در ایران
دریک طبقه بندی کلی مالیاتها را به دو نوع مستقیم وغیر مستقیم تقسیم می کنند.
1-12-2- مالیاتهای مستقیم
مالیاتهای مستقیم مالیاتهایی هستند که به طورمستقیم از درآمد، دارایی و سود اشخاص حقیقی یا حقوقی وصول می شود. بنابراین اولاٌ پرداخت کننده آن معلوم است، لذا این امکان وجود دارد که از اشخاص ( حقیقی یا حقوقی ) که از درآمد و دارایی بیشتری برخوردارند مالیات بیشتری گرفته شود. ثانیاٌ پرداخت کننده می داند که چه قدر مالیات می پردازد .
مالیاتهای مستقیم خودبه دو دسته مالیات بردرآمد ومالیات بر دارایی تقسیم شده است.
انواع مالیات بر درآمد
1-مالیات بر درآمد اشخاص حقوقی:طبق ماده 105قانون مالیاتهای مستقیم جمع درآمد شرکتها و درآمد ناشی از فعالیتهای انتفاعی سایر اشخاص حقوقی که ازمنابع مختلف درایران یا خارج ازایران تحصیل می شود پس ازوضع زیانهای حاصل ازمنابع غی

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله عوامل مؤثر بر ارتقاء تمکین مؤدیان مالیاتی اداره کل مالیاتی استان مرکزی

دانلود مقاله بررسی عوامل مؤثر بر ارزیابی کارکنان از معیارهای سیستم پرداخت

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله بررسی عوامل مؤثر بر ارزیابی کارکنان از معیارهای سیستم پرداخت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی عوامل مؤثر بر ارزیابی کارکنان از معیارهای سیستم پرداخت در سازمان های اقتصادی و غیراقتصادی استان ایلام

چکیده
کارکنان یک سازمان به مثابه سرمایه های اصلی آن محسوب می شوند که هر سازمانی باید در جذب، حفظ و نگهداری آن ها استراتژی هایی داشته باشد و با توجه به نیازهای متغیر و در حال نوسان آن ها سیستم های جبران خدمات منعطفی را طراحی کند. و بین طراحی سیستم های جبران خدمات با عملکرد، مدرک تحصیلی و تجربه کاری رابطه ای متناسب برآورد شود. هدف از این تحقیق بررسی عوامل مؤثر بر ارزیابی کارکنان از معیارهای سیستم های پرداخت در سازمان های اقتصادی و غیر اقتصادی استان ایلام است. در این تحقیق فرض شده است که بین عملکرد ، مدرک تحصیلی و تجربه کاری به عنوان معیار پرداخت تفاوت معنی داری وجود دارد. روش تحقیق روش توصیفی- پیمایشی و پژوهش از نوع کاربردی است. ابزار گردآوری اطلاعات مطالعات اسنادی و پرسشنامه می باشد. پس از آزمون و تحلیل فرضیه ها تفاوت معنی داری بین عملکرد ، مدرک تحصیلی و تجربه کاری به عنوان معیارهای پرداخت در سازمانهای مذکور مورد پذیرش قرار گرفت. در نهایت پیشنهاد گردید از عملکرد،مدرک تحصیلی وتجربه کاری به عنوان پایه و اساسی برای پرداخت حقوق به کارکنان صورت گیرد.
واژه های کلیدی: عملکرد، مدرک تحصیلی، تجربه کاری

 

 

 


مقدمه
نیروی انسانی بزرگترین سرمایه یک کشور است و از دیرباز تاکنون عامل اصلی پیشرفت ممالک مختلف بوده است. نیم نگاهی به تاریخ گذشته‌ی جهان به ویژه پس از رنسانس و خصوصاً بعد از جنگ جهانی دوم که اکثر کشورها درگیر آن بوده‌اند و برخی که تا حد زیادی ویران شده (از جمله آلمان) و بعد از مدتی قادر به بازسازی خود شده و حتی در شمار غول‌های بزرگ صنعت و تکنولوژی قرار گرفتند، نشان می‌دهد که نقش نیروی انسانی مهم‌ترین عامل در این پیشرفت بوده است. تجربه مدیریت ارشد این کشورها نشان می دهد پرورش و بهسازی نیروی انسانی راه کوتاه و میان‌بری است که می‌تواند آنها را به سر منزل مقصود برساند. در ایران نیز برای رسیدن به خودکفایی و عدم وابستگی به تقریباً تنها درآمد ارزی یعنی نفت که دیر یا زود به اتمام خواهد رسید، می بایست توجه بیشتری به نیروی انسانی و بهسازی آن شود. (بنداری، 1375). براین اساس، کارکنان یک سازمان به مثابه یکی از سرمایه‌های اصلی آن محسوب شده که هر سازمانی باید در جذب، حفظ و نگهداری این سرمایه دارای استراتژی بوده و با توجه به نیازهای متغیر و در حال نوسان آنها سیستم‌های جبران خدمات منعطفی را طراحی نماید. سیستم‌های پرداخت می‌تواند به عنوان یک هدف اصلی در جذب، انگیزش و حفظ کارکنان عمل کند. با این وجود، مجموعه عوامل پیچیده‌ای در جبران خدمات کارکنان دخیل هستند(بتمن و اسنل، 2004).
همیشه حقوق و دستمزد بزرگترین و مؤثرترین عامل و انگیزه‌ی کاری برای کارکنان و جلب رضایت آنها در سازمان‌ها بوده و از مهمترین مسائل در مدیریت پرسنلی به شمار می رود. علاوه بر این، یکی از دغدغه‌های مهم مدیران ایجاد انگیزه در کارکنان بمنظور بهبود عملکرد، سخت کوشی و تحقق اهداف سازمان می باشد. بدین منظور، مدیریت باید رویه های مناسب انگیزشی جهت جبران خدمات کارکنان راطراحی نمایند. از اینرو، سیستم های پرداخت متفاوتی بمنظور جلوگیری از جابجایی کارکنان و افزایش بهره وری آنها پیشنهاد شده است (میلکوویچ و نیومن، 2005).
تحقیقات در خصوص پرداخت بر اساس عملکرد نتایج متفاوتی را نشان می دهد. برخی از این تحقیقات نشان می دهند که پرداخت بر اساس عملکرد انگیزه کارمندان را برای عملکرد بهتر افزایش می دهد (لولر ، 1995). از سوی دیگر، پرداخت بر اساس عملکرد بین کارمندان با عملکرد بالا و سایر کارمندان تمایز ایجاد می کند. این امر باعث می شود که انگیزه شغلی در میان کارمندان افزایش یابد(میلکوویچ و ویگدور،1991) علاوه بر این ، نتایج تحقیقات ارتباط مستقیم بین ذهنیت های به دست آمده از پرداخت بر اساس عملکرد و رضایت مندی نسبت به پرداخت را نشان می دهد (کارول و توسی ،1973 ، کوپلمان ، 1976 ).
این تحقیق به بررسی عوامل موثر بر ارزیابی کارکنان از معیارهای سیستم پرداخت با استفاده از عملکرد، مدرک تحصیلی و تجربه کاری در سازمانهای اقتصادی و غیر اقتصادی استان ایلام در دوره زمانی 1389-1388 می پردازد. بررسی سوابق تحقیقات انجام شده در این زمینه نشان می دهد که این تحقیق اولین مطالعه ای است که به بررسی ترجیحات کارکنان نسبت به معیارهای سیستم پرداخت می پردازد.

ادبیات موضوع و تدوین فرضیه ها
اگر از کارکنان سازمانی پرسیده شود چرا کار می‌کنند احتمالاً در پاسخ دلایل گوناگون مادی و غیر مادی را مطرح می‌کنند. آنان لزوم دریافت حقوق و دستمزد مناسب و عادلانه در مقایسه با عملکرد ، مسئولیت‌ها و شرایط محیط کار و همچنین مقایسه وضعیت خود با همکاران ( اعم از داخل و خارج از سازمان) را امری مهم در زندگی خود تلقی نموده و این امر بر زندگی و انگیزه‌ی کاری آنان اثر می‌گذارد. بنابراین در یک محیط متغیر، باید بین طراحی جبران خدمات با انگیزش، نیازهای کارکنان به حقوق و پاداش و روش‌های جبران خدمات رابطه‌ای متناسب برآورد شود.
از اینرو، پرداخت حق الزحمه عادلانه و متناسب با کوشش ضمن آنکه رفاه و آسایش کارمند را فراهم می سازد، در جهت منافع مؤسسات بوده و در بهبود وضع اجتماعی و توسعه اقتصادی جامعه نیز مؤثر است. از سوی دیگر و از دیدگاه اقتصاد ملی، پرداخت حقوق ودستمزد کافی و عادلانه در بالا بردن سطح زندگی وافزایش قدرت خرید افراد یک جامعه تاثیر فراوان دارد. علاوه بر این، پرداخت ممکن است بر تصمیمات کارکنان درخصوص تقاضا برای یک شغل، ادامه همکاری، بهره‌وری بیشتر کار، یا تقبل آموزش بیشتر برای یک شغل پردرآمد تأثیر بگذارد (سید جوادین، 1385).
اگر پرداخت به صورت غیرعادلانه‌ای اعمال شود ممکن است باعث شود کارکنان تلاش خود را کاهش داده و به دنبال کار دیگری باشند و یا به عضویت اتحادیه‌های کارگری درآیند. تأثیر این عوامل بر گرایش‌ها و رفتارهای کاری کارکنان یکی دیگر از دلایلی است که ضرورت پرداخت به صورت مناسب و منصفانه را مطرح می‌سازد.
تعریف حقوق و دستمزد
به کارکنان برای جبران کاری که در سازمان انجام می‌دهند، حقوق و دستمزد پرداخت می‌شود. اما علاوه بر جبران زحمات و وقت و نیرویی که کارکنان در جهت و به خاطر نیل به اهداف سازمان صرف می‌کنند، پرداخت باید جنبه‌ی انگیزشی نیز داشته باشد. یعنی باید برای پرداخت، سیستمی طراحی گردد که کارکنان را به عملکرد مؤثر تشویق کند و محرکی برای سخت‌کوشی و به کارگیری تمام توانایی‌های بالقوه آنها باشد.
انواع دستمزد
در خصوص انواع دستمزد، تقسیم‌بندی گوناگونی وجود دارد که در این قسمت به آنها پرداخته میشود ((رنگریز، 1378):
1-دستمزد ریالی : مقدار دستمزدی که در ازای انجام کار مشخص و معین به طور ساعتی، روزانه، هفتگی و یا ماهیانه پرداخت می‌گردد.
2-دستمزد حقیقی : مقدار دستمزدی که به نیروی کار در ازای انجام کار مشخص و معین پرداخت می‌گردد، لیکن این پرداخت در قبال میزان واقعی کار انجام شده نیروی کار است. در دستمزد حقیقی داده‌ی کارگر با ستاده‌ی او هماهنگ است.
3-دستمزد زندگی : مقدار دستمزدی که به نیروی کار در ازای کار مشخص و معین پرداخت می‌گردد، لیکن این پرداخت با توجه به شاخص هزینه زندگی و تورم صورت می گیرد.
4-دستمزد هماهنگ : مقدار دستمزدی که به نیروی کار در کلیه سازمان‌ها به صورت هماهنگ و یکسان پرداخت شود.
5-دستمزد اسمی : شمار واحدهای پولی که نیروی کار دریافت می‌کند.
6-دستمزد واقعی : دستمزد اسمی ضرب در شاخص هزینه‌ی زندگی. این نوع دستمزد، قدرت خرید نیروی کار را نشان می‌دهد.
7-دستمزد توده‌ی نیروی کار شاغل : دستمزد اسمی ضرب در اشتغال. این نوع دستمزد بیان‌کننده دستمزدهای اسمی پرداخت به کسانی است که واقعاً در حال اشتغال هستند.
8-دستمزد کلی : دستمزد اسمی ضرب در شاخص هزینه زندگی و اشتغال، به عبارت دیگر دستمزد واقعی ضرب در اشتغال.
9- دستمزد ثابت : مجموع مزد شغل و مزایای ثابت پرداختی به تبع شغل.
10- دستمزد منصفانه : مقداردستمزدی که به نیروی کار با رعایت عدالت درونی و بیرونی پرداخت می‌گردد.
11- دستمزد جاری : مقدار دستمزدی که به نیروی کار بدون در نظر گرفتن مزایای غیر نقدی پرداخت می‌گردد.
دستمزد خانوادگی : مقدار دستمزدی که به مجموعه مزایای منظم و مستمر خانوادگی (مدد معاش خانوادگی) یا تصادفی (مدد معاش پیش از زایمان برای زنان شاغل، کمک هزینه مسکن و...) اشاره دارد.
13- دستمزد مقطوع : مقدار دستمزدی که به نیروی کار بر اساس مصوبات قانونی کشور پرداخت می‌گردد.
14- دستمزد متناسب : دستمزد متناسب عبارتست از افزایش مزد پرداختی به نیروی کار به تناسب ازدیاد میزان فروش

سیستم‌های پرداخت می‌تواند به عنوان یک هدف اصلی در جذب، انگیزش و حفظ کارکنان عمل کنند. لازم است که مدیران توجه ویژه‌ای به امر پرداخت داشته باشند، این امر موجب انگیزش کارکنان شده و افزایش انگیزه نیز موجب ارتقاء بهره‌وری کارکنان، افزایش رضایت شغلی و همکاری مثبت آنان با سازمان می‌گردد (لاور، 2005).
فردریک تیلور این تئوری را مطرح کرد که می توان از پول به عنوان یک ابزار مدیریتی برای ایجاد انگیزه در کارگران در یک محیط صنعتی استفاده کرد. تیلور اظهار داشت سیستمی که در آن مدیریت بر اساس لیاقت و کارایی به کارمندان حقوق پرداخت می کند نه بر اساس موقعیت شغلی آنها ، می توان باعث بالا رفتن بهره وری کارمندان شود. زیرا کارمندانی که بر اساس تلاش حقوق دریافت می کنند ، تمایل دارند که تمام سعی و تلاش خود را برای انجام وظایف شغل خود به کار گیرند (بتمن و اسنل ، 2005 ).
تئوری مدیریت علمی تیلور بر این استوار است که کارمندان در صورتی کار خود را به بهترین نحو ممکن انجام می دهند که به ازای عملکرد حقوق بیشتری، دریافت نمایند. از طرفی، لولر (1971) نشان رضایت از سیستم پرداخت ها می توانند انگیزه در کارکنان نیز بدنبال داشته باشند. از اینرو، وی پیشنهاد سیستم پرداخت مبتنی بر عملکرد را نمود.
کارکنان انتظار دریافت سطح منصفانه ای از حقوق را که با عملکرد آنها ارتباط داشته باشد، را دارند. بنابراین اگر تمام کارکنان بدون در نظر گرفتن سطح عملکرد حقوق یکسانی دریافت نمایند، این امر نه تنها باعث نابرابری و ناراحتی می شود بلکه انگیزه افراد را برای تلاش بیشتر و عملکرد بهتر از بین می برد(دنتون ،1991). عملکرد از نظر کارمندان ابزاری است برای به دست آوردن نتایج با ارزش( مانند افزایش درآمد) که این امر باعث افزایش رضایتمندی نسبت به پرداخت و دستمزد می شود(لاولر ،1971) . نتایج تحقیقات نشان می دهد که پرداخت منصفانه به کارکنان باعث افزایش عملکرد میشود (مامان (1997 ؛میرابلا 1997)
بر این اساس،این تحقیق به بررسی فرضیه های ذیل در خصوص اهمیت توجه به عملکرد در پرداخت به کارکنان می پردازد:
فرضیه اصلی تحقیق
1- بین تمایل کارکنان سازمانهای اقتصادی و غیر اقتصادی از حیث پرداخت برمبنای عملکرد تفاوت معنی داری وجود دارد
2- بین کارکنان با سابقه و کم سابقه در سازمانهای اقتصادی و غیر اقتصادی از حیث تجربه کاری به عنوان معیار سیستم پرداخت تفاوت معنی‌داری وجود دارد
3 - بین کارکنان با سابقه و کم سابقه در سازمانهای اقتصادی و غیر اقتصادی از حیث عملکرد به عنوان معیار سیستم پرداخت تفاوت معنی‌داری وجود دارد
4- بین کارکنان تحصیل‌کرده و تحصیل‌نکرده در سازمانهای اقتصادی و غیر اقتصادی از حیث مدرک تحصیلی به عنوان معیار سیستم پرداخت تفاوت معنی‌داری وجود دارد
5- بین کارکنان تحصیل‌کرده و تحصیل‌نکرده در سازمانهای اقتصادی و غیر اقتصادی از حیث عملکرد به عنوان معیار سیستم پرداخت تفاوت معنی‌داری وجود دارد
6- بین کارکنان در سازمانهای اقتصادی و غیر اقتصادی از حیث عملکرد، مدرک تحصیلی و تجربه کاری به عنوان معیار سیستم‌های پرداخت تفاوت معنی داری وجود دارد
7- بین جنسیت کارکنان در سازمانهای اقتصادی و غیر اقتصادی از حیث عملکرد ، مدرک تحصیلی و تجربه کاری به عنوان معیار سیستم پرداخت تفاوت معنی داری وجود دارد.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   11 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی عوامل مؤثر بر ارزیابی کارکنان از معیارهای سیستم پرداخت

دانلود مقاله بررسی و شناخت عوامل مؤثر بلوغ اجتماعی در بین نوجوانان

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله بررسی و شناخت عوامل مؤثر بلوغ اجتماعی در بین نوجوانان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

بلوغ اجتماعی از آن جهت که قالب و سازنده‌ی شخصیت انسان برای پذیرفته شدن و مقبول بودن است و مرحله‌ای می‌باشد که با توجه به آن شخصیت و اعتبار فرد ارزش‌گذاری می‌شود دارای اهمیت فراوانی است.
بلوغ اجتماعی و تأثیر عوامل مؤثر بر آن در نوجوانی، با توجه به اهمیت نوجوانی از نظر استقلال‌یابی، هویت‌یابی و خطرپذیری به این علت که می‌تواند چشم‌اندازی را ترسیم کند تا با ارزش بخشیدن و آگاهی دادن نسبت به این عوامل بتوان از خطرات و موانع عدم بلوغ اجتماعی کاست؛ مهم و دارای تأمل و تفکر است.
در این پژوهش سعی شده است برخی از این عوامل تأثیرگذار مورد بررسی قرار بگیرد.
این پژوهش در پنج فصل تنظیم گردیده است که مباحث زیر را مورد بررسی قرار داده است:
فصل اول: کلیات پژوهش، فصل دوم: شرح برخی از مفاهیم مرتبط با بلوغ اجتماعی و نوجوانی، فصل سوم: روش پژوهش، فصل چهارم، جداول و داده‌های آماری و فصل پنجم: بحث و نتیجه‌گیری.
مقولات و مباحث مربوط به بلوغ اجتماعی و نوجوانی در این پژوهش را مسلماً نمی‌توان محدود به این مختصر دانست، آنچه در این پژوهش آمده تنها قطره ای است از اقیانوس گرچه هنوز در باب بلوغ اجتماعی و نوجوانی بسیار جای سخن است، با این امید که بی‌فایده نباشد.

بیان مسئله
نوجوانی دورانی حساس، پرتنش و سرشار از فراز و نشیب است؛ گذرگاهی از کودکی به سوی بزرگسالی، مملو از ترس و امید، خوشحالی و غم و پر از تعارض و تناقض می‌باشد. دوره‌ای است که فرد به الگوپذیری از فرهنگ و جامعه می‌پردازد.
پایه‌ها و ریشه‌های بلوغ اجتماعی در نوجوانی کاشته می‌شود و همراه با رشد انسان تکامل می‌یابد. بلوغ اجتماعی مرحله‌ای است که فرد احساس هویت می‌کند و خود را دارای اعتبار و شخصیت می‌داند، می‌تواند با دیگران تعامل سازگار برقرار کند، به استقلال و خودکفایی برسد، وارد داد و ستدهای مالی و دارای شغل شود، هنجارها و ارزش‌های جامعه در او درونی شده باشد و نقش‌های متناسب با این هنجارها و ارزش‌ها را بپذیرد.
در صورتی که تمام عوامل تأثیرگذار بلوغ اجتماعی نظیر: خانواده، اجتماع، آموزش و پرورش فرهنگ، گروه همسالان و... در نوجوانی به طور متعارف و بی‌هیچ خلل و مشکلی برای فرد مهیّا باشد، می‌توان انتظار داشت متقارن با پایان دوره نوجوانی به طور نسبی فرد دارای بلوغ اجتماعی شده باشد.
فرد بالغ سهم خود را در روش و منش زندگی باور و در رفتارهای خود احساس مسئولیت دارد، مفهوم زندگی اجتماعی و نقش اجتماعی را درمی‌یابد و از خودمحوری و «من‌فردی» گذر کرده و «من جمعی» در او شکل می‌گیرد.
فردی که بلوغ یافته باشد از نظر روانشناختی متعادل و سازگار بوده و برای پذیرش و قبول مسئولیت‌ها در جوانی و نیز داشتن شغل آماده خواهد بود.
شخصی که از نظر اجتماعی به بلوغ رسیده باشد توانایی بهتری در حل مسائل خود دارد و انتظار موفقیت‌ در کارهایش بیشتر خواهد بود.
عدم طی شدن موفق بلوغ اجتماعی فرد را دچار احساس سردرگمی، بی‌هویتی، ناسازگاری، نارضایتی از خود، افسردگی و عدم اعتماد به نفس می‌کند.
خانواده عنصری مهم و حیاتی در نوجوانی و بلوغ اجتماعی می‌باشد و می‌تواند پایگاه محکمی برای نوجوان باشد. گروه همسالان نیز به علت همانندسازی‌های نوجوان و اینکه بیشتر وقت وی با همسالان در مدرسه گذرانده می‌شود مهم جلوه می‌کند.
با توجه به اهمیت ویژه‌ای که نوجوانی برای خودکفایی، استقلال و پذیرش مسئولیت در جوانی دارد و با درنظر گرفتن این مطلب که بیشتر مشکلات و معضلات جوانان که به شکل مانع در راه موفقیت آنها ظهور می‌کند ریشه در نوجوانی و بلوغ اجتماعی آنان دارد این موضوع به عنوان موضوع پژوهش انتخاب شود.
محقق درنظر دارد در حوزه روانشناسی اجتماعی و با استفاده از نظریه یادگیری اجتماعی «بندورا» تأثیر عوامل محیطی بلوغ اجتماعی را در نوجوانان مورد تحقیق و پژوهش قرار دهد.

«اهداف تحقیق»
الف) هدف کلی: بررسی و شناخت عوامل مؤثر بلوغ اجتماعی در بین نوجوانان دختر منطقه 2 به منظور تقویت عوامل مؤثر بلوغ اجتماعی در نوجوانی.

 

ب) اهداف جزیی:
1 ـ بررسی و شناخت عوامل اجتماعی مرتبط با بلوغ اجتماعی.
2 ـ بررسی و شناخت عوامل فرهنگی مرتبط با بلوغ اجتماعی.
3 ـ بررسی و شناخت عوامل روانشناختی مرتبط با بلوغ اجتماعی.

ضرورت و اهمیت تحقیق
با توجه به اینکه ایران کشوری دارای بافت اجتماعی جوان است و اکثریت هرم سنی را جوانان و نوجوانان تشکیل داده‌اند و با عنایت به این مطلب که مشکلات جوانی اغلب ریشه در خوب طی نشدن مسیر نوجوانی دارد اهمیت بلوغ اجتماعی مطرح می‌شود زیرا شکل‌گیری هویت و انسجام شخصیت فرد که از موضوعات اساسی و مهم بلوغ اجتماعی است در نوجوانی آغاز می‌شود.
انتظار می‌رود یک فرد بالغ بعد از اتمام نوجوانی از نظر اجتماعی تا حدودی به استقلال و خودکفایی رسیده باشد که بتواند امور مربوط به خود را سرپرستی و اداره نماید.
بلوغ اجتماعی یک روند و فرآیند است که اگرچه در طول حیات آدمی وجود دارد و با رشد انسان تکامل می‌یابد دارای فراز و فرودهایی است که در نوجوانی اهمیت بسیاری دارد.
نوجوان در این دوران به دنبال تجربه کردن و فراگیری محیط اطرافش است و کمک والدین را خیلی پذیرا نیست می‌خواهد بیاموزد، تجربه کند و احساس کند که می‌تواند، از آنجا که خانواده اولین نهادی است که فردالگوپذیری را در آن آغاز می‌کند رکن مهمی در بلوغ اجتماعی محسوب می‌شود. خانواده در بلوغ اجتماعی و در دوران حساس نوجوانی می‌تواند با درایت، آگاهی صبر و آرامش کوره‌راه‌های این مسیر پرتعارض را هدایت کند و از این طریق عزت‌نفس، تحمل، شهامت رویارویی با مسائل و اعتماد به نفس را در آنها تقویت کند.
عوامل دیگری نظیر گروه همسالان، رسانه‌ها، آموزش و پرورش و....در بلوغ اجتماعی حائز اهمیت است و با توجه کردن به آنها از طریق فرهنگ‌سازی و اشاعه آن می‌توان درگذار از نوجوانی به جوانی و بلوغ اجتماعی مؤثر بود.

فرضیات یا سوالات اساسی:
ـ به نظر می‌رسد بین تحصیلات فرد و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر می‌رسد بین تحصیلات پدر و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر می‌رسد بین تحصیلات مادر و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر می‌رسد بین شغل پدر و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر می‌رسد بین درآمد خانواده و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر می‌رسد بین رشته تحصیلی فرد و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر می‌رسد بین سن فرد و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر می‌رسد بین گروه همسالان و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر می‌رسد بین سلامت جسمی فرد و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر می‌رسد بین نوع مدرسه و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر می‌رسد بین تعداد افراد خانواده و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر می‌رسد بین عضویت در گروه‌های اجتماعی و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر می‌رسد بین ساعات تماشای تلویزیون و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر می‌رسد بین مطالعه و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر می‌رسد بین رفتن به سینما و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر می‌رسد بین استفاده از اینترنت و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر می‌رسد بین آداب و رسوم و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.
ـ به نظر می رسد بین نوجوانی و بلوغ اجتماعی رابطه وجود داشته باشد.

 


تعاریف
سن: منظور از سن عمر و سال‌هایی است که از زمان تولد فرد می‌گذرد و با معرف‌هایی نظیر روز، ماه، سال و مانند آن شناخته می‌شود که در اینجا منظور محقق سال است و از سه طبقه ذیل خارج نمی‌باشد:
1) کمتر از 16 سال 2) از 16 تا 17 سال 3) بیشتر از 17 سال
خانواده: گروهی از افراد است که با پیوندهای خونی، ازدواج و یا فرزندخواندگی با یکدیگر مربوط بوده، یک واحد اقتصادی را تشکیل دهند و بنیادی‌ترین نهاد اجتماعی است و با معرف‌هایی نظیر تعداد اعضای خانواده، نقش اعضای خانواده و نظایر آن شناخته می‌شود که در اینجا منظور محقق تعداد اعضای خانواده است که از سه طبقه ذیل خارج نمی‌باشد:
1) کمتر از 4 نفر 2) از 4 تا 6 نفر 3) بیشتر از 6 نفر
تحصیلات: منظور آموزش و یادگیری به صورت آکادمیک و مرحله به مرحله می‌باشد و با معرف‌هایی نظیر نوع مدرک، سطح مدرک و نظایر آن شناخته می‌شود که در اینجا منظور محقق سطح مدرک است و از سه طبقه ذیل خارج نمی‌باشد:
1) کمتر از دیپلم 2) از دیپلم تا لیسانس 3) از لیسانس به بالا
درآمدخانواده: منظور مجموع دارایی‌های مالی خانواده در ماه است که با معرف‌هایی نظیر مقدار درآمد، نوع درآمد، زمان درآمد و نظایر آن شناخته می‌شود که در اینجا منظور محقق مقدار درآمد می‌باشد که از سه طبقه ذیل خارج نیست:
1) کمتر از 150 هزارتومان 2) از 150 تا 250 هزارتومان
3) بیشتر از 250 هزار تومان
شغل: منظور عمل و کاری است که در ازای انجام آن مزد دریافت می‌شود و با معرف‌هایی نظیر، نوع شغل، ساعت انجام شغل و نظایر آن شناخته می‌شود که در اینجا منظور محقق نوع شغل است که از سه طبقه ذیل خارج نمی‌باشد.
1) آزاد 2) دولتی 3) سایر

 


فصل دوم:
شرح برخی مفاهیم مرتبط با بلوغ اجتماعی و نوجوانی
مقدمه:
بلوغ اجتماعی مهمترین جنبة رشد آدمی است تا آنجا که برخی از صاحبنظران سیاسی آن را مقدم بر بلوغ سیاسی دانسته اند. انسان رشد یافتة اجتماعی آماده است تا با دنیای اطراف خود و با جامعة انسانی رفتاری متعادل برقرار سازد و بر آموخته های خود بیافزاید، از نظر ذهنی به تجزیه و تحلیل می پردازد و به دنبال کشف حقایق پنهان در مسائل مختلف است.
نوجوانی معبری است که در صورت هدایت صحیح و حمایت آگاهانه
می تواند شرایط بهنجار بلوع اجتماعی را فراهم کند زیرا در نوجوانی است که هویت، استقلال و مسئولیت پذیری رنگ می گیرند و به صورت سؤالات و دغدغه های اساسی ذهنی هوشیار نوجوان را به غلیان می آورند و در صورت یافتن پاسخ مناسب شخصیتش شکل می یابد و می تواند از هویت، استقلال و شخصیتش دفاع کند.
نوجوانان در هیاهوی «من کیستم؟» به دنبال اعتبار بخشیدن به خود می باشند، از والدین فاصله می گیرند، دوستانشان به اندازه خانواده مهم می شوند، به خطر کردن و هیجانات جدید رغبت نشان می دهند، به رویا پردازی دست
می زند، به تجربه کردن آنچه از آن منع می شوند علاقه مندند و همة این مسائل موضوع نوجوانی و بلوغ اجتماعی را در درجة بالایی از اهمیّت قرار می دهند.
فرآیند اجتماعی شدن از آ ن جهت که انتقال دهندة ارزشها و هنجارهای مورد قبول فرهنگ و جامعه به افراد است در جریان بلوغ اجتماعی نقش مهمی دارد. و خانواده نیز به عنوان اولین نهاد اجتماعی در نوجوانی جریان اجتماعی شدن، فرهنگ پذیری و جامعه پذیری جا یگاه مهم و با ارزشی محسوب
می شود ؛ که برخورد مناسب، دقیق و هوشمندانة خانواده را می توان دلیل مهمی برای بهنجاری یا نابهنجاری نوجوانان و حتی جوانان دانست.
با توجه به اهمیت دوران نوجوانی و بلوغ اجتماعی در این فصل سعی شده به شرح برخی از مفاهیم مرتبط با نوجوانی و بلوغ اجتماعی بپردازیم.
1- اجتماعی شدن ( Socialization )
اجتماعی شدن فرآیندی است که فرد از طریق آن قالبها، ارزشها و رفتارهای مورد نظر فرهنگ و جامعه خود را می آموزد. اجتماعی شدن به انسان راه های زندگی کردن در جامعه را می آ موزد، به او شخصیت می دهد و ظرفیت های او را در جهت انجام وظایف فردی به عنوان عضو جامعه توسعه می بخشد. (1)
«ساموئل کینگ» اجتماعی شدن را کیفیتی می داند که بر اثر آن انسان مبدل به عضو فعال جامعه ای می شود که در آن به دنیا آمده است. (2)
در بارة اجتماعی شدن انسان «چارلز هارتون کولی» جامعه شناس امریکایی می گوید که طبیعت انسانی فرد فقط بر اثر ارتباط و تماس دائمی با سایرین بوجود می آید او به «خود اجتماعی» توجه دارد که بر اثر تصور انسان از قضاوت سایرین نسبت به او پدید می آید که خود اجتماعی نتیجه ا حساس خودی و صمیمیت افراد در جامعه است.(3)
به نظر «مید» فرد وقتی اجتماعی شده است که معنا و نحوه به کارگیری هر یک از ارزشها، هنجارها و مدل های فرهنگی شدن او در سطح عمیق تر و کاملتر صورت گرفته و در نتیجه چنین فرآیندی (درونی سازی ارزشها و هنجارهای اجتماعی) احتمال همنوایی او با محیط اجتماعی- فرهنگی که فرد در آ ن زندگی می کند بیشتر خواهد شد.(4)
از طریق یادگیری و درونی کردن فرهنگ انسان موفق می شود برای خویش شخصیت کسب نماید. در حقیقت از طریق تکامل اجتماعی موجود در فرآیند اجتماعی شدن است که شخص می تواند یک موجود انسانی معتبر باشد در نتیجه این فرآیند فرد احساس هویت می کند. یک فرهنگ ممکن است در شرایط واحدی امکان انتخاب عمل را به افراد بدهد که این امر نیز به نوبه خود
می تواند به راه های گوناگون بر فرآیند اجتماعی شدن مؤثر واقع شود.(5)
باید اشاره کنیم که اجتماعی شدن حالت کاملاً نسبی دارد زیرا تابعی از شرایط فرهنگی است و عوامل متعددی در آن دخالت دارد، مثلاً در یک جامعة کم تحرک و ساده، اجتماعی شدن منحصراً توسط خانواده صورت می گیرد و ارزشها و سنن محدودی به فرد منتقل می شود و عوامل تعیین کنندة موقعیت اجتماعی یا فرد، جنس، سن، قدرت بدنی، توارث و نسبت های خانوادگی است.
در اجتماعات پر تحرک و پیشرفته جریان اجتماعی کردن کاملاً پیچیده است و در چارچوب نهادهای اجتماعی و توسط سازمانهای گوناگون صورت می گیرد و خانواده نقش انحصاری ندارد.(6)
فعالیت روانی کودک بیشتر تحت تأثیر روابط اجتماعی اوست کودکی که از ابتدا در پی محبت کردن وجلب محبت دیگران و نزدیک شدن به بزرگسالان است نشان می دهد که اجتماعی شدن به طور ذاتی در او وجود دارد این اجتماعی شدن همزمان با ارتباط فرد با اعضای خانواده، قوم، قبیله، ملت و سایر انسانها در طول عمر او باقی می ماند، تغییر می یابد، رنگ می با زد و رنگ می گیرد و بعضی مواقع محدود می شود و در موارد دیگر گسترش
می یابد. (7)
ما نمی توانیم وابستگی روانی خودمان را به اجتماعی شدن انکار کنیم هیچ انسانی نمی تواند بدون فرآیند اجتماعی شدن زندگی کند.(8)
درجة اجتماعی شدن در فعالیت افراد خود را نشان می دهد حتی می توان از حالات ظاهری فرد مثل طرز نگاه کردن به دیگران، طرز صحبت کردن و... هم به این مسئله پی برد و تا حدودی می توان از رفتارهای فرد از میزان رشد اجتماعی او آگاه شد. (9)
همزمان با تولد نوزاد فرآیند اجتماعی شدن آغاز می شود و همزمان با رشد کودک ارزشها، هنجارها، نوع معاشرت، آداب و رسوم، فرهنگ و ..... را
می آموزد و در جنبه های مختلف زندگی خود اجرا می کند.
از نظر «پارسنز» اجتماعی شدن کودک که توسط خانواده انجام می شود در حقیقت تداوم و استحکام نظام اجتماعی جامعه را که حیاتش وابسته به آن است تضمین می کند. پارسنز خانوادة هسته ای را مؤسسه ای می داند که وظیفه انتقال هنجارها و ارزشها به کودک را به عهده داشته و این ارزشها از طریق نقشهایی که والدین در خانواده و جامعه ایفا می کنند به کودک القا می شود. وی می گوید: «بر حسب تصور برخی از روانشناسان چنانچه فرض کنیم که اساس شخصیت انسانی به طور زیست شناختی، مستقل از درگیری آن با نظام اجتماعی معین می شود دیگر احتیاجی به سازمان و نهاد خانواده برای تولید مثل نمی باشد اما وجود خانواده از آن نظر ضروری است که شخصیت انسانی از آن طریق زاده نمی شود بلکه از طریق فرآیند اجتماعی شدن ساخته می شود خانواده ها منابع مهمی هستند که شخصیت انسانی را از این طریق تولید
می کنند.» (10)
جنبه های اجتماعی شدن شامل موارد متعددی می شود بعضی از موارد آن شامل:
- استقلال و مراقبت شخصی (شامل رفتارهای Self-care ، مراقبت از خود، حل مشکل، قاطعیت ورزی و......)
- قوانین حاکم بر خانه (جلوگیری از آسیب رساندن به خود و دیگران و اشیاء هم از نظر جسمی، روانی و اجتماعی)، مسئولیت پذیری، ا یفای نقشهای خاص و......)
- رفتارهای مبادی آداب (پیشگیری از رفتارهای تجاوز به حقوق دیگران، احترام به اتوریته ها، پذیرش آداب اجتماعی و استفاده از کلمات و جملات مؤدبانه رایج در فرهنگ و جامعه).
- رفتارهای اجتماعی مناسب (کنترل خشم نسبت به دیگران و اشیاء، مردود دانستن هرگونه خودخواهی و عدم موفقیت، مردم آمیزی، دوست یابی، قرار گرفتن در گروه های هم سن و سال و پیوستن به انجمن ها و گروه های مختلف، جامعه پذیری و ......). (11)
در اجتماعی شدن نوجوان متناسب با جنسیت نوجوان و نوع روشهای تربیتی والدین تفاوتهایی وجود دارد.
«پیاژه» دریافت که دختران و پسران نوجوان تحمل یکسانی در پذیرش قوانین ندارند. دختران تحمل بیشتری در برابر نگرشهایشان در مورد قوانین دارند و رضایت بیشتری در مواردی که استثناء وجود دارد، دارند و با ابداعات و نوآوری ها راحت تر سازگار می شوند در حالیکه پسران بیشتر مجذوب شرح منطقی و جزئیات قوانین می شوند. زنان بیشتر از مردان احتمال دارد که در توقعات و انتظارات شغلی شان محدود شوند و بیشتر به مشاوره تمایل دارند که بدین ترتیب اصولاً نقشهای جنسی آینده آنها به طور سنتی رشد
می کند. (12)
در مورد سبک تربیتی نیز والدین، نوجوانان پسر خود را بیشتر تحت کنترل انتقاد و تنبیه قرار می دهند، پسران بیشتر تنبیه بدنی می شوند ولی دختران بیشتر تنبیه کلامی می شوند، البته سوگیریها و ارزشهای والدین در اتخاذ سبکهای تربیتی مؤثر است. پدران رفتارهای ابزاری از قبیل استقلال در پذیرش مسئولیت های شخصی و همنوایی با استانداردهای خارجی، قاطعیت ورزی و حل مشکل، کنترل ابزار عواطف و مراقبت از خود، کفایت شخصی، ابتکار و رقابت مخصوصاً در پسرانشان تأکید دارند ولی مادران بیشتر بر رفتارهای مقبول جامعه، روابط بین فردی و فداکاری به خصوص در دخترانشان تأکید می کنند. از طرفی طبق تحقیقات، هر والدین بر فرزند هم جنس خود تأثیر گذاری بیشتر و در تربیت آن نقش مهمتری دارد.(13)
2- مفهوم و نشانه های رشد و بلوغ اجتماعی (Social development)
رشد آدمی دارای جنبه های متفاوتی چون رشد جسمی یا بدنی، رشد ذهنی که شامل: رشدعاطفی، اخلاقی، شناختی و اجتماعی است می باشد. تشخیص رشد اجتماعی به مراتب از رشد ذهنی هم دشوارتر است.(14)
کودکان همزمان با رشدعاطفی از نظر اجتماعی نیز رشد می کنند، وقتی کودکان بزرگ می شوند به سمت عدم وابستگی حرکت می کنند آنان عقایدشان را در مورد خود یا دیگران در بازی ها و برقراری ارتباطات به آزمایش
می گذارند. به نظر می رسد که حرکت به سوی عدم وابستگی در فرآیند بلوغ و بزرگ شدن نهادینه می شود بلوغ اجتماعی به یادگیری محدودیت ها بستگی دارد گام های کودک به سوی استقلال اغلب با خطرات و تجارب جدید به مبارزه طلبیده می شود.(15)
شاید بتوان گفت رشد اجتماعی مهمترین جنبه رشد هر شخص است آدمی هر چقدر که بیشتر می آموزد و بیشتر تجربه می اندوزد بیشتر به این واقعیت پی می برد که از راه مبادله عواطف و احترام با دیگران است که رضایتش بدست می آید و روز به روز بیشتر تعیین می کند که احساس مفید بودن و خوشبختی به اندازه رشد اجتماعی او بستگی دارد. برای بیشتر مردم رشداجتماعی کم کم در طول زندگی طبیعی و در برخوردهای باتجربه ها حاصل می گردد و همان کیفیتی است که در اصطلاح «کمال یا پختگی» نامیده می شود. (16)
از نظر اجتماعی به کسی رشدیافته می گویند که کاملاً به شکوفایی رسیده باشد یعنی به سطحی از مهارت ها در روابط اجتماعی دست یافته باشد که بتواند به راحتی با مردم سازگاری داشته باشد و با آنها زندگی کند. (17)
در رشد اجتماعی فرد رشد و نمو لازم برای برقراری روابط اجتماعی را بدست آورده و یاد می گیرد که با معیارهای گروه، خلقیات و سنتها همنوایی کند و بتواند با جامعه اش ارتباط و تعاون داشته باشد. (18)
نتیجه رشد اجتماعی نیز افزایش ظرفیت و قابلیتهای افراد برای تعامل مؤثر بین فردی در سطح جامعه با وسعت و سرعت بیشتر می باشد.
همچنین از نظر ذهنی نیز با هرگونه تعاملی بر دانش و اندوخته های افراد افزوده می شود.(19)
« وایتزمن » نشانه های یک انسان رشدیافتة اجتماعی را چنین بیان می کند:
1- استقلال: یعنی توانایی انجام کارها بدون کمک گرفتن از دیگران.
2- پذیرش مسئولیت: سرباز نزدن از انجام کارها، مبارزه با مشکلات و درگیر شدن با آنها.
3- روابط و سازگاری با دیگران: احساس وحدت اجتماعی و برقراری روابط با دیگران و همکاری با آنها.
4- آینده نگری: داشتن ذهنی توانا در پیش بینی و برنامه ریزی امور زندگی.
5- میانه روی: متعادل نگه داشتن لذت ها، کامیابی ها و حتی کارها و عدم افراط و تفریط در کارها.
6- امیدواری و خوش بینی: داشتن روحیه ای قوی در موضع گیری مسائل اساسی زندگی و حرکت به سوی نیک ورزی بشری.
7- شوخی و بذله گویی: داشتن روحیه با نشاط در موقعیت های نامطلوب زندگی، درک خنده دیگران و جدی نگرفتن آنها.(20)
موفقیت در رشد اجتماعی بیشتر از هر چیزی به کوشش و خواست هر فرد بستگی دارد اما عواملی وجود دارد که حتماً در آن تأثیر دارد: پدر و مادر، خانواده ، معلمان، دوستان، قهرمانان که به جهتی مورد ستایش هستند،
می تواند الگوی زندگی هر کسی را تشکیل دهد، همین طور کتابها، مجلات و
فیلم هایی که می بیند از جمله عواملی است که بر رشد اجتماعی افراد تأثیر
می گذارد.(21)
* انتظار می رود همزمان با طی شدن مراحل رشد جنسی و جسمی، انسان از نظر اجتماعی نیز رشد یافته شود، و این مرحله ای است که در ابتدا با شناختن مفهوم خوب و بد شروع می شود و به استقلال و خودکفایی، آینده نگری، شخصیت، هویت و ..... ختم می گردد.

 

1-3- مفهوم نوجوانی (youth)
نوجوانی یک دورة انتقالی از وابستگی کودکی به استقلال و مسئولیت پذیری جوانی و بزرگسالی است. در این دوره نوجوان با دو مسأله اساسی درگیر است: بازنگری و بازسازی ارتباط با والدین و بزرگسالان و جامعه و بازشناسی و بازسازی خود به عنوان یک فرد مستقل. رفتار فرد در این دوره گاه کودکانه و گاه همانند بزرگسال است در طول این دوره معمولاً تعارضی بین این دو نقش در فرد مشاهده می شود. معیار اصلی قضاوت مردم در بارة بلوغ بیشتر همان تحولات جسمی و جنسی فرد است.
عمده ترین تغییر در این دوره رشد ظرفیت جدید، یعنی رشد جنسی و امکان تولید مثل زیستی است. با این همه دورة نوجوانی را نمی توان تنها با تحولات جسمی و جنسی تعریف کرد.(22)
«میلر نیوتون»، در کتاب نوجوانی، نوجوانی را این گونه تعریف می کند: «نوجوانی دوره فرآیندهای رشدی انتقال از کودکی به بزرگسالی است این فرآیند جنبه های گوناگونی دارد: اول رشد و نمو سازمان عصبی مغز که نمود آن در تحول فرآیندهای شناختی، عاطفی و رفتارها مشاهده می شود، دوم رشد فیزیکی که شامل رشد اندازه های بدنی و تغییر در نیم رخ جسمی است، سوم رشد نظام جنسی یا تولید مثل شامل جسمی و رفتاری، چهارم رشد احساس «خود» به عنوان یک بزرگسال یا یک انسان مستقل و خود راهبر، پنجم کسب موقعیت بزرگسالی در گروه اجتماعی یا فرهنگ، ششم رشد کنترل رفتاری خود در تعامل با جامعه». (23)
نوجوانان در برخورد با والدین و جامعه برخوردی ناپایدار و غیرقابل پیش بینی دارند.
با وجود اینکه نوجوانان نقش عمده ای در خانواده و جامعه ایفا می کنند، این دوران بسیار کمتر از سایر مراحل زندگی مورد مطالعه قرار گرفته است.(24)
نوجوانی رهایی از وابستگی های کودکانه به والدین و بزرگسالان و دست یابی به استقلال و خودکفایی در عرصه های گوناگون زندگی است. این استقلال شامل تأمین اقتصادی و کسب دانش و مهارتهای کافی برای پاسخگویی به الزامات بزرگسال بودن در جامعه است. رشد فرد در این دوره باعث می شود که بتواند وارد دادوستدهای اجتماعی با بزرگسالان بشود و امکان رابطة صمیمانه جنسی با جنس مخالف را نیز بدست آورد. این دوره با توانایی شیوه های رضایت بخش عمل در برخورد با گروه های مختلف ( از خانواده تا کل جامعه) همراه است. (25)
رشد دورة نوجوانی تا حدی مستقیماً نتیجة بلوغ جسمی و جنسی و تا حدی دیگر ناشی از انتظارات و رفتار خانواده، جامعه و فرهنگ است اگر چه بلوغ جسمی و جنسی محرک فرآیند انتقال به بزرگسالی است، اما ساختار اجتماعی و فرهنگی است که واسطة این انتقال است. بلوغ اساساً در مغز رخ می دهد و مغز به عنوان عضو جهت دهندة رشد و رفتار انسان است. مغز به غیر از هدایت رشد و نمو بدن و نظام باز تولید، فرماندهی رفتار کودک برای جدایی از وابستگی و حرکت به سوی استقلال را بر عهده دارد اما بدون تردید عملکرد مغز متأثر از عواملی مانند جریانهای هورمونی، سازمان روانی فرد و
زمینه های اجتماعی- فرهنگی است.
مفهوم نوجوانی تا اوایل قرن بیستم با مفهوم علمی جدید امری ناشناخته بود. اولین نوشتة تحقیقاتی در مورد رشد نوجوانی در سال 1904 توسط «استانلی هال» منتشر شد، او که شدیداً تحت تأثیر نظریات «داروین» قرار داشت با استفاده از همان الگو نظریه ای در مورد رشد روانی در بلوغ ا رائه کرد.(26)
به نظر «هال»: «نوجوانی تولدی تازه است زیرا صفات عالیتر و کاملتر انسان در آن متولد می شود. کیفیتهای جسمی و روحی که در این دوره ظاهر
می شود بسیار تاره تر است. کودک از گذشته دوری می آید و به آن باز
می گردد؛ نوجوان ویژگی نوشدن دارد و آخرین دستاوردهای نژاد او در وی برجسته می شود رشد فرد کمتر جنبه تدریجی دارد، بلکه بیشتر حالت افت و خیز دارد و حاکی از برخی طوفانها و فشارهای دوران کهن است که در آن لنگرگاه های قدیمی درهم می شکست و جایگاههایی در سطح بالاتر فراهم
می شد. (27)
«ارنست جونر» که پیرو نظریات فروید بود نوجوانی را نوعی بازپیدایی مجدد دوران بلوغ اولیه قلمداد کرد.(28)
اهمیت دوران نوجوانی از سویی به علت رشد همه جانبه قوای جسمانی است که در مدت کمی به رسیدگی جنسی منتهی می شود و از سوی دیگر به علت بسط و گسترش استعدادهای روانی است که به شخصیتی کامل و اجتماعی می رسد. در این سال ها همان طور که «ماندونس» روانشناس فرانسوی آن را به خوبی نشان داده است همه چیز در تغییر و دگرگونی است. رشد جسم که قبل از مرحلة سوم کودکی به طرز محسوسی به کندی گرائیده بود در اوایل این دوران به سرعت افزایش می یابد. هوش نظری در نیمه دوم این دوران به مرحله کمال خود می رسد و به نوجوان امکان درک قوانین منطقی و ارزشهای هنری، اخلاقی، دینی و اجتماعی را می دهد. (29)
از دیدگاه جامعه شناختی بعد از رشد جسمی، نوعی کندی رشد اجتماعی در دوران نوجوانی وجود دارد از این دیدگاه شخص باید پیش بینی کند همچنان که جامعه پیچیده تر می شود این کندی و عقب ماندگی بیشتر می شود و نوجوان از نظر ساختمانی تا مرحله بزرگسالی اقتدار می یابد و بویژه موقعیت نوجوان از نظر جامعه شناختی توسط چهار نیرو تعیین می شود: «کاریابی حرفه ای، پذیرش موقعیت و وضعیت خود، تشکیلات با نفوذ و اکتساب فرهنگی». (30)

 

2-3- مراحل نوجوانی
در خصوص طول دورة نوجوانی اتفاق نظر کاملی بین روانشناسان وجود ندارد. آنان طول این دوره را از چهار تا سیزده سال دانسته اند؛ اما در آثار جدیدتر روانشناسی معمولاً سنین 11 الی 13 تا 18 الی 20 سالگی را دوره نوجوانی به حساب آورده اند. واقعیت این است که آغاز و پایان و طول این دوره در دختران و پسران، جوامع مختلف و بین طبقات گوناگون اجتماعی نیز همانند یکدیگر نیست. اکنون در اکثر جوامع و بویژه در میان افراد شهرنشین، دورة تحصیلی نوجوانان طولانی تر شده است، دستیابی به استقلال ا قتصادی دیرتر حاصل می شود و جدایی از والدین و تشکیل زندگی مستقل با تأخیر قابل توجهی همراه است. رسیدن به استقلال در 18 تا 20 سالگی و در موارد نسبتاً زیادی در 20 تا 25 سالگی امکان پذیر می شود. (31)
دورة نوجوانی از 12 سالگی که متوسط سن بروز بلوغ جنسی و جسمی دختران و پسران است تا 20 سالگی سن متوسط دستیابی به استقلال و خودکفایی و شکل گیری هویت «خود» است در نظر گرفته می شود این دوره به سه مرحله تقسیم می شود:
1- مرحلة اول شروع یا مرحلة فاصله گرفتن نوجوان از وضعیت پیشین (12-14 سالگی): بروز رشد جسمی و اولین نشانه های بلوغ نوعی تمایل طبیعی برای فاصله گرفتن کودک از بزرگسالان، بخصوص والدین را به همراه
می آورد این تمایل می تواند در بستن در حمام یا اتاق خواب توسط کودک یا در محرمانه جلوه دادن تغییرات بدن مشاهده شود. این رفتارهای محرمانه و اختصاصی، نقش روانی- اجتماعی مهمی در پایان دادن به وابستگی های کودکانه قبلی به والدین و سایر بزرگسالان ایفا می کند، بدون این فاصلة روانی و اجتماعی کودک قادر نخواهد شد تا گامهای آزمایشی اولیه را برای استقلال و رسیدن به بزرگسالی بردارد. کودکان محروم از عواطف گرم و دوستانه خانوادگی، کودکان خانواده های آشفته، کودکان خانواده های مستبد و کودکان مبتلا به محرومیتهای فرهنگی و اجتماعی ممکن است این فاصله گیری طبیعی را تا اندازه ای گسترش دهند که مقدمه ناسازگاری ها و دشواری های شدید بعدی آنان شود، اما در کودکان عادی این فاصله تا آنجا گسترش می یابد که به کشف هویت و جنسیت و سایر جوانب رشد «خود» در آنان منتهی شود.(32)
2- مرحلة دوم: مرحلة جدایی برای تدارک استقلال (15-17 سالگی): این مرحله که هسته اصلی نوجوانی و مشکلات آن است با رشد بدنی و جنسی همراه است و سطح عالیتری از ادراک «خود» را تجلی می دهد. این دوره معمولاً یک جدایی روحی، فکری، ارزشی و رفتاری بین نوجوان با والدین و بزرگسالان است و زمینه های ذهنی استقلال را برای او فراهم می آورد. در همین مرحله انسجام جنبه های مختلف بدنی و جنسی و تصور از خویش به صورت هدایت واحد شکل می گیرد و پاسخگویی به سؤال اساسی «من کیستم؟» بتدریج در ذهن نوجوان تحقق می یابد. نوجوانان متعلق به خانواده های از هم پاشیده و محیط های اجتماعی- فرهنگی ناسالم به دلیل فقدان شرایط مناسب برای
شکل گیری هویت و شخصیت مطلوب دچار نابهنجاری ها و انحرافها می شوند و در خطر ورود به بزهکاریهای نوجوانی و یا سایر اختلالهای گوناگون شخصیتی قرار می گیرند. در این مرحله علاوه بر مسأله رشد شخصیتی و اخلاقی یک نیاز اساسی دیگر، یعنی کسب دانش و مهارتهای لازم برای اشتغال یا برای ادامه تحصیل به عنوان یک نیاز مهم در تعلیم و تربیت نوجوانان مطرح می شود. رشد هماهنگ نوجوانان در تمام زمینه ها و شکل گیری هویت منسجم و مستقل، ضرورتی انکارناپذیر در تعلیم و تربیت این مرحله است.(33)
3- مرحلة سوم مرحله نهایی یا مرحلة ورود مجدد در مناسبات اجتماعی به صورت بزرگسال (18 تا 20): هرگاه رشد نوجوان در مراحل پیشین به گونه ای نسبتاً بهنجار صورت گرفته باشد در این مرحلة آخر نوجوانی بتدریج به صورت یک فرد مستقل و خودکفا در مناسبات خانوادگی، آموزشی، شغلی، اجتماعی و فرهنگی ایفای نقش می کند و در چنین صورتی می توان امیداوار بود که مراحل رشد و پرورش او به درستی انجام شده و او آماده است تا زندگی جوانی و بزرگسالی را با موفقیت آغاز کند و ثمرات رشد و پرورش بیست ساله را در تداوم زندگی خویش آشکار نماید. در این مرحله بیشتر دختران در جا معه ما ازدواج می کنند و بیشتر پسران با گذشت دوران خدمت سربازی نقش اجتماعی خود را به عهده می گیرند؛ برخی نیز به کار و تولید و خدمات گوناگون روی می آورند یا تحصیلات خود را در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی ادامه می دهند.
برای افرادی که روی هم رفته از رشد طبیعی برخوردار بوده اند این آخرین مرحله نوجوانی و سالهای جوانی، که حدوداً ده سال طول خواهد کشید، سالهای بسیار خجسته و پرشور و شوق خواهد بود؛ اما نوجوانانی که ورود مجدد آنان به مناسبات اجتماعی به دلیل عدم انسجام هویت و کم توانائیهای خود آنان یا به سبب محدودیتها و نارسائیهای بخشهای مختلف زندگی اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی با شکست مواجه می شود، گرفتار ابهام و اغتشاش روحی و سرگردانی دوره جوانی خواهند شد.(34)
لیویز (Lewis) در مطالعه ای که در مورد نوجوانی و رشد اجتماعی نوجوان انجام داد نوجوانی را به سه دوره تقسیم کرد و برای نوجوان در هرکدام از این دوره ها ویژگی های خاصی را مطرح نمود. او دریافت که خود سازماندهی و رشد اجتماعی در هرکدام از این دوره ها کاملاً با یکدیگر متفاوت می باشد. او چنین بیان کرد که دورة اول نوجوانی که از 13 تا 15 سالگی
می باشد مصادف است با آشفتگی نقشها، پسرفت طبیعی و یک وابستگی شدید دوجانبه، طغیان مجدد اختگی، پدیدار شدن مجدد عقدة ادیپ و ضعف نسبی ایگو. مرحلة میانی نوجوانی که از 15 تا 18 سالگی می باشد همراه با خود شیفتگی فزاینده، نوساناتی در عاشق شدن و همچنین در غم و ماتم و پدیداری وضوح نسبی در نقش های تعیین شده برای نوجوان می باشد.
مرحلة نهایی نوجوانی شامل پدیدار شدن، همخوانی ایگو، تعارضات ساختار یافتگی شخصیت، ایجاد انتخاب های جنسی نوجوانی، از بین رفتن خود بزرگ پنداری برای دستیابی به اهداف محدود و در نهایت نیاز به یافتن جایگاه خود در جهان می گردد، این دوره از 18 تا 20 سالگی می باشد.(35)
نوجوان در دورة دوم زندگی قادر است به تنهایی زندگی خود را اداره کند، قدرت بدنی او افزایش می یابد و مفهوم و درک وی نیز فزونی می یابد و تحولات شناختی گسترده ای در او رخ می دهد. در این مرحله کودکان موجودات اجتماعی می شوند و بلوغ شروع می شود. در زمان بلوغ کودک دستخوش تولد دوباره ای می شود. همچنین «روسو» معتقد است که نوجوانی معادل با شروع زندگی اجتماعی واقعی است و نقش محیط در رشد اجتماعی نوجوان سازنده است.(36)
شرکت در گروه اجتماعی اساس حرمت خود و ا عتماد به نفس اغلب نوجوانان را تشکیل می دهد؛ افزون بر این روابط دوستانه با گروه همگنان نقش کلیدی مهم دیگری نیز در جنبه ای از تحول اجتماعی در طی نوجوانی ایفا
می کند که آن هم جستجوی هویت شخصی است.(37)
* در واقع نوجوانی و بلوغ اجتماعی در تبادل با یکدیگر می باشد و برهم تأثیر متقابل دارند.

 


3-3- خصایص و ویژگی های نوجوانی
1- خصایص جسمانی یا حرکتی: آهنگ رشد جسمی در نوجوانی سریعتر می شود، علائم جسمی و روانی جنسی ظاهر می شود، رشد قد به نهایت خود می رسد و وزن افزایش می یابد و رشد حرکتی تا حدی کند می شود.(38)
2- خصایص عاطفی: نوجوانی دوره حساسیت است. سرگردانی عاطفی، دگرگونی و تغییرپذیری و تناقض هیجانات، تنوع خویی و تفکرات رویایی و خیال پردازی، پدیداری عواطف انتزاعی مثل فداکاری و دفاع از ستمدیدگان، حالات ناامیدی، اندوه و ناراحتی های روانی، تکوین عواطف شخصی، مستقل ساختن خود از والدین، دوستی با همسالان و همجنسان، توجه زیاد به جلب مقبولیت همسالان و بالاخره بوالهوس و دم دمی مزاج بودن از خصایص عاطفی نوجوانی است. (39)
3- خصوصیات ذهنی یا عقلی نوجوان: رشد ذهنی و قدرت یادگیری در دورة نوجوانی پیشرفتی شگرف دارد و «موریس دویس» این دوره را گسترش سریع افق فکری نام نهاده است. مهمترین نشانه های رشد ذهنی عبارتند از: قدرت استقلال، خیال بافی و رشد تفکر صوری یا انتزاعی. (40)
رشد تفکر انتزاعی علاوه بر واقعیت ها، فرضیه و امکان ها را نیز شامل
می شود. توانایی های تازه نوجوان در مفهوم سازی و استدلال انتزاعی در بارة احتمالات فرضی حائز اهمیت زیادی ا ست؛ زیرا بدون داشتن تفکر انتزاعی در سطح بالایی توانایی تفکر در بارة مسایلی که با اشیاء واقعی جهان ارتباط ندارند یادگیری موضوع هایی چون ریاضی و کاربرد استعاره در شعر غیرممکن است. تغییرات شناختی در کمک به نوجوان برای کنار آمدن با تقاضاهای پیچیده شغلی و تربیتی نقش مهمی دارد و بسیاری از جنبه های رشد نوجوانی نظیر تغییر در ماهیت روابط بین والدین و فرزندان، بروز خصوصیت شخصیتی، برنامه ریزی آیندة تحصیلی و هدف های شغلی، توجه به مسائل سیاسی، اجتماعی و ارزشهای فرهنگی و حتی ایجاد حس هویت شخصی، همگی به شدت تحت تأثیر پیشرفتهایی شناختی قرار دارند. از طرف دیگر آگاهی نوجوان از تفاوت بین وضع موجود و وضع ممکن به سرکش شدن او کمک
می کند و با تصور دنیایی بهتر از آنچه هست و خلق آرمان شهرهای خیالی درمی یابد که غالباً آنچه موجود است چیزی کم دارد بنابراین نسبت به ارزشهای پیشین و موجود زبان به اعتراض می گشاید و با اندیشه ها و تخیلات بلند پروازانه به استقبال ماجراجویی ها می رود. انتقاد سرسختانه نوجوانان از نظام های سیاسی، اجتماعی، مذهبی و اشتغال ذهنی آنان به ساختن نظام های جانشین که اغلب هم از مرحله حرف تجاوز نمی کند تا حدودی طبیعی و متناسب با رشد شناختی آنها است. با توجه به ویژگی های دوران نوجوانی والدین در برخورد با آنها باید بسیار سنجیده عمل کنند.(41)

 

4-3- خصایص اجتماعی دورة نوجوانی
خصایص اجتماعی دورة نوجوانی عبارتند از:
1- گرایش به انس و الفت با دیگران.
2- کاسته شدن تسلط خانواده بر نوجوان و تلاش نوجوان برای تثبیت و موقعیت خود و جلب ا عتراف اطرافیان و پذیرش این واقعیت.
3- بینش اجتماعی در مرحلة نوجوانی که موجب درک روابط موجود بین خود و دیگران می شود و منجر به دریافت بصیرتی خاص در آثار و اعمال متقابل رابطه نوجوان و مردم می گردد.
4- سرکشی و تمرد علیه فشار موجود در خانواده که ناشی از احساس فردیت و استقلال طلبی او است.
5- احساس تمسخر نسبت به محیط واقعی زندگی که ناشی از آرمان گرایی نوجوانان می باشد.
6- رقابت با دوستان و همسالان در صحنه های زندگی که ناشی از احساس اثبات موقعیت اجتماعی و خودنمایی نوجوان است.
7- پایبندی نوجوان به عقاید و افکار خود در مقابل معیارهای والدین و فرهنگ و محیط زندگی.
8- آمادگی برای ایفای نقش زن و مرد.
9- تقلید و تبعیت از نمونه ها و سرمشق های زندگی به جای تبعیت از قواعد و مقررات اخلاقی، مثل تقلید از فوتبالیستها.
10- کاهش وابستگی نوجوان و رشد روحیه استقلال طلبی در نوجوان و ایجاد زندگی مستقل. (42)
* ویژگی های نوجوانی در صورت آنکه در جهت درست قرار گیرند می توانند شرایطی مؤثر و مفید در راه بلوغ اجتماعی باشند زیرا استقلال طلبی، هویت خواهی و آمادگی های لازم برای ایفای شغل در وی شکل می گیرد و نوجوان را در مسیر جوانی همراه با موفقیت های بیشتر قرار می دهد.

 

5-3- روابط نوجوان و خانواده
خانواده مهمترین پایگاه در رشد عواطف نوجوانان به حساب می آید. وضعیت های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، میزان تحصیلات والدین، آداب و رسوم، تعداد اعضای خانواده، آرزوها و ایده آلهای والدین از جمله عوامل مؤثر در رشد عواطف نوجوان محسوب می شود. (43)
یکی از وظایف اصلی خانواده در دوره نوجوانی رشد و پیشرفت در جهت خودمختاری و استقلال مربوط می شود. خودمختاری جنبه های متعددی دارد که به آنها عنوان خودگردانی(Self sufficiency) داده شده است.
این جنبه ها از یک سو خود- رهبری، توانایی رسیدگی به کارهای خود بدون کمک والدین و پذیرش مسئولیت های اضافی و روز افزون را شامل
می شود.
جوانان در این دوره این باور را در خود شکل می دهند که دوستان
می توانند به همان اندازه نزدیک با شند که افراد خانواده هستند. با شکل گیری این باور در راه استقلال عاطفی از خانواده گامهایی برمی دارند و کم کم به استقلال نسبی در این مورد می رسند گاهی امکان دارد که جوان مجبور به کشمکش و مبارزه برای استقلال خود شود اینجاست که مسألة طغیان و شورش نسبت به اقتدار والدین مطرح می شود.
اما در زمینه استقلال در باورها و نگرش ها قضیه فرق می کند. اغلب تحقیقات انجام شده در این زمینه حاکی از آنند که جوانان تا پایان دورة دبیرستان نگرش ها و باورهایی شبیه افراد خانوادة خود دارند. علت این شباهت روشن است. والدین در خانواده همواره مهمترین سرمشق و الگوهای فرزندان خود هستند و بیشتر رفتارهای کودکان تقلیدی از رفتار والدین است بویژه آنکه والدین با نشان دادن الگوهای رفتاری مشابه رفتار خود بوسیلة کودکان آنها را مورد تشویق و تقویت قرار می دهند اما استقلال نگرشی و اعتقادی خودمختاری در باورها پس از ورود جوان به دوره های تحصیلات عالی دانشگاهی رخ می دهد. (44)
آنچه در این مورد حائز اهمیت است آگاه بودن والدین نسبت به
کوشش های این دوره برای کسب استقلال در جوانان است. این آگاهی
می تواند از این جهت مفید و سازنده باشد که والدین به آنان امکان گذر بدون گرفتاری و ناراحتی از این مرحله را بدهند زیرا فشارهای والدین در این مرحله به علت حساسیت این دوره سبب گرفتاری های متقابل برای والدین و فرزندان بالغ آنها می شود همچنین برخی ناسازگاریها و رفتارهای ضد اجتماعی و بزهکاری نوجوانان و عدم پذیرش منابع قدرت از جانب آنها حاصل همین فشارهای خانوادگی بر جوانان و عدم درک حساسیت موقعیت آنهاست. (45)
در حقیقت نوجوانی ممکن است از برخی از جهات برای والدین دورانی دشوارتر باشد تا برای نوجوانان آنها. به طور کلی والدینی که دارای برخی علائق قوی بیرون از خانواده هستند و آنها که درک مثبتی از عزت نفس دارند نسبت به دیگران با تغییرات نوجوانی بهتر مواجه می شوند. (46)
* از آنجا که خانواده اولین محیطی است که هر فرد الگوپذیری را در آن آغاز می کند رکن مهمی در بلوغ اجتماعی محسوب می شود. خانواده در دوران حساس نوجوانی می توند با درایت و آگاهی کوره راه های این مسیر پرتعارض را هدایت کند و با صبر و آرامش به نوجوان عزت نفس، صبر و تحمل، شهامت رویارویی با مسائل، استقلال و..... که در شخص بلوغ یافتة اجتماعی دیده
می شود هدیه کند.

 

6-3- طبقه اقتصادی- اجتماعی خانواده و رشد اجتماعی
یکی از مهمترین و پیچیده ترین بخش شبکه ارتباط اجتماعی ارتباطات بین والدین و فرزندان می باشد که این ارتباط خود زمینه ای برای ایجاد و بسط یک شبکه ارتباطی بزرگتر در رابطه با جامعه و نحوه سازگاری فرزندان با جامعه می گردد. (47)
در چارچوب هر طبقه یا قشر اجتماعی، هر ملاکی که تعریف شوند و صرف نظر از نگرشی که نسبت به تبیین علمی یا کارکردی آنها داشته باشیم خرده فرهنگی خاص ، سبک زندگی، نوع خاصی از امکانات و برخورداری های مادی و معنوی، گونه خاصی از اعتقادات مذهبی، آداب معاشرت، جهان بینی فلسفی و مذهبی، نوعی اخلاق عملی ویژه و.... وجود خواهد داشت. (48)
اختلاف نوع خانواده، نگرش و رفتار والدین در تربیت و اجتماعی کردن فرزندان و نیز چگونگی سلوک اعضای خانواده با یکدیگر و به ویژه نوع سازمانی که کنشهای اعضای خانواده به خود می گیرد خواه مستقیماً معلول موقعیت طبقاتی آنها باشد یا بیشتر به صورت متغیرهای همبسته با شرایط
خانواده در نظام قشربندی اجتماعی فرض شوند حقیقتی است که تاکنون به صور مختلف مورد توجه محققین مسائل خانواده بوده است.
در جوامع صنعتی کنونی خصوصیات ویژه شغلی افراد اساس مرتبة اجتماعی را تشکیل می دهد شغل افراد از این جهت که نمایانگر سایر تفاوتهای اجتماعی آنان از قبیل سطح درآمد و شیوه زندگی می باشد حائز اهمیت فراوانی است در غالب تحقیقات اجتماعی شغل را مبنایی برای سنجش تمایزات و تفاوتهایی اجتماعی قرار می دهند. (49)
«نیوسانز» (New sons) در تحقیقاتی که اخیراً با روش نمونه گیری از 700 کودک دوساله که تمامی آنها از طبقات مختلف انتخاب شده بودند انجام داد به این نتیجه رسید که یکی از تفاوتهای اساسی این کودکان زائیده شیوه اعمال کنترل مادران آنها می باشد؛ به عنوان مثال مادرانی که به طبقة مت

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی و شناخت عوامل مؤثر بلوغ اجتماعی در بین نوجوانان