نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نیک فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله اصول دین اسلام و مذهب شیعه

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله اصول دین اسلام و مذهب شیعه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

گیر و بندهای د ین اسلام، که آنها را "اصول د ین اسلام" می نامند ، بد ین قراراند : توحید ، نبوت و معاد . برای مذهب شیعه دو گیره (اصل) د یگر، عد ل و امامت، هم، با آن سه اصل، اضافه شده است.
متولیان اسلام براین گمان هستند، که اسلام بر اصول د ین استوار بوده و چنانچه یکی از این اصول محکم باشد، ایمان شخص، در نتیجه اسلام سرنگون می گردد. این برداشت نا درست است چون ایمان به اسلام، به کردارانسان در این تنگ حصار، امکان پذ یر نمی باشد، ولی اسلام با تحریفات ذهنی گوناگون در بین مسلمانان ادا مه دارد.
اسلام از همان ابتدا بر ناآگاهی مردم و بر منطقی خلا ف خرد آگاه انسان، بنیاد یافته است. اسلام هر اند یشه ای را که خارج از حصارهای تعیین شده باشد، چه از مسلمان و چه از نامسلمان تحمل نمیکند.
هر مسلمانی هم به یک " اصول دین اسلام" که در ذهن خود پرورانده است اعتقاد دارد، ولی نه به آن "اصول دین اسلام" که محمد نبی بر آنها عرضه داشته است. با این وجود پیشرفت اجتماعی، و فرهنگی مسلمانان در تنگ حصارهای د ین اسلام محد ود مانده است.
د ین اسلام که در قرن هقتم میلادی بوسیلهء محمد ابن عبدالله بر قبیله های عرب عرضه شده، افکاری هستند، که از د ینها، سنتها و خرافات مرسوم قبیله های اطراف مکه گرفته شده، و محمد در طول 23 سال نبوتش بر حسب نیازهای تازیان آن دوران و موقعیت خود، ترکیب کرده است. این افکار را با شعارهای اخلا قی و اجتماعی، و برانگیختن طمع تازیان برای بد ست آورد ن غنیمت (دارایی نامسلمانان)، گسترش ترس از الله، وبا زور شمشیر نومسلمانان، بر قبیله های دیگر تحمیل کرده است. محمد باورهای مرمان با فرهنگ آن زمان را هم، تا اندازه فهم کم رشد آن تازیان مسخ کرده و به رنگ اسلام خودش برگردانده است، تا در اصول د ینش گنجانده شوند. برای نمونه: پری که در فرهنگ ایران مهرزاد، مهر گستر، زیبا، شادی بخش، دوستدار و دایهء انسان است، به جن تبدیل گشته(1) است. و یا رام زنخدای باد و موسیقی و آورندهء سروش ، در اسلام بصورت حربه ای در دست الله درآمده که، برای نابودی و تهدید مرمانی که او را تأیید نکرده یا تأیید نکنند، بکار می رود. جانشینان محمد هم که دیگر طعم قد رت را چشیده بودند، با سرسختی و ستمکاری سنتی خود، د ین اسلام را با زور شمشیر و شعار "الله و اکبر" به مرمان سرزمینهای د یگر تزریق کرد ند.بهرحال بندهایی را که متولیان اسلام، به نام "اصول د ین" به مردم می فروشند، قیدهایی هستند که اندیشهء مسلمانان از حرکت و جستجو باز می دارد. در محدودهء این حصارها، خرد آگاه هر فرد خشک، نازا و ناتوان می گردد. به مسلمانی که اند یشه اش از این اصول تجاوز کند مرتد می گویند. در اسلام نه تنها ریختن خون مرتد آزاد است، بلکه مرتد حقی بر دارایی خود هم ندارد و چون در اسلام زن بخشی از اموال مرد بحساب می آید، زن شخصی که مرتد خوانده شده، می تواند به تصرف مسلمانان درآید.
در این نمودار دیده می شود که هر چند اصول د ین بهم پیوسته نیستند ولی یک د یگر را در بر می گیرند ورهایی از این تنگنای بدون رهایی از ایمان به اسلام امکان پذ یر نیست. گذرگاه آزاداند یشی از این تنگ حصار خیلی باریک و گذ شتن از آن د شوار است، و باید راه گریز را جست و جو کرد.
این به آن معنی هم نیست، که هر کس اند یشهء خود را از ایمان گسست، بطور خود بخودی به آزاد اند یشی می پیوندد. چه بسا رهایی از این قید و بندها، گرفتاری در زندان و یا مردابی دیگر را به دنبال داشته باشد.
آزادی از هر دامی بدون خرد آگاه و زاینده انسان تنها آرزویی است که در آغار خود می ماند.
شک ورزی، گستاخی و جویند گی انسان است که خرد را می انگیزد، خرد میزان سنجش خدایان است، نه آنطور که الله در اسلام محتوی و محد وده عقل را از پیش و برای هر زمان و مکان تعیین نموده است، بلکه آنطور که فردوسی، در مورد خردی که انگیخته نشود، سخن می سراید:
خرد تیره و مرد روشن روان نباشد همی شاد مان یک زمان
چه گفت آن خرد مند مرد خرد(2) که دانا ز گفتار او بر خورد
کسی کو خرد را ندارد ز پیش د لش گردد از کردهء خویش ریش
حافظ هم طریقت خرم د ینان را کوتاه و زیبا بیان داشته است:
مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن که در طریقت ما غیراز این گناهی نیست
در فرهنگ زنخدایی ایران، هرگز اند یشه ای را خاموش نمی کنند، بلکه در روند همپرسی و همیاری با خرد، اند یشهء انسان را به زایند گی و سازند گی می انگیزند (1).
در این نوشته اصول (بندها) د ین اسلام را بطور کوتاه بررسی می کنیم.
توحید: یکتا پرستی "لا اله الا الله" یعنی: نیست الهه ای بجز الله.
این بر عکس آنچه که در افکار عمومی تحریف شده، اولین شرط پذ یرش اسلام نیست، بلکه پذ یرفتن و اطاعت از اولین تا اخرین اوامر یک قدرت نا پیدا و مخوف است. الله تنها خالق است، از نیستی به هستی خلق می کند او خالق همه چیز است، هر نیکی و هر بدی، هر ملک (فرشته) و شیطان، تاریکی و نور، مردمان گناه کار و مسلمانان با ایمان، خرد مند و اند یشمند یا موءمن و با تقوا. این خالق حدود هزار و چهارصد سال پیش، بوسیلهء محمد "رسول الله" به قبیله های عرب معرفی شده است، با خشم و قهر، الله پیشین و د یگر خدایان مردم عربستان و کشورهای اطراف را در خود نابود ساخته، و به سرعت جای همگان را به تنهایی به اسم "الله" (3) تصاحب کرده است. الله با یهوه خدای یکتای یهود یها چندان فرقی ندارد، فقط نمی تواند یا نمی خواهد آنطور که او بی واسطه با موسی کلام می رانده است، با محمد هم سخن بگوید. این است که اوامر خود را بوسیله جبرییل بصورت "وحی" بر او نازل می کرده است. در کردار جبرییل رسول الله یا پیامبر است و محمد سخنگوی آنهاست.
با وجود اینکه الله می باید یکتا باشد، ولی مفهوم "لا اله الا الله" در نهاد خود الله، و رسولش یا کسانی که ایمان می آورد ند، درست جا نیافتاده بوده، چون به تکرار و جهد تأکید می کرد ند که "الله و اکبر" یعنی الله بزرگتر است. اگر هیچ الهه ای، بجز الله نباید وجود داشته باشد، پس الله از کدام خدا، یا چه چیز بزرگتر است؟ تضاد "لا اله الا الله" با "الله و اکبر" آنقد ر آشگارا است، که متولیان اسلام می کوشند، این اختلا ف روشن را بصورتی مغشوش کنند، می گویند که "الله و اکبر" به این معنا ست، که الله از آنچه که در فکر، ناقص مسلمانان، تصور بشود بزرگتر است. شاید این بیان بتواند از پیشرفت و گسترش فکر موءمن جلو گیری کند، ولی مشکل تضاد را حل نمی کند. چون کسی که یکتایی الله را باور کرده باشد، چگونه می تواند به اندازهء بزرگی یا کوچکی او بیاند یشد؟، اصولا سنجش هر چیز تنها با معیاری هم جنس خود ش امکان پذ یر است،"الله و اکبر" وقتی معنی دارد که با "خدایان" د یگر سنجیده شود. هرچه هست الله، ژرفبینی، دوراند یشی و آینده نگری نداشته و نمی توانسته که آگاهان عمل کند، و می خواهد که انسان اشتباهات او به زور و از ترس جبران کند. الله انسان را گناهکار ، ذ لیل و نادان خلق کرده که بایستی بوسیلهء فرستاد گانش به اجرای اوامر او تن در دهند.
چرا او انسان را چون پرورگار مهر (زنخدای ایران) به بینش و خرد مجهز نکرده تا خود بتواند، بهی را بجوید؟ وخود پژوهندهء نیکی باشد؟. الله می گوید: او انسان را از لجن خون (علق) خلق کرده و با این ادعا انسان را پست، حقیر و ذ لیل می شمرد تا برد گی و شرمساری انسان را تحمیل کند. بر خلا ف الله، در فر هنگ زنخدایی ایران، انسان از گوهر خدایان آفریده شده؟ ارزند گی و مینوی انسان در اند یشه و فرهنگ ایران چنین تعریف شده است.
ببینیم اهوا مزدا یا "خداوند جان و خرد" چگونه انسانی را آفریده است.
چو زین بگذ ری مرد م آمد پد ید شد این بندها را سراسر کنید
سرش راست بر شد چو سرو بلند به گفتار خوب و خرد کار بند
پذ یرندهء هوش و رای و خرد مر او را دد و دام فرمان برد (فردوسی)
برمی گرد یم به صفت های الله، او بینش وشناخت درستی از مخلوق خودش ندارد، شیطان از فرمانش خارج شده، کشش و مهر آدمی به شادی، موسیقی، شراب، هنر، زیبایی و پد یده های لذت بخش، بدون خواسته او در منش آدم نهفته شده است. الله مجبور است که مسلمانان را به امید جنت و ترس جهنم، از کردار شادی بخش باز دارد.
الله که ادعای بی نیازی دارد، مسلمانان را مجبور به نماز گزاری و قربانی داد ن کرده است. او ادعا دارد که دانای همه چیز است، ولی نه تنها از پدیده های آسمانی بلکه از بیشتر مردمان و سر زمینهای روی زمین هم آگاهی نداشته و تصوراتش از فهم عربهای آن زمان تجاوز نمی کند. الله نه زاییده شده و نه می زاید، از هیچ بوجود آمده، از هیچ خلق می کرده و مخلوقش به هیچ بر می گرداند. پژوهشهای چند هزار سالهء مردم خرد مند و تجربهء میلیونها سال زندگی نشان می دهند که "هرگز چیزی از هیچ بوجود نمی آید، چیزی به هیچ تبد یل نمی شود"
پیر مغان حکایت معقول می کند معذ ورم ار محال تو باور نمی کنم (حافظ)
مسلمانان که از الله رحمان و رحیم خود وحشت دارند، باید پنج بار با خفت و خواری، همه روزه او را عبادت کنند:
ما تو را عبادت می کنیم و از تو کمک می خواهیم، هدایت کن ما را به راه مستقیم، راهی که به آنها احسان میکنی،
نه راهی که به آنها خشم داری و گمراه هستند. (سورهء الفاتحة)
پس خود الله است، که به بعضی خشم و به بعضی احسان دارد، انسان موجودی بی اختیاراست، حق انتخاب راه درست و اجازهء اند یشید ن و به کار انداختن خرد خود را ندارد. چون خرد، انسان را از راه مستقیم الله، گمراه می کند و به راه درست می کشاند (راه راست خلاف راه دروغ و به معنی راه درست است و می تواند کج و پیچیده باشد، ولی راه مستقیم الله، انسان را از رسید ن به پاسخ نیازهای خود دور می کند).
اصولا هیچ کس نمی داند، که الله با این همه تضاد در خلقت و گفتارش و ساختن دوزخ و جنت چه هد فی دارد. یک چوپان که گوسپند پرورش می دهد، یا سرکردهء یک قبیله که فرمان صادر می کند، برای آسایش، بهبود زند گی خود، و یا برتری بر د یگران است. ولی الله که اوامر خود را بوسیلهء فردی از انسانها به مسلمانان ابلاغ می کند، ناتوانی و ندانم کاری خود را نشان می دهد، او نمی تواند خود به مردمی، که نتوانسته "کامل" بسازد، فرمان بدهد، او نمی داند برای چه فرمان می دهد و چرا با مردم د شمنی دارد.
این الله زاییدهء فرهنگی ستم پیشه و مردمی نا آگاه و خشن است، به چنین "الهه ای" در فرهنگ مهر پرور ایران اهریمن می گویند.
نبوت: یعنی مسلمانان باید باور داشته باشند، که محمد رسول الله است.
فرقی که محمد با نمایند گان الهی پیش از خودش دارد این است، که محمد خود مثل موسی و عیسی قدرت خدایی ندارد، اوامر الله بصورت وحی بوسیلهء جبرییل بر او نازل می شود. یعنی محمد تنها برگزیدهء الله است، و تنها فردی است، که الله به او اعتماد دارد، ولی شایستهء آن نبوده که الله بی واسطه به او فرمان بدهد. تمام اوامری که محمد دریافت داشته، در قرآن جمع آوری شده، در این کتاب، گفتارهایی هست که پیش از محمد در باورها و سنت های قبیله های اطراف او وجود داشته است. ولی شیوهء وحشیانه ای که مسلمانان برای گسترد ن و ابراز کردن عقیده خود داشتند و دارند بی نظیر است. الله هرعمل غیر انسانی را در را تحمیل دین اسلام جایز می داند. غیر مسلمان نجس است و هیچ حقی بر جان و مال خود ندارد، مگر اهل کتاب(یهودی ومسیحی) اگر تعهد کنند که به خفت و به دست خود به مسلمانان جزیه (مجازات مالی) بپردازند.
مسلمانان باید باور داشته باشند، که قرآن جواب گوی تمام نیازهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی تاریخی هر مردمی در هر کجای زمین، می باشد. امروز کمتر مسلمانی (هر قدر هم که به ایمان نزدیک و از خرد دور باشد) یافت می شود، که گفتار محمد نبی را با عقل خود قبول داشته باشد، مثلأ اینکه: ستارگان میخهای هستند، که با آنها الله آسما ن را به سقف(کدام سقف؟) کوبیده است، نگاه کنید به آسمان، که الله آن را بد ون ستون خلق کرده است، و..، قرآن امر می کند، که آیات الله را همانطور بپذ یرید که فرستاده شده، و بنا بر اند یشهء خود آنها را تحریف و تفسیر نکنید، چون الله از همهء مردمان دانا تر است. با وجود این متولیان اسلام همهء کمبود ها و تضادهای درون قرآن بر حسب زمان ومکان تفسیر می کنند، و بد بختی درهمین جاست، که مسلمانان ندانسته خود را داناتر و برتر از الله و محمد می دانند، و در تمام طول تاریخ گفتار الهی را تصحیح، تحریف، تفسیر و ترمیم کرده ا ند. متولیان اسلام آن چنان هم، از الله نمی ترسند، ولی از اندیشهء آزاد، خرد زاینده، جویند گی، گستاخی و پژهند گی انسان وحشت دارند، آنها بیشتر از الله از انسان خردمند و سرافراز می هراسند.
گوییا باور نمی دارند روز داوری این همه قلب و دغل در کار داور می کنند (حافظ)

 

ایمان به نبوت یعنی نفی خرد انسان وانکار پیشرفت و تغییر اجتماع در طول زمان است. مسلمان مجبور است، که اند یشهء یک فرد را بعنوان خرد مطلق و جاودان بپذ یرد، و دانش خود را در گفتار محمد (قرآن) محد ود کند.
معاد: یعنی باور داشتن روز مجازات، روزیکه زمین و زمان به اخر می رسد، همهء مردگان زنده می شوند. مسلمانان فرمان بردار به جنت می روند و به خوردن، آشامیدن و شهوت رانی مشغول می شوند. دیگران به جهنم ریخته می شوند تا به سختی شکنجه شوند.
کسی که ناآگاهان به توحید و نبوت ایمان آورده، د لیلی نیست که همیشه بر این باور باقی بماند. شک ورزی و گستاخی در سرشت انسان نهفته است. ترس از عذاب جهنم است، که انسان از جویند گی باز می دارد و اندیشهء مسلمان را در حصار توحید و نبوت زندانی می کند.
در فرهنگ زنخدای ایران، انسانی که از گوهر خدایان روییده شده، یک فرد نیست، که بمیرد و الله او را زنده و مجازات کند، انسان زاینده است وتا هم گوهران سرشت او (ارمیتی، رام، ماه، گوش، هومن) زنده اند، انسان هم زنده است.
ز راه خرد بنگری اند کی که مردم به معنی چه باشد؟ (فردوسی)
خرد، دانش و مهر انسان است، که در جامعه گسترش دارد و به روند خود ادامه می دهد، گاهی با دروغ وندان در پیکار و گاهی با راستکاران همیا ر است. نیک اند یشان با خداوند مهر و در آسایش و آزادی زندگی می کنند و دروغ وندان در زیر فشار ستم کاران.
ذرات سازندهء اتم، پدیده های کهکشانها، زمین، ماه، مهر که تنها از کشش فیزیکی پیروی می کنند، و گیاهان که از غریزهء درونی، و جانوران که از خرد کم رشدی، برخوردار هستند، می توانند بدون الله، نبی و مجازات جهنمی در روند و زند گی خود پا بر جا بمانند.
چرا انسان که به نیروی خرد آراسته شده است، باید به حکومت مطلق الله، به گفتارخلا ف خرد، و افسانه های معاد ایمان بیاورد، خفت، ذ لت و ستم متولیان اسلام را بپذ یرد؟.
عد ل: یعنی الله عادل است، هر کس را به اندازهء زهد ش احسان می بخشد و به اندازه تخلفش از ایمان مجازات می کند.
عد ل از آرزوهای مردمی که در هجوم تازیان سرکوب شده بودند، سر چشمه گرفته، ایرانیان دادگری را با عدل برابر می پنداشتند و از عدل اسلامی بی خبر بود ند، یا این که خود را فریب می داد ند.در قرآن عد ل الهی به روشنی بیان شده است و به مشرکین و کسانی که ایمان نمی آورند، عذاب د نیا و آتش اخرت را وعده می دهد، و حتی الله با میل خود کسانی را از ایمان دور می دارد تا مجازات کند.
کسانی را که برای عذاب الهی در نظر گرفته شد ند، ایمان نمی آورند ( مفهوم سوره یونس آیه 96 و 97)

 

عد ل الهی در قرآن چنین تعریف و در عمل هم چنین اجرا شده است:
بکشید کسانی را که به الله و روز اخرت ایمان نیاورده اند
حرام الله را حرام نمی دانند و دین او را نمی پذ یرند (سوره توبه آیه 29)
عد ل معنای داد و دادگری را ندارد، چون در داد گری انسان، و مهر به انسان، مقد س است، تجاوز به آزادی و حقوق انسان بی دادی است. درعد ل مردم به نسبت خطایی که مرتکب می شوند، مجازات خواهند شد و خطا را با نسبت اند یشهء مردم و باور اسلامی می سنجند، مثلأ کافر از حقوق اجتماعی محروم است. عد ل از اصول مذهب شیعه است، ولی به آن معنی نیست که مسلمانان د یگر به عدالت الله ایمان نداشته باشند. بلکه پیروان سنی بر این باورند که الله فقط عادل نیست که باید در اصول د ین ذ کر شود، قهار، جبار، غفار، مکار، رحمان و.....نیز از صفاتی هستند که در قرآن به الله داده می شوند، آنها د لیلی نمی بینند، که برصفت عد ل بیشتر از صفات دیگر الله تکیه کنند. دیگر این که در اسلام تنها یک الله وجود دارد، آنطور نیست، که شیعه به آن الله عادل و مسلمانان د یگر به این الله ظالم عقیده داشته باشند.
در کردار هم فرقی وجود ندارد، مثلأ اگرالله ساکنین نامسلمان شهری را نابود کند یا فرمان نابودی آنها را صادر کند، می توان در این مورد گفت که الله قهار، جبار و یا عادل است.
امامت: اعتقاد به امام به عنوان "وارث خلا فت" بعد از محمد هم از اصول مخصوص پیروان مذهب شیعه است.
یعنی بعد از محمد می بایستی علی داماد ش خلیفه و امیرالمومنین می بوده، و بعد از آنهم این قد رت به فرزند پسر در آن خانواده به ارث می رسیده است. حالا چگونه از امام دوم "حسن" به پسرش ارث نمی رسیده، و برادرش "حسین" در ردیف وارث قرار گرفته، منطقی است که در فهم شیعه می گنجد. در هر حال آن ترتیبی که بعد از مرگ محمد با خدعه و تهد ید جانشین های (ابوبکر، عمر، عثمان، علی) او را، سران قبیله های مسلمان به خلا فت رسانده اند، برای شیعه مذهبها قابل قبول نیست. با وجود این که بعد از علی هیچ کدام از ده امام د یده شده، به خلا فت نرسید ند، ولی پیروان مذهب ّشیعه آنها را امیرالمومنین خود می دانند، وبعضی از آنها هم بعد از مرگ به موجودات تخیلی شبیه خود الله (خدایی) تبد یل شدند.
این شیوه و روند امام سازی، همیشه اختلا فاتی، ذهنی و عملی به همراه داشته و در نتیجه شیعه به فرقه های گوناگونی تقسیم شده است. مثلأ چگونه بایستی کنیز زاده ای را به امامت پذ یرفت؟( علت پیدا شد ن فرقهء اسماعیلی). گذ شته از تضادها و اختلا ف نظرهای درون مذهب شیعه، امامت به یازدهمین امام "حسن عسکری" می رسد. چون او عقیم بوده، هیچ کدام از زنهایش آبستن نمی شدند. بعد از مرگش پیروان شیعه را از فرزند او "مهدی" خبردار می کنند، گویا این فرزند از مادری که هرگز آبستن نبوده، بد نیا آمده و فقط متولی امام، او را می د یده است.
امام دوازدهم "مهدی" که غیر از خود این شیعه ها، هیچ مسلمان د یگری به هستی او، در هیچ زمانی معتقد نبوده، بالاخره از نظر همان متولیان هم غیب می شود، هنوز هم که بیش از هزار سال از آن تاریخ می گذرد، شیعیان منتظر ظهور آن امام هستند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله    17صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اصول دین اسلام و مذهب شیعه

دانلود مقاله مذهب شیعه در دوران شاه اسماعیل صفوی

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله مذهب شیعه در دوران شاه اسماعیل صفوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه‏
در طول حکومت صفوى با توجه پادشاهان صفوى به مقابر و آرامگاه‏هاى ائمه‏علیه السلام، امام زاده‏ها و بزرگان تصوف روبه‏رو هستیم. در نگرش نخست، این امر به لحاظ رسمیت تشیع و جنبه‏ى دین‏دارى صفویان بدیهى مى‏نماید، اما به جز ارادت و اعتقاد، شاید بتوان پیامد سیاسى و اقتصادى نیز در این عمل به ویژه در دوره عباس اول دید.
حکومت صفوى پس از رسمیت یافتن تشیع به خصوص بعد از مهاجرت و حضور عالمان دینى و ترویج و توسعه‏ى جایگاه رهبرى دینى عالمان، در ساختار سیاسى خود ناخواسته در مواجهه با حفظ حدود و موقعیت نهاد سیاسى در برابر نهاد دینى قرار گرفت. در این شرایط، شاه صفوى هر چه بیشتر به شأن دینى خود تأکید کرد تا از این طریق چالش پنهان رهبرى سیاسى با رهبرى دینى عالمان را به سود خود پیش ببرد. در آغاز حکومت صفوى، جایگاه تصوفى فرزندان شیخ صفى‏الدین اردبیلى و به ویژه شاه اسماعیل، در مرتبه‏اى بود که بدون دغدغه، موقعیت قدرتمندى در اختیار داشت و با نگرشى تصوفى و به عنوان مؤسس حکومت شیعه مذهب صفوى و در خلأ سازمان روحانیت شیعه، از وجهه‏ى شیعى نایب امام غایب‏علیه السلام بهره‏مند گردید. در دوران پس از اسماعیل تا عباس اول نیز این وضع تداوم داشت. در این میان و در دوره‏ى طهماسب، مهاجرت عالمان عرب و پى‏ریزى گسترده‏ى مؤسسات مذهبى و آموزش رسمى دینى آغاز شده بود اما طبع دین‏دار و متواضع طهماسب در برابر عالمان دینى، به ویژه محقق کرکى، نشانى از بروز تنش در رابطه نهاد سیاسى و نهاد دینى باقى نگذاشت.
اما از دوره‏ى عباسى اول که حکومت صفوى به ساختار سنتى کشوردارى ایرانى نایل شده بود و از سوى دیگر، روحانیت شیعه به جایگاه مستحکم سازمانى، اقتصادى و هدایت اعتقادى برآمده بود، احتمال بروز چالش در مشروعیت پادشاهى وجود داشت. سیاست تمرکزگراى عباس اول در کنار کلیه‏ى اقداماتى که تحت عنوان «اصلاحات» از آن یاد مى‏شود، به ناچار مى‏بایست به وجهه‏ى دینى شاه نیز توجه کند و فراتر از باور شخصى، به آن تظاهر نماید. بر این اساس، سفرهاى زیارتى - به عنوان یکى از اعمال مذهبى - در این دوره به اوج مى‏رسد. در بررسى سفرهاى زیارتى شاهان در دوره‏ى صفوى، مقصد مشهد و زیارت آرامگاه امام رضاعلیه السلام در اولویت قرار دارد. گذشته از محدودیت شاهان صفوى در زیارت عتبات عالیات در عراق، که عمدتاً در قلمرو حکومت سنى‏مذهب عثمانى قرار داشت، باید به این نکته نیز توجه کرد که سیاست اقتصادى این دوران و تلاش براى محدودسازى خروج پول از کشور مى‏توانست مدنظر باشد. شواهدى بر این امر وجود دارد که حکومت صفوى حساسیت قابل توجهى در این مورد داشت.
شاه صفوى به جز مشهد، به عتبات عالیات و زیارت آرامگاه حضرت على‏علیه السلام و امام حسین‏علیه السلام در مواقعى که ممکن بود، مى‏رفت. علاوه بر این دو مقصد، به زیارت خانقاه و آرامگاه شیخ صفى‏الدین اردبیلى و هم‏چنین شیخ شهاب‏الدین اهرى، در شمال شرق تبریز، و نیز مقابر امام زادگان اشاره رفته است.
شیعه در عصر صفویان
شیعه از نظر شرایط سیاسى تا قرن دهم هجرى تقریبا همان وضع پیشین (دوران ایوبیان و سلجوقیان) را داشت. ولى در طلیعه این قرن، دولت صفویه توسط شاه اسماعیل اول تاسیس گردید، و مذهب شیعه به عنوان مذهب رسمى پذیرفته شد. ایران در آن هنگام به صورت ملوک الطوایفى اداره مى‏شد و هر بخشى را امیر، وزیر خان و بزرگ قبیله‏اى به دست گرفته و بر آنجا فرمانروایى مى‏کرد. هنوز از عمر اسماعیل، چهارده سال پیش نگذشته بود که از مریدان و پیروان پدرش ارتشى تشکیل داد و به اندیشه یکپارچگى ایران از اردبیل قیام کرد و مناطق مختلف را یکى پس از دیگرى فتح کرد و آیین ملوک الطوایفى را برانداخت، و ایران قطعه قطعه را به شکل یک کشور منسجم در آورد و در تمام قلمرو حکومت‏خود مذهب شیعه را رسمیت داد.
پس از درگذشت وى (930 هجرى) پادشاهان دیگر صفوى تا اواسط قرن دوازدهم هجرى (1148) حکومت کردند و همگى رسمیت مذهب شیعه را تایید و تثبیت نمودند و به ترویج آن همت گماردند.
مراکز دینى مانند مساجد، مدارس علمى و حسینیه‏هاى بسیار ساختند، و به تعمیر و توسعه مشاهد مشرفه اقدام نمودند. عامل این اقدامات، علاوه بر جاذبه فطرى دینى و معنوى، نفوذ علماى بزرگى نظیر شیخ بهایى و میرداماد در دربار صفویان بود که آنان را به تعظیم شعایر دینى و پرورش دانشمندان بزرگ علوم مختلف تشویق مى‏کردند. از مشاهیر علماى این دوره مى‏توان میرداماد، محقق کرکى، شیخ بهایى و پدرش شیخ حسین عبد الصمد، صدر المتالهین، علامه مجلسى، محقق اردبیلى، ملا عبد الله یزدى و فیض کاشانى و. . . را نام برد. (19)
در این دوران دولت عثمانى نیز بر بخش وسیعى از سرزمینهاى اسلامى حکومت مى‏کرد و نسبت‏به مذاهب اهل سنت متعصب بود و با شیعیان خصومت مى‏ورزید، تا آنجا که از گروهى روحانى‏نما امضا گرفت که شیعیان از اسلام خارج بوده و قتل آنان واجب است. سلطان سلیم در آنا طول چهل هزار یا هفتاد هزار نفر را به جرم شیعه بودن کشت. در حلب به دنبال فتواى شیخ نوح حنفى به کفر و وجوب قتل شیعه دهها هزار شیعه کشته شدند و ما بقى فرار کردند، و حتى یک نفر شیعه در حلب نماند، در صورتى که در ابتداى دولت‏حمدانیها، تشیع در حلب کاملا رسوخ کرده و منتشر شده بود، و حلب جایگاه دانشمندان بزرگى در فقه امثال آل ابى زهره و آل ابى جراده و. . . بود که نام آنان در کتاب «امل الآمل‏» ثبت است. از علماى بزرگ امامیه که به دست عثمانى‏ها به شهادت رسید، شهید ثانى است.
عثمانیها شیعیان را از دستگاههاى دولتى اخراج کردند و آنان را از انجام وظایف اختصاصى دینى باز داشتند و در شهرهاى شام و مکانهایى که اقلیت‏شیعى زندگى مى‏کردند مانع انجام اعمال دینى شدند. این جریانها و مصائب، چهار قرن (1198- 1516) میلادى ادامه داشت. (20)
پس از آن نیز تقریبا همین شرایط سیاسى براى شیعیان ادامه یافت. در ایران مذهب تشیع به عنوان دین رسمى شناخته شد و جدال و نزاع مذهبى رخ نداد، ولى در سایر ممالک اسلامى که دولت‏هاى غیر شیعى حکومت مى‏کند و به ویژه در مناطقى که وهابیون نفوذ کلمه دارند، شیعیان از شرایط سیاسى مطلوبى برخوردار نبوده‏اند، ولى پیروزى انقلاب اسلامى در ایران و رهنمودها و سیاست‏هاى حکیمانه بینانگذار انقلاب، حقایق بسیارى را درباره مذهب و عقاید شیعه روشن کرد، به گونه‏اى که شمار طرفداران و هواداران آن افزایش یافت، ایادى استعمار در گوشه و کنار دنیاى اسلام همچنان به سیاست تفرقه‏افکنى و ایجاد جو عداوت و اختلاف ادامه مى‏دهند.
به نظر میرسد حکایت تشییع صفویان در زمان شیخ جنید ،جد شاه اسماعیل شروع شده است و جنید شافعی مذهب به تشییع روی آورده است . دوران جنید مصادف با مرگ شاهرخ فرزند امیر تیمور وتجزیه ممالک تیموریان و جدال قره قویونلوها و آق قویونلوها با یکدیگر بود و شیخ جنید تلاش کرد از این موقعیت استفاده کرده و با کمک مریدان خود قدرت را به دست گیرد . تبدیل لقب شیخ به سلطان در دوران شیخ جنید صفوی شروع شد و او خود را سلطان نامید . او ارتشی ده هزار نفره از مریدان خود ترتیب داد و به نام غزا و جهاد با کفار، طی نه سال ریاست خود بر صوفیان به لشکر کشیهای متعدد پرداخت و سرانجام درجنگ کشته شد .
در دوران جانشین و فرزند او شیخ حیدر، مسلح کردن صوفیان شدت بیشتری گرفت . کلاه دوازده ترک مخصوص قزلباشان از دوران او باب شد و اردبیل به مرکز اسلحه سازی برای ارتش شیخ حیدر تبدیل گردید . سلطان حیدر روزگار خود را تا پایان در پی کسب قدرت سیاسی ولشکر کشی به بهانه جهاد با کفار وخونریزیهای فراوان گذرانید . او در میان صوفیان و قزلباشان مقامی شبه خدائی داشت . پیروان طریقت شیخ حیدر، آشکارا شیخ حیدر را خدا میدانستند و فرزندش اسماعیل را «ابن الله» صدا میزدند .
شاه اسماعیل پس از ماجراها و کشاکشهای فراوان با کمک صوفیان و طوایف ترکِ شاملو ، استاجلو، ذوالقدر، تکلو ، افشارو قاجار ارتشی تشکیل داد و پس از شکست دادن شروانشاه و ترکمانان آق قویونلو به تبریز وارد شد و بر تخت سلطنت نشست ، بنام خود سکه زد ومذهب شیعه را به عنوان مذهب رسمی اعلام کرد .
توجه به یک سر فصل بسیار مهم و تامل بر چند نکته
بر تخت نشستن شاه اسماعیل و بنیاد گذاری سلسله صفوی از زوایای مختلف قابل تاکید و سرآغاز یک دگرگونی سیاسی و مذهبی بسیار قابل تامل در ایران است که تاثیر سیاسی ، اجتماعی وفلسفی آن با قدرت فراوان در زمینه ها و زاویه های مختلف تا روزگار ما کشیده شده است .
تا پیش ازدوران صفوی مذهب رسمی و عمومی و آمیخته با دولت و حکومت ، مذهب تسنن بود . در ایران پیش از دوران صفوی ، بجز چند دولت ریز و درشت از قبیل دیلمیان و علویان ـ در انتهای هزاره اول میلادی ـ و بعدهاسربداران وقره قویونلو وامثالهم ، اکثرحکومتها به تبع پادشاهان و امیران سنی مذهب خود ،در قوام بخشیدن به تسنن و نحله های مختلف آن و اطاعت از دربار خلفای عباسی میکوشیدند . اما اشتباه است اگر فکر کنیم که تسنن تنها مذهب شاهان و امیران و حکومتها بود .
مردم ایران با هجومی که از زمان خلیفه دوم عمرابن خطاب آغاز شد و بعدها در زمان خلفای دیگر و سلسله اموی و عباسی تکمیل گردید با سیمای اسلام نه در هیئت شیعی آن ، بلکه با شکل و محتوائی که تسنن مبلغ و منادیگر آن بود آشنا شدند و قرنها این اسلام وبا شاخه های مختلف آن به عنوان اسلام عمومی ، ارث معنوی و مذهبی پدران به فرزندان بود و حیات و ممات اکثریت مردم ایران را سامان و سازمان میداد وبا فرهنگ عمومی مردم ایران آمیخته بود.

 

شیعه تا دوران صفویان ،در بخشهائی از ایران مانند کوفه ، بصره ، حله ، ری ، قم ، اردستان ، فراهان ،مازندران و گیلان ـ بجز بخشی از بزرگان شهر ـ بیهق ، سبزوار، دیلم ، طوالش و رودباررواج داشت و در مقایسه با جغرافیای ایران آن روزگار ،مذهب اقلیتی از مردم ایران و آئین گروههای معترض و شورشی در مقابله با حکومت و لاجرم آئینی علیه مذهب رسمی بود . بجز در نقاط یاد شده دین اکثریت مردم ایران حنفی و شافعی ـ دو شاخه اصلی از شاخه های چهارگانه تسنن ـ بود .
نگاهی حتی گذرا به تاریخ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران از آغاز دوران اسلامی تا دوران صفویه ونیزتوجه به مرام و مسلک ارثی اندیشمندان و فرهنگسازان و شاعران و عارفان ارجمند ایران بخوبی مارا با این حقیقت آشنا میکند .
تا دوران صفویه اکثریت اندیشمندان ، شاعران ، فیلسوفان ، دانشمندان و.... ایران و در زمره اینان شماری از قله های فرهنگ و ادب و عرفان ، بزرگانی چون سنائی ،مولوی ، عطار، عین القضات همدانی ، عراقی ، خواجه عبدالله انصاری ، سعدی ، جامی ، نظامی، سهروردی ، فارابی ، بایزید بسطامی، ابوسعید اابی الخیر ، ابوالحسن خرقانی ، و... اگر چه در آثارشان در فضائی بسیار فراخ تر و پاکیزه تر ازدنیای تنگ و تارو لبریز دگم ها و کوته بینی های مذهب ارثی و پدریشان پرواز میکنند ولی سنی بودند.
با آغاز سلسله صفویه و با بر تخت نشستن شاه اسماعیل شیعه نه به مثابه آئین مورد پذیرش شورشیان و ملهم از مبارزات فرزندان شورشی و پناهنده علویان به ایران ، بلکه به عنوان مذهبی که آمیزه ای سه گانه از:
1 ـ خشونت و بیرحمی تیغ خونریزو بیرحم قزلباشان و طوایف ترکمان
2 ـ اندیشه ها و رویاهای صوفیان قدرت طلب و بیرحمی چون شیخ جنید و شیخ حیدر
3 ـ تفکر آخوندهای مهاجرو وارداتی از عراق عرب ، بحرین،شام، نجف و کربلا بود به شکلی بسیار خشن و خونین بر ایران تحمیل شد وتبدیل به مذهب رسمی و سراسری گردید وبه عنوان ایدئولوژی و فرهنگ توجیه کننده و حمایت کننده دولت و حکومت صفوی در دیواره نظام حکومتی بکار گرفته شد .
شیعه در دوران صفوی باشیعه دوران دیلمیان و زیاریان وعلویان وسربداران ـ اگر چه آنان نیز با تحکیم حکومت خود از تشییع به عنوان عامل توجیه کننده حکومت و دولت سودهای فراوان بردند وپرونده تاریخی هر یک به سهم خود با خونریزی و خشونت آمیخته است ـ ونیز با دین و آئین مردمی که در گریز از آئین توجیه کننده حکومتهای خلفای اموی و عباسی ، به آئین علویان مهاجر و پناهنده به ایران روی آورده بودند تفاوتهای فراوان داشت .
تشییع دیلمیان ، زیاریان ، علویان و سربداران ، تشییع دولتهائی بود که در ابتدای کار در جدال با ستم ملی ، فرهنگی ، طبقاتی و... شکل گرفت وچون با قدرت در آمیخت تبدیل به ایدئولوژی حکومتی و دولتی گردید و از آرمانهای عدآلت خواهانه ساده و ابتدائی خود فاصله گرفت . گذشته از نکات یاد شده ، برای مردمی که در گذشته به تشییع روی آورد ه بودند تشییع یک سقف مذهبی و فلسفی بود که به دلایل مختلف آنرا در تضاد با گذشته خود نمیدیدند ، یا بهتر این است که گفته شود کمترآن را در تضاد با ملیت و ایرانیت خود میدیدند . سیما و کار کردهای علی ابن ابیطالب نخستین امام شیعیان، ماجرای کربلا و رویاروئی حماسی نقش آفرینان عاشورا با حکومت فاسد اموی، سرگذشت خونین فرزندان علی و فاطمه ورنجها و ستمهائی که بر علویان آوار شده بود این تشییع را به طور عمیق رنگ عاطفی داده و در قلبهای ایرانیانی که خود را همدرد وهم سرنوشت با خاندان علی وفاطمه میدیدند جائی والا بخشیده بود .
دوران شاه اسماعیل پس از تاجگذاری ، با فتح خوزستان و بغداد ، فتح آذربایجان ، فتح خراسان ، حمله به ماوراءالنهر و سرانجام جنگ چالدران و مقابله با دولت قدرتمند عثمانی ادامه یافت .
با تشکیل یک دولت مکتبی شیعه در کنارمرزهای امپراطوری عثمانی یعنی قویترین دولتی که لوای نمایندگی تسنن را به دوش میکشید و خود را تنها نماینده اسلام می دانست کشتارهای مذهبی آغاز گردید . خون هزاران هزار نفر در ایران بجرم پافشاری بر تسنن بر زمین ریخت و سلطان سلیم پادشاه عثمانی نیز دستور داد که شمار شیعیان درون مرزهای عثمانی را به دست آورند و آنها را کشتار کنند . در این کشتار مذهبی ، به شیوه ترور عمومی چهل هزار تن از شیعیان در آناطولی کشتار شدند و سر انجام در گذر از موج کشتارهای شیعه و سنی ، سپاهیان دولت صفوی و عثمانی که هر دو داعیه نمایندگی اسلام را داشتند در چالدران ، در مشرق دریاچه رضائیه ، با هم جنگیدند .
در این جنگ که مجموعا صد و هشتاد هزار تن از دو طرف در آن شرکت داشتند ، علیرغم شجاعت وجنگاوری درخشان فرماندهان و لشکریان شاه اسماعیل ، دولت عثمانی به مدد تکنیک برتر وداشتن سلاحهای آتشین پیروز شد و تبریز و دیار بکر وکردستان تحت اشغال دولت عثمانی قرار گرفت .
در دوران شاه اسماعیل ، پس از چند قرن ، و پس از شکست حسن بساسیری به دست طغرل سلجوقی و سقوط بغداد در سال 452 هجری ـ 1060 میلادی ـ دیگر بار شعار «اشهد ان علی ولی الله »توسط موذنان در گوشها طنین انداز شد. در زمان شاه اسماعیل به دستور او بر پشت سکه ها کلام «لا الله الا الله ، محمد رسول الله ، علی ولی الله» و در حاشیه سکه ها اسامی چهارده معصوم نقش شد .
هنگامى که شاه اسماعیل در سال ۹۰۷ هجرى - ۱۵۰۱ میلادى قدرت را به دست گرفت از شیوه سلوک اسلاف پیشین خود به ویژه جد اعلاى خاندان صفوى، شیخ صفى الدین اردبیلى، آشکارا فاصله گرفته بود. هرگز شیخ اردبیل تصور نمى کرد اخلافش بتوانند در سده هاى آتى فرمانروایى سرزمینى را به دست آورند و بر سرتاسر ایران فرمان برانند. در حقیقت از دوره جنید به این سو خاندان صفى الدین علاوه بر رهبرى معنوى مریدان خود داعیه راهبرى سیاسى نیز در سر پروراندند و ترکیب مقام سیاسى و مذهبى را در یک شخص فراهم آوردند. مولف جواهرالا خبار پس از برشمردن فرزندان شیخ صفى الدین که بر سجاده ارشاد نشستند و شرح حوادث و وقایع رخ نموده در دوره آنها صراحتاً اذعان مى دارد که: چون نوبت به سلطان جنید رسید میل سلطنت صورى فرمود۱ شاه اسماعیل در مسجد جامع تبریز به هنگام تاجگذارى، مذهب شیعه را مذهب رسمى کشور اعلام مى کند و فرمان مى دهد از این پس عبارات «اشهد ان علیا ولى الله » و «حى على خیر العمل» در اذان ادا شود. به گواهى مورخان این عبارات مخصوص مذهب شیعه اثنى عشرى بوده است و هرگاه از مسجد شهر به گوش مى رسید نشان دهنده برقرارى حکومتى شیعه بوده است. حسن روملو عنوان مى دارد که چنین عباراتى به مدت پانصد و بیست و هشت سال در سرزمین هاى اسلامى به گوش کسى نخورده بود.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   36 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مذهب شیعه در دوران شاه اسماعیل صفوی

دانلود مقاله مذهب چیست؟ و آیا مذهب لازمة سعادت و خوشبختی است؟‌

اختصاصی از نیک فایل دانلود مقاله مذهب چیست؟ و آیا مذهب لازمة سعادت و خوشبختی است؟‌ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  13  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

چکیده: ولاً مذهب به معنای دین و کیش همان میل درونی انسان به پرستش و پناه بردن به یک نیروی بی نهایت است که به اسم الله یا خداوند شناخته می شود.ثانیاً راه رسیدن به سعادت و خوشبختی منحصر در پیروی از فرامین انبیاء و تبعیت از طریقه و روش آنها در زندگی است و از این رو خوشبخت شدن بدون داشتن دین الهی امکان پذیر نیست.
درکتب لغت برای کلمة مذهب شش معنا ذکر کرده اند‌:
أ‌. جای رفتن. 2. روش، طریقه. 3. شعبه ای از دین.4. دین ، کیش. 5. هر یک از مسلکهای فلسفی(1)، نحله.
مطمئناً مراد از مذهب در سؤال معنای اول و پنجم نیست حال سه معنای دیگر می ماند که معنای دوم خود نیز به نحوی مندرج در آن دو تای دیگر می باشد فلذا موضوع مردد می شود بین معنای سوم و چهارم. ما در این نوشتار قصد پرداختن به مذهب به معنای سوم را نداریم چرا که لازمة آن پرداختن به حقانیت آن مذهب و بیان ادلة آن و خلاصه معرفی مذهب حق است که مجال آن در این مختصر نیست فلذا بحث را منحصر می کنیم در مذهب به معنای چهارم و به عبارت دیگر به کلی مذهب می پردازیم نه به مذهب خاص.
بدون شک همانگونه که دلائل عقلی و منطقی به انسان جهت می دهند، در درون جان او نیز کششها و جاذبه هایی وجود دارد که گاهی آگاهانه و گاه ناخود آگاه برای او تعیین محبت می کنند مثل کشش به سوی غذا در هنگام گرسنگی که از غرایز نشأت می گیرد. مراد از کششهای درونی ناآگاهانه در تعیین جهت نیاز به وساطت عقل و شعور ندارند و به آنها غریزه گویند. امّا کششهای درونی آگاهانه در عقل و اندیشه اثر می گذارند و او را وادار به انتخاب طریق می کند که به این قسم فطرت گویند. از جملة این قبیل کششهای فطری می توان به خداگرایی و مذهب اشاره کرد که آگاهانه هستند و عقل و اندیشه را وادار به انتخاب می کنند.
شواهدی که می توان بر اثبات این مدعا ارائه داد بدین قرار است که:
1. ثبوت و دوام اعتقاد مذهبی و ایمان به خدا در طول تاریخ پر ماجرای بشر.
2. مشاهدات عینی در دنیای امروز بدین توضیح که با آنکه رژیمهای استبدادی جهان برای محو مذهب و آثار آن تلاش و کوششهای فراوان می کنند ولیکن چون مذهب در اعماق فطرت افراد جامعه وجود دارد تلاش آنها به ثمر ننشسته است.
3. کشفیات اخیر روانکاوان و روانشناسان در زمینة ابعاد روح انسان،‌آنها می گویند که انگیزه های اصولی و اساسی روح آدمی عبارتند از:‌
الف. حس راستی که سرچشمة انواع علوم است.
ب. حس نیکی که انسان را به سوی مفاهیم اخلاقی سوق می دهد.
ج. حس زیبایی که انسان را به سوی هنرهای اصیل و ... سوق می دهد.
د. حس مذهبی که انسان را به پرستش خدای متعال و نیایش با او می کشاند.
و. پناه بردن انسان در شدائد و سختیها به یک نیروی مرموز ماورای طبیعی.
ی. در زندگی انسان رویدادهایی دیده می شود که جز از طریق اصالت حس مذهبی قابل تفسیر نیست مانند به شهادت رسیدن رزمندگان اسلام در میدانهای جنگ(2).
روی این جهت است که مذهب رابطه ای مستقیم با فطرت انسان دارد و از مقتضیات لاینفک فطرت می باشد بنابر این نمی توان مذهب را از انسان و به تبع آن از جامعه گرفت.
و اما سعادت چیست؟ سعادت گران سنگ ترین گوهری است که تمامی آدمیان در طول تاریخ به دنبال آن بوده اند برای رسیدن به آن باید در سه بخش عمده به برنامه ریزی و تنظیم روابط اصولی بپردازیم که آنها عبارتند از:
الف. تنظیم رابطه انسان با خود ـ یعنی آنکه خود را بشناسیم به گونه ای که بدانیم از کجا آمده ایم و در کجا هستیم و به کجا می رویم و نیز قدر و منزلت خود را بدانیم.
ب. تنظیم رابطه خود با خدا ـ بدین بیان که بشناسیم او را که چگونه موجودی است و چه اوصافی دارد و ما در برابر او چه وظیفه ای داریم و آیا از دایره حکومت او امکان خروج هست یا نه؟ و بشناسیم که تنها او شایستة عبودیت و پرستش هست.
ج. تنظیم رابطه با خلق خدا ـ در این بخش ابتدا باید معیارهای اخلاقی و اجتماعی را به طور کامل فرا گرفت و سپس آنها را به کار بست معیارهایی همچون تقوا، عفاف، عدالت، صداقت، شجاعت، و ...
نتیجة بررسی دو بخش الف و جیم همان سعادت دنیوی است که شخص با تنظیم آنها می تواند در دنیا تا حدی به رفاه و خوشبختی برسد اما آنچه از همه مهمتر است آنچنانکه ادیان و مذاهب الهی بیش از همه روی آن تأکید کرده اند بخش «ب» می باشد چرا که با تنظیم آن نه تنها سعادت دنیوی انسان تنظیم می شود بلکه سعادت اخروی که مهمترین و واقعی ترین سعادت نیز می باشد،‌ فقط و فقط در گرو آن یعنی تنظیم رابطه با خالق هستی می باشد. فلذا می توان گفت که سعادت واقعی در نتیجه تنظیم رابطه با خداوند متعال حاصل می شود.
اما آیا انسانها به تنهایی از پس تنظیم بخشهای سه گانه که ذکر شد مخصوصاً بخش دوم یعنی تنظیم رابطه با خداوند متعال بر می آیند؟ مسلماً ما انسانها قادر به چنین کاری به تنهایی و با به کار بستن عقل بشری نیستیم و نمی توانیم گوهر گرانبهای سعادت و خوشبختی را به دست آوریم، به گواه این که در جهان کنونی با تمام پیشرفتها و تکنولوژی ها کماکان انسان ها در بدبختی و بیچارگی بسر می برند. و این نیست جز به خاطر این که عقل انسانها از خطا و اشتباه مصون و در امان نمی باشد. پس ما انسانها احتیاج به کسی داریم که از هر گونه خطا و اشتباه و افراط و تفریط بری باشد و آگاهی کامل نسبت به تمام جوانب و نیازهای بشری داشته باشد. و این کس نمی تواند باشد مگر خداوند متعال که خالق و آفرینندة بشر و عالم می باشد و خالق هر چیز از نیازهای آن از همه کس آگاه تر می باشد.
اما کمک و یاری خداوند متعال نمی تواند به صورت مستقیم و بلا واسطه باشد به خاطر عدم ظرفیت و عدم قابلیت ما انسانها. لهذا باید از جانب خداوند کسانی که قابلیت دریافت وحی را دارند فرستاده شوند تا فرامین و دستورات خداوند متعال را برای ما انسانها بیاورند.
بنابر این تنها راه رسیدن به سعادت واقعی، پیروی از فرامین انبیاء عظام و تبعیت از روش و طریقة آنها در زندگی است و ما بقی همه بی راهه است.
نتیجه آنکه:اولاً مذهب به معنای دین و کیش همان میل درونی انسان به پرستش و پناه بردن به یک نیروی بی نهایت است که به اسم الله یا خداوند شناخته می شود.
ثانیاً راه رسیدن به سعادت و خوشبختی منحصر در پیروی از فرامین انبیاء و تبعیت از طریقه و روش آنها در زندگی است و از این رو خوشبخت شدن بدون داشتن دین الهی امکان پذیر نیست.
مذهب

 

این اصطلاح در زبان عربی و فارسی به دو مفهوم بکار رفته است.

 

• الف : مفهوم خاص که عبارتست از شاخه ای مخصوص از دین مانند مذاهب شیعه و تسنن نسبت به دین اسلام.
• ب : مفهوم عام و کلی که با مفهوم دین مترداف و همسان است. چنانکه گفته می‌شود مذاهب اسلام و مذهب زرتشت که مقصود دین اسلام و دین زرتشت می‌باشد.
استاد مطهری می‌گوید: اسلام به حکم اینکه مذهب است و به حکم اینکه دین خاتم است بیش از هر مذهب آسمانی دیگر برای بر پاداشتن عدالت اجتماعی آمده است چنانچه در آیه 25 سوره حدید به این مسئله اشاره می‌کند و هدف اسلام نجات محرومان و مستضعفان و نبرد و ستیز با ستم پیشیگان است (مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی ، ص 50).
دکتر علی شریعتی در تعریف مذهب می‌نویسد: مذهب تلاش انسانی است به هست آلوده تا خود را پاک سازدواز خاک به خدا باز گردد، طبیعت و حیات را که دنیا می بیند، قداست بخشد و اخری کند چه ، قدس به گفته دورکیم فصل مذهب است و شاخه جوهری آن (ایدئولوژی و تمدن اسلامی، انسان و اسلام، ص

 

در منطق قرآن هیچ وقت اکثریت ملاک حقانیت نیست همانطوی که خداوند کریم در جای جای قرآن به این مطلب اشاره فرموده است :
خداوند در قرآن 15 مرتبه می فرماید :‌
أَکْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ .
( در سوره های : انعام /37 ، الأعراف /131 ، الأنفال /34‌ ، یونس /55 ، ... ) .
و دو مورد می فرماید :
أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْقِلُونَ .
( سوره های العنکبوت / 63، و الحجرات /4) .
از طرفی اگر نگاهی به اطراف خود بیندازید می بینید که اکثریت جمعیت جهان را مسیحی ها تشکیل می دهند
طبق بررسی‌های به‌عمل آمده توسط کارشناسان و آمارگیران جهانی و استنتاجات انجام‌شده از آمار و اطلاعات کشورها، هم اکنون پیروان دین مسیحیت 33% کل جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند. واین در حالی است که مسلمانان 21% از جمعیت دنیا را تشکیل می دهند و در رتبه دوم قرار دارند.
بنابراین اگر اکثریت ملاک حقانیت باشد و همین که تعداد عده ای بیشتر بود این را ملاک درستی بدانیم پس باید شما هم مسیحی شوید زیرا به نظر شما آیا می شود 33% جمعیت جهان در اشتباه باشند و 21% درست بگویند ؟!!!
سایت ویکی پدیا طبق آمار سال 2005.
اگر انصاف به خرج دهید در می یابید که در اشتباه هستید .
اما اینکه چرا جمعیت اهل سنت از شیعیان بیشتر است ، خود بحث مستقلی را می طلبد وعلل گوناگونی هم دارد که در حال حاضر به بحث ما ارتباطی ندارد و در صورت تمایل بعدا خدمت شما عرض خواهیم نمود.
اما اینکه تشکیل مذهب حقه شیعه را به صفویه نسبت داده اید بی انصافی نموده اید و ما این کارتان را حمل بر عدم اطلاع شما از تاریخ و مطالب مندرج در کتابهای خودتان می کنیم . برای رفع هر گونه ابهام به مطالب زیر دقت فرمائید :
قال تعالى ( إن الذین آمنوا وعملوا الصالحات أولئک هم خیر البریة ) . لما نزلت هذه الآیة قال الرسول لعلی یا علی ( ع ) هم أنت و شیعتک .
سورة البینة ، آیة 7 .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  13  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مذهب چیست؟ و آیا مذهب لازمة سعادت و خوشبختی است؟‌